آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

۳ عامل عمده اختلاف خواهر و برادرها

معمولاً خواهر و برادرهای بزرگتر درباره این که کودک تازه چقدر بامزه خواهد بود، افکار جالبی دارند. اکثر والدین نیز نظرات رمانتیک و آرمانی درباره این که کودکانشان چه لحظات زیبایی را با هم سپری خواهند کرد در ذهن می پرورانند. آنها می اندیشند کودکان بهترین دوستان یکدیگر خواهند شد.
ولی حقیقت این است که خواهر و برادرها حداقل در سالهای اولیه زندگی شان همیشه با همدیگر خوب نخواهند بود و زمان بسیاری را در حال جنگیدن و مشاجره سپری خواهند کرد. البته اختلاف بین خواهر برادرها طبیعی است و از تفاوت سنی، شخصیت و علایق آنها ناشی می شود، ولی بدان معنا نیست که نمی توانید به کودکانتان کمک کنید تا باهم پیوندهای محکمی پیدا کنند و با همدیگر خوب تر باشند.

اختلاف خواهر و برادرها ۳ عامل عمده دارد: جلب توجه والدین، دستیابی به قدرت و دستیابی به مالکیت.
هر یک از کودکان می خواهند تمام توجه شما را و یا حداقل بیشتر از آنچه خواهر و برادرهایش به دست می آورند به دست آورند. معمولاً یک کودک خردسال پس از به دنیا آمدن یک نوزاد جدید در خانواده به عادت هایی مثل مکیدن شستش، آب خوردن از شیشه و خیس کردن خودش بازگشت می کند، تا حداقل به همان میزان که کودک جدید توجه می بیند، به او هم توجه شود. در هر گروهی، سلسه مراتبی وجود دارد. کودک بزرگتر در خانواده می کوشد به دلیل جثه، سن و زودتر به دنیا آمدن، قدرت خود را حفظ کند. در حالی که خواهر و برادرهای کوچکتر برای به دست آوردن چنین موقعیتی با زیرک تر بودن، ورزشکار شدن، زیباتر بودن، هر مزیت دیگری که بتوانند به دست بیاورند با بزرگترها رقابت کنند. زمانی که بیش از دو کودک باشند، اتحادهایی به وجود می آید؛ مثلاً بزرگترین و کوچکترین با همدیگر متحد می شوند یا این که پسرها علیه دخترها باهمدیگر متحد می شوند.
جنگیدن بر سر اموال یا دوستان، اغلب تلاشی برای جلب محبت و تصدیق والدین است و ممکن است بازتاب جنگ قدرت در خانواده (بین پدر ومادر) نیز باشد.
جمله «مال منه» آغازگری آشنا برای دعواهاست، شما نمی توانید اختلاف خواهر و برادرها را ریشه کن کنید، بلکه می توانید یک ارتباط سالم بین خواهر و برادرها ایجاد کنید و بکوشید آشفتگی را در یک حد قابل تحمل نگه دارید.
حال اگر می خواهید اختلافات بین خواهر و برادرها تا اندازه ای برطرف شود به راه حل های مناسب ذیل توجه فرمایید:
● تازه واردهای خانه
اگر تنها یک فرزند دارید، این کودک مرکز توجه به شما خواهد بود و شما نقطه اصلی تمرکز در دنیای او خواهید بود (حداقل برای ۳ سال اول زندگی) با آمدن کودک جدیدی به خانواده، زندگی کودک قبلی تغییر خواهد کرد و باید به او کمک کنید تا برای پذیرفتن عضو جدیدی از خانواده آماده شود. به طور کلی هر چه فاصله سنی بین خواهر و برادرها کمتر باشد، این دوره انتقالی مشکل تر خواهد بود.
اگر فاصله آنها ۳ سال یا بیشتر باشد، کودک بزرگتر کاملاً متکی به خود شده و در فعالیت های خارج از خانه جا افتاده است. او با کودکان دیگر بازی می کند و با همسالانش ارتباط برقرار خواهدکرد.
درباره کودک جدید با فرزندان صحبت کنیدو تا حد ممکن، کودکتان را در پذیرفتن نوزاد جدید شرکت دهید تا هر دو در تجربه به انتظار برای به دنیا آمدن او شریک باشید.بگذارید به ضربان قلب نوزاد گوش دهد، در تزیین اتاق کودک کمک کند و یا تصاویری را به گهواره بچسباند. خواهر و برادرها حداقل در چند هفته اول مشتاق خواهند بود که در کارهای نوزاد کمک کنند. بگذارید زیر نظر شما آنچه از دستشان برمی آید، انجام دهند. این کار باعث خواهد شد که بین آنها پیوندی صمیمی برقرار شود. از سویی دیگر کودک بزرگتر را تبدیل به یک خدمتکار نکنید. زمانی را نیز به کودک بزرگتر اختصاص دهید. کودکان می اندیشند که شما همیشه به نوزاد می پردازید و این مسأله باعث خواهد شد که آنها حسود شوند یا این که نسبت به شما یا نوزاد احساس عصبانیت کنند.آنها می کوشند با نمایش دادن کامل خودشان، یا حتی بازگشت به رفتارهای نوزادانه توجه شما را به سوی خود جلب کنند.
بکوشید هر روز توجه ویژه ای به هر کدام از کودکان خود نشان دهید. ترتیبی دهید که شما و کودک یا کودکان بزرگتر ساعتهایی را با هم بدون حضور نوزاد سپری کنید.
● کودکان را با هم مقایسه نکنید
بعضی مقایسه ها اجتناب ناپذیرند. اگر شمابه آنها نگویید خاله یا عموی کودک خواهند گفت. یا این که خود کودکان تفاوت ها را خواهند فهمید.ولی به یاد بسپارید هنگامی که با مقایسه بین کودکان، می خواهید آنها را کنترل کنید یا به آنها انگیزه دهید. این کار برای آنها مضر خواهد بود. کودکی که فکر می کند بخوبی کودکان دیگر نیست، نه تنها انگیزه ای برای تلاش بیشتر ندارد، بلکه احساس می کند که دیگر کاری از او ساخته نیست. مقایسه ها باعث تشدید اختلافات و افزودن جنگهای درون خانوادگی می شوند. بکوشید تا هر کدام از کودکانتان را به عنوان یک فرد جداگانه محک بزنید و از وجود آنها لذت ببرید. به آنها کمک کنید تا با یافتن نقاط قوتشان برضعفهایشان غلبه کنند. در عوض تحسین کنید. تحسین، هنگامی که صحیح از آن استفاده شود و روشی آشکار برای مقایسه بین کودکان نباشد می تواند یک انگیزه دهنده ی عالی باشد.
اگر به امیر بگویید کارش را خوب انجام داده است، کودک بدون این که احساس تحقیر کند، مطلب را می گیرد. مثلاً بگویید «امیر، خیلی خوشم اومد که تا از مدرسه اومدی شروع کردی مشقاتو نوشتی، وقتی تموم کردی بریم با هم توپ بازی کنیم». تمام پیشرفت ها را اعلام کنید. هر کاری را که هر یک از کودکان انجام می دهند مورد توجه قرار دهید و بگذارید کودکان با یکدیگر احساس راحتی کنند و به همدیگر افتخار کنند. گفتارهای اشتباهی مثل: «چرا مثل برادرت خوب نمی شینی؟ ببین چه خوبه؟ یا خواهرت تمام نمره هاش بیسته، چرا بیشتر درس نمی خونی؟
● به کودکان بیاموزید که خودشان به حل و رفع اختلاف ها بپردازند
قوانین کافی نیستند. کودکان باید توانایی اجرا داشته باشند. الگو باشند. والدین بهترین معلمان فرزندان خود هستند، زیرا کودکان به احتمال زیاد به طور ناخودآگاه از آنها تقلید می کنند. بنابراین به مهارت های حل و رفع اختلاف خودتان نگاه کنید و اطمینان یابید که خودتان الگویی مناسب برای آنچه از کودکان انتظار دارید هستید. جلسات خانوادگی ترتیب دهید.
زمانی که مشکلات حقیقی به وجود آمدند همه را جمع کنید (ولی نه برای شکایت کردن) بلکه برای اختلاف ها راه حل هایی بیابید. از نقش بازی کردن استفاده کنید باهر کودک به طور جداکانه مسأله اختلاف را مورد بحث قرار دهید. تا زمانی که راهبردهای تصویب شده برای حل و رفع اختلاف روشن نشده اند به این کار ادامه دهید.
● همکاری را تقویت کنید
هدف شما باید بر آن باشد که زمانهای خوب بودن کودکانتان را دریابید و آنها را برای دوستی با یکدیگر تحسین کنید. عقب نشینی نکنید و در عین حال هیچ مداخله ای هم نکنید. نباید درست هنگامی که دعوا شروع شد وارد مهلکه بشوید و شروع به انتقاد کردن و باید و نباید گفتن بکنید. همیشه میانجی نباشید. بگذارید کودکان یاد بگیرند که چطور به حل و رفع اختلاف هایشان بپردازند. از نادیده گرفتن سنجیده استفاده کنید به طور کلی دعواهای جزئی را نادیده بگیرید، زیرا اغلب کودکان می خواهند با پرداختن به آن جلب توجه کنند، از دعوا بیرون بکشید و یا حتی از اتاق بیرون بروید بعداً در صورت لزوم درباره مشکل صحبت کنید.
● به کودکان مسؤولیت بدهید.
زمانی که کودکان از شما می خواهند به حل و رفع اختلاف بپردازید، به آنها فرصتی بدهید تا به تنهایی راه حلی پیدا کنند، مثلاً اگر امیر می گوید: مامان مریم نمی ذاره با مدادش نقاشی کنم ،چنین پاسخ دهید: ((فکر می کنی چه کاری می تونی بکنی؟)) به این ترتیب به کودک فرصت می دهید روشهای دیگری را که هنگام نقش بازی کردن با همدیگر تمرین می کردید، به کار گیرد.
● درباره جنگیدن از محرومیت موقت استفاده کنید
با همه کودکان به یک شکل رفتار کنید. سعی نکنید قضاوت کنید و حکم برانید و مقصر را پیدا کنید. اگر آنها نتوانستند اختلافاتشان را حل و رفع کنند باید همه شان به یک صورت تنبیه شوند. آنها را از یکدیگر و با بودن در آن موقعیت خاص جدا کنید. خواهر و برادرانی را که با یکدیگر دعوا کرده اند به طور موقت از بودن با همدیگر محروم کنید و یا این که از جایی که دعوا در آن اتفاق افتاده است، بیرون ببرید.
وقتی همه راهها را امتحان کرده اید ولی هنوز جنگ و مشاجره ادامه دارد، از روش (یک، دو، سه، تنبیه) استفاده کنید.اگر می بینید که کودکان چند دقیقه است با همدیگر دعوا می کنند، شما با اعلام شماره یک فرصتی با آنها بدهید تا راه حلی پیدا کنند، ولی وقتی می بینید جنجال هنوز ادامه دارد یا این که آنها می کوشند کمک شما را به دست بیاورد. آن گاه شماره دو را اعلام کنید و بگویید اگر نتوانید خودتان این مشکل را حل کنید، شماره ۳ اعلام خواهد شد. اگر هنوز جنگ ادامه دارد شماره ۳ یعنی زنگ پایان اعلام می شود و آنها حق باهم بودن را ندارند. بلافاصله شماره ۳ را اعلام کنید.
● از تصحیح بیش از حد استفاده کنید
این راه حل را برای زمانی نگه دارید که راه حل های دیگر مؤثر واقع نیفتاده اند. تقصیرکاران را بیش از حد تصحیح کنید اگر خودتان دیده اید که کودکی به عمد اسباب بازی خواهرش را شکست، قانون زیر را عنوان کنید: ((کودکی که اسباب بازی یکی دیگه رو بشکند، باید به جاش دو تا از اون بخره.)) اگر کودک پول نداشته باشد باید یکی از اسباب بازی های خودش را بدهد.
برای اسم گذاشتن روی یکدیگر از تصحیح بیش از حد استفاده کنید. نتیجه طبیعی آن می تواند ۱۰ بار گفتن جمله های خوشایند به یکدیگر و ۱۰ بار نوشتن آنها باشد.مثلا ده بار به یکدیگر بگوئید: دوستت دارم

۱۱ توصیه برای زندگی زناشویی بهتر

توصیه به زوج های جوان این است که زیاد سخت نگیرید. هیچ گاه به خود اجازه ندهید که فکر طلاق به ذهنتان خطور کند. حتی در بحرانی ترین لحظات زندگی و در اوج کشمکش ها و اختلاف های زناشویی، طلاق تنها راه حل نیست. مطمئن باشید که پس از طلاق مشکلات و سختی های زیادی انتظارتان را می کشد.
خودپسندی و خودخواهی، ازدواج را به ورطه نابودی می کشاند.
هر یک از نکات زیر می تواند زندگی زناشویی را به بن بست بکشاند:
۱) تعهد بیش از اندازه
تعهد بیش از اندازه و خستگی جسمی و روحی؛ این مشکل در زوج های جوانی که در مدرسه یا دانشگاه تحصیل می کنند یا تازه در جایی استخدام شده اند بیشتر به چشم می خورد. حتی الامکان سعی کنید اوایل ازدواج به دانشگاه بروید، کار تمام وقت داشته باشید، صاحب فرزندی شوید، خانه بسازید یا کار و کاسبی جدیدی راه بیندازید. این کارها مشکلات و سختی های زیادی به همراه دارد و بسیاری از زوج های جوانی که با این مشکلات روبه رو می شوند، پس از آن که ازدواجشان با شکست مواجه می شود با تعجب از خود می پرسند:
A«چرا چنین اتفاقی افتاد؟A» مسئولیت و مشغله ی زیاد باعث می شود که زن و شوهر فرصت کمی برای همدیگر داشته باشند و بنابراین فاصله ی آنها روز به روز افزایش می یابد و زمانی می رسد که برای هم مثل دو غریبه هستند، پس سعی کنید در اوایل ازدواج، برای خود، کار و دردسر نتراشید و وقت بیشتری را با هم بگذرانید تا همدیگر را بیشتر بشناسید.
۲) صورت حساب های بالا
صورت حساب های بالا و بحث بر سر نحوه ی خرج کردن پول؛ اجناس مصرفی خود را با پول نقد خریداری کنید، در غیر این صورت آنها را به صورت قسطی نخرید. تمام پولتان را برای خرید خانه یا اتومبیل که استطاعت خرید آن را دارید خرج نکنید. همیشه مقداری از پولتان را برای روز مبادا پس انداز کنید و با آن به سفرهای کوتاه بروید و اگر صاحب فرزندی هستید، آن را برای مواقع ضروری کنار بگذارید. سعی کنید درآمدتان را عاقلانه و درست خرج کنید.
۳) خودپسندی
در جهان دو گروه از مردم وجود دارند، افراد بخشنده و افراد گیرنده. ازدواج دو نفر بخشنده می تواند یک مسئله ی رضایت بخش و خوشایند برای هر دو طرف باشد، بین دو نفر بخشنده و گیرنده همیشه اصطکاک وجود دارد، اما دو نفر گیرنده در عرض شش هفته زندگی مشترک، به جان هم می افتند و دمار از زندگی هم درمی آورند. خودپسندی و خودخواهی، ازدواج را به ورطه نابودی می کشاند.
۴) دخالت والدین
اگر زن یا شوهر به طور کامل از والدینشان جدا نشوند، احتمال بروز مشکل در زندگی زناشویی آنها وجود خواهد داشت. بعضی از والدین دوست ندارند فرزندشان پس از ازدواج از آنها دور شود و ترجیح می دهند که در کنارشان زندگی کند. آنها به این مسئله توجه ندارند که در این صورت ممکن است باعث به وجود آوردن مشکل در زندگی مشترک فرزندشان شوند.
۵) توقعات زیاد و بی جا
بسیاری از زوجین انتظار دارند که پس از ازدواج وارد یک سرزمین پر از شادی و خوشبختی شوند. آنها همیشه رویای قصر پریان را در سر می پرورانند، غافل از این که گاهی اوقات در زندگی زناشویی مشکلاتی پیش می آید که عرصه زندگی آنها را تنگ می کند.
۶) بحث و جدل
سخن ما با کسانی است که فضای خانه را با بحث و دعواهای خود مسموم می کنند و باعث رنجش و نگرانی طرف مقابل خود می شوند و او را از ادامه ی زندگی مشترک دلسرد می کنند. بدبینی و حسادت، یکی از علل ایجاد جر و بحث زوجین است و خودبینی عامل دیگری است که باعث آزار رساندن به طرف مقابل می شود.
۷) اعتیاد
اعتیاد نه تنها باعث از هم پاشیدن زندگی مشترک می شود بلکه فرد را نیز از بین می برد. همیشه از مواد مخدر و مشروبات الکلی دوری کنید.
۸) خیانت و بی وفایی نسبت به همسر
ازدواج، پیمان و تعهد بین دو نفر است و آنها را متعهد می سازد که تا آخر عمر به هم وفادار بمانند و در غم و شادی های زندگی، شریک یکدیگر باشند. متأسفانه بعضی از همسران به این تعهد پایدار نمی مانند و پس از مدتی از جاده درستی منحرف می شوند و به همسرشان خیانت می کنند و با این کار کتاب زندگی مشترکشان را برای همیشه می بندند.
۹) شکست در کار و تجارت
این مسئله به خصوص در مردان بسیار به چشم می خورد. اضطراب و نگرانی که به دنبال این شکست ایجاد می شود، باعث آشفته کردن کانون خانواده می شود.
۱۰) موفقیت در تجارت و کسب و کار
شاید خطر موفق شدن در تجارت یا به اصطلاح یک شبه پولدارشدن بیشتر از شکست در تجارت باشد. گاهی اوقات، ثروت یکباره ای که به طرف خانواده ها سرازیر می شود باعث دور شدن آنها از یکدیگر و منجر به مرگ زندگی مشترک می شود.
۱۱) ازدواج در سنین پایین
آمار طلاق در بین دخترانی که در سنین ۱۷- ۱۴ سالگی ازدواج می کنند دو برابر بیشتر از دخترانی است که در سنین ۱۹-۱۸ سالگی ازدواج می کنند و نیز کسانی که در سنین ۱۹- ۱۸ سالگی ازدواج می کنند، ۷۵ برابر بیشتر از کسانی که در سنین ۲۰ سالگی پیمان زناشویی می بندند به دادگاه های طلاق قدم می گذارند. این آمار نشان می دهد که فشار ناشی از اضطراب و هیجان های دوران نوجوانی با مشکلات زندگی مشت در هم می آمیزد و خیلی زود زن و شوهر را به پای میز طلاق می کشاند

۱۰ اشتباه بزرگی که والدین مرتکب آن می شوند

والدین به علت علاقه شدید به فرزندانشان ممکن است از چیزهای مهمی که در زندگی کودکان آنها اهمیت دارند غفلت کنند و به اشتباه کارهایی انجام دهند که برای تربیت بچه ها درست نباشد. در اینجا ۱۰ اشتباه بزرگ که والدین مرتکب می شوند نوشته Craig Playstead آورده شده است.
۱) لوس کردن فرزندان:
کاملاً واضح است که والدین فرزندانشان را دوست دارند و می خواهند فرزندانشان هر آنچه که می خواهند داشته باشند و آنها هیچ کم و کاستی نداشته باشند. این کار ناشی از نیت خوب والدین است، اما گذشته از هزینه ای که این کار می برد بچه ها هم لوس می شوند. این کار باعث می شود بچه ها با وجود از تمام چیزهایی که دارند شاد و راضی نباشند و بیشتر بخواهند. آنها نیاز به داشتن وسایل بیشتر ندارند، بلکه نیازمند زمان بیشتری هستند که در کنار والدین خود باشند. از این سمت به موضوع نگاه کنید: آیا آنها یاد گرفته اند برای تمام چیزهایی که دارند متشکر باشند؟ آیا آنها با داشتن همه چیز در کوکی، سرد و ناامید نخواهند شد؟ آیا فکر کرده اید با خواسته های دوران جوانی آنها چه خواهید کرد؟
۲) نظم و انضباط ناکافی:
زمانیکه شما برای نظم و تربیت دادن به فرزندنتان تنبلی کنید یک شیطان کوچولو در خانواده خلق می کنید که خویشاوندان و معلمها و مربیها و دوستان از دست او در امان نیستند. این صحیح نیست که به کودکانتان اجازه دهید که هر طور که می خواهند در خانه رفتار کنند، مثل پریدن روی مبل ها و تخت. زیرا آنها در خانه های مردم هم همینطور رفتار خواهند کرد، در صورتیکه آنها باید یاد بگیرند که رفتار بهتری در بیرون از خانه داشته باشند. زندگی کردن با بچه هایی که تخت گران قیمت را مثل توری اکربات می بینند کابوس است. اگر شما در تربیت کودکانتان کوتاهی کنید دیگران اینکار را خواهند کرد و شما مسلماً این را دوست ندارید.
۳) کوتاهی کردن در ارتباط با مدرسه:
مدرسه جایی است که بچه ها وقت زیادتری را نسبت به جاهای دیگر در آنجا صرف می کنند، همچنین جایی است که مسئولیتهای زیادی را به آنها واگذار خواهند کرد. سؤال این است: آیا آنها آمادگی مواجه شدن با این مسؤلیتها را دارند؟ و شما چگونه می توانید بدون حضور فیزیکی در مدرسه او را همیاری کنید؟ این مهم نیست که شما یا همسرتان باشید، نیاز است که یکی از والدین حتماً در مدرسه حضور داشته باشد. حداقل یک ایمیل در هفته با معلم کودکتان داشته باشید، این موضوع باعث می شود که معلم بداند شما علاقمند به پیشرفت کودکتان هستید و او می تواند شما را از هر خبری آگاه کند و هر موضوع مهمی را در ارتباط با کودکتان با شما درمیان بگذارد. اگر آموزگار فعالیت شما و حساسیت شما را ببیند، نسبت به آموزش و تربیت کودک شما فعالتر خواهد بود.
۴) تحسین و تشویق نابجا:
هنگامیکه می خواهیم کودکانمان را تشویق کنیم یک نکته مهم وجود دارد. ساختن اعتماد به نفس در کودکان بسیار مهم است اما بر پا کردن یک جشن بزرگ برای یک پیشرفت معمولی توقع آنها را بالا می برد و یک موقعیت واقعی را تحریف می کند. آنها باید با واقعیتها مواجه شوند. مثلاً در ورزشی مثل بستکبال که جایزه این بازی به صورت مشارکتی است، پسر من هم در تیم مدرسه بازی می کرد با اینکه باید به تیم جایزه داده شود، بسیاری از مادرها اصرار داشتند که به تک تک بچه ها جایزه داده بشود. در طی ۴ فصل که پسر من در این تیم بازی کرد جایزه هایش بیشتر از من است که بیشتر از ۴۰ فصل بازی کرده بودم، نباید به کودکان اعتماد به نفس کاذب داد.
۵) واگذار نکردن مسئولیت کافی به کودکان:
کودکان شما نباید انتظار هر پرداختی را برای انجام کارهای عادی و روزمره در خانه داشته باشند. اینجا خانه است، یک هتل نیست. یک مقرری، ایده بسیار خوبی است برای کارهای فوق العاده، نه برای کارهای روزمره. آنها هم عضوی از خانواده هستند پس باید مقداری از بار خانواده بر دوش آنها باشد. اگر آنها بزرگ شوند بدون داشتن مسئولیت کافی، چگونه انتظار دارید عهده دار یک شغل شوند و یا دانشکده خود را به پایان برسانند؟ مهم است که مطمئن شوند قسمتی از بار خانواده بر دوش آنهاست مثل خالی کردن ماشین ظرف شویی و یا زباله ها. نه اینکه آنها برده شما باشند و نه اینکه فکر کنند همیشه در تعطیلات بسر می برند.
۶) همسر خوبی نبودن:
چطور رفتار کردن شما با همسرتان در ایجاد ارتباطات فرزندانتان بسیار اهمیت دارد. اگر رفتار شما با همسرتان درست نباشد و یا ارتباط شما با هم با فریاد و داد و هوار باشد، به فرزندتان یاد می دهید که رفتاری مشابه شما داشته باشد. بچه ها بیشتر از دیدن شما می آموزند تا گوش دادن به حرفهای شما. اگر شما با همسرتان با عشق و احترام رفتار کنید، آنها نیز ارزش خانواده تان را در جلوی دیگران با چنین رفتاری نشان خواهند داد. رفتار صحیح پدر و مادر با یکدیگر باعث می شود که کودکان خانه را یک پناهگاه ایمن و دوست داشتنی در دنیای ترسناک خارج از خانه بدانند.
۷) انتظارات نا معقول:
باید در ارتباط با فرزندانتان از آنها انتظارات معقول داشته باشید. اگر شما از کودک ۲ ساله تان انتظار دارید که مثل یک شاهزاده خانم کوچک بنشیند و شما با همسرتان برای صرف شامی عالی به رستوران بروید سخت در اشتباه هستید، و همچنین اگر پسر کوچک شما ۳۵ کیلو گرم وزن دارد و از او انتظار دارید ستاره فوتبال مدرسه خود باشد، انتظار نامعقولی دارید، شاید او دوست دارد نوازنده کلارینت بشود. انتظاراتی از آنها داشته باشید که آنها بتوانند از پس آنها بر آیند. انتظارات نا معقول باعث اضطراب و ناراحتی در آنها می شود.
۸) وابسته کردن آنها:
بسیاری از والدین فرزندانشان را نازپرورده بزرگ می کنند و هر آنچه که آنها می خواهند برایشان فراهم می کنند و کارهایی که آنها باید خودشان انجام دهند پدرو مادر انجام می دهند، تا نکند او سختی کوچکی را متحمل شود. من از آن می ترسم که ما در آینده نسلی بزدل داشته باشیم که حتی از تمیز کردن اتاق خود هم بر نمی آیند چه برسد به مشکلاتی که در آینده باید با آنها دست و پنجه نرم کند. باید اجازه دهید آنها مستقل بزرگ شوند و کارهای خود را خودشان انجام دهند، این کار نشان می دهد که شما آنها را دوست دارید نه اینکه به آنها علاقه کمی دارید.
۹) آنها را خودتان فرض کردن:
اجازه دهید بچه ها بچه باشند و مرحله به مرحله بزرگ شوند و به آنچه علاقه دارند برسند. والدین نباید بچه ها را راهی برای رسیدن به اهدافی که خودشان نتوانسته اند به آن برسند، بدانند. شما نباید برای آنها چشم اندازی از آینده داشته باشید، چون آنها به راهی خواهند رفت که خودشان دوست دارند نه شما، چنان که شما هم همین کار را کردید. اجازه دهید آنها خودشان را بیابند و استعدادشان را نشان دهند.
۱۰) تا آخر دنبال نکردن:
اگر شما از پسرتان خواسته اید نرده ها را رنگ آمیزی کند باید تا آخر کار را دنبال کنید که او این کار را انجام دهد. تا به آخر رساندن خواسته ها شما و حتی تنبیهات، زندگی را کمی مشکل خواهد کرد، اما او می فهمد که حرف شما تغییر نخواهد کرد. اگر این چنین نباشید آنها می پندارند که هر چیزی که شما گفته اید فقط گفته اید. آنها روی حرف شما حساب باز نمی کنند و به شما اعتماد نخواهند داشت

والدین چگونه اعتماد به نفس را در کودک سالم پرورش می دهند

در اینجا چند نکته را که می تواند به این امر کمک کند ذکر می نماییم :
۱- بدانید چه می گویید : کودکان به کلمات و گفته های والدین بسیار حساس هستند . فرزندتان را نه فقط برای نتیجه خوب یک کار ، بلکه برای همت و تلاشش ، ستایش و تمجید کنید ، اما صادق باشید . برای مثال اگر فرزند شما نتوانست عضو تیم فوتبال شود یا بازی خوبی ارائه نداد ، از گفتن چنین عبارتی خودداری کنید : " دفعه بعد بیشتر تلاش کن تا موفق شوی » و به جای آن بگویید « تو موفق نشدی ، اما واقعا" تلاش تو در این راه قابل ستایش بود » . تلاش و به اتمام رساندن کار او را به جای نتیجه کارش مورد تشویق قراردهید. به جای تاکید بر نتیجه کار ، تلاش و سعی او را تشویق کنید .
۲ – برای او یک الگوی مثبت باشید : اگر شما فردی تند ، خشن و بدبین هستید و نسبت به توانمندیها و محدودیت های خود واقع بین نیستید ، فرزند شما آئینه تمام نمای شما خواهد بود . اعتماد به نفس خودرا پرورش دهید تا فرزند شما یک الگوی خوب داشته باشد .
۳ – باورهای نادرست فرزندتان را تشخیص داده و او را هدایت کنید : یک گام مهم والدین ، شناختن باورهای غیر منطقی کودکان در باره خودشان است . این باورها در باره کمال ، جذابیت ، توانمندیها و هر چیز دیگر که باشد ، می تواند ریشه گرفته ، پابرجا شود و برای کودک جایگزین حقیقت مثلا کودکی درمدرسه دانش آموز خوبی است ، اما با درس ریاضی مشکل دارد ، او ممکن است با خود بگوید : « من نمی توانم درس ریاضی را خوب یاد بگیرم ، پس یک دانش آموز بد هستم » . و این یک تعمیم غلط است که می تواند او را مستعد شکست سازد .فرزند خود را تشویق کنید که به موقعیت ها با دید بهتری بنگرد . یک پاسخ سودمند شاید این باشد : « تو دانش آموز خوب و کوشایی هستی و در مدرسه هم کارهایت را خوب انجام می دهی . ریاضی فقط یک درس از چندین درست است که نیاز به صرف وقت بیشتری دارد . ما با هم روی آن کار می کنیم . »
۴ – با فرزند خود راحت ، خونگرم و مهربان باشید :
عشق شما به فرزندتان اعتماد به نفس او را افزایش می دهد . او رادر آغوش بگیرید . به او بگویید مایه افتخارشماست . او را صادقانه ، با رعایت اعتدال و بدون افراط تحسین کنید . کودکان می دانند که قلب شما چه می گوید.
۵ – پسخوراند دقیق و مثبت به او بدهید :
عباراتی نظیر : « تو همیشه اینطوری آشفته میشوی » سبب می شود در کودک شما عقایدی رشد کند دال بر اینکه او بر هیجانات و خشم خود کنترلی ندارد ، جمله بهتر می تواند این باشد : « تو ازدست برادرت خیلی عصبانی شدی ، اما کاری خوبی کردی که سر فریاد نزدی یا برادرت را کتک نزدی :» این اعتراف همراه با تشکر ضمنی ، انتخابی را که انجام داده ، تقویت می کند . او را تشویق کنید تا باردیگر گزینه بهتر و درست تری را انتخاب کند .
۶ – محیط خانه را امن و محل پرورش و آرامش او قراردهید : کودکی که احساس امنیت نمی کند یا نسبت به او بدرفتاری می شود ، بی اندازه دچار عدم اعتماد به نفس خواهدشد . کودکی که در محیط پر از بحث و جدل و نزاع مکرر والدین قراردارد ، کودکی افسرده و منزوی می شود. همیشه به خاطر داشته باشید که از کودک خودحمایت کنید و به او احترام بگذارید. محیط خانه خود را برای اعضای خانواده پناهگاه امنی قراردهید . مراقب بد رفتاری دیگران با او ، مسائل مدرسه ، مشکلات و درگیری های او با همسالانش ودیگر عواملی که بالقوه می تواند به اعتماد به نفس او خلل وارد کند ، باشید .
۷ – به فرزندتان کمک کنید که تا در تجربیات سازنده شرکت کند : فعالیتهایی را تشویق کنیدکه همکاری و تعاون در آن باشد و حس اعتماد به نفس را پرورش دهد نه فعالیت هایی که حس چشم و همچشمی و رقابت ناسالم را در به وجود آورد . برای مثال فعالیت هایی که در آن بزرگترها به کوچکترها کمک می کنند تاخواندن چیزی را یاد بگیرند که می تواند برای هردوی آنها جذاب باشد .
استفاده از مشاوره تخصصی
اگر فکر می کنید کودکتان اعتماد به نفس کمی دارد ، به دنبال کمک و مشاوره تخصصی باشید . خانواده و کودک با کمک مشاور متخصص می توانند دلایل ریشه ای و نهفته را بیابند، نسبت به رفع آنها بکوشند و به او کمک کنند که درباره خود خوب بیاندیشد. در این صورت کودک شما می تواند خود و دنیای اطرافش را واقعی تر ببیند و حقیقت وجودی خود را بشناسد 

 

منبع :vista mag

حرفهایی که زنان عاشق شنیدنشان هستند

چیزی وجود دارد که هر مردی لازم است درمورد همسرش از آن مطلع باشد: گفتن چه حرفهایی باعث خوشحالی اومیگردد. وقتی سخن از تعریف و تمجید بمیان می آید زنان تـبـدیل به هیولای خـون آشـام گـرسـنـه ای می گـردند که همیشه بیشتر و بیشتر و بیشتر طلب میکنند! و اگر شما خواسته شان را برآورده نمایید، در عـوض بـسیـار بـیـشتـر از طرف همسرتان مورد محبت و توجه قرار خواهید گرفت و آنها خوب می دانند که چطور این کار شما را جبران کنند.
چه ازدواج کرده باشید و چه در دوران نامزدی بسر میبرید، این قانون را بیاد داشته باشید: برای آمـاده نـگاه داشـتـن یک زن جهت ابراز مهر و محبت به شما، کافی است نکات مثبت بسیاری از او را به وی یادآوری نمایید
● روز خوبی داشتی؟
هـنـگامیـکه از همسر خود در مورد چگونگی گذراندن روزش پرسش میکنید، برداشت او این خواهدبود که شما انسان با فکری هستید و مشتاقید بدانید وی ساعات کاری خود را چگونه سپری کرده است. اما یـک هشـدار: ایـن سـؤال بـه هـمـسـر شـمـا مجوز آن را خواهد داد که چند ساعتی در مورد کوچکترین اتفاقاتی که برایش افتاده صحبت نمایـد. پس برای مدت زمانی طولانی آماده نشستن و شنیدن داستانهای او شوید.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
زنها به آنچه که در فکر شما میگذرد، توجه زیادی دارند. پرسش در مورد چگونگی روز او نشان می دهد کـه شمـا پذیرا، مشتـاق و علاقمند به گوش دادن حرفهای همسرتان هستید. با این عمل به او فرصتی می دهیـد تا خودش را خـالی نـموده و شما را به عنوان همراز و محرم اسرار خود در نظر بگیرد. اگر چه ممکن است بیش از زمانی که انتظار دارید مجبور به شنیدن صحبتهایش شوید، اما وقتی تمام شد، او شروع به صحبت در مورد شما خواهد کرد.
● نمی تونم بگم چقدر دلربا و زیبا هستی
همانطور که مشخص است، این بـه او مـی رسـاند که شما وی برای شما جذاب بوده و فرد دیـگری بـه چشمتان نمی آید. از طرف دیگر باعث افزایش اعتماد بنفس در او خواهد شد.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
این جمله بخصوص در روابط زناشویی بلند مدت مؤثر واقع می شود چرا که شما به همسر خود اطمینان میدهـید هنوز به او علاقه دارید. در عوض همسرتان نیز سعی خواهد کرد این زیبایی و دلربایی را با شما تقسیم نمایید. سؤالی هست؟ اینجوری فکر نمیکنید؟
● در مورد ‌[ هر چیزی ] چه احساسی داری؟
پـرسیدن این سؤال به همسرتان نشان می دهد که شما خالصانه برای احـساسـات او اهمیت قائل هستید. زنها عاشق بیان احساسات خود در مورد هر موضوع قابل تصوری می بـاشند. با این حـال بـدانید که خود را در دام گفـتگویـی طولانی و عمیق در مورد آن موضوع گرفتار خواهید کرد. بنابراین اگر شب تصمیم دیدن مسابقه فوتبالی را دارید، این سؤال را مطرح نکنید.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
این سؤال بیانگر جنبه مهربانی و دلسوزی یک فرد است. وقتی همسرتان در می یابد که شما توجهتان را به وی مبذول داشته اید، او نـیـز متقابلا تمام احساسات خود را با شدتی بسیار بیشتر، اهدا خواهد نمود. یعنی اگـر قـبـلا فـقـط فردی جذاب بشمار می آمدید، اکنون همانند جواهری در چشم او جلـوه خواهید کرد. متوجه منظورم می شوید؟
● تو زیبا تر از دوستان دیگرت هستی
قرار دادن او از بین همتاهایش بر سکوی نخست زیبایی باعث بالا رفتن اعتمـاد بـنفـس وی شـده و سـبـب می گـردد تا هـمـسر شمـا در تـصـوراتش بر دوستان هم جنس خود بتواند فرمانروایی کند. این تحسین و تعریف بسیار مهمی در دنیای زنانه محسوب شده و امتیاز شما را در نزد همسرتان ارتقای چشمگیری خواهد داد.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
گذشته از اینکه باعث می گـردد او از لحاظ زیبایی ظاهری خود را برتر از اطرافیانش تصور کند، این جمله کوتاه به همسرتان تفهیم میکند که شما تا چه حد برای وی ارزش قائل هستید. بعلاوه زمانی که دوستانش پیش شـما هستند، کمتر احساس نگرانی خواهد کرد. او در مـورد خـودش احـسـاس خـوبـی نموده و پاداش سلیقه بخرج دادن شما را خواهد داد. با اینحال یک احتمال جانبی بالقوه وجود دارد: یک همسر حسود این سخن را مدرکی برای متهم نمودن شما به اینکه قصد برانداز نمودن و چشم دوختن به دوستانش را دارید، بشمار خواهد آورد.
● تو واقعا زرنگ و باهوشی
با تـصـدیـق نـمودن هـوش و ذکـاوت وی، ایـن معـنی را می رسانید که علاوه بر محاسن ظاهری، متوجه ذهن و فکر توانمندش نیز شده اید. هـمـسر شـما بـا شنیدن این جمله در مورد همه جوانب زندگی خود احساس رضایت و خوشنودی خواهد نمود. این سخـن نشانه احترام از طرف شما برای همسرتان محسوب میگردد.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
همسرتان این مسئله را که شما فقـط بـه فـکر روابط جنسی نیستید و قادرید ماورای چنین موضوعات فکر کنید را تحسین خواهـد کرد. زنها عاشق مردان صـمـیمی و خـوش قـلب مـی بـاشند و هیچ چیزی بهتر از بیان و تشخیص هوش و ذکاوت آنها نمی تواند صفات آقا منشانه شما را آشکار نماید
● در روابط زناشویی بسیار خوب هستی
بیان این جمله باعث می گـردد هـمـسرتان احساس کند که یک الهه است. شنیدن این عبارت به همسر شـما تفهیم می کنـد کـه روابـط جنسی و زناشویی او به چشم شما بی عیب و نقص بوده و باعث می گردد که احساس نماید واقعا می داند کـه چگـونه باید مرد خود را راضی نگاه دارد.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
تحسین و تمـجید از عملکرد او نشانگر این است که شما به روابط جنسی فقط به عنوان ابزاری برای ارضا نــمودن خود نگاه نکرده، بلکه همه جنبه های آنرا مورد ستایش قرار میدهید.
● می خواهم همه عمرم را با تو سپری کنم"
ایـن جمله ای سنگین است؛ معنی آن فاصله زیادی با دادن پیشنهاد برای ازدواج نـدارد. بنابراین پیش از گفتنش به نامزدتان مراقب عواقبش باشید. اما بخاطر داشته باشید که ریسک کردن اغلب پاداش و نتیجه مطلوب به دنبال خواهد داشت. هنگامیـکه این جـمله را بیان می دارید، او از لحاظ روانی بسیار سرکیف می گردد. جـمـلات دیـگـری کـه تقریبا همین نتیجه را داشته ولی تعهدآوری آنها کمتر می باشد، عبارتند از: " فقط تو میتونی تا این حد منو خوشحال کنی" و " من دوست ندارم با هیچ کس دیگری جز تو باشم."
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
همـه زنـها عاشق شنیدن جملاتی حاکی بر سرسپردگی دیرپا و با دوام از همسرشان هستند. مطمـئـن بـاشیـد کـه بـعد از گفتن این جمله سلامی همیشگی را از او خواهید شنید.
● تو بهترین دوست منی
به او می گویید که چگونه ماورا و فراسوی مسائل جنـسی می اندیشید و به این معنی اسـت که برای رابطه اتان ارزش قائل هستید و مایلید کارهایی را بـهـمراه او انجام دهید که مردان دیگر ممکن است رغبتی به آن نداشته باشند. همسرتان بعد از شنـیـدن ایـن جمله پیوستگی مقاومت ناپذیری با شما پیدا خواهد نمود.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
این جـملات شـما را در نـظر وی بـجای یـک فرد عادی که مجبور به گذراندن وقتش با او است، به انسانی معنی دار و جذاب تـبـدیـل میکند. این شما را به ابتدای لیست خواسـتگـاران پرتاب میکند چراکه شما به مهمترین نکته اشاره کرده اید: دوستی و رفاقت.
● تو یک مادر ایده آل خواهی شد
اغلب زنها به دنبال این هستند که روزی بچه دار شونـد. هـمـچـنین اکـثـرا با خود کلنجار می روند که آیا در این راه مـوفـق خـواهد بـود یـا خـیر. بـا گفـتن این جمله به او اطمینان می دهید که حتما به هدفش خواهد رسید. به علاوه با ارضـای نیازهای درونی او باعث آرامش و تسکین وی می شوید. بیان این کلمات از زبان شما به عنوان یک همسر، او را تبدیل به خوشحال ترین انسان روی زمین خواهد نمود.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
اینـگونه بطور غیر مستقیم به همسر خود می فهمانید که مایلید از او بچه دار شوید. واضح است که این نوایی بسیار خوشایند در گوش او می باشد. از این نقطه، همسرتان بیشتر پذیرای پیشرفت و ترقی شما خواهد شد.
● تو زندگی منو کامل می کنی
این به او می گوید که تنها فرد مورد علاقه شما است. همه زنها دوست دارند این جمله را از شوهرشان بشنوند. بـیـان ایـن عبـارت بـه مفهوم آن است که شما همسر خود را بصورت کامل پذیرفته ایـد و ایـنـکه او به صـورت موجودی اجتناب ناپذیر و همیشگی برای شما در آمده است. در همسرتان احساس لـذت بـخش غیر قابل تصوری بوجو آمده و تا چندین روز لبخند از لبانش جدا نخواهد شد.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
این جـمـله اسـاسـا مـی گـوید که شما در زندگی به او نیاز داشته و نمیـتوانید بدون او به زندگی ادامه دهید. زنها از شنیدن چنین جملاتی بسیار مشعوف میگردند.
●اشاره باشکوه "دوستت دارم"
این جمله "دو کلمه ای" معروف و کوتاه کـه هـمگی ما برایـش اهـمیت بسیار زیادی قائل هستیم، می تواند تاثیر شگرفی به همراه داشته بـاشد. اگر ازدواج کرده اید خوب است هر روزه چندین بار برای همسرتان تکرارش نمایید.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
گفتن این عبارت بهـمسرتان بـاعث روشن نگاه داشتن شعله های آتشی می گردد که همیشه نیاز به برافروزی دارند. اگـر در بـین شما کسانی تـا حال این جمله را به همسرشان نـگفـتـه انـد، هر گاه احساس آمادگی نمودید، تردید به خود راه نداده و آن را بیان کنید. هیچگاه از گفته خود پشیمان نخواهید شد وقتی که عکس العمل او را می بینید ( یا احساس می کنید ).
● گفتگوی عشق
اکنون که آموختید که چگونه می توانید همسر خود را خوشنود کرده و صورتش را سـرخ نمایید، اینکار را انجام دهید! فقط به این نکته فکر کنید که او در جواب کار شما در آینده چطور جبران خواهد نمود

حافظه کودکان را تقویت کنیم

آنچه که بسیاری از ما بدان نمی اندیشیم این است که حافظه نیز مانند ماهیچه و عضلات نیازمند ورزش و تحرک است. همان طور که شما برای ورزش و سلامت جسم خود به کلاسهای مختلف می روید برای بهبود وضعیت حافظه نیز ملزم به انجام تمرینات خاصی هستید در غیراین صورت حافظه تان به تدریج رو به تحلیل می رود. در ذیل به برخی از راهکارهای بهبود حافظه اشاره می‌کنیم. 

1- یادداشت برداری از فعالیت های روزانه را به فرزندتان بیاموزید. به فرزندتان آموزش دهید آنچه به نظرش مهم می‌رسد را در دفتر یادداشت مخصوصی بنویسد. نوشتن، جزئیات ذهن را به سمت نکات مهم جذب و آن ها را به خاطر می سپارد . عمل نوشتن چندین برابر گوش دادن می‌تواند در فعال سازی ذهن نقش داشته باشد (فرزند شما می توانند آنچه که نوشته است را با صدای بلند بخواند. این روش، علاوه بر ذهن، حس شنوایی را نیز تحریک میکند.) به فرزندتان بیاموزید ، متن و یا نوشته هایش را آرام آرام بخواند، زیرا در این صورت ذهن فرصت جذب و دریافت اطلاعات راخواهد داشت.2- درخلال بهبود حافظه به‌وسیله خواندن متون مختلف درک مطلب نیز بالا می‌رود.

3- به فرزندتان یادآوری کنید آنچه می آموزد را یادداشت  و نکته برداری کند.

4- ساعت مطالعه او را افزایش دهید

5- برای فرزندتان چرخه یادگیری و به حافظه سپردن را توضیح دهید:
به اوبگویید 5 دقیقه بعد از خواندن مطلبی که باید به حافظه سپرده شود،آن  را طی 1 یا 2 دقیقه مرور کند.
- یک ساعت بعد دوباره نکته های اصلی را در چند دقیقه دوره نماید .
- 3 ساعت بعد مرور سوم انجام شود.
- شش ساعت بعد دوباره تکرار شود.
- شب هنگام قبل از رفتن به خواب نیز  دوره کند.
- اکنون برای مطمئن شدن از به حافظه سپرده شدن، سه روز پیوسته مطلب را در چند دقیقه تکرار نماید.
با طی این مسیر مطلب مورد نظر  علاوه بر حافظه کوتاه مدت، در حافظه بلند مدت نیز ثبت خواهد شد و به احتمال زیاد به فراموشی سپرده نمی‌شود. این روند یک روش اعجاب انگیز برای بهبود حافظه است.
آنچه که باید موردتوجه قرار گیرد آن است که تأثیر روش‌های بهبودحافظه در افراد متفاوت است و این موضوع نباید باعث نگرانی شما شود و به جای آن سعی کنید در پی یافتن راه های متفاوت و تأثیرگذار بهبود حافظه بر روی فرزندتان باشید

6- حفظ کردن شعر یا متن‌های ادبی کمک زیادی به بهبود حافظه می‌کند.

7- خواندن کتابهای داستانی و پلیسی که ذهن را درگیر حل معما کند.

8- اگر فرزندتان راست دست است از او بخواهید به عنوان تفریح و سرگرمی برخی کارهایش را با دست چپ انجام دهد و یا بالعکس (مثلاً با دست چپ مسواک بزند، موهایش را شانه کند و ...)9- یادگیری زبان یا فعالیتهای هنری جدید را به او پیشنهاد دهید

10- به او بگویید لطیفه ها و یا داستانهای خنده دار را به حافظه اش بسپارد(به طور طبیعی انسان‌ها مطالب جالب و خنده دار را بسیار راحت تر به ذهن می سپارد)

11- از طریق سرنیام مطالب را به حافظه اش بسپارد.( سرنیام تکنیکی است که با گذاشتن اول اسامی در کنار هم به یک کلمه بامعنی و یا حتی بی معنی می رسیم که کار حفظ کردن را ساده می کند. مثلا برای حفظ این پنج شهر " بابل، شیراز، تبریز، بوشهر، آمل " می توانید با کنار هم گذاشتن اول این اسامی،  آنها را راحت تر به خاطر بسپارید.مانند: شبتاب)

12- کارتهای حافظه، بازیهای مختلف تقویت حافظه را از بازار خریداری کنید و همراه با  فرزندتان به انجام آنها بپردازید

۴۰ کار مفید برای سلامتی

۱- مسواک بزنید.

۲- ۱۵ تا بشین پاشو بروید.

۳- صاف بنشینید.

۴- یک سیب بخورید.

۵- سرخط های مربوط به سلامتی روزنامه ها را بخوانید.

۶- بایستید و کمی به بدنتان کش و قوس بدهید.

۷- ۱۰ بار وزن را از طرفین روی یکی از پاهایتان بیاندازید.

۸- یک لیوان آب بنوشید.

۹- لبخند بزنید.

۱۰- یک نقل قول خوب و روحیه بخش  کنید.

۱۱- یک نفس عمیق بکشید.

۱۲- ده دقیقه زودتر از خواب بیدار شوید.

۱۳- کمربندتان را ببندید.

۱۴- دست هایتان را بشویید.

۱۵- به مادرتان تلفن کنید.

۱۶- یک دستور غذای خوب و سالم را به دوستانتان بدهید.

۱۷- خودکاری که نمی‌نویسد را دور بیاندازید.

۱۸- هنگام آگهی های بازرگانی تلویزیون ۱۰ تا شنا بروید.

۱۹- کمی فلفل به سالادتان اضافه کنید.

۲۰- کنترل تلویزیون را کمی دور بگذارید تا برای عوض کردن کانال بلند شوید.

۲۱- پنجره‌ای را باز کنید.

۲۲- نظری در یک وبلاگ بنویسید.

۲۳- فرزندانتان را بغل کنید.

۲۴- کمی کرم مرطوب کننده و ویتامینه به دستانتان بزنید.

۲۵- از کسی که لیاقتش را دارد تشکر کنید.

۲۶- لباس هایتان را برای فردا آماده کنید.

۲۷- یک بار به جای چای قهوه بنوشید.

۲۸- کلید هایتان را یک جای مشخص قرار دهید.

۲۹- نامه یا ایمیلی دوستانه برای یکی از دوستانتان بفرستید.

۳۰- به یک موسیقی آرامش بخش گوش دهید و ذهنتان را آزاد کنید.

۳۱- ۱۰ دقیقه استراحت کنید.

۳۲- میز کار و صفحه‌ی نمایشگرتان را تمیز کنید.

۳۳- پنج دقیقه  بازی کنید.

۳۳- کمی آجیل بخورید.

۳۴- یکی از دوستان خوبتان را برای یک شام سالم دعوت کنید.

۳۵- یک خوردنی برای فقیری تهیه کنید و به او بدهید.

۳۶- چشمانتان را ببندید و فکر کنید چه چیزهای خوبی در زندگی دارید.

۳۷- این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

۳۸- دست و صورتتان را بشویید و ۳ دقیقه از پنجره به دوردست نگاه کنید. (برای چشم مفید است.)

۳۹- برای پرنده ها دانه بریزید.

۴۰- یکی از کار های بالا را همین حالا انجام دهید!

چهل حدیث

قالَ أَمیرُالمُؤْمِنینَ عَلِىُّ بْنُ أَبیطالب(علیه السلام) :

1- خیر پنهانى و کتمان گرفتارى
مِنْ کُنُوزِ الْجَنَّةِ الْبِرُّ وَ إِخْفاءُ الْعَمَلِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزایا وَ کِتْمانُ الْمَصائِبِ.
از گنجهاى بهشت; نیکى کردن و پنهان نمودن کار[نیک] و صبر بر مصیبتها و نهان کردن گرفتاریها (یعنى عدم شکایت از آنها) است.
2- ویژگى هاى زاهد
أَلزّاهِدُ فِى الدُّنْیا مَنْ لَمْ یَغْلِبِ الْحَرامُ صَبْرَهُ، وَ لَمْ یَشْغَلِ الْحَلالُ شُکْرَهُ.
زاهد در دنیا کسى است که حرام بر صبرش غلبه نکند، و حلال از شکرش باز ندارد.
3- تعادل در جذب و طرد افراد
«أَحْبِبْ حَبیبَکَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ یَعْصِیَکَ یَوْمًا ما. وَ أَبْغِضْ بَغیضَکَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ یَکُونَ حَبیبَکَ یَوْمًا ما.»
با دوستت آرام بیا، بسا که روزى دشمنت شود، و با دشمنت آرام بیا، بسا که روزى دوستت شود.
4- بهاى هر کس
قیمَةُ کُلِّ امْرِء ما یُحْسِنُ.
ارزش هر کسى آن چیزى است که نیکو انجام دهد.
5- فقیه کامل
«اَلا أُخْبِرُکُمْ بِالْفَقیهِ حَقَّ الْفَقیهِ؟ مَنْ لَمْ یُرَخِّصِ النّاسَ فى مَعاصِى اللّهِ وَ لَمْ یُقَنِّطْهُمْ مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ وَ لَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اللّهِ وَ لَمْ یَدَعِ القُرآنَ رَغْبَةً عَنْهُ إِلى ما سِواهُ، وَ لا خَیْرَ فى عِبادَة لَیْسَ فیها تَفَقُّهٌ. وَ لاخَیْرَ فى عِلْم لَیْسَ فیهِ تَفَکُّرٌ. وَ لا خَیْرَ فى قِراءَة لَیْسَ فیها تَدَبُّرٌ.»
آیا شما را از فقیه کامل، خبر ندهم؟ آن که به مردم اجازه نـافرمانى خـدا را ندهـد، و آنهـا را از رحمت خدا نومید نسازد، و از مکر خدایشان آسوده نکند، و از قرآن رو به چیز دیگر نکنـد، و خیـرى در عبـادت بدون تفقّه نیست، و خیـرى در علم بدون تفکّر نیست، و خیرى در قرآن خواندن بدون تدبّر نیست.
6- خطرات آرزوى طولانى و هواى نفس
«إِنَّما أَخْشى عَلَیْکُمْ إِثْنَیْنِ: طُولَ الاَْمَلِ وَ اتِّباعَ الْهَوى، أَمّا طُولُ الاَْمَلِ فَیُنْسِى الاْخِرَةَ وَ أَمّا إِتِّباعُ الْهَوى فَإِنَّهُ یَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ.»
همانا بر شما از دو چیز مىترسم: درازى آرزو و پیروى هواى نفس. امّا درازى آرزو سبب فراموشى آخرت شود، و امّا پیروى از هواى نفس، آدمى را از حقّ باز دارد.
7-مرز دوستى
«لاَ تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدیقِکَ صَدیقًا فَتَعْدى صَدیقَکَ.»
با دشمنِ دوستت دوست مشو که [با این کار] با دوستت دشمنى مىکنى.
8-اقسام صبر
«أَلصَّبْرُ ثَلاثَةٌ: أَلصَّبْرُ عَلَى الْمُصیبَةِ، وَ الصَّبْرُ عَلَىالطّاعَةِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى الْمَعْصِیَةِ.»
صبر بر سه گونه است: صبر بر مصیبت، و صبر بر اطاعت، و صبر بر [ترک] معصیت.
9- تنگدستى مقدَّر
مَنْ ضُیِّقَ عَلَیْهِ فى ذاتِ یَدِهِ، فَلَمْ یَظُنَّ أَنَّ ذلِکَ حُسْنُ نَظَر مِنَ اللّهِ لَهُ فَقَدْ ضَیَّعَ مَأْمُولاً.
وَ مَنْ وُسِّعَ عَلَیْهِ فى ذاتِ یَدِهِ فَلَمْ یَظُنَّ أَنَّ ذلِکَ اسْتِدْراجٌ مِنَ اللّهِ فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفًا.
هر که تنگدست شد و نپنداشت که این از لطف خدا به اوست، یک آرزو را ضایع کرده و هر که وسعت در مال یافت و نپنداشت که این یک غافلگیرى از سوى خداست، در جاى ترسناکى آسوده مانده است.
10- عزّت، نه ذلّت
اَلْمَنِیَّةُ وَ لاَ الدَّنِیَّةُ وَ التَّجَلُّدُ وَ لاَ التَّبَلُّدُ وَ الدَّهْرُ یَوْمانِ: فَیَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ فَإِذا کانَ لَکَ فَلا تَبْطَرْ،وَ إِذا کانَ عَلَیْکَ فَلا تَحْزَنْ فَبِکِلَیْهِما سَتُخْتَبَرُ.
مردن نه خوار شدن! و بى باکى نه خود باختن! روزگار دو روز است، روزى به نفع تو، و روزى به ضرر تو! چون به سودت شد شادى مکن، و چون به زیانت گردید غم مخور، که به هر دوى آن آزمایش شوى.
11- طلب خیر
ما حارَ مَنِ اسْتَخارَ، وَ لا نَدِمَ مَنِ اسْتَشارَ.
هر که خیر جوید سرگردان نشود، و کسى که مشورت نماید پشیمان نگردد.
12- وطن دوستى
عُمِّرَتِ الْبِلادُ بِحُبِّ الأَوْطانِ.
شهرها به حبّ و دوستى وطن آباداند.
13- سه شعبه علوم لازم
أَلْعِلْمُ ثَلاثَةٌ: أَلْفِقْهُ لِلاَْدْیانِ، وَ الطِّبُّ لِلاَْبْدانِ،وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ.
دانش سه قسم است: فقه براى دین، و پزشکى براى تن، و نحو براى زبان.
14- سخن عالمانه 
تَکَلَّمُوا فِى الْعِلْمِ تَبَیَّنَ أَقْدارُکُمْ.
عالمانه سخن گویید تا قدر شما روشن گردد.
15- منع تلقین منفى
لا تُحَدِّثْ نَفْسَکَ بِفَقْر وَ لا طُولِ عُمْر.
فقر و تنگدستى و طول عمر را به خود تلقین نکن.
16- حرمت مؤمن
سِبابُ الْمُؤْمِنِ فِسْقٌ وَ قِتالُهُ کُفْرٌ وَ حُرْمَةُ مالِهِ کَحُرْمَةِ دَمِهِ.
دشنام دادن به مؤمن فسق است، و جنگیدن با او کفر، و احترام مالش چون احترام خونش است.
17- فقر جانکاه
أَلْفَقْرُ الْمَوْتُ الاَْکْبَرُ، وَ قِلَّةُ الْعِیالِ أَحَدُ الْیَسارَیْنِ وَ هُوَ نِصْفُ الْعَیْشِ.
فقر و ندارى بزرگترین مرگ است! و عائله کم یکى از دو توانگرى است، که آن نیمى از خوشى است.
18- دو پدیده خطرناک
أَهْلَکَ النّاسَ إِثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ.
دو چیز مردم را هلاک کرده: ترس از ندارى و فخرطلبى.
19- سه ظالم
أَلْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَ المُعینُ عَلَیْهِ وَ الرّاضِىُ بِهِ شُرَکاءُ ثَلاثَةٌ.
شخص ستمکار و کمک کننده بر ظلم و آن که راضى به ظلم است، هر سه با هم شریکاند.
20- صبر جمیل
أَلصَّبْرُ صَبْرانِ: صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصیبَةِ حَسَنٌ جَمیلٌ، وَ أَحْسَنُ مِنْ ذلِکَ الصَّبْرُ عِنْدَ ما حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْکَ.
صبر بر دو قسم است: صبر بر مصیبت که نیکو و زیباست، و بهتر از آن صبر بر چیزى است که خداوند آن را حرام گردانیده است.
21- اداى امانت
أَدُّوا الاَْمانَةَ وَ لَوْ إِلى قاتِلِ وُلْدِ الاَْنْبیاءِ.
امانت را بپردازید گرچه به کشنده فرزندان پیغمبران باشد.
22- پرهیز از شهرت طلبى
قالَ(علیه السلام) لِکُمَیْلِ بْنِ زِیاد:رُوَیْدَکَ لاتَشْهَرْ، وَ أَخْفِ شَخْصَکَ لا تُذْکَرْ، تَعَلَّمْ تَعْلَمْ وَ اصْمُتْ تَسْلَمْ، لا عَلَیْکَ إِذا عَرَّفَکَ دینَهُ، لا تَعْرِفُ النّاسَ وَ لا یَعْرِفُونَکَ.
آرام باش، خود را شهره مساز، خود را نهان دار که شناخته نشوى، یاد گیر تا بدانى، خموش باش تا سالم بمانى.
بر تو هیچ باکى نیست، آن گاه که خدا دینش را به تو فهمانید، که نه تو مردم را بشناسى و نه مردم تو را بشناسند (یعنى، گمنام زندگى کنى).
23- عذاب شش گروه 
إِنَّ اللّهَ یُعَذِّبُ سِتَّةً بِسِتَّة : أَلْعَرَبَ بِالْعَصَبیَّةِ وَ الدَّهاقینَ بِالْکِبْرِ وَ الاُْمَراءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجّارَ بِالْخِیانَةِ وَ أَهْلَ الرُّسْتاقِ بِالْجَهْلِ.
خداوند شش کس را به شش خصلت عذاب کند:عرب را به تعصّب، و خان هاى ده را به تکبّر، و فرمانروایان را به جور، و فقیهان را به حسد، و تجّار را به خیانت، و روستایى را به جهالت.
24- ارکان ایمان
أَلاِْیمانُ عَلى أَرْبَعَةِ أَرْکان: أَلتَّوَکُّلِ عَلَى اللّهِ، وَ التَّفْویضِ إِلَى اللّهِ وَ التَّسْلیمِ لاَِمْرِللّهِ، وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ.
ایمان چهارپایه دارد: توکّل بر خدا، واگذاردن کار به خدا، تسلیم به امر خدا و رضا به قضاى الهى.
25- تربیت اخلاقى
«ذَلِّلُوا أَخْلاقَکُمْ بِالَْمحاسِنِ، وَ قَوِّدُوها إِلَى الْمَکارِمِ. وَ عَوِّدُوا أَنْفُسَکُمُ الْحِلْمَ.»
اخلاق خود را رامِ خوبى ها کنید و به بزرگوارى هایشان بکشانید و خود را به بردبارى عادت دهید.
26- آسانگیرى بر مردم و دورى از کارهاى پست
«لاتُداقُّوا النّاسَ وَزْنًا بِوَزْن، وَ عَظِّمُوا أَقْدارَکُمْ بِالتَّغافُلِ عَنِ الدَّنِىِّ مِنَ الاُْمُورِ.»
نسبت به مردم، زیاد خرده گیرى نکنید، و قدر خود را با کناره گیرى از کارهاى پست بالا برید.
27- نگهبانان انسان
«کَفى بِالْمَرْءِ حِرْزًا، إِنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ النّاسِ إِلاّ وَ مَعَهُ حَفَظَةٌ مِنَ اللّهِ یَحْفَظُونَهُ أَنْ لا یَتَرَدّى فى بِئْر وَ لا یَقَعَ عَلَیْهِ حائِطٌ وَ لا یُصیبَهُ سَبُعٌ، فَإِذا جاءَ أَجَلُهُ خَلُّوا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَجَلِهِ.»
آدمى را همین دژ بس که کسى از مردم نیست، مگر آن که با او از طرف خدا نگهبان هاست که او را نگه مىدارند که به چاه نیفتد، و دیوار بر سرش نریزد، و درنده اى آسیبش نرساند، و چون مرگ او رسد او را در برابر اجلش رها سازند.
28- روزگار تباهىها
«یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ لا یُعْرَفُ فیهِ إلاَّ الْماحِلُ وَ لا یُظَرَّفُ فیهِ إِلاَّ الْفاجِرُ وَ لا یُؤْتَمَنُ فیهِ إِلاَّ الْخائِنُ وَ لا یُخَوَّنُ إِلاَّ المُؤتَمَنُ، یَتَّخِذُونَ اْلَفْئَ مَغْنًَما وَ الصَّدَقَةَ مَغْرَمًا وَصِلَةَ الرَّحِمِ مَنًّا، وَ الْعِبادَةَ استِطالَةً عَلَى النّاسِ وَ تَعَدِّیًا و ذلِکَ یَکُونُ عِنْدَ سُلطانِ النِّساءِ، وَ مُشاوَرَةِ الاِْماءِ، وَ إِمارَةِ الصِّبیانِ.»
زمانى بر مردم خواهد آمد که در آن ارج نیابد، مگر فرد بىعرضه و بىحاصل، و خوش طبع و زیرک دانسته نشود، مگر فاجر، و امین و مورد اعتماد قرار نگیرد، مگر خائن و به خیانت نسبت داده نشود، مگر فرد درستکار و امین! در چنین روزگارى، بیتالمال را بهره شخصى خود گیرند، و صدقه را زیان به حساب آورند، وصله رحم را با منّت به جاى آرند، و عبادت را وسیله بزرگى فروختن و تجاوز نمودن بر مردم قرار دهند و این وقتى است که زنان، حاکم و کنیزان، مشاور و کودکان، فرمانروا باشند! 
29- زیرکى به هنگام فتنه
«کُنْ فِى الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ; لا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ، وَ لا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ.»
هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش که نه پشتى دارد تا سوارش شوند و نه پستانى تا شیرش دوشند.
30- اقبال و ادبار دنیا
«إذا أَقْبَلَتِ الدُّنیا عَلى أَحَد أَعارَتْهُ مَحاسِنَ غَیْرِهِ، وَ إِذا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحاسِنَ نَفْسِهِ.»
چون دنیا به کسى روى آرد، نیکویى هاى دیگران را بدو به عاریت سپارد، و چون بدو پشت نماید، خوبى هایش را برباید.
31- ناتوان ترین مردم
«أَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسابِ الاِْخْوانِ، وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ.»
ناتوانترین مردم کسى است که توانِ به دست آوردن دوستان را ندارد، و ناتوانتر از او کسى است که دوستى به دست آرد و او را از دست بدهد.
32- فریاد رسى و فرح بخشىِ گرفتار
«مِنْ کَفّاراتِ الذُّنُوبِ الْعِظامِ إِغاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ.»
از کفّاره گناهان بزرگ، فریاد خواه را به فریاد رسیدن، و غمگین را آسایش بخشیدن است.
33- نشانه کمال عقل
«إِذا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْکَلامُ.»
چون خرد کمال گیرد، گفتار نقصان پذیرد.
34- رابطه با خدا
«مَنْ أَصْلَحَ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللّهِ أَصْلَحَ اللّهُ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیاهُ. وَ مَنْ کانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ واعِظٌ کانَ عَلَیْهِ مِنَ اللّهِ حافِظٌ.»
آن که میان خود و خدا را اصلاح کند، خدا میان او و مردم را اصلاح مىکند و آن که کار آخرتِ خود را درست کند، خدا کار دنیاى او را سامان دهد. و آن که او را از خود بر خویشتن واعظى است، خدا را بر او حافظى است.
35- افراط و تفریط
«هَلَکَ فِىَّ رَجُلانِ مُحِبٌّ غال وَ مُبْغِضٌ قال.»
دو تن به خاطر من هلاک شدند: دوستى که اندازه نگاه نداشت و دشمنى که بغض ـ مرا ـ در دل کاشت.
36- روایت و درایت
«إِعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعایَة لاعَقْلَ رِوایَة، فَإِنَّ رُواةَ الْعِلْمِ کَثیرٌ، وَ رُعاتُهُ قَلیلٌ.»
هر گاه حدیثى را شنیدید آن را با دقّت عقلى فهم و رعایت کنید، نه بشنوید و روایت کنید! که راویان علم بسیارند و رعایت کنندگانِ آن اندک در شمار.
37- پاداش تارک گناه
«مَا الُْمجاهِدُ الشَّهیدُ فى سَبیلِ اللّهِ بِأَعْظَمَ أَجْرًا مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَکادَ الْعَفیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکًا مِنَ الْمَلائِکَةِ.»
مُزد جهادگرِ کشته در راه خدا بیشتر نیست از مرد پارسا که ـ معصیت کردن ـ تواند ـ لیکن ـ پارسا ماند و چنان است که گویى پارسا فرشته اى است از فرشته ها.
38- پایان ناگوار گناه
«أُذْکُرُوا انقِطاعَ اللَّذّاتِ وَ بَقاءَ التَّبِعاتِ.»
به یاد آرید که لذّتها تمام شدنى است و پایان ناگوار آن بر جاى ماندنى.
39- صفت دنیا
«فى صِفَةِ الدُّنْیا: تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ.»
در صفت دنیا فرموده است:مىفریبد و زیان مىرساند و مىگذرد.
40- دینداران آخر الزّمان
«یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ لا یَبْقى فیهِ مِنَ الْقُرْآنِ إِلاّ رَسْمُهُ وَ مِنَ الاِْسْلامِ إِلاَّ اسْمُهُ. مَساجِدُهُمْ یَوْمَئِذ عامِرَةٌ مِنَ الْبِناءِ خَرابٌ مِنَ الْهُدى. سُکّانُها وَ عُمّارُها شَرُّ أَهْلِ الاَْرْضِ، مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ وَ إِلَیْهِمْ تَأْوِى الْخَطیئَةُ یَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْها فیها.
وَ یَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ إِلَیْها.
یَقُولُ اللّهُ تَعالى «فَبى حَلَفْتُ لاََبْعَثَنَّ عَلى أُولئِکَ فِتْنَةً أَتْرُکَ الْحَلیمَ فیها حَیْرانَ» وَ قَدْ فَعَلَ. وَ نَحْنُ نَسْتَقیلُ اللّهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ.»
مردم را روزگارى رسد که در آن از قرآن جز نشان نماند و از اسلام جز نام آن، در آن روزگار ساختمان مسجدهاى آنان نو و تازه ساز است و از رستگارى ویران. ساکنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمین اند، فتنه از آنان خیزد و خطا به آنان درآویزد.
آن که از فتنه به کنار ماند بدان بازش گردانند، و آن که از آن پس افتد به سویش برانند.
خداى تعالى فرماید: «به خودم سوگند، بر آنان فتنه اى بگمارم که بردبار در آن سرگردان مانَد» و چنین کرده است، و ما از خدا مىخواهیم از لغزش غفلت درگذرد

چه مقدار کالری روزانه باید مصرف کنیم تا چاق نشویم؟

این سوال یک فرمول خیلی ساده دارد؛

۱/ وزنتان را به پوند (هر پوند= ۴۵۳ گرم) در ۲/۲ تقسیم کنید.

۲/ آنرا در ۲۴ ضرب کنید. (این مقدار کالری است که برای زنده ماندن باید استفاده کنید)

۳/ با ضرب عددی که در شماره ۲ به دست آورده اید در ۱/۶ می توانید میزان کالری فعالیت خود را به دست آورید. این آن مقدار کالری است که باید روزانه مصرف کنید و چاق هم نخواهید شد. برای کاهش وزن، باید میزان کالری هایی که می سوزانید از مقدار کالری هایی که مصرف می کنید کمتر باشد، حال چه با ورزش کردن باشد چه با کمتر خوردن. نکته ۲ – ساده ترین راه برای پایین آوردن کلسترول:
۱/ انگور بخورید. پوست انگور حاوی ترکیبی است که به پایین آوردن کلسترول کمک می کند.

۲/ سیر بخورید. سیر ماده ای است که به طرز نیرومندی کلسترول را پایین می آورد. همچنین به پایین آوردن فشارخون نیز کمک می کند.

۳/ در روز دو عدد هویج بخورید. همین به تنهایی کلسترول شما را ۱۰ تا ۲۰ درصد پایین خواهد آورد.

۴/ حداقل سه بار در هفته پیاده روی ۳۰ دقیقه ای داشته باشید.

چند روش ساده و معجزه آسا برای تقویت مغز

آیا تا به حال شده که در یک فروشگاه به کسی خیره شوید و در حالی که تلاش می‌کنید 
نام او را به خاطر بیاورید، موفق نشوید؟ قطعا برای همه ما گاهی این اتفاق افتاده است.
هرچند مغز ما قویترین رایانه در سیاره زمین محسوب می‌شود اما این رایانه قدرتمند نیز گاهی به خطا می‌رود. ما انسانها بیشتر وقت خود را صرف انباشتن چیزهای مختلف و بی‌فایده به داخل مغزمان می کنیم.
مهم نیست مغز ما چقدر قدرتمند است، آنچه اهمیت دارد این است که بدانیم این عضو نیاز به جبران و احیای خود دارد تا بتواند قالب و توانایی خود را حفظ کند.
پژوهشگران روش‌های مختلفی را برای سوپرشارژ کردن و افزایش کارآیی مغز ارائه کرده‌اند  که در این مقاله ساده‌ترین آنها ارائه شده تا هر فردی بتواند به محض احساس نیاز، به آنها دسترسی داشته باشد و آنها را بکار بسته و از مزایای آن بهره‌مند شود:

- بادام بخورید
بادام حافظه را تقویت می‌کند و اگر در ترکیب با شیر قبل از رفتن به رختخواب و یا پس از برخاستن از خواب به 
هنگام صبح مصرف شود تاثیر بهتری دارد.

-آب سیب بنوشید
پژوهشگران دانشگاه ماساچوست لوول نشان داده‌اند؛ آب سیب تولید نوعی انتقال دهنده عصبی حیاتی موسوم به استیلکولین را در مغز افزایش داده و از این طریق قدرت حافظه را نیز تشدید می‌کند.

- خوب بخوابید
تحقیقات نشان می‌دهد که حافظه بلند مدت در طول خواب با پخش مجدد تصاویر تجربه شده در روز تقویت می‌شود.

- از تفریحات ساده لذت ببرید
استرس قدرت مغزی ما را تحلیل می برد. ذهنی که در استرس گرفتار شده بیشتر منابع حافظه ما را مصرف می کند و به این ترتیب ذهنی ضعیف و کودن برای ما باقی می گذارد. سعی کنید برای خود عادتهای ساده تفریحی در طول روز تعیین کنید تا بتوانید به کمک آنها استرس را از ذهن خود پاک نمایید. برخی از این تفریحات ساده و مفید برای ذهن و بدن و روان عبارتند از: گوش دادن به موسیقی مورد علاقه، بازی با کودکان، قدردانی از دیگران، پیاده روی، دوچرخه سواری و یا شنا به طور روزانه، کار کردن با یک وبلاگ و بالاخره شرکت در کلاس‌های یوگا و سلامت به طور روزانه.

- ذهن خود را ورزش دهید

همانطور که ورزش جسمی برای بهره‌مندی از یک بدن قوی و سالم ضروری است ورزش ذهنی نیز به همین اندازه حائز اهمیت است تا بتوانید ذهنی تیز و فعال داشته باشد. آیا تا به حال توجه کرده‌اید که چرا کودکان قدرت مغزی قوی‌تری نسبت به افراد بالغ دارند؟ چون کودکان ذهنی بازیگوش دارند و یک چنین ذهنی توان حافظه را بالا می‌برد. برای رسیدن به چنین توانایی می‌توانید پازل یا جدول حل کنید، در کارهای گروهی داوطلب شوید، با دیگران تعامل کنید، به یک سرگرمی مانند مطالعه، نقاشی یا حتی تماشای پرندگان مشغول شوید، یک مهارت جدید یا یک زبان جدید بیاموزید.

- یوگا یا مدیتیشن انجام دهید
یوگا و مدیتیشن استرس را تخلیه می‌کند. استرس قاتل حافظه است اما یوگا و مدیتیشن با کاهش استرس، پایین آوردن فشار خون، کاهش سرعت تنفس، کاهش سرعت متابولیسم و آزاد کردن تنش از ماهیچه‌ها، ذهن را تقویت
می‌کنند.

- مصرف مواد قندی را کاهش دهید
قند غذا نیست بلکه شکلی از کربوهیدرات است که یک انرژی واهی تولید می‌کند. مصرف زیاد مواد قندی باعث بروز علائم عصبی و رنج آور، ضعف حافظه و سایر اختلالات عصبی می شود. غذاها را بدون افزودن شکر مصرف کنید و از مصرف نوشیدنی‌های شیرین یا مقدار زیادی شکر یا قند با کافئین پرهیز کنید.

- از گندم سبوس دار استفاده کنید
گندم سبوس‌دار حاوی لسیتین است. این ماده مشکل سخت شدن سرخرگ‌ها را آسان می‌کند و از این طریق موجب بهبود عملکرد مغز می شود.

- شب‌ها غذای سبک بخورید
خوردن غذای زیاد و سنگین در شب باعث بروز استرس طولانی مدت و احساسی به هنگام خواب می‌شود. توصیه می‌شود غذای سنگین را در روز مصرف کنید که بدن تحرک بیشتری دارد. شبها با خوردن غذای سبک و میوه یا سبزی می‌توانید خواب بهتری داشته باشید. خواب خوب شب به معنی تقویت قوای مغز است.

- قدرت تخیل خود را تقویت کنید
یونانی‌ها اصل خیال پردازی را برای به خاطر سپردن همه چیز یاد می‌گیرند. این تکنیک احتیاج دارد که فرد یک تخیل واقعی و رنگی را ایجاد کند که بتوان آن را به یک موضوع یا شی خاص ارتباط داد. اگر شما تمام حواس خود شامل لامسه، بویایی، چشایی، شنوایی و بینایی را درگیر خیال پردازی کنید می‌توانید جزئیات بیشتری از یک موضوع را به خاطر بیاورید. این کار به تقویت حافظه شما کمک می‌کند.

- خشم خود را کنترل کنید
غذاهای تهیه شده از آرد سفید، مصرف زیاد نشاسته یا نان سفید می‌تواند منجر به بروز حساس
یت‌های عصبی شود. در نتیجه مصرف این قبیل مواد غذایی پرخاشگری و برخی از رفتارهای افسردگی را موجب می شود. در عوض سبزی تازه بخورید. آب زیاد بنوشید و یوگا یا مدیتیشن انجام دهید تا احساسات سمی مانند خشم و استرس از شما دور شود.

- ویتامین ب کمپلکس مصرف کنید
این ویتامین حافظه را تقویت می‌کند. از غذا و سبزیجات غنی از این ویتامین مصرف کنید. لازم به ذکر است که مواد غذایی نشاسته‌ای و نان سفید تاثیر مطلوب این ویتامین برای حفظ سلامت حافظه را خنثی می‌کند