آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

توصیه به زوج های جوان برای داشتن فرزندی سالم و زیبا

  1. در ابتدای ازدواج بهتر است که ، جلوگیری صورت نگیرد .
  2. جلوگیری موجب می شود که زوجین دچار استرس و اضطراب شدید شوند .
  3. این عامل موجب می شود که زن دچار اختلالات هورمونی شده ، سیستم بدنش دچار بی نظمی شود .
  4. زوجین باید 3 ماه قبل از تصمیم به فرزند دار شدن باید از برنامه منظمی پیروی کرده و زندگی خود را بر آن مبنا تنظیم کنند !
  5. ابتدا زوجین باید تصمیم بگیرند که اگر می خواهند دارای فرزندی سالم باشند باید از قوانین درست الهی پیروی کنند . برای محبت بین زن و شوهر آیه 74 سوره فرقان در قنوت نماز خوانده شود .
  6. زوجین از استرس و اضطراب و عصبی شدن جداً پرهیز کنند .
  7. زنی که قدرت کنترل اعصاب و روان خود را ندارد ، حق مادر شدن را ندارد ! زیرا هم به خود و هم به فرزند خود صدمه خواهد زد !
  8. زوجین بهتر است که از برنامه ای پیروی کنند و از غذاهای خاصی که خداوند سبحان در قرآن کریم بوضوح بیان کرده است ، استفاده نمایند . ( غذاهای گیاهی در کتاب ارمغان تندرستی از نگارنده ) .
  9. زوجین از مصرف غذاهای مضر و ممنوعه خود داری کنند . ( این نوع غذاها در سایت مشخص است ) .
  10. خداوند تبارک و تعالی غذای انسان را در قرآن کریم کاملاً بیان کرده است . سوره بقره آیه 22 .
  11. غذای اصلی انسان در قرآن مجید ، غذاهای گیاهی می باشد ! سوره عبس آیات 24 تا 32 .
  12. خداوند سبحان در قرآن کریم فقط به غذاهای گیاهی کرامت عنایت فرموده اند ! ( سوره شعرا آیه 7 ) .
  13. زوجین بهتر است که از 4 نوع مواد غذائی که خداوند سبحان در قرآن کریم بیان کرده است ، روزانه از آن ها استفاده نمایند . پروتین ها ، کربوهیدرات ها ، چربی ها و ویتامین ها . ( سوره عبس آیات 24 تا 32 ) .
  14. غذای انسان در قرآن از 4 مشخصه اصلی برخوردار می باشد .
  15. حلال ، حرام ، طیبات و خبائث !
  16. غذای انسان باید دارای 2 مشخصه اصلی باشد . حلال و طیب !
  17. غذاهای حلال و طیب موجب می گردد که فرزند صالح و پاک و دارای فطرت الهی گردد !
  18. مادر باید قبل از این که تصمیم به بارداری بگیرد بهتر است که مسائل گفته شده را بمرور در زندگی خود جاری کند تا فرزند سالمی را بدنیا آورد .
  19. مادر بهتر است که هر روز از 4 نوع مواد غذائی استفاده کند . پروتئین ها ، کربوهیدرات ها ، چربی ها و ویتامین ها بهرمند شود .
  20. جویدن غذا به نحو احسن ، حد اقل به تعداد دندان ها و بهتر است که 2 برابر تعداد دندان ها جویده شود .
  21. به مادران آینده توصیه می شود که 2 لقمه قبل از سیر شدن دست از غذا بردارند .
  22. توصیه می شود که شام را 3 ساعت قبل از خواب میل کنند و هنگام خواب ، اجابت مزاج کنند .
  23. در اتاقی بخوابید که دارای تهویه مطبوع باشد و مرتب هوای اتاق عوض شود .
  24. بعد از 3 ماه رعایت کردن ، تصمیم به فرزند دار شدن کنید .
  25. برای آداب همبستری بهتر است که فصل 17 کتاب 15 روز تا سلامتی را مطالعه کنید . ( از نگارنده ) .
  26. سعی کنید هنگام همبستری ، معده طرفین خالی باشد .
  27. سعی کنید هنگام همبستر شدن با یاد و نام خدا آغاز کنید وآیه 40 سوره ابراهیم و سوره آل عمران آیه 38 را  در قنوت نماز تلاوت کنید تا خداوند سبحان فرزند صالحی را به شما زوج عزیز عطا فرماید .
  28. با استفاده از غذاهای گیاهی معمولاً مادر دچار ویار نخواهد شد .
  29. هنگام ویار بهتر است که مادر از غذاهای بو دار استفاده نکند ، از شربت عسل با لیمو ترش تازه و یخ میل کند .
  30. توصیه می شود که مادر از زمانی که تصمیم به بارداری گرفت ، نباید از کنجد و فرآورده های آن استفاده کند .
  31. توصیه می شود که مادر از همان ماه های اول نرمش و ورزش و پیاده روی های مناسب را به آرامی انجام دهد .
  32. مادر بیشتر از غذاهای گیاهی استفاده کند و از غذاهای حیوانی به مقدار کم بهرمند شود .
  33. در دوران بارداری مادر بهتر است که از انواع میوه جات و سبزیجات فصل در برنامه غذائی خود استفاده نماید .
  34. مادر می تواند از غذاهائی مانند : مغز بادام خام و مغز گردو بمقدار کم و چند عدد خرما و مقداری پونه کوهی به جای مواد کلسیمی استفاده کند .
  35. مادر بهتر است ، از زمانی که روح در کالبد جنین دمیده می شود با او سخن بگوید و هر روز آیات رحمت الهی را تلاوت کند تا جنین او با کلام الهی آشنا گردد .
  36. مادر باید سعی کند که در مدت یک سالی که می خواهد کودک خود را بدنیا آورد ( 3 + 9 ) از نشاط و شادابی خاصی بر خوردار شود تا کودک زیبا و سالم و آرامی را بدنیا آورد .
  37. مادر بهتر است که در مدت یک سال همیشه با وضو باشد و با قرآن کریم مانوس شود .
  38. در ماه های آخر مادر بهتر است که مبادرت به مسافرت و همچنین در مجالسی که بگو مگو هست حاضر نشود .
  39. رعایت مسائل بهداشت روح و روان و جسم برای مادران باردار توصیه می شود .
  40. یک هفته مانده به زایمان ، توصیه می شود که مادر از کنجد و روغن آن بمقدار لازم استفاده نماید تا زایمان آسان و راحتی داشته باشد

یه داستان عاشقانه

دختر:خوشگلم
پسر:نه
دختر:دوستم داری
پسر:نه
دختر :اگه بمیرم برام گریه نمی کنی
پسر:نچ
دختر اشک تو چشماش جمع شدو پسر
بغلش کردوگفت:تو خوشگل نیستی
زیباترینی...دوستت ندارم عاشقتم
اگه بمیری برات گریه نمی کنم...منم میمیرم..

خدا چه شکلیه

یکی بود یکی نبود. یه روزی روزگاری یه خانواده ی سه نفری بودن. یه پسر کوچولو بود با مادر و پدرش، بعد از یه مدتی خدا یه داداش کوچولوی خوشگل به پسرکوچولوی قصه ی ما میده، بعد از چند روز که از تولد نوزاد گذشت .

پسرکوچولو هی به مامان و باباش اصرار می کنه که اونو با نوزاد تنها بذارن. اما مامان و باباش می‌ترسیدن که پسرشون حسودی کنه و یه بلایی سر داداش کوچولوش بیاره.اصرارهای پسرکوچولوی قصه اونقدر زیاد شد که پدر و مادرش تصمیم گرفتن اینکارو بکنن اما در پشت در اتاق مواظبش باشن.

پسر کوچولو که با برادرش تنها شد … خم شد روی سرش و گفت : داداش کوچولو! تو تازه از پیش خدا اومدی ……….

به من می گی قیافه ی خدا چه شکلیه ؟ آخه من کم کم داره یادم می ره؟؟؟؟؟؟

ده نکته برای والدین قاطع اما مهربان

از لحظات با هم بودن استفاده کنید
عزت نفس کودکان شدیدا تحت تاثیر کیفیت اوقاتی است که با آن ها می گذرانید نه مقدار زمانی که می گذرانید. زندگی پرمشغله سبب شده بسیاری از پدر و مادرها به جای توجه به فرزندان شان تنها به این فکر کنند که کار بعدی که باید بکنند چیست. اگر کودکان اوقات باکیفیتی را در طول روز با والدین خود نگذرانند ممکن است سوء رفتار از خود نشان دهند چون احساس می کنند توجه منفی والدین به آن ها بهتر از بی توجهی است.
● کو گوش شنوا کو؟!
عمل بلندتر از حرف سخن می گوید. آمارها نشان می دهد که کودکان در روز بیش از دو هزار درخواست دریافت می کنند که باید اجابت کنند. نتیجتا بسیاری از آن ها دیگر گوش شنوایی برای حرف های والدین خود ندارند.
روش هایی برای احساس اقتدار و توانایی به کودکان ارائه دهید اگر والدین چنین کاری نکنند کودکان خود راه های نامناسبی برای احساس اقتدار خواهند یافت. بعضی روش ها برای این که فرزندان احساس اقتدار و توانایی کنند عبارت اند از: نظرخواهی ازآن ها، دادن حق انتخاب، کمک کردن در امور خانه ( حتی در صورتی که خودتان با دردسر کم تری می توانید کارها را انجام دهید) از پیامدهای طبیعی استفاده کنید.
بسیاری از اوقات وقتی والدین در موضوعی راسا مداخله می کنند فرصت های یادگیری را از فرزندان خود می دزدند. به جای عیبجویی و یادآوری های پی درپی اجازه دهید پیامدهای طبیعی رفتار بچه ها با آن ها سخن بگوید.
● از پیامدهای منطقی استفاده کنید
اغلب ممکن است پیامدهای طبیعی رفتارها خیلی سخت و شدید باشد یا از نظر زمانی این قدر دیر اتفاق بیفتد که از نظر تربیتی قابل استفاده نباشد. وقتی موضوع به این شکل است استفاده از پیامدهای منطقی موثر است. این نکته حائز اهمیت است که حتما پیامدهای منطقی منطقا با رفتاری که بچه انجام داده مرتبط باشد تنها در این صورت پیامد منطقی می تواند از نظر تربیتی کارساز باشد. برای مثال اگر فرزندتان فراموش کرده فیلمی که از ویدیو کلوپ امانت گرفته برگرداند و یک هفته تمام نوار ویدیو روی زمان افتاده برنگردان نوار تنها خشم و رنجش در فرزند ایجاد می کند به جای آن نوار را به کلوپ برگردانید و هزینه کرایه فیلم را از پول تو جیبی او کم کنید. در این برخورد بچه می تواند منطق نظم را بفهمد.
● از درگیری بپرهیزید
اگر فرزندتان در پی قشقرق راه انداختن است تا میزان صبر و شکیبایی شما را آزمایش کند یا بی ادبانه صحبت می کند والدین باید اتاق را ترک کنند و بگویند هر وقت خواستی دوباره مودب باشی برگرد تا صحبت کنیم. صحنه را با عصبانیت یا در حالی که شکست خورده به نظرمی رسید ترک نکنید.
● کار انجام شده را از شخص انجام دهنده متمایز کنید
هرگز به کودکان نگویید تو بد هستی. به جای این به کودکان کمک کنید تا متوجه شوند چه کاری از کارهای شان نادرست یا غیرقابل قبول بوده است. رفتارهای بچه ها ممکن است نادرست باشند مهم نیست چه کاری می کنند اما کودکان همچنان نیاز دارند که دوست داشته شوند.
● ثبات رأی داشته باشید، تا آخر سر حرف خود باشید
بچه ها نیاز به پیام های قاطع و صریح دارند. البته این هم مهم است که به همین اندازه بر ماندن سر حرف خودتان مصر باشید. مثلا اگر کودکی می داند که بعد از ساعت هشت دیگر آب نبات به او داده نمی شود مهم نیست چه قدر اخم و گریه و جنجال یا خواهش می کند به هیچ وجه نباید بعد از ساعت هشت آب نبات داده شود.
اغلب والدین به دنبال راه حل های مصلحت آمیز هستند. این کار باعث تربیت بچه هایی می شود که احساس مغلوب بودن دارند. فراموش نکنید که می خواهید کودکان تان در بزرگسالی چگونه اشخاصی باشند و در تربیت کودک متفکرانه تر برخورد کنید.
● هم زمان مهربان و قاطع باشید
والدین اغلب وقتی فرزندان شان درست رفتار نمی کنند یا به حرف شان گوش نمی کنند آزرده می شوند و شکیبایی خود را از کف می دهند. این حالت به آسانی به عصبانیت می انجامد. به عنوان والدین بسیار مهم است که حتما تا حد ممکن آرام بمانید. قاطع بودن نیاز به فریاد کشیدن ندارد

زن و شوهرهای دوست داشتنی

جهان هستی و خلقت بر زوجیت استوار شده است، زوجیت قانون حیات و بقاست. در میان انسان ها حساس ترین انتخاب در طول زندگی انتخاب همسر است که براساس آن نهاد خانواده شکل می گیرد.
والاترین هدف و کارکرد خانواده تکمیل هویت و تامین آرامش همسران است.
در سایه آرامش، انسان ها به رشد و بالندگی مناسب دست می یابند و خلاقیت های خود را بروز می دهند.
مهر و محبت، صمیمیت و وفاداری از مهم ترین عوامل پایندگی و تقویت نهاد خانواده است، همچنان که کانون خانواده یکی از اصلی ترین تکالیف هر یک از همسران محسوب می شود. شایسته است همسران با شناخت کامل تفاوت های یکدیگر و یادگیری روش های ابراز محبت و دستیابی به تفاهم، سعادت خود و خانواده را بیمه نمایند و از کوتاه ترین لحظه های با هم بودن بیشترین بهره ها را ببرند.
«گفتن کلمه دوستت دارم را هیچ گاه برای همسرتان فراموش نکنید.»
همسرداری مهارتی است که زن و شوهر (زوجین) با شناخت توانمندی ها، تفاوت ها و حساسیت های یکدیگر بتوانند به نیازهای جسمی، عاطفی، روانی و جنسی طرف مقابل پاسخ دهند، به طوری که هر دو احساس رضایت خاطر نموده و به آرامش نسبی دست یابند.
● تفاوت های روان شناختی زنان و مردان در زندگی مشترک:
- میزان اعتماد به نفس زنان با احساس اطمینان آنان از «دوست داشته شدن» رابطه مستقیمی دارد در حالی که مردان زمانی از اعتماد به نفس کافی برخوردارند که بتوانند درخواست های همسران خود را برآورده کنند.
- زنان دوست دارند برای حل شدن یک موضوع درباره آن صحبت کنند (حتی اگر وقت زیادی صرف کنند); در حالی که مردان این عمل زنان را پرحرفی تلقی می کنند.
- زنان دوست دارند که شوهرانشان محبت خود را ابراز کنند و به آنها بگویند که چقدر دوستشان دارند، اما مردان فکر می کنند که همسرانشان باید بدانند که «من فقط او را دوست دارم، نیازی به گفتن نیست.»
- وقتی مردان از زنان خود حمایت می کنند، آنان را در حل مشکلاتشان توانمند تر می سازند و به زندگی امیدوارتر و علاقمند تر می کنند.
- زنان فرمان بردن را دوست دارند ولی معتقدند که فرمان بردن باید عاشقانه باشد در این صورت حاضر به هرگونه ایثار و فداکاری خواهند بود.
- هنگامی که مردان دیر می کنند، زنان با سوال های «چرا دیر کردی؟ کجا بودی؟ و...» در حقیقت دلواپسی خود را توام با عشق و علاقه به همسر خود ابراز می کنند، اما شوهران فکر می کنند که همسرانشان می خواهند آنها را زیر سوال ببرند و افراد بی مسوولیت و غیرمطمئنی جلوه دهند.
- وقتی شوهران فکر می کنند که برای زندگی و همسرشان مفید هستند، احساس ارزشمندی و توانمندی می نمایند ولی زنان زمانی این احساس را دارند که فکر کنند برای همسرانشان عزیز هستند.
- مردان پس از گوش کردن به صحبت های همسر خود بلا فاصله می خواهند مشکل را حل کنند بنابراین به راهنمایی آنان می پردازند، در صورتی که شاید زنان فقط می خواستند احساساتشان را بیان کنند.
- زنان میزان ارزشمندی وعلا قه شوهرانشان را به خود با میزان برآورده شدن خواسته هایشان محک می زنند. مردان یا باید سعی کنند خواسته های منطقی آنان را برآورده کنند یا آنان را با دلا یل صحیح متقاعد سازند.
«با همسرانتان با تفاهم برخورد کنید و تفاهم در قلب، تفاهم در کلا م و تفاهم در عمل داشته باشید.»
● حضرت مسیح (ع)
کلیدهای برقراری ارتباط صحیح با خویشان همسر:
۱) به خانواده همسرمان نیز به اندازه خانواده خود احترام بگذاریم.
۲) با خانواده همسر خود همان گونه رفتار کنیم که با خانواده خود رفتار می نماییم.
۳) به هیچ یک از خانواده ها اجازه دخالت در زندگی خود را ندهیم. در صورتی که خانواده ها قصد راهنمایی داشته باشند فقط از تجربه های آنان استفاده کنیم و تصمیم نهایی را با مشورت همسر خود اتخاذ نماییم.
۴) در صورت بروز اختلا ف، از در میان گذاشتن موضوع با نزدیک ترین خویشاوندان نیز پرهیز کنیم زیرا این کار موجب گسترش دامنه اختلا ف می شود.
۵) در حضور خویشان به همسر خود بیشتر توجه کنیم و او را در گفت وگوها شرکت دهیم.
۶) از چشم و هم چشمی و حسادت بپرهیزیم.
۷) به آداب و رسوم خانواده همسرمان احترام بگذاریم، چنانچه برخی از آنها را صحیح نمی دانیم هرگز آنان را به خاطر پایبندی به آداب و رسوم خود استهزا نکنیم.
۸) لا زم است همسران گاهی به تنهایی به دیدار خانواده خود بروند. (این کار موجب ارضای محبت مادر و فرزندی می شود.)
● آشنایی با برخی از مهارت های همسرداری:
۱) شاد باشیم; همیشه شادبودن ارزشمند است، پس سعی کنیم خود را خوشحال و سرحال نشان دهیم تا خستگی را از تن شریک زندگی خود دور کنیم.
۲) صبور باشیم; اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمی دانیم بهتر است با حوصله و تامل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم.
۳) منطقی رفتار کنیم; مسائل را درست و منطقی بررسی کنیم و به جای منافع شخصی مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بی طرفانه قضاوت کنیم.
۴) کم توقع باشیم; از همسرمان آن قدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ بدهد.
۵) مثبت نگر باشیم; با به یاد آوردن لحظات شیرین زندگی بدبینی را از خود دور کنیم.
۶) خوش بین باشیم; داشتن نگاه خوش بینانه به زندگی و اطرافیان باعث ایجاد آرامش و بذل محبت و عاطفه می شود.
۷) یک دل باشیم; درک متقابل موجب ایجاد تفاهم می شود و یک دلی به وجود می آورد.
۸) شنونده خوبی باشیم; هنگامی که همسرمان با ما صحبت می کند حتی الا مکان به چشمان او نگاه کنیم و یا با اشاره و سر تکان دادن نشان دهیم که به حرف های او توجه داریم.
۹) مشوق همسر خود باشیم; بر رفتارها و صحبت های همسرمان ارزش قائل شویم و با یادآوری موقعیت های موفق گذشته او را تشویق کنیم تا آینده بهتری داشته باشد.
۱۰) به پیشرفت یکدیگر اهمیت دهیم; آن قدر صمیمی باشیم که پیشرفت و ترقی همسرمان یکی از آرزوهای ما باشد در حقیقت اولین کسی که از پیشرفت سود می برد ما هستیم.
۱۱) به شخصیت همسرمان احترام بگذاریم، حرمت یکدیگر را نزد خانواده و دوستان ... حفظ کنیم.
۱۲ ارتباط کلا می و عاطفی خود را حفظ کنیم، صحبت کردن بهترین راه آگاهی از افکار و احساسات همسر می باشد.
۱۳) با یکدیگر مهربان باشیم و همسرمان را جزئی از وجود خودمان بدانیم. با مهربانی می توانیم مالک قلبهای یکدیگر باشیم.
۱۴) محبت پذیر و قهرگریز باشیم; با منش توام با مهربانی و دوری از قهر و کینه صفت همسران فداکار است.
۱۵) راستگو باشیم، صداقت و راستی از بهترین سرمایه های زندگی مشترک است.
۱۶) محیط خانواده را با صفا کنیم تا همسرمان در آن احساس رضایت خاطر کند و از امنیت روانی برخوردار باشد.
۱۷) به ارزش های دینی، اخلا قی و خانوادگی پایبند باشیم.
۱۸) به نیازهای همسر توجه کنیم و بهداشت روانی همسر را تامین کنیم.
۱۹) با یکدیگر مشورت کنیم، با مشورت کردن راه رسیدن به زندگی سالم کوتاه تر می شود.
۲۰) قدرشناس باشیم، برای ابراز سپاسگزاری و تشکر به کلمه های خاصی نیازمند نیستیم.
۲۱) احساس مسوولیت داشته باشیم.
۲۲) برنامه ریزی کنیم، در حقیقت برنامه ریزی به زندگی خانوادگی نظم و سامان می دهد.
۲۳) خود را به جای همسرمان بگذاریم.
۲۴) میانه رو و متعادل باشیم، حضرت علی(ع): «خیرالا مور اوسطها» پس اگر در تمام امور زندگی اعتدال را رعایت کنیم کمتر دچار مشکل می شویم.
۲۵) با جملا ت زیبا از همسر خود دلجویی کنیم.
۲۶) روابط زناشویی را بسیار مهم بدانیم.
۲۷) به همسر خود بگوییم که من به خاطر عشق به تو تمام سختی های زندگی مان را می پذیرم و ...
۲۸) با متانت و صداقت قبول کنیم که در بعضی از کارها همسرمان شایسته تر است.
۲۹) برای پیشنهاد همسرمان احترام قائل شویم و خودمان را عقل کل ندانیم.
۳۰) فرمان ندهیم، نباید خانه را به پادگان تبدیل کنیم و متوجه باشیم که خانه کانون عشق و محبت است نه محل یکه تازی و خشونت.
۳۱ ) تعصبات غلط و افکار مزاحم را از خود دور کنیم و به جای آن انرژی خود را صرف توجه به همسر و خانواده نماییم.
۳۲) از ازدواج خود اظهار پشیمانی نکنیم.
۳۳) روی نقاط ضعف همسر خود انگشت نگذاریم.
۳۴ ) مقابله به مثل نکنیم، از رفتارهای تلا فی جویانه بپرهیزیم و سعی کنیم به جای مقابله به مثل رفتار مناسب را به او یادآوری کنیم.
«اگر از همسرت نفرت داری اول خودت را اصلاح کن

شش روش برای ارتباط کلامی موفق در خانواده

مشاورانی که با مسائل ازدواج و خانواده سروکار دارند نبود ارتباط کلامی را به نارضایتی از خانواده مربوط می‌دانند و از آن بالاتر اعتقاد دارند ارتباط کلامی نامناسب‌ بین زن و شوهر موجب دور شدن از خوشبختی می‌شود.
برای این‌که جلوی چنین پیشامدی را در خانواده خود بگیرید باید نکاتی را در نظر بگیرید که خانواده‌هائی که ارتباط کلامی خوب و مناسب در آنها حاکم است قبلاً به کار بسته‌اند.
تجربه این خانواده‌ها به ما می‌آموزد چگونه روش‌های ارتباط غلط را کنار بگذاریم و به‌جای آن روش‌های مؤثر را به کار بگیریم. خانواده‌هائی که ارتباط کلامی مؤثر دارند ۶ قانون را برای ارتباط مؤثر و موفق عنوان می‌کنند.
● قانون نخست؛ وقت کافی بگذارید
بیشتر ارتباطات کلامی در خانواده‌های موفق خودانگیخته و خودجوش است. اعضاء چنین خانواده‌هائی می‌گویند؛ ”وقتی کارهای خانه را انجام می‌دهیم با هم حرف می‌زنیم‌.“ یا ”هر وقت دور هم هستیم حرف می‌زنیم.“ بعضی خانواده‌های موفق هم هر روز وقت خاصی را معین می‌کنند که همه اعضاء خانواده دور هم جمع شوند و حرف بزنند.
بعضی خانواده‌ها زمان شام خوردن را برای گفت‌وگو درباره لحظات خوشایند روزشان انتخاب می‌کنند. بعضی خانواده‌ها هم وقت دیگری را به‌صورت ”شب خانواده“ یا ”شورای خانواده“ انتخاب می‌کنند و اعضای خانواده اتفاقات لذت‌بخش، مشکلات و دغدغه‌های خود را با یکدیگر در میان می‌گذارند. این خانواده‌ها مشکلات و سختی‌ها را نیز بیان می‌کنند زیرا اعتقاد دارند جنبه مثبت زندگی در این گفت‌وگوها نمایان می‌شود.
به این ترتیب خانواده‌های موفق تمام وقت خود را صرف بیان مشکلات و نگرانی‌های خود نمی‌کنند و وقت کافی اختصاص می‌دهند تا همه اعضای خانواده درباره علایق خود هم، چه مهم، چه پیش پاافتاده، صحبت کنند.
● قانون دوم؛ گوش بدهید
اعضای خانواده‌های موفق درک می‌کنند که ارتباط کلامی درست دو وجه دارد؛ حرف زدن و شنیدن. آنها از افتادن در دام تمرکز بر حرف زدن پرهیز می‌کنند.
گوش دادن به صحبت‌های همدیگر رابطه بین افراد را مستحکم‌تر می‌کند چون توجه و احترام را می‌رساند. خانواده‌های موفق شنونده‌های خوب و فعالی هستند و به این ترتیب درک آنها از یکدیگر عمیق‌تر می‌شود. شنونده فعال باید به حالت چهره، وضعیت بدن و لحن صدا به اندازه کلماتی که می‌شنود توجه داشته باشد. باید با سر تأیید کند یا چیزی بگوید که نشان‌دهنده توجه او باشد.
● قانون سوم؛ تسویه حساب کنید
شوهری را در نظر بگیرید که تمام بعدازظهر ناراحت بوده است. چند بار به همسرش پرخاش کرده و بقیه روز را برخلاف معمول ساکت نشسته و البته خانم هم از این وضعیت آزرده‌خاطر شده است. طبیعی است که خانم از شوهرش ناخشنود و دل‌شکسته شود.
به هر حال دل‌شکستگی او براساس این فرض است که آزار و رفتار منفی شوهر مستقیماً او را نشانه گرفته است. خانم تصمیم می‌گیرد ببیند آیا شوهرش واقعاً از دست او عصبانی یا ناراحت است یا اتفاق دیگری افتاده است. او می‌گوید؛ ”امشب بداخلاق و عبوس شدی. رفتارت به خاطر کاری است که من انجام داده‌ام یا اتفاق دیگری افتاده است؟ حالت خوب است؟“ بعد شوهرش تعریف می‌کند که بودجه پروژه‌ای که بر عهده‌اش بوده تعدیل شده و به همین علت او مجبور شده دوستش را که در آن پروژه همکاری می‌کرده از کار بیکار کند... او اصلاً از دست همسرش ناراحت و عصبانی نبوده است!
اگر خانم به درستی ارتباط برقرار نمی‌کرد و موضوع روشن نمی‌شد رفتار شوهر را بد تعبیر می‌کرد و ممکن بود طوری واکنش نشان بدهد که شبشان را از آن‌چه بود بدتر کند.
پیام‌های مبهمی را که از اعضاء خانواده دریافت می‌کنید با این پرسش‌ها معلوم کنید؛ ”مطمئن نیستم منظورت از این کار چیست؟“ یا ”من از آن‌چه می‌گوئی یا می‌کنی این‌طور برداشت می‌کنم و ... آیا درست است؟“
●قانون چهارم؛ به دنیای اعضاء خانواده خود نفوذ کنید
هر یک از ما در دنیای منحصر به فرد خود زندگی می‌کنیم. هیچ‌کس زندگی را دقیقاً آن‌طور که ما می‌بینیم نمی‌بیند. دیدگاه شما نسبت به یک مسئله معین به تجارب گذشته شما درباره آن مسئله، ارزش‌هائی که به آن باور دارید و ویژگی‌های شخصیتیتان بستگی دارد. یعنی هنگامی که دو نفر روی موضوعی توافق ندارند همیشه به این معنی نیست که یکی از آنها حق است و دیگری باطل. علت فقط این است که دو نفر از دو دنیای متفاوت و با دو دیدگاه متفاوت مسئله را بررسی می‌کنند.
● قانون پنجم؛ لولو خورخوره را به فیلم‌های ترسناک بسپارید
یادتان می‌آید وقتی بچه بودیم چه بازی‌هائی می‌کردیم؟ یکی داد می‌زد لولو خورخوره آمد؛ بقیه جیغ می‌زدند و فرار می‌کردند. این بازی‌ها هم ترسناک بود هم بامزه.
آدم بزرگ‌ها هم از این بازی‌ها دارند اما مدل بازی آدم بزرگ‌ها خیلی بامزه نیست. این بازی آدم بزرگ‌ها را عصبی می‌کند، ارتباطات را خراب می‌کند و روابط را از بین می‌برد. لولو خورخوره آدم بزرگ‌ها انتقاد، ارزشگزاری و برخورد از موضع بالا به‌صورت قضاوت بی‌ادبانه و توهین‌آمیز است.
وقتی یکی از طرفین قضاوت توهین‌آمیز می‌کند رابطه از بین می‌رود. خانواده‌های موفق ناراحتی‌ها را زود فراموش می‌کنند و اجازه نمی‌دهند مشکلات تمام دستاوردهای زندگی شادشان را در هم بشکند.
● قانون ششم؛ صادق باشید
ویژگی الگوی ارتباطی در خانواده‌های موفق صداقت و روراستی است. در چنین خانواده‌ای هرکس هر حرفی می‌زند همان منظور را دارد و منظورش همان است که می‌گوید.
اعضاء خانواده موفق به زورگوئی، زرنگی و کلک، سرزنش، سلطه‌گری و فرمان دادن متوسل نمی‌شوند. آنها از وابستگی سوءاستفاده نمی‌کنند، فداکارهای خاموش نیستند که مدت‌ها رنج می‌برند و سر آخر به گناه آلوده می‌شوند. همه روش‌های فریب دادن دیگران به ریاکاری و تیرگی رابطه می‌انجامد. بعضی‌ها به غلط ”صداقت“ را بهانه‌ای برای نامهربانی بیش از حد می‌دانند. خانواده‌ای موفق است که بین صداقت و محبت تعادل برقرار می‌کند.
آنها مسائلشان را مسخره جلوه نمی‌دهند تا با آن مواجه نشوند. از طرف دیگر یک اشتباه را دستاویز قرار نمی‌دهند تا درباره نظر دیگری قضاوت کنند و سلیقه، مدیریت زمان، بهداشت و عادات مطالعه دیگری را زیر سئوال ببرند.
اصل مهم این است که هر اختلاف نظر، هر فکر یا هر جنبه‌ای از روابط انسانی را می‌توان از راه مثبت، بدون پیش داوری و بدون آزار رساندن به دیگران مطرح کرد.
محبت و مهربانی به کار نبردن کلمات درشت و آزارنده است. گاهی توجه به نیازهای سایر اعضای خانواده و کمک کردن به آنها پیش از آن‌که از شما کمک بخواهند بیشتر مهربانی شما را ثابت می‌کند.

فرزندمان چه انتظاری از ما دارد؟

آنچه‌ در مورد دوران‌ بچه ‌داری‌ و تربیت‌ فرزند جای‌ افسوس‌ دارد، آن‌ است‌ که‌ بچه‌ داری‌ وظیفه‌ و شغلی‌ موقتی‌ است. روزهای‌ فعال‌ و پر مسئولیت‌ ما به‌ عنوان‌ پدر و مادر برای‌ تربیت، نگهداری‌ و مراقبت‌ از فرزند در حال‌ شمارش‌ معکوس‌ است. برای‌ شما چطور؟ چقدر از روزهای‌ شیرین‌ بچه‌ داری‌تان‌ باقی‌ مانده‌ است؟
فرض‌ کنید کوچکترین‌ فرزند شما پنج‌ ساله‌ است‌ و تقریباً در ۱۸ سالگی‌ زندگی‌ مستقلی‌ را شروع‌ خواهد کرد. بنابراین‌ شما فقط‌ ۱۳ سال‌ یا ۱۵۶ ماه‌ یا ۴۷۴۵ روز وقت‌ دارید! این‌ زمان‌ مثل‌ برق‌ خواهد گذشت‌ و پیش‌ از این‌ که‌ خود متوجه‌ شوید شغل‌ شما در زمینه‌ بچه‌ داری‌ به‌ پایان‌ خواهد رسید. این‌ آگاهی‌ موجب‌ می ‌شود ما پدر و مادرها بر عملکرد و رفتار خود نسبت‌ به‌ فرزندمان‌ بازبینی‌ و دقت‌ نظر داشته‌ باشیم. شما به‌ عنوان‌ پدر و مادر چگونه‌ رفتار می ‌کنید؟
همه‌ ما کوچکترین‌ رفتار فرزندمان‌ را به‌ دقت‌ مورد بررسی‌ قرار می‌ دهیم، حال‌ آنکه‌ معمولاً رفتارها و برخوردهای‌ خود را در نظر نداریم؛ اما چرا از دید فرزندان‌ به‌ رفتار خود نگاه‌ نمی ‌کنیم؟ ما صد هزار کودک‌ را مورد تحقیق‌ قرار دادیم‌ و از آنان‌ سؤال‌ کردیم‌ که‌ از والدین‌ خود چه‌ انتظاراتی‌ دارند؟ ده‌ پاسخ‌ مشترک‌ این‌ کودکان‌ را برگزیده‌ایم‌ که‌ به‌ ذکر آنها می ‌پردازیم. شما نیز می‌ توانید در هر یک‌ از این‌ موارد با ما همراه‌ باشید و رفتارهای‌ خود را مورد ارزیابی‌ قرار دهید.
برای‌ پاسخگویی‌ به‌ سؤالات‌ فرزند خود وقت‌ بگذارید؛ و هنگامی‌ که‌ پاسخ‌ سؤالات‌ را نمی‌ دانید سعی‌ کنید در یافتن‌ پاسخ‌ او را یاری‌ دهید.
۱. فرزندان‌ والدینی‌ می‌ خواهند که‌ در حضور آنان‌ با یکدیگر مشاجره‌ و دعوا نکنند. از آنجا که‌ بچه‌ها بیشتر تمایل‌ دارند به‌ آنچه‌ پدر و مادر انجام‌ می دهند عمل‌ کنند و نه‌ ضرورتاً آنچه‌ که‌ والدین‌ می‌ گویند، بنابراین‌ بیشتر در جست ‌و جوی‌ الگویی‌ عینی‌ و عملی‌ برای‌ رفتار خود هستند. شما چگونه‌ اختلاف‌ نظرتان‌ را با دیگران‌ حل‌ می ‌کنید؟ آیا قادرید بدون‌ پرخاش‌ و حمله‌ به‌ شخصی‌ دیگر یا بدون‌ دفاع‌ از خویش، عدم‌ توافق‌ و رضایت‌ خود از دیگران‌ را بروز دهید؟ مسلماً در این‌ صورت‌ فرزند شما می ‌آموزد که‌ عصبانیت‌ خود را کنترل‌ و مشاجرات‌ و اختلاف‌ نظر خود با دیگران‌ را به‌ مثبت‌ ترین‌ و بهترین‌ شیوه‌ حل‌ کند.
۲. فرزندان‌ والدینی‌ می‌ خواهند که‌ تمام‌ اعضای‌ خانواده‌ را به‌ یک‌ چشم‌ بنگرند و بین‌ آنها تبعیض‌ قائل‌ نشوند. البته‌ رعایت‌ مساوات‌ بین‌ فرزندان‌ به‌ این‌ معنا نیست‌ که‌ دقیقاً در مورد همه‌ فرزندان‌ باید واکنش‌ یکسان‌ داشت، زیرا هر بچه ‌ای‌ شخصیتی‌ منحصربه ‌فرد دارد، اما تک ‌تک‌ آنها به‌ یک‌ نسبت‌ به‌ عشق‌ و درک‌ پدر و مادر نیاز دارند. ارتباط‌ خود با هر یک‌ از فرزندانتان‌ را ارزیابی‌ کنید.
۳. فرزندان‌ والدینی‌ می ‌خواهند که‌ صادق‌ و درستکار باشند؛ پدر یا مادری‌ که‌ با اشاره‌ به‌ فرزند خود می‌ گوید به‌ کسی‌ که‌ پشت‌ تلفن‌ است‌ بگو من‌ نیستم ، ممکن‌ است‌ متوجه‌ نباشد که‌ چه‌ چیزی‌ را به‌ فرزند خود آموزش‌ می‌ دهد.
۴. والدینی‌ که‌ نسبت‌ به‌ دیگران‌ شکیبا و بردبارند؛ وقتی‌ پدر و مادر از کارهای‌ نادرست‌ دیگران‌ چشم پوشی‌ می‌ کنند و شکیبایی‌ و گذشت‌ از خود نشان‌ می‌ دهند، فرزندان‌ می ‌آموزند نسبت‌ به‌ افرادی‌ که‌ با آنها اختلاف‌ سلیقه‌ و تفاوت‌ دارند صبور باشند. شما چگونه‌ به‌ فرزند خود صبر و بردباری‌ می ‌آموزید؟
۵. والدینی‌ که‌ از آمدن‌ دوستان‌ بچه‌ها به‌ خانه‌ استقبال‌ کنند؛ اگر دوستان‌ فرزندتان‌ در خانه‌ شما جمع‌ شوند، در آن‌ صورت‌ خواهید دانست‌ که‌ او با چه‌ افرادی‌ رفت ‌و آمد و معاشرت‌ دارد. اگر پذیرای‌ دوستان‌ فرزند خود باشید در آن‌ صورت‌ در مورد آنها شناخت‌ پیدا خواهید کرد.
۶. والدینی‌ که‌ با فرزند خود رابطه‌ روحی‌ و عاطفی‌ برقرار می‌ کنند؛ پدر و مادری‌ که‌ سعی‌ کرده‌اند از کودکی‌ فرزند با وی‌ رابطه‌ مستحکم‌ و عمیق‌ روحی‌ داشته‌ باشند، در بزرگسالی‌ فرزند نیز تأثیرگذاری‌ بیشتری‌ بر وی‌ خواهند داشت. شما چگونه‌ می ‌توانید چنین‌ روابطی‌ را در خانوادهِ خود برقرار کنید؟
۷. والدینی‌ که‌ پاسخگوی‌ سؤالات‌ بچه‌ ها باشند؛ آیا تا به‌ حال‌ چنین‌ گناهی‌ را مرتکب‌ شده‌اید که‌ به‌ فرزند خود بگویید: حالا سرم‌ شلوغه، بگذار بعداً راجع‌ به‌ این‌ موضوع‌ با هم‌ صحبت‌ می‌ کنیم و آن‌ بعداً هرگز پیش‌ نیامده‌ باشد؟! امروز و حالا برای‌ پاسخگویی‌ به‌ سؤالات‌ فرزند خود وقت‌ بگذارید؛ و هنگامی‌ که‌ پاسخ‌ سؤالات‌ را نمی‌ دانید سعی‌ کنید در یافتن‌ پاسخ‌ او را یاری‌ دهید.
۸. والدینی‌ که‌ در صورت‌ لزوم‌ فرزندان‌ را تربیت‌ کنند؛ اما نه‌ در حضور دیگران‌ و به‌ خصوص‌ دوستان‌ آنان. جای‌ تعجب‌ است‌ که‌ بچه‌ها خود نیز خواهان‌ قید و بند هستند، اما از آنها توقع‌ نداشته‌ باشید همیشه‌ داوطلب‌ تنبیه‌ و گوشزد شما باشند.
۹. والدینی‌ که‌ به‌ جای‌ در نظر گرفتن‌ نقاط‌ ضعف، بر جنبه‌های‌ مثبت‌ فرزند خود تکیه‌ کنند؛ به‌ فرزندتان‌ به‌ عنوان‌ یک‌ پازل‌ ناتمام‌ بنگرید و به‌ جای‌ آنکه‌ قسمت‌های‌ خالی‌ و کامل‌ نشدهِ این‌ پازل‌ را مورد توجه‌ قرار دهید، بخش‌های‌ کامل ‌شدهِ زیبای‌ آن‌ را در نظر بگیرید. لیستی‌ از نقاط‌ قوت‌ او در ذهن‌ داشته‌ باشید و در فرصت‌های‌ مناسب‌ آنها را بیان‌ کنید.
۱۰. والدینی‌ که‌ با بچه‌ها سازگار و یاری‌ دهنده‌ آنان‌ باشند؛ باید بپذیریم‌ که‌ ما همیشه‌ با فرزند خود سازگار نبوده‌ایم، اما دائماً سعی‌ می‌ کنیم‌ همراه‌ و هم ‌رأی‌ آنان‌ باشیم. گرچه‌ عدم‌ توافق‌ و سازگاری‌های‌ موقتی‌ ما شخصیت‌ فرزندمان‌ را ویران‌ نمی‌ کند، اما فرزندان‌ نیاز دارند که‌ بدانند آیا عشق‌ شما و نیز محدودیت‌هایی‌ که‌ برایشان‌ ایجاد کرده‌اید دائمی‌ هستند؟ زیرا ایمنی‌ و سلامت‌ در کنار محدودیت‌ها و مرزها به‌ وجود می‌ آید. آیا فرزندان‌ نیاز به‌ یاری‌ و سازگاری‌ بیشتر شما دارند یا خیر؟
چگونه‌ خود را ارزیابی‌ می‌ کنید؟ به‌ هر حال‌ امیدواریم‌ نکات‌ ذکرشده‌ را در تربیت‌ فرزندان‌ دلبندتان‌ رعایت‌ کنید و با بررسی‌ رفتار خود در جایگاه‌ والدین، بهترین‌ شیوه‌ را در برخورد با آنان‌ در پیش‌ بگیرید

قوانین طلایی ارتباط همسران

فنون برقراری ارتباط صحیح (ارتباطات کلامی)
بسیاری از بگو مگوها و مشاجرات خانوادگی ناشی از درست صحبت نکردن و عدم توانایی در رساندن مفهوم و منظور افراد است.
در این مقاله به بررسی ۵ قانون ارتباطی اشاره خواهیم کرد :
برای کاستن از این مشاجرات متخصصین آموزش‌های مهارت‌های ارتباطی، تدابیری برای برقراری ارتباط مناسب تدوین کرده‌اند که به خلاصه‌ای از آنها اشاره می‌کنیم:
▪ قانون ارتباطی ۱:
به جای «تو و شما» جملات خود را با من شروع کنید.
▪ قانون ارتباطی ۲:
تا جایی که امکان دارد از کلمات "همیشه و هرگز" استفاده نکنید. مثل اینکه می‌گویید: "هیچ‌وقت دست به سیاه و سفید نمی‌زنی" واژه‌های "هرگز و همیشه" بیش از اندازه قدرتمند هستند و بی‌آنکه لازم باشد طرف مقابل را خشمگین می‌سازند، از این گذشته بسیار ضعیف هستند، زیرا به راحتی می‌توان در مقام تکذیب آن حرف زد، البته مردم وقتی از این کلمات استفاده می‌کنند، می‌خواهند بگویند از این موضوع به شدت ناراحت هستند و بیشتر قصد تاکید دارند و می‌خواهند مطمئن شوند که طرف مقابلشان متوجه موضوع شده است. ولی نمی‌دانند کسی که فقط دو سه بار اشتباهی را مرتکب شده است چقدر از این موضوع ناراحت می‌شود.
▪ قانون ارتباطی ۳:
رشته‌ کلام همسرتان را پاره نکنید. در هنگام صحبت کردن بگذارید همسرتان حرفش را کاملا بزند. زمانی‌که صحبتش را قطع می‌کنید وی را عصبانی می‌کنید و به او این احساس را می‌دهید که کسی به حرف شما گوش نمی‌کند و برای آن ارزشی قائل نیست. از آنجائیکه اجازه نداده‌اید جمله‌اش تمام شود، ممکن است نتیجه‌گیری شتاب زده و غیر واقعی بکنید.
ممکن است هر چقدر تلاش کنید نتوانید این رفتار خود را کنترل نمائید در این شرایط بهتر است بگویید "نوبت صحبت به من هم بده زیرا به نظر می‌رسد حرف‌های غیر منصفانه می‌زنی ولی خوب ادامه بده" و یا اینکه بگویید :"می‌دانم نباید صحبت را قطع کنم ولی می‌خواهم بدانی غیر منصفانه قضاوت می‌کنی" در این شرایط گوینده به اندازه ی کافی اعتراض خود را بیان می‌کند و احساس خود را نیز مطرح می‌سازد و در موقعیتی قرار می‌گیرد که بتواند پایان سخن همسرش را بشنود. در عین حال اعتراض به اندازه ی کافی کوتاه است و طرف مقابل را عصبانی نمی‌کند و می‌تواند به حرف زدن ادامه دهد.
▪ قانون ارتباطی ۴:
حرف همسرتان را به زبان خود خلاصه کنید "دانیل بی‌وایل"، یکی از متخصصین مهارت‌های ارتباطی می‌گوید وقتی همسرتان سعی دارد احساسش را با شما در میان بگذارد سعی کنید سخن او را با عبارات خود خلاصه کنید تا بدانید منظور او را فهمیده‌اید و بعد از او سوال کنید آیا درست می‌گویم. در این شرایط هر دو به حرف‌های یکدیگر گوش فرا می‌دهند.
قانون خلاصه کردن مبتنی بر یک فراست مهم است و تلاشی است تا طرفین ازدواج وقتی حرف‌های یکدیگر را خلاصه نمی‌کنند آن را بفهمند. سعی کنیم از این قانون سود ببریم و بپذیریم که گوش دادن به حرف‌های همسر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
▪ قانون ارتباطی ۵:
از ذهن خوانی پرهیز کنید. ذهن خوانی یکی از خطاهای ارتباطی است، یعنی شما برداشت‌های خود را به دیگران نسبت می‌دهید، تصور می‌کنید مردم چگونه فکر می‌کنند، چه احساسی دارند و چه می‌خواهند بکنند. ذهن خوانی می‌تواند کاملا تحریک کننده و خشم برانگیز باشد عباراتی از قبیل:
ـ "تو می‌خواستی مرا مجازات کنی"
ـ "تو دوستان مرا نمی‌پسندی"
ـ "تو از مسئولیت فرار می‌کنی"
ـ می‌خواستی کاری بکنی که من احساس گناه بکنم"
عباراتی از این قبیل می‌تواند مانع گفتگوی منطقی شود. اشخاص دوست ندارند که دیگران درباره احساسات و علائق آنها به حدس و گمان متوسل شوند، به خصوص حدس اشتباه آنها را به شدت ناراحت می‌کند و این اتفاقی است که اغلب روی می‌دهد.
ذهن خوانی ممکن است یک بیان ناقص باشد که از آن برای پی بردن به همه ی مطالب استفاده کنید. توجه داشته باشید که گاه "ذهن خوانی" مبین ترس شماست که به شکل اظهار نظر درباره ی احساسات و انگیزه‌های دیگران متجلی می‌شود

محبوب فرزندانتان باشید

این چه روزه گرفتنیه؟!خورشید غروب کرد و تو هنوز نماز ظهرت رو نخوندی. کار و زندگیت شده چت کردن و سرکله زدن با اینترنت خراب شده. بچه از خدا بترس بلند شو دو صفحه قرآن بخوون... دیشب اونقدر با دوستت «اس. ام. اس» بازی کردی که آخرش خسته و کوفته افتادی، حتی نتونستی یه لقمه سحری بخوری؛ اینم از نماز امروزت. من و پدرت که یه عمر اهل خدا و نماز بودیم، نمی دونم تو چرا اینطوری شدی؟!...
شاید شما هم با والدینی رو به رو شده باشید که دلواپس تعلقات دینی و انجام فرایض مذهبی فرزندانشان هستند. البته آنان حق دارند، چون باورهای دینی از زیرساختهای اساسی در رشد یافتگی شخصیت است، اما این گونه والدین نیز باید بدانند که برای تشویق و ترغیب فرزندان به این مقوله باید منطقی و صحیح رفتار کنند.
دکتر غلامعلی افروز، روانشناس در نشست ویژه اجرای طرح آموزش شکوفایی جلوه های اخلاق متعالی در خانواده رضوی با بیان اینکه در همه جای دنیا، یکی از وظایف اصولی خانواده ها انتقال ارزشها به نسلهای آینده است، به والدین توصیه کرد: در این روند به مسأله تفاوت نسلها توجه کافی داشته باشید، زیرا مقوله ای جدی در بحث رابطه هاست.
بنابراین، والدین باید مراقب باشند که این امر به گسست و ایجاد فاصله میان نسلها تبدیل نشود. همچنین زمانی این موضوع جدی تر و حساس تر می شود که با گذشت زمان و ظهور فناوریهای نوین نظیر ماهواره و اینترنت این روابط نیز زیر تأثیر فناوریهای نوین قرار گیرند.
چنانکه در حال حاضر شاهدیم نوجوان ۱۴ ساله ما نسبت به والدینش در این سن از فناوریهای گوناگونی بهره می برد. به گونه ای که او، امروز به سهولت می تواند به یک نوجوان مراکشی پیام الکترونیکی بدهد. می تواند از یک نوجوان کره ای «اس. ام. اس» دریافت کند. می تواند از طریق اینترنت وارد شبکه ها و گروه های متعدد شود. می تواند سه هزار شبکه تلویزیونی را دریافت کند که اغلب نشانه هایی از لجام گسیختگی فرهنگی دارند. نوجوان ما می تواند در مدرسه و در جمع دوستان عکس و جوک را بلوتوث کند و اینها به این معنی است که فضای نوجوان ما با والدینش متفاوت است و ذهن او در تسخیر این فناوریها قرار گرفته است. اینجاست که والدین برای انتقال ارزشها، وظیفه ای خطیر را برعهده خواهند داشت. اما آنها باید بدانند براساس پژوهشها و تحقیقات تربیتی در جهان، مشخص شده که مصونیت فرهنگی فرزندان در گرو مصونیت عاطفی و روانی آنان است؛ یعنی اهرم مصونیت عاطفی برای فرزندان قدرتمند از سایر جاذبه هاست.
بنابراین اگر بخواهیم فرزندانمان مصونیت عاطفی داشته باشند صرفاً از طریق انتقال مفاهیم شناختی مقدور نخواهد بود. به عبارت دیگر مقوله انتقال ارزشها همواره با بحث و استدلال پاسخ نمی دهد. در پاره ای موارد حتی کتاب و سخنرانی نیز جوابگو نیست. مهمتر از همه اینکه تهدید و تحقیر و تکذیب نیز در این امر نا توان است.
بنابراین فقط در سایه غنای عاطفی و مصونیت عاطفی است که والدین می توانند موفق شوند و این زمانی حاصل می شود که فرزندان شیفته والدین باشند و خانواده آرامش بخش ترین مکان در جهان باشد. به این ترتیب، اگر والدین محبوب فرزندان باشند آنها بی هیچ فشار یا تأکیدی به سوی والدین و باورهایشان می آیند به همین دلیل پیامبران از خدا می خواهند که محبوب دل مردم باشند.
اما باید توجه داشت محبوب شدن شرایط خاصی دارد. برای نمونه افراد با کاربرد واژه های انضباطی و زبان تحقیر و زبان منت محبوب نمی شوند. والدین با ایجاد رقابتهای غیرعادلانه، با تبعیض و یا تعارض به محبوبیت نمی رسند؛ زیرا معیار محبوب شدن، همیاری درونی است و از درون افراد پدید می آید. به طوری که بارها شاهدیم پدری که شرایطی کاملاً عادی دارد در نظر فرزندان و خانواده بسیار محبوب است حال آنکه پدری تحصیلکرده این محبوبیت را ندارد.
نکته مهم دیگر که در این مقوله باید به آن توجه کرد، این است که وقتی درباره مسایل ارزشی خانواده صحبت می کنیم، خودمان نیز در باورها راسخ و در رفتارها صادق باشیم این گونه در انتقال ارزشها موفق تر خواهیم بود، چنانچه خدا نیز با این شرایط، اثر بخشی تلاشها را تضمین می کند

معیارهای مادر اید ه آل

تعجب نکنید اما فرزند شما به یک مادر کامل و عالی و یا برتر نیاز ندارد. به عقیده من مادر کامل، نه تنها مادر مفیدی نیست بلکه شاید مضر هم باشد و آنچه فرزندتان، به ویژه در سال‌های ابتدایی زندگی به آن احتیاج دارند، مادر کافی است. در حقیقت پنج سال اول زندگی که دوران کلیدی و طلایی تربیت است، بیشتر به نظارت و همراهی بدون اضطراب مادر نیاز است تا آموزش‌های مستقیم وی. رویدادهای طبیعی که در جریان رشد و تکامل کودک رخ می‌دهد مانند شیر خوردن، آشنا شدن با غذای سفره، راه افتادن، کنترل ادرار و مدفوع، خوابیدن، لباس پوشیدن و حتی رفتن به مهد کودک می‌توانند بدون دردسر سپری شوند و شما از آنها لذت ببرید اما در عین حال هر کدام از این مراحلی که گفتم، در صورت برخورد نادرست به نگرانی والدین تبدیل می‌شوند و هیچ لذتی را برایتان به ارمغان نیاورده و بحران‌آفرین هستند.
: شما بسیار راحت از کنار مراحل رشد که هر کدام معضلی بزرگ است، می‌گذرید اما می‌‌خواهم بگویم امروزه بیشتر زوج‌ها ترسی ناخودآگاه از بچه‌دار شدن دارند و بزرگ کردن بچه را طاقت‌فرسا می‌دانند؟
این امر به علت تغییراتی است که در دهه‌های اخیر در خانواده‌ها اتفاق افتاده است. یعنی زندگی خانوادگی گسترده با پدربزرگ و مادربزرگ و نوه‌ها به خانواده‌های کوچک تبدیل شده است. در ضمن تعداد بچه‌ها و در نتیجه کودکان هم‌بازی بیشتر از امروز بود و در گرمای عاطفی خانواده بچه‌ها می‌آموختند که هر چه دارند باید با یکدیگر تقسیم کنند. در یک کلام کودکان، کمتر محور خانواده می‌شدند. کودکان امروز تنهاتر از گذشته‌اند و در فضای کوچک خانه بدون هم‌‌بازی به سر می‌برند. بنابراین تمرکز و توجه بیش از حد والدین آنها را به کودکانی لوس و پرتوقع مبدل کرده است. با گسترش سریع فناوری روز مانند تلویزیون و کامپیوتر، چالش جدی و جدیدی در پیش روی والدین امروز است اما می‌خواهم یادآور شوم که اگر راه صحیح را پیش نگیرید و در پنج سال اول زندگی که بنیادی‌ترین سال‌های شکل‌گیری شخصیت آینده فرزندتان است نکوشید، در سال‌های بعد به دلیل این عملکرد ضعیف به دردسرهایی دچار خواهید شد که اغلب والدین امروز به آن مبتلا هستند.
▪ حال که متوجه علل ناموفق بودن آن افراد شدیم، از شما می‌خواهیم مهارت مادر کافی بودن را به ما بیاموزید، از کجا شروع کنیم؟
از دوره تولد خوب است. همان نخستین ماه‌های پس از تولد.
▪ چرا از آن دوران؟
چون مادر در این زمان، به ویژه اگر فرزند اول باشد، از نظر عاطفی تعادل ندارد مانند اینکه سوار الاکلنگ است. لحظه‌ای در اوج لذت و زمانی دیگر در قعر درماندگی. اغلب حس می‌کند خسته شده و نمی‌تواند ادامه بدهد. آنچه در این زمان نیاز است بدانید، برآورده کردن نیازهای نوزاد و البته خودتان است. نوزاد شما هیچ شناختی از خودش، والدینش و حتی کسی که او را در آغوش می‌گیرد، ندارد اما به دنبال یک صداست؛ صدای آشنای قلب مادر، با اینکه از محیط رحم جدا شده اما انگار با سیم نامریی به شما وصل است. با در آغوش کشیدن و بوسیدن طی ماه‌های اول نه تنها او را لوس نمی‌کنید بلکه اطمینان می‌دهید که هر وقت به شما نیاز دارد، در کنارش حاضرید.
او به جز گریه‌ کاری از دستش برنمی‌آید و یادتان باشد که سال اول، سال حکومت اوست. شاید گاهی خسته شوید از اینکه مدام به شما وصل است و از گردنتان آویزان اما کودکانی که در شش ماه اول تولد، آغوش مادر، تماس فیزیکی مانند ماساژ و نوازش و آهنگ صدای او را ندارند، به مشکلات شخصیتی جدی دچار خواهند شد. خودتان را هم فراموش نکنید: از هر فرصتی برای استراحت استفاده کنید و وقتی او خوابیده، شما هم بخوابید. از همسر و دوستان بخواهید در امور خرید، آشپزی و غیره یاری‌تان کنند. یادتان باشد رسیدگی به ظاهر و موهای آراسته و لباس مرتب و توجه به همسر یا فرزند دیگرتان را فراموش نکنید.
: پس در شش ماه اول یا حتی سال اول، حکومت اوست اما اگر کار بدی کرد، به طور مثال سیلی زدن یا مو کشیدن اشکالی ندارد؟
چرا، حتما باید به او بی‌اعتنا شوید تا متوجه شود کارش بد بوده است. همین جا یادآور شوم که کودک، توجه شما یعنی چهره، چشم‌ها و صدایتان را می‌طلبد و هرگز از آن سیر نمی‌شود. از طرفی میان تحسین و داد و فریاد و جنجال تفاوتی قایل نیست. شاید اگر ببیند با کار بدی که می‌کند، مادر را از آشپزخانه نزد خود می‌آورد تا به دلیل کشیدن موهای خواهرش داد و فریادی بکند، تردیدی در این عمل نکند.
بنابراین او با هر رفتاری چه مثبت و چه منفی جلب توجه والدین را می‌طلبد و به هیچ‌وجه با شما هم‌عقیده نیست که کارش بد است و هنوز نمی‌فهمد. پس به او اخم کنید، چشمانتان را کمی درشت کرده و بدون اینکه کوچک‌ترین لحن خشن و یا اضطراب در صدایتان باشد، بگویید «تو کار بدی کردی»! انگشت اشاره را جلوی بینی‌تان نگه دارید.
هیچ گاه وقتی ایستاده‌اید این کار را نکنید. بنشینید تا هم قد او شوید و ارتباط چشمی با او برقرار کنید. اگر گریه کرد، انگشت اشاره را و یا کل دستتان را به او بدهید تا آرام بگیرد.
▪ از کجا بفهمیم گریه‌های کودک به علت درد یا درخواست است یا علامت جلب توجه و در هر کدام چه کنیم؟
به یاد داشته باشید که حتی نوزاد شما نیز گریه‌اش یا به دلیل خوردن و خوابیدن است یا دفع کردن و مادران با تجربه گریه درد را از نق‌نق جلب توجه تشخیص می‌دهند. اگر گریه نوزاد علامت اعتراض و لجبازی بود، با بی‌اعتنایی و یا کم‌توجهی و گاهی توجه بدون اضطراب با او روبه‌رو شوید. من مادرانی را که بدون اضطراب با رفتار ناخواسته بچه‌ها روبه‌رو می‌شوند و نقش مادری، همسری و اجتماعی خود را به درستی ایفا می‌کنند مادر کافی می‌دانم.
▪ اگر بخواهیم از کنار کودک برویم (خرید، سرکار و یا حمام) چگونه او را سرگرم کنیم که متوجه نشود و گریه نکند؟
به مطلب خوبی اشاره کردید. اغلب مادرها این کار را می‌کنند و کودک که ترس عجیبی دارد مبادا مادرش را از دست بدهد، ناگهان متوجه می‌شود که او را ندارد و اضطراب ناشی از آن آزارش می‌دهد. اگر شما با بی‌اعتنایی به موقع و ابراز علاقه به موقع با او برخورد کرده باشید و بازی‌هایی چون قایم‌موشک را انجام دهید، او می‌فهمد مادر باز خواهد گشت. هیچ‌وقت یواشکی او را ترک نکنید. ببوسیدش و بگویید من تا تو بازی کنی، می‌روم حمام و زود می‌آیم. امروز باید فرق رابطه عاطفی با وابستگی بیمارگونه معلوم شود وگرنه کودک هفت‌ساله‌ای را در آینده تصور کنید که چنان به شما وابسته است که با شما می‌خوابد، افکار مادرش را می‌داند و از او ایراد می‌گیرد. به خودتان اعتماد کنید و من به شما مادران ایرانی توصیه می‌کنم که پرعاطفه بودن خوب است اما برای توانمند شدن در تربیت فرزندان باید گاهی محبت کنید، به موقع بی‌اعتنایی و توبیخ (نه توهین) نمایید و به خود و همسرتان احترام بگذارید. شما پیش از پیدایش متخصصان فن، از عهده تربیت کودکتان برمی‌آمدید، بدون تردید در آینده نیز موفق خواهید بود