سخن گفتن، کلید ارتباط با دیگران است .
با مردم چگونه «رابطه کلامی» بر قرار کنیم؟ آغاز سخنان چگونه باشد که جذاب باشد؟
لحن گفتار، چه تاثیری بر مخاطب ما میگذارد؟ کلام، در چه صورت بر دلها مینشیند و
مقبول طبع قرار میگیرد؟ اصلا درباره چه چیز هایی باید سخن گفت و از چه گفتاری و
چگونه گفتاری باید پرهیز کرد؟ چه روشی بر محبت و محبوبیت میافزاید و چه شیوهای
ایجاد تنفر میکند؟
اینها همه، سؤال هایی است که به «ادب و آداب گفتار» مربوط میشود و شیوههای
کامیابی در کلام را باید آموخت، تا از طریق رابطه گفتاری، هم دانستهها و
خواستههای خویش را بهتر بیان کرد، هم بر دیگران تاثیر مثبت گذاشت و هم کلام را پل
ارتباطی با دیگران ساخت .
برخی «پرحرف» اند .
«حرافی» ، گاهی هم سر از «وراجی» در میآورد . اگر از پرحرفی دیگران خسته
میشوید، لابد دیگران هم از پرچانگی شما دچار خستگی میشوند وبه ستوه میآیند .
پس، باید از تکرار ملال آور و پرحرفی آزار دهنده پرهیز کرد و ظرفیت طرف و اشتیاقش
را برای شنیدن در نظر گرفت .
برخی «بد دهان» اند .
بد حرف زدن، زشت گویی، تندی در گفتار، هتاکی و بی حرمتی، از آفات کلام به شمار
میآید . بسیاری از دوستیهای دیرین و روابط صمیمی، گاهی به خاطر کلامی نسنجیده و
اهانتآمیز و تحقیر کننده یا دل آزار، بر هم میخورد .
اگر جواب «های» ، «هوی» است، جواب سخن مؤدبانه هم پاسخ احترامآمیز است .
حضرت علی (علیه السلام) فرموده است:
«اجملوا فی الخطاب تسمعوا جمیل الخطاب» (۱)
زیبا سخن بگویید و خطاب کنید، تا جواب زیبا هم بشنوید .
گروهی «دهن لق» اند .
قدرت رازداری و حفظ اسرار، نشانه کمال است .
آنان که هیچ حرفی را نمیتوانند نگاه دارند و حتی آنچه را نیز که سفارش شده «به
کسی نگویید» ، در اولین فرصت «لو» میدهند، قابل اعتماد نیستند و از «محرم راز»
بودن درمیآیند و وجهه خودشان را از دست میدهند .
خیلی «حرفهای مگو» وجود دارد که باید در صندوق سینه محبوس باشد و به بیرون درز
نکند، چه رازهای شخصی، چه امور مربوط به حیثیت و آبروی دیگران، چه اسناد طبقه بندی
شده، چه اسرار محرمانه یک نظام و تشکیلات، چه پروندههای قضایی و .. . .
پس، باید تمرین کرد که هر حرف را نزد . تازه، بعضی از حرفها هم بی اساس و شایعه
است و بازگو کردن آنها، نوعی دامن زدن به شایعات دروغ است واین گناه به شمار
میرود و به آلوده شدن فضای جامعه میانجامد .
باز هم کلامی از حضرت امیر (علیه السلام) که فرموده:
«لا تحدث الناس بکل ما تسمع» (۲)
هر چه را میشنوی، برای مردم بازگو مکن .
بعضی «خام گفتار» اند .
حرف هم مثل غذا، باید بپزد، دم بکشد، وقتی پخته شد «عرضه» گردد .
پختگی سخن به آن است که در ورای آن، اندیشه و درنگ و مصلحت اندیشی و عاقبت نگری
باشد .
وقتی حرفی نسنجیده از دهان بیرون پرید، دیگر نمیتوان عوارض و عواقب و پیامدهای آن
را جمع کرد .
مزن بی تامل به گفتار، دم
نکو گو، اگر دیر گویی چه غم؟
خیلیها پشیمان میشوند که فلان سخن را چرا گفتند، یا با فلانی چرا آنگونه حرف
زدند . آرزو میکنند که کاش کمی فکر کرده بودند . ولی، این «حسرت بعدی» ، هرگز
جای آن «اندیشه قبلی» را نمیگیرد . در حالی که با لحظهای تدبر، میتوان جلوی
بسیاری از پشیمانیها را گرفت .
پس، «اول اندیشه، و آنگهی گفتار» را از یاد نبریم .
تیر سخنت، به آب شلیک مکن
بیهوده و بی حساب، شلیک مکن
حرف و عمل تو، چون سلاح است و خشاب
هشدار که بی خشاب، شلیک مکن
برخی «دشوارگوی» اند .
اگر قلمبه گویی، سخت گفتاری، پیچیده سخن گفتن و سنگین حرف زدن، سبب شود که گوینده
با شنونده نتواند «رابطه» برقرار کند، از این سخن گویی چه سود؟ تازه، بعضیها به
این شیوه میبالند!
راحت و روان حرف زدن، یک هنر است، به خصوص آنجا که مخاطبان عام و عوام اند، یا
کودکان، یا کم سوادان پای کلام به گوش نشستهاند .
پس، باید تمرین کرد که روان و آسان حرف زد، سخنرانی کرد، تدریس نمود، سؤال کرد،
جواب سؤال داد، خاطره گفت و مقاله نوشت . یعنی این سهولت در گفتار، در کار معلم و
نویسنده و خطیب و واعظ و پرسشگر و جوابگو، یک «هنر» به حساب میآید . البته با
تمرین هم میتوان به این مرحله رسید، مثل هنرمند شدن و مهارت در هر رشته و حرفه
دیگر .
کسانی «موقع نشناس» اند .
مگر هر حرف را، در هر جا، با هر گروه و در هر شرایط باید گفت؟
شناخت این نکته و رمز و راز که در کجا و با که، چه سخنی و با چه لحنی و به چه
مقدار باید گفت، چیزی است که در علوم ادبی به آن «بلاغت» گفته میشود، یعنی
مراعات مقتضای حال!
مثلا در مجلس عزا و ختم، شوخی کردن، یا در محفل جشن، سفره دل و غم و غصه را باز
کردن، یا با کسی که کم حوصله استبه جر و بحث نشستن، یا نزد دانای فرزانهای،
پرحرفی کردن و توضیح واضحات دادن، یا با آدم ناشناس و غریبه، اسرار را در میان
گذاشتن و ... همه اینها البته هر کدام به نوعی نشانه «موقع نشناسی» است و این،
یعنی پاشیدن بذر در زمین شوره زار، یا آب دادن به درختخشکیده .
باز هم کلام امام علی (علیه السلام):
«لا تتکلمن اذا لم تجد للکلام موقعا» (۳)
اگر زمینه و جای سخن نیافتی، حرف مزن .
گروهی «خجالتی» اند .
شرم و حیا نسبتبه کارهای زشت و گناه، بسیار مقدس و خوب است . اما در مورد کارهای
شایسته و حرفهای خوب و سؤالهای مفید وپاسخهای لازم و اعتراضهای تکلیفی، نه
تنها خوب نیست، بلکه عامل عقب ماندن و مانع خیر و سبب محرومیت است .
ریشه این خجالت، یا تربیتخانوادگی و نوع تربیت است، یا احساس حقارت و کمبود است،
یا ترس از ریخته شدن آبروست، یا نداشتن تمرین قبلی است، یا هر عامل دیگر .
باید این مشکل را به نحوی حل کرد . داشتن اعتماد به نفس و دل به دریا زدن و سد را
شکستن، موفقیتهای بعدی را در پی دارد . سختی در همان «نوبت اول» است .
پس، باید تمرین کرد . هر چند سخت است، ولی با اقدام، آن هراس درونی فرو میریزد و
تمرین، سبب میشود که مثلا حرف زدن در جمع یا سؤال در کلاس یا خواندن متنی در یک
مراسم یا کنفرانس دادن در حضور دیگران و ... برای انسان عادی شود .
آنچه گذشت، نکاتی چند درباره «کلام» بود .
یقینا اینها همه مطالب نیست . نه همه مشکلات مطرح شد، نه همه راه حلها .
خوب است کتابهایی که در زمینه «فن خطابه» و «آیین سخنرانی» و «روش سخنوری» و
... نگاشته شده است، بیشتر و دقیقتر مطالعه شود، چرا که در آنها رهنمودهای عملی
بیشتری برای موفقیت در این زمینه وجود دارد .
حرف زدن، این کار به ظاهر ساده که همگان با آن سر و کار داریم، آن هم از صبح تا
شب، در خانه و بیرون، با آشنا و ناآشنا، برای خود فوت و فن خاص دارد . آموختنش هم
لازم و مفید نیست . بی جهت نیست که غربیها درباره «آیین سخنرانی» کتاب مینویسند
و شرقیها در زمینه «فن خطابه» دستبه تالیف میزنند .
از این روش سود بجوییم تا کلام، پل ارتباطی ما و دیگران شود
مهارت سخن گفتن شامل تعدادی
مهارت است که یادگیری و به کار بردن صحیح آنها باعث افزایش کیفیت سخن گفتن خواهد
شد.
این مهارتها عبارتند از:
▪ آغاز صحیح مکالمه (جلب توجه شنونده)
▪ استفاده از واژههایی متناسب با موقعیت ارتباط (موضوع صحبت، پایگاه اجتماعی طرف
گفتوگو و موقعیت زمانی و مکانی گفتوگو)
▪ کاربرد مناسب عوامل فرازبانی مانند سرعت، شدت (بلندی و کوتاهی صدا)، مکث و زیر و
بمی صدا
▪ کاربرد صحیح نشانههای غیرکلامی (حرکات بدن و ژستهای چهره)
▪ رعایت نوبت در سخن گفتن
▪ استفاده مناسب از خردهمهارت توضیح دادن
▪ استفاده مناسب از خردهمهارت پرسیدن
● آغاز صحیح مکالمه
آیا هرگز به ارتباطات شفاهی خود فکر کردهاید؟ شما چگونه به دیگران میفهمانید که
میخواهید صحبت کنید؟
شروع خوب یا آمادهسازی چیزی بیش از مثلاً یک معارفه ساده در آغاز مکالمه شفاهی
است. این مهارت کارکردهای متنوعی دارد. ایجاد حالت آمادگی در شنونده از طریق
برقراری تفاهم، جلب توجه و افزایش انگیزش، مشخص کردن انتظارات ما از شنوندگان،
تشریح نقش دو طرف (گوینده و شنونده) در ادامه رویداد ارتباطی مورد نظر و یادآوری
ارتباطهای قبلی و تعیین سطح اطلاعات شنونده در زمینه مورد بحث از مهمترین
کارکردهای یک شروع خوب هستند.
به عبارت دیگر آمادهسازی مناسب دیگران باعث جلب توجه مخاطب و افزایش انگیزه او میشود
که خود به خود فرد را به سوی مشارکت در رویدادهای ارتباطی میکشد.
● استفاده از واژههای متناسب با موقعیت ارتباطی
هر ارتباط زمانی حول یک موضوع خاص مانند خرید و فروش، تحصیل و غیره رخ میدهد.
بدیهی است هرکدام از بافتهای مکالمهای یاد شده حوزههای واژگانی خاص خود را دارد
و ما هنگام سخن گفتن از واژگان مخصوص حوزه مورد نظر استفاده میکنیم.
نکته مهمی که هنگام سخن گفتن باید به آن توجه کنیم، پایگاه اجتماعی (سن، شغل، جنس
و...) مخاطب است. بهطور مثال هر زن یا مردی هنگام صحبت با جنس مخالف خود نباید از
همان زبانی استفاده کند که هنگام صحبت با همجنس خود استفاده میکند همچنین
نوجوانان و جوانان در صحبتهایشان در جمع همسالان از الفاظی استفاده میکنند که
نباید هنگام صحبت با بزرگسالان استفاده کنند زمان و مکان هم در این مورد بسیار
حائز اهمیت است. جوانان باید یاد بگیرند فضای گفتوگو در زمین ورزش، کلاس درس،
خانواده و دیگر محیطهای زمانی و مکانی متفاوت است و در هر فضا باید بهگونهای
سخن گفت.
● نشانههای غیرکلامی
نشانههای غیرکلامی گاهی میتوانند جایگزین پیامهای کلامی شوند. مثلا به جای گفتن
بله میتوان در برخی موقعیتها با حرکت سر به سمت پایین از نشانه غیرکلامی استفاده
کرد. این نشانهها گاهی به نقش تقویتکننده پیامهای کلامی ظاهر میشوند مثلا
هنگامی که در هنگام خداحافظی دست خود را هم تکان میدهیم. بهطور کلی میتوان
نشانههای غیرکلامی را به دو گروه تقسیم کرد: حرکات اعضای بدن که هنگام انتقال
افکار خود به دیگران استفاده میکنیم و ژستهای چهره و حرکات چشم که هنگام برقراری
ارتباط و انتقال افکار از آن استفاده میکنیم.
● رعایت نوبت
براساس قاعدهای که پذیرفته شده است شرکتکنندگان در یک گفتوگو نقش خود را باید
به نوبت به عنوان شنونده یا گوینده ایفا کنند. این قاعده بر این اساس که تا یکی از
دو طرف به تناسب از سهم خود استفاده نکرده و سخن خود را به پایان نرسانده است،
دیگری شروع به سخن گفتن نمیکند. این قاعده به همه میآموزد که شنونده خوبی برای
پیامهای دیگران باشند و بهاصطلاح وسط حرف دیگران نپرند. رعایت این قاعده بسیار
مهم است.
● مهارت توضیح دادن
یکی از مهمترین خردهمهارتهای سخن گفتن؛ توضیح دادن است. توضیح دادن یعنی
فهماندن مطالب به دیگران که بخش زیادی از مکالمات روزمره ما را شامل میشود. در
واقع همه ما به جز در مواردی که در حال پرسیدن، امر کردن و همدلی هستیم مشغول
ارائه اطلاعات، اخبار، راهنمایی، توجیه و در یک کلام توضیح دادن هستیم. توضیح دادن
باید بهطور سازمانیافته یا استفاده از اصطلاحات درست و مناسب باشد. ما باید قبل
از هر توضیحی روی موضوع اصلی متمرکز شویم و سپس به صورت توصیفی، تفسیری یا
استدلالی به توضیح موضوع موردنظرمان بپردازیم.
● مهارت پرسیدن
یکی از متداولترین کارهایی که ما هر روز از آن در تفهیم و تفاهم با دیگران
استفاده میکنیم پرسش است. پرسشهای ما بیشتر کلامی هستند اما گاهی هم غیرکلامی
هستند. هنگامی که دانشآموزی سر کلاس دست خود را برای کسب اجازه سخن گفتن بالا میبرد
در واقع از استاد خود میپرسد آیا اجازه صحبت کردن دارد یا نه.
مطالعات نشان میدهد که بین ۳۰ تا ۴۰ درصد گفتههای مردم جملههای پرسشی است. کسب
اطلاعات از حالتهای عاطفی، وضعیت جسمی و روانی مخاطب، ایجاد علاقه و کنجکاوی در
مخاطب، به حداکثر رساندن فعالیت ذهنی و عملی مخاطب سنجش میزان دانش مخاطب، ترویج و
تشویق تفکر انتقادی و قضاوت در مخاطب، تشویق مخاطب برای شرکت در بحث و جلب توجه او
از طریق پرسیدن سوالات غیرمعمول از مهمترین کارکردهای پرسش است.
● پایان مکالمه
برای پایان دادن به مکالمه برحسب موقعیت و مخاطب نیاز به مقدمهچینی است و باید از
شیوه مناسبی بهره گرفت. خاتمه دادن به گفتار بدون آمادگی طرف مقابل برای این پایان
با حالت رضایتبخش به تعامل زبانی کار درستی نیست. برای این کار میتوان از علائم
و نشانههای کلامی و غیرکلامی استفاده کرد. مثلا نگاه کردن به ساعت
جدی گرفتن ده توصیه ساده، شما را به بهترین شوهر دنیا برای همسرتان تبدیل میکند. جدی گرفتن ده توصیه ساده، شما را به بهترین شوهر دنیا برای همسرتان تبدیل میکند.
اگر شما هم از آن دسته آقایانی هستید که خود را در کار و مشکلات روزانه غرق کردهاید،
بهتر است چند دقیقهای دست از سر قبضهای پرداخت نشده آب، برق و گاز....و قسطهای
عقب مانده شهریه بچهها بردارید و فقط با برداشتن ۱۰ گام ناقابل، مثل همیشه برای
همسرتان بهترین شوهر دنیا باشید:
● گام ۱. خانمها مقدماند !
برای یک بار هم که شده دنیا را از چشم همسرتان ببینید. شاید تا به حال اصلاً به
این موضوع توجه نکرده باشید که ممکن است خدای نکرده علایق و خواستههای خانمتان
با علایق شما کاملاً متفاوت باشد! اما حالا وقتش شده که به قول معروف، چشمهایتان
را بشویید و جور دیگر ببینید.
● گام ۲. خواباندن بچهها هم لذتی دارد، امتحان کن د هفتهای یکبار به همسرتان
مرخصی بدهید و وظیفه خواباندن بچهها را شما به عهده بگیرید، تا حداقل خانمتان
یک ساعت سرو صدای بچهها را فراموش کرده و با خیال راحت این وقت را برای خواندن
کتاب، انجام کارهای شخصی عقبافتاده و یا حتی برای گشت زدن در اینترنت اختصاص دهد.
مطمئن باشید با این کار دعای خیر همسرتان همیشه پشت سر شما خواهد بود.
● گام ۳. عذرخواهی هم کلمه مفیدی است !
در این یک مورد با شما همدردی میکنیم، چون به همان اندازه که عذرخواهی از طرف
مقابل ساده به نظر میآید، احتمالاً به همان اندازه هم برایتان سختترین کار روی
زمین خواهد بود. اگر تا به حال متوجه شده باشید ازدواج شباهت زیادی به مسابقه دوی
ماراتن دارد، چر ؟ از این جهت که هر چقدر در بگومگوهای خانوادگی زود از کوره در
بروید، زودتر از پا میافتید و ادامه زندگی زناشویی برای شما سختتر و خستهکنندهتر
میشود . اما فقط کافیست یکبار هم که شده با قضیه جور دیگری برخورد کنید، رفتار
آرام و متانتآمیز بهترین مسکن برای آرام کردن موقتی تنشهای رفتاری است، اما اگر
احیاناً شما مقصر بودید، میتوانید تنها با به زبان آوردن یک عذرخواهی ساده پرچم
صلح را به همسرتان نشان داده و اجازه ندهید دلخوری پیش آمده بزرگ و بزرگتر شود.
● گام ۴. از همسرتان برای اینکه شما را تحمل میکند تشکر کند شاید حتی خواندن این
گام هم به مذاقتان خوش نیاید، چه رسد به عمل کردن به آن. اما منظور ما این نیست
که در مقابل همسرتان بنشینید و در حالی که لیستی از اشتباهات خود تهیه کردهاید،
مورد به مورد را شرح داده و بهخاطر آنها عذرخواهی کنید نه! مسلماً برای هر مردی
پیش آمده که قول و قرارهایش را فراموش نماید یا با دیدن دوستان خود آنچنان زمان و
مکان را گم کند که ساعتها همسرش را چشم انتظار نگه دارد. اما همین اندازه که به
او بگویید زندگی کردن با شما چندان هم کار سادهای نیست و بهخاطر صبر و تحمل
همسرتان از او تشکر کنید، کفایت میکند .
● گام ۵. کمی و فقط کمی از ریخت و پاشهای خودتان را جمع کنید باور کنید آسمان
به زمین نمیآید اگر استکان چای قند پهلوی آخر شب، یا لیوان چایی صبحانه خود را
از کف اتاق و یا از روی میز صبحانه به سینک ظرفشویی انتقال دهید. از ما به شما
نصیحت، تحقیقات نشان داده استکان چای یکی از معضلات زندگی مشترک و عامل بسیاری از
جداییها بوده!
● گام ۶. برای با هم بودن زمان بگذارید شما هم از آن دسته افرادی هستید که با
شنیدن نام دوران نامزدی به یاد شامهای خاطره انگیزی میافتید که در یک رستوران
دنج خوردهاید؟ چه اشکالی دارد اگر حتی با وجود داشتن دو فرزند برای گذاشتن
قرارمدارهای اینچنینی باز هم زمانی را معین کنید؟! میتوانید بچهها را نزد یکی
از دوستان خود بگذارید و مثل آن روزها فقط برای با هم بودن شام را بیرون از خانه
صرف کنید
● گام ۷. آراسته و خوش تیپ باشید سعی کنید همیشه به آراستگی و مرتب بودن ظاهر خود
اهمیت دهید. این برای خانمها نکته مهمی است.
● گام ۸. شما هم به تمدد اعصاب نیاز دار د گاهی وقتها شرایطی را ایجاد کنید که
برای چند ساعتی کمی از محیط خانواده و مسئولیتهای خود فاصله بگیرید. مثلاً با
دوستانتان به کوه بروید و یا به ورزشهای مورد علاقهتان بپردازید تا شادی و نشاط
و آرامش باعث تجدید نیروی از دست رفتهتان شده و وقتی به خانه برمیگردید، به
مردی ایدهآل برای زندگی تبدیل شده باشید.
● گام ۹. مسئولیت تصمیمات خود را شخصاً به عهده بگیر د هیچ وقت و در هیچ شرایطی از
پذیرش عواقب تصمیمات خود شانه خالی نکنید. اگر شما به هر دلیلی نمیتوانید دعوت
پدر و مادرتان را برای مهمانی شب جمعه قبول کنید، خودتان گوشی تلفن را برداشته و
به آنها اطلاع دهید. هیچ وقت مسئولیت چنین کاری را به گردن همسرتان نیندازید
● گام ۱۰. فراموش نکنید روزی شما هم فرهاد کوهکن بودید یادتان میآید قبل از
ازدواج چقدر به رفتارها و حرکات خود توجه داشتید و چقدر سعی میکردید با پرستیژ و
تاثیرگذار باشید؟! اما احتمالاً دیگر مدتهاست که خبری از آن فرهاد کوهکن نیست و
او هم در میان روزمرهگی هر روزهتان گم شده .
اما هنوز هم دیر نشده از همین امروز هر کاری که میتوانید برای گرم کردن آتش زندگیتان
انجام دهید، کاری کنید تا مثل گذشته همسرتان را تحت تاثیر قرار دهید و از بودن در
کنار یکدیگر راضی باشید
بیشتر ما در رابطه مان با همسر از کشمکش و بگومگو گریزان هستیم. معمولاً آن را چراغ قرمزی در روابط مان می دانیم و البته بیشتر آن را مشکل طرف مقابل مان می دانیم در نتیجه برای حل مشکل به دنبال سرزنش خود یا دیگری هستیم. اما نگران نباشید. اختلاف در رابطه زناشویی مساله ای طبیعی و حتی خوب است که مشکلات روبه افزایش را در رابطه سالم و رو به تکامل نشان می دهد و امکان حل آنها را فراهم می کند. جر و بحث های تند اعتماد، درک متقابل و صمیمیت بیشتری ایجاد می کند.
اختلاف در زندگی زناشویی ممکن است ناخوشایند به نظر برسد اما در حقیقت اگر با آن
درست برخورد کنیم روابط را به سطح بالاتری از همکاری و سرزندگی سوق می دهد. به جای
اینکه اختلاف علامت پایان رابطه باشد می توان آن را کاتالیزوری برای تغییرات مثبت
و کشف چیزهای جدید در رابطه دانست. به روش های ملموس زیر توجه کنید.
در این موارد اختلاف می تواند سبب تغییرات مثبت در رابطه شود. مهم ترین نکته در
دستیابی به نتیجه مثبت از یک جر و بحث تند تغییر زاویه دید است. در طول گفت وگو با
همسرتان همیشه به خاطر داشته باشید هر دو با هم اختلاف دارید، طرف مقابل هم جنبه
های مثبتی دارد، همه مشکلات را به گردن او نیندازید.
● اختلاف نشانه مشکل دیگری است
پرهیز از اختلاف در زندگی زناشویی این واقعیت را تغییر نمی دهد که مساله ای در
زندگی زناشویی تان هست که باید به آن رسیدگی شود. اختلافات که بالا می گیرد دلیل
بر این است که زن و شوهر باید وقت بیشتری با هم بگذرانند.
در غیر این صورت فاصله بیشتری بین آنها ایجاد می شود و بیشتر از هم دور می شوند.
اختلاف باعث از نو پیدا شدن ارزش های مهم می شود و کمک می کند زن و شوهر برای یک
هدف مشترک دوباره با هم متحد بشوند. هنگامی که در زندگی زناشویی اختلافی پیش می
آید طرفین ممکن است دریابند وقت آن رسیده که نقش های کنونی خود را کنار بگذارند و
نیز انتظارهایی را که از طرف مقابل دارند تغییر بدهند.
اختلاف معمولاً نشان دهنده این است که زن و شوهر روش های قدیمی با هم بودن را پشت
سر گذاشته اند و باید پیوسته برای رابطه خود دوباره برنامه ریزی و آن را احیا کنند.
● مشاجره به سبک جدید
تصور کنید هنگامی که بین زن و شوهر مشاجره ای درمی گیرد، اگر زیادی پیگیر یا حتی
هیجان زده باشید ممکن است چه اتفاقی بیفتد؟ پاداشی که می گیرید صمیمیت بیشتر،
دوستی عمیق تر و رابطه متقابل رشدیافته تر است. پنج نکته کمکی زیر را برای استخراج
طلای موجود در اختلافات زناشویی به یاد داشته باشید:
۱) از وسوسه سرزنش دیگری بگریزید، دنبال نتیجه گیری هایی باشید که فرصت های خوب
نهفته در اختلافات را نمایان کند. فکر کنید اگر این موقعیت می بایست توجه شما را
به چیزی کاملاً به دور از مشکل تان جلب می کرد، آن چه می تواند باشد.
۲) از رویاها، خواست ها و ارزش هایی که ممکن است ورای این اختلاف نهفته باشد از
همسرتان سوال کنید. «این مساله چه اهمیتی برای تو دارد؟»
۳) درباره انتظارات تان که برآورده نشده یا رویاهایی که از آنها ناامید شده اید و
شما را بسیار غمگین کرده خیلی راحت و صادقانه صحبت کنید. «چیزی که واقعاً مرا
ناراحت کرده این است که...»
۴) به جای شکایت کردن و غر زدن درخواست خود را مطرح کنید. واضح و مستقیم درباره
چیزی که می خواهید صحبت کنید و بی خود درباره چیزهایی که دوست ندارید داد سخن سر
ندهید.
۵) منصف باشید و حتی اگر دو درصد از حرف های طرف مقابل درست است آن را پیدا کنید.
هیچ کس صددرصد درست نمی گوید و هیچ کس هم صددرصد اشتباه نمی کند. فصل مشترک بین
درست ها را پیدا و بر آنها تاکید کنید.
و بالاخره به خودتان اعتماد داشته باشید، به همسرتان اعتماد کنید و آگاه باشید چه اتفاقی
دارد در رابطه تان می افتد چون شاید هنوز ندانید این اختلافات دارد شما را به کجا
می رساند. هنگامی که موفق به درک فرصتی که پیش آمده شدید و کاملاً صادقانه خودتان
را محک زدید و مشتاقانه در پی کشف چیزهایی باشید که برای همسرتان اهمیت دارد در
همه جنبه های رابطه زناشویی تان رضایتمندی بیشتری احساس خواهید کرد.
● برای بگومگو آمادگی داشته باشید
وقتی دو نفر در کنار هم قرار می گیرند مسلم بدانید که اختلاف سلیقه و درگیری به
وجود می آید. این کاملاً طبیعی است و نیاز به تغییر و تکامل را نشان می دهد. اگر
به این امر آگاه باشید می توانید از قبل برای اختلافات برنامه ریزی کنید و برای آن
آماده باشید. بعد از آن برای رسیدن به توافقاتی که می خواهید استفاده کنید. به یاد
داشته باشید خیلی آسان تر است که برای اختلاف آمادگی داشته باشید تا اینکه کاملاً
در آن غرق شده باشید و بعد بخواهید از آن استفاده کنید. اختلاف قسمتی طبیعی از هر
رابطه ای است و بیشتر اوقات نشانه تمام شدن عمر رابطه نیست. باید به اختلافات
زناشویی خوشامد گفت چون نشانه ای برای تلاش برای رابطه ای بهتر و تکامل یافته تر و
راهی برای فهم متقابل عمیق تر است.
● از رودررویی با همسرتان نهراسید
«من از جر و بحث متنفرم»، «ما نمی توانیم مشکلات مان را خوب حل کنیم، پس اصلاً
وارد مشاجره نمی شویم»، «من می گذارم او خودش هر کاری دلش می خواهد انجام بدهد».
گوش کردن، صحبت کردن، برقراری ارتباط، حل مساله، تصمیم گیری مشترک... اینها لازمه
ارتباط بین زن و شوهر هستند. رابطه بدون مهارت های ارتباطی و اختصاص زمان مفید
برای صحبت درباره مسائل مشترک خیلی زود به دردسر می افتد و منجر به شکست می شود.
به خصوص زوج هایی که شغل های پراضطراب دارند بیشتر باید به این مساله توجه کنند.
خیلی زن و شوهرها با هم حرف نمی زنند چون می خواهند از اختلاف و مشاجره بپرهیزند.
عقیده نادرستی رایج است که اختلاف و درگیری بد است. یکی از دلایل اصلی اختلافات
خانوادگی این است که زن و شوهرها نمی توانند با مسائلی که برایشان پیش می آید،
روبه رو بشوند. ممکن است داد و بیداد راه بیندازند اما نمی توانند با صداقت و
احترام متقابل با مشکل اصلی مواجه بشوند. انگار اختلاف و برخورد با یکدیگر بی ادبی
است.
در حالی که اختلاف و برخورد طبیعی و نشانه سلامت رابطه است. زن یا شوهری که باعث
ایجاد اختلاف می شود، آدم بدی نیست و کار غلطی انجام نداده است. اختلاف فتح بابی
برای مکالمه و حل مشکلات است. از اختلاف و درگیری نترسید.
هدف تان نباید پرهیز از درگیری باشد بلکه باید ابزار تکیه کردن بر اختلافات و حل
آنها را یاد بگیرید تا بتوانید زندگی خود را دوباره بر اساس آموخته های جدید
سازمان دهی کنید. بعضی زن و شوهرها فکر می کنند اگر اختلاف عقیده خود را بروز
بدهند رابطه شان در معرض نابودی قرار می گیرند. بنابراین از درگیری فرار می کنند
یا ابزارهای ناکارآمدی را به کار می گیرند که مشکل را سریع اما سطحی حل می کند.
مصالحه یا به اجبار قبول کردن خواسته همسر دو تا از این ابزارهای ناکارآمد هستند.
معمولاً اگر به زن و شوهری که اختلاف دارند توصیه شود به خاطر دیگری کوتاه نیایند،
تعجب می کنند. مگر مصالحه لازمه زندگی مشترک نیست؟
واقعیت این است که تصمیم هایی که بر اساس مصالحه گرفته می شوند فاقد خلاقیت لازم
هستند و معمولاً پایدار نمی مانند. مطمئناً هرچند وقت یک بار لازم است یکی از
زوجین مصلحت اندیشی کند و بر سر مساله ای با دیگری کنار بیاید اما درباره تصمیمات
مهم مصالحه ممکن است عصبانیت و مقاومت به بار بیاورد. مصالحه معمولاً نتیجه این
است که هر دو نفر درباره مساله ای واداده اند تا با هم به توافق برسند و تصمیم
نهایی هم نسخه تعدیل شده دو نظر و عقیده قوی و محکم است.
اگر بخواهید از زیر بار اختلاف و درگیری فرار کنید، مصالحه روش بسیار خوبی است. به
نظر می رسد با مصالحه می توان اغتشاش ها را فرو نشاند و هر دو طرف را راضی و
خوشحال کرد، اما آنچه واقعاً اتفاق می افتد این است که هر دو طرف احساسات خود را
زیر پا می گذارند. ممکن است یکی از زن و شوهر از مصالحه رنجیده باشد و منتظر
دستاویزی باشد تا ثابت کند تصمیم گیری غلط بوده و باید بر اساس نظر او تصمیم می
گرفتند.
دیگری ممکن است فکر کند کار کاملاً درستی انجام داده که نظرش را به همسرش تحمیل
نکرده اما هنگامی که مصالحه نتیجه رضایتبخشی دربر نداشته باشد او هم احساس
ناخشنودی می کند. کمی روی این موضوع فکر کنید تا خودتان دریابید تصمیمات مشترکی که
بر اساس مصالحه گرفته اید چقدر دوام داشته اند.
قبول اجباری یا مجبور کردن دیگری به پذیرش عقیده یکی دیگر از راه های پرهیز از
اختلاف در روابط بین زن و شوهرها است. ممکن است زن یا شوهر، هر کدام که توانایی
قانع کردن دیگری را دارد، دیگری را وادار به پذیرش نظر خاصی بکند.
در حالی که معنی پذیرش این نیست که او هم آن نظر را قبول دارد. در حقیقت نفر دوم
فقط برای پرهیز از جنگ و دعوا وانمود به پذیرش کرده و تسلیم شده است. پس اشتباه
نکنید. نه همسرتان را وادار به پذیرش نظر خودتان بکنید و نه به زور نظر او را
بپذیرید. به این ترتیب اختلاف تان حل نمی شود و بدتر از آن اینکه مشکل پنهان می
شود و روزی عمیق تر سر باز می کند. اگر وقتی را برای صحبت کردن با همسرتان اختصاص
ندهید، اگر به پرورش رابطه تان اهمیت ندهید و اگر از اختلافات سازنده و برخوردهای
سالم طفره بروید رابطه تان دیر یا زود فرو می پاشد. پس از همین الان دست به کار
بشوید و مهارت های ارتباطی خود را تقویت کنید. از وقت خود خوب استفاده کنید و
رابطه ای معنی دار و دوستانه با همسرتان ایجاد کنید.
● اگر اختلاف خوب است چرا حال مان را بد می کند
اختلافات زناشویی طبیعت دوگانه و متضادی دارد. بسته به اینکه چطور با آن کنار
بیایید، ممکن است سازنده یا مخرب باشد. ممکن است فکرهای جدید و خارق العاده و
زاویه دیدی تازه درباره چیزی که تاکنون به آن توجه نکرده اید برایتان به ارمغان
بیاورد. اما اگر درست با آن برخورد نکنید ممکن است باعث دل شکستگی و خرد شدن عزت
نفس و غرور آدم بشود.
مشکلی که زن و شوهرها در اختلافات زناشویی دارند خود اختلاف نیست بلکه بیشتر روش
برخورد افراد با احساسات شان است که متاسفانه جزء جدانشدنی اختلافات است.
اشتباه بیشتر مردم این است که بدون اینکه بفهمند کدام احساس شان درگیر ماجرا است
سعی می کنند مشکل را به طور مجرد حل کنند. آنها مشکلات را له می کنند و حین این
کار احساسات خودشان را هم که به آن مشکلات آویخته له می کنند. درست است که این کار
مشکلات را از سر راه کنار می زند اما به احساساتی که در آن دخیل هستند آسیب می
رساند. به همین علت است که بگومگوهای زناشویی حال شما را بد می کند. این مشکل از
تمرکز بیش از حد بر مشکل به جای احساسات درگیر در آن ناشی می شود
اوایل زندگی ، آنقدر به من علاقه داشت که حتی حاضر نبود ، بدون من غذا بخورد ، علاقه همسرم به حدی بود که روزی چند بار از محل کارش با من تماس می گرفت . نکات فوق ، نمونه ای از جملاتی است که بارها از مراجعان شنیده می شود .
آیا شما هم فکر می کنید علاقه همسرتان کم شده است ؟یکی از مواردی که موجب بروز
آسیب های جدی در ارتباط زوج ها می شود ، این است که یکی از آنها ، یا حتی هر دو
طرف ، احساس می کنند ، از طرف همسرشان به آنها بی توجه شده یا علاقه اش کاهش یافته
است.
فردی که چنین تصوری دارد ، احساس بی ارزشی می کند ، یا حتی احساس امنیت خود را
نسبت به زندگی مشترک از دست می دهد . این احساس ، زمانی نقش تخریبی بیشتری پیدا می
کند که زن یا شوهری که این نگرش را دارد ، سعی کند رفتار فرد مقابل را با بی توجهی
جُُُُُُُُُُُُُُُُبران کند .
بسیاری از افرادی که به همسر خود بی توجهی می کنند ، دلیل رفتاشان را گرفتاری های
روزمره ذکر می کنند ، در حالی که اگر ما بدانیم ایجاد ارتباط رضایت بخش با همسر ،
موجب می شود در مقابله با مشکلات نیز قدرت بیشتری داشته باشیم ، هرگز محبت خود را
از او دریغ نخواهیم کرد .
در ادامه ، ذکر این نکته بایسته است که ابراز علاقه در هر دوره ، شکلی متفاوت می
یابد . به زبان دیگر ، شاید همسرشما هنوز به شما ابراز علاقه می کند ، ولی شکل آن
با گذشته متفاوت شده است . مثلاٌ شاید زمانی که امکان آن فراهم بود ، هر هفته با
یکدیگر به تئاتر می رفتید ، ولی شاید امروز دوست دارد با شما بیشتر صحبت کند از
سوی دیگر ، یکی از اشتباهات رایج به ویژه در میان زوجهای جوان این است که
رفتارهایی را ابتدای ازدواج انجام می دهند که امکان ادامه آن وجود ندارد ؛ مثلاً
وقتی شما و همسرتان با هم در یک ظرف غذا می خورید و این را نشانه عشق به یکدیگر می
دانید ، مطمئن باشید این رفتار را در آینده ای نه چندان دور باید ترک گویید ، یا
اگر چند بار در روز با همسرتان تماس می گیرید ، ممکن است در وضعیتی قرار گیرید که
امکان ادامه این عمل وجود نداشته باشد .
در این حالات ، مشکل از آنجا شروع می شود که زن یا شوهر ، ترک این رفتار را به
حساب کم علاقه شدن همسر خود بگذارند.
بنابراین ، توصیه می شود حتماً رفتارهایی را انجام دهید که امکان ادامه آن وجود
داشته باشد . این وضعیت گاهی درباره خرید هدایا هم صادق است . به صورتی که افراد
معمولا اوایل ازدواج هدایای گران قمیتی به همسر خود می دهند ، در حالی که سالهای
بعد ، امکان خرید چنین هدایایی را از دست می دهند ، این نیز یکی از مواردی است که
موجب می شود برخی همسران احساس کنند علاقه طرف مقابل به آنها کم شده است . اگر می
خواهید لذت بیشتری از زندگی مشترک ببرید ، حتماً به نکات زیر عمل کنید :
۱) از ابراز علاقه به همسرتان خجالت نکشید . ابراز علاقه نشانگر میزان دوست داشتن
شماست .
۲) نگویید علاقه ام را با رفتارم نشان می دهم . برای ابراز علاقه باید از کلمات
استفاده کرد .
۳) هیچگاه اجازه ندهید مشکلات زندگی ، شما را از همسرتان دور کند .
۴) همیشه ابراز علاقه به همسر ، بهترین هدیه به اوست . این هدیه مجانی را از او
دریغ نکنید .
۵) اگر در ابراز علاقه به همسرتان ناتوان هستید ، یا روش آن را نمی دانید ، حتماً
به یک مشاوره امور خانواده مراجعه کنید
کار عشق قابل رؤیت است.
▪ ما در رشته ای به کمال می رسیم که به آن عشق می ورزیم.
▪ بکوشیم شغل ما بر شوق ما منطبق باشد.
▪ جهان، تکبر و تنبلی را تنبیه می کند.
▪ کســـی که زمان را نشناسد، زمان او را می بلعد.
▪ از لحظه ای سقوط می کنیم که گمان می کنیم موفقیم.
▪ آینده ادامه گذشته نیست.
▪ هر انسانی منحصر به فرد است و می تواند در رشته ای در جهان قهرمان
باشد.
▪ زنبور عسل را با نوش او بشناسیم و معرفی کنیم، نه نیش.
▪ غیرممکن، غیرممکن است.
▪ محیط کار پویا به افراد متخصص در امور غیرممکن نیاز دارد.
▪ هیچ انسان ناسپاس خوشبختی وجود ندارد.
▪ علف هرزه گیاهی است که خاصیت آن هنوز کشف نشده است.
▪ آفتاب به گیاهی نور می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد.
▪ تبسم خرج ندارد، اما ارج دارد.
▪ وقتی با عشق کار نمی کنیم، سازمان به اندازه حقوق ماهیانه ما ضرر می کند. اما ما
به قیمت از دست دادن جوانی
▪ خلاقیت، اعتمــــادبنفس، رشد و عمر خود زیان می کنیم.
▪ همیشه بیشتر از حقوقتان کار کنید، روزی مـی رسد که بیشتر از کارتان حقوق بگیرید.
▪ آنقدر تشویق کنید که تشویق نشدن تنبیه باشد.
▪ اگر به شغل خود بی علاقه ایم یا دیدگاه خود را تغییر دهیم یا شغل خود را
صداقت در یک رابطه دوجانبه
به ویژه رابطه زناشویی اصل و پایه استحکام دوستی و عشق میباشد. صداقت پایه و اساس
زندگی خانوادگی است. در صورتیکه همسران موضوعی را از هم پنهان کنند و یا به
دروغگویی رو بیاورند، اعتماد و اطمینان آنان از یکدیگر سلب و زندگی و رابطه
زناشوییشان با مشکل مواجه میشود.
آیا میخواهید طعم شیرین سیب عشق و خلوص را در زندگی خانوادگی خود بچشید؟ پس مقاله
زیر را با دقت بخوانید:
▪ جملات در زندگی و روابط زناشویی نقش مهمی دارند تا حدی که در عاقبت و نتیجه
روند روابط زن و شوهر میتواند تاثیرگذار باشد. پس سعی کنید در جملات خود خلوص و
صداقت و روراستی را بگنجانید.
صداقت را با بیگذشت بودن و یا خردهگیری، اشتباه نگیرید. اگر بتوانید معنای واقعی
صداقت را احساس کنید، زندگی آرامتری را سپری خواهید کرد.
▪ با احساسات خود نیز روراست باشید و سعی کنید مشکلات و مسائل زندگی را با همسر
خود در میان بگذارید حتی اگر تصور میکنید که باعث ناراحتی وی میشود.
البته باید بدانید که اگر ارتباط معقولی داشته باشید با مشکلی روبهرو نمیشوید.
پس بهترین روش، روراست بودن و احساس خود را با همسرتان در میان گذاشتن است. اجازه
ندهید مصائب در زندگی روی هم انباشته شود و یا آن را به حال خود رها کنید. پس با
حقیقت جلو بروید.
▪ قول و قرارتان با عملتان یکی باشد. این مسئله در زندگی خانوادگی میتواند
سرنوشتساز باشد.
▪ به احساس طرف مقابل احترام بگذارید و با وعدههای سرخرمن احساسات همسرتان را به
بازیچه نگیرید. در صورتیکه به همسرتان قول و وعده دادهاید تا پای جان هم که شده
به انجام آن اقدام کنید و آن را به مرحله عمل برسانید.
اگر ناتوان در انجام آن هستید هرگز خود را مکلف به وعدههای پوچ نکنید.
▪ تنها راهی که میتوان با همسر خود رابطه صمیمی داشت، گفتن حقیقت است. رابطه
حقیقی، فرد عاشق را به حرکت وامیدارد و یک اتحاد و همبستگی میان دلها به وجود میآورد.
برای اینکه صمیمیت بیشتری را در خانه خود حکمفرما کنید، باید خلوص و پاکی و حقیقت
را در گوشهگوشه دل خود بنشانید. باید بدانید که نگفتن حقیقت به نوعی دروغگویی است
که صرف نگفتن و پنهانکاری میشود. پس بهتر است حقایق را در زندگی زناشویی جای
دهید. ترس از گفتن دروغ، روح انسان را آزار میدهد و فرد دروغگو همیشه در ترس به
سر میبرد.
لذا اجازه ندهید روحتان با ترس از دروغگویی عذاب بکشد.
▪ همدلی و همدردی به معنای واقعی، به زندگی زناشویی چهره زیباتری میدهد. گفتار
صادقانه به این معناست که احساسات واقعی خود را به نحوی بیان کنید که همسرتان
بتواند به راحتی شما را درک کند و در عین حال موجب رنجش و دلخوری وی نشود.
اگر همسرتان دچار مشکلی شده به سوی او بشتابید و صادقانه با او همدردی کنید.
درگفتهها و بیان احساس خود صریح و صمیمی باشید و از هر نوع ابهام اجتناب کنید.
همدل بودن به معنای واقعی میتواند عشق میان طرفین را چندبرابر کند. پس همدل و
همراه همسر خود باشید.
▪ حتی در شنیدن و نگاه کردن هم باید صادق بود. گاهی پیش آمده که افکار مشغول و
مغشوشی دارید و حوصله حرف زدن با همسرتان را ندارید. بهتر است به صراحت، احساس و
موقعیت روحی و روانی خود را با همسرتان در میان بگذارید. بعضی افراد در حالی که
نگاهشان به طرف مقابل است، اما افکارشان جای دیگری پرواز میکند و تظاهر میکنند
که میشنوند اما حواسشان در مکان دیگری سیر میکند.
هر چقدر هم نقش خود را خوب بازی کنید و تظاهر به شنیدن و دیدن داشته باشید، مطمئنا
طرف مقابل متوجه بیتوجهی شما خواهد شد و همین مسئله سبب کدورت و دلگیریاش میشود.
در هر زمان اگر حوصله شنیدن حرفهای همسرتان را ندارید، صراحتا با بیان توام با
صمیمت و مهربانی وی را از حالت و موقعیت خود آگاه سازد و به او قول دهید در اسرع
وقت بعد از اینکه مثلا خستگیتان برطرف شد حاضر به شنیدن حرفهایش هستید
در آداب متقابل زوجین رفتاری
مورد نظر قرارمی گیرد که هر یک از زن و شوهر باید بدان پایبندباشند و بر اهمیت
روانی این رفتارها و گفتارها نسبت به یکدیگر واقف شوند. چه بسا یک ظاهر نامناسب یا
یک تعبیر زشت موجب دلسردی همسرتان و یا حتی باعث تنفر در او شود; لذا زوجین باید
مراقب وضع ظاهری و رفتارها وگفتارهای خود در قبال همسرشان باشند و به سادگی از نوع
ظاهر در قبال یکدیگر و چگونگی رفتار و گفتار خود نگذرند. بنابراین در دو قسمت
رفتار منفی و مثبت زوجین را مورد بررسی قرار می دهیم.
۱) رفتار منفی
چه بسیار مردان و زنانی که با رفتار و زبان ،همسر خود را اذیت می کنند و یا موجب
آزارآنان می شوند. این دسته از مردان و زنان به طورقطع بدانند که از ایمان واقعی
فاصله گرفته ومتدین نیستند. حضرت رسول (ص ) فرمود: <<هرزنی که شوهرش را اذیت
کند، نمازش قبول نیست و اعمال نیک وی پذیرفته حق تعالی نمی باشد;مگر این که او را
راضی کند. گرچه این زن یک روزگار روزه بگیرد و شبها به مناجات بپردازد و بندگانی
آزاد کند و اموالی را در راه خدا انفاق کند، اما او اولین کسی است که داخل جهنم می
شود و بر هر مردی که زنش را اذیت کند نیزهمین عقاب در آخرت است >>.
در کتاب مستدرک از امام صادق (ع) نقل شده است که : <<در یک شب ، سی زن به
خدمت حضرت رسیدند و همه آنها از شوهرانشان شکایت داشتند. حضرت رسول (ص ) فرمود: آن
مردان ازخوبهای شما نیستند>>. گاهی رفتار منفی مردان در قالب برخوردفیزیکی و
ضرب و شتم زنان به طور زشت در محیط خانواده آشکار می شود و اسلام به شدت با مسئله
کتک زدن بی جا و ظالمانه مردان برخورد می کند.در کتاب مستدرک در حدیث حولاؤ، پیامبراسلام
(ص ) فرمودند: <<هر مردی که زنش را سیلی بزند، خداوند منان به فرشته آتش
جهنم دستورمی دهد که با سوزش گرما هفتاد سیلی در جهنم به او بزند>>. این
گونه روایات بر این معنی دلالت دارد که اسلام هرگز اذیت و آزار شوهر را نسبت به زن
نمی پذیرد و حتی در روایتی دیگر ازحضرت رسول (ص ) آمده است : <<زنان خود را
با چوب نزنید; زیرا چنین کاری موجب قصاص است که زن حق دارد ضربه های وارده را قصاص
کند>>.بنابراین رفتار منفی زوجین که در گفتار زبانی ورفتار فیزیکی ممکن است
توسط هر یک اززوجین صورت پذیرد، هرگز در اسلام پذیرفته نیست و یکی از اساس ایمان
مرد مومن و زن مومنه ترک منکر عظیم اذیت و آزار همسر است .
۲) رفتار مثبت
رفتار مثبت هر یک از زوجین در قبال دیگری علاوه بر آخرت آباد، دنیا را نیز شاد و
پرطراوت می سازد. مردی به محضر پیامبر (ص ) آمد و عرض کرد:ای رسول خدا(ص )! همسری
دارم که چون به خانه می روم به پیشبازم می آید و وقتی که بیرون می روم ، بدرقه ام
می کند و اگر مرا غصه دار ببیند،می گوید غم مخور که اگر غم روزی می خوری خداوند آن
را به عهده گرفته و اگر برای آخرت غم داری و فکر می کنی ، خداوند بر تفکر و غم تو
بیفزاید. آن گاه پیامبر(ص ) فرمود: <<او را به بهشت بشارت بده و به وی بگو
که تو یکی از عاملان خداوندی و در هر روز پاداش ۷۰ شهید برای توخواهد بود>>.
و در حدیثی دیگر است که حضرت فرمود:<<خداوند عواملی دارد که این یکی از
عاملان خداوند است و نصف اجر شهید را دارد>>.رفتار مثبت و مناسب زوجین باعث
الفت بین آن دو و گرمی محیط خانواده می شود و از سوی دیگر موجب برکت رزق از سوی
خداوند خالق منان است .
این موضوع به تجربه ثابت شده است هرگاه زوجین رفتار و گفتار منفی در پیش
گیرند.خداوند رزق و برکت را از آن خانواده می گیرد وهرگاه زوجین به یکدیگر عشق
بورزند و قلبا همدیگر را دوست داشته باشند و برای هم فداکاری کنند، خداوند کریم
رزق و برکت وتوفیق روزافزون را نصیب آن خانواده می کندبه گونه ای که از نظر
اقتصادی و اجتماعی آن خانواده پیشرفت و موقعیت ممتازی پیدا می کند.زن و شوهر باید
نسبت به یکدیگر زبان متواضع و بدون منت داشته باشند.
در روایت سلمان فارسی از پیامبر اسلام (ص ) آمده است : <<اگر زنی از روی منت
گذاشتن به شوهرش بگوید تو از مال من می خوری ، اگر همه مالش را در راه خدا صدقه
دهد از او پذیرفته نشود تا وقتی که شوهرش از او راضی شود>>.از سوی دیگر
مستحب موکد است که شوهروضعیت ظاهری خود را برای زنش بیاراید وهمواره با چهره گشاده
و روی خوش با او برخوردکند و زن نیز همواره خود را برای شوهرش بیاراید و خوش بو و
معطر باشد به طوری که مرد ازدیدن زنش نسبت به زنان دیگر احساس بی نیازی کند و
خستگی ناشی از کار و تلاش از تنش خارج شود
روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟
ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم
دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟
ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود
به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود
ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم
دوستش کنجاوانه پرسید : چرا ؟
ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم
هیچ کس کامل نیست!!!
شب ها زود بخواب. صبح ها زودتر بیدار شو.نرمش کن. بدو. کم غذا بخور.زیر بارون راه برو. گلوله برفی درست کن.هرچندوقت یک بار نقاشی بکش.در حمام آواز بخوان و کمی آب بازی کن.سفید بپوش. آب نبات چوبی لیس بزن.بستنی قیفی بخور . به کوچکتر ها سلام کن.شعر بخوان . نامه ی کوتاه بنویس.زیر جمله های خوبی که تو کتاب ها هست خط بکش.به دوست های قدیمیت تلفن بزن.شمال برو . شنا کن.هفت تا سنگ تو آب بنداز و هفت تا آرزو بکن.خواب ببین . شعر بخوان . بدو . چای بخور و برای دیگران چای دم کن.جوراب های رنگی بپوش.مادرت رو بغل کن . مادرت رو ببوس . مادرت رو بو کن.به پدرت احترام بذار و حرفاش رو گوش کن.دنبال بازی کن. اگرنشد وسطی بازی کن .به برگ درخت ها دقت کن به بال پروانه ها دقت کن.قاصدک ها رو بگیر و فوت کن. خواب ببین.از خواب های بد بپر و آب بخور.بسم الله الرحمن الرحیم بگو .به باغ وحش برو . چرخ و فلک سوار شو . پشمک بخور.کوه برو . هرجا خسته شدی یک کم دیگه هم ادامه بده.خواب هات رو تعریف نکن . خواب هات رو بنویس.یک تسبیح گلی سی و سه دانه ای داشته باش.بخند. چشم هات رو روی هم بگذار . شعر بخون . سپید بپوش.شیرینی بخر . با بچه ها توپ بازی کن . برای خودت برنامه بریز.قبل از خواب موهات رو شانه کن. به سر خودت دستی بکش.خودت رو دوست داشته باش برای خودت دعا کن!برای خودت دعا کن که آرام باشی.وقتی توفان می آید تو همچنان آرام باشیتا توفان از آرامش تو آرام بگیرد.برای خودت دعا کن تا صبور باشی؛آنقدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه آسمونکنار بروند و خورشید دوباره بتابد.برای خودت دعا کن تا خورشید را بهتر بشناسی.بتوانی هم صحبتش باشی و صبح ها برایش نان تازه بگیری.برای خودت دعا کن که سر سفره ی خورشید بنشینی و چای آسمانی بنوشی.برای خودت دعا کن تا همه ی شب هایت ماه داشته باشد؛چون در تاریکی محض راه رفتن خیلی خطرناک است.ماه چراغ کوچکی است که روشن شده تا جلوی پایت را ببینی.برای خودت دعا کن تا همیشه جلوی پایت را ببینی؛ آخر راهی را کهباید بروی خیلی طولانی است. خیلی چاله چوله دارد؛ دام های زیادیدر آن پهن شده است و باریکه های خطرناکی دارد؛ پر از گردنه های حیرانو سنگلاخ های برف گیر است.برای خودت دعا کن تا پاهایت خسته نشوند و بتوانی راه بیاییچون هر جای راه بایستی مرده ای و مرگی که شکل نفس نکشیدنبه سراغ آدم بیاید، خیلی دردناک است.هیچ وقت خودت را به مردن نزن.برای خودت دعا کن که زنده بمانی . زنده ماندن چند راه حل ساده دارد!برای اینکه زنده بمانی نباید بگذاری که هیچ وقتبیشتر از چیزی که نیاز داری بخوابی.باید همیشه با خدا در تماس باشی تا به تو بیداری بدهد.بیداری هایی آمیخته با روشنایی ، صدا ، نور ، حرکت.تو باید از خداوند شادمانی طلب کنی.همیشه سهمت را بخواه.و بیشتر از آن چه که به تو شادمانی ارزانی می شود در دنیا شادمانی بیافرین تا دیگران هم سهمشان را بگیرند.برای اینکه زنده بمانی باید درست نفس بکشی ونگذاری هیچ چیز ی سینه ات را آلوده کند.برای اینکه زنده بمانی باید حواست به قلبت باشد.هرچند وقت یکبار قلبت را به فرشته ها نشان بده و از آنهابخواه قلبت را معاینه کنند . دریچه هایش را، ورودی ها و خروجی هایش راو ببینند به اندازه ی کافی ذخیره شادمانی در قلبت داری یا نه!!اگر ذخیره ی شادمانی هایت دارد تمام می شود باید بروی پشتپنجره وبه آسمان نگاه کنی . آنقدر منتظر بمان و به آسمان نگاه کنتا بالاخره خداوند از آنجا رد بشود؛آن وقت صدایش کن؛به نام صدایش کن؛او حتماً برمی گردد و به تو نگاه می کند و از تو میپرسد که چه می خواهی؟؟!تو صریح و ساده و رک بگو.هر چیزی که می خواهی از خدا بخواه.خدا هیچ چیز خوبی را از تو دریغ نمی کند.شادمان باش او به تو زندگی بخشیده است و کمکت می کندکه زنده بمانی . از او کمک بگیر. از او بخواه به تو نفسپشمک ، چرخ و فلک ، قدم زدن ، کوه ، سنگ ،دریا ، شعر ، درخت ، تاب ، بستنی ، سجاده ،اشک، حوض، شنا ،راه ، توپ ، دوچرخه ،دست ، آلبالو ، لبخند ، دویدنو عشقبدهد.آن وقت قدر همه ی اینها را بدان و آن قدر زندگیت را ادامه بدهکه زندگی از این کهتو زنده هستی به خودش ببالد!!دیگران را فراموش نکنمنبع : http://goohartaj.blogfa.com/
همیشه سکوت نشانه ی تایید حرفِ طرف مقابل نیست ،
گاهی نشانه ی قطع امید از سطح شعور اوست !