چگونه بحث کنیم؟
▪ بگذارید طرف مقابل تان موضع خود را کاملا تشریح کند.
▪ قبل از پاسخ دادن کمی تامل کنید.
▪ اصرار نداشته باشید صد درصد برنده شوید.
▪ موضع خود را به آرامی و به دقت بیان کنید.
▪ برای طرف مقابل یک راه فرار بگذارید.
● چگونه تشکر کنیم؟
▪ تشکر باید از صمیم قلب باشد.
▪ تشکر را به صراحت و با لحن رسا بیان کنید.
▪ به چشمان طرف مقابل نگاه کنید.
▪ به طور غیر منتظره از دیگران تشکر کنید و به هنگام تشکر اسم شخص را بگویید.
● چگونه انتقاد کنیم؟
▪ انتقاد می بایست محرمانه و دور از چشم دیگران انجام شود.
▪ پیش از بیان انتقاد، کلام محبت آمیزی به زبان بیاورید.
▪ از عمل انتقاد کنید نه از عامل.
▪ راه حل های منطقی و عملی پیشنهاد کنید.
▪ برای هر خطا فقط یک انتقاد کافی است.
▪ با لحن دوستانه انتقاد خود را پایان دهید
کلید عزت: اطاعت خداوند و رسول(ص).
▪ کلید روزی: تلاش به همراه استغفار و تقوی.
▪ کلید بهشت: تقوی.
▪ کلید ایمان: تفکر در نشانههای خدا و مخلوقات او .
▪ کلید نیکی: راستی.
▪ کلید قلب زنده: تدبر در قرآن، زاری در سخرگاهان و ترک گناهان.
▪ کلید علم: به نیکویی پرسیدن و به نیکی مطلب را گرفتن.
▪ کلید فتح و پیروزی: صبر.
▪ کلید رستگاری: تقوی.
▪ کلید افزایش: شکر.
▪ کلید میل به آخرت: زهد در دنیا.
▪ کلید اجابت: دعا.
هر جا که میروی و هر کاری که میکنی کلیدهای فوق را به همراه ببر، زیرا اینها کلید قفلهای حیات توست و اگر این قفلها باز شدند ترا نه خوفی است و نه اندوه و این خود سرّ حیات و جاودانی در فردوس برین است
دوست دارم این طور فکر کنم روزی که به دنیا آمدیم، به عنوان هدیه تولد، کل دنیا را به ما دادند. یک جعبه خوشگل حیرت آور که دورش روبان های معرکه ای پیچیده اند! بعضی از آدم ها حتی به خودشان زحمت نمی دهند روبان ها را باز کنند، چه رسد به این که در جبعه را باز کنند. اگر هم باز کنند، توقع دارند که فقط زیبایی، شگفتی و سرخوشی در آن ببینند و وقتی می بینند که در آن، درد و ناامیدی هم هست، حیرت می کنند. مردم پیش من می آیند و می گویند: «خب! جنابِ «همه چیز دان»! اگر زندگی این قدر که تو ادعا می کنی با ارزش است، پس چرا مرگ و رنج و بدبختی و این همه چیزهای منفی در آن وجود دارد چرا بچه ها باید رنج ببرند چرا این همه قتل و تجاوز و جنگ هست چرا چرا چرا »
من هم جواب می دهم: «از کدام گوری باید بدانم من که سهل است، آدم های گنده تر از من هم سال های سال است که این سؤالات را پرسیده اند.» می دانید راه حل من چه بوده دست از سر این سؤالات برداشته ام، به پاسخ ها پرداخته ام و سعی کرده ام زندگی کنم. تفاوت موضوع در همین جاست. چرا مرگ وجود دارد از کجا بدانم چرا درد وجود دارد کاش وجود نداشت، ولی من از کجا بدانم که چرا وجود دارد اگر بخواهم همه عمرم را برای پیدا کردن جواب اینها تلف کنم که دیگر فرصتی برای زندگی باقی نمی ماند. من به آنهایی که این جور سؤالات را می پرسند می گویم که من درباره زندگی چیزهای کمی می دانم، از جمله این که حتماً باید چیزی به اسم شادی وجود داشته باشد، چون من آن را احساس کرده ام. باید چیزی به اسم دیوانگی معرکه وجود داشته باشد، چون اغلب با آن زندگی کرده ام. باید چیزی به اسم عاشقی وجود داشته باشد، چون عاشق بوده ام. باید چیزی به اسم سرخوشی وجود داشته باشد، چون سرخوشی را می شناسم و آدم های سرمست زیادی را دیده ام. پس حتماً سرمستی وجود دارد و مطمئن باشید تا نفهمم این دیگر چه جور معجونی است، از دنیا نخواهم رفت!
تنهایی و سردرگمی هم بخشی از زندگی هستند. من چیزی درباره شما نمی دانم، ولی دلم نمی خواهد عمرم به سر برسد و چیزی نفهمم. می خواهم تک تک چیزهایی را که در جبعه زندگی و در لحظه تولد به دستم دادند، بشناسم. می دانم که داخل این جبعه، جعبه ای به اسم درد هم وجود دارد. خب! این هم مال من است. می خواهم جعبه درد را باز و آن را تجربه کنم. علامت روی این جعبه کوچک، تنهایی است. می دانید وقتی در جعبه تنهایی را باز کنم چه اتفاقی پیش می آید تنهایی را تجربه می کنم و وقتی کسی می گوید «تنها هستم»، یک کمی می فهمم چه می گوید و وقتی آدم ها بفهمند که تنهایی دیگران چه معنایی دارد، دست هایشان را به هم می دهند و دیگر تنها نیستند. من می خواهم همه این چیزها را یاد بگیرم، چون آن موقع است که می توانم سرخوشی را هم بیاموزم. اگر در دنیا چیزهایی به اسم شادی، سرخوشی، سرمستی و وجد وجود داشته باشد، حتماً پیدایشان می کنم. من ایمان دارم که می شود اندوه را به شادی تبدیل کرد. شما هم می توانید این کار را بکنید. من قدرت آن را دارم که نگرانی را بپذیرم و آن را به واقعیت تبدیل کنم. شما هم می توانید. هیچ کاری نیست که من بتوانم انجام بدهم و شما نتوانید. من که اَبَر بشر نیستم! بعضی از شماها خیلی بهتر از من می توانید. اگر این کار را نمی کنید، به خاطر این نیست که نمی توانید، به خاطر این است که برایش تلاش نمی کنید. بفرمائید! این گوی و این میدان! ما قادریم ناامیدی را به امید تبدیل کنیم و این یعنی معجزه. ما می توانیم همه اشک ها را پاک کنیم و لبخند را جایگزین آن کنیم. من به عنوان یک مدرس به شما قول می دهم که هر چیزی قابل یادگرفتن و یاد نگرفتن است. شما می توانید هر چیزی که می خواهید بشوید، بشوید. شما می توانید هر چه که می خواهید باشید، باشید، به شرط آنکه خودتان را آماده کنید که سختی بکشید و کمی به خودتان زحمت بدهید، چون این طور چیزها خود به خود و به شکل طبیعی پیش نمی آیند. لازم است برای به دست آوردن آنها کمی زحمت بکشید. همین و بس
همه ما علاقهمندیم یادمان در دلهای اطرافیان باقی باشد و این تنها با سلاح خُلق خوش حاصل میشود. هنگامی که به خاطرات پررنگمان با آشنایان مراجعه میکنیم افراد مهربان و خوش اخلاق از ماندگارترین شخصیتها در ذهن و رحمان میباشند
چنین ماندگاری در قلبها آرزوی همه ماست و این مهم به دست نمیآید مگر آن که از رموز آن آگاه باشیم.
یکی از مهمترین رازهای رسیدن به آن جذابیت است و قبل از هر چیز باید بدانیم که جذابیت چیزی غیر از زیبایی است. شخص میتواند صورت زیبایی نداشته باشد اما بسیار جذاب باشد و هم چنین میتواند بسیار زیبا باشد اما اصلاً جذابیت نداشته باشد. جذابیت و گیرایی یک ویژگی کاملاً اکتسابی است و به راحتی میتوانیم صاحب آن باشیم:
۱ ) ظاهری آراسته داشته باشید.
تمیز و مرتب باشید، هماهنگی و پاکیزگی شما، ناخودآگاه شما را جذاب میکند. بعضی از افراد براساس تصوری اشتباه برای جذاب شدن به زحمت زیادی میافتند و خود را به شکلهای عجیب و غریبی درست میکنند. مهمترین مسئله این است که مرتب و هماهنگ و در عین حال ساده باشید. نامرتب بودن حتی حرفهای قشنگ، مثبت و تأثیرگذار شما را ضایع میکند. فرزندی که همیشه پدر و مادر خود را آراسته و با ظاهری مرتب میبیند، ظاهر آراسته فردِ ناآشنا او را نمیفریبد. چون ممکن است جذب ظاهر آراسته کسی شوند که تأثیر منفی او از اثرات مثبتش به مراتب بیشتر باشد.
۲ ) بیشتر سکوت کنید:
غالباً افراد به اشتباه برای این که جذابتر شوند، بیشتر شلوغ میکنند و به خطا میروند. سکوت، یک تأثیر ذهنی و روانی بسیار قوی میگذارد. در سکوت، فرد پیرامون خود خلاء ایجاد میکند و هر خلایی، جذب را سبب میشود. آنها که بیشتر صحبت میکنند و کمتر میشنوند از جذابیت خود میکاهند، حال آن که سکوت و گوش دادن بیشتر به واقع شما را عاقلتر و قابل اطمینانتر معرفی میکند و این زمینهای مساعد برای صمیمیت بیشتر است. سکوتی سرشار از اعتماد به نفس سرچشمه صمیمیت است.
۳ ) نرم و ملایم سخن بگویید:
هنگامی که نرم و ملایم صحبت میکنید افراد را جذب خود میکنید و به راحتی میتوانید بر روی آنها تأثیر بگذارید. آدمهای خشن و داد و بیدادی افراد مناسبی برای اطمینان کردن، نیستند.
۴) فرد محترمی باشید:
بیاحترامی به خود، به دیگران و بیاحترامی و بی ادبی در کلام و رفتار همگی از جذابیت شما میکاهد. شما باید هم در ظاهر آراسته باشید و هم در باطن وارسته. افراد مؤدب و متین و محترم بی تردید جذابند و این جذابیت از درون موج میزند. محترم و مؤدب و باشخصیت باشید، خواهید دید خود به خود جذاب میشوید.
۵) زیاد شوخی نکنید اما بسیار تبسم کنید:
شوخی فراوان از انرژی ذهنی و جذابیت شما میکاهد چرا که شوخی فراوان به تدریج مرزهای لازم بین افراد را از بین میبرد متبسم باشید که تبسم به چهره شما جذابیتی عمیق و ژرف میبخشد. در تبسم، سنگینی و متانت و جذابیت است.
۶) قاطعیت یعنی جذابیت:
کسانی که شخصیت قاطعی دارند و هدفها و ارزشهای معینی دارند، بیاستثنأ میتوانند افراد جذابی باشند. زیرا شخصیتهایی جذاب و تأثیرگذارند که بسیار مصمم هستند و اعتماد به نفس دارند. به دنبال اهداف مشخصی بودن و به آنها رسیدن اعتماد به نفس زیادی به ارمغان میآورد و جذابیت از وجود چنین شخصی موج میزند. آسان بود، این طور نیست؟ فکر میکنم شما هم میتوانید یکی از جذابترین و ماندگارترینها باشید. معطل نشوید دست به کار شوید
1) اگر همیشه خواستن توانستن بوده، و هر چه انسان می خواست فورا به آن می رسید «آرزو» معنی نداشت.
۲) وقتی انسان را توانمند، مهربان، زیبا، قوی بنامیم، به طور طبیعی این کلمات چنان باورهای او را عالی می کند که شما او را به مرور زمان، صاحب چنین خصلت هایی خواهید دید و بر عکس هم همین طور...
۳) انسان حتی بالاتر از یک معجزه است و چنان چه بخواهد، هر کاری را می تواند انجام بدهد.
۴) پیشرفت های بزرگ در سایه قدم های کوچک به دست می آید همان طور که کیلومترها از سانتیمترها و کوه ها از سنگ ریزه ها...
۵) خودشناسی مهم ترین کلید دستیابی به آرامش ها، موفقیت ها، محبوبیت ها و خوشبختی های زندگی است.
۶) کمال طلب ها دوست دارند هر چیزی در جای خودبوده و هر کاری در زمان خود انجام شود.
۷) افلاطون می گوید: عشق بلایی است که همه خواستارش هستند.
۸) شوخ طبعی، درمان کننده همه دردهای زندگی است.
۹) خداوندا! ما را به سبب علم بی نیاز کن و به صفت حلم زینت ده
تسلط بر قابلیتهای شخصی ، وسیلهای برای دستیابی به موفقیت
توانایی و قابلیتهای شخصی خود را بشناسید و کشف کنید تا با به کارگیری بهموقع و صحیح آنها به موفقیت دست یابید. تسلط را میتوان از طرفی به معنای احراز برتری بر افراد و اشیاء تلقی نمود و از طرف دیگر به معنای سطح خاصی از مهارت بکار برد. افرادی که در سطح بالاتری از تسلط و تواناییهای شخصی قرار دارند، قادرند بطور مستمر نتایجی که عمیقاً برای آنها حایز اهمیت است را در یابند. در عمل آنها به گونهای که یک هنرمند با اثر هنری ارزنده ی خود، ارتباط برقرار میکند، زندگی میکنند. آنها ابتکار را از طریق یادگیری دائمی در تمام عمر خود، انجام میدهند.
تسلط و قابلیتهای شخصی ، عبارتند از سیمستمی که طی آن فرد به صورت مستمر دیدگاههای شخصی خود را روشنتر و عمیقتر مینماید، انرژی و توان را متمرکز میکند، صبر و بردباری خود را گسترش میدهد و بالاخره آنکه، واقعیات را منصفانه و بی غرض در مییابد.
با توجه به این تعاریف باز هم شمار بسیار کمی از انسانهای بالغ در جهت رشد و توسعه و تسلط بر تواناییهای شخصی خود، حرکت میکنند. زمانی که از اکثریت افراد سوال شود که در زندگیشان به دنبال چه هستند؟ آنها ابتدا راجع به آنچه میخواهند از شر آن خلاص شوند صحبت میکنند. مثلاً حل شدن مشکلاتشان و مواردی از این قبیل . بدین ترتیب برای ما مهم است که تنها به جای نگاه کردن به مشکلات و حل آنها، بیشتر به فکر استفاده موثر و بهینه از تواناییهای خود باشیم.
کمی به زندگی توجه کنید. آیا تا به حال به فکر ارزیابی تواناییهای خود بودهاید؟
قابلیتهای فردی چیزی فراتر از مهارتهای اکتسابی و قدرت رقابت است، به عبارت دیگر نگرشی خلاق به زندگی داشتن و فعال زیستن است.
«انگیزه و تمایل به خلاقیت، در اختیار ماست و در تمامی زوایای زندگی ما قابل مشاهده است. از دنیای مادی، تا تفکرات ژرف و عمیق ذهنی و معنوی».
افرادی که از تواناییهای شخصی قابل توجهی برخوردارند، مشخصات ویژهای از خود نشان میدهند. آنها احساس ویژه و خاص دارند که در زیر سطح اهداف و مقاصد ظاهری،عمل میکنند. برای چنین افرادی مقصود و هدف چیزی بسیار فراتر از یک کشش و میل ساده به دستیابی ایدهآل است. آنان فرا گرفتهاند که چگونه با جریان تغییر، همسو شوند و آن را بدرستی درک کنند، نه آنکه در مقابل آن مقاومت نشان دهند. کنجکاوی عمیق آنها ناشی از میل به دریافت و شناخت هر چه بهتر حقایق موجود است. احساس تعلق خاطر به دیگران و مسئولیت در قبال زندگی خویش دارند. خود را در درون جریان بزرگی احساس میکنند، که اگر چه به تنها یی کنترل بر آن ندارند، ولی با خلاقیت میتوانند بر آن تأثیر بگذارند و در نتیجه هویتی مستقل برای خود قائلند و هیچچیز را بکلی فدای چیز دیگری نمیکنند. بدین ترتیب هم تغییرپذیر وهم تغییر آفرینند.
افرادی که تواناییهای شخصی ممتاز و سرشار دارند، همواره در حال فراگیری هستند. آنها هرگز از حرکت باز نمیایستند و هیچ مقصدی آنها را به کلی ارضاء نمیکند.
● چگونه به خواستههای خود دست یابیم و لذت موفقیت را بچشیم؟
ضربالمثلی است که میگوید: «هر چه را بخواهید به دست میآورید». این عبارت امروز، به همان میزان ۲۰۰۰ سال پیش مصداق دارد. اما چرا مفهومی به این سادگی آنطور که شایسته است مورد توجه قرار نمیگیرد؟ گاه اصولاً از خواسته خود مطمئن نیستیم و نمیخواهیم با طرح خواستهای احتمالاً بیجا رفتاری احمقانه از خود به نمایش بگذاریم. گاهی اوقات از خواسته ی خود آگاه هستیم امّا از عواقب سوال کردن میترسیم. میترسیم به ما بگویند که پرسش نامربوطی را مطرح کردهایم، میترسیم سوال ما را غیرقابل قبول بدانند یا آن را بیتناسب و یا غیرممکن اعلام نمایند. اما «شما هر اندازه که بتوانید شکست را تحمل کنید، به موفقیت نزدیکتر میشوید». به عبارت دیگر، با هر جواب «نه» که دریافت میکنید یک قدم به جواب «آری» نزدیکتر میشوید تا شکست نخورید به پیروزی نمیرسید. هر شکست، طی کردن یکی از پلههای نردبان موفقیت و پیروزی است و با بالا رفتن از هر یک از این پلهها به پیروزی نزدیکتر میشوید. ولی باید دقت داشته باشید که این نردبان در جهت مناسبی تکیه داه شده باشد. بنابراین به این نتیجه میرسیم که پافشاری کلید اصلی و حلال مسائل است. به عبارت دیگر رد کردن، قدمی به سوی پذیرفتن است. شکست خوردن بخشی از موفق شدن است
هفت مشخصه مشترک افراد موفق
1)افراد موفق سختکوش هستند، موفقیت کار سختی می طلبد و آدم هایی که مشتاق انجام آن هستند، موفق می باشند.
۲) افراد موفق محترم هستند، افرادی که در طولانی مدت موفق بوده اند افراد با شخصیت و قابل احترام هستند شاید افراد بی شخصت در مرحله اول سود کنند اما این آدم های محترم هستند که بقیه سود را به دست می آورند.
۳) افراد موفق پشتکار دارند، آنها هیچ وقت در میانه کار آن را رها نمی کنند، افراد موفق کسانی هستند که آخر همه کنار می کشند.
۴) افراد موفق صمیمی و دوست داشتنی هستند، این ویژگی سبب می شود تا آنها برای دیگران عزیز و دوست داشتنی جلوه کنند، آنها از این طریق می توانند دیگران را برای انجام و تکمیل وظایف رهبری کنند.
۵) افراد موفق به طور مداوم در حال یادگیری هستند، آنها پی درپی دانش خود را گسترش می دهند و از همه جنبه های زندگی، حتی شکست هایشان نیز درس می گیرند.
۶) افراد موفق بخشنده هستند، مثلی قدیمی می گوید «کمتر قول بده و بیشتر عمل کن» دلیل شهرت این مثل تاثیر آن درموفقیت بسیاری از افراد موفق است.
۷) افراد موفق در مقابل مشکلات به جست وجوی راه حل می پردازند. مشکلات فقط برای شکوه و شکایت نیستند، بلکه فرصت هایی برای انجام غیرممکن ها هستند. فرد موفق کسی است که راه حل را پیدا کند
حتما تا حالا برات پیش اومده که چیزی رو از ته دلت و با تمام وجودت بخوای. آرزویی که ذره ذره وجودت نیاز به داشتنش را فریاد میزند. خواستن فقط یه معنی داره اونم توانستنه... چطور شد که امروز ما بدون اینکه متوجه بشویم، نخواستن رو با نتوانستن عوضی گرفتیم؟ چون به درستی پی نبردیم اون جاکه نتوانستیم به سبب این بود که واقعا نخواسته بودیم.
اگر فقط بخوای و باور کنی که بهش میرسی کل قانونمندیهای کائنات همسو با تو میشه. خواستن به تو نیرو و انرژی میده که تموم درهای بسته رو به روت باز میکنه و تو رو با تلاشی تجهیز میکنه که با قدرتی عظیم فقط رو یه نقطه متمرکز شده که بیشک تو رو به کامیابی میرسونه. مهم ایمان و اعتقادت به خواستته، خواستن رویایی که فکر رسیدن بهش، عشق و تقلا و تلاش رو در تو زنده و صد برابر میکنه، همون که تو رو مشتاق تلاش میکنه.
اگه چیزی که تو رو به تلاش کردن تشویق میکنه، همون شعله داغ اشتیاقه، دیگه هیچ مانعی تو رو نمیترسونه، هیچ نگرانی دلت رو نمیلرزونه، همه خواستههات توی یه هدف جمع میشه و آن هدف اولویت اولی است که همه چیز تابع اونه و اگه چیزی هست که این جور میخواهیش و این قدر برات عزیزه هیچی مانع رسیدنت به اون نمیشه. هیچ قدرتی تاب ایستادن مقابل خواسته قلبی تورو نداره.
اگه عشقت به آرزو و هدفت در اون حد متعالی و بالای خودشه، اگه آرزوی رسیدن به خواستهات اون طور تو رو بیتاب و بیقرار میکنه که شب و روز بهش فکر میکنی، از همین حالا تو رو میبینم که به خواستهات رسیدی و اگه بهش نرسی مقصر فقط خودتی. هرچه خواسته تو متعالی و بزرگتر باشه باید بهای بیشتری روی براش بپردازی، پس اگه به خواستهات نرسیدی یا اون قدر برات ارزش نداشت و نمیخواستیش که همپای بهاش براش خرج کنی و سختی و رنجش را واسه رسیدن به گنجش به جون بخری یا تو روزمرگی و بطالت زیر خروارها یاس و ترس دفنش کردی و واسه تبرئه خودت وقتی یادش افتادی فقط سری از افسوس تکان دادی و گفتی افسوس که رویای من شدنی نبود.
یادت باشه هیچ قدرتی غیر از خودت نمیتونه مانع رسیدن به خواستههات بشه. وقتی با بی رحمی به نا امیدی و یاس اجازه میدی رویا تو را ازت بدزده و با خودش ببره وقتی خودت واسه دفاع از رویات جلوی ترسهات نمیایستی، از کی توقع داری برات این کار رو بکنه؟ وقتی اون خواسته برات اون قدر ارزشمند نبوده که بهای لازم رو بپردازی چطوری توقع داری اونو به رایگان و به سادگی به دست بیاری و به سادگی طعم شیرین رسیدن به آرزوی قلبیتو بچشی؟
و چه غمانگیز است که یه عمر فقط به خاطر ترس تو زندگی در جا بزنی که اصلا دوستش نداری، اون زندگیای که با روحیات و خواستهات هیچ تناسبی ندارد و فقط به خاطر اینکه جسارت ترکشو نداری، به خاطر اینکه جسارت کنار گذاشتن ترستو از یاد بردی و به طعم تلخ اشتباه عادت کردی تحملش میکنی.
گاهی به سبب ترسی که بهش چسبیدیم حتی متوجه نیستیم ترس از یه اتفاق ممکنه خیلی وحشتناک و زجر آورتر رخداد اون اتفاق باشه و مثل یه عمر تحمل رنج واقعی به خاطر ترس از رنج احتمالی آینده کسی چه میدونه اگه با تموم وجودت برای رسیدن به رویات تلاش کنی چی پیش میآید؟
تنها فاصله تو با بزرگترین رویاها و عزیزترین آرزوهات فقط خواست و اراده خودته! چون خواسته عمیق و قلبی تو به پشتوانه بیشترین تلاشت عامل شکوهمندترین تغییرات مثبت زندگیته. تا کی نرسیدن به آرزوهایت را گردن نتونستنیها میاندازی؟ کافیه با خودت روراست باشی و کلاهتو قاضی کنی ببینی نخواستی یا نتونستی
اگر می خواهید در کارهایتان ممتاز و برجسته باشید ، بطور خستگی ناپذیر ، تلاش کنید کمتر بخوابید و بیکار نمانید زیرا در صدر قرار گرفتن و ممتاز بودن مستلزم همتی والاست
۲) بخواه ، یاد بگیر ، امتحان کن
۳) برای رسیدن بخوشی بزرگتر باید از خوشی ها کوچک تر صرفه نظر کرد
۴) از آنانی که سعی دارند جاه طلبیهایتان را تحقیر کنند دوری کنید انسانهای ناچیز همیشه چنین عکس العملی نشان می دهند در حالی که اشخاص بزرگ سعی دارند با رفتار خود احساس به عظمت رسیدن را در شما تقویت کنند
۵) آنچه هستید بهتر شما را معرفی می کند تا آنچه می گویید
۶) دوست واقعی هر کس عقل اوست و دشمنش جهالت و نادانی
۷) حفظ آرامش در حضوردیگران و نادیده گرفتن هر گونه تایید و تصویب و سر انجام به کنترل در آوردن مشکلات روانی تاثیری حیات بخش بر انسان می گذارد
۸) افکارتان را پیشاپیش بر موفقیت متمرکز کنید
۹) با تمرکز بر استعداد و توانایی و امکانات خود نیروی درونیتان را تقویت کنید
۱۰) سعی کنید تکرار کلمات امید بخش و دلگرم کننده روحیه خود را از هر نظر قویتر کنید
۱۱) در پی هدفتان باشید و فکرتایید از جانب دیگران را از خود دور سازید
۱۲) از شکست ها هراسی بدل راه ندهید زیرا شکست آغاز پیروزی است
۱۳) امید ، ایمان را باور داشته باشید و آن را شعار خود سازید
۱۴) دائما به خود تلقین کنید که من می توانم راه حل هر مشکلی را پیدا کنم
۱۵) از میان هدفهایتان آن هدفی را برگزینید که امید بیشتری به مو فقیتش دارید
۱۶) برای رفع هر مشکلی به مغزتان رجوع کنید و از آن کمک بخواهید
۱۷) بزرگترین فن زندگی استفاده از فرصتهای بی نظیر است که برای ما پیش می آید
۱۸) ما بوسیله اندیشه های خود ترقی می کنیم و از نردبان تصوری که از خویشن داریم بالا می روی
همه ما برای زندگی خود برنامه ای در نظر گرفته ایم و اهدافی را در ذهن پرورانده ایم و تلاش می کنیم تا به آنها دست پیدا کنیم. حال در این راه پر فراز و نشیب نیاز داریم تا با آشنایی با برخی تکنیک ها، بر سختی های راه فائق آمده و سربلند به راه خود ادامه دهیم.
چند راه برای رسیدن به هدف های زندگی:
۱ ) هدف را برای خود تعریف کنید.
۲ ) آن را مبهم و مجهول باقی نگذارید. به روشن ترین شکل ممکن به آن بنگربد.
۳ ) برای آن که یک هدف تحقق یابد نیاز است تا اقدامات مورد نیاز برای رسیدن به آن انجام شود. پیش خود فکر کنید که برای رسیدن به هدفتان چه کارهایی باید انجام دهید.
۴ ) آن هدف را به بخش های کوچک تقسیم کنید و از همه زوایا مورد ارزیابی قرار دهید. برای هر بخش اقدام مورد نیاز را شناسایی کنید تا مستقیماً به انجام آن کار بپردازید.
۵ ) برای هدف خود یک مقیاس در نظر بگیرید. به عنوان مثال اگر هدفتان ارتقای سطح تحصیلی است، فکر کنید که تا چه درجه ای می خواهید پیش بروید؛ یا اگر به فکر کسب ثروت بیشتری هستید، محاسبه کنید که در هدف خود چه سقف پولی را در نظر گرفته اید.
۶ ) میزان پیشرفت خود را محاسبه کنید. همیشه مدت زمانی بنشینید و به کارهایی که برای تحقق آرمانتان انجام داده اید و میزانی که موفق شده اید، فکر کنید.
۷ ) یک مدت زمان برای رسیدن به هدف تعیین کنید و فرصت نهایی را در نظر بگیرید. این کار باعث می شود که برای پیشبرد کارها تلاش بیشتری کنید و هدف خود را جدی تر ببینید.
۸ ) هدفی انتخاب کنید که از پس آن بر می آیید. زندگی یک رؤیای شیرین نیست که با تخیل به آن دست یابید، بلکه واقعیتی است که خیلی چیزها در آن محدود شده است. از این رو، هدفی داشته باشید که می دانید می توانید به آن برسید و از عهده شما خارج نیست.
۹ ) برای رسیدن به هدف برنامه ریزی کنید. راه ها و استراتزی هایی طراحی کنید که شما را برای رسیدن به هدفتان یاری می دهد.
۱۰) هدف خود را مرحله ای کنید. زندگی متشکل از مراحل مختلف است و برای رسیدن به یک هدف می بایست مراحل مختلف را پله پله طی کرد.
اتفاق یک شبه، راه رسیدن به هدف نیست، بلکه قدم های استوار و مداوم رمز موفقیت است