استغفار و عذرخواهی در دین و فرهنگ ما شأن و جایگاه والایی دارد بهطوری که حضرت محمد(ص) میفرمودند روزی 70بار استغفرالله میگویم.
پس وقتی رسول گرامی اسلام(ص) از کوتاهی خودش در برابر خدا عذر میخواهد پیداست که این یک امر مهمی است.
عذرخواهی در آیات قرآن و روایات، نقش پررنگی دارد و بارها به مسلمانان تأکید شده است که درصورت بروز رفتار نادرست، معذرت خواهی شود. عذرخواهی افزون بر آنکه موجب حفظ حرمتها میشود، میتواند از ارزشهای انسانی هم پاسداری کند. حال این عذرخواهی میتواند بین دو نفر، چندین نفر، اعضای خانواده، میان زوجین و یا حتی بین همسایه ها و ... باشد.
به نظر می رسد فرهنگ عذرخواهی یک امر فطری و وجدانی است و در بین همه اقوام و ملل پذیرفته شده است، عذرخواهی نکردن باعث سلب اعتماد مردم به آن فرد میشود و این سلب اعتماد کم کم میان افراد خانواده، دوستان و همسایه ها و .. فراگیر می شود.
بعضیها فکر میکنند اگر به اشتباهشان اقرار کنند، چیزی از شان و منزلت شان کم میشود و کوچک میشوند. برای همین همهی سعیشان را میکنند که اشتباهشان را توجیه کنند، به این امید که اشتباهشان دیده نشود. اما اینکار تنها موجب میشود که کار غلطشان بیشتر به چشم بیاید و اشتباهشان را «اشتباه»تر میکند. بهجای همهی اینها یککلام بگو «ببخشید» و خلاص!
حال با این مقدمه کوتاه، خود شما آیا تاکنون کار اشتباهی کردهاید که بعدا پشیمان شده باشید؟
تاکنون به خاطر اشتباهی که کرده اید از کسی عذرخواهی نمودهاید؟ یادتان هست که این کار (عذرخواهی ) چقدر کار سخت و دشواری است؟ چطور مطمئن میشوید که طرف مقابل عذرخواهیتان را پذیرفته است؟ یک عذرخواهی صادقانه میتواند در بهبود جراحات یک مشاجره یا اختلاف معجزه کند و شما را به دوران خوش قبل از مشاجره برگرداند.
به کمک مراحل زیر روش صحیح عذرخواهی را یاد میگیرید:
** درباره آنچه بابت آن قصد عذرخواهی دارید، دقیق و ریزبین باشید. به این طریق میتوانید از سوء تفاهمهای احتمالی که از عذرخواهیتان میتواند به وجود آید جلوگیری کنید.
** عذرخواهیتان از روی صداقت و خالصانه باشد. مطمئن شوید که دیگران میتوانند این موضوع را دریابند.
** پشیمانیتان را نشان دهید. سعی کنید هنگام عذرخواهی کردن فقط از عباراتی مانند متاسفم یا عذر میخواهم استفاده نکنید. نشان دهید که واقعا خواهان انجام کاری برای آنچه اتفاق افتاده هستید. داشتن یک برنامه محکم و استوار نشان میدهد که اولا چقدر در عذرخواهیتان صادق هستید و ثانیا چقدر متاسف و پشیمان هستید.
و بالاخره،اطمینان حاصل کنید که طرف مقابل متوجه نیت شما شده است و عذرخواهیتان را پذیرفته است. اگر نمیتوانید به روش درستی عذرخواهی کنید به طرف مقابل فشار نیاورید، این کار بهتر است. سعی کنید با برنامهریزی روشهای درست را زودتر یاد بگیرید.
** ضمنا توصیه می شود که به طور خصوصی و شخصا از طرف مقابل عذرخواهی کنید. وقتی که شما عذرخواهیتان را شخصا و به طور خصوصی ابراز میکنید آن فرد میتواند حالات چهره شما را نیز ببیند و از عمق صداقت و پشیمانی شما مطلع شود. در صورت امکان از عذرخواهی غیرحضوری مانند تلفنی یا از طریق ایمیل خودداری کنید.
ضمنا توجه داشته باشید که هدف از عذرخواهی کردن برنده شدن در مشاجره نیست، بلکه ایجاد و احیای مجدد دوستیهاست. از هرگونه استدلال که به منظور توجیه رفتار خودتان باشد خودداری کنید.
**برای شنیدن صحبت های طرف مقابل بعد از اتمام عذرخواهیتان وقت بگذارید. اگر دوستتان میخواهد در این باره بیشتر بحث کند بدون اینکه قضاوت خاصی بکنید که شرایط را بدتر کند، فقط گوش دهید.
سعی کنید هنگام عذرخواهی کردن فقط از عباراتی مانند متاسفم یا عذر میخواهم استفاده نکنید. نشان دهید که واقعا خواهان انجام کاری برای آنچه اتفاق افتاده هستید
** هنگام بیان عذرخواهیتان، تماس چشمیتان را با طرف مقابل قطع نکنید. چشمهایتان را به زمین ندوزید، دستهایتان را به هم قفل نکنید (دست به سینه). از هر کاری که بیانگر عدم صداقت در گفتار و یا بیتفاوتی باشد پرهیز کنید.
** آمادگی شنیدن سرزنش را داشته باشید. تنها یک عذرخواهی جزیی که خودش را به شکل رفتاری ریاکارانه نشان دهد کافی نیست بلکه سعی کنید نقش خودتان را در سوء تفاهم پیدا شده به خوبی فهم و درک کنید.
**برای بعد از عذرخواهی برنامهریزی داشته باشید. مثلا میتوانید همسر، دوست یا فامیل یا حتی همسایه دلگیر را به نهار دعوت کنید، یک نوشیدنی با هم بخورید، به سینما بروید و ... تا بدین طریق دوستیها و خاطرات گذشته زنده شود.
** اگر طرف مقابل تان در همان لحظه حاضر به پذیرفتن عذرخواهیتان نشد، کمی به او وقت بدهید. او را مجبور نکنید و تحت فشار قرار ندهید. بگذارید کمی درباره حرفهایتان فکر کند و تصمیم بگیرد.
چیزی وجود دارد که هر مردی لازم است درمورد همسرش از آن مطلع باشد: گفتن چه حرفهایی باعث خوشحالی او میگردد.
وقتی سخن از تعریف و تمجید بمیان می آید زنان تـبـدیل به هیولای خـون آشـام
گـرسـنـه ای می گـردند که همیشه بیشتر و بیشتر و بیشتر طلب میکنند! و اگر شما
خواسته شان را برآورده نمایید، در عـوض بـسیـار بـیـشتـر از طرف همسرتان مورد محبت
و توجه قرار خواهید گرفت و آنها خوب می دانند که چطور این کار شما را جبران کنند.
چه ازدواج کرده باشید و چه در دوران نامزدی بسر میبرید، این قانون را بیاد داشته
باشید: برای آمـاده نـگاه داشـتـن یک زن جهت ابراز مهر و محبت به شما، کافی است
نکات مثبت بسیاری از او را به وی یادآوری نمایید.
در ادامه به ۱۰ مطلبی که همسر شما عاشق شنیدن آنها است اشاره میکنیم:
شماره ۱۰)
روز خوبی داشتی؟ هـنـگامیـکه از همسر خود در مورد چگونگی گذراندن روزش پرسش
میکنید، برداشت او این خواهدبود که شما انسان با فکری هستید و مشتاقید بدانید وی
ساعات کاری خود را چگونه سپری کرده است. اما یـک هشـدار: ایـن سـؤال بـه هـمـسـر
شـمـا مجوز آن را خواهد داد که چند ساعتی در مورد کوچکترین اتفاقاتی که برایش
افتاده صحبت نمایـد. پس برای مدت زمانی طولانی آماده نشستن و شنیدن داستانهای او
شوید.
چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: زنها به آنچه که در فکر شما میگذرد، توجه
زیادی دارند. پرسش در مورد چگونگی روز او نشان می دهد کـه شمـا پذیرا، مشتـاق و
علاقمند به گوش دادن حرفهای همسرتان هستید. با این عمل به او فرصتی می دهیـد تا
خودش را خـالی نـموده و شما را به عنوان همراز و محرم اسرار خود در نظر بگیرد. اگر
چه ممکن است بیش از زمانی که انتظار دارید مجبور به شنیدن صحبتهایش شوید، اما وقتی
تمام شد، او شروع به صحبت در مورد شما خواهد کرد.
شماره ۹)
نمی تونم بگم چقدر دلربا و زیبا هستی همانطور که مشخص است، این بـه او مـی رسـاند
که شما وی برای شما جذاب بوده و فرد دیـگری بـه چشمتان نمی آید. از طرف دیگر باعث
افزایش اعتماد بنفس در او خواهد شد.
چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: این جمله بخصوص در روابط زناشویی بلند مدت
مؤثر واقع می شود چرا که شما به همسر خود اطمینان میدهـید هنوز به او علاقه دارید.
در عوض همسرتان نیز سعی خواهد کرد این زیبایی و دلربایی را با شما تقسیم نمایید.
سؤالی هست؟ اینجوری فکر نمیکنید؟
شماره ۸)
در مورد [ هر چیزی ] چه احساسی داری؟ پـرسیدن این سؤال به همسرتان نشان می دهد که
شما خالصانه برای احـساسـات او اهمیت قائل هستید. زنها عاشق بیان احساسات خود در
مورد هر موضوع قابل تصوری می بـاشند. با این حـال بـدانید که خود را در دام
گفـتگویـی طولانی و عمیق در مورد آن موضوع گرفتار خواهید کرد. بنابراین اگر شب
تصمیم دیدن مسابقه فوتبالی را دارید، این سؤال را مطرح نکنید.
چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: این سؤال بیانگر جنبه مهربانی و دلسوزی یک فرد
است. وقتی همسرتان در می یابد که شما توجهتان را به وی مبذول داشته اید، او نـیـز
متقابلا تمام احساسات خود را با شدتی بسیار بیشتر، اهدا خواهد نمود. یعنی اگـر
قـبـلا فـقـط فردی جذاب بشمار می آمدید، اکنون همانند جواهری در چشم او جلـوه
خواهید کرد. متوجه منظورم می شوید؟
شماره ۷)
تو زیبا تر از دوستان دیگرت هستی قرار دادن او از بین همتاهایش بر سکوی نخست
زیبایی باعث بالا رفتن اعتمـاد بـنفـس وی شـده و سـبـب می گـردد تا هـمـسر شمـا در
تـصـوراتش بر دوستان هم جنس خود بتواند فرمانروایی کند. این تحسین و تعریف بسیار
مهمی در دنیای زنانه محسوب شده و امتیاز شما را در نزد همسرتان ارتقای چشمگیری
خواهد داد.
چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: گذشته از اینکه باعث می گـردد او از لحاظ
زیبایی ظاهری خود را برتر از اطرافیانش تصور کند، این جمله کوتاه به همسرتان تفهیم
میکند که شما تا چه حد برای وی ارزش قائل هستید. بعلاوه زمانی که دوستانش پیش شـما
هستند، کمتر احساس نگرانی خواهد کرد. او در مـورد خـودش احـسـاس خـوبـی نموده و
پاداش سلیقه بخرج دادن شما را خواهد داد. با اینحال یک احتمال جانبی بالقوه وجود
دارد: یک همسر حسود این سخن را مدرکی برای متهم نمودن شما به اینکه قصد برانداز
نمودن و چشم دوختن به دوستانش را دارید، بشمار خواهد آورد.
شماره ۶)
تو واقعا زرنگ و باهوشی با تـصـدیـق نـمودن هـوش و ذکـاوت وی، ایـن معـنی را می
رسانید که علاوه بر محاسن ظاهری، متوجه ذهن و فکر توانمندش نیز شده اید. هـمـسر
شـما بـا شنیدن این جمله در مورد همه جوانب زندگی خود احساس رضایت و خوشنودی خواهد
نمود. این سخـن نشانه احترام از طرف شما برای همسرتان محسوب میگردد.
چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: همسرتان این مسئله را که شما فقـط بـه فـکر
روابط جنسی نیستید و قادرید ماورای چنین موضوعات فکر کنید را تحسین خواهـد کرد.
زنها عاشق مردان صـمـیمی و خـوش قـلب مـی بـاشند و هیچ چیزی بهتر از بیان و تشخیص
هوش و ذکاوت آنها نمی تواند صفات آقا منشانه شما را آشکار نماید.
شماره ۵)
در روابط زناشویی بسیار خوب هستی بیان این جمله باعث می گـردد هـمـسرتان احساس کند
که یک الهه است. شنیدن این عبارت به همسر شـما تفهیم می کنـد کـه روابـط جنسی و
زناشویی او به چشم شما بی عیب و نقص بوده و باعث می گردد که احساس نماید واقعا می
داند کـه چگـونه باید مرد خود را راضی نگاه دارد.
چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: تحسین و تمـجید از عملکرد او نشانگر این است
که شما به روابط جنسی فقط به عنوان ابزاری برای ارضا نــمودن خود نگاه نکرده، بلکه
همه جنبه های آنرا مورد ستایش قرار میدهید.
شماره ۴)
می خواهم همه عمرم را با تو سپری کنم ایـن جمله ای سنگین است؛ معنی آن فاصله زیادی
با دادن پیشنهاد برای ازدواج نـدارد. بنابراین پیش از گفتنش به نامزدتان مراقب
عواقبش باشید. اما بخاطر داشته باشید که ریسک کردن اغلب پاداش و نتیجه مطلوب به
دنبال خواهد داشت. هنگامیـکه این جـمله را بیان می دارید، او از لحاظ روانی بسیار
سرکیف می گردد. جـمـلات دیـگـری کـه تقریبا همین نتیجه را داشته ولی تعهدآوری آنها
کمتر می باشد، عبارتند از: فقط تو میتونی تا این حد منو خوشحال کنی و من دوست
ندارم با هیچ کس دیگری جز تو باشم.
چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: همـه زنـها عاشق شنیدن جملاتی حاکی بر
سرسپردگی دیرپا و با دوام از همسرشان هستند. مطمـئـن بـاشیـد کـه بـعد از گفتن این
جمله سلامی همیشگی را از او خواهید شنید.
شماره ۳)
تو بهترین دوست منی به او می گویید که چگونه ماورا و فراسوی مسائل جنـسی می
اندیشید و به این معنی اسـت که برای رابطه اتان ارزش قائل هستید و مایلید کارهایی
را بـهـمراه او انجام دهید که مردان دیگر ممکن است رغبتی به آن نداشته باشند.
همسرتان بعد از شنـیـدن ایـن جمله پیوستگی مقاومت ناپذیری با شما پیدا خواهد نمود.
چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: این جـملات شـما را در نـظر وی بـجای یـک فرد
عادی که مجبور به گذراندن وقتش با او است، به انسانی معنی دار و جذاب تـبـدیـل
میکند. این شما را به ابتدای لیست خواسـتگـاران پرتاب میکند چراکه شما به مهمترین
نکته اشاره کرده اید: دوستی و رفاقت.
شماره ۲)
تو یک مادر ایده آل خواهی شد اغلب زنها به دنبال این هستند که روزی بچه دار شونـد.
هـمـچـنین اکـثـرا با خود کلنجار می روند که آیا در این راه مـوفـق خـواهد بـود
یـا خـیر. بـا گفـتن این جمله به او اطمینان می دهید که حتما به هدفش خواهد رسید.
به علاوه با ارضـای نیازهای درونی او باعث آرامش و تسکین وی می شوید. بیان این
کلمات از زبان شما به عنوان یک همسر، او را تبدیل به خوشحال ترین انسان روی زمین
خواهد نمود.
چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: اینـگونه بطور غیر مستقیم به همسر خود می
فهمانید که مایلید از او بچه دار شوید. واضح است که این نوایی بسیار خوشایند در
گوش او می باشد. از این نقطه، همسرتان بیشتر پذیرای پیشرفت و ترقی شما خواهد شد.
شماره ۱)
تو زندگی منو کامل می کنی این به او می گوید که تنها فرد مورد علاقه شما است. همه
زنها دوست دارند این جمله را از شوهرشان بشنوند. بـیـان ایـن عبـارت بـه مفهوم آن
است که شما همسر خود را بصورت کامل پذیرفته ایـد و ایـنـکه او به صـورت موجودی
اجتناب ناپذیر و همیشگی برای شما در آمده است. در همسرتان احساس لـذت بـخش غیر
قابل تصوری بوجو آمده و تا چندین روز لبخند از لبانش جدا نخواهد شد.
چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: این جـمـله اسـاسـا مـی گـوید که شما در زندگی
به او نیاز داشته و نمیـتوانید بدون او به زندگی ادامه دهید. زنها از شنیدن چنین
جملاتی بسیار مشعوف میگردند.
● اشاره باشکوه
دوستت دارم این جمله دو کلمه ای معروف و کوتاه کـه هـمگی ما برایـش اهـمیت بسیار
زیادی قائل هستیم، می تواند تاثیر شگرفی به همراه داشته بـاشد. اگر ازدواج کرده
اید خوب است هر روزه چندین بار برای همسرتان تکرارش نمایید.
چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد: گفتن این عبارت بهـمسرتان بـاعث روشن نگاه
داشتن شعله های آتشی می گردد که همیشه نیاز به برافروزی دارند. اگـر در بـین شما
کسانی تـا حال این جمله را به همسرشان نـگفـتـه انـد، هر گاه احساس آمادگی نمودید،
تردید به خود راه نداده و آن را بیان کنید. هیچگاه از گفته خود پشیمان نخواهید شد
وقتی که عکس العمل او را می بینید ( یا احساس می کنید ).
● گفتگوی عشق
اکنون که آموختید که چگونه می توانید همسر خود را خوشنود کرده و صورتش را سـرخ
نمایید، اینکار را انجام دهید! فقط به این نکته فکر کنید که او در جواب کار شما در
آینده چطور جبران خواهد نمود
در گذشته تنها دغدغه والدین پدر بزرگ و مادربزرگهای ما فراهم کردن مکانی برای زندگی و تغذیه ای مناسب برای فرزندان شان بود. در ضمن آنها تلاش می کردند که به کودکان خود رفتاری پسندیده و مهارتهای لازم جهت کسب زندگی و جایگاهی مناسب در جامعه بیاموزند، اما امروزه شرایط تغییر کرده و والدین نسل حاضر تحت فشار شدیدی هستند. مشاغل ما والدین نسبت به نسل پیش از امنیت کمتری برخوردارند. روابط شخصی مان پیچیده و موقتی تر شده اند.
نسبت به وقتی که در روز داریم بار بیشتری را متحمل می شویم و روی آینده خود تسلط
کمتری داریم و به طور کلی اضطراب و نگرانی در تمام جنبه های زندگی مان افزایش
یافته است.
با این اوصاف پدر یا مادر امروزی چگونه می تواند «آرمانی» بوده و دائماً نسبت به
کودکش عشق و شکیبایی ابراز کرده و همیشه بر خود مسلط باشد و او را کنترل کند.در
اصل سرپرستی خوب آن است که کودکانی پرورش داده شود تا توانایی هماهنگ شدن با
خانواده، کار و جامعه را داشته باشند و والدین در عین حال که باید به کودکان خود
احترام گذاشتن، خویشتنداری و احساس مسئولیت بیاموزند باید توجه خاصی هم نسبت به
رفاه آنها داشته باشند و این مسأله، کار را بیش از پیش سخت می کند. بیشتر خطاهای
یک پدر و مادر یا موانعی که بر سر راه شان است از موارد زیر ناشی می شود:
۱) عصبانیت و اضطراب
۲) افسردگی یا سوگواری
۳) ترس، که باعث حمایت بیش از حد از کودک می شود
۴) طلاق یا جدایی
برخی از عیوب پدر و مادر به یکدیگر وابسته اند مثلاً وقتی مضطرب هستیم احتمال دارد
بیشتر احساس خشم کنیم و ناامیدی و نارضایتی مان را به روشهای مخربی بروز دهیم.
اضطراب، افسردگی یا داغ دیدن ممکن است باعث شود نسبت به آسایش و آینده کودکمان بیش
از حد نگران باشیم و در ضمن روی نوع و کیفیت روابط با فرزندمان تأثیر منفی بگذارد.
در این مبحث روشهایی پیشنهاد می شود که به وسیله آنها بتوانیم حتی زمانی که خلق
مان تنگ است یا در شرایط سختی قرار گرفته ایم والدین خوبی باشیم.
● عصبانیت و اضطراب
عصبانیت بزرگسالان خصوصاً والدین بیش از هرچیزی موجب ترس کودکان در خانه می شود.
عصبانیت حتی اگر ملایم ابراز شود کودک را در غم و اندوه فراوانی فرو می برد.
کودکان عصبانیت والدین را چیزی می دانند که محیط زندگی شان را تغییر داده و ثبات
شان را تهدید می کند و از این موضوع غمگین و عصبانی می شوند زیرا آن را خفت آور می
دانند و احساس می کنند که مورد نفرت واقع شده اند.کودکان به روش های متفاوتی
عصبانیت را احساس می کنند:
▪ عصبانیت به نظر بعضی از کودکان شبیه توفانی است که هجوم آورده و همه چیز را محکم
به اطراف پرت می کند و تنها با یک ویژگی یا شکایتی خاص طرف نیست. گریس ۸ ساله
درباره عصبانیت پدرش چنین می گوید: «در آن لحظه هیچ جای امنی وجود ندارد و وقتی
فریاد می کشد جایی نیست که صدایش شنیده نشود.»
▪ گاهی اوقات کودک احساس می کند که او را به زور به اطراف می کشند و می چرخانند و
می خواهند خردش کنند.
▪ بعضی از کودکان عصبانیت را انفجاری از شرمندگی و خجالت می دانند درست مثل این
است که والدین درباره آنها پرونده ای کاملاً جنایی باز می کنند. بیلی ۹ ساله می
گوید: «وقتی او فریاد می کشد ... نگران بعدش می شوم. شاید چیزهای زیادی علیه من
کشف کرده که حتی به یادم نمی آید پس نمی توانم مطمئن باشم و بگویم که آن کارها را
انجام نداده ام. بنابراین یک جوری نفسم را در سینه حبس می کنم و منتظر می مانم تا
عصبانیتش تمام شود. یک بار پرسیدم که «تمام شد؟» منظورم این بود که «عصبانیتش تمام
شده است»؛ اما آن حرف، مرا توی بد دردسری انداخت.»
▪ بعضی مواقع کودکان از عصبانیت پدر یا مادرشان عصبانی می شوند و بدین وسیله نسبت
به تحقیر شدن از خود واکنش نشان می دهند. عصبانیت والدین، کودکان را مضطرب می کند
و آنها سعی می کنند از خود دفاع کرده و عزت نفس شان را حفظ کنند ولی این حالات
تدافعی، عزت نفسی بسیار شکننده یا کاذب به وجود می آورد. برخی از این حالات تدافعی
به صورت زیر خواهد بود:
۱) دروغ
کودکان دروغ می گویند تا بر سرشان فریاد نزنند، بعضی از کودکان به طور خودکار دروغ
می گویند: الی ۱۴ ساله اصرار دارد که: «نمی خواهم دروغ بگویم. از داستانهایی که می
سازم متنفرم ولی وقتی پدرم از من چیزهایی می پرسد، مدام به این فکر می کنم که چه
می توانم بگویم تا او بر سرم فریاد نکشد. درست مثل این است به پرتگاه ایستاده ای و
هر لحظه ممکن است بیفتی و چیزی می گویی که این اتفاق نیفتد.»
۲) دوری
بسیاری از کودکان تا آنجا که می توانند از پدر یا مادر خود دوری می کنند تا مبادا
بر سرشان داد بزنند. حتی اگر عصبانیت مستقیماً متوجه شان نباشد احساس می کنند که
آنها را نیز در برمی گیرد. کودک ممکن است افکار و احساساتش را بیان نکند و از لذت
بودن با پدر و مادر صرف نظر کرده تا دیگر از این موضوع نترسد که چیزی خشم پدر یا
مادرش را برانگیزد.
۳) پرخاشگری
بعضی از کودکان در برابر عصبانیت پدر یا مادر تمایل می یابند به آن جواب دهند.
کودک با «سخنان» یا «طرز برخوردی» بی ادبانه سعی می کند مقابله به مثل کند و این
رفتار باعث می شود که عصبانیت پدر یا مادر شدت یابد. البته کودکان می دانند فریاد
کشیدن بر سر والدین شان همان قدر که بر سرشان فریاد می کشند حقارت بار است. برخی
از کودکان نیز سعی می کنند خود را خونسرد و سرسخت نشان دهند و با حرکات ناشی از بی
تفاوتی به والدین خود بگویند که خشم شان روی وی تأثیری ندارد و این گونه آنها را
تحقیر کنند و وقتی والدین خشمگین تر می شوند این حالت تدافعی هم شدت می یابد.
نوع دیگر دفاع پرخاشگرانه دلقک بازی است. وقتی مادر پیتر- ۱۱ ساله- بر سرش فریاد
می کشد او هرهر و کرکر می کند و بدین طریق سعی دارد درد و ناراحتی اش را پنهان
کند.
عصبانیت پدر و مادر یکی از روشهای مهم ارتباط او با فرزندانش است و به جا و مناسب
آن ضروری نیز هست اما بی مورد عصبانی شدن جنبه اجتناب ناپذیر یک پدر یا مادر است و
اغلب از گرفتاریهای عمیق آنها و سرمایه گذاری شان روی کودک شان ناشی می شود. وقتی
کودک ما آن گونه که می خواهیم و فکر می کنیم رفتار نمی کند به شدت ناامید و
سرخورده می شویم.
از طرفی گاهی اوقات کودکان مان نیز ممکن است از کوره در بروند و دست به هر کاری
بزنند که توجه ما را به خود جلب نمایند: نق می زنند، جیغ می کشند، اخم می کنند و
یا داد و بیداد راه می اندازند تا اینکه نادیده گرفته نشوند. اما اگر کودکی برخی
از واکنشهایی که در بالا اشاره شد- دروغگویی، دوری، پرخاشگری- را از خود نشان داد
باید نسبت به عصبانیت مان کاری انجام دهیم.
اولین گام این است که دلیل عصبانیت مان را بیابیم: آیا بیش از حد عصبانی می شویم؛
آیا عصبانیت مان با نوع رفتار کودک مان متناسب است؟ این سؤالات را می توانیم از
خود بپرسیم:
ـ آیا وقتی کودکم رشته افکارم را از هم پاره می کند عصبانی می شوم؟
ـ آیا چنانچه کوچکترین تغییری در برنامه خانگی ام پیش بیاید عصبانی می شوم؟
ـ آیا هر نوع بروز احساسات کودک مانند هیجان یا اضطراب وی، مرا عصبانی می کند؟
ـ آیا تقاضاهای کودک مان به نظر زیاده خواهی می آید؟
ـ آیا از هر رفتاری که فقط ناراحت کننده باشد نه «کاملاً ناخوشایند» بسیار عصبانی
می شوم؟
ـ آیا زمانی که به کودکم کمک می کنم چیزی را یاد بگیرد یا کاری را کامل کند غالباً
بر سرش فریاد می کشم.
چنانچه اکثر پاسخهای سؤالات فوق «مثبت» است یعنی اینکه اضطراب و عصبانیت مان با
احساس همدلی مان که می تواند به کودک واکنش مثبت نشان دهد تداخل می یابد.
اضطراب باعث می شود فرد مبتلا احساس کند زندگی بسیار سخت است و اطرافیانش نیز
خودخواه و بی فکرند و خواست های زیادی از وی دارند. اگر پدر یا مادری چنین احساسی
داشته باشد واکنشهای او نسبت به فرزندش احتمال دارد در او احساس حقارت و ضعف و در
نهایت عزت نفس پایین ایجاد کند. دو راه برای جلوگیری از این وضعیت وجود دارد:
۱) خشم خود را کنترل کنیم.
۲) به طریقی آن را جبران نماییم.
الف) باید در وجود خود بکاویم تا متوجه شویم که چه زمان و موقعیت خاصی ما را
عصبانی می کند. مثلاً، صبحها که مشغول آماده کردن خانواده برای آغاز روز هستیم؟ یا
زمانی که می خواهیم شام را آماده کنیم؟ یا وقتی می خواهیم به کودک مان در انجام
دادن تکالیفش کمک نماییم؟
اگر به کودک توضیح دهیم که چه مواقعی عصبانی می شویم به او یاد می دهیم که چگونه
جلوی عصبانی شدن ما را بگیرد یا حداقل متوجه شود خشم ما متوجه شخص او نیست.
ب) سعی کنیم از اوضاع و شرایط روحی خود آگاه شویم یا احساسات خود را بهتر کنترل
نماییم. زمانی که عصبانی می شویم بهترین کار این است یک قدم به عقب برداشته و قبل
از اینکه دست به کاری بزنیم تا ده بشماریم. بدین ترتیب شدت عصبانیت کنترل نشده مان
کاهش می یابد. وقتی بیاموزیم که احساسات خود را کنترل کنیم سرمشق بسیار خوبی برای
فرزندان خود خواهیم بود.
ج) از کودک خود کمک بخواهیم؛ مثلاً اگر بداند در زمان نامناسب چیزی از ما تقاضا
نکند به ما کمک کرده و بر عصبانیت مان نمی افزاید. بچه ها وقتی که بفهمند چگونه می
توانند به والدین کمک کنند تا آنها عصبانی نشوند غالباً از این کار لذت می برند.
این روش کودکان را تشویق می کند تا از احساسات دیگران و شرایطی که این احساسات را
در آنها به وجود می آورد بیشتر آگاه شوند.
د) حتی وقتی عصبانی هستیم باید مواظب باشیم که چه می گویم. باید سعی کنیم تا جایی
که امکان دارد موضوعی که عصبانیت ما را برمی انگیزد روشن و واضح سازیم. مهارتهای
لازم در این لحظه پذیرفتن عصبانیت و محدود ساختن آن است. خیلی بهتر است که به کودک
بگوییم: «چون دارد دیرمان می شود عصبانی ام.» نه اینکه بگوییم: «تو همیشه باعث می
شوی که دیرم بشود.» یا به جای اینکه بگوییم: «روش انجام دادن کارهایت بسیار
وحشتناک است» بگوییم: «چون انجام دادن تکالیف مدرسه ات را گذاشته ای دقیقه آخر
عصبانی هستم.»
وقتی به عصبانیت خود اعتراف کنیم می توانیم به کودک مان توضیح دهیم که دقیقاً چه
چیزی ما را عصبانی کرده است.
▪ جبران عصبانیت
وقتی که نمی توانیم جلوی اضطراب و به دنبال آن عصبانیت را بگیریم باید آن را به
گونه ای جبران کنیم که البته این کار را نباید با دادن پول، هدیه یا مهمان کردن
کودک به چیزی انجام دهیم بلکه بهترین کار نشان دادن جنبه های مثبت احساس مان نسبت
به کودک است مانند زیر:
۱) هر زمان که احساس آرامش می کنید کنار کودک تان بنشینید. بزرگسالان به دلیل سختی
های زندگی همیشه نمی توانند تمام اطمینان و امنیتی را که کودکان در آرزویش هستند
فراهم سازند اما یادتان باشد که استواری و اطمینان کودکان با اتصال و پیوند آنها
با ما به وجود می آید.
۲) احساسات مثبت خود نسبت به او را کاملاً شرح دهید. علاقه، لبخند و آغوش ما به
کودک آرامش می دهد. بدین ترتیب آنها می توانند حال و هوای عصبانیت را دقیقاً مثل
بوی غذایی که در خانه می ماند تشخیص دهند. کودک باید به یاد داشته باشد که عصبانیت
احساس خوب شما نسبت به او را از بین نمی برد.
۳) به کودک فرصت تصمیم گیری بدهید. معمولاً وقتی پدر یا مادری مضطرب است کل
خانواده انعطاف ناپذیرتر می شود. در این گونه مواقع کودک احساس درماندگی می کند و
این احساس، عزت نفس در کودک را از بین می برد. وقتی به کودک اجازه دهید تا در مورد
پاره ای از موضوعات «صحبت کند» و خود تصمیم بگیرد، روحیه اش به طور چشمگیری تقویت
می شود.
گام های نخست
اولین گام مهم برای پیشگیری و کمک به فرزندان این است که والدین ، خود به مواد
مخدر معتاد نشوند . این مربوط به زمانی است که پدر و مادر هنوز صاحب فرزندی نشده
اند . موادی همچون نیکوتین و الکل بر روی جنین به ویژه در سه هفته نخست بارداری اثرات
مخربی بر جای می گذارد . پژوهش ها حکایت از آن دارند نوزادانی که از مادران معتاد
به دنیا می آیند ممکن است در مراحل زندگی ، بیشتر در معرض خطر اعتیاد قرار گیرند.
وانگهی کارشناسان د راین مورد هم عقیده اند که توجه مهرآمیز، در شکوفایی خود
ارزشمندی ، به طور همیشگی اهمیت دارد و کمبود آن دلیل عمده پناه بردن به دامن مواد
مخدر است . بنابراین پیش از شروع دوران تحصیل باید رهنمودهای رفتاری خانوادگی چون
درستی و شرافت ، انصاف ، عدالت ، احترام به دیگران و رعایت قانون را بنیان نهاد .
۲- نخستین درس ها
به محض این که کودک شما به سنی رسید که تا حدی خوب را از بد شناخت ، به وی
بفهمانید که امکان دارد برخی فرآورده ها از آن جمله مواد شوینده و پاک کننده ها ،
هوا پخش ها و داروها سمی باشند .
۳- دوران دبستان
بچه های پنج تا نه ساله از راه تجربه اندوزی چیز می آموزند . در چنین سنینی آنان
قادرند از واقعیات به توهمات و خیالبافی پرداخته و باز به دنیای واقعی برگردند بی
آنکه حتی تفاوت این دو را باز شناسند . به هر حال آنچه را که می بینند برایشان
کاملاً حقیقی و باورنکردنی است .
از نظر کودکان خردسال ، نه گفتار پدران و مادران ، بلکه کردارشان مهم است . چنانچه
بچه ها سیگار کشیدن و میگساری پدر و مادر خود را ببینند ، به احتمال زیاد همین راه
را در پیش می گیرند .
۴- گزینش های صحیح
حال زمان آن رسیده است که به فرزندانتان درس تصمیم گیری مستقل و« دنباله رو نبودن
» را بیاموزید .
مادر نوجوانی می گوید : من می خواهم به بچه هایم بفهمانم صِرف این که کسی به آنان
می گوید کاری را انجام دهند دلیل بر درست بودن آن نیست . اگر تردید دارند که عملی
صحیح است یا نه ، حتماً با فرد مطمئنی مشورت کنند .
در سال های آخر دبستان بسیاری از بچه ها متوجه می شوند که کدام یک از هم شاگردی
هایشان به استعمال دخانیات ، مصرف مواد مخدر و می نوشی روی آورده اند .
۵- خطرات بو کشیدن
در سنین بین پنج تا نُه بچه ها با استنشاقی هایی ( بو کشیدنی ها ) سر و کار پیدا
می کنند ؛ مانند هوا پخش های تحت فشار شامل رنگ ها ، افشانه های آشپزی یا چسب . در
این سن آنها دوست دارند این قبیل مواد فرار را استنشاق کنند تا تغییر حالت را
بیازمایند . این حقیقت که ممکن است چنین لذتی زودگذر به آسیب دائمی مغز و بالاتر
از آن به مرگ بینجامد ، به ذهن این خردسالان خطور نمی کند .
یکی از مهمترین آموزش هایی که پدر و مادرها می توانند در این سن به بچه ها بدهند
این است که چگونه جواب منفی دهند .
۶- راه های گریز
کمک کنید تا فرزندانتان به جاهایی که احتمالاً در آنجا ناچار به مصرف مواد مخدر می
گردند نروند . اگر یک مهمانی در کار است حتماً بپرسید : چه کس دیگری دعوت شده است
؟ آیا پدر و مادر صاحب خانه درمنزل هستند ؟
مادری می گوید : آخرین چاره این است که به فرزندانتان بگویید اگر مکان مورد نظر را
دل آزار و زجر آور تشخیص دادند فوراً آنجا را ترک کنند . وی خاطر نشان می سازد من
به فرزندم گوشزد می کنم : اگر در آبریزگاه ( دستشویی ) بوی ماری جوانا یا حشیش و
بَنگ به دماغت خورد فوری به دستشویی دیگر برو . به فرزندانتان توضیح دهید که مواد
مخدر چه ضررهایی دارند. . در آغاز دوران نوجوانی ، بچه ها به طور روزافزونی به
فیلم های تلویزیونی و مملو از تصاویر مواد مخدر و استعمال مشروبات الکلی روی می
آورند .
دونابل ، هماهنگ کننده مشارکت در هیأت کمیسیون بزهکاری کخ و مادر دو بچه غیر معتاد
، آنچه را که فرزندانش تماشا می کردند زیر نظر می گرفت ، گوش می داد و می گفت :
فقط گفتن این که فرزندانمان تصمیم گرفته اند به سینما بروند کافی نیست . من و
همسرم می پرسیدیم که برای دیدن کدام فیلم می خواهید بروید و در این مورد بررسی می
کردیم . این همان کاری است که ضرورتاً باید انجام داد . او از لحظات آموزش هم سود
می جست به طوری که می گوید :
مثلا" وقتی که با تمام اعضای خانواده جلوی تلویزیون نشسته ویک برنامه مبارزه
با مواد مخدر را تماشا می کنید ، این « لحظه حساس » را سکوی پرتابی بدانید . شما
می توانید بلافاصله در باره مضرات مواد مخدر و ... با بچه ها سخن بگویید تا جایی
که نه آنان را تحت فشار قرار دهید و نه تهدیدشان کنید . پیام خود را کوتاه و نه
موعظه وار به گوششان برسانید ولی بدانید که انجام پیاپی این عمل ناشدنی است .
راستی شما راجع به اعتیاد چگونه با فرزندانتان صحبت می کنید؟ بهتر است از هر جا که
می توانید آغاز کنید و از این که گاه به حرف هایتان توجه نمی کنند ، آزرده خاطر
نگردید . مفهوم یک مورد را کاملاً روشن سازید و بر این موضوع شدیداً تأکید کنید که
اعتیاد خطرناک است و شما نمی خواهید فرزندانتان به دام آن گرفتار شوند .
۷- دوره راهنمایی
این دوران شاید آسیب پذیرترین عهد زندگی نوجوانان باشد که طی آن فشار روانی با
انتقام جویی و کینه ورزی توأم می گردد . آنان موهایشان را بلند می کنند یا ممکن
است از ته بتراشند . لباس های عجیب و غریب می پوشند . به موسیقی تند و پرسر و صدا
گوش می دهند و هورمون های جنسی شان غلیان می کنند . بچه های در این سن وسال راجع
به همه چیز کنجکاوند و مایلند هر چیزی که آنان را به اصطلاح بی خیال می کند امتحان
نمایند.
برای پدران و مادران حیاتی است که تمام راه های ارتباطی را باز نگه دارند . اکثر
اوقات که پدر ومادر سرگرم استراحت هستند خیال می کنند که بچه ها به کار خویش
مشغولند لیکن نمی دانند که امکان دارد این آزادی به فاجعه بدل گردد. والدین عزیز :
سال اول دوران راهنمایی را همچون دوره کودکستان بپندارید . کیف مدرسه بچه ها را
بازبینی کنید . بخواهید تکالیفشان را به شما نشان دهند . بگذارید به طور شایسته
مسئولیت های مدرسه جدید خود را بپذیرند .
۸- نترسانید ، بلکه آگاهی دهید
اکثر آموزگاران مجرب عقیده دارند که اگر می خواهید نوجوانان در این دوره در برابر
فشارهای روانی و وسوسه های پیرامونشان پایداری کنند باید "مجهز به اطلاعات
باشند" نه "ترسو". متأسفانه بیشتر پیام هایی که به نوجوانان داده
می شود به قصد ترساندن آنهاست " اگر مشروب بخوری به الکل معتاد می شوی ، هر
کس که مواد مخدر مصرف می کند آدم نابابی است و... در این صورت تصور کنید چنانچه
آنان با شخصی از آشنایان برخورد کنند که فرضاً در مهمانی کمی حشیش ، ماری جوانا و
یا غیره می کشد و یا بازیکن بسکتبال مشروب خواری را ببینند که درعین حال خوب بازی
می کند آن وقت چه خواهد شد ؟ این ضد و نقیض گویی ها باعث می شود که آنها دچار
تردید گردند. نوجوانی می گفت : بعد از استعمال ماری جوانا در یک مهمانی به خانه
برگشتم ، پدر و مادرم به حالم پی بردند و گفتند : تو به زودی معتاد شده و خواهی
مرد . آنها اطلاعی از مواد مخدر نداشتند و بی آن که بخواهند از این موضوع آگاه
شوند به بحث خاتمه داده بودند . امروزه اطلاعات اغلب بچه ها در باره مواد مخدر بیش
از پدران و مادران است .
آلان لشنر ، مدیر مؤسسه ملی سوء استعمال مواد مخدر ( ان . آی . دی . ا ) به دنبال
این سخن می افزاید : به همین دلیل است که پدر و مادر باید بررسی خویشتن را انجام
داده و اطلاعات صحیحی در زمینه مواد مخدر به اطلاع بچه ها برسانند . این اندرز را
بی درنگ آویزه گوش خود کنید: گفت و گو درباره خطرات دراز مدت بهداشتی با نوجوانانی
که در دوره راهنمایی تحصیل می کنند ، اثر چندانی ندارد . دلخوشی بچه ها در چنین
دوره ای این است که در نظر همسالان خود خوب جلوه کنند . به آنان خاطر نشان سازید
که سیگار کشیدن به بدبویی دهان و زردی انگشتان می انجامد . یا این که اگر می گساری
کنند ، احتمالاً مریض شده و مطرود دوستانشان می گردند .۹- ایجاد محدودیت
بسیاری از جوانانی که از مواد مخدر استفاده می کنند صرفاً به این خاطر است که
دوستانشان تن به این کار می دهند . برای این که توانایی فرزندتان از لحاظ مقاومت و
زیر بار اعتیاد نرفتن استحکام یابد ، معاشران او و پدر و مادرشان را بشناسید و رفت
و آمدهای وی را زیر نظر داشته باشید . سوق دادن بچه ها به مسیر مناسب، همیشه کار
آسانی نیست . بازداشتن آنان از معاشرت با دوستی « ناباب » ممکن است فقط به اصرار
بیشترشان به ادامه دوستی منتهی گردد .توصیه من این است که دوستانشان را عاقلانه
انتخاب کنند .
۱۰- سرگرم و مشغول بودن
بر حسب پژوهش های به عمل آمده ، نوجوانانی که از احوالشان غافل مانده ایم و یا دست
به کاری نمی زنند ، به احتمال زیاد به دامن مشروبات الکی و مواد مخدر پناه می برند
. فرزندانتان را سرگرم کنید و به قول یکی از مربیان : اگر شما فرزندانتان را به
کاری مشغول نکنید . آنها گرفتارتان می کنند . بر پدران و مادرانی که فرزند دانش آموز
در دوره راهنمایی تحصیلی دارند واجب است که برنامه فعالیت های فوق برنامه و روزمره
برای فرزندانشان تنظیم کنند و از این راه حس مسئولیت پذیری آنها را استحکام بخشند
.
۱۱- نقش والدین
تحقیقات بیست ساله علمی نشان داده است که دخالت مستقیم پدر و مادر در زندگی فرزندانشان
مهمترین عامل حمایتی آنها به شمار رفته و در باز داشتن آنان از سقوط در دام اعتیاد
مؤثر است . مادری می گوید : پدر و مادر نه "کلید" بلکه "شاه
کلیدند". اینان باید از هرگونه دگرگونی به ویژه دگرگونی روانی و رفتاری
فرزندان خود با خبر باشند . از این رو توصیه می کنیم که پدر و مادر مرتباً با
اولیای مدرسه تماس داشته و از وضع آنها آگاه گردند .
۱۲- دبیرستان
در این دوره فشارهای روانی همچنان پابرجا هستند . نخستین اولویت برای جوان ،
پذیرفته شدن در دسته ها و گروه های جوانان است . هرچند حساسیت ایشان نسبت به دوران
نوجوانی اندکی کاهش یافته ، ولی تمایل به می گساری و مواد مخدر در این مرحله فزون
تر می گردد؛ خاصه زمانی که موفق به دریافت گواهینامه رانندگی خود می شوند . در این
سن باید به آنان گوشزد کرد به همان اندازه که مشروبات الکلی و مواد مخدر برای
بدنشان ضرر دارد ، ممکن است وادارشان سازد به اموری دست بزنند که به همان اندازه
می تواند زیانبار باشد . پرسش مهمی که با پاره ای از پدر و مادرها مطرح می شود این
است که چنانچه من قبلاً در جوانی سیگار می کشیدم و یا به موادی از این قبیل روی می
آوردم ، حالا اگر فرزندمان بفهمد چه می شود ؟ مناسب ترین پاسخ این است که عین
حقیقت را بگویید و شرح دهید که در جوانی مرتکب اشتباهی شده بودید. احتمال دارد
نسبت به بازگو کردن مسائل خودتان دورویی کرده و واقعیت را بیان نکنید. لیکن نباید
در مورد بچه ها چنین عملی را انجام دهید .
۱۳- صریح باشید
اطمینان حاصل نمایید که فرزندتان با قواعد و قوانین آشنایی دارد و می داند که اگر
قوانین ، نادیده گرفته شوند چه پیامدهایی حاصل می گردد؟
۱۴ - ثابت قدم باشید
جوا ب منفی دادن ، همیشه کار ساده ای نیست نه برای پدر و مادر و نه برای جوانان ؛
ولی در مواردی که پاسخ شما مثبت نیست ، صراحت آن را بیان کنید .
۱۵- منطقی باشید
وقتی قانون و قاعده ای نقض می شود ، مجازاتی بیش از حد مقرر، در نظر نگیرید و
بدانید تنبیه و مجازات ، آن زمان اثربخش است که با تخلّفِ صورت گرفته هماهنگ باشد
.
۱۶- گوش فرا دهید
سعی کنید که در گفت و گو فقط خودتان سخنگو نباشید ، بلکه به سخنان جوانان خوب گوش
بسپارید و به اصطلاح برای حرف های آنان شنونده خوبی باشید . در این صورت خواهید
توانست از میان صحبت ها ، به نظراتشان پی ببرید . آموزشگاه ، جامعه ، نیروی
انتظامی و انجمن های مبارزه با مواد مخدر همگی می کوشند جوانان را از استعمال مواد
مخدر دور سازند اما هیچ کدام از آنها قادر نیستند جای خالی خانواده را پر کنند .
مسئولیت پدر و ماد ر از این بابت بس خطیر است . نظر کارشناسان این است که چنانچه
فردی در دوران جوانی به سوی اعتیاد کشانده نشود ، در سنین میانسالی به این سو حرکت
نخواهد کرد .
با فرزندانتان صحبت و گفت و گو کنید ؛ به سخنانشان گوش فرا دهید ؛ اصول ارزشی را
برایشان توصیف کنید و به خاطر بسپارید که آنان از شما تقلید می کنند. حمایت و عشق
شما به آنان احساس « خود ارزشمندی » می دهد . آنها را سرگرم سازید و در مورد زندگی
شان مسئول باشید و تا سر حد امکان بر میزان دانستنی های خویش در باره مواد مخدر
بیفزایید ؛ نگذارید سکوت شما علامت رضا باشد
می توان گفت ، هیچ ویژگی و مهارتی وجود ندارد که بچه ها برای پیشرفت در مدرسه به آن نیاز نداشته باشند. برخی از این ویژگی ها و مهارت ها عبارتند از : بهداشت خوب و سلامت جسمانی ، بلوغ فکری و اجتماعی ، مهارت های زبانی ، توانایی حل مسأله ، تفکر خلاق ، و اطلاعات عمومی درباره جهان .
در حالی که به فرزند خود کمک می کنید در هر یک از زمینه های یاد شده پیشرفت کند ،
به خاطر داشته باشید که :
О میزان پیشرفت بچه ها متفاوت است.
О بعضی بچه ها در بعضی زمینه ها قوی ترند.
همچنین به خاطر داشته باشید که آماده شدن برای مدرسه ، تا حدی به انتظارات مدرسه
مورد نظر از دانش آموز بستگی دارد. ممکن است مدرسه ای بخواهد ، کودک در گوشه ای
ساکت بنشیند و الفبا بیاموزد و مدرسه دیگری انتظار داشته باشد ، دانش آموز با بچه
های دیگر پیش برود.
به نظر می رسد ، بچه هایی که می توانند خود را با انتظارات مدرسه وفق دهند ،
ازآمادگی بهتری برخوردارند. ممکن است شما دوست داشته باشید از مدرسه فرزند خود
دیدن کنید و از انتظارات مدیر و معلمان مدرسه اطلاع یابید. و درباره اختلافات نظر
خود با آن ها به بحث بپردازید. هر چند مدرسه ها در برنامه های خود اولویت های
متفاوتی دارند ، اما بسیاری از مربیان درباره عواملی که در موفقیت دانش آموزان نقش
به سزایی دارند ، هم عقیده اند. این عوامل عبارتند از :
بهداشت و سلامت جسمانی
کودکان به غذای خوب ، خواب کافی ، فضای مناسب برای بازی و مراقبت های پزشکی
نیازمندند. اگر این امکانات برای بچه ها فراهم شود ، آن ها می توانند زندگی خوبی
را شروع کنند و مشکلاتی را که در زندگی با آنها روبرو می شوند ، مانند ، ناراحتی
های جسمانی و مشکلات یادگیری ، کاهش دهند.
بهداشت مطلوب برای بچه ها ، قبل از تولد و با مراقبت های پیش از زایمان آغاز می
شود. مادران باردار ، در طول دوره بارداری حتماً باید به پزشک یا درمانگاه مراجعه
کنند ، غذاهای مقوی بخورند ، از مصرف الکل ، توتون و مواد مخدر بپرهیزند و استراحت
کافی داشته باشند. زنان بارداری که از مراقبت های پزشکی مناسبی برخوردار نیستند ،
شانس تولد بچه هایی با ویژگی های زیر را افزایش می دهند :
О هنگام تولد وزن کمی دارند و امکان این که در
طول زندگی با مشکلات جسمی و ناتوانی در یادگیری روبه رو شوند ، زیاد است.
О دچار آسم هستند.
О عقب افتادگی ذهنی دارند.
О دارای مشکلات گفتاری و زبانی هستند.
О قدرت تمرکز ذهنی ندارند .
О بیش فعالند.
اگر کودک شما برخی از این مشکلات را دارد و یا قبلاً داشته است ، هر چه زودتر با
پزشک حوزه مدرسه یا نماینده های محلی خود مشورت کنید. بسیاری از جمعیت ها ، خدمات
رایگان یا ارزان قیمتی برای کمک به شما و فرزندتان ارائه می دهند.
کودکان ، بعد از تولد نیز باید از بهداشت مناسب برخوردار باشند. یک رژیم غذایی خوب
می تواند در این زمینه بسیار مؤثر باشد. بچه های که در سنین مدرسه هستند ، اگر
غذای خوب و مقوی مصرف کنند ، تمرکز بهتری در کلاس درس خواهند داشت. غذای آن ها
باید شامل این مواد باشد : انواع نان ، غلات ، میوه ، سبزیجات ، گوشت ، مرغ ، ماهی
و یا جانشین آن ها ( مانند : تخم مرغ ، لوبیا و نخود خشک شده ) ، شیر ، پنیر و
ماست . بهتر است ، از خوردن چربی و شیرینی زیاد بپرهیزند. معمولاً بچه های ۲ تا ۵
ساله می توانند غذاهایی را مصرف کنند که بزرگ ترها می خورند ؛ البته در حجم کم تر.
پزشک کودک شما یا درمانگاه ها ، توصیه های خوبی برای تغذیه کودکان و بچه های نو
پای زیر ۲ سال دارند.
بچه های پیش دبستانی ، به طور مرتب ، به معاینات پزشکی ، دندانپزشکی و واکسیناسیون
نیازمندند. مراقبت های پزشکی به صورت دائمی به اندازه زمانی که بچه ها بیمار یا
دچار صدمه جسمانی شده اند ، اهمیت دارد.
واکسیناسیون کودکان از حدود ۲ ماهگی شروع می شود و آن ها را از ابتلا به ۹ بیماری
: سرخک ، اوریون ، سرخجه ، دیفتری ، کزاز ، سیاه سرفه ، آنفلوانزا ، فلج اطفال و
سل مصون می سازد. این بیماری ها ، می توانند صدمات جبران ناپذیری به رشد ذهنی و
جسمی کودکان وارد آورند . معاینه دندان های کودکان نیز حداقل از ۳ سالگی آغاز می
شود و باید به طور مرتب ادامه یابد.
چهطور حرف بزنیم تا جوانها گوش کنند و چهطور گوش کنیم تا جوانها حرف بزنند؟
”ماری آن“ و ”مارک لیتل“ از اهالی شمال ایالت ”نیوجرسی“ خیال میکردند با فرزندشان
”اندرو“ ۱۴ ساله و ”پیتر“ ۱۱ ساله میانهٔ خوبی دارند. اما تابستان گذشته متوجه
شدند که پسر اولشان کلی عوض شده است. ناگهان فهمیدند که ”اندرو“ بیشتر از پدر و
مادرش با رفقایش گرم میگیرد و با آنها نشست و برخاست میکند، به قول مادرش: ”در
اتاقش را همیشه به روی خودش میبندد و رو به روی دیوار مینشیند“.
پدر و مادر دیگری به اسم ”مایک“ و ”مری دیویس“ بهطور تصادفی متوجه شدهاند که
دختر ۱۴سالهٔ آنها هم از این رو به آن رو شده است. پدرش میگوید: ”عادت بچهام این
بود که روی نیمکت کنارم بنشیند و با من گپ بزند ولی الان رفتارش طوری شده که به
شوخی میگوئیم این دختر تا کارش گیر کند، سر وقت ما میآید. هر از گاهی میخواهد
با او طوری رفتار کنیم که انگار دختربچه است و پارهای وقتها کردارش مثل یک خانم
جوان میشود. نمیدانیم به کدام ساز او برقصیم؟
”مایکل رییرا“ نویسندهٔ کتاب ”احساس غیرعادی مادرها و پدرها نسبت به ”نوجوانها“
نظرش این است: ”بچهها قبل از رسیدن به ۱۱ سالگی میل دارند به زبان بیایند و آنچه
دلشان میخواهد اول به مادر و پدرشان بگویند و اما در نوجوانی قضیه برعکس میشود
یعنی آنها اول با دوستان و گاهی با معلمها و مشاورها و آخر سر با پدر و مادرشان
درد دل میکنند“.
پدر و مادرهائی که از سیر تا پیاز زندگی بچهشان خبر دارند، به موقع به داد آنها
میرسند. ”لارنس استینبرگ“، استاد روانشناسی دانشگاه ”تمپل“ و نویسندهٔ کتاب ”شما
و نوجوانتان“ سه سال تمام روی ۲۰ هزار نوجوان مطالعه کرد و متوجه شد نوجوانهائی
که همه پیشامدهای روزانهشان را به پدر و مادرشان میگویند، در کارهای مدرسه کمتر
گرفتاری پیدا میکنند و هیچگاه معتاد و الکلی هم نمیشوند. روی این حساب، فرصتهائی
پیش میآید که بشود با نوجوانها قاطی شد. هفت راه را برای پدرها و مادرهائی که میخواهند
همصحبت نوجوانهایشان شوند، یادآوری میکنیم:
۱) اوضاع و احوالی درست کنید تا نوجوانها حرف دلشان را به شما بزنند:
دکتر ”کانداس اریکسن“ کارشناس رشد و رفتار کودکان در مرکز پزشکی واقع در شهر
”نیویورک“ میگوید: ”نوجوانها عادت ندارند بنشینند و با پدر و مادر خود درد دل
کنند. بهتر است که در خانه محیط خوبی برای اینکار جور کنیم، باید کاری کرد که
نشستن و اختلاط کردن برای آنها چیز پیشپا افتادهای باشد“. او در دنباله حرفهای
خود میگوید: ”وقتی که نوجوانها موضوع مهمی را میخواهند با شما در میان بگذارند،
آن را چیز معمولی فرض کنید. یکی از بهترین راههای رسیدن به این هدف این است که از
روی حساب و کتاب وقت معینی را برای صحبت با نوجوانهایتان در نظر بگیرید“ مادری به
اسم ”نانسی“ نظر میدهد که از این راه، روابط او و دختر ۱۳ سالهاش خیلی بهتر شده
است. میگوید: ”من و او گاهی بیرون ناهار میخوریم یا به تماشاخانه (تئاتر) میرویم
و از همه جالبتر، اینکه تازگی به یک نمایشگاه نقاشی رفتیم“.
بهترین موقع دور هم بودن با اهل منزل، سر شام است. بنا به بررسی مؤسسهٔ ”کار و
خانواده“ بهطور تقریبی از هر ۵ نوجوان پسر و دختر، تنها یک نفر اب خانوادهاش شام
میخورد.
”نانسی رابین“ که معلم و نویسنده است، میگوید:
”هر چند این موضوع خیلی ساده و عادی به حساب میآید، ولی در عرض ۳۶ سال که با
هزاران بچه سر و کار داشتهام، به این نتیجه رسیدهام که اگر پدر و مادرها به آنچه
که نوجوانها سر شام میگویند توجه کنند، به آنها عزت نفس و شخصیت میدهند“.
۲) هنر حرف زدن هم زمان با نوجوانان را یاد بگیرید:
”رول تافل“ یکی از رواندرمانگرها و نویسندههای معروف نیویورکی معتقد است که
بهترین بحثها با نوجوانها در گفتگوهای همزمان صورت میگیرد و آن زمان، موقعی است
که دو نفر دوش به دوش هم مشغول کاری میشوند، کمتر حرف میزنند و بیشتر کار میکنند
و چشمشان توی چشم طرف نیست.
این جور روبه رو نشدن باعث میشود که خیال پدر و مادر و بچهها راحت باشد. ”فیلیپ
اوسبورن“ نویسندهٔ کتاب ”پدر و مادر در دههٔ ۱۹۹۰“ میگوید: ”پدر و مادرها از این
جریان بیشتر راضی و آسودهاند و بدون اینکه خود خبر داشته باشند، خودشان از درگیری
و کشمکش کنار میکشند“.
اینطور با هم بودن به همه چیز ربط پیدا میکند. از تماشای تلویزیون گرفته تا
رانندگی و چیزهای دیگر. پدری تعریف میکند: ”من و پسر ۱۳ سالهام همیشه در حیاط
پشتی خانهمان بیسبال یا بسکتبال بازی میکنیم و بیشتر وقتها راجع به رفتار خود
یا یکی از معلمها بهطور مختصر حرف میزنیم؛ وسط بازی بهطور معمول، پسرم
چیزهائی میگوید“.
۳) همراه نوجوانتان باشید نه آقا بالا سرش
”مایکل ریبرا“ در این زمینه میگوید: ”موقعی که پدر و مادر به نوجوانشان نصیحت میکنند،
حی اگر بهجا و به موقع باشد، آنها هر چه را که شنیدهاند، پشت گوش میاندازند“.
نوجوانها نه به مدیر بلکه به مشاور و پشتیبان احتیاج دارند. کار یک مشاور
بازرگانی را در نظر بگیرید، او بهجای اینکه در امور داد و ستد دخالت کند و
پیشنهاد بدهد، به حرفهای طرفین گوش میکند و زیر و بم کار را یاد میدهد.
این موضوع بهویژه موقعی اهمیت پیدا میکند که بدانید نوجوانتان اشتباهی کرده است.
”الیزابت الیس“ روانشناس و نویسندهٔ کتاب ”پرورش کودکان مسئول“ میگوید: ”در چین
اوضاع و احوالی، آنها هرگز مایل نیستند که کسی دربارهٔ اشتباههایشان به آنها خرده
بگیرد، بلکه باید آنها را به حال خودشان بگذارند تا از این دردسر و گرفتاری خلاص
شوند. البته در این طور جاها باید به آنها کمک کنید تا راجعبه وضعشان فکر کنند.
بیشتر وقتها نوجوانها، شما را تحتتأثیر قرار میدهند“.
نمونهٔ همین مسئله برای خانوادهای که خانم ”الیس“ مشاورش بود، اتفاق افتاد:
دختر ۱۴ ساله این خانواده بچه خوشرفتاری بود تا اینکه آنها از شهر کوچکی به
”آتلانتا“ نقل مکان کردند. این دختر به دبیرستان تازه و بزرگی رفت و با یک مشت آدمهای
نایاب و خلاف، دوست شد و آخر سر معتاد شد! موقعی که پدر و مادرش راجع به وضعی که
پیش آمده، با ”الیس“ مشورت کردند، او جواب داد و گفت: ”وقتی که اولین دفعه پایش را
به آن مدرسه جدید گذاشته، از اینکه همشاگردیهایش با او دوستانه رفتار میکردند،
از ته دل خوشحال بوده، بهطوری که هر کاری آنها میکردند او هم عقب نمیماند“.
البته دختر آنها بعد از مدتی متوجه مشکل شده، به پدر و مادرش میگوید که میخواهد
قید آدمهای خلاف را بزند و در این راه به کمک آنها احتیاج دارد. پدر و مادر قول
دادند که به او کمک کنند، چون علت سرکشی و اشتباه او را فهمیده بودند.
۴) پهلوی نوجوانها با هم جر و بحث نکنید
ممکن است به هر بچهای بخواهد بین پدر و مادرش را بههم بزند و از آب گلآلود ماهی
بگیرد.
”تامس فلان“ یکی از روانشناسهای معروف بالینی سفارش میکند: ”تنها راهحل آسان
این است که جلوی بچههایتان با هم دعوا نکنید. ناگفته نماید که گفتن این حرف، خیلی
سادهتر از عمل کردن به آن است. گاهی بچهها منتظر فرصتی هستند تا از این دعواها
به نفع خودشان استفاده کنند. اگر این وضع پیش بیاید، بهطور حتم روبهروی آنها با
هم آشتی کنید و نشان دهید که بگو مگو تمام شده است“.
پدر و مادر باید در مقابل نوجوانهای خود، اختیارهای برابر داشته باشند. این قضیه
بهخصوص به خانوادههائی مربوط میشود که نوجوانها با ناپدری و یا نامادریشان
زندگی میکنند.
۵) یک جای مخصوص برای بچهها درست کنید:
نوجوانها دوست دارند که پدر و مادرشان زیاد کاری به کارشان ندارند. به قول معروف:
”داشتن اتاقی برای آنها از نان شب هم واجبتر است“. مادری دو نوجوان ۱۴ و ۱۶ سالهاش
همین درگیری را داشت و میگفت: ”آنها به سنی رسیده بودند که دلشان میخواست یک
اتاق کوچک هم که شده، داشته باشند و هر کاری میخواهند، آنجا بکنند“.
الان دوستهای همسن و سال بچههایم توی زیرزمین خانه دور هم جمع میشوند، میخورند،
میریزند، میپاشند و اتاق را روی سرشان میگذارند ولی خوشحال هستیم و خیالم راحت
است که دستکم صدای بچههایم را میشنوم و صحیح و سالم هستند.
گاهی نوجوانها دوست دارند که تنهای تنها و بهاصطلاح توی لاک خودشان باشند تا
جائی که از لحاظ جسمی و روحی از پدر و مادرشان فاصله میگیرند و هرگز دلشان نمیخواهد
با آنها جائی بروند، حوصلهٔ حرف زدن ندارند و جوابهای سربالا میدهند.
”آدل فیبر“ یکی از نویسندههای کتاب ”چهطور حرف بزنیم تا بچهها گوش کنند و چهطور
گوش کنیم تا بچهها حرف بزنند“ عقیده دارد: ”بیشتر پدر و مادرها این جریان را نمیدانند
که حتی موقعی که نوجوانها از آنها کنارهگیری میکنند، قصدشان این است که آنها هم
فرزندانشان را دست به سر کنند“.
۶) بعضی از چیزها را روی کاغذ بنویسید
خیلی از کارشناسانها به پدر و مادرها گوشزد میکند آنچه را که نمیتوانند زبانی
به نوجوانهایشان بگویند و یا موقعی که آنها هرگز گوششان بدهکار نیست، بهتر است که
خواستهشان را روی کاغذ بنویسند. ”مایکل پایکین“ درمانگر خانوادگی است که برنامهٔ
ضبط شدهاش روی فیلم ویدئوئی به اسم ”سرپرستی فعالانهٔ نوجوانها“ موجود است و
شاگردهای مدرسهها و پدر و مادرانشان برای دیدن آن سر و دست میشکنند؛ وی عقیده
دارد چیزی که روی کاغذ میآوریم و چند بار میخوانیم، واقعیتر بهنظر میآید.
روان درمانگر دیگری بهنام ”تافل“ داستان مادری را یادآوری میکند که بارها تلاش
کرده بود با دختر ۱۴ سالهاش دربارهٔ چیزهای بهخصوصی حرف بزند، ولی همین که سر
صحبت را باز میکرد، دخترش بلند میشد و میرفت و میگفت: ”آنهائی را که میگوئید،
من میدانم. مادر از روی ناچاری نامهای به دخترش نوشت و نگرانیهایش را یکی یکی
شرح داد و آن را روی تخت دخترش گذاشت. دختر هرگز به روی خودش نیاورد و سه سال از
این موضوع گذشت“. ”تافل“ میگوید: ”یک روز که هر دو در آشپزخانه بودند، دختر شروع
به صحبت کرد و گفت که آن نامه بهطور حقیقی او را از این رو به آن رو کرده است“.
۷) پیامد، اهمیت دارد
خانم ”فیبر“ یاد بلائی که سر دخترش ”دونا“ آمده بود، میافتد؛ قضیهٔ او که الان ۱۶
ساله است، از این قرار بود که یک روز با چشم گریان از مدرسه به خانه آمد، هق هق
گریه امانش نمیداد که بگوید چه بلائی سرش آمده است. مادرش میگوید: ”کنارش روی
نیمکت نشستم و بغلش کردم. بعد از مدتی گریهاش قطع شد“. به من نگاه کرد و گفت:
”مامان دستت درد نکند و یک راست به اتاقش رفت“.
این خانم متوجه نشد موضوع چیست! گیر کار کجاست. او فهمید که دخترش آن روز به سؤال
و جواب احتیاج نداشت، بلکه آغوش کسی را میخواست که کنار او احساس آرامش کند و این
کار به گردن مادر افتاده بود، سالها بعد که هر دو یاد آن جریان افتاده بودند،
دختر باز هم یادش نبود که چه چیزی باعث ناراحتی آن روزش شده بود. خانم ”فیبر“ میگوید:
”تنها خاطرش بود که من پهلویش نشسته بودم و این مسئله برای آن نوجوان خیلی ارزش
داشت“.
کارشناسها همگی میگویند: ”سرپرستی و مراقبت از نوجوانها کاری است که لازمهاش
گفتوگو و تعیین دوبارهٔ روابط با فرزند است. داشتن روابط آزاد، اصل ماجرا است“.
”فیبر“ تأکید میکند: ”نوجوانها در واقع به راهنمائی احتیاج دارند که عاقل و بالغ
باشد و سر پرتگاه به فریاد آدم برسد“.
امیدواریم که شما خواننده عزیز بتوانید از عهده اینکار برآئید و لبخند رضایت بر
لبهای شما نقش ببندد. به قول ”الیس“؛ ”رسیدگی به نوجوانها در دورهٔ نوجوانی،
شناختن آنها و باز کردن گرههای کورشان جزء پاداشهای بزرگ مقام پدر و مادرش است و
بس
چگونه با فرزندانمان صمیمی شویم و جلوی آسیبهای دوره نوجوانی را بگیریم؟
دوره نوجوانی از نظر سلامت
جسمانی، روانی و اجتماعی یکی از حساسترین، مهمترین و سرنوشت سازترین دورانهای
زندگانی انسانها میباشد اگر نوجوان این دوره را با موفقیت سپری نماید، آیندهای
موفقتر و سالمتر خواهدداشت و به عکس در صورت کم توجهی والدین و معلمین به این
دوران و بحرانهای موجود خسارت عظیمی بر نوجوانان و جامعه وارد خواهد آمد.
بررسیها نشان داده است که اگر آگاهی و اطلاعات لازم در خصوص ویژگیها، فشارها و
مشکلات دوره نوجوانی برای افراد (نوجوانان، والدین، دوستان) از طرق مختلف داده
شود، این دوره برای آینده سازان شفافتر و روشنتر خواهد شد.
دوره نوجوانی از سن ۱۲ سالگی آغاز میشود و تا سن ۲۰تا ۲۱ سالگی ادامه دارد. فرد
سعی میکند هویت خود را پیدا کند. در پایان این دوره است که نوجوانان به ثبات هویت
دست مییابند.
از جمله عوامل مؤثری که بر شکلگیری هویت دخالت دارند عبارتند از:
۱) عوامل شناختی:
قدرت تفکر فرد زیاد میشود و با توجه به ظرفیت شناختی، فرد میتواند به سوالاتی که
در زمینههای مختلف برای وی پیشآمده پاسخ دهد.
۲) والدین :
رابطه والدین با نوجوان و میزان روابط خانوادگی، نقش مهمی در شکل گیری هویت
نوجوانان ایفا میکند. در خانوادههایی که آزادی مناسب همراه با نظارت باشد، هویت
مناسب و مشخص شکل میگیرد و بالعکس در خانوادههای رها، هویت نوجوان دستخوش
پراکندگی شده و در خانوادههای مستبد، هویت تسلیم طلبی پیدا میکند.
از عوامل مؤثر در شکل گیری هویت نوجوان مدرسه، موفقیتهای تحصیلی، عوامل فرهنگی و
اجتماعی میباشد. همچنین نحوه تربیت و ترتیب تولد نیز در کسب تجربه و مهارتهای
لازم درهویت نوجوان نقش مهمی ایفا مینماید. معمولا فرزندان اول و آخر ، تفاوتهایی
با سایر فرزندان دارند و والدین برخوردهای متناوبی با آنها اعمال میکنند. فرزندان
اول برای والدین بیشتر جنبه آزمایشی دارند و در زمینه تربیتی تجربه کسب میکنند و
سختگیریهای آنها با فرزندان اول بیشتر است. فرزند دوم بیشتر مطیع والدین است و
فرزند سوم، بیشتر فرزند استقلال است زیرا با توجه به تجارب والدین به استقلال دست
مییابد. ارتباط و رفتار نوجوان با سایر افراد و دوستان همسال نیز در شکل گیری
هویت او تاثیر بسیار دارد. نوجوان میتواند با افراد مختلف درباره تعارضات خود بحث
و تبادل نظر کند که میتواند سبب رفع شبهات از وی گردد.
دوره نوجوانی دوره خیالپردازی است این خیالپردازی موجب خلاقیت نوجوانان میشود،
او از تفکر انتزاعی که بدست آورده برای ایجاد خلاقیت در اندیشه و گفتارش کمک میگیرد
و به شکل گیری هویت خود یاری میرساند. ناگفته نماند که رویا پردازی افراطی باعث
بوجود آوردن مشکلات میگردد. هویت پراکنده، هویت تسلیم طلب، تاخیر در شکلگیری
هویت از بحرانها و آسیبهای دوره نوجوانی میباشد.
در مسایل اجتماعی، نوجوان برای کسب استقلال ابتدا از مادر و سپس از پدر فاصله میگیرد
و این در صورتی است که والدین براساس عاطفهای که وجود دارد تمایلی به فاصله گرفتن
از او را ندارند. این امر میتواند سبب اختلال در شکلگیری هویت اجتماعی نوجوان
گردد. همانند سازی ودوستیابی اگر براساس معیارها و وجه مشترک نوجوان نباشد دچار
انزوا و عدم توفیق در روابط اجتماعی او خواهد شد.
مفاهیمی چون دوستی با همسالان، چگونگی برخورد با جنس مخالف، ایفای نقش در ارتباط
باوالدین، مدرسه و سایر بزرگسالان و نیز فعالیتهای گروهی تاثیر بهسزایی بر
تصورات نوجوان از پذیرش خود توسط دیگران به جای میگذارد.
چنانچه هر یک از این مفاهیم دچار مشکل باشند، موجب بوجود آوردن ناهنجاریها،
انحرافات و آسیب خواهد بود که این آسیب ممکن است روحی، جسمی، اجتماعی و ... باشد.
گاهی دیده میشود یک دانشآموز بسیار کوشا و ساعی براساس خواستههای اولیاء خود که
مجبورش مینمایند تا در رشته مورد علاقه خودشان تحصیل عالیه داشته باشد، بصورت
عمدی در سال آخر دوره متوسطه خود را باافت تحصیلی مواجهه مینماید و زمانی که علت
را ریشهیابی مینماییم متوجه این نکته میشویم که چون پدر و مادر هر دو در آن
رشته اشتغال دارند و کمتر در خانه حضور مییابند و فرزندان حضور آنان را احساس نمیکنند
تن به این خواسته نمیدهند.
مطلب دیگر اینکه آزادیهایی که در خانواده بدون نظارت در اختیار بعضی از جوانان و
نوجوانان قرار داده میشود سبب میشود، سبک زندگی افراد تغییر یابد و رفتارهای
پرخطر و ناسالم در آنان بروز نماید که به طور یقین پیامدهای ناخوشایندی در پی
خواهد داشت که اغلب اوقات آنان برای رهایی از این شرایط تن به ازدواجهای زودرس
داده و آن هم پس از مدتی به علت تعارض و تضاد با شکست و طلاق توام میشود.
از دیگر آسیبهای دوره نوجوانی و جوانی، فضای رقابت و چشم و همچشمی بر سر کسب
نمرات در مدارس میباشد. نظر کارشناسان آموزشی و تربیتی در این خصوص این که این
فضا و رقابت ناسالم باید برداشته شود. نگرش اولیاء که فرزندم باید نمره ۲۰ داشته
باشد بر بعضی از خانوادهها چیره و حاکم شده است و فرزندان در این رقابت ناسالم و
پر از نگرانی و تنش گرفتار میشوند و آنان بجای اینکه واقعا علاقه به تحصیل و کسب
علم پیدا کنند.
اعتماد بنفس آنها تقویت شود، به خود متکی باشند و آرامش درونی خود را در تحسین
معلم و خانواده و ... ببیند، نتیجه منفی خواهند گرفت و حتی بهعلت نگرفتن نمره ۲۰
تنبیه بدنی میشوند و برچسب تنبل و ضعیف به آنها زده میشود. پافشاری اولیا روی
این نکته، فرزندان را به بیراهه میکشاند و آنان را مجبور مینماید که با جعل نمره
و دروغ، محیط آرام و کاذبی را برای خود داشته باشند.
محیط خانه باید با یک فضای صمیمی و با برنامهریزی درست بنا شده باشد. در خانواده
نباید مشاجره و جنجال صورت پذیرد و در هنگام تعطیلات اعضای خانواده وقت خودشان را
بیهوده تلف نکنند. انتقاد بچهها از خانواده و ایجاد فضایی که بچهها بتوانند به
راحتی حرفشان را بزنند گاهی اوقات لازم است. گاهی اوقات دیدن یک فیلم آموزنده با
خانواده تاثیر مثبتی بر فعالیتهای آتی زندگی دارد. درک واقعی خانواده از مسائل
دوران بلوغ روانی و اجتماعی، فرزندان را تا حدودی بیمه مینماید و بر سلامت آنان
میافزاید در غیر اینصورت مشکلات زیادی با نوجوانمان خواهیم داشت. بهعنوان مثال
نوجوان و جوان طی شرایط خاص دوران بلوغ به دفعات بیشتری حمام کردن نیاز دارد و
خانواده باید این مسئله را درک نماید و امکانات لازم را در اختیار وی قرار داده و
هیچگاه نباید آنان را مورد تمسخر و سرزنش قرار دهند.
● ۱۳توصیه برای جلوگیری از آسیب های دوره نوجوانی
۱) باتقویت مثبت فرزندانمان، به آنان هویت قوی و محکم ببخشیم.
۲) فرزندان را مجبور به ازدواج زودرس ننماییم .
۳) جوانان باید مفهوم واقعی ازدواج را دریابند و به آنان بفهمانیم ازدواج همراهی
انسانها است نه ابزاری برای رسیدن به هدفهای خاص.
۴) اعتماد بنفس آنان را با عزت نفس بالا ببریم و به آنها القا نماییم که باید
خودشان را دوست داشته باشند و دیگران را همان گونه که هستند، دوست داشته باشند و
زندگی را نیز دوست داشته باشند.
۵) محیط خانه باید فضای امن برای فرزندانمان باشد.
۶) درک واقعی نسبت به بیان واحساسات نوجوانمان داشته باشیم و مانند دوست با آنان
برخورد نماییم .
۷) برای رسیدن به اهداف خوب به آنها کمک کنیم و به آنان یادآور شویم که کار امروز
را نباید به فردا موکول کرد زیرا فردا شاید دست نیافتنی باشد و نگذاریم لحظهها را
از دست بدهند.
۸) آنچه میگوییم به آن اعتقاد داشته و عمل کنیم زیرا در درجه اول ما الگوی آنان
هستیم .
۹) علاوه بر پول توجیبی (ماهیانه ، هفتگی ، روزانه) ترتیبی داده شود که مقدار
معینی پول نقد در محل مشخص خانه قرار داده شود و به فرزندمان یادآور شویم در صورت
نیاز مبرم میتواند مبلغی از آن را برداشته واطلاع دهد.
۱۰) مشکلات نوجوان خود را ریشه یابی و شناسایی کرده و راه حلهای مناسب و پاسخ
مقتضی به وی ارائه دهیم .
۱۱) پایبندی والدین به اصول اخلاقی و ارزشها نوجوان را از نظر معنوی و ارزشی به
رشد کافی میرساند.
۱۲) براساس محبت بانوجوانان رفتار کرده و با <پل عاطفی> زدن، اعتماد آنها را
به خود جلب نماییم.
۱۳) نوجوانان را تشویق به بهرهمندی از تعالیم اسلامی در جهت خودسازی کرده و به
آنها کمک کنیم تا با تعارضات و بحرانهای پیش رو به درستی برخورد نمایند
فشار کاری در پدران و مادران، بی حوصلگی آنان، پخش فیلم ها و سریال های حادثه ای و غمگین و کمبود سرگرمی های مفرح، سبب شده است که برخی از اعضای خانواده ها شاد نباشند.
کسی که برای فرار از مشکلات زندگی، استرس های شغلی و استرس های مدرن به خوردن دارو
عادت می کند، احساس وظیفه شناسی را از دست می دهد و حضور منظم او در محل کار یا
مدرسه مختل می شود.
ایجاد شادی معقول و منطقی در بین این افراد مانع از افسردگی، و انواع ناهنجاری های
اجتماعی می گردد و در نتیجه باعث افزایش کارآیی می شود.
تحقیقات نشان داده که بیش از نیمی از افرادی که برای ناراحتی های جسمانی به پزشک
مراجعه می کنند، مشکلات روانی و عاطفی دارند، براساس یک نظرسنجی ۴۱ درصد جوانان
ایرانی توان مقابله با مشکلات زندگی را ندارند. ۳۸ درصد آنان سرحال و با نشاط از
خواب بیدار نمی شوند و همین تعداد از زندگی خود ابراز رضایت نمی کنند. طبق آمار
سال ۱۳۷۸، ۶درصد از جوانان تهرانی بین سنین ۱۵ تا ۲۴ سال دچار اختلالات روانی
هستند و این آمار بین افراد ۲۵ تا ۴۴ سال به ۵/۸ درصد می رسد.
صدا و سیما به عنوان یک رسانه فراگیر می تواند در ایجاد شادی میان اعضای خانواده
نقش اساسی داشته باشد. برنامه های تلویزیونی در زمینه طنز و ایجاد شادی کمتر موفق
هستند.
سید حسن موسوی، کارشناس مسائل اجتماعی می گوید: نگرانی از آینده سبب یأس و ناامیدی
در جوانان می شود و احساس ناامنی اجتماعی و روانی به وجود می آورد و به همین دلیل
فرد ممکن است دچار افسردگی شود؛ فرد افسرده جامعه پذیر نیست و گرایش به آسیب های
اجتماعی و انحرافاتی نظیر انواع اعتیاد و خودکشی دارد. متأسفانه یکی از داروهایی
که بین جوانان به تازگی رواج یافته داروی «اکستازی» معروف به داروی شادی است،
بررسی هایی که بر روی این داروی روان گردان جدید انجام شده است نشان می دهد که شدت
عوارض این دارو در تخریب مغز شباهت زیادی به مخدرهای خیابانی دارد و تأثیر منفی آن
در طولانی مدت بسیار بیشتر از آثار خوشی کوتاه مدت است، این دارو علاوه بر اعتیاد،
گیجی، اختلال بینایی، جوش های صورت، تهوع، لرز، عرق فراوان، آسیب کبدی، تخریب بافت
مغز، به علت بالا بردن دمای بدن، باعث تخریب عضلات و نارسایی قلب و کلیه می شود.
همچنین این ماده باعث آسیب زدن به حافظه، کاهش ترشح هورمون های سروتونین و دوپامین
در مغز و مشکلات عاطفی، افسردگی و کاهش قدرت یادگیری می شود.
کسی که برای فرار از مشکلات زندگی، استرس های شغلی و استرس های مدرن به خوردن این
دارو عادت می کند، احساس وظیفه شناسی را از دست می دهد و حضور منظم او در محل کار
یا مدرسه مختل می شود.
یکی از کارشناسان امور اجتماعی می گوید: شاد بودن را باید از کودکی و در مهدکودک
ها به کودکان آموزش داد وی «تشکیل شوراهای ایجاد محیط شاد در مدارس» را ضروری می
داند و معتقد است که این مسئله می تواند برای جوان امنیت روانی فراهم کند. دکتر
شهرام رفیعی فر سلامت را حالتی می داند که در آن افراد از رفاه کامل جسمی، روانی،
اجتماعی و معنوی برخوردار باشند.
بسیاری از جوان ها در زندگی خود هدف مشخصی ندارند، باید به جوان ها کمک شود که هدف
های خود را انتخاب و برای آن کوشش کنند که در این راه آموزش مهارت های زندگی سبب
می شود تا جوانان بهتر بتوانند با فشارهای عصبی مقابله کنند.
وی می گوید: مسئله دستیابی به سلامت اکتسابی است و آموزش آن می تواند بسیاری از
مشکلات را کاهش دهد و می توان به افراد آموزش داد که با چه نگرشی بر مشکلات خود
غلبه کنند.
وی می افزود: تا زمانی که برنامه مشخصی برای ایجاد سلامت روانی وجود نداشته باشد
شادی و نشاط به عنوان یکی از مظاهر سلامت نهادینه نمی شود؛ نیاز به برنامه علمی و
تخصصی تر و مشارکت همه اقشار جامعه در تأمین و ارتقای سلامت روانی جامعه ضرورت
دارد.
دکتر محمد تقی یاسمی می گوید: اگرچه استرس در شروع و تشدید اختلالات روانی مؤثر
است. اما اگر افراد در شرایط استرس زا بتوانند با انجام برخی فعالیت ها در سرنوشت
خود تغییری به وجود آورند، کمتر افسرده می شوند، وی خاطر نشان کرد که باید در
جامعه شرایطی فراهم شود که جوانان احساس کنند در سرنوشت خود تأثیر دارند؛ در این
صورت افسرده نمی شوند و در نهایت زندگی شادی خواهند داشت. بسیاری از جوان ها در
زندگی خود هدف مشخصی ندارند، باید به جوان ها کمک شود که هدف های خود را انتخاب و
برای آن کوشش کنند که در این راه آموزش مهارت های زندگی سبب می شود تا جوانان بهتر
بتوانند با فشارهای عصبی مقابله کنند. مهارت مقابله با استرس، تصمیم گیری و حل
مسئله، تفکر خلاق، محافظت از خود، قاطعیت در رد برخی تعارفات و مواردی دیگر نیاز
به آموزش دارد.
چنانچه بخواهیم فردای کشور را به دست قشری بسپاریم که از پویایی لازم برخوردار
باشد ضرورت دارد از امروز برای نشاط و شادابی آنان برنامه ریزی کنیم
جدی گرفتن ده توصیه ساده، شما را به بهترین شوهر دنیا برای همسرتان تبدیل میکند.
اگر شما هم از آن دسته آقایانی هستید که خود را در کار و مشکلات روزانه غرق کردهاید،
بهتر است چند دقیقهای دست از سر قبضهای پرداخت نشده آب، برق و گاز....و قسطهای
عقب مانده شهریه بچهها بردارید و فقط با برداشتن ۱۰ گام ناقابل، مثل همیشه برای
همسرتان بهترین شوهر دنیا باشید
گام ۱) خانمها مقدماند!
برای یک بار هم که شده دنیا را از چشم همسرتان ببینید. شاید تا به حال اصلاً به
این موضوع توجه نکرده باشید که ممکن است خدای نکرده علایق و خواستههای خانمتان
با علایق شما کاملاً متفاوت باشد! اما حالا وقتش شده که به قول معروف، چشمهایتان
را بشویید و جور دیگر ببینید.
گام ۲) خواباندن بچهها هم لذتی دارد، امتحان کنید
هفتهای یکبار به همسرتان مرخصی بدهید و وظیفه خواباندن بچهها را شما به عهده
بگیرید، تا حداقل خانمتان یک ساعت سرو صدای بچهها را فراموش کرده و با خیال
راحت این وقت را برای خواندن کتاب، انجام کارهای شخصی عقبافتاده و یا حتی برای
گشت زدن در اینترنت اختصاص دهد. مطمئن باشید با این کار دعای خیر همسرتان همیشه
پشت سر شما خواهد بود.
گام ۳) عذرخواهی هم کلمه مفیدی است!
در این یک مورد با شما همدردی میکنیم، چون به همان اندازه که عذرخواهی از طرف
مقابل ساده به نظر میآید، احتمالاً به همان اندازه هم برایتان سختترین کار روی
زمین خواهد بود. اگر تا به حال متوجه شده باشید ازدواج شباهت زیادی به مسابقه دوی
ماراتن دارد، چرا؟
از این جهت که هر چقدر در بگومگوهای خانوادگی زود از کوره در بروید، زودتر از پا
میافتید و ادامه زندگی زناشویی برای شما سختتر و خستهکنندهتر میشود.
اما فقط کافیست یکبار هم که شده با قضیه جور دیگری برخورد کنید، رفتار آرام و
متانتآمیز بهترین مسکن برای آرام کردن موقتی تنشهای رفتاری است، اما اگر
احیاناً شما مقصر بودید، میتوانید تنها با به زبان آوردن یک عذرخواهی ساده پرچم
صلح را به همسرتان نشان داده و اجازه ندهید دلخوری پیش آمده بزرگ و بزرگتر شود.
گام ۴) از همسرتان برای اینکه شما را تحمل میکند تشکر کنید
شاید حتی خواندن این گام هم به مذاقتان خوش نیاید، چه رسد به عمل کردن به آن.
اما منظور ما این نیست که در مقابل همسرتان بنشینید و در حالی که لیستی از
اشتباهات خود تهیه کردهاید، مورد به مورد را شرح داده و بهخاطر آنها عذرخواهی
کنید.
نه! مسلماً برای هر مردی پیش آمده که قول و قرارهایش را فراموش نماید یا با دیدن
دوستان خود آنچنان زمان و مکان را گم کند که ساعتها همسرش را چشم انتظار نگه
دارد. اما همین اندازه که به او بگویید زندگی کردن با شما چندان هم کار سادهای
نیست و بهخاطر صبر و تحمل همسرتان از او تشکر کنید، کفایت میکند.
گام۵) کمی و فقط کمی از ریخت و پاشهای خودتان را جمع کنید
باور کنید آسمان به زمین نمیآید اگر استکان چای قند پهلوی آخر شب، یا لیوان چایی
صبحانه خود را از کف اتاق و یا از روی میز صبحانه به سینک ظرفشویی انتقال دهید.
از ما به شما نصیحت، تحقیقات نشان داده استکان چای یکی از معضلات زندگی مشترک و
عامل بسیاری از جداییها بوده!!
گام ۶) برای با هم بودن زمان بگذارید
شما هم از آن دسته افرادی هستید که با شنیدن نام دوران نامزدی به یاد شامهای
خاطره انگیزی میافتید که در یک رستوران دنج خوردهاید؟ چه اشکالی دارد اگر حتی
با وجود داشتن دو فرزند برای گذاشتن قرارمدارهای اینچنینی باز هم زمانی را معین
کنید؟! میتوانید بچهها را نزد یکی از دوستان خود بگذارید و مثل آن روزها فقط
برای با هم بودن شام را بیرون از خانه صرف کنید.
گام ۷) آراسته و خوش تیپ باشید
سعی کنید همیشه به آراستگی و مرتب بودن ظاهر خود اهمیت دهید. این برای خانمها نکته
مهمی است.
گام ۸) شما هم به تمدد اعصاب نیاز دارید
گاهی وقتها شرایطی را ایجاد کنید که برای چند ساعتی کمی از محیط خانواده و
مسئولیتهای خود فاصله بگیرید. مثلاً با دوستانتان به کوه بروید و یا به ورزشهای
مورد علاقهتان بپردازید تا شادی و نشاط و آرامش باعث تجدید نیروی از دست رفتهتان
شده و وقتی به خانه برمیگردید، به مردی ایدهآل برای زندگی تبدیل شده باشید.
گام ۹) مسئولیت تصمیمات خود را شخصاً به عهده بگیرید
هیچ وقت و در هیچ شرایطی از پذیرش عواقب تصمیمات خود شانه خالی نکنید. اگر شما به
هر دلیلی نمیتوانید دعوت پدر و مادرتان را برای مهمانی شب جمعه قبول کنید،
خودتان گوشی تلفن را برداشته و به آنها اطلاع دهید. هیچ وقت مسئولیت چنین کاری را
به گردن همسرتان نیندازید.
گام ۱۰) فراموش نکنید روزی شما هم فرهاد کوهکن بودید
یادتان میآید قبل از ازدواج چقدر به رفتارها و حرکات خود توجه داشتید و چقدر سعی
میکردید با پرستیژ و تاثیرگذار باشید؟! اما احتمالاً دیگر مدتهاست که خبری از
آن فرهاد کوهکن نیست و او هم در میان روزمرهگی هر روزهتان گم شده.
اما هنوز هم دیر نشده از همین امروز هر کاری که میتوانید برای گرم کردن آتش زندگیتان
انجام دهید، کاری کنید تا مثل گذشته همسرتان را تحت تاثیر قرار دهید و از بودن در
کنار یکدیگر راضی باشید
همه ما آزادی را دوست داریم و دوست نداریم از کسی اطاعت کنیم .اما «احترامگذاشتن، مداراکردن و توجهکردن» به خواستههای پدر و مادر همسرمان، «اطاعتکردن» و «بردگی» نیست.
روانشناسان معتقدند اگر مادرزن و داماد و مادر شوهر و عروس به رفتارهایی که
حساسیت طرف مقابل را بر میانگیزد آگاه باشند و برای لحظاتی که در کنار هم هستند
این رفتارها را انجام ندهند، بسیاری از مشکلات برطرف میشود.
«برای مهمانی شام شب جمعه، از یک هفته قبل برنامهریزی کردم و تمام کارهایم را یک
روز جلوتر تمام کردم. خوشحال بودم که خانواده خودم و همسرم مهمان ما هستند. نهایت
تلاشم را کردم تا پدر و مادرم به داشتن فرزندی مثل من افتخار کنند و پدر و مادر
همسرم هم در خانه فرزندشان احساس آرامش و شادی بکنند اما همه چیز به خاطر یک حرف و
حرکت ناخواسته به هم ریخت. نمیدانم تقصیر من بود یا خانواده همسرم. هنوز هم
نفهمیدهام توقع آنها از من بالاست یا رفتار من با آنها صحیح نیست...»
در اغلب موارد همینطور بیدلیل و اتفاقی، لحظههای خاص، موقعیتهای ویژه زندگی،
رابطههای ما و... به خاطر یک حرف یا حرکت نادرست و ناخواسته خراب میشود. رابطه
عروس و مادر شوهر یا مادر زن و داماد هم از این قاعده مستثنا نیست. شاید اگر در
همه سالهای پیش از ازدواج، از روابط تیره و تار عروس و مادرشوهر یا مادر زن و
داماد برای ما نقل نمیکردند یا نقل میکردند و راهکارهای رفع این مشکل را هم میگفتند،
بعد از ازدواج اینقدر راهمان را گم نمیکردیم. در این شماره درباره رفتارهای درست
با والدین همسرمان صحبت میکنیم.
● بفهم و بپذیر
«یادم نمیرود روزی را که برای بله برون آمدید خانه ما. از خجالت آب شدم. آرزو میکردم
کاش هیچوقت کادوی توی بیسلیقه را باز نمیکردم. آبرویم پیش همه رفت...». این حرفها،
یادآوریهای ناراحتکنندهای است که نه تنها تغییری در هیچ چیز ایجاد نمیکند بلکه
کدورت، دلخوری و آزردگی خاطر زن و شوهر را نیز به دنبال دارد.
به عقیده روانشناسان، نخستین گام برای داشتن زندگی موفق «انتخاب همسر از طبقه و
جایگاه اجتماعی – فرهنگی شبیه به هم» است. هر چه شباهت خانوادهها از نظر فرهنگی،
اجتماعی، اقتصادی و... نزدیکتر باشد، ازدواج موفقتر خواهد بود. دلیل این موفقیت
هم این است که رفتارها و شیوه زندگی زن و مرد به هم نزدیکتر است چون تربیت تقریبا
مشابهی داشتهاند.
اما گاهی به دلایل مختلف انتخاب همسر طوری است که خانوادهها شباهت کمتری به هم
دارند و در نتیجه نقاط مشترک کمتری هم بین زن و مرد دیده میشود. این «تفاوت
دیدگاهها» سرآغاز جنگ و جدل میان زن و شوهر با همدیگر و با والدین طرف مقابل است.
بنابراین اگر میخواهیم زندگی زناشویی موفقی داشته باشیم، بعد از ازدواج باید
تفاوتهای بین والدین خودمان و همسرمان را بفهمیم و بپذیریم تا بتوانیم زندگی خوب
و موفقی داشته باشیم.
● باهوش باشیم
«تا حالا شده پدرت به خاطر اینکه به او احترام میگذارم، غذای موردعلاقهاش را میپزم
و چای پررنگش را فراموش نمیکنم از من تعریف و تشکر کند؟ فقط ایرادهای من را میبیند.
اگر اینجا بیاید و از من ایراد نگیرد، شبش صبح نمیشود. مثلا اینکه چرا یادم رفته
چای پررنگ برایش ببرم!». همه ما آزادی را دوست داریم و دوست نداریم از کسی اطاعت
کنیم اما «احترامگذاشتن، مداراکردن و توجهکردن» با «اطاعتکردن» متفاوت است.
روانشناسان معتقدند اگر افراد از رفتارهایی که حساسیت طرف دیگر را بر میانگیزد،
آگاه باشند و برای لحظاتی که در کنار هم هستند این رفتارها را انجام ندهند، خیلی
از مشکلات برطرف میشود. این رعایت کردن، دقت و تیزهوشی ما را نشان میدهد. چای
پررنگ پدرشوهر را فراموش نکنیم تا همگی آرام و شاد زندگی کنیم!
● قضاوت نکنیم
«امکان ندارد من حرفی بزنم و مادرت برخلاف من حرف نزند. فقط دوست دارد ایراد
بگیرد. مینشیند و رفتار من را زیر ذره بین میبرد». اغلب ما با اظهار نظر بجا و
نابجای مادرزن یا مادرشوهرمان مشکل داریم. به همین دلیل همیشه در حال پیشداوری
هستیم. این رفتار، هم ما و هم همسرمان را آزار میدهد. برای اینکه درست قضاوت
کنیم، هر دفعه که قرار است مادر و پدر همسرمان را ببینیم، ذهنمان را از رفتارها
و حرفهای آنها پاک کنیم. فکر کنیم هر بار اولین باری است که آنها را میبینیم.
گذشته با همه خوبیها و بدیهایش تمام شده است.
● سیاستمدار باشیم
«امروز پنجمین روزی است که با علی قهر هستم. رفتار مادرش خیلی بد بود. پدرش هم
انگار نه انگار ... دوست ندارم با علی قهر کنم ولی رفتار بد پدر و مادرش را چطوری
تلافی کنم؟»
قهر، بیتوجهی، بیتفاوتی، جر و بحث و.. با همسر به دلیل رفتار نادرست والدیناش
رفتار بسیار اشتباهی است. روانشناسان معتقدند رفتار اشتباه والدین همسرمان را
نباید به حساب همسرمان بگذاریم.
از طرفی نباید دلخوریمان را همانجا - پیش پدر و مادر همسرمان - نشان بدهیم. هر
حرکت نابجای ما، گلهکردن، کم محلی و... به همسر یا والدین او نتیجهای عکس دارد،
علاوه بر اینکه میتواند جرقه یک آشوب بزرگ باشد که بازنده اصلی این آشوب هم ما
هستیم. بنابراین با سیاست و بررسی دقیق مسائل و شرایط، حل هر مشکل و مسئلهای را
به زمانی که با همسرمان تنها هستیم، موکول کنیم. حضور نفر سوم در مسائل زناشویی یا
قهر به جای صحبتکردن درباره مشکلات، بدترین راهحل است. فراموش نکنیم که هیچ وقت
نباید همسرمان را به خاطر رفتار نامناسب پدر و مادرش تنبیه کنیم.
● با والدین برنامهریزی نکنیم
«برنامه پیک نیک امروز را برای این به هم زدی که من با مامان و بابام و خواهرم
قرار گذاشتم؟ آمدن آنها اینقدر آزارت میدهد که به خاطر نیامدن آنها الم شنگه به
پا کنی و داد بکشی؟».
تا حالا حتما اتفاق افتاده که برنامهای را - که از هفته قبل تنظیم کردهایم - به
خاطر جنجال و قهر همسرمان که راضی نشده با پدر و مادرمان بیاید - بههم زده
باشیم. حساسیت بیمنطق همسر ما نباید باعث قطع رابطه با والدینمان بشود بلکه فقط
نباید در تصمیمگیریها و برنامهریزیها، حضور و تصمیم پدر و مادرمان را حتمی و
تعیینکننده نشان بدهیم. در واقع، نباید حرفی بزنیم یا حرکتی انجام بدهیم که شریک
زندگیمان حضور حتمی یا سایه دائمی والدین ما را در زندگی مشترک احساس کند. هر
برنامه دسته جمعی فقط باید به صورت یک «پیشنهاد» مطرح بشود؛ نه یک «ضرورت».
● آنها را حذف نکنیم
«آنقدر توی گوش بچهها خواندی مادربزرگتان زن بدی است که به مادر من بیاحترامی
میکنند. سلام زیرزبانی میکنند و توی اتاقشان میروند. بعد هم از اتاق بیرون نمیآیند
تا مادر من برود. من هم بلدم چه کار کنم...».
بیاهمیتی به پدر و مادر همسرمان، حذف تدریجی آنها از زندگیمان، کمشدن رفت و
آمدها و ارتباطهای تلفنی و کمکردن علاقه فرزندانمان به خانواده همسرمان و در
مقابل توجه بیش از حد به والدین خودمان، رفتاری نیست که از چشم همسرمان دور
بماند. تلاش نکنیم پدر و مادر و خانواده همسرمان را از او دور کنیم. این حرکت،
ضربه روحی – روانی شدیدی به او و در نتیجه به زندگی مشترک ما میزند.
● سد راه نشویم
«قبل از اینکه به خریدهای مادرت برسی، اول باید خریدهای خانه خودت را انجام
بدهی. فقط تو به پدر و مادرت سرویس میدهی؟ بقیه کجا هستند؟»
روانشناسان معتقدند زن و شوهر نباید جلوی آزادی عمل همدیگر را بگیرند. اجازه
بدهیم همسر ما آزادانه آنچه را دوست دارد، برای والدیناش انجام بدهد. در واقع هر
چقدر به همسرمان آزادی عمل بیشتری بدهیم، خودمان هم آزادی عمل بیشتری خواهیم
داشت.
و در نهایت اینکه، فراموش نکنیم مادر و پدر همسر ما «منحصربهفردترین» افراد زندگی
او هستند زیرا هیچکس نمیتواند بیشتر از یک پدر و مادر داشته باشد و توهین و بیاحترامی
به پدر و مادر او، توهین به اوست؛ علاوه بر اینکه با این توهینها به صورت
غیرمستقیم بیعلاقگیمان را به همسرمان نشان میدهیم