آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

چگونه توضیح دهیم؟

مهارت توضیح دادن، یکی از مهم‏ترین و رایج‏ترین مهارت‏های اجتماعی است و با این وصف، قاعده‏مند کردن آن، دشوار است؛ زیرا کافی بودن توضیح، با سن، اطلاعات قبلی و توانایی ذهنی طرف مقابل، رابطه مستقیمی دارد. موقعیت زیر را که در کلاس‏های درس، بسیار اتفاق می‏افتد، مجسم کنید: معلم علوم اجتماعی می‏خواهد مفهوم «پایگاه» را درس بدهد. او باید این اصطلاح را با توجه به درک دانش‏آموزان و میزان علاقه‏مندی آنان، درس بدهد. او برای معرفی این مفهوم، باید از چه کلماتی استفاده کند؟ دانش‏آموزان باید چه واکنشی از خود نشان دهند؛ این مفهوم را تا کجا باید بکاوند و این بحث را چطور باید به درس‏های قبلی ربط دهند؟ معلمان، هر لحظه با مسئله نحوه تدریس درس‏ها مواجهند؛ اما اگر تصور کنیم که فقط معلمان با این مشکل سروکار دارند، سخت در اشتباهیم؛ چون در سایر ارتباطات نیز با این مسئله روبه‏رو هستیم.

یک روان‏شناس، نتایج پژوهش‏های خود را چگونه باید مطرح کند؟ نمایندگان سیاسی، آرای سیاسی خود را چگونه باید برای رأی‏دهندگان بیان کنند؟ سربازرس پلیس، ماجرای انفجار را چطور باید برای خبرنگاران خلاصه کند؟ بنابراین، می‏بینیم که مهارت توضیح دادن، مخصوص معلمان نیست.
● کارکردهای توضیح دادن‏
کارکردهای اصلی توضیح دادن، عبارتند از:
۱) ارائه اطلاعاتی که فقط از طریق توضیح دادن، قابل انتقال هستند.
۲) به اشتراک گذاردن اطلاعات، جهت دست‏یابی به درکی مشترک.
۳) ساده کردن پدیده‏های پیچیده برای دیگران.
۴) روشن نمودن ابهامات موجود در تعامل اجتماعی.
۵) ابراز عقیده در خصوص نگرش‏ها، حقایق و ارزش‏ها.
۶) ترسیم ویژگی‏های اصلی پدیده‏ها.
۷) نشان دادن نحوه اجرای مهارت یا فنی خاص.
اگر چه موارد بالا، اهداف کلی مهارت توضیح هستند، اما باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که برخی از این اهداف، به فراخور بافت تعامل، بر برخی دیگر، اولویت پیدا می‏کنند؛ مثلاً یک معلم، ممکن است درس را با توضیح مختصر موضوع بحث و اهداف مورد نظرش، شروع کند؛ اما مشاوری که فقط پس از شنیدن نیازها و نظرات مراجع، می‏تواند او را به سوی راه‏حل مسائل خودش سوق دهد، این روش را به کلی غلط می‏داند.
● انواع توضیح‏

اگر چه از دهه ۱۹۶۰م. به بعد، طبقه‏بندی‏های زیادی درباره توضیح، ارائه شده است، اما یکی از صحیح‏ترین و عملی‏ترین طبقه‏بندی‏ها را براون و آرمسترانگ، مطرح کرده‏اند. در این طبقه‏بندی، انواع توضیحات عبارتند از: توضیحات توصیفی، توضیحات تفسیری و توضیحات استدلالی.
توضیحات توصیفی، برای تشریح مفصل رویه‏ها، ساختارها یا فرآیندها به کار می‏روند. برخی از نمونه‏های آن عبارتند از:
۱) مامایی که درباره نحوه استحمام نوزاد، به مادران جوان توضیح می‏دهد.
۲) مشاور شغلی که به فارغ‏التحصیلان دبیرستانی، راه و روش تهیه خلاصه سوابق شغلی را می‏آموزد.
۳) پزشک داروخانه‏ای که شیوه مصرف داروها را برای مشتری توضیح می‏دهد.
توضیحات تفسیری، برای روشن ساختن مسائل، رویه‏ها یا اظهارات، به کار می‏روند؛ مثل پزشکی که نتایج اشعه ایکس را برای بیماران توضیح می‏دهد یا تأثیرات قرص یا درمانی خاص را بیان می‏کند.
به نظر براون، ما در برابر پرسش‏هایی از توضیحات استدلالی استفاده می‏کنیم که با «چرا» شروع می‏شوند؛ مثلاً چرا در جوامع غربی، انسداد عروق قلبی شایع‏تر است؟ یا چرا بعضی از مردم، بیش از دیگران، تحت تأثیر تبلیغات قرار می‏گیرند؟ با آن‏که توضیحات ما ممکن است هر سه نوع توضیح را در بر داشته باشد، اما زمان ارائه آنها، بستگی به این دارد که آیا توضیح ما، طرح‏ریزی شده است یا خیر؟ ما معمولاً از توضیحات طرح‏ریزی نشده، در پاسخ به پرسش کسانی استفاده می‏کنیم که می‏خواهند موضوع، روشن‏تر شود. توضیحات طرح‏ریزی شده، پیش از توضیحات واقعی بیان می‏شوند و در این بخش هم با همین نوع توضیحات، سروکار خواهیم داشت.
به نظر براون و هتون، توضیح، دو ویژگی کلی و مهم دارد؛ طرح‏ریزی و ارائه. گرچه باید گوشزد کنیم که این دو ویژگی، الزاماً با هم هماهنگی ندارند و به عبارت دیگر، نمی‏توانیم بگوییم که یک توضیح پرداخت شده، حتماً به خوبی ارائه خواهد شد. «برنز»، این مطلب را این گونه بیان می‏کند: «نقشه‏های طرح‏ریزی شده موش‏ها و آدم‏ها، اغلب درست از آب در نمی‏آیند»؛ اما بررسی‏ها نشان می‏دهند که آموزش روش‏های طرح‏ریزی و تدارک توضیحات، با روشنی توضیحات، رابطه دارد.
● مهارت‏های طرح‏ریزی‏
بخش بزرگی از پژوهش‏های مربوط به طرح‏ریزی توضیحات معنادار، در مورد حل مسائل تصمیم‏گیری یا ارائه دستورالعمل و تشریح تفاوت‏های اشخاص متخصص و مبتدی، در ابتکار عمل بوده است. کارتر، تذکر می‏دهد که مبتدی‏ها، عجولانه و بدون برنامه‏ریزی و فکر، عمل می‏کنند. از سوی دیگر، متخصصان، در ذهن خویش، طرح‏واره‏هایی دارند که متشکل از اطلاعات تخصصی منسجم و اطلاعات منظمی درباره رابطه مفاهیم و تشکیل الگوها و تاکتیک‏هایی هستند که از طریق تجربه، به آنان رسیده‏اند؛ اما مک لافلین و دیگران می‏گویند: ساخت و پرداخت توضیحات و موفقیت در توضیحات، کار مشقت‏باری است؛ چون برای این کار، باید اطلاعات زیادی را در هم ادغام کنیم و وقت زیادی را صرف کنیم. بنابراین، هنگام طرح‏ریزی توضیحات، باید به چهار مؤلفه زیر، توجه کنیم:
۱) مشخص کردن موضوعی که می‏خواهیم آن را توضیح دهیم.
۲) انتخاب عناصر کلیدی مسئله یا موضوعی که قرار است توضیح دهیم.
۳) تعیین رابطه موجود بین عناصر کلیدی موضوع.
۴) ربط دادن توضیحات به اطلاعات قبلی و در نظر داشتن ظرفیت ذهنی طرف مقابل برای به حداکثر رساندن درک او.
● مهارت‏های ارائه توضیح‏
پیش از بررسی ویژگی‏های اصلی توضیح، باید بگوییم که برای استفاده از توضیح، روش‏های کلی زیر وجود دارند:
۱) توضیح کلامی؛ وقتی از این روش استفاده می‏کنیم که راه دیگری برای تسهیل توضیحات وجود ندارد. در برنامه‏های رادیویی، روزنامه‏ها و کتاب‏ها، اغلب از این نوع توضیحات استفاده می‏شود.
۲) ترسیم؛ وقتی از امکانات سمعی و بصری، همچون نمودارها، فیلم‏ها یا نقشه‏های راهنما برخورداریم، می‏توانیم از آنها برای توضیح دادن و کمک به افزایش درک دیگران استفاده کنیم.
۳) نمایش؛ معمولاً وقتی از این روش استفاده می‏کنیم که بخواهیم مهارت یا روش پیچیده‏ای را توضیح دهیم و در آن، شخص دیگری، کارهای لازم برای انجام یک تکلیف را اجرا کند و به نمایش بگذارد.
● ویژگی‏های توضیح مناسب‏
۱) روشنی‏
بدون تردید، روشنی کلام، یکی از مهم‏ترین ویژگی‏های توضیحات مؤثر است؛ البته ارائه توضیحات روشن و واضح، تا حد زیادی بستگی به اطلاعات کامل درباره موضوع بحث دارد؛ اما دانش و اطلاعات طرف مقابل ما، فقط بخشی از این معادله است. این اطلاعات را باید به شکلی واضح و منظم، به شنونده منتقل کنیم.
۲) اختصار
رعایت اختصار، موجب می‏شود تا مخاطبان، توضیحات ما را به راحتی به یاد آورند و بفهمند. ورنر و دیکینسون، با مرور ادبیات موجود در زمینه توضیحات کلامی، متوجه شدند که «میزان یادگیری شنوندگان، پس از پانزده دقیقه [توضیح‏]، به طور چشم‏گیری افت می‏کند». استوارت، در حمایت از این یافته‏ها، می‏گوید: یکی از موانع گوش دادن مؤثر، طولانی شدن صحبت‏هاست. لی، پس از مرور برخی از مطالعات انجام شده در زمینه درک بیماران و به یادآوردن اطلاعات و دستورالعمل‏های پزشکان، متوجه شد که «بین فراموشی و مقدار اطلاعات ارائه شده، رابطه‏ای وجود دارد».
۳) روان بودن‏
ارائه کلامی [توضیحات‏]، باید تا سرحد امکان، روان باشد. گوش دادن به «اِه»ها و «اوم»ها یا جمله‏های جویده، ناقص و بی‏هدف، جز ناراحتی مخاطبان، چیزی در پی نخواهد داشت.
یکی از دلایلی که صداهایی مثل «اِه» یا «اِم» را بر زبان می‏آوریم، این است که می‏خواهیم چند نظر یا حقیقت را در یک جمله بیان کنیم. در این هنگام، بهتر است از چند جمله کوتاه استفاده کنیم و در بین آنها مکث کنیم و جملات بی‏هدفی را که مملو از شبه جمله‏های فرعی هستند، کنار گذاریم. به این ترتیب، از تعداد وقفه‏های گفتاری‏مان می‏کاهیم. فرنچ، چنین می‏گوید: «اکثر ما به کثرت این نوع عادات گفتاری خود و دیگران، توجهی نمی‏کنیم؛ مگر این که حواس خود را روی این موضوع، متمرکز کنیم». وی توصیه می‏کند که اگر این عادات، مزاحم انتقال اطلاعات و درک شنونده می‏شوند، باید آنها را کنار گذاشت. یکی دیگر از علل عدم روانی گفتار، طرح‏ریزی نامناسب است. ما پیش از این نیز در مورد اهمیت مرحله طرح‏ریزی صحبت کردیم.
۴) مکث کردن‏
مکث کردن جهت جمع‏آوری و سازماندهی فرآیندهای فکری، پیش از شروع توضیحات جدید، روانی گفتار را افزایش می‏دهد. علاوه بر این، مکث کردن، به طرف مقابل کمک می‏کند تا توضیحات ما را بیشتر درک کند. روزنشاین، در بررسی پژوهش‏های صورت گرفته در زمینه رفتارهایی که نشان‏گر کارآمدی معلمان هستند، متوجه که معلمانی که پس از توضیحات خود مکث می‏کردند، اطلاعات بیشتری به دانش‏آموزان می‏دادند؛ زیرا به این ترتیب، حجم زیادی از اطلاعات را به سرعت بازگو نمی‏کردند.
۵) زبان مناسب‏
توضیحات ما، باید متناسب با ظرفیت اطلاعاتی شنوندگان باشد. وقتی متخصصان با همکاران خود صحبت می‏کنند، ناچار باید از اصطلاحات فنی (زبان صنفی)، استفاده کنند. بررسی مقالات ارائه شده در کنفرانس سالانه جامعه روان‏شناسان، برای خوانندگان عادی، چیزی جز سردرگمی و آشفتگی خاطر به همراه ندارد؛ اما همین متخصصان، در زندگی روزمره خود، با مردمی رابطه دارند که زبان تخصصی آنها را نمی‏فهمند؛ مثلاً یک پزشک برای توصیف مسائل طبی و تفهیم معانی تخصصی به همکار خود، باید از اصطلاحات پزشکی استفاده کند؛ اما اگر از این اصطلاحات در گفت‏وگو با بیماران استفاده کند، فقط موجب خستگی و آشفتگی آنان خواهد شد.
آرگایل می‏گوید: «مردم بسته به این‏که با یک متخصص صحبت می‏کنند یا با یک فرد عادی، متناسب با تصورشان درباره اطلاعات طرف مقابل و قدرت درک وی، مسائل را به شکل‏های مختلفی بیان می‏کنند». وقتی وکلا با شهود صحبت می‏کنند، از اصطلاحات فنی کمتری استفاده می‏کنند. مکانیک‏ها وقتی با اشخاصی که اطلاعات فنی کمتری دارند، صحبت می‏کنند، از اصطلاحات فنی کمتری استفاده می‏کنند و حسابداران سعی می‏کنند مسائل مالی را به زبان ساده‏تری برای مراجعان غیرمتخصص خود توضیح دهند. بنابراین، برای آن که مراجعان خود را سردرگم نکنیم، باید «زبان صنفی» یا اصطلاحات «تخصصی» را در قالب کلمات روزمره بیان کنیم.۶) کاهش ابهام‏
توضیحاتی که حاوی کلمات و اظهارات مبهم و نامعین هستند، به اندازه کافی گویا نیستند. پژوهش‏های هیلر و دیگران، نشان می‏دهند که «هر چه تعداد کلمات و جملات مبهم، قیدی و ابهام‏برانگیز، بیشتر باشد (مثل «برخی از مردم»، «چیزها»، «چندتا»، «نه الزاماً»، «یک جور»)، ارتباطات، صراحت و روشنی کمتری دارد».
گیج، میلتز و... که اظهارات غیردقیق را طبقه‏بندی کرده‏اند، درباره ابهام توضیحات، شواهد بیشتری ارائه کرده‏اند. این اظهارات غیردقیق، بدین شرح طبقه‏بندی شده‏اند:
الف) دلالت‏های مبهم؛ «یک چنین چیزی»، «همه‏اش» و «این جور چیزها».
ب) تشدیدهای منفی؛ «نه چندان»، «نه به این شدت»، «نه کاملاً» و «نه هر از گاهی».
ج) تقرب گویی؛ «حدوداً به اندازه»، «تقریباً هر کدامشان»، «چیزی در حدود» و «نزدیک».
د) بلوف زدن و بازگشت به حالت عادی؛ «این طور می‏گویند که» و «و از این قبیل فرض‏ها».
و) ارقام نامعین؛ «چند تا»، «مقداری».
هـ) گروهی از مصادیق؛ «انواع»، «جنبه‏ها»، «عوامل» و «اشیا».
ی) امکان و احتمال؛ «نه الزاماً»، «گاهی وقت‏ها»، «اغلب»، «شاید این طور باشد که» و «احتمالاً».
بدیهی است که ما نمی‏توانیم اصلاً از اظهارات غیردقیق استفاده نکنیم؛ زیرا اکثر ما وقتی از پیدا کردن اصطلاح یا عبارتی دقیق در می‏مانیم، از اصطلاحی با دقت کمتر و کلی‏تر استفاده می‏کنیم؛ اما اگر به مبهم‏گویی عادت کنیم، گفتارمان وضوح و روشنی نخواهد داشت. ایوی و گلاکسترن معتقدند که در مواقعی که می‏خواهیم مراجعان را راهنمایی کنیم، بهتر است از توضیحات عینی و ملموس استفاده کنیم. آنها توصیه می‏کنند اگر می‏خواهیم راهنمایی‏هایمان مؤثر واقع شوند، باید مشخص و روشن باشند؛ مثلاً مشاوری را در نظر بگیرید که می‏خواهد به مراجع خود بگوید که باید آرامش خود را حفظ کند تا بر مسائل، تمرکز بیشتری داشته باشد. وی می‏تواند تنها به او چنین بگوید: «آرام باش»؛ اما این دستورالعمل، کلی و مبهم است و مراجعه کننده نمی‏فهمد که برای آرامش داشتن، باید چه کاری انجام دهد. اگر او می‏خواهد در اظهارات اولیه‏اش، توصیه‏های عینی‏تری ارائه دهد، باید چنین بگوید: «آرام باش؛ به صندلی‏ات تکیه بده؛ دست‏هایت را شل کن؛ خودت را روی صندلی رها کن و نفس عمیقی بکش». به این ترتیب، اطلاعاتی به مراجع داده است که او می‏تواند از آن طریق، آرامش پیدا کند.
۷) تأکید
یکی دیگر از ویژگی‏های مهم توضیحات مؤثر، تأکید است. سخن‏گو با تأکید بر برخی نکات، نظر شنونده را به مهم‏ترین یا ضروری‏ترین اطلاعات، جلب می‏کند و اطلاعات غیرضروری را بی‏ارزش جلوه می‏دهد. برای آن‏که شنونده بتواند از توضیحات ما سود ببرد، باید سعی کنیم عناصری را که ارتباط مستقیمی به مسئله یا موضوع دارند، مشخص کنیم.
به طور کلی، دو نوع تأکید وجود دارد؛ تأکید کلامی و غیرکلامی. در تأکید غیرکلامی، سخن‏گو برای نشان دادن ویژگی‏های برجسته توضیحاتش، از رفتارهای غیرکلامی استفاده می‏کند (مثل تکان دادن سر، اشاره کردن با انگشت و بلند کردن صدا). منظور ما از تأکید کلامی، استفاده از جنبه‏هایی از زبان است که سخن‏گو برای جلب توجه شنوندگان نسبت به برخی نکات و اطلاعات مهم، به آنها متوسل می‏شود.
روزنشاین، با بررسی پژوهش‏های مربوط به روش‏های مختلف معلمان، متوجه شد که ارایه «پویای» مطالب، مؤثرتر از ارائه «ایستای» آنهاست. وی همچنین پی برد که تأکید غیرکلامی (تغییر صدا و حرکات)، نظر دانش‏آموزان را جلب می‏کند و به آنها کمک می‏کند تا درس‏های خود را بهتر به یاد آورند. سخنرانان، سیاست‏مداران و مجریان تلویزیون، برای جلب توجه شنوندگان خود نسبت به موضوعات حساس، عمداً صدای خود را تغییر می‏دهند. سخنرانان ورزیده نیز برای اشاره به جنبه‏های مختلف توضیحات خویش، از حرکات مناسبی بهره می‏گیرند. آنها برای تأکید بر اطلاعات مورد نظر خود، در حرکات چشم، سر، صورت، دست‏ها و تمام بدن خود، تغییراتی ایجاد می‏کنند.
● راه‏های کمکی توضیح‏
ما به هر نحو ممکن، باید بر اثربخشی توضیحات خود بیفزاییم. این گونه کمک‏ها، ممکن است ساده (مثل طرح‏ها، نمودارها، جدول‏ها، کتابخانه‏ها و نقشه‏ها) یا مفصل (مثل فیلم‏ها، نمایش‏های زنده، گردش‏ها و بازدیدها) باشند. درباره استفاده از ابزارهای دیداری و شنیداری در محیطهای آموزشی، پژوهش‏های زیادی صورت گرفته است و در کلاس‏های جدید، شاهد استفاده از وسائل کمک‏درسی مختلفی (مثل کتاب‏ها، نمودارهای دیواری، قفس حیوانات، آکواریم و نمایش دهنده‏های تلویزیونی) هستیم.
هریس با بررسی جامع پژوهش‏های صورت گرفته درباره این ابزارها، متوجه شد که این ابزارها برای تفکر مفهومی دانش‏آموزان، شواهدی عینی فراهم می‏آورند؛ در آنها ایجاد علاقه می‏کنند؛ یادگیری آنان را پایدارتر می‏کنند؛ انسجام افکار آنها را می‏افزایند و فرصتی فراهم می‏آورند تا تجارب مختلفی کسب کنند.
▪ مثال‏های کلامی‏
ساده‏ترین راه برای روشن‏تر کردن توضیحات، استفاده از مثال‏های کلامی و تشبیهات موردی است. هنگام مثال زدن، بهتر است از مثال‏های روزمره استفاده کنیم تا موضوع برای شنونده، ملموس باشد. روزنشاین می‏گوید: اگر پس از طرح بحث، از مثال استفاده کنیم و سپس درباره همان موضوع، صحبت کنیم، توضیحات ما، مفیدتر خواهند بود؛ مثلاً یک استاد جامعه‏شناسی را در نظر بگیرید که می‏خواهد برای دانشجویان سال اول رشته جامعه‏شناسی، مفهوم «نقش» را توضیح دهد. او صحبت خود را با ارائه تعریفی درباره نقش، شروع می‏کند و می‏گوید: نقش عبارت است از الگوهایی رفتاری که با پایگاه ما در جامعه مرتبط هستند؛ سپس مثال‏هایی درباره نقش اشخاص ذکر می‏کند. از آن‏جا که دانشجویان با برخی از این نقش‏ها آشنا هستند، مثال‏های وی، برای آنان ملموس خواهد بود؛ سپس می‏گوید: می‏بینید که اشخاص، نقش‏های مختلفی دارند؛ پس یک دانشجو، می‏تواند در یک زمان، نقش پسر، برادر، دوست و سرگروه یک تیم را بازی کند».
▪ ابرازگری‏
وقتی شنوندگان به شدت برانگیخته می‏شوند، توجه بیشتری نشان می‏دهند و مطالب بیشتری یاد می‏گیرند. متأسفانه تحقیقات کمی درباره نحوه افزایش علاقه‏مندی شنوندگان، صورت گرفته است. بررسی‏های انجام شده در زمینه ابرازگری، نشان می‏دهند که تغییر عمدی صدا، اداها و ابزارهای کمک‏درسی، همگی موجب افزایش علاقه شنوندگان به توضیحات ما می‏شوند. براون می‏گوید: «ابرازگری‏ای که شامل شور و اشتیاق، مهربانی، شوخ طبعی، پویایی و حتی جذبه غیرعادی باشد، مدت‏هاست که یکی از ارکان اصلی سخنرانی و توضیح دادن، شناخته شده است».
▪ بازخورد
نمی‏توانیم به خودی خود فرض کنیم که شنوندگان، توضیحات ما را فهمیده‏اند. بنابراین، باید ببینیم که آیا توضیحات ما را درک کرده‏اند یا خیر. برای این کار، باید بازخورد و انعکاس توضیحات خود را بررسی کنیم.
پژوهش‏های اخیر در زمینه اثرات بازخوردهای کلامی، نشان داده‏اند که کامل بودن بازخورد، بر سرعت درک مفاهیم پیچیده، تأثیر معناداری می‏نهد. وقتی صرف‏نظر از پاسخ آزمودنی‏ها، به آنها بازخورد کلامی می‏دهیم، بهتر از زمانی که فقط پس از پاسخ آنها به آنان بازخورد می‏دهیم، عمل می‏کنند.
نخستین و شاید ساده‏ترین راه برای بررسی تأثیر توضیحات، این است که به رفتار غیرکلامی شنونده یا شنوندگان، توجه کنیم؛ زیرا شواهد خوبی در اختیار ما می‏گذارد. معلمان و سخنرانان مجرب و موفق، در حین توضیح و پس از آن، مدام به چهره و حرکات شنوندگان خود توجه می‏کنند و وجود علائمی مبنی بر سردرگمی، گیج شدن یا بی‏علاقگی را در آنان بررسی می‏کنند. مصاحبه‏گرهای کارآزموده نیز به سرعت به اخم‏ها، سرخ شدن‏ها، بالارفتن ابروها یا نگاه‏های بی‏روح مراجعان خود، توجه می‏کنند. از آن‏جا که افراد از لحاظ نوع رفتارها با هم تفاوت دارند، همیشه نمی‏توانیم تأثیر توضیحات را از طریق رفتار غیرکلامی بسنجیم.
یکی دیگر از راه‏های پی بردن به میزان درک طرف مقابل، پرسیدن سؤالات کلی است. اگر چه با این روش، می‏توانیم مستقیماً به میزان درک مطالب توسط مخاطبان خود پی ببریم، اما پرسش‏های یادآوری کننده، نمی‏توانند برخی از مفاهیم ذهنی شنوندگان را به ما نشان دهند؛ یکی از راه‏های غلبه بر این مشکل، آن است که از خود شنوندگان بپرسیم که کدام بخش از توضیحات ما نیاز به توضیح بیشتر دارد. ظاهراً این روش، در مورد مسائل «واقعی» مخاطبان، مفیدتر است؛ اما این اشکال را دارد که ممکن است آنها از روی ترس یا به خاطر اینکه کُند یا خنگ به نظر نرسند، پاسخ ندهند. بنابراین، معمولاً باید متوجه علائم غیرکلامی، ناراحتی یا بی‏اعتمادی مراجعان باشیم تا بتوانیم اشکالات آنها را بفهمیم.
▪ نمایش دادن‏
یکی از دیگر راه‏های روشن ساختن توضیحات، نمایش دادن است؛ به ویژه وقتی توضیحات ما برای بیان نحوه اجرای یک مهارت باشد؛ مثلاً یک مربی گلف، هنگام توضیح دادن یک نوع ضربه خاص، چاره‏ای ندارد جز آن‏که عملاً آن ضربه را نشان دهد. سازندگان ماشین‏های پیچیده، مثل ماشین ظرف‏شویی، معمولاً به کمک یک متخصص، نحوه کار دستگاه را به خریداران نشان می‏دهند. آنها به خوبی می‏دانند که با این کار، خریداران را تشویق می‏کنند کالاهای آنان را بخرند و در عین حال آنها را از مرغوبیت کالای خود مطمئن می‏سازند. بنابراین، این جمله که «یک تصویر، در حکم هزار کلمه و یک نمایش، در حکم هزاران تصویر است»، جمله حکیمانه‏ای است. فایده همراه کردن نمایش و توضیح، این است که نمایش، ویژگی‏های اصلی مهارت را نشان می‏دهد؛ توجه بینندگان را جلب می‏کند؛ درباره روش‏های آن مهارت، نکاتی را به ما گوشزد می‏کند و ما را متقاعد می‏کند که بعدها از آن استفاده کنیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد