1)احساس گناه را از خود دور کنید.
مهمترین عاملی که به اعتمادبهنفس شما آسیب وارد مینماید، احساس گناه است. وقتی
که با توبهٔ حقیقی، خداوند شما را میبخشد، شما چرا خودتان را نمیبخشید! سالها
پیش اشتباهی را مرتکب شدهاید، ولی بار سنگین آن را هنوز به دوش میکشید، از این
لحظه، این بار سنگین را به زمین بیندازید و خودتان را سبک کنید. بنابراین اگر
احساس گناه را از خود دور کنید، اعتمادبهنفس شما زیاد میشود و زمانی که اعتمادبهنفس
شما زیاد شد بهراحتی میتوانید از گناه فاصله بگیرید.
۲) ”اقتدار“ و ”قاطعیت“ داشته
باشید
از امروز تمام کارهای خود را با قاطعیت انجام دهید. بعد از اینکه به درستی تصمیم
خود مطمئن شدید، قاطعانه پیش بروید. حرف زدن و راه رفتن شما باید همراه با اقتدار
باشد. اگر کلام شما با تردید همراه باشد، تردید خود را به مخاطب القاء کرده و در
نهایت، مؤثر نخواهید بود.
۳) از یادآوری شکستهای قبلی
خود پرهیز نمائید
هرگز به شکستهای قبلی خود فکر نکنید. فقط از آن پیام و درس بگیرید و بعد آن را
فراموش کنید. اگر خاطرهٔ شکست در یک سخنرانی را برای خود یادآوری کنید، شکستهای
گذشته، اعتمادبهفنس شما را تضعیف میکند.
۴) عبارتهای تأکیدی مثبت را
برای خود تکرار کنید
قبل از خواب میتوانید عبارتهای زیر را در ذهن خود تکرار کنید و با همین جملهها
به خواب بروید به زودی تأثیر معجزهآسای تکرار این جملهها را خواهید دید:
”اعتمادبهنفس من روز به روز بیشتر و بیشتر میشود“ یا ”من اشرف مخلوقات هستم و
اعتمادبهنفس من عالی است“.
۵) عاشق خود، کار خود و خدای
خود باشید
خودتان را در هر شرایطی که هستید، بپذیرید. به فرض، اگر قد شما کوتاه است، خودتان
را بپذیرید. هرگونه که باشید، روح خداوند در شما جاری است و توجه به همین نکته
اعتمادبهنفس شما را زیاد میکند. اگر عاشق خدای خود باشید و خود را وابسته به یک
نیروی برتر بدانید، بهطور حتم همیشه اعتمادبهنفس دارید. بهکار خود علاقهمند
باشید و اگر به هر علتی از شغل خود احساس نارضایتی میکنید، سعی نمائید دیدگاه خود
را نسبت به آن عوض کنید.
۶) تبسم را فراموش نکنید
سعی کنید در هر شرایطی، تبسم بر لب داشته باشی. تبسم، نشانهٔ بارز اعتمادبهنفس و
سلامت روان است. بهطور حتم، کسی که هنر و علم ”مدیریت“ و ”نفوذ“ را بداند، هیچ
لزومی ندارد که امور خود را با ”علم“ اداره کند. گفته شده پیامبر اسلام (ص) در
تمام مدت زندگی خود متبسم بودهاند.
اگر شما تمرین کنید، میتوانید در هر شرایطی تبسمی بر لب داشته باشید. تبسم، نماد
خوشروئی است و خوشروئی از نشانههای مؤمن است.
۷) مبهم حرف نزنید
اگر بهاصطلاح ”مِنُمِن“ کنید، به دیگران اعلام کردهاید که من اعتمادبهنفس لازم
را ندارم. بلند، روان و رسا صحبت کنید. علاوه بر این، صراحت بیان داشته باشید و به
”روشنی“ و ”وضوح“ اعلام کنید که چه میخواهید با منظورتان چیست. حاشیه نروید و به
اصل مطلب بپردازید. این اقدامها اعتمادبهنفس را تقویت میکنند.
۸) مطالعهٔ خود را زیاد کنید.
کسیکه زیاد مطالعه میکند و اطلاعات زیادی بهدست میآورد، خودش را یک سر و گردن
از دیگران بالاتر میبیند و این یعنی همان اعتمادبهنفس.
۹) آراستگی ظاهر خود را حفظ
کنید
اگر شما ظاهر آراسته و مرتبی داشته باشید، اعتمادبهنفس بیشتری خواهید داشت. سعی
کنید به وضع ظاهری خود چه در لباس خانه و چه در لباس رسمی توجه داشته باشید. اگر
ظاهر مطلوبی نداشته باشید، به حضور در جمع علاقهٔ زیادی نخواهید داشت. گاه یک لک
بر پیراهن شما ممکن است شما را از شرکت در یک جلسهٔ مهم بازدارد!
۱۰) آرامش خود را حفظ کنید
مضطرب و عجول بودن، از اعتمادبهنفس شما خواهد کاست. سعی کنید آرامش خود را در همه
حال حظ کنید. به سرعت کارهای خود را انجام دهید، ولی آرامش خود را از دست ندهید.
حتی در میدان جنگ هم اگر آرامش داشته باشید، راهحلیابی برای شما آسانتر خواهد
بود. اگر آرامش خودتان را از دست بدهید، ممکن است شمال و جنوب را هم گم کنید. پس
یادتان باشد: ”آرامش، اعتمادبهنفس میآورد“.
۱۱) در مقابل آئینه بایستید و
از خود تعریف کنید
این کار در کسب اعتمادبهنفس، بسیار مؤثر است. هر روز صبح چند دقیقه این کار را
انجام دهید. سعی کنید هنگام نگاه کردن در آینه به موارد مثبت چهرهٔ خود نگاه کرده
و از آن تعریف کنید.
۱۲) در حال زندگی کنید
اگر د رحال زندگی کنید و تمام انرژی خود را متوجه زندگی در لحظه نمائید، فردای شما
هم تضمین خواهد شد. چرا که فردای شما محصول عملکرد صحیح ”امروز“ شما است. اگر عمر
خود را در حسرت دیروز یا نگرانی فردا سپری کنید، لحظهها را از دست خواهید داد و
این به معنی از دست دادن فردا نیز میباشد.
۱۳) دست دادن خود را محکمتر
کنید.
بهاصطلاح ”شل“ و ”وارفته“ دست ندهید. بهخصوص اگر نظامی هستید، محکم و قدرتمند
دست بدهید و همچنین گرم و صمیمانه
۱۴) به موفقیتهای خود نگاهی
بیندازید
از موفقیتهائی که تاکنون داشتهاید، برای خود لیست تهیه کرده و همراه خود داشته
باشید و هرگاه احساس عدم اعتمادبهنفس کردید، نگاهی به آن بیندازید.
۱۵) به خودتان تبریک بگوئید
حتی از گفتن جملههائی مانند ”شببخیر“ و ”دوستت دارم“ نیز به خود امتناع نوزید.
حتی برای خودتان جشن تولد بگیرد به خودتان اهمیت بدهید.
۱۶) همیشه مبلغی پول با خود
داشته باشید
وجود مقداری پول در جیب و کیف شخصی شما اعتمادبهنفستان را زیاد میکند. تاکنون
شاید این موضوع را تجربه کرده باشید.
۱۷) نیروی نگاه خود را تقویت
نمائید
افراد نظامی بهخصوص آنهائی که در مشاغل فرماندهی بودهاند، ناخودآگاه نیروی نگاه
قدرتمندی دارند، اگر میخواهید به این مرحله برسید، تمرین مؤثر زیر را انجام دهید:
چیزی شبیه یک ساچمهٔ سیاه را در وسط یک سینی قرار دهید و سعی کنید با نگاه خود از
فاصله ۲ متری آن را حرکت دهید.
۱۸) ”نه“ گفتن
را یاد بگیرید.
بسیاری از افراد، قدرت ”نه“ گفتن را ندارند و این موارد برای آنان مشکلهائی ایجاد
نموده است. امید که از این دسته انسانها نباشید. اگر پیشنهاد یا درخواستی به شما
میشود که میل ندارید آن را بپذیرید، با قاطعیت اما با احترام بگوئید ”نه“
۱۹) فکر کنید که اعتمادبهنفس
بینظیری دارید
هرگز این فکر را به خود راه ندهید که اعتمادبهنفس ندارید. همیشه سعی کنید نسبت به
خود فکرهای مثبت و والائی داشته باشید. اگر خودتان فکر کنید که اعتمادبهنفس
ندارید، چهطور انتظار دارید که دیگران فکر کنند شما اعتمادبهنفس دارید! فراموش
نکنید که به هر چه فکر کنید، به سرتان میآید. اگر فکر کنید که کاری را نمیتوانید
اجام دهید، بهطور حتم نمیتوانید و اگر فکر کنید میتوانید کاری را انجام دهید بهطور
حتم میتوانید. آنچه مهم است، فقط افکار شما است.
۲۰) سرعت راه رفتن خود را
بیشتر کنید.
کسیکه اعتمادبهنفس دارد گامهای مستحکم برمیدارد و هدفمند راه میرود. قوی،
قدرتمند و پرانرژی باشید.
۲۱) سر خود را بالا نگاه دارید
این کار باعث میشود:
▪ جریان خون از قلب به مغز (خون شریانی) و از مغز به قلب (خون وریدی) به آسانی
انجام پذیرد.
▪ حجم ریهها افزایش یابد و در واحد زمان، اکسیژن بیشتری با خون مبادله شود.
▪ راههای هوائی از قبیل نای، نایژهها، حلق و بینی تا حدودی در یک امتداد قرار
گیرند و تنفس، راحتتر شود.
▪ میدان دید بیشتر شود.
▪ به برازندگی ظاهر شخص کمک میکند.
▪ از همه مهمتر، اعتمادبهنفس شخص را زیاد می
به انگشتانش به دقت نگاه کنید
اگر او دستانش را در لای موهایش فرو ببرد، سعی در جلب توجه شما دارد.همچینین طرز لمس کردن موها نیز بسیار مهم است.این به شما اطلاعاتی در مورد طبیعت و فطرت او می دهد. اگر او این کار را به آرامی انجام دهد، شما با یک فرد باهوش و متخصص در زمینه هنر عشق مواجه شده اید. حال اگر این کار سریع صورت گیرد، حاکی از کم حوصلگی و تعجب فرد است.
اگر او لبه ی عینک را با انگشتانش لمس کند، روانشناسان آن را بر اساس عقیده ی زیگموند فروید (او بحث هایی را در مورد شیوه ی عملکرد مغز انسان در خصوص غرایز جنسی مطرح کرد)، این حرکت را ناشی از غرایز جنسی می دانند. این تئوری توسط زنانی که این کار را برای جلب توجه مرد مورد نظر انجام می دهند، به تایید رسیده است. لمس کردن موها به صورت جذاب نشانه ی آرامی، کنترل کردن خود و منتظر بودن است؛ پس فرصت را از دست ندهید و به کنار او بنشینید.
حواستان را به هر گونه برخورد بدنی جمع کنید
اگر او شما را به هر گونه لمس کند، معمولا نشانه ی خوبی است؛ البته به استثنا شرایطی که از دست شما عصبانی است و از شما درخواست می کند که محل را به سرعت ترک کنید.اگر او به آرامی شانه های شما را در حال خندیدن لمس کند، یا به طور کلی به دنبال راهی باشد که شما را لمس کند، نظر شما را جلب کند ویا خود را به بغل شما بیاندازد، او مطمئننا به شما علاقه مند است.
دست و شانه هایش را به خوبی زیر نظر بگیرید
اگر او چانه اش را بر روی دست هایش قرار داده است و به نظر می رسد که در حال فکر کردن است، این امر همیشه نشانه ای از مغلوب شدن او توسط ظاهر شما نیست، بلکه در حلت کلی به سوال هایی که در ذهنش پدید آمده است، فکر می کند:” آیا این مرد شایسته من است؟”. شما جواب را می دانید ولی او به کمی زمان نیازمند است. اگر که می خواهید از را در انتخاب تصمیم صحیح کمک کنید، فقط بسیار محترمانه و مودبانه رفتار کنید. البته گوشه ای از شوخ طبعی خود را نیز نشان دهید.
اگر او دست به سینه نشسته است، احتمال ناراحتی با وزنش یا اذیت شدن از موضوعی وجود دارد.این بدترین چیز ممکنی است که شما می توانید با آن مواجه شوید.این حالت حاکی از حقیقتی است که شما بدترین حالت ممکنه را در او ایجاد کرده اید و او به هیچ وجه نمی تواند به شما اعتماد کند. در این شرایط هیچ چیز نمی تواند به شما کمک کند؛ حال لطیفه های زیبا یا بدنی زیبا و عضلانی. تنها چیزی که شاید به شما کمک کند این است که از او روی برگردانید وبا خنده به طرف دیگری حرکت کنید. وانمود کنید که به او علاقه مند نیستید. به او بگویید که شما باید به زودی بروید و آنجا بشینید و با او صحبت کنید. بگذارید که او ببیند که شما با دیگران روابط گرمی دارید، با زنان و یا افراد دیگر صحبت کنید تا او احساس دلتنگی کند. در این حالت شاید که او دوباره به پیش شما بازگردد.
طرز تفکر خود زن در مورد دست هایش بسیار مهم است.اگر او برای مدت طولانی به آنها خیره شود، شاید از علاقه ی او به شما باشد (البته با کمی نگرانی). اگر او بسیار خجالتی است، قادر به نگاه کردن به شما نخواهد بود.دلیل دیگر این رفتار شاید به دلیل چیزی باشد که او را ناراحت می کند.(شاید خود شما باعث ناراحتی باشید)
به لب هایش نگاه کنید
اگر زنی لب هایش را هر چند دقیقه یک بار خیس کند، از دو حالت خارج نیست: یا این کار را از روی عادت انجام می دهد و یا این که مشتاق است که نظر شما را نسبت به لب هایش جلب کند که دیر یا زود او را ببوسید.
اگر زنی لب هایش را می جود، به او کاری نداشته باشید- همه چیز رو به راه است.اما گاهی این امر ناشی از استرس فرد است.چرا؟ شاید به این خاطر که به آنها به صورت کنجکاوانه نگاه می کنید و یا این که او به طور غیر مستقیم او قصد جلب توجه شما را دارد.
چشمانش را زیر نظر بگیرید
بنابر عنوان های معروف و نویسنده های رمان های عاشقانه حرکت سریع پلک ها حاکی از آن است که زن می خواهد که نظر مرد را نسبت به خود جلب کند. آنها منتظر لطیفه های شما و خنده هایتان نیستند. اساس زیست شناسی به ما می گوید که وقتی ما از چیزی (یا کسی) خوشمان می آید، چشم هایمان باز می شود و وقتی چیزی را دوست نداریم، آنها کوچکتر می شوند. پس اگر چشم هایش باز شده است، می تواند نشانه ی خوبی باشد و اگر کوچک شوند، علامت خوبی نیست. هر چند که این روش بی عیب و نقص و کاملا درست نمی باشد. البته لازم به ذکر است هنگامی که فرد در محیط تاریک قرار می گیرد چشم هایش بازتر می شود، و هر چه محیط روشن تر شود چشم انسان بنابر مقدار روشنایی بسته تر می شود.
به پاهایش دقت کنید
تحقیقات زبان بدن تاکید می کنند که اگر زنی پاهایش را روی یکدیگر بیاندازند و یا آنها را تکان دهند ( به طوری که تا نیمه کفش از پایش خارج شده باشد)، بیانگر حرکتی برای جلب توجه جنس مخالف است. این معنا هنگامی که زن پاهایش را باز می کند به اوج خود می رسد. این حرکت یک سمبل عقیده زیگموند فروید می باشد. نقطه ی مقابل این نشانه هنگامی است که او پاهایش را در کنار یکدیگر قرار می دهد.
اگر پاهایش به شما اشاره می کند بدان معناست که او به شما علاقه دارد. اما این امر هنگامی صادق است که به او چیزی نگویید که توجهش را جلب کند.
نکات:
توجه داشته باشید که آیا هنگامی که شما به طرف او حرکت می کنید روی خود را برمی گرداند, این می تواند نشانه ی بدی باشد یا شاید این که او نمی خواهد توجهش را به شما جلب کند.
همین طور شما می توانید از حقه ی ساعت استفاده کنید. به طور ناگهانی به ساعت نگاهی بیاندازید و بعد به او نگاه کنید، اما نه وقتی که از گوشه ی چشم به او نگاه می کردید. هر چیزی در اینجا به شما کمک می کند.اگر او جایی را نگاه می کرد که شما هم داشتید نگاه می کردید، احتمالا به شما نگاه می کرده است. اما بدانید که شاید او با خود فکر کرده است شما به چیزی عجیب یا خطرناک و یا جالب نکاه می کردید و کنجکاو بوده که بداند آن چیست.
اخطار:
تمامی زنان زبان بدن یکسان ندارند! این مراحل برای تمامی زنان جواب نمی دهد؛ حال خجالتی هستند یا به دلیل عوامل دیگر.
زنان از این که سر تا پایشان را ببینید خوششان نمی آید.
بعضی مردان هنگامی که با زنان جذاب صحبت می کنند، این کار را به طور مداوم انجام می دهند. هر زنی این کار را زشت و بی ادبانه برداشت می کند هنگامی که متوجه می شود چشمان شما در حال گشت و گذار اندام اوست (مخصوصا در اولین ملاقات). سعی کنید که در این شرایط خود را کنترل کنید.
صحبتی کوتاه راه حل شماست.
او را مجبور کنید که بیشتر صحبت کند؛ در این شرایط فکر می کند که شما شنونده ی خوبی هستید. البته گاهی اوقات زنان دوست دارند که مردان ریشه کلام را در دست بگیرند. سعی کنید به دنبال چیزهایی باشید که با هم در آن تفاهم دارید و بیشتر به آنها اشاره کنید. بیشتر زنان از صحبت از ورزش و بازی ها خوششان نمی آید. پس مطالب دیگر مانند حیوانات، کتابها، موسیقی، شهر بازی ها، رنگها، طبیعت، فیلم ها را امتحان کنید؛ سریال های طنز انتخاب خوبی می تواند باشد، پس سعی کنید کارهای خنده دار انجام دهید و ادای مردم را در بیاورید (ولی مراقب باشید که بی ادبی نکنید تا زمانی که اطمینان حاصل کنید که او از آنها بدش می آید، صداهای خنده دار ایجاد کنید و یک مقدار سر به هوا عمل کنید، ولی مطمئن شوید که او بداند که شما این کار را برای خنده انجام داده اید
(( و کشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید ))
ما پرده را از جلوی چشمانت برداشتیم و امروز دیده ات تیز است
بسیاری از مردم، زمانی که با حمله قلبی مواجه می شوند، تنها و بدون کمک هستند. شخصی که ضربان قلب او نا منظم است و کسی که شروع به احساس ضعف می کند، تنها حدود 10 ثانیه پیش از از دست دادن هوشیاریش وقت دارد. به هر حال، این قربانیان می توانند با سرفه های مکرر و شدید به خود کمک کنند. پیش از هر سرفه باید نفس عمیق بکشید، و سرفه باید عمیق و کش دار باشد و خلط سینه را از عمق سینه ایجاد کنید. توالی یک نفس و یک سرفه باید حدودا هر 2 ثانیه یکبار بدون توقف تکرار شود تا کمک برسد و یا ضربان قلب دوباره به حالت عادی باز گردد. نفس های عمیق اکسیژن را به داخل شش ها می کشد و حرکت های سرفه موجب فشار به قلب و تداوم جریان گردش خون توسط آن می شود. همچنین این فشار فشرده کننده روی قلب موجب بازیابی ریتم نرمال ضربان آن می شود. بدین طریق، قربانیان حملات قلبی می توانند تا رسیدن به بیمارستان حیات خود را حفظ کنند
می پذیرم که من اول برای کشف سرزمین او پا پیش بگذارم
لازم است که حتما اول یکی پا پیش بگذارد. بنابراین بهتر است در این راه، من کمی
صبر و پشتکار به خرج بدهم. مطمئنا او روزی از این بابت سپاسگزارم خواهد شد.
به تفاوت هایش احترام می گذارم
هدف، نه برتری جویی است و نه تعیین این که کدام یکی "بهتر" است. فقط و
فقط درک کردن اوست برای رسیدن به تفاهم پایدار.
می پذیرم که او قلمروهای خاص خودش را دارد
درک دیگری برای برقراری ارتباط بهتر با او و دوست داشتن، به معنی هجوم به تمامیت
ارضی اش نیست. بلکه برعکس، با رها کردن او برای ابراز وجود است که می توان به
حقیقت وجودی اش دست یافت و درکش کرد.
قبول می کنم که هرگز او را به طور کامل نخواهم شناخت
ما حتی در شناخت خودمان هم مشکل داریم، چطور می توان تصور کرد که روزی بتوانیم
همسرمان که از جنس ما نیست را به طور کامل بشناسیم؟
از او می خواهم در مورد رفتارهایی که سر درنمی آورم، توضیح دهد
زنان به شدت محتاج تبادل کلامی با نزدیکانشان هستند. وقتی مردی در این راه پیشقدم
می شود، آنها به شدت تحت تاثیر قرار می گیرند و محبت خود را نثار همسرشان می کنند.
گوش کردن را یاد می گیرم
گوش کردن بزرگترین تفاوت اختلاف آفرین بین زنان و مردان است. مردها بیشتر روی
رفتار و زنان روی گفتار و کلام تمرکز می کنند. خانم ها بیشتر دوست دارند یک گوش
شنوا برای حرف هایشان داشته باشند تا این که صرفا راه حل به آنان پیشنهاد شود.
وقتی از من درخواست کند به او راه حل پیشنهاد می کنم
اگر بپذیریم که اول پای درد دل زنان بنشینیم، همین ابراز علاقه ما به گوش کردن،
آنها را آرام می کند و کمک بزرگی است برای این که وارد مرحله بعدی یعنی عمل،
بشوند. احتمالا در این وقت است که می توانند به توصیه ها و راه حل های پیشنهادی
مردها گوش دهند.
با او همدردی می کنم
زنان وقتی مشکلی دارند، پیش از هر چیز نیازمند همدردی هستند. آنان مایلند که
دیگران از ریز به ریز آن چه انجام داده اند مطلع شوند. بنابراین با دادن این فرصت،
با او همدردی می کنم.
از گفتن جملاتی مثل: "مهم نیست!" جدا خودداری می کنم
این کار اشتباه محض است! به هیچ وجه نباید مشکل آنان را کوچک و کم اهمیت به حساب
آورد. در عوض بهتر با گفتن: "من هم اگر جای تو بود م، خسته می شدم"، یا
"من هم به نوبه خودم نمی توانم چنین رفتاری را تحمل کنم". اولین گام های
همدلی با آنان را برداشت.
می پذیرم که با دوستانش روابط صمیمانه ای داشته باشد
مردها معمولا از این وجه اشتراک زنانه بیمناکند. تبادل کلامی زنان، آنان را می
ترساند. ولی جایی برای هراس نیست. برعکس، بعد از همین گفتگوهای مفصل است که زنان
تسکیل یافته، با خیالی آسوده، بی دغدغه و حتی شکیباتر به خانه برمی گردند.
تشکر می کنم
زنان به طور فطری مایلند برای این که مورد علاقه واقع شوند، عشق و محبت نثار کنند.
هر چند که معمولا هم در عوض چیزی دستشان را نمی گیرد. چنانچه متقابلا در پاسخ به
ابراز محبت ها هیچ لطف و توجهی دریافت نکنند، خسته و درمانده می شوند.
راحت درباره دغدغه ها و مشکلاتم صحبت می کنم
مردها اغلب از گفتن مشکلات خودداری می کنند. در نظر آنان این نوعی شکست است. این
کار چنان زنان را دلسرد و درمانده می کند که احساس می کنند هیچ راهی برای حمایت و
پشتیبانی مردشان ندارند. آنان را مشغول و دور از دسترس می بینند. در نتیجه افتادن
در دور باطل سوءتفاهم شروع می شود.
هرازگاهی او را غافلگیر می کنم
همه زنان دوست دارند که مردشان فرشته آرزوهایشان باشد. این طرز تفکر در حالی که در
نظر مردها کودکانه است، ولی برای زنان خیلی هم جدی می باشد. آنان دوست دارند یک
نفر دستشان را گرفته و با خود به یک تعطیلات آخر هفته غیرمنتظره یا صرف شامی با
چراغ خاموش و شمع روشن و ... ببرد.
برایش وقت می گذارم
وقتی را که مرد صرف زن می کند، از تمام مادیات دنیا برایش ارزشمندتر است. چون این
توجه و لذت با تمام طلاهای دنیا هم خریدنی نیست!
در دلربایی کردن هایش با او همبازی می شوم
چشمهایش را برایم خمار می کند؟ بی هیچ دلیل خاصی مثل یک ملکه خودش را آرایش می
کند؟ یا یک دفعه به لباس خدمتکار یا کولی درمی آید؟ خب، بازی می کند، و باید از
این بازی با هم لذت ببریم
به خودم قول میدهم :
به حدی قوی باشم که هیچ چیز نتواند آرامش ذهنم را بهم بزند
به بهترین فکر کنم
برای بهترین تلاش کنم
و انتظار بهترین را داشته باشم
وقتی برای انتقاد از دیگران نداشته باشم
کاملتر از آنی باشم که نگرانی داشته باشم
نجیب ترین از آنی باشم که خشمگین شوم
قوی تر از آنی باشم که ترس بر من غلبه کند
شادتر از آنی باشم که به غم اجازه خود نمایی بدهم
در فکرت همیشه پیروز باش
انسان به هر چه ایمان بیاورد به همان خواهد رسید
خدا قشنگترین چیزها را به کسی میبخشد که حق انتخاب خود را به او بسپارد
خوشبختی سراغ کسی میرود که فرصت اندیشیدن به بدبختی را ندارد
زندگی دقیقا به ما آن چیزی را میدهد که دنبالش هستیم
خوشبختی و بدبختی ما از افکارمان سرچشمه میگیرد
از هرچه بترسم اسیرش میشویم
ذکر خداوند درمانگر هر چیزیست
هر اتفاقی به خودی خود بی معناست این برداشت ماست که به آن معنا میبخشد
زیبایی در فراتر رفتن از روزمرگیهاست
اگر میخواهید به موفقیت برسید باید جنس ذهنیت شما از افکار مثبت و امید به آینده باشد
شما تبدیل به همان چیزی میشوید که به آنبیشتر می اندیشید
هر چیزی را که واقعا و عمیقا باور داشته باشید برایتان به واقعیت تبدیل میشود
هر گاه بفهمی اهدافت را خودت تعیین میکنی میفهمی زندگی ات را هم خودت شکل میدهی
شایستگی ما به وسعت همنشینی با خداست
خوشبختی سرائیست ساختنی نه قصری یافتنی
قانون زندگی قانون باور است
شما تبدیل به همانی میشوید که تجسم میکنید
خوشبختی خود تویی آنرا در آیینه دیگران مجو
آرامش جایی فراتر از مانیست
خود را باور داشته باش تا از دیگران بی نیاز شوی
اگر برای خودت برنامه ریزی نکنی روزگار برایت برنامه میریزد
مطمئن باش موفق میشوی
خوشبختی یعنی پر کردن 24 ساعت وقت زندگی
کامیابی و آرامش در درونم متجلی است
خدا لحظه ای تنهایت نخواهد گذاشت
خود را با معیارهای خودت بسنج نه با معیارهای دیگران
زندگی درک مهین امروز است
َللّهُمَّ رَبَّ الْنُّورِ العَظیمِ
تو خداوند کریمی و رحیم
صاحب ما ربّ انوار عظیم
وَرَبَّ الکُرْسِیّ الرَّفِیعِ وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ
ربّ آن کرسی رفعت داشته
ربّ آن دریای موج افراشته
و مُنْزِلَ التَّوْریةِ وَالْأنْجِیلِ وَالزَّبُورِ
نکهت تورات و انجیل و زبور
از گلستان تو بگرفتند نور
وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَروُرِ
ربّ هرچه سایه های دلفروز
ربّ گرما و حرارت های روز
وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ
ای که قرآن را فرود آورده ای
اندر آن دُر واژه ها پر کرده ای
وَرَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ
آن فلک های مقرب را تو رب
وان رسولان شکر لب را تو رب
وَالْأنْبیاءِ وَالْمُرْسَلِینَ
انبیا را خود تو هستی کردگار
مهدی ما را تویی پروردگار
نیستم من ، هست ِ من شد هستِ او
زانکه باشد جان من در دست ِ او
من که اینسان گشته پابند توام
هر چه بــِـپْسندی تو خرسند توام
عهد ما را آمده دوران به سر
من چه می خواهم ز مولا؟ یک نظر
آن نظر کز هـَستیـَم آرد برون
در یـَـم ِ مهرش بگرداند درون
اِی چکاد سر به گردون داشته!
ذ َره ی خاکت به دل خون داشته
ای که تو دریای نا پیدا کنار!
قطره در دریای تو دارد قرار
اَللّهُمَّ إِنّی اسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ
از تو دارم مسألت ای کردگار
بر حق ذات کریم ِ پایدار
وَبِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنِیرِ
بر تو سوگند آفتاب بی غروب
پرتوی از نور تو ، دارد قلوب
وَمُلْکِکَ الْقَدیمِ
بر حق ِ آن پادشاهی ِ قدیم
از سر لطفش بُود ناز و نعیم
یاحَیُّ یاقَیُّومُ
ای که هستی زنده حی ِّ خالقی
!ای تو پاینده به نور سرمدی
اسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی اَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأرضُونَ
از تو می خواهم به حق ِ اسم پاک
کرده ای با اسم پاکت تابناک
خیمه های روضه ی فیروزه رنگ
گاهوار زخمه ی زندان تنگ
وَبِإسْمِکَ الَّذی یَصْلَحُ بِهِ الأَوّلوُنَ والآخِروُن
هم بدان اسمی که بخشیدی صلت
از نخستین تا پسین را تربیت
َ یاحَیّاً قَبْلَ کُلَّ حَیٍّ وَیا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَیّ
ای که هستی زنده قبل کل ِّ حی !
وی که باشی زنده بعد کل ِّ حی !
وَیاحیّاً حینَ لاحَیَّ
زنده آنگاهی که از نور حیات
هیچ کس را خود نبودی التفات
یامُحْیِیَ الْمَوْتى وَمُمیتَ الْأَحیاءِ
ای که بخشی زندگی بر مردگان
ای که میگیری حیات از زندگان
یاحَیُّ لا إِلهَ إِلاّ أَنْت
ای تو زنده !نیست غیر از تو خدا
کردگاری از ابتدا تا انتها
َ اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانا اَلإمامَ الهادِیَ الْمَهْدِیَّ
باریزدانا! ولیِّ ما رسان
آن امام ِ هادی ِ مهدیـِّمان
الْقائِمَ بِأمْرِکَ
آنکه بر فرمان تو دارد قیام
می کِشد ، آنگاه شمشیر از نیام
صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ الطّاهِریِنَ عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ
از تو بر او و نیاکانش صلات
مـِن جمیع المومین و المومنات
فی مَشارقِ الْأرْضِ وَمَغارِبها سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها
هر کجا از مشرق و مغرب زمین
دشت و خشکی ، کوه و دریا ، ماء و طین
وَعَنّی وَعَنْ وَالِدَیَّ مِنَ الصَّلَواتِ
از من و از والدین ِ من سلام
نچنان باشد برابر با تمام
مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللّهِ وَمِدادَ کَلِماتِهِ
آن سلام اندازه ی عرش خدا
در جوهر های کلمات ِ هدا
وَما اَحْصاهُ عِلْمُهُ وَأَحاطَ بِهِ کِتابُهُ
آنچه علم او شمارش می کند
بر کتاب او نگارش می کند
اَللّهُمَّ إنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی صَبِیحَةِ یَوْمی هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَیّامی
ای خدا ! امروز و هر روز دِگر
شامگاهانی که می آید به سر
عَهْداً وَعقْداً وَبَیْعةً لَهُ فی عُنُقی لا اَحُولُ عَنْها وَلا أَزُولُ أبَدا
می کنم تجدید بیعت با امام
روی برگردان نباشم زان مقام
اَللّهُمَّ اجْعَلْنی مِنْ اَنصارِهِ وَاَعْوانِهِ
پس مرا گردان تو از یاران او
ای خدا از جمله ی اعوان او
وَالذَّابّینَ عَنْهُ وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فی قَضاءِ حَوائِجِه
تا کنم از او دفاع ِ بی حساب
بر قضای حاجتش آرم شتاب
والْمُمْتَثِلینَ لأوامِرِهِ وَالْمُحامِینَ عَنْهُ
امــر ِ او بر گــُــرده ی گردن نهم
جــان به پشتیبانیش یکسر دهم
وَالسّابِقینَ اِلى إِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْه
خواستش را بی درنگ آرم به جا
بر شهادت پیش او گردم فدا
اللّهُمَّ إنْ حالَ بَیْنی وبَیْنَهُ الْمَوْتُ
گوی تا آماده جان بر کف نهم
در رکاب خویش صف در صف دهم
اللّهُمَّ إنْ حالَ بَیْنی وبَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذی جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَأَخْرِجْنی مِنْ قَبْری
گــر نـخواهد داد اجــل مهلت مرا
از کــُـنام ِ مــرگ بــیرونم نــما
مُؤْتَزِراً کَفَنی شاهِراً سَیْفی
تا بگردونم کفن تنپوش ِ خویش
بر کشم تیغ از نیام ، آرم به پیش
مُجَرِّداً قَناتی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعی فی الْحاضِرِ وَالْبادی
نیزه ی خشمم کنم آنگه عیان
دعوت حق را بگویم هر مکان
تا زنم بر خصم اهریمن صفات
کـــو به زیّ آدمــی شد در حیات
آنکه یاس احمدی پرپر نمود
کار دین ِ سرمدی یکسر نمود
اَللّهُمَّ اَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ والْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ واکْحُلْ ناظِری بِنظْرَةٍ مِنّی إلَیهِ
ای خدا ! آن طلعت مهشید فر
تـــوتـــیای دیده گردان یک نظر
وَعَجِّلْ فَرَجَه
باریزدانا ! فرج تعجیل کن
آن ظهور جــان ِ ما تحصیل کن
وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَاَوُسِعْ مَنْهَجهُ
شــاهـراه حـق او گـردان فراخ
پـــاک بــِـنما راه او از سنگلاخ
وَاسْلُکْ بی مَحَجَّتَهُ وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ
گـام مـن در راه حـق ِ او گـــذار
کن روان امرش تو ای پروردگار
وَاشْدُدْ اَزْرَهُ واعْمُراللّهُمَّ بهِ بِلادَک
پشت او مستحکم، او را شــاد کـن
ســـرزمین ها را از او آبــاد کن
وَاَحْی بِهِ عبادَکَ
زنده گردان بندگانت را بـــدو
تا که یابد دل فگاران پیش او
فَإنَّکَ قُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ
خود تو گفتی در کتابِ پاک خویش
گفته ات حق است و حق باشد به پیش
ُ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ
گشته از اعمال خلق ِ بد نهاد
در تمام خشکی و دریا فساد
فَاظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَاَبْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسْولِکَ صَلّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلّمَ
پس ولیّت را برون آر از حجاب
پـــور زهرا ، تا بتــابـد آفـتــاب
حَتّى لایَظْفَرَ بِشْیءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلاّ مَزَّقَهُ وَیُحِقَّ الْحَقَّ ویُحَقّقَهُ
تا که احکام خدا اجرا شود
دین حق سرزِنده و احیا شود
تا نــمانـد چیزی از باطل نشان
حق ظفر یابد به باطل هر مکان
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلوُمِ عِبادِکَ وَنَاصِراً لِمَنْ لایَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرک
کن خدا او را پــناه بــی پناه
بر کسی کو می نیابد جز تو راه
وَمُجدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِک
آنچــه از احکام تو تعطیل گشت
کن وِ را تجدیدگر بر سرنوشت
وَمُشَیّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِینِکَ وَسُنَنِ نَبِیّکَ هِ
بخشد استحکام بر احکام دین
بر روش های نبیّ حق گزین
صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ
بر پــَــیـَمبر ای خدا! آور سلام
هـم کـه بـر آل ِ پـیـمبر مسـتـدام
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمِّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ
پس بگردان زان کسان کز دست ِ جور
در پــناه خویش آوردی بــه دور
اَللّهُمَّ وَسُرَّ نَبِیّک مُحَمَّداً صَلّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ بِرُؤْیَتِهِ
بارالهــــا ! شاد کن قلب نبی
بر مـَــهِ رخـــسار تابان ولی
وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ
وانکه او را پیرو شد از قلب و جان
شاد گردان ای خدای انس و جان !
وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ
رحمتت بــر حــال زار ما رســـان
بر دلِ ما کوهی از ایمان نشــان
الَلّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هِذهِ الْاُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَعجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ
این غـــم از امّت ، خدا! فرما رها
بر ظهـور او شــتـابی کـن خـدا!
إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَنَراهُ قریباً برحمتک یا ارحم الراحمین
گر خـَـسان عهدش فرا دیدند دور
ما خود از نزدیک ، می بینیم نـــور
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
العجل مـَـولایَ یا صاحب زمان
تا به کی خورشید رویت در نهان ؟
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
در غم هـــجران تو تا زنده ایم
بیش از این مــپسند ما شرمنده ایم
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
خاکــم از نور توچون طیــنت گرفت
قلب من از عشق تو زینت گرفت
مردها دوبار تربیت میشوند؛ یکبار توسط والدینشان، بطوری که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان بهنحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند،
زنان قابلیتهای بسیاری برای برانگیختن نقاط قوت رفتاری در نامزد یا شوهرشان دارند. تقریباً همه مردان میتوانند یک شخصیت مثبت داشته باشند و این ، بستگی بهشیوه رفتاری همسرشان دارد ، به عبارتی می توان گفت...
زنان قابلیتهای بسیاری برای برانگیختن نقاط قوت رفتاری در شوهرشان دارند. تقریباً همه مردان میتوانند یک شخصیت مثبت داشته باشند و این ، بستگی بهشیوه رفتاری همسرشان دارد
بهعبارتی میتوان گفت:
مردها دوبار تربیت میشوند؛ یکبار توسط والدینشان، بطوری که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان بهنحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند، اما اگر در این راستا قدمی برداشته نشود، تحولی صورت نخواهد گرفت.
در اینجا میخواهیم بخشی از شگردهای همسرداری یا اصطلاحاً سیاستهای زنانه را در جهت ارتقاء استقامت پایههای یک زندگی مشترک، در محور روابط همسران، از نظر بگذرانیم، بنابراین این مطلب را صرفاً زنانی بخوانند که میخواهند بدانند چگونه میتوان شوهر خود را بهمهری مستمر و عمیق آلوده گرداند؟
1- صادق باشید، چون تنها در این صورت است که حق دارید از همسرتان توقع رفتار و گفتار صادقانه داشته باشید.
2- همزمان با رعایت اصل صداقت، بدانید هیچ لزومی ندارد هر مطلبی، با هر مضمونی بازگو شود!
3- زن و شوهر میتوانند توافق کنند که همواره جایگاهی برای تغییر در طول زندگی، قایل شوند.
4- پیوسته به دنبال یک رابطه در حال رشد باشید، در پیشرفت مثبت ارتباطات، توقف جایز نیست.
5- سعی کنید به تعریف خوشبختی از دیدگاه همسرتان دسترسی پیدا کنید.
6- شما میتوانید از زندگی کردن با مرد خود لذّت ببرید، بدون آنکه خود و خواستههایتان را به فراموشی بسپارید.
7- گاهی اوقات اگر بهطور واضح تقاضا نکنید، چیزی بدست نخواهید آورد.
8- گفتنیها را بگویید، امّا بهموقع! منتظر نمانید به این امید که شاید روزی خودش متوجه شود.
9- بهیاد داشته باشید معمولاً مردها آنگونه که شما به آنها مینگرید، بهخود نمینگرد.
10- شاید نتوانید مرد خود را کاملاً کنترل کنید، امّا قطعاً میتوانید بر او تأثیر بگذارید.
11- در برنامهریزیها بهصورت یک شریک ظاهر شوید، نه یک رقیب.
12- احترام شما، در گروی رفتار شماست.
13- برنامههای خود را طوری تنظیم کنید تا زمانی که همسرتان در منزل است، در کنارش حضور داشته باشید، نه احتمالاً در آشپزخانه.
14- به نوع پوشش، آرایش و پیرایش خود در منزل همواره اهمیت بدهید.
15- در طی روز از کلمات محبّتآمیز استفاده کنید.
16- بسیاری از زنان بر این باورند که باید بیش از حد عاطفی باشند . اینگونه نباشید!
17- بکوشید بدون آنکه در مسائل کاری و اجتماعی همسرتان مستقیماً دخالت کنید، خیلی دوستانه و غیرمتعصبانه به افعال وی ناظر باشید.
18- میزان وابستگی و دلبستگی یک زن میتواند قابلیتهای شوهرش را برای توجه نشان دادن به او تحتالشعاع قرار دهد.
19- هراز گاهی از او به خاطر محسناتش تمجید کنید.
20- گاهی گفتگوی متعادل میتواند قفلهایی که بر زندگی عاطفی همسرتان زده شده، باز کند.
21- هرگز به قصد آنکه همسرتان را برای انجام کاری سوق دهید، از او تعریف و تمجید نکنید.
22- برای او این حق را قایل باشید که بتواند احساسات مختلفی داشته باشد