آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

یک همسر مناسب چه خصوصیاتی دارد؟

برای آن که معیارهای مناسبی برای انتخاب همسر در دست باشد ، به پاره ای از ویژگی های یک همسر شایسته اشاره می شود:

● خصوصیات شوهر شایسته
۱) دیانت و تقوی : شوهری که متدین و با تقوی باشد، حقوق همسرش را حفظ می کند و هیچ گاه در پی هوس های نامشروع نیست، به او احترام می گذارد و از هرگونه ستم احتراز ( دوری ) می کند.
امام باقر(ع) می فرمایند: ” شایستگی داماد در تقوا و دیانت و امانت او نهفته است؛ هر کس واجد این شرایط باشد درخواست وی را بپذیرید.”
۲) حسن خلق: یکی از ویژگی های شوهر شایسته آن است که از نظراخلاقی مهربان، خوشرو و نسبت به همسرش دوستی مخلص باشد.
حضرت رسول ( ص ) می فرمایند : هرگاه فردی به خواستگاری دخترتان آمد که از نظر دین و اخلاق شما را راضی می کرد دخترتان را به ازدواج او در آورید.
۳) فعّال و تلاشگر : شوهر باید برای تأمین نیازمندی های مادی و معنوی خانواده اش کوشش و فعالیت نماید. بدترین شوهر کسی است که در خانه بنشیند و همسرش را برای تهیه مایحتاج خانه به کار وا دارد.
۴) عفّت زبان : بیان ، یکی از عوامل تشکیل دهنده شخصیت است. کسی که در گفتار با کلمات توهین آمیز و فحش و ناسزا دیگران را بیازارد، عفت زبان ندارد. چنین فردی قبل از هر کس همسرش را مورد حمله قرار می دهد و در برابر هر چیزی که مطابق میلش نباشد به ناسزاگویی می پردازد. بنابراین ، داشتن عفت زبان یکی از خصوصیات یک شوهر شایسته است.
۵) سخاوت : فردی که خِسّت و بخل را بر خود و دیگران روا دارد ، شوهر خوبی نخواهد بود. بخشش و فراهم کردن رفاه و توسعه دادن به زندگی خانواده از طریق مال حلال و دست و دل باز بودن، از خصوصیات یک شوهر خوب است. تهیه هدیه و کادو برای همسر از اعمالی است که یک شوهر شایسته به مناسبت های مختلف انجام می دهد.
۶) مهمان نوازی : مردی که نان خانه اش را کسی ندیده و درِ منزلش را به روی دوستان و اقوام ببندد، همسر خوبی نخواهد بود. این مرد باید بداند همسرش که در خانه پدر و مادر بزرگ شده و با خویشاوندانش معاشرت و رفت و آمد داشته ، نمی تواند با آنان قطع رابطه کند. بنابراین مهمان نوازی و معاشرت با خویشاوندان از صفات یک شوهر خوب است.
۷) آراستگی : همانطور که شوهر متوقع است همسرش آراسته باشد ، خودش نیز باید به وضع ظاهرش برسد و از نظر لباس و نظافت دقت کافی بنماید. خیلی از مردان به وضع ظاهر خود توجه ندارند و همیشه مورد انتقاد و اعتراض همسر خود قرار می گیرند.
۸) امین بودن : مرد باید از هرگونه پنهان کاری یا عدم صداقت با همسرش بری باشد؛ زن ، امین او و او ، امین زن باشد. در این صورت است که زندگی ، سعادت و خوشبختی را به دنبال خواهد داشت.
۹) اصالت و نجابت خانوادگی : از ویژگی هایی که در شوهر اهمیت خاص دارد ، یکی وراثت و دیگری محیط است که اصالت خانوادگی هر دو را در بر دارد. بنابراین دختران باید در نظر داشته باشند فردی را به شوهری برگزینند که از یک خانواده نجیب و خوشنام بوده و در یک محیط خانوادگی سالم بزرگ شده باشد.
۱۰) عاقل و خردمند : یکی از ویژگی های شوهر شایسته ، داشتن هوش و ذکاوت کافی و تخصص است. چنین شوهری آموزش لازم برای اشتغال به کسب حلال را دیده؛ و هر اندازه علم و کمالش بیشتر، و هوش و درایتش زیادتر باشد ، شایسته تر خواهد بود.
▪ خلاصه می توان گفت که زن باید از ازدواج با مردی که دارای ضد ارزش های زیر است، خودداری کند.
۱) شرابخوار ؛
۲) بد اخلاق ؛
۳) بد چشم و بی بند و بار؛
۴) بدبین (”سوء ظن” ، نه ”غیرت”) ؛
۵) خسیس ؛
۶) بدون احساس مسئولیت ؛
۷) تنبل؛
۸) سفیه و ناهنجار؛
● خصوصیات زن شایسته
۱) هماهنگی با شوهر : برای حفظ هر نظامی هماهنگی ضروری است. بنابراین چنانچه زن با شوهر هماهنگی نداشته باشد و از او تبعیت ننماید ، نظام خانواده به هم خواهد خورد. بدیهی است هماهنگی زن با شوهر در اموری است که خارج از منطق و وظیفه نباشد ، و متقابلاً شوهر نیز باید در این هماهنگی، مقابله به مثل نماید.
۲) تمکین و تأمین نیاز جنسی : یکی از انگیزه های مهم در ازدواج نیاز جنسی است که ضرورت دارد طرفین در ارضای این نیاز اقدام کنند.
۳) زینت و آرایش برای شوهر : زن باید برای جلب توجه شوهر به نظافت و آرایش خود برسد و لباس آراسته بپوشد. انجام این امر به قدری مهم است که در بعضی از موارد به از هم پاشیدگی اساس خانواده می انجامد. در اینجا لازم به یادآوری است که هیچ شوهری از زنی که برای دیگران خودآرایی و خودنمایی کند، خوشش نمی آید.
۴) داشتن پوشش مناسب : زنان باید بدن خود را از نامحرم بپوشانند. یکی از عللی که در غرب بنیان خانواده را سست کرده و از هم گسیخته ، خودنمایی زنان با بدن های عریان است. مردان ایرانی ،حتی افراد بی بند و بار و به اصطلاح متجدد، زنی را که با اندام بدون پوشش و لباس های کوتاه و تنگ در برابر نامحرم ظاهر شود، برای همسری نمی پسندند.
۵) داشتن جمال و کمال : زن باید از نظر فیزیکی سالم ، و از نظر زیبایی مورد پسند همسرش قرار گیرد. همسر زیبا و سالم با داشتن خصوصیات خلقی مناسب و سایر شایستگی ها، نعمتی است که مافوق آن متصور نیست.
۶) اصالت خانوادگی : چون وراثت و تربیت اساس رفتار انسان را تشکیل می دهد ، بنابراین منظور از اصالت خانوادگی آن است که دختر در خانواده ای مؤمن و با فرهنگ تربیت شده و از نظر وراثت نیز زمینه داشته باشد ؛ در این صورت متخلق به اخلاق حسنه خواهد بود.
۷) عاقل و خردمند : زنی که یک عمر با مردی مصاحبت دارد، باید باهوش و خردمند باشد. عقل و خرد از ویژگی های زن شایسته است.
امیرالمومنین علی (ع) فرمود: از ازدواج با زنی که کم خرد است خودداری کنید. زیرا مصاحبت او گرفتاری سختی است و فرزندان او ضایع و مهمل خواهند بود.
در توضیح این مطلب باید گفت چون وراثت در میزان هوش مؤثر است بنابراین احتمال کم هوشی در کودکان با والدین کودن و کم هوش زیادتر است. وانگهی زن بی سواد یا کم سواد قادر به رفع نیازهای خانوادگی و به ویژه مسائل تربیتی فرزندان نخواهد بود.
۸) دیانت و تقوی و حسن خلق : همانطور که دیانت و تقوی و حُسن خلق از معیارهای شوهر شایسته است، برای زن نیز از جمله حسنات و ضوابط شایستگی به شمار می رود.
▪ بنابراین از ازدواج با زنی که واجد ضد ارزش های زیر باشد، باید خودداری کرد:
۱) بی بند و بار؛
۲) بی حجاب؛
۳) بد اخلاق و عبوس؛
۴) بی عفت؛
۵) سفیه و ناهنجار؛
۶) خودپسند و از خود راضی؛
۷) کینه توز؛
۸) لجباز و ناسازگار؛
۹) بد زبان و درشت گفتار

شیوه‌های دستیابی به یک ازدواج موفق

هر ازدواجی لحظات خوب و بد و شیرین و تلخی دارد؛ ولی آنچه باعث خوشبختی و یا شکست یک ازدواج در طولانی مدت می شود، چیست؟ در دو دهه اخیر، محققان در حال تحقیق و بررسی عواملی هستند که باعث می شود یک ازدواج به خوبی و تفاهم متقابل بینجامد و در مقابل، ازدواج دیگر شکست بخورد. گروهی از محققان، تحقیق خود را روی زوجهایی انجام دادند که آنها را در لابراتوارهای زوجین از نزدیک ، مطالعه و بررسی کردند، به طوری که تمام عمل و عکس العمل های آنان مطالعه شد. (این شیوه تحقیق، بررسی یا شیوه دلیل خوانی نامیده می شود.) یکی از محققان، گروهی از زوجین عادی را از جامعه انتخاب کرد و با این شیوه، راه مطمئنی برای مطالعه درباره علل شکست یا موفقیت ازدواج ها یافت. 

این آزمایش ها معمولاً به صورت اندازه گیری ضربان قلب همسر و یا چگونگی نشان دادن احساسات با تغییرات چهره و این که با چه زبانی با یکدیگر و اطرافیان صحبت می کنند، صورت گرفته است. در حال حاضر محققان با تقریبی بیش از ۹۰ درصد می توانند تخمین بزنند که کدام زندگی موفق ، و کدام ناموفق است. در متن زیر شما می توانید تعدادی از پیشنهادهایی که براساس تحقیقات بسیار معتبر به دست آمده برای راهیابی به یک زندگی زناشویی موفق و محکم بخوانید:
یک زوج عادی معمولاً در حالت عادی، ۶ سال پس از ازدواج به فکر کمک خواستن از دیگران می افتند (این در حالتی است که بیشتر طلاقها در ۷ سال اول ازدواج اتفاق می افتد) بدین ترتیب در مدت ۶ سال اول ازدواج، بیشتر زوجین با ناراحتی ها و مشکلات مکرر، به زندگی زناشویی خود ادامه می دهند.
● خودتان را اصلاح کنید
بنا به توصیه محققان ، ما باید بتوانیم احساسات خود را بیان کنیم و بگوییم چه چیزی در درجه اول برای ما اهمیت دارد. زوجهای موفق و خوشبخت احساسات خود را در مواقع حساس به راحتی بیان می کنند.
مواظب لحن خود در مشاجرات باشید
بیشتر درگیری ها زمانی آغاز می شوند که یکی از زوجین با لحن منتقدانه از دیگری ایراد می گیرد. ذهنیات خود را بیان کنید، ولی به صورتی که شنیدنش، هم برای شما و هم برای طرف مقابلتان راحت باشد.
● تأثیر پذیر باشید
یک ازدواج زمانی موفق است که شوهر بتواند از همسرش تأثیر بپذیرد. تأثیرپذیری شوهر از همسرش (برخلاف زن از شوهرش) بسیار مهم است. تحقیقات نشان داده است که زنان در حالت عادی آماده تأثیر پذیری از شوهرانشان هستند. پس ازدواجی موفق است که هر دو طرف به یک میزان از دیگری تأثیر بگیرند.
● استانداردهای خودتان را بالا ببرید
زوجهایی که تازه ازدواج کرده اند و یا زوجهای خوشبخت معمولا توقع بالایی از یکدیگر دارند. خوشبخت ترین زوجها معمولاً توقع رفتارهای زننده از یکدیگر را ندارند، هر چه میزان تحمل رفتارهای زشت طرفین در اول ازدواج کمتر باشد، در طولانی مدت، زوجین در مسیر ازدواج خوشبخت ترند.
● یاد بگیرید چگونه یک مشاجره را آرام کنید و یا آن را خاتمه دهید
زوجهای موفق می دانند یک مشاجره را چگونه خاتمه دهند و می دانند چگونه می توان یک مسئله پیچیده را ترمیم کرد پیش از آن که مشاجره به طور کامل از کنترل خارج شود.
▪ شیوه ترمیم یک مشاجره به این شرح است:
ـ موضوع بحث را با یک موضوع کاملاً بی ربط عوض کنید.
ـ از طنز استفاده کنید.
ـ طرف مقابل را با یک جمله که نشان دهنده اهمیت دادن به اوست، متوجه کنید؛ مثلا من می دانم این مسئله برای تو سخت است و به این ترتیب او را متوجه این نکته کنید که هر دوی شما در این مورد وضع مشابه دارید. مثلاً بگویید این مشکل هر دوی ماست.
ـ از مشاجره عقب بکشید. در زندگی زناشویی گاهی شما باید کوتاه بیایید تا برنده شوید.
ـ اهمیت دادن و قدردانی از احساسات همسر بسیار مؤثر است؛ مثلاً من می خواهم از تو تشکر کنم.
ـ اگر یک مشاجره خیلی به بن بست رسید، ۲۰ دقیقه به خود فرصت دهید و پس از این که هر دو خونسردی خود را به دست آوردید، دوباره گفتگو کنید.
ـ بر نیمه روشن تمرکز کنید
▪ نکته آخر
یک ازدواج خوب باید شامل منبع غنی ای از موجهای مثبت باشد. در بانک احساسات خود بیشتر پس انداز کنید تا وزن نکات مثبت زندگی از منفی های آن بیشتر شود. از ازدواج باید مراقبت کرد و به آن اهمیت داد تا محکم و پر معنا بماند؛؛؛

� درS� �����@���ی نظیر است.
زن و مرد باید به رغم تفاوت های فردی خود که حاصل عوامل ارثی، محیطی و رشد در طول زمان است یکدیگر را درک کنند، زبان یکدیگر را بفهمند، تفاوت در سلیقه ها را بشناسد و یکدیگر را آنگونه که هستند بپذیرند. پس هر دختر و پسری که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند باید با تکیه بر توان عقلی و قدرت اندیشیدن خود معیارهای اصولی همانندی را در نظر بگیرند و با توجه به نقاط مشترک و تشابه بیشتر، همسر خویش را برگزینند، با او پیمان ازدواج ببندند و برای یک زندگی سازنده، شاد و سعادتمند بر خداوند توکل کنند. اساس حفظ روابط در زندگی زناشوئی و خانوادگی، پیروی از ارزش های اخلاقی است و نه صرفا اتکا به امتیازات و حقوقی که قانون برای مرد و زن یا فرزندان در نظر گرفته است.
بحرانی که در جوامع امروز زندگی زناشوئی، کیان خانواده و حتی جوامع را تهدید می کند، عمدتا معلول فقدان اخلاق و ارزش های اخلاقی است. از جلوه های تفاهم در خانواده و زندگی زناشوئی، روحیه گذشت و عفو، شکیبایی و بردباری، صمیمیت و صداقت، حسن خلق و پذیرش، تکریم و تواضع، محبت و روابط مطلوب و سازنده زن و مرد است

یرل�`��)�����۱ ) هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند. ( ضرب المثل اسکاتلندی)
۵۲ ) با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن . ( ضرب المثل آلمانی )
۵۳ ) تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی . ( شارل بودلر )
۵۴ ) دوام ازدواج یک قسمت روی محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا . ( ضرب المثل اسکاتلندی )
۵۵ ) ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. ( مثل سانسکریت )
۵۶) زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند . (ضرب المثل آلمانی )
۵۷ ) ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. ( مارک تواین )
۵۸ ) ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی . (ولتر )
۶۰) تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر کنی. ( شارل بودلر

شش فرمان طلایی برای ازدواج

تفاهم، عبارت است از همدیگر را فهمیدن و درک کردن. در زندگی برای نیل به تفاهم، باید عوامل و شرایطی مهیا باشد که قبل از ازدواج، زن و مرد با توجه به عنایت کافی به آنها زمینه تفاهم هر چه بیشتر را در زندگی فراهم آورند. پس دختر و پسر در آستانه ازدواج برای نیل به توافق و تفاهم در ازدواج باید دارای شرایطی برای ازدواج باشند. 

۱) ایمان و اعتقادات مذهبی:
زن و مرد یک عمر شریک هم در زندگی هستند و اکثر اوقات را با هم می گذرانند، پس تحت تاثیر عقاید، افکار، رفتار و اخلاق یکدیگر قرار خواهند گرفت. بدون تردید مرد یا زن معتقد و دیندار نه تنها همسر خود را به دینداری، تقوا و عمل صالح تشویق می کند، بلکه می تواند فضای خانواده را به محیطی امن و دور از گناه تبدیل کند. علاوه بر این همسر با ایمان و با تقوا از هر جهت قابل اعتماد و برای تربیت فرزندان شایسته تر است.
۲) تحصیلات:
تشابه تحصیلی، یکی از عوامل مهم در ایجاد تفاهم بین زن و مرد است، ضمن آنکه علم و دانش به خودی خود یک مزیت و کمال مطلوب برای انسان محسوب می شود. زن و مردی که یکدیگر را بهتر درک کنند، بیشتر قادر خواهند بود با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و طبیعتا وظایف و مسوولیت های خویش را بهتر انجام می دهند و در تعلیم و تربیت فرزندان خویش از تفاهم و توافق بیشتری برخوردارند. هرچند که تحصیلات به خودی خود نمی تواند عقل و درایت کافی را در زندگی تضمین کند، ولی به هر حال تشابه در سواد و تحصیلات زن و مرد، عامل موثری در تفاهم بین آن دو به حساب می آید.
۳) سن:
تناسب سن، میان زن و مرد، آن دو را از نظر نیازها و علایق به هم نزدیک تر می کند و طبیعتا در چنین شرایطی توقعات و انتظاراتشان از یکدیگر واقع بینانه تر خواهد بود. در مورد تناسب سنی، معمولا توصیه می شود که زن حدود دو تا چهار سال از مرد کوچک تر باشد. کارشناس خانواده برای دختران سنین ۲۲ ـ ۲۰ سال و برای پسران ۲۶ـ۲۴ سال را توصیه می کنند. به هر حال باید توصیه کردکه رشد عقلی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی الزاما با سن تقویمی و شناسنامه ای هماهنگ نیست. به همین جهت نیز تناسب در سن را نباید یک شرط الزامی برای تفاهم بین زن و مرد در نظر گرفت، مشروط بر آنکه عوامل دیگری که از ویژگی های یک فرد رشد یافته است، مورد توجه قرار گیرد.
۴) زمینه های تربیتی و فرهنگی خانواده:
تحقیقات نشان می دهد که یکی از مهمترین عوامل در ایجاد تفاهم بین دختر و پسر، تشابه در زمینه های تربیتی و فرهنگی خانواده های آن دو است. رفتار، اکتسابی است و خانواده همیشه مهمترین و مستحکم ترین نهاد تربیتی فرد است.
بسیاری از عادات، سلوک، رفتار و اخلاق فرد حتی آداب غذاخوردن، معاشرت، حرف زدن و بسیاری از ارزش های فرد در زندگی، در بستر خانواده آموخته می شود. بنابراین تشابه در وضعیت تربیتی و فرهنگی خانواده دختر و پسر، از اهمیت والایی برخوردار است و نبود تشابه یا تضاد در شیوه های تربیتی در دو خانواده، می تواند منشأ بسیاری از اختلافات و درگیری های زن و مرد در زندگی زناشویی شود. در بین عوامل موثر در طلاق، اختلاف و تفاوت در زمینه های فرهنگی و تربیتی خانواده زن و مرد، از فراوانی بالایی برخوردار بوده است.
۵) وضعیت اقتصادی - اجتماعی خانواده:
کارشناسان خانواده توصیه می کنند که خانواده دختر و پسر از نظر طبقه و وضع اقتصادی ـ اجتماعی مشابه باشند تا سازگاری بیشتری را در کنار هم تجربه کنند. لکن این مسئله عمومیت ندارد و هستند افرادی که با وجود تفاوت در طبقه اجتماعی و ثروت و دارایی در کنار هم زندگی سعادتمندی را می گذرانند. بنابراین آنچه برای سازگاری زن و مرد مهمتر و موثرتر است کمالاتی از قبیل ایمان و تقوا، اخلاق و رفتار نیک، هوش، درایت، تربیت و اصالت خانوادگی است.
۶) تناسب و تفاهم به جای تطابق و تشابه:
زن و مرد از نظر عواطف، احساسات، سلیقه و رفتار نمی توانند به یک وحدت دست یابند و تطابق و یکی بودن مطرح نیست، بلکه مراد توافق کلی زن و مرد در مسائل مختلف زندگی است که زیربنای آن تفکر و اندیشه است. هیچ دو نفری صددرصد مثل هم نیستند و هیچ دختر یا پسری با فتوکپی خویش ازدواج نمی کند، لکن هر اندازه نقاط مشترک و تشابه بین دختر و پسر باشد احتمال بهتر زیستن و سازگاری آنان بیشتر خواهد بود.
درعین حال که زندگی های زناشوئی نیز همانند افراد با یکدیگر متفاوت است و زندگی هر زن و مرد بی همانند و در نوع خود بی نظیر است.
زن و مرد باید به رغم تفاوت های فردی خود که حاصل عوامل ارثی، محیطی و رشد در طول زمان است یکدیگر را درک کنند، زبان یکدیگر را بفهمند، تفاوت در سلیقه ها را بشناسد و یکدیگر را آنگونه که هستند بپذیرند. پس هر دختر و پسری که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند باید با تکیه بر توان عقلی و قدرت اندیشیدن خود معیارهای اصولی همانندی را در نظر بگیرند و با توجه به نقاط مشترک و تشابه بیشتر، همسر خویش را برگزینند، با او پیمان ازدواج ببندند و برای یک زندگی سازنده، شاد و سعادتمند بر خداوند توکل کنند. اساس حفظ روابط در زندگی زناشوئی و خانوادگی، پیروی از ارزش های اخلاقی است و نه صرفا اتکا به امتیازات و حقوقی که قانون برای مرد و زن یا فرزندان در نظر گرفته است.
بحرانی که در جوامع امروز زندگی زناشوئی، کیان خانواده و حتی جوامع را تهدید می کند، عمدتا معلول فقدان اخلاق و ارزش های اخلاقی است. از جلوه های تفاهم در خانواده و زندگی زناشوئی، روحیه گذشت و عفو، شکیبایی و بردباری، صمیمیت و صداقت، حسن خلق و پذیرش، تکریم و تواضع، محبت و روابط مطلوب و سازنده زن و مرد است

یرل�`��)�����۱ ) هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند. ( ضرب المثل اسکاتلندی)
۵۲ ) با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن . ( ضرب المثل آلمانی )
۵۳ ) تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی . ( شارل بودلر )
۵۴ ) دوام ازدواج یک قسمت روی محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا . ( ضرب المثل اسکاتلندی )
۵۵ ) ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. ( مثل سانسکریت )
۵۶) زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند . (ضرب المثل آلمانی )
۵۷ ) ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. ( مارک تواین )
۵۸ ) ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی . (ولتر )
۶۰) تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر کنی. ( شارل بودلر

شصت نکته شیرین درباره ی ازدواج

درباره ازدواج بسیار گفته و شنیده ایم. اما مطالبی که در زیر می آید شاید برای شما تازگی داشته باشد. 

از میان ضرب المثل های ملل مختلف و همین طور سخنان شخصیت های بزرگ جهان پیرامون ازدواج شصت مورد را انتخاب کرده ایم. بسیاری از این حرف ها جنبه شوخی و مزاح دارد اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد! همین طور قسمت دیگری از این گفته ها می تواند برای عده ای حکم کلید راهنما را داشته باشد.
۱) هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی)
۲) مردی که به خاطر \" پول \" زن می گیرد، به نوکری می رود. ( ضرب المثل فرانسوی )
۳) لیاقت داماد ، به قدرت بازوی اوست . ( ضرب المثل چینی )
۴) زنی سعادتمند است که مطیع \" شوهر\" باشد. ( ضرب المثل یونانی )
۵) زن عاقل با داماد \" بی پول \" خوب می سازد. ( ضرب المثل انگلیسی )
۶) زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی )
۷) زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی می کنند. ( ضرب المثل آلمانی )
۸) داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی )
۹) دختر عاقل ، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. ( ضرب المثل ایتالیایی)
۱۰)داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای .( ضرب المثل فرانسوی )
۱۱) دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. ( ضرب المثل ایتالیایی )
۱۲) در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن . ( ضرب المثل آذربایجانی )
۱۳)برا ی یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی . ( ضرب المثل چینی )
۱۴) تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن . ( ضرب المثل چینی )
۱۵) اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. ( ضرب المثل اسپانیایی)
۱۶) اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار . ( ضرب المثل ترکی )
۱۷) ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)
۱۸)ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. ( ضرب المثل اسپانیایی )
۱۹) ازدواج ، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است . ( ضرب المثل فرانسوی )
۲۰) ازدواج کردن وازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است . ( سقراط )
۲۱) ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. ( بورنز )
۲۲) ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. ( رولاند )
۲۳)ازدواج همیشه به عشق پایان داده است . ( ناپلئون )
۲۴) اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است . ( محمد حجازی)
۲۵) انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست ، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم . ( خانم پرل باک )
۲۶) با زنی ازدواج کنید که اگر \" مرد \" بود ، بهترین دوست شما می شد . ( بردون)
۲۷) با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید . ( سونی اسمارت)
۲۸) برای یک زندگی سعادتمندانه ، مرد باید \" کر \" باشد و زن \" لال \" . ( سروانتس )
۲۹) ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ \" شجاعت \" می خواهد. ( کریستین )
۳۰) تا یک سال بعد از ازدواج ، مرد و زن زشتی های یکدیگر را نمی بینند. ( اسمایلز )
۳۱) پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. ( فرانکلین )
۳۲) خانه بدون زن ، گورستان است . ( بالزاک )
۳۳) تنها علاج عشق ، ازدواج است . ( آرت بوخوالد)
۳۴)ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند ، اگر خوب گرفت هر دو \" زنده \" می شوند و اگر \" بد \" شد هر دو می میرند. ( سعید نفیسی )
۳۵)ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! ( تن )
۳۶)شوهر \" مغز\" خانه است و زن \" قلب \" آن . ( سیریوس)
۳۷) عشق ، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق . ( بالزاک )
۳۸) قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم . ( لرد لوچستر)
۳۹) مردانی که می کوشند زن ها را درک کنند ، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج کنند. ( بن بیکر)
۴۰) با ازدواج ، مرد روی گذشته اش خط می کشد و زن روی آینده اش . ( سینکالویس)
۴۱) خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید . ( پاستور )
۴۲) ازدواج کنید، به هر وسیله ای که می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. ( سقراط)
۴۳) قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن . ( یکی از دانشمندان لهستانی )
۴۴) مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. ( کارول بیکر)
۴۵) من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . ( آگاتا کریستی)
۴۶) هر چه متأهلان بیشتر شوند ، جنایت ها کمتر خواهد شد. ( ولتر)
۴۷) هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند . ( جانسون )
۴۸) زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد ، اما نمی تواند مردی را که شنونده خوبی نیست ، تحمل کند. ( کینهابارد)
۴۹) اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند. ( شاو)
۵۰) وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی ، مهمان هایت را یک شب خوشحال می کنی و خودت را عمری ناراحت ! ( روزنامه نگار ایرلندی )
۵۱ ) هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند. ( ضرب المثل اسکاتلندی)
۵۲ ) با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن . ( ضرب المثل آلمانی )
۵۳ ) تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی . ( شارل بودلر )
۵۴ ) دوام ازدواج یک قسمت روی محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا . ( ضرب المثل اسکاتلندی )
۵۵ ) ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. ( مثل سانسکریت )
۵۶) زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند . (ضرب المثل آلمانی )
۵۷ ) ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. ( مارک تواین )
۵۸ ) ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی . (ولتر )
۶۰) تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر کنی. ( شارل بودلر

چی بگیم تو خواستگاری

قبل از تصمیم قطعی ، یک یا چند جلسه را حتماً جهت صحبت و گفتگو با طرف مقابلتان بگذارید ، این کار را حتماً انجام دهید، چون اطلاعات زیادی را به دست خواهید آورد و همچنین حرفها و نظرات خود را بیان خواهید کرد . اما در جلسهٔ گفتگو از چه مسائلی صحبت می کنید ؟

جلسهٔ گفتگو جای دل دادن و دل سپردن نیست ، بلکه جایی است که بایستی« قول سدید» داشته باشید ، حتماً می پرسید قول سدید یعنی چه ؟قول سدید حداقل چهار ویژگی در کلام و کلمات دارد و یک ویژگی هم در لحن بیان دارد . شفافیت ، مستدل بودن ، و واقعیت داشتن از خصوصیات کلام و قاطعیت در لحن کلام ، عناصر تشکیل دهندهٔ قول سدید هستند .
● شفافیت :
کلمات گر چه هر کدام کاربردهای متفاوتی دارند، اما هر کدام بار معنایی و احساسی متفاوت از هم را در درون خود دارند، افراد ذهن خوان و قلب بین نیستند تا بدانند که در درون ما چه می گذرد . ما در پشت پردهٔ کلمات قرار داریم ، آنها کلمات را می بینند نه ما را و غالباً کلمات را تجزیه و تحلیل می کنند نه نیتهای درونی ما . بنابراین به هنگام گفتگو از هر گونه کلی گویی ، پراکنده گویی ، ابهام گویی اجتناب کنید .
● مستدل بودن :
مطالبتان را با دلایل منطقی و محکمه پسند بیان کنید ، اگر آرزویی ، برنامه ای ، هدفی و خواسته ای را دارید دلایل خودتان را کاملاً بیان کنید ، مستدل و منطقی صحبت کردن دیگران را نیز به فکر فرو می برد تا بیشتر در مورد حرفهای شما فکر کنند ، اگر خواسته های منطقی دارید با منطق آنها را بیان کنید تا تصور نشود که شما خیلی متوقع هستید.
● واقعیت داشتن :
به هنگام گفتگو از واقعیتها بگوئید ، از آمال و آرزوها و توهمات بی اساس و خیالی دوری کنید،خیالبافی هایتان راکناربگذاریدو ازمسائل ملموس درزندگی صحبت کنید، همان هایی که وقتی می خواهید زندگی را شروع کنید، وجود آنها را بیشتر از تمامی خیال هایتان حس خواهید کرد .
● اهمیت داشتن :
از مسائل مهم صحبت کنید ، از همهٔ آنچه که در یک زندگی اهمیت زیادی دارند صحبت به میان آورید ، وقت خود را صرف مسائل پوچ و بی اهمیت نکنید ، بچه گانه صحبت نکنید ، صحبت از اینکه چه رنگی را دوست دارید ، چه غذایی را دوست دارید بی اهمیت است . این حرفهای کودکانه را کنار بگذارید و به مسائلی بپردازید که نشانهٔ رشد فکری و روحی و بلوغ شما باشد.
● قاطعیت :
اگر بحث تشکیل یک زندگی است ، پس لازم است که قاطع باشید . هر گونه مسامحه ، سهل انگاری ممکن است فرجام ناخوشایندی را به همراه داشته باشد . اگر برای آینده خود برنامه هایی دارید لازم است همه آنها را به هنگام گفتگو به روشنی هر چه تمام بر زبان آورید. درباره تمامی مسائل وضعیت فکری و روحی ، وضعیت اقتصادی ، سبک زندگی ، برنامه های آینده ، اعتقادات و … بحث و تبادل نظر کنید ، نگذارید مسئله ای مبهم بماند ، اگر در مورد مسئله ای بحث کردید و به اختلاف رسیدید تا تکلیف آن را مشخص نکردید ، آن را رها نکنید . در هنگام صحبت ، خود را همانگونه که هستید عرضه دارید و همین دقت را در مورد طرف مقابلتان به کار ببرید.
هنگام تنظیم قرار داد ازدواج ، همه در خواستهای قلبی خود را که بالندگی و رشد و استقلال فردی را تضمین می نماید با طرف دیگر در میان بگذارید و در صورت توافق آن را امضاء نمائید ، باید خاطر نشان سازیم که انتظارات و توقعات شما از ازدواج باید کاملاً منطقی و معقول باشد( ۲).
آدم کم رو گرسنه از سر سفره بلند می شود .
یادتان باشد به هنگام انتخاب همسر حجب و حیای نامعقول را کنار بگذارید چرا که باعث محرومیت و ایجاد دردسر در زندگی می شود ، به هنگام تصمیم گیری ، تنها خودتان تصمیم بگیرید و به خاطر دیگران خود را در آتش بیندازید

چه خانمهایی را نباید به عنوان همسر خود برگزینیم

در این مقاله می‌خواهیم شما را با خانمهایی آشنا کنیم که شاید در ظاهر مجذوب و ایده ال باشند اما به هیچ وجه ازدواج با آنان را به آقایان محترم پیشنهاد نمی کنیم.

۱) خانم‌های فمینیست
این دست از خانم‌ها تصور می‌کنند که تمام ناخوشی‌های زندگی از مردها نشئت می‌گیرد. آنها تصور می‌کنند که وجود خانم‌ها، فرشته وار است و می‌توانند تمام دنیا را عوض کنند، البته فقط در صورتیکه معضل "مردسالاری" از جلوی پای آنها برداشته شود. رفتار این مدل خانم‌ها با آقایون اصلا مناسب و قابل قبول نمی باشد." بهتر است در هر شرایطی از آنها دوری کنید.
۲) خانم‌های پولکی
خیلی ساده و راحت بگوییم آنها تنها به خاطر پول با شما ازدواج می‌کنند و از آقایون انتظار دارند که تمام هزینه‌های غیر ضروری زندگی آنها را برآورده سازند، او هیچ چیز نیست جز یک انسان مادی. فکر می‌کند که تمام وجودش از طلا درست شده است. او فقط به فکر بر آورده کردن نیازهای خودش است و برای دیگران هیچ اهمیتی قائل نیست. و بهتر است که حواس خود را جمع کنید، چراکه عده بسیاری از دخترهای جوان جزء این گروه قرار دارند.
خانم‌های مغرور افراد نا مطبوعی هستند که به دیگران با چشم حقارت نگاه می‌کنند و فقط به خودشان اهمیت می‌دهند و اصلا مهم نیست که قلب دیگران را بشکنند و آنها را آزرده خاطر سازند. او می‌خواهد که همیشه مرکز توجه قرار گیرد و هر کاری که می‌خواهد، انجام دهد و هر کجا که می‌خواهد، برود.
۳) خانم‌های رمانتیک
این نوع خانم‌ها زندگی خود را بر طبق فیلم‌های عاشقانه و کتاب‌های رمان سپری می‌کنند. و در عین حال در انتظار شاهزاده ای هستند که با اسب سفیدش از میان آسمان به زمین فرود آید و او را سوار بر اسب سفیدش کرده ، به جایی ببرد که هیچ مشکلی وجود نداشته باشد، تا بتوانند به خوبی زندگی کنند. آنها دخترهایی هستند که توسط پدر و مادرها و خانواده‌هایشان نازپرورده بار آمده اند و چیزی از واقعیات زندگی نمی دانند. او انتظار دارد کسی تمام مدت از او مراقبت و نگهداری کند، تا مبادا او خواب بدی ببیند و بترسد. فرار کنید!
۴) خانم‌های بدگمان
این خانم‌ها تمام خصوصیات منفی افراد رمانتیک را با خود به همراه دارند. و همیشه جزء "زخم خوردگان" اجتماعند. افراد احساساتی که از ازدواج گذشته خود شکست خورده و به طور ناخودآگاه از ازدواج مجدد واهمه دارند. ارتباط شما با این افراد به جایی راه نمی برد، چرا که آنها در ابتدا علاقه فراوانی از خود نسبت به شما نشان می‌دهند، اما پس از چندی اثری از آن باقی نخواهد ماند. شما همیشه در رابطه خود با او سردر گم هستید. تنها چیزی که تحویل شما می‌دهد یک مشت معذرت خواهی بیهوده است. هیچ وقت به اندازه کافی برای شما زمان ندارد؛ پس بهتر است با چنین زنی ازدواج نکنید.
۵) خانم‌های عصبانی
مثل خانم‌های فمینیست خانم‌های عصبانی نیز دل خوشی از مردها ندارند. آنها به مردها اهانت می‌کنند، و می‌توانند بدی‌ها و خطاهای تمام مردان را به سادگی به خاطر بیاورند. برای خانم عصبانی چیزی به عنوان "مرد خوب" وجود ندارد. خون آنها از دست مردها به جوش می‌آید و در هر لحظه می‌توانند مانند یک کوه آتشفشان منفجر شوند. ازدواج با این نوع خانم‌ها مساوی است با ورود به تراژدی و داد و فریاد ، پس بهتر است عقب بایستید!
۶) خانم‌های نامطمئن
در نگاه اول چنین خانم‌هایی خیلی خوب جلوه می‌کنند؛ با شما به مهربانی رفتار می‌کنند و خوش مشرب هستند. اما چیزی نمی گذرد که ترس‌های درونی آنها پدیدار می‌شوند. روزی چند مرتبه به شما تلفن میزند. او می‌خواهد مطمئن شود که به اندازه کافی جذاب و پذیرفتنی است؛ او محتاج و نیازمند است و همواره با این ترس زندگی می‌کند که مبادا در نظر همسرش مثبت نباشند.
۷) خانم‌های مغرور
اخلاق این خانم‌ها واقعا عجیب و غریب است. آنها افراد نا مطبوعی هستند که به دیگران با چشم حقارت نگاه می‌کنند و فقط به خودشان اهمیت می‌دهند و اصلا مهم نیست که قلب دیگران را بشکنند و آنها را آزرده خاطر سازند. او می‌خواهد که همیشه مرکز توجه قرار گیرد و هر کاری که می‌خواهد، انجام دهد و هر کجا که می‌خواهد، برود. او خود خواه و خود محور است. شیفته خودش می‌باشد و به عنوان "دختر کوچولوی بابایی" بزرگ شده، و انتظار همان توجهات را از شما دارد. بیشتر آنها به فکر پول و مال و منال نیز هستند. درست مثل خانم‌های پولکی. آنها معمولا خوش قیافه و خوش لباس هستند و به راحتی با اخمی که در چهره دارند قابل شناسایی می‌باشند. لذا باید تا آنجا که می‌توانید خود را از آنها دور نگاه دارید.
۸) خانم‌های قدرت طلب
آنها انسان‌هایی هستند که می‌خواهند قدرت کنترل تمام امور زندگی شما را به دست گیرند. آنها به شما می‌گویند چه لباسی بپوشید، کجا بروید، با چه کسی صحبت کنید، و خلاصه همه چیز... و اگر بخواهید در مقابل عقاید آنها از خود مقاومت نشان دهید، اخم‌هایشان در هم فرو می‌رود، و چاره دیگری جز سر فرود آوردن در مقابل خواست‌هایشان را برایتان باقی نخواهند گذاشت.
▪ ما به شما اخطار دادیم!
اینها بدترین نمونه‌ها بودند. مطمئنا خانم‌های خوبی هم هستند. اما بهتر است که همیشه مراقب خانم‌هایی که در لیست بالا به شما معرفی کردیم باشید

چطور بهترین شریک زندگی را برای خود انتخاب کنیم

خیلی از شما به دنبال عشق حقیقی هستید. خیـلی هـای دیـگرتان هم فکر میکنید که عشق واقعی خود را پـیدا کـرده اید. امـا خیـلی هـا هم هستنـد کـه در رابـطه هایی به سر می برند که چندان برایشان خوب نیسـت اما فکر میکنند هر عشقی بهتر از بی عشق بودن است.

اگر عشق حقیقی خود را پیدا نکـرده ایـد، یا اگر در ایـن بـاره مطـمئن نیستیـد، دراین مقاله می خواهیم به شما کمک کنیم که چطور آن شریک زندگی خاص و ویژه را از آنِ خود کنید.
و اگر به خاطر ترس از تنهایی در یک رابطه بد مانده اید، باید بدانید که چیزهای بدتر از تنهایی هم وجود دارد، مثل از دست دادن احترام خود، از دست دادن اعتماد به نفس، و ارزشمندی خود. وقتی این سه چیز را از دست بدهید، در خطر از دست دادن میل و خلاقیت لازم برای درک اهداف زندگی، کنار از رسیدن به آنها، خواهید بود.
● کشش جنسی احمقانه عشق واقعی نیست
خیلی از آهنگ ها، فیلم ها، کتاب ها تصویری تحریف شده از عشق حقیقی نشان می دهند. آنها شما را مجاب می کنند که باور کنید می توانید در نگاه اول عاشق شوید، قلبتان عاشقانه بتپد، کف دستانتان عرق کند، و همه فکر و ذکرتان مملو از فردی شود که ناگهان دلتان را دزدیده است. درست است، این اتفاق می افتد. اما عشق واقعی نیست. این فقط یک کشش جنسی احمقانه که ممکن است نسبت به هر کسی که فرومون ها را در مغزتان فعال کند پیدا کنید.
فرومون ها وقتی بدن ما در بدن فرد دیگری وجود یک
DNA خاص را کشف می کند، تولید می شوند. بدن ما این DNA را در بدن شخصی دیگر از بوی او کشف می کند. اما کشش احمقانه جنسی که به واسطه این فرومون ها پدید می آید، فقط نشاندهنده یک چیز می تواند باشد: این دو نفر که چنین اتفاقی را تجربه می کنند می توانند از نظر زنتیکی جفت خوبی برای هم باشند، یعنی ترکیب DNA آنها یک نوزاد سالم تولید خواهد کرد. آنچه که فرومون ها به آن توجهی ندارند این است که آیا این دو نفر از نظر شخصیتی هم جفت خوبی برای هم هستند یااینکه می توانند همدیگر را عاشق کنند یا نه.
یک مشکل بزرگ کشش احمقانه جنسی این است که این کشش معمولاً شما را مجبور به انجام کارهایی می کند که قبلاً اصلاً فکر انجام دادن آن را هم نمی کردید. این کشش باعث می شود کارهای خجالت آوری انجام دهید. دروغ، فریب، دزدی یا حتی کشتن دیگران یا خودتان. این کشش احمقانه جنسی بود که باعث شد رومئو و ژولیت وقتی فهمیدند که دیگر نمی توانند به این عشق مسموم خود ادامه دهند، خود را کشته و به زندگی خود پایان دهند.
یکی دیگر از مشکلات کشش احمقانه جنسی این است که بادوام و ماندگار نیست. اما گاهی اوقات این روابط پرآشوب چندین سال به طول می انجامد، خیلی پس ازاینکه این کشش جنسی دیگر مرده و از بین رفته است. شاید این زوج ها به عبث امیدوارند که یک روز شعله عشقشان دوباره زبانه کشد. یا شاید هم تصور می کنند سرنوشت این بوده که چون بهترین هوس و بزرگترین درد را باهم تجربه کرده اند باید با هم بمانند.
اما عشق حقیقی بدون هیچگونه کشش جنسی احمقانه ایجاد می شود. اما، حتی بالاترین کشش جنسی هم اگر بدون عشق واقعی باشد، بی فرجام خواهد بود. تصور من این است که برای برنده شدن در این مسابقه، باید به دنبال ترکیب این کشش جنسی و عشق حقیقی باشید که شانس زیادی می خواهد. اما من که تابه حال به چنین موردی در زندگی حقیقی برخورد نکرده ام و فقط در فیلم ها و آهنگ ها در مورد آن دیده و شنیده ام.
● حس مسئولیت و حمایت نشانه عشق واقعی است
اگر کشش جنسی عشق واقعی نباشد، پس عشق واقعی چیست؟ یکی از نشانه های عشق واقعی میل به حمایت و نگهداری از فرد مقابل، شاد کردن و کمک به موفقیت اوست. این با کشش جنسی که فقط به دنبال مجبور کردن فرد مقابل به ایجاد حس لذت و رضایت در شماست، خیلی فرق دارد. وقتی شما واقعا و حقیقتاً کسی را دوست داشته باشید، به هیچ وجه او را مجبور نخواهید کرد که دوستتان داشته باشد.
البته، دوست دارید که آنها هم شما را دوست داشته باشند اما اگر آنها کس دیگری را بخواهند، شما او را رها می کنید چون دوست دارید که همیشه شاد و خوشبخت باشند. شما از تصمیمات مهم آنها در زندگی حمایت می کنید حتی اگر با آنها هم عقیده نباشید.
اما اگر فقط این بود، باید ما با همه دوستان نزدیکمان عشق حقیقی داشته باشیم. به همین دلیل می گویم به کمی کشش هم نیاز است. الیبته این کشش شباهتی به کشش جنسی که گفتیم ندارد اما برای شروع یک رابطه عاشقانه و رمانتیک کافی است. قلبتان از سینه بیرون نمی زند اما همراهی با این فرد به شما آرامش می دهد. وقتی با او هستید زمان خیلی خوب و خوشایند برایتان می گذرد و گاهی اوقات خیلی هم با هم خوش می گذرانید.
هرچه شما دو نفر همدیگر را بیشتر بشناسید، حس مسئولیت و حمایت طرف مقابلتان برای شما بیشتر می شود. در این صورت، اگر این احساس دوطرفه باشد، شما دو نفر می توانید تدریجاً یک عشق بسیار عمیق و غنی پرورش دهید که بسیار لذت بخش تر و رمانتیک تر از هر کشش جنسی است.
افراد متفاوت و مخالف با شما ممکن است شما را به خود جلب کنند اما یار و معشوق حقیقی شما نیستند
یار و معشوق حقیقی کسی است که عشق واقعی شما و بهترین دوستتان است. اگر به دنبال معشوق حقیقی خود هستید، نباید کسی را انتخاب کنید که خیلی از شما متفاوت باشد. یک ضرب المثل است که می گوید، افراد متضاد همدیگر را جذب می کنند اما با هم ازدواج نمی کنند. متاسفانه خیلی از این متضادها با هم ازدواج می کنند و آخرسر می فهمند که زندگی زناشویی بسیار بدی دارند.
گرچه یعضی از زوج ها به مرور زمان یاد می گیرند که تفاوت های همدیگر را تحمل کنند، اما وقتی با کسی زندگی کنید که علایق، ارزش ها، مشغولیات و سرگرمی های مشترکی داشته باشید و از چیزهای مشترکی لذت ببرید، زندگی بسیار لذتبخش تر خواهد بود. فقط در این حال است که شریک زندگیتان همان معشوق واقعی و حقیقیتان خواهد بود.
هیجان اولیه تفاوت های زیاد، سرانجام وقتی ماه ها تبدیل به سال ها می شوند رنگ و بوی خود را از دست می دهد و شما مدام به این فکر خواهید کرد که چه می شد اگر طرف مقابلتان حرف شما را درک می کرد یا حداقل همیشه با حرف های شما مخالف نبود. درنتیجه هر چه زمان جلوتر می رود شما وقت کمتری را با هم سپری می کنید و آخر کار محبور می شوید یا از هم جدا شوید یا شما یا طرق مقابلتان از بیخ و بن عقاید و علایق خود را عوض کند.
وقتی آن احساسات خوب اولیه از بین می رود، شما دو نفر به خاطر وجود بچه یا کار یا عادت یا حرف مردم یا حتی ترس از اینکه شاید چیز بهتری به دست نیاورید هنوز هم کنار هم می مانید. اما هیچوقت برای شما دیر نیست. ماندن با کسی که دوستش ندارید، یا فکر می کنید معشوق واقعی شما نیست، شانس حداقل چهار نفر را برای خوشبختی از بین می برد: شما، همسرتان، و دو نفر دیگر در جهان که می توانند معشوق واقعی شما یا همسرتان باشند. تاثیرات منفی یک رابطه بد به اعضای خانواده شما، دوستانتان، همکارانتان، و اطرافیانتان منتقل می شود و همه باید از گلایه ها، دعواها، و جنجال های همیشگی شما در عذاب باشند.
● صبر و گذشت نشانه های عشق واقعی هستند
وقتی یک نفر واقعاً شما را دوست داشته باشد، صبر و گذشت زیادی را دربرابر بی دقتی ها یا رفتارهای زشت و بی ادبانه شما شنان خواهد داد. اما نباید از این قضیه سوء استفاده کنید. اگر چنین کاری کنید، یک نشانه مسلم از این است که شما واقعاً طرف مقابلتان را دوست ندارید. زوج هایی که واقعاً همدیگر را دوست داشته باشند وقتی می فهمند که احساسات طرف مقابلشان را جریحه دار کرده اند، واقعاً ناراحت و پشیمان می شوند.
هیچوقت عشقتان را فقط محض آزمایش کردن، آزمایش نکنید. ببینید وقتی جای آن طرف باشید واقعاً چه احساسی خواهید داشت؟ آیا او به نیازهای شما توجه دارد؟ شما چه؟ به نیازهای او توجه میکنید؟ آیا دادن ها و گرفتن ها در رابطه به یک میزان است یا همه چیز یک طرفه است؟ آیا اکثر اوقات به هم نگاه می کنید، همدیگر را ناز و نوازش می کنید یا به چشمان هم خیره می شوید؟
خودتان را در کنار همسرتان در ۲۰ سال آینده تجسم کنید. آیا آن تصویر قلبتان را مملو از ترس می کند یا از تصور آن لبخند می زنید؟ اگر همسرتان بیشتر از اینکه از شما انتقاد کند، شما را تحسین می کند مطمئناً از تجسم آن تصویر لبخند روی لبانتان می آید. هیچکس دوست ندارد با یک منتقد زندگی کند، حتی اگر روزی عاشق این فرد بوده باشید.
‌● دوستی به علاوه کشش جنسی بهترین نشانه عشق حقیقی است
عشق واقعی دوستی به اضافه کشش جنسی است. اگر شما از گذراندن هر لحظه از زندگیتان در کنار همسرتان لذت می برید، پس او بهترین دوست شماست. این نوع رابطه اعتماد به نفس و عزت نفس شما را بالا می برد و به شما برای رسیدن به بالاترین درجه کمال کمک می کند. درعوض، شما هم به طرف مقابلتان کمک می کنید که به این چیزها دست پیدا کند. وقتی هر دو شما عشق واقعی را احساس کنید، دیگر می توانید هر کاری را در کنار هم انجام دهید

چطور بهترین شریک زندگی را برای خود انتخاب کنیم

خیلی از شما به دنبال عشق حقیقی هستید. خیـلی هـای دیـگرتان هم فکر میکنید که عشق واقعی خود را پـیدا کـرده اید. امـا خیـلی هـا هم هستنـد کـه در رابـطه هایی به سر می برند که چندان برایشان خوب نیسـت اما فکر میکنند هر عشقی بهتر از بی عشق بودن است.

اگر عشق حقیقی خود را پیدا نکـرده ایـد، یا اگر در ایـن بـاره مطـمئن نیستیـد، دراین مقاله می خواهیم به شما کمک کنیم که چطور آن شریک زندگی خاص و ویژه را از آنِ خود کنید.
و اگر به خاطر ترس از تنهایی در یک رابطه بد مانده اید، باید بدانید که چیزهای بدتر از تنهایی هم وجود دارد، مثل از دست دادن احترام خود، از دست دادن اعتماد به نفس، و ارزشمندی خود. وقتی این سه چیز را از دست بدهید، در خطر از دست دادن میل و خلاقیت لازم برای درک اهداف زندگی، کنار از رسیدن به آنها، خواهید بود.
● کشش جنسی احمقانه عشق واقعی نیست
خیلی از آهنگ ها، فیلم ها، کتاب ها تصویری تحریف شده از عشق حقیقی نشان می دهند. آنها شما را مجاب می کنند که باور کنید می توانید در نگاه اول عاشق شوید، قلبتان عاشقانه بتپد، کف دستانتان عرق کند، و همه فکر و ذکرتان مملو از فردی شود که ناگهان دلتان را دزدیده است. درست است، این اتفاق می افتد. اما عشق واقعی نیست. این فقط یک کشش جنسی احمقانه که ممکن است نسبت به هر کسی که فرومون ها را در مغزتان فعال کند پیدا کنید.
فرومون ها وقتی بدن ما در بدن فرد دیگری وجود یک
DNA خاص را کشف می کند، تولید می شوند. بدن ما این DNA را در بدن شخصی دیگر از بوی او کشف می کند. اما کشش احمقانه جنسی که به واسطه این فرومون ها پدید می آید، فقط نشاندهنده یک چیز می تواند باشد: این دو نفر که چنین اتفاقی را تجربه می کنند می توانند از نظر زنتیکی جفت خوبی برای هم باشند، یعنی ترکیب DNA آنها یک نوزاد سالم تولید خواهد کرد. آنچه که فرومون ها به آن توجهی ندارند این است که آیا این دو نفر از نظر شخصیتی هم جفت خوبی برای هم هستند یااینکه می توانند همدیگر را عاشق کنند یا نه.
یک مشکل بزرگ کشش احمقانه جنسی این است که این کشش معمولاً شما را مجبور به انجام کارهایی می کند که قبلاً اصلاً فکر انجام دادن آن را هم نمی کردید. این کشش باعث می شود کارهای خجالت آوری انجام دهید. دروغ، فریب، دزدی یا حتی کشتن دیگران یا خودتان. این کشش احمقانه جنسی بود که باعث شد رومئو و ژولیت وقتی فهمیدند که دیگر نمی توانند به این عشق مسموم خود ادامه دهند، خود را کشته و به زندگی خود پایان دهند.
یکی دیگر از مشکلات کشش احمقانه جنسی این است که بادوام و ماندگار نیست. اما گاهی اوقات این روابط پرآشوب چندین سال به طول می انجامد، خیلی پس ازاینکه این کشش جنسی دیگر مرده و از بین رفته است. شاید این زوج ها به عبث امیدوارند که یک روز شعله عشقشان دوباره زبانه کشد. یا شاید هم تصور می کنند سرنوشت این بوده که چون بهترین هوس و بزرگترین درد را باهم تجربه کرده اند باید با هم بمانند.
اما عشق حقیقی بدون هیچگونه کشش جنسی احمقانه ایجاد می شود. اما، حتی بالاترین کشش جنسی هم اگر بدون عشق واقعی باشد، بی فرجام خواهد بود. تصور من این است که برای برنده شدن در این مسابقه، باید به دنبال ترکیب این کشش جنسی و عشق حقیقی باشید که شانس زیادی می خواهد. اما من که تابه حال به چنین موردی در زندگی حقیقی برخورد نکرده ام و فقط در فیلم ها و آهنگ ها در مورد آن دیده و شنیده ام.
● حس مسئولیت و حمایت نشانه عشق واقعی است
اگر کشش جنسی عشق واقعی نباشد، پس عشق واقعی چیست؟ یکی از نشانه های عشق واقعی میل به حمایت و نگهداری از فرد مقابل، شاد کردن و کمک به موفقیت اوست. این با کشش جنسی که فقط به دنبال مجبور کردن فرد مقابل به ایجاد حس لذت و رضایت در شماست، خیلی فرق دارد. وقتی شما واقعا و حقیقتاً کسی را دوست داشته باشید، به هیچ وجه او را مجبور نخواهید کرد که دوستتان داشته باشد.
البته، دوست دارید که آنها هم شما را دوست داشته باشند اما اگر آنها کس دیگری را بخواهند، شما او را رها می کنید چون دوست دارید که همیشه شاد و خوشبخت باشند. شما از تصمیمات مهم آنها در زندگی حمایت می کنید حتی اگر با آنها هم عقیده نباشید.
اما اگر فقط این بود، باید ما با همه دوستان نزدیکمان عشق حقیقی داشته باشیم. به همین دلیل می گویم به کمی کشش هم نیاز است. الیبته این کشش شباهتی به کشش جنسی که گفتیم ندارد اما برای شروع یک رابطه عاشقانه و رمانتیک کافی است. قلبتان از سینه بیرون نمی زند اما همراهی با این فرد به شما آرامش می دهد. وقتی با او هستید زمان خیلی خوب و خوشایند برایتان می گذرد و گاهی اوقات خیلی هم با هم خوش می گذرانید.
هرچه شما دو نفر همدیگر را بیشتر بشناسید، حس مسئولیت و حمایت طرف مقابلتان برای شما بیشتر می شود. در این صورت، اگر این احساس دوطرفه باشد، شما دو نفر می توانید تدریجاً یک عشق بسیار عمیق و غنی پرورش دهید که بسیار لذت بخش تر و رمانتیک تر از هر کشش جنسی است.
افراد متفاوت و مخالف با شما ممکن است شما را به خود جلب کنند اما یار و معشوق حقیقی شما نیستند
یار و معشوق حقیقی کسی است که عشق واقعی شما و بهترین دوستتان است. اگر به دنبال معشوق حقیقی خود هستید، نباید کسی را انتخاب کنید که خیلی از شما متفاوت باشد. یک ضرب المثل است که می گوید، افراد متضاد همدیگر را جذب می کنند اما با هم ازدواج نمی کنند. متاسفانه خیلی از این متضادها با هم ازدواج می کنند و آخرسر می فهمند که زندگی زناشویی بسیار بدی دارند.
گرچه یعضی از زوج ها به مرور زمان یاد می گیرند که تفاوت های همدیگر را تحمل کنند، اما وقتی با کسی زندگی کنید که علایق، ارزش ها، مشغولیات و سرگرمی های مشترکی داشته باشید و از چیزهای مشترکی لذت ببرید، زندگی بسیار لذتبخش تر خواهد بود. فقط در این حال است که شریک زندگیتان همان معشوق واقعی و حقیقیتان خواهد بود.
هیجان اولیه تفاوت های زیاد، سرانجام وقتی ماه ها تبدیل به سال ها می شوند رنگ و بوی خود را از دست می دهد و شما مدام به این فکر خواهید کرد که چه می شد اگر طرف مقابلتان حرف شما را درک می کرد یا حداقل همیشه با حرف های شما مخالف نبود. درنتیجه هر چه زمان جلوتر می رود شما وقت کمتری را با هم سپری می کنید و آخر کار محبور می شوید یا از هم جدا شوید یا شما یا طرق مقابلتان از بیخ و بن عقاید و علایق خود را عوض کند.
وقتی آن احساسات خوب اولیه از بین می رود، شما دو نفر به خاطر وجود بچه یا کار یا عادت یا حرف مردم یا حتی ترس از اینکه شاید چیز بهتری به دست نیاورید هنوز هم کنار هم می مانید. اما هیچوقت برای شما دیر نیست. ماندن با کسی که دوستش ندارید، یا فکر می کنید معشوق واقعی شما نیست، شانس حداقل چهار نفر را برای خوشبختی از بین می برد: شما، همسرتان، و دو نفر دیگر در جهان که می توانند معشوق واقعی شما یا همسرتان باشند. تاثیرات منفی یک رابطه بد به اعضای خانواده شما، دوستانتان، همکارانتان، و اطرافیانتان منتقل می شود و همه باید از گلایه ها، دعواها، و جنجال های همیشگی شما در عذاب باشند.
● صبر و گذشت نشانه های عشق واقعی هستند
وقتی یک نفر واقعاً شما را دوست داشته باشد، صبر و گذشت زیادی را دربرابر بی دقتی ها یا رفتارهای زشت و بی ادبانه شما شنان خواهد داد. اما نباید از این قضیه سوء استفاده کنید. اگر چنین کاری کنید، یک نشانه مسلم از این است که شما واقعاً طرف مقابلتان را دوست ندارید. زوج هایی که واقعاً همدیگر را دوست داشته باشند وقتی می فهمند که احساسات طرف مقابلشان را جریحه دار کرده اند، واقعاً ناراحت و پشیمان می شوند.
هیچوقت عشقتان را فقط محض آزمایش کردن، آزمایش نکنید. ببینید وقتی جای آن طرف باشید واقعاً چه احساسی خواهید داشت؟ آیا او به نیازهای شما توجه دارد؟ شما چه؟ به نیازهای او توجه میکنید؟ آیا دادن ها و گرفتن ها در رابطه به یک میزان است یا همه چیز یک طرفه است؟ آیا اکثر اوقات به هم نگاه می کنید، همدیگر را ناز و نوازش می کنید یا به چشمان هم خیره می شوید؟
خودتان را در کنار همسرتان در ۲۰ سال آینده تجسم کنید. آیا آن تصویر قلبتان را مملو از ترس می کند یا از تصور آن لبخند می زنید؟ اگر همسرتان بیشتر از اینکه از شما انتقاد کند، شما را تحسین می کند مطمئناً از تجسم آن تصویر لبخند روی لبانتان می آید. هیچکس دوست ندارد با یک منتقد زندگی کند، حتی اگر روزی عاشق این فرد بوده باشید.
‌● دوستی به علاوه کشش جنسی بهترین نشانه عشق حقیقی است
عشق واقعی دوستی به اضافه کشش جنسی است. اگر شما از گذراندن هر لحظه از زندگیتان در کنار همسرتان لذت می برید، پس او بهترین دوست شماست. این نوع رابطه اعتماد به نفس و عزت نفس شما را بالا می برد و به شما برای رسیدن به بالاترین درجه کمال کمک می کند. درعوض، شما هم به طرف مقابلتان کمک می کنید که به این چیزها دست پیدا کند. وقتی هر دو شما عشق واقعی را احساس کنید، دیگر می توانید هر کاری را در کنار هم انجام دهید

چگونگی انتخاب همسر

بسیاری از بحثهایی که در مورد ازدواج انجام گرفته سعی کرده به چگونگی انتخاب همسر بپردازد و کمتر تلاش بر این بوده که به چرایی آن نیز پاسخ داده شود. 

همیشه نیروهای ناشناخته ای در وجود ما بوده اند که در چرایی انتخاب ما مداخله کرده و ما از آنها بیخبر بودهایم چرا از رنگ بخصوصی خوشمان میآید و از یکدیگر متنفریم؟ چرا برخی از افراد برای ما جالبند و برخی دیگر احساس بدی در ما ایجاد میکنند؟
چرا فردی را برای همسری انتخاب میکنیم و در مورد افراد دیگر اصلاً فکر هم نمیکنیم؟ این نیروها همان نیازهای ما هستند که از کودکی در ما شکل میگیرند و در بزرگسالی در روابط ما با دیگران تأثیرگذار هستند. چگونگی شکلگیری این نیازها بحث دیگری است که نمیخواهیم در اینجا به آن بپردازیم. ولی مهم است بدانید چه نیازهایی شما را وادار به انتخاب فرد بخصوصی برای همسری میکند.
دو سطح از نیازها را میتوان در افراد به درجاتی مشخص کرد. در یک سطح نیازهایی قرار دارند که ما را از «تحقق خویشتن» وامیدارند من آنها را «نیازهای کاهنده» یا نزولی مینامم. دسته دیگر نیازهایی هستند که ما را به سمت تحقق خویشتن هدایت میکنند من آنها را «نیازهای بالارونده» یا سعودی مینامم.
● نیازهای کاهنده
همیشه ما را در سطحی نگه میدارد که برآورده شدن آنها به رضایت طولانی مدت در ما منجر نمیشود. این نیازها به طور فزاینده ای بر عزت نفس، اعتماد به نفس، خودپنداری ما اثر مخربی میگذارند و ما را از برآورده کردن آن نیازها سیر نمی سازد.
این نیازها به طور چشمگیری سراسر زندگی ما را تحت الشعاع خود قرار میدهد و موجبات نارضایتی دائمی ما را از محیط پیرامون، روابط با دیگران و زندگی فردی فراهم میآورد. به عنوان مثال نگاه کنید به نیاز مورد توجه بودن،چنین نیازی سبب میشود اغلب ما از دیگران بخواهیم که به ما توجه داشته باشند و نیازهای ما را برآورده سازند بدون اینکه ما نیز بخواهیم رفتار متقابلی داشته باشیم.
از آنجا که چنین توقعی به طور کامل برآورده نمیشود فرد همیشه از خود و روابطش با دیگران نالان است. در عین حال حتی اگر به طور کامل چنین نیازی برآورده شود هنوز فرد احساس تنش میکند.
سه خاصیت اساسی در نیازهای کاهنده وجود دارد: یکی اینکه فرد دارای چنین نیازهایی به سرعت میخواهد به نیاز خود پاسخ بگوید. دیگر اینکه پس از برآورده شدن نیازش نیز ابراز نارضایتی نسبت به خود و دیگران میکند. سوم اینکه این نیازها روابط بین فردی او را دچار اشکال میسازد و موجب میشود روابط پرتنشی را با دیگران تجربه کند.
● نیازهای بالارونده
برآورده کردن نیازهای بالارونده موجب ایجاد سطح مناسبی از رضایت از خویشتن میشود. توجه به این نیازها سبب ایجاد تعادل در روابط بین فردی میشود به گونه ای که در هر رابطه ای فرد هم به نیازهای خود توجه میکند و هم به نیازهای دیگران.
توجه به نیازهای افزاینده موجب تحقق خویشتن و رسیدن به آن چیزی میشود که فرد از خود انتظار دارد. این نیازها در افرادی به وجود می آید که سطح قابل قبولی از رضایتمندی از خویشتن در خود احساس کرده اند. معمولاً چنین افرادی دارای سطوح مطلوبی از عزت نفس بالا، نگرش مثبت نسبت به خود و اعتماد به نفس هستند.
در چنین شرایطی در افراد نیازهایی به وجود میآید که موجب تحقق خویشتن آنها میشود. این نیازها شامل، نیازهای فیزیولوژیک، توجه به خویشتن، نیاز به خودمختاری، نیاز به تفریح، نیاز به سازندگی، نیاز به پیوندجویی، نیاز به شناخت، نیاز به شهرت، نیاز به تحقق خویشتن و نیاز به معنویت است.
این نیازها همچنین میتواند خواص نیازهای کاهنده را نداشته باشد. یعنی افراد به تدریج به آنها پاسخ داده و از برآورده شدن آنها احساس خوبی داشته باشند، در صورت به تعویق افتادن آنها احساس تنش نکنند و موجب ایجاد روابط بین فردی سازنده ای شوند.
توجه به اینکه کدام دسته از نیازها موجب انتخاب همسر میشود حائز اهمیت است. از آنجایی که همه افراد در شرایطی براساس نیازهای کاهنده به درجاتی رفتار میکنند پس بنابراین به احتمال زیاد بسیاری از انتخابهای افراد براساس نیازهای کاهنده صورت میگیرد.
به عنوان مثال فردی که نیازهای افزاینده زیادتری دارد ممکن است در موقعیت انتخاب همسر نیاز کاهنده محبت و دلسوزی کردن، او را وادارد تا فردی را انتخاب کند که بسیار به محبت او نیازمند است و او فردی است که به توجه و تکیه گاه و کمک گرفتن نیاز دارد. این دو اگر چه همدیگر را کامل میکنند ولی نمیتوانند در آینده زندگی موفقی داشته باشند چرا که در این حالت فردی گیرنده و فردی دیگر دهنده است.
بعلاوه این دو نفر نمیتوانند همدیگر را درک کنند چرا که دنیای ذهنی بسیار متفاوتی نیز دارند. آن چیزی که فردی را ناراحت میکند ممکن است برای دیگری جالب باشد و بالعکس.
سؤالهای رایج برای انتخاب همسر
● چه تناسبی باید بین دو فرد باشد؟
شباهت در تحصیلات، مذهب، فرهنگ، همشهری بودن، طبقه اجتماعی و اقتصادی، قومیت و زبان و نژاد از ملاکهای اساسی انتخاب همسر است.
چه فاصله سنی مناسب است؟براساس برآوردها و طبق رسوم ۴ سال فاصله سنی (بزرگتر بودن پسر) بین دو فرد مناسب است.
در هنگام خواستگاری چه سؤالهایی باید پرسیده شود؟اگر چه میتوان سؤالهای عمومی مانند انتظار شما از زندگی زناشویی چیست؟ چقدر مستقل هستید و برنامه ای برای زندگی دارید؟ ملاکهایی که جستجو میکنید را چقدر در من میتوانید پیدا کنید؟ از طرفین پرسیده شود و توجه داشته باشید که افراد در موقعیتهای اجتماعی بهترین تصویر را از خود ارائه میدهند، پس بسنده کردن به صحبتها خطاست. شما میتوانید روابط خانوادگی آنها، روابط با دوستان و همکاران پیشینه آنها و خانوادگی را از سایر منابع مانند دوستان، همسایگان و همکاران آنها به دست بیاورید.
چه ملاکهایی را باید مدنظر داشت؟برای هر فردی ملاکها میتوانند متفاوت باشد به عنوان مثال برای فردی ممکن است زیبایی، استقلال مالی و سطح به خصوصی از وضعیت مالی، پرستیژ اجتماعی در اولویت باشد. آنچه مهم است این است که ملاکهایتان را آنچنان که هستند در دیگران جستجو کنید، شما میتوانید آنها را تعدیل کنید ولی هیچگاه نخواهید که ملاکی را به جای دیگری نادیده بگیرد.
بعد از شکست در عشق چه کنیم؟غالباً افراد در این هنگام به دنبال جایگزین کردن فرد دیگری هستند. این کار میتواند هم اشتباه باشد، هم خطرناک چرا که معمولاً تصمیم گیری در موارد بحرانی به صلاح نیست. اغلب به طور همه جانبه در مورد چنین تصمیم گیریهایی فکر نمیشود. بهتر است شخص شکست خورده به خود فرصتی برای ترمیم عواطف جریحه دار شده بدهد و فرایند سوگ را طی کند.
نظر دیگران چقدر میتواند در انتخاب همسر مهم باشد؟از آنجا که خانواده ها در مراحل مختلف زندگی زناشویی حضوری غیرقابل انکار دارند پس بهتر است خانواده ها در جریان انتخاب همسر قرار گیرند. یکسانی ملاکهای فرد با معیارهای خانواده در موقعیت بعدی زناشویی اثر مثبت دارد.
چه مشابهتی میتواند بین دو فرد باشد؟هر چه خصوصیات شخصیتی و نیازهای افراد به یکدیگر نزدیکتر باشد (شباهت نیازها و نه مکمل بودن آنها) احتمال موفقیت ازدواج بیشتر است.
آیا مجاز هستیم قبل از ازدواج دیگری را تغییر دهیم؟ یکدیگر را آنچنان که هستید بپذیرید و سعی نکنید تغییر دهید. به عوض تغییر دادن یکدیگر از هم جدا شوید و فردی را انتخاب کنید که به تغییرات کمی نیاز داشته باشد. به عنوان مثال اگر پسری میخواهد با دختری محجبه ازدواج کند و به طور اتفاقی با دختری آشنا شده که از نظر رعایت حجاب مطلوب پسر نیست به عوض تلاش برای محجبه کردن دختر میتواند فردی را انتخاب کند که با معیار حجاب او مطابقت داشته باشد. چرا که تغییراتی که ما آنها را به خاطر دیگران در خود ایجاد میکنیم نمیتوانند در ما پایدار باشند.
آیا روابطی که قبل از ازدواج وجود دارد میتواند در خلال ازدواج نیز به همان خوبی ادامه یابد؟به یاد داشته باشید که همه انسانها در موقعیتهای اجتماعی به گونه ای رفتار میکنند تا بهترین تصویر را از خود ارائه دهند. آنها ممکن است نیازها، انگیزه ها و رفتارهای خود را مهار کنند و آنها را به تعویق بیندازند.
به این ترتیب برخوردها و رفتار و کردار حین آشنایی میتواند به خوبی زمانی که افراد با یکدیگر ازدواج میکنند نباشد. چرا که مهارهای اجتماعی در زمان ازدواج برداشته میشود و افراد براساس درونیات خودشان رفتار میکنند

چرا ازدواج نمی کنید

مهمترین موضوعاتی که از ازدواج ممکن است به ذهن هر جوان مسلمان ایرانی برسد این است که ازدواج از سفارشات اکید دینی ، سنت پیامبر و روشی اخلاقی و انسانی برای تداوم آرامش در زندگی و بلوغی برای به تکامل رسیدن انسان است .

اما چرا در جامعه ما سن ازدواج بالارفته و رغبت به ازدواج کم شده و جوانان زیاد مایل نیستند مسولیت زندگی مشترک را بپذیرند و یا بهتر گفت پسران آنچنان که انتظار میرود به خواستگاری دختران نمیروند ؟
شاید عواملی که بتوان برای آن شمرد خیلی متنوع باشند اما بعضی از دلایلی که بنظر من مهمتر از بقیه دلایل است را بیان میکنم .
۱) تفاوتهای مردان و زنان امروز با زنان و مردان در گذشته
۲) عدم وجود قانون برای حمایت از خانواده
۳) نبودت تامینهای اقتصادی
۴) دور شدن از اعتقادات عمیق و ظاهر سازی و ریا
۵) تغییرات و تحریفات در آداب و رسوم
۶) مادی شدن زندگیها
هیچ شکی نیست که از مقایسه دختران امروز جامعه که در اولویت اول تصوراتشان تحصیلات را مورد توجه قرار میدهند و از ابزارهای مختلف برای رسیدن به آن استفاده میکنند با دختران سالهای گذشته که حداقل تحصیلات عالیه در درجه اول اولویت زندگی آنها نبوده به تفاوتهای خاصی میرسیم .در تصورات ذهنی دختران دیروز مرد و زن تعاریف دیگری داشت و حتی بعضاً با بی عدالتی و ظلمی که نسبت به زنان میشد زنان سازگارتری به جامعه تحویل میشد و البته سازگارتر بودن زنان ریشه در عوامل مختلفی داشت که در تربیت آنها موثر بود .زن صد سال قبل که با زور باتوم میخواستند چادر از سرش بردارند خانه نشین میشد و زن امروزی روسری بر روی سرش نمیماند .
نقش نیازهای مادی و اقتصادی زندگی نیز موضوعی بدهیست بهر حال زندگی نیازهایی دارد که آرامش مادی و روحی زندگی نیازمند بر آورده شدن آنها و حتی الامکان تضمین آن است .در حال حاضر جوانان پسر (بدون توجه به پارتی و پول پدر) از دوران دبیرستان که انگیزه های ازدواج را در آنها متبلور میکند کمتر امید به اشتغال و شغل مناسب و وامنیت اقتصادی دارند و این درحالیست که کشور ما بر روی معادن ثروت خوابیده است .
در عین عدم امنیت اقتصادی بی عدالتیهای اقتصادی را هم شاهد هستند که خود سرخوردگیهای خاصی را بهمراه میآورد .
مردم زمانه ما مانند گذشته در عمق مسائل دینی زندگی نمیکنند بلکه کراراً مشاهده میشود بر روی سطح آن شناور شده اند .
بارها در کتابهای درسی مطالعه کرده ایم دین موسی(س) و عیسی(س) را تحریف کردند اما (کتاب آسمانی ) محمد(ص) از این تحریفات مصون میماند اما همه ما میدانیم آموزه های پیامبر ما را نیز دستخوش تحریفات فراوان کرده اند و ارزشهای دینی در زندگی مشترک مانند گذشته ارج نهاده نمیشود و ما هم مانند پیروان ادیان دیگر راه را به بیراهه رفته ایم فقط با این تفاوت که کتاب دینیمان دست نخورده مانده در عین حال هر کجا لازم بدانیم به ظاهر سازی روی میآوریم .
در آداب و رسوم و فرهنگها هم که بسیار روشن است و نیاز به توضیحات ندارد .
در مورد مادی شدن زندگیها و بدست آوردن اولویت بالاتر مسائل مادی در زندگی هم خود شاهد قضایا هستید شروع زندگی و تداوم و پایانش به گرایشهای مادی در آمیخته و مانند گذشته نیست .زندگیهای امروزی بعضاً مانند یک فرع از اصل مادی زندگی شده است بصورتی که بدون آن گرایشات مادی زندگیها دوام و معنای زیادی نخواهد داشت .
شاید در گذشته دختران به شروع کردن از صفر فکر میکردند اما عموما در حال حاضر از ابتدا قائل به رفاه و امکانات خاص زندگی هستند و این تغییرات دائماً رو بگسترش بوده است .
اما بحث عمده ما در اینجا موضوعات قانونی مربوط به خانواده است .
ازدواج و تشکیل خانواده چقدر در نظر قانون اهمیت دارد ؟
قانون کشور برای حمایت از زندگی مشترک چقدر سرمایه گذاری کرده است ؟
برای حمایت از نهاد خانواده چه زن و چه مرد به چه ابزار قانونی دسترسی دارند ؟
در قانون اساسی از خانواده و از زنان صحبت بمیان آمده و از حمایت صحبت شده همچنین از ایجاد شغل و مسکن برای مردم صحبت به میان آمده اما اصلا به آن عمل نشده است .
چون عامل به این قوانین همیشه دولت بوده است .
همچنانکه برای ازدواج جوانان بوسیله راهکارهای مختلف آنها را بسمت ازدواج هدایت میکنند و هر گاه به ازدواج منجر شد دیگر خبری از حمایت نیست . ( حتی برای یک وام بی ارزش ازدواج پدر جوان را در میآورند )
از نظر حقوقی وقتی به قوانین نگاه میکنیم میبینیم اصالت در خانواده با هر چیزی غیر از زندگی مشترک است .
با موضوعی مثل مهریه براحتی میتوان زندگی مشترک را از هم گسست و میتوان بوسیله آن مرد را به زندان انداخت و آنرا وسیله طلاق گرفتن کرد .(قانون برای راحتی خود ساده ترین روش را انتخاب میکند و عواقب آنرا اصلا مورد توجه قرار نمیدهد )
وقتی عدم تمکین وجود داشته باشد اقدام قانونی متقابل آن اجازه دادگاه برای ازدواج مجدد میباشد .( نشان دهنده بی توجهی به زندگی مشترک زوجین)
در زمان اختلاف بین زن و مرد در زندگی هیچ راهکاری برای تشویق آنها به زندگی و جلوگیری از لجبازی وجود ندارد و تمام حمایتهای قانونی از خانواده لفظیست و در مقابل تیشه به ریشه زدنها عملی .
اگر قصد انسان از ازدواج رسیدن به آرامش باشد با مشاهده عواملی که موجبات از بین رفتن آرامش در زندگی را بوجود میآورد نا خود آگاه عقب مینشیند .
نمیتوان با حدیث و آیه جوانان را به ازدواج و دروازه های بهشت نصیحت کرد اما در عمل با قوانین ، آداب و رسوم ، و فرهنگهای جاری دروازه های جهنم را بسوی آنها گشود .این تناقضات باید ابتدا از رفتارها و فرهنگسازیها و قوانین اصلاح شود آنوقت هر فرد عاقلی ازدواج را بر تجرد بر میگزیند