آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آقایون به تناسب اندامتان لباس بپوشید

گرچه گفته شده که "همه ی آقایون یکسان خلق شده اند،" اما وقتی صحبت از هیکل و نوع لباس پوشیدن به میان می آید، این عقیده کاملاً اشتباه به نظر می رسد. به خاطر کمتر بودن انحنای بدن آقایان نسبت به بدن خانم ها، تفاوت اندام در آنها کمتر است. اما به هر حال باز تفاوت هایی وجود دارد. اگر بدانید که چطور با تناسب اندامتان لباس بپوشید و از پوشیدن چه مدل هایی خودداری کنید، در هر اجتماعی خوش تیپ ترین خواهید بود. 

یک نکته که همیشه موقع خرید لباس های جدید باید به خاطر داشته باشید این است که برازنده بودن لباس در تنتان در درجه اول اهمیت قرار دارد. اگر یک کت زیبا و گران در تن شما مناسب به نظر نمی رسد، دیگر مهم نیست که چقدر گران باشد یا مارک آن چه باشد، چون به درد شما نمی خورد. برعکس، اگر یک کت ارزانتر خوب به تن شما بنشیند و آن قسمت هایی از بدنتان را که دوست ندارید خیلی نمایان باشد را میپوشاند، بااینکه قیمت چندانی ندارد، اما شما را خوش تیپ نشان خواهد داد. در این مقاله می خواهیم به شما آموزش دهیم که چه لباسهایی مناسب اندام شماست و هنگام خرید باید بیشتر به دنبال چه لباسهایی باشید.
● مردان قوی هیکل
▪ از پوشیدن راه راه های افقی پرهیز کنید
اگر بزرگ و جثه دار هستید و مخصوصاً در نواحی شکم کمی اضافه دارید، از پوشیدن لباسهایی با راه راه های افقی و راه راه های مورب به شدت خودداری کنید. آنچه شما باید با کمال افتخار به تن کنید، پیراهن ها و شلوارهایی با راه راه های عمودی است.
این نوع پارچه راه راه نیمرخ بدن شما را بلندتر نشان داده و لاغرتر به نظر خواهید آمد. کت و شلوارهای با راه راه باریک عمودی برای شما بهترین انتخاب است، به خصوص وقتی با یک پیراهن مشکی ساده در زیر آن سِت شود. پیراهن های راه راه عمودی باریک را هم می توانید با شلوار جین های تیره یا شلوار پارچه ای مشکی سِت کنید. برای لباس عادیتان هم می توانید به سراغ شلوارهای مخمل کبریتی تیره بروید.
▪ از پوشیدن کت هایی با دو چاک در پشت پرهیز کنید
شما باید سراغ کت هایی بروید که پشت شما را به خوبی بپوشاند. و به خصوص اگر احساس می کنید که در نواحی باسن کمی چاق هستید، باید از پوشیدن کت هایی که در پشتشان دو چاک دارند خودداری کنید، چون این نوع کت ها توجه را بیشتر به سمت باسن شما معطوف می کند. پوشیدن کت های بدون چاک پشت یا حداکثر یک چاک برای شما بهتر است.
▪ لباسهایی بخرید که اندازه و برازنده شماست
برخی به اشتباه تصور می کنند که لباسهای تنگ، لاغرتر نشان می دهد و قسمت های چاق و برآمده بدن را می پوشاند. البته این موضوع در خانم ها می تواند تا حدودی صحیح باشد، چون لباس زیر خانم ها می تواند تا حدی به آنها برای کنترل بعضی قسمت های چاق کمک کند. اما در آقایان به هیچ وجه اینطور نیست. لباسهای تنگ هیکل شما را حتی چاقی های شما را زننده تر هم نشان می دهد. از طرف دیگر برخی مردان چاق تصور می کنند پوشیدن لباسهای خیلی گشاد می تواند چاقی آنها را پنهان کند. اما آنها هم اشتباه فکر می کنند.
لباسهای خیلی گشاد فقط شما را از آنچه هستید چاق تر نشان می دهد. رمز لاغر به نظر آمدن این است که لباسهایی تن کنید که نه خیلی برایتان گشاد باشند و نه خیلی تنگ. لباس شما باید اندازه تن شما باشد.
▪ لباسهای تک رنگ بپوشید
پوشیدن رنگ های متضاد برای شلوار و پیراهن مثل سیاه و سفید بدن شما را دو قسمت می کند و میان تنه شما را بسیار بزرگتر نشان می دهد.
در عوض بهتر است رنگ لباس بالاتنه و پایین تنه خود را از رنگ های یکجور و یک فام انتخاب کنید تا لاغرتر به نظر برسید. و اگر می خواهید خیلی لاغرتر به نظر برسید سرتاپا مشکی بپوشید. اما برای اینکه دیگران فکر نکنند به مراسم ترحیم می روید، کفش یا وسایل دیگرتان را از رنگ های مختلف استفاده کنید.
▪ از پوشیدن بلوز یقه اسکی خودداری کنید
اگر سنگین و قوی هیکل هستید، به هیچ وجه بلوز یقه اسکی تن نکنید، بلوزهای یقه هفت و تی شرت، بلوزهای آستین بلند و پلوور و ژاکت برای شما مناسب تر است. به خصوص وقتی گردنتان کوتاه است، بلوزهای یقه هفت گردنتان را بلندتر نشان خواهد داد.
▪ نقش های روی لباستان را به دقت انتخاب کنید
از پوشیدن تی شرت ها و پیراهن هایی که نقش های بزرگ دارند خودداری کنید. این نوع طرح ها توجه طرف را به قسمت بالاتنه شما معطوف می کند، که اگر شکم بزرگی داشته باشید اصلاً خوشایند نیست. لباسهایی با طرح های ریز که دور از هم قرار گرفته باشند برای شما مناسب تر است.
▪ کمربند ببندید
بستن کمربند باعث می شود که قسمت کمرتان لاغرتر و جم و جورتر به نظر برسد. اما دقت کنید که خیلی آن را سفت نبندید که شکمتان بیرون بیفتد.
● مردان لاغر و قد بلند
▪ از پوشیدن راه راه های عمودی خودداری کنید
مردان قد بلند با پوشیدن راه راه های عمودی خیلی بلندتر به نظر خواهند آمد، از اینرو بهتر است لباسهای راه راه افقی انتخاب کنید. به خصوص پیراهن هایی که یک راه کلفت عمودی روی قسمت سینه دارند برای شما بسیار مناسب است چون شانه هایتان را پهن تر نشان می دهد و خوش هیکل تر به نظر خواهید رسید.
▪ از پوشیدن لباسهای تک رنگ خودداری کنید
اگر از بالا تا پایین یک رنگ بپوشید (به خصوص مشکی)، از آنچه هستید هم لاغرتر به نظر خواهید آمد. پس سعی کنید از رنگ های متضاد و مختلف در لباسهایتان استفاده کنید. باید خوشحال باشید چون دست شما در انتخاب رنگ لباس کاملاً باز است.
▪ پیراهن های اندازه خود تن کنید
پیر اهن های گشاد و آزاد دور شما موج می خورد و اصلاً مناسب شما نیست. از اینرو بهتر است پیراهن ها و بلوزهایی انتخاب کنید که اندازه تن شما باشد. اما دقت کنید لباسهای چسبان اصلاً برای شما خوب نیست چون لاغری شما را صد برابر نشان خواهد داد.
▪ کفش های پنجه گرد نپوشید
اگر واقعاً قد بلند هستید، کفش های نوک گرد باعث می شود بی تناسب به نظر بیایید. برای اینکه توازن بیشتری به هیکلتان بدهید از کفش های نوک چهار گوش استفاده کنید. وقتی موقع انتخاب کفش رسمی باشد با مشکلی مواجه نخواهید بود، اما خرید کفش های اسپرت با نوک گوشه دار کمی دشوار است، بدین منظور حتی الامکان کفش هایی بخرید که نوکشان خیلی گرد نباشد.
▪ از پوشیدن شلوار جین های تنگ خودداری کنید
شلوار جین های تنگ با اینکه در دهه ی هشتاد خیلی مُد بود، اما اصلاً برازنده شما نیست. شما بهتر است شلوار جین هایی راسته تر انتخاب کنید.
▪ از رنگ های روشن تر استفاده کنید
رنگ های روشن شما را کمی چاق تر نشان می دهد. پس بهتر است رنگ هایی مثل سفید، کرم، آبی روشن، طوسی کمرنگ، و از این قبیل انتخاب کنید.
● مردان کوتاه قد
▪ کفش های نوک مربعی انتخاب کنید
کفش های نوک تیز وقتی خوب به نظر می رسد که قدتان بلندتر باشد و شلوارتان تا حدی روی کفشتان را بگیرد. اما اگر کوتاه قد هستید، پوشیدن این نوع کفش ها شما را مثل دلقک های سیرک می کند. بهترین نوع کفش برای شما کفش های نوک گوشه دار و مربعی است.
▪ کفشتان را کمی پاشنه دار انتخاب کنید
گرچه پوشیدن کفش های با پاشنه های سنگین اصلاً زیبا نیست، اما خوب است که کفش های شما یک مقدار کمی پاشنه داشته باشد. از پوشیدن کفش های تخت باید اجتناب کنید. کفش های کمی پاشنه دار زیادی در بازار موجود است و این نوع کفش ها با هر نوع شلواری هم خوب می آید. اگر می خواهید باز هم بلندتر به نظر برسید، بهتر است از شلوارهای بلند استفاده کنید که قسمت عقب آن روی پاشنه کفشتان را بگیرد.
▪ از وسایل جانبی استفاده کنید
لوازمی مثل یک گردنبند زیبا، کراوات، یا کلاه باعث می شود که توجه افراد روی صورتتان جلب شود و کمتر متوجه هیکلتان شوند. کلاه از همه ی این ملزومات بهتر است چون قدتان را هم چند سانتی متری بلندتر می کند.
▪ از پوشیدن لباسهایی با نقش های بزرگ خودداری کنید
روی هیکل های کوتاه، نقش و نگارهای بزرگ خیلی به چشم می آید. برای شما بهتر است که لباسهایتان را با نقش های کوچک تر انتخاب کنید.
▪ شلوارهای فاق کوتاه بپوشید
شلوارهای فاق بلند برای مردان کوتاه قد چندان مناسب نیست چون باعث می شود قسمت های باسنتان را بزرگتر نشان دهد. اما شلوار فاق کوتاه پاهایتان را بلندتر نشان می دهد و باسنتان را هم بزرگ و چاق نمی کند.
▪ از کراوات های باریکتر استفاده کنید
کراوات های باریک و متوسط بدنتان را بهتر نشان می دهد. از بستن کراوات های بلند اجتناب کنید چون تناسب هیکلتان را به هم می ریزد. اگر کوتاه قد هستید بهتر است از کراوات های کوتاه تر و باریک تر استفاده کنید.
▪ آنچه برازنده شماست، تن کنید!
همه ی هیکل ها زیباست، پس از اینکه قدتان خیلی کوتاه یا خیلی بلند است نالان نباشید. شما می توانید با پوشیدن لباسهای مناسب و برازنده عیب و ایراد بدنتان را برطرف کنید. خیاطتان باید یکی از نزدیکترین دوستان شما باشد. مهم نیست قد و هیکلتان چقدر است، فقط یک خیاط ماهر می تواند برای هیکل های مختلف لباسهای متناسب بدوزد.
ممکن است دوست داشته باشید که روی مُد لباس بپوشید، اما یادتان باشد اگر در اتاق پرو دیدید که به هیکل شما برازنده نیست، اصلاً فراموشش کنید. نکاتی که در این مقاله گفته شد، موقع خرید لباس خیلی به دردتان خواهد خورد

آسیب‌شناسی خانواده تک‌والد

جامعه غربی در آستانه سده بیست و یکم و پشت سر نهادن عصر روشنگری و انقلاب صنعتی با تنگناهایی در عرصه‌های گوناگون دست به گریبان است. نهاد خانواده و چگونگی ازدواج در جوامع غربی، طی دو نسل گذشته دستخوش تغییرات مهمی شده، به گونه‌ای که حفاظت از کیان خانواده به دغدغه‌جدی اخلاق گرایان در غرب تبدیل شده است. 

عواملی چون رشد فزاینده طلاق، زندگی مشترک بدون ازدواج، تولد فرزندان نامشروع، روابط آزاد جنسی، ... تعداد و انواع خانواده‌های تک والدی را افزایش داده است.
این مقاله نگاهی دارد به خانواده‌های تک والدی و پیامدها و تأثیرات آن به خصوص بر کودکان.
دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ با تغییرات اساسی در ساختار خانواده در غرب به ویژه ایالات متحده همراه بود. جنبش آزادی زنان آنها را به کار بیرون از خانه ترغیب کرد. دیوید اچ اولسون استاد علوم اجتماعی در دانشگاه مینوستا و صاحب نظر در حوزه خانواده در آمریکا در این باره می‌گوید: «به عقیده من بیشترین رشد طلاق، پس از جنگ جهانی دوم روی داد.
بسیاری از زنان در شرایط جدید پس از جنگ به کار کردن روی آوردند. پس از ساعت کار و بازگشت همسرانشان به منزل، روابط گذشته جای خود را به روابطی سست و متزلزل داد. در چنین شرایطی، بسیاری دیگر از زنان با امید یافتن زوج مناسب‌تر دست به طلاق زدند.» علاوه براین، حرکتی که علیه فرهنگ و سنت‌ها آغاز شده بود، اشکال جدیدی در روابط جنسی مطرح کرد که در نتیجه آن زوج‌های بسیاری بدون ازدواج با هم زندگی می‌کردند.
افزایش میزان طلاق که در سال ۱۹۹۶ حدود ۵۰ درصد بود، نیز به ایجاد انواع جدید خانواده کمک کرد. مگان ویلیامسن نویسنده و جامعه‌شناس و محقق مسایل اجتماعی می‌نویسد: «هم زمان با افزایش مشارکت زنان به عنوان نیروی کار، نرخ باروری با کاهش جدی روبه‌رو شد و نرخ طلاق در میان جمعیت ایالات متحده افزایش یافت.»
ویلیامسن در باره رشد روز افزون طلاق در جامعه آمریکا می‌گوید: «در سال‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ تعداد طلاق‌ها در ایالات متحده بیش از دو برابر شد که بالغ بر یک میلیون طلاق سالانه را شامل می‌شود.»
خانواده تک‌والدی از دهه ۱۹۶۰ در مغرب زمین رواج روزافزون یافته است. در این خانواده‌ها فرزندان تنها با یکی از والدین خود و در اکثر موارد با مادر زندگی می‌کنند.
الوین تافلر در کتاب موج سوم خود، این الگوی جدید از خانواده که مبتنی بر مادر مداری است را نماد جوامع صنعتی جدید معرفی می کند.
آندره میشل خانواده‌های آمریکایی را به سه دسته تقسیم می‌کند که نوع سوم آن، خانواده‌هایی عبارت از مادر و فرزندان است. آمار کشورهای اروپایی نشان می‌دهد که بیش از ۵۰ درصد جمعیت این کشورها در دهه پایانی قرن بیستم، در خانواده‌های تک والدینی می‌زیسته‌اند. علاوه بر این دفتر آمار آمریکا گزارش داد که در سال ۲۰۰۰ حدود ۱۲ میلیون خانواده تک والدینی وجود دارند.
محققان اجتماعی در نشریه پیام یونسکو، علت اصلی ظهور و گسترش خانواده‌های تک والدی را کاهش ازدواج رسمی، زندگی مشترک بدون ازدواج، فردگرایی مفرط، گرایش به طلاق و ساده‌سازی تشریفات طلاق در این گونه کشورها دانسته‌اند.
صاحب نظران غربی برای کاهش پیامدهای منفی این گونه خانواده‌ها و در کل افول خانواده در غرب، به فکر راهکارهای اساسی هستند. آدام بورسوا محقق مسایل اجتماعی در ایالت ایلی نویز آمریکا معتقد است که باید خانواده‌های سنتی و مستحکم ایجاد کنیم که در طول حیات کودک تداوم داشته باشد.
از نظر وی هیچ یک از پدر و مادر نباید به تنهایی مسئولیت فرزند را به عهده بگیرد و برای حل معضل خانواده‌های تک والدی باید فرزند‌دار شدن خارج از چهارچوب این خانواده ممنوع شود

آب بر آتش دعوا

سکوت، جواب‌های سربالا، در قفل شده اتاق خواب، پریشان خاطری.

در این شرایط می‌خواهید موی سر خود را بکنید، رک بگوییم دیگر فکری بهتر از این به نظرتان نمی‌رسد و نمی‌دانید چه کاری انجام دهید. عذرخواهی از همسر‌تان ممکن است مشکل به نظر برسد به‌خصوص زمانی که بر سر موضوعی با هم چندین بار مخالفت کرده باشید. ممکن است در خود توان گفتن «متاسفم» را نبینید و شاید هم هر کاری که فکر می‌کردید به او می‌فهماند از کرده خود پشیمان هستید را انجام داده‌اید.
در زیر چندین روش برای عذرخواهی مطرح شده است که می‌تواند به اختلافات پایان دهد.
● انتقاد را بپذیرید
گوش دادن به حرف‌های همسرتان یک موضوع‌ مهم برای پایان دادن به جر و بحث به شمار می‌رود؛ مجادله‌هایی که هر دوی شما تصور می‌کنید، حق با شماست و مشکل مربوط به همسرتان است.
این به خصوص زمانی صدق می‌کند که قبلا نیز مکررا بر سر موضوع فعلی بحث کرده باشید.
وقتی او از شما انتقاد می‌کند، نشان دهید که حرف او را می‌فهمید، همان گونه که انتظار دارید هنگامی که شما صحبت می‌کنید، او نیز متوجه منظورتان شود. باز فکر کنید، نظر خودتان را بدهید، ایده او را لحاظ کرده و جلو بروید.
● به خود استراحت دهید
در اوج یک مجادله، فشار خونتان بالا می‌رود، تپش قلبتان بیشتر می‌شود و ممکن است چیزهایی بگویید که لزوما از بیان آنها منظوری ندارید. همیشه به مکانی خلوت نیاز دارید که در آن از هم جدا شده، آرام گرفته و افکار خود را جمع کنید. البته هنگامی که خیلی عصبانی هستید، از ماشینتان به عنوان یکی از مکان‌ها استفاده نکنید. سعی کنید کمی قدم‌زده و یا بدوید یا به آشپزخانه رفته کمی از ظروف نشسته را بشویید.
انرژی خود را معطوف فعالیت‌های مفیدتر و سودمندتر کنید و در عین حال به همسر خود مقداری فرصت دهید تا با خودش تنها باشد. برگشتن به بحث و مجادله بعد از یک استراحت کوتاه باعث می‌شود در مورد موضوع با دیدی بازتر و فکری آزادتر بنگرید و امید بیشتری برای رسیدن به یک نتیجه عملی و منطقی در شما ایجاد شود.
● گذشته را یادآوری نکنید
اگر می‌خواهید به توافقی در آینده دست پیدا کنید با پیش کشیدن گذشته‌ها به هیچ کجا نخواهید رسید. مهم نیست که او بار آخر فلان چیز را گفته و یا شما چه گفتید. با هم عهد کنید که گذشته‌ها گذشته. به چیزی که اکنون در حال روی دادن است توجه کنید. آتش‌آور معرکه شدن راه به جایی نخواهد برد. با فراموش کردن گذشته زودتر به توافق خواهید رسید.
● دوست داشته باشید
اگر به آرامی در مورد موضوعی بحث می‌کنید و همسرتان یک باره صدایش را بالا برده و از کوره در رفت،‌کافی است به طرفش رفته و او را آرام کنید. بگذارید بفهمد که این فقط یک مجادله بی‌اهمیت است و شما برای شنیدن صحبت‌های او در کنارش هستید به علاوه این رفتار نشان دهنده این است که شما به او اهمیت داده و دشمن او نیستید.
● جو مناسب ارتباط را ایجاد کنید
در حالی‌که او به حالت قهر به اتاق خواب می‌رود، چند عدد شمع روشن کرده، چای یا نوشیدنی بیاورید و از همسرتان بخواهید برای بحث و گفت‌وگو نزد شما بیاید. او اتاقی که با سوسو زدن شعله‌های لطیف شمع روشن می‌شود را محلی مناسب برای تبادل نظر و اندیشه یافته و از حالت تدافعیش کاسته خواهد شد. محیط اطراف تاثیر مستقیمی روی احساسات ما دارد. عصبانیت یک احساس خشن است اما با مراقبت همراه با توجه محبت آمیز، همیشه می‌توان آن را کنترل کرد.
● مشکل‌ترین کلمه را به زبان آورید
یک عذرخواهی واقعی می‌تواند یکی از دشوارترین پیشنهادات باشد برخلاف تصور عموم، همه افراد قادر به به زبان آوردن این کلمه ۶حرفی «متاسفم» بوده و تا به حال هیچ کس بعد از گفتن آن غش نکرده است. می‌توانید پیش از اینکه تسلیم شده و بگویید «متاسفم» به بحث و جدل ادامه دهید، اما بهتر است با بیان این کلمه آب را روی آتش ریخته و خیلی سریع‌تر غائله را ختم کنید. تقصیر را نباید فقط به گردن آقایان انداخت، گاهی اوقات خانم‌ها نیز می‌خواهند فقط حرف خودشان را به کرسی بنشانند، اما تا زمانی که نتوانید، کوتاه آمده و عذرخواهی کنید، به خصوص هنگامی که برایتان دشوار است، نمی‌توان گفت که انسانی معتدل و منطقی هستید.
● جمله‌ای دلپذیر بگویید
یک مجادله می‌تواند بسیار خسته کننده بوده و اثرات احساسی سوئی را به طور موقتی به همراه داشته باشد. با اینکه باید روشن و صادق بود، گاهی اوقات ابراز حقیقت تلخ باعث بروز صدمه می‌شود. بعد از مجادله و جر و بحثی طولانی، وقت کوتاهی را اختصاص دهید به اینکه به یکدیگر یادآوری کنید که آن فقط یک اختلاف نظر معمولی بوده و اگرچه ممکن است برخی از عقاید همسرتان باعث اذیت و آزار شما شود، اما در عوض بسیاری از محاسن دیگر وی را مانند خوش مشربی او، عشقش به فرزندانتان یا جدیتش دوست دارید، در این صورت همسر شما نیز به احتمال زیاد دست به مقابله به مثل خواهد زد.
گاهی اوقات فراموش کردن حرف‌های آزاردهنده کسی که دوستش دارید مشکل به نظر می‌رسد اما اگر چیزی قابل تعریف را با آن بیامیزید، روبه رو شدن با مسئله بسیار آسان‌تر خواهد شد.
● بگویید دوستش دارید
بسیار تاکید می‌کنیم همیشه، همیشه، همیشه هنگامی که می‌خواهید به حالت آشتی و صلح برگردید به همسرتان بگویید که دوستش دارید. اطمینان دادن اینکه احساس شما به همسرتان هیچگاه و تحت هیچ شرایطی تغییر نخواهید کرد، در دستیابی به یک نتیجه صلح‌آمیز و ماندنی نقش بسیار با اهمیتی خواهد داشت.
● برای عصر برنامه‌ریزی کنید
بعد از اینکه در خانه اوضاع آرام شد، برای آزاد شدن فکرتان از مجادله، برای انجام یک فعالیت تفریحی آماده شوید.
اگر همسرتان قبلا برای رزرو بلیت سینما و یا گرفتن تاکسی اقدام می‌کرد، این بار شما پیش‌دستی کرده و این کارها را انجام دهید، او تحت تاثیر این اعمال نوظهور شما قرار خواهد گرفت و این به شما فرصتی می‌دهد تا بتوانید از این تغییر رفتاری لذت ببرید.
ممکن است زمانی توسط همسرتان «آدمی تنبل و نامرتب» مورد خطاب قرار گرفته و این موضوع را فراموش کرده باشید! اما در مورد زنان وضعیت متفاوت است آنها بسیار سخت می‌توانند سخنی که برایشان گران تمام شده است را از ذهنشان خارج کنند. با پیش‌قدم‌شدن در پیشنهاد دادن یک فعالیت تفریحی، به‌خصوص بعد از جر و بحث نه تنها ذهن خود را مشغول موضوعی دیگر می‌کنید، بلکه به همسرتان می‌فهمانید که هنوز هم دوستش دارید. وقت‌تان را با او بگذرانید.
عذرخواهی تنها به این معنا نیست که بگویید متاسفید و آن اتفاق را برای همیشه فراموش کنید. در حقیقت، فراموشی باعث تجدید دوباره رابطه‌تان می‌شود.
با وقت گذاشتن برای بحث و گفت‌وگوی منطقی و آزادانه در مورد مشکلات، در عین حالی که می‌دانید طرف مقابلتان را دوست دارید خواهید توانست اختلاف نظرها را تبدیل به وسیله‌ای برای پیشرفت و ابزاری آموزنده کنید. به یاد داشته باشید که همسرتان بهترین دوست شما است. از خود بپرسید: آیا طرز رفتار یا صحبت من با یک دوست این گونه باید باشد؟ آنگاه در آینده به اختلافات به گونه‌ای دیگر خواهید نگریست

۷ روش ابراز علاقه به فرزندان

فرزندان ما مهم ترین ارثیه در جهان هستند و عشق ما نسبت به کودکانمان با اهمیت ترین ارثیه ما برای آن ها محسوب می شود. این هفت روش به فرزندان ما کمک می کند تا زندگی آینده خود را محکم تر بنا کنند.

۱) زمانی را با کودکان خود بگذرانید.
زمان بهترین هدیه ای است که می توانیم به کودکان خود تقدیم کنیم.
این با هم بودن باعث می شود احساسات، فعالیت ها و اعتقادات را با یکدیگر مبادله کنیم. با این کار فرزندانمان ارتباط برقرار کردن و گفت و گو کردن با دیگران را می آموزند و به طور حتم از لحاظ ارتباطات اجتماعی پیشرفت می کنند. به کودکان خود کمک کنید تا روش های جدیدی خلق کرده و آنها را در کنار خانواده خود تجربه کنند و لذت ببرند.
۲) الگویی برای فرزندان خود باشید.
رفتار ما بیش از گفتارمان فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهد. ما قهرمان دنیای آنها هستیم.
۳) به حرف های فرزندان خود گوش دهید.
پیغام های کودکان هدیه های با ارزشی هستند. زمانی که مشتاقانه به حرف های آنها گوش می دهیم اعتماد به نفس کوکان خود را تقویت می کنیم.
هنگامی که با کودکان خود هستید هم سطح آنها باشید و با تمام وجود به آنها گوش دهید.
احساسات و حالات زیبای آنها از طریق چشم هایشان بیان می شود اگر ما به حرف های آنها دقت کنیم کودکانمان نیز به سخنان ما عمیقاً و با تمام وجود، گوش می دهند.
۴) شیوه تربیتی مناسبی برای کودکان خود در نظر بگیرید.
فرزندان ما باید بیاموزند که در مقابل کارها و انتخاب هایشان پاسخگو باشند. آنها باید بدانند که با کارهای آزاردهنده آنها مخالفت می شود اما والدین همیشه به آنها عشق می ورزند.
۵) کودکان خود را تشویق کنید.
کلمه های امیدبخش و تشویق آمیز، اعتماد به نفس را به کودکان هدیه می دهد. موفقیت ها و استعدادهای کودکان خود را به زبان بیاورید.
زمانی که فرزندانتان کار مهمی انجام می دهند حتماً به آنها بگویید که موفق بوده اند.
کودکان ما احتیاج دارند، بدانند که امیدها و آرزوهای آنها رادرک می کنیم و به طور حتم حامی آنها هستیم.
فرزندانتان را تشویق کنید تا از لحاظ روحی و معنوی رشد کنند تا زندگی متعادلی داشته باشند.
۶) تجربه های خود را با کودکانتان تقسیم کنید.
هر کدام از ما داستان های ارزشمندی برای گفتن داریم. این داستان ها مشخص می کنند که عکس العمل ما در مقابل این حوادث، زندگی کنونی ما را به وجود آورده است.
با تجارب خود می توانیم کودکان مان را راهنمایی کنیم.
شاید روی فرزندان شما نیز با بعضی از شرایطی که برای شما پیش آمده، روبه رو شوند و به طور حتم از تجارب شما بهره می گیرند و از اشتباهات دوری می کنند. فرزندان ما در زندگی احتیاج به الگویی دارند تا آن را سرمشق خود قرار دهند.
ارزش های وجودی را به طور عملی به فرزندان خود آموزش دهید. اشتباه های خود را قبول کرده و عذرخواهی کنید.
۷) به فرزندان خود بی قید و شرط عشق بورزید.
عشق هدیه بی چون و چراست. به کوکان خود نشان دهید که آنها را در هر شرایطی دوست دارید و حمایتشان می کنید. در این صورت آنها هنگام سختی ها و مشکلات با آرامش و احساس امنیت به شما پناه می آورند.
فرزندان شما برای تصمیم گیری و تجربه موارد جدید نیاز دارند که آزاد باشند. آنها باید بیاموزند که در زندگی مسوولتی پذیر و مقاوم باشند.
آنها اجازه دارند شکست بخورند و یا پیروز شوند بدون این که قضاوتی در مورد آنها صورت گیرد. اگر همه نیازها، امیدها و انتظارات فرزندان خود را در یک کلمه خلاصه کنیم، آن کلمه عشق است

۵قدم جلوتر از دختران

کنترل خشم 

خشم چیز بدی است و نشانه ی رشد یک ویژگی نامناسب است.خود شما از آن اجتناب کنید. با دخترتان درباره آن حرف بزنید و هر جایی که می توانید الگوی او شوید. نشان دهید که شماهم از خشم پرهیز می کنید.
به دختران،خویشتن داری و دوری جستن از خشم را آموزش دهید. آن قدر در توصیه ی" خشمگین نشدن" بکوشید که ملکه ی ذهن او شود.
خود شما هم بی جهت و به دلایل بی مورد خشمگین نشوید. بر سر خدمتکارتان فریاد نکشید. بی جهت، به طرف اشخاص چیزی پرتاب نکنید. بگذارید که الگو و سرمشق شایسته فرزند خود باشید.
۲) مراقب حسادت باشید
حسادت هم مثل خشم، بخشی از طبیعت انسان است. و در این میان بعضی فکر می کنند که بیشتر یک ویژگی زنانه است. خوشبختانه می توان با اندیشیدن، خواندن و نگاه کردن از شدت این صفت منفی کاست. درباره مشکلات ناشی از حسادت کتاب بخوانید. از تجربه های شخصی خود دلیل و مورد بیاورید.
مراقب نشانه های حسادت باشید. اگر می بینید دختر شما به آن چه دوستانش دارند حسادت می کند، این احساس را در او نابود کنید.
۳) گفتن قصّه
قصّه ی خوب می تواند سبب شود که دخترتان زندگی را با دیدی مثبت نگاه کند. قصّه می تواند بر شمار دوستان او بیفزاید. قصّه ها را مرتب برایش تکرار کنید. بسیاری از قصّه ها آموزنده اند و بیش از درس و دانشگاه به دختران ما مطلب یاد می دهند.
۴) نق نزنید
به خصوص جلوی دخترتان به شوهرتان نق نزنید و غرولند نکنید. حتی اگر احساس کردید که باید غرولند کنید، در خلوت به دخترتان بگویید از این عادت بدی که دارید شرمنده اید و قصد دارید هرطور شده خودتان را از شرّ آن نجات دهید.
این طوری در چشم دخترتان مانند یک قهرمان ظاهر می شوید. اذعان به اشتباه، از شما انسان عاقل تری می سازد. دخترتان هم از این رفتار شما سود می برد.
غرولند کردن نشانه ی ذهن مغشوش است. علّتش این است که امور ساده و بی اهمیّت را بزرگ جلوه می دهید. موش را غول می کنید. درست بیندیشید.
۵) تصمیم گیری
زندگی در مجموعه ای از تصمیم گیری ها خلاصه می شود. این که چه مواقع از خواب بیدار شویم. چه لباسی بپوشیم، چه بخوریم و ...
بسیاری از ما وقتی دخترانمان را بیش از اندازه مورد حمایت قرار می دهیم به آن ها ظلم می کنیم. مادرها باید به این نتیجه برسند و تصمیم بگیرند که به دخترانشان تا چه اندازه آزادی عمل و پول بدهند. یک راه مشخص و یا یک راه ساده وجود ندارد. باید به کلیّت آن نگاه کرد.
راهی برای این کار وجود دارد. وقتی دخترتان به اندازه کافی بزرگ شد، به او مسوولیّت هایی واگذار کنید. به او کارهایی در منزل بدهید. این روزها زن ها تصمیمات زیادی می گیرند. در گذشته تصمیم گیری زن ها مشمول امور جزیی و بی اهمیّت می شد، امّا امروزه باید تصمیمات مهم بگیرند.
خرید لباس، خرید مواد ساختمانی، خرید اتومبیل، خرید خانه، یخچال و بسیاری از اقلام ریز و درشت نمونه هایی است که می توان به آن اشاره کرد.
اگر در کودکی مسوولیّت هایی را به دخترتان واگذار کنید، به او در کار تصمیم گیری کمک می کنید و شرایطی فراهم می سازید که بعداً تصمیمات عاقلانه تری بگیرد

۵ جمله معجزه آسا

بعضی از کلماتی را که شما به کار می برید می تواند تأثیر بسیار زیادی روی فرزندانتان بگذارد حتی اگر فکر می کنید که آنها نشنیده می گیرند. طرز بیان شما هنگامی که چیزی می خواهید، پاسخی می دهید و یا توضیحی می دهید کودکان را ترغیب می کند به این که در کار گروهی شرکت کنند و یا اعتماد به نفس پیدا کنند و شاید هم بر عکس باعث می شود که احساس سرخوردگی و یأس و ناامیدی کنند. آقای چیک مورمن، دبیر یکی از مدارس در میشیگان و پدر ۴ بچه، در سمینارهای مختلفی در سراسر کشور به آموزش مهارت های گفتاری والدین نسبت به فرزندانشان می پردازد. همچنین در کتاب جدیدش تحت عنوان «والدین می گویند: چگونه با فرزندانمان صحبت کنیم تا حس اعتماد به نفس و مسئولیت پذیری را در آنها به وجود آوریم.» شرح و تفصیل عباراتی که همیشه والدین به کار می برند و باعث آزردن بچه ها شده و همچنین کلمات مفید و سودمندی که کودکان را هر چه بیشتر به والدین نزدیک می کند، می پردازد.

۱) لطفاً خودت تصمیم بگیرزمانی که فرزندتان در انجام بعضی کارها از شما کمک خواست و یا این که نظر شما را در بعضی کارها خواست اگر از این عبارت استفاده کنید که تو خودت بهتر می دانی چون تو مسئول کارهای خودت هستی، خیلی بهتر است. به عنوان مثال، شما باید به او و دوستش بگویید:« لطفاً تصمیم بگیرید که یا آرام و بی صدا بازی کنید و یا این که بیرون بروید.» اگر همچنان تا پنج دقیقه بعد با سرو صدا بازی کردند، می توانید به آنها بگویید:« فکر می کنم که تصمیم گرفته اید بیرون بازی کنید.» با این کارتان نه تنها درباره عمل و عکس العمل به او آموزش داده اید بلکه او خود متوجه اشتباهش شده و بیرون می رود یعنی او کاملاًً متوجه شده که خودش در انتخاب این کار تصمیم گیرنده بوده است.
۲) من دوستت دارم، ولی از این رفتار خوشم نمی آید اگر شما قصد ادب کردن فرزندتان را دارید و همچنین می خواهید که او دیگر این کار اشتباه را انجام ندهد- اگرچه کودک متوجه کار اشتباه خود شده ولی این کار باعث نمی شود که او شخص بدی شود. به او بگویید که او را دوست دارید و به نحوی این جمله را بیان کنید که او متوجه نارضایتی شما شده و همچنین گونه ای وانمود کرده که هدف از این کار صرفاً برای این می باشد که او تشخیص دهد که چه کاری در خور اوست، نه این که قصد تنبیه کردن او را دارید و شما نیز باید به جای فریاد زدن هر چه بیشتر خونسردی خودتان را حفظ کنید.
۳) از تو می خواهم که در حل بعضی از مشکلاتم به من کمک کنی اگر فرزندتان کاری انجام می دهد که باعث عصبانیت شما شده مثلاً در هنگام شام خوردن شلوغ می کند و یا با غذایش بازی می کند به گونه ای وانمود کنید که مشکلی دارید. از او دریافتن راه حل کمک بخواهید، شاید فقط او زمانی که شما مشغول چیدن ظروف هستید شلوغ می کند. در این روش، او احساس خودبزرگ بینی کرده و به شما کمتر به عنوان یک مخالف می نگرد. ممکن است تنها راه حل این کار ترک کردن رفتار زشت او باشد و در نتیجه باعث جلب رضایت شما می شود، بعد از این هم چگونه می توانید آسوده خاطر باشید که او با یادآوری گذشته دیگر این کار را تکرار نخواهد کرد.
۴) آنچه را که واقعاً می خواهید به او بگویید وقتی که کودکان عصبانی می شوند، ممکن است کلماتی را بر زبان بیاورند مانند: «شما احمق هستید!» یا «از تو متنفرم» چون در این لحظه حساس اینها کلماتی هستند که بچه ها فکر می کنند می توانند بگویند. ولی شما باید با گوشه و کنایه به معنای کلمات او اشاره کنید و متوجه شوید که چه چیز باعث عصبانیت او شده است. شما باید منظور او را درک کرده به طور مثال: «آیا عصبانیت شما به خاطر این است که دوستتان مسائل خصوصی شما را با من درمیان گذاشته است؟» زمانی که فرزندتان یاد گرفت که چگونه احساساتش را کنترل کند، بعد از این هم قدرت بیان بهتری با دیگران خواهد داشت، حتی وقتی که شما در کنارش نباشید تا به او کمک کنید.
۵) افراد گوناگون نیازهای متفاوتی دارند وقتی که فرزندتان خیلی واضح و روشن می گوید که «این عادلانه نیست!» شما باید به او کمک کنید تا متوجه شود که در حقیقت با هر فردی نمی توان رفتار یکسانی داشت. این جمله معنی واقعی کلمه «عادلانه» را توضیح می دهد: یعنی «هر فردی از افراد خانواده زمانی به چیزی نیاز دارد که مخصوص اوست.» به طور مثال: اگر یکی از کودکان شما به عینک احتیاج دارد، شما به منظور رعایت عدل و انصاف برای فرزند دیگرتان عینک نمی خرید. وقتی که کفش کتانی یکی از بچه ها تنگ می شود، این بدان معنا نیست که برای دومی هم باید کفش کتانی خرید و اگر یکی از آنها به عفونت گوش مبتلا شود آیا شما هم به هر دوی آنها آنتی بیوتیک می دهید

۳ عامل عمده اختلاف خواهر و برادرها

معمولاً خواهر و برادرهای بزرگتر درباره این که کودک تازه چقدر بامزه خواهد بود، افکار جالبی دارند. اکثر والدین نیز نظرات رمانتیک و آرمانی درباره این که کودکانشان چه لحظات زیبایی را با هم سپری خواهند کرد در ذهن می پرورانند. آنها می اندیشند کودکان بهترین دوستان یکدیگر خواهند شد.

ولی حقیقت این است که خواهر و برادرها حداقل در سالهای اولیه زندگی شان همیشه با همدیگر خوب نخواهند بود و زمان بسیاری را در حال جنگیدن و مشاجره سپری خواهند کرد. البته اختلاف بین خواهر برادرها طبیعی است و از تفاوت سنی، شخصیت و علایق آنها ناشی می شود، ولی بدان معنا نیست که نمی توانید به کودکانتان کمک کنید تا باهم پیوندهای محکمی پیدا کنند و با همدیگر خوب تر باشند.

اختلاف خواهر و برادرها ۳ عامل عمده دارد: جلب توجه والدین، دستیابی به قدرت و دستیابی به مالکیت.
هر یک از کودکان می خواهند تمام توجه شما را و یا حداقل بیشتر از آنچه خواهر و برادرهایش به دست می آورند به دست آورند. معمولاً یک کودک خردسال پس از به دنیا آمدن یک نوزاد جدید در خانواده به عادت هایی مثل مکیدن شستش، آب خوردن از شیشه و خیس کردن خودش بازگشت می کند، تا حداقل به همان میزان که کودک جدید توجه می بیند، به او هم توجه شود. در هر گروهی، سلسه مراتبی وجود دارد. کودک بزرگتر در خانواده می کوشد به دلیل جثه، سن و زودتر به دنیا آمدن، قدرت خود را حفظ کند. در حالی که خواهر و برادرهای کوچکتر برای به دست آوردن چنین موقعیتی با زیرک تر بودن، ورزشکار شدن، زیباتر بودن، هر مزیت دیگری که بتوانند به دست بیاورند با بزرگترها رقابت کنند. زمانی که بیش از دو کودک باشند، اتحادهایی به وجود می آید؛ مثلاً بزرگترین و کوچکترین با همدیگر متحد می شوند یا این که پسرها علیه دخترها باهمدیگر متحد می شوند.
جنگیدن بر سر اموال یا دوستان، اغلب تلاشی برای جلب محبت و تصدیق والدین است و ممکن است بازتاب جنگ قدرت در خانواده (بین پدر ومادر) نیز باشد.
جمله «مال منه» آغازگری آشنا برای دعواهاست، شما نمی توانید اختلاف خواهر و برادرها را ریشه کن کنید، بلکه می توانید یک ارتباط سالم بین خواهر و برادرها ایجاد کنید و بکوشید آشفتگی را در یک حد قابل تحمل نگه دارید.
حال اگر می خواهید اختلافات بین خواهر و برادرها تا اندازه ای برطرف شود به راه حل های مناسب ذیل توجه فرمایید:
● تازه واردهای خانه
اگر تنها یک فرزند دارید، این کودک مرکز توجه به شما خواهد بود و شما نقطه اصلی تمرکز در دنیای او خواهید بود (حداقل برای ۳ سال اول زندگی) با آمدن کودک جدیدی به خانواده، زندگی کودک قبلی تغییر خواهد کرد و باید به او کمک کنید تا برای پذیرفتن عضو جدیدی از خانواده آماده شود. به طور کلی هر چه فاصله سنی بین خواهر و برادرها کمتر باشد، این دوره انتقالی مشکل تر خواهد بود.
اگر فاصله آنها ۳ سال یا بیشتر باشد، کودک بزرگتر کاملاً متکی به خود شده و در فعالیت های خارج از خانه جا افتاده است. او با کودکان دیگر بازی می کند و با همسالانش ارتباط برقرار خواهدکرد.
درباره کودک جدید با فرزندان صحبت کنیدو تا حد ممکن، کودکتان را در پذیرفتن نوزاد جدید شرکت دهید تا هر دو در تجربه به انتظار برای به دنیا آمدن او شریک باشید.بگذارید به ضربان قلب نوزاد گوش دهد، در تزیین اتاق کودک کمک کند و یا تصاویری را به گهواره بچسباند. خواهر و برادرها حداقل در چند هفته اول مشتاق خواهند بود که در کارهای نوزاد کمک کنند. بگذارید زیر نظر شما آنچه از دستشان برمی آید، انجام دهند. این کار باعث خواهد شد که بین آنها پیوندی صمیمی برقرار شود. از سویی دیگر کودک بزرگتر را تبدیل به یک خدمتکار نکنید. زمانی را نیز به کودک بزرگتر اختصاص دهید. کودکان می اندیشند که شما همیشه به نوزاد می پردازید و این مسأله باعث خواهد شد که آنها حسود شوند یا این که نسبت به شما یا نوزاد احساس عصبانیت کنند.آنها می کوشند با نمایش دادن کامل خودشان، یا حتی بازگشت به رفتارهای نوزادانه توجه شما را به سوی خود جلب کنند.
بکوشید هر روز توجه ویژه ای به هر کدام از کودکان خود نشان دهید. ترتیبی دهید که شما و کودک یا کودکان بزرگتر ساعتهایی را با هم بدون حضور نوزاد سپری کنید.
● کودکان را با هم مقایسه نکنید
بعضی مقایسه ها اجتناب ناپذیرند. اگر شمابه آنها نگویید خاله یا عموی کودک خواهند گفت. یا این که خود کودکان تفاوت ها را خواهند فهمید.ولی به یاد بسپارید هنگامی که با مقایسه بین کودکان، می خواهید آنها را کنترل کنید یا به آنها انگیزه دهید. این کار برای آنها مضر خواهد بود. کودکی که فکر می کند بخوبی کودکان دیگر نیست، نه تنها انگیزه ای برای تلاش بیشتر ندارد، بلکه احساس می کند که دیگر کاری از او ساخته نیست. مقایسه ها باعث تشدید اختلافات و افزودن جنگهای درون خانوادگی می شوند. بکوشید تا هر کدام از کودکانتان را به عنوان یک فرد جداگانه محک بزنید و از وجود آنها لذت ببرید. به آنها کمک کنید تا با یافتن نقاط قوتشان برضعفهایشان غلبه کنند. در عوض تحسین کنید. تحسین، هنگامی که صحیح از آن استفاده شود و روشی آشکار برای مقایسه بین کودکان نباشد می تواند یک انگیزه دهنده ی عالی باشد.

ادامه مطلب ...

۱۰ روش مؤثر برای این که پدر بهتری باشیم

1- به همسرتان بسیار عشق بورزید

پسرانتان با همسران آینده خود به همان گونه ای رفتار می کنند که شما با همسرتان برخورد می کنید. اجازه دهید فرزندانتان ببینند که شما عشق و محبت را به مادرشان ارزانی می دارید. وقتی که شما و همسرتان تعارض و اختلاف دارید، به فرزندانتان نشان دهید چگونه دو آدم می توانند آن را به شیوه درست حل و برطرف نمایند. مهمترین بخش زندگی که شما برای فرزندانتان تدارک می بینید، ازدواج و خانواده است و بهترین نوع آماده سازی این است که کودک با پدری زندگی کند که مادرش را بسیار دوست می دارد.
۲ - مرد کاملی باشید
اگر شما به کودک خود محبت کنید ولی در طول هفته با همسرتان داد و بیداد کنید، هر آنچه درباره مهربانی و علاقه مندی بگویید در نظر فرزندانتان به حساب نمی آید. آیا شما به قول هایتان پایبند هستید؟ وقتی که ملزم به انجام کاری برای فزندتان هستید، آیا به هر نحوی که شده آن را انجام می دهید؟
اخیراً پسر بزرگم لیستی از اعتبارنامه هایم را پیش رویم قرار داد و گفت: «می دونی، اینها خیلی خوب هستند ولی برای من ارزش چندانی ندارند. آنچه برایم بسیار حائز اهمیت است، این است که پدرم در زندگی شخصی همانی باشد که در منظر عموم هست.» این تلنگری بود که در رفتارم ثبات بیشتری داشته باشم.
۳ - چه زمانی را صرف کودکان می کنید
تقویم ها دروغ نمی گویند. مهم نیست ما چه می گوییم، بچه ها می دانند که ما وقت خود را برای کارها و یا افرادی صرف می کنیم که برایمان بسیار مهم هستند. طوری برنامه ریزی کنید که زمانی را با فرزندانتان بگذرانید. مهم نیست که برنامه کاریتان چگونه است، این وظیفه پدر است تا زمانش را طوری تنظیم کند که با فرزندانش نیز باشد. ببینید که چه چیزهایی مورد علاقه فرزندانتان است (این می تواند در مورد هر فرزندی متفاوت باشد). پسرهایم به ورزش علاقه مندند بنابراین ما با هم توپ بازی می کنیم ، دخترم پارک و تفرجگاه را دوست دارد لذا او را به گردش می برم.
۴ - به فرزندانتان یاد دهید برای خود ارزش قائل شوند
این که چگونه فرزندان ارزش خودشان را از چشم پدر مشاهده کنند، تأثیر بسزایی در کل زندگی شان بر جای می گذارد. مادرم تأثیر شگرفی در زندگیم داشت ولی وقتی پدرم می گفت: «پسرم! این کار بسیار خوبی بود که انجام دادی» مفهوم و اهمیت بسیار زیادی برایم داشت. وقتی که یک پدر تشویق و تحسین به موقع و مناسبی از فرزندانش به عمل آورد می تواند اثر ماندگاری بر زندگانی آنها بگذارد. این کار، انگیزه و مشوقی برای کودکان در رسیدن به مراحل بالاتر می گردد.
اما عکس آن نیز صادق است. هرگز فرزندانتان را با کلمات پست و سخیف صدا نزنید و کلمات ناپسند را در موردشان به کار نبرید، چرا که همانند تیرهایی هستند که زخم عمیق آنها همواره در طول زندگی بر جای می ماند.
۵ - همانند یک خانواده گفت وگو کنید
یک خانواده متحد، به فرزندانش احساس امنیت می دهد. حداقل یک وعده غذایی را با خانواده تان صرف کنید و در همان حال در مورد اتفاقات آن روز با هم صحبت کنید. حداقل بخشی از شب را به عنوان یک خانواده بگذرانید نه این که به تماشای تلویزیون بنشینید. مطمئن باشید این کار اصلاً پرهزینه نیست، شما می توانید با هم بازی کنید یا به پیاده روی یا پارک بروید. ما عاشق نصیحت کردن هستیم ولی شنیدن موقعی صورت می گیرد که ما واقعاً بدانیم نیازهای قلبی فرزندانمان چیست.
۶ - مأموریت های خودتان را بشناسید
مأموریت شما به عنوان یک پدر این است که از خانه خود به جهان هدیه ای اهدا کنید که پس از شما خواهد زیست. فشارهای ناشی از حل بحران های زندگی یکی پس از دیگری به راحتی باعث بی توجهی و اهمیت ندادن به این مأموریت می گردد.
اگر یکی از فرزندان توسط مادر تأدیب شده، پدر باید قادر باشد آن فرزند را به کناری بکشد و بگوید: «من کاملاً درک می کنم که مادرت بایستی امروز تو را تأدیب می کرد. به من بگو که علت این کارت چه بود؟ قصد داری برای جبران آن چه کار کنی و دفعه بعد در مورد آن اشتباه چگونه عمل می کنی؟»
۷ - انتقاد پذیر باشید و ضعف هایتان را قبول کنید
یک بار که در مورد قضیه ای با دخترم بحث می کردم مطمئن بودم که صد در صد حق با من است. ولی پس از مدتی دریافتم که کاملاً در اشتباه بودم. لذا نزد او رفتم و گفتم: «عزیزم! پدر تو در مورد آن مسئله اشتباه کرده، الان متوجه شدم که حق با توست. لطف کن و مرا ببخش.»
غرور باعث می شود ما از مردم بترسیم که مبادا بپندارند افرادی ضعیف هستیم. ولی فرزندانمان فقط نیاز ندارند که موفقیت ما را ببینند. آنها می خواهند ببینند وقتی که ما به دیگران صدمه می زنیم در پی التیام آن نیز هستیم. وقتی ما تصمیمات نادرستی اتخاذ می کنیم، باید مسئولیت عواقب آن را نیز پذیرا باشیم.
۸ - تربیت نه به خاطر فرو نشاندن خشم و عصبانیت
به خاطر خشم خود، فرزندانتان را تنبیه نکنید. به خودتان زمان بدهید تا آرام و خونسرد شوید. بچه باید مشاهده کند که ادب کردن و دوست داشتن دو چیز ضد و مخالف هم نیست.
تربیت کردن، تنبیه نیست. شاید با کمی درد هم توأم باشد ولی هدف آن تصحیح کردار ناپسند و رشد و تکامل شخصیت است. من می خواهم کودکانم بدانند وقتی امتیازاتی را از آنها سلب می کنم یا مجبور می شوم که پشت دستشان بزنم، قصدم عذاب و شکنجه دادن آنها نیست بلکه به این خاطر است که بعدها در زندگی، کودکانم به الگوهای ناپسندی عادت نکنند که این امر باعث آسیب رساندن به آنها در آینده می گردد.
۹ - بگذارید آنها قانون «هرچه بکاری، درو می کنی» را بیاموزند
من برای پسرم یک کلاه ورزشی شیک خریدم. به او گفتم که آن را در هر جایی بر سر نگذارد. او به هشدار من توجهی نکرد و همان گونه که انتظار می رفت کلاهش را بدون اجازه برداشتند. ما کاملاً مطمئن بودیم که چه کسی آن را برداشته است. اولین تصمیم این بود که بروم کلاه را پس بگیرم. ولی تشخیص دادم که الان زمان مناسب این کار نیست. پسرم باید از این اتفاق درسی می گرفت.
وقتی کودکانمان تصمیمات نادرستی می گیرند، بعضی اوقات بهترین کاری که یک پدر می تواند انجام دهد، این است که کناری بایستد و بگذارد که آنها خود نتیجه آن را ببینند.
۱۰ - از نشان دادن احساس محبت آمیز خود نهراسید
ادای کلمات محبت آمیز و ابراز احساسات اهمیت بسزایی دارند. مطالعات نشان داده که وقتی کودکان این محبت را تجربه نکنند، با روش های مخرب و آسیب رسان به دنبال این حلقه گمشده می گردند. یک روز نباید برای پدری بگذرد که به فرزندانش نگفته باشد «دوستتان دارم». چرا که هر روز شاید آخرین باری باشد که ما این فرصت را داریم.
انرژی زیادی از ما صرف می شود تا زندگی مان را طوری سروسامان بدهیم که خداوند به ما عنوان پدر را تفویض کند. ما نیاز داریم که بیشتر اوقات خود را با فرزندانمان بگذرانیم تا این که هرگز زمانی نیاید که به عقب بنگریم و آرزو کنیم «کاش زمان بیشتری را با آنها صرف کرده بودم یا به آنها می گفتم که چقدر دوستشان دارم

۱۰ توصیه به والدین جوان

1- به خود اطمینان کنید

شما هم مثل اکثر والدین، گاهی اوقات احساس می کنید که یک تازه کار هستید. اکثر اوقات، تنها توصیه های مادران با تجربه کافی است و توصیه های علمی و گیج کننده بعضی از متخصصان کودک تنها به گیج تر شدن والدین می انجامد.
به یاد داشته باشید که در تربیت کودک اعتماد به نفس والدین نقش مهمی را ایفا می کند. شما باید به احساسات خود اعتماد کنید و به خاطر داشته باشید تنها چیزی که کودک از شما می خواهد، شیر و محبت غنی شماست و تنها چیزی که شما احتیاج دارید، صبر، حمایت و کمی اطلاعات است.
۲- انتظارات خود را پایین بیاورید
مادر شدن برای مادران جوان، مملو از تصورات غلط و غافلگیری های فراوان است و شاید بزرگترین تصور غلط این است که شما به طور ناخودآگاه می دانید در لحظه تولد کودکتان، چه کاری انجام دهید. در حالی که تربیت و نگهداری کودک به تجربه عملی نیاز دارد. شما در وهله اول باید بدانید که پس از بارداری و به دنیا آمدن کودک، دیگر زندگی شما شباهتی به قبل از آن دوران نخواهد داشت با تولد کودک تمام ابعاد زندگی شما، با حضور او تحت تأثیر و تغییر قرار می گیرد.
بسیاری از زنان تصور می کنند، مراقبت از نوزادشان کاری بسیار ساده و طبیعی است. اما در دنیای امروز این تصور تنها نیمی از واقعیت به حساب می آید. تنها بعد از به دنیا آمدن کودک است که والدین نیازهای واقعی خود و کودکشان را به دقت مشاهده می کنند. حالا دیگر به نظر می آید، ساده ترین کار مادر قبل از تولد کودک، مثل یک حمام گرم، دیگر مانند گذشته آسان نیست. یکی دیگر از انتظارات شما که ممکن است بلافاصله به آن دست نیابید، دوست داشتن کودک به محض دیدن اوست. حقیقت این است که بسیاری از پدران و مادران جوان برای علاقه مند شدن به فرزندشان نیاز به زمان دارند. یکی دیگر از تغییراتی که پس از تولد کودک، در بدن مادر به وجود می آید، ترشح هورمون های مختلف است. یکی از این هورمون ها، پرولاکتین نام دارد و سبب فراموشی مقطعی و بی خوابی در مادر می گردد.
باید مراقب باشید، چون فراموشکاری شما با خستگی ناشی از بی خوابی چندین برابر می شود. پس باید صبور باشید. در عرض چند ماه بعد از تولد کودک، شما دوباره به حالت عادی بازمی گردید و جالب است بدانید تمام این سختی ها سبب شناخت بهتر شما از کودکتان می گردد.
۳- از دیگران کمک بگیرید
از دیگران کمک بگیرید و از اینکه برای مراقبت کودکان از دیگران کمک بگیرید، احساس گناه نکنید. همیشه وقتی را برای استراحت در نظر بگیرید و از دیگران بخواهید تا برای دقایقی، مراقب کودکتان باشند. شما به زمانی برای استراحت و کسانی که از شما مراقبت کنند، نیاز دارید. مانند همسر و اقوام نزدیک.
۴- کارهای خود را اولویت بندی کنید
از دیگران کمک بگیرید اما اگر به کسی که یاریتان کند دسترسی ندارید، نگران نباشید. وظایف شما با کمی برنامه ریزی قابل انجام است. مطمئن باشید، زمانی می رسد که شما به هر چه می خواهید، می رسید. اما این زمان درست بعد از بچه دار شدن نیست. پس از به دنیا آمدن کودک، یکی از اولویتهای شما این است: سعی نکنید زیاد کار کنید. برای مثال در هفته اول پس از تولد کودک، وقت شما نباید به پذیرایی از مهمانان اختصاص یابد. مهمانانی که با اطلاع از تمام مشکلات به دنیا آمدن کودک، تصمیم می گیرند چند روز در خانه شما بمانند، طبیعتاً نمی توانند خیرخواه باشند مگر اینکه خودشان، بتوانند امور مربوط به خودشان را انجام دهند.
شما نیاز به محافظت از خود و کودکتان دارید و طبیعتاً نشان دادن وسواس در دوری کردن از دیگران، نمی تواند دلیل غیرمنطقی داشته باشد. وقتتان را صرف تماس با دیگران و کارهای غیرضروری دیگر نکنید، چون ممکن است همین کارها، شما را از رسیدگی به خود و کودکتان بازدارد. شما می توانید چنین زمان هایی را برای استراحت و یا حمام گرفتن، صرف کنید.
۵- انعطاف پذیر باشید
در زندگی اوقاتی هست که عدم تمایل به سازش، قابل تحسین به نظر می رسد. اما بعد از بچه دار شدن، دیگر این طور نیست. والدین جوان باید انعطاف پذیر باشند، در غیر این صورت خواهند مرد!
اگر از نظم و ترتیب، وقت شناسی و داشتن یک خانه تمیز لذت می برید، انعطاف پذیری شما، نیاز به تمرین و صبر دارد. چون ممکن است بعد از تولد کودک شما تا مدتی، دیگر شرایط خوش آیند قبل را نداشته باشید. شما باید تمام روش های تربیتی و مسائل مربوط به کودکتان را با شوخ طبعی همراه کنید، در غیر این صورت دچار وضعیت وحشتناکی خواهید شد. زیرا دیگر هیچ کاری را نمی توانید مطابق میلتان انجام دهید. درست همین جاست که باید بتوانید با انعطاف پذیری همه چیز را از نو برنامه ریزی و اجرا کنید.
فراموش نکنید، بهتر است چشمان خود را به روی شگفتی، حیرت و شادی یکی از بزرگترین ماجراهای زندگی خود، باز کنید.
۶- خود را بشناسید
گریه های کودک شما، باعث ایجاد چه حسی در شما می شود؟ جیغ های کودک شما ممکن است باعث یادآوری ناراحتیهای گذشته تان شود. با صدای جیغ کودک، ممکن است شما انتقادها، عصبانیتها و مسخره کردن دیگران در گذشته را به یاد آورید و همین باعث ایجاد حالت تدافعی در شما می شود. البته خوب می دانید که گریه های کودک هیچ ربطی به ضربه های عاطفی شما در گذشته ندارد. اما خستگی و اضطراب ممکن است، ذهن شما را فریب دهد و کاری کند که این گریه ها و جیغ ها را مثل حملات سخت از جانب دیگران تلقی کنید. شما باید بدانید که این هم بخشی از طبیعت مادر بودن است. اگر بدانید در زمان وقوع این احساسات چگونه باید برخورد کنید، مشکلات کمتری را متحمل خواهید شد. در این گونه مواقع شجاع باشید و از این فرصت برای در میان گذاشتن احساسات خود با همسر و یا کسی که نگران شماست، استفاده کنید. هر چه بیشتر راجع به این احساسات و ترس های قدیمی خود بدانید، بیشتر به این نتیجه می رسید که این احساسات هیچ ربطی به گذشته شما ندارند.

ادامه مطلب ...

والدین چگونه اعتماد به نفس را در کودک سالم پرورش می دهند

در اینجا چند نکته را که می تواند به این امر کمک کند ذکر می نماییم :

۱- بدانید چه می گویید : کودکان به کلمات و گفته های والدین بسیار حساس هستند . فرزندتان را نه فقط برای نتیجه خوب یک کار ، بلکه برای همت و تلاشش ، ستایش و تمجید کنید ، اما صادق باشید . برای مثال اگر فرزند شما نتوانست عضو تیم فوتبال شود یا بازی خوبی ارائه نداد ، از گفتن چنین عبارتی خودداری کنید : " دفعه بعد بیشتر تلاش کن تا موفق شوی » و به جای آن بگویید « تو موفق نشدی ، اما واقعا" تلاش تو در این راه قابل ستایش بود » . تلاش و به اتمام رساندن کار او را به جای نتیجه کارش مورد تشویق قراردهید. به جای تاکید بر نتیجه کار ، تلاش و سعی او را تشویق کنید .
۲ – برای او یک الگوی مثبت باشید : اگر شما فردی تند ، خشن و بدبین هستید و نسبت به توانمندیها و محدودیت های خود واقع بین نیستید ، فرزند شما آئینه تمام نمای شما خواهد بود . اعتماد به نفس خودرا پرورش دهید تا فرزند شما یک الگوی خوب داشته باشد .
۳ – باورهای نادرست فرزندتان را تشخیص داده و او را هدایت کنید : یک گام مهم والدین ، شناختن باورهای غیر منطقی کودکان در باره خودشان است . این باورها در باره کمال ، جذابیت ، توانمندیها و هر چیز دیگر که باشد ، می تواند ریشه گرفته ، پابرجا شود و برای کودک جایگزین حقیقت مثلا کودکی درمدرسه دانش آموز خوبی است ، اما با درس ریاضی مشکل دارد ، او ممکن است با خود بگوید : « من نمی توانم درس ریاضی را خوب یاد بگیرم ، پس یک دانش آموز بد هستم » . و این یک تعمیم غلط است که می تواند او را مستعد شکست سازد .فرزند خود را تشویق کنید که به موقعیت ها با دید بهتری بنگرد . یک پاسخ سودمند شاید این باشد : « تو دانش آموز خوب و کوشایی هستی و در مدرسه هم کارهایت را خوب انجام می دهی . ریاضی فقط یک درس از چندین درست است که نیاز به صرف وقت بیشتری دارد . ما با هم روی آن کار می کنیم . »
۴ – با فرزند خود راحت ، خونگرم و مهربان باشید :
عشق شما به فرزندتان اعتماد به نفس او را افزایش می دهد . او رادر آغوش بگیرید . به او بگویید مایه افتخارشماست . او را صادقانه ، با رعایت اعتدال و بدون افراط تحسین کنید . کودکان می دانند که قلب شما چه می گوید.
۵ – پسخوراند دقیق و مثبت به او بدهید :
عباراتی نظیر : « تو همیشه اینطوری آشفته میشوی » سبب می شود در کودک شما عقایدی رشد کند دال بر اینکه او بر هیجانات و خشم خود کنترلی ندارد ، جمله بهتر می تواند این باشد : « تو ازدست برادرت خیلی عصبانی شدی ، اما کاری خوبی کردی که سر فریاد نزدی یا برادرت را کتک نزدی :» این اعتراف همراه با تشکر ضمنی ، انتخابی را که انجام داده ، تقویت می کند . او را تشویق کنید تا باردیگر گزینه بهتر و درست تری را انتخاب کند .
۶ – محیط خانه را امن و محل پرورش و آرامش او قراردهید : کودکی که احساس امنیت نمی کند یا نسبت به او بدرفتاری می شود ، بی اندازه دچار عدم اعتماد به نفس خواهدشد . کودکی که در محیط پر از بحث و جدل و نزاع مکرر والدین قراردارد ، کودکی افسرده و منزوی می شود. همیشه به خاطر داشته باشید که از کودک خودحمایت کنید و به او احترام بگذارید. محیط خانه خود را برای اعضای خانواده پناهگاه امنی قراردهید . مراقب بد رفتاری دیگران با او ، مسائل مدرسه ، مشکلات و درگیری های او با همسالانش ودیگر عواملی که بالقوه می تواند به اعتماد به نفس او خلل وارد کند ، باشید .
۷ – به فرزندتان کمک کنید که تا در تجربیات سازنده شرکت کند : فعالیتهایی را تشویق کنیدکه همکاری و تعاون در آن باشد و حس اعتماد به نفس را پرورش دهد نه فعالیت هایی که حس چشم و همچشمی و رقابت ناسالم را در به وجود آورد . برای مثال فعالیت هایی که در آن بزرگترها به کوچکترها کمک می کنند تاخواندن چیزی را یاد بگیرند که می تواند برای هردوی آنها جذاب باشد .
استفاده از مشاوره تخصصی
اگر فکر می کنید کودکتان اعتماد به نفس کمی دارد ، به دنبال کمک و مشاوره تخصصی باشید . خانواده و کودک با کمک مشاور متخصص می توانند دلایل ریشه ای و نهفته را بیابند، نسبت به رفع آنها بکوشند و به او کمک کنند که درباره خود خوب بیاندیشد. در این صورت کودک شما می تواند خود و دنیای اطرافش را واقعی تر ببیند و حقیقت وجودی خود را بشناسد