آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

۲۰ گام روش‏مند برای حافظه ای نیرومند

    1) من حافظه ضعیفی دارم و کاری هم نمی‏شود کرد! این یک جمله کاملاً بی معناست. شما         به سادگی می‏توانید حافظه ضعیف خود را تقویت کنید و کارآیی آن را افزایش دهید؛ همان             گونه که ضعف بینایی یا شنوایی خود را با استفاده از عینک یا سمعک اصلاح می‏کنید. پس           قدم اول این است که شما باید باور کنید که ضعف حافظه، یک بیماری گذراست و به راحتی            قابل علاج و اصلاح است. حالا وقت آن است که دست به کار شوید.

۲) شما حافظه‏ای بسیار نیرومند دارید! باور نمی‏کنید؟ آیا می‏خواهید این امر را به خودتان ثابت کنید؟ بسیار خوب، سعی کنید چیزی را که قبلاً می‏دانسته‏اید، فراموش کنید؛ امکان ندارد! این طور نیست؟ حافظه شما به شدت مقاومت می‏کند و مطمئن باشید که بالاخره این حافظه شماست که برنده می‏شود. در یک رویارویی کاملاً مستقیم با حافظه خود، می‏توانید باور کنید که حافظه شما هم قوی و نیرومند است تا برای تقویت بیشتر حافظه، بیش از پیش اعتماد به نفس پیدا کنید.
۳) اولین قدم برای آماده ساختن حافظه، ایجاد یک ارتباط و پیوند و تداعی معانی است. تداعی معانی آگاهانه و کنترل شده، دقیقاً همان حافظه تربیت شده و قابل کنترلی را ایجاد می‏کند که شما به دنبال آن هستید.
این پیوند یا اتصال معانی، ممکن است آگاهانه و در اختیار یا نیمه هشیارانه و نیمه آگاهانه باشد. تداعی معانی نیمه آگاهانه، یعنی همان تداعی‏های ناخودآگاهی که در ذهن شما میان کلمات یا حرکات یا تصاویر خاصی با یک خاطره یا معانی دیگر شکل می‏گیرد.
اما تداعی معانی آگاهانه که کاملا در کنترل اراده و خواست ماست، همان نیروی اتصالی است که حافظه ما را بیدار و تربیت می‏کند؛ پس ارتباط میان معانی برقرار کنید تا حافظه‏ای نیرومند بدست آورید. مثلاً فرض کنید که می‏خواهید معنای کلمه انگلیسی
New را به خاطر بسپارید؛ شما در ذهن خود با تکرار کلمه «نیو»، به یاد کلمه نو می‏افتید. نو و تازه، معنای کاملاً نزدیک به جدید، یعنی کلمه Newدارد. سپس شما با نام نیو به یاد نو ودر نتیجه به یاد جدید و تازه می‏افتید.
۴) یکی از محرک‏های تقویت و تولید کننده جرقه حرکت حافظه، علاقه است. به یاد آوردن چیزهایی که به آنها علاقه داریم، همیشه آسان‏تر از به خاطر آوردن چیزهایی است که مورد علاقه ما نیستند.
یکی از روان شناسان متخصص حافظه می‏گوید: نیروی حافظه، بستگی زیادی به علاقه دارد. او هر روز صبح از کارهایی که می‏خواهد انجام دهد، فهرستی ذهنی تهیه می‏کند و می‏گوید نکته مهم این است که اتصال‏های یاد آورنده ذهنی، مارا مجبور کنند در لحظه مناسب، به آن چیزها علاقه‏مند شویم.
به عبارت ساده‏تر، تداعی، باعث ایجاد علاقه می‏شود.
برای به خاطر آوردن هر چیز جدید، آن چیز باید با چیز دیگری مربوط شود که از قبل آن را می‏شناسیم یا آن را به راحتی به خاطر می‏آوریم.
۵) بعد از این که دو چیز در ذهن ما به هم مربوط شدند، موضوعی که از قبل آن را می‏شناسیم، چیز جدید را به یادمان می‏آورد انجام چنین کاری آن‏قدر ادامه می‏یابد تا مطلب جدید به صورت اطلاعی در آید که از قبل آن را می‏شناسیم و به عبارت ساده‏تر، در ذهن ما استقرار و استحکام یابد و به راحتی در حافظه ما حضور یابد.
چرا ما به سادگی نقشه ایتالیا را به خاطر می‏آوریم؛ اما به دشواری می‏توانیم شکل سرزمین‏های آلمان یا فنلاند را به یاد آوریم؟ زیرا معلم از کودکی به ما آموخت که ایتالیا شبیه یک چکمه است؛ یعنی شکلی که ما از قبل آن را می‏شناختیم.
از قدرت تصویر ذهنی خود بیشتر استفاده کنید! متخصصان فن حافظه می‏گویند: هر چه به تصویر درآید، به سادگی به خاطر سپرده می‏شود.
۶) وقتی شما فکر می‏کنید، تصویر هایی در ذهن شما پدید می‏آید. این عمل تصور کردن، تصویر سازی یا تصویری کردن است. این کاری است که شما هر لحظه و پیوسته انجام می‏دهید و هیچ مشکلی درباره آن ندارید.
ارسطو در یکی از کتاب‏هایش می‏گوید: «برای فکر کردن، ما باید با تصویرهایی گفت‏وگو کنیم که آنها را در ذهن خود می‏بینیم. فرض کنید من به شما می‏گویم که به صندلی فکر کنید. شما در ذهن خود چه چیزی را می‏بینید؟ بدون شک، اولین تصویری که در ذهن شما ساخته می‏شود، یک صندلی است.
شما می‏توانید با پیوند دادن بعضی معانی به بعضی تصاویر قرینه و نزدیک به آن، به حافظه خود در یاد آوری آن معنا کمک کنید؛ مثلاً یادگیری یک مطلب علمی در کلاس درس با حادثه‏ای که همان زمان موجب جلب توجه شما شده است، عجین می‏گردد و به محض یاد آوری تصویر آن حادثه یا جریان، آن مطلب علمی نیز در ذهن شما حضور می‏یابد. بسیاری از این تصاویر جالب را می‏توان به صورت خودآگاه و عامدانه به وجود آورد.
۷) اسپینوزا می‏گوید: هر قدر یک چیز قابل فهم‏تر و روشن‏تر باشد، آسان‏تر در حافظه، حفظ و نگه داری می‏شود و بر عکس هر قدر مبهم‏تر باشد، آسان‏تر از یاد می‏رود.
نتیجه می‏گیریم که بهتر است مفاهیم مبهم و مشکل را به اجزای ساده و قابل فهم تبدیل کنیم و یا تصویر ذهنی ملموسی از آنها بسازیم تا ساده‏تر در ذهن باقی بمانند و یاد آوری آنها آسان‏تر گردد.
۸) ما تمایل داریم چیزهای ساده، ملموس، روزمره و معمولی را فراموش کنیم؛ اما به ندرت چیزهای منحصر به فرد، خشونت‏آمیز، غیر معمولی، مضحک و فوق العاده را از یاد می‏بریم.
ما می‏توانیم با ایجاد پیوندهای ذهنی میان اشیا و کلمات، آنها را غیرمعمولی، تمسخرآمیز یا غیر ممکن سازیم تا مثل چسب به هم محکم شوند و در ذهن بمانند.
برای تصویرسازی از کلمات مبهم، از نیروی تخیل و ابتکار خود بهره بگیرید. یک ذره تخیل به اضافه مقداری ابتکاری، به شما امکان می‏دهد تا هر چیزی را تصویری کنید. تخیل می‏تواند بسیار مهم‏تر و مفیدتر از اطلاعات باشد. اگر شما تخیل نداشته باشید تا از اطلاعات خود استفاده کنید فایده ذهن و مغز چیست؟
مثلاً برای به خاطر آوردن سوره‏ای از قرآن کریم که سجده واجب دارند، این گونه خیال‏پردازی کنید: شبی در حالی که ستاره در آسمان می‏درخشید، پدرم را دیدم که در حال سجده، سوره فصلت را قرائت می‏کرد. نام چهار سوره مذکور، در این داستان آمده است: نجم (ستاره)، سجده، فصلت و اقرأ یا علق(قرائت).

ادامه مطلب ...

۲۰ راه برای تقویت توان مغزی در کودکان

مغز هر نوزاد در بدو تولد دارای ۱۰۰ میلیارد سلول عصبی (نورون) است، یعنی به تعداد ستارگان موجود در کهکشان راه شیری. در خلال سال های اولیه رشد، هزاران میلیارد پیوند به نام سیناپس های عصبی بین این سلول ها برقرار می شود. قاعده ایجاد شبکه بین سلولی در مغز، این است که اگر از آن استفاده نشود، از بین می رود. سیناپس هایی که از طریق شبیه سازی متصل نشود، در طول سال های دبستان از بین می رود. با وجودی که مغز نوزاد دارای قدری شبکه عصبی (مانند توانایی یادگیری زبان) است، از مغز شخص بزرگسال انعطاف پذیرتر است و شگفت انگیز این است که مغز کودک دو برابر مغز هر شخص بزرگسال پیوند های عصبی دارد.

اگر نوزاد خود را در موقعیت های محبت آمیز مملو از جلوه های زبانی قرار دهید، می توانید امکان ایجاد پیوندهای عصبی بیشتری را در مغز وی فراهم و امکان ایجاد شبکه را بین سلول های مغزی بیشتر کنید. در نتیجه مهارت های زبانی، استدلالی و برنامه ریزی کودک تقویت خواهد شد.
● بیست راه مؤثر برای تقویت قوای مغزی نوزاد از این قرار است:
۱) پیش از تولد نوزاد، تندرستی جسمانی او را در نظر بگیرید.
به هنگام بارداری، سلامت خود را حفظ کنید و متوجه باشید که برخی داروها تأثیر مخربی بر مغز جنین در رحم دارد. بسیاری از کودکانی که مادرشان به هنگام بارداری داروی نادرست مصرف کرده است، دچار مشکلات یادگیری شدید می شوند و گاه به یکباره رفتارهای تهاجمی از خود نشان می دهند.
۲) مکالمات معنادار داشته باشید.
به سروصدای اولیه کودک با اشتیاق و با الفاظ بچگانه جواب دهید. قدری سیلاب ها را بکشید و با هیجان صحبت کنید، لحنی که در اصطلاح «زبان بچگانه» است. قسمت هایی در مغز که کلام را می فهمد و زبان تولید می کند، نیازمند دریافت محرک غنی است.
۳) به بازی هایی بپردازید که دست را به کار می گیرد.
نوزادان نسبت به یادگیری بازی های ساده، خوب واکنش نشان می دهند.
۴) مراقب کودک باشید.
وقتی کودک اشاره می کند، با نگاه مسیر را دنبال کنید و در مورد چیزها یا مسائل مورد علاقه حرف بزنید. این «توجه مشترک» به کودک می گوید که علایق و مشاهدات او برای شما اهمیت دارد.
۵) از همان اوایل، علاقه به کتاب را در او ایجاد کنید.
کتاب های دارای تصاویر رنگی و بزرگ را انتخاب کنید و پا به پای اشتیاق بچه مثلاً سروصدای حیوانات مزرعه را در آورید. لحن صدایتان را بالا و پایین کنید. بعضی بخش های داستان را ساده کنید یا در مورد آن توضیح دهید. کودک را تشویق کنید درباره کتاب ها صحبت کند. فراموش نکنید ایجاد مهارت دریافت زبانی (فهم گفتار) مهمتر از ایجاد توان و بیان زبانی (صحبت کردن) در کودکی است.
۶) از زمان تعویض پوشک، برای تقویت احساس عاطفی نوزاد استفاده کنید.
به آرامی شکم و موی سر او را نوازش کنید. مطالعات نشان می دهد مغز بچه هایی که به اندازه کافی نوازش نمی شوند، کوچکتر از حد عادی برای سن مربوط است. به علاوه به هنگام تعویض پوشک، فاصله بسیار خوبی با چشمان او دارید تا توجهش را به کلام خود جلب کنید.
۷) اسباب بازی هایی را انتخاب کنید که برای رشد او سودمند است.
این بازی ها باعث می شود تا کودک روحیه کاوش و تعامل را پیدا کند. بازی هایی مانند خانه سازی (مکعب هایی که روی هم سوار می شوند) روابط علت و معلولی و استدلال «اگر- پس» را به کودک می آموزد. اگر کودک مکعب بزرگ را روی مکعب کوچک قرار دهد، مکعب بالایی می افتد. اگر با موفقیت مکعب کوچک را روی مکعب بزرگ قرار دهد، این اطلاعات را در مغز ذخیره می کند.
۸) وقتی کودک جیغ می زند، درست پاسخ دهید.
به کودک اطمینان دهید، او را بغل کنید و نوازش دهید تا در مغزش مدارهای مثبت شکل بگیرد که با عواطف مرتبط است. بغل کردن آرام و تماس صمیمانه روزانه با بچه، امنیت عاطفی را به مغز او می فرستد.
۹) با توجه و تمرکز، اعتماد ایجاد کنید.
کودکانی که از لحاظ عاطفی پیوند مطمئنی با والدین ایجاد کرده اند، می تواند نیروی بیشتری را صرف لذت های جستجو، یادگیری و اکتشاف کنند.
۱۰) از اشاره استفاده کنید.
این کار برای کاهش فشار روحی کودک و تقویت احساسات مطبوع و امنیت عاطفی لازم است. تحقیقات نشان می دهد بچه های زودرسی که روزانه سه بار ماساژ داده می شوند، می توانند زودتر از همتایان خود که ماساژ داده نمی شوند، از بیمارستان مرخص شوند.
۱۱) به هنگام تمیز و مرتب کردن اشیا، از کودک کمک بگیرید.
این کار برای تمرین دسته بندی خوب است. بچه یاد می گیرد مثلاً جانوران عروسکی شب ها در یک جا قرار داده می شوند و ماشین و دیگر اسباب بازی ها در جایی دیگر. بچه ها باید دسته بندی و مرتب سازی (گذاشتن اجسام به ترتیب مثلاً از کوچک به بزرگ) را در چارچوب پیشرفت شناختی در دوران پیش دبستانی بیاموزند.
۱۲) محیطی ایمن ایجاد کنید.
برای کودک خود که در سنین سینه خیز رفتن یا تاتی تاتی کردن است، محیط امنی فراهم کنید. یادگیری فضایی مهم است و بچه تدریجاً درباره چیزهایی مانند زیر، بالا، نزدیک، و دور می آموزد. او خواهد توانست در ذهن خود نقشه محیط پیرامون را ترسیم کند و رابطه راحتی با جهانی که در آن زندگی می کند، برقرار کند.
۱۳) سرود بخوانید.
حرکات بدن و بازی انگشت به کودک کمک می کند تا بچه اصوات را با حرکات کوچک و بزرگ جسمی ارتباط دهد. به علاوه سرود یادگیری ضرباهنگ(ریتم)، وزن و الگوهای زبانی را تقویت می کند.
۱۴) شتاب خود را با خلق و خوی بچه هماهنگ کنید.
برخی بچه ها به راحتی با موقعیت های ناآشنا سازگار می شوند، برخی جسور و خودانگیخته و برخی دیگر بسیار خجول هستند. اگر می کوشید میزان جرئت و راحتی بچه ها را افزایش دهید، با شتاب فکری وی همراه شوید. به کودکی که به شدت فعال است، کمک کنید از انرژی فوق العاده اش به خوبی استفاده کند و مهار حرکات آنی را فرا بگیرد. پذیرش شما باعث می شود از آرامش مورد نیاز جهت تجربه کردن و آزادانه آموختن برخوردار شود.
۱۵) از وقت غذا و استراحت استفاده مثبت کنید.
وقتی بچه غذا می خورد، اسامی غذاها را بلند بگویید. وقتی یاد گرفت خودش غذا بخورد، اظهار شادی کنید، هر چند که تلاش های اول او با ریخت و پاش همراه باشد. این کار باعث می شود تداعی معانی خوبی با زمان صرف غذا و خوردن پدید آید. دعوا و غـُر زدن در مورد غذا می تواند باعث شکل گیری الگوهای عاطفی منفی در مغز شود.
۱۶) در برابر کارهای بچه واکنش های آشکار نشان دهید.
اگر به روش مناسب، اطمینان بخش و قابل پیش بینی به رفتار کودک پاسخ دهید، مغز در حال رشد نوزاد می آموزد از اطراف معنا بیاموزد. منسجم باشید.
۱۷) از انضباط مثبت بهره بگیرید.
بدون ترساندن یا خجالت زده کردن بچه، پیامدهای مثبت ایجاد کنید. اگر از کودک شما کار ناشایسته ای سر زد، مثلاً بچه دیگری را زد، طوری در برابرش بایستید که چشمان شما در سطح چشمان وی باشد. با لحن ملایم و جدی، قانون لازم را تکرار کنید. قانون باید ساده و برای سن بچه قابل درک باشد. معقول نیست از کودک نوپا انتظار داشته باشیم به گلدان شیشه ای روی میز دست نزند.
۱۸) احساسات همدردی با دیگران را برای وی تقلید کنید.
وقتی کسی که غمگین یا ناراحت به نظر می رسد، احساسات، توجه نشان دادن، غمخواری و مهربانی را به کودک بیاموزید. هر قدر پیوندهای مغزی بیشتری برای پاسخ های همدردی و مؤدب بودن ایجاد کنید، این مدارهای مغزی بیشتر تثبیت می شود. این امر نه تنها به یادگیری شناختی و زبان، بلکه به افزایش مهارت های عاطفی مثبت کمک می کند.
۱۹) امکان بازی با برخی اجسام را با نظارت خود فراهم کنید.
چیزهایی از قبیل آب، شن و حتی خاک و گل از این دست است. این کار بچه را با خصوصیات فیزیکی و خواص ترکیبات، مایعات و جامدات آشنا می کند. به هنگام حمام، "مغز" اطلاعات مربوط به آب، صابون لغزنده و پرز حوله جذب را می کند. تجارب حسی مبنای یادگیری مغز است.
۲۰) به کودک ابراز علاقه و شادی کنید.
بگذارید اشاره ها، چشمان درخشان، توجه شما به فعالیت های کودک، نوازش های نرم و لبخند، طبیعت دوست داشتنی او را تقویت کند

ادامه مطلب ...

کلیدهای موفقیت ذهن را چگونه تقویت کنیم

کلیدهای موفقیت ذهن را چگونه تقویت کنیم ! 

تنبلی یکی از شایع ترین مشکلاتی است که مردم با آن دست به گریبان هستند. حتما شما هم کارهای عقب افتاده مهم زیادی دارید که مدت هاست آن ها را عقب می اندازید و اقدامی برای انجام دادنشان نمی کنید . چقدر کارهای عقب افتاده دارید ؟ چرا زودتر اقدام نمی کنید ؟
مطالعه و بررسی زندگی مردان و زنان موفق که سرعت قابل ملاحظه ای در پیشرفت داشته اند ، نشان می دهد که مهمترین ویژگی آن ها (( عمل گرایی )) است ، این افراد فورا و مستقیما به سراغ کارهای اصلی خود می روند وخود را موظف می کنند تا به طور مداوم و خستگی ناپذیر به انجام کارشان پرداخته و آن را به اتمام رسانند. امروز و فردا کردن و به تعویق انداختن کارها علت اصلی ناکامی های زندگی افراد است. یکی از راه های رسیدن به یک زندگی عالی و موفقیت شغلی این است که عادت شروع کردن فوری کارهای اصلی و مهم و تمام کردن آنها را در خود ایجاد کنید . وقتی این عادت در شما ایجاد شود دیگر به پایان رساندن کارهای مهم آسان تر از رها کردن و به تعویق انداختن آنها می شود. فقط به کمی تغییر در اندیشه و تمرین نیاز دارید . بهترین تمرینی که به شما توصیه می کنم خوردن یک بشقاب خوراک سوسک با سس مورچه است.
▪ یک بشقاب خوراک سوسک میل کنید!
اگر در صورتی که فورا به سراغ کارهای مهمتان نروید ، مجبور باشید یک بشقاب خوراک سوسک بخورید چه می کنید ؟ اگر من به جای شما بودم ، فورا کارم را شروع می کردم ! عقب انداختن کارها فرصتهای پیشرفت زیادی را از شما سلب نموده و صدمات فراوانی به زندگی تان زده است که اگر به دقت به آنها بیندیشید ، خواهید دید که خوردن سوسک راحت تر از پذیرفتن آن همه صدمات است و حاضر می شوید خوراک سوسک را بخورید ولی زمان به عقب برگردد و تنبلی خود را جبران کنید.
زیاد به گذشته فکر نکنید و به فکر امروز و فردا باشید . به خاطر داشته باشید که آینه عقب ماشین برای آن نیست که عقب عقب رانندگی کنید ، بلکه برای آن است که گاهی پشت سر خود رانیز نگاه کنید ! پس بهتر است از همین حالا نگاه خود را به زندگی و رفتارتان تغییر دهید و یادتان نرود که جلوی ضرر را هروقت بگیرید ، منفعت است .
▪ یک بشقاب خوراک سوسک بخورید!
اگر مهمترین کاری که قرار است در طول روز انجام دهید ، خوردن یک بشقاب سوسک باشد، چه می کنید ؟ بهترین اقدام این است که قبل از هر کاری فورا خوراک سوسک را میل کنید ، یعنی بنشینید و بدون اتلاف وقت تمام بشقاب خوراک سوسک را بخورید . اگر بنشینید و به خوراک سوسک نگاه کنید ، بعد از گذشت ساعت ها هنوز هم هیچ کاری نکرده اید و هیچ اتفاق تازه ای نیفتاده است . پس فورا آن را بخورید و پس از آن به سراغ کارهای دیگرتان بروید . اولین اقدام افراد موفق این است که قبل از انجام هر کاری فورا به سراغ مهمترین کارخود می روند و آن را به اتمام می رسانند، یعنی فورا خوراک سوسک خود را می خورند. بدترین کاراین است که کاری را که به هیچ وجه لازم و ضروری نیست به بهترین وجه انجام دهید. گوشه ای بنشینید و فهرست کارهای عقب افتاده خود را روی کاغذ بیاورید ، یعنی تمامی افکارتان را بنویسید . وقتی آن را می نویسید همه شفاف و قابل لمس می شوند . کارهایی که نوشته نشده اند، منجر به سردرگمی ، ابهام و اشتباهات بسیار می شوند.
حال ، کارهای نوشته شده را به ترتیب مهمترین تا بی اهمیت ترین آنها به روش کد گذاری حروف ابجد به شرح زیر مرتب کنید:
١ ) کد (( الف )) را در مقابل کارهای بسیار مهم قرار دهید :
کارهایی که باید حتما و هر چه زودتر انجام شوند ، و گرنه با پیامدهای جدی مواجه خواهید شد . این کارها همان هایی هستند که انجام دادن آنها را به خوردن خوراک سوسک تشبیه کردیم .
٢ ) کد (( ب )) را در مقابل کارهایی قرار دهید که پیامد انجام ندادن آنها زیاد شدید نیست ، یعنی اگراین کارها راانجام ندهید ، ناراحتی و مشکل ایجاد می شود ، اما تاثیر آن به شدت موارد (( الف )) نیست . یادتان باشد که هرگز نباید قبل از انجام تمامی موارد (( الف )) به سراغ کارهای (( ب )) بروید.
٣) کد(( ج )) کارهایی هستند که انجام دادن آنها خوب است ، اما ترک آن ها پیامدی ندارد .
٤ ) کد (( د )) برای کارهایی است که می توانید انجام دادن آن ها را به اشخاص دیگر محول کنید . پس این کار را بکنید و کس دیگری را مامور انجام دادن آنها نمایید.
٥) کد (( ه )) را برای کارهایی در نظر بگیرید که باید آن ها را به کلی حذف کنید. اینکارها را معمولا ازروی عادت و یا چون از آنها خوشتان می آید انجام می دید.
پس از کد گذاری فهرست کارهایتان باید فورا با گروه (( الف )) شروع کنید . برای کارهای (( الف )) یکی پس از دیگری مهلت تعیین کنید . کار بدون تعیین مهلت هیچ اضطراری برای انجام شدن در شما ایجاد نمی کند و به احتمال زیاد آن را به عقب خواهید انداخت . حال نوبت به برنامه ریزی کاملا ساده برای انجام کارهای (( الف )) براساس مهلت های تعیین شده می رسد. دیگر نوبت اقدام فوری براساس برنامه است. به یاد بسپارید برنامه متوسطی که بسیار خوب اجرا شود خیلی بهتر از یک برنامه عالی است که هیچ اقدامی برای انجام آن صورت نگیرد.
انجام دادن هر یک از کارهای گروه (( الف )) سکوی پرشی است که به شماانرژی بخشیده و شما را آماده کارهای بعدی کرده و از طرف دیگر اعتماد به نفس شما را نیز بیشتر می کند. بااجرای این روش ساده خواهید دید که کارآیی شما دو تا سه برابر گذشته می شود و یاد می گیرید که هر روز خوراک سوسک خود را قبل از هر اقدامی بخورید .
▪ چگونه یک بشقاب خوراک سوسک را می خورید ؟!
چگونه یک بشقاب خوراک سوسک را می خورید ؟ پیشنهاد می کنم یک قاشق یک قاشق بخورید ! یکی از مهم ترین روش های غلبه بر تنبلی این است که به جای آن که به کل کار بزرگی که پیش رویتان قراردارد فکر کنید ، ذهن خود را فقط روی همان قسمت از کاری که در حال انجام آن هستید ، متمرکز کنید . هر زمانی که خواستید کار بزرگ و مهمی راانجام دهید ، خود را موظف کنید که هر بار فقط تا جایی که می توانید جلو بروید و از کارهای انجام شده خود انرژی لازم را برای ادامه راه کسب کنید.
اقدام مهم دیگر برای مبارزه با تنبلی ، فقط و فقط اقدام فوری است . به محض آن که اولین گام را بردارید خود را در مسیر ادامه کار خواهید یافت ، کافی است پیوستگی و مداومت در انجام ان را حفظ کنید .
بد نیست بدانید که با این روش می توانید حتی یک فیل بزرگ را بخورید ، چه رسد به یک بشقاب خوراک سوسک

مثل یک نابغه باشید

حتی اگر نابغه نباشید، می‌توانید از استراتژی‌های کسانی مثل ارسطو و انیشتین، برای تقویت قدرت خلاقیت و اداره بهتر زندگیتان استفاده کنید.

در این مقاله ۸ استراتژی مهم برایتان آورده‌ایم که شما را تشویق می‌کند تا به جای پروراندن فکرها و تصورات بیهوده، کارآمد و مفید فکر کنید تا راه‌حل مشکلاتتان را خودتان به دست آورید. "این استراتژی‌ها، تکنیک‌های رایج بین نابغه‌‌های عرصه علم، هنر و صنعت در طی تاریخ بوده است."
۱) به مشکلات از جوانب مختلف نگاه کنید و دیدگا‌ه‌های جدیدی را انتخاب کنید که کسان دیگری از آن استفاده نمی‌کنند.
"لئوناردوداوینچی" عقیده داشت که برای به دست آوردن علم در مورد یک مشکل، باید یاد بگیرید که چطور آن مشکل را به راه‌های مختلف بازسازی کنید. او می‌گفت همیشه اولین رویکرد او به یک مشکل کمی متعصبانه بوده است. به همین دلیل سعی داشت تا مشکلات را از جوانب مختلف بررسی کند.
۲) تجسم کنید!
"انیشتین" وقتی به حل یک مشکل فکر می‌کرد، سعی می‌کرد تا موضوع خود را با استفاده از نمودارهای مختلف به چند طریق ممکن فرموله کند. او راه‌حل‌ها را تجسم می‌کرد. عقیده داشت که کلمات و اعداد به آن شکل نقش مهمی در فکر کردن درمورد راه‌حل یک مشکل ندارند.
۳) ایجاد کنید!
یکی از ویژگی‌های متمایز نابغه‌ها استعداد تولیدی و زایایی آنهاست.
"توماس ادیسون" ۰۹۳/۱ حق ثبت اختراع داشت. او با با ارایه فکر و تدبیر، سودمندی وسایل اختراعی خود را تضمین می‌کرد. "دین کِیت" از دانشگاه کالیفرنیا در مطالعه ۰۳۶/۲ مخترع تاریخ، به اثبات رساند که بزرگ‌ترین دانشمندان نه تنها آثار فوق‌العاده‌ای می‌ساختند، بلکه آثار بد و به درد نخوری هم در کارنامه خود داشته‌اند. آنها از شکست نمی‌ترسیدند و آن‌قدر تلاش کردند تا به موفقیت دست یافتند.
۴) ترکیبات جدید بسازید
افکار، ایده‌ها، تصاویر و اندیشه‌هایتان را ترکیب کنید و دوباره ترکیب کنید و آنها را به صورت ترکیبات مختلف درآورید، هرچند که طبیعی و مناسب نباشند.
قانون‌های توارث که علم جدید ژنتیک برپایه آن قرار داده شده توسط راهب استرالیایی "گریگو مندل" مطرح شده که ریاضیات و بیولوژی را برای ایجاد یک علم جدید با هم ترکیب کرد.
۵) رابطه‌سازی کنید
بین موضوعات نامشابه ارتباط ایجاد کنید.
داوینچی قادر بود بین صدای زنگ و آب ارتباط ایجاد کند. "ساموئل مورس" توانست با مشاهده ایستگاه‌های حمل و نقلی توسط اسب، ایستگاه‌های تقویت‌کنند‌ه‌ای برای سیگنال‌های تلگراف اختراع کند.
۶) متضاد فکر کنید.
فیزیکدان معروف "نیلز بوهر" عقیده داشت که اگر متضادها را کنار هم بیاورید، خواهید دید که افکار و اندیشه‌تان به مرحله جدید منتقل می‌شود. توانایی او در تصور نور هم به عنوان یک ذره و هم یک موج باعث شد به اصل تکمیل برسد. افکار معلق و مسکوت می‌تواند به شما برای خلق یک شکل جدید کمک کند.
۷) استعاری فکر کنید.
ارسطو استعاره را یکی از علامت‌های نوابغ می‌دانست و عقیده داشت که هر فردی که ظرفیت درک شباهت‌های بین دو قلمرو کاملاً مختلف باشد و بتواند آنها را به هم ربط دهد، یک نابغه است.
۸) خود را برای شانس آماده کنید.
هرچه برای انجام کاری تلاش کنیم و شکست بخوریم، مشغول کاری دیگر خواهیم شد. این اولین اصل تصادف خلاقانه است. شکست زمانی می‌تواند سودمند باشد که ما به آن به عنوان یک نتیجه بی‌حاصل فکر نکنیم. به جای این، روند کار، مؤلفه‌های آن و طریقه تغییر آنها را تحلیل کنیم تا به نتیجه برسیم. نپرسید: "چرا من شکست خوردم؟!" بپرسید: "چه کرده‌ام

پنج پیشنهاد برای ایجاد یک تصویر ذهنی بهتر

الفبای موفقیت :

۱) دست از مقایسه خود با دیگران بردارید. هیچ کس و مطلقاً هیچ کس نیست که بتواند در شما بودن بهتر از شما باشد!
۲) سعی نکنید همه را راضی نگهدارید. وقتی سعی می‏کنیم همه‏ را از خود راضی نگهداریم، در واقع محتاجیم که مورد تأیید آنها قرار بگیریم و این به خاطر آنست که هنوز مورد تأیید خودمان قرار نگرفته‏ایم! راضی نگهداشتن همه آدم‏ها غیر ممکن است. عزت‏ نفس را نمی‏توان از دیگران بدست آورد، اصولاً ارزشی که به تأیید دیگران وابسته باشد، ارزش محسوب نمی‏شود. نیاز به تأیید دیگران ‏مثل این است که بگوئیم من به تأیید شما بیشتر اهمیت می‏دهم تا به‏ نظری که خودم درباره خودم دارم! بیل گازبی کمدین مشهور در اینباره می‏گوید: تلاش برای ‏خوشنودسازی همه آدم‏ها، کلید همه شکستهاست!
۳) دست از ملامت دیگران بردارید.
۴) مسئولیت زندگی را بگردن بگیرید.
۵) با خود منطقی باشید. زندگی همین است که هست! جدی‏نگرفتن بیش از اندازه زندگی و خندیدن گاه و بیگاه به خویشتن ویژگی ‏مهمی است. منظورم را که می‏فهمید! زندگی کنیم یا فقط زنده باشیم