آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

بگومگوهای طلایی

بیشتر ما در رابطه مان با همسر از کشمکش و بگومگو گریزان هستیم. معمولاً آن را چراغ قرمزی در روابط مان می دانیم و البته بیشتر آن را مشکل طرف مقابل مان می دانیم در نتیجه برای حل مشکل به دنبال سرزنش خود یا دیگری هستیم. اما نگران نباشید. اختلاف در رابطه زناشویی مساله ای طبیعی و حتی خوب است که مشکلات روبه افزایش را در رابطه سالم و رو به تکامل نشان می دهد و امکان حل آنها را فراهم می کند. جر و بحث های تند اعتماد، درک متقابل و صمیمیت بیشتری ایجاد می کند.
اختلاف در زندگی زناشویی ممکن است ناخوشایند به نظر برسد اما در حقیقت اگر با آن درست برخورد کنیم روابط را به سطح بالاتری از همکاری و سرزندگی سوق می دهد. به جای اینکه اختلاف علامت پایان رابطه باشد می توان آن را کاتالیزوری برای تغییرات مثبت و کشف چیزهای جدید در رابطه دانست. به روش های ملموس زیر توجه کنید. در این موارد اختلاف می تواند سبب تغییرات مثبت در رابطه شود. مهم ترین نکته در دستیابی به نتیجه مثبت از یک جر و بحث تند تغییر زاویه دید است. در طول گفت وگو با همسرتان همیشه به خاطر داشته باشید هر دو با هم اختلاف دارید، طرف مقابل هم جنبه های مثبتی دارد، همه مشکلات را به گردن او نیندازید.
● اختلاف نشانه مشکل دیگری است
پرهیز از اختلاف در زندگی زناشویی این واقعیت را تغییر نمی دهد که مساله ای در زندگی زناشویی تان هست که باید به آن رسیدگی شود. اختلافات که بالا می گیرد دلیل بر این است که زن و شوهر باید وقت بیشتری با هم بگذرانند. در غیر این صورت فاصله بیشتری بین آنها ایجاد می شود و بیشتر از هم دور می شوند. اختلاف باعث از نو پیدا شدن ارزش های مهم می شود و کمک می کند زن و شوهر برای یک هدف مشترک دوباره با هم متحد بشوند. هنگامی که در زندگی زناشویی اختلافی پیش می آید طرفین ممکن است دریابند وقت آن رسیده که نقش های کنونی خود را کنار بگذارند و نیز انتظارهایی را که از طرف مقابل دارند تغییر بدهند.
اختلاف معمولاً نشان دهنده این است که زن و شوهر روش های قدیمی با هم بودن را پشت سر گذاشته اند و باید پیوسته برای رابطه خود دوباره برنامه ریزی و آن را احیا کنند.
● مشاجره به سبک جدید
تصور کنید هنگامی که بین زن و شوهر مشاجره ای درمی گیرد، اگر زیادی پیگیر یا حتی هیجان زده باشید ممکن است چه اتفاقی بیفتد؟ پاداشی که می گیرید صمیمیت بیشتر، دوستی عمیق تر و رابطه متقابل رشدیافته تر است. پنج نکته کمکی زیر را برای استخراج طلای موجود در اختلافات زناشویی به یاد داشته باشید؛
۱) از وسوسه سرزنش دیگری بگریزید، دنبال نتیجه گیری هایی باشید که فرصت های خوب نهفته در اختلافات را نمایان کند. فکر کنید اگر این موقعیت می بایست توجه شما را به چیزی کاملاً به دور از مشکل تان جلب می کرد، آن چه می تواند باشد.
۲) از رویاها، خواست ها و ارزش هایی که ممکن است ورای این اختلاف نهفته باشد از همسرتان سوال کنید. «این مساله چه اهمیتی برای تو دارد؟»
۳) درباره انتظارات تان که برآورده نشده یا رویاهایی که از آنها ناامید شده اید و شما را بسیار غمگین کرده خیلی راحت و صادقانه صحبت کنید. «چیزی که واقعاً مرا ناراحت کرده این است که...»
۴) به جای شکایت کردن و غر زدن درخواست خود را مطرح کنید. واضح و مستقیم درباره چیزی که می خواهید صحبت کنید و بی خود درباره چیزهایی که دوست ندارید داد سخن سر ندهید.
۵) منصف باشید و حتی اگر دو درصد از حرف های طرف مقابل درست است آن را پیدا کنید. هیچ کس صددرصد درست نمی گوید و هیچ کس هم صددرصد اشتباه نمی کند. فصل مشترک بین درست ها را پیدا و بر آنها تاکید کنید.
و بالاخره به خودتان اعتماد داشته باشید، به همسرتان اعتماد کنید و آگاه باشید چه اتفاقی دارد در رابطه تان می افتد چون شاید هنوز ندانید این اختلافات دارد شما را به کجا می رساند. هنگامی که موفق به درک فرصتی که پیش آمده شدید و کاملاً صادقانه خودتان را محک زدید و مشتاقانه در پی کشف چیزهایی باشید که برای همسرتان اهمیت دارد در همه جنبه های رابطه زناشویی تان رضایتمندی بیشتری احساس خواهید کرد.
● برای بگومگو آمادگی داشته باشید
وقتی دو نفر در کنار هم قرار می گیرند مسلم بدانید که اختلاف سلیقه و درگیری به وجود می آید. این کاملاً طبیعی است و نیاز به تغییر و تکامل را نشان می دهد. اگر به این امر آگاه باشید می توانید از قبل برای اختلافات برنامه ریزی کنید و برای آن آماده باشید. بعد از آن برای رسیدن به توافقاتی که می خواهید استفاده کنید. به یاد داشته باشید خیلی آسان تر است که برای اختلاف آمادگی داشته باشید تا اینکه کاملاً در آن غرق شده باشید و بعد بخواهید از آن استفاده کنید. اختلاف قسمتی طبیعی از هر رابطه ای است و بیشتر اوقات نشانه تمام شدن عمر رابطه نیست. باید به اختلافات زناشویی خوشامد گفت چون نشانه ای برای تلاش برای رابطه ای بهتر و تکامل یافته تر و راهی برای فهم متقابل عمیق تر است.
● از رودررویی با همسرتان نهراسید
«من از جر و بحث متنفرم»، «ما نمی توانیم مشکلات مان را خوب حل کنیم، پس اصلاً وارد مشاجره نمی شویم»، «من می گذارم او خودش هر کاری دلش می خواهد انجام بدهد».
گوش کردن، صحبت کردن، برقراری ارتباط، حل مساله، تصمیم گیری مشترک... اینها لازمه ارتباط بین زن و شوهر هستند. رابطه بدون مهارت های ارتباطی و اختصاص زمان مفید برای صحبت درباره مسائل مشترک خیلی زود به دردسر می افتد و منجر به شکست می شود. به خصوص زوج هایی که شغل های پراضطراب دارند بیشتر باید به این مساله توجه کنند. خیلی زن و شوهرها با هم حرف نمی زنند چون می خواهند از اختلاف و مشاجره بپرهیزند. عقیده نادرستی رایج است که اختلاف و درگیری بد است. یکی از دلایل اصلی اختلافات خانوادگی این است که زن و شوهرها نمی توانند با مسائلی که برایشان پیش می آید، روبه رو بشوند. ممکن است داد و بیداد راه بیندازند اما نمی توانند با صداقت و احترام متقابل با مشکل اصلی مواجه بشوند. انگار اختلاف و برخورد با یکدیگر بی ادبی است. در حالی که اختلاف و برخورد طبیعی و نشانه سلامت رابطه است. زن یا شوهری که باعث ایجاد اختلاف می شود، آدم بدی نیست و کار غلطی انجام نداده است. اختلاف فتح بابی برای مکالمه و حل مشکلات است. از اختلاف و درگیری نترسید. هدف تان نباید پرهیز از درگیری باشد بلکه باید ابزار تکیه کردن بر اختلافات و حل آنها را یاد بگیرید تا بتوانید زندگی خود را دوباره بر اساس آموخته های جدید سازمان دهی کنید. بعضی زن و شوهرها فکر می کنند اگر اختلاف عقیده خود را بروز بدهند رابطه شان در معرض نابودی قرار می گیرند. بنابراین از درگیری فرار می کنند یا ابزارهای ناکارآمدی را به کار می گیرند که مشکل را سریع اما سطحی حل می کند. مصالحه یا به اجبار قبول کردن خواسته همسر دو تا از این ابزارهای ناکارآمد هستند. معمولاً اگر به زن و شوهری که اختلاف دارند توصیه شود به خاطر دیگری کوتاه نیایند، تعجب می کنند. مگر مصالحه لازمه زندگی مشترک نیست؟ واقعیت این است که تصمیم هایی که بر اساس مصالحه گرفته می شوند فاقد خلاقیت لازم هستند و معمولاً پایدار نمی مانند. مطمئناً هرچند وقت یک بار لازم است یکی از زوجین مصلحت اندیشی کند و بر سر مساله ای با دیگری کنار بیاید اما درباره تصمیمات مهم مصالحه ممکن است عصبانیت و مقاومت به بار بیاورد. مصالحه معمولاً نتیجه این است که هر دو نفر درباره مساله ای واداده اند تا با هم به توافق برسند و تصمیم نهایی هم نسخه تعدیل شده دو نظر و عقیده قوی و محکم است.
اگر بخواهید از زیر بار اختلاف و درگیری فرار کنید، مصالحه روش بسیار خوبی است. به نظر می رسد با مصالحه می توان اغتشاش ها را فرو نشاند و هر دو طرف را راضی و خوشحال کرد، اما آنچه واقعاً اتفاق می افتد این است که هر دو طرف احساسات خود را زیر پا می گذارند. ممکن است یکی از زن و شوهر از مصالحه رنجیده باشد و منتظر دستاویزی باشد تا ثابت کند تصمیم گیری غلط بوده و باید بر اساس نظر او تصمیم می گرفتند. دیگری ممکن است فکر کند کار کاملاً درستی انجام داده که نظرش را به همسرش تحمیل نکرده اما هنگامی که مصالحه نتیجه رضایتبخشی دربر نداشته باشد او هم احساس ناخشنودی می کند. کمی روی این موضوع فکر کنید تا خودتان دریابید تصمیمات مشترکی که بر اساس مصالحه گرفته اید چقدر دوام داشته اند.
قبول اجباری یا مجبور کردن دیگری به پذیرش عقیده یکی دیگر از راه های پرهیز از اختلاف در روابط بین زن و شوهرها است. ممکن است زن یا شوهر، هر کدام که توانایی قانع کردن دیگری را دارد، دیگری را وادار به پذیرش نظر خاصی بکند. در حالی که معنی پذیرش این نیست که او هم آن نظر را قبول دارد. در حقیقت نفر دوم فقط برای پرهیز از جنگ و دعوا وانمود به پذیرش کرده و تسلیم شده است.
پس اشتباه نکنید. نه همسرتان را وادار به پذیرش نظر خودتان بکنید و نه به زور نظر او را بپذیرید. به این ترتیب اختلاف تان حل نمی شود و بدتر از آن اینکه مشکل پنهان می شود و روزی عمیق تر سر باز می کند. اگر وقتی را برای صحبت کردن با همسرتان اختصاص ندهید، اگر به پرورش رابطه تان اهمیت ندهید و اگر از اختلافات سازنده و برخوردهای سالم طفره بروید رابطه تان دیر یا زود فرو می پاشد. پس از همین الان دست به کار بشوید و مهارت های ارتباطی خود را تقویت کنید. از وقت خود خوب استفاده کنید و رابطه ای معنی دار و دوستانه با همسرتان ایجاد کنید.
‌● اگر اختلاف خوب است چرا حال مان را بد می کند
اختلافات زناشویی طبیعت دوگانه و متضادی دارد. بسته به اینکه چطور با آن کنار بیایید، ممکن است سازنده یا مخرب باشد. ممکن است فکرهای جدید و خارق العاده و زاویه دیدی تازه درباره چیزی که تاکنون به آن توجه نکرده اید برایتان به ارمغان بیاورد. اما اگر درست با آن برخورد نکنید ممکن است باعث دل شکستگی و خرد شدن عزت نفس و غرور آدم بشود.
مشکلی که زن و شوهرها در اختلافات زناشویی دارند خود اختلاف نیست بلکه بیشتر روش برخورد افراد با احساسات شان است که متاسفانه جزء جدانشدنی اختلافات است.
اشتباه بیشتر مردم این است که بدون اینکه بفهمند کدام احساس شان درگیر ماجرا است سعی می کنند مشکل را به طور مجرد حل کنند. آنها مشکلات را له می کنند و حین این کار احساسات خودشان را هم که به آن مشکلات آویخته له می کنند. درست است که این کار مشکلات را از سر راه کنار می زند اما به احساساتی که در آن دخیل هستند آسیب می رساند. به همین علت است که بگومگوهای زناشویی حال شما را بد می کند. این مشکل از تمرکز بیش از حد بر مشکل به جای احساسات درگیر در آن ناشی می شود

احساسات کودکانمان را دریابیم

یکی از وظایف والدین حمایت از کودکان در مقابل هیجانات و احساسات دردناک است. مخصوصا که می دانیم همیشه یک راه حل ساده برای بیشتر مشکلات پیش آمده، وجود دارد.
کمک به کودکان برای کنترل احساسات سنگین و مشکل مانند ناراحتی، عدم پذیرش، ترس یا ناامیدی کار ساده ای نیست، زیرا طبیعتا خواهان این هستیم که کودکان از احساسات عذاب آور دور باشند. همچنین احساسات منفی ای وجود دارد که نمی خواهیم در موردش چیزی بشنویم زیرا ناراحت کننده هستند. به خصوص می توان به خشونت، خصومت، و عداوت اشاره کرد. غالبا تلاش می کنیم این احساسات را سرکوب کنیم زیرا احساس می کنیم از نظر اجتماعی نامناسبند یا از این می ترسیم که کودکانی که چنین احساساتی را بروز می دهند، رفتارهای نامناسب بیشتری از خود نشان دهند.
ما نسبت به کودکان تجربیات بیشتری داریم، بنابراین طبیعتا حس می کنیم که بنشینیم و کاری بکنیم. زمانی که به ناراحتی، ترس، نگرانی کودکان با تحسین، قوت قلب دادن، توجه کردن یا پند دادن، عکس العمل نشان می دهیم، معمولا به این علت است که شریک احساسات آنهاییم و می خواهیم که بفهمند مشکلات قابل حل هستند یا به این علت می خواهیم در مقابل احساسات ناراحت کننده از آنها حمایت کنیم. زمانی که با اوامر، هشدارها، درس اخلاقی دادن یا سرزنش کردن با کودکان برخورد می کنیم، معمولا به علت ترس از رخ دادن مجدد این اتفاقات در آینده است.
● شنیدن انفعالی
این مورد به عمل شنیدن بدون گفتن چیزی بازمی گردد، و معمولا بعد از توجه به علائمی است، لفظی یا غیرلفظی، که کودک احساس هیجانات سنگین می کند. شنیدن انفعالی موجب ترغیب کودکان برای ادامه صحبت می شود و غالبا موفقیت آمیز است. توجه شما در طی شنیدن انفعالی باید تلاش برای فهم پیام کودکان باشد. (گاهی اوقات کودکان بیمناک می شوند و دیگر صحبت نمی کنند. به توانایی شماره ۳ مراجعه کنید.)
● واکنش های تصدیقی
پاسخ هایی مانند «آ-ها» و «اوه- فهمیدم» و اشاره ها و حرکت هایی که ارتباط برقرار می کنند نشان می دهند که شما دقت می کنید و مایلید که صحبت های او را بشنوید.
● گشاینده در
(دعوت به صحبت بیشتر)
جملاتی مانند «می خواهی در موردش صحبت کنی؟» یا «بیشتر بگو» یا «به نظر می رسد که چیزی در ذهنت است»، موجب تشویق کودک به ادامه صحبت می شود. این پاسخ ها و واکنش ها بسیار سخت و قاطع هستند زیرا توجه شما را در مورد احساسات کودکان بدون داوری و حس شما، نشان می دهد.
● شنیدن فعال
بسیار شبیه شنیدن موثر است. در شنیدن فعال، شما نباید تلاش کنید تا یک پیام حقیقی را نشان دهید بلکه باید آینه ای باشید که هر آنچه کودک می گوید را نشان دهید. شنیدن فعال با شنیدن انفعالی متفاوت است زیرا فردی که می شنود به طور فعال پیام گوینده را با کلمات خودش دقیقا شرح می دهد. بنابراین، اگر شنونده پیام را متوجه نشود، گوینده حرف های او را تصحیح می کند.
شنیدن مشکلات فرزندان هر چند پیش پا افتاده موجب روشن شدن بزرگترها می شود. کودکان نیاز به این دارند که کسی احساسات آنها را بفهمد. با گوش کردن به کودکان، به آنها اجازه می دهیم تا در مورد احساسات و هیجاناتی صحبت کنند که موجب ناراحتی شان شده و این باعث می شود تا والدین دریابند که چطور اینگونه احساسات را کنترل کنند.
والدین همدرد، همدل، زمانی که کودکانشان را در حال گریه می بینند، می توانند خودشان را در موقعیت آنها ببینند و درد آنها را حس کنند. زمانی که کودکانمان را در حالت عصبانیت، می بینیم، می توانیم ناامیدی و خشم شان را حس کنیم.»
اگر بتوانیم چنین احساسات نزدیکی را حس کنیم، کودکانمان را درک کرده ایم، تجربیاتشان را باور کرده و کمکشان می کنیم تا یاد بگیرند که خودشان را تسکین دهند. این توانایی ما را مانند الواری در رودخانه نشان می دهد که ممکن است در شیب تند رودخانه قرار گیرد. مهم نیست که چه موانعی و مشکلاتی در مسیر ارتباطمان با کودکان قرار دارد، می توانیم در مسیر رودخانه بایستیم و آنها رابه سوی هدف هدایت کنیم. حتی اگر مسیر بسیار گول زننده باشد (همانطوری که غالبا در دوره نوجوانی است)، می توانیم به کودکان در گذشتن از موانع کمک کنیم و در یافتن مسیرشان ریسک کنند

آیا والدین موفقی هستید؟

چگونه یاد بگیریم با خود صادق باشیم و از خطاهای مان دست برداریم. من مادری هستم که در مورد مراقبت از کودک کتاب های زیادی خوانده ام تا پاسخ همه سؤالاتم درباره سلامت و رشد پسر خردسالم را پیدا کنم. وقتی که قفسه های کتابم را مرتب می کردم و کتاب ها و مجلات را دسته بندی می کردم، از خواندن این همه خبر و پند و توصیه های متناقض خسته می شدم. چطور می توانستم بفهمم که رفتارم با فرزندم درست است یا خیر؟
سال ها بعد، برحسب وظیفه برای آزمون رشته پرستاری همه کتاب های رفتار با کودک را مطالعه کردم. اما وقتی که پسرم را به مدرسه بردم او گریه می کرد و دست مرا محکم گرفته بود، متحیر ماندم و از خود پرسیدم کجای راه را اشتباه رفته ام، گاهی نیز می پرسیدم آیا واقعاً مادر خوبی بوده ام؟
اما سیزده سال بعد، من و پسرم چیزهای زیادی یاد گرفتیم. پسرم یک نوجوان مستقل شده بود و من هم مادر با تجربه ای شده بودم. رفته رفته یاد گرفتم در برخورد با مشکلات مدرسه یا مسایل دیگر پسر بچه ها، با خودم رو راست باشم. هنوز توصیه های کارشناسان را می خواندم یا از طریق برنامه های رادیویی - تلویزیونی، پیام های آنها را دنبال می کردم. خیلی طول کشید که به عنوان مادری آگاه در خود اعتماد به نفس پیدا کنم.
اما حالا می دانم برای تربیت فرزندم چه روشی را انتخاب کنم که برای کودک و خانواده ام مفید باشد. در پایان، آن چه که به آن معتقدم این است که ما، پدر و مادرها، کارشناسان واقعی فرزندان مان هستیم، والدین سست اراده (بدون اعتماد به نفس) یا نگران.
من در موارد دیگر زندگی احساس صلاحیت می کردم، بنابراین عدم اعتماد به نفسم در بچه داری برایم بسیار تعجب آور بود. در مقایسه با مادرهای دیگر، می دیدیم آنها از من تبحر بیشتری دارند. آیا فقط من بودم که چنین احساسی داشتم؟
بنا به گفته کارشناسان، در حقیقت این که نگران باشید آیا والدین خوبی هستید یا نه، مخصوصاً در مورد فرزند اول طبیعی است. چرا که شما مسئول این آدم کوچک هستید، پس طبیعی است نگران باشید که رفتار شما چه تاثیری در رشد کودکانتان خواهد داشت. اما در این جا روش هایی وجود دارد که به شما یاد می دهد چگونه در امر تربیت فرزندانتان مطمئن و استوار گام بردارید.
همیشه پدر و مادرها چنین نگرانی هایی دارند، اما مسایلی آن طرف مشکلات امروزی نیز وجود دارد. جامعه ما در معرض تحولات بیشماری قرار گرفته است. مثلاً روز به روز به تعداد مادرانی که بیرون از منزل کار می کنند، اضافه می شود. بنابراین به تدریج بر تعداد کودکانی که در خانه تنها هستند، اضافه می شود.این گونه تحولات برای ما نگرانی هایی به همراه دارد که پدر و مادرهای ما هرگز چنین نگرانی هایی نداشتند، میلیون ها پدر و مادری که مجبورند فرزندان خود را ترک کنند نگران هستند، این مشغله ها چه تاثیری روی بچه هایشان می گذارد، چگونه یک پدر یا مادرتنها می تواند از عهده مشکلات فرزندانش برآید؟
پیدا کردن پاسخ این پرسش ها دشوار است چراکه ما اغلب احساس می کنیم، این فقط مشکل ما است. کسی را نداریم که از او کمک بگیریم. کارشناسان معتقدند، «امروزه حمایت اجتماعی بسیار کم شده.»رییس گروه تحقیقات خانواده و رشد اجتماعی نوجوانان می گوید: «وقتی مادرها خانه را به قصد کار ترک می کنند، زمان کمتری برای توجه به فرزندانشان دارند، بنابراین حمایت و کمک به آنها دشوارتر از قبل می شود.» بیشتر پدر و مادرها مایلند عضو یکی از انجمن های خانواده باشند اما اغلب دسترسی به آن برایشان مشکل است.
مادری می گفت: «والدین امروزی، به اهمیت وجود انجمن های خانواده پی برده اند، چراکه با عضویت در این گروه ها می توانند از حمایت آنها برخوردار شوند.»
چه توصیه هایی مفید است؟
امروزه قابل دسترس بودن اطلاعات از طریق کتاب ها، مجلات و برنامه های رادیویی و تلویزیونی خانواده، پیشرفتی است که بچه داری را آسان تر کرده است. گرچه والدین در برخورد با مشکلات و فشارهای عصبی زندگی امروز، به کمک نیاز دارند، اما پژوهش های وسیع و نظریه های کارشناسان درمورد سلامت و رشد کودکان ممکن است واقعاً به اعتماد به نفس پدر و مادرها آسیب برساند. مادری که صاحب سه فرزند است، می گوید: در امور بچه داری هرچه بیشتر مطالعه می کنم، از خودم ناامیدتر می شوم.
افزایش میزان اطلاعات ممکن است والدین را در اختلاف نظرها سردرگم کند. اما راه حل این مشکل برای من این بود که فهمیدم توصیه های مفید کارشناسان نه تنها اطلاعات لازم را در اختیارم قرار می دهد، بلکه کمک می کند توانایی آن را داشته باشم که به تنهایی تصمیم بگیرم. من متوجه شدم که اگر توصیه یک کارشناس اعتقاد اولیه مرا تقویت نکرد، یعنی آن پیشنهاد برای فرزندم تاثیری ندارد پس نباید به آن توجه کنم در این صورت سر در گم نمی شوم. اما در مجموع مفیدترین توصیه ها چند نکته را پیشنهاد می کند.
انتظارات واقعی داشته باشید
تصور درستی از والدین بالنده داشته باشید. روان شناسان معتقدند شما پیوسته روش تربیتی خود را بررسی می کنید، آنهایی را که بی تاثیراند، دور می ریزید و شیوه های کاربردی تری را انتخاب می کنید و در این بین ممکن است دچار خطاهایی نیز بشوید. اما نگران نباشید چراکه این گونه اشتباهات سهوی شما، به فرزندتان آسیب جدی روانی وارد نمی کند. بهترین روش مشاوره کارشناسان، فقط درمان مشکلات فرزند شما نیست، بلکه آنها باید راه های برخورد با مشکلات را به شما بیاموزند. نظر کارشناسانی که برای همه سؤالات یک جواب دارند، را نپذیرید. آنهایی که در بیان نظریاتشان بیشتر از کلمه «همیشه، هرگز، باید و نباید» استفاده می کنند. زیرا این گونه نظریه ها و توصیه ها خانواده ها را از فکر کردن به وضعیت خاص خودشان باز می دارد.توصیه های کارشناسان وقتی مفید است که راه های برخورد با مشکلات فرزندتان را به شما ارایه دهد، بنابراین شما نیز بر اساس نیازهای فرزندانتان یکی را انتخاب می کنید. برخی از کارشناسان رفتار با کودک، فقط اولین بخش رفع مشکل را پیشنهاد می کنند، در حالی که باید در صورت شکست راه اول، روش دیگری را نیز ارایه دهند. اگر راه هایی که مشاوران پیشنهاد کرده اند بی تاثیر باشد، بعضی از والدین نگران می شوند که شاید خود یا فرزندشان در عمل به توصیه های روان شناسی اشتباه کرده اند. ولی باید بدانیم هر تکنیک رفتاری برای همه کودکان موثر نیست. بعضی اوقات مجبور می شوید، فقط به یک شیوه رفتار کنید، اما بعضی اوقات هم قبل از این که بدانید یک تکنیک چگونه عمل می کند، شاید آن را تغییر دهید.بیشتر روان شناسان معتقدند: «پیشنهادهای متناوب مفید هستند.» شاید حتی مهم تر از این که والدین را تشویق کنند تا راه حل هایی را برای خود ابداع کنند. دکتر کارول شر استاد دانشگاهی در نیویورک، هشدار می دهد که برخی از کارشناسان، تربیت کودک را بسیار ساده می پندارند. مثلاً در برخورد با مشکلی مانند خجالت، شاید از طریق کتاب یا مجلات به شما توصیه کنند فرزندتان را تشویق کنید همراه بچه های دیگر، در فعالیت های گروهی بیشتر شرکت کند. البته این، توصیه خوبی است، اما چون به قدر کافی دلایل خجالتی بودن بچه ها را توضیح نداده است، والدین هم انتظار دارند، خجالت فرزندشان به همین سادگی برطرف شود. اما همیشه این طور نیست، شاید خجالتی بودن یک کودک بسیار پیچیده باشد و شاید غلبه بر آن و پیدا کردن اعتماد به نفس، برای او یک عمر طول بکشد. پس آگاه باشید که معالجه نیم ساعتی وجود ندارد.
شرکت در انجمن های خانواده بسیار مفید است
اغلب خانواده هایی را می بینم که نگران مشکلات تربیتی فرزندان خود هستند. پیشتر گفتم که دیگران هم مانند شما نگرانی هایی دارند. پس تبادل نظر با آنها می تواند برای شما هم مفید باشد. مثلاً مادری که با فرزند نه ساله اش به مشکل بر می خورد، بهتر است در کلاس های آموزش خانواده شرکت کند. همان طور که احساس و نگرانی اش را با اعضای گروه در میان می گذارد، آنها نیز با او همدردی کرده و راه های مفیدی به او پیشنهاد می کنند. اما او به زودی در می یابد که می تواند از حمایت عاطفی برخوردار باشد. حتی در این گفت و گوها، او توانایی هایش را که فراموش کرده بود، دوباره به دست می آورد

آیا پدر و مادر خوبی هستیم؟

برای بچه ها مهم است که پدر و مادرشان عاشقانه زندگی کنند. چرا نوجوانان دچار طغیان و سرکشی می شوند؟ شما جزء کدام دسته از پدر و مادرها هستید؟ آنها که سختگیرند و معتقدند که فرزندشان باید بدون هیچ چون و چرایی از فرامین آنها اطاعت کند؟ یا آن گروه که می خواهند برعکس شیوه تربیتی والدین خود، به فرزندانشان آزادی عمل بدهند و او را محدود نسازند؟ موفق ترین والدین کسانی هستند که ضمن دوست داشتن فرزندانشان، از آنها توقع و انتظار هم دارند. آنان بدون هیچ قید و شرطی نسبت به فرزندانشان توجه نشان می دهند و ساعتی را در کنار آنها می گذرانند و از آن لذت می برند. پدر و مادر خوب، والدینی هستند که به علایق و خواسته ها و مشکلات فرزندانشان توجه می کنند و حد و مرزی نیز برای آنها قائلند. در چنین خانواده هایی فرزند نوجوان به راحتی نظرات مخالف خود را نسبت به موضوع خاصی، بدون ترس و وحشت بیان می کند و مجبور به اطاعت بی چون و چرا و بدون هرگونه توضیح نیست. یک پدر و مادر خوب مطمئناً قوانین و محدودیت هایی منطقی و مبتنی بر عشق و دوستی نسبت به فرزند نوجوانشان در نظر می گیرند. البته همه پدر و مادرها می خواهند خوب باشند و تصورشان این است که با روش تربیتی خاصی که مدّ نظر دارند حتماً پدر و مادر خوبی هستند اما فرزندشان قدر آنها را نمی داند. اما واقعیت آن است که برخی از والدین گاه علیرغم میل باطنی خود، به دلیل تحمل فشارهای مختلف زندگی و یا خستگی و مشغله کاری زیاد، یا راه سلطه جویی و دیکتاتوری را در پیش می گیرند و یا برعکس، نوجوان را به حال خود رها می کنند. همه ما ممکن است دچار اشتباه شویم و در موقعیت خاصی چنین رفتاری را اعمال کنیم. اما منظور رفتارهایی هستند که دائماً تکرار می شوند و در حقیقت تبدیل به یک روش تربیتی درازمدت می گردند. توجه به این نکته بسیار مهم است زیرا رفتارهای دیکتاتور مآبانه ممکن است فرزند نوجوان شما را در آن لحظه وادار به اطاعت از شما کند، اما مطمئناً این روش در طول زمان اثری منفی بر روی او می گذارد و ممکن است دور از چشم شما دست به کارهای نابخردانه بزند. با عشق و محبت و اعتماد شروع کنید نوجوان ها حتی بیش از کودکان می خواهند مطمئن شوند که شما برای آنها زندگی می کنید و به آنها بها می دهید. آگاهانه یا ناآگاهانه، بسیاری از نوجوان ها نگران آن هستند که شاید دیگر مانند زمان کودکی، مورد علاقه پدر و مادرشان نباشند. برخی از والدین با تعریف و تمجید از دوران کودکی آنها و این که در دوران خردسالی چقدر شیرین و با مزه بوده اند، به این نگرانی دامن می زنند. نوجوان به تضمین مجدد مهر و محبت پدر و مادرش نسبت به خود نیاز دارد و می خواهد مطمئن شود که رشد او، حتی بدرفتاری و بی ادبی اش نسبت به شما، از میزان تعهدی که نسبت به او دارید نمی کاهد. البته بین توجه به خواسته های نوجوان و برآورده ساختن هر آنچه که او می خواهد، تفاوت بسیاری وجود دارد. اگر با فرزند نوجوانتان رابطه خوبی ندارید، توجه به موارد ذیل می تواند مشکل شما را حل کند. زمانی را به او اختصاص دهید گروهی از والدین تصور می کنند که اگر فرزند نوجوانشان توجه خاصی نسبت به دوستان هم سن و سالش دارد، به این معناست که او دیگر به خانواده اش اهمیتی نمی دهد. به همین دلیل برخی از آنها برای جلب توجه او به سوی خود، مدام از دوستان وی بدگویی می کنند؛ تحقیقات انجام شده نشان می دهد که اغلب نوجوانان نه تنها تمایل دارند بیشتر اوقات خود را در کنار والدینشان بگذرانند، بلکه از آن نیز لذت می برند. اگر می خواهید رابطه خوبی با او داشته باشید، باید او را بیشتر بشناسید و از علایق و خواسته ها و حتی مشکلاتی که او را از درون رنج می دهند، آگاه شوید. باید به او ثابت کنید که برایش ارزش قائلید و به آراء و نظراتش توجه دارید. در این صورت نوجوان شروع به درد دل خواهد کرد و خواسته ها و مسائل دیگرش را با شما در میان خواهد گذاشت. اما اگر قرار باشد صحبت های شما با او همیشه حول محور خاصی مانند مسائل روزمره زندگی و گله و شکایات شما از او دور بزند، هرگز نمی توانید توجه واقعی او را جلب کنید. متأسفانه اغلب گفت و گوهای بین والدین و نوجوانان، پیرامون موضوعات روزمره منزل و کارهای لازم الاجرا است: " این قدر سر به سر برادرت نذار" " برو موهاتو کوتاه کن" ، " این قدر با جوش های صورتت ورنرو" و ... اینها موضوعات مناسبی برای ایجاد یک ارتباط مثبت و خوب با او نیستند. موضوعات مورد علاقه نوجوانان موضوعات خانواده نوجوان ها دوست دارند در تصمیم گیری هایی که بر روی همه افراد خانواده تأثیر می گذرد، دخالت داده شوند ؛ مانند مسافرت، عوض کردن خانه، بیماری، فشارهای اقتصادی و ... آنان غالباً سؤالات بی پاسخ فراوانی دارند که احتمالاً با شما در میان می گذارند. سؤالاتی مانند این که مواد مخدر چیست؟ نشئه شدن یعنی چه؟ نباید به آنها دروغ بگویید و یا با عباراتی مانند " بعداً خودت می فهمی" یا " نمی دونم چه جوری برات توضیح بدم"، " فراموش کن"، از پاسخ به آنها طفره بروید. مشاهده ابراز علاقه پدر و مادر نسبت به هم برای او لذتبخش است شنیدن عبارات و جملات محبت آمیزی همچون " دوستت دارم" ، " عشق من تو هستی " و امثال آن از زبان پدر و مادر نسبت به یکدیگر، نوجوان را سرشار از امید و شادی می کند. برای او بسیار مهم است که بداند پدر و مادرش یکدیگر را دوست دارند. زیرا نوجوان همیشه از این نگرانی که ممکن است روزی والدینشان از هم جدا شوند و او را تنها بگذارند، رنج می برد و شنیدن این جملات به معنای قوت قلبی برای او است. او را به دنیای خود راه دهید نوجوانان دوست دارند در مورد علایق و احساسات پدر و مادر خود و یا امیدها و رؤیاها و ناراحتی ها و نومیدی های آنان مطلع باشند. آگاهی نوجوانان از این حقیقت که شما نیز همیشه نسبت به خود اطمینان صد درصد ندارید رسیدن به دوران بلوغ را برای او ساده تر می کند، هر چند که نیازی به تعریف تمام جزئیات نیست. به او اعتماد کنید بسیاری از والدین به قدری در امور فرزند نوجوان خود دخالت می کنند که گفت و گوی بین آنها جز بگو مگو و بحث و جدل نیست. هرگز به او به خاطر یک بار دیر آمدن برچسب های ناروا نزنید، زیرا ممکن است او را به این نتیجه برساند که با خود بگوید:" به هر حال پدر و مادرم که به من اعتماد ندارند و هر جور دلشان بخواهد فکر می کنند، پس چرا به این اعمال دست نزنم؟ " تحسین نکات مثبت، به نوجوانان حس اعتماد به نفس می بخشد و سرزنش و تحقیر و گوشزد مکرر نقطه ضعف هایش، حس خلاقیت را از او سلب می کند و به او احساس ضعیفی و بی ارزشی می دهد. سختگیری های افراطی ، نوجوان را وادار به پنهان کاری خواهد کرد، پس سعی کنید بیش از حد او را محدود نسازید. اگر به آهنگ خاصی علاقه دارد، شما نیز در ظاهر امر چنین وانمود کنید که آن آهنگ را دوست دارید. زیرا عدم درک نیازهای روحی – عاطفی او، فرزند نوجوانتان را به جاذبه های خارج از منزل خواهد کشاند. با او به احترام صحبت کنید مطمئن باشید در مقابل رفتار محترمانه شما با فرزند نوجوانتان، او نیز در برخورد با شما همین شیوه را برمی گزیند، البته نه در طی یک روز و یک هفته. همیشه به او احترام بگذارید تا او نیز چنین کند. از سرکوفت زدن و سرزنش نوجوان به ویژه در حضور دوستان و آشنایان بپرهیزید و به جای آن، عشق و علاقه خود را نسبت به او بر زبان آورید. اغلب پدرها با بزرگ شدن دخترانشان، از آنها فاصله می گیرند و قبول این مطلب که ممکن است دخترشان هنوز هم بخواهد مانند گذشته با آنها شوخی و بازی کند، دشوار است.
مادرها هم در برابر فرزندان پسر بالغ خود همین شیوه را انتخاب می کنند. اما فراموش نکنید که دخترها هنوز هم فرزند پدرشان و پسرشان فرزند مادرشان هستند. این شیوه رفتاری نوجوان را دچار نگرانی می کند و ممکن است نزد خود بیندیشید که دیگر مورد توجه پدر و مادر خود نیست. آنچه که لازم است مادران درباره پسرانشان بدانند دلواپس نباشید... آنان برخلاف ظاهرشان آن قدرها هم خشن نیستند! بسیاری از مادران که می کوشند رفتار پسرشان را درک کنند، می پرسند: « پسرها را چه شده است؟ » آنان به حکم غریزه می دانند که در ذهن یک دختر چه می گذرد. اما در سر پسرها چه می گذرد؟ هورمون های مردانه از دوران بلوغ به بعد بر رشد عاطفی و جسمانی پسرها اثر می گذارند و مجموعه ای از رفتارهای پسران را که « رمز پسر» نام نهاده شده ، تشکیل می دهند. در واقع « رمز پسر» طوری رشد می کند که مردان جوان اندیشه ها و احساس های خود را بر زبان جاری سازند و این امر مادران را شگفت زده می کند. از همین رو پی بردن به چگونگی اندیشه و رفتار پسران باعث می شود برخورد با آنان مناسب و آسانتر شود. ذیلاً برخی ویژگی های پسرها را برای اطمینان خاطر مجدد مادران حیران و سر در گم آورده ایم. خشن و ناآرام اند کدام مادری است که از نیرو ( انرژی ) پسرانه پسرش همچون دویدن، پریدن و فریاد کشیدن حیرت کند؟ اما موقعی که همان پسر پرخاشگر می شود، چطور؟ وقتی مادری اسم اولین پسرش را که هفت ساله بود، در کلاس ورزش نوشت، مشتاقانه منتظر بود که هنگام بازی تشویقش کند ولی توقع نداشت بازیکنان همدیگر را بزنند و بیندازند و یا حریفانشان را نقش زمین کنند. حتی پسرش میان آن همه بچه، از همه پر جنب و جوش تر بود. او می گوید: « همیشه با خودم فکر می کردم که این بچه ام آرام تر و عاقل تر است ولی بازی خشنش باعث شد که آن روی او را نیز ببینم.» بیشتر پسرها بازی خشونت آمیز را دوست دارند، ولی این بدان معنا نیست که در آینده آدم های خشنی می شوند. به واقع در این بازی های رقابتی و جسمانی فواید مشخصی نهفته اند. پسران از محدودیت های پرخاشجویی خبردار می شوند و پی می برند که چقدر پیش بروند تا ایمن مانده و دور از گزند باشند و چگونه از احساسات دیگران آگاه شوند. تخیلات خشونت باری دارند پرخاشگری پسران ، مادران را آشفته می کند. آنان با مطالعه گزارش های رسانه ها از مدارس، هراسان گشته و به حکم غریزه بر آن می شوند که تفنگ های اسباب بازی، بازی های ویدیویی و فیلم های نگران کننده را از دسترس پسران دور نگه دارند تا مبادا وسوسه شوند و به رفتار ناهنجاری دست بزنند مادرها درمی یابند که تخیلات پسرانشان جایگزین آن وسایل می شود. پدر و مادری تصمیم گرفتند که به پسرهایشان هیچ گونه اسباب بازی ندهند و حتی لباس دخترانه به آنها بپوشانند آنها امیدوار بودند که تربیت بدون در نظر گرفتن جنسیت، تأثیر خوشایندی داشته باشد. به آسانی احساساتشان را بروز نمی دهند دختر خشمگین یا آشفته اغلب به آغوش مادر پناه می برد ولی پسر معمولاً سعی می کند مشکلش را به تنهایی حل کند و نمی خواهد « بچه ننه » به نظر بیاید. اگر می خواهید با پسرتان در زمینه مشکلی که او را ناراحت کرده به گفتگو بپردازید ، سعی کنید غیر مستقیم و زمانی که سرگرم انجام کاری هستید ، سر صحبت را با او باز کنید.
هنگامی که دو خانم می خواهند در زمینه ی موضوع خصوصی سخن بگویند احتمال دارد رو به روی هم بنشینند و بپرسند: ( تو چه احساسی داری؟ ) ولی مردها غالباً بدون این که به هم بنگرند، صحبت می کنند. اگر دقت کنید، دو مرد به طور مثال در حین تماشای بازی فوتبال ، با هم حرف می زنند و در عین حال خصوصی ترین مطالبشان را کم کم بیان می کند و هیچ وقت نگاهی نگران کننده هم به یکدیگر نمی اندازند. مادری که در تعمیر دوچرخه به پسرش کمک می کند، ممکن است در حین گفتگوهای خودمانی ، متوجه چیزهای بیشتری درباره فرزندش شود تا این که بخواهد سر میز شام رودررو، وی را به صحبت وادارد. دوست دارند معامله کنند مردها طرفدار عدل و انصاف هستند و دوست دارند راجع به هر چیزی بحث کنند و از این بابت هم مهارت دارند. و می خواهند مطلبی را مو به مو توضیح دهند و معامله ای منصفانه کنند و بعد از این که به توافق می رسند، اغلب می شنوید که می گویند: « قول می دهی؟ قول می دهی؟» مادران می دانند که معامله کردن فقط نصف جنگ است. پسرها پایبندی به عهد و پیمان را سخت می دانند. نق زدن نیز اثر نمی کند، بنابراین راهبردها و تدابیر دیگر مؤثراند. پسر خانواده ای موافقت کرده بود از بازی های پر سر و صدا روی کاناپه ی اتاق نشیمن خودداری کند، اما به علت نشاط و سرزندگی طبیعی اش قولش را از یاد می برد. از همین رو مادرش راهی یافت که عهدش را به او یادآوری کند. او یادداشتی به این مضمون نوشت و به کاناپه سنجاق کرد: پسر عزیز، فکر می کردم که با من دوستی؛ ولی اهمیتی برای من قائل نمی شوی. به من لطمه می زنی، آنقدر محکم می نشینی که فنری شکسته به پشتم فرو می رود. بین ما هر چه بوده تمام شده، دوست سابق تو« کاناپه». او با خواندن این یادداشت خنده ای سرداد و قولش را به یاد آورد.
علیرغم تمام نگرانی ها، دردسرها و غم و رنج ها، پیوند میان مادران و پسران واقعی است. جوانانی سالم تحویل جامعه بدهیم خداوند متعال به جوانانی که فعلاً امکان تشکیل زندگی و ازدواج را ندارند فرموده است که: عفت پیشه کنید و خود را از آلوده شدن به مفاسد و گناهان حفظ کنید. شهید مطهری در این باره گفته است: در رهبری نسل جوان، بیش از هر چیز دو کار باید انجام شود: یکی درد این نسل را شناخت و آنگاه در فکر درمان و چاره شد. بدون شناختن درد این نسل، هرگونه اقدامی بی مورد است. دیگر اینکه: نسل کهن اول باید خود را اصلاح کند. نسل کهن از بزرگترین گناه خود باید توبه کند و آن مهجور قرار دادن قرآن است. اصلاح محیط خانواده برای سالم سازی محیط پرورش جوانان، خانواده ها باید اصلاح را از خود شروع کنند. به عبارتی بزرگترها، اول باید خود را اصلاح و عیوب خویش را برطرف نمایند تا بتوانند به عنوان الگوی قابل قبول جوانان مطرح شوند. نمی شود که بزرگترها خود را آلوده به انواع زشتی ها و گناهان بکنند و آنگاه انتظار داشته باشند که فقط با موعظه و نصیحت موفق به هدایت جوانان شوند. چگونه می توان در منزل و در حضور نوجوانان مرتکب انواع رذایل اخلاقی شد؛ دروغ گفت ، تهمت زد ، غیبت کرد ، مال حرام خورد ، قسم دروغ خورد ، به محرم و نامحرمی توجه نکرد ، برنامه های مبتذل ماهواره و فیلم های نامناسب را دید ، عدالت را رعایت نکرد ، زبان را از انواع کلمات رکیک و نامناسب حفظ نکرد ، به جّو بی اعتمادی در منزل دامن زد و آن وقت انتظار داشت که نوجوانان و جوانانی که در این محیط پرورش می یابند آلوده به این امور نشوند؟!
نقل شده است که در زمان پیامبر اسلام ( ص) زنی فرزند خویش را نزد حضرت رسول ( ص) آورد و گفت: یا رسول الله این پسر خیلی خرما می خورد و هر چه او را از این کار منع می کنیم فایده ای ندارد. می ترسیم این کار موجب بیماری او شود. شما او را نصحیت کنید. حضرت محمد ( ص ) فرمود: او را ببر و فردا بیاور تا به او نصیحت کنم. مادر گفت: چرا فردا یا رسول الله؟ پیامبر فرمود: چون امروز خودم خرما خورده ام و به همین جهت فردا خرما نخواهم خورد و پسر تو را نصیحت می کنم! بله، رطب خورده منع رطب چون کند؟! واقعیت این است که بزرگترها در عرصه خانواده با اعمال و کردار خویش بیشتر به تربیت فرزندان می پردازند تا با گفتار و نصیحت هایشان. پس یکی از راه های سالم سازی جوانان، توجه بزرگترها به خود و اصلاح خویش و تربیت نفس خویش است. در قرآن کریم آمده است: شما مردم را به کارهای خیر دعوت می کنید اما نفس خویش را فراموش کرده اید؟ یا در سوره صف در این باره می فرماید: خداوند به خشم می آید از این که شما حرفی بزنید اما به آن عمل نکنید ؛ و در آیه دیگر به وظیفه بزرگ پدرها اشاره کرده و می فرمایند: خود و خانواده خویش را از آتش دوزخ دور نگهدارید... پس توجه خانواده به فضایل ، و دوری آنها از رذایل اخلاقی ، یکی از زمینه های اصلی سالم سازی جوانان است و عدم توجه به این امر نیز عواقب وخیمی در بر دارد ؛ چنانکه یکی از مسئولین مبارزه با مواد مخدر بی توجهی خانواده ها به جوانان را عامل اصلی گرایش جوانان به مواد مخدر می داند. شارع مقدس اسلام نیز به والدین توصیه فرموده است برای این که فرزندان شایسته ای داشته باشند و محیط پرورش نسل آینده آنها پاک و دور از انواع آلودگی ها باشد حتی قبل از تولد فرزندان یعنی از زمان انتخاب همسر دقت لازم را داشته باشند و سپس در هنگام بارداری مادر و تولد کودک و هفت سال اول و هفت سال دوم و هفت سال سوم به رعایت نکات تربیتی و اخلاقی و معنوی بپردازند تا نسل آنها از آلودگی به انواع آفت ها مصون بماند. آنچه از آموزه های دینی و تاریخی و مطالعات روان شناسی و تجربیات شخصی بزرگان برمی آید مؤید این نظر است که خانواده یکی از عوامل اصلی و مهم سعادت یا شقاوت جوانان است و والدین می توانند با سنجیده کاری و دوراندیشی و صبر و حوصله و دوری از رذایل اخلاقی و رعایت عملی فضایل، زمینه های رشد مناسب و همه جانبه جوانان را فراهم آورند. چگونه به فرزندمان کمک کنیم تا بحران نوجوانی را پشت سر گذارد؟ والدین و بحران نوجوانی فرزندان در قسمت قبل به شناسایی مشکل نوجوانان و والدین آنها و ارائه راهکارهایی در این زمینه پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم... توجه به تفاوت های فردی تئوری دیگری که در مشاوره در مورد مشکلات ارتباطی انسانها از جمله نوجوانان تاثیرات بسزایی گذاشته است تئوری تحلیل رفتار متقابل "اریک برن" است .
وی معتقد است که در شخصیت انسان سه جنبه وجود دارد . والد – کودک – بالغ . این سه شخصیت در انسان بین تولد تا پنج سالگی شکل می گیرد . - والد ضبط رویدادهای خارجی است ( عوامل بیرونی ) که بدون سؤال حتی با زور بین تولد تا پنج سالگی در مغز شخص تولید می شود . ( مفهوم آموخته شده زندگی ) در جنبه والد شخصیت انسان ، تمام پندارها ، اخطارها ، قوانین و مقرراتی که بچه از پدر و مادر خود شنیده و در رفتار آنها دیده ، محفوظ است. امر و نهی ، محبت ها ، نوازش ها ، خنده ها ، اخطارها ، هشدارها یا صحبت هایی از قبیل "هرگز دروغ نگو" ، "مردم همیشه انسان را از روی دوستانش قضاوت می کنند" ، "اسراف گناه است" و غیره . -کودک ضبط رویدادهای درونی است و یا به عبارت دیگر پاسخ یا عکس العمل او نسبت به آن چیزهایی است که می بیند و می شنود . مثلاً احساسی که از روی ترس مادر و پدر در طفل ایجاد می شود ( مفهوم احساس شده زندگی ). -و اما حدود ده ماهگی "بالغ" در انسان شروع به رشد می کند . بالغ ضبط اطلاعاتی است که از راه تحقیق و سنجش و تجربه به دست آمده است ( مفهوم اندیشیده شده زندگی ) . از طریق بالغ است که انسان کوچک می تواند فرق زندگی را آن گونه که به او یاد داده شده ( والد ) ، احساس کرده ( کودک ) و بالاخره آن گونه که خودش استنباط کرده است ( بالغ ) متوجه شود. قدرت بالغ نیز اول در خویشتن داری نشان داده می شود . احساسات برانگیخته شده انسان علامت آن است که کودک درون انسان بیدار شده و بنابراین اولین قدم برای تقویت بالغ ، آن است که به علائم والد و کودک حساسیت بیشتری داشته باشیم . این اولین گام برای خوب عمل کردن بالغ است. در بسیاری از موارد همگام با نوجوانان ، در بزرگسالان شخصیت کودک در فعالیت می باشد. بنابراین چه بسا روابط پدر و مادران با فرزندان و دیگران ، کودکانه باشد ؛ یعنی با آنها احساسی رفتار کنیم و کودک وجودمان را با کودک وجود فرزندانمان درآویزیم ، عملی که به هیچ وجه نتیجه ای نخواهد داشت. در دوران بلوغ ، شخصیت نوجوان بی نهایت قابل تحریک است. باید نوجوان را طی سالیان دراز با تمرین ها و آموزش و تصمیم گیری های کوچک و اتخاذ مسئولیت اخلاقی برای تصمیماتش آماده ساخت . نوجوان باید هدف و مقصد داشته باشد . اگر طی سالیان دراز پدر و مادر سعی کرده باشند و نوجوان را با واقعیت ها ، ارزش ها ، اهمیت مردم و ارزش خودش آشنا کرده باشند ، در آن وقت می توان به بالغ نوجوان اعتماد کرد. او در چهارده سالگی در کامپیوتر ذهنش به اندازه کافی اطلاعات دارد تا بتواند با آن ، عواقب بسیاری از اعمال خود را بسنجد .
اعتماد به نوجوان راه سازنده ای است که پدر و مادر می توانند برای مقابله با انواع و اقسام مسائل برهم زننده که یک جوان در حال بلوغ می تواند به خانه بیاورد از آن استفاده کنند . به عبارتی استفاده از تمام شیوه ها در جای درستش و به شکل درست آن توصیه می شود . ( حس زمانی و مکانی ) انسان هر قدر بیشتر درباره کودک و والد خود بداند بهتر می تواند آنها را از بالغ جدا کند و به همان اندازه بالغ او مستقل تر ، خودکفاتر و نیرومندتر خواهد شد. وقتی کسی قادر است بگوید این کودک من است ، یا این والد من است در حقیقت دارد با بالغ خود حرف می زند . در اثر همین سؤال کردنها انسان خودش را به سوی بالغ سوق می دهد . در یک موقعیت فشار و ناراحتی ، همین که انسان بپرسد " این کیست که در من عمل می کند" ، خود تسکینی است. کودک درون خود را بشناسید و آسیب پذیری های آن ، ترسهایش و راه های اصلی ابراز این احساسها را ملاحظه کنید. والد درون خود را بشناسید و متوجه احکام ، تقاضاهایش ، وضعیت های تثبیت شده اش و راه های ابراز آن باشید. نسبت به کودک دیگران حساسیت داشته باشید . با آن حرف بزنید و نوازش و حمایت کنید و آن را به خاطر ابراز نیروهای خلاقه اش تحسین کنید و بالاتر از همه به احساس غیر خوب او توجه داشته باشید . به بالغ درون خود برای پاسخ به یک انگیزه و جدا کردن اطلاعات والد و کودک از واقعیت که به کامپیوتر ذهنش وارد می شود وقت بدهید و در صورت لزوم تا ده بشمارید. وقتی شک کردید ، کاری نکنید. هیچ کس به شما برای آنچه نگفته اید حمله نخواهد کرد. روی یک سیستم ارزش ها برای زندگی خود تصمیم بگیرید، بدون یک چهارچوب اخلاقی کلی نمی توانید به آسانی تصمیم بگیرید ، حتی تصمیم گیری در مورد مسائل کوچک روزانه . نتیجه گیری کاربرد شناخت درمانی و تحلیل رفتار متقابل از جمله دیدگاه هایی می باشند که در رابطه با حل معضلات افراد به طور کلی نتایج سودمندی داشته اند. کسانی که با شیوه های شناخت درمانی آشنا شده و قادر به تشخیص اندیشه های معقول از اندیشه های نامعقولشان می باشند یک شبه ره صد ساله پیموده اند . همان طور که در دستورالعمل های این دو نظریه مشاهده کردیم وجوه اشتراکی بین آنها یافت می شود . شیوه های فوق نه تنها به عنوان تکنیک های سودمند در مراکز مشاوره کاربرد داشته است ، بلکه آشنایی و کاربرد آن در زندگی و برخوردهای عادی خانوادگی و اجتماعی نیز فوق العاده راهگشا بوده است

آقایون به تناسب اندامتان لباس بپوشید

گرچه گفته شده که "همه ی آقایون یکسان خلق شده اند،" اما وقتی صحبت از هیکل و نوع لباس پوشیدن به میان می آید، این عقیده کاملاً اشتباه به نظر می رسد. به خاطر کمتر بودن انحنای بدن آقایان نسبت به بدن خانم ها، تفاوت اندام در آنها کمتر است. اما به هر حال باز تفاوت هایی وجود دارد. اگر بدانید که چطور با تناسب اندامتان لباس بپوشید و از پوشیدن چه مدل هایی خودداری کنید، در هر اجتماعی خوش تیپ ترین خواهید بود.
یک نکته که همیشه موقع خرید لباس های جدید باید به خاطر داشته باشید این است که برازنده بودن لباس در تنتان در درجه اول اهمیت قرار دارد. اگر یک کت زیبا و گران در تن شما مناسب به نظر نمی رسد، دیگر مهم نیست که چقدر گران باشد یا مارک آن چه باشد، چون به درد شما نمی خورد. برعکس، اگر یک کت ارزانتر خوب به تن شما بنشیند و آن قسمت هایی از بدنتان را که دوست ندارید خیلی نمایان باشد را میپوشاند، بااینکه قیمت چندانی ندارد، اما شما را خوش تیپ نشان خواهد داد. در این مقاله می خواهیم به شما آموزش دهیم که چه لباسهایی مناسب اندام شماست و هنگام خرید باید بیشتر به دنبال چه لباسهایی باشید.
● مردان قوی هیکل
▪ از پوشیدن راه راه های افقی پرهیز کنید
اگر بزرگ و جثه دار هستید و مخصوصاً در نواحی شکم کمی اضافه دارید، از پوشیدن لباسهایی با راه راه های افقی و راه راه های مورب به شدت خودداری کنید. آنچه شما باید با کمال افتخار به تن کنید، پیراهن ها و شلوارهایی با راه راه های عمودی است.
این نوع پارچه راه راه نیمرخ بدن شما را بلندتر نشان داده و لاغرتر به نظر خواهید آمد. کت و شلوارهای با راه راه باریک عمودی برای شما بهترین انتخاب است، به خصوص وقتی با یک پیراهن مشکی ساده در زیر آن سِت شود. پیراهن های راه راه عمودی باریک را هم می توانید با شلوار جین های تیره یا شلوار پارچه ای مشکی سِت کنید. برای لباس عادیتان هم می توانید به سراغ شلوارهای مخمل کبریتی تیره بروید.
▪ از پوشیدن کت هایی با دو چاک در پشت پرهیز کنید
شما باید سراغ کت هایی بروید که پشت شما را به خوبی بپوشاند. و به خصوص اگر احساس می کنید که در نواحی باسن کمی چاق هستید، باید از پوشیدن کت هایی که در پشتشان دو چاک دارند خودداری کنید، چون این نوع کت ها توجه را بیشتر به سمت باسن شما معطوف می کند. پوشیدن کت های بدون چاک پشت یا حداکثر یک چاک برای شما بهتر است.
▪ لباسهایی بخرید که اندازه و برازنده شماست
برخی به اشتباه تصور می کنند که لباسهای تنگ، لاغرتر نشان می دهد و قسمت های چاق و برآمده بدن را می پوشاند. البته این موضوع در خانم ها می تواند تا حدودی صحیح باشد، چون لباس زیر خانم ها می تواند تا حدی به آنها برای کنترل بعضی قسمت های چاق کمک کند. اما در آقایان به هیچ وجه اینطور نیست. لباسهای تنگ هیکل شما را حتی چاقی های شما را زننده تر هم نشان می دهد. از طرف دیگر برخی مردان چاق تصور می کنند پوشیدن لباسهای خیلی گشاد می تواند چاقی آنها را پنهان کند. اما آنها هم اشتباه فکر می کنند.
لباسهای خیلی گشاد فقط شما را از آنچه هستید چاق تر نشان می دهد. رمز لاغر به نظر آمدن این است که لباسهایی تن کنید که نه خیلی برایتان گشاد باشند و نه خیلی تنگ. لباس شما باید اندازه تن شما باشد.
▪ لباسهای تک رنگ بپوشید
پوشیدن رنگ های متضاد برای شلوار و پیراهن مثل سیاه و سفید بدن شما را دو قسمت می کند و میان تنه شما را بسیار بزرگتر نشان می دهد.
در عوض بهتر است رنگ لباس بالاتنه و پایین تنه خود را از رنگ های یکجور و یک فام انتخاب کنید تا لاغرتر به نظر برسید. و اگر می خواهید خیلی لاغرتر به نظر برسید سرتاپا مشکی بپوشید. اما برای اینکه دیگران فکر نکنند به مراسم ترحیم می روید، کفش یا وسایل دیگرتان را از رنگ های مختلف استفاده کنید.
▪ از پوشیدن بلوز یقه اسکی خودداری کنید
اگر سنگین و قوی هیکل هستید، به هیچ وجه بلوز یقه اسکی تن نکنید، بلوزهای یقه هفت و تی شرت، بلوزهای آستین بلند و پلوور و ژاکت برای شما مناسب تر است. به خصوص وقتی گردنتان کوتاه است، بلوزهای یقه هفت گردنتان را بلندتر نشان خواهد داد.
▪ نقش های روی لباستان را به دقت انتخاب کنید
از پوشیدن تی شرت ها و پیراهن هایی که نقش های بزرگ دارند خودداری کنید. این نوع طرح ها توجه طرف را به قسمت بالاتنه شما معطوف می کند، که اگر شکم بزرگی داشته باشید اصلاً خوشایند نیست. لباسهایی با طرح های ریز که دور از هم قرار گرفته باشند برای شما مناسب تر است.
▪ کمربند ببندید
بستن کمربند باعث می شود که قسمت کمرتان لاغرتر و جم و جورتر به نظر برسد. اما دقت کنید که خیلی آن را سفت نبندید که شکمتان بیرون بیفتد.
● مردان لاغر و قد بلند
▪ از پوشیدن راه راه های عمودی خودداری کنید
مردان قد بلند با پوشیدن راه راه های عمودی خیلی بلندتر به نظر خواهند آمد، از اینرو بهتر است لباسهای راه راه افقی انتخاب کنید. به خصوص پیراهن هایی که یک راه کلفت عمودی روی قسمت سینه دارند برای شما بسیار مناسب است چون شانه هایتان را پهن تر نشان می دهد و خوش هیکل تر به نظر خواهید رسید.
▪ از پوشیدن لباسهای تک رنگ خودداری کنید
اگر از بالا تا پایین یک رنگ بپوشید (به خصوص مشکی)، از آنچه هستید هم لاغرتر به نظر خواهید آمد. پس سعی کنید از رنگ های متضاد و مختلف در لباسهایتان استفاده کنید. باید خوشحال باشید چون دست شما در انتخاب رنگ لباس کاملاً باز است.
▪ پیراهن های اندازه خود تن کنید
پیر اهن های گشاد و آزاد دور شما موج می خورد و اصلاً مناسب شما نیست. از اینرو بهتر است پیراهن ها و بلوزهایی انتخاب کنید که اندازه تن شما باشد. اما دقت کنید لباسهای چسبان اصلاً برای شما خوب نیست چون لاغری شما را صد برابر نشان خواهد داد.
▪ کفش های پنجه گرد نپوشید
اگر واقعاً قد بلند هستید، کفش های نوک گرد باعث می شود بی تناسب به نظر بیایید. برای اینکه توازن بیشتری به هیکلتان بدهید از کفش های نوک چهار گوش استفاده کنید. وقتی موقع انتخاب کفش رسمی باشد با مشکلی مواجه نخواهید بود، اما خرید کفش های اسپرت با نوک گوشه دار کمی دشوار است، بدین منظور حتی الامکان کفش هایی بخرید که نوکشان خیلی گرد نباشد.
▪ از پوشیدن شلوار جین های تنگ خودداری کنید
شلوار جین های تنگ با اینکه در دهه ی هشتاد خیلی مُد بود، اما اصلاً برازنده شما نیست. شما بهتر است شلوار جین هایی راسته تر انتخاب کنید.
▪ از رنگ های روشن تر استفاده کنید
رنگ های روشن شما را کمی چاق تر نشان می دهد. پس بهتر است رنگ هایی مثل سفید، کرم، آبی روشن، طوسی کمرنگ، و از این قبیل انتخاب کنید.
● مردان کوتاه قد
▪ کفش های نوک مربعی انتخاب کنید
کفش های نوک تیز وقتی خوب به نظر می رسد که قدتان بلندتر باشد و شلوارتان تا حدی روی کفشتان را بگیرد. اما اگر کوتاه قد هستید، پوشیدن این نوع کفش ها شما را مثل دلقک های سیرک می کند. بهترین نوع کفش برای شما کفش های نوک گوشه دار و مربعی است.
▪ کفشتان را کمی پاشنه دار انتخاب کنید
گرچه پوشیدن کفش های با پاشنه های سنگین اصلاً زیبا نیست، اما خوب است که کفش های شما یک مقدار کمی پاشنه داشته باشد. از پوشیدن کفش های تخت باید اجتناب کنید. کفش های کمی پاشنه دار زیادی در بازار موجود است و این نوع کفش ها با هر نوع شلواری هم خوب می آید. اگر می خواهید باز هم بلندتر به نظر برسید، بهتر است از شلوارهای بلند استفاده کنید که قسمت عقب آن روی پاشنه کفشتان را بگیرد.
▪ از وسایل جانبی استفاده کنید
لوازمی مثل یک گردنبند زیبا، کراوات، یا کلاه باعث می شود که توجه افراد روی صورتتان جلب شود و کمتر متوجه هیکلتان شوند. کلاه از همه ی این ملزومات بهتر است چون قدتان را هم چند سانتی متری بلندتر می کند.
▪ از پوشیدن لباسهایی با نقش های بزرگ خودداری کنید
روی هیکل های کوتاه، نقش و نگارهای بزرگ خیلی به چشم می آید. برای شما بهتر است که لباسهایتان را با نقش های کوچک تر انتخاب کنید.
▪ شلوارهای فاق کوتاه بپوشید
شلوارهای فاق بلند برای مردان کوتاه قد چندان مناسب نیست چون باعث می شود قسمت های باسنتان را بزرگتر نشان دهد. اما شلوار فاق کوتاه پاهایتان را بلندتر نشان می دهد و باسنتان را هم بزرگ و چاق نمی کند.
▪ از کراوات های باریکتر استفاده کنید
کراوات های باریک و متوسط بدنتان را بهتر نشان می دهد. از بستن کراوات های بلند اجتناب کنید چون تناسب هیکلتان را به هم می ریزد. اگر کوتاه قد هستید بهتر است از کراوات های کوتاه تر و باریک تر استفاده کنید.
▪ آنچه برازنده شماست، تن کنید!
همه ی هیکل ها زیباست، پس از اینکه قدتان خیلی کوتاه یا خیلی بلند است نالان نباشید. شما می توانید با پوشیدن لباسهای مناسب و برازنده عیب و ایراد بدنتان را برطرف کنید. خیاطتان باید یکی از نزدیکترین دوستان شما باشد. مهم نیست قد و هیکلتان چقدر است، فقط یک خیاط ماهر می تواند برای هیکل های مختلف لباسهای متناسب بدوزد.
ممکن است دوست داشته باشید که روی مُد لباس بپوشید، اما یادتان باشد اگر در اتاق پرو دیدید که به هیکل شما برازنده نیست، اصلاً فراموشش کنید. نکاتی که در این مقاله گفته شد، موقع خرید لباس خیلی به دردتان خواهد خورد

آقایان و خانم ها اگر خوشبختی پایدار می خواهید بدانید

آقایان جوان بدانند
زنها را درک کنید تا صمیمیت فوران کند. تنها حسی که این موجود آسمانی را هراسان می کند عدم درک متقابل از سوی همسرش می باشد. همان قدر که مردان از عدم شایستگی می ترسند، زنان از این که احساسات و عواطف شان درک نشود، بیمناک هستند. اگر می خواهید شوهری نمونه باشید، باید بدانید که:
۱) زنان را درک کنید
نیازها، عواطف و حضور همسرتان را درک کنید. شما باید شادی، ناراحتی، سرزندگی و کسالت و همه حالات آنها را درک کنید.
۲) زن باید حرف بزند تا راحت شود
زنان باید صحبت کنند، آنان با صحبت کردن آرام می شوند. همین که شروع به تعریف کردن می کنند، انگار که آن مسئله به بهترین شکل حل شده است. هرگز او را از تعریف کردن و صحبت کردن، باز ندارید.
۳) گوش کنید
فراوان و فراوان به حرف هایش گوش دهید. وانمود نکنید که می شنوید بلکه با دقت به حرفها و درد دلش گوش کنید. گوش کردن به صحبت هایش بذر صمیمیت را در دل شکننده او می کارد. هنگامی که صحبت می کند صمیمانه نگاهش کنید و گوش دهید.
۴) راه حل ندهید
سریع پیشنهاد و راه حل ندهید. زن نمی گوید که شما مشکل را حل کنید. او می گوید چون تنها می خواهد که گفته شود و نمی خواهد مسئله حل شود. اگر می گوید: سرم درد می کند. نگویید برو دکتر. بگذارید به صحبتش ادامه دهد.
۵) زن به توجه شما نیاز دارد
به او توجه کنید. به نیازهایش به لباس هایش، به صورتش و آرایش جدیدش. به فعالیت های روزانه اش و به تمام صبوری هایش. وقتی وارد خانه می شوید، نگاهش کنید. به مهمانی که می روید بین مردم غرق نشوید و هراز گاهی به دنبال او نیز بگردید. هم توجه کنید و هم به آنها فضا بدهید. او کفش تازه خریده و به شما می گوید، چطوره؟ و شما می گویید: خوبه! او خودش هم می داند که کفش خوبی خریده است. چیزی بیش از اینها می خواهد. او باید بشنود که: به پاهای تو فوق العاده است.
۶) زن دوست دارد مرد مقتدر باشد
مرد نباید ضعیف باشد. زنان از تماشای قدرت همسرشان لذت می برند. مقتدر باشید. دست کم نشان دهید که مقتدرید. تلاش کنید. با شخصیت و محترم باشید. ورزش کنید. خرابی های خانه را سریع تعمیر و اصلاح کنید. مسوولیت پذیر باشید.
۷) زن دوست دارد که به او احترام بگذارید
به او احترام بگذارید. تنها خدا می داند که احترام گذاشتن به او چقدر برایش لذت بخش است. مرد و زن در جلوی در ایستاده اند. زن کیف می کند اگر شما بگویید: اول خانم ها و او جلو برود. هرگز زن را جلوی دیگران خرد نکنید. پیش بچه ها، فامیل و حتی غریبه ها با او خیلی محترمانه صحبت کنید.
۸) زن به اعتبار نیاز دارد
تنها شما می دانید که می توانید اعتبار مورد نیاز خانم ها را به آنها بدهید. زن را یکی از معتبرترین و شاید دقیقا معتبرترین فرد خانواده معرفی کنید. البته بدون لطمه زدن به شخصیت خودتان.
۹) به همسرتان قوت قلب دهید
به او اطمینان دهید. به او بگویید که دوستش دارید. بگویید که همیشه حمایتش می کنید و تنهایش نمی گذارید. بگویید که او یک کانون محبت است و خانه بدون او روح ندارد. قوت قلب، یک بمب صمیمیت است. این قوانین بسیار ساده، اما مهم را اجرا کنید، خواهید دید که صاحب بهشت روی زمین خواهید شد!
● خانم ها! اگر خوشبختی پایدار می خواهید بدانید که...
به مردان قدرت دهید، تا صمیمیت فوران کند، مرد موجودی عاشق قدرت است. مرد از این که قدرتمند باشد حظ می کند. در آسمان اوج می گیرد و شما را نیز همراه خود می برد. از این که توانا باشد یا احساس توانایی کند ، لذت می برد. تا وقتی به گشتن این احساس در مردان مشغولید، بدانید که تنها می توانید خواب خوشبختی را ببینید.
اگر قدرت مرد را نادیده بگیرید و یا از آن انتقاد کنید بدانید که دیگر پری رویاهایش نخواهید بود. او به دنبال کسی است که به قدرت هایش ایمان داشته باشد و حتی ضعف هایش را در جهت تقویت توانایی هایش مثبت جلوه دهد. پس مراقب باشید و بدانید که:
۱) اگر خودتان دارای درآمد هستید
هرگز درآمد و پولتان را به رخ همسرتان نکشید. حتی اگر درآمد بیشتری دارید هرگز به روی خودتان هم نیاورید. بگذارید همسرتان احساس کند که همه چیز در دست اوست و اداره امور مالی خانواده به دست قدرتمند همسرتان اداره می شود.
۲) مطلقا او را با کسی مقایسه نکنید
نگویید شوهر خواهرم دوتا خانه دارد. فلانی این قدر درآمد دارد و تو همیشه مثل گداهایی. اگر واقعا به بهبود اوضاع مالی فکر می کنید او را برای تلاش بیشتر تشویق کنید. انتقاد دشمن صمیمیت است.
۳) تو بی عرضه ای! فاتحه خواندن بر صمیمیت است
تو بی عرضه ای! یعنی فرو ریختن مرد. یعنی به دست خود خانه را خراب کردن. هر مفهوم مشابه تو بی عرضه ای فاتحه ای بر صمیمیت و عشق متقابل مرد است.
۴) شوهر خود را حلال مشکلات بدانید
مشکل را به او بگویید و از او بخواهید آن را حل کندو تایید کنید که تنها او قادر به حل این مسئله است.
۵) به مردان اندرز ندهید و نصیحت نکنید
مردها دوست دارند که مشکلاتشان را به تنهایی حل کنند و اگر به شما چیزی نمی گوید یعنی به تنهایی قادر است موضوع را حل و فصل کند و در صورت لزوم با شما در میان می گذارند. با نصیحت نکردن، زندگی خود را عاشقانه کنید.
۶) سکوت مردان را نشکنید
این اشتباه خانمهاست که وقتی مرد ساکت است، مدام به سمت آنها می روند و با آنها حرف می زنند. اگر او ساکت است به سکوت نیازمند است و احترام به این سکوت یعنی صمیمیت بیشتر. سکوت طولانی در زنان ممکن است به معنی آزرده خاطر بودن باشد اما در مورد مردها این طور نیست.
۷) به مردان فضا بدهید.
گاهی شوهر خود را رها کنید تا با خود خلوت کند. با دوستانش به ورزش برود و به خانواده خود تنها سر بزند! مدام دنبال او نباشید فضای رها شدن، این چیزی است که آنها گاهی به آن نیاز دارند. اگر به آنها این فضا را هدیه کنید، آنها نیز به شما عشق می ورزند.
۸) مرد دوست دارد که از او قدردانی شود
تشکر به مرد قدرت پرواز می دهد. از هر کار کوچکی که برای شما انجام می دهد، تشکر و قدردانی کنید تا او نیز بی حساب به شما عشق بورزد.
۹) مرد باید تایید شود
توانایی های همسرتان را تایید و مدام تاکید کنید او صاحب بهترین توانایی ها و شایسته ترین شوهر است و تایید مردها یعنی فوران صمیمیت.
۱۰) باید مورد اطمینان باشد
به او اعتماد کنید. با اطمینان خاطر به این که او می تواند و شما نیز می توانید به راحتی بسیاری از کارها را به او بسپارید.
۱۱) مردها را تشویق کنید
مرد عاشق تشویق است. کف زدن ها را فراموش نمی کند و پشت او زدن به علامت تشویق را حس می کند. مرد، آفرین شما را تا عمر دارد به خاطر می سپارد.
ما نیز لبخند شما را بعد از اجرای این قوانین طلایی، تا همیشه به خاطر داریم

آسیب شناسی روانی، روزنهان، سلیگمن، ترجمه یحیی سید محمدی، زمستان ۸۰ ۲- ماهنامه دنیای سلا مت، شماره ۲۵، «خودکشی یا فرار از واقعیت؟

آب بر آتش دعوا

سکوت، جواب‌های سربالا، در قفل شده اتاق خواب، پریشان خاطری.
در این شرایط می‌خواهید موی سر خود را بکنید، رک بگوییم دیگر فکری بهتر از این به نظرتان نمی‌رسد و نمی‌دانید چه کاری انجام دهید. عذرخواهی از همسر‌تان ممکن است مشکل به نظر برسد به‌خصوص زمانی که بر سر موضوعی با هم چندین بار مخالفت کرده باشید. ممکن است در خود توان گفتن «متاسفم» را نبینید و شاید هم هر کاری که فکر می‌کردید به او می‌فهماند از کرده خود پشیمان هستید را انجام داده‌اید.
در زیر چندین روش برای عذرخواهی مطرح شده است که می‌تواند به اختلافات پایان دهد.
● انتقاد را بپذیرید
گوش دادن به حرف‌های همسرتان یک موضوع‌ مهم برای پایان دادن به جر و بحث به شمار می‌رود؛ مجادله‌هایی که هر دوی شما تصور می‌کنید، حق با شماست و مشکل مربوط به همسرتان است.
این به خصوص زمانی صدق می‌کند که قبلا نیز مکررا بر سر موضوع فعلی بحث کرده باشید.
وقتی او از شما انتقاد می‌کند، نشان دهید که حرف او را می‌فهمید، همان گونه که انتظار دارید هنگامی که شما صحبت می‌کنید، او نیز متوجه منظورتان شود. باز فکر کنید، نظر خودتان را بدهید، ایده او را لحاظ کرده و جلو بروید.
● به خود استراحت دهید
در اوج یک مجادله، فشار خونتان بالا می‌رود، تپش قلبتان بیشتر می‌شود و ممکن است چیزهایی بگویید که لزوما از بیان آنها منظوری ندارید. همیشه به مکانی خلوت نیاز دارید که در آن از هم جدا شده، آرام گرفته و افکار خود را جمع کنید. البته هنگامی که خیلی عصبانی هستید، از ماشینتان به عنوان یکی از مکان‌ها استفاده نکنید. سعی کنید کمی قدم‌زده و یا بدوید یا به آشپزخانه رفته کمی از ظروف نشسته را بشویید.
انرژی خود را معطوف فعالیت‌های مفیدتر و سودمندتر کنید و در عین حال به همسر خود مقداری فرصت دهید تا با خودش تنها باشد. برگشتن به بحث و مجادله بعد از یک استراحت کوتاه باعث می‌شود در مورد موضوع با دیدی بازتر و فکری آزادتر بنگرید و امید بیشتری برای رسیدن به یک نتیجه عملی و منطقی در شما ایجاد شود.
● گذشته را یادآوری نکنید
اگر می‌خواهید به توافقی در آینده دست پیدا کنید با پیش کشیدن گذشته‌ها به هیچ کجا نخواهید رسید. مهم نیست که او بار آخر فلان چیز را گفته و یا شما چه گفتید. با هم عهد کنید که گذشته‌ها گذشته. به چیزی که اکنون در حال روی دادن است توجه کنید. آتش‌آور معرکه شدن راه به جایی نخواهد برد. با فراموش کردن گذشته زودتر به توافق خواهید رسید.
● دوست داشته باشید
اگر به آرامی در مورد موضوعی بحث می‌کنید و همسرتان یک باره صدایش را بالا برده و از کوره در رفت،‌کافی است به طرفش رفته و او را آرام کنید. بگذارید بفهمد که این فقط یک مجادله بی‌اهمیت است و شما برای شنیدن صحبت‌های او در کنارش هستید به علاوه این رفتار نشان دهنده این است که شما به او اهمیت داده و دشمن او نیستید.
● جو مناسب ارتباط را ایجاد کنید
در حالی‌که او به حالت قهر به اتاق خواب می‌رود، چند عدد شمع روشن کرده، چای یا نوشیدنی بیاورید و از همسرتان بخواهید برای بحث و گفت‌وگو نزد شما بیاید. او اتاقی که با سوسو زدن شعله‌های لطیف شمع روشن می‌شود را محلی مناسب برای تبادل نظر و اندیشه یافته و از حالت تدافعیش کاسته خواهد شد. محیط اطراف تاثیر مستقیمی روی احساسات ما دارد. عصبانیت یک احساس خشن است اما با مراقبت همراه با توجه محبت آمیز، همیشه می‌توان آن را کنترل کرد.
● مشکل‌ترین کلمه را به زبان آورید
یک عذرخواهی واقعی می‌تواند یکی از دشوارترین پیشنهادات باشد برخلاف تصور عموم، همه افراد قادر به به زبان آوردن این کلمه ۶حرفی «متاسفم» بوده و تا به حال هیچ کس بعد از گفتن آن غش نکرده است. می‌توانید پیش از اینکه تسلیم شده و بگویید «متاسفم» به بحث و جدل ادامه دهید، اما بهتر است با بیان این کلمه آب را روی آتش ریخته و خیلی سریع‌تر غائله را ختم کنید. تقصیر را نباید فقط به گردن آقایان انداخت، گاهی اوقات خانم‌ها نیز می‌خواهند فقط حرف خودشان را به کرسی بنشانند، اما تا زمانی که نتوانید، کوتاه آمده و عذرخواهی کنید، به خصوص هنگامی که برایتان دشوار است، نمی‌توان گفت که انسانی معتدل و منطقی هستید.
● جمله‌ای دلپذیر بگویید
یک مجادله می‌تواند بسیار خسته کننده بوده و اثرات احساسی سوئی را به طور موقتی به همراه داشته باشد. با اینکه باید روشن و صادق بود، گاهی اوقات ابراز حقیقت تلخ باعث بروز صدمه می‌شود. بعد از مجادله و جر و بحثی طولانی، وقت کوتاهی را اختصاص دهید به اینکه به یکدیگر یادآوری کنید که آن فقط یک اختلاف نظر معمولی بوده و اگرچه ممکن است برخی از عقاید همسرتان باعث اذیت و آزار شما شود، اما در عوض بسیاری از محاسن دیگر وی را مانند خوش مشربی او، عشقش به فرزندانتان یا جدیتش دوست دارید، در این صورت همسر شما نیز به احتمال زیاد دست به مقابله به مثل خواهد زد.
گاهی اوقات فراموش کردن حرف‌های آزاردهنده کسی که دوستش دارید مشکل به نظر می‌رسد اما اگر چیزی قابل تعریف را با آن بیامیزید، روبه رو شدن با مسئله بسیار آسان‌تر خواهد شد.
● بگویید دوستش دارید
بسیار تاکید می‌کنیم همیشه، همیشه، همیشه هنگامی که می‌خواهید به حالت آشتی و صلح برگردید به همسرتان بگویید که دوستش دارید. اطمینان دادن اینکه احساس شما به همسرتان هیچگاه و تحت هیچ شرایطی تغییر نخواهید کرد، در دستیابی به یک نتیجه صلح‌آمیز و ماندنی نقش بسیار با اهمیتی خواهد داشت.
● برای عصر برنامه‌ریزی کنید
بعد از اینکه در خانه اوضاع آرام شد، برای آزاد شدن فکرتان از مجادله، برای انجام یک فعالیت تفریحی آماده شوید.
اگر همسرتان قبلا برای رزرو بلیت سینما و یا گرفتن تاکسی اقدام می‌کرد، این بار شما پیش‌دستی کرده و این کارها را انجام دهید، او تحت تاثیر این اعمال نوظهور شما قرار خواهد گرفت و این به شما فرصتی می‌دهد تا بتوانید از این تغییر رفتاری لذت ببرید.
ممکن است زمانی توسط همسرتان «آدمی تنبل و نامرتب» مورد خطاب قرار گرفته و این موضوع را فراموش کرده باشید! اما در مورد زنان وضعیت متفاوت است آنها بسیار سخت می‌توانند سخنی که برایشان گران تمام شده است را از ذهنشان خارج کنند. با پیش‌قدم‌شدن در پیشنهاد دادن یک فعالیت تفریحی، به‌خصوص بعد از جر و بحث نه تنها ذهن خود را مشغول موضوعی دیگر می‌کنید، بلکه به همسرتان می‌فهمانید که هنوز هم دوستش دارید. وقت‌تان را با او بگذرانید.
عذرخواهی تنها به این معنا نیست که بگویید متاسفید و آن اتفاق را برای همیشه فراموش کنید. در حقیقت، فراموشی باعث تجدید دوباره رابطه‌تان می‌شود.
با وقت گذاشتن برای بحث و گفت‌وگوی منطقی و آزادانه در مورد مشکلات، در عین حالی که می‌دانید طرف مقابلتان را دوست دارید خواهید توانست اختلاف نظرها را تبدیل به وسیله‌ای برای پیشرفت و ابزاری آموزنده کنید. به یاد داشته باشید که همسرتان بهترین دوست شما است. از خود بپرسید: آیا طرز رفتار یا صحبت من با یک دوست این گونه باید باشد؟ آنگاه در آینده به اختلافات به گونه‌ای دیگر خواهید نگریست

۷ روش ابراز علاقه به فرزندان

فرزندان ما مهم ترین ارثیه در جهان هستند و عشق ما نسبت به کودکانمان با اهمیت ترین ارثیه ما برای آن ها محسوب می شود. این هفت روش به فرزندان ما کمک می کند تا زندگی آینده خود را محکم تر بنا کنند.
۱) زمانی را با کودکان خود بگذرانید.
زمان بهترین هدیه ای است که می توانیم به کودکان خود تقدیم کنیم.
این با هم بودن باعث می شود احساسات، فعالیت ها و اعتقادات را با یکدیگر مبادله کنیم. با این کار فرزندانمان ارتباط برقرار کردن و گفت و گو کردن با دیگران را می آموزند و به طور حتم از لحاظ ارتباطات اجتماعی پیشرفت می کنند. به کودکان خود کمک کنید تا روش های جدیدی خلق کرده و آنها را در کنار خانواده خود تجربه کنند و لذت ببرند.
۲) الگویی برای فرزندان خود باشید.
رفتار ما بیش از گفتارمان فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهد. ما قهرمان دنیای آنها هستیم.
۳) به حرف های فرزندان خود گوش دهید.
پیغام های کودکان هدیه های با ارزشی هستند. زمانی که مشتاقانه به حرف های آنها گوش می دهیم اعتماد به نفس کوکان خود را تقویت می کنیم.
هنگامی که با کودکان خود هستید هم سطح آنها باشید و با تمام وجود به آنها گوش دهید.
احساسات و حالات زیبای آنها از طریق چشم هایشان بیان می شود اگر ما به حرف های آنها دقت کنیم کودکانمان نیز به سخنان ما عمیقاً و با تمام وجود، گوش می دهند.
۴) شیوه تربیتی مناسبی برای کودکان خود در نظر بگیرید.
فرزندان ما باید بیاموزند که در مقابل کارها و انتخاب هایشان پاسخگو باشند. آنها باید بدانند که با کارهای آزاردهنده آنها مخالفت می شود اما والدین همیشه به آنها عشق می ورزند.
۵) کودکان خود را تشویق کنید.
کلمه های امیدبخش و تشویق آمیز، اعتماد به نفس را به کودکان هدیه می دهد. موفقیت ها و استعدادهای کودکان خود را به زبان بیاورید.
زمانی که فرزندانتان کار مهمی انجام می دهند حتماً به آنها بگویید که موفق بوده اند.
کودکان ما احتیاج دارند، بدانند که امیدها و آرزوهای آنها رادرک می کنیم و به طور حتم حامی آنها هستیم.
فرزندانتان را تشویق کنید تا از لحاظ روحی و معنوی رشد کنند تا زندگی متعادلی داشته باشند.
۶) تجربه های خود را با کودکانتان تقسیم کنید.
هر کدام از ما داستان های ارزشمندی برای گفتن داریم. این داستان ها مشخص می کنند که عکس العمل ما در مقابل این حوادث، زندگی کنونی ما را به وجود آورده است.
با تجارب خود می توانیم کودکان مان را راهنمایی کنیم.
شاید روی فرزندان شما نیز با بعضی از شرایطی که برای شما پیش آمده، روبه رو شوند و به طور حتم از تجارب شما بهره می گیرند و از اشتباهات دوری می کنند. فرزندان ما در زندگی احتیاج به الگویی دارند تا آن را سرمشق خود قرار دهند.
ارزش های وجودی را به طور عملی به فرزندان خود آموزش دهید. اشتباه های خود را قبول کرده و عذرخواهی کنید.
۷) به فرزندان خود بی قید و شرط عشق بورزید.
عشق هدیه بی چون و چراست. به کوکان خود نشان دهید که آنها را در هر شرایطی دوست دارید و حمایتشان می کنید. در این صورت آنها هنگام سختی ها و مشکلات با آرامش و احساس امنیت به شما پناه می آورند.
فرزندان شما برای تصمیم گیری و تجربه موارد جدید نیاز دارند که آزاد باشند. آنها باید بیاموزند که در زندگی مسوولتی پذیر و مقاوم باشند.
آنها اجازه دارند شکست بخورند و یا پیروز شوند بدون این که قضاوتی در مورد آنها صورت گیرد. اگر همه نیازها، امیدها و انتظارات فرزندان خود را در یک کلمه خلاصه کنیم، آن کلمه عشق است

۵قدم جلوتر از دختران

1)کنترل خشم
خشم چیز بدی است و نشانه ی رشد یک ویژگی نامناسب است.خود شما از آن اجتناب کنید. با دخترتان درباره آن حرف بزنید و هر جایی که می توانید الگوی او شوید. نشان دهید که شماهم از خشم پرهیز می کنید.
به دختران،خویشتن داری و دوری جستن از خشم را آموزش دهید. آن قدر در توصیه ی" خشمگین نشدن" بکوشید که ملکه ی ذهن او شود.
خود شما هم بی جهت و به دلایل بی مورد خشمگین نشوید. بر سر خدمتکارتان فریاد نکشید. بی جهت، به طرف اشخاص چیزی پرتاب نکنید. بگذارید که الگو و سرمشق شایسته فرزند خود باشید.
۲) مراقب حسادت باشید
حسادت هم مثل خشم، بخشی از طبیعت انسان است. و در این میان بعضی فکر می کنند که بیشتر یک ویژگی زنانه است. خوشبختانه می توان با اندیشیدن، خواندن و نگاه کردن از شدت این صفت منفی کاست. درباره مشکلات ناشی از حسادت کتاب بخوانید. از تجربه های شخصی خود دلیل و مورد بیاورید.
مراقب نشانه های حسادت باشید. اگر می بینید دختر شما به آن چه دوستانش دارند حسادت می کند، این احساس را در او نابود کنید.
۳) گفتن قصّه
قصّه ی خوب می تواند سبب شود که دخترتان زندگی را با دیدی مثبت نگاه کند. قصّه می تواند بر شمار دوستان او بیفزاید. قصّه ها را مرتب برایش تکرار کنید. بسیاری از قصّه ها آموزنده اند و بیش از درس و دانشگاه به دختران ما مطلب یاد می دهند.
۴) نق نزنید
به خصوص جلوی دخترتان به شوهرتان نق نزنید و غرولند نکنید. حتی اگر احساس کردید که باید غرولند کنید، در خلوت به دخترتان بگویید از این عادت بدی که دارید شرمنده اید و قصد دارید هرطور شده خودتان را از شرّ آن نجات دهید.
این طوری در چشم دخترتان مانند یک قهرمان ظاهر می شوید. اذعان به اشتباه، از شما انسان عاقل تری می سازد. دخترتان هم از این رفتار شما سود می برد.
غرولند کردن نشانه ی ذهن مغشوش است. علّتش این است که امور ساده و بی اهمیّت را بزرگ جلوه می دهید. موش را غول می کنید. درست بیندیشید.
۵) تصمیم گیری
زندگی در مجموعه ای از تصمیم گیری ها خلاصه می شود. این که چه مواقع از خواب بیدار شویم. چه لباسی بپوشیم، چه بخوریم و ...
بسیاری از ما وقتی دخترانمان را بیش از اندازه مورد حمایت قرار می دهیم به آن ها ظلم می کنیم. مادرها باید به این نتیجه برسند و تصمیم بگیرند که به دخترانشان تا چه اندازه آزادی عمل و پول بدهند. یک راه مشخص و یا یک راه ساده وجود ندارد. باید به کلیّت آن نگاه کرد.
راهی برای این کار وجود دارد. وقتی دخترتان به اندازه کافی بزرگ شد، به او مسوولیّت هایی واگذار کنید. به او کارهایی در منزل بدهید. این روزها زن ها تصمیمات زیادی می گیرند. در گذشته تصمیم گیری زن ها مشمول امور جزیی و بی اهمیّت می شد، امّا امروزه باید تصمیمات مهم بگیرند.
خرید لباس، خرید مواد ساختمانی، خرید اتومبیل، خرید خانه، یخچال و بسیاری از اقلام ریز و درشت نمونه هایی است که می توان به آن اشاره کرد.
اگر در کودکی مسوولیّت هایی را به دخترتان واگذار کنید، به او در کار تصمیم گیری کمک می کنید و شرایطی فراهم می سازید که بعداً تصمیمات عاقلانه تری بگیرد

۵ جمله معجزه آسا

بعضی از کلماتی را که شما به کار می برید می تواند تأثیر بسیار زیادی روی فرزندانتان بگذارد حتی اگر فکر می کنید که آنها نشنیده می گیرند. طرز بیان شما هنگامی که چیزی می خواهید، پاسخی می دهید و یا توضیحی می دهید کودکان را ترغیب می کند به این که در کار گروهی شرکت کنند و یا اعتماد به نفس پیدا کنند و شاید هم بر عکس باعث می شود که احساس سرخوردگی و یأس و ناامیدی کنند. آقای چیک مورمن، دبیر یکی از مدارس در میشیگان و پدر ۴ بچه، در سمینارهای مختلفی در سراسر کشور به آموزش مهارت های گفتاری والدین نسبت به فرزندانشان می پردازد. همچنین در کتاب جدیدش تحت عنوان «والدین می گویند: چگونه با فرزندانمان صحبت کنیم تا حس اعتماد به نفس و مسئولیت پذیری را در آنها به وجود آوریم.» شرح و تفصیل عباراتی که همیشه والدین به کار می برند و باعث آزردن بچه ها شده و همچنین کلمات مفید و سودمندی که کودکان را هر چه بیشتر به والدین نزدیک می کند، می پردازد.
۱) لطفاً خودت تصمیم بگیرزمانی که فرزندتان در انجام بعضی کارها از شما کمک خواست و یا این که نظر شما را در بعضی کارها خواست اگر از این عبارت استفاده کنید که تو خودت بهتر می دانی چون تو مسئول کارهای خودت هستی، خیلی بهتر است. به عنوان مثال، شما باید به او و دوستش بگویید:« لطفاً تصمیم بگیرید که یا آرام و بی صدا بازی کنید و یا این که بیرون بروید.» اگر همچنان تا پنج دقیقه بعد با سرو صدا بازی کردند، می توانید به آنها بگویید:« فکر می کنم که تصمیم گرفته اید بیرون بازی کنید.» با این کارتان نه تنها درباره عمل و عکس العمل به او آموزش داده اید بلکه او خود متوجه اشتباهش شده و بیرون می رود یعنی او کاملاًً متوجه شده که خودش در انتخاب این کار تصمیم گیرنده بوده است.
۲) من دوستت دارم، ولی از این رفتار خوشم نمی آید اگر شما قصد ادب کردن فرزندتان را دارید و همچنین می خواهید که او دیگر این کار اشتباه را انجام ندهد- اگرچه کودک متوجه کار اشتباه خود شده ولی این کار باعث نمی شود که او شخص بدی شود. به او بگویید که او را دوست دارید و به نحوی این جمله را بیان کنید که او متوجه نارضایتی شما شده و همچنین گونه ای وانمود کرده که هدف از این کار صرفاً برای این می باشد که او تشخیص دهد که چه کاری در خور اوست، نه این که قصد تنبیه کردن او را دارید و شما نیز باید به جای فریاد زدن هر چه بیشتر خونسردی خودتان را حفظ کنید.
۳) از تو می خواهم که در حل بعضی از مشکلاتم به من کمک کنی اگر فرزندتان کاری انجام می دهد که باعث عصبانیت شما شده مثلاً در هنگام شام خوردن شلوغ می کند و یا با غذایش بازی می کند به گونه ای وانمود کنید که مشکلی دارید. از او دریافتن راه حل کمک بخواهید، شاید فقط او زمانی که شما مشغول چیدن ظروف هستید شلوغ می کند. در این روش، او احساس خودبزرگ بینی کرده و به شما کمتر به عنوان یک مخالف می نگرد. ممکن است تنها راه حل این کار ترک کردن رفتار زشت او باشد و در نتیجه باعث جلب رضایت شما می شود، بعد از این هم چگونه می توانید آسوده خاطر باشید که او با یادآوری گذشته دیگر این کار را تکرار نخواهد کرد.
۴) آنچه را که واقعاً می خواهید به او بگویید وقتی که کودکان عصبانی می شوند، ممکن است کلماتی را بر زبان بیاورند مانند: «شما احمق هستید!» یا «از تو متنفرم» چون در این لحظه حساس اینها کلماتی هستند که بچه ها فکر می کنند می توانند بگویند. ولی شما باید با گوشه و کنایه به معنای کلمات او اشاره کنید و متوجه شوید که چه چیز باعث عصبانیت او شده است. شما باید منظور او را درک کرده به طور مثال: «آیا عصبانیت شما به خاطر این است که دوستتان مسائل خصوصی شما را با من درمیان گذاشته است؟» زمانی که فرزندتان یاد گرفت که چگونه احساساتش را کنترل کند، بعد از این هم قدرت بیان بهتری با دیگران خواهد داشت، حتی وقتی که شما در کنارش نباشید تا به او کمک کنید.
۵) افراد گوناگون نیازهای متفاوتی دارند وقتی که فرزندتان خیلی واضح و روشن می گوید که «این عادلانه نیست!» شما باید به او کمک کنید تا متوجه شود که در حقیقت با هر فردی نمی توان رفتار یکسانی داشت. این جمله معنی واقعی کلمه «عادلانه» را توضیح می دهد: یعنی «هر فردی از افراد خانواده زمانی به چیزی نیاز دارد که مخصوص اوست.» به طور مثال: اگر یکی از کودکان شما به عینک احتیاج دارد، شما به منظور رعایت عدل و انصاف برای فرزند دیگرتان عینک نمی خرید. وقتی که کفش کتانی یکی از بچه ها تنگ می شود، این بدان معنا نیست که برای دومی هم باید کفش کتانی خرید و اگر یکی از آنها به عفونت گوش مبتلا شود آیا شما هم به هر دوی آنها آنتی بیوتیک می دهید