آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آب بر آتش دعوا

سکوت، جواب‌های سربالا، در قفل شده اتاق خواب، پریشان خاطری.
در این شرایط می‌خواهید موی سر خود را بکنید، رک بگوییم دیگر فکری بهتر از این به نظرتان نمی‌رسد و نمی‌دانید چه کاری انجام دهید. عذرخواهی از همسر‌تان ممکن است مشکل به نظر برسد به‌خصوص زمانی که بر سر موضوعی با هم چندین بار مخالفت کرده باشید. ممکن است در خود توان گفتن «متاسفم» را نبینید و شاید هم هر کاری که فکر می‌کردید به او می‌فهماند از کرده خود پشیمان هستید را انجام داده‌اید.
در زیر چندین روش برای عذرخواهی مطرح شده است که می‌تواند به اختلافات پایان دهد.
● انتقاد را بپذیرید
گوش دادن به حرف‌های همسرتان یک موضوع‌ مهم برای پایان دادن به جر و بحث به شمار می‌رود؛ مجادله‌هایی که هر دوی شما تصور می‌کنید، حق با شماست و مشکل مربوط به همسرتان است.
این به خصوص زمانی صدق می‌کند که قبلا نیز مکررا بر سر موضوع فعلی بحث کرده باشید.
وقتی او از شما انتقاد می‌کند، نشان دهید که حرف او را می‌فهمید، همان گونه که انتظار دارید هنگامی که شما صحبت می‌کنید، او نیز متوجه منظورتان شود. باز فکر کنید، نظر خودتان را بدهید، ایده او را لحاظ کرده و جلو بروید.
● به خود استراحت دهید
در اوج یک مجادله، فشار خونتان بالا می‌رود، تپش قلبتان بیشتر می‌شود و ممکن است چیزهایی بگویید که لزوما از بیان آنها منظوری ندارید. همیشه به مکانی خلوت نیاز دارید که در آن از هم جدا شده، آرام گرفته و افکار خود را جمع کنید. البته هنگامی که خیلی عصبانی هستید، از ماشینتان به عنوان یکی از مکان‌ها استفاده نکنید. سعی کنید کمی قدم‌زده و یا بدوید یا به آشپزخانه رفته کمی از ظروف نشسته را بشویید.
انرژی خود را معطوف فعالیت‌های مفیدتر و سودمندتر کنید و در عین حال به همسر خود مقداری فرصت دهید تا با خودش تنها باشد. برگشتن به بحث و مجادله بعد از یک استراحت کوتاه باعث می‌شود در مورد موضوع با دیدی بازتر و فکری آزادتر بنگرید و امید بیشتری برای رسیدن به یک نتیجه عملی و منطقی در شما ایجاد شود.
● گذشته را یادآوری نکنید
اگر می‌خواهید به توافقی در آینده دست پیدا کنید با پیش کشیدن گذشته‌ها به هیچ کجا نخواهید رسید. مهم نیست که او بار آخر فلان چیز را گفته و یا شما چه گفتید. با هم عهد کنید که گذشته‌ها گذشته. به چیزی که اکنون در حال روی دادن است توجه کنید. آتش‌آور معرکه شدن راه به جایی نخواهد برد. با فراموش کردن گذشته زودتر به توافق خواهید رسید.
● دوست داشته باشید
اگر به آرامی در مورد موضوعی بحث می‌کنید و همسرتان یک باره صدایش را بالا برده و از کوره در رفت،‌کافی است به طرفش رفته و او را آرام کنید. بگذارید بفهمد که این فقط یک مجادله بی‌اهمیت است و شما برای شنیدن صحبت‌های او در کنارش هستید به علاوه این رفتار نشان دهنده این است که شما به او اهمیت داده و دشمن او نیستید.
● جو مناسب ارتباط را ایجاد کنید
در حالی‌که او به حالت قهر به اتاق خواب می‌رود، چند عدد شمع روشن کرده، چای یا نوشیدنی بیاورید و از همسرتان بخواهید برای بحث و گفت‌وگو نزد شما بیاید. او اتاقی که با سوسو زدن شعله‌های لطیف شمع روشن می‌شود را محلی مناسب برای تبادل نظر و اندیشه یافته و از حالت تدافعیش کاسته خواهد شد. محیط اطراف تاثیر مستقیمی روی احساسات ما دارد. عصبانیت یک احساس خشن است اما با مراقبت همراه با توجه محبت آمیز، همیشه می‌توان آن را کنترل کرد.
● مشکل‌ترین کلمه را به زبان آورید
یک عذرخواهی واقعی می‌تواند یکی از دشوارترین پیشنهادات باشد برخلاف تصور عموم، همه افراد قادر به به زبان آوردن این کلمه ۶حرفی «متاسفم» بوده و تا به حال هیچ کس بعد از گفتن آن غش نکرده است. می‌توانید پیش از اینکه تسلیم شده و بگویید «متاسفم» به بحث و جدل ادامه دهید، اما بهتر است با بیان این کلمه آب را روی آتش ریخته و خیلی سریع‌تر غائله را ختم کنید. تقصیر را نباید فقط به گردن آقایان انداخت، گاهی اوقات خانم‌ها نیز می‌خواهند فقط حرف خودشان را به کرسی بنشانند، اما تا زمانی که نتوانید، کوتاه آمده و عذرخواهی کنید، به خصوص هنگامی که برایتان دشوار است، نمی‌توان گفت که انسانی معتدل و منطقی هستید.
● جمله‌ای دلپذیر بگویید
یک مجادله می‌تواند بسیار خسته کننده بوده و اثرات احساسی سوئی را به طور موقتی به همراه داشته باشد. با اینکه باید روشن و صادق بود، گاهی اوقات ابراز حقیقت تلخ باعث بروز صدمه می‌شود. بعد از مجادله و جر و بحثی طولانی، وقت کوتاهی را اختصاص دهید به اینکه به یکدیگر یادآوری کنید که آن فقط یک اختلاف نظر معمولی بوده و اگرچه ممکن است برخی از عقاید همسرتان باعث اذیت و آزار شما شود، اما در عوض بسیاری از محاسن دیگر وی را مانند خوش مشربی او، عشقش به فرزندانتان یا جدیتش دوست دارید، در این صورت همسر شما نیز به احتمال زیاد دست به مقابله به مثل خواهد زد.
گاهی اوقات فراموش کردن حرف‌های آزاردهنده کسی که دوستش دارید مشکل به نظر می‌رسد اما اگر چیزی قابل تعریف را با آن بیامیزید، روبه رو شدن با مسئله بسیار آسان‌تر خواهد شد.
● بگویید دوستش دارید
بسیار تاکید می‌کنیم همیشه، همیشه، همیشه هنگامی که می‌خواهید به حالت آشتی و صلح برگردید به همسرتان بگویید که دوستش دارید. اطمینان دادن اینکه احساس شما به همسرتان هیچگاه و تحت هیچ شرایطی تغییر نخواهید کرد، در دستیابی به یک نتیجه صلح‌آمیز و ماندنی نقش بسیار با اهمیتی خواهد داشت.
● برای عصر برنامه‌ریزی کنید
بعد از اینکه در خانه اوضاع آرام شد، برای آزاد شدن فکرتان از مجادله، برای انجام یک فعالیت تفریحی آماده شوید.
اگر همسرتان قبلا برای رزرو بلیت سینما و یا گرفتن تاکسی اقدام می‌کرد، این بار شما پیش‌دستی کرده و این کارها را انجام دهید، او تحت تاثیر این اعمال نوظهور شما قرار خواهد گرفت و این به شما فرصتی می‌دهد تا بتوانید از این تغییر رفتاری لذت ببرید.
ممکن است زمانی توسط همسرتان «آدمی تنبل و نامرتب» مورد خطاب قرار گرفته و این موضوع را فراموش کرده باشید! اما در مورد زنان وضعیت متفاوت است آنها بسیار سخت می‌توانند سخنی که برایشان گران تمام شده است را از ذهنشان خارج کنند. با پیش‌قدم‌شدن در پیشنهاد دادن یک فعالیت تفریحی، به‌خصوص بعد از جر و بحث نه تنها ذهن خود را مشغول موضوعی دیگر می‌کنید، بلکه به همسرتان می‌فهمانید که هنوز هم دوستش دارید. وقت‌تان را با او بگذرانید.
عذرخواهی تنها به این معنا نیست که بگویید متاسفید و آن اتفاق را برای همیشه فراموش کنید. در حقیقت، فراموشی باعث تجدید دوباره رابطه‌تان می‌شود.
با وقت گذاشتن برای بحث و گفت‌وگوی منطقی و آزادانه در مورد مشکلات، در عین حالی که می‌دانید طرف مقابلتان را دوست دارید خواهید توانست اختلاف نظرها را تبدیل به وسیله‌ای برای پیشرفت و ابزاری آموزنده کنید. به یاد داشته باشید که همسرتان بهترین دوست شما است. از خود بپرسید: آیا طرز رفتار یا صحبت من با یک دوست این گونه باید باشد؟ آنگاه در آینده به اختلافات به گونه‌ای دیگر خواهید نگریست

۷ روش ابراز علاقه به فرزندان

فرزندان ما مهم ترین ارثیه در جهان هستند و عشق ما نسبت به کودکانمان با اهمیت ترین ارثیه ما برای آن ها محسوب می شود. این هفت روش به فرزندان ما کمک می کند تا زندگی آینده خود را محکم تر بنا کنند.
۱) زمانی را با کودکان خود بگذرانید.
زمان بهترین هدیه ای است که می توانیم به کودکان خود تقدیم کنیم.
این با هم بودن باعث می شود احساسات، فعالیت ها و اعتقادات را با یکدیگر مبادله کنیم. با این کار فرزندانمان ارتباط برقرار کردن و گفت و گو کردن با دیگران را می آموزند و به طور حتم از لحاظ ارتباطات اجتماعی پیشرفت می کنند. به کودکان خود کمک کنید تا روش های جدیدی خلق کرده و آنها را در کنار خانواده خود تجربه کنند و لذت ببرند.
۲) الگویی برای فرزندان خود باشید.
رفتار ما بیش از گفتارمان فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهد. ما قهرمان دنیای آنها هستیم.
۳) به حرف های فرزندان خود گوش دهید.
پیغام های کودکان هدیه های با ارزشی هستند. زمانی که مشتاقانه به حرف های آنها گوش می دهیم اعتماد به نفس کوکان خود را تقویت می کنیم.
هنگامی که با کودکان خود هستید هم سطح آنها باشید و با تمام وجود به آنها گوش دهید.
احساسات و حالات زیبای آنها از طریق چشم هایشان بیان می شود اگر ما به حرف های آنها دقت کنیم کودکانمان نیز به سخنان ما عمیقاً و با تمام وجود، گوش می دهند.
۴) شیوه تربیتی مناسبی برای کودکان خود در نظر بگیرید.
فرزندان ما باید بیاموزند که در مقابل کارها و انتخاب هایشان پاسخگو باشند. آنها باید بدانند که با کارهای آزاردهنده آنها مخالفت می شود اما والدین همیشه به آنها عشق می ورزند.
۵) کودکان خود را تشویق کنید.
کلمه های امیدبخش و تشویق آمیز، اعتماد به نفس را به کودکان هدیه می دهد. موفقیت ها و استعدادهای کودکان خود را به زبان بیاورید.
زمانی که فرزندانتان کار مهمی انجام می دهند حتماً به آنها بگویید که موفق بوده اند.
کودکان ما احتیاج دارند، بدانند که امیدها و آرزوهای آنها رادرک می کنیم و به طور حتم حامی آنها هستیم.
فرزندانتان را تشویق کنید تا از لحاظ روحی و معنوی رشد کنند تا زندگی متعادلی داشته باشند.
۶) تجربه های خود را با کودکانتان تقسیم کنید.
هر کدام از ما داستان های ارزشمندی برای گفتن داریم. این داستان ها مشخص می کنند که عکس العمل ما در مقابل این حوادث، زندگی کنونی ما را به وجود آورده است.
با تجارب خود می توانیم کودکان مان را راهنمایی کنیم.
شاید روی فرزندان شما نیز با بعضی از شرایطی که برای شما پیش آمده، روبه رو شوند و به طور حتم از تجارب شما بهره می گیرند و از اشتباهات دوری می کنند. فرزندان ما در زندگی احتیاج به الگویی دارند تا آن را سرمشق خود قرار دهند.
ارزش های وجودی را به طور عملی به فرزندان خود آموزش دهید. اشتباه های خود را قبول کرده و عذرخواهی کنید.
۷) به فرزندان خود بی قید و شرط عشق بورزید.
عشق هدیه بی چون و چراست. به کوکان خود نشان دهید که آنها را در هر شرایطی دوست دارید و حمایتشان می کنید. در این صورت آنها هنگام سختی ها و مشکلات با آرامش و احساس امنیت به شما پناه می آورند.
فرزندان شما برای تصمیم گیری و تجربه موارد جدید نیاز دارند که آزاد باشند. آنها باید بیاموزند که در زندگی مسوولتی پذیر و مقاوم باشند.
آنها اجازه دارند شکست بخورند و یا پیروز شوند بدون این که قضاوتی در مورد آنها صورت گیرد. اگر همه نیازها، امیدها و انتظارات فرزندان خود را در یک کلمه خلاصه کنیم، آن کلمه عشق است

۵قدم جلوتر از دختران

1)کنترل خشم
خشم چیز بدی است و نشانه ی رشد یک ویژگی نامناسب است.خود شما از آن اجتناب کنید. با دخترتان درباره آن حرف بزنید و هر جایی که می توانید الگوی او شوید. نشان دهید که شماهم از خشم پرهیز می کنید.
به دختران،خویشتن داری و دوری جستن از خشم را آموزش دهید. آن قدر در توصیه ی" خشمگین نشدن" بکوشید که ملکه ی ذهن او شود.
خود شما هم بی جهت و به دلایل بی مورد خشمگین نشوید. بر سر خدمتکارتان فریاد نکشید. بی جهت، به طرف اشخاص چیزی پرتاب نکنید. بگذارید که الگو و سرمشق شایسته فرزند خود باشید.
۲) مراقب حسادت باشید
حسادت هم مثل خشم، بخشی از طبیعت انسان است. و در این میان بعضی فکر می کنند که بیشتر یک ویژگی زنانه است. خوشبختانه می توان با اندیشیدن، خواندن و نگاه کردن از شدت این صفت منفی کاست. درباره مشکلات ناشی از حسادت کتاب بخوانید. از تجربه های شخصی خود دلیل و مورد بیاورید.
مراقب نشانه های حسادت باشید. اگر می بینید دختر شما به آن چه دوستانش دارند حسادت می کند، این احساس را در او نابود کنید.
۳) گفتن قصّه
قصّه ی خوب می تواند سبب شود که دخترتان زندگی را با دیدی مثبت نگاه کند. قصّه می تواند بر شمار دوستان او بیفزاید. قصّه ها را مرتب برایش تکرار کنید. بسیاری از قصّه ها آموزنده اند و بیش از درس و دانشگاه به دختران ما مطلب یاد می دهند.
۴) نق نزنید
به خصوص جلوی دخترتان به شوهرتان نق نزنید و غرولند نکنید. حتی اگر احساس کردید که باید غرولند کنید، در خلوت به دخترتان بگویید از این عادت بدی که دارید شرمنده اید و قصد دارید هرطور شده خودتان را از شرّ آن نجات دهید.
این طوری در چشم دخترتان مانند یک قهرمان ظاهر می شوید. اذعان به اشتباه، از شما انسان عاقل تری می سازد. دخترتان هم از این رفتار شما سود می برد.
غرولند کردن نشانه ی ذهن مغشوش است. علّتش این است که امور ساده و بی اهمیّت را بزرگ جلوه می دهید. موش را غول می کنید. درست بیندیشید.
۵) تصمیم گیری
زندگی در مجموعه ای از تصمیم گیری ها خلاصه می شود. این که چه مواقع از خواب بیدار شویم. چه لباسی بپوشیم، چه بخوریم و ...
بسیاری از ما وقتی دخترانمان را بیش از اندازه مورد حمایت قرار می دهیم به آن ها ظلم می کنیم. مادرها باید به این نتیجه برسند و تصمیم بگیرند که به دخترانشان تا چه اندازه آزادی عمل و پول بدهند. یک راه مشخص و یا یک راه ساده وجود ندارد. باید به کلیّت آن نگاه کرد.
راهی برای این کار وجود دارد. وقتی دخترتان به اندازه کافی بزرگ شد، به او مسوولیّت هایی واگذار کنید. به او کارهایی در منزل بدهید. این روزها زن ها تصمیمات زیادی می گیرند. در گذشته تصمیم گیری زن ها مشمول امور جزیی و بی اهمیّت می شد، امّا امروزه باید تصمیمات مهم بگیرند.
خرید لباس، خرید مواد ساختمانی، خرید اتومبیل، خرید خانه، یخچال و بسیاری از اقلام ریز و درشت نمونه هایی است که می توان به آن اشاره کرد.
اگر در کودکی مسوولیّت هایی را به دخترتان واگذار کنید، به او در کار تصمیم گیری کمک می کنید و شرایطی فراهم می سازید که بعداً تصمیمات عاقلانه تری بگیرد

۵ جمله معجزه آسا

بعضی از کلماتی را که شما به کار می برید می تواند تأثیر بسیار زیادی روی فرزندانتان بگذارد حتی اگر فکر می کنید که آنها نشنیده می گیرند. طرز بیان شما هنگامی که چیزی می خواهید، پاسخی می دهید و یا توضیحی می دهید کودکان را ترغیب می کند به این که در کار گروهی شرکت کنند و یا اعتماد به نفس پیدا کنند و شاید هم بر عکس باعث می شود که احساس سرخوردگی و یأس و ناامیدی کنند. آقای چیک مورمن، دبیر یکی از مدارس در میشیگان و پدر ۴ بچه، در سمینارهای مختلفی در سراسر کشور به آموزش مهارت های گفتاری والدین نسبت به فرزندانشان می پردازد. همچنین در کتاب جدیدش تحت عنوان «والدین می گویند: چگونه با فرزندانمان صحبت کنیم تا حس اعتماد به نفس و مسئولیت پذیری را در آنها به وجود آوریم.» شرح و تفصیل عباراتی که همیشه والدین به کار می برند و باعث آزردن بچه ها شده و همچنین کلمات مفید و سودمندی که کودکان را هر چه بیشتر به والدین نزدیک می کند، می پردازد.
۱) لطفاً خودت تصمیم بگیرزمانی که فرزندتان در انجام بعضی کارها از شما کمک خواست و یا این که نظر شما را در بعضی کارها خواست اگر از این عبارت استفاده کنید که تو خودت بهتر می دانی چون تو مسئول کارهای خودت هستی، خیلی بهتر است. به عنوان مثال، شما باید به او و دوستش بگویید:« لطفاً تصمیم بگیرید که یا آرام و بی صدا بازی کنید و یا این که بیرون بروید.» اگر همچنان تا پنج دقیقه بعد با سرو صدا بازی کردند، می توانید به آنها بگویید:« فکر می کنم که تصمیم گرفته اید بیرون بازی کنید.» با این کارتان نه تنها درباره عمل و عکس العمل به او آموزش داده اید بلکه او خود متوجه اشتباهش شده و بیرون می رود یعنی او کاملاًً متوجه شده که خودش در انتخاب این کار تصمیم گیرنده بوده است.
۲) من دوستت دارم، ولی از این رفتار خوشم نمی آید اگر شما قصد ادب کردن فرزندتان را دارید و همچنین می خواهید که او دیگر این کار اشتباه را انجام ندهد- اگرچه کودک متوجه کار اشتباه خود شده ولی این کار باعث نمی شود که او شخص بدی شود. به او بگویید که او را دوست دارید و به نحوی این جمله را بیان کنید که او متوجه نارضایتی شما شده و همچنین گونه ای وانمود کرده که هدف از این کار صرفاً برای این می باشد که او تشخیص دهد که چه کاری در خور اوست، نه این که قصد تنبیه کردن او را دارید و شما نیز باید به جای فریاد زدن هر چه بیشتر خونسردی خودتان را حفظ کنید.
۳) از تو می خواهم که در حل بعضی از مشکلاتم به من کمک کنی اگر فرزندتان کاری انجام می دهد که باعث عصبانیت شما شده مثلاً در هنگام شام خوردن شلوغ می کند و یا با غذایش بازی می کند به گونه ای وانمود کنید که مشکلی دارید. از او دریافتن راه حل کمک بخواهید، شاید فقط او زمانی که شما مشغول چیدن ظروف هستید شلوغ می کند. در این روش، او احساس خودبزرگ بینی کرده و به شما کمتر به عنوان یک مخالف می نگرد. ممکن است تنها راه حل این کار ترک کردن رفتار زشت او باشد و در نتیجه باعث جلب رضایت شما می شود، بعد از این هم چگونه می توانید آسوده خاطر باشید که او با یادآوری گذشته دیگر این کار را تکرار نخواهد کرد.
۴) آنچه را که واقعاً می خواهید به او بگویید وقتی که کودکان عصبانی می شوند، ممکن است کلماتی را بر زبان بیاورند مانند: «شما احمق هستید!» یا «از تو متنفرم» چون در این لحظه حساس اینها کلماتی هستند که بچه ها فکر می کنند می توانند بگویند. ولی شما باید با گوشه و کنایه به معنای کلمات او اشاره کنید و متوجه شوید که چه چیز باعث عصبانیت او شده است. شما باید منظور او را درک کرده به طور مثال: «آیا عصبانیت شما به خاطر این است که دوستتان مسائل خصوصی شما را با من درمیان گذاشته است؟» زمانی که فرزندتان یاد گرفت که چگونه احساساتش را کنترل کند، بعد از این هم قدرت بیان بهتری با دیگران خواهد داشت، حتی وقتی که شما در کنارش نباشید تا به او کمک کنید.
۵) افراد گوناگون نیازهای متفاوتی دارند وقتی که فرزندتان خیلی واضح و روشن می گوید که «این عادلانه نیست!» شما باید به او کمک کنید تا متوجه شود که در حقیقت با هر فردی نمی توان رفتار یکسانی داشت. این جمله معنی واقعی کلمه «عادلانه» را توضیح می دهد: یعنی «هر فردی از افراد خانواده زمانی به چیزی نیاز دارد که مخصوص اوست.» به طور مثال: اگر یکی از کودکان شما به عینک احتیاج دارد، شما به منظور رعایت عدل و انصاف برای فرزند دیگرتان عینک نمی خرید. وقتی که کفش کتانی یکی از بچه ها تنگ می شود، این بدان معنا نیست که برای دومی هم باید کفش کتانی خرید و اگر یکی از آنها به عفونت گوش مبتلا شود آیا شما هم به هر دوی آنها آنتی بیوتیک می دهید

۳ عامل عمده اختلاف خواهر و برادرها

معمولاً خواهر و برادرهای بزرگتر درباره این که کودک تازه چقدر بامزه خواهد بود، افکار جالبی دارند. اکثر والدین نیز نظرات رمانتیک و آرمانی درباره این که کودکانشان چه لحظات زیبایی را با هم سپری خواهند کرد در ذهن می پرورانند. آنها می اندیشند کودکان بهترین دوستان یکدیگر خواهند شد.
ولی حقیقت این است که خواهر و برادرها حداقل در سالهای اولیه زندگی شان همیشه با همدیگر خوب نخواهند بود و زمان بسیاری را در حال جنگیدن و مشاجره سپری خواهند کرد. البته اختلاف بین خواهر برادرها طبیعی است و از تفاوت سنی، شخصیت و علایق آنها ناشی می شود، ولی بدان معنا نیست که نمی توانید به کودکانتان کمک کنید تا باهم پیوندهای محکمی پیدا کنند و با همدیگر خوب تر باشند.

اختلاف خواهر و برادرها ۳ عامل عمده دارد: جلب توجه والدین، دستیابی به قدرت و دستیابی به مالکیت.
هر یک از کودکان می خواهند تمام توجه شما را و یا حداقل بیشتر از آنچه خواهر و برادرهایش به دست می آورند به دست آورند. معمولاً یک کودک خردسال پس از به دنیا آمدن یک نوزاد جدید در خانواده به عادت هایی مثل مکیدن شستش، آب خوردن از شیشه و خیس کردن خودش بازگشت می کند، تا حداقل به همان میزان که کودک جدید توجه می بیند، به او هم توجه شود. در هر گروهی، سلسه مراتبی وجود دارد. کودک بزرگتر در خانواده می کوشد به دلیل جثه، سن و زودتر به دنیا آمدن، قدرت خود را حفظ کند. در حالی که خواهر و برادرهای کوچکتر برای به دست آوردن چنین موقعیتی با زیرک تر بودن، ورزشکار شدن، زیباتر بودن، هر مزیت دیگری که بتوانند به دست بیاورند با بزرگترها رقابت کنند. زمانی که بیش از دو کودک باشند، اتحادهایی به وجود می آید؛ مثلاً بزرگترین و کوچکترین با همدیگر متحد می شوند یا این که پسرها علیه دخترها باهمدیگر متحد می شوند.
جنگیدن بر سر اموال یا دوستان، اغلب تلاشی برای جلب محبت و تصدیق والدین است و ممکن است بازتاب جنگ قدرت در خانواده (بین پدر ومادر) نیز باشد.
جمله «مال منه» آغازگری آشنا برای دعواهاست، شما نمی توانید اختلاف خواهر و برادرها را ریشه کن کنید، بلکه می توانید یک ارتباط سالم بین خواهر و برادرها ایجاد کنید و بکوشید آشفتگی را در یک حد قابل تحمل نگه دارید.
حال اگر می خواهید اختلافات بین خواهر و برادرها تا اندازه ای برطرف شود به راه حل های مناسب ذیل توجه فرمایید:
● تازه واردهای خانه
اگر تنها یک فرزند دارید، این کودک مرکز توجه به شما خواهد بود و شما نقطه اصلی تمرکز در دنیای او خواهید بود (حداقل برای ۳ سال اول زندگی) با آمدن کودک جدیدی به خانواده، زندگی کودک قبلی تغییر خواهد کرد و باید به او کمک کنید تا برای پذیرفتن عضو جدیدی از خانواده آماده شود. به طور کلی هر چه فاصله سنی بین خواهر و برادرها کمتر باشد، این دوره انتقالی مشکل تر خواهد بود.
اگر فاصله آنها ۳ سال یا بیشتر باشد، کودک بزرگتر کاملاً متکی به خود شده و در فعالیت های خارج از خانه جا افتاده است. او با کودکان دیگر بازی می کند و با همسالانش ارتباط برقرار خواهدکرد.
درباره کودک جدید با فرزندان صحبت کنیدو تا حد ممکن، کودکتان را در پذیرفتن نوزاد جدید شرکت دهید تا هر دو در تجربه به انتظار برای به دنیا آمدن او شریک باشید.بگذارید به ضربان قلب نوزاد گوش دهد، در تزیین اتاق کودک کمک کند و یا تصاویری را به گهواره بچسباند. خواهر و برادرها حداقل در چند هفته اول مشتاق خواهند بود که در کارهای نوزاد کمک کنند. بگذارید زیر نظر شما آنچه از دستشان برمی آید، انجام دهند. این کار باعث خواهد شد که بین آنها پیوندی صمیمی برقرار شود. از سویی دیگر کودک بزرگتر را تبدیل به یک خدمتکار نکنید. زمانی را نیز به کودک بزرگتر اختصاص دهید. کودکان می اندیشند که شما همیشه به نوزاد می پردازید و این مسأله باعث خواهد شد که آنها حسود شوند یا این که نسبت به شما یا نوزاد احساس عصبانیت کنند.آنها می کوشند با نمایش دادن کامل خودشان، یا حتی بازگشت به رفتارهای نوزادانه توجه شما را به سوی خود جلب کنند.
بکوشید هر روز توجه ویژه ای به هر کدام از کودکان خود نشان دهید. ترتیبی دهید که شما و کودک یا کودکان بزرگتر ساعتهایی را با هم بدون حضور نوزاد سپری کنید.
● کودکان را با هم مقایسه نکنید
بعضی مقایسه ها اجتناب ناپذیرند. اگر شمابه آنها نگویید خاله یا عموی کودک خواهند گفت. یا این که خود کودکان تفاوت ها را خواهند فهمید.ولی به یاد بسپارید هنگامی که با مقایسه بین کودکان، می خواهید آنها را کنترل کنید یا به آنها انگیزه دهید. این کار برای آنها مضر خواهد بود. کودکی که فکر می کند بخوبی کودکان دیگر نیست، نه تنها انگیزه ای برای تلاش بیشتر ندارد، بلکه احساس می کند که دیگر کاری از او ساخته نیست. مقایسه ها باعث تشدید اختلافات و افزودن جنگهای درون خانوادگی می شوند. بکوشید تا هر کدام از کودکانتان را به عنوان یک فرد جداگانه محک بزنید و از وجود آنها لذت ببرید. به آنها کمک کنید تا با یافتن نقاط قوتشان برضعفهایشان غلبه کنند. در عوض تحسین کنید. تحسین، هنگامی که صحیح از آن استفاده شود و روشی آشکار برای مقایسه بین کودکان نباشد می تواند یک انگیزه دهنده ی عالی باشد.
اگر به امیر بگویید کارش را خوب انجام داده است، کودک بدون این که احساس تحقیر کند، مطلب را می گیرد. مثلاً بگویید «امیر، خیلی خوشم اومد که تا از مدرسه اومدی شروع کردی مشقاتو نوشتی، وقتی تموم کردی بریم با هم توپ بازی کنیم». تمام پیشرفت ها را اعلام کنید. هر کاری را که هر یک از کودکان انجام می دهند مورد توجه قرار دهید و بگذارید کودکان با یکدیگر احساس راحتی کنند و به همدیگر افتخار کنند. گفتارهای اشتباهی مثل: «چرا مثل برادرت خوب نمی شینی؟ ببین چه خوبه؟ یا خواهرت تمام نمره هاش بیسته، چرا بیشتر درس نمی خونی؟
● به کودکان بیاموزید که خودشان به حل و رفع اختلاف ها بپردازند
قوانین کافی نیستند. کودکان باید توانایی اجرا داشته باشند. الگو باشند. والدین بهترین معلمان فرزندان خود هستند، زیرا کودکان به احتمال زیاد به طور ناخودآگاه از آنها تقلید می کنند. بنابراین به مهارت های حل و رفع اختلاف خودتان نگاه کنید و اطمینان یابید که خودتان الگویی مناسب برای آنچه از کودکان انتظار دارید هستید. جلسات خانوادگی ترتیب دهید.
زمانی که مشکلات حقیقی به وجود آمدند همه را جمع کنید (ولی نه برای شکایت کردن) بلکه برای اختلاف ها راه حل هایی بیابید. از نقش بازی کردن استفاده کنید باهر کودک به طور جداکانه مسأله اختلاف را مورد بحث قرار دهید. تا زمانی که راهبردهای تصویب شده برای حل و رفع اختلاف روشن نشده اند به این کار ادامه دهید.
● همکاری را تقویت کنید
هدف شما باید بر آن باشد که زمانهای خوب بودن کودکانتان را دریابید و آنها را برای دوستی با یکدیگر تحسین کنید. عقب نشینی نکنید و در عین حال هیچ مداخله ای هم نکنید. نباید درست هنگامی که دعوا شروع شد وارد مهلکه بشوید و شروع به انتقاد کردن و باید و نباید گفتن بکنید. همیشه میانجی نباشید. بگذارید کودکان یاد بگیرند که چطور به حل و رفع اختلاف هایشان بپردازند. از نادیده گرفتن سنجیده استفاده کنید به طور کلی دعواهای جزئی را نادیده بگیرید، زیرا اغلب کودکان می خواهند با پرداختن به آن جلب توجه کنند، از دعوا بیرون بکشید و یا حتی از اتاق بیرون بروید بعداً در صورت لزوم درباره مشکل صحبت کنید.
● به کودکان مسؤولیت بدهید.
زمانی که کودکان از شما می خواهند به حل و رفع اختلاف بپردازید، به آنها فرصتی بدهید تا به تنهایی راه حلی پیدا کنند، مثلاً اگر امیر می گوید: مامان مریم نمی ذاره با مدادش نقاشی کنم ،چنین پاسخ دهید: ((فکر می کنی چه کاری می تونی بکنی؟)) به این ترتیب به کودک فرصت می دهید روشهای دیگری را که هنگام نقش بازی کردن با همدیگر تمرین می کردید، به کار گیرد.
● درباره جنگیدن از محرومیت موقت استفاده کنید
با همه کودکان به یک شکل رفتار کنید. سعی نکنید قضاوت کنید و حکم برانید و مقصر را پیدا کنید. اگر آنها نتوانستند اختلافاتشان را حل و رفع کنند باید همه شان به یک صورت تنبیه شوند. آنها را از یکدیگر و با بودن در آن موقعیت خاص جدا کنید. خواهر و برادرانی را که با یکدیگر دعوا کرده اند به طور موقت از بودن با همدیگر محروم کنید و یا این که از جایی که دعوا در آن اتفاق افتاده است، بیرون ببرید.
وقتی همه راهها را امتحان کرده اید ولی هنوز جنگ و مشاجره ادامه دارد، از روش (یک، دو، سه، تنبیه) استفاده کنید.اگر می بینید که کودکان چند دقیقه است با همدیگر دعوا می کنند، شما با اعلام شماره یک فرصتی با آنها بدهید تا راه حلی پیدا کنند، ولی وقتی می بینید جنجال هنوز ادامه دارد یا این که آنها می کوشند کمک شما را به دست بیاورد. آن گاه شماره دو را اعلام کنید و بگویید اگر نتوانید خودتان این مشکل را حل کنید، شماره ۳ اعلام خواهد شد. اگر هنوز جنگ ادامه دارد شماره ۳ یعنی زنگ پایان اعلام می شود و آنها حق باهم بودن را ندارند. بلافاصله شماره ۳ را اعلام کنید.
● از تصحیح بیش از حد استفاده کنید
این راه حل را برای زمانی نگه دارید که راه حل های دیگر مؤثر واقع نیفتاده اند. تقصیرکاران را بیش از حد تصحیح کنید اگر خودتان دیده اید که کودکی به عمد اسباب بازی خواهرش را شکست، قانون زیر را عنوان کنید: ((کودکی که اسباب بازی یکی دیگه رو بشکند، باید به جاش دو تا از اون بخره.)) اگر کودک پول نداشته باشد باید یکی از اسباب بازی های خودش را بدهد.
برای اسم گذاشتن روی یکدیگر از تصحیح بیش از حد استفاده کنید. نتیجه طبیعی آن می تواند ۱۰ بار گفتن جمله های خوشایند به یکدیگر و ۱۰ بار نوشتن آنها باشد.مثلا ده بار به یکدیگر بگوئید: دوستت دارم

۱۱ توصیه برای زندگی زناشویی بهتر

توصیه به زوج های جوان این است که زیاد سخت نگیرید. هیچ گاه به خود اجازه ندهید که فکر طلاق به ذهنتان خطور کند. حتی در بحرانی ترین لحظات زندگی و در اوج کشمکش ها و اختلاف های زناشویی، طلاق تنها راه حل نیست. مطمئن باشید که پس از طلاق مشکلات و سختی های زیادی انتظارتان را می کشد.
خودپسندی و خودخواهی، ازدواج را به ورطه نابودی می کشاند.
هر یک از نکات زیر می تواند زندگی زناشویی را به بن بست بکشاند:
۱) تعهد بیش از اندازه
تعهد بیش از اندازه و خستگی جسمی و روحی؛ این مشکل در زوج های جوانی که در مدرسه یا دانشگاه تحصیل می کنند یا تازه در جایی استخدام شده اند بیشتر به چشم می خورد. حتی الامکان سعی کنید اوایل ازدواج به دانشگاه بروید، کار تمام وقت داشته باشید، صاحب فرزندی شوید، خانه بسازید یا کار و کاسبی جدیدی راه بیندازید. این کارها مشکلات و سختی های زیادی به همراه دارد و بسیاری از زوج های جوانی که با این مشکلات روبه رو می شوند، پس از آن که ازدواجشان با شکست مواجه می شود با تعجب از خود می پرسند:
A«چرا چنین اتفاقی افتاد؟A» مسئولیت و مشغله ی زیاد باعث می شود که زن و شوهر فرصت کمی برای همدیگر داشته باشند و بنابراین فاصله ی آنها روز به روز افزایش می یابد و زمانی می رسد که برای هم مثل دو غریبه هستند، پس سعی کنید در اوایل ازدواج، برای خود، کار و دردسر نتراشید و وقت بیشتری را با هم بگذرانید تا همدیگر را بیشتر بشناسید.
۲) صورت حساب های بالا
صورت حساب های بالا و بحث بر سر نحوه ی خرج کردن پول؛ اجناس مصرفی خود را با پول نقد خریداری کنید، در غیر این صورت آنها را به صورت قسطی نخرید. تمام پولتان را برای خرید خانه یا اتومبیل که استطاعت خرید آن را دارید خرج نکنید. همیشه مقداری از پولتان را برای روز مبادا پس انداز کنید و با آن به سفرهای کوتاه بروید و اگر صاحب فرزندی هستید، آن را برای مواقع ضروری کنار بگذارید. سعی کنید درآمدتان را عاقلانه و درست خرج کنید.
۳) خودپسندی
در جهان دو گروه از مردم وجود دارند، افراد بخشنده و افراد گیرنده. ازدواج دو نفر بخشنده می تواند یک مسئله ی رضایت بخش و خوشایند برای هر دو طرف باشد، بین دو نفر بخشنده و گیرنده همیشه اصطکاک وجود دارد، اما دو نفر گیرنده در عرض شش هفته زندگی مشترک، به جان هم می افتند و دمار از زندگی هم درمی آورند. خودپسندی و خودخواهی، ازدواج را به ورطه نابودی می کشاند.
۴) دخالت والدین
اگر زن یا شوهر به طور کامل از والدینشان جدا نشوند، احتمال بروز مشکل در زندگی زناشویی آنها وجود خواهد داشت. بعضی از والدین دوست ندارند فرزندشان پس از ازدواج از آنها دور شود و ترجیح می دهند که در کنارشان زندگی کند. آنها به این مسئله توجه ندارند که در این صورت ممکن است باعث به وجود آوردن مشکل در زندگی مشترک فرزندشان شوند.
۵) توقعات زیاد و بی جا
بسیاری از زوجین انتظار دارند که پس از ازدواج وارد یک سرزمین پر از شادی و خوشبختی شوند. آنها همیشه رویای قصر پریان را در سر می پرورانند، غافل از این که گاهی اوقات در زندگی زناشویی مشکلاتی پیش می آید که عرصه زندگی آنها را تنگ می کند.
۶) بحث و جدل
سخن ما با کسانی است که فضای خانه را با بحث و دعواهای خود مسموم می کنند و باعث رنجش و نگرانی طرف مقابل خود می شوند و او را از ادامه ی زندگی مشترک دلسرد می کنند. بدبینی و حسادت، یکی از علل ایجاد جر و بحث زوجین است و خودبینی عامل دیگری است که باعث آزار رساندن به طرف مقابل می شود.
۷) اعتیاد
اعتیاد نه تنها باعث از هم پاشیدن زندگی مشترک می شود بلکه فرد را نیز از بین می برد. همیشه از مواد مخدر و مشروبات الکلی دوری کنید.
۸) خیانت و بی وفایی نسبت به همسر
ازدواج، پیمان و تعهد بین دو نفر است و آنها را متعهد می سازد که تا آخر عمر به هم وفادار بمانند و در غم و شادی های زندگی، شریک یکدیگر باشند. متأسفانه بعضی از همسران به این تعهد پایدار نمی مانند و پس از مدتی از جاده درستی منحرف می شوند و به همسرشان خیانت می کنند و با این کار کتاب زندگی مشترکشان را برای همیشه می بندند.
۹) شکست در کار و تجارت
این مسئله به خصوص در مردان بسیار به چشم می خورد. اضطراب و نگرانی که به دنبال این شکست ایجاد می شود، باعث آشفته کردن کانون خانواده می شود.
۱۰) موفقیت در تجارت و کسب و کار
شاید خطر موفق شدن در تجارت یا به اصطلاح یک شبه پولدارشدن بیشتر از شکست در تجارت باشد. گاهی اوقات، ثروت یکباره ای که به طرف خانواده ها سرازیر می شود باعث دور شدن آنها از یکدیگر و منجر به مرگ زندگی مشترک می شود.
۱۱) ازدواج در سنین پایین
آمار طلاق در بین دخترانی که در سنین ۱۷- ۱۴ سالگی ازدواج می کنند دو برابر بیشتر از دخترانی است که در سنین ۱۹-۱۸ سالگی ازدواج می کنند و نیز کسانی که در سنین ۱۹- ۱۸ سالگی ازدواج می کنند، ۷۵ برابر بیشتر از کسانی که در سنین ۲۰ سالگی پیمان زناشویی می بندند به دادگاه های طلاق قدم می گذارند. این آمار نشان می دهد که فشار ناشی از اضطراب و هیجان های دوران نوجوانی با مشکلات زندگی مشت در هم می آمیزد و خیلی زود زن و شوهر را به پای میز طلاق می کشاند

۱۰ اشتباه بزرگی که والدین مرتکب آن می شوند

والدین به علت علاقه شدید به فرزندانشان ممکن است از چیزهای مهمی که در زندگی کودکان آنها اهمیت دارند غفلت کنند و به اشتباه کارهایی انجام دهند که برای تربیت بچه ها درست نباشد. در اینجا ۱۰ اشتباه بزرگ که والدین مرتکب می شوند نوشته Craig Playstead آورده شده است.
۱) لوس کردن فرزندان:
کاملاً واضح است که والدین فرزندانشان را دوست دارند و می خواهند فرزندانشان هر آنچه که می خواهند داشته باشند و آنها هیچ کم و کاستی نداشته باشند. این کار ناشی از نیت خوب والدین است، اما گذشته از هزینه ای که این کار می برد بچه ها هم لوس می شوند. این کار باعث می شود بچه ها با وجود از تمام چیزهایی که دارند شاد و راضی نباشند و بیشتر بخواهند. آنها نیاز به داشتن وسایل بیشتر ندارند، بلکه نیازمند زمان بیشتری هستند که در کنار والدین خود باشند. از این سمت به موضوع نگاه کنید: آیا آنها یاد گرفته اند برای تمام چیزهایی که دارند متشکر باشند؟ آیا آنها با داشتن همه چیز در کوکی، سرد و ناامید نخواهند شد؟ آیا فکر کرده اید با خواسته های دوران جوانی آنها چه خواهید کرد؟
۲) نظم و انضباط ناکافی:
زمانیکه شما برای نظم و تربیت دادن به فرزندنتان تنبلی کنید یک شیطان کوچولو در خانواده خلق می کنید که خویشاوندان و معلمها و مربیها و دوستان از دست او در امان نیستند. این صحیح نیست که به کودکانتان اجازه دهید که هر طور که می خواهند در خانه رفتار کنند، مثل پریدن روی مبل ها و تخت. زیرا آنها در خانه های مردم هم همینطور رفتار خواهند کرد، در صورتیکه آنها باید یاد بگیرند که رفتار بهتری در بیرون از خانه داشته باشند. زندگی کردن با بچه هایی که تخت گران قیمت را مثل توری اکربات می بینند کابوس است. اگر شما در تربیت کودکانتان کوتاهی کنید دیگران اینکار را خواهند کرد و شما مسلماً این را دوست ندارید.
۳) کوتاهی کردن در ارتباط با مدرسه:
مدرسه جایی است که بچه ها وقت زیادتری را نسبت به جاهای دیگر در آنجا صرف می کنند، همچنین جایی است که مسئولیتهای زیادی را به آنها واگذار خواهند کرد. سؤال این است: آیا آنها آمادگی مواجه شدن با این مسؤلیتها را دارند؟ و شما چگونه می توانید بدون حضور فیزیکی در مدرسه او را همیاری کنید؟ این مهم نیست که شما یا همسرتان باشید، نیاز است که یکی از والدین حتماً در مدرسه حضور داشته باشد. حداقل یک ایمیل در هفته با معلم کودکتان داشته باشید، این موضوع باعث می شود که معلم بداند شما علاقمند به پیشرفت کودکتان هستید و او می تواند شما را از هر خبری آگاه کند و هر موضوع مهمی را در ارتباط با کودکتان با شما درمیان بگذارد. اگر آموزگار فعالیت شما و حساسیت شما را ببیند، نسبت به آموزش و تربیت کودک شما فعالتر خواهد بود.
۴) تحسین و تشویق نابجا:
هنگامیکه می خواهیم کودکانمان را تشویق کنیم یک نکته مهم وجود دارد. ساختن اعتماد به نفس در کودکان بسیار مهم است اما بر پا کردن یک جشن بزرگ برای یک پیشرفت معمولی توقع آنها را بالا می برد و یک موقعیت واقعی را تحریف می کند. آنها باید با واقعیتها مواجه شوند. مثلاً در ورزشی مثل بستکبال که جایزه این بازی به صورت مشارکتی است، پسر من هم در تیم مدرسه بازی می کرد با اینکه باید به تیم جایزه داده شود، بسیاری از مادرها اصرار داشتند که به تک تک بچه ها جایزه داده بشود. در طی ۴ فصل که پسر من در این تیم بازی کرد جایزه هایش بیشتر از من است که بیشتر از ۴۰ فصل بازی کرده بودم، نباید به کودکان اعتماد به نفس کاذب داد.
۵) واگذار نکردن مسئولیت کافی به کودکان:
کودکان شما نباید انتظار هر پرداختی را برای انجام کارهای عادی و روزمره در خانه داشته باشند. اینجا خانه است، یک هتل نیست. یک مقرری، ایده بسیار خوبی است برای کارهای فوق العاده، نه برای کارهای روزمره. آنها هم عضوی از خانواده هستند پس باید مقداری از بار خانواده بر دوش آنها باشد. اگر آنها بزرگ شوند بدون داشتن مسئولیت کافی، چگونه انتظار دارید عهده دار یک شغل شوند و یا دانشکده خود را به پایان برسانند؟ مهم است که مطمئن شوند قسمتی از بار خانواده بر دوش آنهاست مثل خالی کردن ماشین ظرف شویی و یا زباله ها. نه اینکه آنها برده شما باشند و نه اینکه فکر کنند همیشه در تعطیلات بسر می برند.
۶) همسر خوبی نبودن:
چطور رفتار کردن شما با همسرتان در ایجاد ارتباطات فرزندانتان بسیار اهمیت دارد. اگر رفتار شما با همسرتان درست نباشد و یا ارتباط شما با هم با فریاد و داد و هوار باشد، به فرزندتان یاد می دهید که رفتاری مشابه شما داشته باشد. بچه ها بیشتر از دیدن شما می آموزند تا گوش دادن به حرفهای شما. اگر شما با همسرتان با عشق و احترام رفتار کنید، آنها نیز ارزش خانواده تان را در جلوی دیگران با چنین رفتاری نشان خواهند داد. رفتار صحیح پدر و مادر با یکدیگر باعث می شود که کودکان خانه را یک پناهگاه ایمن و دوست داشتنی در دنیای ترسناک خارج از خانه بدانند.
۷) انتظارات نا معقول:
باید در ارتباط با فرزندانتان از آنها انتظارات معقول داشته باشید. اگر شما از کودک ۲ ساله تان انتظار دارید که مثل یک شاهزاده خانم کوچک بنشیند و شما با همسرتان برای صرف شامی عالی به رستوران بروید سخت در اشتباه هستید، و همچنین اگر پسر کوچک شما ۳۵ کیلو گرم وزن دارد و از او انتظار دارید ستاره فوتبال مدرسه خود باشد، انتظار نامعقولی دارید، شاید او دوست دارد نوازنده کلارینت بشود. انتظاراتی از آنها داشته باشید که آنها بتوانند از پس آنها بر آیند. انتظارات نا معقول باعث اضطراب و ناراحتی در آنها می شود.
۸) وابسته کردن آنها:
بسیاری از والدین فرزندانشان را نازپرورده بزرگ می کنند و هر آنچه که آنها می خواهند برایشان فراهم می کنند و کارهایی که آنها باید خودشان انجام دهند پدرو مادر انجام می دهند، تا نکند او سختی کوچکی را متحمل شود. من از آن می ترسم که ما در آینده نسلی بزدل داشته باشیم که حتی از تمیز کردن اتاق خود هم بر نمی آیند چه برسد به مشکلاتی که در آینده باید با آنها دست و پنجه نرم کند. باید اجازه دهید آنها مستقل بزرگ شوند و کارهای خود را خودشان انجام دهند، این کار نشان می دهد که شما آنها را دوست دارید نه اینکه به آنها علاقه کمی دارید.
۹) آنها را خودتان فرض کردن:
اجازه دهید بچه ها بچه باشند و مرحله به مرحله بزرگ شوند و به آنچه علاقه دارند برسند. والدین نباید بچه ها را راهی برای رسیدن به اهدافی که خودشان نتوانسته اند به آن برسند، بدانند. شما نباید برای آنها چشم اندازی از آینده داشته باشید، چون آنها به راهی خواهند رفت که خودشان دوست دارند نه شما، چنان که شما هم همین کار را کردید. اجازه دهید آنها خودشان را بیابند و استعدادشان را نشان دهند.
۱۰) تا آخر دنبال نکردن:
اگر شما از پسرتان خواسته اید نرده ها را رنگ آمیزی کند باید تا آخر کار را دنبال کنید که او این کار را انجام دهد. تا به آخر رساندن خواسته ها شما و حتی تنبیهات، زندگی را کمی مشکل خواهد کرد، اما او می فهمد که حرف شما تغییر نخواهد کرد. اگر این چنین نباشید آنها می پندارند که هر چیزی که شما گفته اید فقط گفته اید. آنها روی حرف شما حساب باز نمی کنند و به شما اعتماد نخواهند داشت

والدین چگونه اعتماد به نفس را در کودک سالم پرورش می دهند

در اینجا چند نکته را که می تواند به این امر کمک کند ذکر می نماییم :
۱- بدانید چه می گویید : کودکان به کلمات و گفته های والدین بسیار حساس هستند . فرزندتان را نه فقط برای نتیجه خوب یک کار ، بلکه برای همت و تلاشش ، ستایش و تمجید کنید ، اما صادق باشید . برای مثال اگر فرزند شما نتوانست عضو تیم فوتبال شود یا بازی خوبی ارائه نداد ، از گفتن چنین عبارتی خودداری کنید : " دفعه بعد بیشتر تلاش کن تا موفق شوی » و به جای آن بگویید « تو موفق نشدی ، اما واقعا" تلاش تو در این راه قابل ستایش بود » . تلاش و به اتمام رساندن کار او را به جای نتیجه کارش مورد تشویق قراردهید. به جای تاکید بر نتیجه کار ، تلاش و سعی او را تشویق کنید .
۲ – برای او یک الگوی مثبت باشید : اگر شما فردی تند ، خشن و بدبین هستید و نسبت به توانمندیها و محدودیت های خود واقع بین نیستید ، فرزند شما آئینه تمام نمای شما خواهد بود . اعتماد به نفس خودرا پرورش دهید تا فرزند شما یک الگوی خوب داشته باشد .
۳ – باورهای نادرست فرزندتان را تشخیص داده و او را هدایت کنید : یک گام مهم والدین ، شناختن باورهای غیر منطقی کودکان در باره خودشان است . این باورها در باره کمال ، جذابیت ، توانمندیها و هر چیز دیگر که باشد ، می تواند ریشه گرفته ، پابرجا شود و برای کودک جایگزین حقیقت مثلا کودکی درمدرسه دانش آموز خوبی است ، اما با درس ریاضی مشکل دارد ، او ممکن است با خود بگوید : « من نمی توانم درس ریاضی را خوب یاد بگیرم ، پس یک دانش آموز بد هستم » . و این یک تعمیم غلط است که می تواند او را مستعد شکست سازد .فرزند خود را تشویق کنید که به موقعیت ها با دید بهتری بنگرد . یک پاسخ سودمند شاید این باشد : « تو دانش آموز خوب و کوشایی هستی و در مدرسه هم کارهایت را خوب انجام می دهی . ریاضی فقط یک درس از چندین درست است که نیاز به صرف وقت بیشتری دارد . ما با هم روی آن کار می کنیم . »
۴ – با فرزند خود راحت ، خونگرم و مهربان باشید :
عشق شما به فرزندتان اعتماد به نفس او را افزایش می دهد . او رادر آغوش بگیرید . به او بگویید مایه افتخارشماست . او را صادقانه ، با رعایت اعتدال و بدون افراط تحسین کنید . کودکان می دانند که قلب شما چه می گوید.
۵ – پسخوراند دقیق و مثبت به او بدهید :
عباراتی نظیر : « تو همیشه اینطوری آشفته میشوی » سبب می شود در کودک شما عقایدی رشد کند دال بر اینکه او بر هیجانات و خشم خود کنترلی ندارد ، جمله بهتر می تواند این باشد : « تو ازدست برادرت خیلی عصبانی شدی ، اما کاری خوبی کردی که سر فریاد نزدی یا برادرت را کتک نزدی :» این اعتراف همراه با تشکر ضمنی ، انتخابی را که انجام داده ، تقویت می کند . او را تشویق کنید تا باردیگر گزینه بهتر و درست تری را انتخاب کند .
۶ – محیط خانه را امن و محل پرورش و آرامش او قراردهید : کودکی که احساس امنیت نمی کند یا نسبت به او بدرفتاری می شود ، بی اندازه دچار عدم اعتماد به نفس خواهدشد . کودکی که در محیط پر از بحث و جدل و نزاع مکرر والدین قراردارد ، کودکی افسرده و منزوی می شود. همیشه به خاطر داشته باشید که از کودک خودحمایت کنید و به او احترام بگذارید. محیط خانه خود را برای اعضای خانواده پناهگاه امنی قراردهید . مراقب بد رفتاری دیگران با او ، مسائل مدرسه ، مشکلات و درگیری های او با همسالانش ودیگر عواملی که بالقوه می تواند به اعتماد به نفس او خلل وارد کند ، باشید .
۷ – به فرزندتان کمک کنید که تا در تجربیات سازنده شرکت کند : فعالیتهایی را تشویق کنیدکه همکاری و تعاون در آن باشد و حس اعتماد به نفس را پرورش دهد نه فعالیت هایی که حس چشم و همچشمی و رقابت ناسالم را در به وجود آورد . برای مثال فعالیت هایی که در آن بزرگترها به کوچکترها کمک می کنند تاخواندن چیزی را یاد بگیرند که می تواند برای هردوی آنها جذاب باشد .
استفاده از مشاوره تخصصی
اگر فکر می کنید کودکتان اعتماد به نفس کمی دارد ، به دنبال کمک و مشاوره تخصصی باشید . خانواده و کودک با کمک مشاور متخصص می توانند دلایل ریشه ای و نهفته را بیابند، نسبت به رفع آنها بکوشند و به او کمک کنند که درباره خود خوب بیاندیشد. در این صورت کودک شما می تواند خود و دنیای اطرافش را واقعی تر ببیند و حقیقت وجودی خود را بشناسد 

 

منبع :vista mag

حرفهایی که زنان عاشق شنیدنشان هستند

چیزی وجود دارد که هر مردی لازم است درمورد همسرش از آن مطلع باشد: گفتن چه حرفهایی باعث خوشحالی اومیگردد. وقتی سخن از تعریف و تمجید بمیان می آید زنان تـبـدیل به هیولای خـون آشـام گـرسـنـه ای می گـردند که همیشه بیشتر و بیشتر و بیشتر طلب میکنند! و اگر شما خواسته شان را برآورده نمایید، در عـوض بـسیـار بـیـشتـر از طرف همسرتان مورد محبت و توجه قرار خواهید گرفت و آنها خوب می دانند که چطور این کار شما را جبران کنند.
چه ازدواج کرده باشید و چه در دوران نامزدی بسر میبرید، این قانون را بیاد داشته باشید: برای آمـاده نـگاه داشـتـن یک زن جهت ابراز مهر و محبت به شما، کافی است نکات مثبت بسیاری از او را به وی یادآوری نمایید
● روز خوبی داشتی؟
هـنـگامیـکه از همسر خود در مورد چگونگی گذراندن روزش پرسش میکنید، برداشت او این خواهدبود که شما انسان با فکری هستید و مشتاقید بدانید وی ساعات کاری خود را چگونه سپری کرده است. اما یـک هشـدار: ایـن سـؤال بـه هـمـسـر شـمـا مجوز آن را خواهد داد که چند ساعتی در مورد کوچکترین اتفاقاتی که برایش افتاده صحبت نمایـد. پس برای مدت زمانی طولانی آماده نشستن و شنیدن داستانهای او شوید.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
زنها به آنچه که در فکر شما میگذرد، توجه زیادی دارند. پرسش در مورد چگونگی روز او نشان می دهد کـه شمـا پذیرا، مشتـاق و علاقمند به گوش دادن حرفهای همسرتان هستید. با این عمل به او فرصتی می دهیـد تا خودش را خـالی نـموده و شما را به عنوان همراز و محرم اسرار خود در نظر بگیرد. اگر چه ممکن است بیش از زمانی که انتظار دارید مجبور به شنیدن صحبتهایش شوید، اما وقتی تمام شد، او شروع به صحبت در مورد شما خواهد کرد.
● نمی تونم بگم چقدر دلربا و زیبا هستی
همانطور که مشخص است، این بـه او مـی رسـاند که شما وی برای شما جذاب بوده و فرد دیـگری بـه چشمتان نمی آید. از طرف دیگر باعث افزایش اعتماد بنفس در او خواهد شد.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
این جمله بخصوص در روابط زناشویی بلند مدت مؤثر واقع می شود چرا که شما به همسر خود اطمینان میدهـید هنوز به او علاقه دارید. در عوض همسرتان نیز سعی خواهد کرد این زیبایی و دلربایی را با شما تقسیم نمایید. سؤالی هست؟ اینجوری فکر نمیکنید؟
● در مورد ‌[ هر چیزی ] چه احساسی داری؟
پـرسیدن این سؤال به همسرتان نشان می دهد که شما خالصانه برای احـساسـات او اهمیت قائل هستید. زنها عاشق بیان احساسات خود در مورد هر موضوع قابل تصوری می بـاشند. با این حـال بـدانید که خود را در دام گفـتگویـی طولانی و عمیق در مورد آن موضوع گرفتار خواهید کرد. بنابراین اگر شب تصمیم دیدن مسابقه فوتبالی را دارید، این سؤال را مطرح نکنید.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
این سؤال بیانگر جنبه مهربانی و دلسوزی یک فرد است. وقتی همسرتان در می یابد که شما توجهتان را به وی مبذول داشته اید، او نـیـز متقابلا تمام احساسات خود را با شدتی بسیار بیشتر، اهدا خواهد نمود. یعنی اگـر قـبـلا فـقـط فردی جذاب بشمار می آمدید، اکنون همانند جواهری در چشم او جلـوه خواهید کرد. متوجه منظورم می شوید؟
● تو زیبا تر از دوستان دیگرت هستی
قرار دادن او از بین همتاهایش بر سکوی نخست زیبایی باعث بالا رفتن اعتمـاد بـنفـس وی شـده و سـبـب می گـردد تا هـمـسر شمـا در تـصـوراتش بر دوستان هم جنس خود بتواند فرمانروایی کند. این تحسین و تعریف بسیار مهمی در دنیای زنانه محسوب شده و امتیاز شما را در نزد همسرتان ارتقای چشمگیری خواهد داد.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
گذشته از اینکه باعث می گـردد او از لحاظ زیبایی ظاهری خود را برتر از اطرافیانش تصور کند، این جمله کوتاه به همسرتان تفهیم میکند که شما تا چه حد برای وی ارزش قائل هستید. بعلاوه زمانی که دوستانش پیش شـما هستند، کمتر احساس نگرانی خواهد کرد. او در مـورد خـودش احـسـاس خـوبـی نموده و پاداش سلیقه بخرج دادن شما را خواهد داد. با اینحال یک احتمال جانبی بالقوه وجود دارد: یک همسر حسود این سخن را مدرکی برای متهم نمودن شما به اینکه قصد برانداز نمودن و چشم دوختن به دوستانش را دارید، بشمار خواهد آورد.
● تو واقعا زرنگ و باهوشی
با تـصـدیـق نـمودن هـوش و ذکـاوت وی، ایـن معـنی را می رسانید که علاوه بر محاسن ظاهری، متوجه ذهن و فکر توانمندش نیز شده اید. هـمـسر شـما بـا شنیدن این جمله در مورد همه جوانب زندگی خود احساس رضایت و خوشنودی خواهد نمود. این سخـن نشانه احترام از طرف شما برای همسرتان محسوب میگردد.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
همسرتان این مسئله را که شما فقـط بـه فـکر روابط جنسی نیستید و قادرید ماورای چنین موضوعات فکر کنید را تحسین خواهـد کرد. زنها عاشق مردان صـمـیمی و خـوش قـلب مـی بـاشند و هیچ چیزی بهتر از بیان و تشخیص هوش و ذکاوت آنها نمی تواند صفات آقا منشانه شما را آشکار نماید
● در روابط زناشویی بسیار خوب هستی
بیان این جمله باعث می گـردد هـمـسرتان احساس کند که یک الهه است. شنیدن این عبارت به همسر شـما تفهیم می کنـد کـه روابـط جنسی و زناشویی او به چشم شما بی عیب و نقص بوده و باعث می گردد که احساس نماید واقعا می داند کـه چگـونه باید مرد خود را راضی نگاه دارد.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
تحسین و تمـجید از عملکرد او نشانگر این است که شما به روابط جنسی فقط به عنوان ابزاری برای ارضا نــمودن خود نگاه نکرده، بلکه همه جنبه های آنرا مورد ستایش قرار میدهید.
● می خواهم همه عمرم را با تو سپری کنم"
ایـن جمله ای سنگین است؛ معنی آن فاصله زیادی با دادن پیشنهاد برای ازدواج نـدارد. بنابراین پیش از گفتنش به نامزدتان مراقب عواقبش باشید. اما بخاطر داشته باشید که ریسک کردن اغلب پاداش و نتیجه مطلوب به دنبال خواهد داشت. هنگامیـکه این جـمله را بیان می دارید، او از لحاظ روانی بسیار سرکیف می گردد. جـمـلات دیـگـری کـه تقریبا همین نتیجه را داشته ولی تعهدآوری آنها کمتر می باشد، عبارتند از: " فقط تو میتونی تا این حد منو خوشحال کنی" و " من دوست ندارم با هیچ کس دیگری جز تو باشم."
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
همـه زنـها عاشق شنیدن جملاتی حاکی بر سرسپردگی دیرپا و با دوام از همسرشان هستند. مطمـئـن بـاشیـد کـه بـعد از گفتن این جمله سلامی همیشگی را از او خواهید شنید.
● تو بهترین دوست منی
به او می گویید که چگونه ماورا و فراسوی مسائل جنـسی می اندیشید و به این معنی اسـت که برای رابطه اتان ارزش قائل هستید و مایلید کارهایی را بـهـمراه او انجام دهید که مردان دیگر ممکن است رغبتی به آن نداشته باشند. همسرتان بعد از شنـیـدن ایـن جمله پیوستگی مقاومت ناپذیری با شما پیدا خواهد نمود.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
این جـملات شـما را در نـظر وی بـجای یـک فرد عادی که مجبور به گذراندن وقتش با او است، به انسانی معنی دار و جذاب تـبـدیـل میکند. این شما را به ابتدای لیست خواسـتگـاران پرتاب میکند چراکه شما به مهمترین نکته اشاره کرده اید: دوستی و رفاقت.
● تو یک مادر ایده آل خواهی شد
اغلب زنها به دنبال این هستند که روزی بچه دار شونـد. هـمـچـنین اکـثـرا با خود کلنجار می روند که آیا در این راه مـوفـق خـواهد بـود یـا خـیر. بـا گفـتن این جمله به او اطمینان می دهید که حتما به هدفش خواهد رسید. به علاوه با ارضـای نیازهای درونی او باعث آرامش و تسکین وی می شوید. بیان این کلمات از زبان شما به عنوان یک همسر، او را تبدیل به خوشحال ترین انسان روی زمین خواهد نمود.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
اینـگونه بطور غیر مستقیم به همسر خود می فهمانید که مایلید از او بچه دار شوید. واضح است که این نوایی بسیار خوشایند در گوش او می باشد. از این نقطه، همسرتان بیشتر پذیرای پیشرفت و ترقی شما خواهد شد.
● تو زندگی منو کامل می کنی
این به او می گوید که تنها فرد مورد علاقه شما است. همه زنها دوست دارند این جمله را از شوهرشان بشنوند. بـیـان ایـن عبـارت بـه مفهوم آن است که شما همسر خود را بصورت کامل پذیرفته ایـد و ایـنـکه او به صـورت موجودی اجتناب ناپذیر و همیشگی برای شما در آمده است. در همسرتان احساس لـذت بـخش غیر قابل تصوری بوجو آمده و تا چندین روز لبخند از لبانش جدا نخواهد شد.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
این جـمـله اسـاسـا مـی گـوید که شما در زندگی به او نیاز داشته و نمیـتوانید بدون او به زندگی ادامه دهید. زنها از شنیدن چنین جملاتی بسیار مشعوف میگردند.
●اشاره باشکوه "دوستت دارم"
این جمله "دو کلمه ای" معروف و کوتاه کـه هـمگی ما برایـش اهـمیت بسیار زیادی قائل هستیم، می تواند تاثیر شگرفی به همراه داشته بـاشد. اگر ازدواج کرده اید خوب است هر روزه چندین بار برای همسرتان تکرارش نمایید.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
گفتن این عبارت بهـمسرتان بـاعث روشن نگاه داشتن شعله های آتشی می گردد که همیشه نیاز به برافروزی دارند. اگـر در بـین شما کسانی تـا حال این جمله را به همسرشان نـگفـتـه انـد، هر گاه احساس آمادگی نمودید، تردید به خود راه نداده و آن را بیان کنید. هیچگاه از گفته خود پشیمان نخواهید شد وقتی که عکس العمل او را می بینید ( یا احساس می کنید ).
● گفتگوی عشق
اکنون که آموختید که چگونه می توانید همسر خود را خوشنود کرده و صورتش را سـرخ نمایید، اینکار را انجام دهید! فقط به این نکته فکر کنید که او در جواب کار شما در آینده چطور جبران خواهد نمود

حافظه کودکان را تقویت کنیم

آنچه که بسیاری از ما بدان نمی اندیشیم این است که حافظه نیز مانند ماهیچه و عضلات نیازمند ورزش و تحرک است. همان طور که شما برای ورزش و سلامت جسم خود به کلاسهای مختلف می روید برای بهبود وضعیت حافظه نیز ملزم به انجام تمرینات خاصی هستید در غیراین صورت حافظه تان به تدریج رو به تحلیل می رود. در ذیل به برخی از راهکارهای بهبود حافظه اشاره می‌کنیم. 

1- یادداشت برداری از فعالیت های روزانه را به فرزندتان بیاموزید. به فرزندتان آموزش دهید آنچه به نظرش مهم می‌رسد را در دفتر یادداشت مخصوصی بنویسد. نوشتن، جزئیات ذهن را به سمت نکات مهم جذب و آن ها را به خاطر می سپارد . عمل نوشتن چندین برابر گوش دادن می‌تواند در فعال سازی ذهن نقش داشته باشد (فرزند شما می توانند آنچه که نوشته است را با صدای بلند بخواند. این روش، علاوه بر ذهن، حس شنوایی را نیز تحریک میکند.) به فرزندتان بیاموزید ، متن و یا نوشته هایش را آرام آرام بخواند، زیرا در این صورت ذهن فرصت جذب و دریافت اطلاعات راخواهد داشت.2- درخلال بهبود حافظه به‌وسیله خواندن متون مختلف درک مطلب نیز بالا می‌رود.

3- به فرزندتان یادآوری کنید آنچه می آموزد را یادداشت  و نکته برداری کند.

4- ساعت مطالعه او را افزایش دهید

5- برای فرزندتان چرخه یادگیری و به حافظه سپردن را توضیح دهید:
به اوبگویید 5 دقیقه بعد از خواندن مطلبی که باید به حافظه سپرده شود،آن  را طی 1 یا 2 دقیقه مرور کند.
- یک ساعت بعد دوباره نکته های اصلی را در چند دقیقه دوره نماید .
- 3 ساعت بعد مرور سوم انجام شود.
- شش ساعت بعد دوباره تکرار شود.
- شب هنگام قبل از رفتن به خواب نیز  دوره کند.
- اکنون برای مطمئن شدن از به حافظه سپرده شدن، سه روز پیوسته مطلب را در چند دقیقه تکرار نماید.
با طی این مسیر مطلب مورد نظر  علاوه بر حافظه کوتاه مدت، در حافظه بلند مدت نیز ثبت خواهد شد و به احتمال زیاد به فراموشی سپرده نمی‌شود. این روند یک روش اعجاب انگیز برای بهبود حافظه است.
آنچه که باید موردتوجه قرار گیرد آن است که تأثیر روش‌های بهبودحافظه در افراد متفاوت است و این موضوع نباید باعث نگرانی شما شود و به جای آن سعی کنید در پی یافتن راه های متفاوت و تأثیرگذار بهبود حافظه بر روی فرزندتان باشید

6- حفظ کردن شعر یا متن‌های ادبی کمک زیادی به بهبود حافظه می‌کند.

7- خواندن کتابهای داستانی و پلیسی که ذهن را درگیر حل معما کند.

8- اگر فرزندتان راست دست است از او بخواهید به عنوان تفریح و سرگرمی برخی کارهایش را با دست چپ انجام دهد و یا بالعکس (مثلاً با دست چپ مسواک بزند، موهایش را شانه کند و ...)9- یادگیری زبان یا فعالیتهای هنری جدید را به او پیشنهاد دهید

10- به او بگویید لطیفه ها و یا داستانهای خنده دار را به حافظه اش بسپارد(به طور طبیعی انسان‌ها مطالب جالب و خنده دار را بسیار راحت تر به ذهن می سپارد)

11- از طریق سرنیام مطالب را به حافظه اش بسپارد.( سرنیام تکنیکی است که با گذاشتن اول اسامی در کنار هم به یک کلمه بامعنی و یا حتی بی معنی می رسیم که کار حفظ کردن را ساده می کند. مثلا برای حفظ این پنج شهر " بابل، شیراز، تبریز، بوشهر، آمل " می توانید با کنار هم گذاشتن اول این اسامی،  آنها را راحت تر به خاطر بسپارید.مانند: شبتاب)

12- کارتهای حافظه، بازیهای مختلف تقویت حافظه را از بازار خریداری کنید و همراه با  فرزندتان به انجام آنها بپردازید