افراد بالغ در ارتباط برقرار
کردن با دیگران دارای تفاوتهایی هستند که ریشه در کودکی آنها دارد، بدین مفهوم که
اگر پدر یا مادر با کودک ارتباط نزدیک و دوستانه داشته باشند در مقابل کودک هم
همین رفتار را با آنها خواهد داشت، حال اگر پدر و مادر به کودک توجه لازم را نکنند
در اینصورت در کودک دو رفتار شکل میگیرد :
یکی آنکه دچار اضطراب و سردرگمی میشود و نارضایتی خود را مستقیم یا غیرمستقیم به
خانواده نشان میدهد و یا اینکه کودک از خانواده خود دوری میکند (که این طرز
رفتار در شخصیت کودک رسوخ میکند و در بزرگسالی خود را نشان میدهد که در این صورت
با چهار شخصیت مواجه خواهیم بود).
▪ بالغینی که برخوردار از امنیت اند :
- توانایی ارتباط برقرار کردن و صمیمی گشتن با دیگران را دارند.
- برای حریم شخصی خود و شریک زندگی خود احترام قائل هستند.
- برای دیگران احترام زیادی قائل هستند.
- هنگامی که به کمک احتیاج دارند از دیگران طلب یاری میکنند.
ـ در تعامل با دیگران مثبت، خوشبین، سازنده و سخاوتمند هستند.
- خلاق و روشنفکر بوده و از مرگ نمیهراسند.
▪ بالغین دوری کننده :
- رابطه آنها از لحاظ فیزیکی و احساسی غیر صمیمی میباشد.
- به دیگران توجه ندارند و خودخواه به نظر میرسند.
- تعاملات اجتماعی را خسته کننده میدانند و از مرگ بیمناکند.
- نسبت به شریک زندگی خود بیمسئولیت و بیاعتنا هستند.
- قادر به برقرار کردن رابطه صمیمی با دیگران نمیباشند.
▪ بالغین مضطرب و دو شخصیتی :
- رابطه آنها با دیگران غیر قابل پیشبینی است.
- آنها همواره میاندیشند که شریک زندگیشان آنها را دوست ندارد.
- احساس ناامنی در روابط صمیمانه دارند.
- مرتباً دیگران را سرزنش میکنند و هرگاه به خواسته خود نرسند، کج خلقی میکنند
- سفره دل خود را نزد هرکسی باز میکنند و از دیگران نیز چنین انتظاری دارند.
- غرق در ارتباط شخصی خود میباشند، حسود و غیرقابل اطمینان بوده واز مرگ میهراسند.
▪ بالغین درهم ریخته :
- سو رفتار، بیتوجهی، عدم امنیت و تنش فراوان در خانواده این گونه افراد برقرار
است
- اینگونه افراد مانند کودکیشان زندگی آشفته و پر هرج و مرجی دارند.
- خشم انفجارگونهای دارند.
- فاقد هرگونه همدلی، شفقت و دلسوزی نسبت به همسر خود هستند.
- آنها نیاز مبرمی به یک رابطه مطمئن و مصون داشته، اما آنقدر به شریک خود اعتماد
ندارند که این رابطه را برایشان پدید آورد.
آری، در اکثر موارد تا جایی که با اطمینان میتوان گفت عشق نقش خود را به عنوان
والایشدهنده وجود تا سن بلوغ آغاز نمیکند یعنی در سنی که بلوغ جسمی و روانی
افراد نسبتاً در سطحی بالا قرار دارد.
بنابراین وظیفه والایشدهندگی بلوغ عاطفی فرد را مخصوصاً در ضمن دورهای ظریف از
زندگی میپذیرد. پس در آماده سازی مسیرهایی که زندگی عاطفی فرد بالغ طی خواهد کرد،
اثر نافذی میگذارد
تغییر دادن خود ساده نیست
اما ممکن است.اطلاعاتی به شما میدهیم، به نمونههایی اشاره میکنیم و آنگاه
روشهایی را به شما معرفی میکنیم که با رعایت آنها امید آن است که احساس رضایت
بیشتری از خود و زندگیتان داشته باشید. از آنجائی که بسیاری از رنجشها، اضطرابها و
خشمهای ما ناشی از روابطمان با دیگران است به نظر میرسد که آموزش مهارتهای
اجتماعی میتواند زمینهساز زندگی توام با رضایت باشد.
● هدف از آموزش مهارتهای اجتماعی :
فرد بتواند رفتار، افکار و احساسات خود را بشناسد و شیوههایی را پیاده کند که
باعث راحتتر شدن برقراری ارتباط با دیگران شود.
▪ مهارتهای اجتماعی شامل :
با توجه به گستردگی موضوع، آموزش را از اجزاء مهارت شروع میکنیم، به کار بردن هر
یک از این مهارتها مقدمه یک ارتباط خوب و رضایتمند است.
الف) رفتارهای غیرکلامی:
آگاهی از جنبههای غیرکلامی ارتباط به ما کمک میکند تا در تفسیر نشانهها مهارت
بیشتری پیدا کنیم و برداشتهای دیگران را بهتر کنترل کنیم. برخی از رفتارهای
غیرکلامی عبارتند از:
۱) ارتباط جسمی :
تماس مودبانه بخصوص دست دادن این پیام را میرساند که تاکید ما بر رابطه با فرد
مخاطب است نه بر تفاوتهایی که با او داریم و این موجب میشود که طرفین گفتگو احساس
برابری کنند و احساس نکنند که از موقعیت پائینتری نسبت به شخص مقابلشان
برخوردارند.
۲) ارتباط چشمی:
برقراری ارتباط چشمی گاهی برای شروع ارتباط ضروری است. این رفتار در هنگام گفتگو
میتواند نشانه توجه، علاقه و درگیری باشد. در حین گفتگو اگر مستقیما به چشمان کسی
که با او حرف میزنید نگاه کنید، میتوانید صمیمی بودن خود را به او انتقال دهید
اما اگر هنگام گفتگو با اشخاص به جای دیگر خیره شوید نامطمئن بودن خود را القاء
کردهاید و اگر بیش از اندازه به چشمان او نگاه کنید احتمالا احساس بدی پیدا میکند
و به این نتیجه میرسد که او را زیر حمله قرار دادهاید. نگاه کردن بیوقفه به
چشمان مخاطب نه درست است و نه ضرورت دارد. وقتی با دیگران حرف میزنید به حالتهای
نگاههای خود دقت کنید و بکوشید که به تدریج از نگاههای خود استفاده بهتری
کنید.نگاه کردن آرام و پیوسته، و گاه برگرفتن این نگاه به گفتگو حالت مشخصتر و
دوستانهتری میدهد و بر صمیمیت و احترام و صراحت سخن میافزاید. به طور کلی عدم
ارتباط چشمی باعث تضعیف یا قطع سریع ارتباط میشود.
۳) حالت بدن:
به هنگام گفتگوی اشخاص با یکدیگر به طرز ایستادن و نشستن آنها دقیق شوید. بسیاری
از اشخاص در هنگام صحبت با مخاطب خود بدنشان را از او دور میکنند و اشخاصی که با
حالت نشسته با هم حرف میزنند تنها سرهایشان به سمت یکدیگر متمایل است.
این بار هنگام صحبت با دیگران دقت کنید تا بدانید که وقتی تنه شما کمی به سمت
مخاطب شما نزدیک میشود بر صمیمیت گفتگوی شما تا چه حد اضافه میشود. اگر یک فرد
بالغ هنگام صحبت با یک کودک کمسال به سوی او خم شود و از تفاوت قدی خود و آن کودک
بکاهد، در برقراری ارتباط با او تغییر قابل ملاحظهای ایجاد میشود، بنابراین به
طور کلی میتوان گفت به هنگام گفتگو با فرد مورد نظر خود اگر هر دو نشسته و یا
ایستاده باشند ارتباط بهتری در این گفتگو ایجاد میشود تا اینکه یکی از طرفین
نشسته و دیگری ایستاده باشد. در عین حال وقتی با فردی صحبت میکنید جهت شما کاملا
رو به طرف او باشد.
۴) تکاندادن سر:
تکان دادن سر به معنای «آهان»، «بله» و «درسته» میباشد. این نشانهها همگی علامت
توجه ما به گفتههای طرف مقابل هستند. حرکات سر میتواند نشانه احساسات ما باشد
برای مثال ما با کجکردن سر به یک طرف علاقهمندی خود را نسبت به حرفهای طرف مقابل
ابراز میکنیم. پائین انداختن سر میتواند نشانه غمگینی و گاهی عدم تائید حرف
دیگران باشد. به طور کلی ما با تکان دادن سر تمایلمان را به ادامه صحبت مخاطب نشان
میدهیم.
۵) حالات چهره:
چهره اطلاعات فراوانی در خصوص حالات هیجانی دیگران به ما میدهد. هر هیجانی در
ناحیه خاصی از صورت ظاهر میشود. در هنگام خشم ابروها را پائین میبریم، بالا
کشیدن یک یا هر دو ابرو میتواند نشانه تعجب یا نگرانی باشد برای اینکه دقیقا
متوجه شویم، لازم است موضوع صحبت و موقعیتی که در آن گفتگو میشود را نیز در نظر
بگیریم. در هنگام عصبانیت لبها را روی هم میفشاریم و در هنگام غم و اضطراب لبها
را جمع میکنیم. خمیازه کشیدن به معنای خستگی است. لبخند علاوه بر اینکه مهربانی و
تفاهم را منتقل میسازد، گاهی ممکن است نشانه تحقیر و تمسخر باشد، تعبیر آن بستگی
به ویژگیهای محیط مثل رفتارهای دیگر فرد، در حین گفتگو دارد.
۶) ژست:
ژست شامل حرکات ظریف برخی از بخشهای بدن مثل حرکات دستها، بازوها و صورت است.
وقتی از ژستها استفاده میکنیم موضوع صحبتمان قابل فهمتر است. با حرکات دست در
حین صحبت میتوانیم حالات هیجانی را هم منتقل سازیم مثلا شخصی که مدام دستهایش را
به هم میپیچد، با ساعت و یا لبههای لباسش بازی میکند در واقع حالت درونی اضطراب
را نشان میدهد. در جدول زیر حرکات خاصی که به طور روزمره مورد استفادهاند و
معنای خاصی دارند، نوشته شده است.
ژست/ استنباط دیگران
نشاندادن مشتهای گره کرده /عصبانیت
بالا انداختن شانه /بیاطلاعی
این پا آن پا کردن /بیقراری
مالیدن چشمها /خستگی
بالا بردن کف دست و به سمت جلو /توقف، صبر کردن
کف زدن (تند) /تائید
کف زدن (آرام) /عدم تائید
▪ قدم به قدم :
بسیار خوب، تا اینجا با مهارتهای غیرکلامی آشنا شدید، با این کار شما اولین قدم
آموزش را برداشتهاید.
ـ حال نوبت آن است که خود را ارزیابی کنید، یعنی دقیقا به رفتارهای غیرکلامی خود
دقت کنید تا متوجه شوید در کدامیک از این رفتارها نیاز به تمرین بیشتری دارید.
ـ به اشخاصی که فکر میکنید در مهارتهای غیرکلامی خوب عمل میکنند دقت کنید و
ببینید که آنها چگونه از این مهارتها در رفتار خود استفاده میکنند.
ـ اگر میدانید که رفتار مناسب کدام است در ذهن خود تصور کنید که در حال استفاده
از این مهارتها هستید.
ـ کم کم در حضور دیگران این رفتارها را به کار ببرید و توجه کنید که چگونه رفتار
کردهاید و نتیجه این رفتارتان چه بوده است.
ـ در ابتدای شروع ممکن است احساس کنید که فایدهای نداشته، اما ناامید نشوید، شما
در ابتدای راه هستید، دوباره رفتار خود را بررسی کنید، فراموش نکنید در اثر تمرین
پیوسته میتوانید به نتیجه دلخواه برسید.
ـ اگر به این نتیجه رسیدید استفاده از این مهارتها برایتان سخت است عجله نکنید و
از موردی که فکر میکنید برایتان راحتتر است شروع کنید. بنابراین بهتر است ابتدا
روی یک مهارت متمرکز شوید، مثلا ممکن است ارتباط چشمی برایتان آسان نباشد، اما سر
تکان دادن برایتان راحتتر باشد، بنابراین میتوانید ابتدا با سر تکان دادن شروع
کنید، بعد از اینکه احساس کردید در این رفتار غیرکلامی کمی پیشرفت کردهاید کم کم
رفتارهای بعدی را هم شروع کنید.
ـ ممکن است شما بگوئید این مهارتها ساده است و همه به طور روزمره این مهارتها را
بکار میبرند اما اگر خوب دقت کنید میبینید که در استفاده از برخی از این مهارتها
نیاز است که تجدید نظر کنید و برای ارتباط بهتر با دیگران تغییراتی در جهت بهبودی
این رفتارها ایجاد کنید.
ـ یادتان باشد که بدون تمرین کردن نمیتوانید به هدف خود برسید
کتابهایی که جهت اطلاعات بیشتر میتوانید به آنها مراجعه کنید : روانشناسی تعامل اجتماعی (رفتار میان فردی)، تالیف: جوزف، پی. فرگاس، ترجمه خشایار بیگی و مهرداد فیروزبخت مهارتهای اجتماعی در ارتباطات میان فردی ، تالیف : اون هارجی، کریستین ساندرز و دیوید دیکسون، ترجمه خشایار بیگی و مهرداد فیروزبخت نویسندگان :مونا فدایی / زهره کریمی
کافی است نگاهی به دور و
اطراف خود بیاندازید تا متوجه شوید در جامعه ما تنها شمار اندکی از افراد متشخص و
با نزاکت بجای مانده است.
در روزگاران پیشین به آداب و نزاکت اجتماعی بهای بیشتری داده میشد، اما افسوس که
جامعه امروز دستخوش تحولات گوناگونی شده است.
مقصود من آن نیست که مردم باید همانند روبات آداب معاشرت را یک به یک و مو به مو،
برده وار رعایت و اجرا کنند بلکه رعایت برخی آداب پسندیده به شما کمک خواهد کرد تا
شأن و منزلت اجتماعیتان ارتقا یابد. من نکاتی را گرداوری کردهام که میتواند شما
را از یک فرد عامی به یک انسان متشخص و جنتلمن تبدیل کند. با رعایت این نکات ساده
به شما اطمینان میدهم که دیگران شما را در زمره افراد با اصل و نسب و فرهیخته
قرار خواهند داد. شخصی که دیگران آرزوی معاشرت و شراکت با وی را دارند و لازم به
ذکر نیست که همواره خانم ها از ملاقات با یک مرد متشخص خوشنود خواهند شد.
● همیشه مودب باشید
اگر هم از کسی خوشتان نمی آید نیازی نیست که شأن و منزلت خودتان را تا سطح اجتماعی
آن فرد تنزل دهید. مودب و با نزاکت باشید تا برتری خود را نسبت به آن شخص ثابت
کنید.
● هیچگاه دشنام ندهید
دشنام و ناسزاگویی مطلقا ممنوع است. چون نشان دهنده آن است که شما قادر نیستید
برای بیان عقاید خودتان از واژه ها ولغات مناسبتری بهره بگیرید. از آن گذشته
لاابالیگری همیشه دور از نزاکت و ادب است.
● با صدای بلند صحبت نکنید
هنگامی که با صدای بلند صحبت میکنید، باعث بالا بردن سطح استرس میان اطرافیان خود
میشوید. بلند صحبت کردن بیانگر آن است که شما قادر به بحث منطقی با دیگران نیستید
و عجز شما را در استدلال معقولانه نشان میدهد و آن که میخواهید حرف خودتان را با
توسل به زور وخشونت به کرسی بنشانید. همچنین بلند صحبت کردن سبب جلب توجه اطرافیان
میشود البته توجه منفی.
● کنترل خود را از دست ندهید
زمانی که شما کنترل اعصاب خود را از دست میدهید و از کوره در میروید به همه نشان
میدهید قادر به کنترل احساسات و هیجانات خود نیستید. وقتی هم که شما از کنترل
رفتار خودتان عاجز هستید، چگونه قادر به کنترل چیز دیگری خواهید بود؟ همواره
خونسردی خود را حفظ کنید (کار آسانی نخواهد بود، اما به زحمتش میارزد).
● به دیگران خیره نشوید
زل زدن به دیگران و چشم چرانی نوعی تعرض به دیگران محسوب میشود. شما که نمی
خواهید بیجهت دیگران را مرعوب خود سازید؟
● صحبت کسی را قطع نکنید
پیش از آنکه اظهار عقیده ای بکنید، اجازه دهید صحبت دیگران به پایان برسد. میان
صحبت کسی پریدن نشانه بی نزاکتی و عدم برخورداری از مهارتهای اجتماعی فرد است. اگر
نمی خواهید خودبین و از خود راضی به نظر آیید، هیچگاه صحبت کسی را قطع نکنید و
هرگاه که ناچار به انجام این کار شدید حتما با گفتن جمله معذرت میخواهم اقدام به
انجام آن کار کنید. مودب بودن به مفهوم آن است که برای موقعیت، عقاید و احساسات
دیگران احترام قائل شویم.
● همیشه وقت شناس باشید
مهم است که به وقت دیگران احترام بگذارید.سر موقع در جلسات، قرار ملاقات ها،
موقعیتهای شغلی و اجتماعی حضور یابید. همچنین یک فرد متشخص میداند چه زمانی باید
میهمانی را ترک کند.
● اسرار زندگی خصوصی خود را فاش نسازید
آبرو، شرافت، صداقت و بصیرت بزرگترین و مهمترین عامل برای حفظ اعتبار یک فرد متشخص
است. جزئیات زندگی عشقی شما باید محرمانه باقی بمانند. بنابراین هرگاه شخصی در
میهمانی شروع به سخن چینی کرد، از اعتماد معشوقتان سوء استفاده نکرده، صحبتی در
رابطه به زندگیتان به میان نیاورید.
● آب دهان نیاندازید
اغلب مردها این کار را به طور ناآگاهانه انجام میدهند. آب دهان انداختن بسیار
زننده بوده و بیشخصیتی فرد را میرساند. هیچگاه آب دهان نیاندازید مگر آن که
بخواهید ثابت کنید انسان بینزاکتی هستید.
● حرمت بزرگترها را نگاه دارید
در واقع شما باید همانطور که دوست دارید مورد احترام دیگران باشید خود نیز به
دیگران احترام بگذارید. من به این علت بزرگترها را مورد تاکید قرار دادم که امروزه
جوانان خیال میکنند همه چیز را میدانند و از همه چیز سر در میآورند و در واقع
خود را عقل کل میدانند، اما اینطور نیست. کافی است به ۵ سال پیش خود
بیاندیشید.....یقینا شما امروز بسیار باهوشتر و با تجربهتر شده اید. اینطور
نیست؟ با آن که ۵ سال پیش نیز فکر میکردید همه چیز را میدانید.
● به اشتباهات دیگران نخندید
این یکی از پستترین کارهای است که کسی ممکن است انجام دهد. هنگامی که شما اشتباهی
مرتکب میشوید یا خراب کاری میکنید تنها انتظاری که از دیگران دارید آن است که
اشتباهات و خطاهای شما را به رویتان نیاورند و از آنها چشمپوشی کنند. از آن مهمتر
شما را به واسطه آنها مورد تمسخر قرار ندهند.
● کلاه خود را از سر بردارید
شاید امروزه این رسم دیگر هوادار نداشته باشد. شما میباید کلاه و هر آنچه بر سر
دارید را به هنگام داخل شدن به منزل از سر خود بردارید. از آن گذشته هیچگاه با
کلاه بر سر میز شام ننشینید چون این کار نشانه بی نزاکتی مفرط است.
● پیش از صرف غذا منتظر بمانید همه میهمانان سر جایشان بنشینند.
زمانی که برای صرف غذا سر میز نشستهاید، باید منتظر بمانید تا تمام میهمانان
کاملا سر جایشان بنشینند و آماده صرف غذا شوند. همه افراد باید در یک زمان شروع به
صرف غذا کنند. این نکته اگرچه موشکافانه به نظر میرسد، اما بسیار حائز اهمیت است.
● فخر فروشی نکنید
هیچکس از آدم لاف زن خوشش نمیآید. در هنگام گفتوگو درباره مسائل مالی به داراییهای
خود اشاره نکرده و ثروت خود را به رخ نکشید.
● به ساعتتان نگاه نکنید
هنگامی که در یک جمع و محفلی هستید، مدام به ساعت خود نگاه نکنید مگر آن که بلافاصله
قصد ترک آن محل را داشته باشید. وقتی به ساعتتان نگاه میکنید دیگران اینگونه
برداشت میکنند که شما خسته و بی حوصله شدهاید
یک مجلس مهمانی خوب، درست
مثل یک سکه دو رویه است که هم مهمانانش آداب مهمانی را خوب بلدند، هم میزبانانش
آداب میزبانی را. شما با این آداب چقدر آشنایی دارید؟
● مهمان خوبی باشید
۱) تشکر یادتان نرود:
تشکر از میزبان به خاطر پذیراییاش ضرورت دارد. این کار را میتوانید در پایان
مهمانی انجام بدهید. اما روش بهتری هم وجود دارد؛ میتوانید فردای مهمانی به
میزبان تلفن بزنید و به او بگویید فقط زنگ زدهاید بابت تشکر از پذیرایی دیروز؛
همین.
۲) سرزده نروید مهمانی:
ایام عید، بازار مهمانی و دید و بازدید حسابی داغ است. پیش از اینکه به قصد
مهمانی از منزل خارج شوید، تلفن بزنید و از حضور میزبان در منزل و از آمادگیاش
برای پذیرایی از شما اطمینان حاصل کنید. شاید مهمانان زیادی در منزل میزبان حضور
داشته باشند و او موقع پذیرایی به زحمت بیفتد.
۳) سر وقت بروید :
اگر قرار گذاشتهاید زمان معینی به منزل میزبان بروید، دیر نکنید. زود هم نروید در
روزهای شلوغ عید، هر خانوادهای برای خودش برنامهریزی فشردهای دارد و تأخیر شما
ممکن است برنامه یک جمع را مختل کند.
۴) گپ بزنید، بحث نکنید :
وقتی دور هم نشستهاید، احتمال این که بحثهای متنوعی درباره مسائل اجتماعی،
سیاسی، شخصی و... پیش بیاید، زیاد است. فراموش نکنید که شما مهماناید و مجلس
مهمانی جای بحث و جدل نیست. به یک گپ خودمانی بسنده کنید و مجلس مهمانی را به
میدان جنگ تبدیل نکنید. از این فرصت برای تازه کردن دیدارها و لذت بردن از مصاحبت
همدیگر استفاده کنید و خودتان و اطرافیانتان را با بحثهای آنچنانی خسته نکنید.
۵) به میزبان کمک کنید :
خوشبختانه بیشتر خانمهای ایرانی، این کار را خوب بلدند. به میزبان در امر پذیرایی
کمک کنید: موقع چیدن میز غذا، مرتب کردن آشپزخانه بعد از صرف غذا و شستوشوی ظروف.
با این کار، نه تنها به میزبان کمک میکنید، بلکه فرصتی پیدا میکنید تا رابطهتان
را هم صمیمیتر کنید و احیانا چیزهای جدیدی هم یاد بگیرید.
۶) شنونده خوبی باشید :
توی مهمانی، دائم از خودتان تعریف و تمجید نکنید و به همان میزان که صحبت میکنید،
به دیگران هم اجازه صحبت بدهید و خلاصه این که شنونده خوبی باشید.
۷) گاهی به ساعت نگاه کنید:
گهگاه، نگاهی به ساعتتان بیندازید. ساعات بعد از صرف شام، جان میدهد برای گپهای
طولانی، ولی حواستان باشد که این گپها خیلی هم به درازا نکشد. گاهی میزبان قرار
است صبح روز بعد برود سر کارش یا برنامه مسافرتی در پیش داشته باشد و به خاطر
رودربایستی با شما حسابی به زحمت بیفتد.
۸) غم و غصهتان را با خودتان نبرید :
وقتی به مهمانی میروید، غصههایتان را در خانه جا بگذارید حتما. مهمانی جای خوبی
برای طرح مسائل و مشکلات نیست. مسلما میزبان هم مثل شما مشکلات خاص خودش را دارد.
یادتان باشد که این دید و بازدیدها قرار است فرصتی باشند برای شاد بودن و فراموش
کردن گرفتاریها.
۹) یار کمکی ببرید:
گاهی شما به یک مهمانی دعوت میشوید، ولی بیشتر آدمهای حاضر در آن مهمانی را نمیشناسید.
خلاصه این که گاهی برایتان سخت است به تنهایی با فضای یک مهمانی کنار بیایید. اینجور
مواقع میتوانید با کسب اجازه از میزبان، یکی از دوستانتان را همراه خودتان ببرید
مهمانی تا تنها نمانید. ولی این را هم فراموش نکنید که نباید تمام زمان مهمانی را
فقط با دوستتان بگذرانید. از این فرصت میتوانید برای آشنایی با دوستان جدید هم
استفاده کنید.
۱۰) حواستان به بچه هم باشد:
اگر بچههای شیطان و باهوشی دارید که از فرط باهوشی دلشان میخواهد از همه چیز سر
در بیاورند و از در و دیوار بروند بالا، حتما هوایشان را داشته باشید. به هر حال
آنجا خانه خودتان نیست و احتمالا قواعد و قوانین خودش را دارد.
به فرزندتان اجازه ندهید تمام کارهایی را که در منزل انجام میدهد، بیتوجه به
ملاحظات منزل صاحبخانه انجام بدهد. بهتر است پیش از رفتن به مهمانی، با کوچکترها
صحبت کنید و توجیهشان کنید که مهمانی یعنی چه. اگر هم احیانا حرفهایتان اثر نکرد
و کودک شروع کرد به شیطنت و به هم ریختن منزل صاحبخانه، بیخیال نباشید و او را
منع کنید. این ایده را که بچه باید از همه چیز سر در بیاورد، لااقل وقتی که مهماناید،
فراموش کنید.
۱۱) گاهی به فکر هدیه باشید:
خب، اگر برای اولین بار است که دارید به منزل میزبان میروید، رسم است که دست خالی
نروید؛ به ویژه اگر میزبان تازگیها نقل مکان کرده یک منزل جدید یا احیانا اتفاق
خوشایندی برای خود میزبان یا خانوادهاش افتاده، مثلا بچهدارشده، یا پسرش کنکور
قبول شده یا... و البته توجه شما مهمتر از نوع هدیهای است که میگیرید. گاهی حتی
یک گلدان گل یا یک جعبه شیرینی واقعا جواب میدهد.
● میزبان خوبی باشید
۱) خوشرو باشید و سخت نگیرید
اگر لیوان شربت توی دست یکی از مهمانان بلغزد و رومیزی زیبایتان لک شود، چه کار میکنید؟
عصبانی میشوید؟ اگر میخواهید میزبان خوبی باشید، این راهش نیست. باید به خودتان
نهیب بزنید که این اتفاق قطعا ناخواسته بوده و نگذارید مهمانتان در خجالت و
شرمندگی بماند.
زود رومیزی را عوض کنید، همه چیز را عادی جلوه بدهید و صحبت را به سمت و سوی دیگری
بکشید یا حتی از در خنده و شوخی وارد شوید و بگذارید همه حاضرین به آسانی از کنار
ماجرا بگذرند. اگر میخواهید میزبان خوبی باشید، راهش این است. فراموش نکنید که
این لحظههای با هم بودن بر نمیگردند.
۲) مهمانانتان را متناسب دعوت کنید
بهتر است کسانی را به یک مهمانی واحد دعوت کنید که از نظر سن و سال، تحصیلات،
موقعیت اجتماعی و سایر ویژگیهای اینچنینی با یکدیگر هماهنگ و همگن باشند. اینطوری،
هم مهمانانتان بیشتر احساس راحتی خواهند کرد، هم خودتان بهتر میتوانید مجلس را
اداره کنید.
۳) بچهها را از قلم نیندازید
معمولا در مهمانی بزرگترها، بچهها مظلوم واقع میشوند. میزبان خوب به بچههای
مهمانانش هم فکر میکند. کودکان را میتوانید با روشهایی آسان و ارزان سرگرم
کنید. مثلا میتوانید چند بازی گروهی تدارک ببینید و از بچههای حاضر در مهمانی
بخواهید با نظارت خودتان در آن شرکت کنند و در پایان هم به آنها جایزه بدهید. اگر
خوراکیهای مورد علاقه بچههای میهمانتان را هم بشناسید، که چه بهتر. میتوانید
راحتتر خوشحالاش کنید.
۴) بابت هر هدیهای تشکر کنید
به هر مناسبتی اگر مهمانان برای شما هدیهای آوردند، هر چقدر هم که هدیهشان
نامتناسب، ساده یا ارزان بود، شما به عنوان یک میزبان خوب فقط باید به انگیزه
مثبتی توجه کنید که در پشت هدیه دادن، پنهان است. حسابی تشکر کنید و هدیه را با
روی باز بپذیرید.
۵) شهرتان را معرفی کنید
اگر اهل یکی از شهرهای تاریخی ایران مثل اصفهان یا شیراز باشید، احتمالا عدهای
از اقوام و آشنایانتان تعطیلات عید را به شهرتان میآیند و شاید چند روزی را هم در
منزل شما بگذرانند. مناطق دیدنی شهرتان ممکن است برای خودتان عادی شده باشد، ولی
مهمانان شما مسلما شور و شوق زیادی برای بازدید از همان مناطق دارند. با خوشرویی
راهنماییشان کنید و فهرستی از مناطق دیدنی شهر را در اختیارشان بگذارید و اگر از
خودتان هم تقاضا کردندکه به عنوان راهنما همراهشان بروید، نه نگویید.
محققان کانادایی میگویند ۷۷ درصد از آدمهای مضطرب و افسرده، اضطراب و افسردگیشان
در روزهای تعطیل بیشتر میشود. زودرنجی، کمخوابی یا بیخوابی، سردرد و دردهای
عضلانی پراکنده و همینطور غوطهور شدن در افکار تلخ و مأیوسکننده، همگی از نشانههایی
هستند که در این روزها ممکن است بیشتر به سراغتان بیایند. آگاهی و استفاده از
توصیههای انجمن سلامت روان کانادا برای پیشگیری از بروز این علائم، خالی از فایده
نیست. شاید به کارتان بیاید.
۱) انتظاراتتان را تنظیم کنید
انتظار نداشته باشید که روزها یا هفتههای تعطیل، هیچ فراز و نشیبی نداشته باشد و
نشاط و شادابی خودتان و اطرافیانتان فوقالعاده باشد. به هر حال، اطرافیان شما هم
مثل خودتان، هرازگاهی ممکن است حال و روز خوبی نداشته باشند و ناراحت یا بیحوصله
باشند. همیشه در این مواقع، به آنها حق بدهید و سعی کنید با درک کردن شرایطشان به
آنها کمک کنید کمکم از این حالت بیایند بیرون. دنیا کوچک است. بهزودی، زمانی میرسد
که شما هم در چنین موقعیتی قرار میگیرید و آنها همین کارها را برای خودتان
خواهند کرد.
۲) فرو بروید در دنیای بچهها
همبازی شدن با کودکان یکی از توصیههای مؤثر برای چشیدن طعم شادابی و نشاط است.
دویدن و جستوخیز کردن با کودکانی که در خانواده خودتان هستند و یا در این روزهای
تعطیل مهمانتان میشوند، میتواند به کاهش اضطراب و افسردگیتان کمک کند. ضمنا
روزهای تعطیل برای سالمندانی که در انتظار نوهها و فرزندانشان هستند، واقعا کسلکننده
و ملالآور است.
توصیه میشود دست کودک یا کودکانتان را بگیرید و همراه آنها بروید منزل پدر و
مادر یا پدربزرگ و مادربزرگ. با این کار، میتوانید هم نشاط را به خانه آنها
ببرید، هم زمینهای فراهم کنید برای کاهش استرسهای خودتان و افزایش شادی و نشاط
بچهها.
۳) اولویتهایتان را یادداشت کنید
در روزهای پیش از تعطیلات و همچنین در خود روزهای تعطیل، ممکن است کارها و گرفتاریهای
زیادی داشته باشید. برای آنکه دچار سردرگمی نشوید، توصیه میشود کارهایتان را به
ترتیب اهمیت، اولویتبندی و یادداشت کنید. مثلا ببینید از میان خرید کردن و نظافت
خانه و فرستادن پیام تبریک و دید و بازدید با اقوام و آشنایانتان، کدامیک برای
شما بیشتر اولویت دارد؛ آنوقت به همان ترتیب، کارهایتان را بنویسید و اقدام کنید
به اجرای نوشتهتان.
۴) شرح وظایف را معلوم کنید
برای ایام تعطیل، بد نیست یک جلسه خودمانی با اعضای خانوادهتان ترتیب بدهید تا
وظایف را بین اعضای خانواده تقسیم کنید. مثلا خواهر یا همسرتان میتواند تهیه غذا
را به عهده بگیرد، برادرتان میتواند خریدهای خارج از منزل را انجام بدهد، پدرتان
میتواند هدیهها را کادوپیچی کند و شما هم میتوانید وظیفه دیگری مثل ساکت کردن
بچهها یا نظافت منزل را به عهده بگیرید.
۵) طعم آرامش را بچشید
یک تمرین آسان: هرازگاهی با خودتان خلوت کنید و به خودتان استراحت بدهید، عضلات
بدنتان را شُل کنید، نفس عمیق بکشید و سعی کنید طعمِ این حس را بچشید که ریههایتان
دارد از اکسیژن پُر و خالی میشود. برای خودتان، لحظاتی را کنار بگذارید که در آن
لحظات، بتوانید کارهای مورد علاقهتان را انجام بدهید؛ مثلا موسیقی دلخواهتان را
گوش کنید، ورزش کنید، نقاشی بکشید و... تعطیلات، زمانی است برای استراحت جسم و روح
و تجدید قوا برای بازگشت به یک زندگی پُرازدحام. از این فرصت، خوب استفاده کنید.
۶) حساب جیبتان را داشته باشید
بیپولی در تعطیلات یکی از شرایطی است که آدم را فرو میبرد در استرس و نگرانی.
اگر برایتان مقدور است، پسانداز کافی برای ایام تعطیلات کنار بگذارید و پولتان را
در این روزها با برنامهریزی خرج کنید. بیحساب و کتاب خرج کردن در روزهای اول
تعطیلات موجب میشود در روزهای آخر، کفگیرتان به ته دیگ بخورد و دچار اضطراب شوید.
۷) هدیه بدهید
تهیه هدیه برای کسانی که دوستشان دارید، یکی از راههایی است که به شادتر شدنتان
کمک میکند و یک سرگرمی دوستداشتنی است برای روزهای تعطیلات. تلاش کنید بفهمید
اعضای خانوادهتان یا دیگر آدمهای مورد علاقهتان چه چیزی کم دارند یا به چه چیزی
خیلی علاقه دارند، تا همان را تهیه کنید و بهشان کادو بدهید.
اگر خانواده کوچکی دارید و میتوانید برای غریبهها هم هدیهای تهیه کنید، این
فرصت را از دست ندهید؛ بیماران بستری در بیمارستانها، نیازمندان، همسایگان و...
به طور کلی، هدیه دادن به آدمهای نیازمندی که انتظار دریافت هدیه از شما ندارند،
به شادتر شدن خودتان و شادی آنها کمک میکند.
۸) تمرین کنید شاد باشید
شاد بودن، شوخی و خنده با دیگران، لطیفه تعریف کردن، انجام بازیهای شاد و دستهجمعی،
تماشای فیلمهای خندهدار و توصیههایی از این قبیل در روزهای تعطیل، جواب میدهد.
هم انرژی مثبت خودتان را شارژ میکند، هم به اطرافیانتان طراوت و سرزندگی میدهد
یکی از مؤثرترین راهکارها به
منظور برقراری ارتباط با سایرین، پرسیدن سؤال های متفاوت است.
ایجاد روابط ناگسستنی، طرح های استراتژیک، در دست داشتن وثیقه های برنده، و تبادل
نظرهای معنادار، همه و همه به عنوان محصولات و ثمرات پرسیدن سؤالات ماهرانه به
شمار می روند. اگر هر یک از موارد بالا در رابطه شما وجود نداشته باشد، ارتباط
ضعیف و سست می شود و این امکان بوجود می آید که شما ارتباط های نامتعارف و غیر
صحیح را بیش از آنچه که باید و شاید، تجربه کنید.
چرا توانایی پرسیدن سؤالهای ماهرانه از اهمیت بالایی برخوردار می باشد؟ مطرح کردن
پرسش های گوناگون، راهکاری است که با بهرگیری از آن می توانیم به کاوش اطلاعات
جدید بپردازیم، دیدگاههای خود را با حقیقت مطابقت دهیم، و همچنین درک کنیم که طرز
تفکر دیگران چگونه است و جهان را از چه نقطه نظری مشاهده مینمایند. اگر در هنگام
بررسی پروژه های متفاوت ، هیچ گونه سؤالی مطرح نکنیم، این احتمال بوجود می آید که
انگار تمام اطلاعاتی را که مربوط به شخص و یا شی مورد نظر میباشد را از پیش می
دانیم. درصد احتمال این امر که دانش ما در مورد موضوع خاصی ۱۰۰% باشد چقدر است؟
خیلی کم
● ارزیابی قدرت سوال کردن
▪ فرا انسانی :
سؤال پرسیدن این تصور را در ذهن گوینده ایجاد می کند که شما در حال گوش دادن به
صحبت های او هستید (و همچنین به شما کمک می کند که بتوانید بهتر گوش دهید). این
امر به نوبه خود قادر است که به سهولت پیوندهای شما را با افراد دیگر، محکم تر
گرداند. مکالمه ای را در نظر بگیرید که شنونده در آن هیچ گونه پرسشی را مطرح نمی
کند. چه احساسی ممکن است به گوینده دست بدهد؟ چه درکی از فرد مقابل در نظر او نقش
می بندد؟ آیا هیچ گونه تمایلی به برقراری روابط گسترده تر در آینده با او پیدا می
کند؟ با طرح این هدف که در گفتگوهای روزمره خود حتما چندین "پرسش را مطرح
کنید" می توانید به راحتی اطلاعات ارزشمندی بدست آورید که این داده ها منجر
به ارتقای کارایی، تحکیم رابطه، و کاهش سوء تفاهم ها میشود.
▪ درون فردی:
یکی از شیوه های نوین بهبود مهارت های اجتماعی، این است که فرد از خود سؤالاتی می
پرسد که به واسطه آن بتواند اهداف آینده را بهتر پایه ریزی نماید. همچنانکه
فیلسوفان از قدیم الایام گفته اند: "تنها زندگی امتحان شده، ارزش زیستن را
دارد." از این گذشته اگر از خودتان سؤال نپرسید، چگونه می خواهید خودتان را
بشناسید؟ شاید انجام دادن این کار به اندازه به زبان آوردنش ساده نباشد، به ویژه
در فرهنگ های غربی که دست به هر کاری می زنند تا خودشان را از درونیاتشان دور
سازند و روی آن تمرکز نکنند، اما با توجه به هر نوع شیوه زندگی که در پیش میگیرید،
می بایست خودتان را به انجام این کار عادت بدهید. سکوت به راحتی می تواند در زندگی
شلوغ و فرهنگ پیچیده مدرن، انسانها را از اجتماع دور نگه دارد. تفکر جدید باید به
گونه ای شکل بگیرد که بر پایه بصیرت طرح کردن پرسش ها و همینطور پاسخ های درونی
استوار شده باشد. همچنین لازم به ذکر است که باید در عین حال مهارت های خود را در
گوش دادن به سخنان دیگران و در نظر گرفتن روحیات آنها بیش از پیش افزایش دهیم.
▪ تصورات معلق:
پرسش یکی از کلیدهایی است که می تواند به ما کمک کند که مفروضات ذهنی خود را از
دیدگاهای طرف مقابل، به یک درک کامل تبدیل نماییم. در روابط و تعاملات اجتماعی،
روزی نیست که فرضیه پردازی های ذهنی افراد به ایجاد سوء تفاهم، انتظارت نابجا،
استرس، روابط آسیب دیده و وظایف بی پاسخ، ختم نشود. مطابقت دادن چیزی که به اعتقاد
شما صحیح است با این مطلب که آیا دیگران هم یک چنین درک مشابهی دارند، می تواند به
راحتی هر گونه عواقب منفی را از نظریه پردازی های ذهنی بی حد و حصر شما حذف کند.
به منظور انجام این کار، سؤالاتی را باید مطرح کنید که شما را خاطر جمع کند که به
طور کامل در مورد موضوع مورد بحث تفهیم می شوید به مثابه آن اقدام به انجام اعمالی
مقتضی می زنید. به عنوان مثال پرسشی که شاید به نظر اغلب افراد کاملاً ساده و پیش
پا افتاده به نظر برسد: "آیا تو این کار را انجام میدهدی؟" می تواند به
شما اطمینان خاطر دهد که طرف مقابل مسئولیت کامل آن کار را به عهده گرفته و دیگر
هر دوی شما مجبور نیستند که فکرتان را مشغول آن قضیه کنید. در مرحله فرا انسانی،
مشورت با فرد مقابل، در مورد نیات و یا حرف هایی که به نظرتان متعارف شناخته نمی
شوند، به آسانی می تواند درک متقابل شما را از یکدیگر افزایش داده و در عین حال
مفروضاتی را که ممکن است موجب بروز حساسیت بیش از اندازه شوند را از میان بر می
دارد.
▪ ارتباط واضح:
هر سؤال پرسش نشده (و بالطبع پاسخ داده نشده) مانند یک دام عمل می کند که در زیر
پای شما گسترده شده است. به عنوان مثال تصور کنید که از مراجعین یک شرکت سؤال نشود
که آنها نهایتاً به دنبال رسیدن به چه نتیجه ای هستند. چگونه شرکت می خواهد به
هدفی که نمی داند چیست، دست پیدا کند؟ همچنین می توانید در این زمینه یک تیم کاری
را که مشغول انجام پروژه گروهی است، در نظر بگیرید. فرض می کنیم که تمام اعضا
دارای ایده های بسیار جالبی برای پیشبرد و ارتقای سطح کلی برنامه ها هستند، اما
این فرصت را پیدا نمی کنند که عقایدشان در اختیار یکدیگر گذاشته و در مورد آنها به
بحث بنشینند، نتیجتا می توان گفت که میزان موفقیت آنها سرعتی شبیه به راه رفتن لاک
پشت پیدا می کند. سعی کنید برای مطرح کردن سوال های متفکرانه از دیگران، وقت کافی
در نظر بگیرید. این امر به طور کلی یکی از شیوه های کارآمد در زمنیه احترام گذاشتن
به سایرین به شمار می رود به واسطه آن ارزش های اخلاقی از اهمیت بیشتری برخوردار
شده و کارکنان حاضر می شوند که از خود همدلی و همکاری بیشتری نشان دهند.
▪ کارکردن مؤثرتر:
در کنار اطلاعاتی که همکارها، رؤسای ارشد، و مدیران برای انجام دادن کار آن هم به
نحو احسنت در اختیار دارند، در فضایی به دور از استرس و در مکانی که به ارزش های
اخلاقی اهمیت زیادی داده شود، به راحتی می توان کار کرد. البته این مهم تنها در
سایه پخش اطلاعات بدست می آید و نه احتکار اطلاعات. اما مؤلفه های فوق الذکر،
اطلاعات مورد نیاز خود را از کجا بدست می آورند؟ با سؤال کردن. همه میدانیم که
افراد، ذهن خوانی بلد نیستند و نمی توانند تفکرات ذهنی دیگران حدس بزنند. بنابراین
نباید انتظار داشته باشید که بدون درخواست کردن، اطلاعات به سمت شما روانه شوند.
این وظیفه شخصی افراد است که در مورد چیزهایی که نمی دانند، سؤال بپرسند؛ هیچ کس
دیگر نمی تواند در این مورد کمکی در حق شما انجام دهد.
● استعداد طرح سوالات بجای خود را آزمایش کنید
مطرح کردن پرسش های ماهرانه، تنها به یک علامت سؤال گذاشتن در انتهای یک ایده شخصی
ختم نمی شود. ابتدا شما باید عادت پرسش کردن را در خودتان پرورش دهید. باید توجه
داشته باشید که این مهارت با نظر دادن، مطرح کردن عقاید و بازپردهای اجتماعی،
کاملا فرق می کند. دوماً باید آگاهی خود را از اینکه چه زمان سؤال میتواند (یا
خواهد توانست) به شما در زمینه پیشبرد تعملات اجتماعیتان کمک کند را نیز افزایش
دهید.
میتوانید از این تمرین ها برای انعطاف پذیری، شیوه طرح و تکامل استعدادهای سؤال
پرسیدن خود استفاده کنید:
▪ پیش از حمایت کردن از هر چیزی، سؤال کنید.
در جلسه و یا کنفرانس بعدی، پیش از اینکه بخواهید نظر شخصی خودتان را ابلاغ کنید،
سعی کنید سؤالات درست و مرتبطی در مورد موضوع مورد بحث مطرح کنید. در هر مرحله به
انجام چنین کاری از خود اهتمام نشان دهید. هدف اصلی شما از طرح سوال می تواند
شامل: جمع آوری معلومات بیشتر، روشن کردن بیانیه و یا دیدگاه اشخاص دیگر، سؤال
کردن برای در جریان قرار گرفتن در مورد نقطه نظرات افراد دیگری که در جلسه شرکت
کرده اند، باشد. در حین انجام این کار خودتان متوجه می شوید که رویه جلسه چقدر
جالب تغییر میکند و مردم چگونه در مقابل این عمل از خود واکنش نشان میدهند (با
عقاید و اعمال و رفتار خود)
▪ آزمایش تصورات گذشته.
به یکی از تصوراتی که در گذشته داشتید و بعداً ثابت شد که درست نبوده، فکر کنید.
حداقل ۵ مورد از پرسش هایی را که در حین آن جلسه میتوانستید مطرح کنید و به واسطه
آنها می توانستید از بروز تصورات نادرست خود جلوگیری نمایید، اما این کار را انجام
ندادید، را روی یک برگه کاغذ یادداشت کنید.
▪ سؤال کنید اما بازجویی و استنطاق نکنید.
در حالیکه سؤال پرسیدن یکی از بهترین راههای یادگیری بیشتر و ارتقای معلومات شخصی
است، اما باید در نظر داشته باشید که هیچ گاه اشخاص دوست ندارد که مورد بازجویی
قرار بگیرند! مانند هر ابزار دیگر ارتباطی، باید به نیات خود به منظور مطرح کردن
سؤال کاملاً اگاه باشید. (به عنوان مثال به جای اینکه بخواهید با عقاید طرف مقابل
بجنگید و به او حمله کنید، سعی کنید بیشتر به دیدگاههای او بیندیشید). در این میان
تن صدا، حالات صورت، حرکات بدن، و نحوه انتخاب واژگان نیز از اهمیت بسیار زیادی
برخوردار می باشند.
▪ قدمی که میتوانید همین حالا بردارید.
حداقل ۳ مورد از موقعیت هایی را که در هفته آینده میتوانید در آنها مهارت های
پرسشی خود را به آزمایش بگذارید معین کنید. (قرار ملاقات، تماس های تلفنی بداهه،
مکالمه با دوستان، و پاسخ به نامه های الکترونیکی می توانند همه جزء موقعیت های
پنهان شما به شمار روند
همیشه سکوت نشانه ی تایید حرفِ طرف مقابل نیست ،
گاهی نشانه ی قطع امید از سطح شعور اوست !
آیا تاکنون پای صحبت
افرادی که گرفتار مواد مخدر شده و یا به علت جرایم مختلفی که مرتکب شدهاند گرفتار
زندانها و دارالتادیب هستند، نشستهاید؟ چیزی که قریب به اتفاق این افراد به آن
اعتراف میکنند، همنشینی با دوستان ناباب است.شاید تا به حال با شنیدن این جمله
فقط سری از روی تاسف تکان میدادید اما اکنون که خود نگران رفت و آمدهای فرزند
نوجوانتان هستید، میبینید که پیشگیری از معاشرت یک نوجوان با دوستان ناباب کار
چندان سادهای هم نیست. سنین نوجوانی ویژگیهای خاص خود را دارد. در این سنین است
که شخصیت، هویت و الگوهای زندگی آینده نوجوان شکل میگیرد. بیشتر والدین در این
دوران احساس دوگانهای نسبت به فرزند نوجوانشان دارند.
فرزندان نوجوان مان آموخته اند که کم کم در حال بزرگ شدن هستند . آنها افزایش
قوه استدلال و درک شرایط را خود احساس میکنند و با تغییرات جسمانی تازه و عجیبی
روبهرو هستند .
در این شرایط از خود ، چهره و صدای خود بیزار میشوند . رشد سریع در این سنین باعث
میشود که آنان نگران عکسالعمل دیگران نسبت به رفتار خود باشند و در همین زمان
است که احتیاج شدیدی به درک شدن دارند نه تحقیرشدن. ورود کودکان به این دوران برای
بسیاری از والدین ناگوار است .
نوجوانان از ما یاد گرفته اند که به طور منطقی فکر کنند و علت و معلول را جویا
شوند . نتایج را با منطق هرچند کم خود بررسی کنند . دیگر آنان به آسانی تسلیم
امر و نهی ما نمیشوند. یک نوجوان دراین زمان احتیاج زیادی به مشورت دارد،
مشورت و نه تحمیل و این دقیقا همان نکتهای است که والدین به طور معمول در آن دچار
خطا میشوند .
● نوجوان و گروه همسالان
انسان از چه رو به معاشرت با دوستان نیازمنداست؟ آیا از این رو که وی موجودی
اجتماعی است یا اینکه در ورای این معاشرتها، به کسب بینش زندگی و دانش اجتماعی
علاقهمند است؟ پاسخ درست به این پرسش در واقع هر دو را شامل میشود. او میخواهد
درگروه همسالان جایگاهی داشته باشد و مورد پذیرش قرار گیرد تا از این طریق بر
احساس تنهایی خویش فایق آید و از سوی دیگر، در حلقه ارتباط دوستی است که فرد میتواند
خودی نشان داده و ابراز وجود کند و بخشی از تواناییهایش را به ظهور برساند.
همانطوری که میدانیم، نوجوان در سن بلوغ به طور عمده متأثر از گروه همسن خویش
است و بیش از آنکه از رفتار والدین و حتی مربی تأثیر بپذیرد، از گروه دوستان خویش
الهام میگیرد. بنابراین نیرومندترین تأثیر رفتاری در این مرحله سنی از سوی دوستان
همراه و همگروه نوجوان به جا گذارده میشود.
نوجوان در این دوران، در ایجاد ارتباط با والدین خود علاقهمندی کمتری نشان میدهد
و ارتباط والدین با نوجوان هم به همین دلیل از دشواری و حساسیت خاصی برخوردار است.
روی همرفته چنانچه بتوان در انتخاب ترکیب دوستان همگروه نوجوان، گامهای مؤثری
برداشت، شاید بزرگترین خدمت، هم به لحاظ رفتاری و هم به لحاظ پیشرفت تحصیلی در حق
او انجام شده باشد. نوجوان از نظر رفتاری، به طور عمده دوستان هم گروه خود را
الگوی رفتاری خویش میداند و از روش و منش و وشیوههای رفتاری این گروه پیروی میکند.
او برای اینکه مقبول جمع دوستان و همسالان افتد و با آنان ارتباط و معاشرت داشته
باشد، ناگزیر از پذیرش هنجارها و ارزشهای آنان است چون در غیر این صورت، از آن جمع
طرد میشود.
بنابراین اگر گروه دوستان نوجوان افرادی خوشرفتار و با منش و تربیت مطلوب باشند،
نوجوان نیز در مسیر آنان گام برخواهد داشت و چنانچه خدای ناکرده گروه دوستان دارای
مشکلات رفتاری باشند، نوجوان با تبعیت از آنها در مسیر و وادی نامناسبی قرار میگیرد
و در آن مسیر حرکت خواهد کرد.
به عنوان مثال، اگر فردی با گروهی از معتادان رابطه برقرار کند و با آنان دوست
شود، به تدریج تحت تأثیر رفتار آنان قرار میگیرد و معتاد میشود؛ چون از سویی، ملاک
پذیرش و قبول فرد به وسیله یک گروه و جمع، پذیرفتن فرهنگ آنهاست و از سوی دیگر،
معتادان هم علاقهمندند که مواد مخدر را به طور دستهجمعی استعمال کنند که هم در
موقع استعمال مصاحبی داشته باشند و هم از شدت فشار سرزنش اجتماع بر خود بکاهند.
از اینرو، معتادان علاقهمندند که دوستان و همسالان خود را به جرگه اعتیادشان
بکشانند. در این صورت، اگر نوجوانی از تعلیم و تربیت مقدماتی و صحیح خانوادگی
محروم باشد و خانوادهاش او را از مضرّات اعتیاد مطلع نکرده باشند و در محیط اعتیاد
زندگی کند و با دوستان معتاد نیز سر و کار داشته باشد، احتمال اینکه معتاد شود،
بسیار زیاد است. همین فرآیند تأثیر گروه بر فرد، در سایر انواع بزهکاری به غیر از
اعتیاد نیز صادق است. البته شدت این تاثیر پذیری به عواملی نظیر شدت، سن و زمان
تماس و...نیز بستگی دارد.
● چگونه میتوانیم بر دوستیهای نوجوانانمان نظارت صحیح داشته باشیم؟
سعی کنیم که الگوی مناسبی برای فرزندان خود باشیم . فضــــایی ایجاد کنیم که
فرزندانمان در آن احساس آرامش کنند. با نوجوانانمان دوست باشیم و فاصلهها را کم
کنیم. تلاش کنیم ارتباطمان با آنها به گونهای باشد که به راحتی بتوانند مشکلات و
نیازهای خود را با ما در میان بگذارند. سعی کنیم وقت بیشتری را با نوجوانمان صرف
کنیم . با آنان به رستوران ، پارک ، کوه ، سینما و ... برویم و از همه مهمتر به
آنان ابراز عشق و علاقه کنیم. گام بعدی، ایجاد سازگاری در محیط خانه است.ما باید
تلاش کنیم که محیطی امن و دور از جار و جنجال برای فرزندانمان مهیا کنیم .باید
نسبت به اعمال و رفتار فرزندان نوجوانمان حساس و نکته سنج باشیم و بر روابط آنان
با دیگران نظارت جدی داشته باشیم.
یکی از مهمترین نکات این است که موضع خود را برابر سیگار ، مواد مخدر و الکل و
دیگر اعمالی که انتظار داریم فرزندمان به سوی آنها کشیده نشود، مشخص کرده و آشکارا
آن را به زبان بیاوریم. نظم و قانون مناسب و سازنده مشخصی را در خانواده برقرار
سازیم و برای سرپیچی از آن ، تنبیهات مناسبی در نظر بگیریم و قاطعانه در صورت لزوم
آن را به مرحله اجرا درآوریم.
● سخنی با نوجوانان
▪ دوستی انتخاب کنید که رازدار باشد. ما حق داریم اسرار خودمان را به همه کس
بگوییم ولی اسرار دیگران امانتی است که به دست ما سپردهاند. نباید در امانت آنها
خیانت کنیم.
▪ دوستی که ظاهر و باطنش یکی است میتواند قابل اعتماد باشد. در حقیقت این ویژگی
در افرادی تبلور مییابد که از شخصیت سالمی برخوردارند و احساس حقارت نفس نمیکنند.
▪ از نشانه های جوانمردی و مروت این است که دوستان در پیشامدها و تنگناها یکدیگر
را تنها نگذارند و چه بسا در دشواریهای زندگی بیش از راحت و آسایش باید در کنار
یکدیگر بایستند و مرارتها را میان خود تقسیم کنند.پس همیشه در انتخاب دوست به
دنبال شخصی باشید که در دوران سختی پشتیبان شما باشد.
▪ اگر میخواهید دوستتان بدارند، دوست بدارید و دوستداشتنی هم باشید.
▪ دوستی واقعی خریدنی نیست، تنها باید آن را پیدا کرد.
▪ بهتر است دوستانتان را فقط برای خودشان بخواهید، نه برای آنچه میتوانند در
اختیارتان بگذارند.
▪ هرگز دوستانتان را شرمنده و خجالتزده نکنید.
▪ سعی کنید کسی را پیدا کنید که شنونده خوبی باشد زیرا همه به فردی برای درد دل
کردن نیاز دارند.شما نیز تلاش کنید که شنونده خوبی برای او باشید.
▪ هیچگاه ارتباط عاشقانهتان را با ارتباط دوستانه درنیامیزید.
▪ هرگز تصمیم نگیرید اخلاق دوستانتان را تغییر دهید، شما فقط میتوانید خودتان را
عوض کنید