آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آشنایی با داروهای ضد افسردگی و عوارض آنها

امروزه متأسفانه بیماری افسردگی یکی از بیماریهای رایج درمیان گروه‌های مختلف مردم است. در بیماری افسردگی واکنش‌ها غیر طبیعی هستند یعنی انسان در برابر ناملایمات و شکست‌ها بیش از حد افسرده می‌شود و زمان افسردگی نیز طولانی‌ترازدیگران در همین شرایط است. علل ابتلا به این بیماری، ارث، تغییرات شیمیایی مغز، از دست دادن والدین در کودکی و حوادث ناخوشایند زندگی، بیماریهای جسمی مختلف و استفاده از بعضی داروها است. جهت درمان، بهترین راه دارو و روان درمانی است. با توجه به این که گاه لازم است از شش ماه تا سه سال این داروها مصرف شود.
● داروهای ضد افسردگی چه نوع داروهایی هستند؟
داروهای ضد افسردگی، گروهی از داروها هستند که برای درمان بیماران افسرده مورد استفاده قرارمی‌گیرند به طوری که وضعیت روحی بیشتر بیماران افسرده با استفاده از این داروها بهتر شده است.
● عملکرد داروهای ضد افسردگی:
این گروه از داروها برخی از مواد شیمیایی را در مغز کاهش می‌دهند. این مواد شیمیایی تحت عنوان نوروترانسمیتر
Neurotransmitters خوانده می‌شود. برای عملکرد طبیعی، مغز به این نوروترانسمیترها نیاز دارد. داروهای ضد افسردگی با قرار دادن نوروترانسمیترها (مواد شیمیایی طبیعی) در دسترس مغز، به بیماران افسرده کمک زیادی می‌کنند.
● عوارضی جانبی داروهای ضد افسردگی:
همانند سایر داروها، داروهای ضد افسردگی ممکن است عوارض جانبی را در فرد مصرف کننده ایجاد کنند. البته کلیه‌ی افراد مصرف کننده به این عوارض جانبی مبتلا نمی‌شوند. هر نوع عارضه‌ی جانبی که فرد، به آن مبتلا می‌شود بستگی به داروی انتخابی پزشک برای فرد افسرده دارد.
● چند نوع داروی ضد افسردگی وجود دارد؟
امروزه انواع مختلفی از داروی ضد افسردگی ساخته شده است، معمولی‌ترین گروه‌های دارویی عبارتند از:
▪ داروهای ضد افسردگی سه حلقه‌یی
▪ داروهایی که به طور انتخابی مهار کننده‌های سروتونینی را تحریک می‌کنند.
▪ مهار کننده‌های مونوآمینواکسیداز
MAOIS
▪ سایر گروه‌های دارویی
داروهای سه حلقه‌یی جهت درمان دراز مدت افسردگی مورد استفاده قرارمی‌گیرد. از داروهای این گروه می‌توان به داروی آمی‌تریپتیلین
Amitriptyline با نام تجاری الاویل Elavil دسیپرامین، Imipramine با نام تجاری جانیمین Janimnine، توفرانیل Tofranil و نورتریپتیلین Nortriptyline با نام تجاری پاملور Pamelor اشاره کرد.
معمول ترین عوارض جانبی این گروه دارویی عبارت‌اند از: خشکی دهان،تاری دید، یبوست، مشکلات ادرار کردن،آب سیاه چشم، اغتشاش فکری و خستگی.
این گروه از داروها علاوه بر عوارض قلبی ممکن است روی فشار خون و تعداد ضربان‌های قلب اثر بگذارند.
گروه جدیدی از داروهای ضد افسردگی،داروهایی همانند فلوکستین
Fluoxetin با نام تجاری Prozac، پاروکستینParoxetine با نام تجاری Paxil و سرترالین Sertraline با نام تجاری Zoloft هستند.
کلیه این داروها (منظور گروه جدید داروها) تحت عنوان گروه
SSRI نامیده می‌شوند. عوارض جانبی داروهای این گروه از داروهای سه حلقه‌یی کمتر است. تعدادی ازعوارض جانبی که به وسیله‌ی‌ داروهای گروه SSRI ایجاد می‌شوند عبارتند از:
کاهش اشتها، تهوع، عصبانیت، بی‌خوابی، سردرد و مشکلات در رفتار جنسی، افرادی که داروی فلوکستین (
Fluoxetin) مصرف می‌کنند، ممکن است علاوه بر عوارض فوق، احساس ناتوانی و خستگی شدید ذکر کنند، به طوری که قدرت برخاستن از جا را نداشته باشند.
بیمارانی که داروهای پاروکستین
Paroxetine برایشان تجویز شده ممکن است از عوارضی مثل خشکی دهان واحساس خستگی شکایت داشته باشند و بیماران مصرف کننده سرترالین Sertraline نیز علاوه برعوارض جانبی عمومی وابسته به داروهای گروه SSRI ممکن است از اسهال شاکی باشند.
از گروه دارویی شماره ۴ و یا گروه سایر داروهای ضد افسردگی می‌توان به داروهای زیر اشاره کرد:
داروی ونلافاکسین
Venlafaxine با نام تجاری Effexor که عوارض جانبی زیر را در بیماران مصرف کننده‌ی این دارو ایجاد می‌کند: تهوع، کاهش اشتها، هیجان و اضطراب، سردرد، بی‌خوابی و خستگی. سایر عوارض جانبی که به نسبت عوارض فوق کمتر معمول هستند عبارتند از:
خشکی دهان، یبوست، کاهش وزن، مشکلاتی در رفتار جنسی، افزایش فشارخون، افزایش ضربان قلب و افزایش میزان کلسترول خون.
داروی نفازودون
Nefazodon با نام تجاری Serzon و عوارض جانبی: سردرد، تاری دید، گیجی، تهوع، یبوست، خشکی دهان و خستگی.
● آیا داروهای ضد افسردگی با سایر داروها،تداخل دارویی ایجاد می‌کنند؟
مصرف داروهای ضد افسردگی، توام با سایر داروها ممکن است تداخل دارویی ایجاد کند. بنابراین هنگام مراجعه به روانپزشک حتماً باید او را از داوهای مصرفی خود مطلع سازید. از بین گروه داروهای ضد افسردگی، داروهای ضد افسردگی سه حلقه‌یی با اکثر داروهای مصرفی تداخل دارویی ایجاد می‌کند.
داروهای ضد افسردگی گروه
SSRI ممکن است اثر برخی از داروهای مصرفی را شدت بیشتری بخشد. اگر این گروه از داروها همراه با داروهای ضد افسردگی سه حلقه یی، ضد هیجان و درمان مشکلات بی‌خوابی مثل دیازپام مصرف شود، اثر داروهای فوق را شدت می‌بخشد.
سایر داروهایی که با داروهای گروه
SSRI تداخل دارویی دارند: داروهای تنظیم کنند‌ه‌ی ضربان قلب و داروی هالوپریدول است.
داروی ونلافاکسین با داروهای فلوکستین، پاروکستین و سرترالین تداخل دارویی دارد. این دارو و همچنین با داروی کوئینیدین(
Quinidine) دارویی که جهت درمان آریتمی‌های قلب تجویز می‌شود، تداخل دارویی ایجاد می‌کند.
ونلافاکسین نیز با داروی تیوریدازین (
Thioridazine) تداخل دارویی ایجاد می‌کند. این دارو میزان جذب ونلافاکسین Venlafaxine را در بدن افزایش می‌دهد. مصرف داروی نفازودون (Nefazodon) توام با داروهای تریازولامTriazolam و آلپرازولام Alprazolam میزان جذب هر دو داروی فوق را در بدن افزایش می‌دهد. داروی نفازودون با داروی ترفنادینTerfenadine که هر دو داروها جهت درمان مشکلات حساسیتی تجویز می‌شوند، تداخل دارویی ایجاد می‌کند؛ مصرف توام این داروها باعث بی‌نظمی‌ ضربانهای قلب می‌شود

افسردگی

انواع افسردگی:

افسردگی اقسام گوناگون دارد، شایع‌ترین آن افسردگی ماژور است که فرد مبتلا به آن گاهی شاد و خوشدل و موقتاً فعال می‌شود. نوعی از افسردگی ماژور به افسردگی مالیخولیایی موسوم است که بیمار هیچ‌گاه از چیزی دلخوش نمی‌شود. در حدود ۱۵% مبتلایان به افسردگی ماژور معمولاً خلق و خوی اندوهگین دیده می‌شود. مثلاً بیمارخود را گناهکار و غیر قابل بخشش تصور می‌کند. حدود ۱۵% مبتلایان به افسردگی ماژور نیز دچار روان پریشی می‌شوند.
نوع دیگری از افسردگی وجود دارد به نام (افسردگی غیر معمول) که برخلاف اسمش شایع است. علامات مرضی آن عکس‌علامات مرضی افسردگی معمولی است که مبتلایان کم می‌خوابند و کم می‌خورند. مبتلایان به افسردگی غیرمعمول زیاد می‌خوابند و زیاد می‌خورند و به سرعت اضافه وزن پیدا می‌کنند.
به قول یکی از متخصصان برجسته‌ی بیماری افسردگی (دونالد کلاین) افسردگی غیر معمول (مزمن) است نه (دوره‌یی)؛ از بلوغ آغاز می‌شود و بیماران نسبت به همه‌ی امور کم توجه‌اند.
نوع دیگر افسردگی روان رنجوری است که عموماً حدود دو سال طول می‌کشد و علامات مرضی آن خفیف‌تر از افسردگی ماژور است ولی بیمار همواره احساس ناراحتی می‌کند.
شیوع افسردگی در قرن بیستم به خصوص بعد از دو جنگ جهانی بیشتر شده است، علت آن را مصرف دارو و الکل، افزایش استرس و کاهش اشتغال گفته‌اند؛ علت دیگر افزایش افسردگی تغییرات اساسی اجتماعی است.
گروهی از روانشناسان بر این باورند که جامعه‌ی کنونی کانونی ناسالم در درون افراد به وجود آورده وآنها را بیش از اندازه به رضایت خاطر و شکست‌های شخصی وابسته کرده است.
آنچه گفته شد جنبه‌ی‌ نظری دارد ولی بعضی از پژوهشگران درباره‌ی جنبه‌ی‌ علمی علت‌ها اظهار نظر کرده‌اند.
براساس پژوهش‌های آنها تلویزیون منشاء عمده‌ی افسردگی
Paul Kottl روان پزشک مرکز پزشکی پنسیلوانیا کشف کرده‌ است که؛ ارتباط تنگاتنگی بین ‌دسترسی مداوم کودکان به تلویزیون و افسردگی ماژور در ۲۴ سالگی وجود دارد Kottl می‌نویسد:
«اثرات اجتماعی برنامه‌های چند ساعته‌ی تلویزیونی، باید از دلایل شروع زودرس افسردگی ماژور در نوجوانان به حساب آید، هزاران ساعت تماشای تلویزیون،کودکان را در معرض خشونت‌های ابلهانه‌ی مکرر قرار می‌دهد و آنها را هر چه بیشتر از تماس‌های اجتماعی با همسالان و خانواده دور می‌کند».
افسردگی ماژور بیشتر در دهه‌های سوم و چهارم زندگی ظاهر می‌گردد و در غالب افراد بین شش ماه تا یکسال، حتی بدون درمان رفع می‌شود؛ ولی اگر درمان شود بعد از چند هفته از بین می‌رود. بازگشت افسردگی در بیش از نیمی از افراد ظرف دو سال بعد از رویداد نخستین رخ می‌دهد .
خطر افسردگی با تعداد بازگشت‌ها افزایش می‌یابد. به این معنی که بعد از دو بازگشت، هفتاد درصد و بعد از سه بازگشت به نود درصد می‌رسد.
● عوامل زیر خطر بازگشت افسردگی را افزایش می‌دهد:
▪ اگر نخستین افسردگی پیش از بیست ‌سالگی رخ داده باشد و سابقه‌ی‌ خانوادگی موجود باشد.
▪ اگر نخستین افسردگی شدید باشد و دیر به درمان اقدام شده باشد.
▪ اگر بیماری روانی دیگری نیز وجود داشته باشد.
▪ اگر فرد نسبت به استرس‌ها یا دیگر عوامل اجتماعی آسیب پذیر‌تر باشد.
▪ اگر فرد از افسردگی قبلی کاملاً بهبود نیافته باشد.
▪ اگر افسردگی در اواخرعمر رخ داده باشد.
● افسردگی مشکلی در بین جوانان:
اغلب افراد جامعه، جوانان را انسانهایی مضطرب و نگران تصور می‌کنند؛ یعنی افرادی با نوسانات عاطفی و هیجانات شدید و ناگهانی. جوانان با بسیاری از برخوردهای جدید و فشارهای روانی خصوصاً در اوج دوران بلوغ رو به ‌رو هستند وبه این دلیل بعضی از آنان دچار مشکلات زیادی می‌گردند.
بیشتر مردم بنا به برداشت‌های شخصی، نوسانات عاطفی جوانان را جزئی از تغییرات عادی و بخشی از دوره‌ی بلوغ می‌دانند.
باوجود این مشخص گردیده که تمامی این نوسانات عاطفی نباید ناشی از رشد و پیشرفت در دوره‌ی بلوغ و نوجوانی باشد.
در حقیقت برای بسیاری از جوانان نشانه‌هایی مانند ناخوشایند بودن زندگی، نارضایتی، سر در گمی، تنهایی و انزوا، احساس بی‌ارزش بودن و رفتارهای ضد اجتماعی و ... ممکن است و یا می‌تواند نشانه‌هایی از افسردگی باشد.
سالها تصور می‌شد که کودکان و نوجوانان به افسردگی مبتلا نمی‌شوند. اما در حال حاضر مشخص و تأکید شده است که جوانان هم مانند دیگر افراد ممکن است به بیماری افسردگی مبتلا ‌گردند. افسردگی حالتی است که به طور آشکار و مشخص با عواملی مانند: نوع زندگی روزانه، انواع مشاغل اجتماعی، عادی بودن زندگی روزمره و خوش و بشاش بودن بستگی دارد. متأسفانه در سی‌ سال گذشته سرعت خودکشی در جوانان سه برابر شده است.
از سویی دیگر می‌توان چنین برداشت نمودکه افسردگی جوانان به درمان و برنامه‌های درمانی به شکل رضایت‌بخش جواب می‌دهد.
به همین دلیل و برای آگاهی از انجام کمک‌های ضروری باید پدرها و مادرها، آموزگاران و افراد جامعه را به شناختن بیماری افسردگی در مراحل مختلف زندگی تشویق نمود.
اگر شما نوجوانی را می‌شناسید و حدس می‌زنید که از افسردگی رنج می‌برد، در بهترین موقعیت کمک کردن به او قرار دارید، اما متأسفانه و در بیشتر مواقع تشخیص این که نوجوانی افسرده است یا خیر مشکل است.
گاهی نوجوانان وجوانان نسبت به روابط خود با دیگران بی‌احساس هستند و چهره‌یی غمگین دارند و یا از دیگران مایوسند و خود را بی‌یاور می‌بینند.
این را بدانیم که در این حالت، در ابتدا این گونه جوانان نیاز به فردی دارند که به سخنان آنان گوش دهد نه این که به نصحیت بپردازد. این یک نوع مهارت است که باید مورد توجه فرد کمک کننده قرارگیرد. در همین راستا باید جوان افسرده را به زندگی کردن تشویق و امیدوار نمود.
زیرا بلافاصله بعد از شروع کردن برنامه‌های درمانی امکان دارد جوان افسرده زندگی روشن و امیدوار کننده‌یی را در پیش روی خود داشته باشد

افسردگی

در زندگی مدرن امروزی، متأسفانه خیلی‌ها با افسردگی، کم و بیش آشنائی نزدیکی دارند؛ به‌طوری که در بعضی جاها داروی افسردگی به اندازهٔ ”آسپرین“ مشهور و شناخته شده است. افسردگی علت‌های مختلفی دارد. بعضی از انواع آن، خفیف بوده و می‌توان آن را با استفاده از مواد غذائی مداوا نمود. 

کیک و شیرینی‌جات چون سرشار از کربوهیدرات می‌باشند، در کیمیای مغز و اعصاب، نقش مهمی دارند. به این دلیل، چون در موقع رژیم غذائی از مواد به اندازهٔ کافی استفاده نمی‌شود، تعادل روحی بیشتر به‌هم می‌خورد.
بعضی مواد مانند بادام، تخم کدو، لوبیا و بادام زمینی، در شخص احساس آرامش و راحتی ایجاد می‌کند.
● برای مبارزه با افسردگی، مصرف چه مواد غذائی توصیه می‌شود؟
برای مداوای افسردگی و تقویت اعصاب، مصرف ویتامین ”ب“ توصیه می‌شود. این ویتامین یا به‌صورت قرص استفاده می‌شود و یا به‌جای آن می‌توان از مواد غذائی زیر استفاده کرد:
▪ ویتامین ب ۱: در برنج، گندم و لوبیا
▪ ویتامین ب ۳: در تخم‌مرغ، حبوبات و گوشت سفید (مرغ، ماهی، بوقلمون)
▪ ویتامین ب ۶: در حبوبات و محصولات دریائی
▪ ویتامین ب ۱۳: در ماهی و لبنیات

ارتباط افسردگی با بیماریهای دیگر

افسردگی اغلب به‌طور همزمان با بسیاری از بیماریها مثل بیماری قلبی، سکته مغزی، سرطان و دیابت می‌تواند بروز پیدا کند.

افسردگی موجود همراه این بیماریها اغلب فراموش شده و درمان نمی‌شود. مطالعات اخیر تأکید بر این نکته دارد که برای حصول نتیجه خوب از بیماریهای ناتوان‌کننده بالا باید افسردگی و زمینه آن را به‌درستی تشخیص و درمان کرد.
● افسردگی و بیماریهای قلبی
شواهد قوی وجود دارد که وجود افسردگی ریسک بیماری قلبی را در افراد افزایش می‌دهد. آنالیزهای آماری ثابت کردند که وجود افسردگی شدید (عمده) در افراد ۴ برابر آنها را در مقابل انفارکتوس قلبی در یک دوره ١٣-١٢ ساله آسیب‌پذیرتر می‌کند.
حتی در افرادی که افسردگی خفیف دارند، احتمال ابتلا به بیماری قلبی دو برابر بیشتر است. اکنون سؤال اینجاست که آیا درمان افسردگی احتمال ابتلا به بیماری قلبی را کاهش می دهد یا خیر؟ سؤالی که تحقیقات آینده جواب آنراخواهد یافت.
● افسردگی و دیابت
افسردگی در طول زندگی هر شخص را می‌تواند هدف قرار دهد. ولی وقتی شخص دچار دیابت است مشکل بسیار حادتر است.
این اتفاق در میان ١٦ میلیون آمریکایی روی داده است. درمان بیماری افسردگی در بیماران دیابتیک به‌طور قابل توجهی به بهبود کیفیت زندگی و همچنین کنترل دیابت کمک می‌کند. از طرفی مطالعات زیادی در کالیفرنیا و واشنگتن نشان داده است که وجود دیابت احتمال افسردگی در شخص را دو برابر می‌کند.
علت زمینه‌ای که بین دیابت و افسردگی وجود دارد هنوز ناشناخته است. افرادی که دچار دیابت هستند و همزمان اختلالات افسردگی را از خود بروز می‌دهند، به‌طور قابل توجهی عوارض دیابت در آنها بیشتر است.
● افسردگی و اضطراب
تحقیقات دانشمندان نشان می‌دهد که افسردگی اغلب با اختلالات اضطرابی مثل (ترس، وسواس، ترس از اجتماع یا ...) همراه است.
اما هنوز مشخص نیست که آیا افرادی که علائم این دو اختلال را دارند به دو بیماری مجزا مبتلا هستند و یا اینکه یک بیماری واحد است که علائم هر دو اختلال را با هم دارا می‌باشد. مطالعات نشان داده است که ٢٠ تا ٩٠ درصد مبتلایان به هراس، دوره‌های اختلال افسردگی عمده دارند.
از علائم این اختلال توأم می‌توان موارد زیر را نام برد:
لرزش، طپش قلب، خشکی دهان، ناراحتی معده ـ روده و موارد دیگر. برای درمان آنها از
داروهای ضداضطراب و افسردگی استفاده می‌شود و روان‌درمانی بسیار مؤثر می‌باشد.
● افسردگی و چاقی
به‌طور کلی تحقیقات نشان داده است که در بعضی از افراد افسرده افزایش وزن مشاهده می‌شود.
در این افراد کاهش وزن به‌طور قابل ملاحظه‌ای به اعتماد به نفس آنان و همچنین کیفیت بهتر زندگی و بهبودی آنان از افسردگی کمک می‌کند.
● افسردگی و تیرویید
افسردگی در طیف وسیعی از بیماریها می‌تواند اولین نشان بیماری باشد مثل کم‌کاری غده تیرویید. بنابراین پزشک باید در ابتدای درمان علاوه بر معاینه کامل جسمی و عصبی و آزمایشات معمول عملیات تشخیص مربوط به کارکرد تیرویید و همچنین غده فوق کلیوی را انجام دهد

۷ روش برای کاهش افسردگی و تجدید شادابی

با وجود مشکلات کوچک یا بزرگ، یافتن راهی برای رهایی کامل از استرس نه تنها سلامت روانی را حفظ می کند ‌بلکه می تواند نجات دهنده زندگی باشد. استرس همیشگی می تواند به قلب آسیب رساند و حتی گرفتگی شریان‌های ‌قلبی را تشدید کند. تحقیقات جدید نشان می دهد این شرایط باعث ایجاد برخی از هورمون‌های استرس در جریان ‌خون می شود که ضعف سیستم دفاعی بدن را موجب می گردد و ما را در مقابل بیماری‌های عفونی مانند ‌سرماخوردگی و آنفلوانزا آسیب پذیرتر مــی کـنــد، هـمـیــن‌طــور ارتـبــاط تـنـگــاتـنـگــی بـیــن بیماری‌هایی از قبیل سوزش معده و ‌تبخال تا آسم و سرطان با سطوح بالای استرس در بدن وجود دارد. افزایش استرس حتی می تواند افت حافظه را با ‌بالا رفتن سن تشدید کند. ‌ولی نگران نباشید. راههای اثبات شده ای وجود دارند که استرس را از بین می برند. 

۱) کاری انجام ندهید: حداقل یک بار در روز، ۵ یا ۱۰ دقیقه آرام بنشینید و کاری انجام ندهید. به صداهای اطراف، ‌احساستان و هر گونه کششی در گردن، شانه ها، بازوها، سینه و غیره تمرکز کنید. ‌نشستن، به تنهایی ضربان قلب را کاهش می دهد و فشارخون را پائین می آورد، یعنی با دو مورد از آشـکـارتـریـن ‌تـاثـیـرات اسـتـرس مـقابله می کند. همچنین دیدگاه شما را عوض می کند و احساس کنترل بر موقعیت‌ها را افزایش می‌دهد. جیمز کارمودی فیزیولوژیست و مدیر تحقیقات مرکز تکامل ذهن در دانشگاه ماساچوست می گوید: مطالعات ‌نشان می دهد که موقعیت‌های بسیار استرس زا مواردی هستند که نمی توانیم آنها را کنترل کنیم. او ادامه می دهد: "هنگامی که مردم در برنامه ارائه شده توسط ما این روش را امتحان می کنند، ‌احساس کنترل خود را دوباره به دست می آورند و استرس را کاهش می دهند."
‌۲) با صدای بلند بخندید: همیشه موضوعی برای خنده در دست داشته باشید، این موضوع می تواند ، مجموعه ای از تکه‌های طنز مورد ‌علاقه تان، یا صداهای بامزه ای که فرزندتان یا یک دوست از خودش درمی آورد باشد. حتی می توانید چند لحظه ‌در مورد تماشای سریال کمدی مورد علاقه تان فکر کنید. اغلب در طول روز یکی از این موارد را انجام دهید.‌لی بارک یک پژوهشگر می گوید: " یکی از موثرترین روش های کاهش استرس شب هنگام اتفاق می افتد، یعنی ‌هنگامی که مشغول تماشای سریال مورد علاقه تان پس از یک روز طولانی هستید.حتی در انتظار خنده ماندن نیز، به انسان آرامش می دهد. در نتایجی که سال گذشته گزارش شده، برک و ‌همکارانش دریافتند که گفتن این موضوع به داوطلبان که در یک آزمـایـش، فـیـلـم ویـدئویی خنده داری را تماشا ‌خواهندکرد،خوش خلقی بیشتری در آنها ایجاد نموده و فوراً سطوح اســــــــــــتــــــــــــــــــــــــرس آنــــــــــــهــــــــــــــــــــــــا را کـــــــــــــــــــــــاهـــــــــــــــــــــــش داد.
‌۳) موسیقی گوش دهید: هنگامی که با یک کار دلهره آور مواجه می شوید، به موسیقی گوش فرا دهید - این موسیقی می تواند ‌از نوع کلاسیک، ملی یا جاز باشد - در محل کار هم می توانید از سی دی درایو کامپیوتر خود استفاده کنید تا ‌موسیقی قابل دسترستان بـــاشـــد.‌در تــحــقــیـقــی کـه در دانشگـاه مـونـاش در ویــــــــکــــــــتـــــــــــــــوریـــــــــــــای اســــــتـــــــــــــرالــــــیـــــــــــــا انــــــجــــــــــــام شــــــــــــد، بــــــــــــه دو گروه از دانشجویان گفته شد تا یک نطق ‌شفاهی تهیه کنند. بعضی در سکوت کار کردند، عده ای دیگر به مــــوســـیـــقــی گــوش دادنــد. اسـتــرس بــاعـث ‌افـزایـش فشارخون و بالا رفتن ضربان قلب کسانی که در سکوت کار می کردند شد، ولیکن در داوطلبانی که در ‌گروه موسیقی بودند، مقادیر فوق، ثابت باقی ماند. از طرفی آنها اعلام نمودند که استرس کمتری در ضمن کار ‌احساس نمودند.
‌۴) مثبت بیندیشید: بدین ترتیب به شخص یا چیزی که عمیقاً مورد علاقه تان است (در هر مکان) از۵ثانیه تا ۵ دقیقه فکر کنید. یا ‌منظره ای از یک تعطیلات آرام را تصور کنید یا عبارتی که باعث ایجاد احساس مثبتی نسبت به خود و جهان ‌اطرافتان می شود را در ذهنتان مرور کنید. ‌به نظر می رسد که فکر کردن همانند پندی از یک کارت تبریک است! شاد فکر کردن و افکار آرامش بخش می تواند ‌با تغییرات فیزیولوژیک که هنگام به‌وجود آمدن اســــتــــــرس اتـــفــــــاق مــــــی افـــتـــنــــــد مـــقــــــابـــلــــــه کـــنــــــد.
‌۵) قدم بزنید: از پشت میز، صندلی - در هر موقعیتی که هستید - بلند شوید و ۱۰ دقیقه راه بروید. بسیاری از مردم ‌این حس درونی را دارند که پیاده روی به آرامششان کمک می کند. امروزه دانشمندان در حال اثبات این موضوع ‌هستند.
۶) نفس عمیق بکشید: بدین ترتیب برای پنج دقیقه، تنفس خود را آهسته تر کنید و در حدود۶ بار در دقیقه نفس بکشید.به عبارت دیگر، ‌مدت ۵ ثانیه عمل دم، ۵ ثانیه عمل بازدم انجام دهید. چند نفس ‌عمیق شما را مجبور می کند که شانه های خود را بکشید و ماهیچه های سفت را شل کنید. براساس یک تحقیق بین المللی در سال ۲۰۰۱، تنفس آرام مزایای غیر قابل پیش بینی دیگری نیز دارد. محققان دریافته اند هنگامی که مردم ‌یوگا می کنند و یا در حال عبادتند، تنفس آنها به یک ریتم۵ ثانیه دم و ۵ ثانیه بازدم کاهش می یابد که با۱۰ ثانیه ‌نوسان دوره ای که به طور طبیعی در فشارخون اتفاق می افتد برابری ‌می کند. همزمانی تنفس با این ریتم‌های ‌واقعی عروق قلبی، باعث می شود که نه تنها فرد احساس آرامش بیشتری کند، بلکه پیشرفت در سلامت سیستم‌های ‌قلبی - عروقی را نیز موجب می گردد.
۷) با آرامش برخیزید: درست قبل از ترک تختخواب و بلافاصله بعد از اینکه زنگ ساعت به صدا درآمد،۵ دقیقه ‌بـــــــــــرای آرام کــــــــــردن بــــــــــدنـــــتــــــــــان وقــــــــــت صــــــــــرف کـــــنـــــیــــــــــد. با منقبض کردن انگشت‌های پا شروع کنید، سپس با اختیار خود آنها را شل کنید. بعد در مورد ماهیچه های کف پا و سپس عضله های ساق پا، ران پا و باسن همین کار را انجام دهید. به ‌طرف بالا این روش را ادامه دهید تا بالاخره با جمع کردن وسـپـس شـل کـردن عـضـلـه هـای صـورت بـه آن خاتمه ‌دهید

۱۰ راهنمایی برای کنار آمدن با افسردگی در روابط شخصی

اگر با کسی رابطه دارید که او دچار افسردگی است، راهنمایی‌های زیر می‌تواند به دوست شما کمک کند: 

۱) اطلاعات خود را کامل کنید
اطلاعات خود در مورد افسردگی و علل، نشانه‌ها و روش‌های درمان آن را کامل کنید.
۲) واقعیت‌ها را از افسانه‌ها جدا کنید
خود را جای او قرار دهید. یاد بگیرید که افسردگی چه حسّی در آدم به وجود می‌آورد. به درک نادرستی که مردم از بیماری روانی دارند و او باید با آن کنار بیاید فکر کنید. واقعیت‌هایی درباره این که افسردگی واقعاً چیست را به دست آورید.
۳) مواظب خودتان باشید
احساس افسردگی واگیردار است. به طور متناوب، خود را یک گام عقب بکشید و باتری‌هایتان را دوباره شارژ کنید!
۴) پشتیبان جلب کنید
احساس ناراحتی، عصبانیت یا ناکامی طبیعی است. این احساسات، واکنش طبیعی به یک وضعیت خسته کننده و فرساینده است. به گروه‌های پشتیبان بپیوندید، با یک دوست نزدیک صحبت کنید یا با یک روان درمانگر مشورت نمائید. نکته مهم این است که ناکامی خود را تخلیه کنید و نگذارید درون شما شکل بگیرد و رشد کند.
۵) در کنارشان باشید
هنگامی که دریچه دلشان را به روی شما می‌گشایند با حوصله به حرف‌هایشان گوش دهید و اجازه دهید سر بر روی شانه شما بگذارند و گریه کنند. با آن‌ها صبور باشید. بگذارید بفهمند که شما به آن‌ها اهمیت می‌دهید. مطالبی که در تحقیقات خود راجع به افسردگی یاد گرفته‌اید را با آن‌ها در میان بگذارید. بگذارید بفهمند که تقصیری ندارند و افسردگی نشان ضعیف یا بی‌ارزش بودن آن‌ها نیست.
۶) به خودتان نگیرید
به یاد داشته باشید که رفتار افراد افسرده لزوماً خطاب به یک فرد «واقعی» نیست. افراد افسرده دچار اختلال در مهارت‌های اجتماعی هستند. آن‌ها ممکن است کناره‌جو و خجالتی یا اخمو و عصبانی باشند. هنگامی که فرد افسرده گرفتار خشم و عصبانیت است، علتش این است که از دست خودش و احساسی که دارد عصبانی است. هنگامی که همسر شما میل برقراری رابطه جنسی ندارد، این را به خود نگیرید. کمبود انگیزه‌های جنسی یکی از نشانه‌های کلاسیک افسردگی است و به هیچوجه به معنی این که او عاشق شما نیست نمی‌باشد.
۷) در کارهای خانه کمک کنید
افراد افسرده تنبل نیستند، بیمار هستند. فعالیت‌های روزانه مثل نظافت خانه، پرداخت صورت‌حساب‌ها یا باغبانی ممکن است برایشان توان‌کاه باشد. شما بهتر است مدتی جور آن‌ها را بکشید. درست مثل این که سرما خورده‌اند و احتیاج به استراحت دارند.
۸) درمان را جدّی بگیرید
دارو درمانی و روان درمانی برای بهبودی آنان بسیار ضروری است. به آن‌ها کمک کنید که درمان را جدّی بگیرند. کمک کنید که ترسشان از درمان بریزد. اگر فکر می‌کنید که به فکر خودکشی افتاده‌اند باید فوراً به دنبال کمک برآئید.
۹) به آن‌ها امید بدهید
هر نوع کمکی که به آن‌ها عرضه کنید، خواهند پذیرفت. این کمک‌ها می‌تواند به شکل ایمان به خدا، عشق به فرزند یا هر چیز دیگری باشد که به آن‌ها شوق زندگی بخشد. ببینید چه کارهایی مناسب آن‌هاست و بهشان یادآوری کنید.
۱۰) بی‌قید و شرط دوستشان بدارید
عشق خود را بدون قید و شرط نثارشان کنید و بگذارید بفهمند که این بیماری آن‌هاست که شما را نارحت کرده است نه خود آن‌ها

تنها علاج‌ عشق‌، ازدواج‌ است‌. بوخوالد

نیاز انسانها

ما انسانها در زندگی فقط نیازمند سه چیز هستیم : 
ایمان
دوست داشتن
صداقت

بقیه چیزای دنیا مال خودش!

۵قدم جلوتر از دختران

کنترل خشم 

خشم چیز بدی است و نشانه ی رشد یک ویژگی نامناسب است.خود شما از آن اجتناب کنید. با دخترتان درباره آن حرف بزنید و هر جایی که می توانید الگوی او شوید. نشان دهید که شماهم از خشم پرهیز می کنید.
به دختران،خویشتن داری و دوری جستن از خشم را آموزش دهید. آن قدر در توصیه ی" خشمگین نشدن" بکوشید که ملکه ی ذهن او شود.
خود شما هم بی جهت و به دلایل بی مورد خشمگین نشوید. بر سر خدمتکارتان فریاد نکشید. بی جهت، به طرف اشخاص چیزی پرتاب نکنید. بگذارید که الگو و سرمشق شایسته فرزند خود باشید.
۲) مراقب حسادت باشید
حسادت هم مثل خشم، بخشی از طبیعت انسان است. و در این میان بعضی فکر می کنند که بیشتر یک ویژگی زنانه است. خوشبختانه می توان با اندیشیدن، خواندن و نگاه کردن از شدت این صفت منفی کاست. درباره مشکلات ناشی از حسادت کتاب بخوانید. از تجربه های شخصی خود دلیل و مورد بیاورید.
مراقب نشانه های حسادت باشید. اگر می بینید دختر شما به آن چه دوستانش دارند حسادت می کند، این احساس را در او نابود کنید.
۳) گفتن قصّه
قصّه ی خوب می تواند سبب شود که دخترتان زندگی را با دیدی مثبت نگاه کند. قصّه می تواند بر شمار دوستان او بیفزاید. قصّه ها را مرتب برایش تکرار کنید. بسیاری از قصّه ها آموزنده اند و بیش از درس و دانشگاه به دختران ما مطلب یاد می دهند.
۴) نق نزنید
به خصوص جلوی دخترتان به شوهرتان نق نزنید و غرولند نکنید. حتی اگر احساس کردید که باید غرولند کنید، در خلوت به دخترتان بگویید از این عادت بدی که دارید شرمنده اید و قصد دارید هرطور شده خودتان را از شرّ آن نجات دهید.
این طوری در چشم دخترتان مانند یک قهرمان ظاهر می شوید. اذعان به اشتباه، از شما انسان عاقل تری می سازد. دخترتان هم از این رفتار شما سود می برد.
غرولند کردن نشانه ی ذهن مغشوش است. علّتش این است که امور ساده و بی اهمیّت را بزرگ جلوه می دهید. موش را غول می کنید. درست بیندیشید.
۵) تصمیم گیری
زندگی در مجموعه ای از تصمیم گیری ها خلاصه می شود. این که چه مواقع از خواب بیدار شویم. چه لباسی بپوشیم، چه بخوریم و ...
بسیاری از ما وقتی دخترانمان را بیش از اندازه مورد حمایت قرار می دهیم به آن ها ظلم می کنیم. مادرها باید به این نتیجه برسند و تصمیم بگیرند که به دخترانشان تا چه اندازه آزادی عمل و پول بدهند. یک راه مشخص و یا یک راه ساده وجود ندارد. باید به کلیّت آن نگاه کرد.
راهی برای این کار وجود دارد. وقتی دخترتان به اندازه کافی بزرگ شد، به او مسوولیّت هایی واگذار کنید. به او کارهایی در منزل بدهید. این روزها زن ها تصمیمات زیادی می گیرند. در گذشته تصمیم گیری زن ها مشمول امور جزیی و بی اهمیّت می شد، امّا امروزه باید تصمیمات مهم بگیرند.
خرید لباس، خرید مواد ساختمانی، خرید اتومبیل، خرید خانه، یخچال و بسیاری از اقلام ریز و درشت نمونه هایی است که می توان به آن اشاره کرد.
اگر در کودکی مسوولیّت هایی را به دخترتان واگذار کنید، به او در کار تصمیم گیری کمک می کنید و شرایطی فراهم می سازید که بعداً تصمیمات عاقلانه تری بگیرد

۵ جمله معجزه آسا

بعضی از کلماتی را که شما به کار می برید می تواند تأثیر بسیار زیادی روی فرزندانتان بگذارد حتی اگر فکر می کنید که آنها نشنیده می گیرند. طرز بیان شما هنگامی که چیزی می خواهید، پاسخی می دهید و یا توضیحی می دهید کودکان را ترغیب می کند به این که در کار گروهی شرکت کنند و یا اعتماد به نفس پیدا کنند و شاید هم بر عکس باعث می شود که احساس سرخوردگی و یأس و ناامیدی کنند. آقای چیک مورمن، دبیر یکی از مدارس در میشیگان و پدر ۴ بچه، در سمینارهای مختلفی در سراسر کشور به آموزش مهارت های گفتاری والدین نسبت به فرزندانشان می پردازد. همچنین در کتاب جدیدش تحت عنوان «والدین می گویند: چگونه با فرزندانمان صحبت کنیم تا حس اعتماد به نفس و مسئولیت پذیری را در آنها به وجود آوریم.» شرح و تفصیل عباراتی که همیشه والدین به کار می برند و باعث آزردن بچه ها شده و همچنین کلمات مفید و سودمندی که کودکان را هر چه بیشتر به والدین نزدیک می کند، می پردازد.

۱) لطفاً خودت تصمیم بگیرزمانی که فرزندتان در انجام بعضی کارها از شما کمک خواست و یا این که نظر شما را در بعضی کارها خواست اگر از این عبارت استفاده کنید که تو خودت بهتر می دانی چون تو مسئول کارهای خودت هستی، خیلی بهتر است. به عنوان مثال، شما باید به او و دوستش بگویید:« لطفاً تصمیم بگیرید که یا آرام و بی صدا بازی کنید و یا این که بیرون بروید.» اگر همچنان تا پنج دقیقه بعد با سرو صدا بازی کردند، می توانید به آنها بگویید:« فکر می کنم که تصمیم گرفته اید بیرون بازی کنید.» با این کارتان نه تنها درباره عمل و عکس العمل به او آموزش داده اید بلکه او خود متوجه اشتباهش شده و بیرون می رود یعنی او کاملاًً متوجه شده که خودش در انتخاب این کار تصمیم گیرنده بوده است.
۲) من دوستت دارم، ولی از این رفتار خوشم نمی آید اگر شما قصد ادب کردن فرزندتان را دارید و همچنین می خواهید که او دیگر این کار اشتباه را انجام ندهد- اگرچه کودک متوجه کار اشتباه خود شده ولی این کار باعث نمی شود که او شخص بدی شود. به او بگویید که او را دوست دارید و به نحوی این جمله را بیان کنید که او متوجه نارضایتی شما شده و همچنین گونه ای وانمود کرده که هدف از این کار صرفاً برای این می باشد که او تشخیص دهد که چه کاری در خور اوست، نه این که قصد تنبیه کردن او را دارید و شما نیز باید به جای فریاد زدن هر چه بیشتر خونسردی خودتان را حفظ کنید.
۳) از تو می خواهم که در حل بعضی از مشکلاتم به من کمک کنی اگر فرزندتان کاری انجام می دهد که باعث عصبانیت شما شده مثلاً در هنگام شام خوردن شلوغ می کند و یا با غذایش بازی می کند به گونه ای وانمود کنید که مشکلی دارید. از او دریافتن راه حل کمک بخواهید، شاید فقط او زمانی که شما مشغول چیدن ظروف هستید شلوغ می کند. در این روش، او احساس خودبزرگ بینی کرده و به شما کمتر به عنوان یک مخالف می نگرد. ممکن است تنها راه حل این کار ترک کردن رفتار زشت او باشد و در نتیجه باعث جلب رضایت شما می شود، بعد از این هم چگونه می توانید آسوده خاطر باشید که او با یادآوری گذشته دیگر این کار را تکرار نخواهد کرد.
۴) آنچه را که واقعاً می خواهید به او بگویید وقتی که کودکان عصبانی می شوند، ممکن است کلماتی را بر زبان بیاورند مانند: «شما احمق هستید!» یا «از تو متنفرم» چون در این لحظه حساس اینها کلماتی هستند که بچه ها فکر می کنند می توانند بگویند. ولی شما باید با گوشه و کنایه به معنای کلمات او اشاره کنید و متوجه شوید که چه چیز باعث عصبانیت او شده است. شما باید منظور او را درک کرده به طور مثال: «آیا عصبانیت شما به خاطر این است که دوستتان مسائل خصوصی شما را با من درمیان گذاشته است؟» زمانی که فرزندتان یاد گرفت که چگونه احساساتش را کنترل کند، بعد از این هم قدرت بیان بهتری با دیگران خواهد داشت، حتی وقتی که شما در کنارش نباشید تا به او کمک کنید.
۵) افراد گوناگون نیازهای متفاوتی دارند وقتی که فرزندتان خیلی واضح و روشن می گوید که «این عادلانه نیست!» شما باید به او کمک کنید تا متوجه شود که در حقیقت با هر فردی نمی توان رفتار یکسانی داشت. این جمله معنی واقعی کلمه «عادلانه» را توضیح می دهد: یعنی «هر فردی از افراد خانواده زمانی به چیزی نیاز دارد که مخصوص اوست.» به طور مثال: اگر یکی از کودکان شما به عینک احتیاج دارد، شما به منظور رعایت عدل و انصاف برای فرزند دیگرتان عینک نمی خرید. وقتی که کفش کتانی یکی از بچه ها تنگ می شود، این بدان معنا نیست که برای دومی هم باید کفش کتانی خرید و اگر یکی از آنها به عفونت گوش مبتلا شود آیا شما هم به هر دوی آنها آنتی بیوتیک می دهید

۳ عامل عمده اختلاف خواهر و برادرها

معمولاً خواهر و برادرهای بزرگتر درباره این که کودک تازه چقدر بامزه خواهد بود، افکار جالبی دارند. اکثر والدین نیز نظرات رمانتیک و آرمانی درباره این که کودکانشان چه لحظات زیبایی را با هم سپری خواهند کرد در ذهن می پرورانند. آنها می اندیشند کودکان بهترین دوستان یکدیگر خواهند شد.

ولی حقیقت این است که خواهر و برادرها حداقل در سالهای اولیه زندگی شان همیشه با همدیگر خوب نخواهند بود و زمان بسیاری را در حال جنگیدن و مشاجره سپری خواهند کرد. البته اختلاف بین خواهر برادرها طبیعی است و از تفاوت سنی، شخصیت و علایق آنها ناشی می شود، ولی بدان معنا نیست که نمی توانید به کودکانتان کمک کنید تا باهم پیوندهای محکمی پیدا کنند و با همدیگر خوب تر باشند.

اختلاف خواهر و برادرها ۳ عامل عمده دارد: جلب توجه والدین، دستیابی به قدرت و دستیابی به مالکیت.
هر یک از کودکان می خواهند تمام توجه شما را و یا حداقل بیشتر از آنچه خواهر و برادرهایش به دست می آورند به دست آورند. معمولاً یک کودک خردسال پس از به دنیا آمدن یک نوزاد جدید در خانواده به عادت هایی مثل مکیدن شستش، آب خوردن از شیشه و خیس کردن خودش بازگشت می کند، تا حداقل به همان میزان که کودک جدید توجه می بیند، به او هم توجه شود. در هر گروهی، سلسه مراتبی وجود دارد. کودک بزرگتر در خانواده می کوشد به دلیل جثه، سن و زودتر به دنیا آمدن، قدرت خود را حفظ کند. در حالی که خواهر و برادرهای کوچکتر برای به دست آوردن چنین موقعیتی با زیرک تر بودن، ورزشکار شدن، زیباتر بودن، هر مزیت دیگری که بتوانند به دست بیاورند با بزرگترها رقابت کنند. زمانی که بیش از دو کودک باشند، اتحادهایی به وجود می آید؛ مثلاً بزرگترین و کوچکترین با همدیگر متحد می شوند یا این که پسرها علیه دخترها باهمدیگر متحد می شوند.
جنگیدن بر سر اموال یا دوستان، اغلب تلاشی برای جلب محبت و تصدیق والدین است و ممکن است بازتاب جنگ قدرت در خانواده (بین پدر ومادر) نیز باشد.
جمله «مال منه» آغازگری آشنا برای دعواهاست، شما نمی توانید اختلاف خواهر و برادرها را ریشه کن کنید، بلکه می توانید یک ارتباط سالم بین خواهر و برادرها ایجاد کنید و بکوشید آشفتگی را در یک حد قابل تحمل نگه دارید.
حال اگر می خواهید اختلافات بین خواهر و برادرها تا اندازه ای برطرف شود به راه حل های مناسب ذیل توجه فرمایید:
● تازه واردهای خانه
اگر تنها یک فرزند دارید، این کودک مرکز توجه به شما خواهد بود و شما نقطه اصلی تمرکز در دنیای او خواهید بود (حداقل برای ۳ سال اول زندگی) با آمدن کودک جدیدی به خانواده، زندگی کودک قبلی تغییر خواهد کرد و باید به او کمک کنید تا برای پذیرفتن عضو جدیدی از خانواده آماده شود. به طور کلی هر چه فاصله سنی بین خواهر و برادرها کمتر باشد، این دوره انتقالی مشکل تر خواهد بود.
اگر فاصله آنها ۳ سال یا بیشتر باشد، کودک بزرگتر کاملاً متکی به خود شده و در فعالیت های خارج از خانه جا افتاده است. او با کودکان دیگر بازی می کند و با همسالانش ارتباط برقرار خواهدکرد.
درباره کودک جدید با فرزندان صحبت کنیدو تا حد ممکن، کودکتان را در پذیرفتن نوزاد جدید شرکت دهید تا هر دو در تجربه به انتظار برای به دنیا آمدن او شریک باشید.بگذارید به ضربان قلب نوزاد گوش دهد، در تزیین اتاق کودک کمک کند و یا تصاویری را به گهواره بچسباند. خواهر و برادرها حداقل در چند هفته اول مشتاق خواهند بود که در کارهای نوزاد کمک کنند. بگذارید زیر نظر شما آنچه از دستشان برمی آید، انجام دهند. این کار باعث خواهد شد که بین آنها پیوندی صمیمی برقرار شود. از سویی دیگر کودک بزرگتر را تبدیل به یک خدمتکار نکنید. زمانی را نیز به کودک بزرگتر اختصاص دهید. کودکان می اندیشند که شما همیشه به نوزاد می پردازید و این مسأله باعث خواهد شد که آنها حسود شوند یا این که نسبت به شما یا نوزاد احساس عصبانیت کنند.آنها می کوشند با نمایش دادن کامل خودشان، یا حتی بازگشت به رفتارهای نوزادانه توجه شما را به سوی خود جلب کنند.
بکوشید هر روز توجه ویژه ای به هر کدام از کودکان خود نشان دهید. ترتیبی دهید که شما و کودک یا کودکان بزرگتر ساعتهایی را با هم بدون حضور نوزاد سپری کنید.
● کودکان را با هم مقایسه نکنید
بعضی مقایسه ها اجتناب ناپذیرند. اگر شمابه آنها نگویید خاله یا عموی کودک خواهند گفت. یا این که خود کودکان تفاوت ها را خواهند فهمید.ولی به یاد بسپارید هنگامی که با مقایسه بین کودکان، می خواهید آنها را کنترل کنید یا به آنها انگیزه دهید. این کار برای آنها مضر خواهد بود. کودکی که فکر می کند بخوبی کودکان دیگر نیست، نه تنها انگیزه ای برای تلاش بیشتر ندارد، بلکه احساس می کند که دیگر کاری از او ساخته نیست. مقایسه ها باعث تشدید اختلافات و افزودن جنگهای درون خانوادگی می شوند. بکوشید تا هر کدام از کودکانتان را به عنوان یک فرد جداگانه محک بزنید و از وجود آنها لذت ببرید. به آنها کمک کنید تا با یافتن نقاط قوتشان برضعفهایشان غلبه کنند. در عوض تحسین کنید. تحسین، هنگامی که صحیح از آن استفاده شود و روشی آشکار برای مقایسه بین کودکان نباشد می تواند یک انگیزه دهنده ی عالی باشد.

ادامه مطلب ...