پسرم درس بدهید
او باید بداند که همه مردم عادل و همه آن ها صادق نیستند ، اما به پسرم بیاموزید
که به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد.به او بگویید، به ازای هر سیاستمدار
خودخواه ، رهبر جوانمردی هم یافت می شود. به او بیاموزید، که در ازای هر دشمن ،
دوستی هم هست.
می دانم که وقت می گیرد، اما به او بیاموزید اگر با کار و زحمت خویش ، یک دلار
کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابد.به او بیاموزید از
باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن بر حذر دارید. به
او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید.
اگر میتوانید به او نقش موثر کتاب در زندگی را آموزش دهید.به او بگویید تعمق کند،
به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان ، به گل های درون باغچه و به زنبورها که در
هوا پرواز می کنند ، دقیق شود.
به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی
نرسد. به پسرم یاد بدهید با ملایم ها ، ملایم و با گردن کش ها ، تا می تواند مدارا
کند. به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه بر خلاف او حرف بزنند.
به پسرم یاد بدهید که همه حرف ها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد
انتخاب کند .
ارزش های زندگی را به پسرم آموزش دهید . اگر می توانید به پسرم یاد بدهید در اوج
گرفتاری تبسم کند. به او بیاموزید که از ریختن اشک خجالت نکشد.
به او بیاموزید که می تواند برای فکر و شعورش مبلغی را تعیین کند، اما برای دل
هرگز.
به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را برحق می داند پای سخنش بایستد و با
تمام قوا بجنگد.
در کار تدریس به پسرم ، ملایمت به خرج دهید ، اما از او یک ناز پرورده
نسازید.بگذارید که او شجاع باشد، به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد.
می دانم ... توقع زیادی است، اما ببینید که چه می توانید بکنید ، پسرم کودک کم سال
بسیار خوبی است
از اینکه مقصدتان را دنبال می کنید به شما تبریک می گویم.
شما یکدیگر را دوست دارید چراکه تمام کائنات به شما کمک کردند که یکدیگر را
بیابید.
پس نکات ساده زندگی را رعایت کنید
و بدین روش هرگز عزیز خود را آزرده نخواهید دید.
۱) تصمیم گیری اولین گام است.
وقتی تصمیم گرفتی وارد جریانی می شوی که ترا به جاهایی خواهد برد که هرگز هنگام
اولین تصمیم گیری فکرش را هم نمی کردی. تصمیم بگیرید که خوشبخت باشید و عطر
خوشبختی رو به همه عالم پخش کنید .
۲) عشق چیزی است که تبدیل می کند, بهبود می بخشد و سرشار از شوق و امیدت می
گرداند.
کسی را انتخاب کن که با هم کامل تر گردید و واقعا همدیگر را بخواهید .
زندگی آنقدر سخت هست که بدون عشق واقعی نمی توان از مسیرهای صعب العبور آن گذشت.
۳) برای رسیدن به عشقت , شهامت داشته باش.
۴) با تمامی صداقت دو انسان با هم پیمان ببندید.
۵) صبور باشید .
شما دو انسان با دو روح جدا هستید مدتی طول خواهد کشید که روحتان یکی شود .
۶) از جانب طرف مقابلتان حرفی نزنید.
۷) هرگز حرف طرف مقابل را قطع نکن.
۸) به سکوت طرف مقابلتان احترام بگذارید.
۹) خانم ها باید قبول کنید که
آقایون در بیان احساسات خود کمی دشواری دارند.(ایوان دالر)
۱۰) سوالهای خود را دقیق از او بپرسید و از کنایه و صحبت های مبهم بپرهیزید.
۱۱) با هم رو راست باشید.
و در نهایت باور کنید : این حقیقت دارد که زندگی نسبت به کسانی که مقصد خود را
دنبال می کنند بخشنده است
تنهائی زمانی به سراغم میآید که فراموش کنم، خداوند بهترین مونس من است.
برای بهدست آوردن چیزی که تا بهحال نداشتهاید باید چیزی بشوید که تا بهحال
نبودهاید.
افکار به کلام تبدیل میشود. کلام به عمل تبدیل میشود. عمل به عادتها تبدیل میشود.
عادتها به شخصیت تبدیل میشود. شخصیت به سرنوشت تبدیل میشود.
سعی کن چیزی را که دوست داری بهدست بیاوری، وگرنه مجبور خواهی شد چیزی را که بهدست
آوردهای دوست داشته باشی....
صبور بودن کمک میکند که بفهمم چرا کارها زمان میبرد.
لبخند زدن در هنگام مصیبت نشاندهنده قدرت یک ذهن استوار است.
اگر این لحظه را شاد باشم، شانس شاد بودن لحظه بعد نیز بیشتر میشود.
زندگی تعداد نفسهائی نیست که میکشیم، بلکه تعداد لحظات خوبی است که در آن بهسر
میبریم
آیا هنوز آخرین باری را که واقعا عاشق شدید به خاطر دارید؟
یادتان هست که در قلبتان چه آه و فغانی بر پا بود و چه احساس پراعجازی داشتید.یادش به خیر، سوم دبیرستان بودم که بطور اتفاقی یک آگهی از یک موسسه تقویت حافظه را دیدم، در اون گفته شده بود که حافظه خودتون را ۵ تا ۱۰ برابر کنید! در عرض یک الی دو ماه! یک شور و هیجان خاصی من را فراگرفت، انگار یک کشف تازه ای کرده باشم، هیچ وقت یادم نمیره که تا صبح همینطور سوال برام پیش می اومد و هی به قول معروف قند تو دلم آب می شد و می خندیدم و می گفتم ۱۰ برابر! چه خوب!
رفتم و در اون دوره ثبت نام کردم و اونقدر شیفته اش شدم که قابل توصیف نیست، حتی
روزهای سه شنبه که تا ساعت ۳ ورزش داشتم و خسته و کوفته به خونه برمی گشتم باز هم
با ذوق و شوق فراوان سر کلاس تقویت حافظه حاضر می شدم، تمرینهاش را چندین بار در
روز انجام میدادم، حتی روشهای جدیدی را که کشف می کردم و به استاد می گفتم و او هم
خیلی تعجب می کرد که چرا در این چند سال به ذهنش نرسیده! خلاصه که این کلاس برای
من بسیار لذت بخش بود.
کتابی هست که کاملاً کار اون کلاس را برای کسانی که از اون بی بهره بودند انجام
میده و اگر شما تمرینات بیشتری در کنارش داشته باشین بسیار عالی خواهد شد.
این کتابی است کاربردی، مشتمل بر تکنیکهای مختلف به حافظه سپاری هر موضوع اعم از:
▪ ادعیه و آیات قرآن کریم همراه با شماره آیات، اسم سوره ها.
▪ به خاطر سپاری زبانهای خارجی در کوتاه ترین زمان.
▪ فرمولهای ریاضی، فیزیک، شیمی، جداول(مانند جدول مندلیف و …)
▪ اصطلاحات مشکل، جملات، پاراگرافها، اشعار، اعداد، شماره تلفنها، تاریخ وقایع و…
.
▪ دیکته و معنی کلمات مشکل، اسم و فامیل، چهره و نشانی افراد، قرار ملاقاتها و
فهرست کارهای روزانه، به خاطرسپاری بیماریها، علائم و داروهای آنها، فنون به خاطر
سپاری سخنرانی، سمینار، فراگیری سیستم مطالعه علمی و یادداشت برداری صحیح جهت درک
بهتر و مرور سریعتر و افزایش وسعت یادآوری، به حافظه سپاری متن نمایشنامه ها،
حکایتها
تنها راه داشتن یک دوست، یگانه بودن است“. رالف والدو امرسان (Ralph Waldo Emerson)
در دوستی با دیگران، طوری رفتار کنید که دل شما میخواهد دیگران با شما اینگونه
رفتار کنند. اگر میخواهید مردمپسند باشید و افراد جدیدی را به زندگی خود جذب
کنید، لازم است مهارتهای زیرا بهکار ببرید:
- علایق خود را گسترش دهید، شبکهٔ ارتباطی شما رشد مییابد.
- به حرف دیگران خوب گوش کنید. مردم برای توجه خاص شما ارزش قائل هستند.
- تأکید کنید و نشان دهید که حرف آنها را میفهمید.
- مهارتهای حرف زدن را در خود افزایش دهید؛ به علایق شخصی دیگران پی ببرید.
بدانید که آدمهای آرام با آدمهای راحت، همصحبت میشوند.
بهعنوان شخصی که خطری ندارد و حامی دیگران است، شناخته شوید، به این ترتیب روابط
جدیدی پیدا خواهید کرد
همهٔ ما علاقهمندیم یادمان در دلهای اطرافیان باقی باشد و این تنها با سلاح خُلق خوش حاصل میشود. هنگامی که به خاطرات پررنگمان با آشنایان مراجعه میکنیم افراد مهربان و خوش اخلاق از ماندگارترین شخصیتها در ذهنمان میباشند.
چنین ماندگاری در قلبها آرزوی همه ماست و این مهم به دست نمیآید مگر آن که از
رموز آن آگاه باشیم. یکی از مهمترین رازهای رسیدن به آن جذابیت است و قبل از هر
چیز باید بدانیم که جذابیت چیزی غیر از زیبایی است. شخص میتواند صورت زیبایی
نداشته باشد اما بسیار جذاب باشد و هم چنین میتواند بسیار زیبا باشد اما اصلاً
جذابیت نداشته باشد.
جذابیت و گیرایی یک ویژگی کاملاً اکتسابی است و به راحتی میتوانیم صاحب آن باشیم:
ظاهری آراسته داشته باشید. تمیز و مرتب باشید، هماهنگی و پاکیزگی شما، ناخودآگاه
شما را جذاب میکند. بعضی از افراد براساس تصوری اشتباه برای جذاب شدن به زحمت
زیادی میافتند و خود را به شکلهای عجیب و غریبی درست میکنند. مهمترین مسئله این
است که مرتب و هماهنگ و در عین حال ساده باشید.
نامرتب بودن حتی حرفهای قشنگ، مثبت و تأثیرگذار شما را ضایع میکند. فرزندی که
همیشه پدر و مادر خود را آراسته و با ظاهری مرتب میبیند، ظاهر آراسته فردِ ناآشنا
او را نمیفریبد. چون ممکن است جذب ظاهر آراسته کسی شوند که تأثیر منفی او از اثرات
مثبتش به مراتب بیشتر باشد. بیشتر سکوت کنید: غالباً افراد به اشتباه برای این که
جذابتر شوند، بیشتر شلوغ میکنند و به خطا میروند.
سکوت، یک تأثیر ذهنی و روانی بسیار قوی میگذارد. در سکوت، فرد پیرامون خود خلاء
ایجاد میکند و هر خلایی، جذب را سبب میشود. آنها که بیشتر صحبت میکنند و کمتر
میشنوند از جذابیت خود میکاهند، حال آن که سکوت و گوش دادن بیشتر به واقع شما را
عاقلتر و قابل اطمینانتر معرفی میکند و این زمینهای مساعد برای صمیمیت بیشتر
است.
سکوتی سرشار از اعتماد به نفس سرچشمه صمیمیت است. نرم و ملایم سخن بگویید: هنگامی
که نرم و ملایم صحبت میکنید افراد را جذب خود میکنید و به راحتی میتوانید بر
روی آنها تأثیر بگذارید. آدمهای خشن و داد و بیدادی افراد مناسبی برای اطمینان
کردن، نیستند.
فرد محترمی باشید: بیاحترامی به خود، به دیگران و بیاحترامی و بی ادبی در کلام و
رفتار همگی از جذابیت شما میکاهد. شما باید هم در ظاهر آراسته باشید و هم در باطن
وارسته. افراد مؤدب و متین و محترم بی تردید جذابند و این جذابیت از درون موج میزند.
محترم و مؤدب و باشخصیت باشید، خواهید دید خود به خود جذاب میشوید.
زیاد شوخی نکنید اما بسیار تبسم کنید: شوخی فراوان از انرژی ذهنی و جذابیت شما میکاهد
چرا که شوخی فراوان به تدریج مرزهای لازم بین افراد را از بین میبرد. متبسم باشید
که تبسم به چهره شما جذابیتی عمیق و ژرف میبخشد. در تبسم، سنگینی و متانت و
جذابیت است.
قاطعیت یعنی جذابیت: کسانی که شخصیت قاطعی دارند و هدفها و ارزشهای معینی دارند،
بیاستثنأ میتوانند افراد جذابی باشند.
زیرا شخصیتهایی جذاب و تأثیرگذارند که بسیار مصمم هستند و اعتماد به نفس دارند.
به دنبال اهداف مشخصی بودن و به آنها رسیدن اعتماد به نفس زیادی به ارمغان میآورد
و جذابیت از وجود چنین شخصی موج میزند.
آسان بود، این طور نیست؟ فکر میکنم شما هم میتوانید یکی از جذابترین و
ماندگارترینها باشید. معطل نشوید دست به کار شوید
چنانچه به این توصیه عمل کنید , بهتر قادر به کنترل زندگی و مشکلات پیش روی خود خواهید بود.
● به خودتان ارزش بدهید و به خود اعتماد داشته باشید.
ممکن است سخت به نظر برسد اما سعی کیند رفتارتان گویای این باشد که از خودتان
مواظبت می کنید.
حتی اگر همیشه احساس عدم اطمینان می کنید , برخورد و رفتار مثبت را به دنیای اطراف
هدیه دهید. برخورد مردم با شما متاثر از رفتار و پوشش شماست.
بنابراین خود ارزشی و خود اعتمادی را به نمایش بگذارید تا احترام را برای شما به
ارمغان آورد.
● بیش از حد توانتان کار نکنید
همه ما با سخت کوشی , خواهان تامین امنیت و رفاه خانواده مان هستیم. اما مهم این
است که تعدل را در زندگی حفظ کنیم.
معمولا آن چه از نظر مالی دنبال می کنیم با آن چه که تحقق می یابد یکسان نیست. اگر
برای شما تامین معاش مهمتر از صرف وقت با عزیزان یا لذت بردن از زندگی است, بهتر
است در تعیین اولویت ها بازنگری است, بهتر است در تعیین اولویت ها بازنگری کنید.
سعی کنید برقراری تعادل را از کسی که بین زندگی شغلی و خانوادگی اش این توازن را
ایجاد کرده بیاموزید یا اینکه با خانواده یا دوستانتان راج به تاثیرات شغلی تان بر
روی آن ها صحبت کنید.
● از افراد منفی دوری کنید
از ارتباط مسموم که در شما احساس ناراحتی , عصبانیت یا نا امنی می کند اجتناب
کنید. ممکن است سخت به نظر آید اما ارتباط خویش را باکسانی مه برای شما افسردگی به
ارکغان می آورند به حداقل برسانید, کسانی که اکثرا محبتهای دریافتیرا بدون پاسخ می
گذارند و یا کسانی که دائما از شما انتقاد می کنند.
صداقت سخنان چنین افرادی را مورد ارزیابی قرار دهید تا ببینید که میزان حقایق
موجود در سخنانشان تا چه حد بر اساس ارتباطی مثبت و خوش بینانه است. اگر کسانی شما
را تحت فشار روانی قرار می دهند صریحا از آنها بخواهید شما را رها نمایند.
● مثبت فکر کنید
سعی کنید از حداکثر توانایی هایتان استفاده کنید و به قدرت خویش اتکا کنید. علایق
شخصی تان را با مطالعه و گذراندن کلاسها توسعه دهید.
علایق جدید را امتحان کنید و شکست هایتان را به کار گیرید. همه ما بخشی از
اوقاتمان را از دست داده ایم اما افراد موفق از شکست هایشان درس آموخته اند و
مغلوب شکست شان نشده اند.
اگر شما توانایی هایتان را به خوبی توسعه دهید و نقش مثبتی داشته باشید واقعا قادر
به تغییر موقعیت های منفی به موقعیت های مثبت خواهید بود.
● ورزش ورزش ورزش
یک رژیم غذایی مناسب و قدری فعالیت بدنی روزانه , اعم از اینکه پیاده روی آرام
باشد یا کار بیرون, فشار و اضطراب را تخفیف می دهد و روحیه را شاداب نگه می دارد.
ورزش و تمرینات بدنی, افراد را از احساس برتری طلبی رهایی و توانایی های سرکوب شده
ذهن را ترقی می دهد. همین امر منجر به جلوگیری از افسردگی می شود. برای اشخاص
متفاوت ورزشهای مناسب آنها وجود دارد.
تمرینات کششی و یوگا برای تخفیف فشار بسیار مناسبند. بعضی تمرینات نی تواند به رفع
عصبانیت کمک کنند. البته ورزش بیرون از منزل فواید مضاعفی دارد, نور آفتاب در
بهبود روحیه و تخفیف افسردگی کمک موثری محسوب می شود.
● بخشی از اوقاتتان را تنها بگذارید.
لذت از جمع دوستان و تنهایی دو بخش از زندگی اند که برای تقویت روحیه بسیار مهم
اند. برای معنا بخشیدن و ایجاد شور در زندگی به دیگران کاملا مشروط به وجود دیگران
باشد. علاوه بر گذراندن ۲۰ دقیقه در حمام , گوش دادن به موسیقی یا خروج از منزل به
قصد لذت بردن از طبیعت , زمانی برای لذت بردن از تنهایی خویش صرف کنید.
چنانچه این امر را سخت یافتید ممکن است با توسل به اجتماع از مشارکت در موضوعات
مهم دوری کنید.
● به دیگران کمک کنید و اجازه دهید دیگران به شما کمک کنند.
وقتی مشکلاتتان طاقت فرسا به نظر می رسد نشان دهید که کمک دیگران می تواند اضطراب
و دلواپسی شما را بر طرف کند, بنابر این مشکلاتتان را کاملا در منظر دیگران قرار
دهید. کمک بلا عوض در مسائل اجتماعی یا کمک به دوستان نیز می تواند به سود شما
تمام شود.
اگر در مقابل کمکی کخ دریافت کرده اید به همان میزان به دیگران مساعدت نمایید
دامنه مناسبی از دوستان و اقوامی را بسط داده اید که شریک اوقات خوش شمایند و مدد
کاران زمان تنگی و سختی تان.
● ارتباط و مراودات
با روشی روشن و در عین حال همراه با آرامش و متانت , احساساتتان را به خانواده ,
دوستان و مدرسه تان بیان کنید و با دقت کامل به جواب آن ها گوش فرا دهید. هرگز خود
را تحت فشاری که ناشی از عدم بیان احساساتتان است قرار ندهید. چرا که این فشار ,
انفجار ناگهانی در پی خواهد داشت و دیگران بدون کوشش و تلاشی شمارا خواهند شناخت.
عصبانیتی را که باعث پریشانی و دانستن نقاط ضعف شما می شود کنترل کنید. هرگز اجازه
ندهید دیگران ذهن شما را بخوانند.
● موقع احتیاج , کمک بطلبید
افرادی را پیدا کنید که هنگام مشکلات بتوانند با آنها مشورت کنید .چنانچه پس از
مشورت با دوستانتان و خانواده , مشکلاتتتان همچنان طاقت فرسا جلوه می نماید و
احساس عدم آرامش می کنید , با مشاورینی صحبت کنید
دانشگاه بروم یا نه؟ دانشگاه برود یا نه؟ شغلم را تغییر بدهم یا نه؟ ازدواج بکند یا نه؟ بیشتر سؤالهایی که مردم را به فکر استخاره کردن، میاندازد معمولا حول و حوش مسایل گریبانگیر انسان در جوانیاست. اموری که به گفته مهرداد عربستانی، انسان شناس دینی، بشر در زندگی روزمره کمتر به پاسخ مناسبی برای آنها دست مییابد. سؤالات بیپایانی که زندگی شهری پیش روی خانوادهها قرار داده، گاه از قدرت تصمیمگیری آنها فراتر است. برای همین است که ممکن است فردی محض احتیاط دو نفر را برای استخاره گرفتن انتخاب کند تا در موقع لزوم به آنها مراجعه کند. مثلا آقای روحانی در کاشان است ودیگری یک روحانی در تهران است. مراجعه مردم به مراجع برای استخاره حتی در کارهای خیری چون ازدواج و تحصیل روندی اداری به این امر داده است. هم اکنون در دفتر برخی از مراجع تقلید کسانی بهتلفنهای مردم پاسخ میدهند. نیت آنها را میپرسند و شمارهای به آنها میدهند تا بعد ازظهر با تماستلفنی از نتیجه استخاره مطلع شوند. حجت الاسلام والمسلمین سعید بندعلی از محققان مرکز تحقیقاتی«اسراء» وابسته به بیت آیت ا... جوادی آملی ضمن بیان این نکته بر عقلانی بودن نیت استخاره تأکید میکند و میگوید: «در مواردی که مخالف شرع و عقل است، استخاره جایز نیست.»
استخاره در فرهنگ اسلامی به دو قسم است: اول در زمانی که فردی در انجام کاری «متحیر» است ودوم زمانی که فردی در آغاز انجام کاری از خداوند طلب خیر میکند. نوع اول همان است که هم اکنونبین مردم مرسوم است. فردی نمیتواند برای انجام کاری تصمیم بگیرد، برای همین با مراجعه به کلامخدا از خداوند یاری میطلبد.یک شخصیت سالم و افسانهای که زندگی سرشار از موفقیت و خوشبختی داشته باشد، چگونه آدمی است؟ ممکن است برای شما تنها یک رویا باشد، اما دست برداشتن از عادتهای نادرست و اندیشههای اشتباه یک افسانه و رویا نیست. برای آن که انسان موفق و خوشبختی باشید و از تمام استعدادهای خود استفاده کنید، تنها کافی است که اراده کنید و تصمیم بگیرید. یک شخصیت سالم، در تمام جنبههای زندگیاش توانایی خلاقیت و انجام کارهای جدید را دارد و نمیتوان آن را به شغلهای خاص، موقعیتهای اجتماعی ویژه و یا تحصیلات بالایی محدود کرد. باید هنگامی که به نمونهایی این چنین برخوردید رفتارش را زیر نظر بگیرید در حالات و عاداتش دقیق شوید ببینید چه خصوصیات بارزی دارند، آیا در نهایت به نتایج که من رسیدهام، دست مییابید؟ در بررسی چند نمونهٔ افسانهای به این نکات مهم رسیدم که آنچه در درجهٔ اول اهمیت بود، این است که شاهد کسی بودم که همه چیز زندگی را دوست دارد. و تقریباً آمادهٔ انجام دادن هرکاری هست. او مشتاق زندگی بود و هر آنچه را که میخواست از زندگی طلب میکرد. پیک نیک، فیلم، کتاب، ورزش، شهر، مزرعه، حیوان، کوه و تقریباً میتوان همه چیز را دوست دارد. وقتی در کنارش بودم از آه و ناله، گله و شکایت و نق زدن و افسوس خوردن خبری نبود، اگر باران میبارید، او دوست داشت. اگر هوا گرم بود و یا در ترافیک گیر میکردیم به جای غرغر کردن، بحث خوبی را مطرح میکرد و با هم گپ میزدیم. از ظاهر و قیافهٔ خود راضی و خشنود بود. تلاش کاذبی برای این که با آراستن معایب ظاهری خودش را بپوشاند، انجام نمیداد. سالها زندگیش را پیگیری کردم همیشه خشنود و خرسند بود و هرگز در آرزومندی به سر نمیبرد.
او همانند کودکی دنیا را بدون ظواهرش پذیرفته بود و از گردش روزگار لذت میبرد. به
سادگی با شرایط روزگار سازگار است و توانایی عجیبی در پذیرفتن و لذت بردن از همه
چیز را دارد. اگر از او میپرسیدم: چه چیزی را دوست نداری؟ جوابی برای من نداشت.
اگر زیر باران باشد طبعش به او اجازه نمیداد که از آن بگریزد زیر آن را بسیار
زیبا و اعجابانگیز میدانست و بهانهای بود برای شکر خدا و آن را جزیی از زندگی
میدانست. اگر شرایط بدی پیش میآمد مثل بیماری، سیل، زلزله و... آنها را با
آغوش باز نمیپذیرفت اما از طرفی هم حاضر نبود یک لحظه وقت خود را صرف شکوه و
شکایت کند. اگر وضعیت بدی باید برچیده شود، با تمام قوا برای ریشهکن کردنش تلاش
میکرد.احساس گناه نمیکرد و پذیرفته بود که همهٔ ما جایز الخطا هستیم و سعی زیادی
داشت تا از رفتارهایی که او را از سازنده بودن، باز میدارد، بپرهیزد. هرگز خود
را برای گذشتهها ملامت نمیکند و گریه و زاری سر نمیدهد. به این نتیجه رسیده است
که پشیمان شدن از گذشته نه تنها چیزی را عوض نمیکند بلکه باعث میشود که تصویری
که هر شخص از خودش در ذهن دارد، ضعیف و ناتوان شود. تنها درس عبرت گرفتن از سختیهای
گذشته است که در وضعیت ما در آینده تأثیر مثبت و سازنده میگذارد.
او در شرایطی که افراد عادی از کوره در میروند، تنها به لبخندی اکتفا میکند و با
عوض کردن موضوع به آرامی و خونسردی از آن میگذرد. او یک صافی بسیار قوی در ذهن داشت
که از ورود احساسات نامطلوب به ذهنش جلوگیری میکرد و به همین دلیل است هرگز
قربانی احساسات و هیجانات منفی نمیشود. آن طور نبود که همیشه خونسرد و بیتفاوت
باشد اما هرگز مایل نبود که یک لحظه از زمان حال را به خاطر اتفاقاتی که در آینده
میافتد و هیچ کنترلی بر آنها نداریم، از دست بدهد. او هرگز دنبال تأیید و تحسین
دیگران نیست به اثر تشویق آگاه است اما این گونه نبود که از هر فرصتی از مردم برای
خود احترام و تکریم بخرد. بسیار ساده و صادق و بیتکلف بود و هرگز در گفتارش
کلماتی را به کار نمیبرد که سبب خشم مخاطبین باشد. او به آرامی با آداب و رسوم
کلیشه شده که برای بسیاری از مردم حائز اهمیت است، مخالفت میورزد. او مخالف
سرسخت غیبت و صحبت کردن درباره مردم بود. وقت خود را صرف ارزیابی زندگی مردم نمیکرد
و به جای آن که دربارهٔ مردم صحبت کند، با مردم صحبت میکرد و چنان درگیر زندگی
خودش بود که اصولاً وقتی برای کارهای بیارزش نداشت. او سرشار از انرژی و شور
زندگی بود. عشق و اشتیاق این انرژی بیپایان را در او به وجود آورده بود. ساعت کمی
را به خواب و تنبلی اختصاص میداد. او قادر بود احساسات مخرب را دفع کند و برعکس
به هیجانات سازنده سرعت میبخشد. هرگز از این نمیترسید که کارهای خود را برای
دیگران توجیه کند و برعکس اصلاً آزرده خاطر نمیشد که چرا فلانی مطابق میل من عمل
نکرده است. مردم را هر طوری که بودند میپذیرفت بسیار ساده و بیریا بود و هرگز
تلاش نمیکرد که دیگران را تحت تأثیر خودش قرار دهد و یا برای خوشایند آنها لباس
خاصی بپوشد. سعی نمیکرد دیگران را متقاعد کند که حق با اوست در جواب مخالفت
دیگران میگفت: «مسئلهای نیست، ما صرفاً با هم متفاوتیم.» او به راستی زندگی
میکند و شادمانی پاداش اوست. باور کن که خیلی سخت نیست. تصمیم بگیر از همین
حالا از لحظههای زندگیت استفاده کنی و او را سرمشق خود قرار بده