آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

چطور بهترین شریک زندگی را برای خود انتخاب کنیم

خیلی از شما به دنبال عشق حقیقی هستید. خیـلی هـای دیـگرتان هم فکر میکنید که عشق واقعی خود را پـیدا کـرده اید. امـا خیـلی هـا هم هستنـد کـه در رابـطه هایی به سر می برند که چندان برایشان خوب نیسـت اما فکر میکنند هر عشقی بهتر از بی عشق بودن است.

اگر عشق حقیقی خود را پیدا نکـرده ایـد، یا اگر در ایـن بـاره مطـمئن نیستیـد، دراین مقاله می خواهیم به شما کمک کنیم که چطور آن شریک زندگی خاص و ویژه را از آنِ خود کنید.
و اگر به خاطر ترس از تنهایی در یک رابطه بد مانده اید، باید بدانید که چیزهای بدتر از تنهایی هم وجود دارد، مثل از دست دادن احترام خود، از دست دادن اعتماد به نفس، و ارزشمندی خود. وقتی این سه چیز را از دست بدهید، در خطر از دست دادن میل و خلاقیت لازم برای درک اهداف زندگی، کنار از رسیدن به آنها، خواهید بود.
● کشش جنسی احمقانه عشق واقعی نیست
خیلی از آهنگ ها، فیلم ها، کتاب ها تصویری تحریف شده از عشق حقیقی نشان می دهند. آنها شما را مجاب می کنند که باور کنید می توانید در نگاه اول عاشق شوید، قلبتان عاشقانه بتپد، کف دستانتان عرق کند، و همه فکر و ذکرتان مملو از فردی شود که ناگهان دلتان را دزدیده است. درست است، این اتفاق می افتد. اما عشق واقعی نیست. این فقط یک کشش جنسی احمقانه که ممکن است نسبت به هر کسی که فرومون ها را در مغزتان فعال کند پیدا کنید.
فرومون ها وقتی بدن ما در بدن فرد دیگری وجود یک
DNA خاص را کشف می کند، تولید می شوند. بدن ما این DNA را در بدن شخصی دیگر از بوی او کشف می کند. اما کشش احمقانه جنسی که به واسطه این فرومون ها پدید می آید، فقط نشاندهنده یک چیز می تواند باشد: این دو نفر که چنین اتفاقی را تجربه می کنند می توانند از نظر زنتیکی جفت خوبی برای هم باشند، یعنی ترکیب DNA آنها یک نوزاد سالم تولید خواهد کرد. آنچه که فرومون ها به آن توجهی ندارند این است که آیا این دو نفر از نظر شخصیتی هم جفت خوبی برای هم هستند یااینکه می توانند همدیگر را عاشق کنند یا نه.
یک مشکل بزرگ کشش احمقانه جنسی این است که این کشش معمولاً شما را مجبور به انجام کارهایی می کند که قبلاً اصلاً فکر انجام دادن آن را هم نمی کردید. این کشش باعث می شود کارهای خجالت آوری انجام دهید. دروغ، فریب، دزدی یا حتی کشتن دیگران یا خودتان. این کشش احمقانه جنسی بود که باعث شد رومئو و ژولیت وقتی فهمیدند که دیگر نمی توانند به این عشق مسموم خود ادامه دهند، خود را کشته و به زندگی خود پایان دهند.
یکی دیگر از مشکلات کشش احمقانه جنسی این است که بادوام و ماندگار نیست. اما گاهی اوقات این روابط پرآشوب چندین سال به طول می انجامد، خیلی پس ازاینکه این کشش جنسی دیگر مرده و از بین رفته است. شاید این زوج ها به عبث امیدوارند که یک روز شعله عشقشان دوباره زبانه کشد. یا شاید هم تصور می کنند سرنوشت این بوده که چون بهترین هوس و بزرگترین درد را باهم تجربه کرده اند باید با هم بمانند.
اما عشق حقیقی بدون هیچگونه کشش جنسی احمقانه ایجاد می شود. اما، حتی بالاترین کشش جنسی هم اگر بدون عشق واقعی باشد، بی فرجام خواهد بود. تصور من این است که برای برنده شدن در این مسابقه، باید به دنبال ترکیب این کشش جنسی و عشق حقیقی باشید که شانس زیادی می خواهد. اما من که تابه حال به چنین موردی در زندگی حقیقی برخورد نکرده ام و فقط در فیلم ها و آهنگ ها در مورد آن دیده و شنیده ام.
● حس مسئولیت و حمایت نشانه عشق واقعی است
اگر کشش جنسی عشق واقعی نباشد، پس عشق واقعی چیست؟ یکی از نشانه های عشق واقعی میل به حمایت و نگهداری از فرد مقابل، شاد کردن و کمک به موفقیت اوست. این با کشش جنسی که فقط به دنبال مجبور کردن فرد مقابل به ایجاد حس لذت و رضایت در شماست، خیلی فرق دارد. وقتی شما واقعا و حقیقتاً کسی را دوست داشته باشید، به هیچ وجه او را مجبور نخواهید کرد که دوستتان داشته باشد.
البته، دوست دارید که آنها هم شما را دوست داشته باشند اما اگر آنها کس دیگری را بخواهند، شما او را رها می کنید چون دوست دارید که همیشه شاد و خوشبخت باشند. شما از تصمیمات مهم آنها در زندگی حمایت می کنید حتی اگر با آنها هم عقیده نباشید.
اما اگر فقط این بود، باید ما با همه دوستان نزدیکمان عشق حقیقی داشته باشیم. به همین دلیل می گویم به کمی کشش هم نیاز است. الیبته این کشش شباهتی به کشش جنسی که گفتیم ندارد اما برای شروع یک رابطه عاشقانه و رمانتیک کافی است. قلبتان از سینه بیرون نمی زند اما همراهی با این فرد به شما آرامش می دهد. وقتی با او هستید زمان خیلی خوب و خوشایند برایتان می گذرد و گاهی اوقات خیلی هم با هم خوش می گذرانید.
هرچه شما دو نفر همدیگر را بیشتر بشناسید، حس مسئولیت و حمایت طرف مقابلتان برای شما بیشتر می شود. در این صورت، اگر این احساس دوطرفه باشد، شما دو نفر می توانید تدریجاً یک عشق بسیار عمیق و غنی پرورش دهید که بسیار لذت بخش تر و رمانتیک تر از هر کشش جنسی است.
افراد متفاوت و مخالف با شما ممکن است شما را به خود جلب کنند اما یار و معشوق حقیقی شما نیستند
یار و معشوق حقیقی کسی است که عشق واقعی شما و بهترین دوستتان است. اگر به دنبال معشوق حقیقی خود هستید، نباید کسی را انتخاب کنید که خیلی از شما متفاوت باشد. یک ضرب المثل است که می گوید، افراد متضاد همدیگر را جذب می کنند اما با هم ازدواج نمی کنند. متاسفانه خیلی از این متضادها با هم ازدواج می کنند و آخرسر می فهمند که زندگی زناشویی بسیار بدی دارند.
گرچه یعضی از زوج ها به مرور زمان یاد می گیرند که تفاوت های همدیگر را تحمل کنند، اما وقتی با کسی زندگی کنید که علایق، ارزش ها، مشغولیات و سرگرمی های مشترکی داشته باشید و از چیزهای مشترکی لذت ببرید، زندگی بسیار لذتبخش تر خواهد بود. فقط در این حال است که شریک زندگیتان همان معشوق واقعی و حقیقیتان خواهد بود.
هیجان اولیه تفاوت های زیاد، سرانجام وقتی ماه ها تبدیل به سال ها می شوند رنگ و بوی خود را از دست می دهد و شما مدام به این فکر خواهید کرد که چه می شد اگر طرف مقابلتان حرف شما را درک می کرد یا حداقل همیشه با حرف های شما مخالف نبود. درنتیجه هر چه زمان جلوتر می رود شما وقت کمتری را با هم سپری می کنید و آخر کار محبور می شوید یا از هم جدا شوید یا شما یا طرق مقابلتان از بیخ و بن عقاید و علایق خود را عوض کند.
وقتی آن احساسات خوب اولیه از بین می رود، شما دو نفر به خاطر وجود بچه یا کار یا عادت یا حرف مردم یا حتی ترس از اینکه شاید چیز بهتری به دست نیاورید هنوز هم کنار هم می مانید. اما هیچوقت برای شما دیر نیست. ماندن با کسی که دوستش ندارید، یا فکر می کنید معشوق واقعی شما نیست، شانس حداقل چهار نفر را برای خوشبختی از بین می برد: شما، همسرتان، و دو نفر دیگر در جهان که می توانند معشوق واقعی شما یا همسرتان باشند. تاثیرات منفی یک رابطه بد به اعضای خانواده شما، دوستانتان، همکارانتان، و اطرافیانتان منتقل می شود و همه باید از گلایه ها، دعواها، و جنجال های همیشگی شما در عذاب باشند.
● صبر و گذشت نشانه های عشق واقعی هستند
وقتی یک نفر واقعاً شما را دوست داشته باشد، صبر و گذشت زیادی را دربرابر بی دقتی ها یا رفتارهای زشت و بی ادبانه شما شنان خواهد داد. اما نباید از این قضیه سوء استفاده کنید. اگر چنین کاری کنید، یک نشانه مسلم از این است که شما واقعاً طرف مقابلتان را دوست ندارید. زوج هایی که واقعاً همدیگر را دوست داشته باشند وقتی می فهمند که احساسات طرف مقابلشان را جریحه دار کرده اند، واقعاً ناراحت و پشیمان می شوند.
هیچوقت عشقتان را فقط محض آزمایش کردن، آزمایش نکنید. ببینید وقتی جای آن طرف باشید واقعاً چه احساسی خواهید داشت؟ آیا او به نیازهای شما توجه دارد؟ شما چه؟ به نیازهای او توجه میکنید؟ آیا دادن ها و گرفتن ها در رابطه به یک میزان است یا همه چیز یک طرفه است؟ آیا اکثر اوقات به هم نگاه می کنید، همدیگر را ناز و نوازش می کنید یا به چشمان هم خیره می شوید؟
خودتان را در کنار همسرتان در ۲۰ سال آینده تجسم کنید. آیا آن تصویر قلبتان را مملو از ترس می کند یا از تصور آن لبخند می زنید؟ اگر همسرتان بیشتر از اینکه از شما انتقاد کند، شما را تحسین می کند مطمئناً از تجسم آن تصویر لبخند روی لبانتان می آید. هیچکس دوست ندارد با یک منتقد زندگی کند، حتی اگر روزی عاشق این فرد بوده باشید.
‌● دوستی به علاوه کشش جنسی بهترین نشانه عشق حقیقی است
عشق واقعی دوستی به اضافه کشش جنسی است. اگر شما از گذراندن هر لحظه از زندگیتان در کنار همسرتان لذت می برید، پس او بهترین دوست شماست. این نوع رابطه اعتماد به نفس و عزت نفس شما را بالا می برد و به شما برای رسیدن به بالاترین درجه کمال کمک می کند. درعوض، شما هم به طرف مقابلتان کمک می کنید که به این چیزها دست پیدا کند. وقتی هر دو شما عشق واقعی را احساس کنید، دیگر می توانید هر کاری را در کنار هم انجام دهید

چگونگی انتخاب همسر

بسیاری از بحثهایی که در مورد ازدواج انجام گرفته سعی کرده به چگونگی انتخاب همسر بپردازد و کمتر تلاش بر این بوده که به چرایی آن نیز پاسخ داده شود. 

همیشه نیروهای ناشناخته ای در وجود ما بوده اند که در چرایی انتخاب ما مداخله کرده و ما از آنها بیخبر بودهایم چرا از رنگ بخصوصی خوشمان میآید و از یکدیگر متنفریم؟ چرا برخی از افراد برای ما جالبند و برخی دیگر احساس بدی در ما ایجاد میکنند؟
چرا فردی را برای همسری انتخاب میکنیم و در مورد افراد دیگر اصلاً فکر هم نمیکنیم؟ این نیروها همان نیازهای ما هستند که از کودکی در ما شکل میگیرند و در بزرگسالی در روابط ما با دیگران تأثیرگذار هستند. چگونگی شکلگیری این نیازها بحث دیگری است که نمیخواهیم در اینجا به آن بپردازیم. ولی مهم است بدانید چه نیازهایی شما را وادار به انتخاب فرد بخصوصی برای همسری میکند.
دو سطح از نیازها را میتوان در افراد به درجاتی مشخص کرد. در یک سطح نیازهایی قرار دارند که ما را از «تحقق خویشتن» وامیدارند من آنها را «نیازهای کاهنده» یا نزولی مینامم. دسته دیگر نیازهایی هستند که ما را به سمت تحقق خویشتن هدایت میکنند من آنها را «نیازهای بالارونده» یا سعودی مینامم.
● نیازهای کاهنده
همیشه ما را در سطحی نگه میدارد که برآورده شدن آنها به رضایت طولانی مدت در ما منجر نمیشود. این نیازها به طور فزاینده ای بر عزت نفس، اعتماد به نفس، خودپنداری ما اثر مخربی میگذارند و ما را از برآورده کردن آن نیازها سیر نمی سازد.
این نیازها به طور چشمگیری سراسر زندگی ما را تحت الشعاع خود قرار میدهد و موجبات نارضایتی دائمی ما را از محیط پیرامون، روابط با دیگران و زندگی فردی فراهم میآورد. به عنوان مثال نگاه کنید به نیاز مورد توجه بودن،چنین نیازی سبب میشود اغلب ما از دیگران بخواهیم که به ما توجه داشته باشند و نیازهای ما را برآورده سازند بدون اینکه ما نیز بخواهیم رفتار متقابلی داشته باشیم.
از آنجا که چنین توقعی به طور کامل برآورده نمیشود فرد همیشه از خود و روابطش با دیگران نالان است. در عین حال حتی اگر به طور کامل چنین نیازی برآورده شود هنوز فرد احساس تنش میکند.
سه خاصیت اساسی در نیازهای کاهنده وجود دارد: یکی اینکه فرد دارای چنین نیازهایی به سرعت میخواهد به نیاز خود پاسخ بگوید. دیگر اینکه پس از برآورده شدن نیازش نیز ابراز نارضایتی نسبت به خود و دیگران میکند. سوم اینکه این نیازها روابط بین فردی او را دچار اشکال میسازد و موجب میشود روابط پرتنشی را با دیگران تجربه کند.
● نیازهای بالارونده
برآورده کردن نیازهای بالارونده موجب ایجاد سطح مناسبی از رضایت از خویشتن میشود. توجه به این نیازها سبب ایجاد تعادل در روابط بین فردی میشود به گونه ای که در هر رابطه ای فرد هم به نیازهای خود توجه میکند و هم به نیازهای دیگران.
توجه به نیازهای افزاینده موجب تحقق خویشتن و رسیدن به آن چیزی میشود که فرد از خود انتظار دارد. این نیازها در افرادی به وجود می آید که سطح قابل قبولی از رضایتمندی از خویشتن در خود احساس کرده اند. معمولاً چنین افرادی دارای سطوح مطلوبی از عزت نفس بالا، نگرش مثبت نسبت به خود و اعتماد به نفس هستند.
در چنین شرایطی در افراد نیازهایی به وجود میآید که موجب تحقق خویشتن آنها میشود. این نیازها شامل، نیازهای فیزیولوژیک، توجه به خویشتن، نیاز به خودمختاری، نیاز به تفریح، نیاز به سازندگی، نیاز به پیوندجویی، نیاز به شناخت، نیاز به شهرت، نیاز به تحقق خویشتن و نیاز به معنویت است.
این نیازها همچنین میتواند خواص نیازهای کاهنده را نداشته باشد. یعنی افراد به تدریج به آنها پاسخ داده و از برآورده شدن آنها احساس خوبی داشته باشند، در صورت به تعویق افتادن آنها احساس تنش نکنند و موجب ایجاد روابط بین فردی سازنده ای شوند.
توجه به اینکه کدام دسته از نیازها موجب انتخاب همسر میشود حائز اهمیت است. از آنجایی که همه افراد در شرایطی براساس نیازهای کاهنده به درجاتی رفتار میکنند پس بنابراین به احتمال زیاد بسیاری از انتخابهای افراد براساس نیازهای کاهنده صورت میگیرد.
به عنوان مثال فردی که نیازهای افزاینده زیادتری دارد ممکن است در موقعیت انتخاب همسر نیاز کاهنده محبت و دلسوزی کردن، او را وادارد تا فردی را انتخاب کند که بسیار به محبت او نیازمند است و او فردی است که به توجه و تکیه گاه و کمک گرفتن نیاز دارد. این دو اگر چه همدیگر را کامل میکنند ولی نمیتوانند در آینده زندگی موفقی داشته باشند چرا که در این حالت فردی گیرنده و فردی دیگر دهنده است.
بعلاوه این دو نفر نمیتوانند همدیگر را درک کنند چرا که دنیای ذهنی بسیار متفاوتی نیز دارند. آن چیزی که فردی را ناراحت میکند ممکن است برای دیگری جالب باشد و بالعکس.
سؤالهای رایج برای انتخاب همسر
● چه تناسبی باید بین دو فرد باشد؟
شباهت در تحصیلات، مذهب، فرهنگ، همشهری بودن، طبقه اجتماعی و اقتصادی، قومیت و زبان و نژاد از ملاکهای اساسی انتخاب همسر است.
چه فاصله سنی مناسب است؟براساس برآوردها و طبق رسوم ۴ سال فاصله سنی (بزرگتر بودن پسر) بین دو فرد مناسب است.
در هنگام خواستگاری چه سؤالهایی باید پرسیده شود؟اگر چه میتوان سؤالهای عمومی مانند انتظار شما از زندگی زناشویی چیست؟ چقدر مستقل هستید و برنامه ای برای زندگی دارید؟ ملاکهایی که جستجو میکنید را چقدر در من میتوانید پیدا کنید؟ از طرفین پرسیده شود و توجه داشته باشید که افراد در موقعیتهای اجتماعی بهترین تصویر را از خود ارائه میدهند، پس بسنده کردن به صحبتها خطاست. شما میتوانید روابط خانوادگی آنها، روابط با دوستان و همکاران پیشینه آنها و خانوادگی را از سایر منابع مانند دوستان، همسایگان و همکاران آنها به دست بیاورید.
چه ملاکهایی را باید مدنظر داشت؟برای هر فردی ملاکها میتوانند متفاوت باشد به عنوان مثال برای فردی ممکن است زیبایی، استقلال مالی و سطح به خصوصی از وضعیت مالی، پرستیژ اجتماعی در اولویت باشد. آنچه مهم است این است که ملاکهایتان را آنچنان که هستند در دیگران جستجو کنید، شما میتوانید آنها را تعدیل کنید ولی هیچگاه نخواهید که ملاکی را به جای دیگری نادیده بگیرد.
بعد از شکست در عشق چه کنیم؟غالباً افراد در این هنگام به دنبال جایگزین کردن فرد دیگری هستند. این کار میتواند هم اشتباه باشد، هم خطرناک چرا که معمولاً تصمیم گیری در موارد بحرانی به صلاح نیست. اغلب به طور همه جانبه در مورد چنین تصمیم گیریهایی فکر نمیشود. بهتر است شخص شکست خورده به خود فرصتی برای ترمیم عواطف جریحه دار شده بدهد و فرایند سوگ را طی کند.
نظر دیگران چقدر میتواند در انتخاب همسر مهم باشد؟از آنجا که خانواده ها در مراحل مختلف زندگی زناشویی حضوری غیرقابل انکار دارند پس بهتر است خانواده ها در جریان انتخاب همسر قرار گیرند. یکسانی ملاکهای فرد با معیارهای خانواده در موقعیت بعدی زناشویی اثر مثبت دارد.
چه مشابهتی میتواند بین دو فرد باشد؟هر چه خصوصیات شخصیتی و نیازهای افراد به یکدیگر نزدیکتر باشد (شباهت نیازها و نه مکمل بودن آنها) احتمال موفقیت ازدواج بیشتر است.
آیا مجاز هستیم قبل از ازدواج دیگری را تغییر دهیم؟ یکدیگر را آنچنان که هستید بپذیرید و سعی نکنید تغییر دهید. به عوض تغییر دادن یکدیگر از هم جدا شوید و فردی را انتخاب کنید که به تغییرات کمی نیاز داشته باشد. به عنوان مثال اگر پسری میخواهد با دختری محجبه ازدواج کند و به طور اتفاقی با دختری آشنا شده که از نظر رعایت حجاب مطلوب پسر نیست به عوض تلاش برای محجبه کردن دختر میتواند فردی را انتخاب کند که با معیار حجاب او مطابقت داشته باشد. چرا که تغییراتی که ما آنها را به خاطر دیگران در خود ایجاد میکنیم نمیتوانند در ما پایدار باشند.
آیا روابطی که قبل از ازدواج وجود دارد میتواند در خلال ازدواج نیز به همان خوبی ادامه یابد؟به یاد داشته باشید که همه انسانها در موقعیتهای اجتماعی به گونه ای رفتار میکنند تا بهترین تصویر را از خود ارائه دهند. آنها ممکن است نیازها، انگیزه ها و رفتارهای خود را مهار کنند و آنها را به تعویق بیندازند.
به این ترتیب برخوردها و رفتار و کردار حین آشنایی میتواند به خوبی زمانی که افراد با یکدیگر ازدواج میکنند نباشد. چرا که مهارهای اجتماعی در زمان ازدواج برداشته میشود و افراد براساس درونیات خودشان رفتار میکنند

چرا ازدواج نمی کنید

مهمترین موضوعاتی که از ازدواج ممکن است به ذهن هر جوان مسلمان ایرانی برسد این است که ازدواج از سفارشات اکید دینی ، سنت پیامبر و روشی اخلاقی و انسانی برای تداوم آرامش در زندگی و بلوغی برای به تکامل رسیدن انسان است .

اما چرا در جامعه ما سن ازدواج بالارفته و رغبت به ازدواج کم شده و جوانان زیاد مایل نیستند مسولیت زندگی مشترک را بپذیرند و یا بهتر گفت پسران آنچنان که انتظار میرود به خواستگاری دختران نمیروند ؟
شاید عواملی که بتوان برای آن شمرد خیلی متنوع باشند اما بعضی از دلایلی که بنظر من مهمتر از بقیه دلایل است را بیان میکنم .
۱) تفاوتهای مردان و زنان امروز با زنان و مردان در گذشته
۲) عدم وجود قانون برای حمایت از خانواده
۳) نبودت تامینهای اقتصادی
۴) دور شدن از اعتقادات عمیق و ظاهر سازی و ریا
۵) تغییرات و تحریفات در آداب و رسوم
۶) مادی شدن زندگیها
هیچ شکی نیست که از مقایسه دختران امروز جامعه که در اولویت اول تصوراتشان تحصیلات را مورد توجه قرار میدهند و از ابزارهای مختلف برای رسیدن به آن استفاده میکنند با دختران سالهای گذشته که حداقل تحصیلات عالیه در درجه اول اولویت زندگی آنها نبوده به تفاوتهای خاصی میرسیم .در تصورات ذهنی دختران دیروز مرد و زن تعاریف دیگری داشت و حتی بعضاً با بی عدالتی و ظلمی که نسبت به زنان میشد زنان سازگارتری به جامعه تحویل میشد و البته سازگارتر بودن زنان ریشه در عوامل مختلفی داشت که در تربیت آنها موثر بود .زن صد سال قبل که با زور باتوم میخواستند چادر از سرش بردارند خانه نشین میشد و زن امروزی روسری بر روی سرش نمیماند .
نقش نیازهای مادی و اقتصادی زندگی نیز موضوعی بدهیست بهر حال زندگی نیازهایی دارد که آرامش مادی و روحی زندگی نیازمند بر آورده شدن آنها و حتی الامکان تضمین آن است .در حال حاضر جوانان پسر (بدون توجه به پارتی و پول پدر) از دوران دبیرستان که انگیزه های ازدواج را در آنها متبلور میکند کمتر امید به اشتغال و شغل مناسب و وامنیت اقتصادی دارند و این درحالیست که کشور ما بر روی معادن ثروت خوابیده است .
در عین عدم امنیت اقتصادی بی عدالتیهای اقتصادی را هم شاهد هستند که خود سرخوردگیهای خاصی را بهمراه میآورد .
مردم زمانه ما مانند گذشته در عمق مسائل دینی زندگی نمیکنند بلکه کراراً مشاهده میشود بر روی سطح آن شناور شده اند .
بارها در کتابهای درسی مطالعه کرده ایم دین موسی(س) و عیسی(س) را تحریف کردند اما (کتاب آسمانی ) محمد(ص) از این تحریفات مصون میماند اما همه ما میدانیم آموزه های پیامبر ما را نیز دستخوش تحریفات فراوان کرده اند و ارزشهای دینی در زندگی مشترک مانند گذشته ارج نهاده نمیشود و ما هم مانند پیروان ادیان دیگر راه را به بیراهه رفته ایم فقط با این تفاوت که کتاب دینیمان دست نخورده مانده در عین حال هر کجا لازم بدانیم به ظاهر سازی روی میآوریم .
در آداب و رسوم و فرهنگها هم که بسیار روشن است و نیاز به توضیحات ندارد .
در مورد مادی شدن زندگیها و بدست آوردن اولویت بالاتر مسائل مادی در زندگی هم خود شاهد قضایا هستید شروع زندگی و تداوم و پایانش به گرایشهای مادی در آمیخته و مانند گذشته نیست .زندگیهای امروزی بعضاً مانند یک فرع از اصل مادی زندگی شده است بصورتی که بدون آن گرایشات مادی زندگیها دوام و معنای زیادی نخواهد داشت .
شاید در گذشته دختران به شروع کردن از صفر فکر میکردند اما عموما در حال حاضر از ابتدا قائل به رفاه و امکانات خاص زندگی هستند و این تغییرات دائماً رو بگسترش بوده است .
اما بحث عمده ما در اینجا موضوعات قانونی مربوط به خانواده است .
ازدواج و تشکیل خانواده چقدر در نظر قانون اهمیت دارد ؟
قانون کشور برای حمایت از زندگی مشترک چقدر سرمایه گذاری کرده است ؟
برای حمایت از نهاد خانواده چه زن و چه مرد به چه ابزار قانونی دسترسی دارند ؟
در قانون اساسی از خانواده و از زنان صحبت بمیان آمده و از حمایت صحبت شده همچنین از ایجاد شغل و مسکن برای مردم صحبت به میان آمده اما اصلا به آن عمل نشده است .
چون عامل به این قوانین همیشه دولت بوده است .
همچنانکه برای ازدواج جوانان بوسیله راهکارهای مختلف آنها را بسمت ازدواج هدایت میکنند و هر گاه به ازدواج منجر شد دیگر خبری از حمایت نیست . ( حتی برای یک وام بی ارزش ازدواج پدر جوان را در میآورند )
از نظر حقوقی وقتی به قوانین نگاه میکنیم میبینیم اصالت در خانواده با هر چیزی غیر از زندگی مشترک است .
با موضوعی مثل مهریه براحتی میتوان زندگی مشترک را از هم گسست و میتوان بوسیله آن مرد را به زندان انداخت و آنرا وسیله طلاق گرفتن کرد .(قانون برای راحتی خود ساده ترین روش را انتخاب میکند و عواقب آنرا اصلا مورد توجه قرار نمیدهد )
وقتی عدم تمکین وجود داشته باشد اقدام قانونی متقابل آن اجازه دادگاه برای ازدواج مجدد میباشد .( نشان دهنده بی توجهی به زندگی مشترک زوجین)
در زمان اختلاف بین زن و مرد در زندگی هیچ راهکاری برای تشویق آنها به زندگی و جلوگیری از لجبازی وجود ندارد و تمام حمایتهای قانونی از خانواده لفظیست و در مقابل تیشه به ریشه زدنها عملی .
اگر قصد انسان از ازدواج رسیدن به آرامش باشد با مشاهده عواملی که موجبات از بین رفتن آرامش در زندگی را بوجود میآورد نا خود آگاه عقب مینشیند .
نمیتوان با حدیث و آیه جوانان را به ازدواج و دروازه های بهشت نصیحت کرد اما در عمل با قوانین ، آداب و رسوم ، و فرهنگهای جاری دروازه های جهنم را بسوی آنها گشود .این تناقضات باید ابتدا از رفتارها و فرهنگسازیها و قوانین اصلاح شود آنوقت هر فرد عاقلی ازدواج را بر تجرد بر میگزیند

تخمین ماندگاری ازدواج

زنانی که به دنبال یک ازدواج پایدار هستند بهتر است با مردانی ازدواج کنند که از لحاظ قیافه به جذابیت آنها نیستند.

یک پژوهش جدید نشان می‌دهد زوج‌هایی که در آنها زن قیافه بهتری از شوهر دارد، نسبت به سایر زوج‌ها برخورد مثبت‌تری نسبت به هم و رابطه‌ای محکم‌تر دارند. به گفته پژوهشگران دلیل این یافته شاید این باشد که مردان ارزش بیشتری برای زیبایی زن قائل هستند، در حالی که زنان بیشتر به حمایت و پشتیبانی شوهر توجه دارند.
این پژوهشگران می‌گویند گرچه ترجیح یک قیافه به دیگری تاحدی به نظر شخصی افراد بستگی دارد، اما معیارهایی جهانی برای زیبایی وجود دارد، از جمله چشم‌های درشت، صورت بچگانه، وجود تقارن در صورت، صورت‌های با اندازه‌های متوسط و نسبت‌های معین دور کمر به دور باسن در مردان و زنان.
بررسی‌های قبلی نشان داده بود افرادی با قیافه‌های دارای جذابیت مشابه به سوی یکدیگر کشیده می‌شوند و با هم ازدواج می‌کنند، رضایت بیشتری را گزارش می‌کنند.
اما به گفته دکتر جیمز مک‌نالتی از دانشگاه تنسی در آمریکا، سرپرست پژوهش فوق، تحقیقات قبلی که عمدتا در مورد زوج‌های جدید انجام شده بود، نشان‌دهنده آن هستند که زیبایی مطلق در مراحل اولیه رابطه زوج‌ها اهمیت دارد.
اما نقش زیبایی جسمی در یک رابطه زن و شوهری استقراریافته پیچیده‌تر است.
تحقیق جدید که نتایج آن در شماره اخیر نشریه روانشناسی خانواده منتشر شده است، نشان می‌دهد پس از گرایش اولیه زوجین به هم، قیافه آنها همچنان بر رابطه‌شان موثر است، اما به طریقه‌ای متفاوت. گروه دکتر مک‌نالتی ۸۹ زوج را که در شش ماه گذشته ازدواج کرده بودند و پیش از ازدواج حدود سه سال دوران نامزدی را گذرانده بودند، مورد بررسی قرار دادند. این افراد به طور متوسط در میانه دهه بیست زندگی قرار داشتند.
پژوهشگران بحث میان این زوج‌ها را در مورد یک مشکل شخصی‌شان برای ۱۰ دقیقه فیلمبرداری کردند. نوارهای ویدئویی از این لحاظ که آیا این زوج‌ها در مورد مسائل مشترک‌شان مثلا گرفتن یک شغل جدید، یا ورزش کردن بیشتر یا داشتن رژیم غذایی سالمتر از یکدیگر پشتیبانی می‌کنند یانه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
مک‌نالتی در این مورد می‌گوید: «شوهر با برخورد منفی در هنگام بحث در مورد مشکلات زندگی به زنش می‌گوید این مشکل خودت است؛ خودت باید حلش کنی. اما همسر دارای برخورد مثبت می‌گوید من در کنارت هستم. چکار می‌خواهی بکنم؟ چطوری می توانم کمکت کنم؟»
گروهی از کارشناسان، جذابیت ظاهری هرکدام از این زوج‌ها را در مقیاسی از ۱ تا ۱۰ درجه‌بندی کردند، که درجه ۱۰ زیبایی تمام‌عیار محسوب می‌شد.
در یک سوم از این زوج‌ها زن از شوهر جذاب‌تر بود، در یک سوم آنها شوهر جذابیت بیشتری داشت و در بقیه قیافه ظاهری آنها مشابه هم بود.
نتایج نهایی نشان داد هنگامی که زنان از شوهران جذاب‌تر هستند، همسران به نحو مثبت‌تری با یکدیگر رفتار می‌کنند. دان آیرلی، استاد اقتصاد رفتاری در دانشکده مدیریت اسلون درباره این یافته‌ها می‌گوید: «این یافته‌‌ها منطقی به نظر می‌رسند.
مردان حساسیت بیشتری به جذابیت زنان دارند، اما به نظر می‌رسد زنان توجه بیشتری به طول قد مردان و درآمد آنها داشته باشند.» در زوج‌هایی که شوهران جذابیت بیشتری از زنان داشتند، زن و شوهر حمایت‌گری کمتری از هم داشتند. مک نالتی معتقد است که زنان به نحوی میزان حمایتی را که شوهران‌شان از آنها انجام می‌دهند، بازتاب می‌دهند. او می‌گوید: «شوهرانی که جذابیت جسمی بیشتری از زنان خود دارند، بالقوه می‌توانند با زنان دیگری ازدواج کنند که جذابیت بیشتری از همسر فعلی آنها داشته باشد.
این ذهنیت مرد که زن من می‌توانست زیباتر باشد، باعث می‌شود که این مردان رضایت کمتری از ازدواج‌شان داشته باشند و تعهد کمتری نسبت به آن احساس کنند.» به گفته پژوهشگران در مقابل جذابیت جسمی شوهران اهمیت کمتری برای زنان دارد. زنان بیشتر به دنبال شوهرانی هستند که رفتاری حمایت‌گرانه داشته باشند.
بنابراین زوجی که در ظاهر ممکن است با هم تطابق نداشته باشند، در واقع می‌توانند مطابقت کاملی با هم داشته باشند.
به گفته دکتر آریلی مطابقت بین زن و شوهر به معنای آن نیست که زن و شوهر از هر جنبه‌ای مشابه هم باشند، بلکه تنها به معنای آن است که در مجموع دو نفر یکدیگر را درک می‌کنند

انتخاب همسر مناسب

چگونه تشخیص میدهیم فردی برای ازدواج مناسب است؟

انتخاب صحیح در ازدواج سخت است از این جهت که شما بر خلاف خیلی از مسائل دیگر نیاز دارید بسیاری از نبایدها را بشناسید و درک کنید .
به این معنی که شناختن فرد مناسب مستلزم آن است که تشخیص دهید رابطه زناشوئی شما بسیاری از نکات منفی را نخواهد داشت و به صرف دانستن نکات مثبت معمولا به نتایج کاملی نخواهید رسید .
در گام نخست باید بدانید آیا اصولاً آمادگی یک رابطه را دارید یا خیر ؟
اگر این آمادگی در شما حاصل نشده باشد اختلافات آتی بخاطر ضعف خود شما خواهد بود و نه بخاطر عدم تفاهم با همسرتان .
● مصادیق این وضعیت :
▪ وقتی شما فرد دیگری را دوست دارید
▪ از فرد دیگری بخاطر ناکامی خشم و انزجار دارید
▪ احساس خلاء درونی شما را به سمت ازدواج هدایت میکند
▪ چیزی ندارید که به همسرتان ارائه کنید
▪ خودتان را دوست ندارید
▪ اعتیاد دارید
▪ احساس تنهائی و استیصال دارید بصورتی که بدون بوجود آوردن رابطه احساس بدبختی می کنید
▪ وقتی احساس میکنید کسی نمیخواهد با شما رابطه برقرار کند
▪ وقتی مایل نیستید در مورد احساستان با کسی صحبت کنید .
▪ بعد از اینکه مشخص شد آمادگی نسبی برای ازدواج دارید در مرحله بعد باید بدانید از همسر و زندگی چه توقعی دارید .
● موارد مختلفی که میتواند مورد نظر و توجه شما واقع شوند به عبارت زیر میتواند باشد (و یا بیشتر از اینها) :
▪ وضعیت جسمانی
▪ وضعیت احساسی
▪ وضعیت اجتماعی
▪ وضعیت فکری
▪ وضعیت جنسی
▪ وضعیت ارتباطی
▪ وضعیت شغلی
▪ رشد شخصیتی
▪ وضعیت روحی
▪ وضعیت مذهبی
▪ علایق و سرگرمیها
در موارد ذکر شده باید بدانید که طرف مقابل شما مثلا در علایق و سرگرمیها مایل به مسافرت ( موسیقی ، هنر ، سینما و. . . .) است یا خیر چون ممکن است این مورد برای شما مهم باشد و یا در بخش وضعیت اجتماعی معاشرتی و اهل مهمانی و با فرهنگ و . . . .باشد .(تهیه کردن این لیست خصوصیات حتی ممکن است باعث شود ضمیر نا خود آگاه شما فرد مورد نظرتان را بسمت شما بکشاند و جذب کند .)
درمرحله بعد باید تشخیص دهید با فرد مورد نظر تفاهم دارید یا خیر .این مرحله مستلزم ارتباط و شناخت است، شما بمرور زمان و شناخت طرف مقابل و صحبت کردن با او میتوانید تشخیص دهید که او نیمه گمشده شماست یا خیر .
بعضی از مسائل از ابتدا و در مدت خیلی کوتاه مشخص میشود و حتی ممکن است در برخوردهای اول مشخص شود و بعضی از مسائل دیگر زمانبر است و بمرور زمان مشخص میشود .خصوصیاتی مثل امانتداری و صداقت در برخوردهای اولیه به سختی شناخته میشود اما مسائلی مثل وضع ظاهری و نحوه برخورد در ابتدا قابل تشخیص است .
بعد از تشخیص اینکه ملاکهایی که سریع تر مشخص میشوند مورد نظر شماست باید دقت کنید این اشتباهات را مرتکب نشده اید (ممکن است مجبور باشید بعضی از اینها را در دوران اشنائی و نامزدی بررسی کنید ):
● سوالات کافی در ارتباط با خواسته های خودتان پرسیده اید
▪ سازشهای ناپخته و زودهنگام انجام نداده اید
▪ تسلیم کوری شهوانی نشده اید
▪ گول مادیات را نخورده اید
▪ تعهد را مقدم بر تفاهم نکرده اید
▪ نشانه های هشدار دهنده در طرف مقابل را نادیده نگرفته اید .
● بعد از مشخص شدن این موضوع به مرحله بعد میرسید این مرحله مرحله ارتباط و یا نامزدیست. در این مرحله میتونید تشخیص دهید :
▪ فرد مورد نظر اعتیاد ندارد
▪ بد اخلاق نیست
▪ ناراحتیهای روحی و عقده های روانی ندارد
▪ سختگیر و متعصب نیست ،دروغگو و خیانتکار نیست و . . . .
● همچنین در این مرحله دقت کنید :
▪ احساسات دو طرف متعادل و متناسب است
▪ همسرتان را میخواهید و نه توانائیهای او را
▪ احساس ترحم و دلسوزی شما را به ازدواج وادار نکرده
▪ نامزد شما الگو و معلم شما نیست تا به این خاطر او را خواسته باشید
▪ صرفاً عاشق ظاهر او نشده اید
▪ بخاطر واکنش در مقابل اتفاقات و فشارها، همسرتان را انتخاب نکرده اید
همچنین باید از نظر جنسی با همسرتان تفاهم داشته باشید و برای هم جذاب باشید .برای شناخت مناسب حداقل شش ماه وقت لازم است باید دقت کنید برای افرادی که هیچ شناختی ندارند این شش ماه فقط برای شناخت است و ممکن است که در نهایت به این نتیجه برسید که این ازدواج عاقبتی نخواهد داشت .پس در مواردی که شناخت قبلی وجود ندارد این مرحله بسیار حساستر است و چون این احتمال وجود دارد که فرد مقابل آن چیزی نباشد که تصور میکرده اید در طی مرحله نامزدی این خطر وجود دارد که احساسات عمیق شده و طرفین را به ازدواج مجبور کند (در حالی که صلاح آنها نیست).
در این مرحله ( با گذشت حدود دو ماه از شروع آشنائی تا شش ماه )در عین رشد احساسات باید این قدرت را داشته باشید که در صورت مصلحت نبودن و وجود مشکلات و اختلافات جدی اقدام به قطع رابطه بکنید و اصولاً این مدت برای شناخت است نه احساسات .در این رابطه از مشورت با اهل خبره غافل نشوید و در نهایت توکل به خداوند کنید

ازدواج و انواع کاراکترهای شخصیتی

مـدل مـدرن شخصیتی که این روزها ارائه میگردد بیشتر بر روی درک دو جانبه ی افراد تاکید دارد. افزایش درک و بینش معمولاً روابط افراد را بهبود بخشیده و رفتارهای مثبت را در مقابل افراد دیگر رشـد و گسترش خـواهد داد. از ایـن قـبیل رفـتارهای مثبت می توان به درک دو جانبه، قدردانی و احترام اشاره کرد.

اما دو نفر باید دارای چه تیپ شخصیتی باشند که میزان درک دو جانبه ی آنها در یک زندگی مشترک بیش از پیش افزایش پیدا کند؟
● چگونه می توان از این تکنیک مدرن در زندگی زناشویی بهره برد؟
ابتدا اجازه دهید بر روی این مطلب تمرکز کنیم که از این تکنیک در چه بخش هایی از زندگی مشترک نمی توان استفاده کرد:
▪ تصمیم گیری در مورد موفقیت و یا شکست یک رابطه انتخاب همسر
▪ تعیین نقش هایی که هر یک از طرفین باید در زندگی بر عهده بگیرند
▪ سعی برای تغییر یکی از رفتارهای شریک زندگی
▪ با این وجود تکنیک حاضر می تواند در موارد زیر به شما کمک کند:
● درک بهتر شریک زندگی
▪ آرام گذاشتن به تفاوت ها و همکاری در زندگی
▪ تشخیص دلایل درگیری و مشکلات، و برقراری بحث دوجانبه به منظور فائق آمدن بر مشکلات
▪ اثبات همکاری هر دو نفر در زندگی
▪ تشخیص نیازهای خارج از رابطه طرف مقابل، سازماندهی قابلیت های زندگی، و رفع نیازهای دوجانبه
● آیا تیپ شخصی بر روی این امر که با چه کسی ازدواج خواهید کرد تاثیر گذار است؟
این یک سوال جالب و در عین حال بحث برانگیز است. دلایل بسیار زیادی وجود دارند که در فرد حس نیاز به شروع یک زندگی مشترک را ایجاد می کنند که در این میان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
▪ علاقه
▪ جذابیت
▪ کسی که او را ملاقات کرده اید
▪ ارزش ها
▪ و غیره ...
شخصیت -اگر فرض کنیم که می تواند بر روی انتخاب شریک زندگی تاثیر بگذارد- میتواند جزء یکی از هزاران عاملی محسوب شود که می توان بر روی تشکیل خانوده تاثیر بگذارد. چیزی که در این میان از اهمیت بیشتری برخوردار است این است که فرد تمایل دارد با چه تیپ شخصیتی ازدواج کند؛ اما به طور کلی در این زمینه ۳ نظریه متفاوت وجود دارد که نگاه مختصری به هر یک از آنها خواهیم داشت:
۱) کاراکتر افراد بر روی انتخاب همسر بی تاثیر است
افرادیکه طرفدار این عقیده هستند بر این باورند که در هنگام تشکیل زندگی مشترک عوامل بیشماری وجود دارد و فاکتورهای بسیار پر ارزش تری وجود دارند که مقوله ی "کاراکترهای فردی" اصلاً به چشم نمی آیند. البته همه ی افراد در حین انتخاب شریک به خصوصیات فردی او به طور کلی نگاهی می اندازند اما هیچ الگویی با عنوان "جذابیت شخصیتی" وجود ندارد. با توجه به این تئوری کلیه تحقیقاتی که در این مبحث انجام گرفته شده است هیچگونه ارتباط یک به یکی را میان شخصیت و ازدواج قائل نشده است.
۲) ما کسی را به همسری خود انتخاب می کنیم که از نظر شخصیتی کاملاً با او متفاوت هستیم
کسانی که بر این مطلب عقیده دارند، تصور می کنند که انسان ها جذب افرادی میشوند که به طور کامل اخلاق و خصوصیاتی مجزا با خودشان دارند. گاهی اوقات این تئوری با اتکا به نظریه ی "تضاد خواهی" توجیه می شود. همچنین این گروه از افراد در توجیه تئوری خود اینطور توضیح می دهند که افرادی که دارای قابلیت های متفاوت هستند می توانند مهارت های مختلفی را در کنار هم پرورش داده و با استفاده از توانایی های یکدیگر می توانند در زندگی به موفقیت دست پیدا کنند.
۳) ما کسی را به همسری خود انتخاب می کنیم که شبیه خودمان باشد
دو کتاب در زمینه ازدواج و انتخاب همسر به چاپ رسیده اند که هر یک از آنها حرف های زیادی برای گفتن دارند. در کتاب نخست با نام "لطفاً درکم کن" با اتکا به تئوری تضاد خواهی توجیه مناسبی برای انتخاب همسر متفاوت داده شده است. در کتاب دیگر با نام "استعدادهای مختلف" به این نکته توجه شده که اولویت های افرادی که با هم ازدواج می کنند تا چه حد شبیه به یکدیگر است.
شباهت موجود میان افراد خیلی بیشتر از میزان تفاوت های آنهاست. با این وجود آمار و ارقام بدست آماده به جای اینکه پاسخگوی سوالات باشند، به همراه خود پرسش های بیشمار دیگری را نیز مطرح می کنند. به عنوان مثال شاید بتوان گفت که افرادی که دارای تفاوت هستند، بیشتر جذب یکدیگر می شوند، اما شباهت های موجود سبب می شوند که ارتباط برای مدت زمان بیشتری دوام پیدا کند. حال اجازه دهید تا نگاهی به تحقیقات "کتل" داشته باشیم.
این تحقیقات بر روی زوج های بیشماری انجام گرفت و پژوهشگران به این نتیجه دست پیدا کردند که تمام زن و شوهر هایی که در روابط پایدار و دائمی قرار داشتند، دارای نقاط مثبت و همه افرادی که پایه های زندگی شان متزلزل بود و در حال جدایی بودند، دارای وجوه اشتراک منفی بودند. البته در این میان مطالب جالب دیگری نیز بدست آمد؛ به عنوان مثال زندگی مشترکی که در آن هر دو نفر حس سلطه گرایانه داشتند، دیری نمی پایید. نهایتاً کتل به این نتیجه دست پیدا کرد که ۲ اصل جداگانه برای ایجاد ثبات در زندگی مشترک وجود دارد:
۱) درجه شباهت دو نفر به یکدیگر.
۲) میزان حمایتی که هر یک از طرفین می تواند در قبال نداشته های طرف دیگر از خود نشان دهد.
به طور حتم آگاهی از خصوصیات فردی افراد و اطلاع از تیپ شخصیتی طرف مقابل میتواند به ما کمک کند تا اهمیت گزینه دوم را به خوبی درک کنیم و به این طریق بهتر خواهیم توانست که شریک زندگی خود را حمایت کنیم

آیا برای ازدواج آماده ای؟

از آنچه گفته شد برمی آید که نفس ازدواج کردن عملی است که نه تنها موجب رشد و تکامل شخصیتی انسان می شود بلکه در سیر و سلوک معنوی او نیز دخیل بوده و انسان را به هدف خلقت خود نزدیک می کند. حال برای کسی که نسبت به ازدواج بی انگیزه بوده و با این مباحث جدای از انگیزه های مادی، هدفی الهی برای این عمل یافته، لازم است پیرامون آمادگی و شرایط ازدواج بحثی داشته باشیم.

برای ازدواج لازم است یک مرد به سه بنیه در خود توجه جدی داشته باشد. بنیه جسمانی، بنیه عقل معاش، بنیه عقل اجتماعی.
منظور از بنیه جسمانی فقط قوت جنسی نیست بلکه شامل ضعف و قوت عمومی بدن هم می شود. جوانی که دچار مشکلات جسمانی مهمی همچون بیماریهای گوارشی، قند و چربی زیاد، نقص و عیب عضو، صرع، چاقی مفرط و از این دست می باشد هرچند توانایی جنسی داشته باشد اما برای ازدواج یا باید به معالجه پرداخته، یا ضعف جسمانی خود را با شریک زندگی خود در میان بگذارد. از آنجا که در مورد این بنیه آگاهی لازم وجود دارد خیلی به آن نمی پردازیم.
در مورد بنیه دوم که عقل معاش است نیز باید گفت منظور از عقل معاش صرفا درآمد بیشتر از نیاز یا مصرف در ماه نیست. اجازه بدهید تا با کمی توضیح به تعریف این بنیه برسیم. شخصی را فرض بگیرید که توانسته است ماهی یک میلیون تومان درآمد داشته باشد، آیا می توان در مورد بنیه دوم او قضاوت کرد؟ خیر، بلکه اولا باید پرسید آیا شغل و حرفه ای که ایشان دارند مطابق علایق خود بوده و ایشان بطور کامل توانسته است در شغل خود یک متخصص باشد؟ اگر او یک متخصص باشد در صورت از بین رفتن زمینه شغلی مثلا شرکتی که در آن کار می کرد، می تواند دنبال زمینه های دیگری باشد اما اگر از سر رفاقت وارد آن کار شده و هیچ وقت دنبال تخصص نبوده دیگر اینطور نخواهد بود. دقت داشته باشید که در همه کارها می توان متخصص بود و بنده اصلا منظورم خود آن کار نیست، یک نفر در لوله کشی ساختمان متخصص است و نفر دیگر در جراحی و پزشکی، منظور من دقیقا حرفه ای شدن شخص است و الا آمار پزشکان بیکار در جامعه ما کم نیست. پس اولین شاخصه کسی که به عقل معاش دست یافته حرفه ای شدن در شغل خود است یا تلاش برای حرفه ای شدن در او دیده می شود. البته کسی که برای ازدواج اقدام می کند قاعدتا در اول مسیر است و نباید انتظار درآمدهای بالا از او داشت بلکه همین تلاش او برای کسب مدارج عالی در کار و شغلش نشان از عقل معاش اوست.
دومین شاخصه عقل معاش در چگونگی مصرف است. اینکه شخص بتواند بین درآمد و مصرفش توازن ایجاد کند. در زندگی نه تنها دست تنگ نیست بلکه ولخرجی هم نمی کند. با حساب خرج می کند و از قیمتها خبر دارد. به راحتی فریب نمی خورد و در داد وستد اهل چانه زنی است. حال با این توضیح عقل معاش یعنی توانایی کسب درآمد و مصرف معقولانه. مردی که بتواند درآمد و خرجش را مطابق هم کند و در مصرف خود اسراف، ولخرجی و دست تنگی نداشته و و اعتدال را رعایت کند. عقل معاش همان چیزی است که امام باقر علیه السلام در روایتی با عنوان تقدیر معیشت نام برده و آنرا جزء کمال انسان معرفی می کند. امام باقر علیه السلام میفرماید: «الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَة»(الکافی، ج‏۱ ص۳۲) (کمال انسان و نهایت کمالش دانشمند شدن در دین و صبر در بلا و اقتصاد در زندگی است.) اقتصاد یعنی رعایت توازن در درآمد و مصرف که از سوی مرد خانواده صورت می گیرد و البته زن هم در خانواده باید به فکر نگهداری از مال شوهر بوده و در مخارج مراقب فشار برروی مرد باشد و این در حقیقت عقل معاش زن خواهد بود.
البته در دنیای امروز با مسئله جدیدی مواجهیم و آن اشتغال زنان و درآمدهای کسب شده بوسیله خود ایشان است. آنچه که در خرج و مصرف خانواده معلوم است از ناحیه شوهر تامین می شود و البته زنان می توانند خرج اضافی مازاد برنیاز خانواده را از درآمد خود داشته باشند که توصیه می شود در این مورد با شوهر خویش مشورت داشته باشد. این مطلب در قسمتهای بعدی که مربوط به رفتار در خانواده است بیشتر توضیح داده می شود.
بنیه سوم، عقل اجتماعی است. در زندگی خود گاها با افرادی برخورد کردید که نمی توانند براحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند، هنوز از سرگرمی های مخصوص کودکان بهره می برند، تا مورد سوال واقع نشوند لب به سخن نمی گشایند، معمولا در گوشه و کنار مجالس نشسته و از توجه جمع دوری می کنند، اگر ظلمی در حق ایشان شود نمی توانند حقوق خود را بازستانند و کمتر تمایلی به چانه زنی در خریدهای خود دارند. افرادی که دارای این شاخص ها هستند از عقل اجتماعی بهره ای نبرده اند که البته نمی توانند مشکلات و سختیهای زندگی را تحمل کرده و راهبردهای مهمی در تصمیم گیریهای خود داشته باشند. شاید ویژگی دوم کمال هر شخص در روایت امام باقر علیه السلام « الصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ» از ثمرات همین عقل اجتماعی باشد.
برای پسر یا دختری که تصمیم به ازدواج دارد تفکر کردن در مورد داشتن چنین بنیه ای بشدت توصیه می شود. اگر یک جوان سرگرمی های دوره کودکی و نوجوانی اش را ترک کرده و با آنها لذت نمی برد، اگر براحتی می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند و به هیچ وجه ظلم را چه درحق خود و چه در حق دیگران تحمل نمی کند، نقش خود را در زندگی دنیا یافته و برای سعادت و خوشبختی خود برنامه ریزی کرده است، در تصمیم گیریهای زندگی با تعقل و مشورت گام برمی دارد می تواند در برخورداری از این بنیه تا هفتاد در صد مطمئن باشد. برای اطمینان کامل نیز می تواند به نظرات نزدیکان خود مراجعه کند، مادر و پدری که سادگی و ناپختگی دوران نوجوانی را در جوان خود مشاهده نمی کنند لازم است از این رشد او اظهار رضایت کرده و هر از چند گاهی در جلوی فامیل و دوستان به شوخی مسئله ازدواجش را مطرح کنند. به عبارت دیگر برای درک عقل اجتماعی به این شاخصها توجه می کنیم: سرگرمی ها، ارتباط با دیگران، استیفای حق، برنامه ریزی برای آینده، قوت در تصمیم گیری ها.
با توجه به این سه بنیه می توانیم به مسائل دیگری هم که در ازدواج شرط می دانیم توجه کنیم همچون: سن، میزان تحصیلات، شغل، برخورداری از امکانات مادی که البته در بحثهای آینده این شرایط را با همین سه بنیه توضیح داده که با این توضیحات شرایط ازدواج و دغدغه های طرفین در انتخاب عروس یا داماد بسیاری از معیارهای ما تفاوت خواهد کرد

آیا از ازدواج کردن هراس دارید؟

با رشد ۴۰ درصدی آمار طلاق و رقم رو به فزونی آن و بـا در نـظر گـرفتن این امر که افراد تا سنین ۷۰ – ۸۰ سالگی و یـا شاید گـاهی ۹۰ سالگی عمر مـی کنــند، ازدوج و تشکیـل زندگی مشترک یکی از مسائلی است که اغلب افراد را به وحشـت می اندازد. با این وجود اگر بدانید ازدواج مستـلـزم چه مواردی بـوده و هـمـچنین انتظارات شخصی خودتان را نیز معین نمایید، می توانـیـد بـه راحـتــی به ترس از ازدواج غلبه کرده و با درک کامل تصمیم بگیرید کـه آیـا قصد ازدواج دارید یا خیر؛

● مراحل
۱) ابتدا باید برای خودتان معین کنید که دقیقاً از چه چیز می ترسید. بیشتر افراد از خود ازدواج نمی ترسند، بلکه از حواشی و احتمال وجود شکست در آن وحشت دارند. احساس می کنید که چه تغییری ممکن است ایجاد شود؟ بدترین تصویر ذهنی که شما را در مقابل ازدواج کردن خلع سلاح می کند، در ذهن خود مجسم کنید.
۲) ترس هایتان را مخاطب قرار دهید. اگر والدینتان ازدواج ناموفقی را تجربه کرده اند و تنها به این دلیل که آنها زندگی خوبی با هم نداشتند، شما نمی توانید نتیجه بگیرید که در زندگی مشترکتان موفق نمی شوید. اگر احساس می کنید که ممکن است در نهایت کارتان به جدایی ختم شود، لیستی از مواردی را که می توانید انجام دهید تا نتیجه موفقیت آمیز گردد بر روی یک برگ کاغذ یادداشت نمایید. تمام صحنه هایی که باعث ایجاد ترس در شما می شود را مجسم کنید و سپس به این مطلب فکر کنید که برای بهبود اوضاع چه قدمی می توانید بردارید.
۳) مشورت بخواهید. از هر کسی که در زندگی مشترک خود موفق است بخواهید تا اسرار موفقیتش را با شما نیز در میان بگذارد. معمولاً آنها در حرف هایشان به این نکته هم اشاره می کنند: "همیشه سعی می کنیم از رفتار بد کوچک یکدیگر چشم پوشی کنیم" ، اما توجه داشته باشید که نیازهایتان را پیش از هر چیز باید با شریک زندگیتان در میان بگذارید. از این طریق هم شریکتان متوجه نیازهای شما می شود و هم میتوانید در رابطه خود به موفقیت دست پیدا کنید.
۴) تصمیم بگیرید که آیا خودتان شخص مقابل را برای زندگی تا آخر عمر انتخاب میکنید و یا اینکه او فقط شما را انتخاب کرده و دیگران نیز شما را تشویق به انجام چنین کاری می نمایند؟ شاید شما به راستی از ازدواج ترس نداشته باشید بلکه از ازدواج با این شخص بخصوص می ترسید. یک نکته بدیع این است که هیچ گاه به فکر کسی نباشید که بتوانید با او زندگی کنید، بلکه دنبال کسی بگردید که بدون او قادر به زنگی نباشید.
۵) ببینید که کدامیک از جنبه های ازدواج در نظر شما و در نظر طرف مقابل از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. ممکن است که شما با قبول تعهد نسبت به یکدیگر وارد رابطه شوید و رابطه تان بدون اینکه هیچ گونه ازدواج رسمی در آن به وقوع پیوسته باشد، همچنان ادامه پیدا کند. دقت کنید که در صورت رسمی شدن رابطه، شما و همچنین شریک زندگی و افراد دیگر خانواده چه تغییراتی را از خود نشان خواهند داد. اگر در مورد این مطلب که وجود ازدواج و یا عدم آن چه مسائلی را برای شما ایجاد میکند، صادق باشید بهتر می توانید معنا و مفهوم ازدواج را درک کرده و ببیند که با شرایط فعلی شما و فرد مورد نظرتان همخوانی دارد و یا خیر.
۶) هیچ لزومی ندارد که هر ثانیه و هر روز از زندگی مشترک خود را در صلح و آرامش کامل سپری کنید. شما یک انسان کامل نیستید و شریکتان نیز چنین خصوصیتی ندارد. اگر منتظر ازدواج با کسی هستید که هر روز در زندگی خود فقط رنگین کمان و طلوع خورشید را مشاهده کنید، آنگاه هیچ گاه نمی توانید ازدواج کنید چرا که هیچ کس قادر به زندگی کردن با یک چنین خیالات خامی نیست. ازدواج موفق نیازمند تلاش سخت دو جانبه است و برای کامل کردن آن باید از زندگی خود برای آن مایه بگذارید. تعداد بسیار زیادی از افراد با امیدها و آرزوهای واهی ازدواج می کنند و زمانیکه مشاهده می کنند که اوضاع کمی دشوار شده و بر وفق مرادشان نیست درخواست طلاق را پر کرده و مجدد در پی یافتن فرد جدیدی می افتند. خودتان را برای عبور از دست اندازهای خیابان آماده کنید تا زمان مواجهه با آنها شگفت زده و متعجب نشوید.
۷) برای زندگی خود برنامه ریزی کنید. پیش از ازدواج بنشینید و تکلیف خودتان را با خودتان معلوم کنید. آیا بچه می خواهید؟ چند تا؟ چه کسی مسئول تامین مالی خانواده است؟ آیا هر دوی شما کار می کنید؟ چه مقدار پول برای دوران بازنشستگی پس انداز می کنید؟ کجا زندگی خواهید کرد؟ چه کسی مسئول چه کاری است؟ اگر آقا هنوز با دوستانش بیرون می رود، آیا خانم هم می تواند چنین کاری را انجام دهد؟ شاید مطرح کردن این سؤالات قدری مشکل باشد، اما این امر چیزی از اهمیت قضیه را کم نمی کند، و شما موظفید که آنها را با کسی که قصد دارید تا آخر عمر با او زندگی کنید در میان بگذارید. اگر در حال حاظر حلقه ازدواج را به دست کرده اید، دیگر نیازی نیست که شرایط را برای خودتان سخت تر کنید. در این شرایط باید مواقع بروز درگیری را پیش بینی کرده و از بروز آن جلوگیری نمایید. اگر شما رابطه سالمی داشته باشید مرحله پرسش و پاسخ شما را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک می سازد.
● نکات
سه دلیل عمده طلاق را پول، سکس و فرزندان تشکیل می دهند. پیش از مواجهه با این مشکلات ببینید که آیا به اندازه کافی پیرامون این مطالب با فرد مقابل مشترکاتی دارید یا خیر. اگر بتوانید بر سر این مسائل با شریک زندگی خود به توافق برسید آنوقت حل مشکلات بعدی چندان دشوار نخواهد بود. در گفتگوهای صمیمی از او بخواهید که پیرامون انتظارات، عقاید، باورها، زمانبدی و .... برای شما بیشتر توضیح بدهد. هر چه بیشتر یکدیگر رابشناسید و مسائل مبهم کمتری در میان باشد، درصد موفقیت رابطه افزایش پیدا می کند.
مخالفت در هر رابطه ای کاملاً طبیعی است. این امر یکی از ملزومات هر رابطه سالمی است و هر دو طرف می توانند چیزهای بسیار زیادی را از آن یاد بگیرند. تا آنجایی که می توانید به حرف های طرف مقابل به دقت گوش دهید و دیدگاههای شخصی آنها را نیز منظور کنید، همچنین در نهایت ادب و احترام نقطه نظر های شخصی خودتان را نیز به او انتقال دهید.
دقت داشته باشید که تمام ازدواج ها موفق نیستند. نمیتوان اظهار کرد که انتخاب تمام افراد صحیح است، اما به هر حال باز هم باید انتخاب کرد.
در نظر داشته باشید که اگر ترس از ازدواج به شما اجازه نمی دهد که فرد دیگری وارد زندگی مشترکتان شود، این احتمال وجود دارد که تا آخر عمر خود مجرد باقی بمانید. البته این امر بد نیست؛ چیزی که اهمیت دارد این است که خودتان ترجیح می دهید چگونه زندگی کنید.
سعی کنید حتماً پیش از تشکیل زندگی مشترک برای مشاوره های پیش از ازدواج به یک مشاور مراجعه کنید. اطلاعات و گفتگوی رک و پوست کنده زیر نظر یک شخص سوم حرفه ای، می تواند به شما کمک کند که تصمیم نهایی خود را در مورد ازدواج با اطمینان بیشتری اتخاذ نمایید.
در مورد قراردادهای پیش از ازدواج فکر کنید و پیرامون آنها با شریک خود گفتگو کنید.
به تمام نقاط منحصر بفرد و فوق العاده ازدواج فکر کنید. به این مطلب فکر کنید که می توانید با کسی که دوستش می دارید زندگی کنید.
ببینید که چقدر خوش شانس هستید که حق ازدواج کردن را دارید. افراد بسیار زیادی در سطح جهان هستند که چنین حقی از آنها سلب شده است.
به آثار فعالیت های جنسی و تاثیر آنها برروی رفتار شما در مقابل ازدواج فکر کنید. اگر بدون ازدواج رابطه جنسی داشته باشید، با این کار تعهد موجود برای ازدواج در نظرتان کاسته می شود. این اصل که سکس در خارج از رابطه زناشویی وجود ندارد، به زوج ها کمک می کند که نسبت به هم متعهد باقی مانده و احساس کنند که برای یکدیگر بی همتا و منحصر بفرد هستند. این امر به شما کمک می کند که ارزش های موجود در رابطه را بهتر دریافت کنید و ترس های خارجی را به کمترین میزان خود کاهش دهید.
● توجه
اگر به هیچ وجه قادر به غلبه بر ترس خود نسبت به ازدواج نیستید، باید این موضوع را با فرد مقابل در میان بگذارید. با این کار ممکن است خودتان را در معرض بر هم خوردن رابطه قرار دهید، اما اگر همین حالا رابطه شما بهم بخورد، خیلی بهتر از این است که رابطه تان بعدها که ازدواج کردید به هم بخورد... هر کاری که می کنید، هیچ گاه زمانیکه احساس می کنید از روی اجبار به سمت ازدواج سوق داده شده اید و یا خودتان نمیخواهید این کار را انجام دهید، وارد زندگی مشترک نشوید. این امر صرفاً باعث ایجاد بدبختی برای هر دوی شما می شود

آداب‌ ازدواج‌ و همسرداری‌

حالتها

بعد از بیان‌ زمانهای‌ راحج‌ و مستحب‌ مباشرت‌، به‌ حالتهای‌ جنسی‌ و رفتار و گفتار زوجین‌ می‌پردازیم‌.قبل‌ از آن‌ که‌ به‌ مقدمه‌ مباشرت‌ بپردازیم‌ ضروری‌ است‌ حالتهای‌ جنسی‌ زن‌ و مرد را بدانیم‌ و میزان‌ خواهشها و کششهای‌ درونی‌ هر یک‌ را بشناسیم‌.
از امام‌ صادق‌ (ع‌)نقل‌ شده‌ است‌ که‌:زن‌ نود و نه‌ بار بیش‌ از مرد لذت‌ و شهوت‌ را احساس‌ می‌کند ولی‌ خداوند تبارک‌ و تعالی‌ او را به‌ رشته‌ حیا مقید کرده‌ است‌.
بنابراین‌ خواهشها و تمنیات‌ درونی‌ زن‌ هرگز اندک‌ نیست‌ بلکه‌ این‌ حجب‌ و حیای‌ زن‌ است‌ که‌ به‌ طور فطری‌ او را ماخوذ به‌ حیا می‌کند و مانع‌ از آن‌ می‌شود که‌ زن‌ در مقابل‌ نامحرم‌ به‌ کارهایی‌ که‌ دور از شرم‌ و حیاست‌ مرتکب‌ شود و زمانی‌ این‌ رشته‌ حیای‌ بین‌ زن‌ و شوهر به‌ درستی‌ از بین‌ می‌رود و تمنیات‌ و خواهشهای‌ درونی‌ زن‌ نسبت‌ به‌ شوهر و مرد حلالش‌ بروز می‌کند و مرد را به‌ رفتار جنسی‌ مناسبی‌ وادار می‌سازد که‌ فروگذاری‌ از آن‌ موجب‌ مشکلات‌ روحی‌ ـ روانی‌ و حتی‌ جسمی‌ برای‌ زوجه‌ می‌شود.
از سوی‌ دیگر خواهش‌ جنسی‌ مرد بر کسی‌ پوشیده‌ نیست‌ و این‌ نیروی‌ درونی‌ از ابتدای‌ سن‌ بلوغ‌ تا کهنسالی‌ باقی‌ است‌ و استعداد مباشرت‌ برای‌ تولید نسل‌ همواره‌ در مردان‌ موجود است‌ گر چه‌ حسب‌ شرایط جسمی‌ و کاری‌ ممکن‌ است‌ شدت‌ ضعف‌هایی‌ پیدا کند ولی‌ قدرت‌ بارور ساختن‌ مردان‌ از بین‌ نمی‌رود، این‌ در حالی‌ است‌ که‌ استعداد باردار شدن‌ خانمها تا سن‌ یائسگی‌ است‌ و بعد از آن‌ معمولا خانمها باردار نمی‌شوند و تمایلات‌ جنسی‌ آنان‌ نیز فروکش‌ می‌کند.
● رفتارها
شاید هیچ‌ رفتاری‌ از انسان‌ پرهیجان‌تر و تاثیرگذارتر از رفتار جنسی‌ و مقدمات‌ آن‌ نباشد.رفتاری‌ که‌ با ترشح‌ هورمونها و فعالیت‌ غدد به‌ اوج‌ هیجان‌ و التهاب‌ می‌رسد و رابطه‌ انکارناپذیری‌ بین‌ روان‌ (روح‌)و جسم‌ در این‌ مورد هویدا می‌شود;با روانی‌ که‌ اگر از نظر جنسی‌ ارضا نشود به‌ جسم‌ لطمه‌ای‌ سخت‌ می‌زند و افسردگی‌ روحی‌ موجب‌ کوفتگی‌ جسمی‌ می‌شود و جسم‌ انسان‌ در اثر پژمردگی‌ روان‌ کسل‌ و غمناک‌ می‌شود.
رفتار جنسی‌ تنها نزدیکی‌ نیست‌ و اسلام‌ نیز بدین‌ مهم‌ اهتمام‌ داشته‌ است‌ و زوجین‌ را به‌ تمهید مقدماتی‌ ترغیب‌ کرده‌ است‌ تا قبل‌ از مباشرت‌ بدان‌ مبادرت‌ ورزند و این‌ نشان‌ از شناخت‌ دقیق‌ اسلام‌ از انسان‌ است‌.
اولین‌ توصیه‌ عمومی‌ و خاص‌ این‌ مورد تمیزی‌ و نظافت‌ زوجین‌ است‌;بنابر روایت‌ مشهور از پیامبر اسلام‌ (ص‌)که‌ فرمود:«پاکیزگی‌ نشانه‌ ایمان‌ است‌»همه‌ مومنین‌ در زندگی‌ شخصی‌ و اجتماعی‌ خود باید این‌ صفت‌ را دارا باشند.
جای‌ تاسف‌ است‌ که‌ زیبایی‌ و تمیزی‌ و خوشبویی‌ از ویژگی‌ برجسته‌ پیامبر(ص‌)است‌ ولی‌ آن‌ را خواه‌ در محیط کار یا منزل‌ رعایت‌ نمی‌کنیم‌.به‌ هر شکل‌ تمیزی‌ و پاک‌ بودن‌ در اسلام‌ همواره‌ مورد توصیه‌ و تاکید بوده‌ است‌.به‌ ویژه‌ آن‌ که‌ این‌ وصف‌ مقدمه‌ باید اقدام‌ مهم‌ مباشرت‌ قرار گیرد.به‌ قدری‌ اسلام‌ مسئله‌ طهارت‌ و پاک‌ بودن‌ را اهمیت‌ داده‌ است‌ که‌ مباشرت‌ دوم‌ را بدون‌ طهارت‌ و غسل‌ بعد از مباشرت‌ اول‌ خوب‌ و پسندیده‌ نمی‌داند.
آنگاه‌ بعد از تمیزی‌ و آراستگی‌ در مورد مقدمات‌ رفتار و مباشرت‌، اسلام‌ مرد را توصیه‌ به‌ تانی‌ و عدم‌ عجله‌ می‌کند و از او می‌خواهد که‌ از نظر رفتار جنسی‌ زوجه‌ را آماده‌ مباشرت‌ سازد، بنابراین‌ فرآیند ملاعبه‌ یا مداعبه‌ (بازی‌ کردن‌)را مستحب‌ می‌داند.
از امام‌ صادق‌ (ع‌)نقل‌ شده‌ است‌:ملاعبه‌ زوجین‌ مباشرت‌ را بهتر می‌سازد.(جامع‌ احادیث‌ شیعه‌، ج‌ ۲۵، ص‌ ۲۵۶ به‌ بعد)مرحوم‌ کلینی‌ در کافی‌ از امام‌ صادق‌ (ع‌)و او از پیامبر اسلام‌ (ص‌)نقل‌ فرمودند که‌:هنگام‌ مباشرت‌ همانند پرنده‌ عمل‌ نکنید;باید مکث‌ و تامل‌ داشته‌ باشید.(کافی‌، ج‌ ۵، ص‌ ۴۹۷)
در مستدرک‌ (ج‌ ۱۴، ص‌ ۲۲۱)از رساله‌ ذهبیه‌ منسوب‌ به‌ امام‌ رضا (ع‌)نقل‌ شده‌ است‌ که‌ حضرت‌ فرمود:مباشرت‌ نکنید با همسرتان‌ مگر این‌ که‌ ملاعبه‌ داشته‌ باشید و بر این‌ کار کثرت‌ و زیاده‌ داشته‌ باشید تا این‌ که‌ شهوت‌ مغلوب‌ شود.
همچنین‌ در کتاب‌ خصال‌، ص‌ ۶۳۷ از حضرت‌ علی‌ (ع‌)نقل‌ شده‌ است‌:هنگامی‌ که‌ مردی‌ اراده‌ مباشرت‌ با زنش‌ را داشته‌ باشد عجله‌ نکند زیرا برای‌ زن‌ نیازهایی‌ است‌ که‌ در مقدمات‌ باید برآورده‌ شود.
بعد از ملاعبه‌ و انجام‌ مقدمات‌ مستحب‌ و ضروری‌ آن‌ گاه‌ که‌ مباشرت‌ و مواقعه‌ انجام‌ می‌شود زوجین‌ باید مراقب‌ این‌ نکته‌ باشند که‌ یکدیگر را ارضا کنند و تنها به‌ فکر لذت‌جویی‌ یک‌ جانبه‌ خود نباشند.به‌ ویژه‌ در مورد مردان‌ که‌ زودتر به‌ اوج‌ هیجان‌ جنسی‌ می‌رسند این‌ مسئله‌ ضرورت‌ دارد که‌ باید ملاحظه‌ ارضای‌ همسر خود را داشته‌ باشند.
از امام‌ صادق‌(ع‌)روایت‌ شده‌ است‌:اگر مردی‌ با همسرش‌ مباشرت‌ کند و او را ارضا نکند و همسرش‌ از بستر برخیزد به‌ سیاه‌ زنگی‌ دست‌ یابد و بدو متوسل‌ و متشبث‌ می‌شود پس‌ به‌ هنگام‌ مباشرت‌ ملاعبه‌ و بازی‌ کنید که‌ لذت‌ بخش‌تر و بهتر است‌.
سزاور آن‌ است‌ که‌ مباشرت‌ زوجین‌ در عریانی‌ کامل‌ نباشد بلکه‌ با پوششی‌ هر چند اندک‌ همراه‌ باشد و مباشرت‌ در حمام‌ و استخر و...مطابق‌ روایات‌ جایز و درست‌ است‌.
آنچه‌ از محرمات‌ و مکروهات‌ مباشرت‌ زوجین‌ خارج‌ می‌شود آنان‌ می‌توانند به‌ هر شکل‌ از یکدیگر لذت‌ ببرند و باید توجه‌ داشته‌ باشند که‌ رفتارهای‌ مناسب‌ و موجب‌ لذت‌ را فرا بگیرند که‌ این‌ اعمال‌ نیز در زمره‌ اعمال‌ خوب‌ و پسندیده‌ حضرت‌ دوست‌ قرار گیرد.
● عبادت‌ و ایام
▪ نماز با حضور قلب‌
چه‌ بسیار افرادی‌ که‌ تنها اعمال‌ نماز را به‌ جا می‌آورند و هرگز قلبشان‌ خاضع‌ و متوجه‌ خداوند نیست‌.خشوع‌ نمازگزار علامت‌ ایمان‌ اوست‌.از امام‌ باقر(ع‌)نقل‌ شده‌ است‌ که‌ از بعضی‌ از بندگان‌ نصف‌ نماز را بالا می‌برند و از بعضی‌ دیگر ثلث‌ و از بعضی‌ دیگر ربع‌ و از بعضی‌ دیگر خمس‌ نماز را بالا می‌برند و آن‌ قسمت‌ از نماز بالا می‌رود که‌ با حضور قلب‌ باشد.
حضرت‌ رسول‌ (ص‌)می‌فرماید:چون‌ بنده‌ مومن‌ به‌ سوی‌ نماز برمی‌خیزد خداوند عالم‌ نظر رحمت‌ به‌ سوی‌ او می‌افکند و روی‌ لطف‌ و احسان‌ به‌ سوی‌ او می‌دارد و رحمت‌ او بالای‌ سرش‌ تا آسمان‌ بر او سایه‌ می‌اندازد و ملائکه‌ بر گرد او احاطه‌ می‌نمایند و فرشته‌ای‌ بر بالای‌ سر او ایستاده‌، می‌گوید که‌:اگر بدانی‌ که‌ منظور نظر کیستی‌ و با که‌ مناجات‌ می‌کنی‌، هرگز به‌ غیر او توجهی‌ نکرده‌ و از جای‌ نماز حرکت‌ نمی‌کردی‌.
▪ اجتهاد و تقلید چه‌ کاربردی‌ در رفتار و گفتار ما دارد؟
هر مسلمان‌ به‌ اصول‌ پنجگانه‌ دین‌ باید از روی‌ عقل‌ و استدلال‌ معتقد باشد و در فروع‌ دین‌ مانند نماز، روزه‌ و...جهت‌ قانونمندی‌ شخصی‌ و اجتماعی‌ یا باید صاحب‌ نظر و مجتهد باشد و یا این‌ که‌ از مرجع‌ فقیه‌ تقلید کند.بدیهی‌ است‌ انسان‌ در کاری‌ که‌ تخصصی‌ ندارد از متخصصین‌ آن‌ رشته‌ تقلید و پیروی‌ می‌کند و با یک‌ جمله‌ «من‌ خودم‌ بلدم‌»نمی‌توان‌ تخصص‌ یک‌ رشته‌ را کسب‌ کرد.
گرایش‌ فقه‌ برای‌ قانونمندی‌ شخصی‌ و اجتماعی‌ انسان‌ از همین‌ موارد است‌ که‌ انسان‌ اگر می‌خواهد مطابق‌ فرهنگ‌ و فقه‌ اهل‌ بیت‌ (ع‌)زندگی‌ شخصی‌ و اجتماعی‌ خود را سامان‌ دهد یا باید خودش‌ مجتهد باشد و یا اینکه‌ از یک‌ مجتهد تقلید و پیروی‌ کند، همان‌ طور که‌ در مورد سایر تخصصها نیز اینچنین‌ است‌.
▪ نذر چیست‌ و چگونه‌ بر انسان‌ واجب‌ می‌شود؟
نذر عبارت‌ است‌ از التزام‌ انسان‌ به‌ انجام‌ کار خیری‌ برای‌ خداوند خالق‌ یا ترک‌ کاری‌ برای‌ خداوند که‌ انجام‌ ندادن‌ آن‌ بهتر است‌.برای‌ وجوب‌ نذر علاوه‌ بر نیت‌ باید صیغه‌ خوانده‌ شود، البته‌ لازم‌ نیست‌ که‌ به‌ عربی‌ باشد مثلا بگوید «اگر بیماری‌ من‌ خوب‌ شود در راه‌ خداوند گرسنه‌ای‌ را سیر می‌کنم‌»نذر او صحیح‌ است‌.
نذر زن‌ بدون‌ اجازه‌ شوهر باطل‌ است‌ اما اگر زن‌ با اجازه‌ شوهر نذر کند پس‌ از مدتی‌ شوهر نمی‌تواند نذر او را به‌ هم‌ بزند یا مانع‌ از عمل‌ کردن‌ زن‌ به‌ نذر شود.
▪ تخلف‌ از نذر و کفاره‌ آن‌ چیست‌؟
چنانچه‌ کسی‌ نذرش‌ برآورده‌ شود و اختیارٹ با عمل‌ به‌ نذر مخالفت‌ کند باید کفاره‌ روزه‌ خواری‌ ماه‌ رمضان‌ را بدهد یعنی‌ شصت‌ فقیر را طعام‌ دهد یا این‌ که‌ دو ماه‌ پی‌درپی‌ روزه‌ بگیرد.
چنانچه‌ کسی‌ قبل‌ از آنکه‌ نذرش‌ انجام‌ شود متعلق‌ نذر را انجام‌ دهد و بعد از آن‌ تلاش‌ انجام‌ شود انجام‌ متعلق‌ اول‌ کفایت‌ نمی‌کند بلکه‌ باید بعد از انجام‌ نذرش‌ آنچه‌ را که‌ التزام‌ داده‌ است‌ انجام‌ دهد

آداب ازدواج و همسرداری

حقوق مرد

از نگاه اخلاق زندگی مشترک، مرد نیز حقوقی بر زن دارد که علاوه بر مباحث حقوقی و فقهی درتعامل و رفتار پسندیده زوجین قابل طرح است و در ضمن مباحث بعدی بدان خواهیم پرداخت.
●اطاعت از شوهر
یکی از مهمترین مسائل مشترک زناشویی پیروی و اطاعت زن از شوهر است. بدیهی است پیرامون مسائل مختلف، به ویژه موضوعات خانوادگی، امکان اختلاف نظر بین زن و شوهر وجود دارد که منجر به وحدت نظر بین زوجین نمی شود و این دوگانگی نظر ممکن است تا آنجا پیش رود که موجب از هم پاشیدن زندگی شود. بنابراین ضرورت پیروی و پذیرش یک نظر درمقابل نظر دیگر برای انسجام زندگی انکارناپذیراست و نظم زندگی تنها در سایه وحدت نظرزوجین تضمین خواهد شد و این نظم اقتضا می کند که نظر یکی از دو زوج همواره محور واساس برنامه ریزی زندگی خانوادگی باشد. گرچه لزوما چنین مفهومی به معنای درستی آن نظرنیست، اما نظم خانوادگی مستلزم تفوق و برتری یک نظر بر نظر دیگر است. در متون اسلامی پیروی و اطاعت از نظر مرد به عنوان حق مرد بر زن تلقی شده است. از امام باقر«ع» نقل شده است: «زنی به محضرپیامبر«ص » آمد و عرض کرد: حق شوهر بر زن چیست؟ حضرت فرمود: این که زن از شوهر فرمان برد و مخالفت و عصیان او نکند و چیزی ازخانه شوهر بدون اجازه او صدقه ندهد و روزه مستحب جز با اجازه او نگیرد».گاهی مسئله اطاعت زن از شوهر به حدی سفارش شده است که بهتر است زن حتی بدون اجازه شوهر به ملاقات پدر بیمار خود نرود. ازانس روایت شده است: «مردی به جهاد رفت و به زنش سفارش کرد تا وقتی که بازگردد از طبقه بالابه طبقه پایین نیاید، در حالی که پدر زن در طبقه پایین بود. پدر بیمار شد. زن کسی را به محضرپیامبر«ص » فرستاد که از او اجازه بگیرد تا نزد پدررود. پیامبر«ص » جواب فرستاد: از خدا بترس و ازشوهر اطاعت کن ».
واقعه دیگری در زمان پیامبر اسلام «ص » اتفاق افتاد که اهمیت اطاعت و پیروی زن از شوهر را ثابت می کند. در زمان پیامبر اسلام «ص » مردی برای کاری از خانه بیرون رفت و از همسرش پیمان گرفت که تا او باز گردد از خانه بیرون نرود.
پدرزن مریض شد و قاصدی خدمت پیامبر«ص »فرستاد که قصه را بازگوید و از او اجازه بخواهد که به عیادت پدر رود. پیامبر«ص » اجازه نداد و پیغام داد که در خانه ات بنشین و فرمان شوهرت را اطاعت کن. پدرزن فوت کرد. زن از پیغمبر«ص »اجازه خواست تا بر جنازه پدر حاضر شود.حضرت فرمود: در خانه بنشین و شوهر را اطاعت کن. پدر را دفن کردند. پیامبر«ص » برای زن قاصدی فرستاد که خداوند متعال تو و پدرت را به واسطه این اطاعت که از شوهر نمودی آمرزید.از امام صادق «ع» نقل شده است: جمعی خدمت پیامبر اسلام «ص » رسیدند و گفتند: ما مردمی را می بینیم که به یکدیگر سجده می کنند.حضرت فرمود: اگر کسی را دستور می دادم که به کسی سجده کند، به زن می گفتم که شوهر را سجده کند.همچنین از امام صادق «ع» نقل شده است: زنی که بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود تا برگردد، حق نفقه ندارد تا این که مراجعت کند.زن در اطاعت و پیروی از شوهر صفا وصمیمیت به زندگی می بخشد. شوهر که می بیند زن به او احترام می گذارد و برای استفاده از مال و وقت، از شوهر اجازه می خواهد، شوهر نیز به پاس این احترام حرمت زنش را نگاه می دارد و به طور معمول و رویه منطقی به دور از لجاجت وعناد با زن برخورد می کند. در واقع اطاعت زن ازشوهر نوعی احترام به شوهر است که بازگشت آن به حفظ زن و صفای زندگی است