آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

تخمین ماندگاری ازدواج

زنانی که به دنبال یک ازدواج پایدار هستند بهتر است با مردانی ازدواج کنند که از لحاظ قیافه به جذابیت آنها نیستند.

یک پژوهش جدید نشان می‌دهد زوج‌هایی که در آنها زن قیافه بهتری از شوهر دارد، نسبت به سایر زوج‌ها برخورد مثبت‌تری نسبت به هم و رابطه‌ای محکم‌تر دارند. به گفته پژوهشگران دلیل این یافته شاید این باشد که مردان ارزش بیشتری برای زیبایی زن قائل هستند، در حالی که زنان بیشتر به حمایت و پشتیبانی شوهر توجه دارند.
این پژوهشگران می‌گویند گرچه ترجیح یک قیافه به دیگری تاحدی به نظر شخصی افراد بستگی دارد، اما معیارهایی جهانی برای زیبایی وجود دارد، از جمله چشم‌های درشت، صورت بچگانه، وجود تقارن در صورت، صورت‌های با اندازه‌های متوسط و نسبت‌های معین دور کمر به دور باسن در مردان و زنان.
بررسی‌های قبلی نشان داده بود افرادی با قیافه‌های دارای جذابیت مشابه به سوی یکدیگر کشیده می‌شوند و با هم ازدواج می‌کنند، رضایت بیشتری را گزارش می‌کنند.
اما به گفته دکتر جیمز مک‌نالتی از دانشگاه تنسی در آمریکا، سرپرست پژوهش فوق، تحقیقات قبلی که عمدتا در مورد زوج‌های جدید انجام شده بود، نشان‌دهنده آن هستند که زیبایی مطلق در مراحل اولیه رابطه زوج‌ها اهمیت دارد.
اما نقش زیبایی جسمی در یک رابطه زن و شوهری استقراریافته پیچیده‌تر است.
تحقیق جدید که نتایج آن در شماره اخیر نشریه روانشناسی خانواده منتشر شده است، نشان می‌دهد پس از گرایش اولیه زوجین به هم، قیافه آنها همچنان بر رابطه‌شان موثر است، اما به طریقه‌ای متفاوت. گروه دکتر مک‌نالتی ۸۹ زوج را که در شش ماه گذشته ازدواج کرده بودند و پیش از ازدواج حدود سه سال دوران نامزدی را گذرانده بودند، مورد بررسی قرار دادند. این افراد به طور متوسط در میانه دهه بیست زندگی قرار داشتند.
پژوهشگران بحث میان این زوج‌ها را در مورد یک مشکل شخصی‌شان برای ۱۰ دقیقه فیلمبرداری کردند. نوارهای ویدئویی از این لحاظ که آیا این زوج‌ها در مورد مسائل مشترک‌شان مثلا گرفتن یک شغل جدید، یا ورزش کردن بیشتر یا داشتن رژیم غذایی سالمتر از یکدیگر پشتیبانی می‌کنند یانه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
مک‌نالتی در این مورد می‌گوید: «شوهر با برخورد منفی در هنگام بحث در مورد مشکلات زندگی به زنش می‌گوید این مشکل خودت است؛ خودت باید حلش کنی. اما همسر دارای برخورد مثبت می‌گوید من در کنارت هستم. چکار می‌خواهی بکنم؟ چطوری می توانم کمکت کنم؟»
گروهی از کارشناسان، جذابیت ظاهری هرکدام از این زوج‌ها را در مقیاسی از ۱ تا ۱۰ درجه‌بندی کردند، که درجه ۱۰ زیبایی تمام‌عیار محسوب می‌شد.
در یک سوم از این زوج‌ها زن از شوهر جذاب‌تر بود، در یک سوم آنها شوهر جذابیت بیشتری داشت و در بقیه قیافه ظاهری آنها مشابه هم بود.
نتایج نهایی نشان داد هنگامی که زنان از شوهران جذاب‌تر هستند، همسران به نحو مثبت‌تری با یکدیگر رفتار می‌کنند. دان آیرلی، استاد اقتصاد رفتاری در دانشکده مدیریت اسلون درباره این یافته‌ها می‌گوید: «این یافته‌‌ها منطقی به نظر می‌رسند.
مردان حساسیت بیشتری به جذابیت زنان دارند، اما به نظر می‌رسد زنان توجه بیشتری به طول قد مردان و درآمد آنها داشته باشند.» در زوج‌هایی که شوهران جذابیت بیشتری از زنان داشتند، زن و شوهر حمایت‌گری کمتری از هم داشتند. مک نالتی معتقد است که زنان به نحوی میزان حمایتی را که شوهران‌شان از آنها انجام می‌دهند، بازتاب می‌دهند. او می‌گوید: «شوهرانی که جذابیت جسمی بیشتری از زنان خود دارند، بالقوه می‌توانند با زنان دیگری ازدواج کنند که جذابیت بیشتری از همسر فعلی آنها داشته باشد.
این ذهنیت مرد که زن من می‌توانست زیباتر باشد، باعث می‌شود که این مردان رضایت کمتری از ازدواج‌شان داشته باشند و تعهد کمتری نسبت به آن احساس کنند.» به گفته پژوهشگران در مقابل جذابیت جسمی شوهران اهمیت کمتری برای زنان دارد. زنان بیشتر به دنبال شوهرانی هستند که رفتاری حمایت‌گرانه داشته باشند.
بنابراین زوجی که در ظاهر ممکن است با هم تطابق نداشته باشند، در واقع می‌توانند مطابقت کاملی با هم داشته باشند.
به گفته دکتر آریلی مطابقت بین زن و شوهر به معنای آن نیست که زن و شوهر از هر جنبه‌ای مشابه هم باشند، بلکه تنها به معنای آن است که در مجموع دو نفر یکدیگر را درک می‌کنند

انتخاب همسر مناسب

چگونه تشخیص میدهیم فردی برای ازدواج مناسب است؟

انتخاب صحیح در ازدواج سخت است از این جهت که شما بر خلاف خیلی از مسائل دیگر نیاز دارید بسیاری از نبایدها را بشناسید و درک کنید .
به این معنی که شناختن فرد مناسب مستلزم آن است که تشخیص دهید رابطه زناشوئی شما بسیاری از نکات منفی را نخواهد داشت و به صرف دانستن نکات مثبت معمولا به نتایج کاملی نخواهید رسید .
در گام نخست باید بدانید آیا اصولاً آمادگی یک رابطه را دارید یا خیر ؟
اگر این آمادگی در شما حاصل نشده باشد اختلافات آتی بخاطر ضعف خود شما خواهد بود و نه بخاطر عدم تفاهم با همسرتان .
● مصادیق این وضعیت :
▪ وقتی شما فرد دیگری را دوست دارید
▪ از فرد دیگری بخاطر ناکامی خشم و انزجار دارید
▪ احساس خلاء درونی شما را به سمت ازدواج هدایت میکند
▪ چیزی ندارید که به همسرتان ارائه کنید
▪ خودتان را دوست ندارید
▪ اعتیاد دارید
▪ احساس تنهائی و استیصال دارید بصورتی که بدون بوجود آوردن رابطه احساس بدبختی می کنید
▪ وقتی احساس میکنید کسی نمیخواهد با شما رابطه برقرار کند
▪ وقتی مایل نیستید در مورد احساستان با کسی صحبت کنید .
▪ بعد از اینکه مشخص شد آمادگی نسبی برای ازدواج دارید در مرحله بعد باید بدانید از همسر و زندگی چه توقعی دارید .
● موارد مختلفی که میتواند مورد نظر و توجه شما واقع شوند به عبارت زیر میتواند باشد (و یا بیشتر از اینها) :
▪ وضعیت جسمانی
▪ وضعیت احساسی
▪ وضعیت اجتماعی
▪ وضعیت فکری
▪ وضعیت جنسی
▪ وضعیت ارتباطی
▪ وضعیت شغلی
▪ رشد شخصیتی
▪ وضعیت روحی
▪ وضعیت مذهبی
▪ علایق و سرگرمیها
در موارد ذکر شده باید بدانید که طرف مقابل شما مثلا در علایق و سرگرمیها مایل به مسافرت ( موسیقی ، هنر ، سینما و. . . .) است یا خیر چون ممکن است این مورد برای شما مهم باشد و یا در بخش وضعیت اجتماعی معاشرتی و اهل مهمانی و با فرهنگ و . . . .باشد .(تهیه کردن این لیست خصوصیات حتی ممکن است باعث شود ضمیر نا خود آگاه شما فرد مورد نظرتان را بسمت شما بکشاند و جذب کند .)
درمرحله بعد باید تشخیص دهید با فرد مورد نظر تفاهم دارید یا خیر .این مرحله مستلزم ارتباط و شناخت است، شما بمرور زمان و شناخت طرف مقابل و صحبت کردن با او میتوانید تشخیص دهید که او نیمه گمشده شماست یا خیر .
بعضی از مسائل از ابتدا و در مدت خیلی کوتاه مشخص میشود و حتی ممکن است در برخوردهای اول مشخص شود و بعضی از مسائل دیگر زمانبر است و بمرور زمان مشخص میشود .خصوصیاتی مثل امانتداری و صداقت در برخوردهای اولیه به سختی شناخته میشود اما مسائلی مثل وضع ظاهری و نحوه برخورد در ابتدا قابل تشخیص است .
بعد از تشخیص اینکه ملاکهایی که سریع تر مشخص میشوند مورد نظر شماست باید دقت کنید این اشتباهات را مرتکب نشده اید (ممکن است مجبور باشید بعضی از اینها را در دوران اشنائی و نامزدی بررسی کنید ):
● سوالات کافی در ارتباط با خواسته های خودتان پرسیده اید
▪ سازشهای ناپخته و زودهنگام انجام نداده اید
▪ تسلیم کوری شهوانی نشده اید
▪ گول مادیات را نخورده اید
▪ تعهد را مقدم بر تفاهم نکرده اید
▪ نشانه های هشدار دهنده در طرف مقابل را نادیده نگرفته اید .
● بعد از مشخص شدن این موضوع به مرحله بعد میرسید این مرحله مرحله ارتباط و یا نامزدیست. در این مرحله میتونید تشخیص دهید :
▪ فرد مورد نظر اعتیاد ندارد
▪ بد اخلاق نیست
▪ ناراحتیهای روحی و عقده های روانی ندارد
▪ سختگیر و متعصب نیست ،دروغگو و خیانتکار نیست و . . . .
● همچنین در این مرحله دقت کنید :
▪ احساسات دو طرف متعادل و متناسب است
▪ همسرتان را میخواهید و نه توانائیهای او را
▪ احساس ترحم و دلسوزی شما را به ازدواج وادار نکرده
▪ نامزد شما الگو و معلم شما نیست تا به این خاطر او را خواسته باشید
▪ صرفاً عاشق ظاهر او نشده اید
▪ بخاطر واکنش در مقابل اتفاقات و فشارها، همسرتان را انتخاب نکرده اید
همچنین باید از نظر جنسی با همسرتان تفاهم داشته باشید و برای هم جذاب باشید .برای شناخت مناسب حداقل شش ماه وقت لازم است باید دقت کنید برای افرادی که هیچ شناختی ندارند این شش ماه فقط برای شناخت است و ممکن است که در نهایت به این نتیجه برسید که این ازدواج عاقبتی نخواهد داشت .پس در مواردی که شناخت قبلی وجود ندارد این مرحله بسیار حساستر است و چون این احتمال وجود دارد که فرد مقابل آن چیزی نباشد که تصور میکرده اید در طی مرحله نامزدی این خطر وجود دارد که احساسات عمیق شده و طرفین را به ازدواج مجبور کند (در حالی که صلاح آنها نیست).
در این مرحله ( با گذشت حدود دو ماه از شروع آشنائی تا شش ماه )در عین رشد احساسات باید این قدرت را داشته باشید که در صورت مصلحت نبودن و وجود مشکلات و اختلافات جدی اقدام به قطع رابطه بکنید و اصولاً این مدت برای شناخت است نه احساسات .در این رابطه از مشورت با اهل خبره غافل نشوید و در نهایت توکل به خداوند کنید

ازدواج و انواع کاراکترهای شخصیتی

مـدل مـدرن شخصیتی که این روزها ارائه میگردد بیشتر بر روی درک دو جانبه ی افراد تاکید دارد. افزایش درک و بینش معمولاً روابط افراد را بهبود بخشیده و رفتارهای مثبت را در مقابل افراد دیگر رشـد و گسترش خـواهد داد. از ایـن قـبیل رفـتارهای مثبت می توان به درک دو جانبه، قدردانی و احترام اشاره کرد.

اما دو نفر باید دارای چه تیپ شخصیتی باشند که میزان درک دو جانبه ی آنها در یک زندگی مشترک بیش از پیش افزایش پیدا کند؟
● چگونه می توان از این تکنیک مدرن در زندگی زناشویی بهره برد؟
ابتدا اجازه دهید بر روی این مطلب تمرکز کنیم که از این تکنیک در چه بخش هایی از زندگی مشترک نمی توان استفاده کرد:
▪ تصمیم گیری در مورد موفقیت و یا شکست یک رابطه انتخاب همسر
▪ تعیین نقش هایی که هر یک از طرفین باید در زندگی بر عهده بگیرند
▪ سعی برای تغییر یکی از رفتارهای شریک زندگی
▪ با این وجود تکنیک حاضر می تواند در موارد زیر به شما کمک کند:
● درک بهتر شریک زندگی
▪ آرام گذاشتن به تفاوت ها و همکاری در زندگی
▪ تشخیص دلایل درگیری و مشکلات، و برقراری بحث دوجانبه به منظور فائق آمدن بر مشکلات
▪ اثبات همکاری هر دو نفر در زندگی
▪ تشخیص نیازهای خارج از رابطه طرف مقابل، سازماندهی قابلیت های زندگی، و رفع نیازهای دوجانبه
● آیا تیپ شخصی بر روی این امر که با چه کسی ازدواج خواهید کرد تاثیر گذار است؟
این یک سوال جالب و در عین حال بحث برانگیز است. دلایل بسیار زیادی وجود دارند که در فرد حس نیاز به شروع یک زندگی مشترک را ایجاد می کنند که در این میان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
▪ علاقه
▪ جذابیت
▪ کسی که او را ملاقات کرده اید
▪ ارزش ها
▪ و غیره ...
شخصیت -اگر فرض کنیم که می تواند بر روی انتخاب شریک زندگی تاثیر بگذارد- میتواند جزء یکی از هزاران عاملی محسوب شود که می توان بر روی تشکیل خانوده تاثیر بگذارد. چیزی که در این میان از اهمیت بیشتری برخوردار است این است که فرد تمایل دارد با چه تیپ شخصیتی ازدواج کند؛ اما به طور کلی در این زمینه ۳ نظریه متفاوت وجود دارد که نگاه مختصری به هر یک از آنها خواهیم داشت:
۱) کاراکتر افراد بر روی انتخاب همسر بی تاثیر است
افرادیکه طرفدار این عقیده هستند بر این باورند که در هنگام تشکیل زندگی مشترک عوامل بیشماری وجود دارد و فاکتورهای بسیار پر ارزش تری وجود دارند که مقوله ی "کاراکترهای فردی" اصلاً به چشم نمی آیند. البته همه ی افراد در حین انتخاب شریک به خصوصیات فردی او به طور کلی نگاهی می اندازند اما هیچ الگویی با عنوان "جذابیت شخصیتی" وجود ندارد. با توجه به این تئوری کلیه تحقیقاتی که در این مبحث انجام گرفته شده است هیچگونه ارتباط یک به یکی را میان شخصیت و ازدواج قائل نشده است.
۲) ما کسی را به همسری خود انتخاب می کنیم که از نظر شخصیتی کاملاً با او متفاوت هستیم
کسانی که بر این مطلب عقیده دارند، تصور می کنند که انسان ها جذب افرادی میشوند که به طور کامل اخلاق و خصوصیاتی مجزا با خودشان دارند. گاهی اوقات این تئوری با اتکا به نظریه ی "تضاد خواهی" توجیه می شود. همچنین این گروه از افراد در توجیه تئوری خود اینطور توضیح می دهند که افرادی که دارای قابلیت های متفاوت هستند می توانند مهارت های مختلفی را در کنار هم پرورش داده و با استفاده از توانایی های یکدیگر می توانند در زندگی به موفقیت دست پیدا کنند.
۳) ما کسی را به همسری خود انتخاب می کنیم که شبیه خودمان باشد
دو کتاب در زمینه ازدواج و انتخاب همسر به چاپ رسیده اند که هر یک از آنها حرف های زیادی برای گفتن دارند. در کتاب نخست با نام "لطفاً درکم کن" با اتکا به تئوری تضاد خواهی توجیه مناسبی برای انتخاب همسر متفاوت داده شده است. در کتاب دیگر با نام "استعدادهای مختلف" به این نکته توجه شده که اولویت های افرادی که با هم ازدواج می کنند تا چه حد شبیه به یکدیگر است.
شباهت موجود میان افراد خیلی بیشتر از میزان تفاوت های آنهاست. با این وجود آمار و ارقام بدست آماده به جای اینکه پاسخگوی سوالات باشند، به همراه خود پرسش های بیشمار دیگری را نیز مطرح می کنند. به عنوان مثال شاید بتوان گفت که افرادی که دارای تفاوت هستند، بیشتر جذب یکدیگر می شوند، اما شباهت های موجود سبب می شوند که ارتباط برای مدت زمان بیشتری دوام پیدا کند. حال اجازه دهید تا نگاهی به تحقیقات "کتل" داشته باشیم.
این تحقیقات بر روی زوج های بیشماری انجام گرفت و پژوهشگران به این نتیجه دست پیدا کردند که تمام زن و شوهر هایی که در روابط پایدار و دائمی قرار داشتند، دارای نقاط مثبت و همه افرادی که پایه های زندگی شان متزلزل بود و در حال جدایی بودند، دارای وجوه اشتراک منفی بودند. البته در این میان مطالب جالب دیگری نیز بدست آمد؛ به عنوان مثال زندگی مشترکی که در آن هر دو نفر حس سلطه گرایانه داشتند، دیری نمی پایید. نهایتاً کتل به این نتیجه دست پیدا کرد که ۲ اصل جداگانه برای ایجاد ثبات در زندگی مشترک وجود دارد:
۱) درجه شباهت دو نفر به یکدیگر.
۲) میزان حمایتی که هر یک از طرفین می تواند در قبال نداشته های طرف دیگر از خود نشان دهد.
به طور حتم آگاهی از خصوصیات فردی افراد و اطلاع از تیپ شخصیتی طرف مقابل میتواند به ما کمک کند تا اهمیت گزینه دوم را به خوبی درک کنیم و به این طریق بهتر خواهیم توانست که شریک زندگی خود را حمایت کنیم

آیا برای ازدواج آماده ای؟

از آنچه گفته شد برمی آید که نفس ازدواج کردن عملی است که نه تنها موجب رشد و تکامل شخصیتی انسان می شود بلکه در سیر و سلوک معنوی او نیز دخیل بوده و انسان را به هدف خلقت خود نزدیک می کند. حال برای کسی که نسبت به ازدواج بی انگیزه بوده و با این مباحث جدای از انگیزه های مادی، هدفی الهی برای این عمل یافته، لازم است پیرامون آمادگی و شرایط ازدواج بحثی داشته باشیم.

برای ازدواج لازم است یک مرد به سه بنیه در خود توجه جدی داشته باشد. بنیه جسمانی، بنیه عقل معاش، بنیه عقل اجتماعی.
منظور از بنیه جسمانی فقط قوت جنسی نیست بلکه شامل ضعف و قوت عمومی بدن هم می شود. جوانی که دچار مشکلات جسمانی مهمی همچون بیماریهای گوارشی، قند و چربی زیاد، نقص و عیب عضو، صرع، چاقی مفرط و از این دست می باشد هرچند توانایی جنسی داشته باشد اما برای ازدواج یا باید به معالجه پرداخته، یا ضعف جسمانی خود را با شریک زندگی خود در میان بگذارد. از آنجا که در مورد این بنیه آگاهی لازم وجود دارد خیلی به آن نمی پردازیم.
در مورد بنیه دوم که عقل معاش است نیز باید گفت منظور از عقل معاش صرفا درآمد بیشتر از نیاز یا مصرف در ماه نیست. اجازه بدهید تا با کمی توضیح به تعریف این بنیه برسیم. شخصی را فرض بگیرید که توانسته است ماهی یک میلیون تومان درآمد داشته باشد، آیا می توان در مورد بنیه دوم او قضاوت کرد؟ خیر، بلکه اولا باید پرسید آیا شغل و حرفه ای که ایشان دارند مطابق علایق خود بوده و ایشان بطور کامل توانسته است در شغل خود یک متخصص باشد؟ اگر او یک متخصص باشد در صورت از بین رفتن زمینه شغلی مثلا شرکتی که در آن کار می کرد، می تواند دنبال زمینه های دیگری باشد اما اگر از سر رفاقت وارد آن کار شده و هیچ وقت دنبال تخصص نبوده دیگر اینطور نخواهد بود. دقت داشته باشید که در همه کارها می توان متخصص بود و بنده اصلا منظورم خود آن کار نیست، یک نفر در لوله کشی ساختمان متخصص است و نفر دیگر در جراحی و پزشکی، منظور من دقیقا حرفه ای شدن شخص است و الا آمار پزشکان بیکار در جامعه ما کم نیست. پس اولین شاخصه کسی که به عقل معاش دست یافته حرفه ای شدن در شغل خود است یا تلاش برای حرفه ای شدن در او دیده می شود. البته کسی که برای ازدواج اقدام می کند قاعدتا در اول مسیر است و نباید انتظار درآمدهای بالا از او داشت بلکه همین تلاش او برای کسب مدارج عالی در کار و شغلش نشان از عقل معاش اوست.
دومین شاخصه عقل معاش در چگونگی مصرف است. اینکه شخص بتواند بین درآمد و مصرفش توازن ایجاد کند. در زندگی نه تنها دست تنگ نیست بلکه ولخرجی هم نمی کند. با حساب خرج می کند و از قیمتها خبر دارد. به راحتی فریب نمی خورد و در داد وستد اهل چانه زنی است. حال با این توضیح عقل معاش یعنی توانایی کسب درآمد و مصرف معقولانه. مردی که بتواند درآمد و خرجش را مطابق هم کند و در مصرف خود اسراف، ولخرجی و دست تنگی نداشته و و اعتدال را رعایت کند. عقل معاش همان چیزی است که امام باقر علیه السلام در روایتی با عنوان تقدیر معیشت نام برده و آنرا جزء کمال انسان معرفی می کند. امام باقر علیه السلام میفرماید: «الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَة»(الکافی، ج‏۱ ص۳۲) (کمال انسان و نهایت کمالش دانشمند شدن در دین و صبر در بلا و اقتصاد در زندگی است.) اقتصاد یعنی رعایت توازن در درآمد و مصرف که از سوی مرد خانواده صورت می گیرد و البته زن هم در خانواده باید به فکر نگهداری از مال شوهر بوده و در مخارج مراقب فشار برروی مرد باشد و این در حقیقت عقل معاش زن خواهد بود.
البته در دنیای امروز با مسئله جدیدی مواجهیم و آن اشتغال زنان و درآمدهای کسب شده بوسیله خود ایشان است. آنچه که در خرج و مصرف خانواده معلوم است از ناحیه شوهر تامین می شود و البته زنان می توانند خرج اضافی مازاد برنیاز خانواده را از درآمد خود داشته باشند که توصیه می شود در این مورد با شوهر خویش مشورت داشته باشد. این مطلب در قسمتهای بعدی که مربوط به رفتار در خانواده است بیشتر توضیح داده می شود.
بنیه سوم، عقل اجتماعی است. در زندگی خود گاها با افرادی برخورد کردید که نمی توانند براحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند، هنوز از سرگرمی های مخصوص کودکان بهره می برند، تا مورد سوال واقع نشوند لب به سخن نمی گشایند، معمولا در گوشه و کنار مجالس نشسته و از توجه جمع دوری می کنند، اگر ظلمی در حق ایشان شود نمی توانند حقوق خود را بازستانند و کمتر تمایلی به چانه زنی در خریدهای خود دارند. افرادی که دارای این شاخص ها هستند از عقل اجتماعی بهره ای نبرده اند که البته نمی توانند مشکلات و سختیهای زندگی را تحمل کرده و راهبردهای مهمی در تصمیم گیریهای خود داشته باشند. شاید ویژگی دوم کمال هر شخص در روایت امام باقر علیه السلام « الصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ» از ثمرات همین عقل اجتماعی باشد.
برای پسر یا دختری که تصمیم به ازدواج دارد تفکر کردن در مورد داشتن چنین بنیه ای بشدت توصیه می شود. اگر یک جوان سرگرمی های دوره کودکی و نوجوانی اش را ترک کرده و با آنها لذت نمی برد، اگر براحتی می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند و به هیچ وجه ظلم را چه درحق خود و چه در حق دیگران تحمل نمی کند، نقش خود را در زندگی دنیا یافته و برای سعادت و خوشبختی خود برنامه ریزی کرده است، در تصمیم گیریهای زندگی با تعقل و مشورت گام برمی دارد می تواند در برخورداری از این بنیه تا هفتاد در صد مطمئن باشد. برای اطمینان کامل نیز می تواند به نظرات نزدیکان خود مراجعه کند، مادر و پدری که سادگی و ناپختگی دوران نوجوانی را در جوان خود مشاهده نمی کنند لازم است از این رشد او اظهار رضایت کرده و هر از چند گاهی در جلوی فامیل و دوستان به شوخی مسئله ازدواجش را مطرح کنند. به عبارت دیگر برای درک عقل اجتماعی به این شاخصها توجه می کنیم: سرگرمی ها، ارتباط با دیگران، استیفای حق، برنامه ریزی برای آینده، قوت در تصمیم گیری ها.
با توجه به این سه بنیه می توانیم به مسائل دیگری هم که در ازدواج شرط می دانیم توجه کنیم همچون: سن، میزان تحصیلات، شغل، برخورداری از امکانات مادی که البته در بحثهای آینده این شرایط را با همین سه بنیه توضیح داده که با این توضیحات شرایط ازدواج و دغدغه های طرفین در انتخاب عروس یا داماد بسیاری از معیارهای ما تفاوت خواهد کرد

آیا از ازدواج کردن هراس دارید؟

با رشد ۴۰ درصدی آمار طلاق و رقم رو به فزونی آن و بـا در نـظر گـرفتن این امر که افراد تا سنین ۷۰ – ۸۰ سالگی و یـا شاید گـاهی ۹۰ سالگی عمر مـی کنــند، ازدوج و تشکیـل زندگی مشترک یکی از مسائلی است که اغلب افراد را به وحشـت می اندازد. با این وجود اگر بدانید ازدواج مستـلـزم چه مواردی بـوده و هـمـچنین انتظارات شخصی خودتان را نیز معین نمایید، می توانـیـد بـه راحـتــی به ترس از ازدواج غلبه کرده و با درک کامل تصمیم بگیرید کـه آیـا قصد ازدواج دارید یا خیر؛

● مراحل
۱) ابتدا باید برای خودتان معین کنید که دقیقاً از چه چیز می ترسید. بیشتر افراد از خود ازدواج نمی ترسند، بلکه از حواشی و احتمال وجود شکست در آن وحشت دارند. احساس می کنید که چه تغییری ممکن است ایجاد شود؟ بدترین تصویر ذهنی که شما را در مقابل ازدواج کردن خلع سلاح می کند، در ذهن خود مجسم کنید.
۲) ترس هایتان را مخاطب قرار دهید. اگر والدینتان ازدواج ناموفقی را تجربه کرده اند و تنها به این دلیل که آنها زندگی خوبی با هم نداشتند، شما نمی توانید نتیجه بگیرید که در زندگی مشترکتان موفق نمی شوید. اگر احساس می کنید که ممکن است در نهایت کارتان به جدایی ختم شود، لیستی از مواردی را که می توانید انجام دهید تا نتیجه موفقیت آمیز گردد بر روی یک برگ کاغذ یادداشت نمایید. تمام صحنه هایی که باعث ایجاد ترس در شما می شود را مجسم کنید و سپس به این مطلب فکر کنید که برای بهبود اوضاع چه قدمی می توانید بردارید.
۳) مشورت بخواهید. از هر کسی که در زندگی مشترک خود موفق است بخواهید تا اسرار موفقیتش را با شما نیز در میان بگذارد. معمولاً آنها در حرف هایشان به این نکته هم اشاره می کنند: "همیشه سعی می کنیم از رفتار بد کوچک یکدیگر چشم پوشی کنیم" ، اما توجه داشته باشید که نیازهایتان را پیش از هر چیز باید با شریک زندگیتان در میان بگذارید. از این طریق هم شریکتان متوجه نیازهای شما می شود و هم میتوانید در رابطه خود به موفقیت دست پیدا کنید.
۴) تصمیم بگیرید که آیا خودتان شخص مقابل را برای زندگی تا آخر عمر انتخاب میکنید و یا اینکه او فقط شما را انتخاب کرده و دیگران نیز شما را تشویق به انجام چنین کاری می نمایند؟ شاید شما به راستی از ازدواج ترس نداشته باشید بلکه از ازدواج با این شخص بخصوص می ترسید. یک نکته بدیع این است که هیچ گاه به فکر کسی نباشید که بتوانید با او زندگی کنید، بلکه دنبال کسی بگردید که بدون او قادر به زنگی نباشید.
۵) ببینید که کدامیک از جنبه های ازدواج در نظر شما و در نظر طرف مقابل از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. ممکن است که شما با قبول تعهد نسبت به یکدیگر وارد رابطه شوید و رابطه تان بدون اینکه هیچ گونه ازدواج رسمی در آن به وقوع پیوسته باشد، همچنان ادامه پیدا کند. دقت کنید که در صورت رسمی شدن رابطه، شما و همچنین شریک زندگی و افراد دیگر خانواده چه تغییراتی را از خود نشان خواهند داد. اگر در مورد این مطلب که وجود ازدواج و یا عدم آن چه مسائلی را برای شما ایجاد میکند، صادق باشید بهتر می توانید معنا و مفهوم ازدواج را درک کرده و ببیند که با شرایط فعلی شما و فرد مورد نظرتان همخوانی دارد و یا خیر.
۶) هیچ لزومی ندارد که هر ثانیه و هر روز از زندگی مشترک خود را در صلح و آرامش کامل سپری کنید. شما یک انسان کامل نیستید و شریکتان نیز چنین خصوصیتی ندارد. اگر منتظر ازدواج با کسی هستید که هر روز در زندگی خود فقط رنگین کمان و طلوع خورشید را مشاهده کنید، آنگاه هیچ گاه نمی توانید ازدواج کنید چرا که هیچ کس قادر به زندگی کردن با یک چنین خیالات خامی نیست. ازدواج موفق نیازمند تلاش سخت دو جانبه است و برای کامل کردن آن باید از زندگی خود برای آن مایه بگذارید. تعداد بسیار زیادی از افراد با امیدها و آرزوهای واهی ازدواج می کنند و زمانیکه مشاهده می کنند که اوضاع کمی دشوار شده و بر وفق مرادشان نیست درخواست طلاق را پر کرده و مجدد در پی یافتن فرد جدیدی می افتند. خودتان را برای عبور از دست اندازهای خیابان آماده کنید تا زمان مواجهه با آنها شگفت زده و متعجب نشوید.
۷) برای زندگی خود برنامه ریزی کنید. پیش از ازدواج بنشینید و تکلیف خودتان را با خودتان معلوم کنید. آیا بچه می خواهید؟ چند تا؟ چه کسی مسئول تامین مالی خانواده است؟ آیا هر دوی شما کار می کنید؟ چه مقدار پول برای دوران بازنشستگی پس انداز می کنید؟ کجا زندگی خواهید کرد؟ چه کسی مسئول چه کاری است؟ اگر آقا هنوز با دوستانش بیرون می رود، آیا خانم هم می تواند چنین کاری را انجام دهد؟ شاید مطرح کردن این سؤالات قدری مشکل باشد، اما این امر چیزی از اهمیت قضیه را کم نمی کند، و شما موظفید که آنها را با کسی که قصد دارید تا آخر عمر با او زندگی کنید در میان بگذارید. اگر در حال حاظر حلقه ازدواج را به دست کرده اید، دیگر نیازی نیست که شرایط را برای خودتان سخت تر کنید. در این شرایط باید مواقع بروز درگیری را پیش بینی کرده و از بروز آن جلوگیری نمایید. اگر شما رابطه سالمی داشته باشید مرحله پرسش و پاسخ شما را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک می سازد.
● نکات
سه دلیل عمده طلاق را پول، سکس و فرزندان تشکیل می دهند. پیش از مواجهه با این مشکلات ببینید که آیا به اندازه کافی پیرامون این مطالب با فرد مقابل مشترکاتی دارید یا خیر. اگر بتوانید بر سر این مسائل با شریک زندگی خود به توافق برسید آنوقت حل مشکلات بعدی چندان دشوار نخواهد بود. در گفتگوهای صمیمی از او بخواهید که پیرامون انتظارات، عقاید، باورها، زمانبدی و .... برای شما بیشتر توضیح بدهد. هر چه بیشتر یکدیگر رابشناسید و مسائل مبهم کمتری در میان باشد، درصد موفقیت رابطه افزایش پیدا می کند.
مخالفت در هر رابطه ای کاملاً طبیعی است. این امر یکی از ملزومات هر رابطه سالمی است و هر دو طرف می توانند چیزهای بسیار زیادی را از آن یاد بگیرند. تا آنجایی که می توانید به حرف های طرف مقابل به دقت گوش دهید و دیدگاههای شخصی آنها را نیز منظور کنید، همچنین در نهایت ادب و احترام نقطه نظر های شخصی خودتان را نیز به او انتقال دهید.
دقت داشته باشید که تمام ازدواج ها موفق نیستند. نمیتوان اظهار کرد که انتخاب تمام افراد صحیح است، اما به هر حال باز هم باید انتخاب کرد.
در نظر داشته باشید که اگر ترس از ازدواج به شما اجازه نمی دهد که فرد دیگری وارد زندگی مشترکتان شود، این احتمال وجود دارد که تا آخر عمر خود مجرد باقی بمانید. البته این امر بد نیست؛ چیزی که اهمیت دارد این است که خودتان ترجیح می دهید چگونه زندگی کنید.
سعی کنید حتماً پیش از تشکیل زندگی مشترک برای مشاوره های پیش از ازدواج به یک مشاور مراجعه کنید. اطلاعات و گفتگوی رک و پوست کنده زیر نظر یک شخص سوم حرفه ای، می تواند به شما کمک کند که تصمیم نهایی خود را در مورد ازدواج با اطمینان بیشتری اتخاذ نمایید.
در مورد قراردادهای پیش از ازدواج فکر کنید و پیرامون آنها با شریک خود گفتگو کنید.
به تمام نقاط منحصر بفرد و فوق العاده ازدواج فکر کنید. به این مطلب فکر کنید که می توانید با کسی که دوستش می دارید زندگی کنید.
ببینید که چقدر خوش شانس هستید که حق ازدواج کردن را دارید. افراد بسیار زیادی در سطح جهان هستند که چنین حقی از آنها سلب شده است.
به آثار فعالیت های جنسی و تاثیر آنها برروی رفتار شما در مقابل ازدواج فکر کنید. اگر بدون ازدواج رابطه جنسی داشته باشید، با این کار تعهد موجود برای ازدواج در نظرتان کاسته می شود. این اصل که سکس در خارج از رابطه زناشویی وجود ندارد، به زوج ها کمک می کند که نسبت به هم متعهد باقی مانده و احساس کنند که برای یکدیگر بی همتا و منحصر بفرد هستند. این امر به شما کمک می کند که ارزش های موجود در رابطه را بهتر دریافت کنید و ترس های خارجی را به کمترین میزان خود کاهش دهید.
● توجه
اگر به هیچ وجه قادر به غلبه بر ترس خود نسبت به ازدواج نیستید، باید این موضوع را با فرد مقابل در میان بگذارید. با این کار ممکن است خودتان را در معرض بر هم خوردن رابطه قرار دهید، اما اگر همین حالا رابطه شما بهم بخورد، خیلی بهتر از این است که رابطه تان بعدها که ازدواج کردید به هم بخورد... هر کاری که می کنید، هیچ گاه زمانیکه احساس می کنید از روی اجبار به سمت ازدواج سوق داده شده اید و یا خودتان نمیخواهید این کار را انجام دهید، وارد زندگی مشترک نشوید. این امر صرفاً باعث ایجاد بدبختی برای هر دوی شما می شود

دروغگو را بهتر بشناسیم؟

افراد دروغگو معمولا از نظر نوع رفتاری با یکدیگر شباهت بسیاری دارند که دانستن برخی از خصوصیات به ما

 کمک می کند که تا حدودی انسان دروغگو را بشناسیم برخی از علائم و روشهایی که باعث شناهخت دروغگو

 می شود عبارتند از:

1- چشمان کسانی که دروغ می گویند یا بازتر از حد معمول است یا دائما چشمهای آنان به نقاط مختلف حرکت

 می کند. در عین حال آنها معمولا از نگاه مستقیم به شما احساس ناراحتی می کنند و سعی می کنند

 مستقیما به شما نگاه نکنند.

2- گاهی اوقات افراد دروغکئ بخشی از صورت یا دهانشان را هنگام حرف زدن می پوشانند.

3وقتی از آنها سوال می شود دماغ یا گوششان را به حالت عصبی می  خارانند.

4- فرد دروغگو معمولا هنگام حرف زدن حرکت اضافی زیادی از خود بروز می دهد.

5- در هنگام حرف  زدن زیاد تپق می زنند و اشتباهات فراوان گفتاری را سعی می کنند به گونه ای بپوشانند.

6- آنها همیشه کلی گویی می کنند و بارها این کلیات را تکرار می کنند و با این کار تلاش می کنند تا خودشان را

 قانع کنند.

7- آنها سعی می کنند به گونه ای گیج و مبهم سخن بگویند و با این کار به شما اجازه نمی دهند تا حرفهای آنان را

 تجزیه کنید.

8- هنگامی که سعی دارید در مورد موصضوع مورد بحث از آنها سوال کنید بلافاصله موضوع بحث را عوئض می

 کنند.

9- حتی سوال شما را متوجه شوند چنین وانمود می کنند که سوال شما را نشنیده اند و با این کار به بحث خاتمه

 می دهند.

10- اگر می خواهید مطمئن شوید مه او دروغ کفته است چند روز بعد راجع به موضوعی که در مورد آن دروغ گفته

 است ار او سوال کنید تا برایتان یک داستان با مظالب متفاوت تعریف کند.

11-اگر قدری به صحبت آنها شک دارید شما را متهم به بی اعتمادی می کند و خیلی سریع با این کار به بحث

 خاتمه می دهد.

12- آدم های دروغگو معمولا پر حر ف هستند و در مورد هر چیزی اظهار نظر می کنند.

13- افراد دروغگو معمولا کسانی هستند که در زندگی شخصی یا خانوادگی دچار مشکل هستند. پس در مورد

 حرفهای چنین افرادی بیشتر دقت نمایید.

14- تن صدای افراد دروغگو در هنگام دروغ گفتن معمولا بالاتر از حد طبیعی است.

15- خنده های بی دلیل و بی گاه در هنگام صحبت کردن یکی دیگر از علائم افراد دروغگو است

16- آدمهای دروغکو همیشه سعی می کنند حرفهای زیبا و جذاب به زبان بیاورند و با این کار می خواهند امکان

 کشف حقیقت را از ما سلب کنند.

نکته پایانی این که اگر چه که شاید افراد دروغگو در کوتاه مدت بتوانید حقیقت را از دیگران پنهان کنند اما زمان باعث

 خواهد شد که همیشه افراد دروغگو رسوا شوند و هیچ گته حقیقت پنهان نخواهد ماند, اگرچه شاید مدت زمان

 طولانی پنهان بماند

هفت ویژگی افراد شاد

آیا تا به حالدقت کرده اید مه بعضی افراد بدون توجه به مسائل و شمکلات , چقدر در سر زندگی و شاد بودن توانا

 هستند؟ تحقیقات نشان می دهد این حالت ذاتی یا خدادادی نیست بلکه یک مهرت است که این افراد ان را در

 خود پرورش داده اند . شما هم اگر بخواهید می توانید این مهارت را کسب کنید و زندگی خود را لبریز از شادی و

 نشاط سازید.

اشخاص شاد با زندگی همراهی می کنند.!!!

هر کسی تقدیری در زندگی دارد و این به عهده خودش است که با قسمت خود بجنگد یا با آن همکاری کند اما ایا

 این حرف به این معنی است که با قسما خود بجنگند یا با آن همکاری کند. اما ایا این حرف به این معنی است که

 فرد باید دراز بکشد و بگذارد زندگی روند خود را طی کند؟

مسلما نه! در عوض می تواند روشی در پیش گیرد که به بهترین وجه ممکن با مسایل مواجه شود و حداکثر تلاش

 خود را در این زمینه نشان دهد در ان صورت متوجه راه های جدیدی می شود و با کشف آن ها انرژی تازه ای

 کسب می کند . زندگی می خواهد شخص , تقدیر و سر نوشت خود را بفهمد آیا ترجیح نمی دهید به جای جنگ

 با زندگی کنار بیایید؟

اشخاص شاد فقط مثبت نمی اندیشند بلکه مثبت عمل می کنند.

مثبت اندیشی مسلما جای خودش را دارد. برای شاد بودن باید افکار خود را عوض کنید. اما منتظر از راه رسیدن

 احساسات نباشید. اشخاص دارای قدرت کنترل مستقیم بر چگونه عمل کردن و چگونه اندیشیدن خود هستند.

 اگر می خواهید شخص شادتری باشید , شادمانه تر عمل کنید. اگر می خواهید شخص مهربان تر و با عاطفه تر

 عمل کنید. اگر می خواهید منش دوستاه تری داشته باشید دوستانه تر عمل کنید.

احساسات پس از عمل کردن از راه می رسند.

اشخاص شاد آن چه را که احتیاج دارند طلب می کنند.

همان طور که نعمت ها معمولا از آسمان به زمین نمی افتند, از شکایت کردن نیز چیزی عاید اشخاص نمی شود.

 اگر به ظرب المثل هر چه بکارید همان را درو می کنید اعتقاد دارید پس به جای شکایت کردن به دنبال خواسته

 های خود بروید. این اتخاب شماست. می توانید به همین رویه ادامه بدهید, دیگران را متهم کنید و همچنان

 چیزی عایدتان نشود یا می توانید خیلی راحت آن چه را که خواهید طلب کنید.

اشخاص شاد مشتاق تغییر هستند.

ثابت ماندن و تغییر نکردن مخالف همه قوانین طبیعت است . اگر تلاش کنید که ثابت اتفاق بیفتید, در این صورت

 همیشه ناراحت خواهید بود

اگر اجازه بدهید ترس از تغییر کردن شما را متوقف سازد , با محروم شدن از خواسته های خود موافق هستید

 شما می توانید بر این باور باشید که تغییر باعث آزار اشخاص می شود و در مقابل آن مقاومت به خرج دهید. یا در

 عوض می توانید تغییرات را با آغوش باز پذیرا باشید و معتقد باشید که وجود آن ها به شما کمک خواهد کرد.

 همه این ها بستگی به این موضوع دارد که تصمیم بگیرید کدام عقیده را باور کنید.

اشخاص شاد به خود اجازه شکست خوردن نمی دهند.

شکست به این معنی نست که هیچ گاه به هدف خود نرسید و یا دلیلی بر دست کشیدن از هدف نیست به هدف

 دست نیافتن تنها یک معنی دارد: شما به تمرین و تجربه بیشتری احتیاج دارید و مشتاق اشتباه کردن باشید و

 تسلیم نشوید. اجازه ندهید یک شکست شما را به گونه ای تحت تاثیر قرار بدهد که همه تلاش های خود را از

 بین ببرید و درست مثل یک دونه لذت به خط پایان رسیدن را حس کنید.

اشخاص شاد در زمان حال زندگی می کند.

اگر نسبت به لحظه حال آگاه هستید و در کنار آن منتظر آینده نیز هستید قادر خواهید بود تا از فرصت ها سود

 ببرید. اگر با خودخوری غم گذشته را می خورید چشمانتان به روی امکانات و فرصت های حال بسته خواهد بود در

 عین حال نافع اینده را نیز از دست خواهید داد . زندگی شاد محصول زندگی کردن در لحظه  حال است که اگر از آن

 خوب استفاده بشود تکیه گاه و ضریب اطمینانی برای داشتن آینده ای خوب و فوق العاده است. اشخاص فقط با

 آن چه که امروز انجام می دهند می توانند آینده خود را تحت تاثیر قرار دهند.

اشخاص شاد برای اینده برنامه ریزی می کنند.

انسان های شاد می دانند باید تسلط داشتن بر زندگی را تمرین کنند و بر زندگی خود کنترل داشته باشند تا در

 برابر احساساتی مانند قربانی بودن یا بی دفاع بودن مقاوم باشند. برنامه ریزی در جهت درست انجام دادن کارها

 امری ضروری است نه این که وقت خود را بر هر چیزی که توجه فرد را به خود جلب می کند, صرف کند.

 برای آن چه که برایتان مهم است برنامه ریزی کنید و تصمیم بگیرید تا وقت پول انرژ و منابع محدود خود را برای آن

 صرف کنید

چند راه ساده برای شاد کردن خانمها

1- زن ها دوست ندارند میهمان نا خوانده داشته باشند, بنابراین به آنها وقت کافی بدهید تا آماده شوند. آمادگی

 آنها برای پذیرایی امری حیاتی است.

2- با همسر خود در هر کاری موافقت کنید , خواهید دید که زندگی چقدر راحت تر می شود!

3- هر روز از همسر خود سوال کنید که چه کاری می توانید برایش انجام دهید؟

4- وقتی از شما خطایی سر می زند اظهار تاسف کنید. وقتی هم که تقصیر از شما نیست باز هم اظهار تاسف

 کنید!

5- وقتی اوضا قمر در عقرب است, لبخند را فراموش نکنید . اگر بخندید دنیا هم با شما می خندد و اگر گریه کنید

 یقین بدانید که دنیا شما را تنها خواهد گذاشت.

6-از تلاشهای همسرتان نشکر کنید و ببینید این تشکر تا چه حد موثر واقع می شود.

7- به این فکر کنید که همسر شما زن خیلی خوبی است. مادری بسیار خوب , عروسی بهتر از دیگر عروسها و

 اگر به این طرز فکر ادامه دهید , او همین طور خواهد شد.

8- خسیس نباشید و در ستایش همسر خود دست و دلبازی کنید . اما به یاد داشته باشید که در هیچ موردی

 مبالغه نکنید. باید همسرتان استحقاق تعریف و تمجید را داشته باشد و گرنه ممکن است نتیجه خوبی ندهد.

9- همسر خود را تشویق کنید و کمک کنید تا استعدادهای پنهانی او شکوفا شود.

10- به جای هدایای گران بها, وقت خود را در اختیار همسرتان قرار دهید .. نشان دهید که به او توجه دارید, حتی

 پس از یک روز کار سخت!

برای او هدیه ای ببرید حتی یک شاخه گل به این ترتیب او خوش اخلاق می ماند.

11- بدانید زمانی که همسرتان از سردرد شکایت می کند, چاره درد او قرص مسکن نیست,بلکه یک لبخند است.

12- زیباترین واژه در دنیا شاید"متشکرم" باشد ولی با این حال همه شوهران دنیا می دانند که هرگز نباید از

 همسرشان انتظار تشکر داشته باشند! اگر به او گردن بند الماس بدهید, مطمئنا می گوید که زمرد را بیشتر

 دوست دارد!

13- هرگز با همسرتان نجنگید, چون امکان ندارد در جنگ برنده شوید. در عوض از قلم برای نوشتن آن چه در ذهن

 دارید استفاده کنید. بعد آن را به همراه شاخه ای گل تحویل او بدهید

سیزده نکته زیبا برای زندگی

1- دوستت دارم نه به خاطر شخصیت تو . بلکه برای شخصیت که من هنگام با تو بودن پیدا می کنم.

2- هیچ کس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود.

3- اگر کسی تو را آن طور که تو می خواهی دوست ندارد به این معنا نیست که تو با تمام وجودش دوست ندارد.

4- دوست واقعی تو کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند.

5- بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی ولی بدانی هرگز به او نخواهی رسید.

6- هرگز لبخند را ترک مکن حتی وقتی ناراحتی , چون هر کسی امکان دارد عاشق لبخند تو باشد.

7- تو ممکن است در تمام دنیا یک نفر باشی ولی برای بعضی افراد همه دنیا هستی.

8- هرگز وقتت را با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند مگذران.

9- شاید خدا خواسته است که ابتدا بسیاری از افراد نا مناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را بدین

 ترتیب وقتی یافتی بهتر میتوانی شکر گزار باشی.

10- به چیزی که گذشت غم مخور , به چیزی که پس از آن خواهد آمد لبخند بزن.

11- همیشه افرادی هستند که تو را می آزارند با این حال همواره به دیگران اعتماد کن . فقط مواظب باش به

 کسی که تو را آزرده دوباره اعتماد نکنی.

12- خود را به فردی بهتر تبدیل کن و مطمئن باش که خود را می شناسی , قبل از اینکه شخص دیگری را

 بشناسی و توقع داشته باشی که او تو را بشناسد.

13- زیاده از حد خود را تحت فشار مگذار. بهترین چیزها زمانی اتفاق می افتد که توقع نداری

دوست معمولی - دوست واقعی

دوست معمولی  هرگز نمی تواند گریه تو را ببیند.

دوست واقعی  شانه هایش از گریه تو تر خواهد بود

دوست معمولی اسم کوچک والدین تو را نمی داند

دوست واقعی  شاید تلف آن ها را جایی نوشته باشد.

دوست معمولی  یک جعبه شکلات برای مهمانی تو می آورد.

دوست واقعی  زودتر به کمک تو می اید و تا دیر وقت برای تمیز کردن می ماند.

دوست معمولی از دیر تماس گرفتن تو دلگیر و ناراحت می شود.

دوست واقعی می پرسد که چرا نتونستی زودتر تماس بگیری؟

دوست معمولی  دوست دارد به مشکلات تو گوش دهد

دوست واقعی  سعی در حل آن ها می کند

دوست معمولی مانند یک میهمان عمل می کند و منتظر می ماند تا ار او پذیرایی شود.

دوست واقعی به سوی یخچال رفته و از خود پذیرایی می کند.

دوست معمولی می پندارد که دوستی شما بعد از یک مرافعه تمام می شود.

دوست واقعی می داند که بعد از یک مرافعه دوستی شما محکم تر می شود.

 

یک دوست واقعی کسی است که وقتی همه تو را ترک کرده اند با تو می ماند