عوف بن محلم شیبانی دختر خود ام ایاس را به همسری عمرو بن حجر کندی در آورد . مادر تازه عروس دختر خود را چنین نصیحت کرد :
دخترم ، تو از خانه ای که به آن مانوس بودی خارج شدی و به خانه ای که با آن آشنا نیستی داخل شدی و با مردی ناشناس روبرو گشتی . اینک تو برای او کنیز باش تا او هم برایت غلامی باشد . ده چیز از من یاد گیر که برایت بهترین جهیزیه باشد :
1و2 – به قناعت خشنود باش و شنوا و فرمانبردار باش .
3و4 – دیدگان و بینی او را ملاحظه کن . زیرا دیده اش تو را به بدی نبیند و بینی اش بوی ناخوشی از تو نشنود .
5و 6 – درباره ی خواب و خوراکش مراقب باش ، زیرا گرسنگی ناراحتش و کم خوابی به خشمش می آورد .
7 و 8 – ثروتش را حفظ و فرزندانش را نگهداری کن .
9 و 10 – از گفته اش سرپیچی مکن که سینه اش تنگی خواهد کرد و رازش را هم حفظ کن ، که از مکرش ایمن نخواهی بود ، بر حذر باش که هنگام غمش مسرور و هنگام شادیش غمناک باشی . دختر نصیحت مادر را عمل کرد و خوشبخت شد .
ازدواج الهی
در حالات مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء که کتب رجالی از او به عنوان شیخ کبیر نقل شده است : که روزی بر عرشه ی منبر بعد از ندریس فرمود : من دختری دارم که موقع ازدواج اوست . اگر فرد با ایمان و متخلقی پیدا شود دخترم را به او می دهم . یکی از شاگردان فاضل حاضر در مجلس برخاست و نشست و به این وسیله خواستگاری خود را اظهار کرد . شیخ جعفر فرمودند : به منزل ما بیا ، شاگرد به منزل استاد رفت . استاد او را می شناخت که اهل تقوی و دیانت است . اما از نظر دنیا چیزی ندارد .
شیخ جعفر به دخترش فرمود : شوهری برایت انتخاب کردم که از دنیا چیزی ندارد اما علم و دین و تقوی دارد . آیا حاضری با او ازدواج کنی ؟
دختر خطاب به پدر عرض کرد : اختیار من با شماست . صیغه ی عقد را جاری کردند و یکی از اطاقهای منزلش را حجله کردند و عروس و داماد به حجله گاه رفتند . قبل اذان صبح ، شیخ جعفر کاشف الغطاء رضوان الله علیه برخاست و آب گرم آماده کرد و عروس و داماد را برای غسل کردن بیدار کرد که نماز شبشان و مناجات سحرشان از دستشان نرود .
از این ازدواج الهی فرزندانی به دنیا آمدند که همه از علمای ربانی و مجتهدین برجسته شدند .
انسان همیشه نیازمند و تشنه ی محبت است
انسان هر قدر هم که بزرگ باشد چه از نظر سن و ثروت ، مقام و جایگاه اجتماعی ، باز از تنهایی گریزان است . احتیاج به دوست صمیمی و مونسی یک رنگ دارد که علاقه ی خود را برای کسی که دوستش دارد صرف کند . به ظرط آنکه طرف مقابل هم واقعاً او را دوست داشته باشد .
زوجین باشد سعی کنند این نیاز را برطرف کنند یعنی از نظر دوستی نیز یکدیگر را تامین کنند .
در فضای محبت معادلات و معیارها به طور کلی دگرگون می شود و انسان به جهت ساختمان روحی خود مثل یک ماهی است که در رودخانه ی محبت نشاط می یابد و رشد می کند . سختیها و تلخیها ، دردها و بیماریها ، مرض ها ، در اینجا جلوه ی دیگری دارند : گویی محبت اکسیری است که اگر به سخت ترین مشکلات زده شود آن را راحت و زیبا می کند .
انسان تشنه ی محبت است . اگر آب زلال محبتی از جام محبی نوشید با تمام وجود به او علاقه مند می شود و چون تشنه است ، اگر آب شیرین و زلال ننوشید به آب شور بسنده می کند .
برای همسرتان آب شیرین و گوارایی باشید از محبت ، و غذای لذیذ و خوشمزه ای از محبت تدارک ببینید تا مشتاقانه به سوی خانه آید . نه آب شور و غذای بد طعمی باشید که به ناچار وقتی گرسنه و تشنه است به قدر رفع نیازش استفاده کند .
بعضی زن و شوهرها به قدری با یکدیگر صمیمی بودند که در پایان عمر اگر یکی از آن دو زودتر جان می داد بلافاصله دیگری هم از دنیا می رفت .
محبت آتشی بر جانم افروخت که تا صبح قیامت بایدم سوخت
چو بیرون آری از آبش بمیرد محبت را ز ماهی باید آموخت
شناخت روحیات همسر
اولین گام برای ایجاد شناخت یکدیگر و روحیات طرفین است . برای شناخت یکدیگر باید از عقل و هوش و درایت خویش استفاده کرد ، چون هر انسانی در شرایط خاص خود به سر می برد . چه زن و چه مرد ، روحیات او در اثر خانواده و اجتماع و مدرسه و ... به اشکال مختلف شکل گرفته است .
این همسر عاقل و بصیر است که باید در رهگذر زندگی همسر خود را درک کند مثلا یک بانوی با ذکاوت سعی نمی کند غذایی درست کند که خودش دوست دارد و همسرش از آن متنفر است ، همین روش راباید در تمامی مسایل زندگی پیاده کند و این احتیاج به شناخت همه جانبه از همسر دارد . باید با تدبیر عقل خویش درک کند که همسر از چه چیزی خوشحال می شود و یا ناراحت می شود ؟ نسبت به چه کسانی و یا چه کارهایی علاقه مند است ؟ چه وقت خسته است ؟ چه وقت باید با او صحبت کرد و چه صحبتی کرد ؟ نیازهای خانواده رادر چه شرایطی باید با او بیان کرد ، چه زمانی باید از او گله کرد ؟ و چگونه باید از او گله کرد ؟ به عنوان مثال یک نمونه را ذکر می کنیم .
هرگاه خواستید از همسرتان چیزی را درخواست کنید نباید فقط دنبال رسیدن به مقصود خود باشید ، این کار شما مناسب محیط خانواده نیست ، مثلاً اگر برای خودتان یا فرزندانتان نیاز به تهیه ی لباس دارید ، شوهر شما وارد منزل مس شود ، بدون در نظر گرفتن موقعیت ، شروع می کنید به درخواست کردن ، و چه بسا که با عکس العمل تند او ، گرچه نابجاست ، روبرو می شوید و ممکن است کدورت ایجاد شده سبب پاره شدن رشته ی محبت خانواده شود . یک بانوی عاقل می داند که هنگامی که شوهرش خسته به منزل می آید وقت درخواست کردن از او نیست ، باید به شوهر رسیدگی کند ، از او پذیرایی کند تا خستگی روزمره ی او تمام شود . سپس در فرصت مناسب بگوید . اگر برایتان مقدور است نیاز به لباس داریم ، اگر برخورد منطقی باشد شوهر برایش مقدور هم نباشد به هر شکلی آن را تهیه می کند .
اشتباه همسر
برخی از همسران فکر می کنند اگر خواسته ی خویش را با تحمیل و سر سختی به دست آورند زیرک و موفق هستند و بسیار در اشتباهند . شخصی برای خرید قند به مغازه ای رفته بود ، صاحب مغازه که سنگ ترازوی او از گل پخته بود ، مقداری در ترازو گذاشت و رفت که قند را بیاورد .
خریدار که به خوردن گل (gel) عادت داشت ، فرصت را غنیمت شمرد و از گل ترازو می خورد . صاحب مغازه هم متوجه نشد و با آن گلها قند را کشید و تحویل خریدار داد . خریدار نادان خوشحال از این که زرنگی کرده و صاحب مغازه را فریب داده و از گل او خورده است از مغازه بیرون آمد و غافل از اینکه کم شدن گل موجب کم شدن قند او شده است و به خود ضرر زده است .
همسری که خوشحال است از اینکه با سختی و ناراحتی به خواسته ی خود رسیده است ، با به دست آوردن آن خواسته سنگ زیرین زیندگی که همان محبت و علاقه است ، به یک خواسته خویش فروخته است . محبتی که از قند شیرین تر است فروخته و گل آلوده ای را که با ناراحتی به دست آورده است خریده است
راز عشق در این است که رابطه تان را مانند یک باغ ،با محبت تزیین کنید . بذر علاقه ها و عقیده های تازه بکار که به زیبایی بروید . ضمناً فراموش نکن که باغ را باید هرس کرد ، مبادا غنچه های گل پوشیده از علف های هرزه ی عادت ها شود . برای آن که عشق همواره با طراوت بماند ، باید به آن مثل هنر ، خلاقانه نگاه کرد .
مردی از حضرت امام صادق علیه السلام سئوال کرد : من می خواهم با زنی ازدواج کنم ، اما والدینم فرد دیگری را برایم انتخاب کرده اند . حضرت فرمودند: با همان زنی که خدت علاقه داری ازدواج کن و منتخب پدر و مادرت را رها کن . تجربه نشان داده است که ازدواج های تحمیلی پایان خوبی نداشته است و به جدایی پایان پذیرفته است . البته شایسته است که جوانان عزیز از راهنمایی های سودمند والدین خویش استفاده کنند که بزرگان گفته اند : بی پیر مرو تو در خرابات هر چند سکندر زمانی توقعات را کم کنیم علی ابن اسباط به امام جواد علیه السلام نامه نوشت و در آن راجع به دختران خود ( که ازدواج نکرده اند ) و کسی همانند خودش برای آنها پیدا نمی شود درخواست راهنمایی کرد . حضرت امام صادق علیه السلام در پاسخ نامه نوشت . آنچه راجع به دخترانت و اینکه مانند خودت پیدا نمی شود صحبت کردی ، فهمیدم . راجع به این مسئله فکر نکن ، خدای رحمت خود را بر تو فرود ؛آورد ( این تفکر را کنار بگذار که باید دامادت مانند خودت باشد ) که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند : هرگاه خواستگاری که دین و اخلاق او را پسندیدید آمد با او وصلت کنید . وگرنه در زمین فتنه و فساد بزرگی واقع خواهد شد . بعضی خانواده ها توقع بالایی دارند . منتظرند فردی سراغ دخترشان بیاید که صد در صد هم طراز خودشان باشد و این تفکر غلط سبب میشود که دخترانشان سالها در خانه می مانند و نشاط جوانی خویش را از دست می دهند . جوانانی که در هنگام انتخاب همسر گرفتار آرزوهای رویایی می شوند و میگویند همسر من باید حتما مثل فلان کس باشد از قافله زندگی عقب می مانند و یک موقع به خود می آیند و می بینند همه شرایط خوب خود را از حیث جمال و نشاط جوانی از دست داده اند و به سنی رسیده اند که تمام امتیازات را از دست داده اند و باید عمر خود را به تنهایی توام با غم و اندوه سپری کنند . پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ای مردمجبرئیل از جانب خداوند آگاه مرا خبر داد که : دختران باکره همانند میوه ای بر درخت هستند که چون میوه رسید اگر آن را نچینند ، تابش نور خورشید آن را فاشد می کند و باد آن را متلاشی می سازد ، دختران باکره چون به شرایط زن ها رسیدند ، راهی جز شوهر کردن برایشان نیست وگرنه به اقتضای طبیعت بشر بودن از فساد در امان نیستند . مردی خدمت حضرت امام حسن علیه السلام رسیدند تا درباره ازدواج دخنرش مشورت کنند . حضرت فرمودند : به مرد با تقوا شوهرش بده ، زیرا اگر او را دوست بدارد احسان و اکرامش کند و اگر دوستش نداشته باشد به او ظلم نخواهد کرد
از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم
تا ساحل چشمان تو تکثیر شدیم
گفتیم غروب جمعه خواهی آند
آنقدر نیامدی که ما پیر شدیم
از ازدواج با احمق بپرهیزید
حضرت علی علیه السلام می فرمایند :
ایاکم و تزویج الحمقاء فان صحبتها بلاء و ولدها ضیاع
با زن نادان ازدواج نکنید که همدمیش بلا و فرزندش نیز ضایع است .
باید زنی را به همسری برگزید که عقل و تدبیر زندگی داشته باشد تا بتواند خانواده را خوشبخت کند و فرزند صالح و سالم به دنیا آورد و تربیت کند .
با بد اخلاق ازدواج نکنید
حسین ابن بشار گوید : به امام رضا علیه السلام در نامه نوشتم : فامیلی دارم که به خواشتگاری آمده است ، ولی بد اخلاق می باشد . حضرت علیه السلام فرمودند :
اگر بد اخلاق است به او همسر نده .
از ازدواج با فاسق اجتناب کنید
من تزوج کریمته من فاسق فقد قطع رحمها
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : هر که به انسان فاسق دختر بدهد ، رحم خویش را قطع کرده است .
نشانه های همسر خوب در سخنان معصومین (ع)
بانوی ممتاز و نمونه زنی است که :
1- با ایمان باشد .
2- با شوهر و فرزندان خوش اخلاق و مهربان باشد .
3- نازا نباشد .
4- به شوهر در امور دینو دنیا کمک کند .
5- نزد شوهرش متواضع و در نزد خانواده اش عزیز باشد .
6- مطیع شوهر باشد .
7- زینت و آرایش خود را فقط صرف شوهر کند .
8- در تمایلات جنسی شوهر شرم و حیا را کنار گذارد .
9- در مورد نیاز جنسی مثل مردها اظهار بی تابی نکند . ( یعنی در عین رغبت ، با وقار باشد تا نزد شوهر عزیز تر باشد )
10-در عین عفت و پاک دامنی پرشهوت و گرم باشد .
11-خوش سیما وکم مهر باشد ( مهریه اش سنگین نباشد )
12-نرم خو و آسان گیر باشد .
13-نمیز و خوش بو باشد .
14-شوهرش را همواره خشنود بدارد .
15-دست پخت نیکو داشته باشد .
16-ول خرج نباشد . از روی تدبیر مخارج زندگی را تنظیم کند .
17-خوش رو و خوش برخورد و شاد باشد .
18-با عفت و در اموال شوهرش امین باشد .
19-تا می تواند نگاهش به نامحرم نیفتذ ونامحرم نیز او را نبیند . ( این عنوان 19 در بحار ، ج 43 می باشد )
احادیث مربوط به این عناوین فوق در فروع کافی ، ج 5 ، باب نکاح ذکر شده است
فروع کافی :
امام صادق علیه السلام فرمود : رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از مردی سئوال کرد : آیا صبح روزه بودی؟ گفت : نه . پرسید : آیا فقیری را اطعام کرده ای؟ گفت : نه . حضرت فرمود : " پس برگرد با همسرت نزدیکی کن که برای او مثل صدقه دادن است . "
پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد .
مادر که در حال آشپزی بود ،دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند.
او نوشته بود :
صورتحساب !!!
کوتاه کردن چمن باغچه 5.000 تومان
مراقبت از برادر کوچکم 2.000 تومان
نمره ریاضی خوبی که گرفتم 3.000 تومان
بیرون بردن زباله 1000 تومان
جمع بدهی شما به من :12.000 تومان !
مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد،چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت:
بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ
بابت تمام شبهائی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی هیچ
بابت غذا ، نظافت تو ، اسباب بازی هایت هیچو اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که : هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است
وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند چشمانش پر از اشک شد ودر حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد. گفت:
مامان ... دوستت دارم
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:قبلاً بطور کامل پرداخت شده !!!
قابل توجه اونهائی که فکر میکنند مرور زمان انها را بزرگ کرده و حالا که هیکل درشت کردند خدا را هم بنده نیستند.
بعضی وقتها نیازه به این موارد فکر کنیم ...
کسانی که از خانواده دور هستند شاید بهتر درک کنند.
وقتی مردان می گویند:
«هر کاری که دوست داشتی انجام
بده»
آنها در حقیقت گفته‌اند: «این کاری را که می‌خواهی انجام بدهی من
دوست ندارم، اما تو به هر حال کار خودت را میکنی، پس به من ربطی ندارد.»
حالا آن چه که شما باید در جواب بگویید:
« ببین، ما چند تا راه داریم
که می‌توانیم از بین آنها یکی را انتخاب کنیم.»
که مردان اصولا حوصله بحث کردن و کش دادن بحث بر سر این که چه چیزی
انتخاب کنند را ندارند. شما با این کار به آنها امکان این را می‌دهید که ماجرا را
«تمام‌شده» تلقی کنند.
وقتی مردان میگویند:
«من از بحث کردن خسته شده‌ام»
آنها در حقیقت گفته‌اند: «تو
می‌خواهی من را وادار به قبول آنچه که می‌گویی بکنی، ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد.»
حالا آنچه که شما باید در جواب بگویید:
«من نمی‌خواهم که تو فقط از
روی انجام وظیفه چیزی بگویی. من می‌خواهم واقعا آنچه که فکر میکنی را به زبان بیاوری»
باید بدانید مردان اگر که حس کنند شما از پیش نقشه برایشان نریخته‌اید،
راحت‌تر نظرات واقعی‌شان را بیان میکنند.
وقتی مردان می گویند:
«اصلا برایم مهم نیست»
آنها در حقیقت گفته‌اند: «من الان عصبانی هستم و ادامه این بحث
فایده ای ندارد»
حالا آنچه که شما باید در جواب بگویید:
«باشه، اما این برای من مهم
است. میشود بعد از صبحانه راجع بهش حرف بزنیم؟»
و چرا این روش موثر است: بحث‌های مهم معمولا کمتر مرعوب‌کننده هستند،
وقتی که در زمان مناسبی ارایه شوند.
آخرین ساعات صبح، بین 11 تا 12، زمانی است که مغز بیشتر از هر زمانی
آمادگی پذیرش اطلاعات را دارد.
وقتی مردان می گویند:
«پایت را از توی حلق من در
بیاور»
آنها در حقیقت گفته‌اند: «پایت را از توی حلق من در بیاور!»
این واکنش طبیعی یک مرد به همسری است که مدام شوهر خود را کنترل می‌کند.
توصیه طبیعی همه روانشناس‌ها به زوج‌های جوان، این است که به خلوت همدیگر احترام
بگذارید و به هم اطمینان داشته باشید.
آنچه که شما باید در جواب بگویید، چیز خاصی نیست. سکوت کنید و ببینید
چه‌طور میشود طوری رفتار کرد که آرامش فکری دو طرفه زندگی‌تان را از اینی که هست
بهتر کند.
وقتی مردان می گویند:
«چشم عزیزم، هرچی تو بگی»
آنها در حقیقت گفته‌اند: «باشه این دفعه رو قبول کردم، اما به وقتش
خودت می‌فهمی که نظرت کاملا اشتباه بوده و آن‌وقت دیگر پشیمانی سودی ندارد.»
حالا آنچه که شما باید در جواب بگویید:
«من نمی‌خواهم حتما حرف، حرف
من باشد. بهتر است بیشتر در مورد این موضوع فکر کنیم.»
البته شما حرف‌تان را به کرسی نشانده‌اید، اما اصولا مردان، به خصوص
مردان ایرانی، مترصد این هستند که غلط بودن نظر شما به اثبات برسد. در این مواقع
باید تصمیم را حتما با نظر مثبت او بگیرید تا دچار عواقب بعدی نشوید!
وقتی مردان می گویند:
«چیزی نمی‌خورم، می خواهم از
امشب رژیم بگیرم»
البته ممکن است استثنائا آدم‌هایی باشند که نگران سلامت و بالا رفتن
وزن خود هستند، اما این واکنش غالبا بعد از دلخوری‌های شبانه، وسیله انتقام مرد
است.
حالا آنچه که شما باید در جواب بگویید:
«اتفاقا من هم باید رژیم
بگیرم، اما یک چیز سبکی می‌خوریم.»
به خاطر داشته باشید که وقتی یک مرد از اشتهایش مایه می‌گذارد و آن
را قربانی یک ناراحتی می‌کند، ممکن است لجبازی را تا دو سه روز ادامه بدهد. اگر
اعصابش را دارید که هیچ، اما اگر نه، این بهترین راه حل است و مهربانی شما جواب می‌دهد.
وقتی مردان می گویند:
«حالا هر چی!»
آنها در حقیقت گفته‌اند: «تو داری بیش از اندازه صحبت میکنی، و به
من گوش نمی‌دهی و من تمرکزم را دارم از دست می‌دهم»
حالا آن چه که شما باید در جواب بگویید:
«درسته، تو راست میگی. من
دارم تکرار مکررات می‌کنم. شاید بهتر باشه من سکوت کنم و تو بگی که راجع به این
موضوع چی فکر میکنی»
و چرا این روش موثر است؟ ممکن است شما با آنچه که او می‌خواهد
بگوید موافق نباشید، اما اگر حس بکند که شما به او اهمیت می‌دهید و به حرف‌هایش
گوش خواهید کرد، رابطه نزدیک‌تری به دست خواهید آورد.