آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

تمرین تمرکز حواس

اغلب ما دوست داریم در مواقعی که مطلبی را مطالعه می‌کنیم جای دنج و راحتی پیدا کنیم. البته برخی از افراد اینگونه نیستند و در مترو، اتوبوس، تاکسی و حتی حاشیه خیابان نیز به راحتی توانایی تمرکز کردن روی مطلب یا موضوع خاصی را پیدا می‌کنند، اما عده‌ای دیگر حتی در هنگام خواب هم با چکه کردن آب، یا سر و صدای رادیوی همسایه و حتی راه رفتن هم‌اتاقی خود دچار عدم‌تمرکز حواس می‌شوند. به راستی چرا برخی می‌توانند تمرکز حواس داشته باشند و برخی دیگر از این توان بی‌بهره‌اند. مطلبی که در پی می‌آید نکاتی در مورد تکنیک‌های تمرکز حواس است که با هم می‌خوانیم. تمرکز توانایی جهت دادن به افکار، در مسیری است که به آن می‌اندیشیم. همه ما توانایی متمرکز شدن را داریم. نوشتن یک داستان، نواختن پیانو یا مجذوب یک فیلم سینمایی شدن، همگی به تمرکز نیاز دارند. ولی گاهی اوقات افکار شما پراکنده است و ذهن‌تان از موضوعی به موضوع دیگر کشیده می‌شود. در چنین مواقعی است که نیاز دارید یاد بگیرید چگونه حافظه خود را تقویت کنید. تقویت حافظه عبارت است از یادگیری‌های منظم ذهنی و مرتب کردن عواملی که یک‌‌باره به ذهن ما خطور می‌کنند.
● پرورش ذهن آشفته
پرورش تمرکز یک مهارت است. پرتاب توپ بسکتبال به طرف حلقه، تایپ کردن و یا مطالعه نیاز به مهارت دارند. یادگیری یک مهارت نیز نیاز به تمرین و ممارست دارد. همانطور که وقتی دارویی را مصرف می‌کنید در بدن بدون کمک شما عمل می‌کند و با کارهای شما تداخل پیدا نمی‌کند، در مورد یک موضوع هم همینطور است و نباید با ورود افکار دیگر بر هم بریزد. عمل تمرکز، به تمرین احتیاج دارد. شاید در هنگام شروع تمرینات ابتدا تغییرات کمی را حس کنید، ولی پس از چهار تا شش هفته که از پرورش ذهن و یادگیری مهارت‌ها گذشت، متوجه پیشرفت‌های قابل توجهی خواهید شد و پس از مدت کوتاهی در می‌یابید که چه سال‌هایی را برای تقویت حافظه و تمرکز ذهن خود هدر داده‌اید. برای شروع تمرینات از این تکنیک استفاده می‌کنیم:
۱) حواست را جمع کن.
۲) روش عنکبوتی
۳) فرصتی برای افکار مزاحم.
سعی کنید از تکنیک‌هایی که مفید و موثر به نظر می‌رسند، استفاده کنید و حداقل به مدت ۳ روز آنها را به طور صحیح به کار ببندید. اگر متوجه تغییرات کمی شدید، پیشنهاد می‌شود تمرینات خود را ادامه دهید، چون در تمرکز ذهن شما موثر خواهد بود. همچنین می‌توانید در محیط اطراف‌تان نیز تغییراتی بدهید که ممکن است برای شما مفید باشند.
● حواست را جمع کن
این شیوه ممکن است ظاهرا ساده به نظر بیاید، ولی در عین حال بسیار موثر است. هنگامی که حواس‌تان پرت می‌شود و ذهن‌تان سرگردان است، مرتب به خودتان هشدار دهید «که حواست را جمع کن». این روش کم‌کم سبب می‌شود که توجه شما به موضوع مورد نظرتان جلب شود. برای مثال، هنگامی که در کلاس هستید و ذهن شما از کنفرانس به کلاسی، به تکالیفی که دارید، تاریخ، ساعت صرف غذا و یا هر چیز دیگری منحرف می‌شود، به خودتان بگویید: «حواست را جمع کن و به کنفرانس توجه کن». به هر حال تا حدی که ممکن است اجازه ندهید تمرکزتان به هم بریزد. و دوباره این هشدار را پیش خودتان تکرار کنید: «حواست را جمع کن». هنگامی که افکار مزاحم خود را پیدا کردید، کم‌کم با تکنیک «حواست را جمع کن» به حال برمی‌گردید. اگر یک شخص معمولی باشید، ممکن است این عمل را صدها بار در هفته انجام دهید. ولی طی روزهای آینده مدت زمانی که افکار خاصی در ذهن شما می‌ماند، طولانی‌تر می‌شود یا به عبارت دیگر تمرکزتان در مورد موضوعی خاص بالا می‌رود. بنابراین باید صبور باشید تا شاهد پیشرفت‌های خود در این زمینه باشید.
● روش عنکبوتی
این روش نیز یکی دیگر از تکنیک‌هایی است که پایه و اساس تمرکز است و به شما کمک می‌کند تا تمرکز داشته باشید و از حواس‌پرتی جلوگیری کنید. اگر تار عنکبوتی را تحریک کنید، تار تکان می‌خورد و عنکبوت نسبت به جنبش تار از خود واکنش نشان داده و می‌خواهد علت حرکت را بیابد، ولی وقتی چندین‌بار این عمل را تکرار کنید، خواهید دید که عنکبوت دیگر نسبت به حرکت تار هیچ عکس‌العملی از خود نشان نمی‌دهد و متوجه می‌شود که حشره‌ای به دام او نیفتاده است. این روش را یاد گرفته و ذهن خود را پرورش دهید و در برابر حواس‌پرتی تسلیم نشوید. وقتی کسی داخل اتاق می‌شود یا وقتی در با صدای بلند به هم می‌خورد، نباید به خودتان اجازه دهید که حواس‌تان پرت شود. شما باید تمرکزتان را برای هدفی که در ذهن دارید، حفظ کنید. مثلا در یک کنفرانس کلاسی اجازه دهید که دیگران جلوی شما حرکت کنند و سرفه کنند، بدون اینکه به آنها نگاه کنید فقط بین خودتان و کنفرانس، تونل ارتباطی ویژه‌ای ایجاد کنید و بگذارید دیگران از این تونل خارج باشند. و یا وقتی که با کسی صحبت می‌کنید، حواس‌تان فقط به او باشد و به صورتش نگاه کنید و از حرف‌هایی که می‌زند یادداشت‌ بردارید. بگذارید همه چیز از ذهن‌تان خارج شود و به هیچ چیز جز او توجه نکنید.
● فرصتی برای افکار مزاحم
در طول روز زمان ویژه‌ای را به فکر کردن درباره مسائلی که به ذهن شما خطور می‌کند و تمرکزتان را به هم می‌زند اختصاص دهید. به طور مثال ساعت ۳۰/۴ تا ۵ بعدازظهر زمانی است که شما می‌توانید به این افکار بپردازید. هنگامی که این افکار مزاحم در طول روز به ذهن شما خطور کرد و باعث نگرانی شما شد، به یاد آورید که زمان ویژه‌ای را برای آنها در نظر گرفته‌اید و اجازه دهید که از ذهن شما خارج شوند. کسانی که از این روش استفاده کرده‌اند، توانسته‌اند ۳۵ درصد از افکار مزاحم را در طول ۴ هفته در خود کاهش دهند. این تغییر بزرگی است. گام‌های اساسی این روش عبارتند از:
۱) زمان ویژه‌ای را هر روز به این افکار اختصاص دهید.
۲) وقتی افکار مزاحم وارد ذهن شما شدند، بدانید که زمان خاصی را برای فکر کردن به آنها گذاشته‌اید.
۳) با تکنیک «حواست را جمع کن» هم می‌توانید این افکار را از ذهن خود خارج کنید.
۴) به خودتان اطمینان بدهید که در زمان مخصوصی حتما به این افکار مزاحم که تمرکز شما را بر هم می‌زنند، فکر خواهید کرد.
● روش‌های ذهنی دیگر
▪ چوب خط زدن برای افکار مزاحم: کارت‌های کوچکی درست کنید و آنها را به ۳ قسمت مساوی تقسیم کنید یک قسمت را به صبح، یک قسمت را به بعدازظهر و قسمت سوم را به شب اختصاص دهید. هر بار که تمرکزتان به هم ریخت و حواس‌تان پرت شد، یک خط در قسمت مخصوص به آن بکشید. برای هر روز یک کارت برای خود تهیه کنید. وقتی به اندازه کافی ماهر شدید خواهید دید که تعد خط‌ها روز به روز کاهش می‌یابد و این واقعا جالب و هیجان‌انگیز است.
▪ زمان استراحت: استراحت کوتاهی برای خودتان در نظر بگیرید. هنگامی که استراحت می‌کنید، اکسیژن بیشتری به مغزتان می‌رسد. بلند شوید و برای چند دقیقه در اتاق قدم بزنید. وقتی ما برای مدت طولانی می‌نشینیم، خون بدن ما به دلیل نیروی جاذبه، به طرف پایین‌ترین نقطه بدن‌مان، یعنی پاها کشیده می‌شود. ماهیچه‌های ما همانند یک پمپ عمل می‌کنند و هنگامی که ما راه می‌رویم، خون را به طور یکنواخت به سر تا سر بدن ما می‌رسانند. در نتیجه، اکسیژن بیشتری به مغز می‌رسد و باعث احساس شادابی و نشاط در بدن می‌شود.
▪ عوض کردن موضوع: بسیاری از دانش‌آموزان به وسیله تغییر دادن موضوع مطالعه، به تمرکزشان کمک می‌کنند. شما هم می‌توانید موضوعات متفاوتی را در نظر گرفته و با عوض کردن عنوان درس‌هایی که باید به طور منظم مطالعه کنید به خودتان تنوع دهید و هر کدام را به مدت دو ساعت مطالعه کنید.
▪ جایزه و پاداش: هنگامی که کاری را به طور کامل انجام دادید، به خودتان پاداش دهید. کار شما ممکن است خیلی کوچک باشد و یا شاید یک مسوولیت بزرگ، که شما باید آن را به پایان برسانید. پاداشی که برای خودتان در نظر می‌گیرید، ممکن است قدم زدن در اطراف ساختمان، یک لیوان آب و یا خواندن یک مطلب جالب و خنده‌دار در روزنامه باشد

تفکر خلاق

یکی از مهمترین وجوه تمایز انسان از دیگر موجودات قدرت تفکر و خلاقیت اوست. قدرت دستکاری در ذهن و پدیده هاست، قدرت کشف و تولید ابزار و اندیشه های جدید است، که همه اینها به نوعی خلاقیت است. همه انسان ها کم و بیش خلاق اند و این توانایی همچون انواع هوش با درجات متفاوت در همه ما وجود دارد، مهم آن است که بتوانیم آن را شکوفا نموده، توسعه دهیم و به خدمت بگیریم.
تفکر خلاق می تواند بهترین سلاح مبارزه با مشکل نیز قلمداد شود. افرادی که تفکر خلاق را در خود شکوفا نکرده اند تا به کوچکترین مشکلی می رسند، می گویند «آه بازیک مشکل!» در صورتی که انسان های خلاق این نگرش منفی را تسلیم شدن قبل از جنگ می پندارند، زیرا معتقدند مشکل نه تنها مزاحمت نیست بلکه مبارزه ای برای کشف راه حل است. در داستان «پولیانا» می خوانیم: او دختر کوچکی بود که در روز تولدش منتظر بود عروسکی را از فرستاده ای دریافت کند. زنگ درب به صدا درآمد و پیکی جعبه ای را به او تحویل داد، در پوست نمی گنجید، درب آن را با شوق گشود و از دیدن چوبدستی در جعبه متحیر شد، مدتی در بین همه اعضای خانواده سکوت سنگینی حاکم شد، ناگاه پدر سکوت را شکست و به دختر نزدیک شد و به او یاد داد که، حال ببینیم در این اتفاق چه چیزی می توان یافت که از آن خوشحال شویم؟ پس از مدتی فکر کردن پولیانا با صدای بلند گفت: «آهان» یافتم، می گذارم کنار اتاقم و با نگاه کردن به آن خوشحال می شوم که من نیازی به آن ندارم و خدا را شکر می کنم. تفکر خلاق می تواند به ما بیاموزاند که حتی وقتی باحادثه ای ناگوار برخورد کردیم، چگونه احساس بد و منفی خود را به احساس خوب و مثبت تبدیل کنیم.
● تعریف مهارت تفکر خلاق:
مهارتی است که شخص از تلفیق مهارت های حل مساله و تصمیم گیری از افکار یا روابط نو برخوردار شده و قدرت کشف و انتخاب راه حل های جدید را پیدا می کند.
● انواع تفکر:
۱) تفکر واگرا
۲) تفکر همگرا
تفکر خلاق با تفکرواگرا رابطه مستقیم دارد.
افراد با تفکر واگرا سعی می کنند پدیده ها و امور و افکار را آن چنان که هستند به راحتی نپذیرند، بلکه نگاه متفاوت تری داشته باشند و از قالب های فکری همسان دور شوند، به عبارتی پدیده ها را با چشم و منظر دیگری نگاه کنند به نقل سهراب سپهری:
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
چترها را باید بست، زیر باران باید رفت
اما در تفکر همگرا، فکرهای جدید و نو کمتر در آن راه پیدا می کند، امور و پدیده ها را آن چنان که هستند می بینند و می پذیرند.
● مراحل تفکر خلا ق:
۱) آمادگی: در این مرحله افراد به امور و پدیده های مختلف زندگی دقت و توجه بیشتری پیدا می کنند، به حدی که گاهی پدیده های زندگی مدت های طولا نی ذهن شخص را به خود مشغول می نماید.
۲) مطالعه: در این مرحله فرد با بررسی و مطالعه بیشتر روابط بین پدیده ها را بهتر درک می کند.
۳) تغییر : در این مرحله شخص به نوع روابط بین پدیده ها که ذهن او را به خود مشغول کرده پی برده و با طرح سوال های مختلف در ذهن به نقد و بررسی آن می پردازد.
۴) پختگی: در این مرحله شخص با گذر از مراحل قبل به درک و شناخت عمیق تری از روابط بین پدیده ها می رسد و گویی پدیده ها، جزیی از وجودش شده است.
۵) اشراف: در این مرحله شخص به پاسخ های ناگهانی دست پیدا می کند و معمولا با کلماتی نظیر «آهان، یافتم»... متجلی می شود.
۶) وارسی: در این مرحله فرد به بررسی بهترین ایده ای که در مراحل قبلی به آن رسیده است می پردازد تا صحت و سقم و درستی آن را مشخص نماید.
۷) اجرا: در این مرحله فرد افکار یا ایده هایی که مورد تایید واقع شده اند را به مرحله اجرا در میآورد.
● ویژگی های افراد دارای تفکر خلا ق:
۱) راه هایی را جست و جو می کنند که از طریق آن بتوانند فکر خود را به سوی ایده های نو و تازه هدایت نمایند.
۲) به همه جوانب یک موضوع و مساله توجه دارند.
۳) در حل یک مساله تمرکز حواس بیشتری را از خود نشان می دهند.
۴) فکرهای بکر(دست نخورده و نو) را بیشتر از دیگران از خود نشان می دهند.
۵) به راه حل هایی می اندیشند که ممکن است از دید دیگران اهمیت چندانی نداشته باشد.
۶) از ربط ایده ها و تجربیات مختلف، نتایج جدیدی را می گیرند.
۷) افکار و عقایده خود را به راحتی مطرح می کنند و از مواجه با عقاید مختلف استقبال می کنند.
۸) برای حل مسائل و مشکلا ت، راه های مختلف را بررسی و تا رسیدن به نتیجه دلخواه تلا ش می کنند.
۹) خود را محدود به نظرات دیگران نمی نمایند، حصار هر آن چه بود و هست را می شکنند.
۱۰) همواره کنجکاو بوده ودر جست وجوی اطلا عات جدید و نو هستند.
۱۱) از قدرت تصور سازی ذهنی بالا یی برخوردارند، تا حدی که به تفکرات خود، عینیت می بخشند.
۱۲) مثبت نگر و پرانرژی هستند.
۱۳) معمولا برای هر سوالی آمادگی ارائه پاسخ های مختلف را دارند.
۱۴) سوال و جواب های غیر عادی و عجیب و غریب در آن ها بیشتر دیده می شود.
● چگونه تفکر خلا ق را در خود و دیگران پرورش دهیم؟
▪ راهکارها:
۱) اطلا عات و تجارب خود را در موقعیت های مختلف گسترش دهیم.
۲) از دیگران و کودکان سوال هایی را بپرسیم که پاسخ های متعدد داشته باشد.
۳) اگر سوال های غیرمعمولی از سوی دیگران مطرح می شود، سعی کنیم تا با همکاری خودشان پاسخ های جدید و نو را کشف کنیم.
۴) رفتارها والگوهای افراد خلا ق مثل ابوعلی سینا، دکتر حسابی و ... را سرمشق زندگی قراردهیم.
۵) از فنون ویژه تفکر خلا ق مانند «بارش فکری» به خوبی استفاده نماییم. (حمله ذهنی به یک موضوع را بارش فکری می گویند).
۶) تصورات ذهنی خود ودیگران را تقویت کنیم، زیرا تصویر سازی کمک می کند تااطلا عات در حافظه بلند مدت بیشتر ذخیره شوند، برای مثال اگر فرزندمان داستانی از دایناسورها رامی خواند، از او بخوایم تصور کند که میان جنگل قرار دارد، به صدای آنان گوش دهد، بزرگی جثه اش را در نظر بگیرد، صدای پای آن ها را بشنود و ...
۷) در نوشتن داستان یا کشیدن نقاشی و ... به جای استفاده از نمونه (مدل) از طرح های خلا ق ذهن خود استفاده کنیم.
۸) آن چه را که می خوانیم، می بینیم و می شنویم، مهم ترین نکات آن را یادداشت نماییم.
۹) هر فکر جدیدی که به ذهن ما می رسد، بنویسیم. (افکار خود را روی کاغذ بیاوریم.)
۱۰) اجازه دهیم هر سوالی را از ما بپرسند و سوالا ت آنان را جدی بگیریم.
۱۱) بازی های فکری، ساخت اشیا با گل، مجسمه سازی، نقاشی و داستان نویسی موجب شکوفایی ذهن و خلا قیت می گردد.
۱۲) طرح سوال های باز و تکمیل جملا ت و داستان های ناتمام در رشد تفکر خلا ق موثر است.
۱۳) به عقاید دیگران (به ویژه کودکان و نوجوانان) احترام بگذاریم و اجازه دهیم که تا حد ممکن کارهایشان را با ذوق و سلیقه خود انجام دهند.
۱۴) ابتکار و تخیل را باور داشته باشیم تا زمینه بروز فعالیت های خلا ق در جامعه فراهم شود.
۱۵) سعی کنیم پاسخ های ما در مقابل سوالا ت دیگران به گونه ای باشد که او را به سوال های جدیدتری هدایت کنیم.
۱۶) فرصت ابتکار و نوآوری را در خانواده و مدرسه و محل کار به دیگران بدهیم.
۱۷) از موقعیت هایی مانند مسافرت، بازدید از موزه ها، رفتن به مکان های تفریحی و فرهنگی جهت آموزش تفکر خلا ق استفاده کنیم.
۱۸) احساس امنیت، شادی و آرامش از عوامل شکوفایی تفکر خلا ق است، آن عوامل را از خود و دیگران دریغ نکنیم.
۱۹) هوش، استعداد، مهارت و تلا ش جدی، بخشی از عوامل رشد خلا قیت است اما ضروری است به ایجاد انگیزه نیز توجه ویژه ای داشته باشیم.
۲۰) توانایی دیگران، حتی کودکان را بپذیریم و باور داشته باشیم که هر فرد موجودی منحصر به فرد است و مثل و مانندی ندارد.
۲۱) وقتی کار و فکر جدید خلا قانه ای را از دیگران مشاهده کردیم، با تشویق، خوشحالی و شادی خود را ابراز کنیم

باز یابی حافظه

بازیابی اطلاعات از حافظه
پس از آن که اطلاعات رمزبندی شد و در حافظه ذخیره گردید، برای آن که مورد استفاده واقع شود باید از حافظه بازیابی گردد. بازیابی حافظه، تقریباً درتمام جنبه‌های زندگی روزانه، از یادآوری محل پارک اتوموبیل تا یادگیری مهارت‌های تازه، اهمیت وافر دارد. چند عامل بر چگونگی بازیابی اطلاعات از حافظه بلند مدّت تأثیر گذارند. نخست، باید دقیقاً بفهمیم که بازیابی حافظه چیست تا بعد بر عوامل مؤثر بر این فرایند بپردازیم.
● پایه‌های بازیابی حافظه
بازیابی عبارت است از فرایند دستیابی به اطلاعات ذخیره شده در حافظه. هنگامی که شما در امتحانی شرکت می‌کنید، برای پاسخ دادن به سوالات، به قابلیت بازیابی اطلاعات آموخته شده از حافظه‌تان نیاز دارید. اطلاعات به چهار روش اساسی قابل استخراج از حافظه بلند مدّت هستند. بازیابی اطلاعات معمولاً از طریق سرنخ‌هایی که به آن‌ها «سرنخ‌های بازیابی» گفته می‌شود صورت می‌گیرد و این سرنخ‌ها بر چگونگی بازیابی اطلاعات تأثیر گذارند.
▪ یادآوری: این نوع بازیابی حافظه مستلزم توانایی دستیابی به اطلاعات بدون این که سرنخی در اختیار گذاشته شود است. برای مثال، پاسخ به سوالات تشریحی، نمونه خوبی از یادآوری است.
▪ خاطره: این نوع بازیابی حافظه مستلزم بازسازی حافظه، غالباً با به کارگیری یک ساختار منطقی، خاطره‌های جزئی، داستان‌ها یا سرنخ‌هاست. برای مثال، پاسخ دادن به سوالی درباره یک مقاله، معمولاً مستلزم به یادآوردن جزء کوچکی از اطلاعات و سپس بازسازی بقیه اطلاعات بر پایه این خاطره‌های جزئی است.
▪ بازشناسی: این نوع بازیابی مستلزم شناسایی و تشخیص اطلاعات پس از مواجه شدن دوباره با آن‌هاست. برای مثال، سوالات چند گزینه‌ای مستلزم تشخیص پاسخ درست در بین گروهی از پاسخ‌های موجود است.
▪ بازآموزی: این نوع بازیابی حافظه مستلزم بازآموزی اطلاعاتی است که قبلاً آموخته شده‌اند. این کار معمولاً یادآوری و بازیابی اطلاعات را در آینده آسان‌تر می‌سازد و می‌تواند قدرت حافظه را افزایش دهد.
● مشکلات بازیابی حافظه
فرایند بازیابی همیشه درست عمل نمی‌کند. آیا تا کنون برایتان پیش آمده که حس کرده باشید پاسخ سوالی را می‌دانید امّا نتوانسته باشید آن را به طور کامل به یاد آورید؟ این پدیده را تجربه «نوک زبان بودن» می‌نامند. در حالی که شما مطمئن هستید که این اطلاعات جایی در حافظه شما ذخیره شده است امّا نمی‌توانید آن را دستیابی و بازیابی کنید.
پژوهش‌ها نشان می‌دهد که این تجربه، علیرغم مشکل ساز بودن و ناراحت کنندگیش، بسیار شایع است و معمولاً حداقل یکبار در هفته برای اغلب جوانان، و دو تا چهار بار در هفته برای بزرگسالان اتفاق می‌افتد. در بسیاری موارد، مردم حتی می‌توانند جزئیات بیشتری مثل حرف اوّل کلمه‌ای که به دنبالش می‌گردند را به یاد آورند.
در حوزه روان‌شناسی شناختی، چند راهبرد مختلف برای تقویت حافظه وجود دارد که اثر بخشی آن‌ها مورد آزمایش قرار گرفته و به اثبات رسیده است. در این مقاله با برخی از این روش‌ها آشنا می‌شویم:
۱) توجه خود را بر روی آن چه مطالعه می‌کنید متمرکز سازید
توجه یکی از مؤلفه‌های عمده حافظه است. به منظور آن که اطلاعات از حافظه کوتاه مدّت به حافظه بلند مدّت منتقل گردند، شما باید به طور فعّال به آن‌ها توجه کنید. سعی کنید در محیط‌هایی بدون سر وصدای موجب حواس‌پرتی مثل تلویزیون، موسیقی و ... مطالعه کنید.
۲) از حفظ کردن مطالب و با عجله برای امتحان حاضرشدن بپرهیزید
جلسات منظمی برای مطالعه در نظر بگیرید. مطالعه مطالب در طول چند جلسه، زمان کافی برای پردازش مناسب اطلاعات را در اختیار شما قرار می‌دهد. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که دانش‌آموزانی که به طور مرتب مطالعه می‌کنند بسیار بهتر از کسانی که تمام مطالب را در یک جلسه طولانی مطالعه می‌کنند، مطالب را به یاد می‌آورند.
۳) اطلاعاتی که مطالعه می‌کنید را سازماندهی کنید
پژوهشگران دریافته‌اند که اطلاعات در حافظه به صورت خوشه‌ای سازماندهی شده‌اند. شما نیز می‌توانید به بهره‌گیری از این ویژگی به ساختاردهی و سازماندهی مطالبی که مطالعه می‌کنید بپردازید. سعی کنید مفاهیم و عبارت‌های مشابه یا مرتبط را با هم گروه‌بندی کنید.
۴) از وسایل یاد یار برای به خاطر سپردن اطلاعات استفاده کنید
منظور از وسایل یادیار، روشی است که دانش‌آموزان معمولاً از آن‌ها برای یادآوری مطالب کمک می‌گیرند. برای مثال، شما می‌توانید عبارتی که باید به یاد آورید را به چیزی که خیلی برایتان آشناست مرتبط سازید. بهترین یادیارها آن‌هایی هستند که تصورات مثبت، شوخی‌ها یا چیزهای تازه و ابتکاری را به خدمت می‌گیرند. مثلاً قافیه یک شعر، یک آواز و یا یک جوک ممکن است به شما در به یادآوردن بخش خاصی از اطلاعات کمک کنند.
۵) اطلاعات را در ذهن‌تان بسط دهید و مرور کنید
برای به خاطر آوردن اطلاعات، شما باید آنچه مطالعه کرده‌اید را در حافظه بلند مدّت خود قرار دهید. یکی از موثرترین روش‌ها، بسط و مرور نام دارد. یک مثال از این روش این است که ابتدا تعریف عبارت‌های کلیدی را بخوانید، سپس با دقت بیشتر آن تعریف‌ها را مطالعه کنید و سرانجام به مطالعه تشریح جزئیات معنی آن عبارت‌ها بپردازید. پس از چند بار تکرار این فرایند، یادآوری این اطلاعات بسیار بهتر و آسانتر خواهد شد.
۶) اطلاعات تازه را با چیزهایی که قبلاً می‌دانستید ارتباط دهید
هنگامی که مطالب ناآشنا و تازه‌ای را مطالعه می کنید، مدتی را به فکر کردن در مورد این که این اطلاعات چه ارتباطی با دانسته‌های قبلی شما دارد اختصاص دهید. با ارتباط برقراری کردن بین ایده‌های جدید و دانسته‌های موجود قبلی، احتمال به خاطر آوردن اطلاعات تازه به نحو چشمگیری افزایش خواهد یافت.
۷) مفاهیم را در ذهن‌تان مجسّم کنید
بسیاری از افراد با مجسّم کردن اطلاعاتی که مطالعه کرده‌اند، قدرت حافظه و به یادآوری خود را بهبود چشمگیری می‌بخشند. به عکس‌ها، نمودارها و سایر تصاویر کتاب‌های درسی‌تان توجه کنید. حتی اگر چنین تصاویری وجود ندارد می‌توانید خودتان ایجاد کنید. در حاشیه یادداشت‌هایتان شکل یا نمودار بکشید یا از ماژیک‌های رنگی برای برجسته‌سازی و گروه‌بندی مطالب مرتبط استفاده کنید.
۸) مفاهیم جدید را به فرد دیگری آموزش دهید
پژوهش‌ها نشان می دهد که خواندن مطالب با صدای بلند، در به خاطر سپردن آن‌ها بسیار موثر است. روان‌شناسان همچنین دریافته‌اند که در صورتی که دانش‌آموزان به «تدریس» مفاهیم جدید به دیگران بپردازند، درک و یادآوری آن‌ها بهبود پیدا خواهد کرد. شما می‌توانید با آموزش دادن مفاهیم و اطلاعات جدید به دوست یا همکلاس خود، این رویکرد را امتحان کنید.
۹) به اطلاعات پیچیده توجه بیشتری کنید
آیا تا کنون متوجه شده‌اید که به یاد آوردن اطلاعات ابتدایی یا انتهایی یک فصل، گاهی چقدر آسانتر است؟ پژوهشگران دریافته‌اند که موقعیت قرار گرفتن اطلاعات می‌تواند در به یادآوردن آن‌ها نقش داشته باشد. در حالی که به یاد آوردن اطلاعات میانی ممکن است دشوار باشد، شما می‌توانید با صرف وقت بیشتر و مرور اطلاعات از اوّل و یا تجدید ساختار اطلاعات، بر این مشکل فائق آیید. هنگامی که به یک مفهوم پیچیده و سخت برخوردید، زمان بیشتری را صرف به خاطر سپاری آن کنید.
۱۰) روش مطالعه خود را تغییر دهید
یک راه عالی برای افزایش قدرت یادآوری مطالب، تغییر گاه به گاه روش مطالعه است. اگر به مطالعه در یک مکان معین عادت کرده‌اید، سعی کنید جایتان را عوض کنید. اگر بعد از ظهرها مطالعه می‌کنید، هر روز صبح چند دقیقه‌ای را به مرور اطلاعاتی که روز قبل مطالعه کرده‌اید اختصاص دهید. با افزودن یک عنصر جدید به جلسات مطالعه خود می‌توانید اثربخشی تلاش‌هایتان را افزایش دهید و قدرت یادآوری خود را بهبود بخشید

ابزارهای نوآوری

گفتیم که تفکر خلاق راهیست میانبر به سوی نوآوری و شکوفایی. برخی فاکتورهای تعیین‌کننده برای دستیابی به تفکر خلاق و جود دارند که می‌توان از آنها به عنوان ابزارهای نوآوری یاد کرد. شناخت و به کارگیری این ابزارها در مسیر تولید نوآوری و ایجاد بستری برای شکوفایی یکی از گامهای اساسی محسوب می شود. در ادامه و به شکل فهرست وار از دیدگاههای مختلف به برخی از این ابزارها اشاره می کنیم. از نظر برخی متخصصان این ابزارها عبارتند از:
۱) اراده
۲) اعتماد به نفس
۳) کمیت
۴) شبیه‌سازی
۵) استمداد از دیگران
۶) مجاورت/ تشابه/ تباین
۷) تغییر دادن
۸) فعالیتهای جنبی و . . .
این عوامل راه‌کارهایی برای آموزش نوآوری و تفکر خلاق ارائه می‌دهند.
گیلفورد، دانشمند آمریکایی با استفاده از روش های پیشرفتة آماری و کامپیوتر دریافت که قوای فکری انسان را می‌توان به ۱۵۰ عامل مجزا تقسیم کرد، که هر یک از این عوامل به تنهایی قابل اندازه گیری است. به نظر او برخی از این ویژگی ها به طور مستقیم در ظهور خلاقیت اثر گذارند، از جمله:
۱) روان بودن جریان فکر
۲) انعطاف پذیری قوای فکری
۳) اصالت اندیشه
۴) قدرت تصمیم گیری
اسبورن، مطرح کنندة روش یورش فکری، عوامل مؤثر بر بروز خلاقیت را چنین بر شمرده است:
۱) عادات پیشین مانع حل مسائل‌اند
۲) دلسرد کردن خود، یک عامل بازدارنده است
۳) کم‌رویی مانع خلق ایده‌هاست
۴) تشویق، ایده‌یابی را پرورش می‌دهد
۵) نزدیکان، بهترین مشوق هستند
۶) کوشش، یک عامل بسیار مهم در تجلی خلاقیت است.
قبلا اشاره کردیم که فرآیند خلاقیت معمولا از چهار بخش عمده تشکیل می شود:
▪ آماده سازی و تدارک: جاییکه بیشتر کار انجام شده است.
▪ تفکر و فعالیت مغزی: جاییکه مسئله را با ضمیر ناخودآگاه خود حل می کنید.
▪ واقعی سازی: که در آن ایده یا ایده ها به سمت شما می آیند.
▪ بکاربستن: که در آن ایده خود را در محیط خارج بکار می بندید.
از آن جهت که جمع آوری اطلاعات و نیز پرسیدن سوالات مناسب در مرحله اول انجام می شود لذا در این بین آماده سازی و تدارک مهمترین قسمت می باشد. موفقیت شما در زندگی با توجه به کمیت ایده هایی که می دهید تعیین می شود و کیفیت در مرحله دوم قرار دارد. زیرا اگر تعداد ایده های شما زیاد باشد، حداقل یک یا چند ایده شما را به موفقیت خواهند رساند. برای ساختن ماهیچه های خلاقیت خود باید با پرسش های متمرکز شده شروع کنید. ما می خواهیم چه کاری بکنیم؟ چگونه می توانیم انجام دهیم؟ فرضیات چیست؟ اگر فرضیاتمان اشتباه باشد چه می شود؟
همه بهبود ها با پرسشهایی در مورد شرایط فعلی آغاز می شود. پرسیدن سوالهای متمرکز شده هنر اصلی فرد خلاق است.
قدم بعدی آن است که اشتیاق کافی برای مواجه با پاسخ های گوناگون را داشته باشید.
راه دیگر برای پرورش عضلات خلاقیت شما آن است که آن چیزی را که می خواهید به عنوان هدف خود مشخص کنید. در این حال شما برای رسیدن به هدف خود ایده های مختلفی را تولید می کنید. توصیه حضرت علی (ع) در این مورد جالب توجه است. ایشان می فرمایند: « بخاطر بسپار! اگر ندانی به کجا می‌روی ، مطمئن باش ، به هیچ جایی نخواهی رسید.»
راه سوم برای پرورش عضلات خلاقیت شما بیان مشکلات است. " سه مشکل بزرگ که هم اکنون با آن روبرو هستم چیست؟"‌ در کمتر از ۳۰ ثانیه جوابی برای این سوال بنویسید. وقتی شما در کمتر از ۳۰ ثانیه به این سوال پاسخ می دهید، ضمیر نا خودآگاه شما مشکلات تصادفی شما را بر اساس اهمیت رتبه بندی کرده و سه مشکل مهمتر را بصورت انتخاب می کند. بعد از تعیین این سه مشکل از خود بپرسید " بدترین نتیجه ممکن حاصل از این مشکل چه چیز می تواند باشد؟" سپس از خود بپرسید " هم اکنون برای کاهش دادن اثر این مشکل چه کاری می توانم انجام دهم؟"
بنابراین یک عامل کلیدی برای موفقیت شفافیت است. تفکر مبهم منجر به پاسخهای مبهم میشود و تنها تفکر شفاف منجر به پاسخ های شفاف می شود.
عامل کلیدی دوم تمرکز است. همه چیز را کنار بگذارید و تنها بر روی مسئله ای که مد نظر است تمرکز و فکر کنید.
عامل سوم فکر باز است. اغلب افراد برای رسیدن از مسئله ای به مسئله دیگر اغلب یک راه ثابت را می پیمایند. افراد خلاق سعی می کنند در این مسیر بسیار منعطف باشند. اغلب افراد فکر می کنند تنها یک راه برای رسیدن به یک نتیجه وجود دارد ولی افراد خلاق سعی می کنند راه حلهای مختلف را امتحان کنند.
بین شما و هدفتان مشکلات زیادی است که باید حل شود. معمولا برای سنجیدن سرعت حل مسئله می توان نقاط کنترلی را تعیین کرد و با رسیدن به هر یک از این نقاط و حل هر مشکل سرعت رسیدن به هدف را ارزیابی کرد.
همیشه به یاد داشته باشید شما یک نابغه هستید و با پتانسیل خلاقیت استثنایی متولد شده اید. ولی قابلیت خلاقیت پنهان است که همانند عضلات با استفاده کردن رشد می کنند.
کارهای کمی است که شما می توانید انجام دهید و اثر مثبت زیادی در زندگیتان داشته باشید. و شما می توانید اگر فکر کنید که می توانید. پس
« بزرگ فکر کن، کوچک عمل کن، همین حالا شروع کن

گردآوری و تدوین: سارا یوسف پور – دبیر انجمن حرفه ای متفکران و محققان منبع: تفکر خلاق- برایان تریسی رحیم هر

آشنایی با هوش‌های ۸ گانه انسان

هوش‌ها انواع و اقسام دارند؛ باید هر کسی در وجود خودش به دنبال هوش خود بگردد و تحصیلات و شغلش را بر پایه آن قرار دهد. هوارد گاردنر روان‌شناسی بود که اولین بار این حرف را بر سر نظام آموزشی سنتی دنیا فریاد کشید.
درس پشت درس، دارید می‌افتید؟ کم کم دارد از تحصیلات آکادمیک حالتان به هم می‌خورد؟ دپ زده‌اید که آن‌قدر خنگید که نمی‌توانید درس‌هایی را که نصف بیشتر همکلاسی‌هایتان پاس می‌کنند، پاس کنید؟ دارید حس می‌کنید که بلا نسبت ما، «خنگ» هستید؟
اما آیا واقعا چون نمی‌توانید درس‌هایتان را پاس کنید، خنگ هستید؟ آیا فقط آنهایی که مدرک دکترا و فوق لیسانس‌شان را قاب گرفته‌اند و زده‌اند بالای میز کامپیوترشان، باهوش هستند؟
تا موقعی که هوش به معنی همین آی‌کیویی بود که از تست‌های سنتی به دست می‌آمد بله؛ باهوش‌ترین‌ها همان آقا مهندس‌ها و خانم دکتر‌ها بودند. اما نظریه‌های جدیدتر هوش، چیز دیگری می‌گویند.
آنها برگشته‌اند به تعریف اصلی هوش یعنی «توان سازگاری و پیشرفت در شرایط مختلف» و به این نتیجه رسیده‌اند که یک مکانیک ماهر با تحصیلات سیکل، یک نوازنده دوتار بی‌سواد، یک فوتبالیست لیگ برتر یا یک کشاورز که از زمینش محصول بیشتری برداشت می‌کند هم باهوش هستند.
در واقع هوش‌ها انواع و اقسام دارند؛ باید هر کسی در وجود خودش به دنبال هوش خود بگردد و تحصیلات و شغلش را بر پایه آن قرار دهد. هوارد گاردنر روان‌شناسی بود که اولین بار این حرف را بر سر نظام آموزشی سنتی دنیا فریاد کشید.
● هوش تصویری
هوش تصویری یا فضایی یعنی توانایی تجسم تقریبا هر چیزی حتی تجسم فکر‌ها؛ یعنی اینکه وقتی به شما می‌گویند دموکراسی، بتوانید برای مفهوم دموکراسی، یک تصویر ذهنی از آدم‌های یک جامعه دموکرات در ذهنتان بسازید.
اگر خیلی باهوش باشید، می‌توانید همین تصویر را تغییر بدهید طوری که مفهوم دیکتاتوری را القا کند. کسانی که هوش بالای تصویری دارند به جزئیات یک تصویر خیلی خوب دقت می‌کنند و می‌توانند تصویرهایی که در ذهنشان می‌سازند را روی کاغذ بیاورند.
▪ پرورش: تصور کنید که کره چشمتان از بدنتان جدا شده و دارد در اتاقی که در آن نشسته‌اید سیر می‌کند. بگذارید این کره بازیگوش همه جا برود و بالا و پایین و پشت و روی همه چیز را ببیند. حالا تصور کنید چیز‌ها از دید کره چشمتان چگونه است. اگر این کار خیلی برایتان راحت است، مطمئن باشید از نظر تصویری با هوش هستید.
یک تمرین خلاقانه‌تر هم اینکه تصور کنید شما همزمان، هم مدیر هنری و هم عکاس همشهری جوان هستید. حالا عکس‌هایی که می‌شد برای مطالب همین هفته گرفت و صفحه‌بندی‌های احتمالی را‌ در‌ذهنتان تصور کنید، البته یادتان باشد فقط یک هفته وقت دارید!
▪ کاربرد: معماری، نقاشی، عکاسی، تصویرسازی، صفحه‌بندی، مرمت بنا‌های تاریخی
و جعل اسناد با فتوشاپ!
● هوش زبان‌شناختی
نوع دیگرهوش یعنی هوش زبان‌شناختی، درواقع بخشی از همان چیزی است که میان عامه مردم هم به عنوان هوش پذیرفته شده است؛ داشتن اطلاعات عمومی‌زیاد، توانایی سخنوری و زبان بازی، توانایی خوب نوشتن و خوب خواندن؛روی هم‌رفته، کسی که بتواند از زبان به بهترین نحو استفاده کند.
▪ پرورش: همه چیزهایی که در کارگاه‌های نویسندگی می‌گویند، می‌تواند این هوش را در شما پرورش دهد. توجه به ریشه‌های شفاهی فرهنگ خودمان (مثلا معنای ضرب‌المثل‌ها، قصه‌های پریان و قصه‌های پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها) و خواندن بازیگوشانه و لذت‌بخش کتاب‌ها - بدون اینکه هدفی خارجی مثل اضافه شدن معلومات یا پز دادن به خاطر اضافه شدن به کلکسیون کتاب‌های خوانده شده، مدنظرمان باشد- هم می‌تواند این هوش را پرورش دهد.
اگر شما می‌توانید برای همین مطلب یک تیتر جذاب‌تر انتخاب کنید، مطمئن باشید از این نوع هوش برخوردارید. اصلا یک تمرین می‌تواند این باشد که برای تمام مطلب‌های همشهری جوان دوباره تیتر بزنید.
▪ کاربرد: روزنامه نگاری، نویسندگی، تدریس ادبیات، مسئول روابط عمومی، وکالت و... .
● هوش منطقی – ریاضی
انگار کسانی که اولین‌بار اصطلاح «دو دوتا چهار تا کردن» را به وجود آورده‌اند، ناخودآگاه می‌دانسته‌اند بین منطقی بودن و ریاضی دانستن، یک رابطه‌هایی هست! کسانی که هوش منطقی ریاضی بالایی دارند، هم در عملیات ریاضی - مثل حساب کتاب کردن - از دور و بری‌هایشان بهتر عمل می‌کنند، هم بهتر می‌توانند استدلال کرده و روابط علی و معلولی را درک کنند.
این هوش هم از آن نوع هوش‌هایی است که در تست‌های معمولی هوش سنجیده می‌شود و در مدرسه و دانشگاه زیاد به کار می‌آید.
▪ پرورش: بروید ببینید چرتکه چطور کار می‌کند. یک زبان کامپیوتری، مثلا پاسکال را یاد بگیرید. برای مسئله‌های ساده ریاضی از ماشین حساب استفاده نکنید. به این فکر کنید که چه قوانین علمی‌ای ‌در سیستم‌های خانه شما تاثیر دارند
▪ کاربرد: مهندسی، حسابداری، برنامه‌نویسی کامپیوتر، متخصص فلسفه مخصوصا فلسفه علم و مجری طرح‌های پژوهشی.
● هوش موسیقایی
کسی که به زیر و بم‌ آهنگ‌ها، ریتم و تن صداها و نغمه‌ها حساس است، مطمئنا از هوش موسیقایی برخوردار است.
▪ آدم‌هایی که هوش موسیقایی بالایی دارند حتما لازم نیست که نوازنده یا خواننده باشند؛ کسی که می‌تواند از تن صدای شما تشخیص دهد که دارید دروغ می‌گویید یا به خوبی می‌تواند صدای مشابه ۲ خواننده را از هم تشخیص دهد هم، به‌نوعی دارد از هوش موسیقایی‌اش استفاده می‌کند.
▪ پرورش: آواز بخوانید. سوت بزنید. دوش بگیرید. سبک‌های مختلف موسیقی را گوش کنید. برای هر زمان از زندگی روزمره‌تان یک موسیقی متن تصور کنید. به آواز طبیعت (صدای پرنده‌ها یا رودخانه) دقت کنید.هر چه در یک روز بر سرتان آمده را برای یک دوست صمیمی ‌ با آواز بخوانید.
▪ کاربرد: آهنگسازی، خوانندگی، نوازندگی،نقد آثار موسیقایی و تدریس موسیقی در کودکستان.
● هوش جسمی‌– حرکتی
این نوع هوش را احتمالا هیچ کدام از شما تا به حال هوش به حساب نمی‌آوردید؛ استعداد کنترل حرکات بدن و دستکاری ماهرانه اشیا. حتی بعضی‌ها می‌گویند ما هوش نشستن و هوش پیاده‌روی هم داریم.
معلوم است که اولین تصویر که از این نوع هوش به ذهنتان می‌آید، تصویر ژیمناستیک‌کار‌های ماهر است اما خدمت‌تان عرض شود که جراح‌ها و کسانی که خوب از پس حرکات موزون بر‌می‌آیند هم در این زمینه تبحر خاصی دارند.
▪ پرورش: برای اینکه یک بدنسازی ذهنی انجام دهید قبل از هرچیز باید ورزش کنید، یکی از صنایع دستی را یاد بگیرید، مانند «دختری با کفش‌های کتانی» از تجریش تا راه‌آهن را روی جدول کنار خیابان راه بروید و بالاخره اینکه، تا می‌توانید پانتومیم بازی کنید.
▪ کاربرد: ورزشکاری حرفه‌ای (از فوتبال گرفته تا پرتاب دیسک)، جراحی، مکانیکی .
● هوش میان فردی
بخشی از آن چیزی که این روزها به نام هوش هیجانی معروف شده است و همه جا توی بوق و کرناست، همین هوش میان فردی است که اولین بار گاردنر از آن نام برده است. هوش میان‌فردی، توانایی ارتباط برقرار کردن و خوب ارتباط برقرار کردن و خوب درک کردن دیگران است. اگر در دوستان‌تان به سنگ صبور مشهور هستید، حتما از این نوع هوش برخوردارید.
▪ پرورش: به یک
NGO (سازمان غیردولتی) بپیوندید و ببینید برای عمل‌کردن به شعارهای مردمی‌تان چند مرده حلاج هستید. هر روز ۱۵ دقیقه به حرف یک نفر خوب گوش دهید (سخت است نه؟). اگر وبلاگ دارید به کامنت‌هایش جواب بدهید. در یک کلوب اینترنتی عضو شوید. زندگی آدم‌های مردم‌دار را بخوانید و ببینید چه کرده‌اند که این طور مشهور شده‌اند.
▪ کاربرد: مشاور مدرسه، مشاور خانواده، مدیر روابط عمومی ‌یک شرکت، معلمی، پزشکی، مددکاری و فروشندگی.
● هوش درون فردی
هوش درون فردی یعنی هوش درک کردن خود و استفاده از خودشناسی برای انتخاب هدف‌های زندگی. کسانی که هوش درون فردی دارند بسیار مستقل و فردیت یافته‌اند. آنها ریز و درشت عیب و خوبی‌های خودشان را می‌دانند و یک تصویر کامل از خودشان در ذهن دارند.
▪ پرورش: مطلب‌های خودشناسی صفحه موفقیت را دوباره بخوانید، زندگینامه خودتان را بنویسید، رؤیاهای خودتان را بنویسید و ردی از خودتان را در آنها کشف کنید. تست‌های معتبر خودشناسی یا شخصیت را علامت بزنید تا تصویر بهتری از خودتان در ذهن داشته باشید.
▪ کاربرد: روحانی، روان شناس بالینی و مخصوصا روانکاو، متخصص الهیات و شغل‌هایی که آدم آقای خودش است.
● هوش طبیعت
گاردنر وقتی که نظریه هوش‌های هفت‌گانه‌اش در تمام دنیا سر و صدا کرده بود، دریافت که نظریه‌اش یک چیزی کم دارد و آن هوشی بود که آدم‌های عاشق طبیعت دارند؛ کسانی که می‌توانند طبیعت را بفهمند، در آن کار کنند و از آن لذت ببرند.
▪ پرورش: یک باغچه شخصی در گوشه‌ای از خانه درست کنید و گیاه پرورش دهید. آخر هفته‌ها بروید کوهنوردی و تغییرات فصل‌های مختلف را ببینید و از طبیعت عکاسی کنید.
▪ کاربرد: کشاورزی، متخصص گیاه شناسی، متخصص جانور شناسی، نقاشی و عکاسی از طبیعت و عضویت در تیم ملی یا فدراسیون کوهنوردی

۷ مطلبی که آقایون تصور میکنند همسرشان دوست دارد

آیا همیشه تلاش هایتان برای تاثیرگذاری بر روی همسرتان بی نتیجه می ماند؟ آیا او عصبانی می شود و تمام تلاش های شما را زیر سوال می برد؟
آقایون همیشه دوست دارند که نظر همسرشان را به خود جلب کنند، اما متاسفانه معمولا راه نادرست را انتخاب می کنند. به همین دلیل نمی توانند موفق شوند و به نتیجه دلخواهشان دست پیدا کنند.
در این قسمت ۷ تصور غلط آقایون از کارهایی که تصور می کنند خانم ها دوست دارند، آمده است. با مطالعه آن در می یابید که کجای کارتان ایراد دارد. پس از خواندن متوجه می شوید که چرا دفعه قبل قرار ملاقات شما مطابق میلتان پیش نرفت.آیا به خاطر برخی تصوران ذهنی غلط خودتان نبود؟
۱) سعی می کنید تمام وقت خود را با او بگذرانید
▪ دلیل نادرستی این عمل: درست است که او میل دارد بعضی مواقع در کنار شما باشد، اما اگر شما دائما برروی با هم بودنتان پافشاری کرده و سماجت به خرج دهید، خود را به صورت فردی نیازمند و وابسته جلوه می دهید و او به تدریج از شما اشباع می شود.
ـ در عوض چه کاری انجام دهید: او احتمالا انتظار دارد که زمانی را در کنار هم به انجام کارهای مورد علاقه تان بپردازید و از وجود یکدیگر لذت ببرید، اما نباید خود را به زور در کارهایی که به شما ارتباطی ندارد، وارد کنید. مثل زمانی که با دوستانش به بیرون می رود یا جلسه ای دخترانه دارند. البته باید توجه داشته باشید که اگر به انجام کار خاصی علاقه ندارد، نباید او را به زورَ، وادار به آن نمایید.
۲) میخواهید در نظافت کمک کنید اما همه چیز را به هم میریزید
▪ دلیل نادرستی این عمل: گاهی اوقات لطف و مرحمت شما چندان موثر واقع نمی شود. به عنوان مثال آیا زمانی که تصمیم می گیرید شام درست کنید، قابلمه های کثیف را در دستشویی رها می کنید تا خانمتان آنها را بشوید؟ زمانیکه می خواهید وان و دستشویی را تعمیر کنید چرک و کثافت را بر روی زمین می ریزید؟ اگر چنین است نه تنها لطف و مرحمت شما هیچ سودی ندارد بلکه باعث خشمگین کردن او نیز می شود.
ـ در عوض چه کاری انجام دهید: اگر می خواهید در کارهای خانه (و هر کار دیگری) به او کمک کنید، پیش از هر چیز باید مطمئن شوید که سودمند واقع خواهید شد. بهتر است به جای اینکه هر شب غذا درست کنید و توده ای از ظرف های کثیف را برایش یادگاری بگذارید، این کار را هر چند وقت یکبار انجام دهید، اما به درستی و با رعایت کمال نظافت.
۳) تمام احساسات خود را به زبان می آورید
▪ دلیل نادرستی این عمل: خانم ها مردهای احساساتی را دوست دارند، اما اگر مردی عواطف درونی اش را بیش از اندازه بروز دهد، به مزاج خانم ها سازگار نیست. صحبت کردن در مورد روابط گذشته، مسائل کاری، مشکلات خانوادگی جزء مواردی هستند که از شما یک فرد احساساتی و بی ثبات می سازند.
ـ در عوض چه کاری انجام دهید: شما باید تعادل را نگه دارید : احساسات درونی خود را بدون اینکه بیش از اندازه عاطفی جلوه کنید، بروز دهید. بهترین راه برقراری تعادل این است که ببینید او تا چه حد احساسات درونی خودش را با شما در میان می گذارد؛ اگر او تمام داستان زندگیش را با شما در میان نمی گذارد پس شما هم ملزم به انجام چنین کاری نیستید.
۴) بیش از اندازه صادق هستید
▪ دلیل نادرستی این عمل: صداقت بیش از اندازه هم گاهی درد سر ساز می شود. به عنوان مثال اگر به او بگویید که آنقدرها که باید و شاید به دست پختش علاقه ندارید صرفا او را آزرده ساختید. او در مورد خودش احساس بدی پیدا می کند و رفته رفته علاقه خود را نسبت به شما از دست می دهد.
ـ در عوض چه کاری انجام دهید: خوب دقت کنید زیرا این نکته از اهمیت خاصی برخوردار است: صداقت در مواردی نظیر خیانت، مسائل مالی و خانوادگی معنا پیدا می کند، و در مورد مطالب کوچکی نظیر " تو از این لباس خوشت می یاد؟" یا "فکر می کنی اون خانمه خوشگله؟" آنقدرها هم که فکر می کنید مهم نیست. گاهی دروغ های مصلحتی مفید تر از صداقت هستند. اگر صداقت بیش از اندازه سبب می شود تا همسرتان در مورد خودش احساس بدی پیدا کند در حالیکه یک دروغ جزئی همه چیز را حل کرده و رنجش خاطر را نیز از بین می برد، مطمئنا دروغ مصلحتی انتخاب مناسب تری است.
۵) می خواهید تمام هزینه ها را پرداخت نمایید
▪ دلیل نادرستی این عمل: دست و دلبازی خیلی خوب است اما اندازه ای دارد. یک خانم به این دلیل که شاید روزی از شما جدا شود و یا منتی بر روی دوشش نباشد، نیاز دارد که گاهی روی پای خودش بایستد. به این دلیل اصرار ورزیدن برای حساب کردن و پرداخت تمام هزینه ها کار درستی نیست و باعث می شود که او با شما راحت نباشد.
ـ در عوض چه کاری انجام دهید: شما باید تعارف کنید؛ به ویژه در ابتدای شکل گیری رابطه. می توانید قدری پافشاری هم به خرج دهید اما بیشتر از دو مرتبه خوب نیست. بعد عکس العمل او را زیر نظر بگیرید و سعی کنید احساس ناخوشایندی در او ایجاد نکنید. اگر او واقعا می خواهد هزینه ها را پرداخت نماید، خوب می توانید دنگی بیرون روید.
۶- با همسرتان وارد حمام می شوید
▪ دلیل نادرستی این عمل: شاید خیلی مواقع این کار را دوست داشته باشد، اما باید مواردی از این قبیل را نیز در نظر بگیرید: آیا روز بدی نداشته؟ احساس بدی ندارد؟ یا خواستهای جنسی شما باعث آزار و اذیت او نمی شود؟
ـ در عوض چه کاری انجام دهید: خانم ها معمولا برای ایجاد آرامش و فراموش کردن مشکلات دوش می گیرند. پس سعی کنید حال و حوصله او را تشخیص دهید و بدانید که او در هر زمان نیازمند چیست. تصور نکنید که حمام رفتن او به منزله نوعی دعوتنامه جنسی است. فراموش نکنید که گاهی اوقات دوست دارد در خلوت و تنهایی خودش سیر کند.
۷) هیچ گاه جدی نیستید
▪ دلیل نادرستی این عمل: اگر در زمان عصبانیت برای در هم شکستن سکوت ناخوشایندی که بر جمع حکمفرماست، شروع کنید به تعریف کردن جوک های مسخره، او واقعا ناراحت شده و احساساتش جریحه دار می شود. در حقیقت او با مشاهده چنین واکنشی از جانب شما تصور می کند که قصد فرار کردن از واقعیت های زندگی را دارید و چیزی جز یک دلقک نیستید.
● به راستی انتظار یک خانم چیست
اگر دائما در حال انجام رفتارهای آزاردهنده ذکر شده هستید ناراحت نباشید. تشخیص تمام نیازهای خانم ها کاری است بس دشوار اما پس از خواندن این مقاله شما می توانید خود را از گناهان کوچکی که هر کسی ممکن است به آنها آلوده باشد پاک کنید.
باور کنید که: اگر شما نکات مذکور را در زندگی خود به کار بندید او ممنون شما خواهد شد و برای عواطف و احساساتتان ارزش بیشتری قائل می شود. بنابراین اندکی درون گرا باشید و بعد به راه خود ادامه دهید، به طور قطع در تمام قرارهای خود پیروز خواهید شود

۵۰ پیشنهاد برای برخورد مناسب همسران با هم

1)نسبت به همسر خود نگرشی مطلوب و متعالی داشته باشید و او را امانت الهی بدانید و در حفظ و نگهداری این ودیعه الهی تلاش کنید .
۲) به همسر خود احترام بگذارید و با وی محترمانه صحبت کنید و در ارتباط با او از عواطف سرشار و محبت بسیار دریغ نورزید .
۳) حقوق متقابل خود و همسر خود را بشناسید و در ایفای حقوق وی تلاش نمایید .
۴) پدر و مادر کانون منظومه خانوادگی هستند که تشعشعات عاطفی خود را در محیط خانواده می پراکنند و حیات عاطفی را رونق می بخشند .
۵) پدران و مادران پایه گذاران شخصیت فرزندان و معماران خوشبختی آنان هستند . پس در تقویت روابط خود هر چه بیشتر تلاش کنید .
۶) همسر خود را فردی با ارزش و برخوردار از کرامت انسانی بدانید .
۷) همسر خود را فردی مستعد کمال ، پیشرفت و تحول بپندارید .
۸) به پیشرفت و ترقی و رشد شخصیت همسر خود علاقه مند باشید و زمینه را برای تحقق این امر فراهم نمایید و از این طریق کانون خانواده را از زوال و فرسایش تدریجی مصون سازید و عرصه زندگی را برای نوآوریها بگشایید .
۹) زمینه را برای پرورش احساسات مثبت و عواطف سازنده نسبت به همسر خود فراهم سازید و از داد و ستد عاطفی به سه شیوه قلبی ، کلامی و عملی استفاده کنید . به شریک زندگی خود ابراز محبت کنید ، او را قلباً دوست بدارید و با زبان عمل هم این امر را ثابت نمایید .
۱۰) محبت خود را به همسرتان به صورت عملی نیز نشان دهید .سعی کنید در روز تولد او ، یا سالگرد ازدواج و یا مناسبت های دیگر به او هدیه دهید و از این طریق محبت خود را ابراز نمایید .
۱۱) سعی کنید فهرستی از قابلیت ها و صفات مثبت همسر خود را در نظر بگیرید و به موارد مثبت وجود و شخصیت او کاملاً توجه کنید و در مناسبات با او به این قابلیت ها اشاره نمایید . از صفات برجسته و مثبت او تعریف کنید و از این طریق فضای خانواده و گفتگو را به فضایی گرم و صمیمی و آکنده از روحیه مثبت تبدیل نمایید .
۱۲) به جنبه های مشترک فکری و روحی خود و همسرتان توجه کنید و به گونه ای عمل کنید تا خصایص مثبت و سازنده به تدریج بیشتر شود و از طریق خودآگاهی و خودسنجی به خودسازی برسید و صفات برجسته انسانی را در وجود خود و همسرتان تقویت نمایید .
۱۳) سعی کنید با همسرتان تفاهم و رابطه حسنه داشته باشید . این تفاهم می تواند در حضور دیگران و یا در فضای خلوت زندگی صورت پذیرد . این امر مستلزم بهره گیری از " هنر خوب شنیدن و خوب گوش دادن " است . پس سعی کنید در هنگام گفتگو با همسرتان ، به دقت به گفتار او توجه کنید و اجازه دهید که مطالب خود را به طور کامل بیان کند .
۱۴) باور کنید که همسرتان انسانی است منحصر به فرد و واجد ویژگی های شخصیتی مثبت و منفی. لذا از مقایسه او با دیگران به شدت بپرهیزید . سعی کنید او را با گذشته اش مقایسه کنید و تغییرات رفتاری و پیشرفت فکری و اخلاقی وی را تحسین نمایید .
۱۵) سعی کنید حالات و روحیات همسر خود را بشناسید و فهرستی از آرزوها و علائق وی تهیه کنید و از انتظارات او آگاه شوید . سپس خود را به تأمین خواسته ها و علائق منطقی و اصولی وی ملزم نمایید .
۱۶) سعی کنید حریم یکدیگر را مراعات و از جر و بحث با هم خودداری کنید . مطالب بیجا را با سکوت خود و یا ارائه ی پیشنهاد مناسب ، به گفتگوهای سازنده و ثمربخش تبدیل کنید .
۱۷) باور کنید که هر کلمه و گفتار شما ، در بر دارنده بار عاطفی و روانی است که بر وجود شنونده تأثیر مثبت و منفی دارد لذا سعی کنید از زبان گرم ، نرم ، ملایم ، و توأم با احترام و محبت استفاده کنید . هرگز از کلمات موهن ،‌ ملالت آور و تحریک آمیز استفاده نکنید .
۱۸) سعی کنید برای نیل به تفاهم و مناسباتِ بیشتر با همسرتان ، از صداقت و راستی استفاده کنید. باور کنید که رمز خوشبختی و توفیق بسیاری از خانواده ها ، صادق بودن آنها و بهره گیری از این صفت برجسته انسانی بوده است .
۱۹) به مدیریت کانون خانواده اهمیت دهید و سعی کنید در تصمیم گیری و هدایت زندگی از هماهنگی لازم برخوردار شوید . حدود وظایف هر یک از اعضای خانواده را مشخص کنید و در برخورد با مسایل زندگی ، سیاستی هماهنگ اتخاذ نمایید .
۲۰) به موجب قانون مدنی کشور ما مدیریت و مسئولیت نهایی در خانه با مرد است؛ این امر را در اداره امور خانه بپذیرید . در امور داخلی خانه زن و شوهر باید در کنار یکدیگر قرار بگیرند؛ پس در برنامه ریزی های زندگی حقی برای همسرتان قائل شوید .
۲۱) برای بقاء ، تداوم و تعالی خانواده و دستیابی به کاخ سعادت زندگی ، مصلحت زندگی را بر منفعت شخصی ترجیح دهید و سعی کنید خواسته های فردی خود را در راه تحقق اهداف زندگی و زناشوئی نادیده بگیرید و هر جا که مصلحت بزرگتری مطرح است انعطاف پذیری بیشتری نشان دهید .
۲۲) از لجاجت و رقابت ناسالم با همسرتان جداً پرهیز کنید و جای آن را به یکدلی ، یکرنگی ، صمیمیت و رفاقت بدهید . باور کنید یکی از مهمترین عوامل تزلزل در بنای خانواده و آغاز نابسامانی و مشکلات خانوادگی ، لجبازی دو همسر با هم و عدم پذیرش یکدیگر است . سعی کنید همسرتان را آنگونه که هست بپذیرید و روابط خود را بر پایه دوستی و محبت تنظیم کنید .

ادامه مطلب ...

۵ راه ساده برای خاتمه دادن به اختلافات و مرافعات

خیلی ها بارها از من سوال کرده اند که آیا می توان دوباره به وضع سابق برگشت؛ یعنی همه چیز دوباره مثل روز اول آشنایی یا روز اول عاشق شدنمان شود؟
پاسخ من این است: شما نمی توانید برای تمام عمر عاشق شوید. بالاخره یک روز می آید که از عشق بیرون می آیید. تغییر تنها مسئله دائمی و ثابت در دنیاست. زندگی همیشه آنطوری که هست نمی ماند.
به دلیل همین تغییر است که زندگی همیشه زیبا است.
اما به خاطر ایمانتان می توانید تا پایان عمر کنار هم بمانید.
برای اینکه رابطه تان را بادوام نگه دارید، باید یاد بگیرید چطور به دعواها و مشاجراتتان پایان داده و اختلافات را از میان بردارید.
۱) مراقب اوقاتی باشید که می خواهید با قدرت هر چه تمامتر حرف خودتان را به کرسی بنشانید.
از بحث کردن با او درمورد اینکه کجا می رود و کجا می آید، چرا برای بچه ها به اندازه کاف یوقت نمی گذارد، چرا آنطور که شما دوست دارید جلوی دوستانتان رفتار نمی کند، چرا مدل موهایش را آنطوری درست می کند و از این قبیل، خودداری کنید.
باید بفهمید که با این کارها فقط می خواهید همسرتان را آنطور که خودتان دوست دارید بسازید، نه طوری که خودش دوست دارد زندگی کند.
۲) بدانید که وقتی احساس آزردگی یا رنجیدگی می کنید، این احساس واکنش خودتان است.
یک روز صبح ممکن است با حس ناراحتی به سر کار بروید، یا به خاطر یک تجربه بد، احساس کنید که اعتماد به نفستان به شدت پایین آمده است.
همسرتان جلو می آید و در آغوشتان می گیرد، و بعد حس خوبی نسبت به خودتان پیدا می کنید.
اما امروز نه. امروز دچار تردید، اضطراب و ناامنی درمورد خودتان شده اید و عمل همسرتان را اشتباه می گیرید و ناراحت می شوید. اینجاست که دعواها و قهر کردن ها شروع می شود.
پس یادتان باشد. اگر احساس می کنید از نظر عاطفی ناراحت و آزرده خاطر هستید، همه اش به خاطر رفتار و حرف های دیگران نیست، به رفتار و واکنش خودمان هم بستگی دارد.
۳) به خودتان یادآور شوید که قدرت متوقف کردن همه چیز را دارید.
اگر دوست داشته باشید با واقعیت روبه رو شوید و واکنشی درست و مناسب انتخاب کنید، مطمئناً خواهید توانست رابطه تان را با همسرتان بادوام نگه دارید.
این را همیشه به یاد داشته باشید: هیچ کس به مسائل آنطور که واقعاً هست واکنش نشان نمی دهد، بلکه به تصاویر و افکاری از آن مسئله که ساخته و پرداخته خودشان است واکنش نشان می دهند.
اکثر اوقات، رفتار و واکنش های همسر شما واقعاً به منظور ناراحت کردن یا دلسرد کردن شما نیست، فقط به این دلیل است که او آن مسئله یا مشکل را به طریقی متفاوت از شما می بیند و درک می کند.
همیشه از خودتان بپرسید، چرا او (همسرتان) اینطور رفتار کرده است؟
۴) نظرات خودتان را به واقعیت نچسبانید.
▪ واقعیت: خانمتان می خواهد کمی آزادی بیشتری داشته باشد و کمی از شما فاصله بگیرد. نظر شما: رابطه ما دیگر هیچ اهمیتی برای او ندارد.
▪ واقعیت: دوست پسرتان غذایی که خودش دوست دارد را سفارش می دهد. نظر شما: او هیچوقت فکر نمی کند که من امروز دوست دارم چه بخورم.
▪ واقعیت: شوهرتان از سر کار که برمی گردد لباسهایش را روی تخت ولو می کند. نظر شما: این کار را عمداً برای اذیت کردن من انجام می دهد.
با این طور فکر کردن آشوبی راه می اندازید. همین مسائل پیش پا افتاده است که منجر به جر و بحث و دعواهای شدید می شود.
از خودتان بپرسید، آیا دارید به نظرات خودتان واکنش می دهید؟
۵) با خودتان تمرین کنید که بتوانید همسرتان را با شخصیت خود تحت تاثیر قرار دهید.
یک چیز را می دانید؟ خیلی از آدم ها خودشان را آنقدر پست و ناتوان می بینند که فکر می کنند نمی توانند یک دعوا و مرافعه با همسرشان را حل کنند.
پس چه می کنند؟ به این دعوا و مشاجره همینطور ادامه میدهند.
فقط کافی است به خودتان یادآور شوید که دو نفر آدم متفاوت، ممکن است به شکل متفاوتی به یک مسئله نگاه کنند. اگر دیدید که به خاطر یک مسئله خیلی کم اهمیت به دعوا و مشاجره ادامه می دهید، تصمیم بگیرید که همان موقع این بحث الکی را متوقف کنید. با خودتان بگویید که ارزشش را ندارد به خاطر موضوع به این کم اهمیتی، رابطه فوق العاده خودتان را خراب کنید.
یادتان باشد، یک رابطه لزوماً به این معنا نیست که هیچوقت نباید با طرف مقابلتان بحث و دعوا داشته باشید. مهم این است که بتوانید سریع از این مشاجرات بیرون آمده و رابطه تان را از سر بگیرید

۴۰ نکته بهترین همسران دنیا

آشنایی با برخی مهارت های همسر داری
۱) شاد باشیم؛ شاد بودن همیشه ارزشمند است، پس سعی کنیم خود را خوشحال و سرحال نشان دهیم تا خستگی را از تن شریک زندگی خود دور کنیم.
۲) صبور باشیم؛ اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمی‌دانیم بهتر است با حوصله و تأمل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم.
۳) منطقی رفتار کنیم؛ مسایل را منطقی و درست بررسی کنیم و به جای منافع شخصی، مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بی‌طرفانه قضاوت کنیم.
۴) کم توقع باشیم؛ از همسرمان آن‌قدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ دهد.
۵) مثبت‌نگر باشیم؛ با بیاد آوردن لحظات شیرین زندگی بدبینی را از خود دور کنیم، به رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبه‌های خوب زندگی را فراموش نکنیم.
۶) خوش‌بین باشیم؛ داشتن نگاه خوش‌بینانه به زندگی و اطرافیان باعث ایجاد آرامش و بذل محبت و عاطفه می‌شود.
۷) یک‌دل باشیم؛ درک متقابل موجب ایجاد تفاهم می‌شود و یکدلی به وجود می‌آورد.
۸) شنونده ی خوبی باشیم؛ هنگامی که همسرمان با ما صحبت می‌کند حتی‌الامکان به چشمان او نگاه کنیم و یا با اشاره و سرتکان دادن نشان دهیم که به حرف‌های او توجه داریم.
۹) مشوق همسر خود باشیم؛ برای رفتارها و صحبت‌های همسرمان ارزش قائل شویم و با یادآوری موقعیت‌های موفق گذشته ، او را تشویق کنیم تا آینده ی بهتری داشته باشد.
۱۰) به پیشرفت یکدیگر اهمیت دهیم؛ آنقدر صمیمی باشیم که پیشرفت و ترقی همسرمان یکی از آرزوهای ما باشد، در حقیقت اولین کسی که از این پیشرفت سود می‌برد ما هستیم.
۱۱) خوش قول باشیم؛ برای حرف‌ها و قول‌های خود ارزش قائل شویم و خود را در مقابل آنها مسوول بدانیم خوش‌قولی نشانه ی احترام به خود و همسر است.
۱۲) به شخصیت همسرمان احترام بگذاریم و حرمت یکدیگر را نزد خانواده و دوستان و ... حفظ کنیم.
۱۳) ارتباط کلامی و عاطفی خود را حفظ کنیم؛ سعی کنیم با همسر خود درباره ی مسائل مختلف گفتگو کنیم. صحبت کردن بهترین راه آگاهی از افکار و احساسات همسر می‌باشد.
۱۴) با یکدیگر مهربان باشیم؛ همسرمان را جزئی از وجود خود بدانیم، محسناتش را بازگو کنیم، برایش خوبی بخواهیم و در راه کمک به همسرمان تمام تلاش خود را به کار ببریم. با مهربانی می‌توانیم مالک قلب‌های یکدیگر باشیم و رابطه ی گرم و صمیمی بر قرار کنیم.
۱۵) محبت‌پذیر و قهر گریز باشیم؛ منش توأم با مهربانی و دوری از قهر و کینه صفت همسران فداکاراست. تلاش کنیم که آیینه ی زندگیمان شفاف و بدون غبار کدروت باشد.
۱۶) راستگو باشیم؛ صداقت و راستی از بهترین سرمایه‌های زندگی مشترک است. هرگز نباید به دروغ و نیرنگ متوسل شویم حتی اگر حقیقت به نفع ما نباشد. فراموش نکنیم که دروغ پایه‌های زندگی را سست می‌کند.
۱۷) محیط خانواده را با صفا کنیم؛ فضای عاطفی خانواده باید چنان مطلوب و دوست داشتنی باشد که همسرمان در آن احساس رضایت خاطر کند و از امنیت روانی برخوردار باشد.
۱۸) به ارزش‌های دینی، اخلاقی و خانوادگی پایبند باشیم؛ ارزش‌ها از ارکان و ستون‌های اصلی خانواده محسوب می‌شوند و مقید بودن به ارزش‌ها موجب دوام و استحکام خانواده می‌شود و اصالت آن را حفظ می‌کند.
۱۹) به نیازهای همسر توجه کنیم؛ رفتار دلنشین و توأم با متانت موجب می‌شود خواسته‌های خود را به راحتی بیان کند.
۲۰) بهداشت روانی همسر را تأمین کنیم؛ در سایه ی سلامت جسمی و روانی می‌توانیم به هدف‌های خود برسیم، بنابراین باید به رفتار او توجه نماییم و از افسردگی و خمودیش جلوگیری کنیم.
۲۱) با یکدیگر مشورت کنیم؛ هر یک از همسران باید حق داشته باشند نظر و پیشنهاد خود را بیان کنند. با مشورت کردن، راه رسیدن به زندگی سالم کوتاه تر می‌شود.
۲۲) قدرشناس باشیم؛ از همسرمان به خاطر انجام وظایف، مسوولیت‌ها و همکاری‌هایش قدردانی کنیم برای ابراز سپاسگزاری و تشکر به کلمه‌های خاصی نیازمند نیستیم!
۲۳) احساس مسوولیت داشته باشیم؛ هر یک از همسران باید خود را در مقابل کاری که برعهده گرفته‌اند متعهد بدانند و از انجام دادن آن شانه خالی نکنند.
۲۴) برنامه‌ریزی کنیم؛ در حقیقت برنامه‌ریزی به زندگی خانوادگی نظم و سامان می‌بخشد.
۲۵) الگوی خوبی باشیم؛ طوری رفتار کنیم که الگوی رفتاری مناسبی برای همسر و فرزندان خود باشیم.
۲۶) خود را به جای همسرمان بگذاریم؛ دنیا را از دریچه ی نگاه او ببینیم و از خود بپرسیم : «اگر من جای او بودم چه می‌کردم؟»
۲۷) به خواسته‌ها و افکار یکدیگر احترام بگذاریم؛ فراموش نکنیم که ازدواج پیمان همکاری و تشریک مساعی است.
۲۸) میانه رو و متعادل باشیم؛ حضرت علی (ع) فرموده‌اند «خیرالامور اوسط‌ها»، پس اگر در تمام امور زندگی (خوردن، خوابیدن، مسافرت و حتی محبت کردن و...) اعتدال را رعایت کنیم کمتر دچار مشکل می‌شویم.
۲۹) با جملات زیبا از همسر خود دلجویی کنیم؛ یک جمله ی شورانگیز می‌تواند طوفانی از خشم وغضب و نفرت را خاموش کند و بنای زندگی را از خطرات گوناگون دور سازد.
۳۰) روابط زناشویی را بسیار مهم بدانیم؛ عدم توجه به این روابط موجب ایجاد مشکلات مختلف خانوادگی، روحی و روانی برای هر یک از طرفین می‌شود و زندگی را با خطرهای جدی روبرو می‌کند.
۳۱) به همسر خود بگوییم که من به خاطر عشق به تو همه ی سختی‌های زندگی‌مان را می‌پذیرم چنین جملاتی باعث دلگرمی او می‌شود.
۳۲) همسر خود را راضی کنیم؛ باید طوری رضایت همسرمان را جلب نماییم که مطمئن باشیم هیچ وقت ما را ترک نمی‌کند و یا در هیچ مشکلی ما را تنها نمی‌گذارد.
۳۳) با متانت و صداقت قبول کنیم که در بعضی از کارها همسرمان شایسته‌تر است.
۳۴) برای سخن و پیشنهاد همسرمان احترام قائل شویم و خود را عقل کل ندانیم. باور داشته باشیم که همیشه همه چیز را همگان دانند.
۳۵) سختی‌ها و مشکلات محیط کار را در حد ضرورت با همسرمان در میان بگذاریم؛ هم فکری بار مشکلات را سبک‌تر می‌نماید.
۳۶) فرمان ندهیم؛ نباید خانه را به پادگان تبدیل کنیم، متوجه باشیم که خانه کانون عشق و محبت است نه محل یکه تازی و خشونت.
۳۷) تعصبات غلط و افکار مزاحم را از خود دور کنیم؛ افکار مزاحم مانند خوره، سلامت روانی انسان را از میان می‌برند. بهتر است به جای اعمال تعصبات دست و پاگیر انرژی خود را صرف توجه به همسر و خانواده نماییم.
۳۸) از ازدواج خود اظهار پشیمانی نکنیم؛ زندگی و روابط خود را با دیگران مقایسه نکنیم و از یاد نبریم که زندگی هر کسی مطابق سلیقه و عقل و درایت او اداره می‌شود.
۳۹) روی نقاط ضعف همسر خود انگشت نگذاریم؛ هر فردی ممکن است در موارد مختلف دچار ضعف باشد آشکار کردن و بزرگ جلوه‌دادن این نقاط ضعف موجب ایجاد کدورت می‌شود. هرگز نباید از نقطه ضعف‌ها به عنوان اسلحه‌ای برای سکوت یا شکست دادن همسر استفاده کنیم.
۴۰) مقابله به مثل نکنیم؛ از رفتارهای تلافی جویانه بپرهیزیم و سعی کنیم به جای مقابله به مثل، رفتار مناسب را به او یادآوری نماییم

۴۰ نکته برای جلب توجه همسر و کاهش تنش در خانواده

1) با مطالعه کتب مربوط به انتخاب همسر، آیین همسرداری، چگونگی ایجاد ارتباط با دیگران و نیز شرکت در جلسه‏های آموزش خانواده دانش و مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید .
۲) با همدلی، همفکری، همکاری و مشورت با یکدیگر درباره مسائل مختلف میان اعضای خانواده روابط سالم پدید آورید .
۳) هر یک از زوجین دیگری را نزدیک‏ترین و محرم‏ترین فرد بداند و او را نیمه تن، حامی و پشتیبان خود تلقی کند .
۴) با یادگیری مهارت‏های ارتباطی نظیر فعالانه به حرف‏های یکدیگر گوش کردن، احترام به نظرها و عقاید یکدیگر و تشریک مساعی و مشورت کردن روابط خود را بهبود بخشید .
۵) بکوشید، با ایجاد کانونی گرم و صمیمی، تمام اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر مسؤولیت رسیدن به تفاهم را پذیرا شوند .
تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
۶) هنگام اختلاف نظر یا سوء تفاهم، به جای سرزنش کردن یکدیگر یا تفسیر نادرست، به شناسایی مساله و یافتن راه حل آن بپردازید و در صورت لزوم کمک و مشاوره افراد با تجربه و متخصص را جلب کنید .
۷) برای رسیدن به ا منیت روانی و عاطفی در روابط زناشویی داشتن صداقت، پذیرش، سعه صدر، انصاف و اعتماد متقابل را اصل اول قرار دهید .
۸) در صورت به وجود آمدن هر گونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستین فرصت ممکن به حل و فصل آن بپردازید تا به فرآیندی مخرب و پیشرونده تبدیل نشود .
۹) به هر طریق ممکن رفتارهای مطلوب همسرتان را مورد توجه و تایید قرار دهید; به گونه‏ای که همسرتان بفهمد برایش ارزش قائل هستید .
۱۰) تشویق و تایید و بیان نکات مثبت‏به طور آشکار یا در جمع باشد و تذکر نکات منفی و انتقاد به طور محرمانه و در تنهایی صورت گیرد .
۱۱) برای خصوصیات و نیازمندی‏های یکدیگر ارزش قائل شوید و در روابط کلامی، عاطفی، اقدام‏ها و تصمیم‏گیری‏ها به افکار و خواسته‏های همسرتان توجه کنید .
۱۲) اگر رفتار خاصی برای شما مبهم است، ساده‏ترین راه این است که از همسرتان هدف و علت آن رفتار را بپرسید و با روش مسالمت‏آمیز، صمیمانه و خوش بینانه موضوع را روشن کنید .
۱۳) تندخویی همسرتان را با سکوت پاسخ گویید و در موقعیتی مناسب درباره مساله مورد نظر به بحث و گفت و گو بپردازید .
۱۴) بکوشید در سراسر زندگی، به خصوص در روابط بین خود و همسرتان، به جای هر گونه پیش‏داوری یا مشاهده اشکالات و ضعف‏ها نقاط مثبت و قوت را ببینید; به عبارت دیگر، به جای توجه به نیمه خالی لیوان به نیمه پر آن توجه کنید .
۱۵) سعی کنید در برنامه ریزی برای فعالیت‏های اجتماعی، اوقات فراغت، دید و بازدیدهای خانوادگی و نظایر آن به مشورت کردن با یکدیگر بپردازید و از یک جانبه نگری بپرهیزید .
۱۶) در هر فرصتی که پیش می‏آید، با همسر و اعضای خانواده‏تان ارتباط کلامی و عاطفی برقرار کنید . شایان ذکر است زن‏ها از صحبت کردن با همسرشان بیش‏تر لذت می‏برند . بنابراین، مردان باید فعالانه به سخنان همسرانشان گوش کنند و واکنش مناسب نشان دهند .
۱۷) اگر هر یک از زوجین در شرایط خاصی نمی‏تواند به سخنان همسرش گوش کند، باید صادقانه و صمیمانه این موضوع را به وی انتقال دهد، و تقاضا کند صحبت کردن درباره آن موضوع را به فرصتی دیگر واگذارد .
۱۸) هر از چند گاهی زوجین در فضایی محرمانه، محبت‏آمیز و صمیمانه به ارزیابی رفتار و روابط یکدیگر بپردازند و از یکدیگر بپرسند، چه باید کرد تا روابطمان بهتر و با نشاط تر شود؟
۱۹) همیشه، در رویارویی با مسائل و مشکلات خانوادگی، خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دهید و با قبول مسؤولیت‏ خود و شناخت انتظارات متقابل به حل و فصل اختلافات روی آورید .
۲۰) در روز یا در هفته زمان مشخصی را برای گفت و گو درباره مسائل و مشکلات و به اصطلاح درد دل کردن با همسرتان اختصاص دهید .
۲۱) از داشتن نگرش‏های آرمان گرایانه و شاعرانه در مساله ازدواج و روابط زناشویی و نیز انتظارات غیر واقع بینانه اجتناب کنید .
۲۲) ارتباط زوجین باید از هر گونه سوء ظن و حدس نادرست و غیر واقع بینانه دور باشد . اگر موضوع و مساله‏ای ذهن یکی از زوجین را به خود مشغول کرده است، باید آن را به صراحت و صادقانه مطرح کند و درستی و نادرستی اش را با همسرش مورد بررسی قرار دهد .
۲۳) هر یک از زوجین باید زمینه‏های بروز سوء تفاهم‏ها و سوء ظن‏ها را از بین ببرد و از رفتارهایی که موجب بروز سوء تفاهم و سوء ظن می‏شود، خودداری کند .
۲۴) هر یک از زوجین باید بکوشد با روان‏شناسی همسرش آشنا شود تا بداند زن یا مرد به چه اموری بها می‏دهد و نظام ارزشی‏اش چگونه است; برای مثال معمولا زن به وابسته بودن، کسب امنیت عاطفی و مورد حمایت واقع شدن اهمیت می‏دهد و مردان می‏خواهند مستقل و خود مختار باشند و آزادی عمل را دارای ارزش می‏دانند .
۲۵) زن و شوهر از مسخره کردن یکدیگر و گفتن سخنان طعنه‏آمیز و دو پهلو جدا پرهیز کنند .
۲۶) از رفتارهایی نظیر متلک، تحقیر، سرزنش و به رخ کشیدن یکدیگر که موجب افزایش مقاومت‏های روانی در طرف مقابل است، جدا باید پرهیز شود .
۲۷) در سراسر زندگی، از جمله در زندگی خانوادگی، بکوشید به نقاط مثبت، موهبت و نعمت هایی که در اختیار دارید بیندیشید نه به اموری که در اختیار ندارید .
۲۸) از خطاهای یکدیگر سریعا بگذرید و خطاهای همدیگر را تحمل کنید .
۲۹) بایادآوری برخی ایام مانند روز تولد، سالگرد ازدواج و نظایر آن و دادن هدیه‏هایی هر چند کوچک (مثل یک شاخه گل) به طور نمادین یا سمبلیک عشق و علاقه خود را به همسرتان اعلام کنید .
۳۰) خود را در برابر همسرتان آراسته و پاکیزه و جالب توجه نگه دارید از پریشانی و وضع نامرتب بپرهیزید .
۳۱) در انتخاب دوست و برقراری روابط دوستانه و معاشرت‏های خانوادگی با زوج‏های دیگر دقت کنید و این امور را با توافق یکدیگر انجام دهید .
۳۲) از هر گونه رفتاری که به مرد سالاری یا زن سالاری می‏انجامد، پرهیز کنید .
۳۳) خطای یکدیگر را در حضور دیگران، فرزاندن، آشنایان، والدین یکدیگر و . . . بازگو نکنید .
۳۴) هرگز همسرتان را با زن یا مرد دیگر مقایسه نکنید .
۳۵) از رفتارهای مطلوب همسرتان تشکر کرده، او را تشویق کنید و انگیزه تکرار آن رفتار را بیش‏تر سازید .
۳۶) از تصمیم‏های نادرست و غیر منطقی و کلی‏گویی‏های منفی و شکل‏گیری افکار منفی درباره همسرتان شدیدا پرهیز کنید .
۳۷) حتی‏المقدور به قول‏هایی که به همسرتان داده‏اید عمل کنید تا به سلب اعتماد و احساس فریب خوردگی نینجامد .
۳۸) از نسبت دادن القاب و زدن برچسب‏های ناگوار و نامطلوب مانند بدقول، زرنگ، شلخته، کله‏شق، یک دنده، لجباز و خودخواه به یکدیگر پرهیز کنید .
۳۹) در مواردی که غمگینی و افسردگی و یا عصبانیت زن یا شوهر شدت می‏یابد و احتمال اختلال در کار سیستم عصبی یا غدد درون‏ریز به ویژه غده تیروئید وجود دارد، در نخستین فرصت‏ به پزشک متخصص مراجعه کنید تا از عادی بودن ترشح غدد از جمله غده تیروئید مطمئن شوید .
۴۰) برای داشتن یک زندگی با نشاط و موفق خوب بیندیشید، وقت‏ بگذارید، احساس مسؤولیت کنید، موانع ارتباط سالم را از میان بردارید و به عوامل ایجاد کننده روابط سالم توجه کنید