هنگام جنگ دادیم صدها هزار دارا
شد کوچه های ایران مشکین ز اشک سارا
***
سارا لباس پوشید ، با جبهه ها عجین شد
در فکه و شلمچه ، دارا بروی مین شد
***
چندین هزار دارا ، بسته به سر ، سربند
یا تکه تکه گشتند یا که اسیر و دربند
***
سارای دیگری در ، مهران شده شهیده
دارا کجاست ؟ او در ، اروند آرمیده]
***
دوخته هزار سارا ، چشمی به حلقه در
از یک طرف و دیگر چشمی ز خون دل ، تر
***
سارا سؤال می کرد ، دارا کجاست اکنون ؟
دیدند شعله ها را در سنگرش به مجنون
***
خون گلوی دارا آب حیات دین است
روحش به عرش و جسمش ، مفقود در زمین است
***
در آن زمانه رفتند ، صدها هزار دارا
در این زمانه گشتند ده ها هزار« دارا »
***
هنگام جنگ دارا گشته اسیر و دربند
دارای این زمان با بنزش رود به دربند
***
دارای آن زمانه بی سر درون کرخه
سارای این زمانه در کوچه با دوچرخه
***
در آن زمانه سارا با جبهه ها عجین شد
در این زمانه ناگه ، چادر( لباس جین ) شد
***
با چفیه ای که گلگون از خون صد چو داراست
سارا ، خود از برای جلب نظر ، بیاراست
***
آن مقنعه ورافتاد ، جایش فوکول درآمد
سارا به قول دشمن از اُمّلی درآمد
***
دارا و گوشواره ، حقّا که شرم دارد!
در دستهایش امروز ، او بند چرم دارد
***
با خون و چنگ و دندان ، دشمن ز خانه راندیم
اما به ماهواره تا خانه اش کشاندیم
***
یا رب تو شاهدی بر اعمالمان یکایک
بدم المظلوم یا ا... ، عجّل فرجه ولیّک
***
جای شهید اسم خواننده روی دیوار
آنها به جبهه رفتند اینها شدند طلبکار