۱) اگر همیشه خواستن توانستن بوده، و هر چه انسان می خواست فورا به آن می رسید «آرزو» معنی نداشت.
۲) وقتی انسان را توانمند، مهربان، زیبا، قوی بنامیم، به طور طبیعی این کلمات چنان
باورهای او را عالی می کند که شما او را به مرور زمان، صاحب چنین خصلت هایی خواهید
دید و بر عکس هم همین طور...
۳) انسان حتی بالاتر از یک معجزه است و چنان چه بخواهد، هر کاری را می تواند انجام
بدهد.
۴) پیشرفت های بزرگ در سایه قدم های کوچک به دست می آید همان طور که کیلومترها از
سانتیمترها و کوه ها از سنگ ریزه ها...
۵) خودشناسی مهم ترین کلید دستیابی به آرامش ها، موفقیت ها، محبوبیت ها و خوشبختی
های زندگی است.
۶) کمال طلب ها دوست دارند هر چیزی در جای خودبوده و هر کاری در زمان خود انجام
شود.
۷) افلاطون می گوید: عشق بلایی است که همه خواستارش هستند.
۸) شوخ طبعی، درمان کننده همه دردهای زندگی است.
۹) خداوندا! ما را به سبب علم بی نیاز کن و به صفت حلم زینت ده
تسلط بر قابلیتهای شخصی ، وسیلهای برای دستیابی به موفقیت
توانایی و قابلیتهای شخصی خود را بشناسید و کشف کنید تا با به کارگیری بهموقع و
صحیح آنها به موفقیت دست یابید. تسلط را میتوان از طرفی به معنای احراز برتری بر
افراد و اشیاء تلقی نمود و از طرف دیگر به معنای سطح خاصی از مهارت بکار برد.
افرادی که در سطح بالاتری از تسلط و تواناییهای شخصی قرار دارند، قادرند بطور
مستمر نتایجی که عمیقاً برای آنها حایز اهمیت است را در یابند. در عمل آنها به
گونهای که یک هنرمند با اثر هنری ارزنده ی خود، ارتباط برقرار میکند، زندگی میکنند.
آنها ابتکار را از طریق یادگیری دائمی در تمام عمر خود، انجام میدهند.
تسلط و قابلیتهای شخصی ، عبارتند از سیمستمی که طی آن فرد به صورت مستمر دیدگاههای
شخصی خود را روشنتر و عمیقتر مینماید، انرژی و توان را متمرکز میکند، صبر و
بردباری خود را گسترش میدهد و بالاخره آنکه، واقعیات را منصفانه و بی غرض در مییابد.
با توجه به این تعاریف باز هم شمار بسیار کمی از انسانهای بالغ در جهت رشد و
توسعه و تسلط بر تواناییهای شخصی خود، حرکت میکنند. زمانی که از اکثریت افراد
سوال شود که در زندگیشان به دنبال چه هستند؟ آنها ابتدا راجع به آنچه میخواهند
از شر آن خلاص شوند صحبت میکنند. مثلاً حل شدن مشکلاتشان و مواردی از این قبیل .
بدین ترتیب برای ما مهم است که تنها به جای نگاه کردن به مشکلات و حل آنها، بیشتر
به فکر استفاده موثر و بهینه از تواناییهای خود باشیم.
کمی به زندگی توجه کنید. آیا تا به حال به فکر ارزیابی تواناییهای خود بودهاید؟
قابلیتهای فردی چیزی فراتر از مهارتهای اکتسابی و قدرت رقابت است، به عبارت دیگر
نگرشی خلاق به زندگی داشتن و فعال زیستن است.
«انگیزه و تمایل به خلاقیت، در اختیار ماست و در تمامی زوایای زندگی ما قابل
مشاهده است. از دنیای مادی، تا تفکرات ژرف و عمیق ذهنی و معنوی».
افرادی که از تواناییهای شخصی قابل توجهی برخوردارند، مشخصات ویژهای از خود نشان
میدهند. آنها احساس ویژه و خاص دارند که در زیر سطح اهداف و مقاصد ظاهری،عمل میکنند.
برای چنین افرادی مقصود و هدف چیزی بسیار فراتر از یک کشش و میل ساده به دستیابی
ایدهآل است. آنان فرا گرفتهاند که چگونه با جریان تغییر، همسو شوند و آن را
بدرستی درک کنند، نه آنکه در مقابل آن مقاومت نشان دهند. کنجکاوی عمیق آنها ناشی
از میل به دریافت و شناخت هر چه بهتر حقایق موجود است. احساس تعلق خاطر به دیگران
و مسئولیت در قبال زندگی خویش دارند. خود را در درون جریان بزرگی احساس میکنند،
که اگر چه به تنها یی کنترل بر آن ندارند، ولی با خلاقیت میتوانند بر آن تأثیر
بگذارند و در نتیجه هویتی مستقل برای خود قائلند و هیچچیز را بکلی فدای چیز دیگری
نمیکنند. بدین ترتیب هم تغییرپذیر وهم تغییر آفرینند.
افرادی که تواناییهای شخصی ممتاز و سرشار دارند، همواره در حال فراگیری هستند.
آنها هرگز از حرکت باز نمیایستند و هیچ مقصدی آنها را به کلی ارضاء نمیکند.
● چگونه به خواستههای خود دست یابیم و لذت موفقیت را بچشیم؟
ضربالمثلی است که میگوید: «هر چه را بخواهید به دست میآورید». این عبارت امروز،
به همان میزان ۲۰۰۰ سال پیش مصداق دارد. اما چرا مفهومی به این سادگی آنطور که
شایسته است مورد توجه قرار نمیگیرد؟ گاه اصولاً از خواسته خود مطمئن نیستیم و نمیخواهیم
با طرح خواستهای احتمالاً بیجا رفتاری احمقانه از خود به نمایش بگذاریم. گاهی
اوقات از خواسته ی خود آگاه هستیم امّا از عواقب سوال کردن میترسیم. میترسیم به
ما بگویند که پرسش نامربوطی را مطرح کردهایم، میترسیم سوال ما را غیرقابل قبول
بدانند یا آن را بیتناسب و یا غیرممکن اعلام نمایند. اما «شما هر اندازه که
بتوانید شکست را تحمل کنید، به موفقیت نزدیکتر میشوید». به عبارت دیگر، با هر
جواب «نه» که دریافت میکنید یک قدم به جواب «آری» نزدیکتر میشوید تا شکست نخورید
به پیروزی نمیرسید. هر شکست، طی کردن یکی از پلههای نردبان موفقیت و پیروزی است
و با بالا رفتن از هر یک از این پلهها به پیروزی نزدیکتر میشوید. ولی باید دقت
داشته باشید که این نردبان در جهت مناسبی تکیه داه شده باشد. بنابراین به این
نتیجه میرسیم که پافشاری کلید اصلی و حلال مسائل است. به عبارت دیگر رد کردن،
قدمی به سوی پذیرفتن است. شکست خوردن بخشی از موفق شدن است
بیل گیتس هر از گاهی در دانشگاهها و دبیرستانهای آمریکا با دانشجویان و دانش آموزان ملاقات داشته و برای آنها سخنرانی می کند .گیتس اخیرا طی یک سخنرانی در یکی از دبیرستانهای آمریکا خطاب به دانش آموزان جمله ای گفت که خیلی سروصدا کرد. او گفت در دبیرستان های آمریکا خیلی چیزها را به دانش آموزان نمی آموزند.او در ادامه سخنرانی اش هفت اصل مهم را که دانش آموزان در دبیرستان فرا نمی گیرند به شرح زیر نام برد:
اصل اول ) در زندگی هیچ چیز عادلانه نیست و بهتر است با این حقیقت کنار بیایید.
اصل دوم) دنیا هیچ ارزشی برای عزت نفس شما قایل نیست .در این دنیا از شما انتظار
می رود قبل از اینکه نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید کار مثبتی انجام دهید.
اصل سوم) پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان و استخدام شدن، کسی به شما حقوق فوق
العاده زیادی پرداخت نخواهد کرد.به همین ترتیب قبل از آنکه بتوانید به مقام و
موقعیت بالاتری برسید باید برای مقام و مزایایش زحمت بکشید.
اصل چهارم )اگر فکر می کنید آموزگارتان سخت گیر است در اشتباه هستید.پس از استخدام
شدن متوجه خواهید شد که رییس شما سخت گیرتر از آموزگارتان است چون امنیت شغلی
آموزگارتان را ندارد.
اصل پنجم ) آشپزی در رستورانها با غرور و شان شما تضاد ندارد.پدربزرگ های ما برای
این کار اصطلاح دیگری داشتند از نظر آنها این کار یک فرصت بود .
اصل ششم ) اگر در کارتان موفق نیستید والدین خودتان را ملامت نکنید از نالیدن دست
بکشید و از اشتباهات خود درس بگیرید.
اصل هفتم ) قبل از آنکه شما متولد بشوید والدین شما هم جوانان پر شوری بودند و
شاید هرگز به قدری که اکنون به نظر شما می رسد ملال آور نبوده اند
حتما تا حالا برات پیش اومده که چیزی رو از ته دلت و با تمام وجودت بخوای. آرزویی که ذره ذره وجودت نیاز به داشتنش را فریاد میزند. خواستن فقط یه معنی داره اونم توانستنه... چطور شد که امروز ما بدون اینکه متوجه بشویم، نخواستن رو با نتوانستن عوضی گرفتیم؟ چون به درستی پی نبردیم اون جاکه نتوانستیم به سبب این بود که واقعا نخواسته بودیم.
اگر فقط بخوای و باور کنی که بهش میرسی کل قانونمندیهای کائنات همسو با تو میشه.
خواستن به تو نیرو و انرژی میده که تموم درهای بسته رو به روت باز میکنه و تو رو
با تلاشی تجهیز میکنه که با قدرتی عظیم فقط رو یه نقطه متمرکز شده که بیشک تو رو
به کامیابی میرسونه. مهم ایمان و اعتقادت به خواستته، خواستن رویایی که فکر رسیدن
بهش، عشق و تقلا و تلاش رو در تو زنده و صد برابر میکنه، همون که تو رو مشتاق
تلاش میکنه.
اگه چیزی که تو رو به تلاش کردن تشویق میکنه، همون شعله داغ اشتیاقه، دیگه هیچ
مانعی تو رو نمیترسونه، هیچ نگرانی دلت رو نمیلرزونه، همه خواستههات توی یه هدف
جمع میشه و آن هدف اولویت اولی است که همه چیز تابع اونه و اگه چیزی هست که این
جور میخواهیش و این قدر برات عزیزه هیچی مانع رسیدنت به اون نمیشه. هیچ قدرتی
تاب ایستادن مقابل خواسته قلبی تورو نداره.
اگه عشقت به آرزو و هدفت در اون حد متعالی و بالای خودشه، اگه آرزوی رسیدن به
خواستهات اون طور تو رو بیتاب و بیقرار میکنه که شب و روز بهش فکر میکنی، از
همین حالا تو رو میبینم که به خواستهات رسیدی و اگه بهش نرسی مقصر فقط خودتی.
هرچه خواسته تو متعالی و بزرگتر باشه باید بهای بیشتری روی براش بپردازی، پس اگه
به خواستهات نرسیدی یا اون قدر برات ارزش نداشت و نمیخواستیش که همپای بهاش براش
خرج کنی و سختی و رنجش را واسه رسیدن به گنجش به جون بخری یا تو روزمرگی و بطالت
زیر خروارها یاس و ترس دفنش کردی و واسه تبرئه خودت وقتی یادش افتادی فقط سری از
افسوس تکان دادی و گفتی افسوس که رویای من شدنی نبود.
یادت باشه هیچ قدرتی غیر از خودت نمیتونه مانع رسیدن به خواستههات بشه. وقتی با
بی رحمی به نا امیدی و یاس اجازه میدی رویا تو را ازت بدزده و با خودش ببره وقتی
خودت واسه دفاع از رویات جلوی ترسهات نمیایستی، از کی توقع داری برات این کار رو
بکنه؟ وقتی اون خواسته برات اون قدر ارزشمند نبوده که بهای لازم رو بپردازی چطوری
توقع داری اونو به رایگان و به سادگی به دست بیاری و به سادگی طعم شیرین رسیدن به
آرزوی قلبیتو بچشی؟
و چه غمانگیز است که یه عمر فقط به خاطر ترس تو زندگی در جا بزنی که اصلا دوستش
نداری، اون زندگیای که با روحیات و خواستهات هیچ تناسبی ندارد و فقط به خاطر
اینکه جسارت ترکشو نداری، به خاطر اینکه جسارت کنار گذاشتن ترستو از یاد بردی و به
طعم تلخ اشتباه عادت کردی تحملش میکنی.
گاهی به سبب ترسی که بهش چسبیدیم حتی متوجه نیستیم ترس از یه اتفاق ممکنه خیلی
وحشتناک و زجر آورتر رخداد اون اتفاق باشه و مثل یه عمر تحمل رنج واقعی به خاطر
ترس از رنج احتمالی آینده کسی چه میدونه اگه با تموم وجودت برای رسیدن به رویات
تلاش کنی چی پیش میآید؟
تنها فاصله تو با بزرگترین رویاها و عزیزترین آرزوهات فقط خواست و اراده خودته!
چون خواسته عمیق و قلبی تو به پشتوانه بیشترین تلاشت عامل شکوهمندترین تغییرات
مثبت زندگیته. تا کی نرسیدن به آرزوهایت را گردن نتونستنیها میاندازی؟ کافیه با
خودت روراست باشی و کلاهتو قاضی کنی ببینی نخواستی یا نتونستی
- نبوغ را می توان بعبارت دیگر، پشتکار و بردباری و شکیبایی گفت.
- اتلاف وقت، خودکشی واقعی است.
- پرسش های ما افکار ما را می سازند.
- پیروزی نصیب کسانی می شود که بیش از همه استقامت دارند.
- برای تقویت اراده، بهترین وقت ایام جوانی است.
- وقت سعادتمند بودن امروز است نه فردا.
- جدیت و پشتکار مقصد را نزدیک می کند.
- راز موفقیت در ثبات قدم نهفته است.
- راز موفقیت را در زندگی فقط افرادی آموخته اند که در زندگی موفق شده اند.
- از امروز تصمیم بگیرید بجای آنکه قربانی تغییر باشید، استاد تغییر شوید
▪ روز تولد دیگران را به خاطر داشته باش
▪ حداقل سالی یک بار طلوع آفتاب را تماشا کن برای فردایت برنامه ریزی کن
▪ از عبارت متشکرم زیاد استفاده کن
▪ نواختن یک آلت موسیقی را یاد بگیر
▪ زیر دوش آب برای خودت آواز بخوان
▪ اگر مجبور شدی با کسی درگیر شوی اولین ضربه را بزن و محکم بزن
▪ برای هر مناسبت کوچکی جشن بگیر
▪ اجناسی که بچه ها می فروشند را بخر
▪ همیشه در حال آموختن باش
▪ آنچه میدانی به دیگران بیاموز
▪ روز تولدت یک درخت بکار
▪ دوستان جدید پیدا کن اما قدیمیها را از یاد مبر
▪ از مکانهای مختلف عکس بگیر
▪ راز دار باش
▪ فرصت لذت بردن از خوشی ها را به بعد موکول نکن
▪ به دیگران متکی نباش
▪ هیچ وقت در مورد رژیم غذاییت با کسی صحبت نکن
▪ اشتباه هایت را بپذیر بدان که تمام اخباری که می شنوی درست نیست
▪ بعد از تنبیه بچه هایت آنها را در آغوش بگیر و نوازش کن
▪ گاهی برای خودت سوت بزن
▪ شجاع باش، حتی اگر نیستی وانمود کن که هستی، هیچ کس نمی تواند تفاوت بین این دو
را تشخیص دهد
▪ هیچ وقت سالگرد ازدواجت را فراموش نکن
▪ به کسی کنایه نزن
▪ از بین کتابهایت آنهایی را امانت بده که بازگشتشان برایت مهم نباشد
▪ به بچه هایت بگو که آنها فوق العاده اند
▪ برای فرزندانت آواز بخوان
▪ برای فرزندانت کتاب بخوان
▪ افتخاراتت را با دیگران قسمت کن
▪ صدای خنده پدر و مادرت را ضبط کن
▪ نگذار شرافتت لکه دار شود
▪ سعی کن کاری نکنی که دیگران احساس مهم بودن بکنند
▪ هیچ وقت شادی دیگران را از بین نبر
▪ به رستورانهای گران نرو
▪ یک اشتباه را دوبار تکرار نکن
▪ سعی کن برای دیگران الگو باشی
▪ انگیزه ات در ازدواج عشق باشد
▪ همیشه شکر گذار باش
▪ کوچکترین پیشرفتها را هم موفقیت بدان
▪ وظیفه شناس باش
▪ به جزئیات توجه کن
▪ هیزمهای شومینه را خودت خرد کن
▪ از افراد بدبین دوری کن
▪ بدان تمام چیزهایی که میشنوی درست نیست
▪ به پیشخدمتها بیش از حد معمول انعام بده
▪ هیچ وقت ماشین نخودی رنگ نخر
▪ یادت باشد حتما به مادرت تلفن بزنی
▪ در همان نگاه اول به نیروی عشق ایمان بیاور
▪ هرگز آرزوها و رویاهای دیگران را کوچک نشمار
▪ اگر کسی به تو آبنبات نعنایی تعارف کرد رد نکن
▪ از صمیم قلب عشق بورز
▪ ممکن است کمی لطمه ببینی اما تنها راه استفاده بهینه از حیات همین است
▪ همیشه عکسهای جدید از خودت بگیر
▪ وقتی می دانی کسی واقعا زحمت کشیده که شیک شود به او بگو معرکه شده ای
▪ علامت خاصی بین خودت و همسرت در نظر بگیر تا در میهمانی ها با او رد و بدل کنی
تا بداند حتی در مکانهای شلوغ هم به او توجه داری
▪ یادت باشد که محبت همه کس را تحت تاثیر قرار میدهد
▪ هرگز پشت تلفن شماره کارت اعتباری ات را نگو
▪ یادت باشد تمام مردم از چیزی وحشت دارند، به چیزی عشق میورزند، و چیزی را از دست
داده اند آرام صحبت کن اما در فکر کردن سریع باش
▪ هیچ وقت پایان فیلمها و کتابها را برای کسی نگو
▪ هیچ وقت لیوان به دست عکس نگیر
▪ با زنی که بی میل غذا میخورد ازدواج نکن
▪ به دنبال دردسر نباش
▪ سعی کن اولین کسی باشی که برای دفاع از خود برمیخیزد
▪ فرصت قدم زدن با همسرت را از دست نده
▪ شعر مورد علاقه ات را حفظ کن
▪ وقتی گوشی تلفن را بر میداری لبخند بزن بدان که طرف مقابل اینرا از صدایت حس
میکند
▪ درباره موسیقی ای که مورد علاقه ات نیست اظهار نظر نکن
▪ گشاده رو باش وقتی قصد حمایت از کسی را نداری حداقل او را نترسان
▪ راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نگیر
▪ ثروت و موفقیت را یکسان تلقی نکن
▪ در بخشیدن خطای دیگران پیش قدم باش
▪ قبل از آنکه دست و صورتت را بشوئی از بودن حوله یا دستمال مطمئن شو
▪ وقتی جنسی را برای تعویض می بری با سر و وضع مرتب برو
▪ انجام کارهایت را به خاطر بسپار
نمیدانم هر کدام از ما اگر به جای ابراهیم خلیلالله بودیم، آیا عاقبت پا در صحنه قربانی کردن عزیزترین عزیزمان میگذاشتیم یا نه؟ نمیدانم هر یک از ما چند بار در شرایط مشابهی قرار گرفتیم و برای گام ننهادن و فرار از آن وسوسه شدیم؟ چقدر به احتراز از برداشتن قدمی خالص برای خدا فکر کردیم و به چنین وسوسهها بها دادهایم؟
این نفس انسان است که مایه امتحان میشود. چراکه جز خود و خودخواهی و خودبینی هیچ
نمیشناسد، مگر به نیروی عشق و یقین. همان عشقی که ابراهیم را به حرکت آورد و گامهایش
را استوار را ساخت و ... اسماعیل را چه تسلیم در برابر این امتحان یافت.
امتحان ابراهیم و اسماعیل از نوع امتحانهایی است که همه ما در طول زندگی پیش روی
خود میبینیم، اگر چه در اغلب موارد ابعاد بسیار کوچک تری دارد. عموما هم داد و
فغان و صدای ما را برای لعن و نفرین به روزگار بلند میکند.
ابراهیم و اسماعیل البته از این آزمون سربلند برآمدند و ... در پی این سربلندی
دیگر نیازی به بریدن و تیغ نبود؛ امتحان انجام و مقصود حاصل شده بود... قربانی
عظیم چندی بعد در دیار غریب کرب و بلا انتظار میکشد و ... آنجا دیگر تیغها میبرد
برای به دست آوردن موفقیت شخصی، شاد بودن کافی نیست. وقتی واقعاً بیشتر میخواهید، آن را به دست میآورید. افرادی که افزونطلب نیستند به خود اجازه بیشتر خواستن نمیدهند. در بعضی موارد آنها ممکن است از فکر داشتن بیشتر خوششان بیاید، ولی آنها به خود زحمت نمیدهند و مشتاق نیستند. برای داشتن موفقیت بیرونی، باید به قدری اشتیاق داشته باشیم که وقتی آن را به دست نمیآوریم، آزرده شویم. در عین حال باید بیاموزیم چگونه آزردگیمان را رها کرده، خود را شفا دهیم به طوری که شادی درونی را نیز تجربه کنیم. در حالی که با امواج اجتنابناپذیر درماندگی، ناامیدی، نگرانی و سایر احساسات منفی روبهرو هستیم که با آرزوی موفقیت بیرونی میآید، همواره باید قادر باشیم لذت، عشق، اعتماد و صلح درونی را به دست آوریم. این بینش روشن میسازد که چرا افراد بسیاری که به درجات بزرگی از موفقیت شخصی رسیدهاند شروعهای معمولی داشتهاند. بسیاری از آنها در زمان کودکی، فقیر، محروم یا حتی یتیم بودهاند.
آنها راه سخت شاد بودن را کمتر آموختند ولی به خواستن بیشتر ادامه دادند. داستانهای
بیشماری نقل میشود از افرادی که چگونه موفق شدهاند یا اینکه چگونه به خواستههایشان
رسیدهاند و سرانجام بعضیها سقوط کرده و خیلی سست شدهاند و در زندگی و شغل آنها
رکود حاصل شده است. پس از رسیدن به موفقیت بیرونی، «زندگی خوب» آنها از تولید
خلاقیت یا جذب موفقیت بازمیمانند چون این افراد تماس با آرزوهایشان را دیگر از
دست میدهند. آنها یا به آرامی سقوط میکنند یا متوقف میشوند ولی همه افسرده باقی
نمیمانند. بعد از سقوط کامل و از دست دادن همه چیز، اغلب افراد به عقب برمیگردند
آنها با علاقهمندی نسبت به خواستههایشان دوبار بهپا میخیزند. شکستهایشان را
رها میسازند، یاد میگیرند که چگونه با کم شاد باشند و یکبار دیگر برای رسیدن به
خواستههایشان شرایط مناسب فراهم میآورند.
بااحساس درد از دست دادن همه چیز، آنها آرزوهایشان را برای جذب و ایجاد موفقیت
بیرونی تقویت میکنند. همچنان که همه چیزشان را از دست میدهند
اگر اجازه دهید می خواهم در مورد دختری صحبت کنم که در یک خانواده بسیار فقیر بدنیا آمد. او بیستمین بچه از ۲۲ فرزند این خانواده بود که حاصل یک زایمان پیش از موعد بود. به همین دلیل کودک نارس و ضعیفی بود. و امید زیادی به زنده ماندنش نبود. اما توانست زنده بماند. در ۴ سالگی به بیماریهای آماس هر دو شش و تب سرخ مبتلا شد ترکیبی مرگبار که در نهایت منجر به فلج شدن پای چپ او شد. او باید از ساق و مفصل های فلزی استفاده می کرد تا بتواند راه برود. اما هنوز خوشبخت بود چون مادری داشت که او را دلگرم می کرد. مادرش به دختر کوچکش گفته بود با وجود این پای آهنی باز هم تو خوشبختی چون می توانی هر کاری که بخواهی با زندگیت بکنی. مادرش به او گفته بود همه چیزی که احتیاج داری ایمان، سماجت، شجاعت و روحیه شکست ناپذیری است.
با این طرز فکر دختر کوچک در سن ۹ سالگی پای فلزی خود را به گوشه ای انداخت. او
مرحله ای را آغاز کرده بود که پزشکش از انجام آن قطع امید کرده بود. بعد از ۴ سال
او با پاهای خود گامهای بلند بر می داشت. و می توانست حرکات ریتمیک انجام دهد که
در علم پزشکی یک شگفتی به شمار می رفت. دختر کوچک ما بعد از این موفقیت یک تصمیم
گرفت او می خواست بزرگترین دونده زن جهان شود!؟ آیا با این پاها می توانست یک
دونده باشد چه رسد به اینکه در میان قهرمانان مقام کسب کند.
در سن ۱۳ سالگی در یک مسابقه شرکت کرد، و در این مسابقه آخرین نفر شد. او در همه
مسابقات مدرسه شرکت می کرد و در همه آنها آخر می شد. همه از می خواستند از این کار
خود دست بردارد ولی او هیچگاه نا امید نمی شد. تا اینکه در یک مسابقه نفر ما قبل
آخر شد. از آن به بعد « ویلما رادولف » ( دختر کوچک ما ) در هر مسابقه که شرکت می
کرد اول می شد.
ویلما به دانشگاه ایالتی تنسی رفت. جائیکه یک مربی به نام اد تمپل را ملاقات کرد.
این مربی وقتی اراده شکست ناپذیر ویلما را دید او را آموزش داد تا آنجا که به
مسابقات المپیک راه پیدا کرد.
آنجا ویلما با رقبای قدرتمندی طرف بود یکی از آنها یک دختر آلمانی به نام جوتا هین
بود. که تا آن زمان هیچکس او را شکست نداده بود. اما در دوی ۱۰۰ متر سرعت ویلما او
را شکست داد. پس از آن نوبت به دوی ۲۰۰ متر رسید این بار جوتا نمی خواست هیچ
موقعیتی را از دست بدهد ولی باز هم مغلوب اراده آهنین ویلما شد. بله اکنون ویلما
دو مدال طلای المپیک را بدست آورده بود.
اکنون نوبت به دوی ۴۰۰ متر امدادی رسیده بود. دو دونده اول از تیم ویلما به خوبی
چوب را به نفر بعدی دادند اما دونده سوم که باید چوب را به ویلما می داد در اثر
هیجان آنرا به زمین انداخت و در این هنگام جوتا شروع به دویدن کرده بود. گرفتن
جوتا با آن پاهای چالاک در این وضعیت غیر ممکن به نظر می رسید ولی ویلما در کمال
نا باوری این کار را کرد. و صاحب سه مدال طلای المپیک شد
بیشتر افراد تمایل دارند که در زندگی به موفقیت دست پیدا کنند. آنها برای خود اهدافی را معین و بعد برای رسیدن به آنها به شدت تلاش می کنند؛ اما سوالی که می توان در این زمینه مطرح کرد، این است که اصلاً موفقیت چیست؟ در واقع باید اظهار داشت که موفقیت برای افراد مختلف، مفاهیم متفاوتی را در بر دارد.
موفقیت در اشکال و اندازه های مختلف ظهور می کند، اما همیشه یک مطلب در آن صدق می
کند: نیازمند تلاش و وقت گذاشتن است. ممکن است هدفی را در ذهن خود دنبال کنید،
برای رسیدن به این هدف راههای بی شماری را در نظر دارید، شما ملزم هستید که مناسب
ترین گزینه را از میان آنها انتخاب کنید. این مقاله که در سایت اینترنتی مردمان
منتشرشده، شما را با ۷ نمونه از تکنیک های رسیدن به موفقیت آشنا می کند. کاربردی
بودن کلیه این متدها از نظر علمی به اثبات رسیده و شما می توانید با خیال راحت از
آنها برای رسیدن به اهدافتان سود برید.
۱) استعدادهای بالقوه خود را شناسایی کنید
به منظور رسیدن به موفقیت در هر زمینه ای، شما نیاز دارید که توانایی رسیدن به آن امر
را در خود کشف کنید. به عنوان مثال اگر علاقه دارید که در رشته آواز فعالیت داشته
باشید، باید صدای خوبی هم داشته باشید. اگر احساس می کنید که صدای چندان مناسبی
برای این کار ندارید، شاید نتوانید آنطور که باید و شاید در این زمینه به موفقیت
دست پیدا کنید. مثال دیگر اینکه اگر به کارهای فنی خودرو علاقه دارید و به راحتی
می توانید مشکلات موتور و یا اجزی داخلی آنرا عیب یابی و آنها را تعمیر کنید، شما
این توانایی را دارید که مسائل مربوط به آن را آموزش ببینید و به موفقیتی که
انتظارش را دارید، دست پیدا کنید.
۲) به گذشته نگاه نکنید
همه افراد در زندگی خود اشتباه و شکست های متفاوتی را تجربه می کنند. می توانید به
خودتان بگویید که هر شکست شما را یک گام به سوی موفقیت نزدیک تر می کند. به منظور
رسیدن به موفقیت، شما باید یاد بگیرید که از شکست های گذشته خود به نحو احسن
استفاده کرده و از آنها درس بگیرید. هیچ گاه در زندگی خود با خاطرات گذشته زندگی
نکنید. گذشته ها گذشته است و آینده ای جالب انتظار شما را می کشد. خیلی راحت به
سمت جلو حرکت و تصمیم های عاقلانه تری اتخاذ کنید و از گذشته درس بگیرید.
۳) شجاعت خیال پردازی را در خود افزایش دهید
به منظور رسیدن به موفقیت شما نیازمند رویا پردازی و الهام گرفتن هستید. در مورد
این مطلب که از زندگی چه می خواهید با خودتان صادق باشید. ببینید که حقیقتاً دوست
دارید در زندگی چه چیزی بدست آورید و به چه چیزهایی دست پیدا کنید. به ذهنتان
اجازه دهید هرچقدر که دوست دارد بزرگ اندیشی کرده و خیال پردازی کند.
۴) برای خود نقشه کاری طراحی کنید
اگر به دنبال رسیدن به موفقیت شغلی هستید، پیش از انجام هر کاری باید برای خود یک
طرح جامع تبیین کنید. چه به دنبال شریک برای کاری که می خواهید شروع کنید باشید یا
خیر، به هر حال این طرح، نقشه راه شما برای رسیدن به موفقیت است. طرح شما باید
شامل پیش بینی روند بازار، در نظر گرفتن مباحث اقتصادی، تحلیل قدرت رقبا، استراتژی
های خروج، بازاریابی و گزینه هایی برای پیشرفت باشد. حتی زمانی که به دنبال شریک
سرمایه گذار هم می روید، باز هم باید طرحی برای ارائه دادن در دست داشته باشید.
این امر از هر چیزی اهمیت بیشتری در بر دارد. اگر موفقیت شما جنبه ای کاملاً فردی
دارد، می توانید کارهایتان را به صورت پروژه های کوتاه مدت دنبال کنید تا بتوانید
به مطلوب ترین نتیجه دست یابید.
۵) تسلیم نشوید
برای رسیدن به موفقیت باید ثابت قدم بود. حتی توماس ادیسون هم چنین فرضیه ای را
رعایت می کرد. زمانیکه اولین لامپ تابان مسی را تهیه کرده بود، بیش از ۱۰۰۰۰مرتبه
آنرا امتحان کرد تا توانست یک لامپ را روشن کند، هر چقدر مسائل بیشتر برایتان چالش
انگیز می شوند، باید سعی کنید که تلاشتان را نیز به مثابه آن افزایش دهید.
۶) خواست – نگرشی توقف ناپذیر داشته باشید
باید آنقدر اهدافتان را در ذهن به تصویر بکشید که نسبت به آنها یک میل و خواست
درونی پیدا کرده و به صورت یک وسواس در ذهن شما تبدیل شوند، به طوری که تا به آنها
دست نیابید، آرام ننشینید. تحت این شرایط با احتساب به این مطلب که به طور ۱۰۰درصد
به موفقیت دست پیدا خواهید کرد و با در نظر گرفتن این موضوع که دانش و ایمان کافی
برای رسیدن به آرزوهای خود را دارید، شکی نیست که می توانید به تمام خواسته های
خود جامه عمل بپوشانید.
۷) تعیین هدف و تصریح آن
شما باید جزئیات دقیق تمام اهدافی که قصد رسیدن به آنها را دارید برای خود مو به
مو تشریح کنید. باید ببینید از چه راههایی می توانید به آنها دست پیدا کنید. باید
برای خودتان روشن کنید که دوست دارید در آینده زندگی شما به چه شکل باشد. درست
مانند طراحی برنامه منسجم شغلی، اما این بار برای زندگی شخصی خود برنامه ریزی می
کنید. متاسفانه ۹۰ درصد از افراد برای زندگی خود هیچ گونه برنامه ریزی خاصی
ندارند. به همین دلیل است که بیشترین ثروت جهان تنها در اختیار ۱۰ درصد از افراد
است. آیا تصور نمی کنید که این افراد، همان هایی هستند که برای خود هدف تعیین می
کنند؟ زمانیکه شما اهدافتان را معین کردید، باید آنها را اظهار قطعی کنید.
و اما اظهار قطعی عبارت است از عباراتی که در مورد آنها فکر می کنید و در مورد
آنها به خود و یا دیگران توضیح می دهید. یک نمونه از آن می تواند چیزی شبیه به این
جمله باشد: "هر روزی که می گذرد، از هر نظر، بهتر و بهتر می شوم." شاید
به نظر برخی از افراد این جمله کلیشه ای و پیش پا افتاده باشد. دکتر امیل کو در
کتاب خود پیرامون این مبحث صحبت های جالبی را مطرح کرده است. او اذعان داشته که با
اتکا به این روش موفق شده تا هزاران هزار بیمار را درمان کند. طبق پژوهش های او
تکرار این جمله ۲۰ مرتبه، دو بار در طول روز می تواند هر مصیبتی را از میان
بردارد.
او معتقد است که تا کنون هیچ کس را درمان نکرده، بلکه به بیماران آموزش داده که
چگونه می توانند خودشان را درمان کنند. کلیه شواهد موجود پیرامون درمان این نوع
بیماران در دسترس است.
به هر حال افراد می توانند هم نگرش مثبت در خود ایجاد کنند و هم منفی. از جمله
عبارات تاکیدی منفی می توان به نمونه ی زیر اشاره کرد: زمانیکه اتفاق بدی روی می
دهد، فرد با خود می گوید: "همیشه یک چنین اتفاقی برای من می افتد."
جملات تاکیدی، بهترین راه برای جایگزین کردن افکار مثبت به جای نگرش های منفی
هستند. با اتکا به نگرش مثبت می توانید قدرت های درونی خود را افزایش داده و شخصیت
درونی خود را نیز بهبود بخشید. هیچ لذتی بالاتر از رسیدن به موفقیت در زندگی نیست.
باید قبول کنید که برای رسیدن به موفقیت باید تلاش کرده و به شدت زحمت بکشید، اما
در عوض زمانیکه به موفقیت دست پیدا کنید، خستگی تمام تلاش هایی که انجام داده اید
از بدنتان در می آید. نتیجه واقعاً لذت بخش و غیر قابل باور خواهد بود. از همین
حالا دست به کار شوید و موفقیت را به زندگی خود دعوت کنید