1- کینه و نفرت را مسموم و عفور بخشش همانند پاد زهری است که روح را درمان می کند
2- طرز فمر خود را عوض , و به خدا توکل کنید.
3- مردم را به چشم دوست ببینید نه دشمن. زندگی با چنین احساسی , شیرین تر و لذت بخش تر است.
4- به ضمیر نا هوشیار خود تلقین کنید که از عهده انجام هر کاری بر می آیید.
5- ایمان بیاورید که زندگی شما سرشار از شادی و امید است.
6- ترس را از وجودتان برانید و جای آن را با امید و آرزئهای شیرین عوض کنید و تسلیم افکار موهوم و پست
نشوید.
7- هر بلایی که به سرمان می آید , به دست خودمان است. پس در انتخاب اهداف و عملکرد تان دقت بیشتری
داشته باشید.
8- هر انسانی در وجودش عامل شفا بخش هستی نهفته است . هر گونه ترس و اضطراب را از خود برانید تا
نیروی هستی هر درد و مرضی را از خود و وجودتان پاک کند.
9- با تفکر درباره افرینش ,عقده حقارت و احساس خود کم بینی را در خودتان از بین ببرید.
10- انسان بر پایه ایمان خود , هر چه می خواهد به دست می اورد. کافی است به موضوعی خوشایند فکر کنید ,
دیری نمی گذرد که نتایج آن را خواهید دید
1- کینه و نفرت را مسموم و عفور بخشش همانند پاد زهری است که روح را درمان می کند
2- طرز فمر خود را عوض , و به خدا توکل کنید.
3- مردم را به چشم دوست ببینید نه دشمن. زندگی با چنین احساسی , شیرین تر و لذت بخش تر است.
4- به ضمیر نا هوشیار خود تلقین کنید که از عهده انجام هر کاری بر می آیید.
5- ایمان بیاورید که زندگی شما سرشار از شادی و امید است.
6- ترس را از وجودتان برانید و جای آن را با امید و آرزئهای شیرین عوض کنید و تسلیم افکار موهوم و پست
نشوید.
7- هر بلایی که به سرمان می آید , به دست خودمان است. پس در انتخاب اهداف و عملکرد تان دقت بیشتری
داشته باشید.
8- هر انسانی در وجودش عامل شفا بخش هستی نهفته است . هر گونه ترس و اضطراب را از خود برانید تا
نیروی هستی هر درد و مرضی را از خود و وجودتان پاک کند.
9- با تفکر درباره افرینش ,عقده حقارت و احساس خود کم بینی را در خودتان از بین ببرید.
10- انسان بر پایه ایمان خود , هر چه می خواهد به دست می اورد. کافی است به موضوعی خوشایند فکر کنید ,
دیری نمی گذرد که نتایج آن را خواهید دید
v بر خی از مردم چنان در گذشته های خویش غرق می شوند که از زندگی جز سختی و تنگدستی بهره نمی برند. v عقل و هوش فرمانده جسم انسان است ولی فراموش نکنید که این فرمانده نه اختیاری از خود دارد و نه ابتکاری و آنچه آن را به تحرک وا می دارد به نفسانیات و اراده شخصی مربوط میشود. v اگر به آرزویی نرسید اید علت را در خود بجویید که یقیننا افکار فراس آلود و بیمار گونه ای به سر راه داده ایدو راهزنان و اشغالگران منفی نفس را وارد سراجه دل ساخته اید v هر انسانی باید هدفی والا برای خود منظور کند و به امور جزی و سطحی نپردازد. v کسی که از اعتماد به نفس کامل برخوردار است به طور قظع به هدفی که در سر دارید می رسد و همچون طلوع خورشید , قلب او هم از این عشق و امید روشن می شود. v هر نیت خیری که برای دیگران داشته باشید , بازتاب آن را در زندگی خود خواهید یافت
1)آنچه هست، واقعیت محض نیست، بلکه فهم و درک ما از آن واقعیت است که وجود دارد. پس پنجرهها یا دریچههایی را که شما از طریق آن به این دنیا نگاه میکنید بشناسید و گذشته ی خود را بدون اینکه کاملاً تحت کنترل آن قرار گیرید، بپذیرید.
شما فقط از طریق فهم و درک خودتان است که این دنیا را میشناسید و تجربه میکنید و توانایی این کار را نیز دارید که خودتان چگونگی درک خود را از هر واقعهای، انتخاب کنید.
چون همه ما دنیا را از طریق پنجرههای شخصی خودمان میبینیم، این امر بر چگونگی تعبیر و تفسیر ما از وقایع و پاسخهای ما و پاسخهای داده شده به ما تاثیر میگذارد. بنابراین عواملی را که بر نوع و طرز نگاه شما موثر هستند، بشناسید تا بتوانید عکسالعمل مناسبی در برخورد با آنها نشان دهید.
این پنجرهها و یا دریچههای شخصی، ترکیبی از عقاید ثابت و یا افکار منفی است که در نوع نگاه و دیدگاه شما وجود دارند.
اگر با بررسی و ارزیابی دیدگاههای قبلی،نظام افکار و عقاید خود را مجدداً سازماندهی کنید ، درک و بینش جدیدی به دست خواهید آورد.
۲ ) زندگی، مدیریت کردن است پس یاد بگیرید که مسئولیت زندگیتان را به عهده بگیرید.
شما مدیر زندگی خودتان هستید که هدفتان، اداره کردن زندگی به نحوی است که نتایج خوبی در برداشته باشد.
مدیریت موثر زندگی به این معنی است که شما در مرحله ی آماده شدن برای رسیدن به هدفتان، در کنترل خود، در کنترل احساسات، در مواجهه با سایر افراد، در مرحله اجرا، در مواجهه با ترس و سایر ابعاد، بیش از پیش به خودتان نیاز دارید و بایستی با حداکثر تعهد، سرعت و هدایتی که میتوانید انجام دهید.
کلید مدیریت زندگی، داشتن یک استراتژی است. اگر شما برنامهای روشن و شفاف و همچنین شجاعت، تعهد و انرژی لازم برای این استراتژی را داشته باشید، موفق خواهید شد.
۳) ما به مردم یاد میدهیم که چگونه با ما رفتار کنند. پس به جای شکایت کردن، مسئولیت طرز رفتار مردم را با خودتان به عهده بگیرید.
شاید به مردم یاد داده باشید که چگونه با شما احترامآمیز رفتار کنند و شاید این کار را نکرده باشید. این بدین معنی است که شما تا حدی مسئول رفتار نامناسب دیگران با خودتان هستید.اگر مردم رفتار نامناسبی با شما دارند، ببینید که شما چه کاری انجام دادهاید که آن رفتار را تقویت کرده و یا باعث آن رفتار شده است؟
چون مسئولیت با خودتان است، میتوانید در هر موقع و برای هر مدتی رابطهتان را بازبینی کنید.
۴) نیرو و انرژی زیادی در بخشش وجود دارد، پس چشمان خود را باز کنید و ببینید تحت تاثیر کدام خشم یا کینه قرار گرفتهاید. نیرو و انرژی خود را از کسانی که باعث رنجش شما شدهاند بازپس بگیرید.
تنفر، عصبانیت و کینه، ویرانکننده هستند و باعث تضعیف و تحلیل قلب و روح انسان میشوند که قطعاً با آرامش درونی و احساس شادی منافات دارند.
بخشش ، شما را از تنفر، عصبانیت و کینه رها میسازد. تنها راه خلاصی از اثرات منفی رابطهای که موجب ناراحتی و رنجش شما شده است، کمک گرفتن از اخلاقیات و بخشش کسانی است که موجب ناراحتی و آزردگی شما شدهاند.
۵) قبل از اینکه چیزی را بخواهید باید اسم آن را بدانید، پس به وضوح مشخص کنید که چه میخواهید.
از اهداف اصلی زندگیتان تا خواستههای روزمرهتان، لازم است بدانید که چه میخواهید.
با تعریف دقیق اهدافتان، انتخابهای شما جهتدار خواهد شد و خواهید توانست رفتارها و انتخابهای لازم را برای رسیدن به اهدافتان، مشخص کنید.
برای رسیدن به آنچه که میخواهید، شهامت لازم را داشته و واقعبین باشید. البته فقط در صورتی که خود را لایق و مستحق آنچه میخواهید بدانید، شهامت لازم را کسب خواهید کردید