ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
علی کسی بود که :طلحه و زبیر، به بهانه حج، مدینه را ترک کردند تا در مکه به عایشه بپیوندند و جنگ راه بیندازند. به آن دو گفت “میدانم حج نمی روید!
اما با این وجود نه جلو رفتنشان را گرفت، نه به جرم فتنه گری در خانه حبسشان کرد، و نه اصلا بر سابقه جهادشان خط کشید.
علی کسی بود که : شب جنگ جمل، زبیر را صدا زد و با ذکر خاطره برادری سابقشان و سابقه جهادشان با هم در محضر پیغمبر، دل او را لرزاند
و از جنگ منصرفش کرد ،سلاحش “کلمه” بود.
علی کسی بود که :سعد ابن وقاص، مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیعت نکرد، نه خانه خرابش کرد، نه در خانه حبسش کرد و نه حتی علیهش سخن گفت.
علی کسی بود که:میگفت نباید چیزی را از شما پنهان کنم جز در جنگ.
علی کسی بود که :مردم که میگفت فقط مسلمانها را نمی گفت.
خودش به صراحت گفت که “مردم یا با ما همدین اند یا همنوع” یعنی حرمت و حقوق همه باید محفوظ باشد.
علی کسی بود که :به قاضی چنان امنیت و استقلالی داده بود که علیه خودش حکم کرد!
صورتش را نزدیک آتش می برد و می گفت بچش علی، این سزای حاکمیست که مردمش را فراموش کند.
واقعاً مطالب جالب و زیبایی می نویسید .ولی عکس هاتون باز نمی شه .لطف کنید یه فکری بابت اون هم بکنید . ممنون