آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

رابطه ی شیطان و اقتصاد

روزی که کشیشی پای پیاده بسوی دهی میرفت تا برای مردم موعظه کند وآنان را از دام شیطان نجات دهد مردی زخمی را دید که روی زمین دراز کشیده بود و ناله میکرد و کمک میخواست ... 

پدر روحانی در دلش گفت : این مرد حتماً دزد است . شاید می خواسته مسافرها را لخت کند و نتوانسته . کسی زخمی اش کرده می ترسم بمیرد و مرا متهم به کشتن او کنند.... 

از کمک به او منصرف شد و به سفرش ادامه داد اما فریاد مرد محتضر او را متوقف کرد: 

ترکم نکن ! دارم می میرم بیا جلو! بیا، ما دوست قدیمی هستیم . تو پدر روحانی هستی ، من هم نه دزدم و نه دیوانه !!! 

کشیش با کنجکاوی به مرد نزدیک شد، اما او را نشناخت با کمی ترس پرسید تو کی هستی؟ 

مرد گفت من شیطان ام ! 

کشیش پس از دقت بر بدن کج ومعوج او فریادی از وحشت کشید و گفت : 

خداوند تو را به من نشان داد تا تنفرم از تو بیشتر شود. نفرین بر تو. تو باید بمیری... 

شیطان گفت : بیا زخمهای مرا ببند… تو نمیفهمی چه میگویی! اینجا عده ای فرشته به من حمله کردند ومیکاییل با شمشیر دو لبه اش ضربه ای کاری به من وارد کرده ! 

کشیش گفت خدا را شکر که میکاییل بشر را از شر شیطان نجات داد ! 

شیطان گفت : تو مرا نفرین میکنی؟ در حالیکه هرچه قدرت وثروت است از من داری!!! 

بازار حرفه تو بدون من کساد است. اگر من بمیرم ، تو هم از گرسنگی می میمیری چون مردم دیگر گناه نمیکنند وبه تو نیازی ندارند. مگر کار تو این نیست که به مردم هشدار بدهی به دام من نیفتند ؟! 

اگر من اینجا بمیرم تو و کلیسا دیگر به چه دردی میخورند؟ بیا تا تاریک نشده من را نجات بده...! 

کشیش شیطان را کول کرد وبطرف خانه راه افتاد ودر راه برای نجات شیطان دعا میکرد !!! 
خود فریبی به این صورت بیان شده است که انگار روی ترازویی ایستاده‌اید تا خود را وزن کنید، در حالی که شکم‌تان را تو داده‌اید!!! 

3000 میلیارد تومانی چقدر وزن و چقدر جا میگیره

مساله فساد مالی موسوم به 3000 میلیارد تومانی آنقدر ذهن ها را به خود مشغول ساخته تا به محاسبات گوناگونی از جمله قدرت خرید این مبلغ یا مثلا 2500 سال پس انداز حقوق ماهی یک میلیون تومانی و غیره را نیز شامل شد.

به گزارش «تابناک»، اما در یک حرکت دیدنی اخیرا در مطلبی اقدام به به تصویر کشیدن میزان فضای لازم برای سه هزار میلیارد تومان پول نقد آنهم به درشت ترین اسکناس ایران یعنی 10 هزار تومانی صورت گرفته که دیدن تصاویر و توضیحات آن خالی از لطف نیست:

لازم به ذکر است مشاهده این تصاویر تا به انتها به افراد زیر 18 سال، بالای 65 سال و مبتلایان به بیماری های قلبی توصیه نمی شود.


خصوصیات یک اسکناس 10 هزار تومانی :

سطح این اسکناس بر حسب متر مربع

0.079 * 0.166 =0.013114 

که تقریبا 76 برگ آن یک متر مربع را می پوشاند

1.00 ÷ 0.013114 = 76.2543846271

در ضمن وزن آن 1,3 گرم و ضخامت آن نیز 0.012 میلیمتر میباشد

Click here to enlarge


حالا یک برگ از این اسکناس 10000 تومانی را پهلوی پای یک جوان با قد 175 سانتیمتر قرار میدهیم


Click here to enlarge

در تصویر زیریک بسته 100 تائی که ضخامتش 12 میلیمتر یا یک بند انگشت است را میبینید : به عبارتی 1 میلیون تومان



Click here to enlarge


حالا در زیر 10بسته 100 تائی با ضخامت 12 سانتی متر و وزن یک کیلو و سیصد گرم : 10 میلیون تومان


Click here to enlarge


ده بسته 10 میلیون تومانی حالا 13 کیلو وزن دارد: 100 میلیون تومان



Click here to enlarge
حالا به یک میلیارد تومان میرسیم:


ابعاد بسته یک میلیارد تومانی

332mm * 395mm * 1200mm

وزن 130 کیلو

و حجم آن 157 هزارم متر مکعب یا 157 لیتر

0.332 * 0.395 * 1.2 = 0.157368



Click here to enlarge




دقت کنید وقتی به 10 میلیارد تومان می رسیم وزن از یک تن بالاتر میرود یعنی 1300 کیلو

Click here to enlarge


در این نما 25 میلیارد تومان با وزنی معادل 3250 کیلوگرم و حجم تقریبا 4 متر مکعب را می بینیم

Click here to enlarge

در این تصویر بار کامیون ما 150 میلیارد تومان و وزن آن بیشتر از 19 تن شده یعنی 19500 کیلوگرم

Click here to enlarge

و بالاخره در نمای آخر 3000 میلیارد تومان را که بایستی سوار 20 کامیون 18 چرخ بشوند می بینیم

وزن کل اسکناس ها 390 تن میباشد
Click here to enlarge


اما توضیح راجع به مساحت اسکناس های لازم برای 3000 میلیارد تومان

در ابتدا گفتیم که مساحت یک اسکناس 0.013114 متر مربع میباشد و 3000 میلیارد تومان برابر با 300 میلیون برگ اسکناس 10000 تومانیست که کل مساحت این اسکناس ها مساویست با تقریبا 4 کیلومتر مربع برای تجسم بهتر این مساحت کافیست بدانید که مساحت پارک لاله در تهران 400 هزار متر مربع میباشد یعنی 0.4 کیلومتر مربع

پس به عبارتی :

اسکناس های ما 10 پارک لاله را میپوشاند !


Click here to enlarge

سوال‌های عجیب گوگل در مصاحبه‌های کاری

شرکت گوگل همانطور که در خیلی از زمینه‌ها منحصر به فرد است در انجام مصاحبه‌های قبل از استخدام نیز بسیار متفاوت عمل می‌کند. تمامی درخواست کنندگان می‌دانند که بعد از تقاضای کار خود در طی چند مکالمه تلفنی و حضوری بررسی و تایید خواهند شد در ضمن کار آسانی نیز نخواهند داشت.

در همین راستا یکی از خوانندگان Business Insider که به تازگی خود را برای مصاحبه آماده می‌کند، از این سایت برای پاسخ به سوالات گوگل کمک خواسته است. BI هم، چندین سوال خاص را از بین 140 مصاحبه گوگل انتخاب کرده و به آنها پاسخ داده. اگر مایل هستید سوالات بیشتری را ببینید از لوییس لین external link، مربی حرفه‌ای مصاحبه، کمک بخواهید.

در ادامه، با دیدن سوالات مطمئنا شما هم از خود خواهید پرسید که چرا از متقاضیان علت "گرد بودن دریچه چاه‌ها" پرسیده می‌شود و یا از شما خواسته شده تا ماشین حساب به همراه ببرید. پاسخ سوالات معمولا برای هر فرد متفاوت است و تنها هدف گوگل از این سوالات سنجیدن نوع تفکر و یا واکنش افراد است. با تمام این اوصاف BI خوانندگان خود را نا‌امید نکرده و برای هر سوال پاسخی یافته است.

اما قبل از آن سه توصیه مهم برای کار در گوگل را باید در نظر داشت:

  • بهتر است از 8 دانشگاه برتر آمریکا فارغ التحصیل شده باشید. این دانشگاه‌ها به Ivy League external link مشهور شده‌اند.
  • معدل دانشگاهی شما (GPA) همیشه مهم است حتی اگر زمان زیادی از فارغ التحصیلی شما گذشته باشد.
  • ایده تغییر دنیا از نان شب هم برای شما واجب‌تر است.

سوال: چند توپ گلف در یک اتوبوس مدرسه جا می‌گیرد؟

پاسخ: سوالی که گوگل برای تشخیص اینکه آیا متقاضی (در بخش مدیریت تولید) توانایی تشخیص نکته کلیدی مساله را دارد یا خیر، طرح می‌کند. پاسخ یکی از خوانندگان به این سوال هم در نوع خودش جالب است.

"من یک اتوبوس مدرسه عادی را (با تقریب کمی) 2.5 در 2متر (6 و 8 پا) و با طول 6متر (20 پا) در نظر خواهم گرفت. این حدس را بخاطر هزاران ساعتی که در آن حبس بوده‌ام می‌زنم. این اندازه‌ها برابر با 27 متر مکعب (960 پای مکعب) خواهد بود که با محاسبه اندازه یک توپ گلف می­توان گفت 660هزار توپ گلف که با احتساب صندلی‌ها و فضای خالی 500هزار توپ گلف در یک اتوبوس مدرسه جا خواهد شد!"

سوال: هزینه شست و شوی تمام شیشه‌های شهر سیاتل چقدر خواهد شد؟

پاسخ: مطمئنا به فکر شمردن شیشه ها نخواهید بود! این سوال از دسته سوالاتی است که جوابی بسیار راحت­تر دارد. یک مدیر تولید باهوش تنها باید قیمتی مناسب ارائه دهد و به نظر هر شیشه 10 دلار قیمت مناسبی است. (به نظر کمی گران حساب شده است.)

سوال: در کشوری که هر خانواده تا وقتی که صاحب پسر نشوند به زاد و ولد ادامه می‌دهند نسبت فرزندان پسر به دختر چه خواهد بود؟

پاسخ: برای جواب این سوال به نظر کمی محاسبات پیچیده‌تر لازم خواهد بود.

فرض کنید 10 زوج داشته باشیم و مجموعا 10 نوزاد داشته باشیم. 5 پسر و 5 دختر. 5دختری که تا به حال به دنیا آمده‌اند نیز در آینده 5 فرزند خواهند داشت که باز هم تعداد هر دو جنس یکسان است. (2.5 پسر و 2.5 دختر که با این حساب مجموع تعداد به 15 نفر خواهد رسید.)

2.5 دختری که به دنیا آمده‌اند نیز به همین منوال فرزنددار خواهند داشت. تعداد 1.25 پسر به 7.5 پسری که تا به حال به دنیا آمده‌اند اضافه کنید. (مجموع فرزندان به 17.5 رسید که باز هم نصف خواهند بود.)

در نتیجه نسبت 50/50 همیشه ثابت خواهد بود.

سوال: چند تنظیم کننده پیانو در دنیا وجود دارد؟

پاسخ: اگر هر پیانو هفته‌ای یکبار نیاز به تنظیم داشته باشد و هر بار یک ساعت به طول انجامد و هر نفر 8 ساعت در روز برای 5 هفته کار کند، 40 پیانو در هفته نیاز به تنظیم خواهد داشت. پاسخ BI یک نفر به ازای هر 40 پیانو خواهد بود. اما این موضوع چندان هم ساده نیست.

این سوال به مسئله external link فرمی (فرما) باز می‌گردد. در واقع باید با ضرب اعداد احتمالی خود به نقطه­ای دقیق برسید، اما در نهایت محاسبات شما به تناقض می‌انجامد. این موضوع همانند سوالی external link است که درباره تعداد تمدن‌های پیشرفته در تمام کهکشان پرسیده می‌شود که با محاسبات به این تناقض خواهیم رسید که چرا تا به حال متوجه آن نشده‌ایم.

سوال:چرا دریچه ورودی چاه‌ها گرد است؟

پاسخ: این سوالی است که از یک مهندس نرم‌افزار پرسیده می‌شود در نتیجه پاسخی فنی نیز دارد. تا به داخل سوراخ نیفتد!

سوال: راهی برای تخلیه سان فرانسیسکو بیابید.

پاسخ: این بار یک مدیر تولید که مورد مصاحبه قرار می‌گیرد در نحوه برخورد با مشکل در بوته آزمایش قرار می‌گیرد و باید پاسخ دهد : "با چه مشکلی روبرو هستیم!؟ ".

سوال: عقربه‌های ساعت در طول یک روز چند بار هم پوشانی انجام می‌دهند؟

پاسخ: 22 بار! نیازی هست تا محاسبه کنیم؟

سوال: مفهوم (گوشت مرده گاو مرده) Dead Beef را توضیح دهید.

پاسخ: مطمئنا پاسخ (غلط) این خواهد بود که گوشت مرده همیشه مرده است و این یک هجو است اما این جواب مطمئنا یک برنامه نویس را از گوگل دور خواهد کرد. یکی از خوانندگان پاسخ داده است:

"0xDEADBEEF یک مقدار هگزادسیمال (عدد در مبنای 16) است که در زمان‌های خیلی دور در زبان اسمبلی استفاده می‌شده است و به خاطر سادگی بسیار ساده قابل تشخیص بوده است بیشتر فارغ التحصیلان رشته علوم کامپیوتری این مقدار را حداقل در درس اسمبلی خود دیده‌اند و به همین دلیل باید قادر به تشخیص آن باشند. (منبع: ویکیپدیا)"

سوال: شما نیاز دارید تا از صحت شماره‌تلفن دوستتان، باب، اطلاع پیدا کنید اما...

نمی‌توانید از او مستقیما بپرسید. او شماره درست شما را دارد. باید متنی را به ایو ، دوست دیگری، بدهید و طوری پیغام را بنویسید که که وقتی باب پاسخ را برای شما می‌فرستد ایو از محتوای آن اطلاع پیدا نکند.

پاسخ: از آنجایی که شما تنها به دنبال مطمئن شدن از شماره هستید می‌توانید از باب خواهش کنید تا با شما تماس بگیرد. اگر نگیرد در نتیجه او هم شماره شما را ندارد! (قبول دارم که پاسخ چندان مناسبی نیست.)

یکی از خوانندگان توصیه کرده است: " می‌توانید از باب بخواهید تا تمام ارقام شماره تلفن شما را با هم جمع بزند و به شما بازگرداند."

مطمئنا یک برنامه نویس راه‌های بهتری ارائه خواهد داد.

سوال: اگر شما ناخدای کشتی دزدان دریایی باشید...

و تصمیم اینکه طلاها چگونه تقسیم شوند به رای گذاشته شود؛ آنگاه اگر رای شما کمتر از نصف باشد کشته خواهید شد. چگونه اموال را تقسیم خواهید کرد طوری که جان سالم به در ببرید؟

پاسخ: اگر مدیر پروژه خوبی باشید مطمئنا اموال مسروقه را به طور مساوی بین 51٪ خدمه تقسیم خواهید کرد.

سوال: اگر 8 توپ داشته باشید که...

یکی از بقیه سبک‌تر باشد چگونه آن را با یک ترازو و تنها با دوبار وزن‌کشی پیدا خواهید کرد؟

پاسخ: یکی از خوانندگان می­تواند خود را به عنوان مدیر تولید به گوگل معرفی کند:

"6 تا از 8 توپ را جدا کنید و هر سه تای آن را در یک کفه ترازو بگذارید. اگر برابر باشند توپ سبک‌تر در گروه دوتایی جدا گذاشته شده است، اگر نه در بین سه توپی است که وزن کمتری دارد. از بین این سه، دو تا را انتخاب کرده و وزن کنید اگر برابر باشند توپ باقیمانده توپ سبک‌تر است."

سوال: دو تخم‌مرغ دارید...

که باید به همراه آنها تا طبقه 100ام بروید. ممکن است تخم‌مرغها شکننده یا سفت باشند طوریکه حتی از طبقه 100ام هم نشکنند. هر دو تخم‌مرغ یکسان هستند. باید بلندترین طبقه‌ای که تخم­مرغ‌ها از آنجا به پایین پرت می‌شوند و نمی‌شکنند را پیدا کنید. سوال اینست که چند پرتاب نیاز دارید؟ شما تنها حق شکستن دو تخم‌مرغ را دارید.

پاسخ: حداکثر پرتاب برای این آزمایش 14 بار است. اگر طبقات را 14 تایی تقسیم بندی کنید به این نتیجه خواهید رسید که اگر از طبقه 14 امتحان کنید پس 13 انتخاب دیگر دارید و اگر این اتفاق در طبقه 14 نیفتد پس در دسته بالایی این اتفاق خواهد افتاد.

سوال: بانک اطلاعاتی را در سه جمله برای خواهرزاده 8 ساله تان توضیح دهید.

پاسخ: نکته پنهان در این سوال توانایی فرد متقاضی در توضیح مسایل پیچیده به زبان ساده است. " یک بانک اطلاعاتی ماشینی است که بسیاری از اطلاعات را درباره بسیاری از چیز‌ها یادآوری می­کند. مردم از آن برای به خاطر سپردن این اطلاعات استفاده می‌کنند. حالا برو بازی کن!"

سوال: ارتفاع شما به اندازه یک سکه کم و جرم شما آنقدر کم می‌شود تا...

چگالی اصلی شما حفظ شود و در نهایت شما را به داخل یک مخلوط کن خواهیم انداخت. 60 ثانیه تا زمانیکه تیغه‌ها به حرکت درآیند زمان دارید. چه خواهید کرد؟

پاسخ: این سوال تنها برای امتحان کردن خلاقیت فرد است در نتیجه پاسخ خراب کردن موتور الکتریکی است.

در پایان باید اضافه کنیم، تنها تعداد محدود و کمی از این سوالات در مصاحبه‌های حضوری مطرح خواهند شد و گوگل معمولا در مصاحبه‌های تلفنی خود آن قدر سوالات فنی خواهد پرسید که احتمالا این سوالات در کنار آن‌ها تنها سرگرمی محسوب خواهند شد.


کشیش و درخواست کمک از خدا

یه کشیشی داشته توی یه بیابون می رفته، میفته تو یه چاه. هی داد زد خدایا کمکم کن خدا کمکم کن. 
یه ماشین آتش نشانی اومد، یه طناب انداخت و گفت طنابو بگیر بیا بالا. 
کشیش گفت ولم کن فقط خدا باید کمکم کنه، خدا بهم کمک می کنه. 
گفت طنابو بگیر بابا همینجا میمیریا. گفت نه خدا به من کمک می کنه.
کشیش میمیره میره اون دنیا به خدا میگه خدا من این همه به تو ایمان داشتم این همه عبادت کردم، 
چرا کمکم نکردی؟ خدا بهش گفت آخه بی پدر و مادر، تو نگفتی ماشین آتش نشانی وسط بیابون چیکار میکنه !!!

عوامل عاقبت به خیری

 

1. تفکر و اندیشهعن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: « مَن کَثُرَتْ فِکرُهُ حَسُنَتْ عاقِبَتُهُ؛ 46 هر کس زیاد تفکر کرد عاقبت به خیر می شود.» 

2. تقدم اندیشه بر عمل: عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: « إذا قَدِمْتَ الفِکرَ فی جَمیعِ أفعالِکَ حَسُنَتْ عَوَاقِبُکَ؛ 47 هر گاه تفکرکردن را بر همة کارهایت مقدم کردی، عاقبت کارهای تو نیکو خواهد شد.» 
3. توبه: بازگشت از گناهان و جبران اعمال زشت گذشته توفیقی الهی است که سبب غرق نشدن فرد در منجلاب گناه، و در نتیجه عاقبت به خیری می شود. عن رسول الله صلی الله علیه وآله أنَّهُ قالَ: « إنَّ مِنْ سَعادَةِ المَرْءِ أَنْ یطُولَ عُمْرُهُ وَیرْزُقَهُ اللهُ الاِنابَةَ؛ 48 همانا از نیک بختی آدمی است که عمرش دراز گردد و خدا به او توفیق توبه دهد.» 

ارزش عاقبت نیک
عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ « مَکْرُوهٌ تُحْمَدُ عاقِبَتُهُ خَیرٌ مِنْ مَحْبُوبٍ تُذَمُّ مَغْبَتُهُ؛ 49 کار مورد کراهتی که عاقبتش ستایش شود بهتر از کار دوست داشتنی است که عاقبت آن مورد مذمت است.» 

دوری از گناه و عاقبت به خیری
روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از محلی می گذشتند که فرمودند: « اینک شخصی نزد ما می آید که سه روز است شیطان با او ارتباطی نیافته است.» عربی سوار بر شتر از دور نمایان شد. نزدیک آمد و گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله کیست؟ حضرت را به او نشان دادند. عرض کرد: ای رسول خدا! اسلام را به من بیاموز! پیامبر صلی الله علیه و آله شهادتین را به او آموخت و فرمود: « باید نمازهای پنج گانه را بخوانی، روزه بگیری، حج به جای آوری، زکات بدهی و غسل جنابت به جای آوری.» 
مرد پذیرفت و با کاروان پیامبر صلی الله علیه و آله همراه شد. اما کمی عقب افتاد. پیامبر صلی الله علیه و آله متوجه شد و از حال او جویا گردید. کسی به جستجوی او رفت و دید که پای شترش در گودالی فرو رفته و بر زمین خورده و از دنیا رفته است. پیامبر صلی الله علیه و آله او را غسل و کفن نمود و در حالی که عرق از پیشانی مبارکش می چکید، فرمود: « این مرد در حال گرسنگی از دنیا رفت و ایمانش هرگز به کفر آلوده نشد و با عاقبتی نیکو از زندگانی دنیا رخت بر بست. او وارد بهشت شد و از میوه های بهشتی خورد و حوریان بهشتی به استقبالش آمدند.» 50 


پی نوشت:

46) غرر الحکم، ج5، ص 214. 
47)
 همان، ج3، ص 162. 
48)
 مجموعه ورام، ج1، ص7. 
49)
 غرر الحکم، ج6، ص122. 
50)
 بحار الانوار، ج22، ص75 و ج68، ص282. 

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ


اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ وَابْنَ خِیَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکُمْ مِنّی جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلی جَمیعِ اَهْلِ الاِْسْلامِ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِی السَّمواتِ عَلی جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ وَاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ وَلَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ بَرِئْتُ اِلَی اللَّهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَمِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ وَاَوْلِیاَّئِهِم یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَلَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَآلَ مَرْوانَ وَلَعَنَ اللَّهُ بَنی اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَلَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ وَلَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَلَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَاَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ بِاَبی اَنْتَ وَاُمّی لَقَدْ عَظُمَ مُصابی بِکَ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذی اَکْرَمَ مَقامَکَ وَاَکْرَمَنی بِکَ اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ یا اَبا عَبْدِاللَّهِ اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلی اللَّهِ وَاِلی رَسُولِهِ وَاِلی امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ اِلی فاطِمَةَ وَاِلَی الْحَسَنِ وَاِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ وَبِالْبَراَّئَةِ [مِمَّنْ قاتَلَکَ وَ نَصَبَ لَکَ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ وَاَبْرَءُ اِلَی اللّهِ وَ اِلی رَسُولِهِ] مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِکَ وَبَنی عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَجَری فی ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَیْکُمْ وَعلی اَشْیاعِکُمْ بَرِئْتُ اِلَی اللَّهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَاَتَقَرَّبُ اِلَی اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَمُوالاةِ وَلِیِّکُمْ وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ وَالنّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ وَوَلِیُّ لِمَنْ والاکُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذی اَکْرَمَنی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیاَّئِکُمْ وَرَزَقَنِی الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ یُثَبِّتَ لی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثاری مَعَاِمامٍ هُدیً ظاهِرٍ ناطِقٍ [بِالْحَقِّ] مِنْکُمْ وَاَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذی لَکُمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنی بِمُصابی بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطی مُصاباً بِمُصیبَتِهِ مُصیبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِی الاِْسْلامِ وَفی جَمیعِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنی فی مَقامی هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَمَماتی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَابْنُ آکِلَةِ الاَْکبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلی لِسانِکَ وَلِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فی کُلِّ مَوْطِنٍ وَمَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْ اَبا سُفْیانَ وَمُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُاللَّهِ عَلَیْهِ اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَالْعَذابَ [الاَْلیمَ] اَللّهُمَّ اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فی هذَا الْیَوْمِ وَفی مَوْقِفی هذا وَاَیّامِ حَیوتی بِالْبَراَّئَهِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَبِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَآلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتی جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَشایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ عَلی قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّی وَابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِیَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً وَآلَ اَبی سُفْیانَ وَآلَ زِیادٍ وَآلَ مَرْوانَ اِلی یَوْمِ الْقِیمَةِ 
اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلی مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلی عَظیمِ رَزِیَّتی اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَاَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِالسَّلامُ

دختران بی حجاب بخوانند!

بسم ربّ الشّهداء و الصّدّیقین

قلب ، جاده ای است که تنها مسافر آن باید خدا باشد .

قلبی که با غیر خدا آشناست ، کوچه ای بن بست است .

«و تو ای خواهر دینی ام: چادر سیاهی که تو را احاطه کرده است ازخون سرخ من کوبنده تر است.»

(شهید عبدالله محمودی)

«خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادرسیاهتان و تقوایتان می کشید.» «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را می بینی و دشمن تو را نمی بیند.»
(سردار شهید رحیم آنجفی)

«حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست.»

(شهید محمد کریم غفرانی)
«خواهرم: از بی حجابی است اگر عمر گل کم است نهفته باش و همیشه گل باش.»

(شهید حمید رضا نظام)

«از تمامی خواهرانم می خواهم که حجاب این لباس رزم را حافظباشند.»

(شهید سید محمد تقی میرغفوریان )

«خواهرم: هم چون زینب باش و در سنگر حجابت به اسلام خدمت کن.»
(طلبه شهید محمد جواد نوبختی )

«یک دختر نجیب باید باحجاب باشد.»

(شهید صادق مهدی پور)
«خواهرم: حجاب تو مشت محکمی بر دهان منافقین و دشمنان اسلام می زند.»

(شهید بهرام یادگاری)

«تو ای خواهرم… حجاب تو کوبنده تر از خون سرخ من است.»
(شهیدابوالفضل سنگ تراشان)

«به پهلوی شکسته فاطمه زهرا(س) قسمتان می دهم که، حجاب را حجاب را، حجاب را، رعایت کنید.»

(شهید حمید رستمی)

«خواهر مسلمان: حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادرمسلمان: بی اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهدشد.»

(شهید علی اصغر پور فرح آبادی)

«شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوی معنویت و صفا می کشاند.»

(شهید علی رضائیان)

«از خواهران گرامی خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند، زیرا که حجاب خون بهای شهیدان است.»

(شهید علی روحی نجفی)

«مادرم… من با حجاب و عزت نفس و فداکاری شما رشد پیدا کردم.»
(شهید غلامرضا عسگری)

«ای خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهی چادر تو می ترسد تاسرخی خون من.»

(شهید محمد حسن جعفرزاده)

«خواهرم: زینب گونه حجابت را که کوبنده تر از خون من است حفظ کن.»
(شهید محمد علی فرزانه)
« خواهران ما در حالی که چادر خود را محکم برگرفته اند و خود راهم چون فاطمه و زینب حفظ می کنند… هدف دار در جامعه حاضرشده اند.»

(رییس جمهور شهید محمد علی رجایی)

7جهنم دنیوی ساخته گناهان

1- جهنم اضطراب و ناآرامی‌

امروزه اضطراب ها به صورت افسردگی، بی قراری، ضعف اعصاب، وسواسی فکری، بی خوابی و... در جهان غوغا می کند، و متأسفانه این آمار بیشتر در کشورها و بین افرادی شایع است که یا از دین و ایمان عاری هستند و یا در ضعف دینی به سر می برند. در سال 2000 م خودکشی در آمریکا 29 هزار مورد و در سال 2001 م، 15 هزار مورد قتل گزارش شده است. (1) ‌

در کشور ایران نیز بین آنهایی که از دین فاصله گرفته اند، آمار نگران کننده است؛ طبق بررسی های انجام شده، از هر 3 نفر، 1 نفر از بی خوابی یا کم خوابی رنج می برد(2) ، و طبق گفته معاون پژوهشی سازمان ملّی جوانان، بر اساس نتایج یک پژوهش 40% از جوانان دچار اضطراب هستند. (3) ‌

قرآن کریم 14 قرن قبل به بشریت هشدار داد که: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی أَعْمى وَ قَدْ کُنْتُ بَصیراً قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ کَذلِکَ الْیوْمَ تُنْسى»؛ «و هر کس از یاد مَن روی گردان شود [و دچار گناه گردد] زندگی تنگ [و سختی] خواهد داشت. و روز قیامت او را نابینا محشور می کنیم. می گوید: پروردگارا! چرا مرا نابینا محشور کردی؟ من که [در دنیا] بینا بودم! می فرماید: چون آیات من به تو رسید و آنها را فراموش کردی. امروز نیز تو فراموش خواهی شد.»‌

2- جهنّم کم ظرفیتی‌

کم ظرفیتی و نداشتن سینه ای گشاد و باز، خود یکی از جهنم های گناه است؛ قرآن کریم در این مورد می فرماید: «فَمَنْ یرِدِ اللَّهُ أَنْ یهْدِیهُ یشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یرِدْ أَنْ یضِلَّهُ یجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیقاً حَرَجاً کَأَنَّما یصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یؤْمِنُونَ» ؛ (4) «آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای [پذیرش] اسلام گشاده می سازد و آن کس را که [بخاطر اعمال خلاف و گناهانش] بخواهد گمراه سازد، سینه اش را آنچنان تنگ می سازد که گویا می خواهد به آسمان بالا رود، این چنین خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمی آورند، قرار می دهد.»‌

3- بدگمانی‌

سوءظنها و توهّمات نسبت به خالق هستی، نسبت به انبیا، اولیا، پاکان و مردم و اطرافیان از عوامل نگرانی و جهنَمی است که بسیاری از مردم در زندگی خود از آن رنج می برند.‌

امام علی علیه السلام فرمود:«سُوءُ الظَّنِّ یفْسِدُ الْأُمُورَ وَ یبْعَثُ عَلَى الشُّرُور؛(5) بدگمانی امور (و کارها) را به فساد می کشاند، و به بدی و شرارت وامی دارد.»‌

چون شخصِ دارای سوء ظنّ، خود اهل گناه و خلاف است، گمانش بر این است که دیگران نیز مانند او هستند؛ لذا به هیچ کسی خوشبینی ندارد و با هر کسی باشد، در جهنَم بَدبینی خود می سوزد.‌

نکته قابل توجّه این است که این جهنّم سوزان حالت زایمانی و ازدیاد دارد و بدنبال خود جهنمهای بخل، ترس و حرص را تولید می کند.‌

4- ناامیدی‌

یکی دیگر از جهنّم های گناه، ناامیدی و به بن بست رسیدن است؛ جهنّم سوزانی که گاهی عامل به آتش کشیده شدن تمام هستی انسان و نابودی سعادت ابدی او می شود؛ چرا که برخی از این افراد برای رهایی از این بن بست دست به خودکشی و یا جنایات دیگر می زنند که این جهنّم را برای همیشه شعله ور نگه می دارد.‌

ولی قرآن کریم از بندگان گناه کار می خواهد که ناامید نباشید؛ چرا که خدا در هر حال بنده خود را به این راحتی رها نمی کند:«قُلْ یا عِبادِی الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»؛ (6) «بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید، که خدا تمام گناهان را یک جا می آمرزد.»


5- جهنم حسادت‌

جهنّم ویرانگر حسادت از دیگر جهنّم های دنیاست که حسود و گاه محسود را به آتش می کشد. در منابع، تعبیراتی آمده که نشان از عمق این جهنّم سوزان دارد:‌

الف. ریشه پستیها‌

حضرت علی علیه السلام: «رَأْسُ الرَّذَائِلِ الْحَسَدُ؛(7) حسودی ریشه همه رذیلت هاست.»

ب. زندانی کردن روح‌

امام علی علیه السلام فرمود:«الْحَسَدُ حَبْسُ الرُّوحِ؛(8) حسد زندانی کردن روح (در جهنم حسودی) است.»‌

ج. سوختن ایمان با جهنم حسودی‌

نه تنها حسود جامعه را نابود و به آتش حسودی می سوزاند؛ بلکه امور معنوی همچون ایمان را نیز به آتش کشیده و نابود می سازد.‌

امام علی علیه السلام فرمود: «إِنَّ الْحَسَدَ یأْکُلُ الْإِیمَانَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ(9) ؛ حسد همانند آتش که هیزم را می خورد، ایمان را می خورد.»‌

بیچارگی دنیا و آخرت‌

جهنم سوزان حسادت تمام سرمایه دنیوی و آخرتی انسان را نابود کرده، در هر دو دنیا انسان را بی چاره می کند. امام علی علیه السلام فرمود: «ثَمَرَةُ الحَسَدِ شِقاءُ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ؛ نتیجه حسودی بدبختی در دنیا و آخرت است.»‌

6- جهنّم ترس‌

قبلاً اشاره شد که یکی از ریشه های ترس، بدگمانی به قدرت و رحمت بی پایان الهی است. ترسیدن از گناهان، آینده، ازدواج، فقر، دشمن، امتحان و... ریشه در بدگمانی به خدا و ضعف نفس دارند.‌

بسیاری از جوانان ما با این که کار و کاسبی معمولی دارند؛ ولی زیر بار ازدواج نمی روند، از ترس اینکه نکند از پس خرج زندگی برنیایند و یا کم بیاورند، این در واقع نوعی بدگمانی و باور نکردن وعده های خیر خداوند است.‌

امام علی علیه السلام فرمود: «شِدَّةُ الْجُبْنِ مِنْ عَجْزِ النَّفْسِ وَ ضَعْفِ الْیقِین؛(10) شدت ترس ریشه در ضعف روح، ناتوانی و کم بودن یقین [به باورهای دینی] دارد.»‌

7- جهنم ناکامی‌

ریشه تمام گناهان «دنیاطلبی» و «زیاده خواهی» است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله فرمود: «حُبُّ الدُّنیا اَصلُ کُلِّ مَعصِیةٍ وَ اَوَّلُ کُلّ ذَنبٍ؛(11) محبّت دنیا ریشه تمامی معصیتها و آغاز هر گناهی است.» دنیا به گونه ای است که هیچ گاه انسان از آن سیر نمی شود و به هر مرتبه آن که می رسد، مراتب بالاتر را آرزو می کند؛ لذا همیشه احساس ناکامی دارد. ‌

امام کاظم علیه السلام فرمود: «مَثَلُ الدُّنْیا مَثَلُ مَاءِ الْبَحْرِ کُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى یقْتُلَه ؛(12) مثال دنیا مانند آب (شور) دریا است؛ هر مقداری که تشنه از آن بنوشد، تشنه تر می شود، تا آنجا که او را از پا درمی آورد.» این تشنگی همان ناکامی است که همیشه در دنیاپرستان و اهل معصیت وجود دارد و سرانجام همین ناکامی ها عامل نابودی آنان خواهد شد.‌

نتیجه :

حسن ختام سخن را این نکته قرار می دهیم که چه کنیم از جهنم دنیوی و آخرتی نجات پیدا کنیم؟تنها راه نجات این است که به دامن بندگی خدا پناه ببریم که بهشت امن الهی، امنیت و آرامش واقعی اینجاست. پس باید دور گناهان و دستورهای خلاف دین را خط گرفت.‌

حضرت رضاعلیه السلام در حدیث معروف «سلسلة الذهب» فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی؛ کلمه توحید (و بندگی خدا) دژ مستحکم من است؛ هر کس در آن وارد شود، از عذاب من [در هر دو دنیا] در امان خواهد.» و بعد از چند قدم فرمود: «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا؛(13) البته همراه با شرایط[توحید] و یکی از آن شروط (ولایت من) است.»‌

این حدیث نشان می دهد که توحید با تمام ابعادش و پذیرفتن رهبری الهی؛ یعنی همان امامت دوازده امام علیهم السلام حصار محکمی است که انسان را از جهنم دنیوی و آخرتی در امان نگه می دارد.

پی نوشت:

1) آمارها پرده برمی دارد، اصغر جدّایی، نشر نورالسّجاد، چاپ اول، 1383ش، صص 248- 249.

2) همان، ص 68.

3) همان، ص 117.

4)انعام/ 125.

5) غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد بن محمد تمیمی آمُدی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366ش، ص 263، ح 5171.

6) زمر/ 53.

7) غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد تبمیمی آمدی، ص 300، ح 6803.

8) همان، ص 299، ح 6790.

9) الکافی، شیخ کلینی، ج 2، ص 306، ح1؛ نهج البلاغه، خطبه 86.

10) غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد تمیمی آمدی، ص 263، ح 5662.

11) مجموعه ورام، ورام بن ابی فراس، مکتبة الفقیه، قم، بی تا، ج 2، ص 121؛ و تنبیه الخواطر، ج2، ص 122.

12) تحف العقول، علی بن شعبه حرّانی، انتشارات اسلامی، قم، 1404ق، تحقیق علی اکبر غفّاری، ص 396.

13) التوحید، ابوجعفر صدوق، مؤسسة النشر الاسلامی، به تحقیق سید هاشم حسینی، قم، 1357 ش، ص 25، ح 23.

منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 146

پایانِ پایانِ جهان

رئیس‌جمهورها و ناخدایان تصمیم می‌گیرند کشتی‌ها را به جزیره و کازینو تبدیل کنند. جمعیت با پای پیاده، دریای چسبنده را رد می‌کنند و به ارکسترهای محلی که با آهنگ‌هایشان مردم تا صبح علی‌الطلوع می‌رقصند، زیبایی خاصی می‌دهد. فرآورده‌های چاپیِ تازه در ساحل دریاها انباشته می‌شوند. اما غیرممکن است بتوانند آن‌ها را توی دریای خمیری و غلیظ روی هم انبار کنند. ازاین‌رو، دیواری از آثار چاپی شکل می‌گیرد و کوه‌ها در کرانه‌ی دریاهای قدیمی به‌وجود می‌آیند. نویسندگان بو می‌برند که کارخانه‌های کاغذ و مراکز تولید مرکب ورشکسته خواهند شد. ازاین‌رو، از کاغذها حداکثر استفاده را می‌کنند. گوشه‌ها و حواشی آن را می‌نویسند و تا جایی که ممکن است با حروف ریزتر می‌نویسند. همین که مرکب‌ها ته کشید، با مداد به نوشتن ادامه می‌دهند. کاغذ که تمام شد، روی تخته‌ها و کف‌پوش‌ها همچنان می‌نویسند و می‌نویسند. این رویه نیز جا می‌افتد که یک متن را در متنی دیگر جا بدهند تا از فضای خالی میان سطور به‌خوبی استفاده شود. یا با تیغ ریش‌تراشی، حروف چاپی را می‌تراشند تا کاغذ از نو قابل استفاده شود.
نویسندگان، آرام می‌نویسند، اما شمارشان به حدی زیاد است که آثار چاپی، خشکی‌ها را از بستر دریاهای سابق تماماً جدا می‌کنند. در خشکی، تبارِ نویسندگانِ محکوم به نابودی، در وضعیتِ ناجوری زندگی می‌کنند، اما دریا پر از جزیره و کازینو یا کشتی‌های اقیانوس‌پیمایی است که رئیس‌جمهورانِ جمهوری‌های مختلف به آن پناه آورده‌اند؛ جایی که جشنِ عظیمی برپاست. پیام‌هایی ردوبدل می‌شود: از جزیره‌ای به جزیره‌ای، از رئیس‌جمهوری به رئیس‌جمهوری و از ناخدایی به ناخدایی.
------------------------------------------
۱. Ende der Welt am Ende
۲. Julio Cortázar: نویسنده‌ی آرژانتینی (۱۹۱۴)


برگرفته از کتاب:
وندراچک، ولف و ...؛ 43 داستان عاشقانه؛ برگردان علی عبداللهی؛ چاپ پنجم؛ تهران: مرکز 1388.

عجایب صنعتی دیدم ...

عجایب صنعتى دیدم در این رود

که شیخى غرق عشق ذات معبود

تمام روز هاى سال روزه

و افطارش عرق با دنبلان بود


عجایب صنعتى دیدم به صفحه

جوانان را روان مى کرد جبهه

ولى وقتى که مى شد نوبت او

جوابش بود: هه هه هه ههه هه


عجایب صنعتى دیدم در این صف

هشلهف در هشلهف در هشلهف

یکى را خسته از بس خورد و خوابید

یکى پیوسته در کار مضاعف

 

عجایب صنعتى دیدم دلنگون

که در یک شعبه بانک درب و داغون

یکى دنبال یک میلیون وام است

یکى موجودى اش میلیون تریلیون


عجایب صنعتى دیدم چو پاندول

که مردى متقى معقول مقبول

کمک مى کرد در تعمیر مسجد

ولى شغلش نزول و بهره ى پول


عجایب صنعتى دیدم خدایى

که یک کشور به نام آریایى

به زیر پاش نصف نفت دنیا

ولى دنبالِ بنزین گدایى


عجایب صنعتى دیدم به بیل بورد

نژاد ترک و فارس و گیلک و کرد

میان سفره اش یک کاسه از نفت

درونش نان ترید مى کرد و مى خورد

 

عجایب صنعتى دیدم در این دشت

در این دشت دراندشت دراندشت

که در کوچه خیابان روز روشن

یکى دنبال راى خویش مى گشت


عجایب صنعتى دیدم در این دار

نوشته با خط قرمز به دیوار

اگر چه گفته ام یک بار " آرى"

ولى حالا " نه" روزى هفتصد بار

عجایب صنعتى دیدم هوایى

کسى مى کرد بر مردم خدایى

یکى از ده مقام او وزارت

سوادش زیر سیکل ابتدایى


عجایب صنعتى دیدم چنان قند

چو دانشگاه و حوزه کرد پیوند

به دانشگا نماز جمعه خوانند

" کتابو " تو مصلا مى فروشند


عجایب صنعتى دیدم به وادى

کسادى در کسادى در کسادى

که بازارى توى کار سیاست

سیاسیون به کار اقتصادى


عجایب صنعتى دیدم به لوله

اتل بود و متل بود و توتوله

زمان بچگى گاری سوارى

حالا چى؟ ماشین ضد گلوله


عجایب صنعتى دیدم کوچولو

اوسول لولو اوسول لولو اوسول لو

هزار تا موشک و خمپاره دارد

ولى مى ترسد از آقاى هالو

شعر از سید محمدرضا عالی پیام