آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

چگونگی انتخاب همسر

بسیاری از بحثهایی که در مورد ازدواج انجام گرفته سعی کرده به چگونگی انتخاب همسر بپردازد و کمتر تلاش بر این بوده که به چرایی آن نیز پاسخ داده شود. 

همیشه نیروهای ناشناخته ای در وجود ما بوده اند که در چرایی انتخاب ما مداخله کرده و ما از آنها بیخبر بودهایم چرا از رنگ بخصوصی خوشمان میآید و از یکدیگر متنفریم؟ چرا برخی از افراد برای ما جالبند و برخی دیگر احساس بدی در ما ایجاد میکنند؟
چرا فردی را برای همسری انتخاب میکنیم و در مورد افراد دیگر اصلاً فکر هم نمیکنیم؟ این نیروها همان نیازهای ما هستند که از کودکی در ما شکل میگیرند و در بزرگسالی در روابط ما با دیگران تأثیرگذار هستند. چگونگی شکلگیری این نیازها بحث دیگری است که نمیخواهیم در اینجا به آن بپردازیم. ولی مهم است بدانید چه نیازهایی شما را وادار به انتخاب فرد بخصوصی برای همسری میکند.
دو سطح از نیازها را میتوان در افراد به درجاتی مشخص کرد. در یک سطح نیازهایی قرار دارند که ما را از «تحقق خویشتن» وامیدارند من آنها را «نیازهای کاهنده» یا نزولی مینامم. دسته دیگر نیازهایی هستند که ما را به سمت تحقق خویشتن هدایت میکنند من آنها را «نیازهای بالارونده» یا سعودی مینامم.
● نیازهای کاهنده
همیشه ما را در سطحی نگه میدارد که برآورده شدن آنها به رضایت طولانی مدت در ما منجر نمیشود. این نیازها به طور فزاینده ای بر عزت نفس، اعتماد به نفس، خودپنداری ما اثر مخربی میگذارند و ما را از برآورده کردن آن نیازها سیر نمی سازد.
این نیازها به طور چشمگیری سراسر زندگی ما را تحت الشعاع خود قرار میدهد و موجبات نارضایتی دائمی ما را از محیط پیرامون، روابط با دیگران و زندگی فردی فراهم میآورد. به عنوان مثال نگاه کنید به نیاز مورد توجه بودن،چنین نیازی سبب میشود اغلب ما از دیگران بخواهیم که به ما توجه داشته باشند و نیازهای ما را برآورده سازند بدون اینکه ما نیز بخواهیم رفتار متقابلی داشته باشیم.
از آنجا که چنین توقعی به طور کامل برآورده نمیشود فرد همیشه از خود و روابطش با دیگران نالان است. در عین حال حتی اگر به طور کامل چنین نیازی برآورده شود هنوز فرد احساس تنش میکند.
سه خاصیت اساسی در نیازهای کاهنده وجود دارد: یکی اینکه فرد دارای چنین نیازهایی به سرعت میخواهد به نیاز خود پاسخ بگوید. دیگر اینکه پس از برآورده شدن نیازش نیز ابراز نارضایتی نسبت به خود و دیگران میکند. سوم اینکه این نیازها روابط بین فردی او را دچار اشکال میسازد و موجب میشود روابط پرتنشی را با دیگران تجربه کند.
● نیازهای بالارونده
برآورده کردن نیازهای بالارونده موجب ایجاد سطح مناسبی از رضایت از خویشتن میشود. توجه به این نیازها سبب ایجاد تعادل در روابط بین فردی میشود به گونه ای که در هر رابطه ای فرد هم به نیازهای خود توجه میکند و هم به نیازهای دیگران.
توجه به نیازهای افزاینده موجب تحقق خویشتن و رسیدن به آن چیزی میشود که فرد از خود انتظار دارد. این نیازها در افرادی به وجود می آید که سطح قابل قبولی از رضایتمندی از خویشتن در خود احساس کرده اند. معمولاً چنین افرادی دارای سطوح مطلوبی از عزت نفس بالا، نگرش مثبت نسبت به خود و اعتماد به نفس هستند.
در چنین شرایطی در افراد نیازهایی به وجود میآید که موجب تحقق خویشتن آنها میشود. این نیازها شامل، نیازهای فیزیولوژیک، توجه به خویشتن، نیاز به خودمختاری، نیاز به تفریح، نیاز به سازندگی، نیاز به پیوندجویی، نیاز به شناخت، نیاز به شهرت، نیاز به تحقق خویشتن و نیاز به معنویت است.
این نیازها همچنین میتواند خواص نیازهای کاهنده را نداشته باشد. یعنی افراد به تدریج به آنها پاسخ داده و از برآورده شدن آنها احساس خوبی داشته باشند، در صورت به تعویق افتادن آنها احساس تنش نکنند و موجب ایجاد روابط بین فردی سازنده ای شوند.
توجه به اینکه کدام دسته از نیازها موجب انتخاب همسر میشود حائز اهمیت است. از آنجایی که همه افراد در شرایطی براساس نیازهای کاهنده به درجاتی رفتار میکنند پس بنابراین به احتمال زیاد بسیاری از انتخابهای افراد براساس نیازهای کاهنده صورت میگیرد.
به عنوان مثال فردی که نیازهای افزاینده زیادتری دارد ممکن است در موقعیت انتخاب همسر نیاز کاهنده محبت و دلسوزی کردن، او را وادارد تا فردی را انتخاب کند که بسیار به محبت او نیازمند است و او فردی است که به توجه و تکیه گاه و کمک گرفتن نیاز دارد. این دو اگر چه همدیگر را کامل میکنند ولی نمیتوانند در آینده زندگی موفقی داشته باشند چرا که در این حالت فردی گیرنده و فردی دیگر دهنده است.
بعلاوه این دو نفر نمیتوانند همدیگر را درک کنند چرا که دنیای ذهنی بسیار متفاوتی نیز دارند. آن چیزی که فردی را ناراحت میکند ممکن است برای دیگری جالب باشد و بالعکس.
سؤالهای رایج برای انتخاب همسر
● چه تناسبی باید بین دو فرد باشد؟
شباهت در تحصیلات، مذهب، فرهنگ، همشهری بودن، طبقه اجتماعی و اقتصادی، قومیت و زبان و نژاد از ملاکهای اساسی انتخاب همسر است.
چه فاصله سنی مناسب است؟براساس برآوردها و طبق رسوم ۴ سال فاصله سنی (بزرگتر بودن پسر) بین دو فرد مناسب است.
در هنگام خواستگاری چه سؤالهایی باید پرسیده شود؟اگر چه میتوان سؤالهای عمومی مانند انتظار شما از زندگی زناشویی چیست؟ چقدر مستقل هستید و برنامه ای برای زندگی دارید؟ ملاکهایی که جستجو میکنید را چقدر در من میتوانید پیدا کنید؟ از طرفین پرسیده شود و توجه داشته باشید که افراد در موقعیتهای اجتماعی بهترین تصویر را از خود ارائه میدهند، پس بسنده کردن به صحبتها خطاست. شما میتوانید روابط خانوادگی آنها، روابط با دوستان و همکاران پیشینه آنها و خانوادگی را از سایر منابع مانند دوستان، همسایگان و همکاران آنها به دست بیاورید.
چه ملاکهایی را باید مدنظر داشت؟برای هر فردی ملاکها میتوانند متفاوت باشد به عنوان مثال برای فردی ممکن است زیبایی، استقلال مالی و سطح به خصوصی از وضعیت مالی، پرستیژ اجتماعی در اولویت باشد. آنچه مهم است این است که ملاکهایتان را آنچنان که هستند در دیگران جستجو کنید، شما میتوانید آنها را تعدیل کنید ولی هیچگاه نخواهید که ملاکی را به جای دیگری نادیده بگیرد.
بعد از شکست در عشق چه کنیم؟غالباً افراد در این هنگام به دنبال جایگزین کردن فرد دیگری هستند. این کار میتواند هم اشتباه باشد، هم خطرناک چرا که معمولاً تصمیم گیری در موارد بحرانی به صلاح نیست. اغلب به طور همه جانبه در مورد چنین تصمیم گیریهایی فکر نمیشود. بهتر است شخص شکست خورده به خود فرصتی برای ترمیم عواطف جریحه دار شده بدهد و فرایند سوگ را طی کند.
نظر دیگران چقدر میتواند در انتخاب همسر مهم باشد؟از آنجا که خانواده ها در مراحل مختلف زندگی زناشویی حضوری غیرقابل انکار دارند پس بهتر است خانواده ها در جریان انتخاب همسر قرار گیرند. یکسانی ملاکهای فرد با معیارهای خانواده در موقعیت بعدی زناشویی اثر مثبت دارد.
چه مشابهتی میتواند بین دو فرد باشد؟هر چه خصوصیات شخصیتی و نیازهای افراد به یکدیگر نزدیکتر باشد (شباهت نیازها و نه مکمل بودن آنها) احتمال موفقیت ازدواج بیشتر است.
آیا مجاز هستیم قبل از ازدواج دیگری را تغییر دهیم؟ یکدیگر را آنچنان که هستید بپذیرید و سعی نکنید تغییر دهید. به عوض تغییر دادن یکدیگر از هم جدا شوید و فردی را انتخاب کنید که به تغییرات کمی نیاز داشته باشد. به عنوان مثال اگر پسری میخواهد با دختری محجبه ازدواج کند و به طور اتفاقی با دختری آشنا شده که از نظر رعایت حجاب مطلوب پسر نیست به عوض تلاش برای محجبه کردن دختر میتواند فردی را انتخاب کند که با معیار حجاب او مطابقت داشته باشد. چرا که تغییراتی که ما آنها را به خاطر دیگران در خود ایجاد میکنیم نمیتوانند در ما پایدار باشند.
آیا روابطی که قبل از ازدواج وجود دارد میتواند در خلال ازدواج نیز به همان خوبی ادامه یابد؟به یاد داشته باشید که همه انسانها در موقعیتهای اجتماعی به گونه ای رفتار میکنند تا بهترین تصویر را از خود ارائه دهند. آنها ممکن است نیازها، انگیزه ها و رفتارهای خود را مهار کنند و آنها را به تعویق بیندازند.
به این ترتیب برخوردها و رفتار و کردار حین آشنایی میتواند به خوبی زمانی که افراد با یکدیگر ازدواج میکنند نباشد. چرا که مهارهای اجتماعی در زمان ازدواج برداشته میشود و افراد براساس درونیات خودشان رفتار میکنند

الهی دل سلیمان رو از محبت غیر خودت خالی کن

در زمان حضرت سلیمان دو تا گنجشک یه گوشه ای نشسته بودند. گنجشک نر به گنجشک ماده اظهار محبت می کرد. می گفت تو محبوبه منی. تو همسر منی. دوستت دارم. عاشقتم. چرا به من کم محبتی؟ چرا محلم نمیذاری؟ فکر کردی من کم قدرت دارم تو این عالم عیال؟ من اگه بخوام می تونم با نوک منقارم تخت و تاج سلیمان رو بردارم بندازم تو دریا. باد که مسخر سلیمان بود پیام رو به گوش سلیمان رسوند. حضرت تبسمی کرد و فرمود اون گنجشک ها رو بیارید پیش من. آوردند.سلیمان به گنجشک نر گفت خوب ادعاتو اجرا کن بینم. گفت من چنین قدرتی ندارم. سلیمان گفت پس الان به همسرت گفتی؟ گفت خوب شوهر گاهی جلو همسرش کلاس میاد یه خالی ای می بنده. عاشق که ملامت نمیشه. من عاشقم. یه چی گفتم ولی یا نبی الله واقعا دوسش دارم. این به ما محل نمیذاره. حضرت به گنجشک ماده گفت اینکه به تو اظهار محبت میکنه چرا محلش نمیدی؟ گفت یا نبی الله چون دروغ میگه هم منو دوست داره هم یه گنجشک دیگه رو. مگه تو یک دل چند تا محبت جا میگیره؟ این کلام در دل جناب سلیمان چنان اثری گذاشت که تا چهل روز گریه می کرد و فقط یک دعا می کرد. می گفت:

الهی دل سلیمان رو از محبت غیر خودت خالی کن

کدامیک از ما میتوانیم اینگونه باشیم

 

کالای ارزان را به قیمت خریده ام!

می گویند پادشاهی با تعجب آمیخته به تقدیر، وزیر خود را گفت؛ فلان صاحب منصب از اردوگاه دشمن، در میان اهل دیار خود قدر و منزلت بالایی داشت و جز به مقام بلند در کشور خویش تن نمی داد، چه ارزان او را خریدی و به آستان بوسی ما آوردی؟ آنهم در جمع چاکران و غلامان، نه بزرگان و امیران؟! و زیر زمین ادب بوسید و گفت: او را هنگامی خریدم که قدر و قیمت پیشین بر باد داده و به غایت ارزان شده بود! هنر من آن نیست که متاع گران را ارزان خریده باشم، بلکه کالای ارزان را به قیمت خریده ام!

برگرفته از روزنامه کیهان

 

پلاک های منطقه ای ایران

ایران 11 استان تهران-تهران                              ایران 56 استان گیلان- حومه 

ایران 12 استان خراسان-مشهد                      ایران 57 استان مرکزی- حومه 
ایران 13 استان اصفهان- اصفهان                     ایران 58 استان بوشهر- حومه
ایران 14 استان خوزستان-اهواز                     ایران 59 استان گلستان- گرگان
 
ایران 15 استان آذربایجان شرقی- تبریز         ایران 61 استان کردستان- حومه
ایران 16 استان قم- شهر قم                       ایران 62 استان مازندران- ساری
 
ایران 17 استان آذربایجان غربی- ارومیه             ایران 63 استان فارس- شیراز
 
ایران 18 استان همدان- همدان                             ایران 64 استان یزد- حومه
 
ایران 19 استان کرمانشاه-کرمانشاه                  ایران 65 استان کرمان- حومه
 
ایران 22 استان تهران-تهران              ایران 66 استان تهران- تهران(کد ذخیره)
 
ایران 23 استان اصفهان- حومه                  ایران 67 استان مرکزی(کد ذخیره)
 
ایران 24 استان خوزستان- حومه                          ایران 68 استان تهران- کرج
 
ایران 25 استان آذربایجان شرقی-حومه           ایران 69 استان گلستان- حومه
 
ایران 26 استان قم - حومه     ایران 71 استان چهارمحال و بختیاری- شهر کرد
 
ایران 27 استان آدربایجان غربی- حومه            ایران 72 استان مازندران- حومه
 
ایران 28 استان همدان- حومه                           ایران 73 استان فارس- حومه
 
ایران 29 استان کرمانشاه- حومه                               ایران 74 استان یزد- یزد
 
ایران 31 استان لرستان- خرم آباد                      ایران 75 استان کرمان- حومه
 
ایران 32 استان خراسان- حومه            ایران 76 استان گیلان - حومه (ذخیره)
ایران 33 استان تهران-تهران                   ایران 77 استان تهران- تهران(ذخیره)
ایران 34 استان خوزستان- حومه   ایران 78 استان تهران- شهرستانهای حومه
 
ایران 35 استان آذربایجان شرقی- حومه            ایران 79 استان قزوین- قزوین
 
ایران 36 استان قم- حومه            ایران 81 استان چهارمحال و بختیاری- حومه
 
ایران 37 استان آذربایجان غربی- حومه            ایران 82 استان مازندران- حومه
 
ایران 38 استان همدان(کد ذخیره)                      ایران 83 استان فارس- حومه
 
ایران 39 استان کرمان- حومه                  ایران 84 استان هرمزگان- بندرعباس
 
ایران 41 استان لرستان- حومه ایران 85 استان سیستان و بلوچستان- زاهدان
 
ایران 42 استان خراسان-حومه                      ایران 86 استان سمنان- سمنان
 
ایران 43 استان اصفهان - حومه                          ایران 87 استان زنجان- زنجان
 
ایران 44 استان تهران- تهران              ایران 88 استان تهران- تهران(کد ذخیره)
 
ایران 45 استان کرمان- کرمان                            ایران 89 استان قزوین- حومه
 
ایران 46 استان گیلان- رشت                ایران 91 استان اردبیل- اردبیل و حومه
 
ایران 47 استان مرکزی-اراک                          ایران 92 استان مازندران- حومه
 
ایران 48 استان بوشهر- بوشهر          ایران 93 استان فارس- حومه(کد ذخیره)
 
ایران 49 استان کهکلویه و بویر احمد- یاسوج و حومه 
  ایران 94 استان هرمزگان- حومه 
ایران 51 استان کردستان-سنندج 
    ایران 95 استان سیستان و بلوچستان- حومه 
ایران 52 استان خراسان-(کد ذخیره)                ایران 96 استان سمنان- حومه
 
ایران 53 استان اصفهان – اصفهان                    ایران 97 استان زنجان- حومه
 
ایران 54 استان یزد-یزد                           ایران 98 استان ایلام-ایلام و حومه
 
ایران 55 استان تهران- تهران             ایران 99 استان تهران- تهران(کد ذخیره)

 

مهارت های کلامی زناشویی

مهارت های کلامی زناشویی

1) خانم : من خواستگارای زیادی داشتم !

آقا : پس من آدم خوشبختی هستم که تو رو به چنگ آوردم !

2) خانم : خسته شدم از بس تو این خونه کار کردم !

آقا : فدای اون دستای ظریف و قشنگت که خسته شدن !

3) خانم : دلم گرفت تو این خونه !

آقا : در اولین فرصت رو دوشم سوارت می کنم تو آسمونا می گردونمت تا دلت قشنگت واشه !

4) خانم : تو خیلی زبون بازی !

آقا : آخه زبون ترجمان دله !

5) خانم : من از خانوادت خوشم نمی یاد !

آقا : من که به خانوادت احترام می ذارم !

6) خانم : تو خسیسی !

آقا : منظورت اینه که حسابگرم ؟!

7) خانم : من حوصله ندارم غذا درست کنم ! از رستوران بیار !

آقا : یعنی من از غذاهای خوشمزة تو محروم بشم ؟!

8) خانم : از قیافت خوشم نِمیاد !

آقا : عوضش تو خیلی خوشگلی !

9) خانم : بچه هات منو خیلی خسته کردن !

آقا : بهت حق می دم ! تو خیلی صبوری ! اَزت متشکرم ! انشاءالله بزرگ می شن جبران می کنن !

10) خانم : تو منو دوست نداری !

آقا : به اندازة دنیا دوستت دارم !

11) خانم : من بدبختم که با تو ازدواج کردم !

آقا : عوضش من خیلی خوشبختم که با تو ازدواج کردم !

12) خانم : تو خیلی بدی !

آقا : عوضش تو خیلی خوبی !

13) خانم : به روت خندیدم پُررو شدی !

آقا : فدات بشم ! اخم نکن , زشت می شی !

14) خانم : باهات قهرم !

آقا : قهرت هم مثل مهرت قشنگه ! 

15) خانم : با من حرف نزن !

آقا : اون وقت دلم از غصه آب می شه !

16) خانم : مادر و خواهرت اصلاً منو دوست ندارند !

آقا : مهم اینه که من تو رو دوست دارم !

17) خانم : من می رم خونة بابام !

آقا : دلت میاد منو تنها بذاری !

18) خانم : من اصلاً تو رو نمی خوام !

آقا : من فقط تو رو دارم !

19) خانم : می خوام باهات حرف بزنم !

آقا : سراپا گوشم ! امیدوارم سنگ صبورت باشم !

20) خانم : بخت من سیاه بود که زن تو شدم !

آقا : عوضش بخت با من یار بود که تو رو به من بخشید !

21) خانم : تو خیلی زشتی !

آقا : عوضش تو خیلی ناز و قشنگی !

22) خانم : بهت می گم زشتی !!

آقا : زیبایی مرد در عقل اونه !

23) خانم : از ته دل منو دوست نداری !                 

آقا : هزار بار می گم :

دوستت دارم ، دوستت دارم ، دوستت دارم ، ................!    

24) خانم : تو غیر از من دیگرانم دوست داری !

آقا : عشق من از ازل به نام تو ثبت شده ! باور نمی کنی دلمو بشکاف تا خودت ببینی !

25) خانم : تو فقط از پولت برای من هزینه می کنی ، نه از عشقت !

آقا : دل من اسیر توست ! این چه حرفیه می زنی ؟!

26) خانم : من همینم ! عوض بِشو نیستم !

آقا : تو کریستال منی ! همینطوری قشنگی ! لازم نیست عوض بشی !

27) خانم : تو دل منو شکستی !

آقا : خدا نکنه ! به خدا قصد بدی نداشتم ! من فدای دل شکستة تو !

28) خانم : تو به من ایمان نداری ؟!

أقا : با همة وجود قبولت دارم !

29) خانم : تو به من شک داری !

آقا : تو پاک ترین گل وجودی ! اما هرزه چشمان کم نیستند !

30) خانم : تو منو درک نمی کنی !

آقا : امیدوارم به کمک خودت بتونم درکت کنم !

31) خانم : تو تکیه گاه خوبی برام نیستی !

أقا : به من اعتماد کن ! امیدوارم شایستة اعتمادت باشم !

32) خانم : تو خیلی سختگیری !

آقا : حق با توست ! مثل این که خیلی زیاده روی کرده ام !

33) خانم : من که برات زیبا نیستم ! اینو خودم می دونم !

آقا : تو گل خوشبوی بهاریِ منی ! امیدوارم هیچ وقت پژمرده نشی !

34) خانم : من مثل تو نمی شم ! من همینم که هستم !

آقا : من که راضیم ! از این بهتر نمی شه ! خودتو اذیت نکن !

35) خانم : با من بحث نکن ! حوصله ندارم !

أقا : منو ببخش ! مثل این که زیاد حرف زدم !

36) خانم : تو همش از من ایراد می گیری !

آقا : آخه اینقدر خوبی که نمی خوام کوچک ترین عیبی داشته باشی !

37) خانم : سربه سرم نگذار !

أقا : می خوامت ! دوستت دارم !

38) خانم : زبونت نیش داره !

آقا : گازش می گیرم تا دیگه هوس نکنه تو رو آزار بده !

39) خانم : مسخره ام می کنی ؟! 

آقا : غلط بکنم !

40) خانم : من طلاق می خوام !

آقا : بسیار خوب ! اول با یک مشاور مشورت می کنیم

 

چند راه برای نزدیک شدن به خانم های مجرد

در زیر به 10 راه مطمئن برای برقراری ارتباط با خانم ها اشاره می کنیم:


1)
 به محیط دقت کنید. درمورد چیزی که در محیط اطراف می بینید نظری بدهید. این روش مخصوصاً در فروشگاه و مغازه خیلی موثر است. مثلاً اگر او می خواهد یک ساندویچ مرغ سفارش دهد، از او بپرسید که ساندویچ مرغ های آن مغازه خوب هستند یا نه. نظرتان را فوری در آن موقعیت خاص ابراز کنید تا کاملاً طبیعی به نظر برسد. مهم نیست که کجا باشید، همیشه نکته جالبی برای نظر دادن وجود دارد.

2)
 لبخند بزنید. اینکار به او نشان می دهد که اعتماد به نفس دارید و رفتاری دوستانه دارید. یک لبخند طبیعی نه تنها به خودتان احساس خوبی می بخشد، بلکه برقراری رابطه را برای فرد مقابل نیز راحت تر می کند.

3)
 دست دست نکنید. اگر برای نزدیک شدن به او تامل کنید، نشان می دهد که اعتماد به نفس ندارید و او فوراً نظر منفی راجع به شما پیدا خواهد کرد. وقتی او را می بینید، بعد از مدت زمان کمی به سمت او بروید و به او نشان دهید که مردی هستید که می داند چه می خواهد و دنبال آن رامی گیرد.

4
) زبان بدن مثبت. اگر قوز کرده و سر رو به پایین به او نزدیک شوید، اطلاعات منفی درمورد خودتان به او منتقل خواهید کرد. پس صاف بایستید، شانه ها را عقب و سینه را جلوب دهید و محکم و البته ریلکس راه بروید.

5)
 نه خیلی سریع. اگر خیلی تند راه بروید، زنگ هشدار درونی او به صدا در خواهد آمد. سعی کنید آرام و عادی به او نزدیک شوید و این بهترین راه برای ایجاد حس راحتی در فرد مقابلتان است.

6)
 ارتباط چشمی برقرار کنید. هیچوقت شما اولین کسی نباشید که ارتباط چشمی را وقتی نزدیک می شوید قطع کند. اگر چنین کاری بکنید، طرف مقابل تصور خواهد کرد از اینکه به او نزدیک شده اید احساس خوبی ندارید. وقتی از ارتباط چشمی قوی استفاده کنید، بیشتر به سمتتان کشیده خواهد شد. با تمرین در اینکار استاد خواهید شد.

7)
 گوش دهید. حتماً به حرفهایی که می زند خوب گوش دهید. هیچوقت جواب او را قبل از اینکه خوب درموردش فکر کرده باشید به زبان نیاورید. خانم ها عاشق مردهایی هستند که به جزئیات حرفهای آنها هم خوب گوش می دهد.

8)
 بی قرار نباشید. لول خوردن و بیقرار بودن بعد از اینکه به فرد مورد نظرتان نزدیک شدید نشان می دهد که احساس راحتی نمی کنید. در اینصورت طرفتان هم چنین احساس پیدا می کند و بحث را ختم می کند. باید مراقب حرکاتتان باشید. حرکاتی انجام دهید که اعتماد به نفس و راحتی شما را به طرفتان مخابره کند نه ناراحتی و بی قراریتان را.

9)
 تن صدایتان را ملایم کنید. تن صدایتان ابزار بسیاری قوی است. بهترین راه این است که با صدایی آرام و در ضمن شوخ به او نزدیک شوید. همچنین می توانید با صدایی جدی شروع کنید و بگویید "امیدوارم کمی از ساندویچ را برای من نگه داشته باشید" و با لبخندی در ادامه آن به او بفهمانید که شوخی می کرده اید. همراه با دوستانتان روی تن صدایتان تمرین کمید.

10)
 با فاصله ازاو بایستید. مردهایی که موقع حرف زدن خیلی به سمت زن مورد نظرشان خم می شوند باعث می شوند که احساس ناراحتی به فرد مقابل دست بدهد. بهتر است کمی عقب تر بایستید و این باعث می شود نشان دهید که به حریم او احترام قائلید و از خودتان نیز مطمئن هستید.

رمز موفقیت در استفاده از این روش ها این است که تمرین کنید. این نکات را امتحان کنید و ببینید چه واکنشی دریافت می کنید. وقتی همه آنها را یکجا استفاده کنید مطمئن باشید که بهترین نتیجه عایدتان خواهد شد

لحظه های عشق

او زندگی است

می تونی مراقبتش رو در شکل یک خواهر احساس کنی

می تونی حرارتش رو در شکل یک دوست احساس کنی

می تونی احساساتش رو در شکل یک معشوقه حس کنی

می تونی فداکاریش رو در شکل یک همسر احساس کنی

می تونی الوهیتش رو در شکل یک مادر حس کنی

می تونی برکت وجودش رو در شکل یک مادربزرگ احساس کنی

در عین اینکه محکم و استواره

قلبش مهربونه

شیطونه

و دلچسب

صمیمی و همدل

و ملیح

او یک زن است

او زندگی است...

 

 

سه قطعه معیوب در هر 10000قطعه

درباره کیفیت محصولات و استانداردهای کیفیت در ژاپن بسیار شنیده اید. اینداستان هم که در مورد شرکت آی بی ام اتفاق افتاده در نوع خود شنیدنی است. چند سال پیش، آی بی ام تصمیم گرفت که تولید یکی از قطعات کامپیوترهایش را به ژاپنیها بسپارد. در مشخصات تولید محصول نوشته بود: سه قطعه معیوب در هر 10000 قطعه ای که تولید می شود قابل قبول است. هنگامیکه قطعات تولید شدند و برای آی بی ام فرستاده شدند، نامه ای همراه آنها بود با این مضمون «مفتخریم که سفارش شما را سر وقت آماده کرده و تحویل می دهیم. برای آن سه قطعه معیوبی هم که خواسته بودید خط تولید جداگانه ای درست کردیم و آنها را هم ساختیم. امیدواریم این کار رضایت شما را فراهم سازد.»

 

معمای انیشتین

%98 مردم نمی توانند این معما را حل کنند

آلبرت انیشتن این معما را در قرن نوزدهم میلادی طرح کرد و ادعا کرد که  ۹۸٪ از مردم جهان نمی توانند این معما را حل کنند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

۱) در خیابانی، پنج خانه در پنج رنگ متفاوت وجود دارد.
۲) در هر یک از این خانه ها یک نفر با ملیتی متفاوت از دیگران زندگی می کند.
۳) این پنج صاحبخانه هر کدام نوشیدنی متفاوت می نوشند، سیگار متفاوت می کشند و حیوان خانگی متفاوت نگهداری می کنند.

شرایط مساله:
۱) مرد انگلیسی در خانه قرمز زندگی می کند.
۲) مرد سوئدی یک سگ دارد.
۳) مرد دانمارکی چای می نوشد.
۴) خانه سبز رنگ در سمت چپ خانه سفید قرار دارد.
۵) صاحبخانه خانه سبز قهوه می نوشد.
۶) شخصی که سیگار Pall Mall می کشد پرنده پرورش می دهد.
۷) صاحب خانه زرد سیگار Dunhill می کشد.
۸) مردی که در خانه وسطی زندگی میکند شیر می نوشد.
۹) مرد نروژی در اولین خانه زندگی می کند.
۱۰) مردی که سیگار Blends می کشد در کنار مردی که گربه نگه می دارد زندگی می کند.
۱۱) مردی که اسب نگهداری می کند کنار مردی که سیگار Dunhill می کشد زندگی می کند.
۱۲) مردی که سیگار Blue Master می کشد، آب میوه می نوشد. 
۱۳) مرد آلمانی سیگار Prince می کشد.
۱۴) مرد نروژی کنار خانه آبی زندگی می کند.
۱۵) مردی که سیگار Blends می کشد همسایه ای دارد که آب می نوشد.

سئوال: کدام یک در خانه ماهی نگه داری می کند؟

 جواب مسئله انیشتین

 

خانه ا

خانه 2

خانه 3

خانه 4

خانه 5

رنگ خانه

زرد

آبی

قرمز

سبز

سفید

ملیت

نروژ

دانمارک

انگلیسی

آلمانی

سوئدی

نوشیدنی

آب

چای

شیر

قهوه

نوشابه

وسیله نقلیه

گاری

ماشین

دوچرخه

سه چرخه

موتور

حیوان

گربه

اسب

پرنده

ماهی

سگ

 

امام صادق و طبیب هندی

ربیع حاجب مى گوید: روزى طبیبی هندى در مجلس منصور کتاب طب مى خواند، در حالى که امام صادق علیه السّلام در آنجا حضور داشت. 

چون از قرائت مسائل طب فراغت یافت، به امام ششم علیه السّلام گفت: دوست دارى از دانش خود به تو بیاموزم؟ حضرت فرمود: نه، زیرا آنچه من مى دانم از دانش تو بهتر است. طبیب پرسید: تو از طب چه مى دانى؟ فرمود: من حرارت را با سردى، و سردى را با گرمى، رطوبت را با خشکى، و خشکى را بارطوبت درمان مى کنم، و مسأله تندرستى را به خدا وامى گذارم و براى تندرستى دستور پیامبر را به کار مى برم که فرمود: «شکم خانه درد است، و پرهیز درمان هر دردى است، و تن را به آنچه خوى گرفته باید عادت داد».
طبیب گفت: طب جز این چیزى نیست. امام گفت: مى پندارى که من این دستورها را از کتاب هاى بهداشتى یاد گرفته ام؟ گفت: آرى، امام فرمود: من این ها را از خدا فرا گرفته ام. تو بگو من از جهت بهداشت داناترم یا تو؟ طبیب گفت:البته من. امام علیه السّلام فرمود: اگر این چنین است من از توسؤالاتى مى پرسم، تو پاسخ بده. گفت: بپرس.
امام صادق(علیه السّلام) سئوالات زیر را از طبیب هندی پرسیدند: 
"
چرا جمجمه ی سر چند قطعه است؟ 
چرا موى سر بالاى آن است؟ 
چرا پیشانى مو ندارد؟ 
چرا در پیشانى خطوط و چین وجود دارد؟ 
چرا ابرو بالاى چشم است؟ 
چرا دو چشم مانند بادام است؟ 
چرا بینى میان چشم هاست؟ 
چرا سوراخ بینى در زیر آن است؟ 
چرا لب و سبیل بالاى دهان است؟ 
چرا مردان ریش دارند؟ 
چرا دندان پیشین، تیزتر و دندان آسیاب، پهن و دندان بادام شکن بلند است؟ 
چرا کف دست ها مو ندارد؟ 
چرا ناخن و مو جان ندارند؟ 
چرا قلب مانند صنوبر است؟ 
چرا شُش دو تکه است و در جاى خود حرکت می کند؟ 
چرا کبد(جگر) خمیده است؟ 
چرا کلیه مثل دانه لوبیاست؟ 
چرا دو زانو به طرف پشت خم و تا مى گردند؟
چرا گام هاى پا میان تهى است؟ "
طبیب هندی در پاسخ به تمامی سئوالات بالا گفت : نمی دانم.
امام فرمود: من علّت اینها را مى دانم. طبیب گفت: بیان کن. 
امام فرمود: 
*
جمجمه به دلیل اینکه میان تهى است، از چند قطعه آفریده شده است و اگر قطعه قطعه نبود، ویران مى شد، لذا چون چند قطعه است، دیرتر مى شکند. 
*
موى در قسمت بالای سر است، چون از ریشه ی آن روغن به مغز مى رسد و از سر موها که سوراخ است، بخارات بیرون مى رود و سرما و گرمایى که به مغز وارد مى شود، دفع می شود.
*
پیشانى مو ندارد، براى آنکه روشنایى به چشم برسد. 
*
خط و چین پیشانی نیز عرقی را از سر می ریزد، نگه می دارد تا وارد چشم ها نشود و انسان بتواند آن را پاک کند، مانند رودخانه ها که آب های روى زمین را نگهدارى مى کنند. 
ابروها بالاى دو چشم قرار دارند تا نور به اندازه ی کافی به آنها برسد. اى طبیب، نمى بینى وقتی شدت نور زیاد است، دست خود را بالاى چشم ها می گیری تا روشنى به مقدار کافی به چشم هایت برسد و از زیادى آن پیشگیرى کند؟!
*
بینى بین دو چشم قرار دارد تا روشنایى را بین آنها به طور مساوی تقسیم کند. 
*
چشم ها شکل بادام هستند تا میل دوا در آن فرو برود و بیرون آید. اگر چشم چهار گوش یا گرد بود، میل در آن به درستی وارد نمى شد و دوا به همه جای آن نمى رسید و بیماری چشم درمان نمى شد. 
*
خداوند سوارخ بینى را در زیر آن آفرید تا فضولات مغز از آن پایین بیاید و بو از آن بالا رود. اگر سوراخ بینی در بالا بود، نه فضولات از آن پایین مى آمد و نه بوی چیزی را در مى یافت. 
*
سبیل و لب را بالاى دهان آفرید، تا فضولاتى را که از مغز پایین می آید نگه دارد و خوراک و آشامیدنى به آن آلوده نگردد و آدمى بتواند آنها را از پاک کند. 
*
براى مردان محاسن(ریش) را آفرید تا نیازی به کشف عورت(پوشاندن سر) نداشته باشند و مرد و زن از یکدیگر مشخص شوند.
*
دندان هاى پیشین را تیز آفرید تا گزیدن آسان گردد، و دندان هاى آسیاب را براى خرد کردن غذا پهن آفرید، و دندان نیش را بلند آفرید تا دندان هاى آسیاب را مانند ستونى که در بنا به کار مى رود، استوار کند. 
*
دو کف دست را بى مو آفرید تا سودن به آنها واقع گردد. اگر کف دست مو داشت، وقتی انسان به چیزی دست می کشید به خوبی آن را حس نمی کرد. 
*
مو و ناخن را بى جان آفرید، چون بلند شدن آنها زشت و کوتاه کردن آنها زیباست. اگر جان داشتند، بریدن آنها همراه با درد زیادی بود.
*
قلب را مانند صنوبر ساخت، چون وارونه است. سر آن را باریک قرار داد تا در ریه ها در آید و از باد زدن ریه خنک شود. 
*
کبد را خمیده آفرید تا شکم را سنگین کند و آن را فشار دهد تا بخارهاى آن بیرون رود. 
*
کلیه را مانند دانه لوبیا ساخت، زیرا منى قطره قطره در آن مى ریزد و از آن بیرون مى رود. اگر کلیه چهار گوش یا گِرد بود، اولین قطره مى ماند تا قطره دوم در آن بریزد و آدمى از انزال لذت نمى برد. زمانی که منى از محل خود که در فقرات پشت است، به کلیه می ریزد، کلیه چون کرم بسته و باز مى شود و کم کم منی را به مثانه مى رساند.
*
خم شدن زانو را به طرف عقب قرار داد، تا انسان به جهت پیش روى خود راه رود، و به همین علت حرکات وى میانه است، و اگر چنین نبود در راه رفتن مى افتاد. 
*
پا را از سمت زیر و دو سوى آن، میان باریک ساخت، براى آنکه اگر همه پا بر روی زمین قرار می گرفت، مانند سنگ آسیاب سنگین مى شد. سنگ آسیاب چون بر سر گردى خود باشد، کودکى آن را بر مى گرداند و هر گاه بر روى زمین بیفتد، مردی قوی به سختى مى تواند آن را بلند کند.
آن طبیب هندى گفت: این ها را از کجا آموخته اى؟ فرمود: از پدرانم و ایشان از پیامبر و او از جبرئیل، امین وحى و او از پروردگار که مصالح همه اجسام را داند. طبیب در آن وقت مسلمان شد و گفت: تو داناترین مردم روزگارى.
راستى چه شگفت انگیز است که حضرت صادق علیه السّلام بدون در دست داشتن ابزار امروزى که وسیله شناخت درون و برون انسانند، در گوشه ای از شهر مدینه براى یک طبیب هندى شگفتی هاى خلقت انسان را با دلایل محکم بیان مى فرماید