آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

درباره خودتان چگونه می اندیشید

من هرگز نمی توانم در کنکور قبول شوم؛ من اصلا هیچ استعدادی ندارم؛ من از لحاظ هوش و حافظه جزو افراد متوسط پایین جامعه هستم؛ من دیگر این کار را شروع نمی کنم، زیرا اگر موفق نشوم همه به دیده حقارت به من نگاه خواهند کرد».

این جملات را شاید بارها و بارها از اطرافیان خود شنیده ایم و اگر خوب حافظه خود را به کار گیریم شاید در برهه هایی از زمان به ذهن خودمان این افکار رسوخ کرده باشند.
شکست، آن کابوس شب های امتحان، آن قاتل رویاهای برنده شدن و روی سکوهای قهرمانی رفتن در نظر خیلی از افراد، سراسر همه زشتی و کراهت است. ولی انسان های بزرگ به جای له شدن و خمیدن در زیر پاهای شکست، آن را زیر پا گذاشته و از آن نردبان ترقی ساخته اند.
در این باره انیشتین می گوید؛ «کسی که هرگز مرتکب اشتباه نشده باشد هرگز برای رسیدن به چیزی تلاش نکرده است». شکست واقعی از دیدگاه ماری پیکفورد تنزل به مرتبه های پایین نیست، بلکه پایین ماندن و عدم تلاش برای رسیدن به بالا ست.
شکست ها و مشکلات همان چیزهایی هستند که هنری کیزر به آنها به عنوان فرصت هایی برای یادگیری می نگرد و رابرت اف. کندی در این باره می گوید؛ آنهایی که جرات شکست های بزرگ را دارند به پیشرفت های بسیار بزرگی هم نائل می شوند.
پس مشکلات جزو لاینفک زندگی هستند و انسان به موفقیت نمی رسد جز در سایه تلاش و خداوند بزرگ خلاصه و عصاره زندگی را در دو جمله به انسان تفهیم فرموده است؛ «لقد خلقنا الانسان فی کبر؛ ما نوع انسان را به حقیقت در رنج و مشقت آفریدیم. سوره بلد آیه
۴» و «لیس للانسان الا ما سعی؛ انسان هیچ چیزی به دست نمی آورد جز با تلاش».
می گویند که ادیسون برای ساختن باتری،
۲۵ هزار روش مختلف را به کار گرفت. از او در مورد احساسش درباره این تجارب همراه با شکست سوال شد، او در جواب گفت؛ «اکنون بعد از این ۲۵ هزار روش، من می دانم که چرا با هر کدام از آنها باتری ساخته نشد ولی آیا شما نیز می دانید؟»
روان شناسان همیشه در پی پاسخ به این پرسش بوده اند که چرا این همه تفاوت در واکنش افراد به شکست ها وجود دارد؟ چرا یکی در پی شکست خود را می بازد و احساس حقارت می کند و دیگری تا رسیدن به نتیجه دلخواه استقامت می کند. یک پاسخ آنها به این سوال، تفاوت عزت نفس افراد بوده است. عزت نفس به معنی تایید شخص توسط خودش است و یکی از مولفه های مهم خودمختاری به شمار می رود؛ یعنی شخص تا چه اندازه از آزادی عاطفی برخوردار است و تا چه حد قادر است به معیارهای درونی اش پاسخ دهد.
افکار و احساسات افراد درباره خودشان به عنوان یک جنبه مهم عزت نفس مطرح است و نشان دهنده یک جنبه مهم زندگی روان شناختی است. عزت نفس در نوع واکنش افراد به مشکلات تاثیر انکارناپذیری دارد. افرادی که از عزت نفس بالا برخوردارند قضاوت های مثبت در مورد خود دارند و صفات مثبت را به خود نسبت می دهند و به هنگام شکست کمتر از پریشانی هیجانی رنج می برند. آنها در مورد خودشان به این نحو می اندیشند که توانایی بالایی دارند و از عهده مسائل برمی آیند و نیز انتظار موفقیت در آنها بالاست.
پاسخ های هیجانی افراد به شکست اعم از شادی، اندوه، یاس و... از عقاید شان درباره عملکردشان تاثیر می پذیرد. برای پیش بینی واکنش هیجانی افراد در مقابل شکست در یک موقعیت باید سطح عزت نفس آنها و عملکردشان در آن موقعیت را در نظر بگیریم.
یعنی اگر عزت نفس فرد بالا باشد و عملکرد خوبی هم داشته باشد واکنش هیجانی بهتر و معقولانه تری خواهد داشت و عکس. افرادی که از عزت نفس بالا برخوردارند از تاثیرات منفی شکست راحت تر جدا می شوند، زیرا آنها عقیده دارند که صفات و توانایی های بسیار دیگری دارند و این مسئله توضیح می دهد که چرا آنها به هنگام شکست کمتر احساس پریشانی و استیصال می کنند.
در مقابل افرادی که از عزت نفس پایین برخوردارند جنبه های منفی شکست را بزرگ کرده و بیش تعمیم دهی می کنند با شکست در یک حوزه و در یک جنبه آنها به این نتیجه می رسند که در هیچ چیزی استعداد ندارند. در مقابل افراد برخوردار از عزت نفس بالا، شکست خود را در یک جنبه با استفاده از هنرها و استعدادشان در جنبه های دیگر جبران می کنند. بر اساس تحقیقات تفاوت رفتار والدین منجر به تفاوت عزت نفس در افراد می شود.
● والدین؛ سازندگان عزت نفس فرزندان
والدین نقش بسیار مهمی در شکل گیری بسیاری از خصوصیات فرزندان شان دارند. بسیاری از والدین یک عشق پایدار نسبت به فرزندان شان دارند و این محبت بستگی به خوب بودن و خوب انجام دادن کارها به وسیله فرزندان ندارد یعنی آنها مهر و محبت نامشروط را نثار فرزندان شان می کنند. همان چیزی که راجرز از آن تعبیر به توجه مثبت نامشروط می کند. والدین افراد برخوردار از عزت نفس بالا به موفقیت های فرزندان شان افتخار می کنند و شکست های آنها را با شکیبایی می پذیرند. فرزندان این والدین به عنوان افرادی شناخته می شوند که در کودکی به عشق و محبت مادر خود مطمئن بوده اند.
در مقابل افرادی که از عزت نفس کم برخوردارند خصوصیات یک والد تقبیح کننده و تنبیه کننده را درونی کرده اند که به طور بسیار سخت گیرانه نسبت به اشتباهات و شکست هایشان حساس است و به هنگام موفقیت فرزندانش خوشحالی کمی را نشان می دهد.
این افراد بسیار زیاد مستعد حساسیت درباره شکست ها و رد شدن ها، داشتن تحمل کم در مقابل ناکامی ها، نیاز به داشتن یک زمان طولانی برای بهبود ناامیدی ها و داشتن یک نگاه بدبینانه به زندگی هستند.پس می توان گفت که آمادگی برای خصوصیاتی مثل ناامیدی یا در مقابل آن امیدواری به تجارب خاص و بخصوص رفتار والدین وابسته است.
● قدم برداشتن در راه موفقیت؛
برای رسیدن به موفقیت و نحوه واکنش در مقابل شکست ها، روان شناسان توصیه هایی چند دارند؛
یافتن استراتژی و راهبرد؛ موفقیت شامل
۲۰ درصد مهارت و ۸۰ درصد استراتژی و راهبرد است. برای مثال می دانیم که چگونه مطالعه کنیم ولی مطلب مهمتر طرح و برنامه برای مطالعه است.
یافتن ریشه مشکلات؛ افراد نمی دانند چگونه با مشکلات کنار بیایند زیرا آنها آرامش خود را از دست داده و روی مشکل تمرکز نمی کنند؛ اول باید دلایل ریشه ای مشکل را پیدا کرد و بعد روی راه حل ها متمرکز شد.
● پرسیدن سوالاتی از خود هنگام مواجهه با شکست؛
- چگونه می توانم از مشکل در جهت پیشرفت استفاده کنم؟
- چگونه می توانم به آن از دریچه دیگری نگاه کنم؟
- در هر چیزی جنبه های مثبت می توان یافت جنبه مثبت این مشکل چیست؟
- آیا من واقعا برای راه حل آن تلاش کرده ام؟
- و در نهایت برای بالا بردن عزت نفس و در نتیجه بهبود واکنش های افراد به شکست باید افراد را تشویق کرد که روی صفات مثبت شان متمرکز شوند و به این مسئله اعتقاد داشته باشند که می توانند بسیاری از کارها را به خوبی انجام دهند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد