آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

بازم دارا و سارای جدید

دارا شکسته گشته، اورا خراب کرده                            سارا که نقشه ها را نقش برآب کردهسارا شبیه خورشید هرروز میدرخشد                          دارای بینوا را چون برف آب کردهچوپان ساده دارا، سارای گرگ دزدید                         دل را و بعد آن را بره کباب کردهدارا که تشنه میشد، او را به خویش میخواند                        سارا که چند سالی مشق سراب کردهسارا خرید کرده ، سارا طلا خریده                       در عشق تازه ی خود، او فتح باب کردهسارا قرار دارد، دارا چه بیقرار است                      سارا برای رفتن پا در رکاب کردهدارا سیاه گشته دارا تباه گشته                     سارا عروس گشته سارا خضاب کردهتازه هنوز دارا، باور نکرده اینکه:                    سارا دروغ گفته، سارا خراب کردهسارا چکار کرده، تقصیر او نبوده                   دارا -وکیل سارا -ما را مجاب کردهسارا غذا نخورده، گویا رژیم دارد                  اما به ظنّ دارا، او اعتصاب کردهسارا میانه ای با شعر و غزل ندارد                 دارا که غصه ها را شعر و کتاب کردهگفته سرخی اش از اندوه و اضطراب است                سارا که گونه ها را رنگ و لعاب کردهدارا شکست خورده، دارا فریب خورده               او کوچه ی علی چپ را انتخاب کردهدارا نماز میخواند، دارا رکوع میرفت               سارا نمازها را در در کیسه خواب کردهیک عصر پنجشنبه ((سارا مبارکت باد))              آنسو برای مردن، دارا شتاب کردهدارا طناب بسته، سارا نشسته خسته             بر روی نعش دارا، از بس که تاب کردهآنسو کنار قبری پُک میزند به سیگار             یک پیرزن که روی دارا حساب کردهآن پیرزن دوباره در چشم قطره می ریخت            غافل از اینکه دکتر او را جواب کرده

دارا و سارای جدید

هنگام جنگ دادیم صدها هزار دارا
شد کوچه های ایران مشکین ز اشک سارا
***

سارا لباس پوشید ، با جبهه ها عجین شد
در فکه و شلمچه ، دارا بروی مین شد 
***

چندین هزار دارا ، بسته به سر ، سربند
یا تکه تکه گشتند یا که اسیر و دربند
***

سارای دیگری در ، مهران شده شهیده
دارا کجاست ؟ او در ، اروند آرمیده]
***

دوخته هزار سارا ، چشمی به حلقه در
از یک طرف و دیگر چشمی ز خون دل ، تر
***

سارا سؤال می کرد ، دارا کجاست اکنون ؟
دیدند شعله ها را در سنگرش به مجنون
***

خون گلوی دارا آب حیات دین است
روحش به عرش و جسمش ، مفقود در زمین است
***

در آن زمانه رفتند ، صدها هزار دارا
در این زمانه گشتند ده ها هزار« دارا »
***

هنگام جنگ دارا گشته اسیر و دربند
دارای این زمان با بنزش رود به دربند
***

دارای آن زمانه بی سر درون کرخه
سارای این زمانه در کوچه با دوچرخه
***

در آن زمانه سارا با جبهه ها عجین شد
در این زمانه ناگه ، چادر( لباس جین ) شد
***

با چفیه ای که گلگون از خون صد چو داراست
سارا ، خود از برای جلب نظر ، بیاراست
***

آن مقنعه ورافتاد ، جایش فوکول درآمد
سارا به قول دشمن از اُمّلی درآمد
***

دارا و گوشواره ، حقّا که شرم دارد!
در دستهایش امروز ، او بند چرم دارد
***

با خون و چنگ و دندان ، دشمن ز خانه راندیم
اما به ماهواره تا خانه اش کشاندیم
***

یا رب تو شاهدی بر اعمالمان یکایک
بدم المظلوم یا ا... ، عجّل فرجه ولیّک
***

جای شهید اسم خواننده روی دیوار
آنها به جبهه رفتند اینها شدند طلبکار

هر چه خوبی حق تعالی داده بر ما امشب آمد

هر چه خوبی حق تعالی داده بر ما امشب آمد 

هم رئیس مکتب آمد، هم رئیس مذهب آمد 

یا ابا الزهرا مدد، یا ابا الزهرا مدد 

نور چشم آدم آمد چلچراغ عالم آمد 

زخم ها را مرهم آمد انبیا را خاتم آمد 

یا ابا الزهرا مدد، یا ابا الزهرا مدد 

استخاره کردم امشب تا بنوشم می دوباره 

آیه های الضحی شد رهنمود استخاره 

یا ابا الزهرا مدد، یا ابا الزهرا مدد 

بتکده ها از قدومت گشته ویران یا محمد 

میکده ها شد چراغان ساقی آمد ساغر آمد 

یا ابا الزهرا مدد، یا ابا الزهرا مدد 

نغمه ها از شاخسارِ بلبلانِ عاشق آمد 

البشاره البشاره، احمد آمد صادق آمد 

یا ابا الزهرا مدد، یا ابا الزهرا مدد 

عشق حیدر، جان زهرا، نورِ چشم آمنه ای 

دست لطفت تکیه گاه، رهبر ما خامنه ای 

یا ابا الزهرا مدد، یا ابا الزهرا مدد 

شما یادتون نمیاد!!!!!!!!!!

شما یادتون نمیاد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیم

شما یادتون نمیاد، وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم

شما یادتون نمیاد، یک مدت مد شده بود دخترا از اون چکمه لاستیکی صورتیا می پوشیدن که دورش پشمالوهای سفید داره  


ادامه مطلب ...

پرطرفدارترین اسم های دنیا


انتخاب اسم برای کودکان در همه فرهنگ ها و در نزد همه ملت ها، یکی از هیجان انگیزترین فعالیت ها قبل از تولد نوزاد محسوب می شود. در همه جای دنیا نامی که برای کودک بر می گزینند، می تواند شخصیت فردی و اجتماعی وی را تحت تاثیر قرار دهد؛ چرا که نخستین آهنگ آشنا برای کودک نام اوست و اثر بسزائی در شکل گیری اندیشه و آینده کودک دارد. در این میان همواره برخی از اسم های رایج برای کودکان در دوره هایی، به مرور زمان منسوخ شده و استفاده از آنها به فراموشی سپرده می شود و در مقابل استفاده از برخی دیگر رایج و به عبارتی مد. از اینرو گروه تولید تازه در گزارشی به معرفی معروف ترین و پرطرفدارترین نام ها (چه برای دختران و چه پسران) در سال های 2010 و 2011 در مناطق مختلف دنیا پرداخته است.


ایالات متحده امریکا
پسر: ویلیام(William)، یعقوب(Jacob)، مایکل(Michael)، دانیل(Daniel)، یوسف(Joseph)، جایدن(Jayden)، الیاس(Elijah)، الکساندر(Alexander)، لوکان(Logan)، جبرئیل(Gabriel).

دختر: سوفیا(Sophia)، اما(Emma)، ایزابلا(Isabella)، مدیسون(Madison)، آوا(Ava)، اولیویا(Olivia)، سامانتا(Samantha)، ناتالی(Natalie)، امیلی(Emily)، چلووه(Chloe).

اروپا(انگلیسی)
پسر: الیور(Oliver)، جک(Jack)، چارلی(Charlie)، جرج(George)، الکساندر(Alexander)، محمد(Muhammad)، آدام(Adam)، ادوارد(Edward)، دانیل(Daniel)، توماس(Thomas)، بنیامین(Benjamin)، ویلیام(William).

دختر: سوفی(Sophie)، الیویا(Olivia)، امیلی(Emily)، سارا(Sarah)، لیلی(Lily)، جسیکا(Jessica)، روبی(ruby)، آوا(Ava)، لوسی(Lucy)، امی(Emmy)، آلیس(Alice)، ماتیلدا(Matilda)، پوپی(Poppy).

اروپا(فرانسوی)
پسر: لوکاس(Lucas)، ناتان(Nathan)، انزو(Enzi)، لوئیس(Louis)، ماتیاس(Matthias)، ژول(Jules)، ساشا(Sasha)، محمد(Mohamed)، تئو(Theo)، آرتور(Arthur)، هوگو(Hugo)، رافائل(Raphael).

دختر: لینا(Line)، اما(Emma)، جود(Jade)، لوا(Lea)، مانون(Manon)، لولا(Lola)، جولیا(Julia)، رز(Rose)، تس(Tess)، لیزا(Lisa)، ژولیت(Juliette)، نووا(Nova).

اروپا(اسپانیولی)
پسر: الخاندرو(Alejandra)، پابلو(Pablo)، هوگو(Hugo)، آلورا(Álvaro)، آدریان(Adrian)، خاویر(Javier)، دیگو(Diego)، مارکوس(Marcos)، خورخه(Jorqe)، آنتونیو(Antonio)، گونزالو(Gonzále).

دختر: لوسیا(Lucia)، پائولا(Paula)، ماریانا(marina)، دانیلا(Daniela)، کارلا(Curla)، کلودیا(Claudia)، سوفیا(Sofia)، مارتا(Marta)، آدریانا(Adriana)، کلارا(Clara)، دیانا(Diana).

کشورهای آفریقایی
پسر: ابراهیم(Abraham)، هنریک(Henrik)، جاکولین(Jacoline)، جوست(Joost)، کوپانو(Kopano)، لنکا(Lenka)، باروتی(Baruti)، دینگانه(Dingane)، فنیانک(Fenyanq)، هندریک(Hendrick)، لاری(Larry)، لسیدا(Lesedi).

دختر: جاسمین(Jasmine)، جس(Jess)، جول(Jewel)، کاگیسو(Kagiso)، لفو(Lefu)، لراتو(Lerato)، لیمفو(Limpho)، لیندا(Linda)، گئوتسیمیدیم(Goitsemedime)، دیکالدی(Dikeledi)، ابری(Abri)

کشورهای عربی
پسر: محمد، احمد، علی، عمر، یوسف، عبدالله، عبدالرحمن، حمزه، خالد، رشید، عمار، حمدان، حسین، خلیفه.

دختر: فاطمه، سارا، مریم، ملک، یارا، نور، عایشه، افرا، خدیجه، عقبی، بشرا، جانا، زهرا، حمدا، زینب، سعدیا.

زندگی به روایت شعر

تخم مرغی رفته بود اینترویو
تا مگر کوکو شود یا نیمرو

تخم مرغی بود با شور و امید
خواست تا مرغانه ای باشد مفید

فرم استخدام را پر کرده بود
عکس هم همراه خود آورده بود

توی مطبخ از برای شرح حال
پشت هم کردند هی از او سوال:

- کیستی تو، از کدامین لانه ای؟
- بوده ای قبلاً در آشپزخانه ای؟

- کی ز پشت مرغ افتادی برون؟
- توی ماهیتابه بودی تاکنون؟

- تجربه داری و فرزی در عمل
- جای دیگر کار کردی فی المثل؟

- داغ گشتی توی روغن یا کره؟
- حل شدی در شنبلیله یا تره؟

- با نمک فلفل بهم خوردی دقیق؟
- خوب کف کردی شدی کلاً رقیق؟

- پشت و رویت سرخ شد روی اجاق؟
- باد کردی از فشار احتراق؟

تخم مرغ این حرف ها را که شنید
روی وحشت زرده اش هم شد سفید!

ژوری اینترویو هم بی مجال
لحظه‌ای غافل نمیشد از سوال:

- گر "رزومه" داری و "سی.وی" بیار
- ورنه بیخود آمدی دنبال کار

- گر نداری توی کارت سابقه
- ردّ ردّی گرچه باشی نابغه

گفت لرزان تخم مرغ بینوا
نیست قانون شما بر من روا

خوب من تازه ز مرغ افتاده ام
صفرکیلومترم و آماده ام

هرکسی کرده ز یک جائی شروع
میکند خورشیدش از یکجا طلوع

گر نه در جائی خودم را جا کنم
تجربه پس از کجا پیدا کنم؟

گر که مرواری نباشد در صدف
پس چگونه تجربه آرد به کف؟

گر که در میدان نرفته کره اسب
تجربه را پس چه جوری کرده کسب؟

گفت "شف" با او که: - زر زر کافیه!
- بیش از این هم ماندنت علافیه

ـ تخم مرغ هم اینقدر پر مدعا
- دست به نطقش را ببین بهر خدا!

- تجربه اول برو پیدا بکن
- بعد فکر پخت و پز با ما بکن

تخم مرغ بینوا با قلب خون
آمد از آن آشپزخانه برون

رفت غمگین، صاف پیش مادرش
تا که گرما گیرد از بال و پرش

گفت مادرجان مرا هم جوجه کن
جزو باند جوجه های کوچه کن

مرغ مادر گفت که: - دیر آمدی
- پس چرا طفلم به تأخیر آمدی؟

- من به تو گفتم بگیر اینجا قرار
- تو خودت عازم شدی دنبال کار

- مهلت جوجه شدن شد منقضی
- پس چه شد کوکوپزی، نیمروپزی؟

تخم مرغ اشکش درآمد پیش مام
ماجرا را گفت از بهرش تمام

گفت در نیمروپزی گشتم کنف
چونکه از من تجربه میخواست شف

سابقه یا تجربه با من نبود
آشپزخانه مرا ریجکت نمود

موعد جوجه شدن هم که گذشت
آه مادر بچه ات بیچاره گشت!

من از آنجا مانده، زینجا رانده ام
فاتحه بر هستی خود خوانده ام

رفت فرصت های عالی از کفم
حال دیگر کاملاً بی مصرفم

پس در این دنیا به چه چیزی خوشم؟
میروم الان خودم را میکشم!

گفت مادر: - طفلکم قدقدقدا
- چند مدت صبر کن بهر خدا

- صبر کن طفلم بیاید نوبهار
- باز پیدا میشود بهر تو کار

- گرچه اکنون فرصتت سرآمده
- تو نگو دنیا به آخر آمده

تخم مرغ آنجا به حال انتظار
ماند تا از ره بیاید نوبهار

عید نوروز، عید پاک آمد ز راه
روی هر میزی بساطی دلبخواه

شربت و شیرینی و قند و نبات
تخم مرغ رنگ کرده در بساط

روی میز خانه‌ی بانو بهار
یک سبد مرغانه خوش نقش و نگار

تخم مرغ ما نشسته آن میان
میفروشد فخر بر اطرافیان

از همه خوشرنگ تر، خندان و شاد
حرف های مادرش آمد به یاد:

- بهر هرکس در جهان قدقدقدا
- هست یک جا و مکان قدقدقدا

- نیست بی مصرف کسی قدقدقدا
- هست امکان ها بسی قدقدقدا

- هرکسی باید بیابد جای خود
- تا نهد جای مناسب پای خود

- پس تو هم توی مدار خویش باش
فارغ از مأیوسی و تشویش باش

- چون شبیه تخم‌مرغ است این کره
- روز و شب گردش کند بی دلهره

- خود تو هم هستی عزیزم بیضوی
- در مدار خویش گردش کن قوی

- زندگی زیباست، زیبایش ببین
- هم ز پائین، هم ز بالایش ببین

تخم مرغ ما ز پند مادری
شادمان لم داد آنجا یکوری

گفت گر مطبخ به من میداد کار
در کجا بودم کنون ای روزگار؟

گشته بودم جوجه گر روی حساب
ای بسا که میشدم جوجه کباب

پس چه بهتر که بد آوردم زیاد
حال راضی هستم و ممنون و شاد

چه ظرفی در زیر باران رحمت الهی قرار داده‌اید؟!

اگر فنجانی کوچک زیر باران نگاه دارید، به اندازه همان فنجان آب به شما می‌رسد.
اگر کاسه بزرگی نگاه دارید. به همان اندازه در آن آب جمع می‌شود.

چه ظرفی در زیر باران رحمت الهی قرار داده‌اید؟!

بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت : بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ،
بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : آری من مسلمانم

جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند،
جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد،
پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت
که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد

جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید : آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند،
پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت : چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود !!!

شب یلدا

یلدا برای بچه ها، آجیل و طعم هندونه س
ولی برا بزرگترا، یه خاطره، یه نشونه س

یلدا شب ولادته؛ این جوره تو نوشته ها
خورشید و دنیا می آرن، تو دل شب فرشته ها

فرشته های مهربون، فرشته های نازنین
از اوج ِ اوج ِ آسمون، میان پایین، روی زمین

شبیه دونه های برف، روی درختا می شینن
تا خورشید و بغل کنن، تا صُب یه وختا می شینن

قصه میگن برای هم؛ گر چه شبیه قصه نیس
قصه اون ها مثل ما، نون و پنیر وپسّه نیس

میگن: یه شب از آسمون پولک آبی می باره
تا دم دمای صب بشه برف حسابی می باره

وقتی گمون نمی کنی، ستاره ای پر می زنه
یه آفتاب مهربون، از تو افق سر می زنه

یه شب، تو اوج تیرگی، ستاره رو نشون می دن
تو دل شب، شب سیا ، صُب می شه و اذون می گن

می آد و مرهم می ذاره به ساقهّ ملخ زده
نماز حاجت بخونید، مردم شهر یخ زده!

عوامل قیام امام حسین علیه السلام در زیارت ناحیه

با مطالعة تاریخ و نقل سینه به سینة آن باید وقایع حتمی و عبرت آموز گذشته را زنده نگه داریم؛ چون این تاریخ است که به ما سند و اعتبار می بخشد؛ اما با این حال، همیشه نمی توان به کتب تاریخی در دسترس تکیه کرد؛ زیرا در بین کتب تاریخ، مطالبی وجود دارد که گاهی از طرف نویسنده در آن دخل و تصرفاتی صورت گرفته است، پس اگر بخواهیم اصل واقعه را بفهمیم، باید به افرادی مراجعه کنیم که در صداقت و امانتداریشان شکی نداشته باشیم و ایشان کسانی نیستند؛ جز حضرات معصومین. علیهم السلام بنابراین، جهت کشف اصل هر واقعة تاریخی باید به منابع حدیثی مراجعه کنیم. ‌
«زیارت ناحیه مقدسه» نیز یکی از زیاراتی است که می تواند به عنوان بهترین منبع در جهت شناخت وقایع عاشورا و کم و کیف آن محسوب شود؛ زیرا حضرت حجت بن الحسن علیه السلام در این زیارتنامه به کیفیت جنگ و شهادت جد بزرگوارش، امام حسین علیه السلام و حتی چگونگی خبردار شدن زنان و فرزندان از شهادت امام و عکس العمل ایشان اشاراتی دارند. ‌
علاوه بر این، حضرت به ادله و علل قیام سید الشهدا علیه السلام و خروج ایشان علیه حاکم وقت نیز اشاراتی دارند که لازم است انسان به این ادلة ترسیم شده از ناحیة امام عصر علیه السلام آشنا شود تا هم ارزش و اهمیت این زیارتنامه و مضامین عالی آن را بشناسد و هم با توجه به آن، دلایلی محکم و یقینی بر قیام امام حسین علیه السلام اقامه کند.‌

آشنایی اجمالی با زیارت ناحیه مقدسه‌
زیارت ناحیة مقدسه، یکی از زیارات مشهور امام حسین علیه السلام است که در روز عاشورا و غیر آن خوانده می شود و از زیارات مطلقه است. این زیارت، آموزه هایی از عشق، معرفت، سوز، حماسه و توسل زائر به شمار می رود که در عین مرثیه بودنش، مسئولیت آفرین و حرکت ساز است. این زیارت از ناحیة امام زمان علیه السلام صادر شده است و صحنة کربلا و حادثه بزرگ عاشورا را به زیباترین وجه در مقابل چشمان اشکبار و قلب داغدار زائر مجسم می نماید و او را در متن واقعة عاشورا قرار می دهد. ‌

نگاهی اجمالی به عوامل قیام امام حسین علیه السلام از دریچة زیارت ناحیه‌
امام زمان علیه السلام در بخشی از این زیارت به بررسی علل و عوامل قیام حضرت ابا عبدالله علیه السلام اشاره دارد که موضوع مورد بحث این مقاله است. حضرت در این بخش می فرمایند:‌
«حَتَّى إِذَا الْجَوْرُ مَدَّ بَاعَهُ وَ أَسْفَرَ الظُّلْمُ قِنَاعَهُ وَ دَعَا الْغَیُّ أَتْبَاعَهُ وَ أَنْتَ فِی حَرَمِ جَدِّکَ قَاطِنٌ وَ لِلظَّالِمِینَ مُبَایِنٌ جَلِیسُ الْبَیْتِ وَ الْمِحْرَابِ مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّذَّاتِ وَ الشَّهَوَاتِ تُنْکِرُ الْمُنْکَرَ بِقَلْبِکَ وَ لِسَانِکَ عَلَى حَسَبِ طَاقَتِکَ وَ إِمْکَانِکَ ثُمَّ اقْتَضَاکَ الْعِلْمُ لِلْإِنْکَارِ وَ لَزِمَکَ أَنْ تُجَاهِدَ الْفُجَّارَ فَسِرْتَ فِی أَوْلَادِکَ وَ أَهَالِیکَ وَ شِیعَتِکَ وَ مَوَالِیکَ وَ صَدَعْتَ بِالْحَقِّ وَ الْبَیِّنَةِ وَ دَعَوْتَ إِلَى اللَّهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ أَمَرْتَ بِإِقَامَةِ الْحُدُودِ وَ الطَّاعَةِ لِلْمَعْبُودِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْخَبَائِثِ وَ الطُّغْیَانِ وَ وَاجَهُوکَ بِالظُّلْمِ وَ الْعُدْوَانِ فَجَاهَدْتَهُمْ بَعْدَ الْإِیعَازِ لَهُمْ وَ تَأْکِیدِ الْحُجَّةِ عَلَیْهِمْ...؛ 1 تا آن زمان که ستم دست تعدی دراز کرد و ظلم و بیداد نقاب از چهره برافکند و ضلالت و گمراهی پیروان خویش را فرا خواند، در حالی که تو در حرم جدت سکنا گزیده بودی و از ستم پیشگان دوری فرموده، همدم محراب و خانه گشته و از لذّتها و شهوتها بریده بودی و به مقدار توانایی و امکانات خویش با قلب و زبان به انکار منکرات و رد ناپسندها پرداخته بودی، پس در آن زمان بود که آگاهیت به شرایط موجود و تکالیف الهی موجب انکار عمل گردید و بر تو لازم شد که با فاجران و بد کاران به جهاد برخیزی پس همراه با فرزندان و خویشان و پیروان دوستدارانت حرکت کردی و از حقیقت و برهانهای الهی آشکارا سخن گفتی و با حکمت و اندرز نیکو مردم را به سوی خدا دعوت کردی و به برپایی حدود الهی و فرمانبری از پروردگار فرمان دادی و از پلیدیها و سرکشی باز داشتی؛ اما آنان با ستم و تجاوز و دشمنی به مقابله با تو پرداختند پس تو نیز به دنبال ترساندن آنان از عذابهای الهی و تاکید بر حجت خداوندی با ایشان به مبارزة پرداختی... .»‌
از عبارات و فقرات نورانی آن چنین بر می آید که مهم ترین دلیل قیام سید الشهدا علیه السلام ظلم و فسادی بود که بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله خود را برملا کرد. به این معنا که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله ظلم و فساد به صورت علنی نبود؛ ولی در زمان اهل بیت علیهم السلام خصوصاً از همان اوایل خلافت خلفای سه گانه پرده از چهرة خود برداشت و علنی شد و در زمان امام حسین علیه السلام کاملاً در مقابل حضرت جبهه گیری کرد و افرادی که در نهان و مخفیانه با امام مخالف بودند، پرده از نفاق خود برداشته و آشکارا به مخالفت پرداختند. به همین دلیل امام زمان علیه السلام می فرماید: «وَ اَسْفَرَ الظُّلْمُ قِنَاعَهُ وَ دَعَا الْغَیُّ أَتْبَاعَهُ؛ و ظلم و بیداد نقاب از چهره برافکند و ضلالت و گمراهی پیروان خویش را فرا خواند.»‌
بنابراین، باید مهم ترین عامل را ظلم دانسته و آن را کالبد شکافی کنیم که در ادامۀ این مقاله به این مهم خواهیم پرداخت. البته قدر متیقن این است که چنین کالبد شکافی مهمی باید از زمان رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله صورت بگیرد؛ چرا که علل مخالفت با امام حسین علیه السلام ریشه در جریان بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله دارد.‌
در این قسمت از مقاله به کلمات نورانی امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیة مقدسه در مورد عوامل قیام حضرت سید الشهدا علیه السلام می پردازیم که در حقیقت موضوع اصلی این مقاله است.‌

ترسیم طرح کلی بیانات امام زمان علیه السلام در این زیارت
امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه می فرماید: «حَتَّى إِذَا الْجَوْرُ مَدَّ بَاعَهُ وَ أَسْفَرَ الظُّلْمُ قِنَاعَهُ وَ دَعَا الْغَیُّ أَتْبَاعَهُ وَ أَنْتَ فِی حَرَمِ جَدِّکَ قَاطِنٌ وَ لِلظَّالِمِینَ مُبَایِنٌ جَلِیسُ الْبَیْتِ وَ الْمِحْرَابِ مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّذَّاتِ وَ الشَّهَوَاتِ تُنْکِرُ الْمُنْکَرَ بِقَلْبِکَ وَ لِسَانِکَ عَلَى حَسَبِ طَاقَتِکَ وَ إِمْکَانِکَ» امام زمان علیه السلام مراحل قیام امام حسین علیه السلام را در این قسمت از زیارت به سه مرحلة مهم تقسیم کرده اند که هر کدام از این سه مرحله توضیحاتی را می طلبد. آن سه مرحله به این شرح است:‌
مرحلة اول: مرحلة تعدی و گسترش ظلم است که امام زمان علیه السلام آن را در دو جملة متفاوت بیان فرمودند:‌
1. ظلم و ستم، دست تعدی را دراز کرد و از چهرة خود پرده برداشت و علنی شد.
2. گمراهی، طرفداران خود را فرا خواند.
مرحلة دوم: عکس العمل امام حسین علیه السلام در مقابل یزید.‌
مرحلة سوم: خروج امام حسین علیه السلام از مدینه همراه با خانواده.‌

مرحلة اول: ویژگیهای حاکم، رعیت و جامعه در زمان یزید‌
با توجه به اینکه حضرت سید الشهدا علیه السلام چند سالی را در زمان حکومت معاویه گذراندند، سؤالی که مطرح می شود این است که چرا امام حسین علیه السلام در زمان معاویه حرکتی از خود نشان ندادند؛ ولی در زمان یزید دست به قیام زدند؟ ‌
همان گونه که امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیة مقدسه می فرمایند: «حَتَّى إِذَا الْجَوْرُ مَدَّ بَاعَهُ وَ أَسْفَرَ الظُّلْمُ قِنَاعَهُ وَ دَعَا الْغَیُّ أَتْبَاعَهُ؛ تا آن زمان که ستم، دست تعدی دراز کرد و ظلم و بیداد نقاب از چهره برافکند و ضلالت و گمراهی پیروان خویش را فرا خواند.»؛ یعنی ظلم و ستم از حالت نفاق و پشت پرده بیرون آمد و خود را علنی کرد و به طور صریح و آشکار در برابر حق جبهه گیری نمود و در حد توان خود حق را کمرنگ و یا آن را نادیده گرفت.‌
البته به یقین در زمان معاویه جو حاکم بر جامعه مانند زمان حکومت یزید نبود؛ زیرا هر چند معاویه با اسلام و اهل بیت علیهم السلام مخالف بود؛ ولی در ظاهر مسائل شرعی را مراعات می کرد و در برخوردها و اعمال خود ظاهراً با اسلام موافق بود، هر چند می دانیم که در پشت پرده چه جنایتها و ظلمهایی علیه دین انجام داد؛ اما مسئلة ظلم و تعدی در جامعه به صورت علنی از زمان یزید بن معاویه مطرح شد و جوّ حاکم بر جامعه و مردم و ویژگیهای شخصیتی یزید به گونه ای بود که ناگزیر به برخی از آنها اشاره می کنیم:‌
1. ویژگیهای شخصیتی یزید ‌
زمانی که یزید بن معاویه به خلافت رسید، حضرت سیدالشهدا علیه السلام جملة معروف استرجاع را بر زبان جاری ساخت و این گونه فرمود: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ؛ ما همگی از خداییم و به سوی خدا برمی گردیم، (با آمدن یزید) با اسلام باید خداحافظی کرد؛ چون که اسلام به مصیبتی همچون خلافت یزید مبتلا گشته است.» که نشان دهندة این است که اگر یزید خلیفه شود، دیگر اسلام باقی نمی ماند.‌
البته این تفکر فقط تفکر و عقیدة حضرت سید الشهدا علیه السلام نبود؛ یعنی این گونه نبوده و نیست که فقط اهل بیت علیهم السلام و شیعیان آنان به بی کفایتی و پلیدی یزید بن معاویه پرداخته باشند؛ بلکه مورخین اهل سنت نیز به این مسئله اذعان و اعتراف دارند.‌
از جمله "مسعودی" تاریخ نگار معروف اهل سنت، می نویسد: «و سِیَرُه سیرة فرعون بل کان فرعون اعدل منه فی رعیته؛2 سیرة یزید همان روش فرعون بود؛ بلکه باید گفت: فرعون در میان مردم بیش از یزید به عدالت رفتار می کرد.»‌
در تأیید کلام مسعودی به این قضیه نیز اشاره می شود که وقتی گروهی از مردم مدینه به سرپرستی "عبدالله بن حنظلة غسیل الملائکة" برای آگاهی از افکار، عقاید و اعمال یزید به شام سفر کرده و برگشتند، عباراتی را در معرفی یزید گفته اند که از عمق فاجعه ای که مسلمین گرفتار آن شده بودند، حکایت می کند و آن عبارات در بسیاری از کتب تاریخی شیعه و سنی وارد شده و تمام آنها این مطالب را تأیید کرده اند.‌
"ابن اثیر" در کتاب تاریخ خود نقل می کند که: همراهیان عبدالله بن حنظله بعد از بازگشت از سفر شام و ملاقات با یزید در توصیف وضعیت او چنین گفته اند: «قدمنا من عند رجل لیس له دین یشرب الخمر و یضرب بالطنابیر و یعزف عنده القیان و یلعب بالکلاب و یسمر عنده الحراب و هم اللصوص؛3 ما از نزد مردی آمدیم که دین ندارد، شراب می نوشد، طنبور می نوازد، نوازندگان نزد وی به لهو و لعب مشغولند، با سگها بازی می کند و با جمعی از دزدان شب نشینی دارد.»‌
دیگری گفت: به خدا سوگند! وی شراب می نوشد و به گونه ای مست می شود که نماز را نیز ترک می کند.‌
"ابن جوزی" دانشمند معروف اهل سنت، از قول عبدالله بن حنظله نقل می کند که گفت: «والله ما خرجنا علی یزید حتی خفنا ان نرمی بالحجارة من السماء انه رجل ینکح الامهات و البنات و الاخوات و یشرب الخمر و یدع الصلوة؛4 به خدا سوگند! ما در حالی از نزد یزید بیرون آمدیم که خوف آن داشتیم تا بر اثر گناهان فراوان وی از آسمان سنگ بر سر ما ببارد، او مردی است که با مادران و دختران و خواهران خود نیز زنا می کند، شراب می نوشد و نماز نمی خواند.»‌

میگساری علنی، سرودن اشعار در حال مستی و دهن کجی به ارزشها و اعتقادات مسلمانان در آن حالت از صفحات تاریک زندگی یزید است.
‌2. تحریف دین و مکتب‌
تحریف یک مکتب بدترین خطر برای آن مکتب است و بدترین نوع تحریف این است که افرادی که خود را رهبران و سیاستمداران آن مکتب می دانند، خود بر خلاف احکام و دستورات آن عمل کنند و در عین حال اعمال و رفتار خود را مطابق با تعالیم و قوانین آن مکتب بدانند.‌
این خطر بزرگ در زمان امام حسین علیه السلام توسط دستگاه اموی به بدترین وجه اسلام را تهدید می کرد. اگر امام علیه السلام قیام نمی کرد و به افشاگری دست نمی زد، دیری نمی پایید که از اسلام چیزی جز نام آن باقی نمی ماند. اینجاست که حضرت آیة استرجاع را بر زبان جاری نمود.‌
به هر صورت تحریف اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله، وارونه ساختن دین و ساختن پوسته ای از دین که محتوای حقیقی نداشته باشد، از برنامه هایی بود که در عصر امام حسین علیه السلام به اوج خود رسید. مردم کم کم دین حقیقی را از دست داده و با ایده و اعتقادات جدیدی که ساختة یزید و یزیدیان بود، زندگی می کردند و آن باورهایی را که از کلام اهل بیت علیهم السلام نسبت به اعمال عبادی خود آموخته بودند، از دست دادند و به طور کلی ارزشها به ضد ارزش و ضد ارزشها به ارزشها تبدیل شد، تا حدی که در شهر مدینه و کنار تربت پاک و قبر نورانی رسول خدا صلی الله علیه و آله ارزش، عظمت و احترام زنان آوازه خوان و رقاصه به نهایت از مؤمنین و متقین بیشتر شده بود. شراب خوری دوباره علنی شد و چون یزید که حاکم وقت بود، خود مردی عیاش و خوش گذران بود، به مردم زمان خود برای عیاشی آزادی بیشتری داده بود، به حدی که عمال او در کنار تربت پاک رسول خدا صلی الله علیه و آله مجالس و محافل عیش و نوش با حضور زنان و دختران آوازه خوان برگزار می کردند. 5 ‌
اگر در زمان معاویه نماز جمعه را در چهارشنبه خواندند، حداقل پایبند به نماز جماعت و جمعه بودند و می خواندند؛ اما در زمان یزید که دیگر کسی حرفی از نماز به میان نمی آورد و مؤمنان و دینداران نمی توانستند دین و دیانت خود را اظهار کنند؛ چرا که مورد تمسخر اطرافیان حکومت واقع می شدند.‌

3. دگرگونی ارزشهای مکتبی‌
در اینجا به فلسفة فرمایش امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه پی می بریم که فرمود: « وَ اَسْفَرَ الظُّلْمُ قِنَاعَهُ؛ ظلم و ستم پرده از چهرة خود برداشت.»‌
مفهوم کلام این است که هر کس مخالف اسلام، قوانین و معتقدات مسلمانان بود و نمی توانست آن را اظهار کند و یا مخالف اهل بیت علیهم السلام بود و می ترسید که آن مخالفت را علنی کند، با رفتار و اعمال یزید تمام این افراد جسور شده، به راحتی در برابر امام حسین علیه السلام، اسلام، مکتب و قرآن قد علم کرده و به مخالفت پرداختند و تمام کینه هایی را که نسبت به اسلام و اهل بیت علیهم السلام در دل داشتند، نمایان کردند.‌
در هر صورت مکتب اسلام و ارزشهای مکتبی در زمان خلافت یزید بسیار کمرنگ شد و تا سر حد فراموشی پیش رفت. تا قبل از زمان یزید مردم برای حل مشکل روحی، معنوی و یا مشکلات مادی خود به مسجد یا خانة امام علیه السلام می آمدند و حتی برای رفع خستگی خود و کسب نشاط و شادمانی به طرف مسجد می رفتند و با خواندن نماز مسائل خود را حل و فصل می کردند؛ اما در زمان یزید مردم مسجد را کنار زده و به مجالس و محافل رقاصی و عیاشی می رفتند تا روحیه بگیرند. ‌
تا قبل از یزید، گناه، معصیت، شراب خوری و اعمال منافی با عفت مخفیانه صورت می گرفت و افراد اعمال خلاف شرع خود را از دیگران مخفی می کردند؛ اما در زمان خلافت یزید تمام اعمال قبیح علنی شد و دوباره مانند دورة جاهلیت، نمود پیدا کرد که امام حسین علیه السلام در مسیر خود از مدینه تا کربلا بارها به این نکته اشاره فرمودند.‌
از جمله در مسیر کربلا با "فرزدق" روبه رو شدند و بعد از مدتی گفتگو که بین ایشان رد و بدل شد، امام علیه السلام به او فرمود: «یَا فَرَزدَقُ! أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ قَدْ لَزِمُوا طَاعَةَ الشَّیْطَانِ وَ تَرَکُوا طَاعَةِ الرَّحْمَنِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ فِی الأَرضِ وَ اَبطَلُوا الحُدُودَ وَ شَرَبُوا الخُمُورَ وَ استَأثَرُوا فِی اَموَالِ الفُقَرَاءِ وَ المَسَاکِینَ وَ اَنَا اَولَی مِن مَن قَامَ بِنَصرِهِ دِینِ اللهِ وَ اِعزَازَ شَرعِهِ وَ الجِهَادَ فِی سَبِیلِهِ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللهِ هِیَ العُلیَا؛6 ای فرزدق! این گروه مطیع شیطان شده و اطاعت خدا را رها کردند، در زمین فساد ایجاد کرده و احکام الهی را باطل دانسته و مشروب می نوشند و در بیت المال مسلمین و اموال فقرا و مساکین دستبرد زده اند. بر من است که به یاری دین خدا شتافته و آن را عزیز گردانم و در راه او جهاد کنم تا تنها کلمة الله بر عالم حاکم باشد.»‌
و در جای دیگر می فرماید: «اَیُّهَا النَّاسُ! أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَدْ قَالَ فِی حَیَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاکِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ یَعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ یُغَیِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ کَانَ حَقِیقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ؛7 ای مردم! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس حاکم ظالمی را ببیند که حرام خدا را حلال کرده و پیمان خدا را می شکند و مخالف سنتهای الهی در بین بندگان خدا حکم می کند؛ ولی با قول یا فعل خود او را از این کار باز ندارد، بر خداوند است که او را وارد جهنم کند.»‌

همچنین در نامه ای که به برادرشان محمد حنفیه نگاشته اند، چنین فرمودند: «أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام...؛ 8 من برای خوشگذرانی، تفریح و یا ظلم و فساد خروج نکردم؛ بلکه هدفم این بود که امت جدم را اصلاح نموده، امر به معروف و نهی از منکر کنم و همانند جدم رسول خدا

منبع :سیدعباس حسینی باقرآبادی zitova.ir