آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

موفقیت در یک مصاحبه شغلی

شاید باور نکنید تک تک فعالیت هایی که ما در زندگی انجام می دهیم به تعبیری یک نوع معامله تجاری می باشد. شما کاری انجام میدهید تا چیزی بدست آورید، درس می خوانید تا با سواد شوید، غذا می خورید تا سیر شوید و ... اما بسیاری از اوقات این موضوع را فراموش کرده و بصورت کاملا" نا آگاه وارد یک معامله با ارزش می شویم. یکی از این موارد انجام مصاحبه های استخدامی است. شما وارد دفتر مدیر شرکتی می شوید و باید با پاسخ هایی که به سئوالات او می دهید، نظر او را برای انتخاب خود جلب کنید. 

قبل از هرچیز بدانید که وقت یک مدیر یا مسئول شرکت برایش بسیار ارزش دارد و وقتی این وقت را به شما اختصاص داده به این معنا است که او هم مشتاق دیدار با شما و رسیدن به نتیجه مورد نظرش است. او هم میخواهد در نظر شما خوب جلوه کند. به یاد داشته باشید که این یک جلسه معارفه است نه دادگاه، و هردو طرف از حقوق مشابهی برخوردار هستید. پس بدون نگرانی به نکات زیر توجه کنید و موفق باشید.
ـ آنچه می پوشید بسیار مهم است. اگر برای مصاحبه به یک شرکت یا اداره دولتی می روید، لباس رسمی و ساده برتن کنید. اما اگر محل مورد نظرتان یک آتلیه هنری یا آژانس تبلیغاتی است، میتوانید کمی خلاقانه تر لباس بپوشید. اگر اطلاع دارید که در مکان مورد نظرتان رنگ یا نوع پوشش خاصی غالب است، سعی کنید تا حد امکان شبیه آنها به نظر بیایید و به عبارتی از خودشان باشید.
ـ مسئولانه رفتار کنید. اگر حس میکنید که مصاحبه گر شما چندان آمادگی نداردو راحت به نظر نمیرسد، بدانید که شما هم به اندازه او مسئول هستید که این ملاقات به خوبی پیش برود. این مصاحبه برای هردو شما اهمیت دارد، او به دنبال کالایی است که شما عرضه میکنید. پس به جای اینکه لم بدهید و منتظر سوال او بشوید، خودتان گفتگویی را آغاز کنید. این کار نه تنها مصاحبه را به خوبی پیش می برد بلکه طرف مقابل شما هم متوجه قابلیتهای مدیریتی شما میشود.
ـ نگذارید شما را مضطرب ببینند. اگر میخواهید فردی علاقمند و جاه طلب و در عین حال آرام و خونسرد جلوه کنید، باید بر اعصاب خود فشار زیادی بیاورید و این فشار در رفتار شما جلوه ای نامطلوب خواهد داشت. در عوض باید خود را در محیط مصاحبه راحت نشان دهید. این کار به مصاحبه گرتان هم آرامش می بخشد و او شما را فردی موفق در ایجاد ارتباط مثبت بین بخشهای مختلف و مدیریت یا بین بخش اداری با مراجعان خواهد دید. مراقب باشید، هیچ کس نمیخواهد شاهد عملکرد ضعیف شما باشد. اگر خودتان را قبول داشته باشید آنها هم شما را قبول خواهند داشت. صاف بایستید، محکم دست بدهید، لبخند بزنید و به راحتی در حین گفتگو به چشمان مصاحبه گر خود نگاه کنید. هر چه با اعتماد به نفس بیشتری عمل کنید، اعتماد بیشتری جلب می کنید.
ـ ببینید و عمل کنید. مصاحبه گر خود را با دقت تماشا کنید. سعی کنید به طور نامحسوس اعمال او را تقلید کنید.( از قبیل نوع پا روی پا قرار دادن، گرفتن فنجان، خوردن یتا نخوردن قند و...) اگر موفق شوید او به طور ناخودآگاه با شما احساس شباهت و نزدیکی خواهد کرد. هرچه در این کار موفق تر باشید، احساسات مثبت او را بیشتر جلب خواهید کرد. به خاطر داشته باشید که همه از کسانی که شباهتهایی با خودشان دارند خوششان میآید.
ـ علاقمند و مشتاق باشید. اگر مصاحبه گر شما ترجیح میدهد بیشتر بگوید تا بشنود، هیچ اشکالی ندارد. فقط مطمئن باشید که علاقه و دقت خود را به گفته هایش از دست نمی دهید و آنتن هایتان در حال کسب اطلاعات هستند. هرقدر با علاقه بیشتری گوش کنید نه تنها شانس اینکه شما را بپسندند بیشتر است بلکه میتوانید متوجه کم وکاستی هایی شوید و برای آنها راه حل پیشنهاد کنید.
ـ با دست پر در مصاحبه شرکت کنید. در باره شرکت یا موسسه اطلاعات لازم و کافی داشته باشید . نوع فعالیت، محصولات، سابقه کار، جوایز و نقات قوت کار آنها را در ذهن داشته باشید تا بتوانید با برشمردن آنها هم گفتگو را به مراحل حرفه ای تر بکشانید و هم آنها را از میزان علاقه خود به این کار بخصوص آگاه کنید.
ـ روراست باشید. از گفتن مطلبی که چندان به آن اعتقاد ندارید یا پاسخ به سوالی که درست متوجه نشده اید خودداری کنید. اگر نمیتوانید پاسخ مناسبی بدهید بهتر است صادقانه بگویید باید کمی فکر کنید یا اینکه بخواهید توضیح بیشتری به شما داده شود.
ـ ارزش خود را بدانید. از دستمزد مناسب کاری که به دنبالش هستید آگاه باشید تا در صورت لزوم پاسخ دهید. همیشه گفتگو در باره حقوق را با این مقدمه که موقعیت شغلی، سرو کار داشتن با فرازونشیبهای آن و میزان دستمزد هر کدام از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند، شروع کنید . هرگز یک موقعیت شغلی را درجا قبول یا رد نکنید و برای دادن پاسخ وقت بخواهید.
ـ تعصبات شخصی خود را به جلسه مصاحبه نبرید. از ابراز عقیده یا مخالفت با موضوعی که به مصاحبه و شغل موردنظر شما ربطی ندارد خودداری کنید.به احتمال پنجاه درصد ممکن است یک کلمه نسنجیده موجب رد شدن شما در مصاحبه شود.
ـ سوالها و جوابها را از قبل بدانید. باید آماده باشید تا با پرسشهای غافلگیر کننده یا مخالفتهای احتمالی مقابله کنید. این نکته مرکز همه اعمالی است که باید انجام دهید.به آنچه در پیش رو دارید فکر کنید و پاسخ سوالهایی را که احتمال میدهید از شما بپرسند آماده کنید.مصابه کاری مانند یک برنامه پخش زنده است. شما فقط یک بار فرصت دارید و نمیتوانید یک جواب نادرست، سوالی ساده لوحانه یا یک سکوت ناراحت کننده را در اتاق تدوین تصحیح کنید.
پرسشها میتوانند از این قبیل باشند:
ـ چرا می خواهید شغل فعلی خود را ترک کنید؟
ـ در یک کار جدید به دنبال چه هستید و بخصوص از کار در این شرکت چه انتظاری دارید؟
ـ اهداف شغلی شما چه هستند؟
ـ در کار فعلی/به طور کلی دستاوردهای شغلی شما چه بوده اند؟
ـ هنگامی که تحت فشار هستید یا به زمان تحویل پروژه نزدیک میشوید چگونه کار میکنید؟
ـ چه نوع افرادی را برای همکاری می پسندید/نمیپسندید؟
ـ روش سامان دهی شما در اداره یک پروژه چیست؟
ـ مهمترین نقاط ضعف/قوت شما چه هستند؟
ـ چه بخشهایی از شغل فعلی خود را می پسندید/نمی پسندید؟
ـ در موقعیت جدید چه ویژگیهایی برایتان کمتر/بیشتر جذاب هستند؟
ـ بر روی کار گروهی تاکید کنید. مدیران علاقمند به استخدام اشخاصی هستند که توانایی کار گروهی داشته باشند و به خوبی با دیگران کنار می آیند. با مثالهایی آنها را متوجه سازید که چگونه از ایده ها،قابلیتها و تواناییهای افراد در پیشبرد اهداف شرکت یا موسسه استفاده خواهید کرد.
ـ چند مورد کوتاه و پر اهمیت.
ـ از آرایش غلیظ،عطر تند و لوازم تزئینی براق و بزرگ اجتناب کنید.
ـ سعی کنید لوازم زیادی در دست نداشته باشید.سلام و احوال پرسی با یک کت روی دست،کیف و چتر بسیار سخت خواهد بود.
ـ سر وقت در محل مصاحبه باشید. نه زودتر و نه دیرتر.
ـ مدارک و نمونه کارهای خود را مرتب و کامل همراه داشته باشید.
ـ در طی مصاحبه به ساعت خود نگاه نکنید.
ـ برای ابراز نقطه نظر خود صحبت مصاحبه گر را قطع نکنید و منتظر فرصت مناسب شوید

هوش هیجانی در کار

گاه از خود می پرسم ، چگونه می توان در کارکنان ایجاد انگیزه کرد؟ یا تحت چه شرایطی می توان دراعضا یک مجموعه کاری یا سازمان، شور و اشتیاق برای بهتر کار کردن را افزایش داد؟ چگونه می توان اعتماد کرد و اعتماد را جلب کرد؟ امید به آینده را چگونه بالا ببریم؟ اضطراب را با چه روشی کاهش دهیم؟ و سوالاتی از این قبیل.

با نگاهی به عبارات انگیزه ، شور و اشتیاق ، اعتماد ، امید،‌اضطراب و لغات مشابه آن متوجه می شوم ، در باره مقولاتی از جنس هیجانات یا عواطف فکر می کنم نه مولفه های شناختی و عقلانی. یا بهتر بگویم ، به جای صحبت از IQ از ظرفیت دیگری به نام EQ یا چیزی که امروزه هوش هیجانی (Emotional Intelligence = EI) نامیده می شود بحث می کنیم.
● هوش هیجانی چیست؟
از سالها پیش روان شناسان متوجه شده اند که برای کسب موفقیت تنها دارا بودن ظرفیتهای هوش عقلانی قوی (
IQ) کفایت نمی کند. مطالعات نشان می دهد ، تعداد زیادی از افراد دارای هوش عقلانی و شناختی بالا نتوانسته اند در زمینه شغلی ، زندگی زناشویی ، ایجاد روابط با دیگران و حتی زمینه های تحصیلی موفق باشند. پس از آن نظر دانشمندان از جمله پیتر سالوی و جان مایر به توانمندیهای دیگری جلب شد که بیشتر از جنس هیجانات بودند تا شناختها. این توانمندی که از این پس هوش هیجانی نامیده می شود به توانایی های آموخته شده ای اشاره دارد که به ما کمک می کند تا احساسات و هیجانات خود را درک کرده و کنترل نماییم تا به نفع ما کار کنند نه بر علیه ما.
هوش هیجانی از پنج مهارت تشکیل شده :
۱) مهارت خود آگاهی:
شناخت احساسات و هیجانات خود به طور آنی و عمیق و استفاده از آن برای راهنمایی در تصمیم گیری های مناسب.
۲) مهارت خود نظم دهی:
توانایی مهار و مدیریت هیجانات و حفظ آرامش برای کمک به تصمیم گیری و بهره گیری از توانمندیهای شناختی به نحو مناسب. هماهنگی با هیجاناتمان به نحوی که به جای اختلال در کارها ، در تسهیل آن به ما یاری رساند.
۳) مهارت خود انگیختگی:
استفاده از عمیقترین علایق خود برای حرکت دادن و هدایت به سمت اهداف تا کمک کند پیش قدم شده و در جهت تکامل و پیشرفت تلاش کنیم ، نه اینکه منتظر مانده تا یک واقعه یا شخص باعث ایجاد انگیزه و حرکت در ما گردد.
۴) مهارت همدلی:
درک آنچه افراد احساس می کنند ، توانایی در نظر گرفتن دیدگاه های دیگران و توسعه حسن تفاهم و هماهنگی با انسان های گوناگون به منظور ارتقای کار گروهی (بویژه در محیط کاری و سازمانی).
۵) مهارت های اجتماعی:

ادامه مطلب ...

هنر تاثیر گذاری در محل کار

بهترین ایده ها هم اگر کسی به آنها توجه نکند، ارزشی نخواهند داشت. در این مقاله می خواهیم به شما آموزش دهیم که چطور نظر رئیستان را به پیشنهادات و ایده های خود جلب کنید. 

کارمندان باهوش و کاردان بیشتر از آنکه از کارهای رئیسشان اطلاع داشته باشند، از کارهای خودشان اطلاع دارند. من فرض را بر این می گیرم که شما هم، مثل اکثر خوانندگان مقاله های من، کارمندی کاردان و باهوش هستید. اکثر کارمندان کاردان، به ویژه آنها که پیش زمینه های فنی نیز داشته باشند، سالها وقت خود را صرف یادگیری و تجربه کرده اند که باعث می شود بتوانند ایده ها و نظرات جالبی در حیطه کاری خود ارائه دهند.
اما متاسفانه اکثر آنها نمی دانند که چطور نظر رئیسشان را به نظراتشان جلب کنند و ایده هایشان را به مرحله عمل برسانند. حتی ایده های بزرگ هم اگر به مرحله ی عمل نرسند، هیچ سودی برای شرکت نخواهند داشت.
راهنمایی هایی که در زیر به آنها اشاره می کنم، برای کمک به شما برای جلب نظر رئیس آورده شده است. البته موفقیت شما را تضمین نمی کند، اما می تواند تا حدودی کمکتان کند.
▪ مسئولیت پذیر باشید. مثل یک فروشنده فکر کنید، نه یک متخصص.
تحت تاثیر قرار دادن رئیس هم از جهات زیادی شبیه به فروش محصولات یا ارائه خدمات به مشتریان خارج از شرکت است. آنها مجبور نیستند بخرند، این شمائید که مجبورید بفروشید!
هر فروشنده خوبی برای رسیدن به نتیجه، مسئولیت قبول می کند. هیچکس از فروشنده ای که مشتری را به خاطر خرید نکردن سرزنش می کند خوشش نمی آید. پس وقتی پیشنهادتان را ارائه می دهید، با رئیس خود طوری برخورد کنید که فروشنده های کاردان با مشتریان خود رفتار می کنند.
با اینکه اهمیت قبول مسئولیت در فروش های خارجی کاملاً مشخص است، اما تعداد بسیار زیادی از کارمندان شرکت ها ساعات زیادی را صرف سرزنش کردن رئیسشان برای قبول نکردن ایده هایشان می کنند، به جای اینکه خودشان را برای ناتوانی در فروش آن ایده ها سرزنش کنند. اگر وقت خود را به جای متهم کردن رئیس، برای ارتقاء توانای خود در عرضه ایده ها و پیشنهاداتمان صرف کنیم، مطمئناً موفق خواهیم شد.
▪ به هدف اصلی فکر کنید – نه فقط آنچه به سود شماست!
یک فروشنده کاردان هیچ وقت به مشتری خود نمی گوید، "شما باید این محصول را بخرید، چون اگر نخرید من به هدفم نمی رسم!"
فروشنده های کاردان به نیازهای مشتریانشان توجه می کنند، نه اینکه توقع داشته باشند مشتریان به فکر نیاهای آنها باشند. شما هم به عنوان کارمند شرکت باید به فکر اهداف شرکت باشید، نه نیازهی گروه و بخش خودتان.
وقتی پیشنهاداتتان را مطرح می کنید، فقط به تاثیر کلی آن تصمیم بر روی شرکت فکر کنید. در اکثر موارد، نیازهای بخش و نیازهای شرکت مستقیماً باهم در ارتباط هستند. اما در بعضی موارد، این ارتباط چندان مشخص نیست. به هیچ وجه تصور نکنید که مدیر شرکت بین سود و منفعت بخش شما و تاثیر مثبت بر روی شرکت به طور کلی، ارتباط برقرار خواهد کرد.
خود را برای پیروزی در جنگ های بزرگ آماده کنید. انرژی و روحیه خود را با صرف مسائل پیش پا افتاده نکنید.
وقت مدیر یا رئیس شرکت خیلی محدود است. پس قبل از اینکه با او وارد صحبت شوید، خودتان ایده هایتان را به طور کامل تجزیه و تحلیل کنید. وقتتان را بر سر مسائلی که تاثیر چندانی بر نتیجه کار ندارد تلف نکنید. روی کارهایی زمان بگذارید که تاثیر عمیق داشته باشند. تا می توانید از کنار مسائل پیش پا افتاده بگذرید.
مخصوصاً توجه زیادی به بحث و جدل بر سر مسائلی مثل برد و باخت تیم های ورزشی، رستوران و ماشین نکنید. مردم معمولاً بیشتر از اینکه بر سر مسائل مهم کاری از دست ما ناراحت شوند، بر سر همین مسائل پیش پا افتاده از ما می رنجند. یادتان باشد که شما حقوق می گیرید که برای پیروز شدن بر سر مسائل مهم کاری تلاش کنید، نه بر سر قدرت یک تیم فوتبال.
▪ تحلیلی واقعگرایانه از هزینه های اجرایی ایده هایتان داشته باشید.
هر شرکت، منابع، زمان و انرژی محدودی دارد. پذیرش ایده ی شما می تواند به معنای رد شدن یک ایده دیگری باشد که خالق آن فکر میکرد عالی است. خود را برای یک بحث واقعبینانه درمورد هزینه های ایده تان آماده کنید. یادتان باشد که ممکن است ایده یک نفر دیگر قربانی به اجرا درآوردن ایده شما شود.
وقتی خود را برای چنین بحث تحلیلی آماده کردید، برای پذیرش اعتراضات وارده به ایده تان هم آماده شده اید. باید ببینید که آیا هزینه های به اجرا درآوردن ایده تان ارزش منفعت های آن را دارد یا نه

http://hriniran.blogfa.com/ برگرفته از سایت مردمان : http://www.mardoman.com/success/influe.aspx نویسنده : آرمند نوشته شده توسط محمد طاهری

هوش هیجانی در کار

گاه از خود می پرسم ، چگونه می توان در کارکنان ایجاد انگیزه کرد؟ یا تحت چه شرایطی می توان دراعضا یک مجموعه کاری یا سازمان، شور و اشتیاق برای بهتر کار کردن را افزایش داد؟ چگونه می توان اعتماد کرد و اعتماد را جلب کرد؟ امید به آینده را چگونه بالا ببریم؟ اضطراب را با چه روشی کاهش دهیم؟ و سوالاتی از این قبیل.

با نگاهی به عبارات انگیزه ، شور و اشتیاق ، اعتماد ، امید،‌اضطراب و لغات مشابه آن متوجه می شوم ، در باره مقولاتی از جنس هیجانات یا عواطف فکر می کنم نه مولفه های شناختی و عقلانی. یا بهتر بگویم ، به جای صحبت از IQ از ظرفیت دیگری به نام EQ یا چیزی که امروزه هوش هیجانی (Emotional Intelligence = EI) نامیده می شود بحث می کنیم.
● هوش هیجانی چیست؟
از سالها پیش روان شناسان متوجه شده اند که برای کسب موفقیت تنها دارا بودن ظرفیتهای هوش عقلانی قوی (
IQ) کفایت نمی کند. مطالعات نشان می دهد ، تعداد زیادی از افراد دارای هوش عقلانی و شناختی بالا نتوانسته اند در زمینه شغلی ، زندگی زناشویی ، ایجاد روابط با دیگران و حتی زمینه های تحصیلی موفق باشند. پس از آن نظر دانشمندان از جمله پیتر سالوی و جان مایر به توانمندیهای دیگری جلب شد که بیشتر از جنس هیجانات بودند تا شناختها. این توانمندی که از این پس هوش هیجانی نامیده می شود به توانایی های آموخته شده ای اشاره دارد که به ما کمک می کند تا احساسات و هیجانات خود را درک کرده و کنترل نماییم تا به نفع ما کار کنند نه بر علیه ما.
هوش هیجانی از پنج مهارت تشکیل شده :
۱) مهارت خود آگاهی:
شناخت احساسات و هیجانات خود به طور آنی و عمیق و استفاده از آن برای راهنمایی در تصمیم گیری های مناسب.
۲) مهارت خود نظم دهی:
توانایی مهار و مدیریت هیجانات و حفظ آرامش برای کمک به تصمیم گیری و بهره گیری از توانمندیهای شناختی به نحو مناسب. هماهنگی با هیجاناتمان به نحوی که به جای اختلال در کارها ، در تسهیل آن به ما یاری رساند.
۳) مهارت خود انگیختگی:
استفاده از عمیقترین علایق خود برای حرکت دادن و هدایت به سمت اهداف تا کمک کند پیش قدم شده و در جهت تکامل و پیشرفت تلاش کنیم ، نه اینکه منتظر مانده تا یک واقعه یا شخص باعث ایجاد انگیزه و حرکت در ما گردد.
۴) مهارت همدلی:
درک آنچه افراد احساس می کنند ، توانایی در نظر گرفتن دیدگاه های دیگران و توسعه حسن تفاهم و هماهنگی با انسان های گوناگون به منظور ارتقای کار گروهی (بویژه در محیط کاری و سازمانی).
۵) مهارت های اجتماعی:
در روابط با دیگران ، به خوبی کنار آمدن با عواطف خود و دیگران. فهم دقیق موقعیتها و شبکه های اجتماعی. مهارت خوب گوش کردن، و خوب ابراز وجود کردن ، حل تضادها و تعارض ها و استفاده از این مهارتها برای متقاعد سازی ، رهبری و مدیریت.
آنچه واضح می باشد این است که مهارتهای چهارم و پنجم مستقیما با کارکردهای رهبری و مدیریت در ارتباط می باشد ، اما با کمی تامل متوجه خواهیم شد که مهارت خود نظم دهی بمنظور کنترل هیجانات ، مهارت خودشناسی برای درک بهتر لایه های زیرین احساسات ، رنجش ها ، تمایلات و افکار ، و مهارت خود انگیختگی در جهت ایجاد امید و رفتاری که به آن پشتکار می گویند برای یک مدیر از اهیمت ویژه ای برخوردار می باشد.
آنگاه که مدیر با شناخت عمیق احساسات و مدیریت هیجانات خود ،‌و با شناسایی اموج احساسات و هیجانات جاری سازمان خود ، با رفتاری حاکی از همدلی با این امواج هماهنگ می گردد ، به رهبری مبدل خواهد شد که بر دل ها حکومت می کند ، نه بر سِمت ها و پستهای سازمانی مادون خود! چنین رهبری هماهنگ با هنجارها و فرهنگ سازمان خود ، طنین افکن
۱ خواهد شد و شور و اشتیاق ، انگیزه ، امید و اعتماد به نفس گروهی را به حرکت در می آورد.
آنچنان که دانیل گولمن ، ریچارد بویاتسیز و آنی مک کی در کتاب خود ، رهبری اصولی
۲ (رهبری سازمانی و هوش هیجانی) اشاره کرده اند ، یک رهبر برای طنین افکنی باید به هنجارهای هیجانی (زیر جریانات واقعیت های هیجانی) و ابعاد پنهان سازمان خود توجه لازم را داشته باشد. 

ادامه مطلب ...

مقابله با پرسش‌ های نامناسب در هنگام مصاحبه‌های شغلی

ممکن است کسی که با شما مصاحبه می‌ کند، فرد چندان مؤدبی به نظر نرسد. ممکن است او سؤالاتی نامربوط از شما بپرسد. این امر همیشه یک چالش مهم برای داوطلبان شغلی است. اگرچه این امر به ندرت رخ می ‌دهد اما بهتر است که یک استراتژی در این زمینه برای خود در چنین مواقعی تدوین کنید . 

از مطالب ارایه شده زیر می ‌توانید برای آماده کردن خود در مواجهه با سؤالات نامناسب استفاده کنید:
▪ چه نوع پرسش ‌هایی باعث ناراحتی من می ‌شوند؟
▪ اگر چنین سؤالی از من پرسیده شد، چه معنایی در، فرهنگ سازمانی، خواهد داشت که من می ‌خواهم در آن کار کنم؟
▪ گزینه ‌های من برای مقابله با چنین پرسش ‌هایی چیست؟
▪ کدام گزینه‌ های استراتژیک، مناسب با شرایط خاص من هستند؟
● پرسش ‌های مهم
▪ تا چه حد ممکن است پرسش‌ های نامناسب در یک مصاحبه مطرح شوند؟
به احتمال خیلی زیاد، ممکن است اصلاً چنین اتفاقی برای شما رخ ندهد. اکثر مدیران استخدام ‌کننده، افرادی بسیار حرفه‌ ای هستند و در زمینه‌ روش ‌های مناسب مصاحبه کردن، به خوبی آموزش دیده‌ اند. معهذا، مناسب است که در این زمینه آمادگی داشته باشید.
▪ آیا افرادی هستند که احتمال بیشتری دارد که پرسش ‌های نامناسب از آنان بشود؟
بله. احتمال پرسیدن این سوالات از زنان بیشتر از مردان است و معمولاً این گونه پرسش‌ های نامناسب مرتبط با جنسیت افراد است.
همچنین احتمال پرسیدن این سؤالات از جوانان بیشتر از افراد مسن است. همین موضوع در مورد اقلیت‌ها و افراد متعلق به گروه‌های خاص نژادی نیز صادق است.
▪ آیا پرسش‌های نامناسب غیر قانونی هستند؟
این امر به قانون کشوری بستگی دارد که شما در آن کار می ‌کنید. البته بسیاری از پرسش‌های نامناسب نمایانگر نوعی تبعیض است و بنابراین به احتمال بسیار زیاد غیر قانونی هستند. دیگر پرسش‌ها صرفاً نامناسب هستند زیرا فقط ماهیتی شخصی دارند و ارتباطی با صلاحیت ‌های شغلی ندارند.
● عملی ساختن آن
به منظور ایجاد آمادگی برای مصاحبه، باید خود را برای هر اتفاقی که ممکن است رخ دهد آماده کنید. برای مقابله با پرسش ‌های نامناسب، دو روش وجود دارد: تصمیم ‌گیری درباره‌ آنچه که برای شما نامناسب و ناراحت ‌کننده است و تصمیم‌ گیری در این مورد که چگونه به آنها پاسخ دهید. در ادامه، جزییات بیشتری در مورد این روش‌ ها ارایه شده‌است.
آگاهی لازم را در این خصوص کسب کنید که آیا طرح پرسش ‌های نامناسب در یک مصاحبه، غیر قانونی است یا خیر یکی از ساده ‌ترین روش ‌ها برای آشنایی با پرسش‌ های نامناسب، سر زدن به سوابق موجود در واحدهای منابع انسانی است. برخی از پرسش ‌های نامناسب غیرقانونی در ایالات متحده عبارتند از:
▪ چرا یک زن خواهان چنین شغلی است؟
▪ آیا قصد دارید خانواده تشکیل دهید؟
▪ چند سال دارید؟
▪ آیا دارای نقایص جسمانی هستید؟
▪ آیا وابستگی‌های مذهبی دارید؟
▪ آیا متأهل، مطلقه یا مجرد هستید؟
▪ آیا فرزند دارید؟ آنها چند ساله هستند؟
▪ اگر ما این شغل را به شما بدهیم، آیا همسرتان کارش را رها خواهد کرد؟
▪ عادت کاری شما چیست؟
▪ آیا تاکنون بازداشت شده‌اید؟
دلایل نامناسب بودن این پرسش ‌ها، بسیار پیچیده‌ است. اما مهم‌ترین دلیل آن است که آنها نشانگر نوعی تبعیض بوده و بنابراین غیر قانونی هستند.
فهرستی از پرسش‌ های مصاحبه را که فکر می‌کنید برای شما نامناسب هستند، تهیه کنید.
همان گونه که قبلاً گفته شد، پرسش های یاد شده، پرسش ‌هایی درباره‌ زندگی خصوصی شما هستند. اگر متأهل هستید، اینها پرسش‌ هایی درباره‌ همسر و فرزندان شما است . اگر مجرد هستید، اینها پرسش ‌های نامناسب درباره‌ اوقات فراغت پس از ساعات کار شما است. اما فقط این شما هستید که می ‌توانید درباره‌ نامناسب بودن یک پرسش درباره‌ خودتان نظر بدهید. همچنین این شما هستید که باید مشخص کنید آیا مصاحبه ‌کننده قصد دارد پرسش ‌های نامناسبی از شما بپرسد یا خیر.

 

ادامه مطلب ...

مروری بر مصاحبه شغلی

مصاحبه های استخدامی، متداولترین روش مورد استفاده در فرآیند گزینش هستند. بسیاری از سازمانها و کارفرمایان، مصاحبه های استخدامی را معتبرترین روش جمع آوری اطلاعات می دانند. بررسی مدارک و شواهد نشان می دهد که برای قضاوت در مورد هوش داوطلب، توان تحلیل، انگیزش، توانش های شناختی، گستره تفکر، مهارت ارتباط با دیگران، ثبات هیجانی و ...، مصاحبه می تواند مفید واقع شود. این جزوه سعی دارد که به مصاحبه ، چهارچوب آن ، شرایط و بایدها و نبایدهای آن ، بپردازد.

● شرایط مصاحبه گر:
اعتبار آزمون مصاحبه و نیز اعتماد به نتایج ارزشیابی مصاحبه، زمانی امکان دارد که در کنار استفاده از روش های علمی مصاحبه، همچنین از مصاحبه گرانی که در اجرای مصاحبه از مهارت دانش و تجربه کافی برخوردار باشند، استفاده شود.
اجرای مصاحبه یک کار کاملا تخصصی است و مصاحبه کننده باید از ویژگی های شخصیتی خاص برخوردار باشد، اگر به هر دلیل از مصاحبه گران غیر متخصص و مجرب در فرآیند مصاحبه استفاده می شود، باید این افراد ابتدا در کارگاههای آموزشی ویژه اصول و فنون اجرای مصاحبه، شرکت کنند و پس از کسب مهارت لازم به اجرای مصاحبه بپردازد.
مجموعا هرچند مصاحبه فعالیتی است تخصصی و مبتنی بر دانش و فنون خاص خود، اما با این همه، کفایت یک مصاحبه کاملا به اشتیاق، خلاقیت، هوشمندی ، تیزبینی، شم ( هر آنچه که در هنر مصاحبه گری می گنجد) ، وابسته است.
● هوشمندی در پرسش:
یکی ار مهمترین مهارتهای رایج در مصاحبه طرح پرسشهای جدید بر اساس پاسخهای ساده و سطحی مصاحبه شونده است .طرح این نوع سئوالات ( که از مفاهیم ساده و حساس پرده بر میدارد و اطلاعات فراوانی در اختیار مصاحبه گران قرار می دهد ) کاملا به هوشیاری و هوشمندی مصاحبه گر وابسته است.
مصاحبه گر باید در طرح سئوال صریح و زیرک باشد و برای دریافت بهترین و کاملترین پاسخها هوشمندی وکیاست خود را به کار اندازد .در هنگام اجرای مصاحبه باید منتظر وقوع اتفاقات بسیاری بود . ویژگی شخصیتی افراد وانتظاراتی که نسبت به کار دارند موجب می شود که به آسانی نتوان به همه خواسته های مصاحبه دست پیدا کرد.آنچه که در این فرایند به مصاحبه کمک میکند، استفاده از سئوالات به جا و دقیقی است که مصاحبه گر را به هدف برساند.
هوشمندی در پرسشهای مصاحبه به مهارتهای شنیداری ، حضور فعال و جدیت مصاحبه گر متکی است .در واقع برای شناخت فرد و ارزشهای وی، می باید مصاحبه گران در تمام لحظات مصاحبه بشنوند، ببینند و سعی در فهم دیده ها و شنیده های خود داشته باشند .
● بایدها و نبایدهای مصاحبه:

ادامه مطلب ...

روش نگارش یک رزومه کامل

در رزومه معمولاً باید تعریف کامل و مشخصی از خودتــــان بدهید و این یکی از مهمترین مسائل در شناسنامه کـاری شماست. 

رزومه یک خلاصه ی دو یا سه صفحه ای از شما و مهارتها،دستاوردها، تجارب کاری و تحصیلاتتان است که هـــدف آن جلب نظر صاحب کار آینده تان است. رزومـه هـم مثل خود زندگی است. دچار تغییرات و تحولات زیاد می شـود. باید مداوماً به روز شود و اطلاعات جدید به آن اضافه شود. اگر می خواهید برای چند شغل در صنعت های مختلف تـقـاضـای کـار دهـیـد، بـهتر است رزومه های مختلف درست کنید که در هر کدام به مـهارت هــای خاص شما در رابطه به آن صنعت اشاره شده باشد.
هدف این مقاله این است که شما را با نکات مهمی در زمینه ی تدوین یک رزومه ی خوب آشنا کنیم.
● تاثیر اول
هروقت که می خواهیم یک رزومه درست کنیم، باید خودمان را جای استخدام کننده و کارفرمایی بگذاریم که رزومه ها را بررسی می کند. او باید از میان چندین رزومه، آن که از همه مناسب تر است را انتخاب کند.
شما باید کاری کنید که ابتدا آنها از رزومه ی شما خوششان بیاید و بعد هم همه ی مطالب درج شده در رزومه را به آنها ثابت کنید.
▪ متن رزومه
باید سعی شود که متن رزومه هر چه خلاصه تر باشد. فقط کافی است در آن خلاصه ی کوتاهی از خودتان بدهید، که نباید بیشتر از یک صفحه باشد. اطلاعات نباید به هیچ وجه در رزومه تکرار شوند. این صفحه باید حداکثر از سه پاراگراف به شکل زیر تشکیل شده باشد:
ـ پاراگراف اول: نباید بیش از دو یا سه جمله باشد. در آن مقدمه ی کوتاهی در مورد خودتان و اهداف کاریتان می دهید. همچنین می بایست در مورد طریقه ی اطلاع یافتن شما از آن شرکت توضیحی بدهید، چه روزنامه باشد یا آشنایی در همان شرکت.
ـ پاراگراف دوم: در این پاراگراف باید اطلاعات مربوطه در مورد میزان تحصیلات، مهارتهای تخصصی و توانایی هایتان که برای شرکت مورد نظر مفید خواهد بود را ارائه دهید.
ـ پاراگراف سوم: این پاراگراف آخر باید اطلاعات شخصی شما را به کارفرما ارائه دهد که در صورت نیاز بتوانند با شما تماس بگیرند. حتماً اسم، شماره ی تماس، ایمیل و شماره ی فکستان را ذکر کنید.
آدرس ایمیلتان باید کامل و واضح باشد. مثلاً اگر اسمتان علی اسمیت است، آدرس ایمیلتان باید چیزی مثل
ali@email.com باشد.
باید در رزومه اطلاعاتی درج شود که حتماً به کار آن شرکت و پستی که می خواهند برای آن استخدام کنند بیاید. اطلاعات باید واضح و مرتبط باشد.
یک رزومه معمولاً از
۵ جزء تشکیل شده است:
۱) اهداف کاری
اهداف کاری به عنوان پیش درآمدی برای یک رزومه ی خوب و اصولی است که همه ی اطلاعات با قاعده و ترتیب منظم شده است. در این بخش باید کارفرما را با اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود در زمینه ی کاری آشنا کنید. و بیان کنید که پیشرفت کاریتان تاکنون در چه حدی بوده است. این قسمت ارجحیت های کاری شما را به طور خلاصه و مرتب با سایر قسمت های رزومه بیان می کند می تواند فرصت خوبی برای ابراز توانایی هایتان در همان اول رزومه باشد.
به یاد داشته باشید که از تکرار موارد جلوگیری کنید.
۲) تجارب کاری
این قسمت تا حد زیادی می تواند بگوید که چه کارهایی می توانید انجام دهید و چطور و در کجا برای این کارها آموزش دیده اید. ممکن است از مهارت های مورد نیاز برای یک شغل باخبر باشید، اما بیان این مهارت ها می تواند به رئیس آینده تان نشان دهد که شما شایسته ی پستی حتی بالاتر هستید.
به یاد داشته باشید که حتماً تجربه های کاریتان را به ترتیبی معکوس از نظر تاریخی بنویسید. برای هر کار موارد زیر را نیز مشخص کنید:
ـ عنوان پست
ـ عنوان سازمان
ـ محل کار
ـ تاریخ استخدام
کارفرما وقتی در مورد تجربه های کاریتان بداند بسیار راغب خواهد بود تا با میزان تحصیلات و آموزش های شما هم آشنا شود.
۳) میزان تحصیلات
اگر تجربه های کاریتان زیاد نبوده باشد، این قسمت اهمیت زیادی پیدا خواهد کرد. برای نوشتن از همان ترتیب معکوس تاریخی استفاده کنید.
در زیر جنبه های اصلی که باید در این قسمت به آن اشاره شود را یادآور می شویم:
ـ درجه ی تحصیلات
ـموسسات و دانشگاه ها
ـ تخصص/فوق تخصص
ـ سمینارها، کارگاه ها و آموزش های ویژه
ـ میانگین معدل
۳) اطلاعات اضافی
این قسمت از رزومه می تواند شامل چند زیر مجموعه مثل علایق، دانش های رایانه ای، فعالیت ها، مهارت های زبانی و...باشد. در این قسمت باید به آن دسته از توانایی هایتان اشاره کنید که در دو بخش قبلی ذکر نشده بود.
ـ علایق:
در این قسمت میتوانید به علایقتان در زندگی اشاره ای داشته باشید. اگر به دوچرخه سواری یا هر نوع ورزش دیگر علاقه دارید، می توانید ذکر کنید، با این کار کارفرمای شما متوجه خواهد شد که فردی هستید که از زندگی نهایت استفاده و لذت را می برید.
ـ اطلاعات کامپیوتری:
بعضی از شغل ها نیازمند داشتن دانش ها و آگاهی هایی در زمینه ی بعضی برنامه های کامپوتر هستند. اگر اطلاعاتی در این زمینه دارید می توانید در این قسمت ذکر کنید.
ـ فعالیت ها:
در این زمینه می توانید به فعالیت ها و دستاوردهای غیر کاری خود اشاره کنید. تخصص های ▪ زبانی:
اگر قادرید که به زبان هایی غیر از زبان خود مکالمه کنید یا هر تخصصی در یکی از زبان های خارجی دارید باید در این قسمت به آنها اشاره کنید.
۵) منابع
اگرچه بردن نام افراد در رزومه ضروری نیست اما با اینکار، کارفرمای شما می تواند به طور مثال با رئیس سابقتان در مورد شما گفتگو کند و اطلاعاتی کسب کند. اگر مایل نیستید که نام کسی را ذکر کنید می توانید در این قسمت اشاره ای داشته باشید که در صورت نیاز یا تقاضا قادر به ارائه ی منبع هستید.
اگر خواستید از افراد در رزومه خود نام ببرید، حتماً به یاد داشته باشید که قبلش با خود آنها هماهنگی های لازم را انجام داده باشید و کسب اجازه کنید.
حال که با نحوه ی تدوین یک رزومه ی خوب و کامل آشنا شدید، خود را برای مصاحبه آماده کنید

در محل کار احساساتی نشوید

همه ما با افرادی روبه‌رو شده‌ایم که کنترل احساساتشان را سرکار از دست می‌دهند، درها را می‌کوبند، سر همکاران یا مشتری‌ها فریاد می‌زنند و چیزهایی می‌‌گویند که خیلی زود پشیمان می‌شوند. اشخاصی را دیده‌ایم که در جلسات کاری، نمی‌توانند جلوی عصبانیت خود را بگیرند؛ چون با عقاید و نظراتشان مخالفت شده است یا این که فرد دیگری را به جای آنها نشانده‌اند. 

از وقتی بچه بودیم به ما می‌گفتند: مثل یک مرد رفتار کن و جلوی فوران احساساتت را بگیر. حالا می‌بینیم بسیاری از همکارانمان سرکار به خاطر نداشتن توانایی در فرونشاندن خشم و عصبانیت و احساساتشان اعتبارشان را از بین می‌برند.
در اینجا می‌خواهیم به نکاتی اشاره کنیم که با کمک آنها می‌توانید جلوی احساسات منفی و عصبانیت خود را در محل کار بگیرید و موفق سرکار خود باقی بمانید.
▪ کمی قدم بزنید تا عصبانیتتان فروکش کند:
در طی یک جلسه کاری وقتی کسی از سبک مدیریت یا بخش تحت اداره شما ایراد می‌گیرد، عصبانی نشوید. وقتی می‌بینید خشمگین شده‌اید، خود را از آن محل دور کنید. بهانه‌ای بیاورید و از جلسه بیرون بروید تا عصبانیتتان فروکش کند. اگر برای خاموش کردن خشمتان به خود فرصت دهید، می‌توانید کنترل احساساتتان را دوباره به دست آورید.
▪ پیش از نشان دادن هر گونه واکنش، توضیح بخواهید:
با پرسش‌‌های مختلف وقت را بگذرانید. می‌توانید از صحبت‌های دیگران استفاده کنید و سوالاتی از آنها بپرسید. با این کار به فرد زمان می‌دهید اشتباه خود را تصحیح کند.
▪ از قانون ده ثانیه‌ای استفاده کنید:
هیچ عکس‌العملی نشان ندهید. اگر می‌بینید در یک جلسه کاری یا پشت تلفن می‌خواهید کنترل خشمتان را از دست دهید، با خود تا
۱۰ بشمارید تا از عصبانی شدنتان جلوگیری کنید. پیش از نشان دادن هر گونه واکنش واقعیات را بررسی کنید.
▪ با کسی که می‌تواند آرام‌تان کند، حرف بزنید:
همیشه کسی را برای درددل و تکیه کردن داشته باشید، چه داخل و چه خارج از محل کار. در این مواقع سعی کنید با او بیرون بروید و کمی صحبت کنید. درست نیست همه احساساتتان را در خود نگاه دارید و بیرون نریزید. با این کار سلامتی خودتان به خطر خواهد افتاد. با دوستی صمیمی درخصوص این مشکلات صحبت کنید تا او آرامتان کند و کنترل خود را دوباره بازیابید.
▪ برای از بین بردن عصبانیت خود ورزش کنید:
اجازه ندهید تصویر کاریتان با عصبانی شدن و از دست رفتن کنترلتان مخدوش شود. در این مواقع ورزش کمک بسیار خوبی است. به باشگاه بروید و کمی ورزش کنید. مطمئن باشید همه چیز را فراموش خواهید کرد.
▪ ببینید چه چیز باعث عصبانیتتان می‌شود:
آگاه باشید در چه موقعیت‌هایی کنترل خود را از دست می‌دهید و عصبانی می‌شوید. وقتی متوجه شدید چه چیز به عصبانیتتان منجر می‌شود، درصدد جلوگیری از ایجاد چنین موقعیت‌هایی برآیید یا این که یاد بگیرید چطور با این موقعیت‌ها کنار بیایید تا موقعیت کاری‌تان خدشه‌دار نشود.
▪ همکارانتان را بشناسید:
ببینید رفتار هر کدام از همکارانتان چه علائمی دارد. ممکن است خیلی از حرف‌های آنها که برای شما مثل انتقاد می‌ماند، در واقع حکم شوخی داشته باشد. با شناختن شخصیت و رفتارهای همکارانتان بهتر می‌توانید با انتقادهای آنها کنار بیایید و خشم خود را کنترل کنید.
▪ واکنش افراد دیگر را پیش‌بینی کنید:
زمانی که می‌خواهید کار جدیدی را در محل کارتان انجام دهید، واکنش و عکس‌العمل‌ همکارانتان را پیش‌بینی کنید. با این کار می‌توانید بهتر با انتقادها و ایرادهای آنها پس از انجام کار کنار بیایید.
▪ خود را برای حفظ آرامش آماده کنید:
زمانی که می‌خواهید سخنرانی کنید، خود را برای هر نوع پرسش و انتقادی آماده کنید. با این کار می‌توانید حین ایراد انتقادهای دیگران، آرامش خود را حفظ کرده و بدرستی پاسخ منتقدان را بدهید.
▪ پیش از نوشتن هر نامه نامحترمانه کمی صبر کنید:
هیچ گاه به دیگران بی‌احترامی نکنید، حتی اگر حق با شما باشد. آسان است که اجازه بدهیم ابرهای تیره جلوی قضاوتمان را بگیرد. پیش از ارسال هر نامه نامحترمانه در پاسخ به انتقادهای دیگران، یک روز صبر کنید. روز بعد دوباره آن را بخوانید و تجدیدنظر کنید.
▪ در پایان هر روز خشمتان را دور بیندازید:
یاد بگیرید با ترک محل کار، عصبانیت‌های خود را نیز دور بریزید. پس از کار به فعالیت‌هایی بپردازید که به آن علاقه داشته و لذت می‌برید. با دوستانتان بیرون بروید یا تلویزیون تماشا کنید. با این کار هیجان و استرس را از میان خواهید برد.
▪ برای طغیان‌های عصبی خود عذرخواهی کنید:
با این که قصد بدی نداشته‌اید، درست نیست که جلسات کاری را با عصبانیت ترک کنید. اگر در حین جلسه، عصبانیت‌تان باعث شده که به کسی بی‌احترامی کنید، از او معذرت بخواهید. لزومی ندارد که برای عصبانیت خود توضیحی دهید. فقط گفتن «من رفتار بدی داشتم و عذر می‌خواهم» کافی است تا همه سوءرفتارها را از بین ببرد

چند نکته طلائی که هنگام مصاحبهٔ شغلی به کارتان می‌آید

یکی از راه‌هائی که امروزه برای گزینش افراد جهت احراز مشاغل مختلف از آن استفاده می‌شود، مصاحبه است. در واقع می‌توان گفت مصاحبه چالشی است که برخی جوانان در مسیر انتخاب شغل مورد علاقه با آن مواجه هستند. مصاحبه به خودی خود، محاسن و معایبی دارد. از نکات مثبت آن می‌توان به کم‌هزینه بودن انجام آن و صرفه‌جوئی در زمان و از معایب آن می‌توان به پرخطا بودن نتیجه آن اشاره کرد. برای توضیح بیشتر این مطلب به این مثال توجه کنید:

فرض کنید شرکتی نیاز به استخدام یک مهندس الکترونیک دارد و دو متقاضی برای انجام این کار وجود دارد. اولی از نظر تسلط به علوم مهندسی الکترونیک در سطح پائین، ولی از نظر روابط عمومی در حد قابل قبولی است و نفر دوم کاملاً برعکس؛ یعنی یک مهندس خبره ولی از نظر روابط اجتماعی ضعیف. طبیعی است نفر اول در مصاحبه بهتر می‌تواند نظر مصاحبه‌گر را به خود جلب کند ولی حقیقت آن است که نفر دوم بیشتر به کار شرکت خواهد آمد.
در واقع بزرگ‌ترین نقص مصاحبه همان است که تحت تأثیر پارامترهای اجتماعی است. توصیه می‌شود همواره مصاحبه، جزئی از یک آزمون برای انتخاب شغل باشد و نه تنها راه گزینش.
حال تصور کنید در موقعیتی هستید که ناگزیر باید مصاحبه‌ای انجام دهید. می‌دانید که برای غلبه بر هر عنصر مادی یا غیرمادی باید ابتدا نقاط ضعف آن را خوب بدانید. در غیر این‌صورت ممکن است رسیدن به هدف، مشکل یا غیرممکن شود. جمله اخیر یک اصل کلی است و مصاحبه نیز از این قاعده مستثنی نیست. پس آشنائی با کاستی‌های مصاحبه و نقاط ضعف پروسه آن، جهت پیروزی و توفیق در آن بسیار ضروری به‌نظر می‌شود. جهت ملموس‌تر شدن مفاهیم مورد بحث، فرض می‌کنیم شما در موقعیت یک مصاحبه شغلی هستید.
اولین نقص مصاحبه در این است که همواره در نظر مصاحبه‌گر، تصوری ظاهری از یک مصاحبه‌شونده ایده‌آل وجود دارد. در بدو شروع جلسه همین تحلیل ساده مصاحبه‌گر می‌تواند بر روند مطرح کردن سئوالات، تأثیر مثبت و منفی بگذارد. تأکید می‌شود که در جلسات مصاحبه در عین آراستگی، بسیار ساده ظاهر شوید و هرگز نباید نوع لباس پوشیدن و حرکات غیرکلامی با عرف اجتماع مغایر باشد. در غیر این‌صورت مصاحبه‌گر ممکن است مصاحبه‌شونده را به یک قشر خاص از اجتماع مرتبط کند و اگر ا ین طبقه خاص اجتماعی مورد احترام وی نباشد، ممکن است روند تعامل دستخوش تغییر بدی شود.
درثانی، مصاحبه‌کنندگان از مصاحبه‌شوندگانی که نظرات مشابهی با آنها دارند ارزیابی بهتری به عمل می‌آورند. یک مصاحبه‌شونده خوب زمانی مسلط به جو گفت‌وگو خواهد شد که مثل یک روان‌شناس، سریع بتواند چند پارامتر از ویژگی‌های شخصی مصاحبه‌گر را حدس بزند. جالب ‌این‌جاست که حتی توصیه می‌شود در نشستن هم وضعیتی مانند مصاحبه‌گر انتخاب کنید.
نکته سوم این‌که اگر در مصاحبه‌ای بودید که تقدم و تأخر ورود به اتاق مصاحبه‌کننده در اختیار شما بود، هموراه به‌‌صورت و چهره شخصی که در اتاق مصاحبه بیرون می‌آید نگاه کنید. ببینید آیا از مصاحبه‌اش راضی به‌نظر می‌رسد یا ناراضی است.
در واقع اگر مصاحبه‌شونده قبل ناراضی به‌نظر می‌رسد، اکنون بهترین وقت ورود به اتاق است! چرا؟ به این دلیل که اگر مصاحبه‌شونده‌ای نتواند به خوبی نظرات سئوال‌کنندگان را به خود جلب کند، از لحاظ روانی سطح استاندارد مصاحبه‌گر را پائین می‌آورد. به بیان دیگر سطح توقع مصاحبه‌گر را تنزل می‌دهد. حال اگر شما بتوانید مصاحبه قوی‌تری انجام دهید، بیشتر برای سئوال‌کنندگان جلوه خواهید کرد. در واقع به‌طور ناخودآگاه، مصاحبه‌گر شما را با مصاحبه‌شونده قبلی مقایسه می‌کند و نظر به برتری نسبی شما، امتیازی بالاتر از استاندارد خود کسب خواهید کرد. عکس این مثال نیز صادق است. در روان‌شناسی به این اثر، اثر مقایسه‌ای یا
contrast effect می‌گویند.
چهارم آن‌که مصاحبه‌های سازمان‌یافته و دارای نظم قبلی و سئوالات از پیش تعیین‌شده، بسیار مؤثرتر از مصاحبه‌هائی با سبک آزاد هستند. پس اگر احساس کردید سبک مصاحبه‌ای آزاد است و در آن از سئوالات باز استفاده می‌کنند، خودتان سعی کنید به روند پرسش و پاسخ، نظم و قاعده‌ای بدهید و طبقه‌بندی پاسخ‌ها را به بهترین نحو انجام دهید.
نکته پنجم این‌که در مصاحبه‌ها جملات با بار منفی بیشتر اهمیت دارند. یعنی ناآگاهانه مصاحبه‌گران به جملاتی که فعل آنها منفی است، بیشتر توجه می‌کنند و روی آنها دقیق می‌شوند. پس در هنگام استفاده از جملات منفی مراقب باشید.
بررسی‌های محققان نشان می‌دهد چند سری سئوال در مصاحبه‌های شغلی همواره وجود دارند. در واقع نکاتی وجود دارند که توسط آنها مصاحبه‌شوندگان به چالش کشیده می‌شوند. دانستن پاسخی مناسب به هر کدام، خالی از لطف نیست.
۱) فرض کنید از شما سئوال می‌شود ”بزرگ‌ترین نقطه قوت شما چیست؟“ در پاسخ به این سئوال بهترین حالت آن است که چهره موفقی از خود ترسیم کنید. به دستاوردهای گذشته خود ببالید و کامیابی‌های گذشته را با افتخار و غرور خاطرنشان کنید.
۲) اگر از شما پرسیدند”بزرگ‌ترین نقطه ضعف شما چیست؟“ سعی کنید نقطه ضعف خود را چیزی بیان کنید که از دیدن آن سازمان و مصاحبه‌گر نقطه قوت باشد. مثلاً بگوئید ”من وسواس دارم که کارهای محوله را به بهترین نحو ممکن انجام دهم و این وسواس گاهی مرا می‌آزارد.“
۳) در پاسخ ”خود را در چند جمله توصیف کنید.“ با اعتماد به نفس و شمرده و البته با متانت خلاصه‌ای از مهارت‌های خود را شرح دهید. تأکید می‌شود که تنها مهارت‌های عملی خود را بیان کنید. بحث پیرامون پارامترهای دیگر مثل اصالت، شرافت، روابط اجتماعی، ارتباطات خانوادگی و ... ناکارآمد هستند. هرگز سعی نکنید توسط دیگران خود را قوی جلوه دهید. همواره صفات مثبت خود را ذکر کنید.
۴) ”چرا شغل قبلی خود را ترک کردید؟“ اگر چنین چیزی صحت داشته باشد، باید در پاسخ راستگو باشید. این تست احتمالاً تست میزان صداقت و غرور شماست. در ضمن از ایده خود و دلیل کارتان دفاع کنید. سعی کنید زیاد ابراز ندامت نکرده و این اتفاق را به تقدیر و سرنوشت حواله نکنید.
۵) اگر پرسیدند ”اوقات فراغت خود را چگونه می‌گذرانید؟“ طوری پاسخ دهید که حاکی از تنوع در سلیقه شما باشد. نشان دهید که تک‌بعدی نیستید. زیرا مغز انسان‌های تک‌بعدی عموماً متعالی و متکامل نیست. برای مثال رجوع کنید به زندگانی بزرگانی مثل ابوعلی سینا، انیشتین، پروفسور حسابی، برتراند راسل، استاد علامه جعفری و ... خواهید دید که این افراد در تمامی زمینه‌های علمی، فرهنگی و هنری، حرف‌های بسیاری برای گفتن دارند.
۶) ”چه‌ چیز این شغل را می‌پسندید؟“ کاملاً صریح پاسخ دهید که چه‌ جو و محیط کاری باب طبع شماست.
۷) ممکن است سئوال شود ”چه توقعاتی از مدیر یا سرپرست خود دارید؟“ پاسخ به این سئوال مشخص می‌کند که آیا شما مستقل هستید یا وابسته‌اید. در جاهائی مثل ارتش‌ها، وابستگی مطلق به مافوق در اکثر موارد کمال است و در مشاغلی که تصمیم‌گیری فردی مهم است مثل امور بازاریابی و روابط عمومی، استقلال، یک توانائی خطیر محسوب می‌شود.
۸) یکی از سئوالاتی که همواره بر سر آن اختلاف نظر وجود دارد، پیشنهاد تعیین حقوق است. لیکن تجربه نشان می‌دهد در مواقعی که از شما در مورد تعیین حقوق نظرسنجی می‌کنند، پیشنهاد یک حداقل و یک حداکثر به مراتب بهتر از ارائه یک رقم دقیق است.
۹) اگر مصاحبه‌گر در حین مصاحبت سکوت کرد، شما منتظر بمانید تا او دوباره مسیر پرسش و پاسخ را شروع کند. این عمل وی برای تشخیص این است که آیا شما تحمل ابهام را دارید یا خیر. آیا عجول هستید یا صبور؟
۱۰) نکته آخر آن‌که اگر از شما سئوالات خصوصی پرسیدند، در واقع دنباله زمینه اصلی فکر و اندیشه و انگیزه شما هستند. در پاسخ به این سئوالات لازم است به خود مسلط باشید (از کوره در نروید) و برای تسلط بیشتر به روند پاسخگوئی این دسته سئوالات می‌توانید گاه‌گاهی سئوال مصاحبه‌گر را با سئوال پاسخ داده و طفره روید تا زمان داشته باشید و بهترین پاسخ را پیدا کرده و جواب دهید.
اصولاً آن‌چه در روز مصاحبه اهمیت دارد، حفظ آرامش است. دستپاچگی و بی‌قراری یقیناً نتیجه را خراب می‌کند. اگر نتوانستید پاسخ سئوالی را بدهید و در پاسخ تنها گفتید ”نمی‌دانم“ سعی کنید خود را نبازید زیرا مصاحبه نسبی است و شرایط برای تمام مصاحبه‌شوندگان یکسان است

چگونه بر روی رئیس خود تاثیر مثبت بگذاریم؟

داشتن شغلی مناسب و داشتن روابط کاری خوب، آرزوی هر فرد شاغلی است. اما گاهی به دست آوردن این شغل به اندازه راضی نگهداشتن کارفرما مشکل نیست! درواقع ورود و باقی ماندن در یک موسسسه، کارخانه، شرکت و هر محیط کاری دیگری، علاوه بر اینکه به تواناییهای خاص و متناسب با آن نیاز دارد، بلکه نیازمند هوش، سیاست کاری صحیح و نشان دادن تواناییهای فردی است. 

گاهی تصور میکنیم همین که کار خود را بدون مشکل انجام میدهیم کافی است، اما در دنیایی که تناسبی بین نیروی متخصص و کار مناسب وجود ندارد، رعایت نکات زیر میتواند در حفاظت از موقعیت شغلی بسیار مفید واقع شود:
۱) اهداف را بشناسید. خود را با اهداف و ارزشهای کارفرما و موسسه تطبیق دهیدو اولویتهای رئیس خود را اولویت خود بدانید.
۲) بدانید که چگونه ارزیابی خواهید شد. بدانید که دقیقا کدام مهارتها، رفتارها و فضائل شما مورد قضاوت قرار گرفته و تشویق خواهد شد. سپس مانند لیزر بر روی آنها متمرکز شوید.
۳) قابل اطمینان باشید. آنچه را که گفته اید، انجام دهید. حتی بهتر از آن اینکه، کمتر قول بدهید و بیشتر عمل کنید.
۴) انرژی مثبت بدهید. شما نباید شخص غرغرو و نالان شرکت بوده و راهکارهای رئیس یا موسسه را زیر سوال ببرید. شما باید تشویق کننده و الهام بخش باشید، کسی که همه مایلند در کنار وی کار کنند.
۵) کارفرمای خود را خوب جلوه دهید. کار خود را به موقع و به حرفه ای ترین روش ممکن انجام دهید. آن دسته از ایده های رئیس خود را که میتوانند به او و بخش مرتبط با وی کمک کنند عملی ساخته، مسئول به کار گرفته شدن آنها باشید.
۶) اشتباه خود را بپذیرید. هنگام بروز اشتباه و توضیح دادن درباره آن، به جای پرداختن به آنچه غلط انجام داده اید، بر آنچه آموخته اید تمرکز کرده و مسئولیت خطای خود را بپذیرید. برای مثال به جای گفتن اینکه "نباید نسبت به نظرات کاربران بی توجه میماندم." رئیس خود بگویید: " به نظرم اگر مستقیما با کاربران صحبت میکردم بهتر بود" .
۷) سازمان یافته عمل کنید. قبل از ترک محل کار خود، برای روز بعد برنامه ریزی کنید. وظایف خود را به نسبت فوریت و اهمیت دسته بندی کنید و با خود قرار بگذارید که حد اقل دو مورد اول فهرست خود را حتما انجام دهید.
۸) وقت شناس باشید. حضور به موقع و حتی زودتر بر سر کار و یا در جلسات، نشانه علاقه مندی، قابل اطمینان بودن و توانایی شما در اداره موثر زندگیتان است.
۹) کاردان باشید. برای پاسخ هر پرسش یا حل هر مشکلی سراغ رئیس نروید. ابتدا خوب به آن فکر کنید و اگر باید مشکلی را به رئیس گزارش دهید، چند راه حل هم برای آن پیشنهاد کنید.
۱۰) افقهای خود را گسترش دهید. از دوره های آموزشی موسسه استفاده کنید و برای شرکت در پروژه هایی که متفاوت از تجربیات و امور روزمره شماست، داوطلب شوید.
۱۱) مطلع باشید. با مطالعه مجلات و نشریات مربوط به حرفه خود و شرکت در جلسات، سمینارها و نمایشگاههای مربوطه، همواره از آخرین رویدادهای حرفه خود مطلع باشید.
۱۲) به روز باشید. در زمینه اطلاعات عمومی، حقوقی و پیشرفتهای زمینه کاری خود اطلاعات کسب کرده، مهارتهای خود را تقویت نموده و همواره در پی کسب مهارتهای تازه باشید.
۱۳) مودب باشید. احترام و صداقت خود را به کارفرمای خود نشان دهید و از او در مقابل دیگران نیز با احترام یاد کرده یا لا اقل پشت سر او بدگویی نکنید.
۱۴) انعطاف پذیر باشید. تغییرات ناگزیر رخ خواهند داد و موسسات مختلف به افرادی نیاز دارند که بتوانند با شرایط تازه همراه شوند.
۱۵) به سلامت خود اهمیت دهید. هنگامی که ضعیف و ناتوان باشید، خلاقیت و کارایی شما نیز تحت تاثیر قرار گرفته و موقعیت شما را به خطر می اندازد.
۱۶) زندگی خصوصی خود را پشت در محل کار بگذارید. همکاران شما روانکاو نیستند و بیان مشکلات خصوصی نه تنها به شما کمکی نمیکند، بلکه موجب افت بازدهی خواهد شد، این کار اعتباتان را خدشه دار ساخته و روابط کاریتان را از بین میبرد.
۱۷) بیش از وظایف مشروحه خود توانایی داشته باشید. وظایف کوچک اما متفاوتی بر عهده بگیرید، در مواقع ضروری ساعات بیشتری به کار بپردازید و هرگز نگویید: "این کار در حیطه وظایف من نیست."
۱۸) عضوی از گروه باشید. به رئیس و همکاران خود نشان دهید که قلبا خیر خواه آنان هستید و هر زمان که لازم باشد آماده همدلی و یاری هستنید.
۱۹) هر از گاهی استراحت کنید. زندگی متعادل و ذهنی شفاف میتواند انرژی و روشن بینی شما را افزایش دهد، پس زمانی را به استراحت بپردازید.
۲۰) ظاهر و رفتاری مثال زدنی داشته باشید. هرگز نگذارید کسی تصور کند که به اجبار کار میکنید. بلکه باید طوری رفتار کنید که گویی منتظر ترفیع و تشویق هستید