ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
فرمانده سربازان را جمع کرد : سکه ای از جیب خود بیرون آورد : رو به آنها کرد و گفت : سکه را بالا می اندازم ، اگر رو بیاید پیروز می شویم و اگر پشت بیاید شکست می خوریم.
بعد سکه را به بالا پرتاب کرد . سربازان همه با دقت به سکه نگاه کردند تا به زمین رسید .
سکه به سمت رو افتاده بود.
سربازان نیریوی فوق العاده ای گرفتند و با قدرت به دشمن حمله کردند و پیروز شدند.
پس از پایان نبرد : معاون فرمانده نزد او آمد و گفت : قربان ، شما واقعا می خواستید سرنوشت جنگ را به یک سکه واگذار کنید ؟!
فرمانده با خونسردی گفت : بله و سکه را به او نشان داد.
هر دو طرف سکه رو بود