آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

به نظر شما همسر مناسب، چگونه همسری است؟

همسری که خوش خلق،مهربان، صادق و باگذشت باشد؟ ما را در زندگی موفق تر و خوشبخت تر کند؟ از همه جهت با ما همخوانی و تناسب داشته باشد؟ ما را به انجام کارهای خیر یا عام المنفعه تشویق کند، استعداد و توانایی هایمان را شکوفا و آرزوهایمان را برآورده کند؟ یا... .

تعاریفی که ما از همسر مناسب داریم، غیر از آنهایی که مسائلی مادی، شغلی، تحصیلی و نظایر این را در بر می گیرد، عمدتاً در این عبارت خلاصه می شوند:«همسری با گذشت که رابطه ی خوبی با ما دارد و ما را تشویق به انجام کارهای خیر می کند»!

به نظر می رسد این دیدگاه، نسبت به همسر ایده آل، معمولاً از اینجا ناشی می شود که متأسفانه بیشتر ما هدف اصلی زندگی خود را فراموش کرده ایم و گمان می کنیم هدف از زندگی، تنها ازدواج موفق و داشتن همسر خوب، و در نهایت انجام کارهای خیر و مثبت است و موفقیت و شکوفایی تنها در همین مفاهیم خلاصه می شود. البته اینها همه در جای خود چیزهای خوب و مثبتی هستند، اما آیا هدف زندگی انسان، منحصر به همین هاست.

طرح کلی و اصلی پازل زندگی ما چیست؟

زندگی ما انسان ها بی شباهت به یک پازل بزرگ نیست؛ پازلی که قطعات و اجزای آن را انتخاب ها و تصمیم های ما در زندگی رقم می زنند. این پازل بزرگ هم در نهایت یک تصویر واحد و مشخص را نشان می دهد؛ بنابراین، تنها قطعه یا قطعاتی به کارمان می آیند که به تکمیل و تشکیل طرح نهایی کمک کنند و هر قطعه جدید هر چقدر هم زیبا و جالب باشد، اگر تناسب و هماهنگی لازم را با طرح نهایی و سایر قطعات نداشته باشد، بهتر است به سرعت کنار گذاشته شود. مهم ترین عاملی که در انتخاب قطعه درست به ما کمک می کند این است که سیمای کلی و نهایی پازل را بدانیم. بدین ترتیب قدرت تشخیص مان بیشتر می شود و راحت تر می توانیم تشخیص دهیم قطعات بی شماری که از جوانب مختلف به ما عرضه می شوند، متعلق به پازل هستند یا نه؟
اینک به نظر شما هدف اصلی انسان، یا طرح و سیمای اصلی پازل بشر چیست؟ گمان نمی رود به سادگی بتوان به این پرسش پاسخ داد، چون طرح کلی پازل را کسی نمی داند، مگر آن که خود، طراح بزرگ همه پازل ها باشد. به همین دلیل بایدبه کلام الهی و به تعلیمات پیامبران و اولیا مراجعه کنیم تا طرح اصلی پازل را تشخیص دهیم؛

قرآن میفرماید ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون (ذاریات/56)

جن و انس را خلق نکردم مگر برای عبادت کردن(شناخت پیدا کردن)

یعنی تسلیم محض او در برابر خالق هستی

این همان طرح کلی و هدف زندگی انسان است.

تسلیم، یعنی خود را از ابعاد و از همه جنبه ها در اختیار خداوند قرار دادن. در این حالت، که بالاترین مرتبه انسانیت است، انسان هیچ نیست جز آن که خداوند می خواهد و هیچ کاری نمی کند جز آنچه خواست و فرمان اوست. در این حالت او نی تو خالیست که توسط خداوند نواخته می شود. چنین انسانی دارای بزرگ ترین قدرت ها و خارق العاده ترین توانمندی هاست که از این نیروی بزرگ و قدرت عظیم، جز به اذن خداوند بهره ای نمی گیرد.
با توجه به ابتدای بحث، باید گفت هر آنچه ما را به آفریدگار هستی و تسلیم محض نزدیک کند و از خودخواهی، خودبینی و مشغولیت به خود و چیزهای نظیر این باز دارد، برکت آور است.

از یک دیدگاه، برکت یعنی کیفیت؛ کیفیتی که به شکل تصاعدی، بالاتر می رود و بنابراین تردیدی نیست که در ازدواج هم بتوان به برکت، یعنی افزونی کیفیت در ابعاد گوناگون دست پیدا کرد. منتها باید دید چه خصوصیت هایی در یک فرد، باعث برکت دار شدن ازدواج با او می گردد.

هر چقدر همسر ما، تحصیل، شغل، خانواده یا هر چیز دیگرمان، ایده ال باشد، هر چقدر ما را به انجام امور خیر سوق دهد و هر چه با ما مناسب و برایمان دلنشین باشد، اگر ما را به خداگرایی و تسلیم در برابر خداوند سوق ندهد، اگر ما را به طرح نهایی زندگی مان نزدیک نکند و هدف اصلی حیات ما را برنیاورد، برکت حقیقی ندارد.

گر چه برخی از ما برکت را تنها در افزونی مال و ثروت می دانیم و برخی نیز در افزایش علم و دانش، و عده ای در داشتن خانواده و فرزند و... اما برکت واقعی محدود به اینها نیست.

متأسفانه، بیشتر ما در درک خیر و برکت، ظاهربین و شرطی شده هستیم و باورهای غلط داریم. فرضاً اگر کسی با تمام قوا، انرژی و توان خود را صرف رفاه ظاهری خانواده اش کند، از نظر ما کار خیری انجام داده، اما واقعا اینطور است؟ البته اگر این کار، منیت او را کاهش دهد و خانواده را هم به آرامش سازنده برساند، کار خیر است. اما از کجا معلوم که خانواده یا نزدیکان ما، با این رفاه اضافه به رشد برسند و خودخواه تر و تن پرورتر نشوند؟ از کجا معلوم که این روش در راه رفاه دیگران، منیت ما را کم کند و برعکس، بدان نیفزاید و ما را مغرورتر نکند و انرژی و توان ما را در راهی که مطلوب نیست به هدر ندهد؟ بسیاری از کارهای خیر، ظاهر خیر دارند و یا بسته به شرایط زیست ما خیر یا شر تلقی می شوند و اگر باطناً به قصد جلب نظر و نزدیکی به خداوند نباشند، اصلا خیر تلقی نمی شوند و تأثیر مثبتی بر تکمیل پازل زندگی ما ندارند. هدف از خدمت به مردم و نیکی به آنها و انجام کارهای خوب نیز جز این نیست که رضایت خداوند را به خود جلب کنیم.

کسی که زندگی را وسیله ای برای رسیدن به خواسته های شخصی اش می داند، کسی که به انواع ترفندها، همسرش را در خدمت خود قرار می دهد، کسی که منیت ما را در نظرمان می آراید و رسیدن به لذت های ظاهری و خواسته های شخصی مان را بزرگ جلوه می دهد، کسی که ما را به خودش یا به خودمان مشغول می کند، آگاهانه یا ناآگاهانه اصالت را به برآوردن خواسته های مادی، شخصی و ظاهری می دهد، و رفته رفته از یادت می برد که خدایی هست و اوست که رؤیایی باطنی در تو قرار داده که باید محقق شود، همسر مناسبی برای ما نیس

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد