پسرک یک شب رو کرد به آسمان و به ماه گفت : چرا دوست دختر من یک گل رز را که یک روز براش زنده میمونه و بعد خشک میشه دوست داره ،ولی من که هر روز براش میمیرم و زنده میشم رو دوست نداره! . . . . . .ماه جواب داد: خیلی قشنگ بود با اجازه شر میکنم
معلم از بچه ها پرسید: در آینده میخواهید چه کاره شوید؟ احمد: من میخوام ناخدا بشم. رامین: من میخوام دکتر بشم. سارا: من میخوام یه مادر خوب بشم. رضا: من میخوام به سارا کمک کنم
معلم زن اسپانیایی داشت به شاگرداش توضیح میداد که اسامی در زبان اسپانیایی برخلاف انگلیسی مذکر و مونث هستند. برای مثال خانه مونث هستش و مداد مذکر
یک دانش آموز پرسید "جنسیت کامپیوتر چیه" معلم بجای جواب دادن کلاس را به دو دسته تقسیم کرد: آقایان و خانمها و از آنها خواست خودشان تصمیم بگیرند که آیا کامپیوتر مذکر است یا مونث. از هر گروه خواسته شد ٤ دلیل برای توصیهشان بیاورند.
گروه آقایان تصمیم گرفتند که جنسیت کامپیوتر قطعا باید مونث باشه چون: ١) هیچ کس غیر از سازندگانشان از منطق داخلیشان سر در نمیآورد ٢) زبان فطریشان برای هیچ کس غیر از خودشان قابل درک نیست ٣) حتی کوچکترین اشتباه در حافظه طولانی مدتشان باقی میماند تا زمانی آن را به یاد بیاورند (به رخ بکشند)؛ ٤) به محض این که به یکی از آنها تعهدی پیدا کردی، میفهمی که نصف حقوقت رو باید خرج لوازم جانبیش کنی.
گروه خانمها به این نتیجه رسیدند که کامپیوتر باید مذکر باشد چون: ١) اگه بخواهی بهشون بگی کاری رو انجام بدن، اول باید روشنشون کنی ٢) اونها اطلاعات زیادی دارند اما هنوز خودشون نمی تونن فکر کنن ٣) از اونها انتظار حل مشکلات میره، اما نصف اوقات خودشون مشکلن؛ ٤) به محض این که نسبت به یکیشون تعهدی پیدا میکنی، میفهمی اگه یکمی دیگه صبر کرده بودی، یک مدل بهتری میتونستی داشته باشی.