آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

وحشی‌ها

سخنی از این داستان: «مردم از کسی که ممکن است بی‌دلیل از پا درآید و روی زمین بماند، همان‌قدر می‌ترسند که از شیطان، به‌خاطر سرمشق، به‌خاطر بوی تعفن حقیقت که ممکن است از او بلند شود.»
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
وحشی‌هایی که درباره‌شان گفته می‌شود، آرزویی جز مردن ندارند، یا به‌عبارت‌دیگر، حتی چنین آرزویی هم ندارند، بلکه مرگ آرزومند آن‌هاست و آن‌ها خود را تسلیم می‌کنند، یا به‌عبارت‌دیگر، خود را تسلیم هم نمی‌کنند، بلکه بر شن‌زار ساحل فرو می‌افتند و دیگر برنمی‌خیزند - من به تمامی به آن وحشی‌ها شبیه‌ام و همه‌جا هم قبیله‌هایی دارم، ولی آشفتگی در این سرزمین‌ها بسیار شدید است، ازدحامْ شب و روز در تلاطم است و برادرها تن به امواج سپرده‌اند. چنین چیزی را در این سرزمین «زیر بازوی کسی را گرفتن» می‌نامند، این‌جا یک چنین کمکی همیشه مهیاست. مردم از کسی که ممکن است بی‌دلیل از پا درآید و روی زمین بماند، همان‌قدر می‌ترسند که از شیطان، به‌خاطر سرمشق، به‌خاطر بوی تعفن حقیقت که ممکن است از او بلند شود. البته مسئله‌ای پیش نخواهد آمد، اگر احیاناً یک نفر، ده نفر، همه روی زمین بمانند، باز مسئله‌ای پیش نخواهد آمد. زندگیِ نیرومندانه ادامه خواهد یافت. هنوز انباری‌های زیرشیروانی پر از پرچم‌هایی است که هرگز باز نشده‌اند. این اُرگ دستی فقط یک غلتک دارد [۱]، ولی ابدیت درون خود شخص دسته را می‌گرداند. با این همه ترس! چگونه مردم دشمن خود را، هر اندازه هم ناتوان، درون خود حمل می‌کنند. به‌خاطر او، به‌خاطر این دشمن ناتوان،... .
-------------------------------------------
۱. dieser Leierkasten hat nur eine Walze: اصطلاحی است به‌معنی «مطلبی را مدام تکرار کردن.»


برگرفته از کتاب:
کافکا، فرانتس؛ داستان‌های کوتاه کافکا؛ برگردان علی اصغر حداد؛ چاپ دوم؛ تهران: ماهی 1385.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد