آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

۱۰تدبیربرای رفع یک نقطه ضعف

متأسفانه جلب پذیرش دیگران در زندگی اکثر انسان های قرن حاضر به صورت یک نیاز درآمده و این نیاز تا آنجا پیش رفته که قسمت اعظم انرژی و زمان گرانبهایمان صرف تلاش هایی برای جلب پذیرش دیگران می شود و این زنگ خطری است که مدتهاست به صدا درآمده و هشدار می دهد که پذیرش طلبی از حالت طبیعی خود که یک میل است خارج شده و به یک نیاز و نقطه ضعف جدی بدل گشته و سبب گردیده که بخش عظیمی از عزت نفس مان را در اختیار دیگران قرار دهیم تا آن طور که آنها مناسب می دانند با ما رفتار کنند و تنها در صورتی احساس رضایتمندی می کنیم که این افراد تصمیم بگیرند ما را مورد ستایش و پذیرش خود قرار دهند.
برای گریز از دام پذیرش طلبی که از طریق آن عقاید دیگران، شخصیت ما را تحت کنترل در می آورد، لازم است به بررسی عواملی که باعث نیاز به جلب پذیرش دیگران می شود بپردازیم تا بلکه بتوانیم از این دام خطرناک که در اکثر جوامع در حال گسترش است برهیم. 
نیاز به جلب پذیرش دیگران در طی مراحل زندگی:
نیاز به پذیرش طلبی مبتنی بر یک فرضیه است: «به خودتان اطمینان نکنید و اول آن را با نظر کس دیگری مطابقت دهید.» فرهنگ ما فرهنگی است که رفتار پذیرش طلبی را به عنوان یک الگوی زندگی تجویز می کند. «به عقیده خود متکی نبودن» اساس نیاز به ستایش طلبی و زیر بنای فرهنگ ماست؛ به طوری که اگر درصدد جلب پذیرش دیگران برنیاییم، دچار احساس افسردگی و بی ارزشی و گناه می شویم چون دیگران مهمتر از ما هستند.
نیاز به پذیرش دیگران ما را تا حد زیادی بازیچه می کند و ملاک سنجش ارزش از سوی دیگران می شود که این امر، خود مستلزم تملق گویی و نادیده گرفتن عقاید و احساسات شخصی می باشد. حال، اگر گام هایی در جهت خودپذیری و استقلال از عقاید دیگران برداشته شود، حرکتی است که از آن طریق می توانیم خود را از تحت نفوذ دیگران خارج سازیم. این حرکات سالم که کوششی است درجهت رسیدن به استقلال با عناوینی نظیر خودخواهی، بی مبالاتی و بی توجهی و از این قبیل برچسب ها آلوده می شود و تنها راه رهایی از این دور باطل بازیچه شدن - که قرن هاست انسان ها را از مسیر اصلی خودشناسی منحرف کرده- این است- که درمورد همه پیام های فرهنگی پذیرش طلبی که از زمان کودکی آغاز شده و همچنان تا به امروز ما را مورد هجوم خود قرار می دهد، تفکری عمیق و به دور از تعصب داشته باشیم.
پیام های پذیرش طلبی در دوران کودکی:
خردسالان درسنین شکل گیری شخصیت خود نیازی به جلب پذیرش بزرگسالان (نظیروالدین) ندارند. در این سنین اصلاً موضوع جلب پذیرش مطرح نمی گردد ولی پایه های این پذیرش در همین سنین توسط والدین بنیانگذاری می شود لذا برای اینکه یک بزرگسال تشویق گردد که از نیاز به جلب پذیرش دیگران رهایی یابد، لازم است که از همان آغاز کودکی او را با سخاوتمندی مورد پذیرش خود قرار دهیم. با این حال، اگر این احساس در یک کودک رشد کند که او بدون اطمینان از اجازه پدر و مادرش نمی تواند فکر یا کاری کند، آن موقع بذرهای بیماری بی اعتمادی به خود در او کاشته می شود. پذیرش طلبی به عنوان یک نیاز در سنین کودکی عنوان می گردد بدین صورت که به جای اینکه عشق و پذیرش والدین ملاحظه کار خود را به نحو سالمی مطالبه کند، یاد می گیرد که قبل از انجام هر کاری آن را با پدر و مادرش کنترل کند.
در اکثر موارد، فرهنگ ما به کودک می آموزد که به جای اطمینان به خود به دیگران اتکا کند و هر چیزی را با مامان و بابا در میان بگذارد و متأسفانه به ندرت خانواده از بازی کردن، خوردن و خوابیدن گرفته تا دوست پیدا کردن، پیام هایی از اتکا به نفس را به کودکان می آموزد. پدر و مادرها به جای اینکه به بچه هایشان کمک کنند که مستقلاً فکر کنند، مسائلشان را خود حل کنند و به خودشان متکی باشند، مایلند که با بچه هایشان همانند یک مایملک رفتار کنند.خلیل جبران در کتاب «پیامبر» از کودکانی که مانند یک مایملک با آنها برخورد می شود سخن می گوید:
کودکانتان، کودکان شما نیستند، آنها پسران و دختران شور و اشتیاق زندگی اند، آنها از میان شما می آیند ولی از خود شما نمی آیند و هر چند آنها با شمایند ولی به شما تعلق ندارند. 
نتایج این تدبیر در هر کودک «وابسته ای» مشهود است. مادر یک داور یا یک میانجی دائمی نزاع ها می شود. به عبارتی کسی که باید برای کودک همه کارهای فکری، احساسی و رفتاریش را انجام دهد و پدر نیز به تبعیت از همسرش جرقه استقلال و اشتیاق خود بودن را در کودک خاموش می کند و متأسفانه مجموع این عوامل باعث می شود که خانواده از روی حسن نیت، وابستگی و نیاز به پذیرش دیگران را درکودک ایجاد می کند.
پیام های پذیرش طلبی در مدرسه 
مدرسه نهادی است که هدف صریحش این است که تدریجاً فکر و رفتار پذیرش طلبی را القا می کند و به طور کلی مدارس برای آن دسته از کودکانی که نشانه هایی از مستقل اندیشی را ظاهر می سازند مناسب نیستند. در اکثر مدارس، پذیرش طلبی راهی به سوی موفقیت است. کلیشه های قدیمی سوگلی و تملق گویی معلم، کلیشه های سودمندی هستند. اگر شما تحسین کارکنان مدرسه را به خود جلب کنید، آن طوری که آنها دیکته می کنند رفتار کنید، برنامه تحصیلی ای که پیش رویتان می گذارند مطالعه کنید، آن موقع شخص موفقی خواهید بود. ولو اینکه نیاز شدیدی به جلب پذیرش دیگران داشته باشید. با این حال اعتماد به نفستان در هر مرتبه سست تر می شود و این مسئله باعث می شود وقتی دانش آموز وارد مقطع دبیرستان می شود برای کوچکترین تصمیمی نیاز به حضور دیگران داشته باشد، به عنوان مثال اگر مشاوران مدرسه از این گونه دانش آموزان بپرسند که می خواهند در آینده در چه رشته ای تحصیل کنند آنها در جواب خواهند گفت: شما به ما بگویید که در چه رشته ای موفقتر خواهیم بود و متأسفانه هنگامی که از این مقطع فارغ التحصیل می شوند مشکل می توانند برای خود تصمیم بگیرند چرا که درست دوازده سال به آنها گفته شده که چگونه فکر کنند و به چه بیاندیشند لذا آنها میل به جلب پذیرش دیگران پیدا می کنند و یاد می گیرند که دستیابی به پذیرش دیگران معادل با موفقیت و خوشبختی است و دقیقاً این گونه الگوهای آموزشی سبب می شود که دانشجویان در دانشگاه نیز همین روش را خواهان باشد و در صورتیکه استادی سیستم آموزشی اش مغایر با این روش ها باشد، دانشجو به وحشت می افتد چرا که او از اینکه مستقلاً فکر کند وحشت دارد و برای او آسان و ایمن تر است که بنا به انتظار و نظر دیگران کاری را انجام دهد. 
در اکثر موارد، فرهنگ ما به کودک می آموزد که به جای اطمینان به خود به دیگران اتکا کند و هر چیزی را با مادر و پدر در میان بگذارد و متأسفانه به ندرت خانواده از بازی کردن، خوردن و خوابیدن گرفته تا دوست پیدا کردن، پیام هایی از اتکا به نفس را به کودکان می آموزد
حذف تدریجی پذیرش طلبی
به راه و رسم جهان، نظری بیاندازید، نتیجه آن است که هرگز نمی توان همه کس را خرسند کرد. در واقع اگر بتوانیم پنجاه درصد مردم را راضی نگه داریم، نتیجه مطلوبی نصیبمان شده است. زیرا که همیشه نیمی از مردم با عقاید شخصی ما موافق نیستند لذا هر وقت که ابراز عقیده می کنید این احتمال را بدهید که پنجاه درصد افراد نظرتان را قبول نخواهند داشت. اگر به این آگاهی دست یابیم، می توانیم با دید تازه ای به مسئله طرد شدن نگاه کنیم. وقتی کسی حرفمان را نمی پذیرد، به جای اینکه آزرده خاطر شویم باید این مطلب را به یاد بیاوریم که ما تنها با یکی از آن پنجاه درصد مردمی روبه رو شده ایم که با عقیده ما موافق نیستند و همیشه کسانی هستند که احساسات، افکار، گفتار یا کردار دیگران را انکار می کنند و ما هرگز نمی توانیم از طرد شدن اجتناب کنیم. 
باور و تمرین اینکه در مقابل هر عقیده ای، عقیده دیگری هم هست که دقیقاً در نقطه مقابل آن عقیده قرار می گیرد به ما یاری می رساند که در مقابل عدم پذیرش دچار یأس و نومیدی نشویم و اعتماد به نفس و خودباوری خود را زیر سئوال نبریم. 
ده تدبیر جهت حذف نیاز به پذیرش طلبی:
۱- بی توجهی دیگران را نادیده بگیرید و به کسانی که سعی می کنند شما را با خوار کردن بازیچه قرار دهند، بِی اعتنا باشید.
۲- این واقعیت ساده را بپذیرید که ممکن است حتی نزدیکان شما هم با نظر و عقیده تان مخالف باشند.
۳- از مجادله کردن یا از تلاش که کسی را به درست بودن نظرتان متقاعد کنید دست بردارید. 
۴- هنگام خرید لباس یا سایر لوازم شخصی به خودتان متکی باشید و این موضوع را با کس دیگری که فکر می کنید نظرش با ارزش تر از شماست در میان نگذارید.
۵- سعی کنید که از عذرخواهی های بی مورد دست بردارید.
۶- برای اینکه کسی را خشنود کنید تملق گویی نکنید. 
۷- هرگز وقتی با گفته دیگران موافق نیستید، حرف آنها را تصدیق نکنید.
۸- هرگز به رغم میلتان کاری برای کسی انجام ندهید و در این گونه موارد سعی کنید جواب منفی بدهید.
۹- تسلیم یک فروشنده باهوش و چرب زبان نشوید تا مجبور به خرید چیزی که مایل نیستید نشوید.
۱۰- مسئولیت امور شخصی تان را هرگز به دیگران نسپارید

۱۴مهارت‌همسرانه

تعدادی از مهارت‌های زندگی مشترک موجب می‌شوند تا به رغم اختلافات موجود در میان همسران، زندگی سرشار از رضایت، تفاهمی داشته‌باشند.
۱) پذیرش اینکه زندگی زناشویی یک ارتباط عاطفی دو طرفه است، به این معنی که اگر ابراز توجه و محبت از سوی یکی با پاسخ مناسب از سوی دیگری همراه نشود، جنبه عاطفی این ارتباط رفته‌رفته خاموش و سرد می‌شود.
۲) توانایی همدلی به این مفهوم که فرد بتواند خود را در جایگاه همسرش قرار دهد و مسایل را از دیدگاه او نیز ببیند و درک کند.
۳) از لحاظ عاطفی حامی همسرتان باشید، به او روحیه و اعتماد به نفس بدهید و از زحماتش به نحو مقتضی قدردانی کنید. 
۴) تقسیم کار و مسوولیت براساس عدالت و توافق طرفین صورت گیرد. 
۵) در مدیریت امور مالی، از مذاکره، مطالعه و برنامه‌ریزی مشترک روی‌گردان نباشید.
۶) در زمینه نوع و فراوانی فعالیت‌ها و روابط اجتماعی با یکدیگر مذاکره و توافق کنید.
۷) سعی کنید عقاید، احساسات و نیازهای خود را روشن و واضح بیان کنید.
۸) به سخنان یکدیگر گوش فرا دهید و با یکدیگر به شیوه سازنده گفتگو کنید. 
۹) در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت کنید و مسوولیت اقدامات و اشتباهات خود را بپذیرید.
۱۰) سعی کنید از رفتارها و عاداتی که برای طرف مقابل آزار دهنده است بپرهیزید. 
۱۱) یادتان نرود که زندگی مشترک محدودیت‌هایی را برای طرفین به وجود می‌آورد که باید آماده باشید آنها را در حد معقول و منطقی بپذیرید.
۱۲) در تنظیم روابط با فرزندان و خویشاوندان، روی اصول مشترک توافق کنید.
۱۳) به عقاید و اعمال مذهبی، اصول اخلاقی، ارزش‌ها و اهداف فردی یکدیگر احترام بگذارید. 
۱۴) آماده باشید که در صورت بروز اختلاف هر چند جزیی، در اسرع وقت به طور مشترک به ریشه‌یابی آن پرداخته و علت را برطرف سازید. گاه روی هم جمع شدن اختلافات حل نشده و رنجش‌های جزیی سبب از هم پاشیدن ازدواج‌های بلندمدت می‌شود

۳۰ نکته برای پیروزی در قرارهای ملاقات عاشقانه

به هر حال هر یک از ما در زندگی به نوعی گرفتار این قرار های ملاقات هستیم. سوال اینجاست که چگونه می توانیم پیروز میدان باشیم؟ آیا باید خوبی هایمان را در حد مبالغه بالا ببریم و یا صرفا حقیقت را باز گو کنیم؟ چه چیزهایی برنده و بازنده را مشخص می کنند؟ در این قسمت "قانون هایی" را برای پیروزی در دنیای قرار و ملاقات به شما آموزش می دهیم. هر کدام از آنها را که تصور می کنید برای شما کارساز واقع خواهند شد را انتخاب کنید:
۱) در آنها شک ایجاد کنید و هیچ گاه به طور قطعی نظر مثبت خود را به زبان نیاورید. مردها عاشق بازی های تعقیب و گریز هستند پس این امتیاز را به آنها بدهید.
۲) هر طوری شده ببینید که آیا او با خانم های دیگر به عنوان یک دوست ساده ارتباط برقرا می کند یا خیر. با این کار شما متوجه می شوید که به زنها به عنوان شیئی برای برقراری رابطه جنسی نگاه می کنند یا نه.
۳) هیچگاه از مشروبات الکلی استفاده نکنید. یکی از دوستان من در قرار ملاقاتش بسیار عصبی شده بود و بی رویه مشغول نوشیدن بود. هنگام برگشت آقا با ماشین مدل جدید خود او را به خانه می رساند که ناگهان حال خانم بد شد، اما او جرات نکرد به آقا بگوید تا ماشینش را نگه دارد و اصلا هم دلش نمی خواست که ماشین جدید او را کثیف کند به همین دلیل مجبور شد داخل کیف دستی اش...! لازم به گفتن نیست که آنها دیگر هیچ گاه دوباره با هم قرار نگذاشتند.
۴) اگر به هر شکلی شما را به یاد پدرتان می انداختند، بهتر است هر طور شده از دستشان فرار کنید.
۵) اگر معیارهایتان را پایین بیاورید می توانید همین فردا ازدواج کنید. اما ما به شما پیشنهاد می کنیم که این کار را انجام ندهید. به جای اینکه وقت خودتان را بر روی ارتباطی که دوامی ندارد صرف کنید، بهتر است برای پیدا کردن مرد ایده آل خود منتظر بمانید.
۶) اگر با مردی برخوردید که می خواست از شما مراقبت کنید، خیلی زود از او فرار کنید! چون آخر کار شما مجبور می شوید که از او مراقبت کنید.
۷) انتقاد پذیر نباشید به ویژه در مورد مسائل مربوط به غذا. یک خانم حق دارد هر زمان هر غذایی که دوست داشت بخورد.
۸) ظاهر بین نباشید. من خانم هایی را می شناسم که به این دلیل که ظاهر آقا خوب نیست ( سرش خیلی بزرگ است) بوی خوبی نمی دهند (به تازگی حمام نکرده) و یا حتی درست نفس نمی کشند ( صدای تنفسشان بلند است) آنها را رد می کنند و اصلا اجازه آشنایی بیشتر را به آنها نمی دهند.
۹) از خودتان بازی در نیاورید. ( دروغ گفتن و کلک زدن) در روز ملاقات به اندازه کافی مشکل وجود دارد و دیگر جایی برای انجام چنین کارهایی باقی نمی ماند.
۱۰) برقراری ارتباط جنسی را فقط به بعد از ازدواج محول کنید.
۱۱) لازم نیست در همان اولین ملاقات سفره دلتان را باز کنید و در مورد تمام مسائل صحبت کنید. به هر حال در قرارهای ملاقات بعدی نیز باید چیزی برای گفتن داشته باشید.
۱۲) خودتان را از مردهایی که تصور می کنند شخصیت های کارتونی زن دارای جاذبه جنسی می باشند دور نگه دارید.
۱۳) به جای اینکه قیافه او را تحلیل و بررسی کنید، ببینید که آیا او مرد خوبی است و با شما رفتار خوبی دارد یا خیر.
۱۴) در یک زمان با بیش از یک مرد قرار ملاقات نگذارید، هر چند هر دوی آنها از موضوع با خبر باشند. این کار خسته کننده و اغتشاش آور است. شاید زمانی فرا رسد که بخواهید از شر دیگران خلاص شوید و فقط با یکی از آنها ارتباط داشته باشید.
۱۵) شما در صورتی می توانید مرد ایده آل خود را پیدا کنید که که بدانید به دنبال چه هستید و سپس در خودتان جسارت جستجو پیرامون این امر را ایجاد کنید.
۱۶) اگر یک مرد را تنها بر اساس جاذبه های جنسی اش ارزیابی می کنید، متاسفانه هنوز به مرحله ای نرسیده اید که بتوانید ارتباط خود را پیچیده تر کنید.
۱۷) اگر بخواهید منتظر فردی بمانید که دوستش دارید، صرفا در حال تلف کردن وقت خود هستید و خودتان را خسته می کنید. اگر واقعا از کسی خوشتان آمده خیلی راحت موضوع را با او در میان بگذارید.
۱۸) ببینید که ایا لباس هایش را خودش می شوید یا مادرش برای او این کار را انجام می دهد. یک مرد باید متکی به خودش باشد.
۱۹) اگر جذب او نشده اید ( حالا او هر چقدر هم که می خواهد زیبا باشد) رابطه شما موفق نخواهد بود.
۲۰) زمانی مرد ایده آل خود را پیدا می کنید که خودتان نیز خانم ایده آلی باشید ( به این معنا که اعتماد به نفس داشته و از خودتان راضی باشید)
۲۱) نقش بازی نکنید. من زمانی عاشق نامزد فعلی ام شدم که خیلی راحت جلو آمد و گفت : "سلام، چطوری؟" به همین سادگی و بدون هیچ آلایشی.
۲۲) به دنبال مردهایی که تنها از پول صحبت می کنند نروید. این عمل معمولا نشانه ای از نا امنی است.
۲۳) در اولین قرار ملاقات به هیچ وجه در مورد ازدواج صحبت نکنید.
۲۴) زمانی که کنار یکدیگر نشستید به مردهای دیگر توجه نکنید و مطمئن شوید که او نیز خانم های دیگر را زیرنظر نگرفته است!
۲۵) چیزی را حدس نزنید. با این کار فقط ضربه می خورید. یکی دوبار بیرون رفتن به این معنا نیست که با کسی مچ شده اید و در یک رابطه قرار دارید.
۲۶) واقع گرا باشید. مادرم همیشه به من می گفت باید با مردی ازدواج کنم که قد بلند، خوش تیپ و موفق باشد. اما حقیقت این است که خود من قیافه بدی ندارم، قدم کوتاه است و جزء قشر متوسط جامعه هستم. من باید واقع گرا باشم. زمانی که اینطور شد توانستم عشق حقیقیم را در زندگی پیدا کنم.
۲۷) عشق بورزید. زمانیکه از طرف مقابل خوشتان آمد می توانید با او شوخی کنید، ارتباط مکرر چشمی برقرار کنید و بازوانش را بگیرید. البته این کار را باید زیرکانه انجام دهید ( همه چیز را یکدفعه آشکار نکنید) تا او تصور نکند که شما دچار عقده های پنهان روانی هستید.
۲۸) وقتی نمی خواستید در کنار او باقی بمانید شروع کنید به صحبت کردن در مورد مسائل خسته کننده مثل کامپیوتر. این کار تاثیر خاصی دارد.
۲۹) قبل از اینکه بر سر قرار حاضر شوید دندانهایتان را مسواک کنید. هیچ چیز انزجار آور تر از این نیست که هنگام خندیدن سبزی اسفناج لای دندان هایتان گیر کرده باشد.
۳۰) قرار نگذاشتن خیلی بهتر از باختن در قرارهای ملاقات اس

۳۰ قانون زندگی

۱) برای زندگی خود قوانینی در نظر بگیرید و سعی کنید از آنها سرپیچی نکنید. این قوانین را پس از مشورت با متخصصان و افرادی که تجربه یک زندگی موفق را داشته اند، تدوین کنید. 
۲) از «خود»، «افرادی که در زندگی شما نقش دارند» و «محیط اطرافتان» شناخت کافی به دست آورید. 
۳) به این نکته واقف باشید که شما سهم عمده ای در ساختن زندگی خود دارید. در بیشتر مواقع این شما هستید که می توانید از زندگی لذت ببرید یا آن را به کام خود تلخ کنید. 
۴) بیشتر چیزهایی که در زندگی شما وجود دارد و برایتان لذت بخش نیستند، می توانند به دست خود شما از بین بروند. به طور مثال، اگر از شغل خود راضی نیستید فقط نیاز به تلاش و پشتکار دارید تا با شایسته کردن خود شغل بهتری به دست آورید و یا اگر از چاقی خود رنج می برید، کافی است کمی همت کنید. 
۵) در زندگی نقش یک قربانی را بازی نکنید یا سعی نکنید با یادآوری تجربه های تلخ گذشته برای خود بهانه بسازید. این کار فقط تضمین می کند که یأس، عدم پیشرفت و عدم موفقیت در انتظار شما است. 
۶) دیگران را مقصر عدم موفقیت خود قلمداد نکنید. زندگی مال شما است، پس خودتان هستید که دوباره و دوباره می توانید آن را بسازید. 
۷) هر فکری می کنید و هر تصمیمی می گیرید، پیامدهایی را برایتان به دنبال خواهد داشت. اگر مثبت فکر کنید، نتیجه مثبت می گیرید و اگر به دنبال افکار منفی باشید، نتیجه تان هم منفی خواهد شد. 
۸) علت بروز وقایع ناخوشایند در زندگی را پیدا کنید یا سری به تجربه های پیشین خود بیندازید تا ببینید عیب کار از کجا بوده است. 
۹) هیچگاه از تغییر نترسید. گاهی اوقات تغییرات نقش مهمی در زندگی تان خواهند داشت و علی رغم انتظارتان عمل خواهد کرد. 
۱۰) واقع نگر باشید. خود، زندگی و دنیای اطرافتان را آن گونه که هست بشناسید، نه آن گونه که خودتان می خواهید. 
۱۱) با خودتان صادق باشید و اگر می دانید کاری باعث موفقیتتان نمی شود آن را از زندگی خود خارج کنید و به جای بهانه آوردن از همین حالا دست به کار شوید. 
۱۲) درست و با دقت تصمیم گیری کنید. 
۱۳) به خاطر داشته باشید عملکردهای شماست که داستان زندگی تان را می نویسد. 
۱۴) فکرها، آرزوها، هدف ها و تصمیمات خود را به عملکردهای معنادار، هدفمند و سازنده ترجمه کنید. 
۱۵) خودتان را براساس نتایجی که می گیرید ارزیابی کنید، نه فقط براساس حرف ها. 
۱۶) درد خود را بشناسید تا هرچه سریع تر خود را از مهلکه مسبب بروز آن درد خلاص کنید. به این نکته واقف باشید که همین درد می تواند انگیزه ای برای بروز یک تغییر در زندگی شما باشد. 
۱۷) گاهی ریسک کردن در زندگی باعث موفقیت می شود. اگر خردمندانه و با درایت ریسک کنید، پیروزی از آن شما است. اگرچه ریسک کردن در ابتدای امر دلهره آور و ترسناک است، اما ارزش آن را دارد. توجه داشته باشید که برای این کار ممکن است مجبور باشید خیلی از چیزهای آشنا و عادت ها و راحتی های خود را کنار بگذارید. 
۱۸) فیلترهایی که جلوی چشم شما را گرفته اند تا دنیا را زیبا نبینید، دور بیندازید. 
۱۹) شما دنیا را آن گونه که می بینید؛ می شناسید و تجربه می کنید. این شما هستید که می توانید انتخاب کنید که چگونه به دنیا بنگرید و آن را تجربه کنید. این قدرت انتخاب در هر مرحله از زندگی همراه شماست. 
۲۰) عواملی را که بر نگاه شما به دنیا اثر می گذارند بشناسید و در صورت منفی بودن، آنها را تغییر دهید و مثبت کنید. اگر از دریچه تجربیات تلخ گذشته به دنیا نگاه می کنید، بدانید که دارید حال و آینده خود را بر اساس همان تجربیات می سازید. 
۲۱) شما مدیر زندگی خود هستید. آن را براساس بهترین استانداردهای مدیریت هدایت کنید تا نتیجه خوبی بگیرید. موفقیت را سرلوحه تدوین برنامه های مدیریتی خود قرار دهید. 
۲۲) اگر از خود توقع زیادی نداشته باشید، سال ها در همان پله ای که هستید درجا می زنید. پس به اهداف بلند فکر کنید. اما به این نکته هم توجه داشته باشید که هرگز از مرز واقع نگری خارج نشوید. 
۲۳) ما خودمان هستیم که به اطرافیانمان یاد می دهیم چه رفتاری با ما داشته باشند. رفتارهای محترمانه یا بی ادبانه از سوی اطرافیان، همه بازتاب شخصیتی است که ما از خودمان برای آنها ترسیم کرده ایم. 
۲۴) محدودیت ها و قوانینی را که افراد حین برخورد با شما ملزم به رعایت آن هستند به آنها یاد دهید. البته این به معنای آن نیست که مستقیم حرف هایتان را بیان کنید، بلکه می توانید با رعایت نکاتی ظریف، در بطن اعمال و گفتارتان آنها را از مسئولیتشان در قبال شما آگاه نمایید. برای خود احترام بسیاری قائل شوید تا دیگران نیز از شما تبعیت کنند. کسی که به خود ارزش نمی دهد نباید توقع رفتار ارزشمندی از جانب دیگران داشته باشد. 
۲۵) برخی اوقات لازم است که به دیگران گوشزد کنید رفتار شایسته ای نداشته اند. این کار راهی مناسب برای پیشگیری از تکرار دوباره چنین امری در آینده است. 
۲۶) برای «بخشش» ارزش بسیاری قائل شوید. همانطورکه گذشتگان گفته اند: در عفو لذتی است که در انتقام نیست. به این فکر کنید که با انتقام فقط فکر و روح خود را بی جهت آزرده کرده اید و افکاری را که به سلامت روحتان آسیب می رساند در خود پرورانده اید. مهم نیست آن فرد چه فکری در مورد شما می کند، شما بخشش را صرفاً برای آرامش و سلامت خودتان انجام دهید. 
۲۷) قدرت کنترل عصبانیت خود را داشته باشید. راه هایی به کار برید تا در صورت بروز عصبانیت رفتار ناشایسته ای از خود بروز ندهید. 
۲۸) به خاطر بسپارید که نفرت، حسادت و خشم؛ مخرب وجود آدمی هستند و روح و قلب فردی را که آنها را در وجودش نگهداری می کند ذره ذره نابود می کنند. احساسات زشت، چهره زشتی به شما می بخشند. این احساسات نه تنها بر روح شما اثر می گذارند، بلکه عواقبی همچون اختلال در خواب، سردرد، کمردرد و حتی سکته قلبی را نیز به شما تقدیم می کنند. 
۲۹) در زندگی به آن چیزی می رسید که همیشه به آن فکر می کنید. و آن چیزی را به دست می آورید که همواره طلب کرده اید. 
۳۰) مهمترین نکته این که: هیچگاه از یاد خدا غافل نشوید و در لحظه لحظه زندگی به او توکل کنید

۴۰ نکته بهترین همسران دنیا

● آشنایی با برخی مهارت های همسر داری
۱) شاد باشیم؛ شاد بودن همیشه ارزشمند است، پس سعی کنیم خود را خوشحال و سرحال نشان دهیم تا خستگی را از تن شریک زندگی خود دور کنیم.
۲) صبور باشیم؛ اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمی‌دانیم بهتر است با حوصله و تأمل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم.
۳) منطقی رفتار کنیم؛ مسایل را منطقی و درست بررسی کنیم و به جای منافع شخصی، مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بی‌طرفانه قضاوت کنیم.
۴) کم توقع باشیم؛ از همسرمان آن‌قدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ دهد.
۵) مثبت‌نگر باشیم؛ با بیاد آوردن لحظات شیرین زندگی بدبینی را از خود دور کنیم، به رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبه‌های خوب زندگی را فراموش نکنیم.
۶) خوش‌بین باشیم؛ داشتن نگاه خوش‌بینانه به زندگی و اطرافیان باعث ایجاد آرامش و بذل محبت و عاطفه می‌شود.
۷) یک‌دل باشیم؛ درک متقابل موجب ایجاد تفاهم می‌شود و یکدلی به وجود می‌آورد.
۸) شنونده ی خوبی باشیم؛ هنگامی که همسرمان با ما صحبت می‌کند حتی‌الامکان به چشمان او نگاه کنیم و یا با اشاره و سرتکان دادن نشان دهیم که به حرف‌های او توجه داریم.
۹) مشوق همسر خود باشیم؛ برای رفتارها و صحبت‌های همسرمان ارزش قائل شویم و با یادآوری موقعیت‌های موفق گذشته ، او را تشویق کنیم تا آینده ی بهتری داشته باشد.
۱۰) به پیشرفت یکدیگر اهمیت دهیم؛ آنقدر صمیمی باشیم که پیشرفت و ترقی همسرمان یکی از آرزوهای ما باشد، در حقیقت اولین کسی که از این پیشرفت سود می‌برد ما هستیم.
۱۱) خوش قول باشیم؛ برای حرف‌ها و قول‌های خود ارزش قائل شویم و خود را در مقابل آنها مسوول بدانیم خوش‌قولی نشانه ی احترام به خود و همسر است.
۱۲) به شخصیت همسرمان احترام بگذاریم و حرمت یکدیگر را نزد خانواده و دوستان و ... حفظ کنیم.
۱۳) ارتباط کلامی و عاطفی خود را حفظ کنیم؛ سعی کنیم با همسر خود درباره ی مسائل مختلف گفتگو کنیم. صحبت کردن بهترین راه آگاهی از افکار و احساسات همسر می‌باشد.
۱۴) با یکدیگر مهربان باشیم؛ همسرمان را جزئی از وجود خود بدانیم، محسناتش را بازگو کنیم، برایش خوبی بخواهیم و در راه کمک به همسرمان تمام تلاش خود را به کار ببریم. با مهربانی می‌توانیم مالک قلب‌های یکدیگر باشیم و رابطه ی گرم و صمیمی بر قرار کنیم.
۱۵) محبت‌پذیر و قهر گریز باشیم؛ منش توأم با مهربانی و دوری از قهر و کینه صفت همسران فداکاراست. تلاش کنیم که آیینه ی زندگیمان شفاف و بدون غبار کدروت باشد.
۱۶) راستگو باشیم؛ صداقت و راستی از بهترین سرمایه‌های زندگی مشترک است. هرگز نباید به دروغ و نیرنگ متوسل شویم حتی اگر حقیقت به نفع ما نباشد. فراموش نکنیم که دروغ پایه‌های زندگی را سست می‌کند.
۱۷) محیط خانواده را با صفا کنیم؛ فضای عاطفی خانواده باید چنان مطلوب و دوست داشتنی باشد که همسرمان در آن احساس رضایت خاطر کند و از امنیت روانی برخوردار باشد.
۱۸) به ارزش‌های دینی، اخلاقی و خانوادگی پایبند باشیم؛ ارزش‌ها از ارکان و ستون‌های اصلی خانواده محسوب می‌شوند و مقید بودن به ارزش‌ها موجب دوام و استحکام خانواده می‌شود و اصالت آن را حفظ می‌کند.
۱۹) به نیازهای همسر توجه کنیم؛ رفتار دلنشین و توأم با متانت موجب می‌شود خواسته‌های خود را به راحتی بیان کند.
۲۰) بهداشت روانی همسر را تأمین کنیم؛ در سایه ی سلامت جسمی و روانی می‌توانیم به هدف‌های خود برسیم، بنابراین باید به رفتار او توجه نماییم و از افسردگی و خمودیش جلوگیری کنیم.
۲۱) با یکدیگر مشورت کنیم؛ هر یک از همسران باید حق داشته باشند نظر و پیشنهاد خود را بیان کنند. با مشورت کردن، راه رسیدن به زندگی سالم کوتاه تر می‌شود.
۲۲) قدرشناس باشیم؛ از همسرمان به خاطر انجام وظایف، مسوولیت‌ها و همکاری‌هایش قدردانی کنیم برای ابراز سپاسگزاری و تشکر به کلمه‌های خاصی نیازمند نیستیم!
۲۳) احساس مسوولیت داشته باشیم؛ هر یک از همسران باید خود را در مقابل کاری که برعهده گرفته‌اند متعهد بدانند و از انجام دادن آن شانه خالی نکنند.
۲۴) برنامه‌ریزی کنیم؛ در حقیقت برنامه‌ریزی به زندگی خانوادگی نظم و سامان می‌بخشد.
۲۵) الگوی خوبی باشیم؛ طوری رفتار کنیم که الگوی رفتاری مناسبی برای همسر و فرزندان خود باشیم.
۲۶) خود را به جای همسرمان بگذاریم؛ دنیا را از دریچه ی نگاه او ببینیم و از خود بپرسیم : «اگر من جای او بودم چه می‌کردم؟»
۲۷) به خواسته‌ها و افکار یکدیگر احترام بگذاریم؛ فراموش نکنیم که ازدواج پیمان همکاری و تشریک مساعی است.
۲۸) میانه رو و متعادل باشیم؛ حضرت علی (ع) فرموده‌اند «خیرالامور اوسط‌ها»، پس اگر در تمام امور زندگی (خوردن، خوابیدن، مسافرت و حتی محبت کردن و...) اعتدال را رعایت کنیم کمتر دچار مشکل می‌شویم.
۲۹) با جملات زیبا از همسر خود دلجویی کنیم؛ یک جمله ی شورانگیز می‌تواند طوفانی از خشم وغضب و نفرت را خاموش کند و بنای زندگی را از خطرات گوناگون دور سازد.
۳۰) روابط زناشویی را بسیار مهم بدانیم؛ عدم توجه به این روابط موجب ایجاد مشکلات مختلف خانوادگی، روحی و روانی برای هر یک از طرفین می‌شود و زندگی را با خطرهای جدی روبرو می‌کند.
۳۱) به همسر خود بگوییم که من به خاطر عشق به تو همه ی سختی‌های زندگی‌مان را می‌پذیرم چنین جملاتی باعث دلگرمی او می‌شود.
۳۲) همسر خود را راضی کنیم؛ باید طوری رضایت همسرمان را جلب نماییم که مطمئن باشیم هیچ وقت ما را ترک نمی‌کند و یا در هیچ مشکلی ما را تنها نمی‌گذارد.
۳۳) با متانت و صداقت قبول کنیم که در بعضی از کارها همسرمان شایسته‌تر است.
۳۴) برای سخن و پیشنهاد همسرمان احترام قائل شویم و خود را عقل کل ندانیم. باور داشته باشیم که همیشه همه چیز را همگان دانند.
۳۵) سختی‌ها و مشکلات محیط کار را در حد ضرورت با همسرمان در میان بگذاریم؛ هم فکری بار مشکلات را سبک‌تر می‌نماید.
۳۶) فرمان ندهیم؛ نباید خانه را به پادگان تبدیل کنیم، متوجه باشیم که خانه کانون عشق و محبت است نه محل یکه تازی و خشونت.
۳۷) تعصبات غلط و افکار مزاحم را از خود دور کنیم؛ افکار مزاحم مانند خوره، سلامت روانی انسان را از میان می‌برند. بهتر است به جای اعمال تعصبات دست و پاگیر انرژی خود را صرف توجه به همسر و خانواده نماییم.
۳۸) از ازدواج خود اظهار پشیمانی نکنیم؛ زندگی و روابط خود را با دیگران مقایسه نکنیم و از یاد نبریم که زندگی هر کسی مطابق سلیقه و عقل و درایت او اداره می‌شود.
۳۹) روی نقاط ضعف همسر خود انگشت نگذاریم؛ هر فردی ممکن است در موارد مختلف دچار ضعف باشد آشکار کردن و بزرگ جلوه‌دادن این نقاط ضعف موجب ایجاد کدورت می‌شود. هرگز نباید از نقطه ضعف‌ها به عنوان اسلحه‌ای برای سکوت یا شکست دادن همسر استفاده کنیم.
۴۰) مقابله به مثل نکنیم؛ از رفتارهای تلافی جویانه بپرهیزیم و سعی کنیم به جای مقابله به مثل، رفتار مناسب را به او یادآوری نماییم

راه انتخاب همسر

ناقص از رحمت حق محروم است
در یک روایت بسیار مهم از ناحیه رسول باکرامت اسلام آمده:
النّاقِصُ مَلْعُونٌ.
ناقص رانده شده از رحمت حق است.
بدون تردید، ناقص کسی نیست که بدون چشم، یا دست و پا، یا نقص دیگر جسمی از مادر به دنیا آمده باشد، ناقص کسی است که به کسب معرفت، و متخلّق شدن به اخلاق حسنه، و آراسته شدن به اعمال صالحه اقدام ننماید، و جز از راه خورد و خواب و لذت و شهوت به خود نرسد.
آری انسان زمینه رسیدن به تمام کمالات و حقایق و واقعیّات را دارد، و باید در این زمینه بکوشد، و جنب و جوش از خود نشان دهد، و تا زنده است به رفع نقایص فکری و روحی و باطنی خود برخیزد، و از توقف و سکون، و تعطیل حرکت و خیزش بپرهیزد، که اگر در مقام رفع نقص برنیاید، و چون آب راکد که عاقبت بدبو و فاسد می شود، معطل بماند ملعون و از رحمت حضرت محبوب رانده می شود.
متأسفانه عده ای عمر خود را در سنین هفتاد و هشتاد می گذرانند ولی هنوز از نظر عقلی و فکری کودک یک ساله، و از نظر عمل و اخلاق همچون طفل پنج ساله اند. اینان در گذرگاه حیات، از مواهب معنوی حق همچون کتب آسمانی نبوت انبیاء امامت امامان و عرفان عارفان واقعی و حکمت حکیمان الهی استفاده نکردند، و چون حیوانات به فربهی خود، و اضافه کردن طول و عرض و حجم بدن پرداختند، و نطفه چند گرمی وجود خود را با خورد و خوراک باد کرده، به وزن هشتاد، نود کیلو رسانده اند!!
اینان می توانستند نهال وجود خود را، تبدیل به شجره طیبه کنند، و از خویشتن خویش منبعی از کمالات و حقایق بسازند، ولی به امور مادی محض مغرور شده جز به ساختن بدن حیوانی به کار دیگر مشغول نشدند، و همچون روز اول ناقص و ندار و فقیر ماندند.
کسب و تجارت مادی دارند، شاغل میز و صندلی هستند، دارای مال و منال و زن و فرزند ولی ناقص اند.
به علت ناقص ماندن، مضرّند، اهل هر نوع گناه و معصیت هستند، به حقوق دیگران تجاوز می کنند، از ظلم و ستم پرهیز ندارند، با کمال بی شرمی از سفره گسترده نعمت حق بهره می برند، ولی با دشمنان خدا یعنی شیاطین جنّی و انسی در تمام زمینه ها همکاری می نمایند.
در روایت دیگری از قول امام هفتم حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) می خوانیم:
مَنِ اسْتَوی یَوْماهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ، وَ مَنْ کانَ آخِرُ یَوْمَیْهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلْعُونٌ، وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الزِّیادَةَ فی نَفْسِهِ فَهُوَ فی نُقْصان، وَ مَنْ کانَ اِلَی النُّقْصانِ فَالْمَوْتُ خَیْرٌ لَهُ مِنَ الْحَیاةِ.[۱۵۷]
آن که دو روزش مساوی باشد، دچار غبن و خسارت شده، و کسی که پایان دو روزش بدترین زمان آن دو روزش باشد ملعون است، و آن کسی که در وجود خود اضافه ای از واقعیات و کمالات در گذر عمر نبیند ناقص است، و آن که بسوی نقصان روی دارد، مرگ برای او از زندگی بهتر است!!
روایتی نزدیک به همین مضمون نیز از امام به حق ناطق، حضرت صادق(علیه السلام) در کتب پرقیمت شیعه نقل شده.[۱۵۸]
در روایت دیگری از رسول باکرامت اسلام می خوانیم:
اَلْکاسِبُ حَبیبُ اللّهِ.
آنکه در مقام کسب است، حبیب خدا است.
بدون شک بالاترین کسب و برترین تجارت، کسب فضائل، و حقایق، و اقدام برای به دست آوردن معارف، و کمالات و حسنات اخلاقی و انسانی است.
چنین کاسبی همچون رسول خدا، محبوب خدا، و وجودی پرارزش، و موجودی وزین است.
بیائیم از ناقص ماندن بپرهیزیم، از اینکه دو روز ما مساوی باشد، دوری بجوئیم، و از این که دست خود را از کسب کمالات کوتاه نگاه داریم بپرهیزیم، که هرکس در قیامت از امور معنوی و رشد عقلی، و کمالات اخلاقی و عملی کم داشته باشد ملعون و مطرود و مغبون و در ترازوی قیامت سبک وزن، و در نتیجه مستحق عذاب، و آنکه دارای وزن معنوی و به عبارت دیگر سنگینی ایمان و اخلاق و عمل باشد اهل فلاح و نجات و رستگاری و پیروزی است، در این زمینه به دو آیه بسیار مهم از قرآن مجید عنایت کنید:
وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.[۱۵۹]
وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ الَّذینَ خَسِرُوا اَنْفُسَهُمْ بِما کانُوا بِآیاتِنا یَظْلِمُونَ.[۱۶۰]
ترازو در روز قیامت حق است، آنان که در آن میزان، ایمان و عمل و اخلاقشان سنگین است اهل فلاح و رستگاری اند.
و آنان که در آن میزان از نظر واقعیات سبک وزنند، وجودشان مبتلای به خسارت است، چرا که متجاوز از حدود خداوند بودند.
● راه کمال
خداوند مهربان در قرآن مجید برای پیمودن راه کمال، به همه انسانها به دست آوردن دو واقعیت را، با لحاظ کردن شرایط الهی و انسانی سفارش می نماید:
پیمودن راه حیات مادی، پیمودن راه حیات معنوی، این دو معنا در چهار آیه از سوره مبارکه آل عمران بیان شده است:
زیّن للنّاس حبّ الشّهوات من النّساء و البنین و القناطیر المقنطرة من الذّهب و الفضة و الخیل المسوّمة و الانعام و الحرث ذلک متاع الحیوة الدّنیا و الله عنده حسن المآب.
قل اَؤنبّئکم بخیر من ذلکم للّذین اتّقوا عند ربّهم جنّات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و ازواج مطهّرة و رضوان من الله و الله بصیر بالعباد.
الّذین یقولون ربّنا انّنا آمنّا فاغفر لنا ذنوبنا و قنا عذاب النّار.
الصّابرین و الصّادقین و القانتین و المنفقین والمستغفرین بالاسحار.[۱۶۱]
زینت داده شد برای همه انسانها، دوست داشتن خواسته ها و امیال، که عبارت است از میل به زنان و فرزندان، و ثروت فراوان از طلا و نقره، و اسبهای
نشاندار، و چهارپایان و زراعت و کشاورزی، این است آنچه موجب بهرهوری انسانها در چهارچوب حیات دنیائی است، و نزد خداوند بازگشتگاه نیکوست، که عبارت است از جنّت لقاء و نعمت ابد و جاوید حق در بهشت عنبر سرشت. بگو ای رسول من، شما انسانها را به بهتر از اینها خبر دهم ؟ برای آنان که در تمام برنامه های زندگی، از تشکیل خانواده و زن و فرزندداری، و کسب مال و بدست آوردن احشام و زراعت، و رابطه بین خود و تمام مردم تقوای الهی پیشه کردند، و در انجام هر برنامه ای از دستورات حق پیروی نموده، و از هوای نفس و شهوات حرام و خواسته های شیاطین خود را حفظ کردند و راه پرهیزکاری پیش گرفتند، بهشت هائی نزد پروردگارشان دارند که نهرها از زیر آن جاری است، و برای آنان ازواج پاک و رضوان الهی است، و خداوند آگاه به وضع بندگان است، آنان که می گویند : پروردگارا ایمان آوردیم، پس گناهان ما را مورد مغفرت قرار بده، و ما را از عذاب روز قیامت در پناهت نگهدار.
عباد خدا آنان هستند که علاوه بر این واقعیات، در تمام حوادث اهل صبر و استقامت، و صدق و راستی، و بندگی و عبادت، و انفاق و استغفار در وقت سحرند.
فعل « زیّن » در آیه شریفه از نظر ادبی مجهول آمده، مجهول آورده شدن فعل، شاید برای نشان دادن ارزش و عظمت برنامه باشد، بدین جهت باید گفت فاعل فعل حضرت حق است، اوست که آن واقعیات را برای تمام انسانها آراسته، تا نسبت به میل خود در برابر آنها شائق و راغب و عاشق و دلباخته باشند، و از طریق این عشق و رغبت به تشکیل زندگی از طریق ازدواج و کسب مال و منال و تسخیر کردن حیوانات، و آباد کردن زمین برخیزند، و از این راه به بهرهوری از حیات مادی برسند، و از جهت دیگر آراسته به تقوا، ایمان، دعا، ترس از عذاب آخرت شده، و به کسب صبر و صدق و عبادت و انفاق و استغفار برخیزند، تا به بهشت حق و رضای دوست و همسران پاکیزه آخرتی برسند.
در هر صورت بر اساس آیات کریمه قرآنیه، ظرافت خلقت زن، چهره زیبای وی، وقار و حیای ذاتی او، صدای لطیف و جاذب این موجود، راه رسم طنّازی و عشوه گری این مخلوق فوق العاده، همه و همه از موجبات آراستگی و زینت اوست، که باعث دلربائی، و دلبری و جذب میل و شهوت مرد، و علّت بسیار مهم علاقه او و عشق وی به انتخاب زن و تشکیل زندگی و فرزنددار شدن، و فعالیت و کوشش کسبی و تجارتی و زراعتی برای تأمین حیات مادی، و تداوم حیات خانه و خانواده است، و این راهی است که اگر توأم با تقوا و دوری از گناه و معصیت، و همراه با ایمان و مناجات و صبر و صدق و عبادت و انفاق و استغفار در سحر گردد، سعادت دنیا و آخرت، و خیر مادی و معنوی تأمین می شود، و انسان از امور لذت بخش دنیا، و منافع سرشار و ابدی آخرت و از همه مهمتر رضوان و رضایت حضرت محبوب برای ابد بهره مند می گردد.
● راه انتخاب همسر در اسلام
راه انتخاب همسر در ادیان و مکاتبی که رنگ و بوی وحی را از دست داده اند، یا از ابتدا از ویژگی آسمانی بودن محروم بودند، با راه انتخاب همسر در فضای ملکوتی اسلام فرق می کند.
اسلام به مرد مسلمان و انسان مؤمن اجازه انتخاب هر زنی را که بخواهد نمی دهد، چنانکه به زن مسلمان و بانوی مؤمنه اجازه اختیار هر شوهری که بخواهد نمی دهد، چرا که در انتخاب و اختیار همسر باید خیر دنیا و آخرت، و سعادت امروز و فردای انسان ملاحظه شود، و پاک ماندن انسان از آلودگیها و پاکیزه ماندن زندگی از برنامه های شیطانی لحاظ گردد، زیرا در بنای ازدواج در اسلام فقط شهوت و تمتع و لذت بدنی و مادی منظور نیست، بلکه هدف اسلام از مسئله ازدواج حفظ دین زنان و مردان، و ساخته شدن خانه ای الهی، و بوجود آمدن فرزندانی شایسته، و تأمین رضایت حق است، به همین خاطر در چنین چهارچوبی اصل ازدواج، آئین همسرداری، عشقورزی به زن شرعی، تأمین نیاز جنسی به هر اندازه ای که مزاج مرد و زن اقتضا کند، رعایت حقوق، فرزنددار شدن، تربیت اولاد، و به عهده داشتن وظایف لازم، و کار و کوشش و کسب برای تأمین مسکن و لباس و تغذیه زن و بچه به عنوان عبادت خدا شناخته شده، و برای هر قدمی که انسان در این زمینه برمی دارد اجر عظیم و ثواب زیاد منظور شده است.
اینجاست که معجزه اسلام در اصرار به مسئله کفویّت روشن می شود، و انسان در برابر شرایط الهی ازدواج که در اسلام مطرح است با تمام وجود به خضوع وادار می شود، که اگر آن شرایط الهی و معنوی لحاظ نشود، از سر و روی زندگی شرّ و فتنه برخواهد خاست، و فضای خانه به فضائی پر از عذاب و رنج، و درد و محنت، و تأسف و غصّه تبدیل خواهد شد، و کار به طلاق و جدائی یا تلخی همیشگی و یا اگر ظرفیتی در کار نباشد به جنون و دیوانگی و یا خودکشی یکی از طرفین منجرّ
خواهد گشت.
از زنی که به رشد عقل و فکر خود با کسب معرفت، و به کمال خود با کسب ایمان و اخلاق و تقوا کمک نکرده باید پرهیز کنید، و از ازدواج با چنین زنی خودداری نمائید، زنی که در خانواده ای به دور از خداپرستی، و اخلاق و تقوا، و توحید و عبادت بار آمده و برای مرد جز فتنه و فساد، و هلاکت و تباهی
چیزی ندارد.
روایت بسیار مهم و فوق العاده ای در این زمینه از حضرت باقر (علیه السلام) بدین صورت نقل شده :
مَرَّ رَسُولُ اللّهِ عَلی نِسْوَة فَوَقَفَ عَلَیْهِنَّ ثُمَّ قالَ: مَا رَأَیْتُ نَواقِصَ عُقُول وَ دین اَذْهَبَ بِعُقُولِ ذَوِی الاَْلْبابِ مِنْکُنَّ، اِنّی قَدْ رَأَیْتُ اَنَّکُنَّ اَکْثَرُ اَهْلِ النّارِ عَذاباً فَتَقَرَّبْنَ اِلَی اللّهِ مَا اسْتَطَعْنَ...[۱۶۲]
رسول خدا به عده ای از زنان گذشت، ناگهان ایستاد و به آنان خطاب کرد، چون شما جمعیتی با نقصان عقل و دین ندیدم که عقل خردمندان را از دست آنان بگیرد، من چنین دیدم که عذاب شما از تمام دوزخیان بیشتر است، من به شما سفارش اکید می کنم که به حضرت حق، با تکمیل ایمان و کسب معرفت، و آراسته شدن به حسنات تقرب جوئید.
امام صادق (علیه السلام) فرمود :
اَغْلَبُ الاَْعْداءِ لِلْمُؤَمِنِ زَوْجَةُ السُّوءِ.[۱۶۳]
کوبنده ترین دشمن مؤمن همسر بد است.
در روایت دیگری آمده :
اَوَّلُ ما عُصِیَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِسِتِّ خِصال: حُبُّ الدُّنْیا، وَ حُبُّ الرِّئاسَةِ، وَ حُبُّ النَّوْمِ، وَ حُبُّ النِّساءِ وَ حُبُّ الطَّعامِ، وَ حُبُّ الرّاحَةِ.[۱۶۴]
نخستین مایه گناه، که نسبت به آن عصیان و معصیت حق صورت گرفت شش چیز است :
دنیاپرستی، ریاست پرستی، عشق به خواب، زن پرستی، شکم پرستی، راحت طلبی.
بنابراین خود را در انتخاب همسر، به شرایطی که اسلام اعلام فرموده، و اینجانب آن شرایط را از طریق روایات بیان خواهم کرد، مقید نمائید، و سعی کنید زیبائی تنها، و عشق به زن گرفتن، و چشم دوختن به مال و ثروت زن، برای شما موجب انتخاب همسر نشود.
رسول حق فرمود :
زن را برای مال و جمالش انتخاب نکنید، مالش موجب طغیان و جمالش 
مایه تباهی است، در ازدواج دین و ایمان زن را لحاظ کنید.[۱۶۵]
رسول خدا در روایتی فرمود :
اِنْ کانَ الشُّؤْمُ فی شَیْء فَفِی النِّساءِ.[۱۶۶]
اگر شومی در چیزی باشد، در زنان است.
آری زنی که از معرفت و ایمان و اخلاق و خوشرفتاری، و وقار و کرامت برخوردار نباشد، شوم و موجب تباهی زندگی و هلاکت شوهر است.
و نیز آن حضرت فرمود :
شَرُّ الاَْشْیاءِ الْمَرْأَةُ السُّوءُ.[۱۶۷]
بدترین اشیاء زن بد است.
●داستانی حیرت آور
در تفسیر ابوالفتوح رازی آمده : جوانی در اوقات نماز بالای مأذنه مسجد اذان می گفت، یک روز در حال اذان گفتن به خانه های اطراف مسجد نظر انداخت، نظری که اسلام از بابت مصلحت انسان و حفظ وی از فتنه ها حرام کرده است .
ناگهان دیده اش در خانه ای به دختری نیکو منظر و صاحب جمال افتاد، دل به او داد، پس از اذان در آن خانه را کوبید، صاحب خانه در را باز کرد، جوان به او گفت اگر دختر به شوهر می دهید، من به او مایلم، صاحبخانه گفت ما « آسوری » مذهبیم، اگر مذهب ما را انتخاب کنی من از اینکه دخترم را به تو تزویج کنم منعی نمی بینم .
جوان که دل به زیبائی و جمال دوخته بود، و از انتخاب هم کفو روی گردانده بود، و دلاّلِ خود را در ازدواج چشم و شهوت و جمال و زیبائی قرار داده بود، از پذیرش شرط پدر دختر استقبال کرد، از اسلام دست برداشت، به شرک روی آورد، به روز عقد دختر ازبالای پله های خانه با سر به زمین آمد وبه هلاکت ابدی دچارشد!
● شرایط اسلامی و انسانی در انتخاب همسر
لازم است خانواده های عزیز قبل از ازدواج دختر و پسر، زمینه دیدار آن دو را با هم فراهم نمایند، در این زمینه خواندن عقد و ایجاد محرمیّت لازم نیست، این واقعیتی است که اسلام آن را اجازه می دهد، و فقه اسلامی آن را بی مانع می داند، این دیدار برای هر دو ضروری است، تا با دیدن یکدیگر کمالات و عیوب ظاهری را بفهمند، و سپس در تصمیم گیری اقدام نمایند، علاوه راه ردّ و ایراد و اشکال تراشی را برای بعد از ازدواج ببندند، البته در این دیدار باید قصد و نیت ازدواج، و پسند و عدم پسند مطرح باشد، تا فضای برنامه از معصیت حق پاک بماند، به روایاتی که در این زمینه وارد شده عنایت کنید :
قالَ النَّبِیُّ لِلْمُغیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ وَ قَدْ خَطَبَ إِمْرَأَةً لَوْ نَظَرْتَ اِلَیْها فَإِنَّهُ اَحْری اَنْ یَدُومَ بَیْنَکُما.[۱۶۸]
رسول حق به مغیرة بن شعبه که با زنی ازدواج کرده بود فرمود : اگر قبلاً او را می دیدی امید توافق و سازش در بین شما بیشتر بود.
محمد بن مسلم می گوید از حضرت باقر (علیه السلام) پرسیدم :
عَنِ الرَّجُلِ یُریدُ اَنْ یَتَزَوَّجَ الْمَرْأَةَ أَیَنْظُرُ اِلَیْها ؟ قالَ نَعَمْ اِنَّما یَشْتَریها بِاَغْلَی الثَّمَنِ.[۱۶۹]
مردی که می خواهد ازدواج کند، حق دارد زن مورد نظر برای ازدواج را ببیند ؟ فرمود : آری به گران ترین قیمت می خرد، چرا حقّ دیدن نداشته باشد ؟
حسن سری گوید :
قُلْتُ لاَِبی عَبْدِاللّهِ الرَّجُلُ یُریدُ اَنْ یَتَزَوَّجَ الْمَرْأَةَ یَتَأَمَّلُها وَ یَنْظُرُ اِلی خَلْفِها وَ اِلی وَجْهِها ؟ قالَ نَعَمْ لا بَأْسَ اَنْ یَنْظُرَ الرَّجُلُ اِلَی الْمَرْأَةِ اِذا اَرادَ اَنْ یَتَزَوَّجَها یَنْظُرُ اِلی خَلْفِها وَ اِلی وَجْهِها.[۱۷۰]
به حضرت صادق(علیه السلام) عرضه داشتم برای مرد جایز است پیش از ازدواج در وجود زن دقت کند، پشت سر و صورتش را ببیند ؟ فرمود : آری مانعی ندارد که زن مورد نظر را از پشت سر یا جلوی رو ببیند.
و مردی به امام ششم گفت :
اَیَنْظُرُ الرَّجُلُ اِلَی الْمَرْأَةِ یُریدُ تَزْویجَها فَیَنْظُرُ اِلی شَعْرِها وَ مَحاسِنِها قالَ لا بَأْسَ بِذلِکَ اِذا لَمْ یَکُنْ مُتَلَذِّذاً ـ وَ فی خَبَر : وَ تَقُومُ حَتّی یَنْظُرَ اِلَیْها ؟ قالَ نَعَمْ وَ تُرَقِّقُ لَهُ الثِّیابَ.[۱۷۱]
جائز است مرد موی سر و زیبائیهای زنی را که می خواهد بگیرد، ببیند ؟ فرمود : اگر منظور آگاهی از خصوصیات اوست اشکال ندارد، در خبر دیگری آمده که از حضرت سئوال شد، جایز است زن بایستد تا مرد او را نظر کند، فرمود : آری، بلکه پوشیدن لباس نازک هم در آن وقت مانعی ندارد.
وَ قالَ (صلی الله علیه وآله وسلم) لِصَحابِیٍّ خَطَبَ إِمْرَأَةً : أُنْظُرْ اِلی وَجْهِها وَ کَفَّیْها.[۱۷۲]
رسول خدا به مردی از صحابه که زنی را خواستگاری کرده بود فرمود : صورت و دستهای او را ببین.
امثال این روایات می خواهد بگوید اگر کسی زنی را برای همسری انتخاب کرد پس از بررسیهای لازم در رابطه با خانواده و اخلاق و ایمان او، مانعی ندارد برای آگاهی از خصوصیات بدنی او نظیر مو، قیافه، زیبائی، قد و قامت، اندام، وی را ببیند، مبادا نقص و عیبی در وجود او باشد، یا موردی در او ببیند که باعث دلسردی، یا موجب تفرقه شود، نه اینکه حق دارد خانه به خانه برود، و ناموس اسلام را یک به یک از نظر بگذراند، و سراپای همه را دقت نماید تا اگر خواست یکی را از آن میان انتخاب کند .[۱۷۳]
چون زن را پسندید، و مایل به ازدواج با او شد در عین زیبائی زن، و آراسته بودنش به جمال و کمال، و دلبری و طنازی وی، نیت خود را در ازدواج با او برای خدا قرار دهد، و به عنوان عمل به دستور و فرمان حضرت حق و اجرای سنت انبیاء الهی، بخصوص رسول باکرامت اسلام قدم بردارد.
در این زمینه یعنی اقدام برای ازدواج به قصد قربت و به نیت جلب خوشنودی حق روایت بسیار مهمی از رسول خدا نقل شده :
مَنْ نَکَحَ لِلّهِ وَ أَنْکَحَ لِلّهِ اِسْتَحَقَّ وِلایَةَ اللّهِ.[۱۷۴]
آنکه برای خدا ازدواج می کند، و برای فراهم کردن وسیله ازدواج دیگران محض خدا قدم برمی دارد استحقاق قرار گرفتن در ولایت خدا را پیدا می کند .
آری چنین انسانهای بافضیلتی مشمول این آیه شریفه می گردند :
الله ولیّ الّذین آمنوا یخرجهم من الظّلمات الی النّور.[۱۷۵]
خداوند سرپرست کسانی است که ایمان آوردند، آنان را از ظلمت جهل، ظلم، ضعف روحی، بداخلاقی، سستی در عمل به نورانیت فهم و بصیرت، عدالت، قوت قلب خوش خلقی و قدرت در عمل می برد.
خداوند داشتن زن و فرزند را دوست دارد، به همین خاطر در سن پیری به زکریا، یحیی و به ابراهیم، اسماعیل را عنایت فرمود، و در آیه ای از کتابش به رسول مطهّرش فرمود :
و لقد ارسلنا رسلاً من قبلک و جعلنا لهم ازواجاً و ذریّة.[۱۷۶]
و به تحقیق رسولانی برای هدایت مردم، پیش از تو فرستادیم و برای آنان زنان و فرزندان قرار دادیم.
عجله در ازدواج کار صحیحی نیست، در معارف اسلامی آمده که : عجله کار شیطان است، انتخاب همسر باید بادقت و وقت گذاری و مشورت، و شناخت لازم از او و خانواده اش صورت بگیرد، مبادا که در این زمینه خسارتی به طرفین وارد شود، و ضربه روحی و روانی ببار آید.
حضرت صادق (علیه السلام) در این زمینه فرموده :
اِنَّما الْمَرْأَةُ قِلادَةٌ فَانْظُرْ ما تَتَقَلَّدُ...[۱۷۷]
همانا زن گردن بند است، دقت کن چه گردن بندی بر گردن زندگی و حیات خود می افکنی.
در روایاتی که از رسول حق و اهل بیت طاهرین آن حضرت در کتابهای پرارزش شیعه آمده خصوصیات زنی که لایق همسری مرد مؤمن و جوان مسلمان است و با ظرافت و دقت کامل بیان شده :
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
اِذا اَرادَ اَحَدَکُمْ اَنْ یَتَزَوَّجَ الْمَرْأَةَ فَلْیَسْأَلْ عَنْ شَعْرِها کَما یَسْأَلُ عَنْ وَجْهِها فَاِنَّ الشَّعْرَ اَحَدُ الْجَمالَیْنِ.[۱۷۸]
به هنگامی که یکی از شما قصد ازدواج با زنی را داشت، ( در صورت پیش آمدن مانع از دیدن او ) از مویش تحقیق کند، چنانکه از رویش، چه مو هم یکی از مایه های زیبائیست.
جابر بن عبد اللّه انصاری گوید : با رسول خدا نشسته بودیم، سخن از زنان، و برتری بعضی از آنان بر بعض دیگر به میان آمد، رسول الهی فرمود، من در این زمینه با شما سخن بگویم ؟ عرضه داشتم آری.
فرمود : بهترین زنان شما زنی است که فرزند آورد، مهربان باشد، از پاکدامنی نصیب داشته، نزد فامیل خود عزیز و محترم، و در برابر شوهر متواضع و فروتن باشد.
برای شوهر زینت کند، و نسبت به دیگران باوقار و بی اعتنا دیده شود، سخن شوهر را بشنود، و از وی فرمان ببرد، در خلوت در اختیار او باشد، ولی مانند مردان مبتذل نباشد .[۱۷۹]
ـ امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :
خَیْرُ نِسائِکُمْ اَلْخَمْسُ فَقیلَ مَا الْخَمْسُ قالَ : اَلْهَیِّنَةُ اللَّیِّنَةُ الْمُواتِیَةُ الَّتی اِذا غَضِبَ زَوْجُها لَمْ تَکْتَحِلْ بِغُمْض حَتّی یَرْضی، وَ الَّتی اِذا غابَ زَوْجُها حَفِظَتْهُ فی غَیْبَتِهِ فَتِلْکَ عامِلَةٌ مِنْ عُمّالِ اللّهِ لا تَخیبُ.[۱۸۰]
بهترین زنان شما پنج گونه اند، گفته شد پنج گونه کدام است ؟ فرمود : آسان گیر، نرم خو، بساز، چون شوهر به خشم آید نیارامد تا خوشنودی او را فراهم آورد، در غیاب شوهر حیثیت او را حفظ کند، این زن از عمّال حق است و از لطف پروردگار ناامید نشود.
حضرت باقر (علیه السلام) فرمود :
أَتی رَجُلٌ رَسُولَ اللّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) یَسْتَأْمِرُهُ فِی النِّکاحِ فَقالَ : نَعَمْ اِنْکِحْ وَ عَلَیْکَ بِذَواتِ الدّینِ تَرِبَتْ یَداکَ وَ قالَ اِنَّما مَثَلُ الْمَرْأَةِ الصّالِحِةِ مَثَلُ الْغُرابِ الاَْعْصَمِ الَّذی لا یَکادُ یُقْدَرُ عَلَیْهِ قالَ : وَ مَا الْغُرابُ الاَْعْصَمُ ؟ قالَ اَلاَْبْیَضُ اِحْدی رِجْلَیْهِ.[۱۸۱]
مردی با رسول خدا در مسئله ازدواج مشورت کرد، حضرت فرمود : ازدواج کن، ولی با زن دیندار، خدایت خیر دهد، زن شایسته مانند کلاغ اعصم است که دسترسی به او آسان نیست، عرضه داشت کلاغ اعصم کدام است ؟ فرمود کلاغی که یک پایش سپید است.
ابراهیم کرخی گوید به حضرت صادق (علیه السلام) گفتم : همسرم از دنیا رفت ، زنی همدم و همساز بود، اینک به فکر ازدواج هستم، حضرت فرمود 
أُنْظُرْ أَیْنَ تَضَعُ نَفْسَکَ وَ مَنْ تُشْرِکُهُ فی مالِکَ وَ تُطْلِعُهُ عَلی دینِکَ وَ سِرِّکَ وَ اَمانَتِکَ فَإِنْ کُنْتَ لابُدَّ فاعِلاً فَبِکْراً تُنْسَبُ اِلَی الْخَیْرِ وَ اِلی حُسْنِ الْخُلُقِ.[۱۸۲]
کمال دقت را به خرج بده که وجودت را کجا قرار می دهی و چه کسی را شریک مال و آگاه بر دین و بر اسرار و امانت خود می نمائی، اگر از ازدواج چاره ای نداری، دوشیزه ای پیدا کن نیک رفتار و خوش اخلاق.
رسول حق (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
إِنَّ مِنَ الَقِسَمِ الْمُصْلِحِ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ اَنْ تَکُونَ لَهُ اِمْرَأَةٌ اِذا نَظَرَ اِلَیْها سَرَّتْهُ، وَ اِنْ غَابَ حَفِظَتْهُ، وَ اِنْ اَمَرَها أَطاعَتْهُ.[۱۸۳]
از مقدرات الهی برای مرد مسلمان که وضع او را اصلاح می کند، زنی است که چون شوهر بر وی نظر کند خرسند شود، در غیاب او آبرویش را حفظ کند، و در حضور وی فرمانش را اطاعت نماید.
رسول خدا (علیه السلام) فرمود :اَفْضَلُ نِساءِ أُمَّتی أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً وَ أَقَلُّهُنَّ مَهْراً.[۱۸۴]
برترین زنان امّتم زیباترین آنان و کم مهریه ترینشان هستند.
عَنْ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ (علیه السلام) أَنَّ رَسُولَ اللّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) قالَ : أَخْبِرُونی أَیُّ شَیْء خَیْرٌ لِلنِّساءِ ؟ فَقالَتْ فاطِمَةُ (علیها السلام) أَنْ لا یَرَیْنَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ فَأَعْجَبَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه وآله وسلم) وَ قالَ إِنَّ فاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنّی.[۱۸۵]
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: رسول خدا به مردم گفت: به من خبر دهید چه چیزی برای زنان بهتر است ؟ فاطمه(علیها السلام) پاسخ داد مردان را نبینند، و مردان هم آنها را نبینند « هرزه و بی بند و بار غیر مقید به مسائل شرعی و اخلاقی نباشد » رسول حق از این جواب شگفت زده شد و فرمود: فاطمه پاره تن من است!!
قالَ الصّادِقُ (علیه السلام) :خَیْرُ نِسائِکُمُ الَّتی اِنْ أُعْطِیَتْ شَکَرَتْ وَ اِنْ مُنِعَتْ رَضِیَتْ.[۱۸۶]
امام صادق(علیه السلام)فرمود: بهترین زنان شما زنی است که اگر مال دراختیارش گذاشتی سپاسگزاری کند، و اگر به مصلحتی از وی منع نمودی خوشنود و راضی باشد.
ـ امام ششم(علیه السلام) فرمود:
خَیْرُ نِسائِکُمُ الطَّیِّبَةُ الرّیحِ، الطَّیِّبَةُ الطَّبیخِ الَّتی اِذا أَنْفَقَتْ، أَنْفَقَتْ بِمَعْرُوف وَ اِذا أَمْسَکَتْ، أَمْسَکَتْ بِمَعْرُوف فَتِلْکَ عامِلٌ مِنْ عُمّالِ اللّهِ وَ عامِلُ اللّهِ لا یَخیبُ وَ لا یَنْدَمُ.[۱۸۷]
بهترین زنان شما زنی است که خوشبو و خوش پخت و پز باشد، بجا خرج کند، و بجا امساک نماید، چنین زنی از کارکنان حق است، و عامل حق را ناامیدی و پشیمانی نیست.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
أَعْظَمُ النِّساءِ بَرَکَةً أَیْسَرُهُنَّ مَؤُونَةً.[۱۸۸]
پربرکت ترین همسر، زنی است که برای شوهر هزینه اش کمتر باشد.
ـ امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :
خَیارُ خِصالِ النِّساءِ شِرارُ خِصالِ الرِّجالِ: الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ فَإِذا کانَتِ الْمَرْأَةُ ذاتَ زَهْو لَمْ تُمَکِّنْ مِنْ نَفْسِها، وَ اِذا کانَتْ بَخیلَةً حَفِظَتْ مالَها وَ مالَ بَعْلِها وَ اِذا کانَتْ جَبانَةً فَرِقَتْ مِنْ کُلِّ شَیْء یُعْرَضُ لَها.[۱۸۹]
بهترین ویژگیهای زن در فضای زناشوئی و شوهرداری بدترین صفات مرد است: کبر، ترس، بخل، اگر زن متکبر باشد تسلیم غیرشوهر نمی شود، اگر بخیل باشد مال خود و شوهر را حفظ می کند، و اگر ترسو باشد از هر پیش آمدی بیمناک می شود و در صدد حفظ خود بر می آید، و در نتیجه به دام دیگران نمی افتد.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود :
تَزَوَّجُوا الاَْبْکارَ فَإِنَّهُنَّ أَعْذَبُ أَفْواهاً، وَ اَرْتَقُ أَرْحاماً، وَ أَسْرَعُ تَعَلُّماً، وَ أَثْبَتُ لِلْمَوَدَّةِ.[۱۹۰]
با دختران بکر و دست نخورده ازدواج کنید که دهانهای گواراتر، و رحِم های جمع تر دارند، یادگیری آنان سریع تر، و عشق و علاقه آنان به شوهر و زندگی پایدارتر است.
ـ امام صادق (علیه السلام) فرمود :
خَیْرُ نِسائِکُمُ الَّتی اِذا خَلَتْ مَعَ زَوْجِها خَلَعَتْ لَهُ دِرْعَ الْحَیاءِ وَ اِذا لَبِسَتْ لَبِسَتْ دِرْعَ الْحَیاءِ.[۱۹۱]
بهترین زنان شما زنی است که چون با شوهر خلوت کند و جامه از تن برگیرد پرده حیا را نسبت به شوهر خود به دور افکند « همه گونه و به هر شکل در اختیار شوهر باشد » و چون جامه بر تن پوشد، لباس حیا را نیز همراه آن بپوشد.
این است خصوصیاتی که باید در زن مسلمان و دوشیزه مؤمنه باشد، و بر 
جوانان عزیز مؤمن و مسلمان فرض است که به هنگام آماده شدن برای ازدواج از این خصوصیات که با حذف مکررات آن در روایات حدود چهل ویژگی است جستجو کنند، چنانچه در حد قابل قبول در دوشیزه ای یافتند او را برای همسری خود و مادری فرزندانشان انتخاب کنند، و بر این معنی سعی داشته باشند که در این زمینه دچار سخت گیری بیجا و وسواس در انتخاب نگردند، که وسواس و دقت زیاد کار را سخت و زمینه ازدواج را به بن بست دچار می کند

رموز موفقیت در زندگی مشترک

متاسفانه بسیاری از ازدواج هایی که امروزه در جهان صورت می گیرد پس از چندی به طلاق می انجامد. در نسل های پیشین تعجب آور نبود اگر می شنیدیم که زوجی بیست وپنجمین، سی وپنجمین و یا حتی پنجاهمین سالگرد ازدواجشان را جشن می گیرند.
ولی آیا نسل های امروز خواهند توانست این مدت زمان با هم زندگی کنند؟ افراد چه کاری باید انجام دهند تا عمر یک رابطه زناشویی رضایت بخش بیشتر شود؟ امروزه مقوله ازدواج بسیار پیچیده تر است. در دهه ۱۹۵۰ و حتی پیشتر، وظایف زن و مرد بطور واضح تعریف می شد. 
هریک از زوجین می دانست که چه چیزی از وی انتظار می رود و مردم آن ها را کارهای مرد و کارهای زن می نامیدند. اگر هر یک از زوجین از پس این امور مشخص برمی آمد، مشکلی نداشتند و زندگی شان بخوبی ادامه پیدا می کرد.
حتی نوع شخصیت مرد و زن نیز از قبل تعریف شده بود. شخصیت مرد; قوی، کم حرف، بالیاقت، بی احساس، مشکل گشا، خرجی بده، همیشه در دسترس و محافظ خانواده تعریف شده بود، درحالی که زن می بایست یک آشپز خوب، خانه دار شایسته و مربی فرزندان بوده و درعین حال اجتماعی و مذهبی می بود.
به این ترتیب انتظار زوجین از یکدیگر در دیگر زمینه ها بسیار کم می شد; همین قدر که آن ها وظایف از پیش تعیین شده و نقش های تعریف شده خود را انجام می دادند کافی بود. با پیشرفت فناوری، تغییر در فعالیت های زنان و بالارفتن انتظارات، یک دگرگونی اساسی در این وظایف ایستا و سنتی ایجاد شد. مردم شروع به پرسیدن از خود کردند که قصدشان از ازدواج چه بوده است. 
خانواده ها دیگر امور خانگی خود را به خدمتکار، پرستار و یا یک سرپرست می سپردند تا کارهای روزانه خود را انجام دهند. کم کم ازدواج معنی دیگری پیدا کرد و اهداف آن نسبت به آنچه که در گذشته بود تغییر کرد. 
همچنین اگر این موضوع را هم به آن اضافه کنیم که به واقع ما بیشتر از نسل های پیشین عمر می کنیم، پس مشخصا باید زمان بیشتری(بیش از هر زمان دیگری در تاریخ) به وظایف تعیین شده مان عمل کنیم. برای مثال آنهایی که در دهه ۸۰ سالگی خود بسر می برند و در دهه ۲۰ سالگی خود نیز ازدواج کرده اند، نزدیک ۶۰ سال است که درحال انجام این وظایف هستند. بنابراین مردم روابط بلندمدت مختلفی را درطول زندگی شان اتخاذ می کنند; می توانند نوعی از رابطه را برای دوران رشد فرزندان و نوعی دیگر را برای سال های پس از آن درنظر بگیرند. 
آن ها حتی می توانند بیش از یک خانواده داشته باشند یعنی فرزندان را با بیش از یک همسر بزرگ کنند. با وجود این تغییرات، بیشتر مردم با همان عقاید سنتی ای که مناسب نسل های گذشته است وارد زندگی زناشویی می شوند و نمی توانند با واقعیت گذشت زمان کنار بیایند. 
از این رو وقتی ازدواج می کنند، به بی اثری عقاید سنتی خود پی می برند، زیراکه این عقاید، آنها را با یک راهنمایی کلی درباره اینکه چطور باید در زندگی مشترک رفتار کنند رها می کنند. ازدواج های امروز بیشتر و بیشتر از هر زمان دیگری به ارتباط صحیح، صمیمیت، سازش، صحبت و گفتگو و درک متقابل وابسته است.
ما باید بتوانیم به راحتی با همسرمان گفتگو کرده و رابطه برقرار کنیم و باید در هر دوی این امور مهارت یابیم. البته انتظارات نیز در روابط عاطفی به همان اندازه تغییر کرده اند. از آنجایی که زن و مرد هر دو تقریبا به یک اندازه قادر به انجام تمامی وظایف در زندگی مشترک هستند، هیچگونه وابستگی در این امور به هم ندارند.
بنابراین، اساس ازدواج از انجام وظایفی مشخص به تامین نیاز های احساسی و روانی تغییر نقش داده است. به منظور یادگیری این نکته که مردم چطور زندگی خود را برای زمان های طولانی حفظ می کنند و اینکه چه موانعی بر سر راه آنهاست، روانشناسان توصیه هایی را متذکر شده اند. 
«جودیث س. والرستین»، دکتر روانشناس و مولف مشترک اثر «ازدواج موفق: چرا و چطور یک عشق طولانی می شود»، با ۵۰ زوجی که دست کم ۹ سال از ازدواجشان گذشته بود، فرزند داشته و هریک جداگانه از ازدواجشان راضی بودند یک مصاحبه کامل به عمل آورد. دکتر «والرستین»، ۹ وظیفه روانی را به عنوان پایه های ازدواج معرفی کرد.
۱) سعی کنید از نظر احساسی از دوران کودکی خود جدا شوید تا بتوانید بطور کامل به زندگی امروز خود بپردازید. در ضمن در روابط با خانواده خود و همسرتان تجدید نظر کنید. 
۲) بر حسب شناخت متقابل، خصوصیات مشترک و اطمینان خاطری که از هم دارید، پیوندتان را محکم تر کنید و در عین حال مرزهایی برای حفظ استقلال خود تعیین کنید. 
۳) یک رابطه جنسی کامل ایجاد کنید و آن را از تهدیداتی نظیر مشغله های کاری و خانوادگی مصون نگه دارید. این وظیفه نباید عادی به نظر آمده و از آن غافل شد. 
۴) وظایف دشوار پدر و مادر بودن را بپذیرید و از تاثیرات مثبت ورود فرزند به زندگی بهره مند شوید و در عین حال حریم شخصی خود را حفظ کنید. 
۵) با بحران های غیرقابل اجتناب زندگی مبارزه کرده و بر آنها تسلط یابید; استحکام زندگی خود را در مواجهه با سختی ها از دست ندهید; و مامنی برای اختلافات، عصبانیت ها و کشمکش ها در زندگی تان در نظر بگیرید. 
۶) از بذله گویی و خنده برای دوری از انزوا و کسالت و با طراوت نگاه داشتن زندگیتان استفاده کنید. 
۷) یکدیگر را ارتقا دهید، نیاز همدیگر را به خاطر وابستگی ای که به هم دارید برطرف کنید و دلگرمی و تکیه گاه همیشگی هم باشید. 
۸) درحالیکه با این واقعیت که با گذشت زمان شرایط تغییر می کند روبرو هستید، سعی کنید عشق و تصوراتی را که از عاشق شدن داشته اید زنده نگاه دارید. 
۹) انجام این کارها آسان نیست. رسیدن به آنها نیازمند این است که هر یک از زوجین برای پیشرفت و موفقیت در ازدواجشان متعهد شوند. علاوه بر این، هر یک از آنها باید متعهد شوند تا به همان اندازه که در رشد و ارتقای همسر خود می کوشند، در رشد شخصی خود نیز تلاش کنند. پیشرفت و حفظ حس شراکت در ازدواج باید از اولویت های مهم قرار گیرد. 
● مواردی که می تواند زندگی زناشویی به بن بست بکشاند
۱) تعهد بیش از اندازه: 
این مشکل در زوج های جوانی که در مدرسه یا دانشگاه تحصیل می کنند یا تازه در جایی استخدام شده اند بیشتر به چشم می خورد. حتی الامکان سعی کنید اوایل ازدواج به دانشگاه بروید، کار تمام وقت داشته باشید، صاحب فرزندی شوید، خانه بسازید یا کار و کاسبی جدیدی راه بیندازید. 
این کارها مشکلات و سختی های زیادی به همراه دارد و بسیاری از زوج های جوانی که با این مشکلات روبرو می شوند، پس از آن که ازدواجشان با شکست مواجه می شود با تعجب از خود می پرسند: «چرا چنین اتفاقی افتاد؟» مسئولیت و مشغله زیاد باعث می شود که زن و شوهر فرصت کمی برای همدیگر داشته باشند و بنابراین فاصله آن ها روزبه روز افزایش می یابد و زمانی می رسد که برای هم مثل دو غریبه هستند، پس سعی کنید در اوایل ازدواج، برای خود، کار و دردسر نتراشید و وقت بیشتری را با هم بگذرانید تا همدیگر را بیشتر بشناسید. 
۲) صورت حساب های بالا:
اجناس مصرفی خود را با پول نقد خریداری کنید، در غیر اینصورت آنها را به صورت قسطی نخرید. تمام پولتان را برای خرید خانه یا اتومبیل که استطاعت خرید آن را دارید خرج نکنید
. همیشه مقداری از پولتان را برای روز مبادا پس انداز کنید و با آن به سفرهای کوتاه بروید و اگر صاحب فرزندی هستید، آن را برای مواقع ضروری کنار بگذارید. سعی کنید درآمدتان را عاقلانه و درست خرج کنید. 
۳) خودپسندی: 
در جهان دو گروه از مردم وجود دارند، افراد بخشنده و افراد گیرنده. ازدواج دو نفر بخشنده می تواند یک مسئله رضایت بخش و خوشایند برای هر دو طرف باشد، بین دو نفر بخشنده و گیرنده همیشه اصطکاک وجود دارد، اما دو نفر گیرنده در عرض شش هفته زندگی مشترک، به جان هم می افتند و دمار از زندگی هم درمی آورند. خودپسندی و خودخواهی، ازدواج را به ورطه نابودی می کشاند. 
۴) دخالت والدین: 
اگر زن یا شوهر به طور کامل از والدینشان جدا نشوند، احتمال بروز مشکل در زندگی زناشویی آنها وجود خواهد داشت. بعضی از والدین دوست ندارند فرزندشان پس از ازدواج از آنها دور شود و ترجیح می دهند که در کنارشان زندگی کند. آنها به این مسئله توجه ندارند که در این صورت ممکن است باعث به وجود آوردن مشکل در زندگی مشترک فرزندشان شوند. 
۵) توقعات زیاد و بی جا: 
بسیاری از زوجین انتظار دارند که پس از ازدواج وارد یک سرزمین پر از شادی و خوشبختی شوند. آنها همیشه رویای قصر پریان را در سر می پرورانند، غافل از این که گاهی اوقات در زندگی زناشویی مشکلاتی پیش می آید که عرصه زندگی آنها را تنگ می کند. 
۶) بحث و جدل: 
سخن ما با کسانی است که فضای خانه را با بحث و دعواهای خود مسموم می کنند و باعث رنجش و نگرانی طرف مقابل خود می شوند و او را از ادامه زندگی مشترک دلسرد می کنند. بدبینی و حسادت، یکی از علل ایجاد جر و بحث زوجین است و خودبینی عامل دیگری است که باعث آزار رساندن به طرف مقابل می شود. 
۷) اعتیاد:
اعتیاد نه تنها باعث از هم پاشیدن زندگی مشترک می شود بلکه فرد را نیز از بین می برد. همیشه از موادمخدر و مشروبات الکلی دوری کنید. 
۸) خیانت و بی وفایی نسبت به همسر:
ازدواج، پیمان و تعهد بین دو نفر است و آنها را متعهد می سازد که تا آخر عمر به هم وفادار بمانند و در غم و شادی های زندگی، شریک یکدیگر باشند. متاسفانه بعضی از همسران به این تعهد پایدار نمی مانند و پس از مدتی از جاده درستی منحرف می شوند و به همسرشان خیانت می کنند و با این کار کتاب زندگی مشترکشان را برای همیشه می بندند. 
۹) شکست در کار و تجارت:
این مسئله به خصوص در مردان بسیار به چشم می خورد. اضطراب و نگرانی که به دنبال این شکست ایجاد می شود، باعث آشفته کردن کانون خانواده می شود. 
۱۰) موفقیت در تجارت و کسب و کار: 
شاید خطر موفق شدن در تجارت یا به اصطلاح یک شبه پولدارشدن بیشتر از شکست در تجارت باشد. گاهی اوقات، ثروت یکباره ای که به طرف خانواده ها سرازیر می شود باعث دور شدن آنها از یکدیگر و منجر به مرگ زندگی مشترک می شود. 
۱۱) ازدواج در سنین پایین: 
آمار طلاق در بین دخترانی که در سنین ۱۴تا۱۷سالگی ازدواج می کنند دو برابر بیشتر از دخترانی است که در سنین ۱۸تا۱۹سالگی ازدواج می کنند و نیز کسانی که در سنین ۱۸تا۱۹سالگی ازدواج می کنند، ۷۵ برابر بیشتر از کسانی که در سنین ۲۰سالگی پیمان زناشویی می بندند به دادگاه های طلاق قدم می گذارند.
این آمار نشان می دهد که فشار ناشی از اضطراب و هیجان های دوران نوجوانی با مشکلات زندگی مشترک در هم می آمیزد و خیلی زود زن و شوهر را به پای میز طلاق می کشاند

لباس عروس و توصیه‌های مخصوص

آماده شدن برای روز مراسم ازدواج، برای بسیاری از عروس‌خانم‌ها استرس‌آور است و دایم نگران هستند که مبادا کاری را از قلم بیندازند. برای اینکه خیلی به‌تان فشار نیاید، توصیه اول این است که از خودتان انتظارات منطقی داشته باشید و همیشه درصدی را برای بی‌نظمی برنامه‌ها در نظر بگیرید. اما از این‌ که بگذریم، توصیه‌هایی هست که می‌تواند کمک‌تان کند. اگر این روزها دارید به مراسم ازدواج‌تان نزدیک می‌شود، مرور کردن لیست زیر و انجام کارهای آن می‌تواند حسابی به‌تان کمک ‌کند...
۱) دو روز قبل لباستان را بخار بدهید 
احتمالا لباس عروسی‌تان را چند ماه قبل دوخته‌اید یا سفارش داده‌اید و حالا چند ماه است که داخل روکش‌های ویژه بسته‌بندی است تا کثیف نشود ولی باید بگوییم که اگر الان آن را باز کنید حتما چروک شده است. حتی ممکن است تورهای آن خم شده باشد. برای اینکه لباستان برای روز عروسی آماده باشد باید یک یا دو روز قبل از آن، لباستان را بخار بدهید. می‌توانید این کار را به مزون لباس عروسی‌تان بسپارید و یا یک خشک‌شویی مطمئن پیدا کنید. همچنین اگر شما دستگاه بخارشو در منزل دارید، می‌توانید این کار را خودتان در منزل انجام دهید. پیشنهاد دیگر ما این است که لباستان را در حمام قرار دهید و حمام را پر از بخار کنید. این ساده‌ترین روش بخار دادن لباس در منزل است.
۲) تورتان را آویزان کنید 
تورهای عروسی معمولا از گروه تورهای بسیار ظریف هستند که به صورت حاشیه‌دار در مزون‌های لباس عروس به فروش می‌رسند. نکته اصلی این است که تورهای حاشیه‌دار و بلند در عکس‌های عروسی شما زیباتر به نظر می‌رسند، پس توصیه ما این است که این تورها را انتخاب کنید. برای اینکه لازم نباشد تورتان را اتو کنید چند روز قبل از عروسی‌ تورتان را از پوشش درآورید و در یک جای بلند در منزل بیاویزید، به طوری که حاشیه‌های آن به طرف زمین آویزان باشد. با این ر وش تور شما خود به خود باز خواهد شد و خبری از چین و چروک در آن نخواهد بود.
۳) به کفش عروسی‌تان عادت کنید 
دو سه روز قبل از مراسم ازدواج‌تان بد نیست که کفش عروسی‌تان را در منزل بپوشید و با آن راه بروید. با این روش، پاهای شما به پوشیدن یک کفش پاشنه بلند نه چندان راحت خو می‌گیرند. توصیه دیگر ما این است که برای زیر لباس عروستان، یک کفش پاشنه یک تکه بخرید مثل صندل‌های حصیری که در بازار هست. با این روش سطح اتکای شما روی زمین زیادتر شده و در روز مراسم ازدواجتان راحت‌تر گام برخواهید داشت.
۴) دنباله‌دارها روی صندلی عقب بنشینند 
اگر لباس عروسی شما دنباله بلندی دارد، توصیه ما این است که روی صندلی عقب ماشین عروس بنشینید چون با این روش دنباله لباس شما کمتر چروک می‌خورد. سعی کنید در صندلی عقب اتومبیل به سمت دری که قرار است از آن خارج شوید بنشینید و دنباله لباستان را به سمت دیگر صندلی اتومبیل پهن کنید. با این روش وقتی از اتومبیل خارج می‌شوید اول خودتان پایین می‌آیید و سپس لباس عروس شما و دنباله‌اش از ماشین خارج خواهد شد. می‌توانید از یکی از اعضای خانواده‌تان بخواهید که به شما در پیاده و سوار شدن از ماشین عروس کمک کند.
۵) امسال تاج عروس مد نیست 
اگر دنبال تاج هستید، بد نیست بدانید که امسال گذاشتن تاج چندان مد نیست و بیشتر در طراحی لباس عروس، آرایش زیبای موها، جای تاج‌ها و گل‌سرهای آنچنانی را گرفته است. اگر هم به دنبال خرید تاج هستید و دوست دارید حتما لباس عروس و تور عروسی‌تان را با یک تاج کامل کنید، توصیه ما این است که دنبال تاج‌های ظریف و کوچک باشید که شما را ظریف‌تر و زیباتر نشان دهند.
۶) لباس عروسی‌تان را کوتاه نکنید 
برای بسیاری از عروس خانم‌ها پیش آمده است که لباس عروسی‌شان بلندتر از قدشان است. در این شرایط اولین و ساده‌ترین کاری که به نظر شما می‌رسد، این است که لباس عروسی‌تان را از پایین کوتاه کنید ولی شاید اگر پول زیادی بابت لباستان پرداخته باشید، دلتان نیاید که آن را کوتاه کنید. یک روش ساده این است که لباستان را از میان تورهای آن بالا بکشید و کوک بزنید. البته این کار را به یک خیاط ماهر بسپارید. به این ترتیب هم لباستان را کوتاه و مناسب خودتان کرده‌اید و هم پارچه آن را نبریده‌اید.
۷) لباس‌تان را تا روز مراسم نپوشید 
بهتر است لباس عروسی‌تان را تا روز مراسم ازدواج‌تان نپوشید چون همه دوست دارند شما را در لباس عروس ببینند و دیگر در روز مراسم شاید آن جذابیت و تازگی را نداشته باشید. بنابراین توصیه ما این است که لباس عروسی‌تان را تا نزدیک روز مراسم در منزل خیاطتان و یا در مزون بگذارید. این افراد حتی بهتر از شما لباس عروستان را در شرایط مناسب نگهداری خواهند کرد. در این مکان‌ها معمولا مانکن‌های مصنوعی و یا کمدهایی بلند و بزرگ وجود دارد که لباستان در آنجا آویخته می‌شود.
۸) موها و تاج‌تان را کنترل کنید 
بهتر است چند روز مانده به مراسم ازدواجتان، تور و تاج‌تان را به آرایشگاه ببرید و آن را به آرایشگرتان نشان دهید تا متناسب با آنها مدلی مناسب برای موهایتان انتخاب کند. در عین حال می‌توانید در این قرار ملاقات درباره اینکه موهایتان را تیره و روشن کنید، مش و یا های‌لایت کنید و یا حتی چه مدل شینیونی را می‌پسندید با او مشورت کنید تا روز عروسی از مدل‌ موها و تناسب آن با تاج و تور و لباس عروسی‌تان راضی باشید

چگونه یک کت و شلوار مناسب انتخاب کنیم

هر مردی باید حداقل یک کت و شلوار خوب داشته باشد. حتی معمولی ترین افراد نیز باید در موقعیتهایی مانند مراسم عروسی یا میهمانی های رسمی شب شرکت کنند، بنابراین به یک و شلوار خوب نیاز دارد. به این نکات توجه کنید تا بتوانید کت و شلوار مناسبی انتخاب کنید و بتوانید مدتی طولانی از آن استفاده کنید.
کفش هایی را انتخاب کنید که مناسب کت و شلوار شما است.
مطمئن بشوید پیراهنی که می پوشید، یقه و آستین های آن سایز مناسب درستی دارند.
▪ انتخاب رنگ:
اگر نخستین کت و شلوار خود را می خرید، رنگ سرمه ای را انتخاب کنید. اگر قبلا چنین رنگی را داشته اید، مشکی، زغال سنگی، خاکستری روشن یا قهوه ای را انتخاب کنید.
▪ برش و دوخت:
از خرید کتهایی که در دو طرف دگمه دارد، خودداری کنید؛ مگر اینکه در قسمت میانی بدنتان نسبتا چاق و درشت باشید یا اینکه چندین کت یک طرف دگمه دار داشته باشید.
▪ دگمه ها:
برای مردان کوتاهتر، مدل دو دگمه مناسب است. اگر بلندتر هستید می توانید مدل سه دگمه را انتخاب کنید. تعداد بیش از سه دگمه برای افراد بسیار قد بلند است و ما به شما پیشنهاد می کنیم که از پوشیدن چنین کتی خودداری کنید.
برای کتهای دو طرف دگمه دار، سبک دو دگمه در مقایسه با مدل یک دگمه بهتر است.
▪ انتخاب شلوار:
شما باید در مورد تعداد پلیسه شلوارتان (یک، دو یا بدون پلیسه با جلویی صاف) و یا پاکتی بودن آن تصمیم بگیرید. بسیاری ار افراد عقیده دارند که شلوارهای جلو صاف، بدون پلیسه و پاکتی برای یک کت و شلوار بسیار معمولی هستند. می توانید مدلی با یک یا دو پلیسه و پاکتی کوچک استفاده کنید

همسر ایده‌آل

ازدواج، یک پدیدة اجتماعی مهم است که در امر آن نباید سهل‏انگاری شود؛ زیرا انتخاب شریک و هم‏رازی برای طول زندگی مطرح است. پس، باید با چشمی باز و تحقیقی کافی اقدام نمود. 
● امتیازات همسر ایده‏آل‏ 
یکی از مهم‏ترین آرزوهای پسران و دختران، انتخاب همسر ایده‏آل است و در پی جواب این سؤال که: کدام همسر با چه امتیازاتی ایده‏آل خواهد بود؟ 
در هر مکتب و مرامی برای این منظور امتیازات و ملاک‏های خاصّی وجود دارد و اما در اسلام، که دینی جهانی و برای سعادت تمام انسان‏ها، (مرد و زن) در تمام شئون زندگی برنامه دارد؛ برای همسر ایده‏آل امتیازاتی بیان گردیده که بعضی از آنها، زیربنایی و اصیل و غیر قابل چشم‏پوشی است و برخی، روبنایی و ظاهری است. اگر زن و مردی دارای هردو نوع امتیاز باشند، بدون تردید «همسر ایده‏آل» خواهند بود. اما اگر بعضی یا هیچ یک از امتیازات روبنایی را دارا نباشد، اما صاحب امتیازات زیر بنایی و اصیل باشد، باز این مرد و زن، همتا و کفوّ همدیگرند. 
و اما اگر زن یا مردی، امتیازات زیربنایی را نداشته باشد و صاحب تمام امتیازات ظاهری باشد، این شخص هرگز برای یک مؤمن «همتا و ‏کفو» نخواهد بود. و بسیار کم اتفاق می‏افتد که ازدواج با او، انسان را به ایده‏هایش برساند، بلکه اکثر این نوع ازدواج‏ها، ناموفق خواهد بود. 
جمال و زیبایی، مال و ثروت، حسب و نسب و برتری خانوادگی، شخصیت‏ اجتماعی، شغل پردرآمد، برجستگی مقام و منصب دنیایی، سنّ و سال، رنگی چنین و چنان و... همه از امتیازات ظاهری و روبنایی و در درجة دوم است؛ بدین صورت که اگر هر کدام از آنها نبود، مشکلی در همتایی زن و مرد در امر ازدواج ایجاد نمی‏کند، در صورتی که آن امتیاز اصیل و زیربنایی، وجود داشته باشد. 
● امتیاز زیربنایی و اصیل‏ 
تنها امتیازی که مورد سفارش اسلام است و موجب تداوم ازدواج و خوشبختی مرد و زن می‏گردد، و زیربنایی‏ترین امتیاز در امر ازدواج قرار دارد، «دین و اخلاق» است که با وجود این امتیاز اگر بعضی یا هیچ کدام از امتیازات ظاهری نباشد، مشکلی در امر ازدواج به وجود نخواهد آمد؛ بلکه به وعدة قرآن کریم و روایات، اکثر آن امتیازات در طول زندگی با عنایت و لطف الهی به دست می‏آید. 
خداوند می‏فرماید: )ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله(۱؛ «اگر فقیر باشند (ازدواج کنند)، خداوند از فضل خود آنها را بی‏نیاز می‏کند.» 
امام صادق‏علیه السلام فرمود: 
«اذا تَزوَّجَها لِدِینها رزقَهُ اللّهُ المالَ وَالجمالَ۲؛ مرد اگر زن را به خاطر دین او بگیرد، خداوند مال و جمال هم به او می‏دهد.» 
برای روشن شدن این مطلب، بعضی از امتیازات ذکر شده در روایات را بررسی می‏کنیم: 
● ثروت و جمال‏ 
گاهی مرد برای انتخاب همسر، جز زیبایی یا ثروت چیزی در نظر نمی‏گیرد و ملاک همة امتیازات همسر ایده‏آل او فقط زیبایی و ثروت است. بنابر تصریح تعدادی از روایات، او به همین هدفش هم نائل نخواهد شد. 
امام باقرعلیه السلام نقل می‌کند که پیامبر( َص ) فرمود: 
«مَنْ تَزوّجَ امْرأَةً لا یَتَزَوّجَها الاّ لِجَمالها لَمْ یَرَ فیها ما یُحِبُّ. وَ مَنْ تَزَوَّجَها لِمالِها لا یَتَزَوَّجَها الاَّ لَهُ وَکَّلَهُ اللّهُ الَیهِ، فَعَلَیْکُمْ بِذاتِ الدّین۳؛ کسی که در ازدواج هدفش تنها زیبایی است، به این هدف نخواهد رسید و کسی که هدفش ثروت است، خداوند او را به همان ثروت وامی‏گذارد (و ثروت، عامل نجات او نخواهد شد). بنا براین، بر شما باد به این که همسر دین‏دار را برگزینید.» 
در روایت دیگر، امام صادق‏علیه السلام می‏فرماید: «هرگاه مردی با زنی به خاطر جمال یا ثروت زن ازدواج کند، خداوند او را به همان جمال و ثروت وامی‏گذارد (از خیر و برکت دیگر زن، بهره‏مند نمی‏شود) و اگر به خاطر دین ازدواج کند، خداوند جمال و زیبایی را به او خواهد داد.»۴ 
پیامبر اکرم‏( َص )فرمود: «ایّاکُم و خَضْراءُ الدَّمَنْ۵؛ از سبزه‏ای که در لجن زار روییده، بپرهیزید.» عرض شد: یا رسول اللّه! منظور چیست؟ فرمود: «المَرأَةُ الحَسْناء فی‏ مَنْبَتِ السُّوء؛ زن زیبایی که در خانواده‏ای بد تربیت شده باشد (و از اخلاق الهی بی‏بهره باشد).» 
زن نیز در انتخاب شوهر، باید «دین و اخلاق» را ملاک خود قرار دهد. حضرت علی‏علیه السلام فرمود: رسول اکرم‏( َص ) می‏فرمود: 
«هرگاه خواستگاری آمد که در مورد «دین و اخلاقش» او را می‏پسندید، جواب مثبت به او بدهید...»۶ 
از امام رضاعلیه السلام نقل شده است: 
«هرگاه مردی که دین و اخلاقش را پسندیدی برای خواستگاری دخترت آمد، جواب مثبت به او بده، فقر و تهیدستی او مانع تو از جواب مثبت دادن نشود؛ زیرا خداوند می‏فرماید: اگر فقیر باشند، خداوند آنها را از فضل خود بی‏نیاز می‏کند. »۷ 
● خاندان و حسب و نسب‏ 
یکی از افکار غلط و غیر منطقی، این است که بعضی می‏گویند: او، همتای ما نیست و به خاندان ما نمی‏خورد؛ زیرا دارای فامیل نیست و یا در فلان نژاد است. 
انسانیّت و شرافت انسان، به علم و کمالات معنوی و دین و اخلاق است. نژاد و فامیل و امتیازات ظاهری و ساختگی، ملاک برتری نخواهد بود. 
امام صادق علیه السلام فرمود: 
رسول خدا( َص ) دختر عمویش به نام «ضباعه» دختر زبیر بن عبدالمطلب را همسر مقداد بن اسود قرار داد (با این که ضباعه، سرشناس و مقداد، گمنام بود). و با این کار، خواست امر ازدواج آسان گردد و از سطح طبقه‏بندی، پایین آید و مردم همین شیوه را از آن حضرت پیروی کنند و بدانند که: 
انّ اکرمکم عنداللّه اتقاکم(۸ ؛ «همانا گرامی‏ترین شما در پیشگاه خدا، پاکترین شما می‏باشد.»۹ 
و در روایت دیگر، هنگامی که ازدواج ضباعه با مقداد تحقق یافت، عده‏ای از بنی‏هاشم نزد پیامبر( َص )آمدند و در این باره انتقاد کردند. رسول اکرم( َص ) فرمود: 
«إنّی إنّما أَرَدْتُ أَنْ تَتَّضَعَ المَناکِحَ‏۱۰؛ همانا خواستم بلند پروازی در ازدواج‏ها را به پایین بکشم». 
و در نقل دیگر، پیامبر( َص ) فرمود: 
«من، زید بن حارثه را همسر زینب (دختر عمّه‏ام) - دختر جحش - قرار دادم و همچنین ضباعه دختر زبیر بن عبدالمطلب را همسر مقداد نمودم: لِیَعلَمُوا أنَّ أشْرَفَ الشَّرَفِ الإسلام‏۱۱؛ تا مردم بدانند که برترین شرافت‏ها، اسلام است.» 
علی بن اسباط - یکی از بزرگان اصحاب امام باقرعلیه السلام - در مورد ازدواج دخترانش نامه‏ای برای آن حضرت نوشت که: شوهرانی مثل خودم (که زندگی خوبی داشته باشند) نمی‏یابم، چه کنم؟ 
امام باقرعلیه السلام در پاسخ نوشت: 
«مقصود تو را فهمیدم که شوهری مانند خودت را نمی‏یابی؛ ولی در این باره، کار را به تأخیر نینداز؛ زیرا رسول خدا( َص ) فرمود: هرگاه شخصی که از دین و اخلاق او راضی هستید به خواستگاری آمد، همسر به او بدهید و گرنه، فتنه و فساد بزرگ رخ می‏دهد.»۱۲ 
پیامبراکرم( َص )می‏فرمود: 
«هرگاه خواستگاری آمد که در مورد دین و اخلاقش، او را می‏پسندید، جواب رد به او ندهید.» راوی می‏گوید: عرض کردم: گرچه از نظر نسب در طبقة پایین باشد؟ فرمود: «آری، اگر دین و اخلاق وی را پسندیدید، به او همسر بدهید و گرنه، فتنه و فساد عظیم در زمین رخ می‏دهد.»۱۳ 
● همتایی در ازدواج‏ 
زن و مرد مؤمن، همتا و کفو یکدیگرند؛ اگرچه یکی از آن دو، یا هر دو، بعضی یا هیچ یک از امتیازات ظاهری را دارا نباشند. لذا پیامبر( َص ) می‌فرمود: 
«... المُؤمنُ کُفْوٌ للمؤمِنَةِ والمُسلِمُ کُفْوٌ لِلمُسلِمَة؛۱۴ ... مرد مؤمن، همتای زن مؤمن و مرد مسلمان، همتای زن مسلمان می‏باشد.» 
در روایات متعددی از امام صادق‏علیه السلام نقل شده که آن حضرت فرمود: «اَلْکُفْوُ أن یَکُونَ عَفیفاً وَ عِنْدَهُ یَسارٌ۱۵؛ همتای مناسب برای زن، آن شوهری است که با عفت و پاکدامن باشد و مخارج زندگی خود را بتواند اداره کند (نه این که دارای ثروت کذائی و غیره باشد).» 
امام صادق‏علیه السلام می‏فرماید: خداوند متعال آنچه مورد نیاز بشر می‏باشد، به پیامبرش تعلیم داد؛ یکی از تعلیمات خداوند متعال به حضرت رسول‏( َص )این است: 
روزی آن حضرت بالای منبر رفت، پس از حمد و ثنای الهی، فرمود: جبرئیل بر من نازل شد و این پیام را از طرف خداوند متعال به من داد و فرمود: «دوشیزگان همانند میوه‏های روی درختان هستند که اگر رسیده شوند، باید آنها را چید، و گرنه تابش خورشید، آن میوه‏ها را تباه می‏کند، و باد، اجزاء فاسد شدة آنها را پراکنده می‏سازد. همچنین دوشیزگان وقتی که به سنّ رشد رسیدند، دوائی برای آنها جز شوهرانشان نیست، و در غیر این صورت، در پرتگاه خطر فساد هستند؛ زیرا آنها بشر هستند (و غریزة جنسی دارند، فرشته نیستند).» 
در این هنگام، مردی برخاست و گفت: ای رسول خدا! با چه کسی ازدواج کنم؟ 
پیامبر( َص ) فرمود: «أَلأَکْفاء؛با همتاهای خود.» 
او پرسید: همتاهای ما کیانند؟ 
پیامبر( َص ) فرمود: «أَلْمُؤمِنُونَ بَعْضُهُمْ أَکْفاءُ بَعْضٍ؛ مؤمنان همتاهای یکدیگرند.» و این جمله را دوبار تکرار کرد.۱۶ 
بنابراین ملاکِ همتایی، اسلام و ایمان است نه قیافه و نژاد و... 
● ازدواج پیامبر( َص ) با حضرت خدیجه‏ سلام الله علیها 
یکی از کامل‏ترین الگوها، ازدواج حضرت محمد( َص ) با حضرت خدیجه سلام الله علیها است. پیامبر گرامی اسلام( َص ) در حالی به خواستگاری حضرت خدیجه سلام الله علیها می‏رود که از نظر ظاهر، جوانی یتیم و فقیر است و حضرت خدیجه‏۳از بانوان ثروتمند مکه می‏باشد. پیامبر( َص ) در ۲۵ سالگی است و خدیجه در ۴۰ سالگی که قبلاً دو شوهر دیگر نیز داشته که از دنیا رفته بودند. پذیرش حضرت خدیجه پیامبر را به همسری به خاطر آینده نگری بی‏نظیر وی بود، همان‌گونه که اقدام پیامبر برای این ازدواج نه به خاطر ثروت خدیجه، بلکه به جهت فضیلت و شرافت و اخلاق نیکوی وی بود. زیرا حضرت خدیجه در آن عصر بدین صفات نیکو، مشهور بود؛ آن‌گونه که از خطبة عقد وی که ابوطالب آن را قرائت کرد، به خوبی مشهود است. ابوطالب گفت: 
«گرچه برادر زاده‏ام محمد از نظر مالی، فقیر است؛ ولی از نظر کمالات معنوی بی‏نظیر می‏باشد. «ثروت»، عطائی است که خداوند به قدر ضرورت و نیاز در اختیار بشر قرار داده و مانند سایه‏ای است که نابود می‏شود. محمد، به خدیجه و خدیجه، به محمد علاقه‌مند هستند. ما برای خواستگاری بر اساس رضایت خدیجه‏ و امر او، آمده‏ایم...»۱۷ 
و در بعضی از روایات، ابوطالب حضرت خدیجه‏ سلام الله علیها را چنین توصیف کرد: 
«همانا برادرزادة ما، خواستگار دختر گرامی شماست که دارای سخاوت و عفت است. او، بانوی بلند مقام و معروف در میان شماست. فضل و ارجش زبانزد مردم است. شأن او، ارجمند می‏باشد.»۱۸ 
این صفات و فضیلت‏های معنوی حضرت خدیجه۳بود که او را شایستة همسری برجسته‏ترین انسان عالم خلقت؛ یعنی حضرت محمد( َص )نمود. 
● ازدواج جُوَیبر و ذُلفا 
یکی از ازدواج‏هایی که در زمان پیامبر( َص ) به دستور آن حضرت انجام شد و الگویی برای بعضی ازدواج‏ها در زمان ائمه: نیز قرار گرفت و باید سر مشقی برای دیگر ازدواج‏ها باشد، ازدواج جویبر و ذلفا است. 
ابوحمزة ثمالی می‏گوید: 
در خدمت امام محمدباقرعلیه السلام نشسته بودم که خادم حضرت آمد و برای مردی (منجح بن ریاح) اجازة ورود خواست، امام نیز اجازه داد. «منجح» سلام کرد. حضرت به او جواب داد و خوش آمد گفت و او را نزدیک خود جای داد و از حالش جویا شد. «منجح» گفت: فدایت شوم! من دختر فلانی را که از دوستان شماست، خواستگاری نموده‏ام؛ ولی او به علت چهرة زشت من و فقر و غربتم، دست رد به سینه‏ام زده و مرا شایستة دامادی خود نمی‏داند؛ به طوری یأس از زندگی و غصه و اندوه، قلبم را فشرده است که مرگ خود را از خداوند خواسته‏ام! 
حضرت فرمود: خودت به عنوان فرستادة من می‏روی نزد او، و می‏گویی: محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی‏طالب می‏گوید: دخترت را به «منجح بن ریاح» که از دوستان من است، تزویج کن و جواب رد به او مده! 
«منجح» شادمان شد و با شتاب به عنوان فرستادة امام باقرعلیه السلام برای خواستگاری مجدّد روانة خانة پدر آن دختر شد... 
بعد از رفتن او، امام محمد باقرعلیه السلام رو به حضّار نمود و فرمود: 
مردی از اهل «یمامه» به نام «جویبر» به منظور جستجوی آیین اسلام به حضور پیامبر( َص ) شتافت و با اشتیاق اسلام آورد. دیری نپایید که از خوبان اصحاب پیغمبر به شمار آمد. «جویبر» سیاه پوست و فقیر و برهنه بود؛ قامتی کوتاه و چهره‏ای زشت داشت. 
پیغمبر به ملاحظة اینکه وی، مردی غریب و برهنه بود، او را مورد تفقّد قرار داد و لباس برایش تهیه کرد و روزانه برایش غذا می‏فرستاد.
کم‏کم افراد غریب و حاجتمند که مانند او به شرف اسلام فائز می‏گشتند و از روی ناچاری در مدینه می‏ماندند، رو به فزونی گذاشت و مسجد پیغمبر برای سکونت آنها تنگ شد. در این هنگام، خداوند به پیغمبر( َص ) وحی فرستاد که آنها را از مسجد خارج سازد و آن مکان مقدس را همچنان برای عبادت، پاک و پاکیزه نگاهدارد... 
پیغمبر( َص ) دستور داد، صفّه‏ای (سکّوئی) در جنب مسجد برای اسکان این عده ساختند و آنها را در آن محل جای دادند... 
روزی پیامبر( َص ) در آن جمع با کمال رأفت و حالی رقّت بار به «جویبر» نگریست و فرمود: جویبر! چه خوب بود همسری اختیار می‏کردی تا شهوت خود را کنترل کنی و در امور دنیا و آخرت، با تو همکاری کند! 
«جویبر» عرض کرد: ای پیغمبر خدا! پدر و مادرم فدایت شوند! کدام زن حاضر است به همسری من تن در دهد؟ من که نه حسب دارم و نه نسب، و نه مال و نه جمال؛ چه زنی رغبت می‏کند با من ازدواج نماید؟ پیامبر( َص )فرمود: ای جویبر! خداوند جهان به برکت دین حنیف اسلام، آن کس را که در جاهلیت شرافت داشت، پست نمود، و کسانی را که پست بودند، شرافت داد. و آنها را که سابقاً ذلیل بودند، عزیز گردانید. و آن همه نخوت جاهلیت و تفاخر و بالیدن به قبیله و نسب را که میان آنها مرسوم بود، به کلّی برانداخت. امروز دیگر همة مردم: سفید، سیاه، قریش، عرب و عجم برابرند. همه، فرزندان آدم هستند و آدم را هم خداوند از خاک آفرید! در روز قیامت محبوب‏ترین مردم در پیشگاه خداوند فقط پارسایان و پرهیزکارانند. ای جویبر! هم اکنون می‏روی نزد «زیاد بن لبید» که شریف‏ترین مردم قبیلة «بنی بیاضه» است و می‏گویی: رسول خدا، مرا فرستاده و دستور داده است که دخترت «ذلفا» را به عقد همسری جویبر (من) درآوری! 
وقتی جویبر وارد خانة زیاد بن لبید شد، زیاد با گروهی از بستگان خود نشسته و سرگرم گفتگو بود. جویبر اجازة ورود خواست و بعد از آنکه به مجلس در آمد، سلام کرد، آنگاه زیاد را مخاطب ساخت و گفت: من از جانب رسول خدا( َص )آمده‏ام و برای انجام کاری حامل پیامی می‏باشم. آن را به طور آشکار بگویم، یا خصوصی و پنهانی؟ زیاد گفت: چرا پنهانی؟ آشکارا بگو! من پیام رسول خدا( َص ) را موجب فخر و شرافت خود می‏دانم! 
جویبر گفت: پیغمبر( َص ) پیغام داده که دخترت «ذلفا» را به عقد همسری من درآوری! 
زیاد گفت: آیا پیغمبر، تو را برای ابلاغ این پیام فرستاد؟ 
جویبر گفت: آری! من سخن دروغ به رسول خدا نسبت نمی‏دهم. 
زیاد گفت: ما دختران خود را به اشخاصی که هم‏شأن ما نیستند، تزویج نمی‏کنیم. برگرد نزد پیامبر تا خودم بیایم و عذر خود را بگویم. 
جویبر ناراحت شد و در حالی که می‏گفت: به خدا قسم! این کار مطابق دستور قرآن مجید و گفتة پیغمبر اکرم( َص )نیست؛ مراجعت کرد. 
«ذلفا» سخنان را شنید؛ لذا فردی را فرستاد و پدرش را به اندرون خواست و پرسید: پدرجان! چه گفتگویی با جویبر داشتی؟ پدرش گفت: می‏گوید پیغمبر، مرا فرستاده که دخترت «ذلفا» را به من تزویج نمایی. 
ذلفا گفت: به خدا! جویبر دروغ نمی‏گوید، بفرست تا پیش از آن که او به نزد پیغمبر مراجعت کند، برگردد. 
«زیاد» فردی را فرستاد تا جویبر را از میان راه برگرداند؛ وقتی آمد، او را مورد تفقّد و احترام قرار داد. سپس گفت: اینجا باش تا من برگردم. آنگاه خود به حضور پیغمبر شرفیاب شد و گفت: 
پدر و مادرم فدایت گردد! 
جویبر پیامی از جانب شما آورده؛ 
ولی من پاسخ او را به نرمی ندادم. اینک شخصاً به حضور مبارک شرفیاب شده و عرض می‏کنم که: 
ما طایفة انصار، دختران خود را به افراد غیر هم شأن خود تزویج نمی‏کنیم. 
پیامبر( َص ) فرمود: 
«یا زیادُ جُوَیْبِرُ مؤمنٌ ، والمؤمنُ کفوٌ للمؤمنة والمسلمُ کفوٌ للمُسلمة؛ ای زیاد! جویبر، شخص با ایمانی است و مؤمن، همتای مؤمن است و مرد مسلمان، همتای زن مسلمان است. بنابراین (با رضایت دخترت) دخترت را همسر او گردان.» 
زیاد به خانه برگشت و آنچه را پیغمبر فرموده بود، به اطلاع دخترش رسانید. 
دختر گفت: پدرجان! این را بدان که اگر از فرمان پیغمبر سرپیچی کنی، کافر خواهی شد. 
زیاد وقتی چنین دید، بیرون آمد و دست جویبر را گرفت و به میان بزرگان قوم خود آورد، و ذلفا را به وی تزویج نمود. مهریه و جهیزیة عروس را نیز شخصاً به عهده گرفت. آنگاه از جویبر پرسید: خانه‏ای داری که عروس را به خانه‏ات بیاوریم؟ گفت: نه! زیاد 
خانه‏ای با وسائل و لوازم زندگی تهیه دید و به وی اختصاص داد. عروس را نیز آرایش کرده و خوشبو نمودند. و به جویبر لباس دامادی پوشانیدند. 
بدین گونه، «ذلفا» دختر زیبای یکی از بزرگان اشراف مدینه و قبیلة معروف خزرج، به همسری مردی سیاه‌پوست ، اما آراسته به زیور معرفت در آمد. 
لحظه‏ای بعد، جویبر را به حجله آوردند. وقتی اتاق خلوت شد و نگاهش به رخسار زیبای عروس افتاد و خود را در خانه‏ای دید که همه چیز دارد و غرق در زینت و عطر است، به گوشه‏ای رفت و تا سپیده دم مشغول قرائت قرآن و نماز و عبادت شد. هنگامی که صدای اذان را شنید، برخاست و برای ادای نماز در پشت سر پیغمبر( َص ) از خانه بیرون رفت. ذلفا نیز وضو گرفت و نماز گزارد... تا سه شب، ماجرا به همین منوال گذشت تا اینکه زیاد هم از موضوع اطلاع یافت. لذا به حضور پیامبر( َص ) رسید و ماجرا را به عرض حضرت رسانید و اضافه کرد که: جویبر تاکنون با عروس سخن نگفته و فکر نمی‏کنم او رغبتی به زنان داشته باشد... 
پیامبر( َص ) داماد را احضار کرد و فرمود: جویبر! مگر تو علاقه‏ای به زن نداری؟ 
عرض کرد: یا رسول اللّه! برای چه؟ مگر من مرد نیستم، اتفاقاً شهوت جنسی و علاقة من به زن، بسیار هم هست... یا رسول اللّه! من چون خود را در خانه‏ای وسیع و فرش کرده و پر از لوازم زندگی و عطر و زینت دیدم، به حال و وصفی که سابقاً داشتم، اندیشیدم و بی‏کسی و تنگدستی خود را با غریبان به یاد آوردم! از این رو، خواستم قبل از هر چیز، «شکر نعمت» را به جای آورده و بدین گونه، به ذات مقدّس باری تعالی تقرّب جویم... در عین حال، آن را در مقابل آنچه خداوند به من ارزانی داشته، ناچیز می‏بینم. ولی قول می‏دهم که امشب را با عروس خود به سر برم و رضایت او و بستگانش را جلب کنم ... 
چیزی نگذشت که «جویبر» در رکاب پیغمبر به عزم جنگی از مدینه خارج شد و در آن جنگ شربت «شهادت» نوشید. بعد از شهادت او، «ذلفا» خواستگاران زیادی پیدا کرد؛ به طوری که هیچ زنی در مدینه نبود که مانند او آن همه خواستگار داشته باشد و در راهش آن اندازه اموال فراوان صرف کنند.۱۹ 
نتیجه این که: ملاک اصلی در همتایی زن و شوهر، دین و تقواست. 
امام صادق‏علیه السلام از پیامبر( َص ) نقل کرده که آن حضرت فرمود: 
«مِنْ سَعادَةِ المَرءِ الزَّوجَة الصّالحة۲۰؛ داشتن همسر نیکو، از سعادت مرد است.» 
امام باقرعلیه السلام از پیامبر( َص ) نقل کرده که خداوند فرمود: 
«زمانی که بخواهم تمام خوبی دنیا و آخرت را به مسلمانی بدهم، قلبی خاشع، زبانی ذاکر و بدنی که در بلا صابر باشد، به او عطا می‏کنم. و همسر مؤمنی به او می‏دهم که هرگاه به او نگاه کند، مسرور گردد و در غیابش، خودش و مالش را حفظ کند.»۲۱ 
ابراهیم کرخی از امام صادق‏علیه السلام دربارة انتخاب همسر، مشورت کرد... آن حضرت فرمود: 
«نیک بنگر که خود را در چه جایگاهی می‏گذاری، و چه کسی را شریک مال و دین و اسرار خود می‏سازی! اگر از این کار، ناگزیر هستی، دوشیزه‏ای پیدا کن که «خوش رفتار» و «نیک خلق» باشد. بدان، زنان آن گونه هستند که این شاعر می‏گوید: 
ألا اَنَّ النِّساءَ خُلِقْنَ شَتَّی‏ 
فَمِنْهُنَّ الْغَنیمَةُ وَالْغَرامُ‏ 
وَ مِنْهُنَّ الْهِلالُ إذا تَجَلّی‏ 
لِصاحِبِهِ وَ مِنْهُنَّ الظَّلامُ‏ 
فَمَنْ یَظْفَرْ بِصالِحِنَّ یَسْعَدْ 
وَ مَنْ یَغْبُنْ فَلَیْسَ لَهُ انْتِقامُ‏ 
آگاه باش! که زنان، گوناگون آفریده شده‏اند: بعضی، غنیمتی ارزنده و دلاور و دلربا هستند؛ بعضی، مانند ماه یک شبه برای شوهر خود می‏درخشند؛ و بعضی، چهرة تاریک دارند. هرکس دارای همسر شایسته گردد، پیروز و سعادتمند گردد و هرکس در این راه به خطا رود، چون گرفتاری بیچاره است.» ۲۲ 
● ویژگی‏های دیگر 
از مجموع آنچه ذکر شد، می‏توان چنین نتیجه گرفت که: «دین» و «اخلاق نیک» دو ملاک اصلی برای شایستگی زن و شوهر است. با این همه، دیگر ویژگی‏های فضیلت و برتری نیز در اسلام به آن توجه شده و در حدّ امکان باید اهمیّت داده شود؛ گرچه در درجه دوم اهمیّت است. 
یکی از ویژگی‏هایی که از فروعات دین و اخلاق است، هماهنگی فرهنگی است. امام صادقعلیه السلام در ذیل گفتاری فرمود: 
«اِنَّ العارِفَةَ لا تُوضَعُ الاّ عِنْدَ عارِفٍ۲۳؛ زن آگاه و با معرفت، باید همسر مرد آگاه و با معرفت گردد.» 
جابر بن عبدالله انصاری می‏گوید: در حضور رسول خدا( َص )بودم، در مورد همسر (زن) شایسته چنین فرمود: بهترین همسران شما، کسانی هستند که دارای این خصلت‏ها باشند: 
۱) برای تولّد فرزندان متعدد، آمادگی داشته باشد. 
۲) مهربان باشد. 
۳) عفّت و پاکدامنی خود را رعایت کند. 
۴) در میان بستگانش عزیز و سربلند باشد. 
۵) در نزد شوهرش فروتن باشد. 
۶) خود را برای شوهرش بیاراید و به او بنمایاند. 
۷) نسبت به نامحرمان، خود نگهدار باشد و پوشش خود را حفظ کند. 
۸) از شوهرش حرف شنو باشد. 
۹) در امور جنسی، میل شوهرش را بپذیرد. 
۱۰) در عشق و علاقه به شوهر، افراط نکند و اعتدال را حفظ نماید.۲۴ 
همچنین رسول خدا( َص )فرمود: 
«بهترین زنان امت من، زیباروی و اندک مهریه هستند.»۲۵ 
به شخص بد اخلاق همسر ندهید، گرچه از فامیل‏های خودتان و از نظر خاندان هم‌شأن خودتان باشد. حسین بن بشّار گوید: 
به امام رضاعلیه السلام در نامه نوشتم: فامیلی دارم که به خواستگاری [دخترم] آمده است ولی بد اخلاق است؟ حضرت فرمود: به او همسر نده، اگر بد اخلاق است.۲۶ 
«سعدی» چه نیکو سروده است: 
زن خوبِ، فرمان برِ پارسا 
کند مردِ درویش را پادشا‏ 
بُرو پنج نوبت بزن بر درت‏ 
چو یاری موافق بود در برت‏ 
همه روز اگر غم خوری، غم مدار 
چو شب غمگسارت بود در کنار 
اگر پارسا باشد و خوش سخن‏ 
نگه در نکوئی و زشتی مکن‏ 
دلارام باشد زنِ نیک‌خواه‏ 
ولیکن زن بد، خدایا! پناه‏ 
تهی پای رفتن، به از کفش تنگ‏ 
بلای سفر بِهْ که در خانه جنگ‏