. سعی کنید در محل کار وظایف و مسئولیتهائی را که بر عهدهتان گذاشته میشود، به نحو احسن انجام دهید. این بهترین تضمین شغلی است که میتوانم به شما پیشنهاد کنم.
۲. در محافل، مسافرت و یا مکانهای تفریحی چنانچه در جمع شما یک پزشک، حسابدار و
یا وکیل نیز حضور داشت، توصیه میشود از آنها سئوالات حرفهای و تخصصی نپرسید.
۳. اگر کارمندی در محل کار خود خدمات ویژهای برای شما مهیا ساخت، یادداشت
تشکرآمیزی برای رئیس وی ارسال دارید.
۴. حقیقت را با تمام وجود پذیرا باشید. دلیلی ندارد چون بارها و بارها حق با شما
بوده، همیشه وضع به همین منوال باشد. در نظر داشته باشید گاهی اوقات ممکن است اشتباه
از جانب شما نیز سر بزند.
۵. هر از گاهی از خود سئوال نمائید، اگر مسئله تأمین مخارج زندگی و بطور کلی مسائل
مالی مطرح نبود و صرفنظر از تمام موانع و مشکلات، چه شغلی را بر میگزیدید.
۶. هیچگاه مهربانی، سخاوتمندی و فداکاریهائی را که در ارتباط با سایرین روا
داشتهاید، به آنها گوشزد نکنید. بهتر است بدون هیچ توقعی یاری برسانید و سپس آنرا
بدست فراموشی بسپارید.
۷. در آغاز سال نو، منزلتان را با گلهای تازه بیارائید و حتی حلقهٔ گل کوچکی نیز
در اتومبیل خود بگذارید.
۸. تصور نکنید با ارسال گل و هدیه میتوانید عدم حضور خود را در محفلی که باید در
آن شرکت میکردید، جبران نمائید.
۹. در طول مسافرت اگر هنگام ظهر به شهر کوچکی رسیدید، حتیالامکان غذا را در
رستورانی که در مرکز شهر واقع شده، میل نمائید.
۱۰. موفقیت و پیروزی را که کسب کردهاید با آنچه که در قبال دستیابی به آن از دست
دادهاید، در کفههای ترازو قرار دهید و به قضاوت بنشانید.
۱۱. تصمیم بگیرید یک روز از وقت خود را به سیر و سیاحت در موطن اصلی خود اختصاص
دهید. همانند جهانگردها در یک تور تفریحی ثبت نام نمائید و از مکانهای تاریخی و
مناظر زیبا دیدن کنید.
۱۲. سالی یکبار برنامه مسافرت خود و خانوادهتان را طوری تنظیم کنید که حتماً از
مناطق جدید و متنوع هم دیدن نمائید.
۱۳. به انتقادهائی که از شما میشود گوش فرا دهید و از آنها در جهت اصلاح شخصیت
خود بهره بگیرید و نوآوری و خلاقیت را تجربه کنید.
۱۴. چنانچه مایل نیستید مطلبی در مورد زندگی و یا اسرار محرمانه شما در صفحه اول
روزنامه به چاپ برسد، بهتر است این اطلاعات را در اختیار یک مخبر روزنامه قرار
ندهید. زیرا اغلب، هنگام درج مطالب تنها به گفتههای شما اکتفا نمیشود و تفسیرهای
زیادی پیرامون آن صورت میگیرد که شاید برای شما خوشایند نباشد.
۱۵. به یاد داشته باشید با هر شخصی که برخورد مینمائید نقاب نامرئی بر چهره دارد
که روی آن نوشته شده: به من توجه کنید که احساس کنم مهم هستم.
۱۶. این گفته را به ذهن بسپارید: فقط ده درصد زندگی مستقیماً مربوط به تقدیر و
متأثیر از وقایع غیرمنتظره و پیشبینی نشده، میباشد و نود درصد زندگی بستگی به
عکسالعمل انسانها در مقابله با آنها دارد.
۱۷. هر از گاهی بد نیست دست به ریسک بزنید و پا را از چهارچوب احتیاط فراتر
بگذارید.
۱۸. سعی کنید حتیالامکان اسباببازی که در اختیار فرزندانتان قرار میدهدی با
باطری کار نکند و به گونهای باشد که قدرت خلاقیت آنها را تقویت نماید.
۱۹. هنگامیکه برای صرف شام دعوت میشوید، بسیار پسندیده است برای مهماندار هدیهای
به همراه ببرید، که البته یک کتاب ارزنده میتواند بهترین هدیه باشد.
۲۰. به خاطر داشته باشید شخصی که تخممرغ میدزدد، مرغ هم خواهد دزدید، بطور کلی
فردی که خطائی جزئی از وی سر میزند ممکن است در آینده خطائی بزرگتر نیز مرتکب شود
نشریه Women magazine بیست روش برای زندگی بهتر به مردم پیشنهاد کرده است تا با به کارگیری آن رضایت مندی بیشتری از زندگی برایشان ایجاد شود. این روش ها عبارتند از:
۱) روزانه ٣ نفر را مورد تحسین قرار دهید.
۲) طلوع خورشید را تماشا کنید.
۳) در سلام کردن پیشقدم باشید.
۴) توقعات خود را کاهش دهید.
۵) با همه طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند.
۶) هیچ گاه از کسی ناامید نشوید زیرا معجزه غیرممکن نیست.
۷) به دیگران حسادت نکنید.
۸) برای کسب دانش و شهامت دعا کنید نه برای به دست آوردن مادیات.
۹) سرسخت باشید ولی مهربان.
۱۰) اسم اشخاص را فراموش نکنید.
۱۱) دلرحم تر از آنچه نشان می دهید باشید.
۱۲) فراموش نکنید که بزرگ ترین نیاز عاطفی انسان قدرشناسی از اوست.
۱۳) به قول خود عمل کنید.
۱۴) حتی هنگام ناراحتی، سعی کنید خشم خود را کنترل کنید.
۱۵) فراموش نکنید که موفقیت یک شبه به دست نمی آید.
۱۶) فراموش نکنید برنده ها کاری می کنند که بازنده ها نمی کنند.
۱۷) سعی کنید اولین چیزی که سر کار خود می گویید باعث شادی دیگران شود.
۱۸) شادی دیگران را خراب نکنید.
۱۹) فرصت علاقه نشان دادن به نزدیکانتان را از دست ندهید.
۲۰) بعضی مطالب را پیش خود نگه دارید تا احساسات کسانی که دوستشان دارید جریحه دار
نشود
۱) سعی کنید نمونه کاملی در پندار دیگران باشید.
۲) برای خشمگین شدن آهسته ، برای متهم کردن آهسته و برای شکیبایی سریع باشید.
۳) نسبت به افراد وقیح گذشت داشته باشید ، زیرا فهم آن ها بیشتر از این نیست.
۴) با کوچکترها طوری رفتار کنید که گویی پدرخوانده یا مادرخوانده آن ها هستید.
۵) چنان رفتار کنید که به شما احترام بگذارند.
۶) سعی کنید بفهمید چرا مردم این گونه رفتار می کنند.
۷) در برابر بدبینی مقاومت کنید.
۸) نمونه خوبی برای مدارا و سعه صدر باشید.
۹) از لطیفه هایی که برای تحقیر و تمسخر دیگران به کار می رود ، پرهیز کنید.
۱۰) به کودکان بیاموزید که به خود و دیگران احترام بگذارند.
۱۱) یاد بگیرید که مجموعه غنی از افراد مختلف کشور را بپذیرید.
۱۲) به لیطفه های مربوط به نژاد پرستی ، اقلیت ها ، ادیان و ملت ها نه بگویید.
۱۳) مواظب خشم خود باشید ، آن را بیان کنید ، بنویسید و پاره کنید.
۱۴) منحصر به فرد بودن خود را قدر بدانید.
۱۵) به کودکان کمک کنید تا نظام ارزشی سالمی را برای خود برگزینند.
۱۶) با کودکان خود چنان رفتا ر کنید که دلتان می خواست با شما رفتار کنند.
۱۷) مشکل را حل کنید نه تقصیر را.
۱۸) از تضاد پرهیز کنید زیرا ارزش مجادله را ندارد.
۱۹) به خود جرائت بدهید تا در امور عمومی دخالت کنید.
۲۰) ناامید نشوید. ( امید جاده ای در روستا ست. زمانی هیچ جاده ای در کار نبود.
اما وقتی بسیاری از مردم در مسیر مشابهی راه بروند . جاده به وجود می آید
۱)جایی مطالعه کنید که قادر به تمرکز باشید.
۲) برگههای خلاصه نویسی تهیه کنید.
۳) خودتان را با دیگران مقایسه نکنید.
۴) از خودتان با تغذیه مناسب و خواب کافی مراقبت کرده و از مصرف مواد کافئیندار
که موجب افزایش اضطراب میشود، خودداری کنید.
۵) یک روز قبل از امتحان، آزمونی را که حتی الامکان شبیه آزمون واقعی است، انجام
دهید.
۶) زمانی را برای احساس آمادگی و نیز حضور به موقع در جلسه امتحان قرار داده و از
همکلاسیهای مضطرب که درباره امتحان صحبت میکنند، دوری کنید.
۷) ابتدا به آسانترین سوال پاسخ دهید.
۸) وقت و انرژی خود را با نگران شدن و فکر کردن به عواقب امتحان و کنجکاوی درباره اینکه
دیگران چه میکنند، هدر ندهید.
۹) یک ساعت قبل از امتحان، مطالعه درس را به طور کامل تعطیل کنید و به هیچ وجه قبل
از شروع امتحان از یکدیگر چیزی نپرسید، چرا که ممکن است سوالی را بلد نباشید و
دچار اضطراب شوید و مطالب دیگر را نیز فراموش کنید.
۱۰) شب امتحان غذاهای سبک و پرکالری مصرف کنید ، چرا که فعالیت های ذهنی نیازمند
مصرف کالری فراوان است وخوب بخوابید تا بتوانید پر انرژی در جلسه امتحان حاضر
شوید.
۱۱) وقتی میبینید اضطراب مانع تمرکز حواستان میشود و شدت آن به اندازه ای است که
مفهوم یک جمله را هم درک نمیکنید، خودتان را بیازمایید. کتاب را ببندید و جمله را
تکرار کنید. دوباره کتاب را باز کنید و مطلب را با صدای بلند بخوانید. سپس کتاب را
ببندید. این بار خواهید توانست مطلب فراگرفته را به خاطر آورید. تمرین و جدیت شما
نیرویی عظیم تراز نیروی اضطراب است.
۱۲) اگر حین مطالعه نگرانید و حواستان پرت میشود، چند دقیقه استراحت به خود
بدهید. حواستان را از رویاها و تخیلات، به محیط اطراف خود پرت کنید و محیط اطراف
را توصیف کنید. پس از زنگ استراحت مجددا به مطالعه بپردازیدو فقط مطالعه کنید. این
ترفند شما را از حواس پرتی و خیالبافی در حین مطالعه نجات خواهد داد.
۱۳) توجه داشته باشید که یکی از عوامل موثر و جدی در اضطراب امتحان، انباشته شدن
درسها برای شب امتحان است. ضمنا فراموش نکنید، شب امتحان زمان یادگیری درس نیست،
بلکه زمان مرور درس است.
۱۴) اضطراب، نوعی احساس فریب انگیز است که به شما القا میکند از پس کاری که قرار
است انجام دهید، برنمیآیید. پس در شرایط اضطراب دست از تلاش و کوشش برندارید و به
مطالعه درس امتحانی مشغول شوید اجازه ندهید اضطراب، زمام شما را دردست بگیرد.
۱۵) آرامش روحی و روانی تاثیر زیادی در موفقیت شما دارد. سعی کنید محیط آرام و به
دور از تشنج و درگیری برای خود و خانواده و دوستان داشته باشید.
۱۶) روی صندلی محل امتحان نشسته، چند نفس عمیق بکشید.
۱۷) انرژی خود را قبل از جلسه امتحان با بحثهای بی مورد در باره سئوالات امتحانی
از بین نبرید.
۱۸) در تحویل برگه امتحانی به مراقبان عجله نکنید و یک بار پاسخهایتان را مرور
کنید
شما از نظر ظاهری به عنوان یک فرد بالغ شناخته میشوید. اما تا زمانی که از نظر عاطفی و ذهنی به بلوغ نرسید، نمیتوانید نام یک شخص کامل را روی خود بگذارید، روشهای زیر به شما کمک میکند که راه رسیدن به کمال را آسانتر طی کنید.
۱) مسوولیتپذیری
بدون هیچ عذر و بهانهای یاد بگیرید که مسوولیت کارهایی را که انجام میدهید به
عهده بگیرید. همانطور که تحسین و تمجید را قبول میکنید باید گله و شکایت را نیز
بپذیرید. برای پیامد تصمیمهای خود آماده باشید و سعی کنید تصمیمات درستی اتخاذ
کنید چرا که قبول مسوولیت کار دشواری است.
۲) احساسات خود را کنترل کنید
عدم توانایی در کنترل احساس میتواند هم در زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی
لطمات جبرانناپذیری را به شما وارد آورد. نباید احساساتتان را سر به نیست کنید
بلکه باید آنها را از طریق یکسری رفتار و گفتار موجه بروز دهید.
۳) بخشنده باشید
موفقیت شما به کمکهایی بستگی دارد که در میان راه از دیگران دریافت میکنید. بدون
هیچ چشمداشتی به دیگران کمک کنید.
۴) وقت خود را با خانواده و دوستان بگذرانید
صلهرحم را از یاد نبرید، اگر نمیتوانید همیشه به دیدنشان بروید، حداقل ارتباط
تلفنی را قطع نکنید. این امر برای دوستانتان نیز صدق میکند. سعی کنید حداقل آخر
هفته را با آنها بگذرانید.
۵) ضعفهای شخصیتی خود را از بین ببرید
در شناخت عادات، ویژگیهای اخلاقی و به طور کلی شخصیتتان تلاش کنید. ضعفها را به
تدریج از بین ببرید و نقاط قوت را تقویت کنید.
۶) متوجه رفتار خود باشید
رفتار و گفتار شما در قبال دیگران تعیینکننده برخورد آنها در قبال شماست. شما یک
تابلوی تبلیغاتی متحرک هستید که توجه همه را به خود جلب میکنید، پس بهتر است
اخلاق خوب خود را به نمایش بگذارید.
۷ ) کار خودتان را انجام بدهید
کاری که تصور میکنید برایتان مناسب است انجام دهید نه کاری که دیگران فکر میکنند
انجام آن برایتان لازم است. خودتان را با کسی مقایسه نکنید.
۸ ) درستکار باشید
یک فرد درستکار همیشه برای اصول اخلاقی ارزش بیشتری نسبت به لذات و سودهای شخصی
قائل است. روی حرف خود بایستید و کاری را که فکر میکنید درست است، انجام دهید.
۹) با اهدافتان روبهرو شوید
افراد موفق همه دارای یک عادت ویژه هستند: هدفمند و تلاش برای رسیدن به مقصود بدون
داشتن هدف و نقشه مناسب زندگی شما عادی شده و شادی و موفقیت ناچیزی نصیبتان میشود.
۱۰) عادات بد خود را ترک کنید
یکی از عادات بد خود را انتخاب کنید و به دوستان و خانواده خود بگویید که قصد ترک
آن را دارید اگر آنها به عنوان یک مراقب در کنار شما باشند، تمایل شما نسبت به انجام
این کار افزایش پیدا میکند.
۱۱ ) روحیه جوان و شاداب داشته باشید
به خاطر داشته باشید که سن شما به آن اندازهای است که خودتان میخواهید. یک شیوه
شاداب و جوانپسند را در زندگی پیش بگیرید تا بدن و ذهن شما همواره به تحرک
واداشته شود.
۱۲) از موقعیتهای خود استفاده کنید
فرصتهای بیشماری در زندگی هر فردی وجود دارد اما سود بردن از آنها کار سادهای
نیست و ریسک بالایی دارد. کاری نکنید که موجبات پشیمانی شما را فراهم آورد.
۱۳) تمرین بردباری
صبر و پافشاری شما را به سمت کامیابی و موفقیت رهنمون میسازد. بیشتر انسانهای
بزرگ بیشتر از اینکه موفق شده باشند در زندگی خود با شکست مواجه میشدند.
۱۴) علایق خود را متنوع کنید
یک سرگرمی جدید برای خودتان پیدا کنید. با یادگیری ورزشها و مهارتهای جدید خود
را به چالش وادار کنید.
۱۵) ساعات مطالعه خود را بیشتر کنید
مطالعه یکی از راههای مناسب برای افزایش اطلاعات و دایره لغات شما است. روزی یک
ساعت هم که شده تلویزیون را خاموش کرده و در عوض مطالعه کنید.
۱۶) ورزش کنید
ورزش یکی از راههایی است که از شما فرد سالمتر و جوانتری میسازد. آنقدر که کار
شما ارزش دارد، مدتزمانی که مشغول به انجام آن هستید مهم نیست.
همچنان که به مسیر خود در راه رسیدن به یک فرد کامل ادامه میدهید، به خاطر داشته
باشید که طرز تفکر مثبت همیشه به عنوان اساسیترین فاکتور شناخته میشود. دید مثبت
ذهنی نسبت به هر چیز در زندگی شما اجازه میدهد در جایی که دیگران شکست خوردند به
پیروزی دست پیدا کنید، بدون توجه به اینکه شرایط تا چه حد دشوار است اگر نقطهنظر
مثبتی داشته باشید و این کار را ادامه دهید، همیشه راهی برای پیروزی در مقابلتان
بازخواهد شد
شما از نظر ظاهری به عنوان یک فرد بالغ شناخته میشوید، اما تا زمانی که از نظر عاطفی و ذهنی به بلوغ نرسیده، نمیتوانید نام یک شخص کامل را بر روی خود بگذارید.
روشهای زیر به شما کمک میکند که راه رسیدن به کمال را آسانتر طی کنید:
۱)مسئولیتپذیری: اساس شخصیت و درستی، مسئولیتپذیری است. بدون هیچ عذر و بهانهای
یاد بگیرید که مسئولیت کارهایی را که انجام میدهید به عهده بگیرید. همانطور که
تحسین و تمجید را قبول میکنید باید گله و شکایت را نیز بپذیرید. برای پیآمد
تصمیمهای خود آماده باشید و سعی کنید تصمیمات درستی اتخاذ کنید، چرا که قبول
مسئولیت کار دشواری است.
۲) احساسات خود را کنترل کنید: عدم توانایی در کنترل احساس میتواند هم در زندگی
فردی و هم در زندگی اجتماعی لطمات جبرانناپذیری را به شما وارد آورد. نباید بهطور
کلی احساستان را بکشید بلکه باید آنها را از طریق گفتار و رفتار موجه بروز دهید.
۳) بخشنده باشید: موفقیت شما به کمکهایی بستگی دارد که در میان راه از دیگران
دریافت میکنید. بدون هیچ چشمداشتی به دیگران کمک کنید. اگر توان مالی شما اجازه
میدهد میتوانید هزینهای را نیز به خیریهها و سایر مؤسسات اینچنینی اختصاص
دهید. اگر دست شما از نظر مالی باز نیست، میتوانید از وقت خود استفاده کرده و به
آموزش بچههای بیسرپرست بپردازید.
۴) وقت فراغت خود را با خانواده و دوستان بگذرانید: صلهرحم را از یاد نبرید. اگر
نمیتوانید همیشه به دیدنشان بروید، حداقل ارتباط تلفنی را قطع نکنید. این امر
برای دوستانتان نیز صدق میکند. اگر سرتان خیلی شلوغ است، سعی کنید حداقل آخر هفته
را با آنها بگذرانید. میتوانید یک نوشیدنی با هم میل کنید.
۵ ) خود را بشناسید: ضعفهای شخصیتی خود را از بین ببرید. هرکدام از ما عیب و
ایراداتی در شخصیت خود داریم. در شناخت عادات، ویژگیهای اخلاقی و بهطور کلی
شخصیتتان تلاش کنید. به نظرات دوستان و اقوام در مورد صفات اخلاقی خودتان گوش
کنید. ضعفهای خود را بهتدریج از بین ببرید و نقاط قوت خود را تقویت کنید.
۶) متوجه رفتار خود باشید: رفتار و گفتار شما در قبال دیگران تعیینکننده برخورد
آنها در قبال شما است. شما یک تابلوی تبلیغاتی متحرک هستید که توجه همه را به خود
جلب میکنید، پس بهتر است اخلاق خوب خود را به نمایش بگذارید. اگر این کار را نکنید
مردم از شما خوششان نمیآید، شما را استخدام نمیکنند و با شما قرار ملاقات نمیگذارند.
۷ ) کار خودتان را انجام دهید: کاری که تصور میکنید برایتان مناسب است انجام دهید
نه کاری که دیگران فکر میکنند، انجام آن برایتان لازم است. به عبارت دیگر در پی
رسیدن به خوشی و سعادت باشید. هیچگاه خودتان را با کسی مقایسه نکنید؛ بهویژه در
مورد مسائل مالی، برای اینکه ممکن است احساس نارضایتی کنید.
۸) درستکار باشید: یک فرد درستکار همیشه برای اصول اخلاقی ارزش بیشتری نسبت به
لذات و سودهای شخصی قائل است. کارمندان، همکاران و دیگران برای افراد درستکار ارزش
بسیار زیادی قائل هستند. روی حرف خود بایستید و کاری را که فکر میکنید درست است،
انجام دهید.
۹) با هدفتان روبهرو شوید: افراد موفق از رؤسای شرکتها گرفته تا ورزشکاران همه و
همه دارای یک عادت ویژه هستند؛ هدفمندی و تلاش برای رسیدن به مقصود. بدون داشتن
هدف و نقشه مناسب برای رسیدن به آن زندگی شما عادی شده و شادی و موفقیت ناچیزی را
میتوانید بهدست آورید. برای خود اهداف روزانه، هفتگی و ماهیانه تعیین کنید، سپس
راه مناسب برای هریک را طرحریزی کنید و تمام تلاش خود را برای رسیدن به آن بهکار
بندید.
۱۰) عادات بد خود را ترک کنید: هریک از ما بهطور متفاوت دارای عادات بدی هستیم.
دیر یا زود پیآمدهای منفی آن متوجه ما خواهد شد. با خودتان عهد ببندید که رفتار
بد خود را کاهش داده و یا بهطور کلی از میان ببرید. مثلاً یکی از عادات بد تأخیر
داشتن است. به دوستان و خانواده خود بگوئید که میخواهید چنین عادتی را برای همیشه
از زندگی خود بیرون کنید.
۱۱) با روحیهای جوان و شاداب فعالیتهایتان را پی بگیرید: به خاطر داشته باشید که
سن شما به آن اندازهای است که خودتان میخواهید. یک شیوه شاداب و جوانپسند را در
زندگی پیش بگیرید تا بدن و ذهن شما همواره به تحرک واداشته شوند.
۱۲) از موقعیتهای خود استفاده کنید: فرصتهای بیشماری در زندگی هر فردی وجود
دارد، اما سود بردن از آنها کار سادهای نبوده و دارای ریسک بالایی است. اما باید
توجه داشته باشید که هیچ کار بزرگی بیخطر نیست؛ چه این موقعیت را داشته باشید که
برای خودتان شغلی راه بیندازید، چه با کسی که به هیچ وجه در سطح شما نیست قرار
ملاقات بگذارید، به خودتان مطمئن باشید و تا تنور داغ است نان را بچسبانید.
۱۳) تمرین بردباری کنید: صبر و پافشاری شما را به سمت کامیابی و موفقیت رهنمون میسازند،
بیشتر انسانهای بزرگ بیشتر از اینکه موفق شده باشند، در زندگی خود با شکست مواجه
میشدند. زمانی که بیحوصله میشوید باید یاد بگیرید که خونسردی خود را حفظ کرده و
آرام باشید.
۱۴) علائق خود را متنوع سازید: یک سرگرمی جدید برای خودتان پیدا کنید تا افقهای
جدید را بر روی خود باز کنید. با یادگیری ورزشها و مهارتهای جدید خود را به چالش
وادار کنید. یکی از کارهایی که میتوانید در این خصوص انجام دهید، یادگیری یک زبان
جدید است. زمانی که این کار با موفقیت انجام شد، به عنوان پاداش، سفر تفریحی به
کشوری که زبان آن را یاد گرفتهاید را به خودتان هدیه دهید تا پیشرفت خود را محک
بزنید
حقیقت را بگویید
منظور این نیست که فقط دروغ نگویید. گفتن حقیقت حد مشخصی دارد، که با در نظر گرفتن
آن هم خودتان احساس آزادی و راحتی خواهید کرد و هم دیگران به سمتتان جلب می شوند.
باید سعی کنید حقیقت را از موضع عشق بگویید، نه از موضع قدرت یا ترس.
۲) خودتان باشید
منطقی باشید. خودتان را به همان صورت که هستید قبول کنید. اگر ما این چیزی هستیم
که اکنون هستیم، فقط به خاطر انتخاب هایی بوده که در زندگیمان کرده ایم. قبول کردن
این مسئله این قدرت را به ما می دهد تا بتوانیم باز انتخاب کنیم. اگر خود را آنطور
که واقعاً هستید به دیگران نشان دهید، ممکن است نتوانید بعضی ها را به سمت خود جذب
کنید، اما مطمئن باشید که آنها را هم تحت تاثیر قرار می دهید.
۳) در زمان حال زندگی کنید
اگر در زمان حال زندگی کنید، می توانید با جریان روز همراه باشید. مراقب آنچه در
اطرافتان و به شما می گذرد، باشید. در زمان حال است که می توانید کسی یا چیزی را
به خود جذب کنید، نه در گذشته یا آینده.
۴) نگذارید با کمبود انرژی مواجه شوید
اگر امکانات برایتان فراهم باشد، همه کار می توانید انجام دهید. اما باید اول با
گسترده کردن مرزهای خود، بالا بردن استانداردها و حل مسائل و مشکلات مربوط به
گذشته موانع را از سر راهتان بردارید. تا آماده نباشید، قدرت جذب کردن به سراغتان
نمی آید، پس خود را آماده کنید.
۵) بر پیروزی فائق شوید
اکثر ما عقیده داریم که اگر ما پیروز شویم، دنیا به ما باخته است و اگر دنیا پیروز
شود، ما باخته ایم. این درست نیست. سعی کنید از جنبه ای به مسائل نگاه کنید که همه
امکان پیروز و موفق شدن را داشته باشند.
۶) بخشیدن، گرفتن است
کاملاً صحیح است، لذت در بخشیدن است! همه ما چیزی برای بخشیدن و اهداء کردن داریم.
پس شما هم ببخشید. اما اگر فکر می کنید چیز زیادی برای عرضه به دیگران ندارید، سعی
کنید مهارتهای جدید یاد بگیرید. وقتی بتوانید کمی از خودتان و هدایایتان را به
دیگران اهداء کنید، جذاب تر می شوید.
۷) خودخواه باشید
بسیار از خود مراقبت کنید. تلاش کنید تا نیازهایتان را برآورده کنید. معمولاً وقتی
به چیزی نیاز دارید، از شما فراری می شود. اما شما دست از تلاش برندارید. تا می
توانید پول، عشق، شانس، دوست و...برای خود ذخیره کنید. با اینکار مثل آهن ربایی
خواهید توانست آنچه نیاز دارید را به سمت خود جذب کنید.
۸) هوشیاری خود را بالا ببرید
جذابیت پدیده ای بسیار دقیق و ظریف است. تا زمانیکه نتوانسته اید هوشیاریتان را
درمورد خودتان، اطرافیانتان و طرز تفکرتان بالا ببرید، قادر نخواهد بود آن را به
دست آورید.
۹) مسئولیت پذیر باشید
ما آن چیزی را به سمت خود جذب می کنیم، که آمادگیش را داشته باشیم. با تلاش و
کوشش، خود را برای بهترین ها آماده کنید. مسئولیت جذاب کردن خودتان بدون تلاش میسر
نیست، اما مطئن باشید که نتیجه ی خوبی عایدتان خواهد شد.
۱۰) از انجام دادن به بودن تغییر کنید
با دقت به آنچه انجامش می دهید، ببینید به چه کسی تبدیل می شوید. از چه رو اینکار
را انجام می دهید، عشق یا ترس؟ چطور می توانید این را بفهمید؟ از نتیجه کار.
▪ حال، سوال این است...
برای لذت بردن از یک زندگی راحت، ساده، آرام، با برکت، غنی و پرموفقیت، چه کار می
کنید؟ آیا برای به دست آوردن زندگی دلخواه خود حاضرید به هر کاری تن دهید؟ حتی اگر
اینکارها با آنچه اکنون می کنید کاملاً مغایر باشد
پروفسور «باهر»، جامعهشناس و بنیانگذار رفتارشناسی در ایران است. او متخصص برگزاری سمینارها و نشستهای عجیب و غریب در حوزههای مختلف و بهویژه روابط زناشویی است. آخرین نمونه از این دست همایشهای پروفسور باهر همایش طلاق درمانی است که در حال برگزاری است. بهانه گفتوگوی ما با پروفسور باهر اما رویت یک تیتر در فهرست مقالههای او بود: «هر مرد باید ۴ زن داشته باشد!» این تیتر به لحاظ روزنامه نگاری جذابیت بالایی داشت. این موضوع بهانهای شد برای گفتوگویی کوتاه اما جالب با پروفسور باهر
در بین عنوان مقالات شما چند تیتر دیده میشود که خیلی جالب بهنظر میرسند. میخواهیم رویکرد و نظر شما را راجع به این موضوعات بدانیم. برای مثال عنوان هر مرد باید ۴ زن داشته باشد این یعنی چه؟ شما واقعا معتقدید، هر مرد باید ۴ زن داشته باشد؟!
نه، آن فقط عنوان مقاله است. منظور این است که هرمرد باید تکفل ۴ زن را برعهده بگیرد. در واقع از نظر من هر مرد را ۴ زن میسازد.
این ۴ زن چه افرادی هستند؟
مادر، خواهر، دختر و همسر. یک مرد را باید ۴ زن چکش کاری کنند تا بشود یک آقا. این ۴ زن باید در زندگی یک مرد وجود و حضور داشته باشند تا یک مرد نرمال و عادی باشد.
یعنی چه، یعنی اگر مردی خواهر یا دختر ندارد، آقا نیست؟
نه، قطعا کم دارد. وجود نداشتن هر کدام از این ۴ زن میتواند در زندگی روحی و عاطفی و از طرفی در زندگی اجتماعی فرد اخلال ایجاد میشود.
مصداق و نمونه این کمبودها در کدام رفتارها دیده میشود؟
اصولا یک مرد باید از ۴ طرف و با ۴ روانشناسی مختلف حمایت شود و اگر هرکدام از اینها کم باشد، مشکلی پیش میآید. شما ببینید چرا عروس و مادر شوهر باهم مشکل دارند؟ به این دلیل که میخواهند، مرد را بالانس کنند و این مشکل طبیعی است.
مثلا مردی که مادر ندارد، همسرش هرچه توانسته زور گفته و این مرد هم قبول کرده ولی اگر هرکدام از اینها حضور داشته باشند آنها با هم مشکل دارند و مرد رفتاری متعادل پیدا میکند.
هرچیزی که در هستی است، حکمت خودش را دارد. وجود هر چیزی از نظر پروردگار لازم است. از دیدگاه هنرمند، مجسمه موسی (ع) و فرعون یک اندازه اهمیت و قیمت دارند ولی عدهای، یکی را میگذارند بالای ستون و عدهای دیگر آن یکی را میشکنند. هر چه در هستی است، حکمتی دارد و ما باید حکمت آن را متوجه شویم.
با این اوصاف مردی که ازدواج نکرده و طبیعتا دختری ندارد، خواهری نداشته و مادرش را هم از دست داده چه وضعیتی پیدا میکند؟
مطمئنا این افراد خیلی مشکل پیدا میکنند. این افراد در دوران میانسالی و کهولت بهشدت دچار افسردگی و انزوا میشوند و در دوران جوانی هم بهشدت دیکتاتور هستند. این افراد به هیچ عنوان بالانس نیستند و تعادل ندارند.
ولی همه ما در اطرافمان زنان زیادی وجود دارند.
همه ما در طول زندگیمان زنان زیادی را دیدهایم ولی اینکه کدام تاثیرگذار بوده است و اینکه ما نسبت به کدام یک از آنها تعهد داشتهایم مهم است.
با این شرایط شما در مشاورههایتان حتما به همه توصیه میکنید که ازدواج کنند؟
بله مکرر پیش آمده که به افراد توصیه میکنیم که این اتفاق بیفتد. در یکی از مراجعات، خانمی که تحصیلات حوزه را به پایان رسانده بود، برای مشاوره پیش من آمد که پس از شنیدن صحبتهای او، توصیه کردم که ازدواج کند و پس از چند هفته تماس گرفت و گفت، ازدواج کرده. در بسیاری از موارد ازدواج درمان بسیاری از نابسامانیها و مشکلات روحی و روانی است.
ما نمیتوانیم منکر قوای ۴گانه وجودمان شویم که قوه شهوت هم جزو همینهاست که باید در مسیر صحیح، ابراز و کنترل شود. این نیرو در تمام موجودات زنده وجود دارد، حتی در میان معصومین و پیامبران هم بهعنوان انسانهای برگزیده وجود داشته است و البته این تضاد میان زن و مرد هم در همه زمانها وجود داشته.
این مسئله به قدری مهم و اساسی بوده که راجع به آن ۴ آیه در قرآن خطاب به پیامبر (ص) آمده است. در موضوعی که بین پیامبر (ص) و زنانش پیش آمده بود خدا میفرماید، تو برای راضی کردن زنانت تصمیم گرفتهای حلال خدا را بر خودت و دیگران حرام کنی؟
در هر حال باید گفت این حالت بهصورت طبیعی در بین تمام موجودات زنده جاری و ساری است و نمیتوان آن را نادیده گرفت یا از بین برد. در مورد یک گلدان هم میتوان دید اگر نسبت به آن بیتفاوت باشی از بین میرود ولی اگر در محلی قرار بگیرد که مورد توجه و مهربانی است شادابتر و سرحالتر میشود. این مسئله در میان حیوانات هم صدق میکند. برای مثال در مرغداریهای بزرگ هم برای اینکه مرغها راحتتر و بهتر تخم بگذارند، تصویر بزرگی از یک خروس در معرض دید مرغهای تخمگذار قرار میدهند. این تاثیر روی نبات و حیوان دیده میشود پس چطور میتوان آن را در مورد انسان نادیده گرفت؟
تمام موجودات زنده حتی جن، زوجیت دارند و فقط ملائک از این مسئله مستثنا هستند و ما بهعنوان انسان باید آن را قانونمند کنیم. یعنی نه افراط باشد و نه تفریط، نه تارکالدنیا باشیم مثل بعضی از پیروان کلیسا که ازدواج را ممنوع اعلام میکنند و نه مثل بعضی از مواردی که میبینیم منجر به بیبند و باریهای جنسی میشوند. باید حد متعادل هرکدام از این غرایز رعایت شوند و در کنترل باشند. هر آنچه در وجود ما نهاده شده است لازم بوده و مفید است، بنابراین آنهایی که میگویند نفس را باید کشت اشتباه میگویند بلکه باید آن را مهار کرد و در اختیار گرفت، اگر لازم بود تا کشته شود، خداوند آن را میکشت و اصلا اینگونه آدم را خلق نمیکرد.
در نسل جوان بهدلیل سست شدن سنتها یا الگوبرداری از غرب، متاسفانه تمایل به ازدواج کم شده است و در مواردی میبینیم که بیشتر بهعنوان همخانه به زندگی ادامه میدهند، نظر شما در این مورد چیست؟ آیا این مدل زندگی میتواند تامینکننده نیازهای ۲طرف به هم باشد یا نه؟
بهنظر من تازمانی که تمام موارد و لوازم این زندگی رعایت شود و در آن هرزگی رخ ندهد، همان زندگی مشترک است. در امر ازدواج لفظ عقد مهم نیست مثل هر عقد دیگر مثل عقد بیع که همان خرید و فروش است. هیچ کس زمان خرید و فروش عقد بیع را نمیخواند. برای مثال شما یک ساعت برای فروش دارید و من آن را به قیمت ۵۰۰ تومان میخرم. پول را میدهم و ساعت را میگیرم بدون آنکه عقد معامله را خوانده باشیم.
در امر ازدواج هم همین طور است. اگر تعهدی نباشد این عقد هم نمیتواند او را پایبند کند. این موارد مهریه و عقدنامههای پیچیده و بگیر و ببند، ازدواج را سخت و ناپایدار میکند. همینهاست که ازدواج را از یک کار «دلی» به یک کار «گِلی» تبدیل میکند. آدمها باید از نظر قلبی یکدیگر را بخواهند و اگر از روی ترس و اجبار باشد هیچ فایدهای ندارد. مثل مواردی که در گذشته بوده که بچهها را از بدو تولد به عقد هم در میآوردند و وقتی بزرگ میشدند، بدون اینکه بخواهند مجبور بودند با هم زندگی کنند. تصور من این است که کمکم راهحلهای انسانی برای این مورد پیدا میکنند. متاسفانه امروز میبینیم زوجها باهم زندگی میکنند ولی دچار طلاق ذهنیهستند. نسل اول که پدران و مادران ما هستند به همین شیوه اجباری و انتخاب بزرگترها تن دادند و زندگی کردند، نسل دوم دچار این مشکلات هستند و طلاقهای ذهنی و جسمی دارند ولی نسل سوم یک شیوه جدید را پیدا کرده بهعنوان همزیستی مسالمتآمیز.
آیا زندگی مشترک بین ۲ نفر به تضمین و پشتوانهای نیاز ندارد و هرکدام از طرفین که احساس کرد خسته شده یا نیاز به تنوع و تغییر دارد میتواند زندگی مشترک را تمام کند؟ یعنی یک مرد میتواند پس از گذشت یک سال، ۲سال یا ۵ سال و بعد از تمتع از زن میتواند او را بدون هیچ عذر و بهانهای رها کند؟
اشکال از همین جا شروع میشود؛ آیا زن در این زندگی تمتعی نبرده است؟ مشکل اینجاست که ما برای زن نرخ تعیین میکنیم در صورتی که زن هم در این ماجرا یک طرف قضیه بوده است. شما ببینید ساختمان بتن آرمه در مقابل زلزله مقاومتر است یا ساختمان اسکلت فلزی؟ مسلما ساختمانی با اسکلت فلزی با زلزله کمی تکان میخورد بعد میایستد ولی بتن ترک بر میدارد و میریزد.
همین شروط و تعهدات سنگین و مهریههای نجومی باعث شده بنیان خانواده مثل بتن آرمه در مقابل مشکلات انعطاف نداشته باشد و بریزد. انعطاف در هستی قاعده است به همین دلیل در اسلام گفته میشود تساهل و تسامح، یعنی گذشت کنید و راحت بگیرید. دلیل آنکه زن و مرد برای طلاق تلاش میکنند این است که زن و مرد هیچ کدام حاضر نیستند ذرهای از موقعیت و خواستهای که دارند پا عقب بگذارند و همین اصرار بر موقعیت و خواستشان است که زندگیشان را سست میکند یعنی حاضرند تجرد را تحمل کنند، زهر طلاق را بچشند و دربه دری بچههایشان را ببینند ولی ذرهای از موقعیت خودشان عقب ننشینند.
آیا جایگزینی وجود دارد که مردی که خواهر ندارد یا مادرش را از دست داده بتواند این کمبود را جبران کند؟
بله، هستند افرادی که میتوانند اینجای خالی را پر کنند. من همیشه در کلاسها و صحبتهایم گفتهام پشت سر هر مرد موفق، ۴ زن ایستادهاند لزوما تنها همسر او نیست. همیشه افرادی هستند در اطراف ما که بیشتر و بهتر از خواهر به ما کمک کرده و دستمان را گرفتهاند، این افراد میتوانند جای خالی خواهر نداشته را برای ما بگیرند، ولی در مورد مادر این مسئله کمی سختتر است. خانمها اگر در بعد شخصیت مورد توجه قرار بگیرند بسیار موثرتر خواهند بود.
چرا ۴ نفر و نه بیشتر! آیا دلیل خاصی وجود دارد؟
بله، هرکدام از این نقشها روانشناسی خاص خودشان را دارند و بخشی از نیازهای ما را برطرف میکنند. برای مثال رابطه بین مادر و فرزند از یک جنس است و رابطه خواهر و برادری از جنس دیگر و همین تفاوتها باعث میشود انسان در جهات مختلف رشد پیدا کند.
شما در مراوده با همسرتان نیازهای جنسی و غریزیتان را برطرف میکنید و برای برطرف کردن نیازهای عاطفی، عرفانی و روانی به ۳ منبع دیگر احتیاج دارید. هرچند ممکن است همسرتان بتواند در این نقشها هم موثر باشد ولی در جایی این بازی نقشها به نهایت میرسد و فرد از اجرای آن خسته میشود.
رابطه عرفانی مقدسی که میتواند تو را در نهایت به خدا برساند رابطه بین شما و مادرتان است. تنها زنی که بدون هیچ چشمداشتی به تو عشق میدهد بدون آنکه نفعی برایش داشته باشی، مادر است. میتوان گفت در خاک مادر و در افلاک خداوند است که بیچشمداشت به تو عشق میدهد. خواستن بدون توقع را میتوان در وجود مادر دید؛ حتی اگر بد هم هستی باز هم عزیزی صد بار اگر توبه شکستی بازآ.
با مادر دعوا میکنی ولی باز هم بر میگردی به آغوش او، برای آرامش روانی بازهم به دامن مادر پناه میبری. حتی افرادی که مادرشان هم فوت کرده در مواقع گرفتاری به عنوان مددو یاری خواب مادر را میبینند.
در مورد زنان هم همینطور است؟
بله؛ در مورد زن هم همینطور است. یک خانم به ۴ مرد نیاز دارد تا کامل شود.
پس با این تعاریف شما با تک فرزندی مخالف هستید چون در این صورت یکی از این ۴ عضو ناقص میشود.
باهر: بله؛ از نظر توازن و تعادل ۲دختر و ۲ پسر تعادل و توازن را برقرار میکنند ولی در جامعه و مشکلات امروز یا ۲ فرزند باید باشد یا اصلا بچهای نباشد. ۲ بچه با فاصله ۳ یا ۴ سال مناسب است