آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

جملات و نقل قولهایی درباره موفقیت

هیچ چیز بیهوده تر از با جدیت و تلاش انجام دادن کاری نیست که اصلاً نباید انجام شود!
- همیشه به خاطر داشته باشید که تصمیم خودتان برای موفق شدن از هر چیز دیگر مهمتر است.
- سعی نکنید فقط انسانی موفق باشید، سعی کنید انسانی با ارزش باشید.
- موفقیت کلید خوشبختی نیست. خوشبختی کلید موفقیت است. اگر از کاری که انجام می دهید خرسند و راضی باشید، حتماً موفق خواهید شد.
- اگر بیشتر به طبیعت و خوبیهای بی حد و حصر جهان نظاره کنید، اگر تلاش کنید تا به افق های وسیعتری از اندیشه و عمل دست یابید، اگر از درون احساس آرامش کنید، روزی توام با موفقیت را سپری کرده اید.
- رمز موفقیت در دنبال کردن هدف بدون مکث و درنگ است. ولی موفقیت چیست؟ من موفقیت را در تشویق تماشاچیان نمی بینم، موفقیت در رضایت خود از کاری است که انجام داده ام.
- رمز موفقیت در استواری در قصد و نیت است.
- نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.
- دیروز جرات مبارزه داشتیم، و امروز شهامت موفقیت.
- کسی به موفقیت دست می یابد که خوب زندگی کند، زیاد بخندد و زیاد دوست بدارد. کسی که احترام افراد عاقل و فرزانه را جلب کرده باشد و کودکان خردسال را دوست بدارد. کسی که دنیا را بهتر از آنچه یافت، ترک کند، چه با بزرگ کردن یک فرزند صالح، چه سرودن شعری زیبا، و چه با نجات دادن یک انسان. کسی که مورد تحسین منتقدان باشد و خیانت دوستان را تحمل کند. کسی که همیشه زیبایی های دنیا را ستایش کند. کسی که بهترین خصوصیات افراد را ببیند و بهترین ها را تقدیم آنها کند. کسی که زندگیش یک الهام باشد و خاطره اش یک نیایش.
- فاصله بین دیوانگی و نبوغ فقط با موفقیت اندازه گیری می شود.
- هر لحظه را دوست داشته باشید. گل ها در تاریکی رشد می کنند. به همین دلیل هر لحظه از ارزش زیادی برخوردار است چون روی کل تاثیر می گذارد. رمز موفقیت در زندگی، در موفق بودن در تک تک آن لحظه هاست.
- انسان موفق کسی است که قادر است با آجرهایی که دیگران به سویش پرتاب میکنند، پایه و بنیادی محکم و استوار برای خود بسازد.
- فرصت های کوچک همیشه مقدمه ای برای موفقیت های بزرگ است.
- این خواست و اراده ی ماست که آینده مان را شکل می دهد. موفقیت و شکست ما نتیجه عمل خودمان است نه کس دیگری. این خودمان هستیم که می توانیم هر مانعی را از پیش پایمان برداریم یا اینکه در این راه پر پیچ و خم گم شویم. انتخاب ما، مسئولیت های ما، موفقیت ها و شکست های ما هر چه که باشند، کلید سرنوشتمان در دست خودمان است.
- من قیمت موفقیت را می دانم: فداکاری، تلاش، و از خود گذشتگی مداوم برای رسیدن به آنچه که می خواهید اتفاق بیفتد.
- همیشه چیزهایی اتفاق می افتد، که واقعاً آنها را باور داشته باشید. ایمان و باور است که باعث می شود چیزی اتفاق بیفتد.
- عقل سلیم در این است که یک روش را انتخاب کرده و آن را آزمایش کنید. اگر شکست خورد، آن را خیلی را خیلی راحت بپذیرید، و راهی دیگر را امتحان کنید. مهم این است که تلاش کنید.
- من موفقیتم را مدیون شنیدن بهترین نصیحت ها و انجام دقیقاً عکس آن می دانم.
- آنچه از زندگی نصیبتان می شود بستگی به این دارد که: با کودکان مهربان، با سالخوردگان دلسوز، با گرسنگان و با ضعیفان و قدرتمندان بامدارا باشید. چون ممکن است خودتان هم روزی یکی از اینها باشید.
- شکست ما باید پایه و بنیادی مستحکم برای پیروزی های آینده باشد.
- دوست دارم کارهای بزرگ و منحصر به فرد انجام دهم، اما وظیفه ام انجام کارهای کوچک و پیش پا افتاده است طوری که گویی کارهایی بزرگ و منحصر به فردند. دنیا نه فقط با اقدامات بزرگ و قدرتمندانه قهرمانان، بلکه با کارهای کوچک اما صادقانه کارگران پیشرفت می کند.
- بزرگترین تحسینی که تابه حال شنیده ام وقتی بود که کسی از من پرسید به چه فکر می کنم، و با علاقه به پاسخ من گوش داد.
- یاد گرفته ام که اگر کسی با اطمینان در راه امیال و آرزوهایش پیش رود، و تلاش کند تا آنطور که دوست دارد زندگی کند، با موفقیتی چشمگیر و غیرمنتظره روبه رو خواهد شد.
- اگر فکر می کنید می توانید، حتماً می توانید. و اگر فکر میکنید که نمی توانید، حق با شماست.
- نمی توانم فرمولی برای موفقیت به شما بدهم، اما می توان فرمول شکست را در اختیارتان قرار دهم و آن این است: برای خوشنود کردن دیگران تلاش کنید.
- به من یک کارمند ساده اما باهدف بدهید، تا به شما انسانی تحویل بدهم که تاریخ را دگرگون می سازد. یک قهرمان بی هدف به من بدهید، یک کارمند ساده تحویلتان میدهم.
- نمی توانید در رویا خودتان را جای شخصیت های مختلف بگذارید. باید چکش بزنید و یک انسان تقلبی جعل کنید.
- وارد مبارزاتی شوید که آنقدر بزرگ باشند که به حساب آیند و آنقدر کوچک باشند که بتوانید در آنها پیروز شوید.
- هیچ کس فقط با خوشحال و راضی بودن به کجایی نمی رسد.
- من موفقیت را با میزان کمک هایی که فرد به هم نوعان خود می کند، می سنجم.
- برای پرواز کردن باید مقاومت و پایداری داشته باشیم.
- برای موفق شدن باید اول باور کنیم که می توانیم.
- بزرگی در این نیست که کجا ایستاده باشیم، به این است که به کدام جهت در حرکت باشیم. گاهی باید در جهت باد و گاهی مخالف با آن حرکت کنیم. آنچه مهم است این است که باید حرکت کنیم، نه اینکه بی اراده در گوشه ای بنشینیم.
- کسی که سعی می کند تنها زندگی کند، هیچوقت به عنوان یک انسان موفق نخواهد شد. قلب او اگر به قلب کسی دیگر پاسخ ندهد، پژمرده می شود. ذهن او، اگر فقط انعکاس افکار خود را بشنود، پلاسیده می شود.
- رمز خوشنودی از کار در یک کلمه خلاصه می شود: مهارت. وقتی بدانید که چطور کارتان را به خوبی انجام دهید، از آن لذت خواهید برد.
- جوان ها چون نمی دانند چطور محتاط باشند، به ناممکن اقدام می کنند—و نسل به نسل به آن دست می یابند.
- انسانهای سطحی به شانس اعتقاد دارند. انسان های قدرتمند به علت و معلول معتقدند.
- کارهایی را باید انجام دهیم که خودمان به آن معتقدیم، نه آنچه مردم فکر می کنند. این قانون که هم در زندگی فکری و هم عملی دشوار می نماید، تفاوت بین پستی و بزرگی را ایجاد می کند. این کار از ای جهت دشوار است که همیشه آدم هایی وجود دارند که فکر می کنند بهتر از شما می دانند وظیفه تان چیست. برای زندگی کردن در جمع، راحت تر این است که دنبال حرف دیگران برویم و برای زندگی کردن در عزلت و تنهایی راحت تر این است که بر حسب اعتقادات خودمان زندگی کنیم. اما انسان عالی مرتبه کسی است که در میان جمعیت، استقلال شخصی خود را حفظ کند.
- اولین رمز موفقیت، خودباوری است.
- دیر یا زود، آنها که برنده می شوند، به توانایی خود ایمان می آورند.
- فقط آنها که جرات شکست خوردن دارند، موفق می شوند.
- اشتباه است اگر باور داشته باشیم که مردم از موفقیت، موفق می شوند. در اکثر موارد، از طریق شکست هایمان است که موفق می شویم. از هیچ قاعده اخلاقی و پند و اندرزی نمی توانیم به این اندازه درس بگیریم.
- این منتقد نیست که اهمیت دارد، یا کسی که از قهرمانان اشکالتراشی می کند. مهم همان کسی است که در میدان وجود دارد و صورتش از عرق، گرد و و خاک و خون پوشیده شده، کسی که دلاورانه می جنگد، اشتباه می کند و هر از گاهی خسته میشود. کسی که معنای اشتیاق و فداکاری را می داند و خود را در راهی با ارزش فنا می کند. کسی که اگر هم شکست بخورد، در اوج تلاش و مبارزه شکست خورده است و هیچگاه با کسانی که نه معنای پیروزی را می دانند و نه شکست را همنشین نیست.
- اکثر شکست ها نصیب کسانی شده است که نمی دانستند فاصله شان تا موفقیت چقدر نزدیک است و دست از کار کشیده اند.
- وقتی به پول، تحسین دیگران، و شهرت بی علاقه شدید، در نوک قله موفقیت قرار گرفته اید.
- کار را به این خاطر انجام دهید که کار خوبی است، نه اینکه چون فرصتی برای موفقیت به شما می دهد.
- برنده شدن هم یک عادت است، و متاسفانه از دست دادنی.
- بهای موفقیت، کار و تلاش زیاد است. من فکر می کنم اگر شما بتوانید بهای آن را بپردازید، در هر کاری موفق خواهید شد.
- این آزمایش نهایی یک انسان باشخصیت است: احترام او برای افرادی که هیچ ارزشی برای او ندارند.
▪ خصوصیت مهم برای موفقیت: خلوص، صادق بودن با خود، فروتنی، ادب و مهربانی، خِرَد، نیکوکاری.
- افراد خوب از این جهت خوب هستند که حکمت و دانش خود را از طریق شکست به دست آورده اند. خیلی کم پیش می آید که کسی معرفت خود را از موفقیت به دست آورد.
- موفقیت یعنی از شکستی به شکستی دیگر رفتن بدون اینکه شور و اشتیاق خود را از دست بدهیم

۱۰ اشتباه متداول در محاورات روزمره

به نظرتان آیا می توانید مهارت های گفتاری و محاوره ای خودتان را ارتقاء دهید؟ البته که می توانید.
ممکن است تغییر عادت های گفتاری که در طول زندگی در شما به وجود آمده دشوار باشد و زمان ببرد، اما مطمئن باشید که امکان پذیر است.
اجازه بدهید راست و پوست کنده به سراغ نمونه هایی از اشتباهات رایج که خیلی از ما در مکالمات خود مرتکب می شوید برویم. درضمن راه حل هایی هم برای آنها پیشنهاد کرده ایم.
۱) گوش ندادن
ارنست همینگوی می گوید: "من دوست دارم گوش کنم. چیزهای خیلی زیادی را از با دقت گوش کردن یاد گرفته ام. بیشتر مردم هیچوقت گوش نمی کنند."
شما مثل همه مردم نباشید. مشتاقانه منتظر نوبت حرف زدن خودتان نایستید. نفس خودتان را کمی عقب نگه دارید. یاد بگیرید که چطور واقعاً به حرف هایی که مردم میزنند گوش دهید.
وقتی شروع به گوش دادن کنید، بخش های مختلفی از مکالمه را باید در دست خود بگیرید. اما مسئله مهم این است که باید از جواب های کوتاه "آره" و "نه" به شدت خودداری کنید، چون در اینصورت طرف مقابلتان اطلاعات زیادی بروز نخواهد داد. مثلاً اگر دوستی برای شما تعریف می کرد که هفته گذشته با چند نفر از دوستانش به ماهیگیری رفته است، مثلاً می توانید از او بپرسید:
▪ برای ماهیگیری کجا رفتید؟
▪ چه چیز ماهیگیری را از همه بیشتر دوست داری؟
▪ به جز ماهیگیری چه کارهای دیگری کردید؟
به این روش فرد عمیق تر جریان را تعریف می کند و اطلاعات بیشتری در اختیارتان میگذارد و شما می توانید از میان این اطلاعات مسیرهای بعدیتان را هم برای صحبت کردن انتخاب کنید.
اگر طرف مقابلتان مثلاً ابتدا گفت: "اوم، نمی دونم"، تسلیم نشوید. کمی بیشتر ترغیبش کنید. دوباره سوال کنید. آنها می دانند، فقط باید کمی بیشتر درمورد آن فکر کنند. و وقتی سر درد دلشان را باز می کنند، مکالمه جالب تر خواهد شد.
۲) زیاد سوال کردن
اگر بیش از حد سوال کنید، مکالمه شکل بازجویی به خود می گیرد. یا ممکن است اینطور به نظر برسد که شما چیز زیادی برای درمیانگذاشتن با طرف صحبتتان ندارید. بهتر است سوالاتتان را با چند جمله توضیحی مخلوط کنید. با ادامه یافتن مکالمه و پیش رفتن آن می توانید سوالات را نادیده گرفته و بگویید:
▪ آره، خیلی خوبه که آدم آخر هفته با دوستاش یه جا بره و خوب استراحت کنه. ما هم شاید این آخر هفته با بچه ها رفتین پارک و گلف بازی کردیم.
▪ چه خوب، ما هم ماه پیش با قایق یکی از دوستام رفتیم ماهیگیری. از این طعمه های ساکامورا برده بودیم. واقعاً طعمه های خوبی بودند.
و از همین جا مکالمه تان گسترش پیدا می کند و موضوعات دیگری مثل گلف، مزیت یا عیب انواع مختلف طعمه یا نوشیدنی مورد علاقه تان وارد بحث می شود.
۳) سکوت ناخوشایند
در مکالمه با کسی که تازه با او ملاقات کرده اید یا وقتی موضوعات همیشگی تمام شده باشد، سکوت بدی حکمفرما می شود. یا ممکن است از اینکه نمی دانید این سکوت چه دلیلی می تواند داشته باشد، عصبی شوید.
▪ هیچوقت بدون خواندن روزنامه از خانه خارج نشوید. وقتی در مکالمه ای موضوع کم آوردید، می توانید در مورد اخبار روز صحبت کنید.
▪ می توانید در مورد اتفاقاتی که در مهمانی که در آن هستید، نظر بدهید. مطمئناً همیشه در اطرافتان موضوعی برای صحبت کردن درمورد آن هست.
▪ وقتی فرد جدیدی را ملاقات می کنید، یکی از بهترین روش هایی که می توانید با کمک آن از سرد شدن مکالمه جلوگیری کنید این است که احساس خودتان را وقتی با یکی از بهترین دوستانتان ملاقات می کنید، به خاطر آورید و تصور کنید که این فرد جدید هم یکی از بهترین دوستان شماست. البته حواستان باشد که زیاده روی نکنید چون ممکن است این فرد جدید علاقه نداشته باشد که در همان برخورد اول در آغوشش بگیرید و ماچ و بوسه اش کنید. درعوض با لبخند و رفتاری دوستانه و گرم با او برخورد کنید.
۴) طریقه بیان نامناسب
یکی از مهمترین مسائل در مکالمه این نیست که چه می گویید، این است که چطور آن حرف را بر زبان می آورید. تغییر در این رفتارها تفاوت عمده ای ایجاد می کند چون صدا و زبان بدن شما بخش مهمی از مکالمه را تشکیل می دهد.
▪ کمی آرامتر. وقتی از چیزی هیجان زده می شوید، معمولاً حرف زدنتان تندتر و تندتر می شود. سعی کنید کمی آرامتر شوید. به این طریق، گوش دادن برای مخاطبتان آسانتر شده و راحت تر صحبت هایتان را متوجه می شوند.
▪ صدایتان را بالا ببرید. نترسید و آنقدر بلند حرف بزنید که طرف مقابلتان بتواند به راحتی حرف های شما را بشنود.
▪ روشن و واضح حرف بزنید. زیر لب من من نکنید.
▪ با احساس صحبت کنید. اگر با لحنی یکنواخت حرف بزنید کسی علاقه ای به دنبال کردن حرف شما را نخواهد داشت. طوری صحبت بکنید که احساستان در صدایتان منعکس شود.
▪ بین صحبت هایتان مکث کنید. اینکار باعث می شود مخاطب دقیقتر به صحبت هایتان گوش دهد.
▪ موقع حرف زدن کمی به سمت طرف مقابلتان خم شوید. اینکار تاثیر حرفهایتان را بیشتر می کند اما دقت کنید که در اینکار نیز اغراق نکنید.
۵) پریدن وسط حرف دیگران
همه کسانی که در یک مکالمه شرکت می کنند باید به یک میزان فرصت حرف زدن داشته باشند. به هیچ عنوان وسط صحبت کسی، حرف او را قطع نکنید تا توجه مخاطبین را به خود جلب کنید. باید بتوانید بین حرف زدن و گوش کردن خود توازن ایجاد کنید.
۶) همیشه حق با شما باشد
به هیچ وجه سعی نکنید همیشه و در مورد هر موضوعی حق را به جانب خودتان بدانید. معمولاً مکالمات واقعاً یک بحث نیست و بهتر است اجازه بدهید حال و هوای خوب و دوستانه ای در آن جریان داشته باشد. اگر قرار باشد که در همه بحث ها شما برنده باشید، کسی چندان خوشحال نخواهد شد. پس به جای اینکار کمی عقب بنشینید، و تلاش کنید تا حال و هوای خوبی در گفتگویتان جریان یابد.
۷) صحبت کردن درمورد یک موضوع عجیب یا منفی
اگر در یک مهمانی یا جایی هستید که با کسی تازه روبه رو شده اید، بهتر است از پیش کشیدن بعضی موضوعات خودداری کنید. صحبت کردن درمورد وضعیت بد سلامتیتان یا رابطه بدتان با کسی، شغل بد و رئیس بداخلاقتان، قتل های زنجیره ای، زبان خاصی که فقط شما و یک نفر دیگر از آن سر در می آورد، یا هر چیز دیگری که انرژی مثبت جو را از بین می برد، موضوعاتی هستند که باید از آنها اجتناب کنید. همچنین بهتر است حرف زدن درمورد سیاست و مذهب را هم برای گفتگوهای دوستانه تان بگذارید.
۸) خسته کننده بودن
بدون توجه به اطرافتان، ۱۰ دقیقه بی وقفه حرف زدن در مورد ماشین جدیدتان اصلاً خوشایند به نظر نمی رسد. وقتی می بینید که مخاطبینتان کم کم حوصله شان سر می رود، باید آماده باشید که سریع موضوع را عوض کنید.
یک راه خوب برای اینکه همیشه موضوعاتی جالب برای صحبت کردن درمورد آن با دیگران داشته باشید، این است که زندگی جالب داشته باشید و روی مسائل مثبت زندگی متمرکز شوید. شروع نکنید درمورد شغلتان یا رئیستان غرغر کنید، هیچکس دوست ندارد این چیزها را بشنود. درعوض، درمورد آخرین مسافرتتان، یک خاطره جالب که یک روز موقع خرید برایتان اتفاق افتاده است، برنامه هایتان برای عیدی که در پیش است یا هر چیز جالب و بامزه صحبت کنید.
کاری که باید بکنید این است که طوری رفتار کنید که دیگران مجذوبتان شوند. با این روش خیلی راحت می توانید دوست پیدا کنید.
پس به جای اینکه در مکالمه تان با دیگران فقط به یک موضوع بچسبید و مدام تکرارش کنید، افق موضوعاتتان را کمی وسیعتر کنید و در مورد مسائل مختلف و جالب با مخاطبتان گفتگو کنید.
۹) متقابل رفتار نکردن
هر چه فکر می کنید را به زبان بیاورید و احساساتتان را مطرح کنید. وقتی کسی تجربه ای را با کسی درمیان می گذارد، شما هم باید در عوض یکی از تحربیات خودتان را با او شریک شوید. فقط روبه روی مخاطبتان نایستید و سرتان را تکان دهید یا جواب های کوتاه بدهید. وقتی کسی در مکالمه ای از خود مایه می گذارد، حتماً دوست دارد شما هم متقابلاً همین کار را بکنید.
اینجا هم مثل سایر موقعیت های زندگی نمی توانید بایستید تا دیگران قدم اول را بردارند. اگر لازم بود، شما نفر اول باشید و حرف هایتان را با طرف مقابلتان در میان بگذارید.
۱۰) حرفی برای گفتن نداشتن
ممکن است احساس کنید که حرف زیادی برای گفتن ندارید. اما باید سعی کنید. خوب به حرف های طرف مقابل گوش کنید و به حرف هایی که می زند علاقه مند باشید. سوال کنید و جواب های مربوط و مناسب بدهید.
چشمهایتان را هم باز کنید. از مهارت های بیناییتان استفاده کرده و موضوعات جالبی را در اطرافتان برای حرف زدن پیدا کنید. هر روز روزنامه بخوانید و موضوعات جالب و مفید برای حرف زدن پیدا کنید.
روی زبان بدنتان و نحوه حرف زدنتان کار کنید و مهارت های محاوره ای خود را ارتقاء دهید.
آسان بگیرید. لازم نیست همه این کارها را یکجا یاد بگیرید و انجام دهید. اگر بخواهید همه این روش ها را یکدفعه استفاده کنید، مطمئناً گیج می شوید. دو سه مورد از این مهارت ها را انتخاب کرده و هر بار در مکالماتتان استفاده کنید. خیلی زود خواهید دید که به طور اتوماتیک و ناخودآگاه همه این رفتارها و مهارت ها را در مکالماتتان استفاده می کنید

عادات انسانهای موفق

کرایگ هایپر؛ نویسنده، محقق، مقاله‌نویس، مجری رادیو و تلویزیون و یک سخنران حرفه‌ای است. در ۲۵ سال گذشته، او با کارهایش به‌عنوان یک کارشناس حرفه‌ای موفقیت در حوزه‌های شخصی و اجتماعی معرفی شده. هاپیر یک سایت هم درباره سخنرانی موثر دارد که در آن نوشته: آ«من خواسته‌ام بخش‌های مهم کتاب‌های کمکی که تا به حال خوانده‌ام و تجربه‌هایی که در زندگی‌ام داشته‌ام را به صورت ۴۰ نکته کلیدی فشرده کنم و در اختیار دیگران بگذارم تا در هر زمان بتوانند آن را بخوانند. مطمئنا کتاب‌هایی که در سطح جهانی فروخته می‌شوند و درباره خودیاری هستند ممکن است برای بعضی‌ها قابل استفاده باشند ولی من مایلم چیزی بنویسم که برای همه مفید واقع شود.آ» حالا این شما و این هم ۴۰ توصیه کرایگ هایپر. بخوانید و قضاوت کنید 

 


 
۱) فرصت‌هایی را می‌بینند و پیدا می‌کنند که دیگران آنها را نمی‌بینند.

۲) از مشکلات درس می‌گیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می‌بینند.

 ۳) روی راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند.

 ۴) هوشیارانه و روشمندانه موفقیت‌شان را می‌سازند، در زمانی که دیگران آرزو می‌کنند موفقیت به سراغ‌شان آید.

 ۵) مثل بقیه ترس‌هایی دارند ولی اجازه نمی‌دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.

 ۶) سوالات درستی از خود می‌پرسند. سوال‌هایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار می‌دهد.

 ۷) به ندرت از چیزی شکایت می‌کنند و انرژی‌شان را به خاطر آن از دست نمی‌دهند. همه چیزی که شکایت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسیر منفی‌بافی و بی‌ثمر بودن است.

 ۸) سرزنش نمی‌کنند (واقعا فایده‌اش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تماما به عهده می‌گیرند.

 ۹) وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیت‌شان استفاده کنند همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیت‌شان پیدا می‌کنند و بیشتر از ظرفیت‌شان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده می‌کنند.

 ۱۰) همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامه‌ریزی می‌کنند و فکر می‌کنند تا وقتی که کارشان را انجام می‌دهند استرس کمتری داشته باشند.

 ۱۱) خودشان را با افرادی که با آنها هم‌فکر هستند متحد می‌کنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را می‌دانند.

 ۱۲) بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرت‌انگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب می‌کنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمی‌گذارند زندگی‌شان اتوماتیک‌وار سپری شود.

۱۳) به وضوح و دقیقا می‌دانند که چه چیزی در زندگی می‌خواهند و چه نمی‌‌خواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی‌ می‌کنند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند.

 ۱۴) بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری می‌کنند.

 ۱۵) در انجام کارهایشان امروز و فردا نمی‌‌کنند و زندگی‌شان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمی‌دهند.

 ۱۶) آنها دانش‌آموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار می‌کنند. آنها از راه‌های مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد می‌گیرند.

 ۱۷) همیشه نیمه پر لیوان را می‌بینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند.

 ۱۸) دقیقا می‌دانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگی‌شان را با از شاخه‌ای به شاخه‌ای دیگر پریدن از دست نمی‌دهند.

 ۱۹) ریسک‌های حساب‌شده‌ای انجام می‌دهند؛ ریسک‌های مالی، احساسی و شغلی.

۲۰) با مشکلات و چالش‌هایی که برایشان پیش می‌آید سریع و تاثیرگذار روبه‌رو می‌شوند و هیچ‌وقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمی‌کنند. با چالش‌ها روبه‌رو می‌شوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره می‌برند.

۲۱) منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمی‌مانند تا آینده‌شان را رقم بزند. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان می‌سازند.

 ۲۲) وقتی بیشتر مردم کاری نمی‌کنند؛ آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل می‌کنند.

 ۲۳) بیشتر از افراد معمولی روی احساسات‌شان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچ‌گاه برده احساسات‌شان نمی‌شوند.

 ۲۴) ارتباط‌گرهای خوبی هستند و روی رابطه‌ها کار می‌کنند.

 ۲۵) برای زندگی‌شان برنامه دارند و سعی می‌کنند برنامه‌شان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامه‌ریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است.

۲۶) در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی می‌خواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را می‌فهمند.

۲۷) ارزش‌های زندگی‌شان معلوم است و زندگی‌شان را روی همان ارزش‌ها بنا می‌کنند.

۲۸) تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، می‌دانند که پول و موفقیت مترادف نیستند. آنها می‌دانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلی‌ها خیال می‌کنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافته‌اند که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت.

 ۲۹) اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کرده‌اند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را می‌روند که کمتر کسی می‌تواند برود، شاد می‌شوند.

۳۰) از خودشان مطمئن هستند و به احساسات ناشی از اینکه کجا زندگی می‌کنند و چه دارند و چه طور به نظر می‌رسند، توجهی ندارند.

 ۳۱) دست و دل باز و مهربان هستند و از اینکه به دیگران کمک می‌کنند تا به خواسته‌هایشان برسند خوشحال می‌شوند.

 ۳۲) متواضع هستند و اشتباهات‌شان را با خوشحالی می‌پذیرند و به راحتی عذرخواهی می‌کنند. آنها از توانایی‌هایشان خاطر جمع هستند ولی به آن مغرور نمی‌شوند. آنها خوشحال می‌شوند که از دیگران بیاموزند و از اینکه به دیگران کمک می‌کنند تا خوب به نظر برسند بیشتر از کسب افتخارات شخصی‌شان لذت می‌برند.

 ۳۳) انعطاف‌پذیر هستند و تغییر را غنیمت می‌شمارند. وقتی وضعیتی پیش می‌آید که عادت‌ها و آسایش روزمره‌شان را بر هم می‌زند از آن استقبال می‌کنند و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را می‌پذیرند.

 ۳۴) همیشه سلامت جسمانی خود‌شان را در وضعیت مطلوبی نگه می‌دارند و می‌دانند که بدنشان خانه‌ای است که در آن زندگی می‌کنند و به همین خاطر، سلامت جسمانی برای آنها خیلی مهم است.

 ۳۵) موتور بزرگ و پرقدرتی دارند. سخت کار می‌کنند و تنبلی نمی‌کنند.

 ۳۶) همیشه منتظر بازتاب کارهایشان هستند.

۳۷) با افراد بدذات و غیرموجه نشست و برخاست نمی‌کنند.

 ۳۸) وقت‌شان و انرژی‌شان را روی وضعیت‌هایی که از کنترل‌شان خارج‌ است صرف نمی‌کنند.

  ۳۹) کلید خاموش روشن دارند. می‌دانند چگونه استراحت کنند و ریلکس شوند. از زندگی‌شان لذت می‌برند و سرگرم می‌شوند.

 ۴۰) آموخته‌هایشان را تمرین می‌کنند. درباره تئوری‌های عجیب و غریب خیالبافی نمی‌کنند بلکه واقع‌بینانه زندگی می‌کنند 

 

منبع: iranvij

گفت و گو با خدا

گفتم:

خسته‌ام

گفت: لاتقنطوا من رحمة الله


.::
از رحمت خدا ناامید نشید(زمر/53) ::.


گفتم: انگار، مرا فراموش کرده‌ای!


گفت: فاذکرونی اذکرکم


.::
منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.


گفتم: تا کی باید صبر کرد؟


گفت: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا


.::
تو چه می‌دانی! شاید موعدش نزدیک باشد (احزاب/63) ::.


گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟


گفت: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله


.::
کاراهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/109) ::.


گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچک است... یک اشاره‌ کنی تمامه!


گفت: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم


.::
شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.


گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟


گفت: ان الله بالناس لرئوف رحیم


.::
خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همهمهربان است (بقره/143) ::.


گفتم: دلم گرفته


گفت: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا


.::
(مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/58) ::.


گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله


گفت: ان الله یحب المتوکلین


.::
خدا آنهایی را که توکل می‌کنند دوست دارد (آل عمران/159) ::.


گفتم: خیلی چاکریم!


ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن! یادت باشد که:


گفت: و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره


.::
بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت می‌کنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا می‌کنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنند (حج/11) ::


گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم ؛


گفت: فانی قریب


.::
من که نزدیکم (بقره/186) ::.


گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد به تو نزدیک بشوم


گفت: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال


.::
هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205) ::.


گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!


گفت: ألا تحبون ان یغفرالله لکم


.::
دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور/22) ::.


گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی


گفت: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه


.::
پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/90) ::.


گفتم: با این همه گناه... آخر چه کاری می‌توانم بکنم؟


گفت: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده


.::
مگر نمی‌دانید خداست که توبه را از بنده‌هایش قبول می‌کند؟! (توبه/104) ::.


گفتم: دیگر روی توبه ندارم


گفت: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب


.::
ولی خدا عزیزو دانا است، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/2-3 ::. (


گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟


گفت: ان الله یغفر الذنوب جمیعا


.::
خدا همه‌ی گناه‌ها را می‌بخشد (زمر/53) ::.


گفتم: یعنی اگر بازهم بیابم؟ بازهم مرا می‌بخشی؟


گفت: و من یغفر الذنوب الا الله


.::
به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/135) ::.


گفتم: نمی‌دانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم می‌زند؛ ذوبم می‌کند؛ عاشق می‌شوم! ... توبه می‌کنم


گفت: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین


 
خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/222(


ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک


گفت: الیس الله بکاف عبده


.::
خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/36 ::. (


گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار می‌توانم بکنم؟


گفت:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما


.::
ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هایش بر شما درود و رحمت می‌فرستند تا شما را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان است.  )احزاب/41-43 ::. ( گفتم: هیچ کسی نمی‌داند تو دلم چه می‌گذرد


گفت: ان الله یحول بین المرء و قلبه


.::
خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24)


گفتم: غیر از تو کسی را ندارم


گفت : نحن اقرب الیه من حبل الورید


.::
ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16)


گفتم : ...


گفت : ...

آب و سکسکه

هفت قلپ آب بنوش!

سکسکه چیزی است که بی گمان همه در طول زندگی خود با آن مواجه شده اند، هق هق های بی امانی که در صورت تداوم، فرد را مستأصل می کند و در مواردی حالت بیماری به خود می گیرد. در زبان لاتین به سکسکه Singultus اطلاق می شود که از لغت Singult به معنی تلاش برای نفس کشیدن در حین هق هق گریه مشتق شده است.سکسکه همچنان به عنوان یکی از اسرار پزشکی باقی مانده است و تا به حال، نقش و عملکرد مفیدی برای آن شناخته نشده است.

در واقع سکسکه عبارت است از انقباضات ناخودآگاه و مکرر عضله دیافراگم و عضلات تنفسی بین دنده ای.

سکسکه یک علامت است و نه یک بیماری، در ایجاد سکسکه دیافراگم (عضله بزرگ و نازکی که قفسه سینه را از شکم جدا می کند) و عصب فرنیک (عصبی که دیافراگم را به مغز وصل می کند) نقش دارند. معمولاً در حین سکسکه، صدایی تند و سریع که در اثر حرکت غیرارادی عضلات دیافراگم و متعاقب آن بسته شدن سریع تارهای صوتی، پدید می آید،شنیده می شود.

تقریباً همه ممکن است دچار سکسکه شوند، حتی جنینی که در رحم مادر است، اما به طور کلی مردان به مراتب بیشتر از زنان دچار سکسکه می شوند. اما عملاً هر فردی از نوزادان گرفته تا افراد بزرگسال، آن را تجربه می کنند.

سکسکه معمولاً یک مشکل گذرا و خوش خیم است. با این حال، همین عارضه ساده، در صورتی که بیش از حد ادامه پیدا کند، می تواند آزار دهنده و ناتوان کننده باشد.

در ضایعات مغزی، ضربه و تومورهای مغزی و یا به دنبال بی هوشی ها نیز، امکان بروز سکسکه وجود دارد. عموماً سکسکه با این علت، خود به خود بهبود یافته و غالباً در افراد مضطرب و دارای استرس بالا و یا متعاقب خبر خوشایند و غم انگیز تظاهر می کند و در برخی مواقع مصرف دارو و سموم نیز علت آن است.

●علل سکسکه

تحریک اعصابی است که عضلات تنفسی، خصوصاً دیافراگم را تحریک می کنند، علت سکسکه کوتاه مدت معمولاً ناشناخته است اما در صورتی که سکسکه طولانی مدت باشد یا به شکل مکرر رخ دهد، امکان دارد به علل زیر ایجاد شده باشد:

خوردن یا آشامیدن غذا یا نوشیدنی داغ یا مواد تحریک کننده، بیماری پرده جنب (پرده ای که روی ریه را می پوشاند)، ذات الریه، اورمی (جمع شدن مواد زاید سمی در اثر نارسایی کلیه)، الکلی بودن، مصرف برخی از داروها، اختلالات معده، مری، روده یا لوزالمعده، حاملگی، تحریک مثانه، هپاتیت، سابقه عمل جراحی (خصوصاً جراحی روی شکم)، علل عاطفی، پربودن معده، خنده شدید یا احساسات قوی، تغییر در دمای محیط. چنانچه گفته شد، معده خیلی پر و انباشته نیز می تواند باعث حمله های سکسکه شود که به شکل غیرارادی بروز می کند و در شرایط زیر پیش می آید: خوردن بیش از حد غذا و با سرعت، به درون کشیدن هوای بیش از اندازه، تغییر ناگهانی در دمای معده؛ مثل نوشیدن مایعات سرد بلافاصله بعد از نوشیدن یک نوشیدنی داغ.

در گزارش جالبی که سالها پیش در ژورنال نیوانگلند به چاپ رسید، بیماری را معرفی کرده بود که برای چند روز دچار سکسکه های مقاوم به درمان شده بود، بررسی های مختلف در او هیچ مشکلی را نشان نمی دادند و تنها یافته غیر طبیعی، وجود مورچه در گوش او بود! و تنها پس از خارج کردن این مورچه، مشکلش برطرف شده بود!

از موارد بالا می توان نتیجه گرفت که در بسیاری از موارد، علت مشخصی برای این حالت شناسایی نمی شود.

اغلب اوقات سکسکه، بیش از ۴۸ ساعت طول نمی کشد ولی در فرم مداوم، فرد بیش از ۲ روز و کمتر از ۱ ماه مبتلاست و در موارد بیشتر یا در صورتی که با بیماری ها ی دیگری مثل مشکلات قلبی- ریوی همراه باشد، فرد نیاز به مراجعه به بیمارستان دارد.

اگر شما دچار سکسکه هایی می شوید که تا چند روز یا بیشتر ادامه پیدا می کنند، پزشک شما می تواند دستور انجام آزمایشاتی را تجویزکند که برای بررسی احتمال وجود یک مشکل جدی تر به کار می روند.

روش های درمان سکسکه متنوع هستند و درمان های غیردارویی معمولاً بر روش های تحریک ناحیه حلق و بینی مبتنی هستند.

در زیر به مواردی اشاره می شود که شما می توانید در حین بروز مشکل، یک یا تعداد بیشتری از آنها را به کار بندید:

۱) نفس خود را نگاه دارید و تا ۱۰ بشمارید.

۲) داخل یک کیسه کاغذی تنفس کنید (کیسه پلاستیکی به دلیل احتمال چسبندگی آن به بینی و خصوصاً در اطفال به هیچ عنوان، توصیه نمی شود.)

۳) انگشت شست خود را بین دندان ها و لب بالا قرار دهید، سپس لب بالا را با انگشت سبابه خود، درست در زیر سوراخ بینی سمت راست، فشار دهید.

۴) یک لیوان آب را به سرعت بنوشید، باوری قدیمی وجود دارد مبنی بر اینکه نوشیدن هفت جرعه آب سکسکه را متوقف می کند.

۵) نان خشک یا یخ خرد شده، قورت دهید.

۶) زبان خود را به ملایمت بکشید.

۷) یک قاشق چای خوری شکر خشک بخورید.

۸) بازی پول من را تو برداشتی؟ را به منظور پرت کردن حواس فرد انجام دهید.

۹) ترساندن ناگهانی فرد مبتلا می تواند مؤثر باشد (به این شرط که فرد دچار مشکلات بعدی نشود!)

۱۰) در برخی متون به گذاشتن یخ و لیمو روی زبان برای متوقف کردن سکسکه، اشاره شده است.

۱۱) گذاشتن ژله انگور در زیر زبان

۱۲) بو کردن موادی که بوی نافذی دارند.

در بیماری که آیروفاژی علت سکسکه است، باید از صحبت حین صرف غذا، پرهیز کند، غذا را به خوبی جویده و با استرس و اضطراب صرف نکند. درمان سکسکه با علت رفلاکس، مصرف حجم کم غذا و پرهیز از خوابیدن پس از غذا خوردن است. غذای پر چرب، نوشابه های گازدار، پیاز خام، مرکبات و حتی سیگار کشیدن، سبب تشدید رفلاکس معده می شود.

داروهایی هم برای درمان سکسکه معرفی شده اند که سردسته داروهای مؤثر در درمان سکسکه کلروپرومازین است که هم به شکل قرص و هم به صورت آمپول وجود دارد؛ البته این دارو از انواع داروهای اعصاب است و ظاهراً به این دلیل تجویز می شود که سکسکه یک رفلکس عصبی است، اما باید به خاطر داشته باشید که درمان های دارویی را هرگز بدون تجویز پزشک، استفاده نکنید، چرا که عارضه جانبی دارد.

به طور کلی سکسکه معمولاً حالت خوش خیم داشته و با درمان های خانگی برطرف می شود، در مواردی هم که به طول بینجامد یا به درمان های معمول جواب ندهد معمولاً با دخالت پزشک برطرف خواهد شد

درباره خودتان چگونه می اندیشید

من هرگز نمی توانم در کنکور قبول شوم؛ من اصلا هیچ استعدادی ندارم؛ من از لحاظ هوش و حافظه جزو افراد متوسط پایین جامعه هستم؛ من دیگر این کار را شروع نمی کنم، زیرا اگر موفق نشوم همه به دیده حقارت به من نگاه خواهند کرد».
این جملات را شاید بارها و بارها از اطرافیان خود شنیده ایم و اگر خوب حافظه خود را به کار گیریم شاید در برهه هایی از زمان به ذهن خودمان این افکار رسوخ کرده باشند.
شکست، آن کابوس شب های امتحان، آن قاتل رویاهای برنده شدن و روی سکوهای قهرمانی رفتن در نظر خیلی از افراد، سراسر همه زشتی و کراهت است. ولی انسان های بزرگ به جای له شدن و خمیدن در زیر پاهای شکست، آن را زیر پا گذاشته و از آن نردبان ترقی ساخته اند.
در این باره انیشتین می گوید؛ «کسی که هرگز مرتکب اشتباه نشده باشد هرگز برای رسیدن به چیزی تلاش نکرده است». شکست واقعی از دیدگاه ماری پیکفورد تنزل به مرتبه های پایین نیست، بلکه پایین ماندن و عدم تلاش برای رسیدن به بالا ست.
شکست ها و مشکلات همان چیزهایی هستند که هنری کیزر به آنها به عنوان فرصت هایی برای یادگیری می نگرد و رابرت اف. کندی در این باره می گوید؛ آنهایی که جرات شکست های بزرگ را دارند به پیشرفت های بسیار بزرگی هم نائل می شوند.
پس مشکلات جزو لاینفک زندگی هستند و انسان به موفقیت نمی رسد جز در سایه تلاش و خداوند بزرگ خلاصه و عصاره زندگی را در دو جمله به انسان تفهیم فرموده است؛ «لقد خلقنا الانسان فی کبر؛ ما نوع انسان را به حقیقت در رنج و مشقت آفریدیم. سوره بلد آیه
۴» و «لیس للانسان الا ما سعی؛ انسان هیچ چیزی به دست نمی آورد جز با تلاش».
می گویند که ادیسون برای ساختن باتری،
۲۵ هزار روش مختلف را به کار گرفت. از او در مورد احساسش درباره این تجارب همراه با شکست سوال شد، او در جواب گفت؛ «اکنون بعد از این ۲۵ هزار روش، من می دانم که چرا با هر کدام از آنها باتری ساخته نشد ولی آیا شما نیز می دانید؟»
روان شناسان همیشه در پی پاسخ به این پرسش بوده اند که چرا این همه تفاوت در واکنش افراد به شکست ها وجود دارد؟ چرا یکی در پی شکست خود را می بازد و احساس حقارت می کند و دیگری تا رسیدن به نتیجه دلخواه استقامت می کند. یک پاسخ آنها به این سوال، تفاوت عزت نفس افراد بوده است. عزت نفس به معنی تایید شخص توسط خودش است و یکی از مولفه های مهم خودمختاری به شمار می رود؛ یعنی شخص تا چه اندازه از آزادی عاطفی برخوردار است و تا چه حد قادر است به معیارهای درونی اش پاسخ دهد.
افکار و احساسات افراد درباره خودشان به عنوان یک جنبه مهم عزت نفس مطرح است و نشان دهنده یک جنبه مهم زندگی روان شناختی است. عزت نفس در نوع واکنش افراد به مشکلات تاثیر انکارناپذیری دارد. افرادی که از عزت نفس بالا برخوردارند قضاوت های مثبت در مورد خود دارند و صفات مثبت را به خود نسبت می دهند و به هنگام شکست کمتر از پریشانی هیجانی رنج می برند. آنها در مورد خودشان به این نحو می اندیشند که توانایی بالایی دارند و از عهده مسائل برمی آیند و نیز انتظار موفقیت در آنها بالاست.
پاسخ های هیجانی افراد به شکست اعم از شادی، اندوه، یاس و... از عقاید شان درباره عملکردشان تاثیر می پذیرد. برای پیش بینی واکنش هیجانی افراد در مقابل شکست در یک موقعیت باید سطح عزت نفس آنها و عملکردشان در آن موقعیت را در نظر بگیریم.
یعنی اگر عزت نفس فرد بالا باشد و عملکرد خوبی هم داشته باشد واکنش هیجانی بهتر و معقولانه تری خواهد داشت و عکس. افرادی که از عزت نفس بالا برخوردارند از تاثیرات منفی شکست راحت تر جدا می شوند، زیرا آنها عقیده دارند که صفات و توانایی های بسیار دیگری دارند و این مسئله توضیح می دهد که چرا آنها به هنگام شکست کمتر احساس پریشانی و استیصال می کنند.
در مقابل افرادی که از عزت نفس پایین برخوردارند جنبه های منفی شکست را بزرگ کرده و بیش تعمیم دهی می کنند با شکست در یک حوزه و در یک جنبه آنها به این نتیجه می رسند که در هیچ چیزی استعداد ندارند. در مقابل افراد برخوردار از عزت نفس بالا، شکست خود را در یک جنبه با استفاده از هنرها و استعدادشان در جنبه های دیگر جبران می کنند. بر اساس تحقیقات تفاوت رفتار والدین منجر به تفاوت عزت نفس در افراد می شود.
● والدین؛ سازندگان عزت نفس فرزندان
والدین نقش بسیار مهمی در شکل گیری بسیاری از خصوصیات فرزندان شان دارند. بسیاری از والدین یک عشق پایدار نسبت به فرزندان شان دارند و این محبت بستگی به خوب بودن و خوب انجام دادن کارها به وسیله فرزندان ندارد یعنی آنها مهر و محبت نامشروط را نثار فرزندان شان می کنند. همان چیزی که راجرز از آن تعبیر به توجه مثبت نامشروط می کند. والدین افراد برخوردار از عزت نفس بالا به موفقیت های فرزندان شان افتخار می کنند و شکست های آنها را با شکیبایی می پذیرند. فرزندان این والدین به عنوان افرادی شناخته می شوند که در کودکی به عشق و محبت مادر خود مطمئن بوده اند.
در مقابل افرادی که از عزت نفس کم برخوردارند خصوصیات یک والد تقبیح کننده و تنبیه کننده را درونی کرده اند که به طور بسیار سخت گیرانه نسبت به اشتباهات و شکست هایشان حساس است و به هنگام موفقیت فرزندانش خوشحالی کمی را نشان می دهد.
این افراد بسیار زیاد مستعد حساسیت درباره شکست ها و رد شدن ها، داشتن تحمل کم در مقابل ناکامی ها، نیاز به داشتن یک زمان طولانی برای بهبود ناامیدی ها و داشتن یک نگاه بدبینانه به زندگی هستند.پس می توان گفت که آمادگی برای خصوصیاتی مثل ناامیدی یا در مقابل آن امیدواری به تجارب خاص و بخصوص رفتار والدین وابسته است.
● قدم برداشتن در راه موفقیت؛
برای رسیدن به موفقیت و نحوه واکنش در مقابل شکست ها، روان شناسان توصیه هایی چند دارند؛
یافتن استراتژی و راهبرد؛ موفقیت شامل
۲۰ درصد مهارت و ۸۰ درصد استراتژی و راهبرد است. برای مثال می دانیم که چگونه مطالعه کنیم ولی مطلب مهمتر طرح و برنامه برای مطالعه است.
یافتن ریشه مشکلات؛ افراد نمی دانند چگونه با مشکلات کنار بیایند زیرا آنها آرامش خود را از دست داده و روی مشکل تمرکز نمی کنند؛ اول باید دلایل ریشه ای مشکل را پیدا کرد و بعد روی راه حل ها متمرکز شد.
● پرسیدن سوالاتی از خود هنگام مواجهه با شکست؛
- چگونه می توانم از مشکل در جهت پیشرفت استفاده کنم؟
- چگونه می توانم به آن از دریچه دیگری نگاه کنم؟
- در هر چیزی جنبه های مثبت می توان یافت جنبه مثبت این مشکل چیست؟
- آیا من واقعا برای راه حل آن تلاش کرده ام؟
- و در نهایت برای بالا بردن عزت نفس و در نتیجه بهبود واکنش های افراد به شکست باید افراد را تشویق کرد که روی صفات مثبت شان متمرکز شوند و به این مسئله اعتقاد داشته باشند که می توانند بسیاری از کارها را به خوبی انجام دهند

21گام عملی جهت پرورش اعتمادبه‌نفس

۱)احساس گناه را از خود دور کنید.
مهمترین عاملی که به اعتمادبه‌نفس شما آسیب وارد می‌نماید، احساس گناه است. وقتی که با توبهٔ حقیقی، خداوند شما را می‌بخشد، شما چرا خودتان را نمی‌بخشید! سال‌ها پیش اشتباهی را مرتکب شده‌اید، ولی بار سنگین آن را هنوز به دوش می‌کشید، از این لحظه، این بار سنگین را به زمین بیندازید و خودتان را سبک کنید. بنابراین اگر احساس گناه را از خود دور کنید، اعتمادبه‌نفس شما زیاد می‌شود و زمانی که اعتمادبه‌نفس شما زیاد شد به‌راحتی می‌توانید از گناه فاصله بگیرید.
۲) ”اقتدار“ و ”قاطعیت“ داشته باشید
از امروز تمام کارهای خود را با قاطعیت انجام دهید. بعد از اینکه به درستی تصمیم خود مطمئن شدید، قاطعانه پیش بروید. حرف زدن و راه رفتن شما باید همراه با اقتدار باشد. اگر کلام شما با تردید همراه باشد، تردید خود را به مخاطب القاء کرده و در نهایت، مؤثر نخواهید بود.
۳) از یادآوری شکست‌های قبلی خود پرهیز نمائید
هرگز به شکست‌های قبلی خود فکر نکنید. فقط از آن پیام و درس بگیرید و بعد آن را فراموش کنید. اگر خاطرهٔ شکست در یک سخنرانی را برای خود یادآوری کنید، شکست‌های گذشته، اعتمادبه‌فنس شما را تضعیف می‌کند.
۴) عبارت‌های تأکیدی مثبت را برای خود تکرار کنید
قبل از خواب می‌توانید عبارت‌های زیر را در ذهن خود تکرار کنید و با همین جمله‌ها به خواب بروید به زودی تأثیر معجزه‌آسای تکرار این جمله‌ها را خواهید دید:
”اعتمادبه‌نفس من روز به روز بیشتر و بیشتر می‌شود“ یا ”من اشرف مخلوقات هستم و اعتمادبه‌نفس من عالی است“.
۵) عاشق خود، کار خود و خدای خود باشید
خودتان را در هر شرایطی که هستید، بپذیرید. به فرض، اگر قد شما کوتاه است، خودتان را بپذیرید. هرگونه که باشید، روح خداوند در شما جاری است و توجه به همین نکته اعتمادبه‌نفس شما را زیاد می‌کند. اگر عاشق خدای خود باشید و خود را وابسته به یک نیروی برتر بدانید، به‌طور حتم همیشه اعتمادبه‌نفس دارید. به‌کار خود علاقه‌مند باشید و اگر به هر علتی از شغل خود احساس نارضایتی می‌کنید، سعی نمائید دیدگاه خود را نسبت به آن عوض کنید.
۶) تبسم را فراموش نکنید
سعی کنید در هر شرایطی، تبسم بر لب داشته باشی. تبسم، نشانهٔ بارز اعتمادبه‌نفس و سلامت روان است. به‌طور حتم، کسی که هنر و علم ”مدیریت“ و ”نفوذ“ را بداند، هیچ لزومی ندارد که امور خود را با ”علم“ اداره کند. گفته شده پیامبر اسلام (ص) در تمام مدت زندگی خود متبسم بوده‌اند.
اگر شما تمرین کنید، می‌توانید در هر شرایطی تبسمی بر لب داشته باشید. تبسم، نماد خوشروئی است و خوشروئی از نشانه‌های مؤمن است.
۷) مبهم حرف نزنید
اگر به‌اصطلاح ”مِنُ‌مِن“ کنید، به دیگران اعلام کرده‌اید که من اعتمادبه‌نفس لازم را ندارم. بلند، روان و رسا صحبت کنید. علاوه بر این، صراحت بیان داشته باشید و به ”روشنی“ و ”وضوح“ اعلام کنید که چه می‌خواهید با منظورتان چیست. حاشیه نروید و به اصل مطلب بپردازید. این اقدام‌ها اعتمادبه‌نفس را تقویت می‌کنند.
۸) مطالعهٔ خود را زیاد کنید.
کسی‌که زیاد مطالعه می‌کند و اطلاعات زیادی به‌دست می‌آورد، خودش را یک سر و گردن از دیگران بالاتر می‌بیند و این یعنی همان اعتمادبه‌نفس.
۹) آراستگی ظاهر خود را حفظ کنید
اگر شما ظاهر آراسته و مرتبی داشته باشید، اعتمادبه‌نفس بیشتری خواهید داشت. سعی کنید به وضع ظاهری خود چه در لباس خانه و چه در لباس رسمی توجه داشته باشید. اگر ظاهر مطلوبی نداشته باشید، به حضور در جمع علاقهٔ زیادی نخواهید داشت. گاه یک لک بر پیراهن شما ممکن است شما را از شرکت در یک جلسهٔ مهم بازدارد!
۱۰) آرامش خود را حفظ کنید
مضطرب و عجول بودن، از اعتمادبه‌نفس شما خواهد کاست. سعی کنید آرامش خود را در همه حال حظ کنید. به سرعت کارهای خود را انجام دهید، ولی آرامش خود را از دست ندهید. حتی در میدان جنگ هم اگر آرامش داشته باشید، راه‌حل‌یابی برای شما آسان‌تر خواهد بود. اگر آرامش خودتان را از دست بدهید، ممکن است شمال و جنوب را هم گم کنید. پس یادتان باشد: ”آرامش، اعتمادبه‌نفس می‌آورد“.
۱۱) در مقابل آئینه بایستید و از خود تعریف کنید
این کار در کسب اعتمادبه‌نفس، بسیار مؤثر است. هر روز صبح چند دقیقه این کار را انجام دهید. سعی کنید هنگام نگاه کردن در آینه به موارد مثبت چهرهٔ خود نگاه کرده و از آن تعریف کنید.
۱۲) در حال زندگی کنید
اگر د رحال زندگی کنید و تمام انرژی خود را متوجه زندگی در لحظه نمائید، فردای شما هم تضمین خواهد شد. چرا که فردای شما محصول عملکرد صحیح ”امروز“ شما است. اگر عمر خود را در حسرت دیروز یا نگرانی فردا سپری کنید، لحظه‌ها را از دست خواهید داد و این به معنی از دست دادن فردا نیز می‌باشد.
۱۳) دست دادن خود را محکم‌تر کنید.
به‌اصطلاح ”شل“ و ”وارفته“ دست ندهید. به‌خصوص اگر نظامی هستید، محکم و قدرتمند دست بدهید و همچنین گرم و صمیمانه
۱۴) به موفقیت‌های خود نگاهی بیندازید
از موفقیت‌هائی که تاکنون داشته‌اید، برای خود لیست تهیه کرده و همراه خود داشته باشید و هرگاه احساس عدم اعتمادبه‌نفس کردید، نگاهی به آن بیندازید.
۱۵) به خودتان تبریک بگوئید
حتی از گفتن جمله‌هائی مانند ”شب‌بخیر“ و ”دوستت دارم“ نیز به خود امتناع نوزید. حتی برای خودتان جشن تولد بگیرد به خودتان اهمیت بدهید.
۱۶) همیشه مبلغی پول با خود داشته باشید
وجود مقداری پول در جیب و کیف شخصی شما اعتمادبه‌نفستان را زیاد می‌کند. تاکنون شاید این موضوع را تجربه کرده باشید.
۱۷) نیروی نگاه خود را تقویت نمائید
افراد نظامی به‌خصوص آنهائی که در مشاغل فرماندهی بوده‌اند، ناخودآگاه نیروی نگاه قدرتمندی دارند، اگر می‌خواهید به این مرحله برسید، تمرین مؤثر زیر را انجام دهید:
چیزی شبیه یک ساچمهٔ سیاه را در وسط یک سینی قرار دهید و سعی کنید با نگاه خود از فاصله
۲ متری آن را حرکت دهید.۱۸) ”نه“ گفتن را یاد بگیرید.
بسیاری از افراد، قدرت ”نه“ گفتن را ندارند و این موارد برای آنان مشکل‌هائی ایجاد نموده است. امید که از این دسته انسان‌ها نباشید. اگر پیشنهاد یا درخواستی به شما می‌شود که میل ندارید آن را بپذیرید، با قاطعیت اما با احترام بگوئید ”نه“
۱۹) فکر کنید که اعتمادبه‌نفس بی‌نظیری دارید
هرگز این فکر را به خود راه ندهید که اعتمادبه‌نفس ندارید. همیشه سعی کنید نسبت به خود فکرهای مثبت و والائی داشته باشید. اگر خودتان فکر کنید که اعتمادبه‌نفس ندارید، چه‌طور انتظار دارید که دیگران فکر کنند شما اعتمادبه‌نفس دارید! فراموش نکنید که به هر چه فکر کنید، به سرتان می‌آید. اگر فکر کنید که کاری را نمی‌توانید اجام دهید، به‌طور حتم نمی‌توانید و اگر فکر کنید می‌توانید کاری را انجام دهید به‌طور حتم می‌توانید. آنچه مهم است، فقط افکار شما است.
۲۰) سرعت راه رفتن خود را بیشتر کنید.
کسی‌که اعتمادبه‌نفس دارد گام‌های مستحکم برمی‌دارد و هدفمند راه می‌رود. قوی، قدرتمند و پرانرژی باشید.
۲۱) سر خود را بالا نگاه دارید
این کار باعث می‌شود:
▪ جریان خون از قلب به مغز (خون شریانی) و از مغز به قلب (خون وریدی) به آسانی انجام پذیرد.
▪ حجم ریه‌ها افزایش یابد و در واحد زمان، اکسیژن بیشتری با خون مبادله شود.
▪ راه‌های هوائی از قبیل نای، نایژه‌ها، حلق و بینی تا حدودی در یک امتداد قرار گیرند و تنفس، راحت‌تر شود.
▪ میدان دید بیشتر شود.
▪ به برازندگی ظاهر شخص کمک می‌کند.
▪ از همه مهمتر، اعتمادبه‌نفس شخص را زیاد می‌کند

ورزشهای مخصوص مغز و فواید آنها

تحقیقات جدید نشان می دهد که ورزش مغز به طور منظم به میزان قابل توجهی احتمال ابتلا به بیماری های مربوط به زوال عقل، مثل آلزایمر را کاهش می دهد.
خبرنگار پزشکی، دکتر امیلی سنای، می گوید، وقتی صحبت از فواید ورزش منظم مغز پیش می آید، هیچ پاسخ قاطعی وجود ندارد. اما، او اعتقاد دارد، شواهد زیادی نشان می دهد که فعالیت های تقریحی تحریک کننده ذهن خطر بیماری های مربوط به زوال عقل را کاهش داده و با بالا رفتن سن، به حفظ توانایی شناختی کمک می کند.
در ژورنال پزشکی نیو انگلند، محققان به بررسی فعایت های تفریحی افراد سالخورده طی بیست سال، پرداختند تا ببینند این افراد به زوال عقل مبتلا می شوند یا خیر. این تحقیق همچنین نتیجه درگیر کردن و چالش ایجاد کردن برای مغز را با انجام فعالیت هایی مثل حل کردن جدول، بازی شطرنج یا ورق، مطالعه، نوشتن تفریحی، و نواختن آلات موسیقی، نیز بررسی کرد. علاوه بر این، محققان تاثیر فعالیت های فیزیکی روی مغز، مثل تنیس یا گلف، شنا، رقص و کار خانه را نیز مرور کردند.
با این تحقیقات، محققان متوجه شدند که افرادیکه بیشتر به فعالیت هایی مثل مطالعه، بازی شطرنج، نواختن آلات موسیقی و رقص مبادرت می کردند، کمتر به بیماری های زوال عقل مبتلا می شدند.
این تحقیق نشان داد که یک فعایت در هفته، تا %
۷ احتمال بروز زوال عقل را کاهش می دهد. این کاهش خطر ابتلا به بیماری های زوال عقل، برای آنها که در فعایت های بیشتری در هفته شرکت می کردند، تا %۶۳ افزایش یافت.
جامعه پزشکی اطمینان کافی ندارد که چرا فعالیت ذهنی، برای مغز فایده دارد اما یک اشاره بر این که چالش های ذهنی، سلول های مغزی را سالم نگه داشته و آنها کمتر در معرض بیماری و تخریب قرار می گیرند.
دکتر سنای می گوید، یک تئوری دیگر این است که فعالیت های تحریک کننده ذهن به ارتقاء اندوخته شناخت کمک می کند، بنابراین برای جایگزین کردن سلول های از بین رفته، سلول های مغزی بیشتری وجود دارد.
این تحقیق عنوان نمی کند که چه فعالیت هایی برای مغز بهتر از فعالیت های دیگر است. دکتر سنای می گوید، یک تحقیق فرانسوی نشان داده است که بافندگی، باغبانی، مسافرت، و انجام کارهای معمولی نیز احتمال ابتلا به بیماری های مربوط به زوال عقل را پایین می آورد. و بااینکه فعالیت های فیزیکی تاثیر چندانی در این تحقیق نشان ندادند، اما شواهدی وجود دارد که فواید آن را روی مغز به طرق مختلف ثابت می کند.
افراد سالمند با بالا رفتن سن بیشتر در معرض این گونه بیماری ها قرار می گیرند اما برخی عقیده دارند که این چالش ها باید در سنین پایینتر برای مغز فراهم شود. دکتر سنای می گوید، چالش های مغزی به هیچکس صدمه نمی زند، اما یادتان باشد، قبل از اینکه روی سن رقص بروید، حتماً با پزشکتان مشورت کنید.
● چطور مغزتان را فعالیت دهید: جدول حل کنید
جدول از زمان های قدیم راه بسیار خوبی برای گذر وقت بوده است. این سرگرمی برای اولین بار در سال
۱۹۱۳ در انگستان به وجود آمد؛ روزنامه نگار، سر آرتور واینه از لیورپول، بود که اولین جدول را در روزنامه به چاپ رساند. طی سالها، این جدول ها شکل و شمایل های مختلفی به خود گرفته اند، اما ایده اصلی هنوز مانند سابق است. هم اکنون، تحقیقات ثابت می کند که حل کردن جدول، مغز را سالم نگه می دارد و از بروز بیماری هایی مثل آزایمر و از این قبیل، جلوگیری می کند.
▪ وسائل لازم:
ـ مداد یا خودکار
ـ یک عدد جدول
ـ زمان
ـ صبر
▪ قدم اول: یک تجربه شخصی
من سالهای سال یکی از طرفداران پر و پا قرص جدول و سایر بازی های لغتی بودم. تعداد کتاب ها و مجلات جدولی که حل کرده ام غیر قابل شمارش است. زندگی من طوری شده است که همه دوستانم برای تولدم و مناسبت های دیگر به من کتاب جدول هدیه می دهند. من واقعاً از بازی با کلمات لذت می برم. و جدول یکی از بهترین بازی با کلمات هایی است که نسبت به سایر باز یها هم ساده است و هم فکر را خیلی خوب درگیر می کند.
▪ قدم دوم: چالش
جدول ها در سطح های مختلف وجود دارند: از خیلی مبتدی تا پیشرفته. من معمولاً جدولهایی که خیی سخت و پیچیده باشند را دوست ندارم چون فقط سردرد نصیبم می کنند. ترجیح می دهم در صورت امکان مغزم را در استراحت کامل نگه دارم و از سرگرمی خود لذت ببرم. معمولاً جدول هایی را انتخاب می کنم که قدرت حل کردن آنها را داشته باشم.
▪ قدم سوم: فواید
یکی از بهترین فوایدی که حل کردن جدول برایتان فراهم می کند، تجربه یادگیری و ورزش فکری است که از آن بهره می برید.
ـ جدول کلمات، لغات و مفاهیم جدید از کلمات را در اختیارتان میگذارد و درک جدیدی از لغات به شما می بخشد.
ـ جدول کلمات روابط ظریف بین کلمات، مثل وجه اشتراک کلمات، را به شما نشان میدهد.
ـ جدول کلمات درمورد استفاده کلمات به شما آموزش می دهد؛ اینکه کدام حروف بیشتر از بقیه استفاده می شوند و کدام حروف کمتر مورد استفاده قرار می گیرند.
ـ جدول کلمات مهارت سازماندهی کردن را یادتان می دهد.
ـ جدول کلمات شما را صبور می کند. گاهی اوقات لازم می شود که نفس عمیقی بکشید، چشمانتان را ببندید، و تمرکزتان را دوباره راه اندازی کنید.
ـ جدول کلمات به شما نشان می دهد که گاهی اوقات لازم است از دنیای واقعی اطراف فاصله بگیرید.
ـ جدول کلمات مغز را به فعالیت وا می دارد و سلامت آنرا تضمین می کند.
▪ قدم چهارم: نتیجه گیری
باید بگویم که بازی با کلمات به طور کل یکی از سرگرمی های مورد علاقه من است و تا آنجا که به خاطر دارم همیشه جدول برای من بهترین آنها بوده است.
▪ قدم پنجم: پس کلمه
شاید بهتر بود همه آن کتاب های جدول و سرگرمی که همه را واو به واو حل کرده بودم را نگه می داشتم. کسی چه می داند؟ شاید یک کلکسیونر آنها را از من می خرید.
● نکات و هشدارها
▪ مغزتان را زیاد در مشکل نیندازید. جدول هایی را انتخاب کنید که از پس آن برآیید.
▪ سعی کنید به جای مداد از خودکار استفاده کنید تا دیگر نتوانیداشتباهاتتان را پاک کنید. همیشه وقتی دفعه اول کاری را درست انجام بدهید لذت بیشتری می برید.
▪ حل جدول می تواند در شما ایجاد عادت کند.
▪ حل جدول می تواند دایره لغات شما را بالا ببرد.
▪ حل جدو اطاعات عمومی شما را تقویت می کند.
▪ حل جدول مهارت های ارتباطی شما را ارتقاء می دهد

آیا حافظه شما طبیعی است

از آنکه خود را مبتلا به آلزایمر بدانید ، این مطلب را بخوانید : متخصصان می گویند برخی خطاهای حافظه طبیعی هستند .
محققان بر این باورند که حافظه دومین چیزی است که با افزایش سن رو به زوال می گذارد . پس اولی چیست ؟
یادم نیست ! وقتی شما هم به پایان این نوشته برسید فقط بخشی از آن را بخاطر خواهید آورد . اما نگران نباشید تنها شما اینطور نیستید .
مطالعات نشان داده اند که زوال خفیف حافظه کاملاً طبیعی است بویژه با افزایش سن این پدیده مشاهده می شود . اگر گاهی مسائل خیلی ساده را فراموش می کنید نشانه ابتلا به بیماری آلزایمر نیست . تعداد زیادی از افراد هستند که مانند شما گاهی نمی دانند کلیدشان را کجا گذاشته اند و نمی توانند نام یکی از اشخاصی را که بتازگی ملاقات کرده اند بخاطر آورند .
حافظه عبارت از توانایی بخاطر آوردن وقایع و رویدادهای زندگی است و این فرآیند سه مرحله دارد :
۱) مرحله اول : کدگذاری . زمانی انجام می شود که فرد اطلاعاتی را دریافت می کند . ۲ )مرحله دوم : یکی کردن - این عمل زمانی صورت می گیرد که مغز اطلاعاتی را که کدگذاری می کند دریافت کرده و آن را به گونه ای پردازش می کند که در نواحی مشخصی در مغز ذخیره شود . ۳) مرحله سوم : بازآوری - زمانی است که فرد اطلاعات ذخیره شده در مغز را یادآوری می کند .
اما تمایز بین زوال طبیعی حافظه و بیماری آلزایمر برای یک فرد غیرمتخصص آسان نیست چرا که نوع حافظه ای که در موقعیت های روزمره تحت تأثیر قرار می گیرد همان نوعی است که در مراحل اولیه آلزایمر آسیب می بیند .
● زمان : بدترین دشمن حافظه
نترسید ، زوال حافظه و پیری مغز بخش طبیعی از روند افزایش سن است . اغلب افراد در آغاز دهه پنجم زندگی گمان می کنند حافظه شان رو به زوال است و به دلیل آنکه از راهکارها و ابزار بیشتری برای یادآوری مسائل استفاده می کنند نسبت به این مسئله زیادی هشیار می شوند .
اما زوال حافظه حتی پیش از
۵۰ سالگی هم ممکن است روی دهد . بسیاری افراد حتی در دهه ۲۰ و ۳۰ زندگی یک نام ، زمان قرار ملاقات یا مطلبی را که سرزبانشان است فراموش می کنند . پروفسور زولا حافظه را فریب کار و زمان را بدترین دشمن آن معرفی می کند . در واقع کمی پس از دریافت اطلاعات حافظه رفته رفته رو به زوال می گذارد . بعضی چیزها بلافاصله از ذهن محو می شوند ، بعضی مطالب دیرتر فراموش می شوند و بسیاری عوامل شامل ماهیت موضوع ، اهمیت آن ، سطح استرس و غیره بر حافظه تأثیر می گذارند .
گاهی اوقات شما درباره چگونگی وقوع اتفاقی که به گذشته مربوط می شود با فرد دیگری بحث می کنید . علت این است که شما فکر می کنید آن را بوضوح بخاطر می آورید ، اما مطالعات نشان می دهند پس از مدتی ، افراد وقایع را آنطور که روی داده بخاطر نمی آورند . انحراف حافظه که یکی از عوارض جانبی گذشت زمان است . این پدیده ای است که طی آن با گذشت زمان توانایی ما برای بخاطر اوردن وقایع تقلیل می یابد و هر چه این فاصله زمانی وقوع حادثه و بیاد آوردن آن بیشتر شود احتمال فراموشی نیز بیشتر خواهد شد .
● سایر علل زوال حافظه
اما حتی اگر شما گمان می کنید این خطاهای حافظه طبیعی نیستند ، علل دیگری هم در این بیماری آلزایمر مختصر دخالت دارند .
▪ استرس و اضطراب
ADHD ( بیش فعالی و کمبود توجه )
▪ افسردگی
▪ بیماریهای متابولیک مانند بیماریهای غده تیروئید ، دیابت ، بیماریهای ریوی ، کبدی و نارسایی کلیه .
▪ کمبود ویتامین
B
۱۲
▪ عفونت ها ، بویژه مننژیت و انسفالیت که اعصاب احاطه کننده مغز را تحت تأثیر قرار میدهند .
▪ داروها شامل هر دو نوع بدون نسخه و تجویز شده با نسخه
▪ الکلیسم
خبر خوب اینکه علل زوال حافظه حاصل از بسیاری از این عوامل بطور طبیعی قابل بازگشت است . پروفسور زولا می گوید افسردگی و استرس شایعترین علل مشکلات حافظه موقت است .
اگر کد گذاری خوبی ندارید ، اطلاعات را بطور مناسب دریافت نمی کنید و بنابراین در بیادآوردن آن مشکل خواهید داشت . بنابراین این نوع مشکل حافظه مرتبط با افسردگی یا اختلال نقص توجه است که شما در عطف توجه و تمرکز مشکل دارید .
استرس ، روش پردازش حافظه توسط مغز را تحت تأثیر قرار میدهد . پس خیلی تعجب آور نیست که اغلب تحت شرایط استرس زا مشکل حافظه دارید زیرا بخشی از مغز آنگونه که باید در عملکرد مناسب حافظه عمل نمی کند .
● استفاده کردن یا از دست دادن
مهم نیست خطاهای حافظه تا چه حد طبیعی است ، بیائید با آن مقابله کنیم . متخصصان بر این باورند که بهترین راه برای حفظ قوه حافظه استفاده مرتب از آن است .
گری اسمال نویسنده کتاب انجیل حافظه : روشی نو برای جوان نگه داشتن مغز می گوید:
مردم باید بدانند بیش از آنچه تصور می کنند . می توانند بر قدرت حافظه کنترل داشته باشند ، همچنین یک سوم زوال حافظه ژنتیکی است ، بدین معنی که ما توانایی آن را داریم که بر پیری مغز تا حد زیادی تأثیر بگذاریم .
گری اسمال بر چهار نکته مؤثر در کاهش پیری مغز در کتابش تأکید میکند : فعالیت ذهنی ، تناسب بدنی ، کاهش استرس و رژیم غذایی سالم .
وی اشاره می کند :« افرادی که زیاد غذا می خورند خیلی بیشتر در معرض فشارخون بالا ، کلسترول بالا ، دیابت و دیگر بیماریهایی که احتمال سکته مغزی را افزایش می دهد ، قرار دارند . بعلاوه همه باید رژیم غذایی سرشار از انتی اکسیدان ها داشته باشند . این عناصر به حفظ سلولهای مغز کمک می کنند و ورزش نیز در حفظ سلامت مؤثر است .
پروفسور زولا می گوید فعالیت ذهنی و اجتماعی مهمترین چیزی است که به حفظ قابلیت های شناختی در مدت عمر کمک می کنند . مطالعه ، آموزش مطالب جدید ، سرگرمی فکری مغز را فعال نگه می دارند .
● سایر اقدامات برای بهبود قدرت حافظه عبارت است از :
▪ تمرکز :
فراموشی ممکن است نشانگر این باشد که شما حجم زیادی از اطلاعات را بر ذهن خود تحمیل می کنید . از سرعت خود بکاهید و بر اموری که در دست انجام دارید تمرکز کنید . گری اسمال می گوید پرداختن به چند کار و عدم توجه کافی مهمترین عوامل فراموشی بویژه در جوانترها هستند .
▪ کاهش استرس :
استرس می تواند به نواحی از مغز که در فرآیند حافظه نقش دارند صدمه بزند .
▪ خواب نیمروز :
پروفسور زولا می گوید خواب حائز اهمیت است زیرا خستگی می تواند بر حافظه تأثیر سوء بگذارد .
▪ سازماندهی محیط :
از تقویم ، ساعت ، فهرست ها و یادداشت استفاده کنید و فعالیت های روزانه را بر روی یک پلان بنویسید یا از یک سازمان دهنده الکتریکی استفاده کنید . آیتم هائی را که براحتی فراموش می شوند پس از استفاده در همان محل قبلی قرار دهید . ماشین خود را در همان جایی که هر روز پارک کنید .
▪ از کلک های حافظه استفاده کنید :
برای بخاطر آوردن نام یک شخص ، پس از معرفی آن را چند بار تکرار کنید . در صورت امکان برای همه حساب خود یک رقم تشخیص هویت را انتخاب کنید .
● مراجعه به پزشک
بیماری آلزایمر ، حالت پیشرونده ای که نواحی از مغز را که در حافظه ، هوش ، قضاوت ، زبان و رفتار دخالت دارند آسیب می رساند .
راههائی برای تشخیص زوال طبیعی حافظه از زوال مربوط به بیماری که نگران کننده است ، وجود دارد . فراموشی طبیعی شامل :
▪ فراموشی بخش هایی از یک تجربه در گذشته
▪ فراموشی محل پارک ماشین
▪ فراموشی رویدادهای مربوط به گذشته دور
▪ فراموشی نام یک شخص یا بیادآوردن دیرهنگام آن
در حالیکه تحقیقات نشان میدهد بیش از نیمی از افراد بالای پنجاه سال دچار فراموشی خفیف مربوط به نقص حافظه مربوط به سن می شوند ، نشانه هایی وجود دارد که بیانگر مشکلات جدی تر حافظه مانند آلزایمر هستند :
▪ فراموشی یک تجربه
▪ فراموشی خواندن ساعت یا رانندگی
▪ فراموشی رویدادهای اخیر
▪ فراموشی آشنایی با یک فرد
▪ کاهش عملکرد ، گیجی یا کاهش هشیاری
▪ نشانه هایی که شدیدتر یا بیشتر می شوند .
پروفسور زولا چنین نتیجه گیری میکند که اگر شما نگران حافظه تان هستید ، احتمالاً آن خیلی جدی نیست ، اما اگر دوستانتان و آشنایان نگران هستند ، احتمالاً آن جدی تر است . شاید شما آن را یادداشت کنید 

 

۵ نکته برای تقویت حافظه

تا به حال اتفاق افتاده است که نام کسی را که سابقاً ملاقات کرده بودید فراموش کنید؟ یا فلان وسیله را کجا گذاشته اید یا آیا در ماشین را قفل کردید یا نه؟ مطمئناً چنین اتفاقاتی برای شما هم افتاده است. اما اگر این از دست دادن حافظه مکرراً اتفاق بیفتد و شما توانایی تمرکزتان را از دست بدهید چه می شود؟
متاسفانه، از دست رفتن حافظه و بالا رفتن سن رابطه ای مستقیم دارند. در اوایل
۲۰ سالگی، مغز شروع به از دست دادن بعضی سلول های عصبی می کند و بدن کمتر مواد شیمیایی مورد نیاز مغز برای درست کار کردن را تولید می کند.
خوشبختانه، شما کارهای زیادی می توانید انجام دهید تا این جریان را کندتر کنید. در اینجا به چند نکته اشاره می کنیم که با رعایت آن می توانید حافظه تان را تقویت کنید.
۱) غذاهای سالم بخورید
استفاده از یک رژیم غذایی سالم و مناسب نه تنها برای جسمتان مفید است، بلکه برای مغز و حافظه تان نیز لازم است. بر طبق نظرات آکادمی عصب شناسی در امریکا، خوردن میوه ها و سبزیجاتی که حاوی میزان زیادی آنتی اکسیدان هستند مثل توتها، مرکبات، اسفناج، هویج، کلم بروکلی، گوجه فرنگی و سیب زمینی شیرین می تواند تا
۱۱ درصد احتمال سکته را پایین تر بیاورد.
تحقیق دیگری نشان می دهد که آنتی اکسیدان ها و پلی فنول های موجود در ذغال اخته، کران بری و انگور می تواند توانایی ارتباط سلول های مغزی را با یکدیگر بالا برده و خطر آسیب رسیدن به آنها را پایین می آورد.
به جز میوه و سبزیجات، مواد دیگری مثل کارکامین و همچنین ویتامین های
B مثل نیاکتین و اسید فولیک نیز در این زمینه کمک کننده هستند و خطر ابتلا به آلزایمر را پایین می آورند. ۲) از نوشیدن مشروبات الکلی خودداری کنید
همه می دانند که نوشیدن مشروبات الکلی باعث از دست دادن حافظه به طور موقت می شود. اما محققین دریافته اند که می تواند عوارض طولانی مدت نیز داشته باشد و روی سلول های مغزی تاثیر می گذارد. تاثیر موقتی آن رابطه ای نزدیک با میزان مصرف نوشیدنی دارد. هرچه میزان بیشتری بنوشید، حافظه تان کندتر خواهد شد.
۳) جسمتان را ورزش دهید
همه ی ما میدانیم که برای روی فرم نگاه داشتن هیکل و بدنمان باید ورزش کنیم. اما آیا می دانستید که ورزش کردن باعث تقویت حافظه تان نیز می شود؟
ورزش های قلبی-عروقی مانع از دست رفتن حافظه می شود. پزشکان بر این عقیده اند که این به این دلیل است که ورزش گردش خون را در مغز بالا می برد و نمی گذارد که بافت های عصبی مغز با بالا رفتن سن به سرعت از بین بروند.
حتماً لازم نیست که دونده ی دوی ماراتن باشید تا حافظه تان تقویت شود. ورزش های جسمی-فکری نیز می تواند با از دست رفتن حافظه مقابله کند.
۴) فکرتان را ورزش دهید
ورزش دادن به فکرتان به رشد مغزتان کمک می کند. با فعال نگاه داشتن مغزتان، سلول های عصبی مغزتان را ترغیب می کنید تا ارتباطات جدید ایجاد کنند که به آنها اجازه می دهد با هم در ارتباط باشند. این مسئله به جز بالا بردن قدرت یادآوری ظرفیت حافظه را هم بالا می برد و مانع از دست رفتن حافظه می شود.
کارهای بسیاری می توانید برای ورزش دادن و فعال کردن مغزتان انجام دهیید. کارهای ساده ای مثل حل جدول، بازی شطرنج و مطالعه کردن از آن دسته هستند. گرفتن آموزش های جدید مثل یادگیری زبانی خارجی یا یک آلت موسیقی نیز می تواند مفید باشد.
۵) از مکمل های تقویت حافظه استفاده کنید
علم خیلی وقت است که فایده ی بعضی مکمل های غذایی مثل روی و اسید فولیک را برای تقویت حافظه دریافته است. مکمل های دیگری نیز شناخته شده اند که می توانند به تقویت حافظه کمک کرده و مانع از دست رفتن حافظه با بالا رفتن سن شوند.
ترکیبات این مکمل ها از این قرار است:
آنتی اکسیدان ها که رادیکال های آزاد مخرب را از بین می برند و گیاهانی که سلول های عصبی را از آسیب محافظت می کنند.
مواد مغذی که اکسیژن و گلوکز مغز را بالا می برند.
گیاهانی که به تولید انتقال دهنده های عصبی کمک می کنند.
مکمل های که باعث تقویت حافظه می شوند از این قبیل اند:
▪ گینکو بیلوبا
نام گیاهی بسیار مشهور است که از سالیان دور به عنوان دارویی سنتی برای تقویت حافظه استفاده می شده است. خاصیت آنتی اکسیدانی قوی دارد و می تواند از آسیب رسیدن به رگ های خونی در مغز جلوگیری کند. همچنینی می تواند جریان خون در مغز را نیز بالا ببرد و با حفظ قابلیت ارتجاعی رگ ها، اکسیژن و مواد مغذی را به سلول ها برساند.
▪ ویتامین های
B
از ویتامین های
B در بسیاری از عملیات متابولیک بدن استفاده می شود و برای سلامتی عمومی بدن بسیار لازم هستند. در رابطه با مغز دو تا از این ویتامین ها اهمیت بیشتری پیدا می کنند: ویتامین B
۱۲ و اسید فولیک. ویتامین B۱۲ برای حفظ غلاف میلین، ماده ی سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب را می پوشاند و باعث میشود که به درستی کار کنند.
اسید فولیک هم ماده ی بسیار موثری برای مغز است که باعث بهتر کار کردن انتقال دهنده های عصبی می شود. اگر میزان اسید فولیک مغز کم شود، احتمال از دست رفتن حافظه بیشتر می شود.
▪ اسیدهای آمینه
اولین کار آمینو اسیدها این است که به عنوان سدی برای پروتئین ها عمل کند. اما انواع بخصوصی از آنها برای تقویت مغز هم کاربرد دارند. به طور مثال تاورین
L یک محافظ عصبی قوی است که از سلول های عصبی در مواجه به استرس و فشارها محافظت می کند. پیروگلوتامین L نیز برای متابولیسم سلول های عصبی کاربرد دارند و DMAE نیز مشاهده شده است که باعث تقویت حافظه ی کوتاه مدت می شود.
▪ همیشه هوشیار باشید...
تقویت حافظه باید یکی از کارهای روزانه تان باشد. به یاد داشته باشید که ورزش در این زمینه کمک بسیار زیادی به شما می کند. حواستان باشد که مکمل هایتان را هم حتماً استفاده کنید