آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

هوش کودکان و وضعیت اقتصادی خانواده

به اعتقاد نظریه‌پردازان، هوش توانایی استفاده از پدیده‌های رمزی و یا قدرت و رفتار مؤثر و یا سازگاری با موقعیت‌های جدید و تازه و یا تشخیص حالات و کیفیات محیط است.
شاید بهترین تعریف تحلیلی هوش به وسیلهء «دیوید وکسلر»، روان‌شناس آمریکایی، پیشنهاد شده باشد که بیان می‌کند: «هوش یعنی تفکر عاقلانه، عمل منطقی و رفتار مؤثر در محیط. امروزه دیگر کسی بر این اعتقاد نیست که هوش صرفاً مقوله‌ای ارثی و ژنتیکی است. بلکه، هوش در فرآیند تکامل کودک در رحم مادر و پس از آن طی مراحل رشد شکل می‌گیرد. بسیار شنیده‌ایم که گفته می‌شود امروزه کودکان باهوش‌تر هستند.
این سخن کاملاً‌درستی است و از این امر نشات می‌گیرد که سازوکارهای آموزشی و یادگیری و اطلاعات در اختیار کودکان نسبت به گذشته کاملا متفاوت شده است و امروزه کودکان تجربه‌هایی دارند که کودکان چند دههء پیش نداشتند. همین تجربه‌های متفاوت که از همان روزهای آغازین تولد خود را نشان می‌دهد، وضعیت هوشی متفاوتی را نیز رقم‌زده است. از این رو، می‌توان به تاکید گفت که میانگین هوش کودکان امروزی بیش‌تر از میانگین هوش کودکان دیروزی است.عوامل بسیاری بر هوش تاثیر می‌گذارند. یکی از مهم‌ترین این عوامل تغذیه و دیگر شرایط دوران بارداری مادر است. تغذیه مناسب در این دوران و رعایت بهداشت جسمی و روحی مادر، تاثیر مهمی در هوش نوزاد خواهد داشت.
سطح هوشی والدین، تغذیهء دوران کودکی و نوزادی، شرایط و امکانات خانوادگی و محیطی، نوع ارتباط والدین با کودک و مجموعهء ارتباطات اجتماعی خانواده از دیگر عوامل مؤثر در رشد و شکوفایی هوش به شمار می‌روند. عوامل محیطی مثل وجود محرکات مناسب در محیط پرورش کودک مانند اسباب‌بازی‌های مناسب که او را به کنجکاوی و کنکاش وا می‌دارد، در بروز و ظهور و شکوفایی هوش وی نقش اساسی دارد.با تاملی اندک در این عوامل به راحتی می‌توان نتیجه گرفت که برآوردن چنین شرایطی، وابستگی بسیاری به وضعیت و شرایط اقتصادی خانواده دارد; چرا که میزان درآمد در برآوردن این نیازمندی‌ها مؤثر است. خانواده‌هایی که درآمد بسیار کمی دارند، از لحاظ تغذیه‌ای مشکل دارند. علاوه بر این، کمبود بهداشت و رسیدگی دیر هنگام به درمان اثر نامطلوبی بر جسم و ذهن کودک دارد. همچنین خانواده‌های با درآمد کم نمی‌توانند شرایط محیطی مناسبی را برای رشد کودک خود مهیا کنند. خرید وسایل آموزشی، امکانات بازی‌های کودکانه در سنین مختلف، ثبت نام در کلاس‌های مختلف برای کودکان نیازمند درآمد مکفی است که هر کدام به میزانی بر رشد هوش کودکان تاثیر دارد. البته این را نیز باید یادآور شد که خانواده‌های پردرآمد نیز می‌‌توانند رشد هوشی کودک خود را به خطر بیندازند.هر چند در اختیار داشتن پول و درآمد مناسب خانواده نقش مؤثری در تربیت هوشی کودکان دارد، ولی این عامل خود به طور مستقیم اثرگذار نیست، بلکه اثر خود را از طریق مدیریت درآمد و استفادهء معقول و مناسب از آن می‌گذارد. از این رو، مدیریت درآمد و اولویت‌بندی هزینه‌ها و داشتن برنامهء مناسب برای رشد کودکان، متکی به نظر مشاوران و متخصصان که می‌توان از طریق مراکز مشاوره‌ای، مطالعهء کتاب‌ها و مقاله‌های نشریه‌ها به دست آورد، در رشد هوشی کودکان اثر چشمگیری می‌گذارد. خانوادهء‌با درآمد مناسب و برنامه‌ریزی معقول زمینه‌های مناسب را برای رشد هوش کودکان خود دارد; وضعیتی که در خانواده‌های کم‌درآمد مهیا نمی‌شود. هر چند ممکن است در این خانواده‌ها با افراد پرهوش مواجه شویم ولی میانگین هوش افراد خانواده با وضعیت اقتصادی آن‌ها و استفادهء بهینه و مناسب از امکانات ارتباط نزدیکی دارد

هوش هیجانی و تأثیر آن در افزایش قابلیت‌های زندگی

هوش هیجانی و تأثیر آن در افزایش قابلیت‌های کارکنان و مدیران در زندگی و محل کار

آشنایی با اصطلاح هوش عاطفی یا هیجانی و اثرات آن در زندگی و روابط شخصی و اجتماعی انسان‌ها، رفته رفته به مقوله‌ای کاملاً جدی برای برنامه‌ریزان کشورهای مختلف در سراسر جهان، تبدیل شده است.
در مقاله تهیه شده، ابتدا به تعریف هوش عاطفی (
EQ) پرداخته شده است. سپس اثر هوش عاطفی افراد در سازمان و محیط کار با استفاده از تحقیقات و مطالعات انجام شده در سال‌های گذشته، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیقات بخوبی نشان داده است مدیرانی که به سوادآموزی عاطفی در سازمان خود توجه بیشتری داشته‌اند در مقایسه با مدیران سازمان‌های دیگر، موفق‌تر بوده‌اند.
● آشنایی با هوش هیجانی (عاطفی یا
EQ)
دانیل گلمن نخستین کسی بود که اصطلاح هوش عاطفی را در میان مردم، رواج داد. وی در ۱۹۹۵ کتابی نوشت با عنوان «هوش عاطفی: چرا ممکن است این عنصر از بهره هوشی مهم‌تر باشد؟» وی اکنون رئیس شرکت خدمات هوش عاطفی در امریکاست که محور فعالیت‌های آن تحقیقات در این زمینه می‌باشد.
گلمن معتقد است: زندگی جمعی و اخلاقی ما به خویشتنداری، غمخواری و مهارت‌های مربوط به هوش عاطفی بستگی دارد. برخلاف بهره هوشی (
IQ) که تصور می‌شود از زمان تولد، مطلق باقی می‌ماند، اعتقاد بر این است که هوش عاطفی (EQ) در سراسر زندگی پرورش می‌یابد و تقویت می‌شود. گلمن استدلال اساسی خود را چنین بیان کرد: «به یک معنا، ما دو مغز، دو ذهن و دو نوع هوش داریم: عاطفی و عقلی». وی خاطرنشان کرد استفاده از هوش عاطفی به اندازه هوش عقلی در زندگی ما مهم است. گلمن در کتاب خود پنج حیطه را نام می‌برد که عوامل هوش عاطفی را مشخص می‌کنند:
۱) توانایی شناخت احساس به همان شکل که رخ می‌دهد، نقش بنیادی در هوش عاطفی دارد. اگر نتوانیم عواطف خود را متوجه شویم، ممکن است مغلوب شده و با در بروز این احساسات قوی، متزلزل شویم.
۲) توانایی حفظ خود در برابر دشواری‌های زندگی یا بازیافتن خود پس از بروز مصائب، مستقیماً به وجود مهارت قبلی بستگی دارد. می‌خواهیم به نوعی بر عواطف خود کنترل داشته باشیم تا بتوانیم به نحو مناسب با این عواطف کنار بیاییم.
۳) پایه موفقیت در دستیابی به هر نوع هدف، توانایی بهره‌گیری از عواطف در این راه است. برای اهداف خلاقانه، تمرکز و تسلط (یادگیری به تاخیر انداختن ارضا و غلبه بر امیال نامناسب) مهارت‌های مهمی هستند و کنترل عاطفی ضروری است.
۴) مهارت‌های مردمی، مبنای همدردی و توانایی توجه به عواطف دیگران است. همدردی شعله نوعدوستی را برمی‌افروزد و در مشاغلی همچون آموزگاری و مدیریت که مستلزم توجه به دیگران است، نقش مهمی دارد.

ادامه مطلب ...

روشهای عملی تقویت حافظه

می‌خوانم، ولی نمی‌توانم حفظ کنم!
- می‌خواهم حافظه‌ام کارایی بهتری داشته باشد!
در مورد نکته اول باید گفت که تکنیک‌هایی وجود دارند که با به کارگیری آنها هنگام مطالعه، می‌توانیم آنچه را می‌خوانیم بهتر و قوی‌تر حفظ نماییم؛ پس باید نکاتی را رعایت کنیم!
اما در نکته دوم، برای حرکت از وضع موجود تا رسیدن به وضع مطلوب، نیاز به اجتهاد و زمان و تدبیر داریم.
تقویت حافظه ، نیاز به اجرای برنامه‌های خاصی دارد؛ پس باید روی حافظه سرمایه‌گذاری کنیم!
●رعایت کنیم!
به غیر از هدف، در حفظ عمیق مطالب، تمرکز و مرور و یادداشت‌برداری و تغذیه، سهم اصلی و بسزایی دارند که در بروشورهای جداگانه‌ای به صورت تخصصی به آنها پرداخته یا خواهیم پرداخت. در اینجا قصد داریم تکنیک‌هایی کاملاً کاربردی را به شما معرفی نماییم تا با رعایت آنها، ورود اطلاعات به حافظه آسان‌تر، پایداری آنها بیشتر و یادآوری مطالب سریع‌تر شود.(۱)
● خلق یادیاری ذهنی(۲)
کاربرد نشانه‌های کاغذی شبیه پیکان را به یاد آورید؛ پشتوانه‌ای ساده و موثر که به ما یادآوری می‌کند که قبلاً تا کجای کتاب را خوانده‌ایم و باید از کجا مطالعه را ادامه دهیم.
یادیارهای ذهنی، همین نقش را ایفا می‌کنند، نشانه‌گذاری ذهنی برای اطلاعات خوانده شده که باید هنگام مطالعه و درک ایجاد شوند. خلق یادیارهای ذهنی، نتایج معجزه‌آسایی به همراه دارد. برخی از این یادیارهای مهم عبارت‌اند از:
۱) رابطه و تداعی
حفظ تنها و جدا از هم مطالب، باعث فراموشی سریع آنها خواهد شد؛ در حالی که خلق رابطه و ایجاد تداعی بین داده‌های وارد شده به حافظه، به خاطر سپاری و یادآوری کم نظیری را به همراه خواهد داشت.
ایجاد رابطه می‌تواند میان داده‌های داخل متن یا میان داده‌های متنی با داده‌های فرضی خارجی صورت بگیرد. این رابطه‌ها باید خلاقانه، تداعی‌گر، ساده، پرتحرک و همراه با چاشنی مبالغه و تخیل ایجاد شوند. پس سعی کنید بین نکات کلیدی استخراج شده از متن، رابطه منطقی یا به ظاهر غیرمنطقی ایجاد کنید. خلق رابطه و ایجاد تداعی، کلید طلایی ورود و نگهداری اطلاعات در حافظه است.
برای مثال، در مبحث کلامی ضرورت معاد، می‌توانید میان کلمات کلیدی معاد، راه فطرت، برهان حکمت، برهان عدالت و برهان رحمت که از داخل متن کتاب به عنوان قله‌های اساسی بحث استخراج شده‌اند، رابطه ایجاد کنید؛ برای مثال:
«همیشه آقا معاد می‌گه راه افتادن آدما بی‌حکمت نیست؛ خصوصاً آدمای عادلی که به رحمت خدا اعتقاد دارن.»
۲) تصویر ذهنی
سعی کنید تصویری از آنچه مطالعه می‌کنید، در ذهن مجسم کنید. برای مثال، هنگام حفظ شأن نزول سوره دهر، می‌توانید تصویر شأن نزول نقل شده را در ذهن خود بسازید:
تصویری از بیت حضرت امیرالمؤمنین(ع)، بیماری امام حسن و امام حسین(علیهما السلام)، نذر و روزه امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، دادن غذای افطار روز اول به مسکین، دادن غذای افطار روز دوم به کودک یتیم، دادن غذای افطار روز سوم به اسیر، نزول جبرئیل (ع) بر پیامبر اکرم(ص) و آوردن سوره مبارکه دهر.
و یا ساخت تصویری خیالی برای تعریف «مفعول به »:
«هو اسم منصوب وقع علیه فعل الفاعل و لم تغیر لأجله صوره الفعل»
بر اساس مثال «نصر علی سعیداً»، علی را شخصی یاری دهنده تصور کنید که با افتخار و سری برافراشته (مرفوع) به سعید (مفعول به) کمک می‌کند. سعید هم، چون می‌بیند علی کمکش همیشه به همین شکل است و بین افراد مختلف، تفاوتی قائل نیست (لم تغیر لأجله صوره الفعل)، از داشتن دوستی مثل علی، حس غرور می‌کند.
۳) کشف کاربردها
می‌توانیم برای برخی از متونی که مطالعه می‌کنیم، کاربردهایی را در عالم واقعی یا ذهنی بیابیم . برای حفظ بهتر مفاهیم منطق، کشف کاربردها، روش مناسب و مجربی است. کمی ذهن خود را سیال کنید تا کاربردهای عملی، خود را به شما نشان دهند. کشف کاربردهای عملی، خود را به شما نشان دهند. کشف کاربردها، باعث جلب توجه حافظه شده و به عنوان یک تکیه‌گاه مطمئن برای به خاطرآوری مطالب، ایفای نقش می‌کند.
۴) برجسته‌سازی
هنگام مطالعه، کلمات و مفاهیم و جملات کلیدی را برجسته کنید. خط کشیدن زیر آنها، استفاده از ماژیک فسفری و … کمک شایانی به ورود صحیح اطلاعات به حافظه می‌کند. فقط آنچه را که مهم است، برجسته کنید و از افراط در به کارگیری این تکنیک خودداری نمایید.
۵) یادیارهای دیگر:
▪ ربط حروف اول کلمات
ـ حرام: حبشه، رم ، ایران و مصر؛ کشورهایی بودند که پیامبر اکرم(ص) برای سران آنها نامه نوشت.
ـ ملخها: مخزن‌الأسرار، لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، هفت پیکر و اسکندرنامه، آثار نظامی گنجوی هستند.
▪ خلق نمادها
این تکنیک بیشتر برای حفظ نام نویسندگان، علماء‌ و دانشمندان، ملیت و آثار آنها به کار گرفته می‌شود. به این ترتیب که برای کشور آن عالم، نمادی در نظر می‌گیریم؛ سپس میان آن نماد و نقاط برجسته زندگی‌نامه آن عالم، تصویر قابل تجسمی خلق می‌کنیم.
▪ شعر ، نظم و نثر
قالب و آهنگ شعر، کمک زیادی به حفظ می‌کند. «ألفیه ابن مالک» در باب صرف و نحو، نمونه‌ای بارز این تکنیک است.
● تعریف کردن
تعریف و بیان لفظی مطالبی که آموختیم، یکی از شیوه‌های موثر تثبیت حفظ است. مباحثه نیز از همین قسم است. البته دقت کنید که تعریف و مباحثه حتماً باید بعد از مطالعه و درک صورت گیرد.
● طرح سؤال قبل از مطالعه
قبل از اینکه شروع به مطالعه کنید، با نگاهی سریع به تیترهای اصلی و فرعی متن، تصاویر و جداول و متنهای مجزا شده، سعی کنید سوالاتی را در باب این مطلب طراحی کنید. طرح سؤال باعث ایجاد علاقه و انگیزه می‌شود و از همه مهم‌تر، آهن‌ربای حافظه را برای جذب اطلاعات خوانده شده، در بالاترین قدرت خود قرار می‌دهد. طرح سؤال، شاه ستون خیمه مطالعه است(۳).
● بازتاب شرطی
مطالعه در شرایط ثابت، وسعت کاربرد حافظه را افزایش می‌دهد. مطالعه در مکان ثابت و مشخص، استفاده از زمانهای ثابت در شبانه‌روز، رعایت وضعیت خاص و مشابه جسمی و محیطی و حتی استفاده از خودکار یا برگه یکسان برای یادداشت‌برداری، همگی باعث شرطی شدن مغز و استفاده قوی‌تر از حافظه می‌گردند. (۴)
● سرمایه گذاری کنیم!
برای درک بیشتر، بیایید حافظه را به عضله تشبیه نماییم. چگونه می‌توان عضلاتی ورزیده داشت؟ پرورش عضلات چگونه انجام می‌شود؟ آیا می‌توان عضلات را با هدف استفاده بهینه‌تر از آنها تقویت کرد؟
جواب این سؤالات، واضح است؛ چون افرادی را دیده‌ایم که با تمرینات خاص و صرف زمان و تلاش مستمر توانسته‌اند عضلاتی ورزیده برای خود بسازند.
همین نسخه را برای حافظه هم توصیه می‌کنیم. باید اصول و تمریناتی را برای حافظه، طراحی کنید. حافظه را با جدیت به کار بگیرید و عرقش را درآورید. از حافظه کار بکشید و روی آن سرمایه‌گذاری کنید تا از سودش یعنی استفاده از حافظه‌ای ورزیده و قابل اعتماد بهره‌بگیرید؛ معامله‌ای که پرسود است!
همان طور که فعالیت مستمر و قاعده‌مند باعث پرورش عضلات می‌شود، تقویت حافظه نیز دقیقاً به همین صورت است. برخی از این اصول و تمرینات را معرفی می‌کنیم:
● اللهم صل علی محمد و آل محمد
به طور کلی، ارتباط معنوی مستمر با ادعیه و اذکار، نیروی حافظه را به صورت شگفت‌انگیزی تقویت می‌کند؛ به خصوص، استمرار در صلوات بر نبی مکرم اسلام (ص) و خاندان پاک و مطهرش. البته دعاهای خاصی هم برای مطالعه، حفظ و درک نقل شده که معروف‌ترین آنها دعای قبل از مطالعه است. یا دعایی که برای پایداری مطالب و فراموش نکردن آنها توصیه شده است:
«اللهم افتح علی فتوح العارفین بحکمتک و انشر علیّ رحمتک و ذکرنی ما نسیت یا ذالجلال و الإکرام»
یا دعای معروف «سبحان من لایعتدی علی اهل مملکته…» که پیامبر اکرم(ص) سفارش کرده‌اند در تعقیبات نمازها خوانده شود. مداومت در قرائت این دعا، باعث افزایش حافظه انسان می‌شود.
شیخ بهائی (ره) نیز برای تقویت حافظه، مداومت دعای زیر را در قنوت نمازها توصیه کرده است:
«اللهم ارزقنی فهم النبیین و حفظ المرسلین و إلهام الملائکه المقربین آمین یا ربّ العالمین»
● حفظ کردن آیات قرآن و احادیث و دعاها
به خاطر سپاری آیات قرآن، احادیث معصومین(ع)، دعاها و حتی اشعار و عبارات زیبای ادبی، یکی از بهترین روشهای به کارگیری حافظه است. حتی اگر به سختی حفظ می‌کنید، باز هم کوتاه نیایید و خود را به وسط میدان بفرستید. کم کم حفظ کنید. حتی یک آیه کوچک یا یک حدیث کوتاه یا بیتی از یک شعر زیبا، می‌تواند شما را یک قدم به جلو ببرد. نتیجه تداوم در فعالیت حافظه، تقویت پله پله آن را به همراه خواهد داشت.

ادامه مطلب ...

مهارت و هوش اجتماعی خود را بسنجید

آیا از این فکر که در میان افراد غریبه حضور داشته باشید، دچار دلهره و ترس می‌شوید؟
آیا از حضور در جمع می‌ترسید یا نگران این هستید که در مهمانی نام افراد را فراموش کنید و نتوانید به شکل مناسب با آنها صحبت کنید؟ اگر از این موضوعات نگرانید، هوش اجتماعی‌تان می‌تواند به شما کمک کند. انسان موجودی اجتماعی است.
انسان در بین خانواده، دوستان، همسایه‌ها، همکاران و سایر گروه‌ها و تشکل‌های اجتماعی زندگی می‌کند و لازم است مهارت‌های لازم در برقراری ارتباط با این گروه‌ها را کسب کند. هوش اجتماعی مهارت کنار آمدن با دیگران است.
تمام مهارت‌های برقراری ارتباط با دیگران مانند خوب شنیدن و هنر گوش دادن به حرف‌های دیگران، مهارت‌های گفت‌وگو و مذاکره، استفاده از حرکات و زبان رفتاری در برقراری ارتباط،‌ ظاهر و پوشش مناسب، مهارت‌های حضور در فعالیت‌های اجتماعی، مهارت ابراز وجود و درخشیدن در جمع، همه جزء هوش اجتماعی است. درباره بسیاری از این مهارت‌ها، در شماره‌های قبل صحبت کرده‌ایم اما این بار به طور کلی به هوش اجتماعی می‌پردازیم.
اعتماد به‌نفس،‌ داشتن دید وسیع نسبت به زندگی، اهداف روشن و واضح، علاقه ثابت به دیگران و احترام قائل شدن برای آنها،‌ توانایی خواندن فکر دیگران و استفاده از زبان رفتاری،‌ قدرت تشخیص زمان مناسب برای شنیدن و گوش دادن و برخورداری از طرز فکر مثبت از خصوصیات کلی هوش اجتماعی هستند. شما با پاسخ به سؤالات زیر و استفاده از پرسشنامه می‌توانید میزان هوش اجتماعی‌تان را بسنجید و خودتان را ارزیابی کنید.
● پرسشنامه سنجش هوش اجتماعی
سؤالات زیر را با دقت خوانده و سپس با درست یا نادرست به آنها پاسخ دهید.
۱) من همه مردم و به‌طور کلی نژاد انسان را دوست دارم.
۲) به نظر من بهره هوشی استاندارد به‌عنوان راهی برای اندازه‌گیری موفقیت، از هوش اجتماعی مهم‌تر است.
۳) به عقیده من، بهره هوشی استاندارد برای اندازه‌گیری شادی، از هوش اجتماعی مهم‌تر است.
۴) به نظر من اولین ملاقات بسیار مهم‌تر از ادامه رابطه است.
۵) برای من خداحافظی و لحظه جدا شدن بسیار بااهمیت و مهم است.
۶) انتقاد از تصورات در ارتباطات اجتماعی خیلی مهم نیست.
۷) اهمیت دادن به نظرات و دید خود در زندگی مخرب روابط اجتماعی است.
۸) افراد خوشگذران رابطه ضعیف‌تری با دیگران برقرار می‌کنند.
۹) تقلید نشانه ضعف است و باید از آن پرهیز کرد.
۱۰) خلاقیت آن‌قدرها هم مفید نیست و به درد نمی‌خورد.
۱۱) در ارتباطات، زبان رفتاری کم‌اهمیت‌تر از زبان گفتاری است.
۱۲) زبان رفتاری در تمام فرهنگ‌ها و جوامع یکی است.
۱۳) لبخند زدن به دیگران آنها را خجالت‌زده یا عصبی می‌کند.
۱۴) افراد مثبت، جلف و موذی به نظر می‌رسند.
۱۵) در موقعیت‌های اجتماعی، صداقت بهترین سیاست است.
۱۶) خیلی‌ها مایلند آن‌طور که دیگران دوست دارند، زندگی کنند.
۱۷) تمام افراد نیاز دارند گاهی تنها باشند.
۱۸) بهترین راه برای برنده شدن در بحث و گفت‌وگو، این است که ثابت کنید طرف مقابل اشتباه می‌کند.
۱۹) برنده شدن در یک درگیری نیاز به قدرت بیشتر دارد.
۲۰) حرف زدن، خسته‌کننده است.
۲۱) اولین برداشت من نسبت به دیگران معمولا صحیح نیست.
۲۲) از سرگرم کردن دوستانم در مهمانی‌ها و جمع‌های اجتماعی لذت می‌برم.
۲۳) نیرویی من را به انجام مذاکرات ترغیب می‌کند.
۲۴) من به دیگران فرصت می‌دهم سوءتفاهمات و تضادها را حل کنند.
۲۵) من همیشه ارتباط روحی خوبی با مردم برقرار می‌کنم.
۲۶) نسبت به غم و اندوه دیگران حساس هستم.
۲۷) چهره دیگران را خوب به خاطر می‌سپارم.
۲۸) در به خاطر سپردن نام و اسامی دیگران حافظه خوبی دارم.
۲۹) برایم خیلی مهم نیست که دیگران درباره من چه فکر می‌کنند.
۳۰) معمولا هنگام خرید و مسافرت از خدمات خوبی بهره‌مند می‌شوم.
۳۱) من فردی خلاق، سرزنده و خونگرم هستم.
۳۲) به نظر خودم لیاقت درآمد بیشتری را دارم.
۳۳) من مجذوب مغز انسان و طرز کار آن هستم.
۳۴) دیگران دوست دارند نظرات من را به خاطر بسپارند.
۳۵) من از نظر فیزیکی متعادلم و اندامی متناسب دارم.
۳۶) من ذهن فعالی دارم.
۳۷) ارتباط برقرار کردن با حیوانات خیلی برایم مهم نیست. ۳۸ - آداب و رسوم و مراسم سنتی به نظرم خسته‌کننده است.
۳۹ - به عقیده من سرپرستان و رهبران گروه‌ها باید افراد کامل و بی‌نقصی باشند.
۴۰) در سرپرستی و رهبری بعضی گروه‌ها خوب عمل می‌کنم؛ نه همه آنها.
۴۱) به نظرم ارتباط برقرار کردن با گروه خاصی از افراد، وقت تلف کردن است.
۴۲) وقتی کسی برای مشورت و کمک پیش من می‌آید، با کمال میل این کار را انجام می‌دهم.
۴۳) در نشست‌های اجتماعی برای اینکه دیگران آرامش و اوقات خوشی داشته باشند، تلاش می‌کنم.
۴۴) موفقیت به شانس بستگی دارد.
۴۵) من هدف و دید روشنی در زندگی دارم.
● نمره‌گذاری
پاسخ‌های خود را با جواب‌های پاسخنامه مقایسه کنید. درصد پاسخ‌های صحیح را برای هر گروه از سؤالات ۱ تا ۱۱، ۱۲ تا ۲۲، ۲۳ تا ۳۳ و ۳۴ تا ۴۵ جداگانه محاسبه کنید.
● نتیجه‌گیری
پرسش‌های ۱ تا ۱۱ هوش اجتماعی شما را به تصویر می‌کشد؛ هوشی که باید آن را بیشتر کشف کنید. اگر بیشتر تلاش کنید پاداش‌های شگفت‌انگیزی در انتظارتان خواهد بود.
پرسش‌های ۱۲ تا ۲۲ نشان می‌دهد شما بعضی مهارت‌های ابتدایی هوش اجتماعی را کسب کرده‌اید. سعی کنید مهارت‌های موجود را تقویت کرده و ضعف‌هایتان را برطرف کنید.
پرسش‌های ۲۳ تا ۳۳؛کسب نمره بیشتر در این قسمت نشان می‌دهد مهارت‌های هوش اجتماعی شما از حد متوسط بالاتر است.
اگر بیشتر تلاش کنید، می‌توانید به نوابغ و ستاره‌های مغز تبدیل شوید.
پرسش ۳۴ تا ۴۵ نشان می‌دهد شما جزء نادر افرادی هستید که هوش اجتماعی‌تان را در معرض دید قرار داده‌اید.
اگر مهارت‌های خوبی را که دارید گسترش دهید، دستیابی شما به پیشرفت و موفقیت قطعی است.
در هر گروه پاسخ‌های زیر ۵۰درصد به معنی ضعیف و نسبتا ضعیف و ۴۵ تا ۵۵درصد به معنی متوسط و ۵۵ تا ۱۰۰ به معنی خوب و عالی است.
● پاسخنامه
۱) درست،
۲) نادرست،
۳) نادرست،
۴) درست،
۵) درست،
۶) نادرست،
۷) نادرست،
۸) نادرست،
۹) نادرست،
۱۰) نادرست،
۱۱) درست،
۱۲) درست،
۱۳) نادرست،
۱۴) نادرست،
۱۵) درست،
۱۶) درست،
۱۷) درست،
۱۸) نادرست،
۱۹) نادرست،
۲۰) نادرست،
۲۱) نادرست،
۲۲) درست،
۲۳) درست،
۲۴) نادرست،
۲۵) درست،
۲۶) درست،
۲۷) درست،
۲۸) - درست،
۲۹) نادرست،
۳۰) درست،
۳۱) درست ،
۳۲) درست،
۳۳) درست،
۳۴) درست،
۳۵) درست،
۳۶) درست،
۳۷) نادرست،
۳۸) نادرست،
۳۹) درست،
۴۰) نادرست،
۴۱) نادرست،
۴۲) درست،
۴۳) درست،
۴۴) نادرست،
۴۵) درست

تمرین تمرکز حواس

اغلب ما دوست داریم در مواقعی که مطلبی را مطالعه می‌کنیم جای دنج و راحتی پیدا کنیم. البته برخی از افراد اینگونه نیستند و در مترو، اتوبوس، تاکسی و حتی حاشیه خیابان نیز به راحتی توانایی تمرکز کردن روی مطلب یا موضوع خاصی را پیدا می‌کنند، اما عده‌ای دیگر حتی در هنگام خواب هم با چکه کردن آب، یا سر و صدای رادیوی همسایه و حتی راه رفتن هم‌اتاقی خود دچار عدم‌تمرکز حواس می‌شوند. به راستی چرا برخی می‌توانند تمرکز حواس داشته باشند و برخی دیگر از این توان بی‌بهره‌اند. مطلبی که در پی می‌آید نکاتی در مورد تکنیک‌های تمرکز حواس است که با هم می‌خوانیم. تمرکز توانایی جهت دادن به افکار، در مسیری است که به آن می‌اندیشیم. همه ما توانایی متمرکز شدن را داریم. نوشتن یک داستان، نواختن پیانو یا مجذوب یک فیلم سینمایی شدن، همگی به تمرکز نیاز دارند. ولی گاهی اوقات افکار شما پراکنده است و ذهن‌تان از موضوعی به موضوع دیگر کشیده می‌شود. در چنین مواقعی است که نیاز دارید یاد بگیرید چگونه حافظه خود را تقویت کنید. تقویت حافظه عبارت است از یادگیری‌های منظم ذهنی و مرتب کردن عواملی که یک‌‌باره به ذهن ما خطور می‌کنند.
● پرورش ذهن آشفته
پرورش تمرکز یک مهارت است. پرتاب توپ بسکتبال به طرف حلقه، تایپ کردن و یا مطالعه نیاز به مهارت دارند. یادگیری یک مهارت نیز نیاز به تمرین و ممارست دارد. همانطور که وقتی دارویی را مصرف می‌کنید در بدن بدون کمک شما عمل می‌کند و با کارهای شما تداخل پیدا نمی‌کند، در مورد یک موضوع هم همینطور است و نباید با ورود افکار دیگر بر هم بریزد. عمل تمرکز، به تمرین احتیاج دارد. شاید در هنگام شروع تمرینات ابتدا تغییرات کمی را حس کنید، ولی پس از چهار تا شش هفته که از پرورش ذهن و یادگیری مهارت‌ها گذشت، متوجه پیشرفت‌های قابل توجهی خواهید شد و پس از مدت کوتاهی در می‌یابید که چه سال‌هایی را برای تقویت حافظه و تمرکز ذهن خود هدر داده‌اید. برای شروع تمرینات از این تکنیک استفاده می‌کنیم:
۱) حواست را جمع کن.
۲) روش عنکبوتی
۳) فرصتی برای افکار مزاحم.
سعی کنید از تکنیک‌هایی که مفید و موثر به نظر می‌رسند، استفاده کنید و حداقل به مدت ۳ روز آنها را به طور صحیح به کار ببندید. اگر متوجه تغییرات کمی شدید، پیشنهاد می‌شود تمرینات خود را ادامه دهید، چون در تمرکز ذهن شما موثر خواهد بود. همچنین می‌توانید در محیط اطراف‌تان نیز تغییراتی بدهید که ممکن است برای شما مفید باشند.
● حواست را جمع کن
این شیوه ممکن است ظاهرا ساده به نظر بیاید، ولی در عین حال بسیار موثر است. هنگامی که حواس‌تان پرت می‌شود و ذهن‌تان سرگردان است، مرتب به خودتان هشدار دهید «که حواست را جمع کن». این روش کم‌کم سبب می‌شود که توجه شما به موضوع مورد نظرتان جلب شود. برای مثال، هنگامی که در کلاس هستید و ذهن شما از کنفرانس به کلاسی، به تکالیفی که دارید، تاریخ، ساعت صرف غذا و یا هر چیز دیگری منحرف می‌شود، به خودتان بگویید: «حواست را جمع کن و به کنفرانس توجه کن». به هر حال تا حدی که ممکن است اجازه ندهید تمرکزتان به هم بریزد. و دوباره این هشدار را پیش خودتان تکرار کنید: «حواست را جمع کن». هنگامی که افکار مزاحم خود را پیدا کردید، کم‌کم با تکنیک «حواست را جمع کن» به حال برمی‌گردید. اگر یک شخص معمولی باشید، ممکن است این عمل را صدها بار در هفته انجام دهید. ولی طی روزهای آینده مدت زمانی که افکار خاصی در ذهن شما می‌ماند، طولانی‌تر می‌شود یا به عبارت دیگر تمرکزتان در مورد موضوعی خاص بالا می‌رود. بنابراین باید صبور باشید تا شاهد پیشرفت‌های خود در این زمینه باشید.
● روش عنکبوتی
این روش نیز یکی دیگر از تکنیک‌هایی است که پایه و اساس تمرکز است و به شما کمک می‌کند تا تمرکز داشته باشید و از حواس‌پرتی جلوگیری کنید. اگر تار عنکبوتی را تحریک کنید، تار تکان می‌خورد و عنکبوت نسبت به جنبش تار از خود واکنش نشان داده و می‌خواهد علت حرکت را بیابد، ولی وقتی چندین‌بار این عمل را تکرار کنید، خواهید دید که عنکبوت دیگر نسبت به حرکت تار هیچ عکس‌العملی از خود نشان نمی‌دهد و متوجه می‌شود که حشره‌ای به دام او نیفتاده است. این روش را یاد گرفته و ذهن خود را پرورش دهید و در برابر حواس‌پرتی تسلیم نشوید. وقتی کسی داخل اتاق می‌شود یا وقتی در با صدای بلند به هم می‌خورد، نباید به خودتان اجازه دهید که حواس‌تان پرت شود. شما باید تمرکزتان را برای هدفی که در ذهن دارید، حفظ کنید. مثلا در یک کنفرانس کلاسی اجازه دهید که دیگران جلوی شما حرکت کنند و سرفه کنند، بدون اینکه به آنها نگاه کنید فقط بین خودتان و کنفرانس، تونل ارتباطی ویژه‌ای ایجاد کنید و بگذارید دیگران از این تونل خارج باشند. و یا وقتی که با کسی صحبت می‌کنید، حواس‌تان فقط به او باشد و به صورتش نگاه کنید و از حرف‌هایی که می‌زند یادداشت‌ بردارید. بگذارید همه چیز از ذهن‌تان خارج شود و به هیچ چیز جز او توجه نکنید.
● فرصتی برای افکار مزاحم
در طول روز زمان ویژه‌ای را به فکر کردن درباره مسائلی که به ذهن شما خطور می‌کند و تمرکزتان را به هم می‌زند اختصاص دهید. به طور مثال ساعت ۳۰/۴ تا ۵ بعدازظهر زمانی است که شما می‌توانید به این افکار بپردازید. هنگامی که این افکار مزاحم در طول روز به ذهن شما خطور کرد و باعث نگرانی شما شد، به یاد آورید که زمان ویژه‌ای را برای آنها در نظر گرفته‌اید و اجازه دهید که از ذهن شما خارج شوند. کسانی که از این روش استفاده کرده‌اند، توانسته‌اند ۳۵ درصد از افکار مزاحم را در طول ۴ هفته در خود کاهش دهند. این تغییر بزرگی است. گام‌های اساسی این روش عبارتند از:
۱) زمان ویژه‌ای را هر روز به این افکار اختصاص دهید.
۲) وقتی افکار مزاحم وارد ذهن شما شدند، بدانید که زمان خاصی را برای فکر کردن به آنها گذاشته‌اید.
۳) با تکنیک «حواست را جمع کن» هم می‌توانید این افکار را از ذهن خود خارج کنید.
۴) به خودتان اطمینان بدهید که در زمان مخصوصی حتما به این افکار مزاحم که تمرکز شما را بر هم می‌زنند، فکر خواهید کرد.
● روش‌های ذهنی دیگر
▪ چوب خط زدن برای افکار مزاحم: کارت‌های کوچکی درست کنید و آنها را به ۳ قسمت مساوی تقسیم کنید یک قسمت را به صبح، یک قسمت را به بعدازظهر و قسمت سوم را به شب اختصاص دهید. هر بار که تمرکزتان به هم ریخت و حواس‌تان پرت شد، یک خط در قسمت مخصوص به آن بکشید. برای هر روز یک کارت برای خود تهیه کنید. وقتی به اندازه کافی ماهر شدید خواهید دید که تعد خط‌ها روز به روز کاهش می‌یابد و این واقعا جالب و هیجان‌انگیز است.
▪ زمان استراحت: استراحت کوتاهی برای خودتان در نظر بگیرید. هنگامی که استراحت می‌کنید، اکسیژن بیشتری به مغزتان می‌رسد. بلند شوید و برای چند دقیقه در اتاق قدم بزنید. وقتی ما برای مدت طولانی می‌نشینیم، خون بدن ما به دلیل نیروی جاذبه، به طرف پایین‌ترین نقطه بدن‌مان، یعنی پاها کشیده می‌شود. ماهیچه‌های ما همانند یک پمپ عمل می‌کنند و هنگامی که ما راه می‌رویم، خون را به طور یکنواخت به سر تا سر بدن ما می‌رسانند. در نتیجه، اکسیژن بیشتری به مغز می‌رسد و باعث احساس شادابی و نشاط در بدن می‌شود.
▪ عوض کردن موضوع: بسیاری از دانش‌آموزان به وسیله تغییر دادن موضوع مطالعه، به تمرکزشان کمک می‌کنند. شما هم می‌توانید موضوعات متفاوتی را در نظر گرفته و با عوض کردن عنوان درس‌هایی که باید به طور منظم مطالعه کنید به خودتان تنوع دهید و هر کدام را به مدت دو ساعت مطالعه کنید.
▪ جایزه و پاداش: هنگامی که کاری را به طور کامل انجام دادید، به خودتان پاداش دهید. کار شما ممکن است خیلی کوچک باشد و یا شاید یک مسوولیت بزرگ، که شما باید آن را به پایان برسانید. پاداشی که برای خودتان در نظر می‌گیرید، ممکن است قدم زدن در اطراف ساختمان، یک لیوان آب و یا خواندن یک مطلب جالب و خنده‌دار در روزنامه باشد

باز یابی حافظه

بازیابی اطلاعات از حافظه
پس از آن که اطلاعات رمزبندی شد و در حافظه ذخیره گردید، برای آن که مورد استفاده واقع شود باید از حافظه بازیابی گردد. بازیابی حافظه، تقریباً درتمام جنبه‌های زندگی روزانه، از یادآوری محل پارک اتوموبیل تا یادگیری مهارت‌های تازه، اهمیت وافر دارد. چند عامل بر چگونگی بازیابی اطلاعات از حافظه بلند مدّت تأثیر گذارند. نخست، باید دقیقاً بفهمیم که بازیابی حافظه چیست تا بعد بر عوامل مؤثر بر این فرایند بپردازیم.
● پایه‌های بازیابی حافظه
بازیابی عبارت است از فرایند دستیابی به اطلاعات ذخیره شده در حافظه. هنگامی که شما در امتحانی شرکت می‌کنید، برای پاسخ دادن به سوالات، به قابلیت بازیابی اطلاعات آموخته شده از حافظه‌تان نیاز دارید. اطلاعات به چهار روش اساسی قابل استخراج از حافظه بلند مدّت هستند. بازیابی اطلاعات معمولاً از طریق سرنخ‌هایی که به آن‌ها «سرنخ‌های بازیابی» گفته می‌شود صورت می‌گیرد و این سرنخ‌ها بر چگونگی بازیابی اطلاعات تأثیر گذارند.
▪ یادآوری: این نوع بازیابی حافظه مستلزم توانایی دستیابی به اطلاعات بدون این که سرنخی در اختیار گذاشته شود است. برای مثال، پاسخ به سوالات تشریحی، نمونه خوبی از یادآوری است.
▪ خاطره: این نوع بازیابی حافظه مستلزم بازسازی حافظه، غالباً با به کارگیری یک ساختار منطقی، خاطره‌های جزئی، داستان‌ها یا سرنخ‌هاست. برای مثال، پاسخ دادن به سوالی درباره یک مقاله، معمولاً مستلزم به یادآوردن جزء کوچکی از اطلاعات و سپس بازسازی بقیه اطلاعات بر پایه این خاطره‌های جزئی است.
▪ بازشناسی: این نوع بازیابی مستلزم شناسایی و تشخیص اطلاعات پس از مواجه شدن دوباره با آن‌هاست. برای مثال، سوالات چند گزینه‌ای مستلزم تشخیص پاسخ درست در بین گروهی از پاسخ‌های موجود است.
▪ بازآموزی: این نوع بازیابی حافظه مستلزم بازآموزی اطلاعاتی است که قبلاً آموخته شده‌اند. این کار معمولاً یادآوری و بازیابی اطلاعات را در آینده آسان‌تر می‌سازد و می‌تواند قدرت حافظه را افزایش دهد.
● مشکلات بازیابی حافظه
فرایند بازیابی همیشه درست عمل نمی‌کند. آیا تا کنون برایتان پیش آمده که حس کرده باشید پاسخ سوالی را می‌دانید امّا نتوانسته باشید آن را به طور کامل به یاد آورید؟ این پدیده را تجربه «نوک زبان بودن» می‌نامند. در حالی که شما مطمئن هستید که این اطلاعات جایی در حافظه شما ذخیره شده است امّا نمی‌توانید آن را دستیابی و بازیابی کنید.
پژوهش‌ها نشان می‌دهد که این تجربه، علیرغم مشکل ساز بودن و ناراحت کنندگیش، بسیار شایع است و معمولاً حداقل یکبار در هفته برای اغلب جوانان، و دو تا چهار بار در هفته برای بزرگسالان اتفاق می‌افتد. در بسیاری موارد، مردم حتی می‌توانند جزئیات بیشتری مثل حرف اوّل کلمه‌ای که به دنبالش می‌گردند را به یاد آورند.
در حوزه روان‌شناسی شناختی، چند راهبرد مختلف برای تقویت حافظه وجود دارد که اثر بخشی آن‌ها مورد آزمایش قرار گرفته و به اثبات رسیده است. در این مقاله با برخی از این روش‌ها آشنا می‌شویم:
۱) توجه خود را بر روی آن چه مطالعه می‌کنید متمرکز سازید
توجه یکی از مؤلفه‌های عمده حافظه است. به منظور آن که اطلاعات از حافظه کوتاه مدّت به حافظه بلند مدّت منتقل گردند، شما باید به طور فعّال به آن‌ها توجه کنید. سعی کنید در محیط‌هایی بدون سر وصدای موجب حواس‌پرتی مثل تلویزیون، موسیقی و ... مطالعه کنید.
۲) از حفظ کردن مطالب و با عجله برای امتحان حاضرشدن بپرهیزید
جلسات منظمی برای مطالعه در نظر بگیرید. مطالعه مطالب در طول چند جلسه، زمان کافی برای پردازش مناسب اطلاعات را در اختیار شما قرار می‌دهد. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که دانش‌آموزانی که به طور مرتب مطالعه می‌کنند بسیار بهتر از کسانی که تمام مطالب را در یک جلسه طولانی مطالعه می‌کنند، مطالب را به یاد می‌آورند.
۳) اطلاعاتی که مطالعه می‌کنید را سازماندهی کنید
پژوهشگران دریافته‌اند که اطلاعات در حافظه به صورت خوشه‌ای سازماندهی شده‌اند. شما نیز می‌توانید به بهره‌گیری از این ویژگی به ساختاردهی و سازماندهی مطالبی که مطالعه می‌کنید بپردازید. سعی کنید مفاهیم و عبارت‌های مشابه یا مرتبط را با هم گروه‌بندی کنید.
۴) از وسایل یاد یار برای به خاطر سپردن اطلاعات استفاده کنید
منظور از وسایل یادیار، روشی است که دانش‌آموزان معمولاً از آن‌ها برای یادآوری مطالب کمک می‌گیرند. برای مثال، شما می‌توانید عبارتی که باید به یاد آورید را به چیزی که خیلی برایتان آشناست مرتبط سازید. بهترین یادیارها آن‌هایی هستند که تصورات مثبت، شوخی‌ها یا چیزهای تازه و ابتکاری را به خدمت می‌گیرند. مثلاً قافیه یک شعر، یک آواز و یا یک جوک ممکن است به شما در به یادآوردن بخش خاصی از اطلاعات کمک کنند.
۵) اطلاعات را در ذهن‌تان بسط دهید و مرور کنید
برای به خاطر آوردن اطلاعات، شما باید آنچه مطالعه کرده‌اید را در حافظه بلند مدّت خود قرار دهید. یکی از موثرترین روش‌ها، بسط و مرور نام دارد. یک مثال از این روش این است که ابتدا تعریف عبارت‌های کلیدی را بخوانید، سپس با دقت بیشتر آن تعریف‌ها را مطالعه کنید و سرانجام به مطالعه تشریح جزئیات معنی آن عبارت‌ها بپردازید. پس از چند بار تکرار این فرایند، یادآوری این اطلاعات بسیار بهتر و آسانتر خواهد شد.
۶) اطلاعات تازه را با چیزهایی که قبلاً می‌دانستید ارتباط دهید
هنگامی که مطالب ناآشنا و تازه‌ای را مطالعه می کنید، مدتی را به فکر کردن در مورد این که این اطلاعات چه ارتباطی با دانسته‌های قبلی شما دارد اختصاص دهید. با ارتباط برقراری کردن بین ایده‌های جدید و دانسته‌های موجود قبلی، احتمال به خاطر آوردن اطلاعات تازه به نحو چشمگیری افزایش خواهد یافت.
۷) مفاهیم را در ذهن‌تان مجسّم کنید
بسیاری از افراد با مجسّم کردن اطلاعاتی که مطالعه کرده‌اند، قدرت حافظه و به یادآوری خود را بهبود چشمگیری می‌بخشند. به عکس‌ها، نمودارها و سایر تصاویر کتاب‌های درسی‌تان توجه کنید. حتی اگر چنین تصاویری وجود ندارد می‌توانید خودتان ایجاد کنید. در حاشیه یادداشت‌هایتان شکل یا نمودار بکشید یا از ماژیک‌های رنگی برای برجسته‌سازی و گروه‌بندی مطالب مرتبط استفاده کنید.
۸) مفاهیم جدید را به فرد دیگری آموزش دهید
پژوهش‌ها نشان می دهد که خواندن مطالب با صدای بلند، در به خاطر سپردن آن‌ها بسیار موثر است. روان‌شناسان همچنین دریافته‌اند که در صورتی که دانش‌آموزان به «تدریس» مفاهیم جدید به دیگران بپردازند، درک و یادآوری آن‌ها بهبود پیدا خواهد کرد. شما می‌توانید با آموزش دادن مفاهیم و اطلاعات جدید به دوست یا همکلاس خود، این رویکرد را امتحان کنید.
۹) به اطلاعات پیچیده توجه بیشتری کنید
آیا تا کنون متوجه شده‌اید که به یاد آوردن اطلاعات ابتدایی یا انتهایی یک فصل، گاهی چقدر آسانتر است؟ پژوهشگران دریافته‌اند که موقعیت قرار گرفتن اطلاعات می‌تواند در به یادآوردن آن‌ها نقش داشته باشد. در حالی که به یاد آوردن اطلاعات میانی ممکن است دشوار باشد، شما می‌توانید با صرف وقت بیشتر و مرور اطلاعات از اوّل و یا تجدید ساختار اطلاعات، بر این مشکل فائق آیید. هنگامی که به یک مفهوم پیچیده و سخت برخوردید، زمان بیشتری را صرف به خاطر سپاری آن کنید.
۱۰) روش مطالعه خود را تغییر دهید
یک راه عالی برای افزایش قدرت یادآوری مطالب، تغییر گاه به گاه روش مطالعه است. اگر به مطالعه در یک مکان معین عادت کرده‌اید، سعی کنید جایتان را عوض کنید. اگر بعد از ظهرها مطالعه می‌کنید، هر روز صبح چند دقیقه‌ای را به مرور اطلاعاتی که روز قبل مطالعه کرده‌اید اختصاص دهید. با افزودن یک عنصر جدید به جلسات مطالعه خود می‌توانید اثربخشی تلاش‌هایتان را افزایش دهید و قدرت یادآوری خود را بهبود بخشید

ابزارهای نوآوری

گفتیم که تفکر خلاق راهیست میانبر به سوی نوآوری و شکوفایی. برخی فاکتورهای تعیین‌کننده برای دستیابی به تفکر خلاق و جود دارند که می‌توان از آنها به عنوان ابزارهای نوآوری یاد کرد. شناخت و به کارگیری این ابزارها در مسیر تولید نوآوری و ایجاد بستری برای شکوفایی یکی از گامهای اساسی محسوب می شود. در ادامه و به شکل فهرست وار از دیدگاههای مختلف به برخی از این ابزارها اشاره می کنیم. از نظر برخی متخصصان این ابزارها عبارتند از:
۱) اراده
۲) اعتماد به نفس
۳) کمیت
۴) شبیه‌سازی
۵) استمداد از دیگران
۶) مجاورت/ تشابه/ تباین
۷) تغییر دادن
۸) فعالیتهای جنبی و . . .
این عوامل راه‌کارهایی برای آموزش نوآوری و تفکر خلاق ارائه می‌دهند.
گیلفورد، دانشمند آمریکایی با استفاده از روش های پیشرفتة آماری و کامپیوتر دریافت که قوای فکری انسان را می‌توان به ۱۵۰ عامل مجزا تقسیم کرد، که هر یک از این عوامل به تنهایی قابل اندازه گیری است. به نظر او برخی از این ویژگی ها به طور مستقیم در ظهور خلاقیت اثر گذارند، از جمله:
۱) روان بودن جریان فکر
۲) انعطاف پذیری قوای فکری
۳) اصالت اندیشه
۴) قدرت تصمیم گیری
اسبورن، مطرح کنندة روش یورش فکری، عوامل مؤثر بر بروز خلاقیت را چنین بر شمرده است:
۱) عادات پیشین مانع حل مسائل‌اند
۲) دلسرد کردن خود، یک عامل بازدارنده است
۳) کم‌رویی مانع خلق ایده‌هاست
۴) تشویق، ایده‌یابی را پرورش می‌دهد
۵) نزدیکان، بهترین مشوق هستند
۶) کوشش، یک عامل بسیار مهم در تجلی خلاقیت است.
قبلا اشاره کردیم که فرآیند خلاقیت معمولا از چهار بخش عمده تشکیل می شود:
▪ آماده سازی و تدارک: جاییکه بیشتر کار انجام شده است.
▪ تفکر و فعالیت مغزی: جاییکه مسئله را با ضمیر ناخودآگاه خود حل می کنید.
▪ واقعی سازی: که در آن ایده یا ایده ها به سمت شما می آیند.
▪ بکاربستن: که در آن ایده خود را در محیط خارج بکار می بندید.
از آن جهت که جمع آوری اطلاعات و نیز پرسیدن سوالات مناسب در مرحله اول انجام می شود لذا در این بین آماده سازی و تدارک مهمترین قسمت می باشد. موفقیت شما در زندگی با توجه به کمیت ایده هایی که می دهید تعیین می شود و کیفیت در مرحله دوم قرار دارد. زیرا اگر تعداد ایده های شما زیاد باشد، حداقل یک یا چند ایده شما را به موفقیت خواهند رساند. برای ساختن ماهیچه های خلاقیت خود باید با پرسش های متمرکز شده شروع کنید. ما می خواهیم چه کاری بکنیم؟ چگونه می توانیم انجام دهیم؟ فرضیات چیست؟ اگر فرضیاتمان اشتباه باشد چه می شود؟
همه بهبود ها با پرسشهایی در مورد شرایط فعلی آغاز می شود. پرسیدن سوالهای متمرکز شده هنر اصلی فرد خلاق است.
قدم بعدی آن است که اشتیاق کافی برای مواجه با پاسخ های گوناگون را داشته باشید.
راه دیگر برای پرورش عضلات خلاقیت شما آن است که آن چیزی را که می خواهید به عنوان هدف خود مشخص کنید. در این حال شما برای رسیدن به هدف خود ایده های مختلفی را تولید می کنید. توصیه حضرت علی (ع) در این مورد جالب توجه است. ایشان می فرمایند: « بخاطر بسپار! اگر ندانی به کجا می‌روی ، مطمئن باش ، به هیچ جایی نخواهی رسید.»
راه سوم برای پرورش عضلات خلاقیت شما بیان مشکلات است. " سه مشکل بزرگ که هم اکنون با آن روبرو هستم چیست؟"‌ در کمتر از ۳۰ ثانیه جوابی برای این سوال بنویسید. وقتی شما در کمتر از ۳۰ ثانیه به این سوال پاسخ می دهید، ضمیر نا خودآگاه شما مشکلات تصادفی شما را بر اساس اهمیت رتبه بندی کرده و سه مشکل مهمتر را بصورت انتخاب می کند. بعد از تعیین این سه مشکل از خود بپرسید " بدترین نتیجه ممکن حاصل از این مشکل چه چیز می تواند باشد؟" سپس از خود بپرسید " هم اکنون برای کاهش دادن اثر این مشکل چه کاری می توانم انجام دهم؟"
بنابراین یک عامل کلیدی برای موفقیت شفافیت است. تفکر مبهم منجر به پاسخهای مبهم میشود و تنها تفکر شفاف منجر به پاسخ های شفاف می شود.
عامل کلیدی دوم تمرکز است. همه چیز را کنار بگذارید و تنها بر روی مسئله ای که مد نظر است تمرکز و فکر کنید.
عامل سوم فکر باز است. اغلب افراد برای رسیدن از مسئله ای به مسئله دیگر اغلب یک راه ثابت را می پیمایند. افراد خلاق سعی می کنند در این مسیر بسیار منعطف باشند. اغلب افراد فکر می کنند تنها یک راه برای رسیدن به یک نتیجه وجود دارد ولی افراد خلاق سعی می کنند راه حلهای مختلف را امتحان کنند.
بین شما و هدفتان مشکلات زیادی است که باید حل شود. معمولا برای سنجیدن سرعت حل مسئله می توان نقاط کنترلی را تعیین کرد و با رسیدن به هر یک از این نقاط و حل هر مشکل سرعت رسیدن به هدف را ارزیابی کرد.
همیشه به یاد داشته باشید شما یک نابغه هستید و با پتانسیل خلاقیت استثنایی متولد شده اید. ولی قابلیت خلاقیت پنهان است که همانند عضلات با استفاده کردن رشد می کنند.
کارهای کمی است که شما می توانید انجام دهید و اثر مثبت زیادی در زندگیتان داشته باشید. و شما می توانید اگر فکر کنید که می توانید. پس
« بزرگ فکر کن، کوچک عمل کن، همین حالا شروع کن

گردآوری و تدوین: سارا یوسف پور – دبیر انجمن حرفه ای متفکران و محققان منبع: تفکر خلاق- برایان تریسی رحیم هر

آشنایی با هوش‌های ۸ گانه انسان

هوش‌ها انواع و اقسام دارند؛ باید هر کسی در وجود خودش به دنبال هوش خود بگردد و تحصیلات و شغلش را بر پایه آن قرار دهد. هوارد گاردنر روان‌شناسی بود که اولین بار این حرف را بر سر نظام آموزشی سنتی دنیا فریاد کشید.
درس پشت درس، دارید می‌افتید؟ کم کم دارد از تحصیلات آکادمیک حالتان به هم می‌خورد؟ دپ زده‌اید که آن‌قدر خنگید که نمی‌توانید درس‌هایی را که نصف بیشتر همکلاسی‌هایتان پاس می‌کنند، پاس کنید؟ دارید حس می‌کنید که بلا نسبت ما، «خنگ» هستید؟
اما آیا واقعا چون نمی‌توانید درس‌هایتان را پاس کنید، خنگ هستید؟ آیا فقط آنهایی که مدرک دکترا و فوق لیسانس‌شان را قاب گرفته‌اند و زده‌اند بالای میز کامپیوترشان، باهوش هستند؟
تا موقعی که هوش به معنی همین آی‌کیویی بود که از تست‌های سنتی به دست می‌آمد بله؛ باهوش‌ترین‌ها همان آقا مهندس‌ها و خانم دکتر‌ها بودند. اما نظریه‌های جدیدتر هوش، چیز دیگری می‌گویند.
آنها برگشته‌اند به تعریف اصلی هوش یعنی «توان سازگاری و پیشرفت در شرایط مختلف» و به این نتیجه رسیده‌اند که یک مکانیک ماهر با تحصیلات سیکل، یک نوازنده دوتار بی‌سواد، یک فوتبالیست لیگ برتر یا یک کشاورز که از زمینش محصول بیشتری برداشت می‌کند هم باهوش هستند.
در واقع هوش‌ها انواع و اقسام دارند؛ باید هر کسی در وجود خودش به دنبال هوش خود بگردد و تحصیلات و شغلش را بر پایه آن قرار دهد. هوارد گاردنر روان‌شناسی بود که اولین بار این حرف را بر سر نظام آموزشی سنتی دنیا فریاد کشید.
● هوش تصویری
هوش تصویری یا فضایی یعنی توانایی تجسم تقریبا هر چیزی حتی تجسم فکر‌ها؛ یعنی اینکه وقتی به شما می‌گویند دموکراسی، بتوانید برای مفهوم دموکراسی، یک تصویر ذهنی از آدم‌های یک جامعه دموکرات در ذهنتان بسازید.
اگر خیلی باهوش باشید، می‌توانید همین تصویر را تغییر بدهید طوری که مفهوم دیکتاتوری را القا کند. کسانی که هوش بالای تصویری دارند به جزئیات یک تصویر خیلی خوب دقت می‌کنند و می‌توانند تصویرهایی که در ذهنشان می‌سازند را روی کاغذ بیاورند.
▪ پرورش: تصور کنید که کره چشمتان از بدنتان جدا شده و دارد در اتاقی که در آن نشسته‌اید سیر می‌کند. بگذارید این کره بازیگوش همه جا برود و بالا و پایین و پشت و روی همه چیز را ببیند. حالا تصور کنید چیز‌ها از دید کره چشمتان چگونه است. اگر این کار خیلی برایتان راحت است، مطمئن باشید از نظر تصویری با هوش هستید.
یک تمرین خلاقانه‌تر هم اینکه تصور کنید شما همزمان، هم مدیر هنری و هم عکاس همشهری جوان هستید. حالا عکس‌هایی که می‌شد برای مطالب همین هفته گرفت و صفحه‌بندی‌های احتمالی را‌ در‌ذهنتان تصور کنید، البته یادتان باشد فقط یک هفته وقت دارید!
▪ کاربرد: معماری، نقاشی، عکاسی، تصویرسازی، صفحه‌بندی، مرمت بنا‌های تاریخی
و جعل اسناد با فتوشاپ!
● هوش زبان‌شناختی
نوع دیگرهوش یعنی هوش زبان‌شناختی، درواقع بخشی از همان چیزی است که میان عامه مردم هم به عنوان هوش پذیرفته شده است؛ داشتن اطلاعات عمومی‌زیاد، توانایی سخنوری و زبان بازی، توانایی خوب نوشتن و خوب خواندن؛روی هم‌رفته، کسی که بتواند از زبان به بهترین نحو استفاده کند.
▪ پرورش: همه چیزهایی که در کارگاه‌های نویسندگی می‌گویند، می‌تواند این هوش را در شما پرورش دهد. توجه به ریشه‌های شفاهی فرهنگ خودمان (مثلا معنای ضرب‌المثل‌ها، قصه‌های پریان و قصه‌های پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها) و خواندن بازیگوشانه و لذت‌بخش کتاب‌ها - بدون اینکه هدفی خارجی مثل اضافه شدن معلومات یا پز دادن به خاطر اضافه شدن به کلکسیون کتاب‌های خوانده شده، مدنظرمان باشد- هم می‌تواند این هوش را پرورش دهد.
اگر شما می‌توانید برای همین مطلب یک تیتر جذاب‌تر انتخاب کنید، مطمئن باشید از این نوع هوش برخوردارید. اصلا یک تمرین می‌تواند این باشد که برای تمام مطلب‌های همشهری جوان دوباره تیتر بزنید.
▪ کاربرد: روزنامه نگاری، نویسندگی، تدریس ادبیات، مسئول روابط عمومی، وکالت و... .
● هوش منطقی – ریاضی
انگار کسانی که اولین‌بار اصطلاح «دو دوتا چهار تا کردن» را به وجود آورده‌اند، ناخودآگاه می‌دانسته‌اند بین منطقی بودن و ریاضی دانستن، یک رابطه‌هایی هست! کسانی که هوش منطقی ریاضی بالایی دارند، هم در عملیات ریاضی - مثل حساب کتاب کردن - از دور و بری‌هایشان بهتر عمل می‌کنند، هم بهتر می‌توانند استدلال کرده و روابط علی و معلولی را درک کنند.
این هوش هم از آن نوع هوش‌هایی است که در تست‌های معمولی هوش سنجیده می‌شود و در مدرسه و دانشگاه زیاد به کار می‌آید.
▪ پرورش: بروید ببینید چرتکه چطور کار می‌کند. یک زبان کامپیوتری، مثلا پاسکال را یاد بگیرید. برای مسئله‌های ساده ریاضی از ماشین حساب استفاده نکنید. به این فکر کنید که چه قوانین علمی‌ای ‌در سیستم‌های خانه شما تاثیر دارند
▪ کاربرد: مهندسی، حسابداری، برنامه‌نویسی کامپیوتر، متخصص فلسفه مخصوصا فلسفه علم و مجری طرح‌های پژوهشی.
● هوش موسیقایی
کسی که به زیر و بم‌ آهنگ‌ها، ریتم و تن صداها و نغمه‌ها حساس است، مطمئنا از هوش موسیقایی برخوردار است.
▪ آدم‌هایی که هوش موسیقایی بالایی دارند حتما لازم نیست که نوازنده یا خواننده باشند؛ کسی که می‌تواند از تن صدای شما تشخیص دهد که دارید دروغ می‌گویید یا به خوبی می‌تواند صدای مشابه ۲ خواننده را از هم تشخیص دهد هم، به‌نوعی دارد از هوش موسیقایی‌اش استفاده می‌کند.
▪ پرورش: آواز بخوانید. سوت بزنید. دوش بگیرید. سبک‌های مختلف موسیقی را گوش کنید. برای هر زمان از زندگی روزمره‌تان یک موسیقی متن تصور کنید. به آواز طبیعت (صدای پرنده‌ها یا رودخانه) دقت کنید.هر چه در یک روز بر سرتان آمده را برای یک دوست صمیمی ‌ با آواز بخوانید.
▪ کاربرد: آهنگسازی، خوانندگی، نوازندگی،نقد آثار موسیقایی و تدریس موسیقی در کودکستان.
● هوش جسمی‌– حرکتی
این نوع هوش را احتمالا هیچ کدام از شما تا به حال هوش به حساب نمی‌آوردید؛ استعداد کنترل حرکات بدن و دستکاری ماهرانه اشیا. حتی بعضی‌ها می‌گویند ما هوش نشستن و هوش پیاده‌روی هم داریم.
معلوم است که اولین تصویر که از این نوع هوش به ذهنتان می‌آید، تصویر ژیمناستیک‌کار‌های ماهر است اما خدمت‌تان عرض شود که جراح‌ها و کسانی که خوب از پس حرکات موزون بر‌می‌آیند هم در این زمینه تبحر خاصی دارند.
▪ پرورش: برای اینکه یک بدنسازی ذهنی انجام دهید قبل از هرچیز باید ورزش کنید، یکی از صنایع دستی را یاد بگیرید، مانند «دختری با کفش‌های کتانی» از تجریش تا راه‌آهن را روی جدول کنار خیابان راه بروید و بالاخره اینکه، تا می‌توانید پانتومیم بازی کنید.
▪ کاربرد: ورزشکاری حرفه‌ای (از فوتبال گرفته تا پرتاب دیسک)، جراحی، مکانیکی .
● هوش میان فردی
بخشی از آن چیزی که این روزها به نام هوش هیجانی معروف شده است و همه جا توی بوق و کرناست، همین هوش میان فردی است که اولین بار گاردنر از آن نام برده است. هوش میان‌فردی، توانایی ارتباط برقرار کردن و خوب ارتباط برقرار کردن و خوب درک کردن دیگران است. اگر در دوستان‌تان به سنگ صبور مشهور هستید، حتما از این نوع هوش برخوردارید.
▪ پرورش: به یک
NGO (سازمان غیردولتی) بپیوندید و ببینید برای عمل‌کردن به شعارهای مردمی‌تان چند مرده حلاج هستید. هر روز ۱۵ دقیقه به حرف یک نفر خوب گوش دهید (سخت است نه؟). اگر وبلاگ دارید به کامنت‌هایش جواب بدهید. در یک کلوب اینترنتی عضو شوید. زندگی آدم‌های مردم‌دار را بخوانید و ببینید چه کرده‌اند که این طور مشهور شده‌اند.
▪ کاربرد: مشاور مدرسه، مشاور خانواده، مدیر روابط عمومی ‌یک شرکت، معلمی، پزشکی، مددکاری و فروشندگی.
● هوش درون فردی
هوش درون فردی یعنی هوش درک کردن خود و استفاده از خودشناسی برای انتخاب هدف‌های زندگی. کسانی که هوش درون فردی دارند بسیار مستقل و فردیت یافته‌اند. آنها ریز و درشت عیب و خوبی‌های خودشان را می‌دانند و یک تصویر کامل از خودشان در ذهن دارند.
▪ پرورش: مطلب‌های خودشناسی صفحه موفقیت را دوباره بخوانید، زندگینامه خودتان را بنویسید، رؤیاهای خودتان را بنویسید و ردی از خودتان را در آنها کشف کنید. تست‌های معتبر خودشناسی یا شخصیت را علامت بزنید تا تصویر بهتری از خودتان در ذهن داشته باشید.
▪ کاربرد: روحانی، روان شناس بالینی و مخصوصا روانکاو، متخصص الهیات و شغل‌هایی که آدم آقای خودش است.
● هوش طبیعت
گاردنر وقتی که نظریه هوش‌های هفت‌گانه‌اش در تمام دنیا سر و صدا کرده بود، دریافت که نظریه‌اش یک چیزی کم دارد و آن هوشی بود که آدم‌های عاشق طبیعت دارند؛ کسانی که می‌توانند طبیعت را بفهمند، در آن کار کنند و از آن لذت ببرند.
▪ پرورش: یک باغچه شخصی در گوشه‌ای از خانه درست کنید و گیاه پرورش دهید. آخر هفته‌ها بروید کوهنوردی و تغییرات فصل‌های مختلف را ببینید و از طبیعت عکاسی کنید.
▪ کاربرد: کشاورزی، متخصص گیاه شناسی، متخصص جانور شناسی، نقاشی و عکاسی از طبیعت و عضویت در تیم ملی یا فدراسیون کوهنوردی

۴ روش برای افزایش بهره هوشی (iq)

در سال های اخیر، تست های مربوط به آزمایش میزان ضریب هوشی افراد، تغییرات شگرفی داشته است. در گذشته تستی گرفته می شد که سن ذهنی شما را بر سن واقعی تان تقسیم کرده و مقسوم علیه را در عدد ۱۰۰ ضرب می کردند؛ اما این روزها حداقل برای بزرگسالان، از منحنی ناقوسی شکل استفاده می کنند.

به هر حال انتقادها و اختلاف های بسیار زیادی بر سر تست های هوش، و نحوه تعیین میزان بهره هوشی افراد وجود دارد؛ اما ما سعی می کنیم که به نوع تست کاری نداشته باشیم و تمرکز اصلی خود را بر روی میزان ضریب هوشی معطوف کنیم. به هر حال ما در این مقاله قصد داریم تا شما را با نحوه ی افزایش میزان بهره هوشی (IQ) آشنا کنم و کاری به انواع مختلف تست هایی که ممکن است در این زمینه از شما گرفته شود، نداریم.
هر چند هیچ گونه تست مشخصی وجود ندارد که به طور استاندارد در همه جای دنیا برای سنجش هوش افراد به کار گرفته شود، ولی امتحاناتی وجود دارند که از طرفی میزان هوش شفاهی و از سوی دیگر میزان توانایی های اجرایی افراد را مورد تحلیل و بررسی قرار می دهند. در این قسمت از مقیاس هوشی وشلر (
WAIS) که ویژه بزرگسالان می باشد، استفاده کرده ایم و از ۱۴ آزمون مختلف بر روی ۴ مورد که عبارتند از: آزمون لغات، شباهت سنجی، جا خالی، و استدلال ماتریسی تمرکز کرده ایم.
▪ نکته: در تلاش برای ارتقای
IQ شاید دو مرحله اولیه که مربوط به سنجش توانایی های شفاهی افراد هستند، برایتان خیلی راحت تر از دو مورد بعدی که ماهیت اجرایی دارند، باشند. به هر حال هر یک از این مراحل نیازمند دقت و تمرکز بالای داوطلب بوده و برای قدم گذاشتن به مرحله بعدی باید تلاش کنید.
۱) لغات را با صدای بلند تشریح کنید
یکی از خرده آزمون های این بخش، تست دایره ی واژگانی است. در طول این آزمون از افرد می خواهند که در مورد لغاتی که به او ارائه می شود، توضیح دهد. به طور اخص هدف این تست آزمایش این مطلب است که یک نفر تا چه اندازه ای می تواند خود را ابراز کند. از آنجایی که این آزمون بیشتر بر روی دانش های قبلی و تجربیاتی که در گذشته به دست آورده اید تاکید دارد، گفته می شود که هوش شکل گرفته ی شما را می سنجد.
برای تقویت این توانایی می توانید فرهنگ لغت را باز کنید و اولین کلمه ای که به چشمتان خورد را انتخاب کرده و با صدایی کاملاً متعادل در مورد آن برای کسی که در مقابلتان نشسته است، صحبت کنید. به عنوان مثال اگر کتاب را باز کردید و لغتی مثل "قره نی" به چشمتان خورد، ضعیف ترین توضیحی که می توانید از آن داشته باشید "نوعی آلت موسیقی" است. اگر قدری از بهره هوشی بالاتری برخودار باشید، میتوانید بگویید: "نوعی آلت موسیقی مانند نی توخالی است که با هوایی که از دهان خارج می شود، به صدا در می آید. با دمیدن جریان هوا به داخل آن می توان صداهای مختلفی را ایجاد کرد. روزنه هایی که بر روی این آلت موسیقی وجود دارند به ما اجازه می دهند تا صداها را تغییر داده و موسیقی ایجاد کنیم."
شاید این مثالی که در بالا به آن اشاره شد، تا حد زیادی منحصر بفرد باشد، اما نمونه خوبی برای تفهیم این امر بود که چگونه باید به ذات کلمات رسوخ کرد.
۲) ایده گرفتن از اشیاء
این گزینه شبیه سازی نوعی "استدلال انتزاعی شفاهی" است؛ و توانایی شما را در اظهار نظر کردن در مورد مفاهیم مختلف به نمایش می گذارد. معمولاً باید نوعی رابطه و یا الگوی خاص میان سه شی و یا بیشتر پیدا کرده و بعد شئی را انتخاب کنید که با الگوی اولیه مطابقت داشته باشد.
برای افزایش
IQ خود ۱۰ شی را انتخاب کنید. به عنوان مثال: DVD ، فنجان، بالشت، کتاب و غیره. سپس شروع کنید به طور شفاهی در مورد هر یک از آنها صحبت کنید و روی جزئیات گفته های خود دقیق شوید تا به یک حقیقت در مورد آن رسیده و بتوایند از آن ایده ی جدیدی برداشت نمایید. به عنوان مثال:
-کپی
DVD اولین قسمت حقایق زندگی بر روی زمین در مقابل من قرار دارد.
- اولین نسخه
DVD حقایق زندگی مقابل من است.
-
DVD اولین قسمت حقایق زندگی
- حقایق زندگی
- سریال کمدی
- سرگرمی
افکار انتزاعی برای ایجاد ارتباط میان موضوعاتی که ظاهراً هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند، ضروری است. به منظور جمع زدن برخی موارد معین به صورت انتزاعی، شما نیازمند حس استنتاج و قیاس بالایی هستید.
۳) عینیت بخشیدن به مفاهیم انتزاعی
آزمون های جای خالی "ادراک سه بعدی، تجزیه و تحلیل بصری-انتزاعی، و حل مسئله" را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند. در این قسمت فرد را امتحان می کنند که تا چه اندازه می تواند چیزی راکه درک کرده بیان کند.
▪ این مورد را در نظر بگیرید: هیچ کس نمی تواند هوش را تشریح کند؛ این عبارت نمیتواند در بردارنده هیچ گونه مفهوم تفصیلی متداول و دارای چهارچوب از پیش تعیین شده باشد. ما معتقدیم که می توانیم، اما آیا می توان این توانایی را ملموس سازی نمود. از آنجای که در حال حاضر مقابل کامپیوتر نشسته اید اجازه دهید با استفاده از یک مثال کامپیوتری موضوع را برایتان بازتر کنیم؛ به دو صفحه ی وب مجزا فکر کنید: یکی صفحه آرشیو بدون وجود هیچ گونه لینک، و دیگری یک صفحه ی فعال ویکی پیدیا با لینک های چند رسانه ای (
hyper links). صفحه آرشیو به درستی می تواند نشانگر تمام چیزهایی باشد که ما در ذهن خود داریم و یاد گرفته ایم – ثابت و بدون حرکت – و اما هوشی که در ذهن ما وجود دارد می تواند مانند صفحه ی ویکی پیدیا باشد، به صورت اتوماتیک لود شده و از طریق آن می توان با صدها ایده ی دیگر در تماس باقی ماند. همانطور که از هر صفحه ی اینترنت به راحتی می توانیم به صفحات دیگر رجوع کنیم، در ذهن خود نیز می توانیم در عرض چند ثانیه، ایده های مختلف را مورد تحلیل و بررسی قرار دهم.
در این مثال ما سعی کردیم ادراک خود از عملکرد ذهن را برای شما به عینیت نزدیک کنیم. شما می توایند قضاوت کنید که ما در کار خود موفق بوده ایم یا نه. حالا برای اینکه ضریب هوشی خود را افزایش دهید سعی کنید این کار را خودتان امتحان کنید. در مورد طبیعت، اینترنت و هر چیز دیگری که به ذهنتان می رسد این کار را انجام دهید و به ادراک خود قابلیت ملموس اعطا کنید.
▪ تقارن یابی
استدلال ماتریسی به منظور محاسبه ی "توانایی حل مشکلات به طور غیر شفاهی، استدلال استقرایی و قیاس سه بعدی" می باشد.
در ساخته سینمایی "ذهن زیبا" جان نش "(راسل کرو)" توانایی خارق العاده ای در تقارن یابی برای هر شی در هر موقعیت مکانی دارد. شما هم باید یک چنین تمرینی را آغاز کنید. قدم بزنید و در طی زمانی کمتر از ۱۰ دقیقه شروع کنید به ساختن نوعی حس مرئی از اطراف خود. سعی کنید در هرج و مرج و آشفتگی هایی که در اطرافتان وجود دارد نوعی هماهنگی ایجاد کنید. زاویه ای را که ناودان قدیمی با پیاده رو خیابان می سازد را در نظر بگیرید، ببینید که چگونه شیشه های برف پاک کن اشعه های خورشید را باز تاب می دهند، به فاصله ای که اگر میان برگ های درختان نبود از آنها یک پرده درست می کرد توجه کنید و ...به جای اینکه به آسفالتی که بر روی آن قدم می زنید توجه کنید، به بازتاب نور در آب راکدی که داخل یک گودال کوچک خیابانی ریخته شده، توجه کنید.
الگوهایی که در تست
IQ از آن استفاده می شود، نمی تواند به طور آشکارا نشانگر زندگی حقیقی روزمره باشد. البته تا کنون که اینطور نبوده – اما هدف ما فقط افزایش ضریب هوشی شماست و قصد داشتیم تا به شما یاد بدهیم که چگونه میتوانید با دقت و توجه بیشتری به محیط پیرامون خود نگاه کنید و ببینید که چقدر راحت فضای اطرافتان در هر لحظه در حال تغییر و تحول است

«هوش بهر» یا «هوش هیجانی» کدامیک عامل موفقیت هستند؟

توجه به پیشرفت روزافزون دانش و فناوری و اهمیت فراوان یادگیری و توانایی حل مسایل و مشکلات پیچیده عصر فناوری، شناخت همه جانبه توانمندی‌های روان‌شناختی، اهمیتی ویژه یافته است. 

در این میان عواملی که در موفقیت فردی در ابعاد تحصیلی، شغلی، زناشویی و ... دخیل هستند بیش از پیش مورد توجه و مطالعه قرار گرفته‌اند. نکته شایان ذکر این است که بر خلاف باور قدیمی و رایج بین عموم مردم، هوش‌بهر یا IQ به تنهایی در موفقیت افراد در ابعاد ذکر شده نقش چندانی ایفا نمی‌کند. مشاهدات و مطالعات حاکی از ان است که بسیاری از افراد که دارای IQ یا هوش‌بهر بالاتر از متوسط هستند در عمل توفیق چندانی در تحصیل و اشتغال ... ندارند.
این موضوع منجر به مطرح شدن این پرسش شده که چه عوامل موثر دیگری در کنار هوش‌بهر تعیین کننده هستند؟
● هوش هیجانی یا (
EQ)
هوش هیجانی (
EQ) به عنوان یکی از عوامل بسیار موثر در موفقیت فردی شناخته شده است. هوش هیجانی یعنی توانایی مهار تمایلات عاطفی و هیجانی خود، درک خصوصی‌ترین احساسات دیگران، رفتار آرام و سنجیده در روابط انسانی و خلاصه همانطور که ارسطو گفته است: «مهارت نادر به حق عصبانی شدن در حد و اندازه معقول، در زمان مناسب، با دلیل موجه و به شیوه شایسته» به عبارت دیگر فردی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار است، به خوبی می‌تواند احساسات خود را مهار کند و آنها را به شکل مناسب بیان کند. چنین فردی به دلیل داشتن حس همدلی بالا و کنترل مناسب بر هیجانات خود در روابط بین فردی موفق‌تر است و در نتیجه از امکانات و موقعیت‌های بهتری در زندگی برخوردار می‌گردد.
مفهوم هوش هیجانی توسط گلمن در سال ۱۹۹۵ رواج یافت. محقق دیگری به نام بار. آن در سال ۱۹۹۷ پرسشنامه‌ای را برای سنجش هوش هیجانی (
EQ) تهیه کرد. این پرسشنامه شامل ۱۳۳ مورد و از نوع پرسشنامه خودسنجی بود. در مجموع مورد‌های مطرح شده در پرسشنامه (EQ) پنج بعد اصلی را اندازه می‌گیرند که عبارتند از:
▪ هوش درون فردی
▪ هوش بین فردی
▪ قابلیت انطباق
▪ کنترل استرس
▪ خلق عمومی

ادامه مطلب ...