تعجب نکنید اما فرزند شما
به یک مادر کامل و عالی و یا برتر نیاز ندارد. به عقیده من مادر کامل، نه تنها
مادر مفیدی نیست بلکه شاید مضر هم باشد و آنچه فرزندتان، به ویژه در سالهای
ابتدایی زندگی به آن احتیاج دارند، مادر کافی است. در حقیقت پنج سال اول زندگی که
دوران کلیدی و طلایی تربیت است، بیشتر به نظارت و همراهی بدون اضطراب مادر نیاز
است تا آموزشهای مستقیم وی. رویدادهای طبیعی که در جریان رشد و تکامل کودک رخ میدهد
مانند شیر خوردن، آشنا شدن با غذای سفره، راه افتادن، کنترل ادرار و مدفوع، خوابیدن،
لباس پوشیدن و حتی رفتن به مهد کودک میتوانند بدون دردسر سپری شوند و شما از آنها
لذت ببرید اما در عین حال هر کدام از این مراحلی که گفتم، در صورت برخورد نادرست
به نگرانی والدین تبدیل میشوند و هیچ لذتی را برایتان به ارمغان نیاورده و بحرانآفرین
هستند.
: شما بسیار راحت از کنار مراحل رشد که هر کدام معضلی بزرگ است، میگذرید اما میخواهم
بگویم امروزه بیشتر زوجها ترسی ناخودآگاه از بچهدار شدن دارند و بزرگ کردن بچه
را طاقتفرسا میدانند؟
این امر به علت تغییراتی است که در دهههای اخیر در خانوادهها اتفاق افتاده است.
یعنی زندگی خانوادگی گسترده با پدربزرگ و مادربزرگ و نوهها به خانوادههای کوچک
تبدیل شده است. در ضمن تعداد بچهها و در نتیجه کودکان همبازی بیشتر از امروز بود
و در گرمای عاطفی خانواده بچهها میآموختند که هر چه دارند باید با یکدیگر تقسیم
کنند. در یک کلام کودکان، کمتر محور خانواده میشدند. کودکان امروز تنهاتر از
گذشتهاند و در فضای کوچک خانه بدون همبازی به سر میبرند. بنابراین تمرکز و
توجه بیش از حد والدین آنها را به کودکانی لوس و پرتوقع مبدل کرده است. با گسترش
سریع فناوری روز مانند تلویزیون و کامپیوتر، چالش جدی و جدیدی در پیش روی والدین
امروز است اما میخواهم یادآور شوم که اگر راه صحیح را پیش نگیرید و در پنج سال
اول زندگی که بنیادیترین سالهای شکلگیری شخصیت آینده فرزندتان است نکوشید، در
سالهای بعد به دلیل این عملکرد ضعیف به دردسرهایی دچار خواهید شد که اغلب والدین
امروز به آن مبتلا هستند.
▪ حال که متوجه علل ناموفق بودن آن افراد شدیم، از شما میخواهیم مهارت مادر کافی
بودن را به ما بیاموزید، از کجا شروع کنیم؟
از دوره تولد خوب است. همان نخستین ماههای پس از تولد.
▪ چرا از آن دوران؟
چون مادر در این زمان، به ویژه اگر فرزند اول باشد، از نظر عاطفی تعادل ندارد
مانند اینکه سوار الاکلنگ است. لحظهای در اوج لذت و زمانی دیگر در قعر درماندگی.
اغلب حس میکند خسته شده و نمیتواند ادامه بدهد. آنچه در این زمان نیاز است
بدانید، برآورده کردن نیازهای نوزاد و البته خودتان است. نوزاد شما هیچ شناختی از
خودش، والدینش و حتی کسی که او را در آغوش میگیرد، ندارد اما به دنبال یک صداست؛
صدای آشنای قلب مادر، با اینکه از محیط رحم جدا شده اما انگار با سیم نامریی به
شما وصل است. با در آغوش کشیدن و بوسیدن طی ماههای اول نه تنها او را لوس نمیکنید
بلکه اطمینان میدهید که هر وقت به شما نیاز دارد، در کنارش حاضرید.
او به جز گریه کاری از دستش برنمیآید و یادتان باشد که سال اول، سال حکومت اوست.
شاید گاهی خسته شوید از اینکه مدام به شما وصل است و از گردنتان آویزان اما
کودکانی که در شش ماه اول تولد، آغوش مادر، تماس فیزیکی مانند ماساژ و نوازش و
آهنگ صدای او را ندارند، به مشکلات شخصیتی جدی دچار خواهند شد. خودتان را هم
فراموش نکنید: از هر فرصتی برای استراحت استفاده کنید و وقتی او خوابیده، شما هم
بخوابید. از همسر و دوستان بخواهید در امور خرید، آشپزی و غیره یاریتان کنند.
یادتان باشد رسیدگی به ظاهر و موهای آراسته و لباس مرتب و توجه به همسر یا فرزند
دیگرتان را فراموش نکنید.
: پس در شش ماه اول یا حتی سال اول، حکومت اوست اما اگر کار بدی کرد، به طور مثال
سیلی زدن یا مو کشیدن اشکالی ندارد؟
چرا، حتما باید به او بیاعتنا شوید تا متوجه شود کارش بد بوده است. همین جا
یادآور شوم که کودک، توجه شما یعنی چهره، چشمها و صدایتان را میطلبد و هرگز از
آن سیر نمیشود. از طرفی میان تحسین و داد و فریاد و جنجال تفاوتی قایل نیست. شاید
اگر ببیند با کار بدی که میکند، مادر را از آشپزخانه نزد خود میآورد تا به دلیل
کشیدن موهای خواهرش داد و فریادی بکند، تردیدی در این عمل نکند.
بنابراین او با هر رفتاری چه مثبت و چه منفی جلب توجه والدین را میطلبد و به هیچوجه
با شما همعقیده نیست که کارش بد است و هنوز نمیفهمد. پس به او اخم کنید،
چشمانتان را کمی درشت کرده و بدون اینکه کوچکترین لحن خشن و یا اضطراب در صدایتان
باشد، بگویید «تو کار بدی کردی»! انگشت اشاره را جلوی بینیتان نگه دارید.
هیچ گاه وقتی ایستادهاید این کار را نکنید. بنشینید تا هم قد او شوید و ارتباط
چشمی با او برقرار کنید. اگر گریه کرد، انگشت اشاره را و یا کل دستتان را به او
بدهید تا آرام بگیرد.
▪ از کجا بفهمیم گریههای کودک به علت درد یا درخواست است یا علامت جلب توجه و در
هر کدام چه کنیم؟
به یاد داشته باشید که حتی نوزاد شما نیز گریهاش یا به دلیل خوردن و خوابیدن است
یا دفع کردن و مادران با تجربه گریه درد را از نقنق جلب توجه تشخیص میدهند. اگر
گریه نوزاد علامت اعتراض و لجبازی بود، با بیاعتنایی و یا کمتوجهی و گاهی توجه
بدون اضطراب با او روبهرو شوید. من مادرانی را که بدون اضطراب با رفتار ناخواسته
بچهها روبهرو میشوند و نقش مادری، همسری و اجتماعی خود را به درستی ایفا میکنند
مادر کافی میدانم.
▪ اگر بخواهیم از کنار کودک برویم (خرید، سرکار و یا حمام) چگونه او را سرگرم کنیم
که متوجه نشود و گریه نکند؟
به مطلب خوبی اشاره کردید. اغلب مادرها این کار را میکنند و کودک که ترس عجیبی
دارد مبادا مادرش را از دست بدهد، ناگهان متوجه میشود که او را ندارد و اضطراب
ناشی از آن آزارش میدهد. اگر شما با بیاعتنایی به موقع و ابراز علاقه به موقع با
او برخورد کرده باشید و بازیهایی چون قایمموشک را انجام دهید، او میفهمد مادر
باز خواهد گشت. هیچوقت یواشکی او را ترک نکنید. ببوسیدش و بگویید من تا تو بازی
کنی، میروم حمام و زود میآیم. امروز باید فرق رابطه عاطفی با وابستگی بیمارگونه
معلوم شود وگرنه کودک هفتسالهای را در آینده تصور کنید که چنان به شما وابسته
است که با شما میخوابد، افکار مادرش را میداند و از او ایراد میگیرد. به خودتان
اعتماد کنید و من به شما مادران ایرانی توصیه میکنم که پرعاطفه بودن خوب است اما
برای توانمند شدن در تربیت فرزندان باید گاهی محبت کنید، به موقع بیاعتنایی و
توبیخ (نه توهین) نمایید و به خود و همسرتان احترام بگذارید. شما پیش از پیدایش
متخصصان فن، از عهده تربیت کودکتان برمیآمدید، بدون تردید در آینده نیز موفق
خواهید بود
مدام بحث میکند و پرخاشگر
شده است. امکان ندارد کاری را که از او میخواهیم بلافاصله انجام دهد. آیا این
عبارت برای شما نیز آشناست؟ نوجوان داشتن اینگونه است. او دیگر همان کودکی که با
لبخند هر چه میخواستید انجام میداد، نیست. نوجوانی سن مرموز شدن، تغییرکردن و
تردید است. از طرف دیگر، شما نیز نگران هستید که نکند او مشغول کاری شده باشد که
عاقبت خوبی ندارد. پس فشار خود را بر او افزایش میدهید. او نیز که خواهان استقلال
بیشتری است، واکنش نشان داده و قصد ندارد در محدودیتی که شما ایجاد کردهاید
زندانی شود. بدین ترتیب کار به بحث و مشاجره و گاه به دعوا میکشد. مساله اینجاست
که در این میان کسی مقصر نیست بلکه باید مهارتهای ارتباطی را آموخت. سمیناری
درباره همین موضوع اردیبهشت ماه در شیراز برگزار میشود که به همین مناسبت درباره
رفتار با نوجوانان برای شما مینویسیم.
والدین بیشتر در دهه چهارم یا پنجم زندگی بوده و بسیار محافظهکارانه عمل میکنند
و حال آنکه نوجوان بی پروا قصد دارد حرکتی سریع به سوی اهدافش داشته باشد و دسترسی
به آرزوهای خود را ممکن و شدنی میبیند. پس اگر دو طرف وضعیت و شرایط را به خوبی
درک نکنند، نخواهند توانست ارتباط خوبی با یکدیگر برقرار کنند. این شرایط برای
نوجوان نیز سخت است.
● عبور از بحران
باید توجه داشت که مرحله عبور از کودکی به بزرگسالی برای خود نوجوان نیز سخت است،
چرا که بسیاری از تغییرات در همین سنین رخ میدهد و نوجوان نیز در مواقعی دچار
حالت گیجی، تردید، نگرانی و فقدان اعتماد به نفس میشود. او از لحاظ روحی نیز دچار
بیشترین تغییرات در حالات عاطفی شده و خشم شدید و عشق فراوان را تجربه میکند. از
نظر جسمی نوجوان به تکامل رسیده و نیروی جنسی شدیدی دارد، به همین دلیل است که
اگر در این سنین کسی را برای صحبت و گفتگو درباره مسایل خود نداشته باشد ممکن است
دچار مشکلاتی شود. او از نظر هوش در فعالترین وضعیت ممکن قرار دارد و به خوبی
قادر به تجزیه و تحلیل انواع مسایل و دیدگاههاست.
● والدین، زیر ذرهبین نوجوان
در این زمان نوجوان شروع به بررسی رفتارها و نقطهنظرات والدین کرده و با درک
تغییرات میان تفکر خود و والدین مناقشات آغاز میشود. از طرفی، نوجوان تحت فشار
بیشتری نسبت به گذشته از طرف محیط پیرامونش قرار میگیرد و نیاز به حمایت والدین
در این دوران بیشتر از هر وقت دیگر احساس میشود. والدین وقتی با بحران نوجوانی رو
به رو میشوند، در بسیاری از موارد سعی میکنند کنترل امور را به دست بگیرند. در
این راه ممکن است دیکتاتور و جدی شوند و با نوجوان درگیر شوند تا ثابت کنند قدرت
در دست آنان است. برخی دیگر نیز سعی میکنند به هیچوجه به کارهای نوجوان کاری
نداشته باشند تا از هرگونه مجادله پرهیز شود و نوجوان خودش راهش را پیدا کند. جالب
اینکه هر دو روش بینتیجه است: نوجوانی که والدین قدرتطلب دارد، بیشتر به طغیان و
سرکشی میپردازد تا ثابت کند که مستقل و دارای قدرت تصمیمگیری است. ممکن است حتی
برخی از مسایل را مخفی کند و از والدین فاصله بگیرد. نوجوانی هم که والدین بسیار
انعطافپذیر دارد ممکن است احساس کند بیارزش است و نادیده گرفته شده و والدین
اهمیتی به مسایل و مشکلات او نمیدهند.
در هر دو حال، نوجوان حمایت کافی را از والدین نمیگیرد. شما در این زمان وقت
دارید تا رابطهای متفاوت از دوران کودکی فرزندتان با وی برقرار کنید. سرکشی او را
یک حمله به قدرت خود تلقی نکنید بلکه مرحله مهمی در استقلال او بدانید. چنانچه
کنجکاو هستید که از امور او اطلاع داشته باشید میتوانید این را با وی در میان
بگذارید و از طرف دیگر، به او کمک کنید که درباره ارزشها و باورهای گوناگون فکر
کند. شما میتوانید دستاوردهای مثبتی از این دوران فرزندتان داشته باشید که یکی از
آنها مشورت است. میتوانید به او نزدیکتر شده و صمیمیت خود را افزایش دهید. البته
زمانی را برای تنها بودن یا گذراندن با وی را نیز به او بدهید و در هنگام لزوم در
کنارش باشید. بهترین کار در لحظات بحرانی چیست؟ بهترین کار چند لحظه مکث و کشیدن
چند نفس عمیق است، با این کار به خود فرصت آرامش و واکنش صحیح میدهید. بهتر است
در لحظات بحرانی با نوجوان بحث نکنید و فکر کنید که بهترین و مناسبترین واکنش شما
چه میتواند باشد البته با آرامش.
● چگونگی برقراری ارتباط با نوجوان
نوجوان تمایل دارد بیشتر با دوستان و همسن و سالان خود باشد اما در عین حال
نیازمند والدین نیز است. این رابطه ظریفی است، که در عین ارتباط با او و نشان دادن
علاقه به امور وی کمیاو را راحت و به حال خود بگذارید. تحقیقات نشان دادهاند
نوجوانانی که با والدین خود درباره مسایلی مانند مواد مخدر و دیگر بزهکاریها
گفتگو میکنند، ۳۶ درصد کمتر دچار انواع کجرویها میشوند. پس فکر نکنید که اگر
راجع به این موارد صحبت نکنید، احتمال ابتلای او را کاهش دادهاید اما باز هم
خاطرنشان میکنیم که به استقلال او احترام بگذارید و اگر نخواست راجع به مورد خاصی
صحبت کند، او را تحت فشار قرار ندهید و به عبارت دیگر، سعی در کنترل اجباری وی
نکنید که نتیجه عکس خواهید گرفت. از طرف دیگر، یکی از مهمترین عوامل در برقراری
ارتباط با نوجوان این است که برایش وقت بگذارید. گاهی اوقات ترتیبدادن یک فعالیت
خاص یا حتی سفر نیز مفید است.
البته مشارکت در کارهای عادی مانند تماشای تلویزیون، قدم زدن، چیدن میز یا حتی
شستن ظرفها با یکدیگر نیز بسیار سودمند است. مراقب باشید که صحبتهایتان جنبه
دستوری و قضاوتی نداشته باشد. تشویق کننده باشید. دقت کنید تا به موقع او را تشویق
و از او تعریف کنید، به ویژه در جمع، تحسین کردن اثر بهتری خواهد داشت به شرطی که
مصنوعی نباشد. برای مثال، اگر او بیش از پیش در درس خواندن تلاش میکند یا اگر در
کاری به شما کمک میکند یا اینکه لباسهای مرتب و مناسبی را میپوشد، از او تقدیر
کنید. برای مثال میتوان گفت: «من از شیوه صبحت کردن تو با دوستم خیلی لذت بردم.»
یا گاهی اوقات از موارد بد جزیی صرفنظر کنیم. یکی از عوامل مهم در صحبت با نوجوان
انتخاب وقت مناسب است. در شرایط مناسب این کار راحتتر انجام میشود. در گفتگوها
نیز یک طرفه فقط به انتقاد و موضعگیری نپردازید.
● والدین چند دسته هستند؟
سه گروه از والدین فرزندانی بیمسوولیت برای آینده تربیت میکنند:
گروه اول) والدینی که بیش از حد از فرزندان حمایت میکنند و همه کارها را به جای
آنها انجام میدهند. گروه دوم) والدینی که به شدت سختگیر بوده و دایم در حال
ایراد گرفتن، انتقادکردن و دستوردادن هستند.
دسته سوم ) والدینی هستند که بیش از حد نوجوان را آزاد میگذارند تا هرچه میخواهد
اعم از درست یا غلط انجام دهد. نکته قابل توجه این است که شما برای انجام رفتار
مناسب و برخورداری از روحیهای شاد در برخورد با نوجوان نیازمند آرامش هستید، پس
برای رسیدن به این آرامش زمانی را نیز برای پرداختن به خود و علایقتان اختصاص
دهید.
یک نوجوان ممکن است انتظار داشته باشد که مانند فرد بالغ با او برخورد کنند اما
رفتار خودش مانند کودکان باشد. از سوی دیگر، والدین نیز ممکن است به فرزند خود
نصیحت کنند که مانند افراد بالغ رفتار کند ولی برخورد آنها با او مانند برخورد با
کودکان باشد.
● اصول ۶ گانه رفتار با نوجوانان
۱ ) اجتناب از به کار بردن زور و فشار: هرگاه وارد مشاجره و اعمال فشار به
نوجوانان شدید، بدانید که بازنده خواهید شد. اگر در مواردی با نوجوانان اختلاف
پیدا کردید، به جای وارد آوردن فشار بکوشید قوانینی وضع کنید که از طریق آن اختلافهایتان
را برطرف سازید. برخی والدین با فرزندان خود مشاجره میکنند و انتظاردارند همیشه
پیروز شوند و فرزند خود را وادار سازند تا به آن چیزی که آنها صحیح میدانند، عمل
کند. این والدین همواره در حال نبرد با فرزندانشان هستند ولی هیچگاه پیروز نمیشوند.
گاهی اوقات بهتر است شیوههای کنترل را تغییر دهیم. اگر نوجوان به نصیحتی گوش
فرانمیدهد به جای مجبور ساختن وی به اطاعت و تقلید، بهتر است در بعضی خواستهها
که خطری ندارد بگذاریم راهی را که ما نادرست میدانیم، بپیماید و پیامدهای آن را
پذیرا شود. از این طریق میتوانیم همکاری وی راجلب کنیم.
۲ ) بهبود گسترش روابط: با توجه به اینکه نوجوانان تمایل زیادی به صحبت کردن با
والدین خود ندارند، برقراری ارتباط با آنها دشوار است. متاسفانه بخش عمدهای از
گفتگوهای والدین با فرزند نوجوان خود نیز در نصیحت کردن، اصلاح اشتباهات و آموزش
به آنها خلاصه میشود. از این رو آنان سخنان شما را بیشتر به عنوان یک سخنرانی
تلقی میکنند تا یک ارتباط دوستانه. برای بهبود این روابط باید مکالمات خود را بر
دلبستگیهای آنها متمرکز کنیم مانند: ورزش، موسیقی، لباس و... برای برقراری چنین
ارتباطی با فرزندان خود وقت آزاد و کافی به این امر اختصاص دهید.
۳ ) مدارا کردن با نوجوانان: اگر بتوانیم کاری کنیم که فرزندمان احساسات، دلبستگیها
و ناراحتیهای خود را آشکار سازد، فرصت مناسبی برای مدارا با او و پرهیز از به
کاربردن زور و فشار خواهیم داشت. برای مثال اگر درخواست ما از او این باشد که در
تمیزکردن پنجرهها به ما کمک کند و درخواست او از ما این باشد که آخر هفته او را
به تماشای فیلمی ببریم، بهتر است هر دو از توسل به زور برای رسیدن به خواسته خویش
خودداری کرده و برای رسیدن به هدف معامله کنیم. در مدارا و معامله طرف بازنده و
برنده مطرح نیست بلکه هر دو طرف برنده هستند. نیازهای فرزند خود را بشناسید و سعی
کنید در ازای هر درخواستی که از او دارید، شما نیز پاسخگوی یکی از نیازهای او
باشید. با استفاده از این روش میتوانید به فرزند خود بگویید که من از نیازهای تو
اطلاع دارم و تو نیز از نیازهای من. اگر تو با من همکاری کنی من هم با تو همکاری
می کنم ولی اگر همکاری نکنی نمیتوانی از من انتظار همکاری داشته باشی.
۴ ) پرهیز از ایجاد عصبانیت: همه نوجوانان گاهی عصبانی و سرکش میشوند و این
احساسات را به شکلهای گوناگون نشان میدهند. والدین باید به فرزندان خود کمک کنند
تا احساسات و خشم آنها به صورتی مناسب ظاهر شود و از انباشتهشدن عصبانیت در آنها
جلوگیری به عمل آید.
۵ ) لاف نزدن: والدین به شکلهای گوناگون تناقضات و بیثباتی گفتارهای خود را نشان
داده و موجب گیجشدن فرزندان خود میشوند و رفتارهای خاصی چون گوش ندادن به گفتههای
والدین را در فرزندانشان سبب میشوند:
- اگر سر موقع به خانه برنگردی، پاهایت را قلم میکنم.
- اگر در درسهایت پیشرفت نکنی، سال آینده تو را به مدرسه نمیفرستم.
- اگر اذیتم کنی، دیگه دوستت ندارم.
شماحتما مثالهای فراوان دیگری سراغ دارید که والدین در سخنی که میگویند، جدی
نیستند و قصد ندارند آن را اجرا کنند. نکته مهم این است که کودکان نیز متوجه این
مساله میشوند. بنابراین تهدیدهایی از این قبیل نه تنها موجب ترک رفتار نخواهد شد
بلکه کودک شما به رفتار خود ادامه داده، در نهایت این شما هستید که عقبنشینی
خواهید کرد.
۶ ) اغراق نکردن: اغراق در گفتار والدین یکی از عوامل پیدایش بیثباتی در خانوادههاست:
- تو هیچ وقت موفق نمیشوی گواهینامه رانندگی بگیری...
- تا وقتی دیپلم بگیری، نمیدانی چطور از تلفن استفاده کنی...
والدین عصبانی شده و قولهایی میدهند یا تهدیدهایی میکنند که قادر به انجام آنها
نیستند. سخنی میگویند یا کاری میکنند اما بیدرنگ از کرده خود پشیمان میشوند.
با این رفتارها به فرزند خود آموزش میدهند که به حرفهایی که میزنم، توجه نکن و
آنها را جدی نگیر چون به آن عمل نخواهم کرد
چگونه میتوانیم والدین
خوبی برای نوجوانان و جوانانمان باشیم؟
اکثر قریب به اتفاق زوجهایی که با پیوند زناشویی، زندگی مشترک خود را آغاز میکنند،
در رویاهای خود تصاویر زیبا و لذت بخشی از فرزند یا فرزندانی دارند که قرار است در
آینده داشته باشند و در انتظار شکفته شدن ثمره زندگی زناشویی خود، روزهای پرامیدی
را پشت سر میگذارند.
بدون شک برای تعداد زیادی از والدین داشتن و پرورش فرزند، تجربهای بالقوه لذت بخش
و جذاب است اما بسیارند مادران و پدرانی که با رسیدن فرزندانشان به دوران نوجوانی
و جوانی، کاخ آرزوها و امیدهای خود را سرنگون و تخریب شده میبینند. آنان اغلب
رفتارهای ناسازگارانه فرزند خود را با صفاتی مثل لجباز، پرخاشگر، گستاخ، قانونشکن،
بهانهگیر، دروغگو، شلخته، بیاعتنا، عصبی و ... بیان میکنند.
علت این است که اغلب والدین برای برقراری ارتباط با فرزند نوجوانشان آموزش ندیدهاند
و برای برخورد درست و سازنده با رفتارهای ناسازگارانه آنها آمادگی ندارند. در این
مرحله عدهای از آنان به زور و تهدید متوسل میشوند و عدهای دیگر پرچم تسلیم به
فرزندان خود نشان میدهند. عدهای نیز با آزمایش و خطا تلاش میکنند و روشهای
بهتری برای کنترل فرزندان خود پیدا کنند. آنچه مسلم است، این است که نمیتوان ادعا
کرد، یک روش صحیح یا فرمولی ثابت برای برخورد با فرزندان وجود دارد. تفاوتهای
فردی و ویژگیهای منحصر به فرد هر کدام از فرزندان، لزوم اتخاذ روشهای اختصاصی را
نشان میدهد. با این همه، به علت وجود نقاط مشترک بین تمام نوجوانان و جوانان، میتوان
از راهکارهای ارائه شده از سوی متخصصان بهره گرفت تا شرایط پرورش آرام و لذتبخش
فرزندان مهیا شود.
● منظور از رفتارهای ناسازگار چیست؟
قبل از هر چیز، بهتر است به درک مشترکی از رفتارهای ناسازگار برسیم. نوجوانانی که
رفتارهای ناسازگار از خود نشان میدهند، اغلب چالشهای فراوانی برای والدین خود بهوجود
میآورند و رفتارهایی از خود نشان میدهند که تاثیر منفی بر اطرافیانشان میگذارد
و واکنشهای ناخوشایند این افراد نیز به خودشان باز میگردد. در واقع، آنها با
رفتار خود احساس بسیار بدی در طرف مقابل ایجاد میکنند؛ احساساتی مثل خشم، اضطراب،
ترس، شرم و حتی حقارت و ضعف. سرپیچی از قوانین روزمره، قهر کردن و قشقرق راه
انداختن، بحث و جدل با بزرگترها، آزار دادن و مقصر دانستن دیگران و ناسزاگویی، از
کوره در رفتن، زودرنجی، خشونت، کینهتوزی و انتقام گرفتن، از علائمی است که ممکن
است این دسته افراد از خود نشان دهند.
● با رفتارهای ناسازگار چگونه برخورد کنیم؟
برای بهبود رفتارهای ناسازگار فرزندان، روشهای مفید و متنوعی از سوی متخصصان
ارائه شده است که تلاش میکنیم به تعدادی از بهترینهای آنها اشاره کنیم:
تحقیقات نشان داده است، اگر والدین برخی رفتارهای خود را تغییر دهند روابطشان با
فرزندانشان بسیار بهتر میشود.
اگر والدین خود تحت فشارهای روانی ناشی از زندگی و کار هستند و نمیتوانند رفتار
و گفتار خود را کنترل کنند، بهتر است قبل از انجام هر گونه کاری درباره فرزند
نوجوان خود، به فکر روشی برای کنترل فشارهای خود باشند و اگر به تنهایی از عهده
آن برنمیآیند، به یک روانشناس یا مشاور مراجعه کنند.
البته گاهی نیز والدین افکار غلط و افراطی درباره فرزند خود دارند. مثلاً: <او
این کارها را میکند تا حرص مرا در بیاورد.> یا: <او باعث ایجاد تمام مشکلات
ما در خانه است.> چنین افکاری زمینه را برای بهوجود آمدن احساسات بسیار بد
نسبت به او مهیا میکند و بالطبع بر رفتارش تاثیر میگذارد.
در این موارد باید بهجای سخنرانی و بحث و جدل، کوتاه و موِثر و با لحنی محکم ولی
در کمال آرامش به او گوشزد کنیم که رفتارش در ما چه تاثیری گذاشته و چه مشکلاتی
ایجاد کرده است و بگوییم که اگر دست از این رفتار خود برندارد، چه عاقبتی در
انتظار اوست. نکته مهم درباره این عاقبت این است که باید شدنی و محدود باشد. مثلاً
نگوییم: <برای همیشه از این خانه خواهم رفت>! چون نمیتوانید برای همیشه از
خانه بروید.
والدین بهتر است به یاد داشته باشند که از مهارتهای ارتباطی مثل گوش دادن، ابراز
وجود و قاطعیت، حل مساله و تصمیمگیری استفاده کنند، چرا که بسیاری از ناسازگاریهای
نوجوانان به دلیل ناتوانی والدین در اینگونه مهارتهاست.
آنچه مسلم است، هیچ نوجوانی واقعا برای آزار دادن والدین خود دست به این اعمال نمیزند.
آنها در حقیقت، یاد نگرفتهاند چگونه خود را به شما و دیگران نشان دهند و هیجانات
خود را مدیریت کنند و در این راه احتیاج به کمک دارند.
● آیا توانستهایم محیط شادی برای نوجوانانمان مهیا کنیم؟
به نظر میرسد، نوجوانان امروزی بیش از گذشته نیاز به تفریح و نشاط و شادی دارند.
خانوادههایی که قادر به درک نیازها و تمایلات جوانان نیستند و به دور از هر گونه
صمیمت با آنان برخورد میکنند، منتظر باشند که اگر زمینه لازم را برای شاد زیستن
جوانان خود فراهم نکنند، آینده تلخی در انتظار جوانان آنان خواهد بود.
امروزه فشار کار والدین و بیحوصلگی آنان پس از فراغت از فعالیتهای روزانه و نبود
سرگرمیهای مفرح سبب شده است که اعضای خانواده و به خصوص نوجوانان کمتر شادی کنند.
این در حالی است که توجه به ایجاد شادی در بین اعضای خانواده میتواند مانع گرایش
آنان به ناهنجارهای اجتماعی باشد. اغلب برنامه خاصی برای برگزاری جشنها و مراسم
شاد وجود ندارد و جشنها مورد پسند و سلیقه اکثریت نو جوانان ایرانی نیست.
شاد بودن نیاز به فراهم کردن زمینههای خاصی همچون وسایل تفریحی و سرگرمی مناسب
دارد، در حالی که مسوولان اقدامی در این خصوص انجام نمیدهند و همین عامل به
افسردگی جوانان دامن میزند. نزدیک ۶۰ درصد جوانان ایران با مشکل برخوردار نبودن
از طبیعت شادمانه زندگی در دوران نوجوانی مواجهند.
● ناگفتنیهای نوجوانان
در سنین نوجوانی، فرزندتان با مسائلی روبه رو خواهد شد که تا آن زمان اصلا برایش
مطرح نبوده و تجربه و اطلاعات کافی درباره آن ندارد. متاسفانه ماهیت این مسائل
اغلب به گونهای است که در خانوادههای ایرانی درباره آنها کمتر صحبت میشود یا
اصلا صحبت نمیشود. همراه با تغییرات جسمی دوره بلوغ نوجوانان در جستوجوی هویت
خویش هستند و اگر نهادهای جامعهپذیری آنان مانند خانواده و آموزش و پرورش کارکرد
خود را به درستی ایفا و بستر مناسب برای هویت بخشی به نوجوان مهیا کنند، فرد دچار
بحران هویت نخواهد شد ولی هم اکنون به دلیل تفاوتهای جدی بین دو نسل، تمام پلهای
موجود بین نوجوانان و والدین از بین رفته و گفتوگو و تفاهم بین آنان تضعیف شده
است.
در مدارس ایران هم مبحث آموزش ضعیف است و به پرورش نوجوانان پرداخته نمیشود. با
شرایط ذکر شده، نوجوان به گروه همسالان روی میآورد که معایب این رویکرد قبلا ذکر
شد اما اکنون مشکل از این هم فراتر رفته و این گروه که قبلا قابل مشاهده بودند،
بدلیل استفاده نوجوانان از اینترنت و گپهای اینترنتی، به گروه همسالان مجازی
تبدیل شده است و نمیتوان در این رابطهها به صداقت و درستی طرفین اعتماد کرد.
گرایش روزافزون به ارتباطات مجازی، نوجوانان را از دنیای واقعی به دنیای مجازی و
هیجانی میکشاند، در حالی که در دنیای واقعی جامعه ایرانی جایی برای تخلیه این
هیجانات اندیشیده نشده است.
متاسفانه به همان میزان که افراد وقت خود را برای روابط مجازی صرف میکنند، از
تعامل آنان با دیگران در محیط کار و خانواده کاسته میشود و روابط مجازی و فاصلهدار،
آنها را آسیبپذیرتر میکند. نیمنگاهی به تحولات آرام جامعه ارتباطی که با ظهور
مراکزی از جمله گیم نتها، کافی نتها، موبایل فروشیها، فروشگاههای کامپیوتری
و... اتفاق افتاده است، به اولیا و مربیان هشدار میدهد که خودتان را با شرایط
جدید وفق دهید، سریع یاد بگیرید، زبان نوجوانتان را بفهمید، مطابق زمان فرزند
تربیت کنید، درباره هدفهای تربیتی و جهتهای آن به تفاهم برسید و ناخواسته میدان
را به نفع سلطه فرهنگی تربیتی غولهای رسانهای خالی نکنید
اگر فرزندی بین ۱۳ تا ۱۹
سال دارید و احساس می کنید که گفت و گو کردن با این نوجوان سخت و یا غیر ممکن است
، به خواندن ادامه دهید. راه هایی وجود دارد تا این مشکل ارتباطی حل شود. مطالعات
به خوبی نشان می دهند که فقدان حمایت و راهنمایی والدین در مرحله ی اول موجب
رفتارهای پرخطر مثل : نوشیدن الکل، سیگار کشیدن و استعمال مواد مخدر و... می شود.
دکتر میشل آناستازی (مشاور خانواده) می گوید: زمانی که امکان برقراری تعادل وجود
دارد لازم است که والدین ارتباط خودشان را با فرزندان نوجوان شان حفظ کرده و در
نقش خود به عنوان مراقب تجدید نظر کنند.
به خاطر داشته باشید که نوجوان در سال های نوجوانی به دنبال هویت خود است و ممکن
است برای رسیدن به این منظور از والدینش دور شود ، و اگر شما واکنش بدی نشان دهید
، باعث می شود که رابطه ی سالمی شکل نگیرد.
● وقت تان را با نوجوان خود بگذرانید
نوجوانان دوست دارند که با والدین خود باشند به خصوص وقتی که به نوجوان خود اجازه
می دهید به شما در تصمیم گیری های تان کمک کند. حتی نوجوان هایی که خواهان تنهایی
هستند به توجه والدین نیاز دارند.
دکتر لاری جیسون که درس "چگونه می توانیم والدین بهتری باشیم" را بیشتر
از ۳۴ سال تدریس کرده می گوید: نوجوانان امروزی به همان اندازه که به کمیت وقت
توجه دارند به کیفیت آن نیز فکر می کنند. بسیاری از کارشناسان این نیاز را تایید
می کنند ، اما بسیاری معتقدند وقتی نوجوانان به خودشان متکی هستند نیاز کمتری به
مراقبت و نظارت و کنترل دارند. ولی این طور نیست و نوجوانان به نظارت مادرانه نیاز
دارند. مهم ترین عامل در پرورش نوجوان موفق، نظارت والدین است.
از نوجوان خود بخواهید که با هم به سینما بروید و یا در کنار هم شام بخورید. این
کارها ارتباط شما را تقویت می کند و هر دوی شما بدون اجبار فرصت صحبت کردن پیدا می
کنید . چند بار در هفته خانوادگی و دور هم شام خوردن ، راه مناسب دیگری برای با هم
بودن است. اما اطمینان حاصل کنید که در طول صرف شام با هم حرف می زنید، نه این که
تلویزیون تماشا می کنید.
● مؤدب باشید و قضاوت نکنید
یک نوجوان دوست دارد مورد احترام قرار گیرد. اگر در هنگام تماشای یک برنامه ی
تلویزیونی ، نمی توانید با نوجوان خود صحبت کنید و یا تنها وقتی که آن ها می
خواهند آخر هفته بیرون بروند به زندگی شان علاقه نشان می دهید ، نوجوان شما احساس
می کند که به او علاقه مند نیستید.
از سویی اگر قبل از این که به حرف های نوجوان تان گوش بدهید قضاوت کنید و یا پند
بدهید ، احساس می کند قادر به برقراری ارتباط با شما نیست. این موضوع به لحن صحبت
و زبان غیرمستقیم شما نیز مربوط می شود. تلاش کنید تا حرف های نوجوان تان را
محترمانه گوش دهید همان طور که دوست دارید به حرف شما گوش بدهند.
دکتر جیسون می گوید: قضاوت نکردن کار سختی است. اما در ارتباط با فرزندتان سعی
کنید صبور باشید و حداقل در پاسخ خود تأخیر بیندازید.
حداقل صبر کنید تا نوجوان تمام حرف خود را بزند و جملاتی از این قبیل نیز بگویید:
"بعضی چیزهایی که گفتی برای من قابل فهم نیست، من متوجه نمی شوم،" یا
این که "اجازه بده در مورد حرف هایت فکر کنم ، این صحبت را بعداً ادامه می
دهیم ."
● با نوجوان خود همدردی کنید
اگر به فرزند خود نشان دهید که موقعیت هایی را که با آن ها درگیرند ، می فهمید
باعث می شود که در آینده ، بیشتر تمایل به برقراری ارتباط داشته باشند. برای رسیدن
به این مقصود پرکینز می گوید: باید برای لحظه ای، حس بزرگتر بودن را فراموش کنید و
احساسات و تفکرات نوجوان خود را به عنوان نظرات خودتان بپذیرید. البته به این معنی
نیست که مجبور باشید با نوجوان تان موافق باشید فقط نظرات و تفکرات آن ها را
بپذیرید. با گذشت زمان ، هر بار که صحبت می کنید مکالمه تان راحت تر پیش می رود.
● روشن کردن
به نوجوان خود نشان دهید که شما هم یک انسان هستید و ممکن است اشتباه کنید. بعضی
اوقات به خود خندیدن هم بد نیست. برای فرزندتان در مورد اتفاقات ناگواری که در
زمان نوجوانی خودتان پیش آمده تعریف کنید و برای بیان این موقعیت ها که لزوما
مضطرب کننده هم نیستند از شوخی استفاده کنید.
در آخر اگر به بن بست رسیده اید و احساس می کنید که نوجوان تان با شما ارتباط
برقرار نمی کند این سه نکته را به خاطر بسپارید:
۱) اگر پدر یا مادر، نفر اولی باشند که گوش می دهند ، در عوض نوجوان در آینده
بیشتر مشتاق خواهد بود که گوش بدهد.
۲) کاری کنید که برای فرزندتان سودمند و مورد نیاز باشید. والدین چیزهای زیادی
برای ارایه کردن دارند اما نوجوانان نیاز دارند که این را بدانند.
۳) هر جا که ممکن است شوخی کرده و صحبت را خوشایند و شیرین کنید
با اینکه ممکن است مناسبات
و تعطیلی های مختلف در طول سال لحظات خوشی برای گذراندن کنار همسرتان باشد، اما یک
نکته خیلی مهم در اکثر این تعطیلی ها را فراموش کرده اید: هدیه دادن. چه عید باشد،
چه نوروز، چه ولنتاین، روز زن و روز مادر، سالگرد ازدواجتان یا یک جشن تولد
معمولی، مهارت شما در هدیه دادن به دقت مورد توجه همسرتان، نزدیک ترین دوستش،
مادرش و و و خواهد بود.
لازم به ذکر نیست که هدیه دادن اهمیت بسیار زیادی دارد، پس صرفنظر از هدیه ای که
میخرید، به نکات دیگری هم باید توجه کنید. با اینکه ممکن است خیلی پول خرج کرده
باشید تا در اولین روز قرارتان با خانمی، با هدیه تان احساس خوبی در او ایجاد
کنید، اما اگر هدیه را خیلی ساده با روزنامه کادوپیچ کنید،حتی بهترین هدیه ها هم
بی ارزش جلوه خواهد کرد. پس اگر فکر می کنید که خودتان از عهده اش برنمی آیید،
بهتر است کمی بیشتر خرج کنید و از یک متخصص کادو کردن بخواهید که هدیه تان را کادو
کند. حالا اجازه بدهید بیشتر به محتوای هدیه تان توجه کنیم. می خواهیم به شما
بگوییم که خانمتان درمورد هدیه ای که به او می دهید چه فکری خواهد کرد.
● طلا و جواهرات
از آنجا که طلا و جواهر گران است و خیلی راحت می توان با آنها پز داد، معمولاً
برای رابطه های خیلی جدی نگه داشته می شود. تصور خانمتان از چنین هدیه ای این
خواهد بود که رابطه تان کاملاً جدی است و شما با اینکار تعهدتان را به او نشان
داده اید. خانم ها خوب می دانند که مردها معمولاً برای یک رابطه الکی اینقدر پول
خرج نمی کنند و چنین هدیه ای به آنها نشان می دهد که دوستشان دارید. اما اگر در
دادن چنین هدیه ای به خانمی عجله کنید دو واکنش را در او به همراه خواهد داشت: ۱)
خانمی را که از احساسش به شما مطمئن نیست را می ترساند. ۲) چون ممکن است احساس کند
که می خواهید با چنین هدیه ای احساسش را بخرید، برایش آزاردهنده خواهد بود.
● عطر
عطر در هدایای شخصی حد نهایی است، حتی بیشتر از طلا و جواهرات. رایحه ای که خانم
ها بعنوان عطرشان انتخاب می کنند بسیار خاص و شخصی است. این یعنی شما باید خانمی
را خیلی خوب بشناسید تا بتوانید عطری برایش بخرید که با سلیقه اش جور باشد. پس چون
ممکن است برسد که در دقیقه آخر برایش هدیه خریده اید و وقت آنچنانی برایش نگذاشته
اید، بهتر است تا می توانید از خریدن چنین هدیه ای خودداری کنید مگر اینکه بدانید
دقیقاً چه عطری دوست دارد.
● وسایل الکترونیکی
زندگی کردن در دنیای مدرن امروزی که تکنولوژی نقش بسیار مهمی در آن دارد، عجیب
نیست که یک ابزار یا وسیله الکترونیکی برای او بخرید. این هدیه چه یک iPod باشد چه یک نوت بوک، به هر حال بسیار گرانقیمت
خواهد بود و باعث می شود او تصور کند که شما فکر می کنید لیاقت این را دارد که با
این تکنولوژی ها زندگیش کمی راحت تر شود. به خاطر تنوع زیاد اینگونه وسایل، می
توانید به او ثابت کنید که با توجه به شیوه زندگی و علایق او، چقدر وقت گذاشته اید
و برایش ارزش قائل بوده اید و آن چیزی را برایش هدیه گرفته اید که واقعاً به آن
نیاز داشته است.
● سفر
اختصاص دادن وقتتان به او می توانید یکی از ساده ترین و بهترین هدایایی باشد که به
خانمتان می دهید. این اختصاص دادن وقت می تواند به هر طریقی صورت گیرد، از یک
مسافرت گرفته تا یک اردو یا پیکنیک یک روزه و مطمئن باشید که تجربه ای بسیار لذت
بخش برای او خواهد بود.
علاوه بر این، خیلی از خانم ها چنین هدیه ای را نشانه این می دانند که وقت گذراندن
در کنار او برای شما اهمیت زیادی دارد . برای رابطه تان ارزش قائلید. این هدیه
برای کسی که فکر می کنید همانی است که می خواهید و دلتان نمی خواهد با یک هدیه
مادی، او را از سر خود باز کنید، بسیار عالی است. تنها مسئله این است که نباید
اجازه بدهید او بویی از ماجرا ببرد، اما خوب از قبل برنامه ریزی کنید تا هیچ مشکلی
برای هیچکدامتان پیش نیاید.
● لوازم خانگی
به استثنای درخواست های ویژه، خریدن لوازم خانگی به عنوان هدیه، این پیام را به
همسرتان می رساند که ذره ای از عشق در وجود شما نیست یا اینکه به او فقط به عنوان
یک خدمتکار نگاه می کنید که باید کارهای خانه را انجام دهد. بااینکه یک جاروبرقی
جدید می تواند خیلی برای او مفید باشد، اما عملاً آتش عشق را در وجود او روشن نمی
کند و باعث نمی شود که احساس خاص بودن کند.
اگر تصمیم گرفته اید که هدیه تان مسخره و بیهوده نباشد و برایش کاربردی باشد، بهتر
است سراغ لوازم خانگی هایی بروید که کمی تجملاتی تر باشند. مثلاً یک دست ملحفه نخی
مصری با طرح بسیار زیبا یا یک دستگاه قهوه ساز مدرن انتخاب بدی نیست و به او نشان
می دهد که می خواهید سطح فعالیت های روزمره او را بالاتر ببرید.
● وقتی از خودش بپرسید
با اینکه با اینکار می توانید دقیقاً همان چیزی را برایش هدیه بگیرید که خودش
میخواهد، اما ممکن است این احساس را در او ایجاد کند که شما زحمت فکر کردن اینکه
او چه می خواهد را به خودتان نمی دهید. اما اگر خانمتان خیلی وسواسی است و دوست
دارد همیشه چیزی را که خودش انتخاب کرده بخرد، سعی کنید باتوجه به وضعیت جیبتان در
کنار آن هدیه، یک هدیه کوچک هم با انتخاب خودتان برایش بخرید.
● خوردنی/نوشیدنی
با اینکه یک جعبه شکلات و یک جعبه نوشیدنی اعلا هدیه خیلی خوبی برای همسایه، همکار
یا عمویتان است، اما اصلاً برای همسرتان مناسب نیستند. اگر با خانمی رابطه دارید
که خیلی از اینجور خوردنی ها لذت می برد، می توانید گاه و بیگاه یا شکلات یا هر
چیز دیگری که دوست دارد غافلگیرش کنید. درغیراینصورت اگر بخواهید برای یک هدیه مهم
چنین چیزهایی را برایش بخرید، در نظر او خیلی پیش پا افتاده و ارزان خواهد آمد.
البته منظور ما این نیست که خرید یک جعبه شکلات بد است، نه اما اگر بخواهید شکلات
را بعنوان هدیه اصلی به او بدهید جلوه خوبی ندارد.
● خط آخر
هدیه دادن—و گرفتن—می تواند برای هر کسی یک موقعیت خیلی استرس آور باشد، مخصوصاً
برای آنها که در یک رابطه هستند. حتی خانم هایی که اصلاً مادی گرا نیستند هم هدیه
ای که به آنها می دهید را نشاندهنده مقدار ارزشی که برای رابطه تان قائلید و مقدار
علاقه تان به آنها می دانند.
بااینکه ممکن است تصمیم گرفتن درمورد اینکه چه هدیه ای برای او بخرید کار سختی
باشد، اما اگر کمی دقت کنید می بینید که همه خانم ها خودشان به اندازه کافی به شما
نخ می دهند که چه چیزی لازم دارند یا دوست دارند داشته باشند. این شما هستید که
باید به حرکات و حرف هایشان دقت و توجه داشته باشید تا هدیه دادن برایتان به تجربه
ای بسیار لذت بخش تبدیل شود
روزی پدری هنگام مرگ فرزندش را فراخواند و گفت فرزندم تو را چهار وصیت دارم و امیدوارم که در زندگی به این چهار توجه کنی:
اول اینکه اگر خواستی ملکی بفروشی ابتدا دستی به سرو رویش بکش و بعد بفروش
دوم اینکه اگر خواستی با فاحشه ای همبستر شوی سعی کن صبح زود به نزدش بروی
سوم اینکه اگر خواستی قمار بازی کنی سعی کن با بزرگترین قمار باز شهر بازی کنی
چهارم اینکه اگر خواستی سیگار یا افیونی شروع کنی با آدم بزرگسالی شروع کن
مدتی پس از مرگ پدر او تصمیم گرفت خانه پدری که تنها ارث پدرش بود را بفروشد پس به نصیحت پدرش عمل کرد
و آن ملک را با زحمت فراوان سروسامان داد پس از اتمام کار دید خانه بسیار زیبا شده و حیف است که بفروشد پس منصرف شد.
مدتی بعد خواست با فاحشه معروف شهر همبستر شود .طبق نصیحت پدر صبح زود به در خانه اش رفت.
اما چون صبح زود بود و فاحشه فرصت نکرده بود آرایش کند دید که او بسیار زشت است و منصرف شد.
مدتی بعد نیز خواست قمار بازی کند.پس از پرسوجوی فراوان بزرگترین قمار باز شهر را پیدا کرد.
دید او در خرابه ای زندگی میکند و حتی تن پوش مناسبی هم ندارد.وقتی علتش را پرسید قمارباز بزرگ گفت همه داراییم را در قمار باخته ام .....در نتیجه از این کار هم منصرف شد.
اما زمانی که دوستانش سیگار برگی به او تعارف کردند که با آنها هم دود شود بیاد وصیت پدر افتاد و نپذیرفت تا با مرد پنجاه ساله ای
که پدر یکی ازدوستانش بود شروع کند ولی وقتی او را نزدیک به موت یافت که بر اثر این دود کردنها و مواد مخدر بود
خدا را شکر کرد که او آلوده نشده و به پدر رحمت فرستاد
۱. بدانید که چه چیزی شادتان میکند. هرکسی برای رسیدن به شادی و خوشبختی نیازهای خاصی دارد و چیزی که باعث شادی یک نفر میشود، ممکن است برای دیگری اینطور نباشد. باید با خودتان بیشتر آشنا شوید و نگران این نباشید که امیال و خواستههایتان با همنوعانتان متفاوت است یا خیر.
۲. برای رسیدن به اهدافی که باور دارید شادتان میکنند، برنامهریزی کنید. وقتی اهدافتان را دنبال میکنید، روحیه بهتری خواهید داشت و بخاطر دنبال کردن چیزی که برایتان اهمیت دارد، احساس بهتری به خودتان پیدا خواهید کرد.
۳. دور و برتان را با آدمهای شاد پر کنید. وقتی اطرافتان پر از آدمهای ناامید و افسرده باشد، خیلی راحت دچار افکار منفی میشوید. برعکس، وقتی دور و بر آدمهای شاد باشید، روحیه مثبت آنها در شما نیز اثر خواهد گذاشت.
۴. وقتی چیزی خوب پیش نمیرود، به جای افسوس خوردن به دنبال راهحل باشید. افراد شاد و خوشبخت اجازه نمیدهند که موانع زندگی بر روحیه آنها تاثیر بگذارد زیرا میدانند که با کمی فکر کردن میتوانند وضعیت موجود را به نفع خود تغییر دهند.
۵. هر روز چند دقیقه به چیزهایی که شادتان میکند فکر کنید. این چند دقیقه فرصت لازم برای متمرکز شدن روی نقاط مثبت زندگی را به شما میدهد و شما را به خوشبختی و شادی طولانی میرساند.
۶. همچنین خیلی مهم است که هر روز زمانی را به انجام کار خوب برای خودتان اختصاص دهید. چه مهمان کردن خودتان به یک ناهار خوشمزه باشد، چه یک حمام طولانی گرم، یا صرف کردن زمان بیشتری برای ظاهرتان، با این کارها روحیهتان بسیار بهتر خواهد شد.
۷. پیدا کردن نکاتی خندهدار در موقعیتهای مختلف راهی برای رسیدن به شادی و خوشبختی است. بااینکه زمانهایی وجود دارد که نیازمند این است که جدی باشید، اما در مواقع مناسب راهی برای شوخی و شوخ طبعی پیدا کنید تا همه چیز برایتان مفرحتر به نظر برسد.
۸. حفظ سلامتی یک راه عالی دیگر برای رسیدن به خوشبختی است. داشتن اضافهوزن یا نخوردن غذاهای سالم و مغذی میتواند تاثیری منفی بر روحیه شما داشته باشد. علاوهبراین، ورزش یکی از راههای شناختهشده برای تولید اندورفین در بدن است که مسئول ایجاد احساس شادی است.
۹. و آخر اینکه، خیلی مهم است که درک کنید شما شایسته خوشبخت شدن هستید. آنهایی که باور دارند لیاقت خوشبختی را ندارند، به طور ناخودآگاه، تلاششان برای دست یافتن به خوشبختی را خراب میکنند. درصورت لزوم هر روز به خودتان بگویید که لیاقت شاد بودن را دارید و به راهکارهایی برای رسیدن به شادی و خوشبختی فکر کنید.
تعریف خوشبختی بسیار دشوار است اما اکثر افراد میدانند که شاد و خوشبخت هستند یا خیر. افراد زیادی باور دارند که خوشبختی شکلی از شانس است و بعضی افراد سرنوشتشان این است که شاد و خوشبخت باشند، درحالیکه در سرنوشت بعضی دیگر بدبختی نوشته شده است. حقیقت این نیست. همه آدمها میتوانند با بکارگیری این نکات به موفقیت و شادی در زندگیشان دست یابند. بااینکه این نکات بسیار جزئی و ساده بودند اما کمکتان میکنند هر روز قدم جدیدی برای رسیدن به خوشبختی بردارید
اگر میخواهید وزنتان را کاهش دهید و یا به انرژی بیشتری نیاز دارید و یا میخواهید رنگ چهرهتان شادابتر شود و یا درصدد تقویت روحیه خود هستید بهتر است بدن خود را با این ۶ ماده غذایی سمزدایی کرده و شیوه زندگی خود را تغییر دهید.
این مواد غذایی عبارتند از:
× لیمو لیمو به دو علت پای ثابت بسیاری از رژیمهای غذایی برای سمزدایی بدن است؛ اول آنکه لیمو سرشار از آنتیاکسیدان ویتامین C است و برای پوست اثر فوقالعادهای دارد و با بیماریهای ناشی از رادیکالهای آزاد مبارزه میکند و دوم آنکه اثر قلیایی بر روی بدن دارد به این معنا که به تعادل PH بدن کمک کرده و موجب تقویت سیستم ایمنی بدن نیز میشود.
سعی کنید صبح خود را با نوشیدن مقداری آب داغ همراه با برشی از لیمو شروع کرده تا بدنتان سمزدایی شده و شسته شود.
× زنجبیلاگر غذای خیلی پرچرب خوردهاید و با گوارش آن مشکل پیدا کردهاید خوردن زنجبیل را به شما پیشنهاد میکنیم. مصرف زنجبیل نهتنها حالت تهوع را برطرف میکند بلکه به عمل گوارش کمک کرده و گاز و نفخ را نیز کاهش میدهد.
علاوه بر مواردی که ذکر شد زنجبیل حاوی آنتیاکسیدان فراوانی است و موجب تقویت سیستم ایمنی بدن نیز میشود.
زنجبیل را به صورت چای تهیه کرده و یا آن را به شکل رنده شده به آب میوه و یا سبزیجات اضافه کرده و میل کنید.
× سیرمصرف سیر نه تنها برای قلب بلکه برای سمزدایی بدن نیز بسیار مفید است. این سبزی پرخاصیت حاوی خواص آنتی ویروس، آنتی باکتریال و آنتی بیوتیکی است و همچنین دارای ترکیبی شیمیایی موسوم به آلیسین است که موجب تقویت و افزایش سلولهای سفید خون میشود و در نتیجه به رفع سموم از بدن کمک موثری میکند.
بهتر است سیر را به صورت خام مصرف کنید. برای این کار میتوانید آن را به سس سالاد اضافه کنید تا هم به آن طعم داده و هم از خواص سالم آن بهرهمند شوید.
× لبولبو، سرشار از منیزیم، آهن و ویتامین C است و محققان در تحقیقات اخیر خود این ماده غذایی را به عنوان یک غذای فوقالعاده عالی اعلام کردهاند. لبو نه تنها برای پوست، مو و تنظیم سطح کلسترول مفید است بلکه برای سمزدایی کبد نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.
لبو را به تنهایی و یا درون سالاد ریخته و از خواص مفید آن بهرهمند شوید.
× چای سبزکمتر برنامه غذایی وجود دارد که در آنجایی برای چای سبز وجود نداشته باشد. مصرف مایعات برای حفظ سلامتی و رفع سموم از بدن بسیار مفید است و چای سبز نیز یکی از فوقالعادهترین مایعات به شمار میرود.
این نوشیدنی نه تنها برای کاهش وزن مفید است بلکه سرشار از آنتیاکسیدان است. تحقیقات جدید نشان داده نوشیدن چای سبز میتواند کبد را از ابتلا به بیماریهای مختلف از جمله کبد چرب محافظت کند.
× میوه تازه
میوهجات تازه سرشار از ویتامین، مواد معدنی، آنتیاکسیدان و فیبر هستند و همچنین کم کالری بوده و دارا بودن این خواص آنها را به مواد غذایی مهمی برای سمزدایی بدن تبدیل کرده است.
اگر میخواهید چشمهایتان براقتر و پوستتان شفافتر و موهایتان درخشانتر شود و سیستم گوارشتان تقویت شود سعی کنید انواع میوه و سبزیجات را به مقدار زیاد مصرف کنید.
خوشبختانه اضافه کردن میوه به رژیم روزانه کار سادهای است بنابراین سعی کنید روز خود را با خوردن سالاد میوه تازه شروع کرده و یا از آن به صورت اسموتی یا میان وعده طی روز استفاده کنید.
عذرخواهی غالباً در عرض یک دقیقه بیان می شود گویا این که برای ترمیم و بازسازی مجدد اوضاع نیاز به زمان قابل توجهی است. در عذرخواهی یک دقیقه ای نیاز به هیچ عذر و بهانه، قربانی کردن خود یا بیان داستانی شورانگیز نیست، بیان مستقیم اصل مطلب بسیار تأثیرگذارتر است. قسمت مشکل و زمان بر آن، رسیدن به صداقت کامل با خود و قبول مسئولیت اشتباه خود پیش از عذرخواهی کردن است.
مشکلات دقیقاً از لحظه ای که فرد از مواجه شدن با حقیقت طفره رود شروع و مرتباً بدتر و در نهایت از کنترل خارج می شود.
وقتی فرد تلاش می کند با حقیقت قطع رابطه کند که "هرگز این اتفاق نیفتاده" و یا "تقصیر من نبوده است" درصدد انکار یا تکذیب آن حقیقت است و نمی تواند عذرخواهی کند. او هرگز نمی تواند بپذیرد که در اشتباه است. عموماً این افراد حالت تدافعی به خود گرفته و تمایلی به شنیدن انتقادات ندارند.
صادق بودن با خود و پذیرش مسئولیت صدماتی که به دیگران وارد شده نیازمند فروتنی و شهامت است. رهبران بزرگ وقتی کارها خوب پیش می رود از دیگران ستایش و قدردانی می کنند و وقتی کارها بر وفق مراد نباشد، مسئولیت کامل آن را خودشان بر عهده می گیرند. درست برعکس رهبران خودپسند که وقتی کارها درست پیش برود، افتخار و احترامش را نصیب خود می کنند و برای پیشرفت ناصحیح کارها دیگران را مورد سرزنش قرار می دهند.
از نظر افرادی که از عذرخواهی امتناع می کنند عذرخواهی یک ضعف تلقی می شود و این از آنجا ناشی می شود که بیشتر مردم دوست دارند همیشه خوب و درست به نظر بیایند و مشکل همیشه خوب و درست به نظر رسیدن این است که باید یک نفر دیگر این وسط بد به نظر برسد و کار اشتباه را او کرده باشد.
اگر مردم دست از این درست به نظر رسیدن بردارند و در جاهایی که قابل قبول است به عنوان عکس العمل پذیرفتنی و بر حق از اشتباهاتی که مرتکب شده اند عذرخواهی کنند در این صورت، صداقت و اخلاص، جانشین سرپوش گذاریها خواهد شد. در این جا لازم است که به فرد آسیب دیده دقیقاً گفته شود که چه اشتباهی از فرد خاطی سرزده است. ضمن این که او باید صریحاً احساس خود را نسبت به کارهایش بیان کند که مثلاً آشفته، دستپاچه، ناراحت یا خجالت زده است، با این کار نشان می دهد که عذرخواهی واقعی بوده و بر رابطه صادقانه خود با طرف مقابل صحه می گذارد.
اصلاح اشتباهات نشان می دهد شخص خالصانه و از صمیم قلب در صدد بازگرداندن اعتماد از دست رفته است. تنها زمانی عیوب اصلاح می شود که فرد رفتار خود را تغییر دهد و اشتباهش را جبران کند و این کار به شکلی انجام شود تا شخص موردنظر ارزش و اهمیت آن را درک کند. بدین منظور لازم است از فرد آسیب دیده سئوال شود که برای جبران اشتباه پیش آمده چه کاری میتوان انجام داد. بیشتر مردم از یک عذرخواهی خالصانه استقبال می کنند و بیشتر از شما مشتاقند جریان را فراموش کنند. اما عذرخواهی یک دقیقه ای بدون تلاش صمیمانه و خالصانه برای جبران اشتباهات ناقص است. تنها روش برای نشان دادن پشیمانی از عمل انجام شده، تغییر رفتار است آن هم به شکلی که فرد آسیب دیده بفهمد تو متعهد هستی دیگر آن اشتباه را تکرار نکنی.
عذرخواهی نباید به خاطر کسب نتیجه یا گرفتن پاسخ باشد، چه مردم تو را ببخشد چه نه.عذرخواهی برای کسب نتیجه نیست، عذرخواهی برای این است که می دانی اشتباه کرده ای و این کار صحیحی است که می توانی برای جبرانش انجام دهی.
غالباً مردم واقعاً نمی دانند چگونه یک عذرخواهی موثر انجام دهند و به همین دلیل از آن طفره می روند و به همین دلیل که دل و جرأت این را ندارند که بگویند اشتباه کرده اند، موضوعات خیلی کوچک ناگهان از کنترلشان خارج می شود و در برخی موارد حتی قابل ذکر در اخبار روزنامه ها می گردد. اینان ظاهراً نمی دانند کی و چگونه عذرخواهی کنند. گاهی خودشان را در حال زیر لب زمزمه کردن ببخشید یا متأسفم می بینند. این عکس العمل ضعیف است که هیچ گونه تأثیر روی طرف مقابل ندارد. ( اگر کار اشتباهی چه عمدی و چه غیر عمد در مورد کسی انجام نداده ایم، صرف جلب توجه کسی انجام عذرخواهی کار درستی نیست. زیرا در این صورت با خود صادق نبوده ایم.)
بهترین عذرخواهی از کسی که به او آسیب رسانده ای این است که بگویی اشتباه کرده ای، ناراحت هستی و می خواهی جبرانش کنی. این به ما یاد می دهد که از تأثیری که رفتارمان بر دیگران می گذارد آگاه تر شده و در آینده دقیق تر و با ملاحظه تر باشیم. در این صورت می توانیم بر دیگران تأثیر گذاشته و نهایتاً آنها را هم نسبت به تأثیر رفتارهایشان بر دیگران حساس تر و با ملاحظه تر کنیم و کمکشان نماییم تا نیازی به عذرخواهی پیدا نکنند. کل راه جلوگیری از عذرخواهی همین است.
یکی از نکات مهم در عذرخواهی یک دقیقه ای پذیرش تقصیر داشتن است. تقصیر سهم ما در مشکلات یا نقش و تأثیری است که در آن داریم. گاهی به خاطر کاری که کرده ایم سکوت کرده و منفعل می شویم. در این صورت با خودمان و دیگران صادق نبوده ایم.
در هنگام وقوع مشکل همواره باید بیندیشیم که نقش من در ایجاد این مشکل چه بوده است؟ اگرچه سرزنش دیگران به مراتب راحت تر است. دیدن خطا و اشتباه حتی از سوی دیگران و ابراز و بیان نکردن آن از ترس ناراحتی دیگران سهم ما را در آن افزایش می دهد.
عمده ترین چیزی که باعث عدم صداقت و اقرار به اشتباهات و نهایتاً عذرخواهی می شود، احساس فرد نسبت به خودش است. در دو حالت نفس انسان از کنترل خارج می شود. اول غرور بیهوده، و خودبزرگ بینی و دوم عدم اعتماد به نفس و خودکم بینی. هر دو دسته افرادی هستند که در عذرخواهی دچار مشکلند. افرادی که دچار غرور بیهوده هستند نمی خواهند ضعفها و آسیب پذیری هایشان را با دیگران در میان بگذارند و آنان که عدم اعتماد به نفس دارند می ترسند بگویند اشتباه کرده اند چون ممکن است دیگران آنان را نالایق و بی کفایت تلقی کنند. هر دو دسته فاقد فروتنی و تواضع هستند.
برای رفع این مشکل ما باید آگاهانه خودمان را از اعمالمان جدا کنیم. اگر ما فکر کنیم ارزش ما مشروط به اعمالمان و نظرات دیگران است، ارزیابی نادرستی از خود داشته و ناچاریم یا خود را بزرگتر از واقعیت جلوه دهیم یا به علت عدم اعتماد به نفس مدام به دفاع و حمایت از خود در برابر دیگران بپردازیم. در صورت وجود عشق بی قید و شرط به خود می توان احساس مثبتی به خود داشته و راحت تر در مورد عملکردمان قضاوت نماییم.
1 - خود را دوست داشته باشید تا هرگز گرفتار خشمهای مخرب نخواهید شد.
2 - خود را از شر توقعاتی که از دیگران دارید نجات دهید.
3 - رفتارهای خشم برانگیز را بررسی کنید و راهی صحیح برای ابراز احساسات خود بیابید.
4 - در هنگام عصبانیت سعی کنید پیش کسی بروید که برای او احترام خاصی قایل هستید و او را دوست دارید.
5 - لحظات عصبانیت خود را با قید زمان و مکان و واقعهای که باعث عصبانیت شما شده یادداشت کنید.
6 - از شخصی که دوستش دارید بخواهید تا هنگام عصبانیت، به شما با گفتار یا اشارههای توافق شده، هشدار دهد.
7 - پس از بروز خشم اعلام کنید که خطا کردهاید.
8 - یاد بگیرید که اگر چیزی را دوست ندارید. اما از آن عصبانی هم نشوید.
9 - یاد بگیرید که هر کس حق دارد چیزی باشد که خودش انتخاب کرده.
10 - ادای عصبانیت را در آورید.
11 - عصبانیت خود را به تعویق اندازید.
12 - در لحظه خشم، از افکار خود آگاهی پیدا کنید.
13 - شوخ طبعی را در خود پرورش دهید.
14 - زمان حال خود را با خشم و عصبانیت به هدر ندهید.
15 - زندگی را سخت نگیرید.
16 - خود را ارزشمند بدانید و اجازه ندهید دیگران اختیار شما را در دست بگیرند.
17 - یاد بگیرید تا اعمال و عقاید دیگران شما را پریشان و آشفته نسازد.
18 - به خاطر داشته باشید که دیگران حق دارند با آن چه دلخواه شماست همراه نباشند.
19 - به یاد داشته باشید که دیگران نمیتوانند همیشه به میل شما رفتار کنند.
20 - اگر فکر میکنید که با بلندتر کردن صدایتان طرف مقابل ساکت میشود. بیاموزید تا احساس خود را به او نشان دهید، اما کاری نکنید که عصبانی شود.
21 - یاد بگیرید که در برابر یأس و ناکامی به شکل تازهای از خود واکنش نشان دهید.
22 - خشم خود را به نحوی که آثار مخرب نداشته باشد، ابراز کنید.
23 - بیاموزید که دنیا هرگز آن طور که شما میخواهید، نخواهد بود