تعجب نکنید اما فرزند شما
به یک مادر کامل و عالی و یا برتر نیاز ندارد. به عقیده من مادر کامل، نه تنها
مادر مفیدی نیست بلکه شاید مضر هم باشد و آنچه فرزندتان، به ویژه در سالهای
ابتدایی زندگی به آن احتیاج دارند، مادر کافی است. در حقیقت پنج سال اول زندگی که
دوران کلیدی و طلایی تربیت است، بیشتر به نظارت و همراهی بدون اضطراب مادر نیاز
است تا آموزشهای مستقیم وی. رویدادهای طبیعی که در جریان رشد و تکامل کودک رخ میدهد
مانند شیر خوردن، آشنا شدن با غذای سفره، راه افتادن، کنترل ادرار و مدفوع، خوابیدن،
لباس پوشیدن و حتی رفتن به مهد کودک میتوانند بدون دردسر سپری شوند و شما از آنها
لذت ببرید اما در عین حال هر کدام از این مراحلی که گفتم، در صورت برخورد نادرست
به نگرانی والدین تبدیل میشوند و هیچ لذتی را برایتان به ارمغان نیاورده و بحرانآفرین
هستند.
: شما بسیار راحت از کنار مراحل رشد که هر کدام معضلی بزرگ است، میگذرید اما میخواهم
بگویم امروزه بیشتر زوجها ترسی ناخودآگاه از بچهدار شدن دارند و بزرگ کردن بچه
را طاقتفرسا میدانند؟
این امر به علت تغییراتی است که در دهههای اخیر در خانوادهها اتفاق افتاده است.
یعنی زندگی خانوادگی گسترده با پدربزرگ و مادربزرگ و نوهها به خانوادههای کوچک
تبدیل شده است. در ضمن تعداد بچهها و در نتیجه کودکان همبازی بیشتر از امروز بود
و در گرمای عاطفی خانواده بچهها میآموختند که هر چه دارند باید با یکدیگر تقسیم
کنند. در یک کلام کودکان، کمتر محور خانواده میشدند. کودکان امروز تنهاتر از
گذشتهاند و در فضای کوچک خانه بدون همبازی به سر میبرند. بنابراین تمرکز و
توجه بیش از حد والدین آنها را به کودکانی لوس و پرتوقع مبدل کرده است. با گسترش
سریع فناوری روز مانند تلویزیون و کامپیوتر، چالش جدی و جدیدی در پیش روی والدین
امروز است اما میخواهم یادآور شوم که اگر راه صحیح را پیش نگیرید و در پنج سال
اول زندگی که بنیادیترین سالهای شکلگیری شخصیت آینده فرزندتان است نکوشید، در
سالهای بعد به دلیل این عملکرد ضعیف به دردسرهایی دچار خواهید شد که اغلب والدین
امروز به آن مبتلا هستند.
▪ حال که متوجه علل ناموفق بودن آن افراد شدیم، از شما میخواهیم مهارت مادر کافی
بودن را به ما بیاموزید، از کجا شروع کنیم؟
از دوره تولد خوب است. همان نخستین ماههای پس از تولد.
▪ چرا از آن دوران؟
چون مادر در این زمان، به ویژه اگر فرزند اول باشد، از نظر عاطفی تعادل ندارد
مانند اینکه سوار الاکلنگ است. لحظهای در اوج لذت و زمانی دیگر در قعر درماندگی.
اغلب حس میکند خسته شده و نمیتواند ادامه بدهد. آنچه در این زمان نیاز است
بدانید، برآورده کردن نیازهای نوزاد و البته خودتان است. نوزاد شما هیچ شناختی از
خودش، والدینش و حتی کسی که او را در آغوش میگیرد، ندارد اما به دنبال یک صداست؛
صدای آشنای قلب مادر، با اینکه از محیط رحم جدا شده اما انگار با سیم نامریی به
شما وصل است. با در آغوش کشیدن و بوسیدن طی ماههای اول نه تنها او را لوس نمیکنید
بلکه اطمینان میدهید که هر وقت به شما نیاز دارد، در کنارش حاضرید.
او به جز گریه کاری از دستش برنمیآید و یادتان باشد که سال اول، سال حکومت اوست.
شاید گاهی خسته شوید از اینکه مدام به شما وصل است و از گردنتان آویزان اما
کودکانی که در شش ماه اول تولد، آغوش مادر، تماس فیزیکی مانند ماساژ و نوازش و
آهنگ صدای او را ندارند، به مشکلات شخصیتی جدی دچار خواهند شد. خودتان را هم
فراموش نکنید: از هر فرصتی برای استراحت استفاده کنید و وقتی او خوابیده، شما هم
بخوابید. از همسر و دوستان بخواهید در امور خرید، آشپزی و غیره یاریتان کنند.
یادتان باشد رسیدگی به ظاهر و موهای آراسته و لباس مرتب و توجه به همسر یا فرزند
دیگرتان را فراموش نکنید.
: پس در شش ماه اول یا حتی سال اول، حکومت اوست اما اگر کار بدی کرد، به طور مثال
سیلی زدن یا مو کشیدن اشکالی ندارد؟
چرا، حتما باید به او بیاعتنا شوید تا متوجه شود کارش بد بوده است. همین جا
یادآور شوم که کودک، توجه شما یعنی چهره، چشمها و صدایتان را میطلبد و هرگز از
آن سیر نمیشود. از طرفی میان تحسین و داد و فریاد و جنجال تفاوتی قایل نیست. شاید
اگر ببیند با کار بدی که میکند، مادر را از آشپزخانه نزد خود میآورد تا به دلیل
کشیدن موهای خواهرش داد و فریادی بکند، تردیدی در این عمل نکند.
بنابراین او با هر رفتاری چه مثبت و چه منفی جلب توجه والدین را میطلبد و به هیچوجه
با شما همعقیده نیست که کارش بد است و هنوز نمیفهمد. پس به او اخم کنید،
چشمانتان را کمی درشت کرده و بدون اینکه کوچکترین لحن خشن و یا اضطراب در صدایتان
باشد، بگویید «تو کار بدی کردی»! انگشت اشاره را جلوی بینیتان نگه دارید.
هیچ گاه وقتی ایستادهاید این کار را نکنید. بنشینید تا هم قد او شوید و ارتباط
چشمی با او برقرار کنید. اگر گریه کرد، انگشت اشاره را و یا کل دستتان را به او
بدهید تا آرام بگیرد.
▪ از کجا بفهمیم گریههای کودک به علت درد یا درخواست است یا علامت جلب توجه و در
هر کدام چه کنیم؟
به یاد داشته باشید که حتی نوزاد شما نیز گریهاش یا به دلیل خوردن و خوابیدن است
یا دفع کردن و مادران با تجربه گریه درد را از نقنق جلب توجه تشخیص میدهند. اگر
گریه نوزاد علامت اعتراض و لجبازی بود، با بیاعتنایی و یا کمتوجهی و گاهی توجه
بدون اضطراب با او روبهرو شوید. من مادرانی را که بدون اضطراب با رفتار ناخواسته
بچهها روبهرو میشوند و نقش مادری، همسری و اجتماعی خود را به درستی ایفا میکنند
مادر کافی میدانم.
▪ اگر بخواهیم از کنار کودک برویم (خرید، سرکار و یا حمام) چگونه او را سرگرم کنیم
که متوجه نشود و گریه نکند؟
به مطلب خوبی اشاره کردید. اغلب مادرها این کار را میکنند و کودک که ترس عجیبی
دارد مبادا مادرش را از دست بدهد، ناگهان متوجه میشود که او را ندارد و اضطراب
ناشی از آن آزارش میدهد. اگر شما با بیاعتنایی به موقع و ابراز علاقه به موقع با
او برخورد کرده باشید و بازیهایی چون قایمموشک را انجام دهید، او میفهمد مادر
باز خواهد گشت. هیچوقت یواشکی او را ترک نکنید. ببوسیدش و بگویید من تا تو بازی
کنی، میروم حمام و زود میآیم. امروز باید فرق رابطه عاطفی با وابستگی بیمارگونه
معلوم شود وگرنه کودک هفتسالهای را در آینده تصور کنید که چنان به شما وابسته
است که با شما میخوابد، افکار مادرش را میداند و از او ایراد میگیرد. به خودتان
اعتماد کنید و من به شما مادران ایرانی توصیه میکنم که پرعاطفه بودن خوب است اما
برای توانمند شدن در تربیت فرزندان باید گاهی محبت کنید، به موقع بیاعتنایی و
توبیخ (نه توهین) نمایید و به خود و همسرتان احترام بگذارید. شما پیش از پیدایش
متخصصان فن، از عهده تربیت کودکتان برمیآمدید، بدون تردید در آینده نیز موفق
خواهید بود
مدام بحث میکند و پرخاشگر
شده است. امکان ندارد کاری را که از او میخواهیم بلافاصله انجام دهد. آیا این
عبارت برای شما نیز آشناست؟ نوجوان داشتن اینگونه است. او دیگر همان کودکی که با
لبخند هر چه میخواستید انجام میداد، نیست. نوجوانی سن مرموز شدن، تغییرکردن و
تردید است. از طرف دیگر، شما نیز نگران هستید که نکند او مشغول کاری شده باشد که
عاقبت خوبی ندارد. پس فشار خود را بر او افزایش میدهید. او نیز که خواهان استقلال
بیشتری است، واکنش نشان داده و قصد ندارد در محدودیتی که شما ایجاد کردهاید
زندانی شود. بدین ترتیب کار به بحث و مشاجره و گاه به دعوا میکشد. مساله اینجاست
که در این میان کسی مقصر نیست بلکه باید مهارتهای ارتباطی را آموخت. سمیناری
درباره همین موضوع اردیبهشت ماه در شیراز برگزار میشود که به همین مناسبت درباره
رفتار با نوجوانان برای شما مینویسیم.
والدین بیشتر در دهه چهارم یا پنجم زندگی بوده و بسیار محافظهکارانه عمل میکنند
و حال آنکه نوجوان بی پروا قصد دارد حرکتی سریع به سوی اهدافش داشته باشد و دسترسی
به آرزوهای خود را ممکن و شدنی میبیند. پس اگر دو طرف وضعیت و شرایط را به خوبی
درک نکنند، نخواهند توانست ارتباط خوبی با یکدیگر برقرار کنند. این شرایط برای
نوجوان نیز سخت است.
● عبور از بحران
باید توجه داشت که مرحله عبور از کودکی به بزرگسالی برای خود نوجوان نیز سخت است،
چرا که بسیاری از تغییرات در همین سنین رخ میدهد و نوجوان نیز در مواقعی دچار
حالت گیجی، تردید، نگرانی و فقدان اعتماد به نفس میشود. او از لحاظ روحی نیز دچار
بیشترین تغییرات در حالات عاطفی شده و خشم شدید و عشق فراوان را تجربه میکند. از
نظر جسمی نوجوان به تکامل رسیده و نیروی جنسی شدیدی دارد، به همین دلیل است که
اگر در این سنین کسی را برای صحبت و گفتگو درباره مسایل خود نداشته باشد ممکن است
دچار مشکلاتی شود. او از نظر هوش در فعالترین وضعیت ممکن قرار دارد و به خوبی
قادر به تجزیه و تحلیل انواع مسایل و دیدگاههاست.
● والدین، زیر ذرهبین نوجوان
در این زمان نوجوان شروع به بررسی رفتارها و نقطهنظرات والدین کرده و با درک
تغییرات میان تفکر خود و والدین مناقشات آغاز میشود. از طرفی، نوجوان تحت فشار
بیشتری نسبت به گذشته از طرف محیط پیرامونش قرار میگیرد و نیاز به حمایت والدین
در این دوران بیشتر از هر وقت دیگر احساس میشود. والدین وقتی با بحران نوجوانی رو
به رو میشوند، در بسیاری از موارد سعی میکنند کنترل امور را به دست بگیرند. در
این راه ممکن است دیکتاتور و جدی شوند و با نوجوان درگیر شوند تا ثابت کنند قدرت
در دست آنان است. برخی دیگر نیز سعی میکنند به هیچوجه به کارهای نوجوان کاری
نداشته باشند تا از هرگونه مجادله پرهیز شود و نوجوان خودش راهش را پیدا کند. جالب
اینکه هر دو روش بینتیجه است: نوجوانی که والدین قدرتطلب دارد، بیشتر به طغیان و
سرکشی میپردازد تا ثابت کند که مستقل و دارای قدرت تصمیمگیری است. ممکن است حتی
برخی از مسایل را مخفی کند و از والدین فاصله بگیرد. نوجوانی هم که والدین بسیار
انعطافپذیر دارد ممکن است احساس کند بیارزش است و نادیده گرفته شده و والدین
اهمیتی به مسایل و مشکلات او نمیدهند.
در هر دو حال، نوجوان حمایت کافی را از والدین نمیگیرد. شما در این زمان وقت
دارید تا رابطهای متفاوت از دوران کودکی فرزندتان با وی برقرار کنید. سرکشی او را
یک حمله به قدرت خود تلقی نکنید بلکه مرحله مهمی در استقلال او بدانید. چنانچه
کنجکاو هستید که از امور او اطلاع داشته باشید میتوانید این را با وی در میان
بگذارید و از طرف دیگر، به او کمک کنید که درباره ارزشها و باورهای گوناگون فکر
کند. شما میتوانید دستاوردهای مثبتی از این دوران فرزندتان داشته باشید که یکی از
آنها مشورت است. میتوانید به او نزدیکتر شده و صمیمیت خود را افزایش دهید. البته
زمانی را برای تنها بودن یا گذراندن با وی را نیز به او بدهید و در هنگام لزوم در
کنارش باشید. بهترین کار در لحظات بحرانی چیست؟ بهترین کار چند لحظه مکث و کشیدن
چند نفس عمیق است، با این کار به خود فرصت آرامش و واکنش صحیح میدهید. بهتر است
در لحظات بحرانی با نوجوان بحث نکنید و فکر کنید که بهترین و مناسبترین واکنش شما
چه میتواند باشد البته با آرامش.
● چگونگی برقراری ارتباط با نوجوان
نوجوان تمایل دارد بیشتر با دوستان و همسن و سالان خود باشد اما در عین حال
نیازمند والدین نیز است. این رابطه ظریفی است، که در عین ارتباط با او و نشان دادن
علاقه به امور وی کمیاو را راحت و به حال خود بگذارید. تحقیقات نشان دادهاند
نوجوانانی که با والدین خود درباره مسایلی مانند مواد مخدر و دیگر بزهکاریها
گفتگو میکنند، ۳۶ درصد کمتر دچار انواع کجرویها میشوند. پس فکر نکنید که اگر
راجع به این موارد صحبت نکنید، احتمال ابتلای او را کاهش دادهاید اما باز هم
خاطرنشان میکنیم که به استقلال او احترام بگذارید و اگر نخواست راجع به مورد خاصی
صحبت کند، او را تحت فشار قرار ندهید و به عبارت دیگر، سعی در کنترل اجباری وی
نکنید که نتیجه عکس خواهید گرفت. از طرف دیگر، یکی از مهمترین عوامل در برقراری
ارتباط با نوجوان این است که برایش وقت بگذارید. گاهی اوقات ترتیبدادن یک فعالیت
خاص یا حتی سفر نیز مفید است.
البته مشارکت در کارهای عادی مانند تماشای تلویزیون، قدم زدن، چیدن میز یا حتی
شستن ظرفها با یکدیگر نیز بسیار سودمند است. مراقب باشید که صحبتهایتان جنبه
دستوری و قضاوتی نداشته باشد. تشویق کننده باشید. دقت کنید تا به موقع او را تشویق
و از او تعریف کنید، به ویژه در جمع، تحسین کردن اثر بهتری خواهد داشت به شرطی که
مصنوعی نباشد. برای مثال، اگر او بیش از پیش در درس خواندن تلاش میکند یا اگر در
کاری به شما کمک میکند یا اینکه لباسهای مرتب و مناسبی را میپوشد، از او تقدیر
کنید. برای مثال میتوان گفت: «من از شیوه صبحت کردن تو با دوستم خیلی لذت بردم.»
یا گاهی اوقات از موارد بد جزیی صرفنظر کنیم. یکی از عوامل مهم در صحبت با نوجوان
انتخاب وقت مناسب است. در شرایط مناسب این کار راحتتر انجام میشود. در گفتگوها
نیز یک طرفه فقط به انتقاد و موضعگیری نپردازید.
● والدین چند دسته هستند؟
سه گروه از والدین فرزندانی بیمسوولیت برای آینده تربیت میکنند:
گروه اول) والدینی که بیش از حد از فرزندان حمایت میکنند و همه کارها را به جای
آنها انجام میدهند. گروه دوم) والدینی که به شدت سختگیر بوده و دایم در حال
ایراد گرفتن، انتقادکردن و دستوردادن هستند.
دسته سوم ) والدینی هستند که بیش از حد نوجوان را آزاد میگذارند تا هرچه میخواهد
اعم از درست یا غلط انجام دهد. نکته قابل توجه این است که شما برای انجام رفتار
مناسب و برخورداری از روحیهای شاد در برخورد با نوجوان نیازمند آرامش هستید، پس
برای رسیدن به این آرامش زمانی را نیز برای پرداختن به خود و علایقتان اختصاص
دهید.
یک نوجوان ممکن است انتظار داشته باشد که مانند فرد بالغ با او برخورد کنند اما
رفتار خودش مانند کودکان باشد. از سوی دیگر، والدین نیز ممکن است به فرزند خود
نصیحت کنند که مانند افراد بالغ رفتار کند ولی برخورد آنها با او مانند برخورد با
کودکان باشد.
● اصول ۶ گانه رفتار با نوجوانان
۱ ) اجتناب از به کار بردن زور و فشار: هرگاه وارد مشاجره و اعمال فشار به
نوجوانان شدید، بدانید که بازنده خواهید شد. اگر در مواردی با نوجوانان اختلاف
پیدا کردید، به جای وارد آوردن فشار بکوشید قوانینی وضع کنید که از طریق آن اختلافهایتان
را برطرف سازید. برخی والدین با فرزندان خود مشاجره میکنند و انتظاردارند همیشه
پیروز شوند و فرزند خود را وادار سازند تا به آن چیزی که آنها صحیح میدانند، عمل
کند. این والدین همواره در حال نبرد با فرزندانشان هستند ولی هیچگاه پیروز نمیشوند.
گاهی اوقات بهتر است شیوههای کنترل را تغییر دهیم. اگر نوجوان به نصیحتی گوش
فرانمیدهد به جای مجبور ساختن وی به اطاعت و تقلید، بهتر است در بعضی خواستهها
که خطری ندارد بگذاریم راهی را که ما نادرست میدانیم، بپیماید و پیامدهای آن را
پذیرا شود. از این طریق میتوانیم همکاری وی راجلب کنیم.
۲ ) بهبود گسترش روابط: با توجه به اینکه نوجوانان تمایل زیادی به صحبت کردن با
والدین خود ندارند، برقراری ارتباط با آنها دشوار است. متاسفانه بخش عمدهای از
گفتگوهای والدین با فرزند نوجوان خود نیز در نصیحت کردن، اصلاح اشتباهات و آموزش
به آنها خلاصه میشود. از این رو آنان سخنان شما را بیشتر به عنوان یک سخنرانی
تلقی میکنند تا یک ارتباط دوستانه. برای بهبود این روابط باید مکالمات خود را بر
دلبستگیهای آنها متمرکز کنیم مانند: ورزش، موسیقی، لباس و... برای برقراری چنین
ارتباطی با فرزندان خود وقت آزاد و کافی به این امر اختصاص دهید.
۳ ) مدارا کردن با نوجوانان: اگر بتوانیم کاری کنیم که فرزندمان احساسات، دلبستگیها
و ناراحتیهای خود را آشکار سازد، فرصت مناسبی برای مدارا با او و پرهیز از به
کاربردن زور و فشار خواهیم داشت. برای مثال اگر درخواست ما از او این باشد که در
تمیزکردن پنجرهها به ما کمک کند و درخواست او از ما این باشد که آخر هفته او را
به تماشای فیلمی ببریم، بهتر است هر دو از توسل به زور برای رسیدن به خواسته خویش
خودداری کرده و برای رسیدن به هدف معامله کنیم. در مدارا و معامله طرف بازنده و
برنده مطرح نیست بلکه هر دو طرف برنده هستند. نیازهای فرزند خود را بشناسید و سعی
کنید در ازای هر درخواستی که از او دارید، شما نیز پاسخگوی یکی از نیازهای او
باشید. با استفاده از این روش میتوانید به فرزند خود بگویید که من از نیازهای تو
اطلاع دارم و تو نیز از نیازهای من. اگر تو با من همکاری کنی من هم با تو همکاری
می کنم ولی اگر همکاری نکنی نمیتوانی از من انتظار همکاری داشته باشی.
۴ ) پرهیز از ایجاد عصبانیت: همه نوجوانان گاهی عصبانی و سرکش میشوند و این
احساسات را به شکلهای گوناگون نشان میدهند. والدین باید به فرزندان خود کمک کنند
تا احساسات و خشم آنها به صورتی مناسب ظاهر شود و از انباشتهشدن عصبانیت در آنها
جلوگیری به عمل آید.
۵ ) لاف نزدن: والدین به شکلهای گوناگون تناقضات و بیثباتی گفتارهای خود را نشان
داده و موجب گیجشدن فرزندان خود میشوند و رفتارهای خاصی چون گوش ندادن به گفتههای
والدین را در فرزندانشان سبب میشوند:
- اگر سر موقع به خانه برنگردی، پاهایت را قلم میکنم.
- اگر در درسهایت پیشرفت نکنی، سال آینده تو را به مدرسه نمیفرستم.
- اگر اذیتم کنی، دیگه دوستت ندارم.
شماحتما مثالهای فراوان دیگری سراغ دارید که والدین در سخنی که میگویند، جدی
نیستند و قصد ندارند آن را اجرا کنند. نکته مهم این است که کودکان نیز متوجه این
مساله میشوند. بنابراین تهدیدهایی از این قبیل نه تنها موجب ترک رفتار نخواهد شد
بلکه کودک شما به رفتار خود ادامه داده، در نهایت این شما هستید که عقبنشینی
خواهید کرد.
۶ ) اغراق نکردن: اغراق در گفتار والدین یکی از عوامل پیدایش بیثباتی در خانوادههاست:
- تو هیچ وقت موفق نمیشوی گواهینامه رانندگی بگیری...
- تا وقتی دیپلم بگیری، نمیدانی چطور از تلفن استفاده کنی...
والدین عصبانی شده و قولهایی میدهند یا تهدیدهایی میکنند که قادر به انجام آنها
نیستند. سخنی میگویند یا کاری میکنند اما بیدرنگ از کرده خود پشیمان میشوند.
با این رفتارها به فرزند خود آموزش میدهند که به حرفهایی که میزنم، توجه نکن و
آنها را جدی نگیر چون به آن عمل نخواهم کرد
چگونه میتوانیم والدین
خوبی برای نوجوانان و جوانانمان باشیم؟
اکثر قریب به اتفاق زوجهایی که با پیوند زناشویی، زندگی مشترک خود را آغاز میکنند،
در رویاهای خود تصاویر زیبا و لذت بخشی از فرزند یا فرزندانی دارند که قرار است در
آینده داشته باشند و در انتظار شکفته شدن ثمره زندگی زناشویی خود، روزهای پرامیدی
را پشت سر میگذارند.
بدون شک برای تعداد زیادی از والدین داشتن و پرورش فرزند، تجربهای بالقوه لذت بخش
و جذاب است اما بسیارند مادران و پدرانی که با رسیدن فرزندانشان به دوران نوجوانی
و جوانی، کاخ آرزوها و امیدهای خود را سرنگون و تخریب شده میبینند. آنان اغلب
رفتارهای ناسازگارانه فرزند خود را با صفاتی مثل لجباز، پرخاشگر، گستاخ، قانونشکن،
بهانهگیر، دروغگو، شلخته، بیاعتنا، عصبی و ... بیان میکنند.
علت این است که اغلب والدین برای برقراری ارتباط با فرزند نوجوانشان آموزش ندیدهاند
و برای برخورد درست و سازنده با رفتارهای ناسازگارانه آنها آمادگی ندارند. در این
مرحله عدهای از آنان به زور و تهدید متوسل میشوند و عدهای دیگر پرچم تسلیم به
فرزندان خود نشان میدهند. عدهای نیز با آزمایش و خطا تلاش میکنند و روشهای
بهتری برای کنترل فرزندان خود پیدا کنند. آنچه مسلم است، این است که نمیتوان ادعا
کرد، یک روش صحیح یا فرمولی ثابت برای برخورد با فرزندان وجود دارد. تفاوتهای
فردی و ویژگیهای منحصر به فرد هر کدام از فرزندان، لزوم اتخاذ روشهای اختصاصی را
نشان میدهد. با این همه، به علت وجود نقاط مشترک بین تمام نوجوانان و جوانان، میتوان
از راهکارهای ارائه شده از سوی متخصصان بهره گرفت تا شرایط پرورش آرام و لذتبخش
فرزندان مهیا شود.
● منظور از رفتارهای ناسازگار چیست؟
قبل از هر چیز، بهتر است به درک مشترکی از رفتارهای ناسازگار برسیم. نوجوانانی که
رفتارهای ناسازگار از خود نشان میدهند، اغلب چالشهای فراوانی برای والدین خود بهوجود
میآورند و رفتارهایی از خود نشان میدهند که تاثیر منفی بر اطرافیانشان میگذارد
و واکنشهای ناخوشایند این افراد نیز به خودشان باز میگردد. در واقع، آنها با
رفتار خود احساس بسیار بدی در طرف مقابل ایجاد میکنند؛ احساساتی مثل خشم، اضطراب،
ترس، شرم و حتی حقارت و ضعف. سرپیچی از قوانین روزمره، قهر کردن و قشقرق راه
انداختن، بحث و جدل با بزرگترها، آزار دادن و مقصر دانستن دیگران و ناسزاگویی، از
کوره در رفتن، زودرنجی، خشونت، کینهتوزی و انتقام گرفتن، از علائمی است که ممکن
است این دسته افراد از خود نشان دهند.
● با رفتارهای ناسازگار چگونه برخورد کنیم؟
برای بهبود رفتارهای ناسازگار فرزندان، روشهای مفید و متنوعی از سوی متخصصان
ارائه شده است که تلاش میکنیم به تعدادی از بهترینهای آنها اشاره کنیم:
تحقیقات نشان داده است، اگر والدین برخی رفتارهای خود را تغییر دهند روابطشان با
فرزندانشان بسیار بهتر میشود.
اگر والدین خود تحت فشارهای روانی ناشی از زندگی و کار هستند و نمیتوانند رفتار
و گفتار خود را کنترل کنند، بهتر است قبل از انجام هر گونه کاری درباره فرزند
نوجوان خود، به فکر روشی برای کنترل فشارهای خود باشند و اگر به تنهایی از عهده
آن برنمیآیند، به یک روانشناس یا مشاور مراجعه کنند.
البته گاهی نیز والدین افکار غلط و افراطی درباره فرزند خود دارند. مثلاً: <او
این کارها را میکند تا حرص مرا در بیاورد.> یا: <او باعث ایجاد تمام مشکلات
ما در خانه است.> چنین افکاری زمینه را برای بهوجود آمدن احساسات بسیار بد
نسبت به او مهیا میکند و بالطبع بر رفتارش تاثیر میگذارد.
در این موارد باید بهجای سخنرانی و بحث و جدل، کوتاه و موِثر و با لحنی محکم ولی
در کمال آرامش به او گوشزد کنیم که رفتارش در ما چه تاثیری گذاشته و چه مشکلاتی
ایجاد کرده است و بگوییم که اگر دست از این رفتار خود برندارد، چه عاقبتی در
انتظار اوست. نکته مهم درباره این عاقبت این است که باید شدنی و محدود باشد. مثلاً
نگوییم: <برای همیشه از این خانه خواهم رفت>! چون نمیتوانید برای همیشه از
خانه بروید.
والدین بهتر است به یاد داشته باشند که از مهارتهای ارتباطی مثل گوش دادن، ابراز
وجود و قاطعیت، حل مساله و تصمیمگیری استفاده کنند، چرا که بسیاری از ناسازگاریهای
نوجوانان به دلیل ناتوانی والدین در اینگونه مهارتهاست.
آنچه مسلم است، هیچ نوجوانی واقعا برای آزار دادن والدین خود دست به این اعمال نمیزند.
آنها در حقیقت، یاد نگرفتهاند چگونه خود را به شما و دیگران نشان دهند و هیجانات
خود را مدیریت کنند و در این راه احتیاج به کمک دارند.
● آیا توانستهایم محیط شادی برای نوجوانانمان مهیا کنیم؟
به نظر میرسد، نوجوانان امروزی بیش از گذشته نیاز به تفریح و نشاط و شادی دارند.
خانوادههایی که قادر به درک نیازها و تمایلات جوانان نیستند و به دور از هر گونه
صمیمت با آنان برخورد میکنند، منتظر باشند که اگر زمینه لازم را برای شاد زیستن
جوانان خود فراهم نکنند، آینده تلخی در انتظار جوانان آنان خواهد بود.
امروزه فشار کار والدین و بیحوصلگی آنان پس از فراغت از فعالیتهای روزانه و نبود
سرگرمیهای مفرح سبب شده است که اعضای خانواده و به خصوص نوجوانان کمتر شادی کنند.
این در حالی است که توجه به ایجاد شادی در بین اعضای خانواده میتواند مانع گرایش
آنان به ناهنجارهای اجتماعی باشد. اغلب برنامه خاصی برای برگزاری جشنها و مراسم
شاد وجود ندارد و جشنها مورد پسند و سلیقه اکثریت نو جوانان ایرانی نیست.
شاد بودن نیاز به فراهم کردن زمینههای خاصی همچون وسایل تفریحی و سرگرمی مناسب
دارد، در حالی که مسوولان اقدامی در این خصوص انجام نمیدهند و همین عامل به
افسردگی جوانان دامن میزند. نزدیک ۶۰ درصد جوانان ایران با مشکل برخوردار نبودن
از طبیعت شادمانه زندگی در دوران نوجوانی مواجهند.
● ناگفتنیهای نوجوانان
در سنین نوجوانی، فرزندتان با مسائلی روبه رو خواهد شد که تا آن زمان اصلا برایش
مطرح نبوده و تجربه و اطلاعات کافی درباره آن ندارد. متاسفانه ماهیت این مسائل
اغلب به گونهای است که در خانوادههای ایرانی درباره آنها کمتر صحبت میشود یا
اصلا صحبت نمیشود. همراه با تغییرات جسمی دوره بلوغ نوجوانان در جستوجوی هویت
خویش هستند و اگر نهادهای جامعهپذیری آنان مانند خانواده و آموزش و پرورش کارکرد
خود را به درستی ایفا و بستر مناسب برای هویت بخشی به نوجوان مهیا کنند، فرد دچار
بحران هویت نخواهد شد ولی هم اکنون به دلیل تفاوتهای جدی بین دو نسل، تمام پلهای
موجود بین نوجوانان و والدین از بین رفته و گفتوگو و تفاهم بین آنان تضعیف شده
است.
در مدارس ایران هم مبحث آموزش ضعیف است و به پرورش نوجوانان پرداخته نمیشود. با
شرایط ذکر شده، نوجوان به گروه همسالان روی میآورد که معایب این رویکرد قبلا ذکر
شد اما اکنون مشکل از این هم فراتر رفته و این گروه که قبلا قابل مشاهده بودند،
بدلیل استفاده نوجوانان از اینترنت و گپهای اینترنتی، به گروه همسالان مجازی
تبدیل شده است و نمیتوان در این رابطهها به صداقت و درستی طرفین اعتماد کرد.
گرایش روزافزون به ارتباطات مجازی، نوجوانان را از دنیای واقعی به دنیای مجازی و
هیجانی میکشاند، در حالی که در دنیای واقعی جامعه ایرانی جایی برای تخلیه این
هیجانات اندیشیده نشده است.
متاسفانه به همان میزان که افراد وقت خود را برای روابط مجازی صرف میکنند، از
تعامل آنان با دیگران در محیط کار و خانواده کاسته میشود و روابط مجازی و فاصلهدار،
آنها را آسیبپذیرتر میکند. نیمنگاهی به تحولات آرام جامعه ارتباطی که با ظهور
مراکزی از جمله گیم نتها، کافی نتها، موبایل فروشیها، فروشگاههای کامپیوتری
و... اتفاق افتاده است، به اولیا و مربیان هشدار میدهد که خودتان را با شرایط
جدید وفق دهید، سریع یاد بگیرید، زبان نوجوانتان را بفهمید، مطابق زمان فرزند
تربیت کنید، درباره هدفهای تربیتی و جهتهای آن به تفاهم برسید و ناخواسته میدان
را به نفع سلطه فرهنگی تربیتی غولهای رسانهای خالی نکنید
باید این را قبول داشته
باشیم که پدران هم پرورش دهندگان حساس و عاطفی هستند، حتی قبل از تولد. وظیفه پدری
و پدر بودن از قبل از تولد شروع می شود. همان طور که مادر مواظب کودکی است که در
شکم خود دارد پدر کودک با مواظبت از مادر کودک به طور غیرمستقیم مواظب کودکش است.
بررسی ها و تحقیقات بر روی حالت عاطفی مادر و تاثیرش بر جنین نشان داده اگر مادر
آرام باشد، کودک نیز آرامش خواهد داشت. به نظر می رسد نگرانی مداوم مادر در دوران
بارداری، موجب ترشح هورمونهایی می شود که عامل فشار روحی هستند و بر اثر نفوذ این
هورمونها به درون جفت، حالت مادر به کودک منتقل می شود. پدران آینده به یاد داشته
باشید کودک افسرده و نگران، از مادران افسرده و نگران زاده می شود. مادری که دوران
بارداری خود را تا حد زیادی، دور از هرگونه دغدغه و اضطراب حل نشدنی سپری می کند،
کودکی را درون خود می پروراند که او نیز فارغ از این گونه فشارهای روحی است. هر
شوهر ایده آلی باید با کمک به همسر باردارش، نگرانیهای دوران بارداری او را کاهش
دهد. یکی از بهترین راههای ایجاد آرامش در همسرتان این است که وی احساس کند به او
به عنوان یک شوهر و به کودکتان به منزله یک پدر دلبسته اید.
این احساس دلبستگی دوگانه، بیشترین حالت رضایت را طی دوران بارداری در او به وجود
می آورد. بنابراین سعی کنید هر روز نشانه ای از این دلبستگی خود را به همسرتان
نشان دهید. با یک شاخه گل، یک لبخند، یک نگاه محبت آمیز، انجام کاری که او را
خشنود می کند، به عهده گرفتن بخشی از کارخانه، بردن او به بیرون و انجام کاری که
صرفاً به خاطر او باشد و یا هر کاری که به او این پیام را ابلاغ کند که «من می
خواهم تو دوران حاملگی راحت تری را بگذرانی» می توانید، همچنین به شما توصیه می
کنیم که همبستگی خود را با کودکتان، پیش از تولد ایجاد کنید. هر چند که این کار
برای مادر بسیار آسانتر است؛ زیرا کودک بخشی رشد یابنده از وجود اوست.
با گذشت هرماه، مادر حضور کودک را بیشتر و بیشتر در درون خود احساس می کند در حالی
که شما می توانید براحتی از این ماجرا کنار بمانید؛ زیرا بدن شما دچار هیچ تغییری
نمی شود. یکی از راههایی که شما را واقعاً با کودکتان پیش از تولد پیوند می دهد
این است: با کودک خود پیش از اینکه متولد شود صحبت کنید.
محققان به این نتیجه رسیده اند که، کودکان پیش از تولد (در حدود ۶ ماهگی یا حتی
زودتر) صداهای بیرون از رحم مادر را می شنود. برخی از محققین بر این باورند که
ممکن است کودک پیش از تولد، عملاً صدای پدر را بهتر از صدای مادر بشنود، زیرا مایع
آمنیوتیک، صدای مردانه را، که دارای فرکانس پایین است، بهتر از صدای زنانه تشدید
می نماید. صحبت کردن با کودک متولد نشده تان راه را برایتان هموار کرده و کار گفت
وگوی شما را با او پس از تولد راحت تر خواهد نمود. مطالعات نشان داده است کودکانی
که پدرانشان پیش از تولد با آنها صحبت کرده اند، بعد از تولد نیز نسبت به صدای
پدرشان واکنش بیشتری نشان داده اند، و این امر شاید به دلیل آن بوده که صدای پدر
در ذهن کودک پیش از تولد نقش بسته است.
یکی دیگر از راههای ارتباط برقرار کردن با کودک متولد نشده اتان لمس کردن اوست می
پرسید چگونه می توان او را لمس کرد؟ شما می توانید با دست خود این موجود رشد
یابنده را لمس کنید.
هر شب با کودک خود صحبتها داشته باشید. مثلاً به او بگوئید «سلام عزیزم، من پدر تو
هستم. منتظرم تا تو را ببینم. دوستت دارم» خود را در این مورد محدود نکنید و اجازه
دهید هر چه در فکرتان می گذرد بر زبانتان جاری شود. در ابتدای ممکن است حرف زدن
شما، به عنوان مردی کامل، با کودکی که هنوز به دنیا نیامده احساسی ناخوشایند در
وجودتان برانگیزد. لیکن چیزی نخواهد گذشت که با این آداب شبانه خو می گیرید.
همراه شدن دستان گرم شما روی شکم همسرتان و گفت وگوی گرم و صمیمی شما با کودکتان
دال بر دلبستگی شما با این دو موجود خاص است که پس از تولد به شما تکیه خواهند نمود.
این کار شما دو پیام مهم از سوی شما به این دو موجود ابلاغ می کند: شما نسبت به
همسرتان احساس همبستگی می کنید. شما نسبت به کودکتان احساس دلبستگی می کنید.
هر وقت شما نسبت به کودکتان ابراز محبت می کنید این احساس به همسرتان دست می دهد
که شما به او محبت می کنید و همسرتان احساس شادی و شعف و دوست داشتن می کند جالب
است بدانید که یکی از بهترین راههای مساعدت به سلامت عاطفی زن باردار ایجاد این
احساس در اوست و شما در ایجاد احساس برای همسرتان به عنوان شوهر خوب و یک پدر
مهربان متعهد هستید. در نتیجه بین شما و همسرتان رابطه عاطفی عمیق ایجاد می شود و
اختلافها و کشمکش ها به خودی خود از بین می رود.
این ایجاد همبستگی پیش از تولد برای خود شما هم سودمند است. چون این کار باعث می
شود احساس صمیمیت بیشتری با فرزندتان داشته باشید در نتیجه دلبستگی شما به ایفای
نقش پدری بعد از تولد فرزندتان راحت تر می شود. زیرا این نقش را قبل از تولد آغاز
کرده اید.
این را همیشه به خاطر داشته باشید که هیچ چیز مانند مبدل شدن به یک پدر دلسوز مرد
را کامل نمی کند این احساس مسئولیت در برابر فرزند و همسر باعث به تکامل رسیدن مرد
می شود. بنابراین برای تکامل خود تلاش کنید
در بعضی از چادرها، تنوع
رنگی هم رعایت شده؛ به نحوی که میتوانید رنگ قسمتهای شبه آستین آن را با رنگ
روسری و مقنعه هماهنگ کنید. طراحی این نوع چادر به نحوی است که دست خانمها هنگام
رانندگی، خرید، بغل کردن کودک و صحبت کردن با تلفن کاملا آزاد و راحت است. سراسر
قسمت جلوی این چادر را میتوان با دکمه یا زیپ بست. در روی سر هم جای دکمه تعبیه
شده تا آنهایی که میخواهند رویشان پوشیدهتر باشد بتوانند آن را با دکمه تنظیم
کنند. با این چادر حتی میتوانید از روبند هم استفاده کنید.
معمولا در مکانهای مختلف از چادرهای مختلف استفاده میشود. این تفاوت و گوناگونی،
هم به طرح و هم به پارچهی مورد استفاده مربوط میشود. چادر هم مانند دیگر پوششهای
بانوان میتواند در مجالس رسمی، غیر رسمی، در محیطهای کاری و در محافل خانوادگی،
جنس و نوع متفاوتی داشته باشد.
پارچههای تمام ابریشمی و پارچههایی که ابریشم هم در آن کار شده باشد یک حس رسمی
را منتقل میکند. اگر عازم یک مراسم رسمی هستید، بهتر است از آن دسته از پارچههای
چادری استفاده کنید که نقش و گلهای ریز ابریشمی داشته باشد. هرچه نقشها و گلهای
چادر ریزتر باشند، چادر رسمیتر تلقی میشود. پارچههایی که بافت ریز و لطیف دارند
جلوه زیباتری دارند و برای مراسم رسمی ایدهآل هستند.
در محیطهای کاری، اولویت با پارچههای چادری سبک و نخی است که هم گرمای زیادی
ایجاد نمیکند، هم آنقدرها سنگین نیست که بعد از مدت کوتاهی باعث خستگی و کلافگی
شود. استفاده از پارچههایی که از روی سَر، سُر نمیخورند در چنین مکانهایی بهتر
است. به علاوه، میتوان از طرحها و مدلهایی از چادر استفاده کرد که آستین یا جای
دست داشته باشد و بتوان آن را روی سر با کش یا دکمهای محکم کرد.
بدیهی است که در فصل بهار و تابستان چادرهایی با پارچههای سبک و خنک مناسبترند
و بر عکس، در پاییز و زمستان بهتر است از پارچههایی که ضخامت بیشتری دارند
استفاده شود تا عایقی برای حفظ گرمای بدن باشد.
رنگ چادری که در محافل دوستانه و صمیمی استفاده میکنید میتواند از بین رنگهای
روشن انتخاب شود. پارچههای چادری سفید که دارای بافتهای ظریف هستند میتواند
انتخاب مناسبی باشد. یادتان باشد که ترکیب پارچه سفید با نخهای رنگی ابریشمی جلوه
بسیار زیبایی دارد.
اگر چهرهای تیره دارید بهتر است در پارچه چادر از طرحهای ریز ابریشمی ولی با
فاصله زیاد از هم استفاده کنید. پارچه چادری سفید با طرح گلهای ریز ابریشمی
و با تضاد کم زیبا خواهد شد.
اگر چهرهای سفید و روشن دارید بهتر است از طرحهای ابریشمی بزرگ و نزدیک به هم
استفاده کنید. اگر انتخابتان پارچه سفید است، بهترین ترکیب رنگیای که به پوستتان
هم بیاید طرحهایی با تضاد رنگی زیاد است که بهترین آنها در طیف آبی روشن و گلبهی
یافت میشود.
رنگ مشکی در روانشناسی رنگها، نمادی از وقار و متانت به حساب میآید و چادر مشکی
نیز نماد قدرت و شخصیت زن مسلمان ایرانی است. البته چادر تنها در طیف رنگهای تیره
و خصوصا رنگ مشکی عرضه نمیشود اما برای رفت و آمد در بیرون از منزل و در محل کار
معمولا خانمها رنگ مشکی را ترجیح میدهند. درست همان طور که برای هر نوع لباسی و
در هر مناسبتی، یک طیف از رنگها از بقیه مناسبتر است، برای چادر بیرون از منزل
نیز رنگ مشکی ترجیح داده میشود.
بسیاری از خانمهای ایرانی، چادر را نه صرفا نوعی پوشش، که وسیلهای برای حفظ
بنیان خانواده میدانند. چادر نوعی حس امنیت را به زن مسلمان ایرانی القا میکند و
از همین رو، علاوه بر اینکه پوششی کامل و زیبا محسوب میشود، در سلامت روحی بانوان
و سلامت جامعه نیز نقش مهمی ایفا میکند
آیا کسانی که می دانند با
کسانی که نمی دانند برابر هستند؟ قرآن کریم (سوره زمر، آیه ۹) مسلما دانایان با نادانان
برابر نیستند، هیچ پدر و مادری خود به خود نمی تواند پدر یا مادر موفقی بشود و
نوجوان خود را آن طور که هست بشناسد و او را درک کند و با او رابطه درست و صحیح
برقرار نماید، مگر این که دانایی های ضروری را کسب کند. (توانایی در دانایی است) و
یا در شعر معروف: توانا بود هر که دانا بود... زدانش دل پیر برنا بود.
علت اصلی شکست پدران و مادران در تعلیم و تربیت فرزندانشان، عدم شناخت کودکان و
نوجوانان است. والدینی که دارای فرزند نوجوان هستند، با مسایل گوناگون روبه رو می
شوند، بخش عمده ای از این مسایل، از عدم برقراری رابطه انسانی با نوجوان ناشی می
شود. نوجوان در مرحله خاصی از گستره رشد به سر می برد و باید با شناخت و آگاهی با
او برخورد شود. پژوهشهای متعدد نشان داده است که هر قدر والدین دانا و آگاهتر
باشند، با مشکلات کمتری روبه رو می شوند. از سوی دیگر خانواده هایی که نسبت به نقش
ها، وظایف و مسوولیت های خود بیشتر آگاهی دارند، بهتر می توانند با فرزندانشان
رابطه برقرار و دوره حساس و پر انرژی نوجوانی را به طریق مطلوب هدایت نمایند.
اگر به سلامت و رشد و شکوفایی همه جانبه شهروندان یک جامعه فکر می کنید، باید به
سلامت خانواده بیندیشید. همچنین اگر به سلامت جامعه فکر می کنید باید به سالم سازی
خانواده ها بیندیشید. از این رو در آموزش پدران و مادران، یک هدف عمده تعقیب می
شود و آن هم «سالم سازی خانواده» است. مسایل نوجوانان و جوانان یک جامعه از جنبه
های گوناگون دارای اهمیت است. اما مساله برقراری رابطه میان والدین و آنان از
اهمیت بیشتری برخوردار است. نوجوان در حال گذر از دوران کودکی به دوران بزرگسالی
است و نوجوانان و جوانان سرمایه های واقعی جامعه را تشکیل می دهند. بنابراین اساس
هرگونه برنامه ریزی و رفتار با نوجوان، شناخت واقعی نوجوان است. از سوی دیگر
نوجوان در این دوره به ارزیابی و بازنگری روابطش با والدین می پردازد. ممکن است
نتیجه ارزیابی نوجوان از والدین که زمانی «قهرمان» او محسوب می شده اند، اکنون
منفی و نامطلوب باشد و نوجوان گاهی والدین خود را با دیگران مقایسه می کند و در
نتیجه به برخی از ضعف ها و کاستی ها پی می برد. این ضعف ممکن است سبب ناامنی و خشم
نوجوان شود و در نتیجه نوجوان به والدینش پرخاش می کند و عقیده و سبک زندگی آنها
را رد می کند. در این شرایط نوجوانان نیز نیاز به آموزش دارند، بدانند که شیوه
برقراری رابطه با والدین چگونه است. همچنین نوجوانان باید آگاهی های لازم درباره
پذیرش واقعیت ها، ویژگی های فرهنگی و شرایط اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی را کسب
کنند. در هر حال باید به فرزندان یادآور شد که بهترین و امین ترین کسانی که می
توانند به آنان کمک کنند و مشاور آن ها باشند، پدر و مادر هستند.
● آمادگی برای ورود به دنیای واقعی
یکی از مهم ترین هدف های تعلیم و تربیت در تمام سطوح، چه رسمی، چه غیررسمی، در
خانه، مدرسه و جامعه، باید آماده سازی فرد برای زندگی در دنیای واقعی باشد. برای
این منظور باید فرزند نوجوانتان را با واقعیت های تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و
خانوادگی آشنا کنید و آموزش به او بدهید که او را برای زیستن در این دنیا آماده
کند. «آموختن برای زیستن» باید هدف همه معلمان و مربیان باشد. گاهی اوقات، نوجوان
تقاضایی از پدر و مادر می کند و بدون دلیل با مخالفت روبه رو می شود. برای مثال
نوجوانی دوچرخه یا کامپیوتر می خواهد و پدر و مادر در این خصوص پاسخ می دهند «صلاح
نیست» و یا «نمی توانیم» نوجوان دلیل می خواهد و می پرسد چرا صلاح نیست؟ چرا نمی
توانید؟ در این شرایط باید صمیمانه و مستدل با او صحبت کرد و درآمد و هزینه های
واقعی خانواده را برای او تشریح کرد و توضیح داد تا او متقاعد شود. از سوی دیگر
نوجوان باید صبر کردن را بیاموزد و در زندگی خانوادگی با برنامه ریزی، بودجه بندی
و اولویت ها آشنا گردد. از این رو نباید انتظار داشته باشد که هر چه تقاضا کرد یا
خواست، بی درنگ در اختیار او قرار گیرد، نوجوان باید صبر کردن را بیاموزد موانع را
بشناسد با ناملایمات و مشکلات دست و پنجه نرم کند و یاد بگیرد که چگونه با وضع
موجود کنار بیاید.
برای این که نوجوان با واقعیت های تلخ و شیرین زندگی به تدریج آشنا شود، باید در
دنیای واقعی و شرایط طبیعی آموزش ببیند و تربیت شود. پدر و مادر اجازه ندارند
نوجوان را در دنیای خیالی و رویایی تربیت کنند و یا خدای ناکرده او را فریب دهند و
یا اغفال کنند. برای مثال در مواردی مانند شغل پدر، میزان درآمد خانواده، فوت پدر
یا مادر و نظایر آن، قبل از این که فرزندتان حقیقت را از زبان شخص دیگری بشنود و
کاخ باورهایش فرو ریزد، شما خودتان سعی کنید با زمینه سازی و ایجاد آمادگی های
لازم، به تدریج به زبان ساده، مختصر، محرمانه و صمیمانه واقعیت ها و حقایق زندگی
خانوادگی را با او در میان گذارید تا بدین ترتیب اعتماد و اطمینان نوجوان حفظ شود
از دهه 50 به قبل:
اقدس/اکرم/ملوک/بتول/کوکب/سکینه/فوزیه/خدیجه/عصمت/رباب
در دهه 60:
زهرا/فاطمه/زینب/حدیث/سهیلا/لیلا/سمیه/محبوبه/افسانه
در دهه 70:
هانیه/حانیه/مینا/ارزو/مریم/سارا/نیلوفر/کیمیا/اتنا
در دهه 80:
ژابیز/ژینوس/سینوس/پانی/شادنوش/پارسی کلا/زمزم/دلستر/اپادیپا
..
..
..
خدا به داد دهه 90 برسه
اگر فرزندی بین ۱۳ تا ۱۹
سال دارید و احساس می کنید که گفت و گو کردن با این نوجوان سخت و یا غیر ممکن است
، به خواندن ادامه دهید. راه هایی وجود دارد تا این مشکل ارتباطی حل شود. مطالعات
به خوبی نشان می دهند که فقدان حمایت و راهنمایی والدین در مرحله ی اول موجب
رفتارهای پرخطر مثل : نوشیدن الکل، سیگار کشیدن و استعمال مواد مخدر و... می شود.
دکتر میشل آناستازی (مشاور خانواده) می گوید: زمانی که امکان برقراری تعادل وجود
دارد لازم است که والدین ارتباط خودشان را با فرزندان نوجوان شان حفظ کرده و در
نقش خود به عنوان مراقب تجدید نظر کنند.
به خاطر داشته باشید که نوجوان در سال های نوجوانی به دنبال هویت خود است و ممکن
است برای رسیدن به این منظور از والدینش دور شود ، و اگر شما واکنش بدی نشان دهید
، باعث می شود که رابطه ی سالمی شکل نگیرد.
● وقت تان را با نوجوان خود بگذرانید
نوجوانان دوست دارند که با والدین خود باشند به خصوص وقتی که به نوجوان خود اجازه
می دهید به شما در تصمیم گیری های تان کمک کند. حتی نوجوان هایی که خواهان تنهایی
هستند به توجه والدین نیاز دارند.
دکتر لاری جیسون که درس "چگونه می توانیم والدین بهتری باشیم" را بیشتر
از ۳۴ سال تدریس کرده می گوید: نوجوانان امروزی به همان اندازه که به کمیت وقت
توجه دارند به کیفیت آن نیز فکر می کنند. بسیاری از کارشناسان این نیاز را تایید
می کنند ، اما بسیاری معتقدند وقتی نوجوانان به خودشان متکی هستند نیاز کمتری به
مراقبت و نظارت و کنترل دارند. ولی این طور نیست و نوجوانان به نظارت مادرانه نیاز
دارند. مهم ترین عامل در پرورش نوجوان موفق، نظارت والدین است.
از نوجوان خود بخواهید که با هم به سینما بروید و یا در کنار هم شام بخورید. این
کارها ارتباط شما را تقویت می کند و هر دوی شما بدون اجبار فرصت صحبت کردن پیدا می
کنید . چند بار در هفته خانوادگی و دور هم شام خوردن ، راه مناسب دیگری برای با هم
بودن است. اما اطمینان حاصل کنید که در طول صرف شام با هم حرف می زنید، نه این که
تلویزیون تماشا می کنید.
● مؤدب باشید و قضاوت نکنید
یک نوجوان دوست دارد مورد احترام قرار گیرد. اگر در هنگام تماشای یک برنامه ی
تلویزیونی ، نمی توانید با نوجوان خود صحبت کنید و یا تنها وقتی که آن ها می
خواهند آخر هفته بیرون بروند به زندگی شان علاقه نشان می دهید ، نوجوان شما احساس
می کند که به او علاقه مند نیستید.
از سویی اگر قبل از این که به حرف های نوجوان تان گوش بدهید قضاوت کنید و یا پند
بدهید ، احساس می کند قادر به برقراری ارتباط با شما نیست. این موضوع به لحن صحبت
و زبان غیرمستقیم شما نیز مربوط می شود. تلاش کنید تا حرف های نوجوان تان را
محترمانه گوش دهید همان طور که دوست دارید به حرف شما گوش بدهند.
دکتر جیسون می گوید: قضاوت نکردن کار سختی است. اما در ارتباط با فرزندتان سعی
کنید صبور باشید و حداقل در پاسخ خود تأخیر بیندازید.
حداقل صبر کنید تا نوجوان تمام حرف خود را بزند و جملاتی از این قبیل نیز بگویید:
"بعضی چیزهایی که گفتی برای من قابل فهم نیست، من متوجه نمی شوم،" یا
این که "اجازه بده در مورد حرف هایت فکر کنم ، این صحبت را بعداً ادامه می
دهیم ."
● با نوجوان خود همدردی کنید
اگر به فرزند خود نشان دهید که موقعیت هایی را که با آن ها درگیرند ، می فهمید
باعث می شود که در آینده ، بیشتر تمایل به برقراری ارتباط داشته باشند. برای رسیدن
به این مقصود پرکینز می گوید: باید برای لحظه ای، حس بزرگتر بودن را فراموش کنید و
احساسات و تفکرات نوجوان خود را به عنوان نظرات خودتان بپذیرید. البته به این معنی
نیست که مجبور باشید با نوجوان تان موافق باشید فقط نظرات و تفکرات آن ها را
بپذیرید. با گذشت زمان ، هر بار که صحبت می کنید مکالمه تان راحت تر پیش می رود.
● روشن کردن
به نوجوان خود نشان دهید که شما هم یک انسان هستید و ممکن است اشتباه کنید. بعضی
اوقات به خود خندیدن هم بد نیست. برای فرزندتان در مورد اتفاقات ناگواری که در
زمان نوجوانی خودتان پیش آمده تعریف کنید و برای بیان این موقعیت ها که لزوما
مضطرب کننده هم نیستند از شوخی استفاده کنید.
در آخر اگر به بن بست رسیده اید و احساس می کنید که نوجوان تان با شما ارتباط
برقرار نمی کند این سه نکته را به خاطر بسپارید:
۱) اگر پدر یا مادر، نفر اولی باشند که گوش می دهند ، در عوض نوجوان در آینده
بیشتر مشتاق خواهد بود که گوش بدهد.
۲) کاری کنید که برای فرزندتان سودمند و مورد نیاز باشید. والدین چیزهای زیادی
برای ارایه کردن دارند اما نوجوانان نیاز دارند که این را بدانند.
۳) هر جا که ممکن است شوخی کرده و صحبت را خوشایند و شیرین کنید
وقتی تصمیم می گیرید که
صاحب فرزند شوید، در واقع مسئولیت سنگین و بلندمدت تربیت او را پذیرفته اید. تربیت
به معنی تعلیم دادن و پروراندن است. وقتی فرزندان خود را تربیت می کنید، به آنها
می آموزید چگونه رفتار کنند. یعنی شما با قانونگذاری و اعمال انضباط به آنها کمک
می کنید تا تکلیف خود را بدانند. این مسأله احساس امنیت و آرامش خاطر آنان را
افزایش می دهد و از آنجایی که کودکان دوست دارند احساس کنند والدینشان از آنان
راضی هستند با ارائه توجه و محبت مناسب از سوی خانواده گام مهمی در ارتقاء بهداشت
روان کودک و اطرافیان برداشته می شود. کودک بدون مشکل وجود ندارد ولی مشکلات
کودکان قابل درمان است. نکته مهم نحوه برقراری اصول تربیتی است. چنانچه اصول تربیت
اشتباه باشد یا با خشونت و بی تفاوتی ارائه شود، کودک آن را نمی پذیرد. یک خانواده
خوب باید بتواند تربیت و انضباط را به نحوه شایسته ای برقرار نماید. در تربیت
فرزندان مانند هر کار دیگر با مشکلاتی روبرو خواهیم شد. اگر والدین از روش های
صحیح تربیتی آگاه باشند، با تمرین و به مرور زمان تجربه و مهارت آنان افزایش خواهد
یافت و در تربیت فرزندشان موفق تر خواهند بود . آنچه در زیر می آید ، برخی اصول
تربیتی است که برای آشنایی مقدماتی مطرح می شود:
ممکن است در کوتاه مدت انتظار پیشرفت زیادی نداشته باشید. موارد زیادی وجود دارد
که دوست دارید به فرزندان خود بیاموزید ولی هیچ رفتاری با یک بار آموختن به دست
نمی آید و آنان نیز همیشه برای فرا گرفتن آمادگی ندارند. آموزش نیاز به وقت، حوصله
و موقعیت شناسی دارد. اگر والدین در این کار پشتکار نداشته باشند، خسته و بی حوصله
شوند یا از کوره در روند، احترام خود را نزد فرزندان از دست خواهند داد. در این
صورت فرزندان به خواسته های آنها بی توجه خواهند شد و خود را موظف به انجام آنها
نخواهند دانست. تربیت مسئولیتی یک روزه نیست، آرامش، پایداری و مقاومت می خواهد و
تا زمانی که یک اصل تربیتی حاصل شود، فرزند شما بارها اشتباه خواهد کرد. بنابراین
در کوتاه مدت نمی توان انتظار پیشرفت زیادی داشت.توقع خود را کم کنید و پیشرفت های
کوچک را نیز در نظر بگیرید.
کودکان و والدینی که از هر نظر کامل و| بی عیب باشند وجود ندارند. فرزندان همیشه آنگونه
که والدین توقع دارند عمل نمی کنند. مشکلات کودکان معمولاً یک شبه حل نمی شود و
تغییرات در کودکان و بالغین تدریجی، آرام و مرحله به مرحله صورت می گیرد. برخی
والدین وقتی در تغییر عادات و رفتارهای فرزندشان به مشکل برمی خورند، به سرعت
آشفته و نا امید می شوند و اعتماد به نفس خود را از دست می دهند. حال آنکه باید به
پیشرفت های کوچک و تدریجی فرزندشان توجه نمایند زیرا کلید پیشرفت های بزرگ، تشویق
پیشرفت های کوچک است.
در هر زمان تنها روی یک مشکل تمرکز نمایید. فرزند شما ممکن است مشکلات متعددی
داشته باشد ولی اگر شما بخواهید همه موارد را با هم اصلاح نمایید، هرگز موفق
نخواهید شد. برای موفقیت باید تنها یک مشکل را در نظر بگیرید و پس از حل آن به
نوبت به مشکل دیگری بپردازید. هدفتان را با کلمات ساده ای که برای کودک قابل فهم
باشد برایش توضیح دهید و به او بگویید در این مورد خاص دقیقاً چه انتظاری از او
دارید، مثلا: می خواهم قبل از آمدن سر سفره دستهایت را صابون بزنی! سپس به پیشرفت
های هر چند کوچک کودک در راه اصلاح رفتارش دقت نمایید، مثلا: قبلاً اصلاً صابون
نمی زده و حالا یک مرتبه صابون زده است، هر چند توقع ما چهار مرتبه صابون در روز
باشد و با واکنشهای مثبت و تحسین آمیز به او بفهمانید که رفتارش مناسب و مورد پسند
است.
با دید مثبت نگاه کنید و هرگز از تحسین کودکتان غافل نباشید. تحسین کودک بسیار
ارزشمند است. کودکان در هر مرحله سنی که باشند تمایل دارند والدین آنها را بپسندند
و از آنها راضی باشند. کودک نمی داند کدام رفتار مناسب و کدام نامناسب است. او هر
رفتاری را که با واکنش والدین روبرو شود یا او را به هدف برساند مثبت تلقی کرده و
تکرار خواهد نمود. تصور نکنید داشتن رفتار مناسب امری بدیهی و از وظایف فرزند
شماست و یا رفتارهای فوق العاده است. این طرز تفکر باعث می شود پرتوقع شوید، نسبت
به رفتارهای مناسب فرزندتان بی اعتنا گردید و تنها به رفتارهای نامناسب و منفی او
توجه نمایید. مسلماً به جز رفتارهایی که شما را ناراحت می کند، رفتارهای مناسب و
مثبت زیادی نیز در فرزند شما وجود دارد.
اگر شما هر رفتار مناسب را مثبت تلقی کنید و با واکنشی تأیید کننده به فرزندتان
نشان دهید که از کدام رفتارش راضی هستید، کودک سعی می کند با تکرار آن رضایت بیشتر
شما را به دست آورد. نشان دادن نارضایتی از رفتارهای نامناسب تنها زمانی مؤثر
خواهد بود که قبل از آن فرزندتان را به دلیل رفتارهای مناسبش تشویق کرده باشید.
اهدافی را که در نظر دارید، با نیازهای کودکتان منطبق نمایید. اهداف خود را متناسب
با سن، شخصیت، توانایی ، رشد عقلی و شرایط محیطی فرزندتان تعیین نمایید. همه
کودکان در یک سن خاص وارد مرحله مشابهی نمی شوند و میزان آموزش پذیری آنها نیز به
یک میزان نیست. با توجه به این که همه افراد یک جور نیستند و موقعیت ها نیز متفاوت
است. یک راه حل قطعی و مستقل برای هر مشکلی وجود ندارد. راه حلی که امروز در مورد
فرزندتان مؤثر است، ممکن است فردا تأثیرش را از دست بدهد یا روشی که برای یکی از کودکانتان
جواب می دهد، شاید برای دیگری بی فایده باشد. اگر حوصله کنید می توانید حتی روش
های ابتکاری و مؤثرتری خلق نمایید که بنا به شرایط خاص شما طراحی شده باشد.
مادران، پدران، لطفا هماهنگ عمل کنید. موفقیت والدین در تغییر رفتارهای کودک
نیازمند هماهنگی بین پدر و مادر است. پیش از هر اقدامی، رفتارهایی را که می خواهید
اصلاح کنید، دقیقاً مشخص نمایید و برای رفع آن برنامه ای هماهنگ طراحی کنید. شما و
همسرتان باید پیش از دست زدن به هر کاری در مورد کودکتان اتفاق نظر داشته باشید.
وقتی تصمیم خود را گرفتید و روی برنامه اجرایی توافق کردید، هر دو هماهنگ و یکسان
عمل کنید