چیزهای مشخصی وجود دارد که نیازی نیست همکاران در مورد یکدیگر بدانند .این اتفاق ممکن است قبلا برای هر کسی رخ داده باشد. رشته ای از کلمات در مورد موضوعی که خودتان آنرا انتخاب کرده اید را بر زبان جاری میکنید، مدت زیادی حرف میزنید و تا زمانی که مخاطبانتان به آن توجه کنند این زیاده گویی را ادامه میدهید. نوعی از سخنان بیهوده و نا مفهوم که متوقف نخواهد شد، مگر اینکه فرد دیگری صحبت شما را قطع کند. صحبتهای تند و ناشمرده که ناچارا ، تنها اگر شما بخواهید به پایان میرسند.
بله، مریضی وراجی هرگزچیز خوبی نیست، حتی میتواند در بعضی جاها مثل محل کار خیلی
بدتر هم باشد.
چیزهای مشخصی وجود دارد که نیازی نیست همکاران در مورد یکدیگر بدانند - به طور
مثال برنامه ی بچه دار شدن شما و یا بحث هایی در مورد معده ی شما – اما به نظر میآید
که بعضی از مردم نمیتوانند سکوت کنند.
لیندا لپک (Linda Lopeke) یک متخصص
پیشرفت در مشاغل و تولید کننده برنامه های مشاوره ای شروع هوشمندانه واقعی(SmartStart Virtual Mentoring Programs) میگوید:
بعضی از مردم صحبت میکنند تا صدای حرف زدن خودشان را بشنوند، بعضی دیگر حرف
هایشان را در میان میگذارند زیرا زندگی واقعی ندارند، آنها با نشان دادن جزئیات
برای شمایی که ترجیح میدهید چیزی ندانید، یک فرد خیالی میسازند و پس از آن شخص
دیگری هست که شایعات بی اساس او را باور میکند، حتی در مورد او، و سریعا احساس
خودمانی شدن میکند.”
● از حد و مرز خارج نشوید
سوزان سالوویک(Susan Solovic) یکی از
بنیانگذاران ومدیر ارشد اجرائی SBTV.com و نویسنده
ی سه کتاب ،از جمله کتاب “حرفه ی خود را بازشناسی کنید: کسب موفقیتی که آرزو
وشایستگیش را دارید” میگوید به علت اینکه مردم بیشتر وقت خود را در اداره با
همکارانشان میگذرانند تا جاهای دیگر(یا با شخص دیگر) مشکلاتی درمشخص کردن مرز بین
کار و دوستی دارند.
به نظر دکتر لپک یک محیط اجتماعی همانند یک محیط کار است. اما در حین اینکه میتوانید
دوستانه بوده و یک رابطه ی خوب ایجاد کنید، به خاطر داشته باشید که کار، کار است و
رفاقت، رفاقت است.
وی معتقد است بیشتر کارمندان نمیتوانند درک کنند که آنچه آنها میگویند تاثیر
بیشتری روی شکل ظاهری حرفه ی آنها دارد تا آنچه آنها میپوشند. کسانی که درباره ی
خودشان یا دیگران زیاد حرف میزنند، میتواند به عنوان یک فرد بی کفایت، ناشایست و
بی بهره از توسعه حرفه ای به نظر بیایند.
برای دوری از صحبتهای بیهوده در موقعیت های آینده، درا ینجا ۱۳ مورد مطرح میشود
که هرگز نباید با همکارانتان سهیم شوید یا بحث وگفتگو کنید.
مصاحبه های استخدامی، متداولترین روش مورد استفاده در فرآیند گزینش هستند. بسیاری از سازمانها و کارفرمایان، مصاحبه های استخدامی را معتبرترین روش جمع آوری اطلاعات می دانند. بررسی مدارک و شواهد نشان می دهد که برای قضاوت در مورد هوش داوطلب، توان تحلیل، انگیزش، توانش های شناختی، گستره تفکر، مهارت ارتباط با دیگران، ثبات هیجانی و ...، مصاحبه می تواند مفید واقع شود. این جزوه سعی دارد که به مصاحبه ، چهارچوب آن ، شرایط و بایدها و نبایدهای آن ، بپردازد.
● شرایط مصاحبه گر:
اعتبار آزمون مصاحبه و نیز اعتماد به نتایج ارزشیابی مصاحبه، زمانی امکان دارد که
در کنار استفاده از روش های علمی مصاحبه، همچنین از مصاحبه گرانی که در اجرای
مصاحبه از مهارت دانش و تجربه کافی برخوردار باشند، استفاده شود.
اجرای مصاحبه یک کار کاملا تخصصی است و مصاحبه کننده باید از ویژگی های شخصیتی خاص
برخوردار باشد، اگر به هر دلیل از مصاحبه گران غیر متخصص و مجرب در فرآیند مصاحبه
استفاده می شود، باید این افراد ابتدا در کارگاههای آموزشی ویژه اصول و فنون اجرای
مصاحبه، شرکت کنند و پس از کسب مهارت لازم به اجرای مصاحبه بپردازد.
مجموعا هرچند مصاحبه فعالیتی است تخصصی و مبتنی بر دانش و فنون خاص خود، اما با
این همه، کفایت یک مصاحبه کاملا به اشتیاق، خلاقیت، هوشمندی ، تیزبینی، شم ( هر
آنچه که در هنر مصاحبه گری می گنجد) ، وابسته است.
● هوشمندی در پرسش:
یکی ار مهمترین مهارتهای رایج در مصاحبه طرح پرسشهای جدید بر اساس پاسخهای ساده و
سطحی مصاحبه شونده است .طرح این نوع سئوالات ( که از مفاهیم ساده و حساس پرده بر
میدارد و اطلاعات فراوانی در اختیار مصاحبه گران قرار می دهد ) کاملا به هوشیاری و
هوشمندی مصاحبه گر وابسته است.
مصاحبه گر باید در طرح سئوال صریح و زیرک باشد و برای دریافت بهترین و کاملترین
پاسخها هوشمندی وکیاست خود را به کار اندازد .در هنگام اجرای مصاحبه باید منتظر
وقوع اتفاقات بسیاری بود . ویژگی شخصیتی افراد وانتظاراتی که نسبت به کار دارند
موجب می شود که به آسانی نتوان به همه خواسته های مصاحبه دست پیدا کرد.آنچه که در
این فرایند به مصاحبه کمک میکند، استفاده از سئوالات به جا و دقیقی است که مصاحبه
گر را به هدف برساند.
هوشمندی در پرسشهای مصاحبه به مهارتهای شنیداری ، حضور فعال و جدیت مصاحبه گر متکی
است .در واقع برای شناخت فرد و ارزشهای وی، می باید مصاحبه گران در تمام لحظات
مصاحبه بشنوند، ببینند و سعی در فهم دیده ها و شنیده های خود داشته باشند .
● بایدها و نبایدهای مصاحبه:
▪ در شروع جلسه مصاحبه پس از خوش آمد گوئی و معرفی نفرات تیم مصاحبه ، موضوع
مصاحبه و چگونگی آنرا برای مصاحبه شونده توضیح دهید.
▪ احترام به افراد را در تمام لحظات مصاحبه باید حاکم کنید ، نوع نشستن و رفتار
مصاحبه گر باید به نوعی باشد که فضای دوستانه، همراه با برخوردهای شایسته و احترام
آمیز را در ذهن مصاحبه شونده تداعی کند.
▪ پرهیز از سلطه جویی بر مصاحبه شونده، اگر مصاحبه کننده در کار خود تخصص نداشته
باشد، ممکن است جلسه مصاحبه را به موقعیتی تبدیل کندکه در آن مصاحبه شونده فشار
روانی زیادی را متحمل شود. مصاحبه گر باید بتواند الفت و احترام را در جلسه حاکم
کند،و تا آن حدی مهربان باشد که فضای مصاحبه را برای دستیابی به اطلاعات بیشتر
درباره مصاحبه شونده و قضاوت درمورد وی، مساعد کند.
▪ همواره به یاد داشته باشید که منظورتان از مصاحبه چیست ، بدین ترتیب هرگز از هدف
و
شاید باور نکنید تک تک فعالیت هایی که ما در زندگی انجام می دهیم به تعبیری یک نوع معامله تجاری است. شما کاری انجام می دهید تا چیزی بدست آورید، درس می خوانید تا با سواد شوید، غذا می خورید تا سیر شوید و... اما بسیاری از اوقات این موضوع را فراموش کرده و بصورت کاملا ناآگاه وارد یک معامله با ارزش می شویم. یکی از این موارد انجام مصاحبه های استخدامی است. شما وارد دفتر مدیر شرکتی می شوید و باید با پاسخ هایی که به سوالات او می دهید، نظر او را برای انتخاب خود جلب کنید. قبل از هرچیز بدانید که وقت یک مدیر یا مسئول شرکت برایش بسیار ارزش دارد و وقتی این وقت را به شما اختصاص داده به این معنی است که او هم مشتاق دیدار با شما و رسیدن به نتیجه مورد نظرش است. او هم می خواهد در نظر شما خوب جلوه کند. به یاد داشته باشید که این یک جلسه معارفه است نه دادگاه، و هر دو طرف از حقوق مشابهی برخوردار هستید. پس بدون نگرانی به نکات زیر توجه کنید و احتمال موفقیت خود را بالا ببرید.
▪ آنچه می پوشید بسیار مهم است:چند روز پیـش یـکی از دوستـانم با من تماس گرفت و گفت که با یکی از همکاران خانمش دچـار درگیـری و مشاجره ی لـفظی شـده و در حال حاضر با هم صحبت نـمی کـنند. این دو نفر برای مدت ها بود که با هم کار میکردند، اما از زمانی که با هم جر و بـحث کـرده بـودند، خانم دائماً رای مخافف او مـی داد و هـر مـوقع حـرفی می زد در مـقابل او جبهه گیری کرده و نظری درست در نقطه ی مقابل نظر او را بیان میکرد.
دوستم می گفت کار به جایی رسید که تحمل شرایط واقعاً برایش دشوار شده بود، می
خواست به نحوی فضا را پاک سازی کند و سوء تفاهم های موجود را از میان بردارد، اما
نمیدانست این کار را باید از کجا شروع کند و آنرا به چه نحوی انجام دهد. من به او
چند راه حل برای از میان برداشتن تعارض ها پیشنهاد کردم که برای خود من در گذشته
موثر واقع شده بودند. اکنون قصد دارم که آنها را در اختیار شما هم قرار بدهم؛
● دیدگاه طرف مقابل را درک کنید
من به این نتیجه رسیده ام که اولین گام در راه از بین بردن تنش و یا هر گونه
کشمکشی این است که ببینید دیدگاه طرف مقابل در مورد "مبحث" مشکل آفرین
چیست. سعی کنید جلسه ای را تعیین کنید، کنار هم بنشینید (به عنوان مثال برای صرف
نهار و یا حتی قهوه، در جایی که چیزی در میان حرف های شما وقفه ایجاد نکند) و در
مورد مشکلی که بوجود آمده با هم صحبت کنید. به این مسئله بپردازید که چرا نمی
توانید با هم به طور مقتضی ارتباط برقرار کرده و گفتگو کنید و ببینید که چگونه می
توانید راه حل پیرامون مشلات پیدا کنید.
در ابتدای جلسه از او بخواهید که برایتان توضیح دهد با چه دیدی به مشکل موجود نگاه
می کند و درک او از قضایا به چه صورت است. در این حالت باید توجه داشته باشید که
باید به طور کامل بر روی اعصاب خود مسلط باشید، با او مشاجره نکرده و حرف او را
قطع نکنید. اگر این کار را انجام دهید این امکان وجود دارد که او صحبت هایش را قطع
کند، به گفتگو با شما ادامه ندهد، و عصبانی شود. توجه داشته باشید که وقتی به حرف
های او گوش می دهید، نباید به فکر جواب دادن به او باشید. سعی کنید از دیدگاه او
به قضیه نگاه کنید. زمانیکه تصور کردید او از نظر احساسی خود را تخلیه کرده است،
در مورد مشکل صحبت کنید و گزینه های حل مسائل را ارائه کنید.
من شرکای تجاری را می شناسم که به دلایلی آنقدر از دست هم عصبانی شده بودند که
برای چند روز اصلاً با هم صحبت نمی کردند. کلیه ی معملات تجاریشان تنها به خاطر
کله شقی و یکدندگی از هم پاشیده شده بود. من تصمیم گرفتم که این دو نفر را پای میز
مذاکره بکشانم. آنها ابتدا بر سر هم فریاد می کشیدند و با هم مشاجره می کردند؛ اما
در پایان میزگرد هر دو به طور کامل از نظر احساسی تخلیه شده بودند و برای اولین
بار بود که در یک فضای کاملاً منصفانه به حرف های هم گوش می دادند.
● از خودتان بپرسید: "من تا چه اندازه مقصرم؟"
در رزومه معمولاً باید تعریف کامل و مشخصی از خودتــــان بدهید و این یکی از مهمترین مسائل در شناسنامه کـاری شماست.
رزومه یک خلاصه ی دو یا سه صفحه ای از شما و مهارتها،دستاوردها، تجارب کاری و تحصیلاتتان است که هـــدف آن جلب نظر صاحب کار آینده تان است. رزومـه هـم مثل خود زندگی است. دچار تغییرات و تحولات زیاد می شـود. باید مداوماً به روز شود و اطلاعات جدید به آن اضافه شود. اگر می خواهید برای چند شغل در صنعت های مختلف تـقـاضـای کـار دهـیـد، بـهتر است رزومه های مختلف درست کنید که در هر کدام به مـهارت هــای خاص شما در رابطه به آن صنعت اشاره شده باشد.بسیار پیـش آمـده کـه در سـایـتــها و و مجلات گوناگون به مطالبی باعنوان "روشـهای موفقیت"، "رموز کامیابی" و غیره برخـورد نـمـوده بـاشیـد. همـه این نوشتارها عموما دارای نـواقـص و نقاط ضعفی می باشد که انسـان را آنچنان که باید و شـایـد به سـر منـزل مقصود نمی رسانند.
در کتاب آسمانی قرآن ۱۲ آیه بسیـار معجزه آسا وجود دارد که شاید کمتـر کسی تا به
حـال بـه آن تـوجه نـموده باشد. سخنانی به نهایت جالب و هدایت گر که هر فردی را
بـطور یقین در زندگی موفق نموده و به بالاترین درجات سوق می دهد. به نظر من اسـرار
کامیابی در تمامی مراحل و جنبه های زندگی در این ۱۲ آیه ارزشمند نهفته است.
هنگام نگارش این مقاله تصمیم گرفتم کلمات مهم این آیات را بصورت مورب (ایتالیک) از
دیگر کلمات متمایز کنم ولی دیدم که تـک بـه تـک کـلمـات آنـقدر زیـبا و لطیف هستند
که نمی توان برخی از آنها را از برخی دیگر تمیز داد.
بـرای رسـیـدن بـه مـوفـقـیت کـافی است این آیات را با قلبی روشن به ذهن سپرده و
با تفکر آنها را سرلوحه همه اعمال و رفتار خود نمایید.
به خداوند فرصت دهید، خواهید دید که زندگی شما دچار تحول شگرفی خواهد شد.
و اکنون آیات...
آیات ۱۹ تا ۳۰ سوره مبارکه الرعد:
بنام خداوند بخشنده مهربان
آیا مسلمانی که به یقین میداند کـه این قرآن به حق از جانب خدا بـر تو نازل شده
است [ و از آن کـسب عـلـم و حـکـمت و سعادت می کـند ] مقامش نزد حق با کافر نا
بینای جاهل یکسان است؟
و تنها عاقلان متذکر این حقیقتند تنـها عاقلانند که هم به عهد خدا وفا میکنند و هم
پیمان حق را نمی شکنند
و هم آنچه را خدا به پیوند آن امر کرده [مانند صله رحم و دوستی پدر و مـادر و
مـحـبـت اهـل ایـمـان و حـفـظ عـهـد و پـیـمـان بـا خـدا و خـلق و راسـتـگویـی و
غـیـبت نکردن و مسخره نکردن و چـشم نداشتن به مال و ناموس دیگران] اطلاعت میکنند
و از خدا می تـرسـند و از سختی هنگام حساب می اندیشند و هم در طلب رضای خدا راه
صبر پیش میگیرند و نماز بپا میدارند
و از آنچه نصیبشان کردیم به فـقـرا پـنهان و آشکارا انفاق می کنند و در عوض بدیهای
مردم نیکی میکنند
اینان هستندکه عاقبت منزلگاه نیکو یافتند که آن منزل بهشتهای عدن است که در آن
بهشت خود و همه پـدران و زنـان و فـرزنـدان شـایـسـته خویش داخل میشوند
درحالی که فرشتگان بر [تهیت] آنها از هـر در وارد میگردند و [مـیگویند] سلام بر
شما که [در طاعت و عبادت خدا و رنج و آلام عالم] صبر پیشه کردید تا عاقبت منزلگاه
نیکو یافتید
و آنانکه پس از پیمان بستن [ با خدا و رسول] عـهد خـدا شـکسـتـنـد و هم آنچه خدا
به پیوند آن امر کرده [مانند صله رحم و دوستی علی (ع) و مؤمنان و اولیاء خدا ] پاک
بریدند
و در روی زمین فساد و فـتـنه بـرانـگیـختـنـد ایـنان را لعن خدا و منزلگاه عذاب
دوزخ نصیب است
خدا هر که را خواهد فراخ روزی و هر که را خـواهـد تنگ روزی گردانـد و[ این مردم
کافر] به زندگی و متاع دنیا دلشادند در صورتیکه دنیا در قبال آخرت متاع ناقابلی
بیش نیست
کافران میگویند چرا آیات و حجت قاطعی از خدا بر [ اثبات نـبوت] او نازل نشد [ ای
رسول ما ] تو به آنها بگو که [ حـجت قـاطـعـی مـانـند قرآن و معجزات دیگر آمد
اکنون ]
خـدا هر که را خواهد گـمـراه و هـر کـه را بـه درگـاه او تـضرع و انابه کند هدایت
میکند. [ چه اشخاصی بدرگاه خدا تضرع و انابه میـکـنـند؟ ] آنها کـه بـه خدا ایمان
آورده دلهاشان بیاد خدا آرام می گـیـرد [مـردم] آگـاه باشید که تنها یاد خدا آرام
بخش دلها است
آنها که به خدا ایمان آورده به کارهای نیکو پرداختند خوشا بر احوال آنها و مقام
نیکوی آنها
[ ای محمد (ص) ] ما تو را به رسالت میان خلقی فرستادیم که پیش از این هم پیغمبران
و امتهای دیگر بجایشان بوده و درگذشتند[امر تازه ای نیست که ترا به رسالت فرستادیم
] تا بر امـت آنـچه [ از معارف الهـی] از ما به وحی بر تو رسد تلاوت کنی و به
مـردمـی کـه بـه خدای مهربان کافر میشوند بگو او خدای من است و جز آن خدایی نیست و
من بر او توکل کرده ام و روی امیدم بسوی اوست.
راست گفت خداوند بلند مرتبه بزرگوار
این آیات را ۱۰ باره و ۱۰۰ باره بخوانید، به آنها عمل کنید، به تک تک کـلمـات
بیندیشید و در زندگی موفق شوید! معجزه این آیات این است که با هر با خواندن آنها
چیز جدیدی از رموز موفقیت در ذهن شما منقوش خواهد شد
همه ما با افرادی روبهرو شدهایم که کنترل احساساتشان را سرکار از دست میدهند، درها را میکوبند، سر همکاران یا مشتریها فریاد میزنند و چیزهایی میگویند که خیلی زود پشیمان میشوند. اشخاصی را دیدهایم که در جلسات کاری، نمیتوانند جلوی عصبانیت خود را بگیرند؛ چون با عقاید و نظراتشان مخالفت شده است یا این که فرد دیگری را به جای آنها نشاندهاند.
از وقتی بچه بودیم به ما میگفتند: مثل یک مرد رفتار کن و جلوی فوران احساساتت را
بگیر. حالا میبینیم بسیاری از همکارانمان سرکار به خاطر نداشتن توانایی در
فرونشاندن خشم و عصبانیت و احساساتشان اعتبارشان را از بین میبرند.
در اینجا میخواهیم به نکاتی اشاره کنیم که با کمک آنها میتوانید جلوی احساسات
منفی و عصبانیت خود را در محل کار بگیرید و موفق سرکار خود باقی بمانید.
▪ کمی قدم بزنید تا عصبانیتتان فروکش کند:
در طی یک جلسه کاری وقتی کسی از سبک مدیریت یا بخش تحت اداره شما ایراد میگیرد،
عصبانی نشوید. وقتی میبینید خشمگین شدهاید، خود را از آن محل دور کنید. بهانهای
بیاورید و از جلسه بیرون بروید تا عصبانیتتان فروکش کند. اگر برای خاموش کردن
خشمتان به خود فرصت دهید، میتوانید کنترل احساساتتان را دوباره به دست آورید.
▪ پیش از نشان دادن هر گونه واکنش، توضیح بخواهید:
با پرسشهای مختلف وقت را بگذرانید. میتوانید از صحبتهای دیگران استفاده کنید و
سوالاتی از آنها بپرسید. با این کار به فرد زمان میدهید اشتباه خود را تصحیح کند.
▪ از قانون ده ثانیهای استفاده کنید:
یکی از راههائی که امروزه برای گزینش افراد جهت احراز مشاغل مختلف از آن استفاده میشود، مصاحبه است. در واقع میتوان گفت مصاحبه چالشی است که برخی جوانان در مسیر انتخاب شغل مورد علاقه با آن مواجه هستند. مصاحبه به خودی خود، محاسن و معایبی دارد. از نکات مثبت آن میتوان به کمهزینه بودن انجام آن و صرفهجوئی در زمان و از معایب آن میتوان به پرخطا بودن نتیجه آن اشاره کرد. برای توضیح بیشتر این مطلب به این مثال توجه کنید:
فرض کنید شرکتی نیاز به استخدام یک مهندس الکترونیک دارد و دو متقاضی برای انجام
این کار وجود دارد. اولی از نظر تسلط به علوم مهندسی الکترونیک در سطح پائین، ولی
از نظر روابط عمومی در حد قابل قبولی است و نفر دوم کاملاً برعکس؛ یعنی یک مهندس
خبره ولی از نظر روابط اجتماعی ضعیف. طبیعی است نفر اول در مصاحبه بهتر میتواند
نظر مصاحبهگر را به خود جلب کند ولی حقیقت آن است که نفر دوم بیشتر به کار شرکت
خواهد آمد.
در واقع بزرگترین نقص مصاحبه همان است که تحت تأثیر پارامترهای اجتماعی است.
توصیه میشود همواره مصاحبه، جزئی از یک آزمون برای انتخاب شغل باشد و نه تنها راه
گزینش.
حال تصور کنید در موقعیتی هستید که ناگزیر باید مصاحبهای انجام دهید. میدانید که
برای غلبه بر هر عنصر مادی یا غیرمادی باید ابتدا نقاط ضعف آن را خوب بدانید. در
غیر اینصورت ممکن است رسیدن به هدف، مشکل یا غیرممکن شود. جمله اخیر یک اصل کلی
است و مصاحبه نیز از این قاعده مستثنی نیست. پس آشنائی با کاستیهای مصاحبه و نقاط
ضعف پروسه آن، جهت پیروزی و توفیق در آن بسیار ضروری بهنظر میشود. جهت ملموستر
شدن مفاهیم مورد بحث، فرض میکنیم شما در موقعیت یک مصاحبه شغلی هستید.
اولین نقص مصاحبه در این است که همواره در نظر مصاحبهگر، تصوری ظاهری از یک
مصاحبهشونده ایدهآل وجود دارد. در بدو شروع جلسه همین تحلیل ساده مصاحبهگر میتواند
بر روند مطرح کردن سئوالات، تأثیر مثبت و منفی بگذارد. تأکید میشود که در جلسات
مصاحبه در عین آراستگی، بسیار ساده ظاهر شوید و هرگز نباید نوع لباس پوشیدن و
حرکات غیرکلامی با عرف اجتماع مغایر باشد. در غیر اینصورت مصاحبهگر ممکن است
مصاحبهشونده را به یک قشر خاص از اجتماع مرتبط کند و اگر ا ین طبقه خاص اجتماعی
مورد احترام وی نباشد، ممکن است روند تعامل دستخوش تغییر بدی شود.
درثانی، مصاحبهکنندگان از مصاحبهشوندگانی که نظرات مشابهی با آنها دارند ارزیابی
بهتری به عمل میآورند. یک مصاحبهشونده خوب زمانی مسلط به جو گفتوگو خواهد شد که
مثل یک روانشناس، سریع بتواند چند پارامتر از ویژگیهای شخصی مصاحبهگر را حدس
بزند. جالب اینجاست که حتی توصیه میشود در نشستن هم وضعیتی مانند مصاحبهگر
انتخاب کنید.
همه ی سال سخت کار کرده اید، و این سختی را برای رسیدن به موفقیت به جان خریده اید، و وقتی نوبت به بررسی عملکرد شما در کارتان می رسد، انتظار دارید رتبه بالایی نصیبتان شود. اما، باوجود دستاوردها و پیشرفت های عالی شما و اطمینانی که از موفقیتتان دارید، احساسی به شما می گوید که ممکن است به خاطر کمبود یک ویژگی مورد انتقاد قرار گیرید و آن ویژگی چیزی نیست جز ابتکار عمل و پیشقدم شدن برای کارهای جدید.
خیلی ها ابتکار عمل را رمز و راز می دانند چون نمی دانند که این ویژگی چطور سنجیده می شود یا مستلزم چه چیزهایی است. و متاسفانه این همان معیاری است که رئیستان وقتی می خواهد در ارزیابی پایان سال به کارمندانش رتبه بدهد، مد نظر قرار می دهد.اکنون که شما در حال خواندن این مطالب هستید در هر شغلی که باشید، رقبای جدیدی در حال شکل گرفتن هستند. آنها منتظر شما نمیمانند تا شما آنان را بشناسید، بعد از تصرف بخشی از بازارتان شما وجودشان را به خوبی درک میکنید و تازه اگر نجنبید حذف میشوید حتی اگر اولین و سردمدار باشید، مجبور به تغییر هستید.
مشتریان شما با ارزیابی چهار عامل به سراغ شما میآیند و یا از شما دور میشوند،
قیمت، کیفیت، زمان و نوآوری بهتر در محصولات و خدمات.
هرچه توان شما در ارائه مطلوب هر یک از آنها بیشتر باشد، به همان میزان بازار
بیشتری در دست شماست و تولید شما برای مشتریانتان زیباتر و جذاب تر خواهد بود،
برای رسیدن به یک استاندارد قابل قبول برای هر عامل، یک تلاش وسیع و تصمیمگیری
اساسی در همه فرآیندهای روزانه لازم دارد.
نقطه شروع این بنا درک صحیح نیاز بازار و مشتریان است و نقطه پایان آن تامین
خواستهها و برآوردن این نیازها و روند رو به رشد آن است .سختی رقابت و غلبه بر
پیچیدگیهای بازار با جلب همدلی و رضایت مشتریانتان بسیار ساده خواهد شد و این
یعنی موقعیتی که همه ارائه دهندگان کالا و خدمات به دنبال آن هستند و این یعنی سهم
بازار بیشتر و حاصل اقتصادی بالاتر!
مشتریان و مصرف کنندگان، همواره در جستوجوی عرضه کنندگانی هستند که کالا یا
خدماتی به مراتب بهتر ارائه میکنند. در فرایند امروزی برخلاف گذشته، در گزینش
کالا یا خدمات بسیاری از مشتریان به دنبال پرداخت بهای بیشتر برای دریافت کالا یا
خدمات بهتر هستند.
با وجود عرضه کنندگان متعددی که محصولاتی با کیفیت نسبتا یکسان عرضه میکنند، اغلب
مشتریان هنگام خرید کالا و خدمات مورد نیاز، از امکان انتخاب گزینههای متعددی
برخوردار هستند. به همین دلیل آنان ورای مشخصات ظاهری و ویژگیهای فیزیکی یک
محصول، سایر شاخصهای کیفی را مدنظر قرار میدهند.
مشتریان در جستوجوی سرنخهایی هستند که آنان را برای شناسایی بهترین تامینکننده
یاری نماید. اندازهگیری رضایت مشتری از جمله اقداماتی محسوب میشود که نشاندهنده
جهتگیری ما به سمت کیفیت میباشد.
همه ما هر روز صبح برای کسب سود بیشتر شروع به کار میکنیم، پس قرار نیست که ما یک
بنگاه یا سازمان اقتصادی بزرگ باشیم تا به سراغ بحث رضایت مشتری برویم چرا که هر
فروشگاه، رستوران و حتی یک پزشک میتواند به جایگاهی بهتر از آنچه امروز در آن قرار
دارد، دست یابد.
همیشه همه تغییرات از ما شروع میشود و هیچ سودی بدون زحمت به دست نمیآید. اما چه
بهتر که این تغییر با کمترین هزینه و زمان صورت بگیرد!
اگر شما هم علاقهمند به ورود به این بازی جدید هستید از همین امروز شروع کنید:
۱) برای پرداختن به این موضوع زمان خاصی را در محل کار مشخص کنید. ( برای مثال ۱۰
دقیقه در هر روز)
۲) مشخص کنید که مشتری از چه بخشی از رفتا مالی با شما میتواند رضایت داشته باشد.
(کیفیت، نوع برخورد، میزان معطلی پیش از ارائه درخواست، تعداد صندلیهای موجود در
بخش انتظار و ...)
۳) بین خود و همکارانتان مشخص کنید که چرا میزان رضایتمندی مشتریان از شما برایتان
مهم است؟
۴) برای هر روز یا هفته تصمیمهای کوچک ولی عملیاتی بگیرید.
۵) در پایان هر دوره تصمیمات گذشته را بررسی و آنها را تصحیح کنید.
۶) پس از چند دوره کوتاه شما آنقدر تجربه دارید که میتوانید برای افزایش رضایت
مشتریان خود تصمیمات اساسی تری بگیرید.
۷) گرچه بیشتر ما با مطالعه میانه خوبی نداریم اما اگر این مطلب را تا انتها
مطالعه کردهاید، به شما پیشنهاد میکنم که از مطالعه کتابها و جزوههای کوچکی که
در این مورد منتظر شده غافل نشوید.
۸) مشاوره گرفتن از افراد با تجربه و متخصصین اصلا اشکالی ندارد!! در این رشته هم
مثل بقیه رشتهها آدمهایی وجود دارند که از من و شما بیشتر میدانند