ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
می گویند پادشاهی با تعجب آمیخته به تقدیر، وزیر خود را گفت؛ فلان صاحب منصب از اردوگاه دشمن، در میان اهل دیار خود قدر و منزلت بالایی داشت و جز به مقام بلند در کشور خویش تن نمی داد، چه ارزان او را خریدی و به آستان بوسی ما آوردی؟ آنهم در جمع چاکران و غلامان، نه بزرگان و امیران؟! و زیر زمین ادب بوسید و گفت: او را هنگامی خریدم که قدر و قیمت پیشین بر باد داده و به غایت ارزان شده بود! هنر من آن نیست که متاع گران را ارزان خریده باشم، بلکه کالای ارزان را به قیمت خریده ام!
برگرفته از روزنامه کیهان