▪ برای اینکه ازدواج موفقی داشته باشید، به این نکات توجه کنید:
▪ پیش از اقدام به ازدواج با افراد آگاه مشاوره کنید. زیرا هر چه تحقیق و تدبیر
بیشتر باشد، ضریب اشتباه کمتر خواهد بود و موجب دوام زندگی مشترک می شود.
▪ کارشناسان معتقدند ازدواج اگر توأم با منطق باشد، از استحکام بیشتری برخوردار
خواهد بود، ضمن اینکه منطق هرگز با عشق منافاتی ندارد.
▪ توجه داشته باشید که اختلاف سنی زیاد سبب بروز مشکلات زیادی در زندگی زناشویی
خواهد شد.
▪ شرایط ضمن عقد، مانند ادامه تحصیل، اشتغال یا هر شرط دیگر در ابتدا باید توسط
دختر و پسر مطرح و در عقدنامه نیز به طور مکتوب قید شود تا در صورت لزوم مورد
استناد قرار گیرد.
▪ صداقت و راستی، بزرگترین پشتوانه زندگی زناشویی است.
▪ هر چه خواسته ها، علایق و نیازهای روحی و روانی افراد همسان تر باشد دوام و بقای
زندگی و استحکام خانواده بیشتر خواهد بود.
▪ شغل هر دو نفر باید مورد توجه قرار گیرد و در ابتدای امر به توافق کامل و کتبی
برسند.
▪ برنامه ریزی مراسم عروسی باید خیلی منطقی، آرام و با خلق خوش مطرح شود. فراموش
نکنید که فاصله نامزدی یا عقد تا عروسی یعنی شروع زندگی مشترک بهتر است طولانی
نباشد. هدیه دادن سنت پیامبر اکرم(ص) است بنابراین، در مناسبتهای مختلف مانند روز
تولد، سالگرد ازدواج، اعیاد بزرگ هدیه دادن را از یاد نبرید. میزان آن از نظر مادی
مهم نیست اصل نشان دادن محبتی است که می تواند بر استحکام بنیان خانواده بیفزاید.
▪ ما همه در معرض خطا و اشتباه هستیم، گذشت را هرگز فراموش نکنید. در اجتماعات و
مهمانیها احترام یکدیگر را به خوبی نگهدارید و احترام به خانواده یکدیگر را نیز
فراموش نکنید.
▪ «حسادت» بیماری خانمانسوزی است، اگر گرفتار این بیماری هستید، با مراجعه به روان
شناس آن را ریشه کن کنید که مانند موریانه ریشه های زندگی شما را نابود می کند.
▪ در فرهنگ رفتاری خانواده های شاد و موفق، هیچ گاه کلمه «من» مطرح نمی شود، بلکه
همیشه با توجه به همدیگر کلمه «ما» کاربرد دارد.
▪ در تمام امور شخصی، اجتماعی و خانوادگی با هم مشاوره داشته باشید و در صورت
نرسیدن به توافق به مشاوری آگاه مراجعه کنید. در صورت استفاده از زورسالاری، «طلاق
عاطفی» صورت می گیرد و بنیان زندگی سست و ویران می شود و معنی هم زیستی مسالمت
آمیز از بین می رود.
▪ عشق، صداقت، احترام و گذشت چهار ستون ازدواج و پایه های زندگی بادوام و موفق
است.
▪ تشکر کردن به خاطر انجام کارهای خوب یکدیگر و عذرخواهی را به خاطر اشتباهات خود
هرگز فراموش نکنید.
▪ و در نهایت وفاداری و انجام وفا به عهد یکی از مهم ترین عوامل رشد خانواده در
ابعاد مختلف است
به رغم اینکه دانشمندان نقش تغذیه و عادات صحیح غذایی را در سلامت بدن و پیشگیری از بیماری های مزمن به اثبات رسانیده اند ولی همچنان شاهد شیوع چاقی و بیماری های مربوط به آن نظیر تصلب شرایین، دیابت، نارسایی قلبی و... که همگی در کاهش طول عمر نقش اساسی دارند، هستیم.
به طور کلی رعایت شیوه های صحیح تغذیه که در پیشگیری از بروز انواع بیماری ها و
سرطان ها و پیری زودرس نقش دارند برای افرادی که می خواهند زندگی سالم و طولانی
داشته باشند، ضروری است. این شیوه ها عبارتند از:
۱- خود و فرزندتان را به خوردن صبحانه عادت دهید، حتی اگر یک میوه یا یک لیوان آب
میوه تازه باشد.
۲- از خوردن میان وعده های غذایی بین صبحانه و ناهار و ناهار و شام غافل نشوید.
سعی کنید در این وعده ها بیشتر از میوه و سبزی، کیک و کلوچه های کم شکر با یک
لیوان شیر استفاده کنید.
۳- در هنگام گرسنگی، تنقلات نخورید. استفاده از مواد غذایی کم ارزش مثل چیپس و پفک
تنها باعث ایجاد عادات غذایی ناسالم می شود و هیچ نقشی جز بر هم زدن رژیم غذایی
شما نخواهند داشت.
۴- روزانه ۸ تا ۱۰ لیوان آب بنوشید.
۵- از خوردن شام سنگین، حجیم و پرچرب بپرهیزید. خوردن سالاد و سبزی به همراه روغن
زیتون را در کنار شام (البته سبک) فراموش نکنید.
۶- مصرف گوشت قرمز را به ۲ مرتبه در هفته کاهش دهید و سعی کنید بیشتر از ماهی و
مرغ و میگو استفاده کنید.
۷- در تهیه غذا به روش صحیح پخت و حفظ موادغذایی توجه کنید.
حتماً قبل از طبخ، چربی های زاید گوشت و مرغ را بکنید و بیشتر از روش بخارپز و
کباب کردن استفاده کنید.
۸- بلافاصله پس از صرف غذا به رختخواب نروید. ۳ ساعت فاصله بین شام و خواب کافی
است.
۹- از مصرف زیاد نمک خودداری کنید.
۱۰- هرگز پس از صرف غذا، چای ننوشید زیرا مانع از جذب آهن می شود.
۱۱- به اندازه کافی میوه و سبزی بخورید. خوردن روزانه ۵ واحد میوه و سبزی تازه و
متنوع برای داشتن بدن سالم ضروری است.
۱۲- مصرف غذاهای آماده حاوی چربی های اشباع و سس را محدود کنید.
۱۳- از انجام روزانه نیم ساعت ورزش کوتاهی نکنید
یکی از شرایط لازم برای پدیدار شدن افکار نو،وجود آرامش برای مغز است. این عضو اسرارآمیز در دریای آرامبخش درون آدمی میتواند با قلاب خویش به جستوجوی افکار نو پرداخته و به سوی خلاقیت حرکت کند. انسانها در یک محیط به دور از اضطراب و تنش،فرصت لازم را مییابند که بهتر تفکر کنند و برعکس،در یک محیط پرتنش که ابرهای نگرانی و بدبینی حضور دارند،مغز ،تمامی انرژی خویش را برای حفظ و موجودیت صاحب خود به کار میبرد و دیگر مجالی برای اندیشیدن نخواهدداشت به همین خاطر لازم است انسانها بکوشند در جامعه شرایطی پدید آید که در بستر آن مغز بیندیشد و تکامل یابد و سببساز افکار نو شده و شرایط برای سازندگی در جامعه مهیا شود.
با افزایش سپردهگذاریهای اخلاقی میتوان شرایط را برای شکلگیری یک محیط
آرامبخش در جامعه فراهم کرد. هنگامی که در یک بانک سپردهگذاری مالی میکنید،پول
را از خود دور کرده و آن را در جایی میگذارید که بطور موقت به آن دسترسی
ندارید و چه بسا،احتیاجاتی داشته باشید که نتوانید آنها را برطرف کنید،اما با
گذشت زمان این سپردهها افزایش مییابد ،به گونهیی که متوجه میشوید با
کمک آن میتوانید یک احتیاج بسیار مهم و ضروری خود را برطرف کنید. اما اگر
شما از سپردههای خود به مرور برداشت کنید ،اگرچه با خرج کردن پول خود به
نیازهای خویش پاسخ میدهید اما در یک زمان متوجه میشوید ،دیگر در حساب
بانکی خود پولی ندارید و در صورت وقوع یک مشکل مهم،ممکن است دچار معضلات
عدیده شوید. در این دنیا ما علاوه بر حساب بانکی مالی،دارای یک حساب
بانکی اخلاقی نیز هستیم ،اگرچه سپردههای آن به صورت عدد و رقم قابل
مشاهده نیست،اما این موجودی وجود دارد و اثرات این حساب بانکی بخوبی بر
روی زندگی ما و دیگران مشهود است. انسان زمانی که سپردهگذاری اخلاقی میکند،در
ابتدا ممکن است احساس ضرر کند،زیرا مجبور است بطور موقت سود را از خود دور
کند اما در اصل او ضرر نکرده است بلکه به موجودی سپردههای اخلاقی خویش
افزوده است. برای مثال کسی که دروغ میگوید،بطور موقت چه بسا به سودش
تمام شود،اما او در حال برداشت از سپردههای اخلاقی خود است. با گذشت زمان
وقتی سپردههای اخلاقی او از دست رفت،تازه مشکلات او آغاز میشود و سبب
خواهدشد رضایتمندی درونی خویش را از دست بدهد و دریای آرامش درونی او دچار
تلاطم شود و آرامآرام فاصله شخصیت درونی او با آنچه در ظاهر به نمایش میگذارد،بیشتر
میشود زیرا فرد در تلاش است تا نشان دهد دارای سپردههای اخلاقی فراوان
است و همین موضوع باعث میشود که او برای تطبیق دادن این دو شخصیت،انرژی
فروانی را به هدر دهد و لذا شرایط درونی انسان برای تفکر کردن نامساعد شود.
ارنست دیمنه،بیان میکند «اگر میخواهید چیزی اصیل خلق کنید،خودتان باشید.»
کاهش سپردهگذاریهای اخلاقی در جامعه سبب میشود که زمینه برای گسسته شدن
روابط اجتماعی گسترش یابد و با سست شدن پیوندهای اجتماعی،شرایط لازم برای
بروز خلاقیت در جامعه سختتر میشود. زیرا فرصتی برای تفکر کرن وجود
نخواهدداشت.
حال این سوؤال در ذهن ما ایجاد میشود که در چه شرایطی،ما در حال سپردهگذاری
اخلاقی هستیم و در چه شرایطی در حال برداشت از حساب بانکی اخلاقی خود
هستیم . توجه به موارد زیر میتواند در این خصوص به ما کمک کند.
● سپردهگذاریاخلاقی
عبارت است از:
▪ «راستگویی»،
▪ «عطوفت و مهربانی و احترام به دیگران و رعایت ادب در برخورد با دیگران»،
▪ «وفاداری به دوستان و آشنایان و حفظ آبروی آنان»،
▪ «رعایت حقوق دیگران»،
▪ «بیان گفتار با عمل»،
▪ «قبول مسوولیت همراه با توانایی»،
▪ «در برابر خطای دیگران گذشت کردن»،
▪ «امانتداری»،
▪ «پایبندی به عهد و وفا»،
▪ «پذیرش اشتباه خود»،
▪ «رازداری»،
▪ «کمک به دیگران و آموزش آنان جهت خوداتکا شدن بدون چشمداشت»،
▪ «نظم و انضباط در امور»،
▪ «احترام به شخصیت خود و حفظ آن»و
▪ «پاکیزگی و آراستگی»،
● برداشت از سپردهگذاری اخلاقی
▪ «دروغگویی»،
▪ «بداخلاقی و انجام رفتارهای بیادبانه و گستاخانه و تحقیر دیگران»،
▪ «غیبت، تهمت، بدگویی درباره دوستان و آشنایان»،
▪ «پایمال کردن حقوق دیگران»،
▪ «بیان گفتار بدون عمل»،
▪ «بدون توانایی قبول مسوولیت کردن»،
▪ «انتقامجویی کردن، اشتباه گذشته سایرین را به رخشان کشیدن و موجبات
رنجش آنان را فراهم آوردن»،
▪ «خیانت در امانت»،
▪ «شکستن قول و زیر پا گذاشتن عهد و وفا»،
▪ «گناه اشتباه خود را به گردن دیگران انداختن»،
▪ «افشای راز دیگران»،
▪ «دیگران را به هنگام سختی رها کردن»،
▪ «بینظمی و درهم ریختگی در امور»،
▪ «بیاحترامی به شخصیت خود» و
▪ «ژولیدگی و غیرآراسته بودن».
اگر سپردهگذاریهای اخلاقی در یک جامعه افزایش یابد به مرور، آرامش، محبت،
خوشبینی و احساس رضایتمندی درونی به همراه امنیت در جامعه توسعه مییابد.
همدلی و همبستگیهای اجتماعی در بین اعضای جامعه رشد مییابد و انسانها با
دیدن یکدیگر، به آرامش و شادمانی درونی میرسند و زمینه برای تفکر کردن
مهیا میشود. زیرا انسانها در آرامش فرصت مییابند تفکر کنند و برعکس هنگامی
که سپردهگذاریهای اخلاقی کاهش یافته و در عوض برداشتهای اخلاقی افزایش
مییابد، روز به روز آسیبهای اجتماعی گسترش یافته و شرایط جامعه به سوی
نابسامانیهای اجتماعی و عدم امنیت فراهم میشود و بدبینی و نارضایتی همچون
ابرهای سیاه بر بالای سر مردمان سایه میافکند و مرغان غم بر سر انسانها
آشیانه میکنند. آنچنان که هیچ شادی، دل آنان را شاد نمیکند. انسانها از
کنار یکدیگر بودن به آرامش نمیرسند و رفتارها، ریاکارانه و غیرصادقانه میشود
و شرایط برای آسیبهای اجتماعی نظیر جرم و جنایت، اعتیاد، فحشا و خودکشی،
متلاشی شدن خانوادهها و نظیر اینها مهیا میشود.
در چنین جامعهیی دیگر نمیتوان شاهد بروز خلاقیتها بود و انسانها درگرداب
بدبختی فرو میروند.
ما انسانها مجبوریم با سپردهگذاریهای اخلاقی شرایط لازم را برای گسترش
خلاقیت و نوآوری در جامعه فراهم کنیم تا از این طریق بتوان انرژی فراوانی
که در وجود انسانها وجود دارد رها کرده و در راه سازندگی به کار گرفت
سالها کارشناسان بر این باور بودند که ظرفیت ثابتی برای یادگیری وجود دارد . با این حال در دو دهه اخیر ، روانشناسان و مربیان به گونه ای دیگر فکر می کنند . یکی از محققان در این باره می گوید : شواهد زیادی وجود دارند که ثابت می کنند هوش انسان قابل افزایش است . ما می دانیم که فنون مناسب می توانند به افراد در افزایش قدرت یادگیری شان کمک کنند .
از این گذشته ، این مهارت ها بسیار ابتدایی هستند و تقریبا هر کسی می تواند با
تمرین و ممارست در آنها مهارت پیدا کند . در ذیل ۶ نظریه اثبات شده از کارشناسان
مختلف برای افزایش قدرت یادگیرتان آمده است :
۱) ابتدا به تصاویر بزرگ نگاه کنید :
وقتی می خواهید مطلب جدید و نا آشنایی را بخوانید ، خود را مستقیما درگیر آن مطلب
نکنید . اگر ابتدا نگاهی اجمالی به مطلب بیاندازید می توانید حافظه و درک مطلب خود
را افزایش دهید . به عناوین فرعی ، زیر نویس عکسها و خلاصه هایی از متن که دردسترس
هستند نیز نظری بیافکنید . اگر می خواهید کتاب بخوانید ابتدا به فهرست و مقدمه
کتاب نگاهی بیاندازید . تمام این پیش زمینه ها به شما کمک خواهند کرد تا آنچه که
می خواهید در ذهنتان تثبت شود .
۲) سرعت مطالعه خود را کاهش دهید و مطالب را با خود تکرار کنید :
گرچه ممکن است سریع خواندن مطالب ، آسان خوب و مفید باشد ، اما آهسته تر خواندن
مطالب پیچیده و دشوار می تواند به طور موثری به یادگیری تان کمک کند . دو تن از
نویسندگان کتاب (حل مشکل و درک مطلب ) سه تفاوت اصلی میان چگونگی مطالعه دانش
آموزان خوب و دانش آموزان بد را بررسی کرده اند :
دانش آموزان خوب مطالب را با صدای آرام یا بلند بیان می کنند. آنها سرعت مطالعه
خود را پایین می آورند و کلمات را همان طور که می خوانند ، تکرار می کنند و به
آنها توجه می کنند .
دانش آموزان خوب وقتی با مشکلی مواجه می شوند خود به خود آن مطلب را آنقدر تکرار
می کنند تا بفهمند. در مقابل دانش آموزان ضعیف اگر مطلبی را برای بار اول نفهمند
آن را رها کرده و بقیه مطلب را می خوانند .
دانش آموزان خوب فعالانه با اطلاعات جدید رابطه ای نزدیک برقرار می کنند. آنها در
مورد آنچه که می خوانند تفکر می کنند و توضیحی برای آن می خواهند و به آن مسلط می
شوند .
درسال ۱۹۷۹ فردی به نام «ویمبی» روش مطالعه آهسته و با صدای بلند را طی یک دوره
آموزشی ۵ هفته ای برای زبان آموزان مبتدی در دانشگاه xavier در «ینواورلئان» آشنا کرد . ۱۷۵ زبان آموز از این روش استفاده
کردند . درک مطلب بیشتر این دانش آموزان ۲ نمره افزایش یافت و نمرات امتحان آمادگی
دانشگاهی اکثر آنها نیز بیش از ۱۴ درصد افزایش نشان داد .
۳ ) تمرین روشهای تقویت حافظه :
تمام روشهای تقویت حافظه را فنون تقویت حافظه می نامند . در این روشها مطالب جدید
به صورت فرمولی ساده تر و قابل فهم تر در می آیند . یکی از روشهای تقویت حافظه ،
بکار گرفتن حروف ابتدای کلمات است . مثلا برای اینکه بتوانند اسامی ۵ سیاره اول
منظومه شمسی (تیر- ناهید – زمین – مریخ –مشتری ) به ترتیب یاد بگیرید با حروف اول
نام هر سیاره کلمه ای بسازید و این کلمات را در جعبه ای قرار دهید مثل ( تمام
نیازهای زمینی مردم مادیند ) .
روش دیگری برای تقویت حافظه استفاده از تصاویر است . این ترفند شامل ابداع سرنخهای
بصری به منظور فهم مطالب نا آشنا است . برای فهم این روش مثال ساده ای می زنیم .
معادل کلمه خروس در زبان انگلیسی« rooster» است .
تلفظ کلمه «roostar» شبیه کلمه فارسی روستا است . در ذهنتان می
توانید خروسی را تجسم کنید که در روستا راه می رود !
با این روش تصویر روستا ،« roostar» و خروس
همیشه در ذهنتان خواهد ماند .
تنها ترفند تقویت حافظه که قبلا توسط محققان رد شده بود امروزه به عنوان روشی موثر
برای بالا بردن حافظه محسوب می شود . در این روش دو یا حتی سه برابر مطالب جدید
امتحانی را می توان به خاطر سپرد . حافظه خوب کلید همه روشهای ادراکی است و آن
چیزی است که می توان با تمرین و ممارست بدست آورد .
تحقیقات ادراکی نشان می دهند که ما دو نوع حافظه داریم : حافظه کوتاه مدت و بلند
مدت. حافظه کوتاه مدت ۳۰ تا ۶۰ ثانیه دوام دارد . ما از دفتر راهنمای تلفن برای
تلفن کردن کمک می گیریم شماره را گرفته و بعد آن را فراموش می کنیم . با این حال
حافظه بلند مدت می تواند زمان طولانی دوام داشته باشد . راز و رمز پرورش یک حافظه
خوب فراگیری چگونگی انتقال اطلاعات مفید از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت و
چگونگی به خاطرآوردن این اطلاعات در زمان مورد نیاز است . فنون تقویت حافظه می
توانند راه حلی برای انتقال اطلاعات بلند مدت و گرفتن دوباره اطلاعات باشند . به
یاد داشته باشید که ذهن و حافظه مانند ماهیچه هستند و هر چه از آنها بیشتر استفاده
کنید ، قوی تر می شوند .
۴) اطلاعات را دسته بندی کنید :
در مطالعه ای که در دانشگاه «استنفورد» انجام شد از دانش آموزان خواسته شد که ۱۲
کلمه را به خاطر بسپارند . این کلمات شامل اسامی حیوانات ،اقلام مختلف پوشاک
،انواع وسایل نقلیه و مشاغل بودند . برای یک گروه کلمه ها را به ۴ دسته تقسیم بندی
کردند . برای گروه دیگر ، کلمات را به صورت تصادفی فهرست کردند . گروهی که مطالب
را دسته بندی شده مطالعه کردند همیشه بهتر از گروه دیگر بودند و ۲ تا ۳ برابر
کلمات بیشتری را به یاد آوردند .
«توماس تراباسو»ستاد دانشگاه شیکاگو می گوید : هضم اطلاعات جدید آن هم یکجا بسیار
سخت و دشوار است . تجزیه و تحلیل مطالب جدید و تقسیم آنها به بخشهای معنی دار
یادگیری را آسان تر می کند .
بنابراین با مرتب کردن مطالب سخت و پیچیده در قالب دسته بندی های منطقی می توانید
روشی دائمی برای ذخیره و نگهداری اطلاعات بوجود آورید .
۵) توجه خود را متمرکز کنید :
دفعه بعد با مطالب جدیدی مواجه می شوید که باید آنها را ملکه ذهن خود کنید از خود
بپرسید : من از خواندن این مطلب چه می خواهم بیاموزم ؟ و از دانشی که بدست می آورم
چه بهره ای خواهم برد؟ گفتن این مطلب – یادگیری برای ما چه خواهد کرد ؟ از مقاومت
ما در برابر مطالعه می کاهد و ما خواننده بهتری می شویم . در ذیل به ۴ روش دیگر
برای بهبود تمرکز اشاره شده است :
زمان و مکانی را برای یادگیری اختصاص دهید . تلفن را از پریز بکشید و در را ببنید،
با نظم بخشیدن به محیط اطراف خود این انتظار در شما بوجود می آید که خواهید آموخت
.
خود را از عواملی که باعث حواس پرتی می شوند دور نگاه دارید از آویزان کردن تابلوی
«مزاحم نشوید» روی در اتاقتان خجالت نکشید . شما اختیار وقتتان را دارید .
روشهای مختلف یادگیری را امتحان کنید . روشهای مطالعه از قبیل کشیدن نمودار،
یادداشت برداری خلاصه برداری یا حتی ضبط مطالب روی نوار، می توانند تمرکز شما را
افزایش دهند . برای مهارت در مطالعه فنونی را بکار ببرید که بیشتر با آنها احساس
راحتی می کنید . خلاق باشید .
ترقی و پیشرفت خود را نشان دهید. گرفتار بودن همیشه به منزله پر ثمر بودن نیست.
گهگاه توقف کنید و از خود بپرسید : آیا من هم اکنون به هدف یادگیری ام کمک می کنم
. اگر پاسختان مثبت است فعالیت خود را ادامه دهید اگر پاسختان منفی است از خودتان
علت را جویا شوید. اگر شما به دلیل خستگی و اضطراب در کار خود پیشرفت نمی کنید
بدون احساس گناه به خود استراحت بدهید وقفه های منظم می توانند روند یادگیری را
بهبود بخشد .
۶) سبک یادگیری خود را کشف کنید :
دو مربی داستان، سه بچه ای که هر کدام برای کریسمس یک دوچرخه هدیه گرفتند را نقل
می کنند . این دوچرخه ها مونتاژ نشده بودند و والدین این بچه ها باید آنها را
مونتاژ می کردند . پدرم «تیم قبل» از اینکه دست به کار شود ابتدا دستورالعمل را به
دقت مطالعه کرد . پدر «مری» قطعات را روی زمین چید و دستور العمل را به مادر« مری»
داد و پس از بررسی قطعات گفت : این را برای من بخوان مادر «جورج» به طور فطری شروع
به سر هم بندی قطعات کرد . فقط وقتی جایی با مشکلی مواجه می شد به دستورالعمل
نگاهی می انداخت. در پایان روز هر سه دوچرخه مونتاژ شدند اما هر کدام با روش
مختلف.
آنها با وجود اینکه متوجه نبودند هر کدام با سبک مخصوص به خود کار کرده بودند .
روشهای ما در برابر مطالب نا آشنا منحصر به فرد و مخصوص به خودمان است و کلید
یادگیری تشخیص و تطبیق شیوه ای است که برای ما مناسب تر است .
شیوه های یادگیری می توانند به طور شگرفی تغییر کنند . یک روانشناس ۲۱ اصل اثر
گذار در روش یادگیری را مشخص کرده است. این عوامل شامل میزان سروصدا، نور، میزان
نظارت مورد نیاز و حتی ساعات روز نیز است .
سبک شما چیست ؟ خود را روانکاوی کنید . مثلا سبک شما در سر هم بندی افرادی در هم
ریخته چیست ؟صبح بیشتر تمرکزدارید یا عصر ؟ در محیط شلوغ بیشتر تمرکز کرده اید یا
در محیط ساکت ؟ لیستی از تمام نقاط مثبت و منفی مشخص شده خود تهیه کنید . از این
لیست استفاده کنید تا بتوانید محیطی ایجاد کنید که برای یادگیری تان بهترین باشد .
کدام سبک در مورد شما صادق است ؟ خبر خوب این است که شما می توانید ظرفیت یادگیری
خود را افزایش دهید و این می تواند زندگی شما را کامل تر و بهتر کند
در طول زندگی از زبان عده زیادی این شکایت را شنیدهایم که والدین یا همسران آنان، هیچوقت و یا به ندرت میگویند «دوستت دارم». از سوی دیگر هیچگاه نشنیدهایم کسی شکایتی داشته باشد که والدین او یا هر کس دیگر، همین کلمات را زیاد بیان میکند. نمیتوان تصور کرد بیان چیزی به اندازه گفتن «دوستت دارم» آسان باشد، ولی اکثر مردم به دلایل مختلف این کار را نمیکنند. شاید فکر میکنید که فرد مورد علاقه شما نیاز یا علاقهای به شنیدن این کلمات ندارد یا آن را باور نمیکند، شاید سرسخت، یا خجالتی هستید. به هر حال به هر دلیلی عدم بیان آن، مطلوب نیست.
در طول زندگی دلایل مختلفی برای گفتن «دوستت دارم» به افراد مختلف پیش میآید. اهمیتی ندارد که آیا این کلمات را در طول زندگی خود شنیدهاید یا خیر؟ فقط بدانید بیان عبارت «دوستت دارم» به مردم حس خوبی میدهد، به آنها یادآوری میکند که تنها نبوده و شما به آنها اهمیت میدهید. اعتماد به نفس آنان را افزایش میدهد و به خود شما نیز حس خوبی میدهد.
از دیدی خودخواهانه، بیان «دوستت دارم» فایده شخصی هم دارد. احساس خوبی به فرد دست میدهد. بخشیدن و دریافت کردن دو روی یک سکه هستند. مسلما بخشیدن به خودی خود فواید مثبتی دارد و گفتن این کلمات محبتآمیز یکی از اساسیترین و سادهترین صورتهای بخشیدن احساسی است.
اوقات مناسب بسیاری برای بیان چنین جملهایی وجود دارد: هنگام ورود به منزل، درست قبل از ترک منزل، پیش از خواب و به عنوان اولین کلمه هنگام صبح. فرصتهای شما نامحدود هستند. بیان این عبارت یکی از آسانترین و مهمترین کارهایی است که میتوانید انجام دهید. پس فرصت را از دست ندهید!
در سال های اخیر، تست های مربوط به آزمایش میزان ضریب هوشی افراد، تغییرات شگرفی داشته است. در گذشته تستی گرفته می شد که سن ذهنی شما را بر سن واقعی تان تقسیم کرده و مقسوم علیه را در عدد ۱۰۰ ضرب می کردند؛ اما این روزها حداقل برای بزرگسالان، از منحنی ناقوسی شکل استفاده می کنند.
به هر حال انتقادها و اختلاف های بسیار زیادی بر سر تست های هوش، و نحوه تعیین
میزان بهره هوشی افراد وجود دارد؛ اما ما سعی می کنیم که به نوع تست کاری نداشته
باشیم و تمرکز اصلی خود را بر روی میزان ضریب هوشی معطوف کنیم. به هر حال ما در
این مقاله قصد داریم تا شما را با نحوه ی افزایش میزان بهره هوشی (IQ)
آشنا کنم و کاری به انواع مختلف تست هایی که ممکن است در این زمینه از شما گرفته
شود، نداریم.
هر چند هیچ گونه تست مشخصی وجود ندارد که به طور استاندارد در همه جای دنیا برای
سنجش هوش افراد به کار گرفته شود، ولی امتحاناتی وجود دارند که از طرفی میزان هوش
شفاهی و از سوی دیگر میزان توانایی های اجرایی افراد را مورد تحلیل و بررسی قرار
می دهند. در این قسمت از مقیاس هوشی وشلر (WAIS) که ویژه
بزرگسالان می باشد، استفاده کرده ایم و از ۱۴ آزمون مختلف بر روی ۴ مورد که
عبارتند از: آزمون لغات، شباهت سنجی، جا خالی، و استدلال ماتریسی تمرکز کرده ایم.
▪ نکته: در تلاش برای ارتقای IQ شاید دو مرحله اولیه که مربوط
به سنجش توانایی های شفاهی افراد هستند، برایتان خیلی راحت تر از دو مورد بعدی که
ماهیت اجرایی دارند، باشند. به هر حال هر یک از این مراحل نیازمند دقت و تمرکز
بالای داوطلب بوده و برای قدم گذاشتن به مرحله بعدی باید تلاش کنید.
۱) لغات را با صدای بلند تشریح کنید
یکی از خرده آزمون های این بخش، تست دایره ی واژگانی است. در طول این آزمون از
افرد می خواهند که در مورد لغاتی که به او ارائه می شود، توضیح دهد. به طور اخص
هدف این تست آزمایش این مطلب است که یک نفر تا چه اندازه ای می تواند خود را ابراز
کند. از آنجایی که این آزمون بیشتر بر روی دانش های قبلی و تجربیاتی که در گذشته
به دست آورده اید تاکید دارد، گفته می شود که هوش شکل گرفته ی شما را می سنجد.
برای تقویت این توانایی می توانید فرهنگ لغت را باز کنید و اولین کلمه ای که به
چشمتان خورد را انتخاب کرده و با صدایی کاملاً متعادل در مورد آن برای کسی که در
مقابلتان نشسته است، صحبت کنید. به عنوان مثال اگر کتاب را باز کردید و لغتی مثل
"قره نی" به چشمتان خورد، ضعیف ترین توضیحی که می توانید از آن داشته
باشید "نوعی آلت موسیقی" است. اگر قدری از بهره هوشی بالاتری برخودار
باشید، میتوانید بگویید: "نوعی آلت موسیقی مانند نی توخالی است که با هوایی
که از دهان خارج می شود، به صدا در می آید. با دمیدن جریان هوا به داخل آن می توان
صداهای مختلفی را ایجاد کرد. روزنه هایی که بر روی این آلت موسیقی وجود دارند به
ما اجازه می دهند تا صداها را تغییر داده و موسیقی ایجاد کنیم."
شاید این مثالی که در بالا به آن اشاره شد، تا حد زیادی منحصر بفرد باشد، اما
نمونه خوبی برای تفهیم این امر بود که چگونه باید به ذات کلمات رسوخ کرد.
۲) ایده گرفتن از اشیاء
این گزینه شبیه سازی نوعی "استدلال انتزاعی شفاهی" است؛ و توانایی شما
را در اظهار نظر کردن در مورد مفاهیم مختلف به نمایش می گذارد. معمولاً باید نوعی
رابطه و یا الگوی خاص میان سه شی و یا بیشتر پیدا کرده و بعد شئی را انتخاب کنید
که با الگوی اولیه مطابقت داشته باشد.
برای افزایش IQ خود ۱۰ شی را انتخاب کنید. به عنوان مثال: DVD ، فنجان، بالشت، کتاب و غیره. سپس شروع کنید به طور شفاهی در مورد
هر یک از آنها صحبت کنید و روی جزئیات گفته های خود دقیق شوید تا به یک حقیقت در
مورد آن رسیده و بتوایند از آن ایده ی جدیدی برداشت نمایید. به عنوان مثال:
-کپیDVD اولین قسمت حقایق زندگی بر روی زمین در مقابل
من قرار دارد.
- اولین نسخه DVD حقایق زندگی مقابل من است.
- DVD اولین قسمت حقایق زندگی
- حقایق زندگی
- سریال کمدی
- سرگرمی
افکار انتزاعی برای ایجاد ارتباط میان موضوعاتی که ظاهراً هیچ ارتباطی به یکدیگر
ندارند، ضروری است. به منظور جمع زدن برخی موارد معین به صورت انتزاعی، شما
نیازمند حس استنتاج و قیاس بالایی هستید.
۳) عینیت بخشیدن به مفاهیم انتزاعی
آزمون های جای خالی "ادراک سه بعدی، تجزیه و تحلیل بصری-انتزاعی، و حل
مسئله" را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند. در این قسمت فرد را امتحان می
کنند که تا چه اندازه می تواند چیزی راکه درک کرده بیان کند.
▪ این مورد را در نظر بگیرید: هیچ کس نمی تواند هوش را تشریح کند؛ این عبارت
نمیتواند در بردارنده هیچ گونه مفهوم تفصیلی متداول و دارای چهارچوب از پیش تعیین
شده باشد. ما معتقدیم که می توانیم، اما آیا می توان این توانایی را ملموس سازی
نمود. از آنجای که در حال حاضر مقابل کامپیوتر نشسته اید اجازه دهید با استفاده از
یک مثال کامپیوتری موضوع را برایتان بازتر کنیم؛ به دو صفحه ی وب مجزا فکر کنید:
یکی صفحه آرشیو بدون وجود هیچ گونه لینک، و دیگری یک صفحه ی فعال ویکی پیدیا با
لینک های چند رسانه ای (hyper links). صفحه
آرشیو به درستی می تواند نشانگر تمام چیزهایی باشد که ما در ذهن خود داریم و یاد
گرفته ایم – ثابت و بدون حرکت – و اما هوشی که در ذهن ما وجود دارد می تواند مانند
صفحه ی ویکی پیدیا باشد، به صورت اتوماتیک لود شده و از طریق آن می توان با صدها
ایده ی دیگر در تماس باقی ماند. همانطور که از هر صفحه ی اینترنت به راحتی می
توانیم به صفحات دیگر رجوع کنیم، در ذهن خود نیز می توانیم در عرض چند ثانیه، ایده
های مختلف را مورد تحلیل و بررسی قرار دهم.
در این مثال ما سعی کردیم ادراک خود از عملکرد ذهن را برای شما به عینیت نزدیک
کنیم. شما می توایند قضاوت کنید که ما در کار خود موفق بوده ایم یا نه. حالا برای
اینکه ضریب هوشی خود را افزایش دهید سعی کنید این کار را خودتان امتحان کنید. در
مورد طبیعت، اینترنت و هر چیز دیگری که به ذهنتان می رسد این کار را انجام دهید و
به ادراک خود قابلیت ملموس اعطا کنید.
▪ تقارن یابی
استدلال ماتریسی به منظور محاسبه ی "توانایی حل مشکلات به طور غیر شفاهی،
استدلال استقرایی و قیاس سه بعدی" می باشد.
در ساخته سینمایی "ذهن زیبا" جان نش "(راسل کرو)" توانایی
خارق العاده ای در تقارن یابی برای هر شی در هر موقعیت مکانی دارد. شما هم باید یک
چنین تمرینی را آغاز کنید. قدم بزنید و در طی زمانی کمتر از ۱۰ دقیقه شروع کنید به
ساختن نوعی حس مرئی از اطراف خود. سعی کنید در هرج و مرج و آشفتگی هایی که در اطرافتان
وجود دارد نوعی هماهنگی ایجاد کنید. زاویه ای را که ناودان قدیمی با پیاده رو
خیابان می سازد را در نظر بگیرید، ببینید که چگونه شیشه های برف پاک کن اشعه های
خورشید را باز تاب می دهند، به فاصله ای که اگر میان برگ های درختان نبود از آنها
یک پرده درست می کرد توجه کنید و ...به جای اینکه به آسفالتی که بر روی آن قدم می
زنید توجه کنید، به بازتاب نور در آب راکدی که داخل یک گودال کوچک خیابانی ریخته
شده، توجه کنید.
الگوهایی که در تست IQ از آن استفاده می شود، نمی تواند به طور
آشکارا نشانگر زندگی حقیقی روزمره باشد. البته تا کنون که اینطور نبوده – اما هدف
ما فقط افزایش ضریب هوشی شماست و قصد داشتیم تا به شما یاد بدهیم که چگونه
میتوانید با دقت و توجه بیشتری به محیط پیرامون خود نگاه کنید و ببینید که چقدر
راحت فضای اطرافتان در هر لحظه در حال تغییر و تحول است
متخصصان روانشناسی و دستاندرکارانتعلیم و تربیت، فنون، روشها و تدابیر متعددی رابرای پرورش ذهن، تقویت حافظه و یادگیری بهترارائه کردهاند که در این جا به تشریح آنهامیپردازیم.
تقویت حافظه، همان یادگیری بهتر است.تقویت حافظه یعنی رعایت اصول و
قوانین حاکمبر یادگیری. اگر قوانین حاکم بر یادگیری را خوبرعایت کنیم،
بهتر یاد خواهیم گرفت و در نتیجهاحساس میشود که حافظه ما تقویت شده است.
تقویت حافظه یا پرورش حافظه همان عواملموثر بر یادآوری است که روانشناسان
به عنوانروشهای پرورش حافظه پیشنهاد کردهاند(بینایی).
در این بحث به ۲۶ شگرد مهم برای داشتنیک حافظه سالم، نیرومند و از همه
مهمتر کارآمدمیپردازیم، تا بتوانید به واسطه آن مطالب راسریعتر به خاطر
بسپارید و راحتتر به یاد آورید.
۱) هدف
۲) اعتماد داشتن
۳) علاقه
۴) سلامتی
۵) اکسیژن کافی
۶) دقت
۷)تمرکز
۸) استراحت
۹) خواب کافی
۱۰) آرامش
۱۱) برنامهریزی
۱۲) مدت یادگیری
۱۳) یادگیری با فاصله
۱۴) تصمیم به خاطر سپردن
۱۵) خوب درک کردن
۱۶) روش PQGR کهتوضیح خواهیم داد
۱۷) تکرار
۱۸) استفاده ازانواع حافظه
۱۹) تصویرسازی
۲۰) وسایلکمک آموزشی
۲۱) تشریحی و تستی خواندن
۲۲) روش جزء به جزء و روش کلی
۲۳)ارتباط
۲۴) سازماندهی در برنامه
۲۵) برجستگی نکات مهم
۲۶) تقدم و تاخر
● تند خوانی
امروزه خواندن یکی از مهمترین وسایلارتباطی انسان با محیط بیرونیاش است.
انسانامروزی میکوشد با مطالعه گوناگون، ارتباطبیشتری با جهان خارج پیدا
کند. در این میان،مطالب گوناگون با سرعت غیرقابل وصفی افزایشمییابند;
بنابراین نیاز به مطالعه بیشتر نیز ضرورتمییابد. انسان امروزی میخواهد با
خواندنمنابع مختلف، همگام با دیگران پیشرفت کند و ازنتیجه تحقیقات و زحمات
پژوهشگران بهرهمندگردد، ولی مشکل عمده این است که برایافزایش اطلاعات
خویش باید زمان بیشتری راصرف مطالعه کند. اما متاسفانه زمان محدود استو
غیر قابل افزایش; پس چاره چیست؟ تنها راهحل این است که بر سرعت مطالعه
خود بیفزاید. ازهمین جا اهمیت فراگیری شیوههای تند خوانیمشخص میگردد.
● ضرورت آموزش تندخوانی
بدون شک بهترین نام برای دورهای که در آنزندگی میکنیم، عصر اطلاعات و
ارتباطات است.زمانی میپنداشتند که با پیشرفت ارتباطات ودریافت اطلاعات از
طریق صوت و تصویر بهتدریج کتاب، مجله و روزنامه از رده خارجمیشود اما
این طور نشد و هنوز هم حدود ۷۰درصد یادگیری از طریق خواندن به دستمیآید.
هر فردی که خواندن را آموخته یا بهعبارت دیگر حروف را میشناسد، چه شیوههاییرا
باید به کار گیرد تا بتواند با صرف کمترین نیرو ودر حداقل زمان، مطالب را
بیاموزد؟ این پرسشیاست که علم تندخوانی بدان پاسخ میدهد.
نیاز روزافزون خواندن با سرعت بالا در مقابلتنگی وقت، خواندن را از معنی
«شناختنحروف» خارج کرده و آن را به صورت یک فن ومهارت درآورده است.
افرادی که هیچگونه آشنایی با فنونتندخوانی ندارند، طوری مطالعه میکنند
کهگویی دارند زیر زبانی حرف میزنند و متاسفانهسرعت خواندن این افراد از
۱۵۰ کلمه در دقیقهتجاوز نمیکند; در حالی که همین افراد میتوانندسریعتر
بخوانند و بیشتر هم درک کنند.
کسی که متن را به کندی میخواند، غالبا سرنخمفهوم اصلی را گم میکند.
گذشته از این، شخصتا زمانی که صاحب مهارت کافی در تندخوانینباشد، توجهش
به سادگی بر اثر عوامل بیرونیپرت میشود. اغلب افراد کندخوان، مهارتکافی
در خواندن مطالب دقیق تشریحی را ندارندو نمیتوانند مفهوم اصلی و کلیدی
عبارت راتشخیص دهند.
تحقیقات نشان داده است افرادی که با روشغلط مطالعه میکنند، تنها پس از
گذشت یک روزحدود ۸۰ درصد آموختههای خود را فراموشمیکنند; در حالی که با
فراگیری اصول تندخوانیو روشهای صحیح یادگیری، میتوان مطلب رابهتر درک
کرد و در عین حال فراموشی را بهحداقل رساند.
● مهمترین علل کندخوانی و راههای برطرفکردن آنها
برای کسب مهارت تندخوانی، باید عللکندخوانی را مورد بررسی قرار داد; سپسراههای
برطرف کردن آنها و سرانجام تمریناتمناسب تندخوانی را ارائه داد. در زیر مهمترینعلل
کندخوانی و راههای برطرف کردن آنهاآمده است که از این راهها میتوان به
بلندبلندخواندن، برگشت چشم به عقب، کلمه خوانی،سرگردانی دید، مکث طولانی
چشم، محدودیتحوزه دید و تکرار ذهنی کلمات اشاره داشت
تا به حال چند بار احساس کردهاید که مغز شما از کار افتاده است و دیگر قادر به فکر کردن نیستید؟
این بهدلیل آن است که ما نیاز داریم توانائیهای خود را برای فکر کردن افزایش
دهیم. مطلب حاضر به نکاتی میپردازد که ما برای بیشتر و بهتر فکر کردن باید به کار
گیریم و به آن نیاز داریم.
۱) یافتن بهترین زمان. بیشتر افراد مسن صبحها بهتر میتوانند فکر کنند و اغلب
جوانان بعداز ظهرها.شما چه زمانی بهتر فکر میکنید؟
۲) خوب تحصیل کنید اما افراط نکنید. بعضی از روانشناسان عقید ه دارند که تحصیلات
تخصصی افراطی و زیاد میتواند به توانایی تفکر خلاقانه آسیب وارد کند. شما اگر در
رشته نویسندگی دکترا کسب کنید الزاما رمان نویس بزرگی نخواهید شد.
۳) روز خود را با بهترینها شروع کنید. محققین نشان دادهاند که مقدار کافئین
موجود در یک فنجان قهوه میتواند به تمرکز حواس کمک کند اما اگر شما مستعد اضطراب
هستید بهتر است فراموشش کنید. .
۴) خاطرات جدید را به خاطرات قبلی بچسبانید.
حافظه خود را چون دار بستی در نظر بگیرید و اطلاعات جدید را روی آن تثبیت کنید.
همیشه اطلاعات جدید را به چیزی پیوند دهید و هرگز آن را تنها رها نکنید.
۵) تا میتوانید تمرین کنید. یاد گیری و تمرین مداوم ذهن را تغییر میدهد.مطالعاتی
که روی عدهای داوطلب ۷۰ ساله انجام شده نشان میدهد که آموزشهای منظم و طبق
برنامه
زمانبندی شده باعث تغییر ساختار ذهنی فرد میشود به نحوی که فعالیت ذهنی این
افراد نسبت به زمانی که ۷ سال جوانتر بودهاند بیشتر است. فرد مسنی که خوب تمرین
میکند سریعتر از جوانی است که اصلا تمرین نمیکند.
۶) به ایدههای خود شانس شکوفا شدن بدهید. بسیاری از ما با توجه به توانائیها
یمان امکان ارزیابی حقایق وتصمیمگیری سریع داریم. خلاقیت نیاز به آرامش و سکون
داردو این که به ایدههای به ظاهر نا معقول و بیمعنی خود فرصت دهیم.
۷) شغلی که باعث رشد شود و همراهی که باهوش باشد. مطالعات انجام شده درلهستان نشان
میدهد صاحبان مشاغلی که نیاز به کارگیری ذهن دارد نسبت به سایر افراد از قدرت
تفکر بیشتری برخوردارند. همچنین ازدواج با فردی با هوش ممکن است در شما انگیزه
ایجاد کند و باعث رشد و بالندگی شما شود.
۸) تجربه کنید. خلاقیت اغلب به توانائی تعدیل راه حلها از جهات مختلف زندگی خلاصه
میشود. برای مثال نوار چسب خیاطی با الهام گرفتن از خار و خسی که به لباس میچسبد
ساخته شده است و یا شیوه پوست کندن موز ایدهای برای تهیه قوطیهای کنسروی است که
با حلقهای که روی آن تعبیه شده باز میشود.
۹) توجه کنید.آیا تا به حال برای شما پیش آمده که نام کسی را تا مدتی پس از آن که
او را ملاقات کردید به خاطر نیاورید؟علت این امر ضعف حافظه نیست بلکه نداشتن تمرکز
است. با بالا رفتن سن باید اطلاعات را آگاهانه به حافظه بسپاریم و حفظ کنیم.
۱۰) ورزش با عث تقویت قوای فکری میشود. تحقیقات گوناگون اکنون از این فرضیه که
ورزش و تمرینات بدنی اثرات سودمندی روی عملکرد تحصیلی دارد حمایت میکند.تصور میشود
که در هنگام ورزش اکسیژن و مواد غذایی بیشتری در دسترس سلولهای مغز قرار میگیرد؛
به علاوه با عث افزایش فاکتورهائی میشود که عامل رشد سلولهای مغزیاند. ورزش
فواید گوناگونی دارد و انجام آن بهصورت مرتب و روزانه توصیه میشود.
۱۱) تازه جوئی رمز موفقیت. نقاش امپرسیونیست هنری ماتیس در سالهای پایانی عمر خود
از قیچی به جای قلم مو برای خلق آثارش بهره برد و به هنرش روحی تازه بخشید. مقایسه
افراد خلاقی که متوقف میشوند با آنهایی که به خلاقیت ادامه میدهند نشان میدهد
که افراد دسته دوم پیوسته به دنبال دانشی جدید هستند.
۱۲) شناخت عوامل بازدارنده. چنانچه در معرض عوامل مختلفی قرار گیریم که رشته افکار
ما را پاره کنند تمرکز کردن مشکل خواهد بود. چنانچه کاری نیاز به دقت و تمرکز زیاد
دارد مثلا تهیه یک گزارش باید دو شاخه سیم تلفن را از پریز کشید و یا نوشتهای روی
در قرار داد تا کسی در آن هنگام وارد اطاق نشود.
۱۳) فراموش نکنید که همیشه به دنبال کارهای مورد علاقهتان باشید. اخیرا روانشناسی
هلندی مطالعاتی روی تفاوتهای بین قهرمان شطرنج و استاد شطرنج انجام داد.او افرادی
از هر دسته را تحت آزمایشاتی چون تست هوش، حافظه وتعیین میزان قوه استدلال برای
حرکت مهرهها قرار داد و هیچ تفاوتی بین افراد دو گروه پیدا نکرد.تنها تفاوت این
بود که قهرمان شطرنج علاقه بیشتری به بازی شطرنج داشت. آنها اشتیا ق و تعهد بیشتری
نشان میدهند و کلید خلاقیت آنها هم همین است.
۱۴) ایدههای جدید رابا یکدیگر تلفیق کنید. با هیچ مطلبی سرسری بر خورد نکرده وآن
را با بیتفاوتی نخوانید. حاشیه نویسی، فکر کردن، شکل دادن وتلفیق مطالب با یکد
یگر حتی اگر مطلبی که میخوانید بهنظرتان به درد نخور و بیفایده باشد به شما کمک
میکند تا آن را به نحوی بفهمید که در نهایت بتوانید خلاقا نه عمل کنید.
۱۵) روشهای سریع یا د گرفتن را بیا موزید. یکی از مهمترین مهارتهای قرن بیست و
یکم توا نا ئی یا د گیری سریع است؛ پس آ ن را پرورش دهید. یا د بگیرید که به سرعت
به ایدههای خود شکل دهید. شیوه عملکرد مغز خود را پیدا کنید تا بتوانید آن را
بهتر به کا ر گیرید. بعضی اشخاص پس از مدتی کار فکری نیا ز به استراحتی کوتا همدت
و نو شیدن چای یا قهو ه دارند تا بتوانند دو باره به کار ادامه دهند.
۱۶) همیشه برنامههای بلند مدت داشته باشید حتی اگر آن را هر روز تغییر دهید. نفس
برنا مهریزی برای زندگی خود به تنهایی با ارزش است و تغییر دادن آن به ما کمک میکند
که چیزهای جدیدی یاد بگیریم.
۱۷) اشتباه کنید. ممکن است در اولین تلاش خود مرتکب اشتباهات زیادی شوید اما
کارتان را پیش برده و تمام کنید.اشتباهات خود را یادداشت کرده وسپس دوباره به کار
بپردازید و این بار از تکرار اشتباهات جلوگیری کنید. به گفته شکسپیر تردیدهای ما
خائناند و با ترس از تلاش ما را از موفقیت دور میکنند.
۱۸) عواملی که در ضمن کار باعث افزایش مهارتهایتان شدهاند را یادداشت کرده و
گاهی به آنها مراجعه کنید تا برایتان به عادت تبدیل شوند.
۱۹) به مسائل از زوایای مختلف نگاه کنید. چنانچه میخواهید مسئلهای را حل کنید
راههای مختلفی را امتحان کنید و اگر راه اول را به هر دلیلی مناسب تشخیص ندادهاید،
راه دوم را امتحان کنید. ایدهها و تصورات را از دیدگاههای مختلف بررسی کنید.
برای مثال آیا کسی که در چین رشد کرده و بزرگ شده در مورد یک موضوع خاص به همان
شکلی فکر میکند که یک نفر در ایرلند؟
۲۰) آرامش خود را حفظ کنید. خویشتنداری به شما کمک میکند تا منصف و بیطرف باقی
بمانید و بهتر فکر کنید.چنانچه به بحث و مجادله بپردازید و خونسردی خود را از دست
دهید توانائی خودرا برای منطقی و عاقلانه فکر کردن از دست خواهید داد.
۲۱) در جستوجوی حقیقت باشید. هر کسی که خوب فکر کند قبل از هرقضاوتی در جستوجوی
حقیقت است.از خود سؤال کنید که آیا تمام حقایق را بهطور کامل در دسترس دارید؟ آیا
کمبودی در اطلاعاتتان وجود دارد که شما را از حقیقت و یا راه حل مسئله دور کند؟
۲۲) چنانچه در موردی شک دارید حتما سؤال کنید. هرگز از سؤال کردن نهراسید.
۲۳) مردم را درک کنیم. آیا کسانی که با شما صحبت میکنند همیشه این تصور رادارند
که باید حرفشان را به طریقی به شما ثابت کنند؟ به راستی علت این تصور آنها چیست؟
۲۴) تجربه مهمترین مرجع ماست. چنانچه مطلبی را میشنویم باید ببینیم آیا واقعا در
زندگی ما اتفاق افتاده است یا نه.
۲۵) همیشه به خاطر بسپارید که بیشتر حقایق نسبیاند و بین حقیقت و عقیده تفاوت
وجود دارد. کلمات را با احتیاط و دقت به کار برید و هیچگاه خود را گول نزنید. فکر
نکنید که باید پیوسته دنباله رو مردم باشید
1) من حافظه ضعیفی دارم و کاری هم نمیشود کرد! این یک جمله کاملاً بی معناست. شما به سادگی میتوانید حافظه ضعیف خود را تقویت کنید و کارآیی آن را افزایش دهید؛ همان گونه که ضعف بینایی یا شنوایی خود را با استفاده از عینک یا سمعک اصلاح میکنید. پس قدم اول این است که شما باید باور کنید که ضعف حافظه، یک بیماری گذراست و به راحتی قابل علاج و اصلاح است. حالا وقت آن است که دست به کار شوید.
۲) شما حافظهای بسیار نیرومند دارید! باور نمیکنید؟ آیا میخواهید این امر را به
خودتان ثابت کنید؟ بسیار خوب، سعی کنید چیزی را که قبلاً میدانستهاید، فراموش
کنید؛ امکان ندارد! این طور نیست؟ حافظه شما به شدت مقاومت میکند و مطمئن باشید
که بالاخره این حافظه شماست که برنده میشود. در یک رویارویی کاملاً مستقیم با حافظه
خود، میتوانید باور کنید که حافظه شما هم قوی و نیرومند است تا برای تقویت بیشتر
حافظه، بیش از پیش اعتماد به نفس پیدا کنید.
۳) اولین قدم برای آماده ساختن حافظه، ایجاد یک ارتباط و پیوند و تداعی معانی است.
تداعی معانی آگاهانه و کنترل شده، دقیقاً همان حافظه تربیت شده و قابل کنترلی را
ایجاد میکند که شما به دنبال آن هستید.
این پیوند یا اتصال معانی، ممکن است آگاهانه و در اختیار یا نیمه هشیارانه و نیمه
آگاهانه باشد. تداعی معانی نیمه آگاهانه، یعنی همان تداعیهای ناخودآگاهی که در
ذهن شما میان کلمات یا حرکات یا تصاویر خاصی با یک خاطره یا معانی دیگر شکل
میگیرد.
اما تداعی معانی آگاهانه که کاملا در کنترل اراده و خواست ماست، همان نیروی اتصالی
است که حافظه ما را بیدار و تربیت میکند؛ پس ارتباط میان معانی برقرار کنید تا
حافظهای نیرومند بدست آورید. مثلاً فرض کنید که میخواهید معنای کلمه انگلیسی New را به خاطر بسپارید؛ شما در ذهن خود با تکرار کلمه «نیو»، به یاد
کلمه نو میافتید. نو و تازه، معنای کاملاً نزدیک به جدید، یعنی کلمه Newدارد. سپس شما با نام نیو به یاد
نو ودر نتیجه به یاد جدید و تازه میافتید.
۴) یکی از محرکهای تقویت و تولید کننده جرقه حرکت حافظه، علاقه است. به یاد آوردن
چیزهایی که به آنها علاقه داریم، همیشه آسانتر از به خاطر آوردن چیزهایی است که
مورد علاقه ما نیستند.
یکی از روان شناسان متخصص حافظه میگوید: نیروی حافظه، بستگی زیادی به علاقه دارد.
او هر روز صبح از کارهایی که میخواهد انجام دهد، فهرستی ذهنی تهیه میکند و
میگوید نکته مهم این است که اتصالهای یاد آورنده ذهنی، مارا مجبور کنند در لحظه
مناسب، به آن چیزها علاقهمند شویم.
به عبارت سادهتر، تداعی، باعث ایجاد علاقه میشود.
برای به خاطر آوردن هر چیز جدید، آن چیز باید با چیز دیگری مربوط شود که از قبل آن
را میشناسیم یا آن را به راحتی به خاطر میآوریم.
۵) بعد از این که دو چیز در ذهن ما به هم مربوط شدند، موضوعی که از قبل آن را
میشناسیم، چیز جدید را به یادمان میآورد انجام چنین کاری آنقدر ادامه مییابد
تا مطلب جدید به صورت اطلاعی در آید که از قبل آن را میشناسیم و به عبارت
سادهتر، در ذهن ما استقرار و استحکام یابد و به راحتی در حافظه ما حضور یابد.
چرا ما به سادگی نقشه ایتالیا را به خاطر میآوریم؛ اما به دشواری میتوانیم شکل
سرزمینهای آلمان یا فنلاند را به یاد آوریم؟ زیرا معلم از کودکی به ما آموخت که
ایتالیا شبیه یک چکمه است؛ یعنی شکلی که ما از قبل آن را میشناختیم.
از قدرت تصویر ذهنی خود بیشتر استفاده کنید! متخصصان فن حافظه میگویند: هر چه به
تصویر درآید، به سادگی به خاطر سپرده میشود.
۶) وقتی شما فکر میکنید، تصویر هایی در ذهن شما پدید میآید. این عمل تصور کردن،
تصویر سازی یا تصویری کردن است. این کاری است که شما هر لحظه و پیوسته انجام
میدهید و هیچ مشکلی درباره آن ندارید.
ارسطو در یکی از کتابهایش میگوید: «برای فکر کردن، ما باید با تصویرهایی گفتوگو
کنیم که آنها را در ذهن خود میبینیم. فرض کنید من به شما میگویم که به صندلی فکر
کنید. شما در ذهن خود چه چیزی را میبینید؟ بدون شک، اولین تصویری که در ذهن شما
ساخته میشود، یک صندلی است.
شما میتوانید با پیوند دادن بعضی معانی به بعضی تصاویر قرینه و نزدیک به آن، به
حافظه خود در یاد آوری آن معنا کمک کنید؛ مثلاً یادگیری یک مطلب علمی در کلاس درس
با حادثهای که همان زمان موجب جلب توجه شما شده است، عجین میگردد و به محض یاد
آوری تصویر آن حادثه یا جریان، آن مطلب علمی نیز در ذهن شما حضور مییابد. بسیاری
از این تصاویر جالب را میتوان به صورت خودآگاه و عامدانه به وجود آورد.
۷) اسپینوزا میگوید: هر قدر یک چیز قابل فهمتر و روشنتر باشد، آسانتر در
حافظه، حفظ و نگه داری میشود و بر عکس هر قدر مبهمتر باشد، آسانتر از یاد
میرود.
نتیجه میگیریم که بهتر است مفاهیم مبهم و مشکل را به اجزای ساده و قابل فهم تبدیل
کنیم و یا تصویر ذهنی ملموسی از آنها بسازیم تا سادهتر در ذهن باقی بمانند و یاد
آوری آنها آسانتر گردد.
۸) ما تمایل داریم چیزهای ساده، ملموس، روزمره و معمولی را فراموش کنیم؛ اما به
ندرت چیزهای منحصر به فرد، خشونتآمیز، غیر معمولی، مضحک و فوق العاده را از یاد
میبریم.
ما میتوانیم با ایجاد پیوندهای ذهنی میان اشیا و کلمات، آنها را غیرمعمولی،
تمسخرآمیز یا غیر ممکن سازیم تا مثل چسب به هم محکم شوند و در ذهن بمانند.
برای تصویرسازی از کلمات مبهم، از نیروی تخیل و ابتکار خود بهره بگیرید. یک ذره
تخیل به اضافه مقداری ابتکاری، به شما امکان میدهد تا هر چیزی را تصویری کنید.
تخیل میتواند بسیار مهمتر و مفیدتر از اطلاعات باشد. اگر شما تخیل نداشته باشید
تا از اطلاعات خود استفاده کنید فایده ذهن و مغز چیست؟
مثلاً برای به خاطر آوردن سورهای از قرآن کریم که سجده واجب دارند، این گونه
خیالپردازی کنید: شبی در حالی که ستاره در آسمان میدرخشید، پدرم را دیدم که در
حال سجده، سوره فصلت را قرائت میکرد. نام چهار سوره مذکور، در این داستان آمده
است: نجم (ستاره)، سجده، فصلت و اقرأ یا علق(قرائت).
مغز هر نوزاد در بدو تولد
دارای ۱۰۰ میلیارد سلول عصبی (نورون) است، یعنی به تعداد ستارگان موجود در کهکشان
راه شیری. در خلال سال های اولیه رشد، هزاران میلیارد پیوند به نام سیناپس های
عصبی بین این سلول ها برقرار می شود. قاعده ایجاد شبکه بین سلولی در مغز، این است
که اگر از آن استفاده نشود، از بین می رود. سیناپس هایی که از طریق شبیه سازی متصل
نشود، در طول سال های دبستان از بین می رود. با وجودی که مغز نوزاد دارای قدری شبکه
عصبی (مانند توانایی یادگیری زبان) است، از مغز شخص بزرگسال انعطاف پذیرتر است و
شگفت انگیز این است که مغز کودک دو برابر مغز هر شخص بزرگسال پیوند های عصبی دارد.
اگر نوزاد خود را در موقعیت های محبت آمیز مملو از جلوه های زبانی قرار دهید، می
توانید امکان ایجاد پیوندهای عصبی بیشتری را در مغز وی فراهم و امکان ایجاد شبکه
را بین سلول های مغزی بیشتر کنید. در نتیجه مهارت های زبانی، استدلالی و برنامه
ریزی کودک تقویت خواهد شد.
● بیست راه مؤثر برای تقویت قوای مغزی نوزاد از این قرار است:
۱) پیش از تولد نوزاد، تندرستی جسمانی او را در نظر بگیرید.
به هنگام بارداری، سلامت خود را حفظ کنید و متوجه باشید که برخی داروها تأثیر
مخربی بر مغز جنین در رحم دارد. بسیاری از کودکانی که مادرشان به هنگام بارداری
داروی نادرست مصرف کرده است، دچار مشکلات یادگیری شدید می شوند و گاه به یکباره
رفتارهای تهاجمی از خود نشان می دهند.
۲) مکالمات معنادار داشته باشید.
به سروصدای اولیه کودک با اشتیاق و با الفاظ بچگانه جواب دهید. قدری سیلاب ها را
بکشید و با هیجان صحبت کنید، لحنی که در اصطلاح «زبان بچگانه» است. قسمت هایی در
مغز که کلام را می فهمد و زبان تولید می کند، نیازمند دریافت محرک غنی است.
۳) به بازی هایی بپردازید که دست را به کار می گیرد.
نوزادان نسبت به یادگیری بازی های ساده، خوب واکنش نشان می دهند.
۴) مراقب کودک باشید.
وقتی کودک اشاره می کند، با نگاه مسیر را دنبال کنید و در مورد چیزها یا مسائل مورد
علاقه حرف بزنید. این «توجه مشترک» به کودک می گوید که علایق و مشاهدات او برای
شما اهمیت دارد.
۵) از همان اوایل، علاقه به کتاب را در او ایجاد کنید.
کتاب های دارای تصاویر رنگی و بزرگ را انتخاب کنید و پا به پای اشتیاق بچه مثلاً
سروصدای حیوانات مزرعه را در آورید. لحن صدایتان را بالا و پایین کنید. بعضی بخش
های داستان را ساده کنید یا در مورد آن توضیح دهید. کودک را تشویق کنید درباره
کتاب ها صحبت کند. فراموش نکنید ایجاد مهارت دریافت زبانی (فهم گفتار) مهمتر از
ایجاد توان و بیان زبانی (صحبت کردن) در کودکی است.
۶) از زمان تعویض پوشک، برای تقویت احساس عاطفی نوزاد استفاده کنید.
به آرامی شکم و موی سر او را نوازش کنید. مطالعات نشان می دهد مغز بچه هایی که به
اندازه کافی نوازش نمی شوند، کوچکتر از حد عادی برای سن مربوط است. به علاوه به
هنگام تعویض پوشک، فاصله بسیار خوبی با چشمان او دارید تا توجهش را به کلام خود
جلب کنید.
۷) اسباب بازی هایی را انتخاب کنید که برای رشد او سودمند است.
این بازی ها باعث می شود تا کودک روحیه کاوش و تعامل را پیدا کند. بازی هایی مانند
خانه سازی (مکعب هایی که روی هم سوار می شوند) روابط علت و معلولی و استدلال «اگر-
پس» را به کودک می آموزد. اگر کودک مکعب بزرگ را روی مکعب کوچک قرار دهد، مکعب
بالایی می افتد. اگر با موفقیت مکعب کوچک را روی مکعب بزرگ قرار دهد، این اطلاعات
را در مغز ذخیره می کند.
۸) وقتی کودک جیغ می زند، درست پاسخ دهید.
به کودک اطمینان دهید، او را بغل کنید و نوازش دهید تا در مغزش مدارهای مثبت شکل
بگیرد که با عواطف مرتبط است. بغل کردن آرام و تماس صمیمانه روزانه با بچه، امنیت
عاطفی را به مغز او می فرستد.
۹) با توجه و تمرکز، اعتماد ایجاد کنید.
کودکانی که از لحاظ عاطفی پیوند مطمئنی با والدین ایجاد کرده اند، می تواند نیروی
بیشتری را صرف لذت های جستجو، یادگیری و اکتشاف کنند.
۱۰) از اشاره استفاده کنید.
این کار برای کاهش فشار روحی کودک و تقویت احساسات مطبوع و امنیت عاطفی لازم است.
تحقیقات نشان می دهد بچه های زودرسی که روزانه سه بار ماساژ داده می شوند، می
توانند زودتر از همتایان خود که ماساژ داده نمی شوند، از بیمارستان مرخص شوند.
۱۱) به هنگام تمیز و مرتب کردن اشیا، از کودک کمک بگیرید.
این کار برای تمرین دسته بندی خوب است. بچه یاد می گیرد مثلاً جانوران عروسکی شب
ها در یک جا قرار داده می شوند و ماشین و دیگر اسباب بازی ها در جایی دیگر. بچه ها
باید دسته بندی و مرتب سازی (گذاشتن اجسام به ترتیب مثلاً از کوچک به بزرگ) را در
چارچوب پیشرفت شناختی در دوران پیش دبستانی بیاموزند.
۱۲) محیطی ایمن ایجاد کنید.
برای کودک خود که در سنین سینه خیز رفتن یا تاتی تاتی کردن است، محیط امنی فراهم
کنید. یادگیری فضایی مهم است و بچه تدریجاً درباره چیزهایی مانند زیر، بالا،
نزدیک، و دور می آموزد. او خواهد توانست در ذهن خود نقشه محیط پیرامون را ترسیم
کند و رابطه راحتی با جهانی که در آن زندگی می کند، برقرار کند.
۱۳) سرود بخوانید.
حرکات بدن و بازی انگشت به کودک کمک می کند تا بچه اصوات را با حرکات کوچک و بزرگ
جسمی ارتباط دهد. به علاوه سرود یادگیری ضرباهنگ(ریتم)، وزن و الگوهای زبانی را
تقویت می کند.
۱۴) شتاب خود را با خلق و خوی بچه هماهنگ کنید.
برخی بچه ها به راحتی با موقعیت های ناآشنا سازگار می شوند، برخی جسور و
خودانگیخته و برخی دیگر بسیار خجول هستند. اگر می کوشید میزان جرئت و راحتی بچه ها
را افزایش دهید، با شتاب فکری وی همراه شوید. به کودکی که به شدت فعال است، کمک
کنید از انرژی فوق العاده اش به خوبی استفاده کند و مهار حرکات آنی را فرا بگیرد.
پذیرش شما باعث می شود از آرامش مورد نیاز جهت تجربه کردن و آزادانه آموختن
برخوردار شود.
۱۵) از وقت غذا و استراحت استفاده مثبت کنید.
وقتی بچه غذا می خورد، اسامی غذاها را بلند بگویید. وقتی یاد گرفت خودش غذا بخورد،
اظهار شادی کنید، هر چند که تلاش های اول او با ریخت و پاش همراه باشد. این کار
باعث می شود تداعی معانی خوبی با زمان صرف غذا و خوردن پدید آید. دعوا و غـُر زدن
در مورد غذا می تواند باعث شکل گیری الگوهای عاطفی منفی در مغز شود.
۱۶) در برابر کارهای بچه واکنش های آشکار نشان دهید.
اگر به روش مناسب، اطمینان بخش و قابل پیش بینی به رفتار کودک پاسخ دهید، مغز در
حال رشد نوزاد می آموزد از اطراف معنا بیاموزد. منسجم باشید.
۱۷) از انضباط مثبت بهره بگیرید.
بدون ترساندن یا خجالت زده کردن بچه، پیامدهای مثبت ایجاد کنید. اگر از کودک شما
کار ناشایسته ای سر زد، مثلاً بچه دیگری را زد، طوری در برابرش بایستید که چشمان
شما در سطح چشمان وی باشد. با لحن ملایم و جدی، قانون لازم را تکرار کنید. قانون
باید ساده و برای سن بچه قابل درک باشد. معقول نیست از کودک نوپا انتظار داشته
باشیم به گلدان شیشه ای روی میز دست نزند.
۱۸) احساسات همدردی با دیگران را برای وی تقلید کنید.
وقتی کسی که غمگین یا ناراحت به نظر می رسد، احساسات، توجه نشان دادن، غمخواری و
مهربانی را به کودک بیاموزید. هر قدر پیوندهای مغزی بیشتری برای پاسخ های همدردی و
مؤدب بودن ایجاد کنید، این مدارهای مغزی بیشتر تثبیت می شود. این امر نه تنها به
یادگیری شناختی و زبان، بلکه به افزایش مهارت های عاطفی مثبت کمک می کند.
۱۹) امکان بازی با برخی اجسام را با نظارت خود فراهم کنید.
چیزهایی از قبیل آب، شن و حتی خاک و گل از این دست است. این کار بچه را با خصوصیات
فیزیکی و خواص ترکیبات، مایعات و جامدات آشنا می کند. به هنگام حمام،
"مغز" اطلاعات مربوط به آب، صابون لغزنده و پرز حوله جذب را می کند.
تجارب حسی مبنای یادگیری مغز است.
۲۰) به کودک ابراز علاقه و شادی کنید.
بگذارید اشاره ها، چشمان درخشان، توجه شما به فعالیت های کودک، نوازش های نرم و
لبخند، طبیعت دوست داشتنی او را تقویت کند