آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم

درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم

و به آنها وابسته می شویم

هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود

پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد

باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم

۱۲ نکته برای طرح گفتگوی کوتاه و سودمند

بر اساس مکتوبات "دبرا فاین" نویسنده کتاب "هنر مکالمات کوتاه" توانایی برقراری ارتباط با دیگران از طریق گفتگوهای کوتاه می تواند شما را به جاهای بالایی برساند. "فاین" در گذشته یک مهندس خجالتی بوده و در سمینارها و همایش ها داخل دستشویی پنهان می شده تا با دیگران برخوردی نداشته باشد و مجبور نشود که با آنها صحبت کند. در حال حاضر او یک سخنران حرفه ای است و معتقد است که قابلیت برقراری ارتباط با دیگران یک امر کاملاً اکتسابی است. 

"فاین" و همراهانش راهکارهای زیر را برای برقراری یک مکالمه کوتاه، مختصر و مفید به ما پیشنهاد می کنند:
۱) زمانیکه آماده ملاقات با شخصی می شوید، چند مطلب مشترک را در ذهن داشته باشید تا در مورد آنها صحبت کنید و همچنین چند سؤال نیز در ذهن داشته باشید تا آنها را مطرح کرده و طرف مقابل را نیز به صحبت کردن وا دارید. اگر شخص مقابل را قبلاً ملاقات کرده اید، سعی کنید چیزهایی که از او به یادتان مانده را به میان بکشید مثلاً علاقه مشترکتان به یک ورزش خاص، یا عضویت مشترک در یک مرکز خیریه.
۲)اولین فردی باشید که می گوید: "سلام." اگر مطمئن نیستید که طرف مقابل شما را به درستی به جا می آورد یا نه، خودتان را معرفی کرده و اسمتان را بگویید تا فشار و استرس کمتری را متحمل شود. به عنوان مثال اینطور عمل کنید: "آقای علی کاظمی؟ من محسن بختیاری هستم، از دیدن شما خوشبختم" لبخند یادتان نرود و زمانیکه فردی را ملاقات میکنید، حتماً با او دست بدهید.
۳) در زمان معارفه دقت کافی داشته باشید و سعی کنید نام ها را به خاطر سپرده و در طول مکالمه به کرات از آنها استفاده نمایید.
۴) با بیان یک عبارت متداول کاری کنید تا طرف مقابل به صحبت کردن ادامه دهد و در نهایت هم یک سؤال کلی از او بپرسید.
۵) با توجه به حرف های او و نشان دادن واکنش های مثبت از طرف مقابل پشتیبانی کرده و تمام حواس خود را به وی معطوف کنید. در تمام طول گفتگو ارتباط چشمی را برقرار نگه دارید و هنگامیکه فرد در حال صحبت کردن با شماست سر خود را به این طرف و آن طرف نچرخانید و قسمت های دیگر اتاق را نگاه نکنید.
۶) بیشتر از آنچه حرف می زنید، گوش کنید.
۷) چیز جالبی برای ارائه دادن در دست داشته باشید. سعی کنید دانش خود را همواره به روز نگه دارید و از وقایع و اخبار جدید با اطلاع باشید. آگاهی از اخبار و وقایع فرهنگی می تواند به شما کمک کند تا راحت تر با طرف مقابل ارتباط برقرار کنید. می توانید سر صحبت را با جمله هایی به این شرح باز کنید: "نظر شما در مورد ........ چیست؟" ، و یا "شنیده اید که .............؟" از موضوعات منفی و بحث برانگیز پرهیز کنید، و وارد جزئیات مسائل شخصی نشوید.
۸) اگر قصد دیدن شخص خاصی را دارید، بهترین راه این است که از یکی از آشنایان آن فرد تقاضا کنید تا شما را به او معرفی کند. از یک دوست دو جانبه بخواهید تا این افتخار را نصیب شما کند.
۹) اگر کسی کارت ویزیت خود را به شما تعارف کرد، آنرا به عنوان یک هدیه قبول کنید. با هر دو دست آنرا بگیرید و مدتی به آن نگاه کنید و چیزهایی که روی آن نوشته شده است را به دقت بخوانید. وقتی خواندن تمام شد، آنرا در جیب کت و یا کیف دستیتان قرار دهید تا با این کار نشان دهید که برایتان ارزشمند است.
۱۰) مراقب ژست و پرستیژ خود باشید. افرادیکه بیش از اندازه احساس راحتی میکنند، موجبات ناراحتی دیگران را فراهم می آورند. از سوی دیگر اگر راحت نبودید باز هم اعتماد به نفس خود را حفظ کرده و خود را آرام و موقر نشان دهید.
۱۱) پیش از آنکه در گفتگویی که تازه به آن پیوسته اید، شرکت کنید، ابتدا برای مدتی گوش دهید و جوانب مختلف آن را در نظر بگیرید. مطئمناً دوست ندارید که با صحبت های نابجا فرصت های استثنایی را پایمال کنید.
۱۲) راههای فراری هم برای خود و هم برای طرف مقابل بگذارید. به عنوان مثال: "من باید همین حالا به کار یکی از مشتری هایم رسیدگی کنم" و یا "من وقت نکردم نهار بخورم به همین خاطر باید یک سر به بوفه بزنم" و یا "اجازه دهید نوشیدنی هایتان را عوض کنند."
اما در چه زمانی باید از یک مکالمه بیرون آمد؟ باید کاری کنید که ابتدا تاثیر مناسبی بر روی فرد مقابل بگذارید و همچنین کاری کنید که به دنبال شما بیایند به همین دلیل میبایست: "باهوش و مختصر عمل کرده و آنها در انتظار بگذارید

۱۰ اشتباه متداول در محاورات روزمره

به نظرتان آیا می توانید مهارت های گفتاری و محاوره ای خودتان را ارتقاء دهید؟ البته که می توانید. 

ممکن است تغییر عادت های گفتاری که در طول زندگی در شما به وجود آمده دشوار باشد و زمان ببرد، اما مطمئن باشید که امکان پذیر است.
اجازه بدهید راست و پوست کنده به سراغ نمونه هایی از اشتباهات رایج که خیلی از ما در مکالمات خود مرتکب می شوید برویم. درضمن راه حل هایی هم برای آنها پیشنهاد کرده ایم.
۱) گوش ندادن
ارنست همینگوی می گوید: "من دوست دارم گوش کنم. چیزهای خیلی زیادی را از با دقت گوش کردن یاد گرفته ام. بیشتر مردم هیچوقت گوش نمی کنند."
شما مثل همه مردم نباشید. مشتاقانه منتظر نوبت حرف زدن خودتان نایستید. نفس خودتان را کمی عقب نگه دارید. یاد بگیرید که چطور واقعاً به حرف هایی که مردم میزنند گوش دهید.
وقتی شروع به گوش دادن کنید، بخش های مختلفی از مکالمه را باید در دست خود بگیرید. اما مسئله مهم این است که باید از جواب های کوتاه "آره" و "نه" به شدت خودداری کنید، چون در اینصورت طرف مقابلتان اطلاعات زیادی بروز نخواهد داد. مثلاً اگر دوستی برای شما تعریف می کرد که هفته گذشته با چند نفر از دوستانش به ماهیگیری رفته است، مثلاً می توانید از او بپرسید:
▪ برای ماهیگیری کجا رفتید؟
▪ چه چیز ماهیگیری را از همه بیشتر دوست داری؟
▪ به جز ماهیگیری چه کارهای دیگری کردید؟
به این روش فرد عمیق تر جریان را تعریف می کند و اطلاعات بیشتری در اختیارتان میگذارد و شما می توانید از میان این اطلاعات مسیرهای بعدیتان را هم برای صحبت کردن انتخاب کنید.
اگر طرف مقابلتان مثلاً ابتدا گفت: "اوم، نمی دونم"، تسلیم نشوید. کمی بیشتر ترغیبش کنید. دوباره سوال کنید. آنها می دانند، فقط باید کمی بیشتر درمورد آن فکر کنند. و وقتی سر درد دلشان را باز می کنند، مکالمه جالب تر خواهد شد.
۲) زیاد سوال کردن
اگر بیش از حد سوال کنید، مکالمه شکل بازجویی به خود می گیرد. یا ممکن است اینطور به نظر برسد که شما چیز زیادی برای درمیانگذاشتن با طرف صحبتتان ندارید. بهتر است سوالاتتان را با چند جمله توضیحی مخلوط کنید. با ادامه یافتن مکالمه و پیش رفتن آن می توانید سوالات را نادیده گرفته و بگویید:
▪ آره، خیلی خوبه که آدم آخر هفته با دوستاش یه جا بره و خوب استراحت کنه. ما هم شاید این آخر هفته با بچه ها رفتین پارک و گلف بازی کردیم.
▪ چه خوب، ما هم ماه پیش با قایق یکی از دوستام رفتیم ماهیگیری. از این طعمه های ساکامورا برده بودیم. واقعاً طعمه های خوبی بودند.
و از همین جا مکالمه تان گسترش پیدا می کند و موضوعات دیگری مثل گلف، مزیت یا عیب انواع مختلف طعمه یا نوشیدنی مورد علاقه تان وارد بحث می شود.
۳) سکوت ناخوشایند
در مکالمه با کسی که تازه با او ملاقات کرده اید یا وقتی موضوعات همیشگی تمام شده باشد، سکوت بدی حکمفرما می شود. یا ممکن است از اینکه نمی دانید این سکوت چه دلیلی می تواند داشته باشد، عصبی شوید.
▪ هیچوقت بدون خواندن روزنامه از خانه خارج نشوید. وقتی در مکالمه ای موضوع کم آوردید، می توانید در مورد اخبار روز صحبت کنید.
▪ می توانید در مورد اتفاقاتی که در مهمانی که در آن هستید، نظر بدهید. مطمئناً همیشه در اطرافتان موضوعی برای صحبت کردن درمورد آن هست.
▪ وقتی فرد جدیدی را ملاقات می کنید، یکی از بهترین روش هایی که می توانید با کمک آن از سرد شدن مکالمه جلوگیری کنید این است که احساس خودتان را وقتی با یکی از بهترین دوستانتان ملاقات می کنید، به خاطر آورید و تصور کنید که این فرد جدید هم یکی از بهترین دوستان شماست. البته حواستان باشد که زیاده روی نکنید چون ممکن است این فرد جدید علاقه نداشته باشد که در همان برخورد اول در آغوشش بگیرید و ماچ و بوسه اش کنید. درعوض با لبخند و رفتاری دوستانه و گرم با او برخورد کنید.
۴) طریقه بیان نامناسب

ادامه مطلب ...

چند راه علاقمند کردن شنوندگان

همه‌ی ما در بعضی مراحل زندگی مجبور به سخنرانی کردن می‌شویم. در این‌جا به نکاتی اشاره می‌کنیم که هنگام سخنرانی کردن برای شنوندگانی حرفه‌ای و متخصص باید به خاطر داشته باشید.


۱- شنوندگان را هم درگیر کنید.
شنوندگان هم دوست دارند که وارد ماجرا شوند، نه این‌که فقط گوش کنند و حوصله‌شان سر برود. شما باید به آن‌ها برای نشستن و گوش‌دادن به حرف‌هایتان دلیل بدهید.

  
۲- سرزنده و با روح باشید.
بهترین سخنرانان کسانی هستند که چه در حرکات‌شان و چه در سخن گفتن‌شان با روح و سرزنده هستند. خوب نیست که خود را پشت سکو پنهان کنید یا فقط در گوشه‌ای باستید.


۳- صدایی تاثیرگذار داشته باشید.
هنگام سخنرانی به این چهار نکته توجه داشته باشید: تن صدایتان را هر از گاهی تغییر دهید، درجه‌ی صدا را بالا و پایین ببرید، سرعت صحبت کردن‌تان را تغییر دهید، و گاه‌گاهی برای تاثیرگذاری بیشتر سکوت کنید. 


۴- از کارهایی که باعث پرت کردن حواس شنوندگان می شود دوری کنید.
هیچ چیز به اندازه‌ی این کار نمی‌تواند یک سخنرانی را خراب کند. به عنوان مثال اگر در حین سخنرانی با پول‌های خرد توی جیب‌تان بازی کنید سخنرانی‌تان را از دست خواهید داد. بعد از سخنرانی کسی در مورد محتویات سخنرانی شما حرفی نمی‌زند، بلکه بدون شک همه فقط می‌گویند که چقدر از صدای جرینگ جرینگ پول خردها اعصابشان خرد شده است.


۵- لباس مناسب بپوشید.
اولین چیزی که در برخورد با یک فرد به آن توجه می‌شود لباس‌هایش است. باید بتوانید طوری لباس بپوشید که حداقل یک پله از حضار بالاتر باشید. متوجه باشید که کفش‌های ارزان، شلوار جین و بلوزهای رنگی مناسب انجام یک سخنرانی نیست. به لباس پوشیدن‌تان خیلی دقت کنید.


۶- حرف‌های تازه بزنید.

از تکرار کردن داستان‌ها و خاطرات همیشگی پرهیز کنید. حرف‌های تازه بزنید. سعی کنید در سخنرانی‌تان جایی هم برای وقایع روز باز کنید. حتما آن روز یا آن هفته اتفاق جدیدی افتاده است که در موردش صحبت کنید. حرف‌ها و مطالب تکراری شنوندگان را خسته و بی‌حوصله خواهد کرد. حرف‌های جدید برعکس آن‌ها را راغب به گوش کردن و توجه بیشتر می‌کند.

در علاقه‌مند‌کردن دیگران به خود، یک استاد باشید!

۱) سعی جدی به‌خرج دهید تا توجه خود را از خودتان به افراد دوروبرتان یا اشیای دیگر تغییر مسیر دهید
۲) سعی کنید نکات و چیزهایی را درباره مردم پیدا کنید که برای خودتان هم جای علاقه دارد. خودتان را مجبور کنید تا همواره به جست‌وجوی نکات و موضوعات جالب باشید.
۳) اگر دریافتید که در جمع حل شده‌اید(!) و می‌توانید بدون فکر‌کردن کارهای مشابه آنها را انجام دهید، مطمئن باشید که مورد علاقه دیگران هم قرار گرفته‌اید.
۴) هنگامی که شخصی شما را عصبی یا خجالت‌زده می‌کند، باز هم علاقه‌مندی خود را به آنها نشان دهید. سعی کنید توجه را از خودتان برداشته و به دیگران معطوف کنید. با انجام تمرینات کافی، همواره خونسرد و در عین‌حال جسور خواهید بود

ارتباط با دیگران راز بزرگ موفقیت

در جامعه امروزی یکی از مؤثرترین راه ها برای موفق شدن، داشتن ارتباط خوب با دیگران است. گفت وگوی اولیه شروع هر رابطه است که اگر با روشی صحیح صورت گیرد اولین قدم را که مهم ترین هم هست پیش گذاشته ایم. همه ما می دانیم که برای شروع رابطه کاری، دوستانه و... یک صحبت اولیه لازم است که اگر راه را درست طی کنیم مقدار زیادی از مسیر را گذرانده ایم.

در دپارتمان اقتصاد دانشگاه استنفورد (Stanford) مطالعات تحقیقاتی روی فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد صورت گرفت که زمان آن ۱۰ سال پس از پایان تحصیل آنها بود. نتیجه این تحقیقات نشانگر این مسأله بود که معدل آنها هیچ تأثیری در موفقیت شغلی فارغ التحصیلان نداشته است.
توانایی آنها در گفت وگو با دیگران مهم ترین تأثیر را در پیشرفتشان داشته است.
برقرار کردن ارتباط صحیح و داشتن رفتار دوستانه بزرگترین نقش را در موفقیت شغلی ما دارند.
خانم دبرافاین نویسنده کتاب «هنر خوب صحبت کردن» که تحصیلاتش در رشته مهندسی است، در این رابطه خاطرات جالبی دارد. این خانم در گذشته به قدری خجالتی بوده که هنگام جلسات کاری در اتاقی پنهان می شد و یا از ارتباط با آدم ها فرار می کرد. حالا این خانم خجالتی تبدیل به یک سخنران حرفه ای شده است. او نه تنها رفتار خود را تغییر داده، بلکه به دیگران هم می آموزد.
فاین می گوید: توانایی ارتباط با دیگران همراه با روی خوش مهارتی است که آدم ها باید یاد بگیرند.
خانم دبرافاین به همراه دیگر اساتید فن بیان، ۱۲ نکته را برای شروع و به پایان رساندن گفت وگو، ارائه می دهند.
۱- هنگامی که شما در حال آماده شدن برای حضور در یک کنفرانس یا جمعی هستید، سعی کنید که حداقل سه موضوع را برای صحبت کردن در ذهن خود آماده داشته باشید. علاوه بر آن داشتن چهار سؤال معمولی که طرف مقابل را مجبور به حرف زدن می کند. اگر شما میزبان این جمع را قبلاً دیده اید، از دانسته های قبلی خود استفاده نکنید، به عنوان مثال علاقه او به ورزش، سابقه کارهای قبلی یا فعالیتی که هر دو در آن شرکت داشته اید...
۲- در سلام کردن پیشقدم باشید، اگر مطمئن نیستید که آن شخص شما را به یاد خواهد آورد، اسم خود را بگویید و یا دیدار قبلی را به خاطر او آورید. همراه با لبخند دستتان را به طرفش دراز کنید تا استرس شما کمتر شود.
۳- برای صحبت کردن عجله نکنید. سعی کنید اسم ها را به یاد داشته باشید و از آنها استفاده کنید.
۴- طوری برخورد کنید تا شخص مقابل شما حرف بزند یا درباره آن جلسه یک حرف عادی بزنید. مثال «جمعیت چقدر زیاد است» یا «موضوع بحث جالبه» و پس از گفتن این جمله ها از طرف مقابل یک سؤال کنید تا بحث شما ادامه پیدا کند. مثال: «جمعیت امسال از پارسال بیشتر نیست؟»، «چند سال است که به این کنفرانس می آیید؟» یا اینکه درباره سفرش به آن جلسه یا دلیل آمدنش سؤال کنید.
۵- حرف های شخص مقابل خود را به دقت گوش کنید و پس از آن عکس العمل نشان دهید. وقتی کسی با شما صحبت می کند به دقت به چشم هایش نگاه کنید و سر خود را به این طرف و آنطرف نچرخانید.
۶- بیشتر گوش کنید تا حرف بزنید.
۷- همیشه حرف های جالب در ذهنتان داشته باشید، آگاه بودن از خبرها و موضوعات روز ساختار یک گفت وگو را تشکیل می دهد. می توانید با این جملات شروع کنید: «شما درباره این موضوع چه فکر می کنید؟» «آیا شنیده اید که... نظر شما درباره...»
در گفت وگوی عادی از حرف های منفی و یا بحث برانگیز دوری کنید، سعی کنید از گفتن داستان های طولانی و خسته کننده استفاده نکنید، همچنین دادن اطلاعات زیادی درباره موضوعات مختلف ضرورتی ندارد.
۸- یکی از بهترین روش ها برای آشنایی این است که توسط شخص سومی که طرف مقابل شما برا ی آن احترام زیادی قائل است به او معرفی شوید. می توانید از یک دوست مشترک استفاده کنید تا شما را به شخص مورد علاقه تان معرفی کند.
۹- اگر در ملاقاتی کسی به شما کارت ویزیت (
Businesscart) می دهد، برای آن ارزش قائل شوید. کارت را با دو دست بگیرید، بخوانید و آن را در جیب لباس خود یا کیفتان قرار دهید.
۱۰- مواظب حرکات بدن خود باشید، چهره شما نباید نشان بدهد که خسته شده اید، چرا که روی دیگران اثر منفی خواهد گذاشت. با اطمینان و خیلی راحت برخورد کنید، حتی اگر چنین حالتی را ندارید.
۱۱- قبل از اینکه وارد صحبت دو نفر شوید به حرف های آنها با دقت گوش کنید. شما که قصد ندارید نظم گفت وگوی دو نفر را با یک حرف بی ربط یا بی موقع از بین ببرید؟
۱۲- چند جمله مناسب برای به پایان رساندن گفت وگو در ذهنتان آماده داشته باشید تا پایان صحبت شما سرد نباشد. برای مثال می توانید بگویید، «لازم است یکی از مشتری هایم را ببینم؟»، «باید به کسی تلفن بزنم؟»، «من هنوز ناهار نخورده ام شما چطور؟»
بهترین موقع برای تمام کردن یک گفت وگو چه زمانی است؟
به گفته سوزان رانه (
Susan Roane) نویسنده و سخنران که به او لقب استاد ارتباط دوستانه داده اند، بهترین نوع ارتباط این است که دیگران ذهنیتی خوب و مثبت از شما داشته باشند و تمایل اینکه مجدداً شما را ببینند.
راهنمایی او برای رسیدن به این مرحله این است که باهوش باشید، از جملات کوتاه استفاده کنید و سریع حرف را به پایان برسانید.
***
دبرافاین همان زن خجالتی، حالا به یک سخنران حرفه ای تبدیل شده است. او مؤسس شرکتی است که اساس کارش آموزش برقراری ارتباط، برای رده های بالای جامعه و مدیران ارشد است

۱۰ خطای مسلم آقایون در روابط

همه ما به نحوی مشکلات موجود در روابط با جنس مخالف را تجربه کرده ایم. همه چیز از قرارهای ملاقات شروع می شود، در این زمان هر دو طرف بهترین روحیات و خصوصیات اخلاقی خود را به نمایش می گذارند. پس از سپری شدن چند ماه، به تدریج پرده ها از مقابل دیده ها برداشته می شود، حقیقت آشکار شده و افراد خود واقعی شان را نشان می دهند.

آقایون معمولاً در مراحل اولیه ارتباط، دچار اشتباهات بسیار زیادی می شوند، ما هم اینجا هستیم تا به آنها کمک کنیم که از ۱۰ نمونه از بدترین نوع این اشتباهات پرهیز کنند. اگر به تازگی وارد یک رابطه شده اید و یا در یک رابطه طولانی مدت قرار دارید، شاید بهتر باشد قلم و کاغذ را بردارید (و یا خودتان را راحت کنید و از روی این مقاله پرینت بگیرید.)
۱) دادن قدرت بیش از اندازه به خانم
اگر مردها در رابطه قدرت بیش از اندازه ای به خانم ها بدهند (البته اگر نخواهیم بگوییم تمام قدرت) خودشان را به دردسر می ا ندازند. اگر خانم تصمیم بگیرد که شما چه زمانی باید بیرون بروید، چه موقع رابطه جنسی داشته باشید، با کدامیک از دوستانتان می توانید ارتباط داشته باشید، و حتی برای رفتن به میهمانی رنگ لباستان را نیز آنها انتخاب کنند، باید بدانید که دچار مشکلات بزرگی خواهید شد.
معمولاً این قبیل مشکلات برای آقایونی پیش می آید که تصور می کنند لیاقت داشتن خانمی، مثل همسرشان را ندارند. به همین دلیل خودشان را در جایگاهی نمی بینند که بخواهند برای رابطه تصمیم گیری نمایند. اگر شما مرد خوبی هستید و شایستگی داشتن یک همسر خوب را دارید پس باید در مورد رابطه تان بازاندیشی کنید. اگر قدرت به صورت ۵۰-۵۰ میان شما تقسیم شود، آنگاه مشکلات به حداقل میزان موجود خواهند رسید. به هر حال ۵۰-۵۰ خیلی بهتر از ۲۰-۸۰ است که شما حتی نتوانید خودتان را در آخرین قسمت ۲۰ نگه دارید.
۲) کنترل بیش از اندازه
هر چند پیشنهاد شده که کنترل تمام امور را در اختیار خانم نگذارید، اما در عین حال باید توجه داشته باشید که انجام این کار توسط خودتان نیز گزینه مناسبی به شمار نمی رود. چالش هایی که بر سر مسئله قدرت به وجود می آید می تواند سبب ایجاد جر و بحث و دعوا در محیط خانوادگی شود. در یک رابطه، هیچ جایی برای رقابت وجود ندارد.
زمانی که نوبت به مقوله "قدرت" می رسد هر دو طرف باید با رعایت کامل احترام، و در کمال ادب در این این مسئله با یکدیگر به گفتگو بنشینند. اغلب خانم ها به مردهای کنترل گر علاقه ای ندارند و در کنار آنها احساس ناامنی می کنند.
۳) کار خوب امروز فقط تا فردا دوام دارد
خانم ها معمولاً بیشتر از حافظه کوتاه مدت خود استفاده می کنند. گل و شکلات هایی که امروز برایشان هدیه گرفته اید، نشان دهنده ی عشق شما در همین امروز هستند، فردا یک روز جدید است و شما باید به نحوی دیگر عشقتان را به آنها ثابت کنید. آقایون معمولاً اعمال محبت آمیز خود را فراموش نمی کنند و متوجه نمی شوند که خانم دیگر هیچ تمایلی به پوشیدنن لباس زیبایی که همین ۳ روز پیش برایشان خریده اید، ندارند.
برای اینکه یک مرد ایده آل باشید نیازی نیست از کارهای روزمره خود فاصله بگیرید، اما به هر حال برای رسیدن به موفقیت باید این امور را در ذهن داشته باید.
۴) سلطه جویی و مالکیت بیش از حد
اگر همسرتان به شما بگوید که از مردهای سلطه جو، خود پسند و دیکتاتور خوشش می آید، آنوقت رابطه شما کامل خواهد بود –البته اگر اسمتان جوزف استالین باشد– در حقیقت هیچ خانمی از مردهای حسود خوشش نمی آید و دوست ندارد کسی مرتباً به او تذکر دهد که چه کاری را باید انجام دهد و چه کاری را نباید انجام دهد.
البته اصول ابتدایی موجود در روابط همیشه حاکی از این امر هستند که هدایت روابط بر عهده آقایون است. باید توجه داشت که این امر نیازمند رسیدن به بلوغ کامل فکری و پذیرش حس مسئولیت است. یک مرد هیچ گاه نباید تصور کند که همسرش از نظر روحی و یا احساسی در مکانی پایین تر از حد او قرار دارد و به همسرش مانند یکی از مایملکاتش بنگرد.
۵) اجازه به دخالت خانواده یا دوستان در رابطه
در اینجا فقط یک "نه" واقعی لازم است. اگر ازدواج کرده اید و اجازه می دهید خویشاوندان سببی در روابط شما دخالت کنند، باید بگویم که شما در حال راه رفتن بر روی یک لایه ی نازک یخ هستید.
اگر خانم اجازه کنترل امور را به شما داده باشد، باز هم دوست ندارد که حرف های شما دیکته ی حرف های مادر، خواهر برادر یا پسر عموهایتان باشد. خانم ها دوست ندارند کارهایشان به آنها دیکته شود و این امر به ویژه زمانیکه از طرف یک فرد خارجی باشد، آنها را بیش از پیش ناراحت می کند.
شما همچنین نباید به خانواده همسرتان هم اجازه بدهید که در روابط شما دخالت کنند. شاید هر کس به شخصه نظری داشته باشد، اما این نظر خود زوجین است که باید مورد توجه قرار بگیرد. نباید اجازه دهید که عقاید خارجی بر روی رابطه شما تاثیر بگذارند.
۶) احترام گذاشتن
او ملکه زیبای شماست، گوله نمک است، عسل، شکلات، آبنات.... بله همه این ها هست، اما در عین حال او یک انسان هم هست. به این معنا که اگر به شما احترام می گذارد، دوست دارد شما هم به او احترام بگذارید.
گاهی اوقات باید به انسان ها تنها به دلیل بودنشان احترام بگذاریم:
الف) مادر – چرا که او خانمی است که شما را به دنیا آورده و بزرگتان کرده.
ب) همه خانم ها – چرا که آنها انسان هستند و خداوند به ما گفته که با جنس مؤنث مهربان باشیم و به آنها احترام بگذاریم.
البته در کنار این احترام گذاشتن، در عذر خواهی نباید زیاده روی کنید (مگر اینکه واقعاً اشتباه از جانب شما بوده باشد) تصور نکنید که او همیشه همه ی کارها را درست انجام می دهد و همیشه شما مقصر هستید. هیچ گاه تقصیر امری که اشتباهش از جانب شما سر نزده را به گردن نگیرید.
هیچ گاه او را بر روی سکوی بلندی قرار ندهید که فراموش کند زمین کجاست. یک خانم هیچ گاه دوست ندارد با یک مرد سطحی نگر ارتباط برقرار کند.
۷) کمال گرایی
اگر شما در آن موقعیتی نیستید که دلتان می خواسته (حال چه از نظر اقتصادی، علمی، یا عاطفی) مسئله ای نیست. خانم ها اغلب به آینده فکر می کنند، به همین دلیل لازم نیست که در زمان برقراری ارتباط با یک خانم، کل دنیا در دست هایتان باشد.
خانم ها به تدریج انتظار دارند که شما پیشرفت کرده و نتایج مطلوبی را بدست آورید. سعی کنید همیشه در همان جایگاه اولیه باقی نمانید؛ حتی اگر بهترین نیستید، باز هم سعی کنید به آرزوهای خود بچسبید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید.
۸) انتخاب همسر تنها از روی ظاهر
این کار بسیار خطرناک است؛ اما متاسفانه بیشتر آقایون نمی توانند از آن بگذرند.
جذابیت ظاهری یکی از موارد قابل توجه است؛ به همین دلیل گاهی اوقات آقایون فراموش می کنند که مسائل مهم دیگری نیز وجود دارند. از آنجایی که آقایون تعلق به سرزمین " تصویرگرایی" دارند، قضاوت اولیه شان بیشتر از روی شمای کلی خانم ها شکل می گیرد. پس از اینکه از نظر ظاهری به خانمی علاقمند شدند، آنوقت تازه به فکر مسائل عمیق تر می افتند که متاسفانه دیگر خیلی دیر شده.
هیچ گاه مسائل مهمی مانند: احساس متقابل، میزان سازگاری، و تفهیم دو جانبه را فراموش نکنید.
۹) ارجحیت دادن دیگران نسبت به خانم
این دیگران شامل دوستان، اقوام، همکاران، حیوانات خانگی، اتومبیل شخصی و سرگرمی هایتان می شود.
کاملاً معقول است اگر بخواهید گاهی با دوستانتان بیرون بروید، و یا شاید کارهای بسیار زیادی برای انجام دادن داشته باشید؛ اما هیچ یک از این موارد نباید نسبت به مسائل خانوادگی ارجحیت داشته باشند. زمانیکه یک خانم احساس کند کسی و یا چیزی برای شما از او اهمیت بیشتری دارد، به سختی می تواند ارتبط خوبی با شماو برقرار کند.
۱۰) مجذوب خانم های دیگر شدن
هیچ دلیل مشخصی وجود ندارد که چرا خانم ها بیشتر جذب آقایونی می شوند که نامزد دارند یا ازدواج کرده اند. اگر تصمیم به برقراری یک رابطه جدی را می گیرید، باید هر گونه شهوتی نسبت به سایر خانم ها را کنار بگذارید. نامزد و یا همسر شما نادان نیست و به خوبی متوجه می شود که چشم های شما همواره به دنبال خانم های دیگر است.
اگر خانم کم تحملی باشد و بداند که شما جذب خانم دیگری شده اید، به سرعت رابطه اش را با شما قطع می کند.
در زمان بروز چنین اتفاقی باید گوش به زنگ باشید و در مقابل آن کاملاً صبور باشید.
این هم از ۱۰ نکته ای که به شما قولش را داده بودیم. امیدواریم این موارد به آقایونی که در رابطه خود با مشکل مواجهه هستند، کمک کند.
فقط به خاطر داشته باشید – هر مردی می تواند برای یک مرتبه دچار اشتباه شود. اگر تعداد اشتباهات او از ۱ بار بیشتر شود، آنوقت از کلوپ خارج می شود

می خواهید جذاب باشید؟

همه ما علاقه‌مندیم یادمان در دلهای اطرافیان باقی باشد و این تنها با سلاح خُلق خوش حاصل می‌شود. هنگامی که به خاطرات پررنگمان با آشنایان مراجعه می‌کنیم افراد مهربان و خوش اخلاق از ماندگارترین شخصیت‌ها در ذهن و رحمان می‌باشند

چنین ماندگاری در قلب‌ها آرزوی همه ماست و این مهم به دست نمی‌آید مگر آن که از رموز آن آگاه باشیم‌.
یکی از مهمترین رازهای رسیدن به آن جذابیت است و قبل از هر چیز باید بدانیم که جذابیت چیزی غیر از زیبایی است‌. شخص می‌تواند صورت زیبایی نداشته باشد اما بسیار جذاب باشد و هم چنین می‌تواند بسیار زیبا باشد اما اصلاً جذابیت نداشته باشد. جذابیت و گیرایی یک ویژگی کاملاً اکتسابی است و به راحتی می‌توانیم صاحب آن باشیم‌:
۱ ) ظاهری آراسته داشته باشید.
تمیز و مرتب باشید، هماهنگی و پاکیزگی شما، ناخودآگاه شما را جذاب می‌کند. بعضی از افراد براساس تصوری اشتباه برای جذاب شدن به زحمت زیادی می‌افتند و خود را به شکل‌های عجیب و غریبی درست می‌کنند. مهمترین مسئله این است که مرتب و هماهنگ و در عین حال ساده باشید. نامرتب بودن حتی حرفهای قشنگ‌، مثبت و تأثیرگذار شما را ضایع می‌کند. فرزندی که همیشه پدر و مادر خود را آراسته و با ظاهری مرتب می‌بیند، ظاهر آراسته فردِ ناآشنا او را نمی‌فریبد. چون ممکن است جذب ظاهر آراسته کسی شوند که تأثیر منفی او از اثرات مثبتش به مراتب بیشتر باشد.
۲ ) بیشتر سکوت کنید:
غالباً افراد به اشتباه برای این که جذاب‌تر شوند، بیشتر شلوغ می‌کنند و به خطا می‌روند. سکوت‌، یک تأثیر ذهنی و روانی بسیار قوی می‌گذارد. در سکوت‌، فرد پیرامون خود خلاء ایجاد می‌کند و هر خلایی‌، جذب را سبب می‌شود. آنها که بیشتر صحبت می‌کنند و کمتر می‌شنوند از جذابیت خود می‌کاهند، حال آن که سکوت و گوش دادن بیشتر به واقع شما را عاقل‌تر و قابل اطمینان‌تر معرفی می‌کند و این زمینه‌ای مساعد برای صمیمیت بیشتر است‌. سکوتی سرشار از اعتماد به نفس سرچشمه صمیمیت است‌.
۳ ) نرم و ملایم سخن بگویید:
هنگامی که نرم و ملایم صحبت می‌کنید افراد را جذب خود می‌کنید و به راحتی می‌توانید بر روی آنها تأثیر بگذارید. آدم‌های خشن و داد و بیدادی افراد مناسبی برای اطمینان کردن‌، نیستند.
۴) فرد محترمی باشید:
بی‌احترامی به خود، به دیگران و بی‌احترامی و بی ادبی در کلام و رفتار همگی از جذابیت شما می‌کاهد. شما باید هم در ظاهر آراسته باشید و هم در باطن وارسته‌. افراد مؤدب و متین و محترم بی تردید جذابند و این جذابیت از درون موج می‌زند. محترم و مؤدب و باشخصیت باشید، خواهید دید خود به خود جذاب می‌شوید.
۵) زیاد شوخی نکنید اما بسیار تبسم کنید:
شوخی فراوان از انرژی ذهنی و جذابیت شما می‌کاهد چرا که شوخی فراوان به تدریج مرزهای لازم بین افراد را از بین می‌برد متبسم باشید که تبسم به چهره شما جذابیتی عمیق و ژرف می‌بخشد. در تبسم‌، سنگینی و متانت و جذابیت است‌.
۶) قاطعیت یعنی جذابیت‌:
کسانی که شخصیت قاطعی دارند و هدفها و ارزش‌های معینی دارند، بی‌استثنأ می‌توانند افراد جذابی باشند. زیرا شخصیت‌هایی جذاب و تأثیرگذارند که بسیار مصمم هستند و اعتماد به نفس دارند. به دنبال اهداف مشخصی بودن و به آنها رسیدن اعتماد به نفس زیادی به ارمغان می‌آورد و جذابیت از وجود چنین شخصی موج می‌زند. آسان بود، این طور نیست‌؟ فکر می‌کنم شما هم می‌توانید یکی از جذاب‌ترین و ماندگارترین‌ها باشید. معطل نشوید دست به کار شوید

راز نفوذ به قلب ها

تمام افرادی که ما با آنها در ارتباط هستیم به نوعی به دنبال گمشده خود در این دنیای بزرگ می گردند. خود ما نیز به دنبال کسی هستیم که اگر اوقاتی را با او سپری می کنیم این دقایق از بهترین ها و به یاد ماندنی ترین لحظات زندگی مان باشد و هرچه شناخت ما از خود و سپس از اطرافیان بیشتر باشد ارتباط ما نیز شکل بهتری به خود می گیرد.

اگر بتوانیم در چند برخورد اول مخاطب خود را بشناسیم شاید بتوانیم از تنش و درگیری های بعدی جلوگیری کرده باشیم و یا شاید سرعت برقراری ارتباطمان بیشتر باشد. روانشناسان افراد را از نظر روحی به طور کلی سه دسته «بصری»، «سمعی» و«لمسی» تقسیم می کنند و دانستن این تقسیم بندی را برای افراد از ضروری ترین دانستنی ها می دانند.
ممکن است کسی هر سه حالت را داشته باشد اما به طور حتم یکی از این حالت ها در فرد غالب است. در این مطلب به بررسی کیفیت ها این حالت ها می پردازیم.
▪ افراد بصری: این افراد بیشتر به کیفیت های دیداری توجه دارند و تصاویر برای آنها اهمیت بیشتری دارد. سریع صحبت می کنند و... از حرکات دست بسیار استفاده می کنند و هر آنچه را تعریف می کنند به گونه ای می گویند که مخاطب تصویر آن را در ذهن خود ببیند.
▪ افراد سمعی: این افراد بیشتر به شنیده ها توجه دارند. کلام و طنین و آهنگ را به خاطر می سپارند. هیجان کمتری دارند. آهسته صحبت می کنند و سعی می کنند که بیان شان شیوا و رسا باشد.
▪ افراد لمسی: این افراد بیشتر به کیفیت های لمسی توجه دارند و از آنچه لمس کرده اند صحبت می کنند. خیلی آرام هستند و حتی یک نوع رخوت و سستی را می توان در آنها دید. احساس آنها از دیگران عمیق تر است.
برای شناخت این افراد کافیست این قصه را به دقت بخوانید:
سه دوست با کیفیت های حسی متفاوت با هم به باغی می روند و هنگامی که برگشتند کافی است که از هر یک از آنها بپرسیم که گردش چطور بود؟
نفر اول می گوید: آنقدر زیبا بود که حد نداشت. آسمان آبی و درخت ها سرسبز، آب آنقدر زلال بود که کنار رودخانه معلوم بود. کاش با خودمان دوربین برده بودیم...(او یک فرد بصری است). نفر دوم اینگونه تعریف می کند: آدم واقعا نیاز دارد گاهی از سر و صدای شهر دور باشد و به صدای طبیعت گوش دهد.
صدای رودخانه آنقدر لذتبخش بود. باور کن پرنده ها قشنگ تر می خواندند...(او یک فرد سمعی است). نفر سوم می گوید: در آن سایه خنک که روی پوستمان وزش نسیم را کاملا حس می کردیم و از همه بهتر وقتی بود که پاهایمان را در آب خنک فرومی بردیم...(او یک فرد لمسی است). حتما تا اینجای مطلب متوجه شده اید که به راحتی می توان این حالت ها را در افراد مختلف تشخیص داد. حال دانستن این موضوع شما را در ارتباط قوی تر و صمیمیت و تاثیرگذاری بیشتر کمک می کند. با هر تیپی از افراد باید مثل خودش و براساس کیفیت حسی خودش رفتار کرد.
این به معنای خلاف میل خود عمل کردن نیست، بلکه برای تاثیرگذاری بیشتر است. اگر لازم است از رئیس خود چیزی بخواهید، فرزندتان را در مورد موضوعی نصیحت کنید و یا همسر خود را راهنمایی کنید با دانستن این که با هر کسی با کیفیت حسی متفاوت چگونه رفتار کنید، بهتر می توانید ارتباط برقرار کنید و اطلاعات لازم را انتقال دهید.
● چگونگی رفتار با بصری ها
افراد بصری به هر آنچه به چشم آید بیشتر توجه می کنند. بصری ها عاشق گل هستند. دوستدار هدیه دادن و هدیه گرفتن هستند. به کاغذ کادو و هدیه علاقه مندند. به اینکه از دید دیگران چگونه اند، خیلی اهمیت می دهند.
با بصری ها باید پرشورتر و پرهیجان تر بود. باید خلاصه صحبت کرد. توضیح و تفسیر زیاد حوصله آنها را سرمی برد. از حرکات دست و چهره در هنگام صحبت بهره ببرید. برای بصری ها کادو ببرید. رفتاری مودبانه و محترمانه داشته باشید به احترام آنها بلند شوید، آنها از آدم های شل و وارفته متنفرند و عاشق هیجان هستند.
● چگونگی رفتار با سمعی ها
سمعی ها به شنیده ها و به گفتار مودبانه و محترمانه بسیار توجه دارند. به اظهار علاقه گفتاری به موسیقی و صدای خوش توجه نشان می دهند. سعی کنید با سمعی ها کمی آرام تر از بصری ها و شمرده و متین صحبت کنید.
تشویق تان بیشتر کلامی باشد. یک «آفرین» و «دوستت دارم» برای یک سمعی هزارمرتبه بیشتر از «یک هدیه» می ارزد. تند صحبت کردن با آنها بی ادبی تلقی می شود.
● چگونگی رفتار با لمسی ها
لمسی ها بسیار ملایم اند. آنقدر که به نظر بعضی ها شل و وارفته هستند، اما در ملایمت آنها متانت است. لمسی ها با آنچه با دست حس می کنند خیلی میانه گرمی دارند.
لمسی ها را باید در آغوش کشید. دستانشان را به گرمی فشرد. آنقدر که با نوازش و در آغوش کشیدن می توان محبت را به لمسی ها ابراز کرد با «دوستت دارم» و «هدیه» این کار میسر نیست. سعی کنید با لمسی ها ملایم صحبت کنید

پرورش موفقیت - روی دیگران تاثیر گذار باشید

اگـر خانم ها از نفوذ خود با خبر بودند وجودشان سرشار از فـخـر و مباهات می شد و اگر مردها هم متوجه می شدند کـه خانم ها تـا چه حد میتوانند تاثیر گذار واقع شوند، آنگاه بدون شک شگفت زده می شدند. 

هـمـه مـا در طـول زنـدگی خود حداقل بر روی ۲۵۰ نفر تاثیر میگذاریم. هـر یک از انسان ها به نوعی مسئولیت رهبری و مـدیـریت دیـگران را بـه عـهـده دارنـد. متاسفانه تحقیقـات گـویای این مطلب است که اکثر خانم ها تاثیر و اعتبار خود را دست کم می گیرند.
در امور منزل می توانید فرزندان خود را در تمیز کردن خانه مدیریت کنید و به آنها ارزشها و اخلاقیات را آموزش دهید. در محل کار نیز می توانید مردم را به خرید و فروش تشویق کنید و با حرف هایی که میزنید و کارهایی که انجام می دهید و با روشی که وظایف محوله خود را انجام می دهید بر روی دیگران تاثیر بگذارید.
بین شهرت و بزرگواری در مقوله مدیریت تفاوت فاحشی وجود دارد. شخصی مثل مدونا مشهور است اما مادر ترزا بزرگوار است. امروزه کمبود بسیار شدیدی به رهبران واقعی و بزرگ احساس می شود، کسانیکه صادق، قابل اعتماد، کامیاب و شایسته باشند و استانداردهای بالای اخلاقی را دارا باشند.
چه بخواهید یا نه، چه باور داشته باشید و یا خیر شما یک فرد تاثیر گذار هستید. مردم به عقاید شما توجه می کنند و اعمال خود را بر اساس آن پی ریزی می کنند. ۸ اصل زیر به شما کمک می کند تا بتوانید تاثیر مطلوبی را بر روی دیگران ایجاد کنید.
۱) آرزوی تغییر دنیا به مکان بهتری را داشته باشید- دامنه دید خود را افزایش دهید. چیزی را بخواهید که فراتر از توانایی هایتان است تا شما را به چالش وادارد. اگر تنها به زمان حال و به شخص خود توجه کنید و تمام مدت در پی جمع آوری مادیات و خوشگذرانی باشید، خیلی زود درگیر خواب غفت می شوید و احساس نارضایتی از زندگی به شما دست میدهد.
مدیریت به معنای کمک گرفتن از دیگران برای تبدیل رویاها به واقعیت می باشد. سعی کنید برای رسیدن به ارزش ها تلاش کنید. برای رویاهایتان از جان خود مایه بگذارید تا بتوانید با فکر کردن به آنها به وجد آیید.
۲) توانایی های خود را شناسایی کنید- هر کدام از ما توانایی هایی داریم که با اتکا به آنها قادر به انجام کارهای بزرگی هستیم اما باید خلا موجود را با کمک گرفتن از افراد مجرب پر کنیم. برای بدست آوردن نتیجه بهتر سعی کنید با گروه کار کنید. باید از توانایی های خود بهره بگیرید و افراد گروه را بر اساس توانایی های شخصی شان گردهم آورید. خانواده شما هم می توانند به نوعی یک گروه محسوب شود. آیا شما به تک تک افراد خانواده در سنجش توانایی هایشان کمک می کنید؟
به عنوان عضوی از یک گروه و یا یک خانواده ، باید دیگر اعضا را مرتبا ملاقات کنید. اهداف خود را تعیین کنید و هر چند وقت یکبار آنرا مرور کنید تا نقطه تمرکز خود را از دست ندهید. اهداف بلند مدت و کوتاه مدت خود را تعیین کنید و عملکرد خود را در هر ۲ تا ۳ سال یکبار ارزیابی کنید تا با این کار انگیزه شما نیز افزایش یابد. شما باید هر کجا که لازم بود اعتبار خود را نیز گرو بگذارید، قدردان باشید و اطرافیانتان را نیز برای رسیدن به اهدافشان تشویق کنید.
۳) تلاش برای بهترین ها- افراد تنها با توجه به رفتاری که در شما می بینند عمل می کنند پس اگر می خواهید در آنها تاثیر بگذارید تا به پله های بالاتر صعود کنند و بتوانید به عنوان مدیر موفقی شناخته شوید لازم است که نه تنها کارهای منطقی را انجام دهید بلکه باید آنها را به درستی نیز انجام دهید. اگر می خواهید چیزی را به دیگران یاد بدهید باید خود در ابتدا آن فاکتورها را رعایت کنید. رهبران پرتاثیر و با نفوذ می بایست همواره برای رسیدن به بهترین ها تلاش کنند.
۴) مُصِر باشید- مادر ترزا یک زن مصمم بود. رمز موفقیت یک مدیر موفق در استقامت و پایداری خلاصه می شود. هیچ گاه میدان را ترک نکنید. شاید دوستان و دشمنان شما را اغوا کنند که از کار کردن دست بکشید اما نباید فریب آنها را بخورید و از مرحله به در شوید. سعی کنید همیشه ثابت قدم و مصمم باشید.
اگر می خواهید دنیا را عوض کنید باید پافشاری به خرج دهید. افراد با نفوذ زندگی خود را با تنبلی و راحتی سپری نمی کنند. آنها افرادی نیستند که استعداد های خاصی داشته باشند بلکه کسانی هستند که از اشتباهات خود درس گرفته، از زمین بلند می شوند و دوباره شروع به تلاش می کنند.
۵) مقاومت به خرج دهید- اگر مدیر هستید باید توانایی حل مشکلات را داشته باشید، گاهی این تصور غلط ایجاد می شود که باید به تنهایی به جنگ تمام مشکلات بروید و یا مثلا اگر مشکلی به وجود آمد پس ما قطعا در وجود خودمان دچار مشکل هستیم. اما واقعیت چیزی جز این است ما بدون توجه به اینکه مشکلات تا چه حد می توانند درد آور باشند باید مسئولیت آنها را به عهده بگیریم و در رفعشان از هیچ تلاشی مضایقه نکنیم. با فرار کاری از پیش نمی رود.
خیلی ساده است که در انتظار بنشینیم تا شخصی از راه برسد و تمام مشکلات ما را به یکباره حل کند. اما شما نباید صبر کنید تا دیگران به کمک شما بیایند، خوب است که از همین حالا خود را برای رویارویی با مشکلات آماده کنید. اگر بر روی کاری که انجام می دهید تسلط داشته باشید، لازم نیست در زمان بروز مشکلات به سوراخ موش پناه ببرید. تفاوتی که بین رهبران و پیروان وجود دارد همین توانایی مواجه شدن با مشکلات و حل آنها به وسیله اتخاذ تصمیمات مناسب می باشد.
۶) یک الگوی مناسب باشید- واقعا جای تعجب دارد که بعضی از افراد خواهان مقام های بالایی هستند اما خواستار قبول مسئولیت نمی باشند. البته طبیعی است که بخواهید از مسولیت شانه خالی کنید، اما اگر می خواهید تاثیر پایدار و مثبتی را بر روی اطرافیان خود بگذارید باید ساعت های متمادی کار کنید. با کار کردن ثابت می کنید توانایی حل مشکلات و انتخاب مسیر درست را دارید. وظیفه یک مدیر خدمت کردن است حال چه در محیط خانه و چه در محل کار.
۷) نیکخو باشید- روزنامه ایالتی ونکوور در یکی از شماره های خود منتشر کرد که هر انسان بالغ روزانه به طور متوسط ۲۰۰ دروغ می گوید. این دروغ ها شامل هر چیزی می شوند: عذر خواهی به دلیل رفتار بد مثلا گفتن جمله ای شبیه به این" من اصلا قصد آزار تو را ندارم" و ... البته بر سر رقم مذکور اختلافاتی وجود دارد اما همه ما به خوبی می دانیم که خیلی کمتر از آنچه که باید و شاید صادق هستیم. اگر خودتان کاری را درست انجام نمیدهید، نباید انتظار داشته باشید که کارمندان و یا حتی فرزندانتان آنرا به درستی و بدون هیچ گونه خطا و اشتباهی انجام دهند. باید زندگی خود را بر اساس یک دستورالعمل اخلاقی قوی دنبال کنید و کلیه تصمیمات خود را بر پایه آن استوار نمایید.
رفتار خود را بر چه اساس پی ریزی می کنید؟ آیا برای خود استانداردهای اخلاقی تعیین کرده اید؟ آیا از عبارتی نظیر "من هیچ وقت چنین کاری را انجام نمی دهم" و یا "این گزینه برای من انتخاب مناسبی نیست" استفاده می کنید؟ اگر برای خود ارزش های اخلاقی قائل نیستید بهتر است همین حالا بنشینید و شروع به نوشتن آنها کنید. اگر برای خود معیار مشخصی نداشته باشید ممکن است در زمان مواجه شدن با وسوسه ها کاری انجام دهید که بعدها موجب پشیمانی ما شما شود.
۸) خداوند را راهنمای خود قرار دهید- الیزلبت دال رییس اسبق صلیب سرخ آمریکا در یکی از مصاحبه های خود اظهار داشت: "برای من اتکا به یک نیروی فرا انسانی خیلی ارزشمند است." اگر بخواهم یک کار دشوار انجام دهم و یک تصمیم جدی بگیرم تنها به توانایی های شخصی خود اتکا نمی کنم بلکه تمام امور را به خدا واگذار می کنم.
درست ۲۴ سال پیش بود که دریافتم نیازمند نیروی برتری هستم. اهدافم مرا راضی نگاه نمی داشتند و ارتباطاتم با افراد دیگر منجر به پر شدن خلا عاطفی من نمی شدند. در سن ۳۶ سالگی بود که تصمیم گرفتم اداره کلیه امور زندگی خود را به دست خداوند بسپارم. او سرچشمه لایزال نیرویی بود که من طلب می کردم. همیشه با خود دعا می کردم که "پروردگارا مرا از همین حالا تا زمانی که مرگم فرا برسد راهنمایی کن."
الیور هلمز می گوید "چیزی که دارای اهمیت است این نیست که در کجا ایستاده ایم بلکه جهتی است که می خواهیم به سمت آن حرکت کنیم." می خواهید طی ۵ سال آینده به کدام سمت حرکت کنید؟ ۱۰ سال و یا ۲۵ سال دیگر چطور؟ قصد دارید آن ۲۵۰ نفری را که بر روی آنها تاثیر می گذارید با خود به کدام سمت بکشانید؟
شما نیز قادر به تغییر خود و دنیای اطرافتان می باشید به شرطی که اجازه دهید تا خداوند راهنمای شما باشد.
شما از این طریق به آرامشی که در جستجوی آن هستید می رسید و می توانید در زندگی خود تعادل برقرار کنید. هیچ کس به تنهایی کامل نیست اما هر یک از ما این فرصت را داریم تا با اتکا به خداوند زندگی خود را تکامل بخشیم.
شما در هر لحظه می توانید با اتکا به نیروی ایمان خود با خداوند ارتباط برقرار کنید. دعا کردن امر ساده ای است و تنها صحبت کردن با پروردگار می باشد. خداوند از درون قلب شما آگاه است. گفتارتان چندان مهم نیست چرا که خداوند با قلب شما عجین گشته است. در این قسمت برای شما یک دعای پیشنهادی داریم:
"پروردگارا می خواهم با تمام وجو خود تو را درک کنم، من نیاز خود را به درگاه تو آورده ام تو نیز درهای خود را بر روی من باز کن و به عنوان منجی مرا یاری ده. کنترل امور زندگی خود را به دستان توانای تو می سپارم باشد که گناهان مرا ببخشایی و مرا در زندگی هدایت کنی تا کسی شوم که تو می خواهی"
آیا این دعا آرزوهای قلبی شما را در بر نمی گیرد؟ شما می توانید همین حالا دعا را شروع کنید تا نیروهای غیبی همانطور که وعده داده شده است به کمک شما آید.
اگر می خواهید خداوند به زندگی شما وارد شود باید همواره از او سپاسگذار و قدردان باشید. او هیچ گاه شما را تنها نخواهد گذاشت. اگر خدای خود را بهتر بشناسید و بفهمید که تا چه حد شما را دوست می دارد آنگاه می توانید طعم حقیقی زندگی را بچشید