آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

آموزش مهارت های زندگی

درس های زندگی - موفقیت - اجتماعی

والدین هوشیاری باشید

قانون نخست:
عملکرد شما مهم است
مطمئن هستم به آنچه می خواهید فرزندتان بشود بسیار فکر می کنید اما احتمالاً کمتر به این فکر می کنید که در جایگاه پدر یا مادر عملاً برای اینکه این اتفاق رخ بدهد چه باید بکنید.مثلاً مطمئن هستید که می خواهید فرزند ۱۰ ساله تان عملکرد خوبی در مدرسه داشته باشد اما شاید واقعاً ندانید برای اینکه موفقیت تحصیلی او را تسهیل کنید باید چه کاری انجام دهید. یا شاید بخواهید کودک نوپای شما از آن دسته بچه هایی باشد که می تواند راحت با دیگران بازی کند اما نمی دانید چگونه به انجام آن کمک کنید. می خواهید فرزندتان از لحاظ ذهنی کنجکاو باشد اما هیچ تصوری از این ندارید که در جایگاه پدر یا مادر برای برانگیختن او در این جهت چه باید بکنید.
این مقاله حاوی اطلاعات بسیاری درباره رویکردهای متفاوت درباره تربیت کودک و چگونگی تاثیرپذیری کودکان از آنهاست. در انتهای مقاله درباره استراتژی های تربیت فرزند برای دستاورد در مدرسه، مهارت‌های اجتماعی و کنجکاوی ذهنی و نیز مجموعه گسترده ای از سایر خصلت ها بحث خواهد شد.
پیش از آنکه به این مشخصه ها بپردازیم می خواهم تمایزی بین تربیت هوشمندانه و تربیتی که فقط واکنش نشان دادن و سرسری است قائل شوم. منظور از تربیت کودک «هوشمندانه» تربیتی عامدانه است یعنی پیامدهای رفتار شما در قبال کودک همانی است که واقعاً در نظر داشتید نه رفتارهایی که اتفاقی انجام می دهید.مجدانه تلاش کنید تا والدین هوشیارتری باشید.اینکه می گوییم تربیت فرزند باید عامدانه و هوشیارانه باشد به این معنی نیست که نباید خودانگیخته، از صمیم قلب یا طبیعی باشد. هنگامی که می گویم تربیت فرزند باید هوشیارانه باشد، منظورم این نیست که باید نگران تصمیم هایی که می گیرید باشید، هر واکنشی را که در مقابل فرزندتان نشان می دهید به شدت تحلیل کنید یا آن قدر در این باره با خود فکر کنید که به فلج عملکرد دچار شوید. منظور من این است که طرز رفتار و واکنش شما در برابر فرزندتان باید احساس مبتنی بر دانش و حساب شده و براساس نتیجه ای باشد که می خواهید به دست آورید.
تربیت فرزند، ممکن است و باید از صمیم قلب باشد و معمولاً فی البداهه است اما هیچ گاه نباید الابختکی و بدون انتخاب باشد. همیشه باید روشی برای کنترل هیجانتان داشته باشید حتی اگر همیشه به آن آگاه نباشید.پدر و مادرها معمولاً خود را در یکی از شرایط سه گانه زیر می یابند و تربیت هوشیارانه در هر سه مفید است؛ با اینکه به روش های مختلف صورت می گیرد.وضعیت نخست آن است که پدر یا مادر قبل از عملکرد وقت کافی برای پرداختن به آنچه می خواهد انجام دهد دارد. این وضعیت زمانی است که هوشیارانه عمل کردن بسیار آسان است.
ممکن است بخواهید از بین چندین مهدکودک یکی را برای فرزند چهارساله تان انتخاب کنید و ندانید کدام بهتر است یا بخواهید تصمیم بگیرید نوجوان دبیرستانی خود را تحت فشار بگذارید، تا به رغم اینکه گفته نمی خواهد کلاس پیانوی خود را ادامه بدهد ممکن است به فکر فرو بروید که آیا کودک شما آن قدر بزرگ شده است که به تنهایی و بدون پرستار در خانه بماند، یا نوجوان تان آن قدر مسئولیت پذیر هست که بتواند در طول سال تحصیلی شغلی پاره وقت داشته باشد. شاید بخواهید تصمیم بگیرید چه جوابی به درخواست پول توجیبی هفتگی فرزندتان یا تقاضای سوراخ کردن گوشش یا خرید چیزی گران قیمت و خاص و البته غیرضروری با پس اندازش بدهید.
در تمام این شرایط باید از فرصت خوب فکر کردن پیش از عمل استفاده کنید. همیشه از خود بپرسید تصمیم من چه تاثیری بر فرزندم خواهد داشت؟ اگر هوشیارانه عمل کنید - اگر واقعاً پیش از عمل کردن به نتیجه ای که می خواهید فکر کنید - قادر خواهید بود موضوع های مهم را دسته بندی کنید و بهتر می توانید تصمیم گیری کنید که در درازمدت چه چیزی به نفع فرزندتان است. شاید اگر خوب فکر کنید متوجه شوید تصمیم گیری واقعاً خیلی راحت تر از آن بود که فکر می کردید - یا شاید هم متوجه شوید که خیلی پیچیده است و به تعمق و دقت بیشتری نیاز دارد.
شاید فکر کنید باید در آن مورد با همسر یا فرد باتجربه دیگری مشورت کنید. هر کاری که بکنید، در چنین شرایطی تصمیمی آگاهانه گرفته اید نه آنی و نسنجیده.
وضعیت دومی که پدر و مادرها معمولاً در آن قرار می گیرند هنگامی است که باید بی درنگ عکس العمل نشان بدهند اما از طرفی زمان کافی در اختیار ندارند که فکر کنند. کودک دو ساله شما غذایی را که برای شامش آماده کرده اید نمی خورد، فرزند شش ساله شما برای سومین بار پیاپی در نخستین مسابقه ورزشی کوچکش خطا کرده است، دختر ۹ساله شما به محل کارتان تلفن می زند و می پرسد آیا می تواند بعد از مدرسه با دوستش و با اتوبوس به مرکز خرید بروند، در چنین لحظاتی نمی توانید به فرزندتان بگویید: «می توانیم فردا راجع به این موضوع صحبت کنیم؟» اما می توانید مکثی کنید و پیش از پاسخ دادن فکر کنید.
در چنین وضعیت هایی پدر و مادران هوشیار می توانند در مقابل انجام واکنش آنی مقاومت کنند. «هر چه توی بشقابت هست بخور وگرنه از دسر خبری نیست.» «ناراحت نباش، عزیزم، این فقط یه بازیه.» «نه شماها کوچک تر از اونی هستین که تنهایی برید.») اگر تربیت هوشیارانه را در پیش بگیرید می توانید کمی به موقعیت فکر کنید و طوری پاسخ بدهید که با اصول تربیت موثری که در ادامه کتاب می آید سازگار باشد.
سومین سناریو هنگامی است که شاید فکر کنید تربیت هوشیارانه کمتر مفید خواهد بود و در واقع خلاف آن درست است. این موقعیت زمانی است که برای فکر کردن وقت نیست و هیچ چاره ای به جز واکنش غیرارادی وجود ندارد.کودک نوپای شما در قسمت غذاهای یخ زده سوپرمارکت بدقلقی می کند. کودک هفت ساله شما در حال خفه کردن برادر پنج ساله اش است. کودک ۹ساله شما بسیار نگران و مضطرب است که در روز نخست اردوی تابستانی هنوز لباس نپوشیده درحالی که هر لحظه ممکن است اتوبوس اردو از راه برسد. نیمه شب از خواب بلند می شوید تا آب بخورید و بوی دود ماری جوانا را از اتاق فرزند نوجوانتان استشمام می کنید. پدر یا مادر هوشیار در چنین موقعیت هایی عکس العمل غریزی نشان می دهد اما غریزه او به احتمال زیاد درست است چرا که به اندازه کافی با اصول بنیادین تربیت صحیح آشنا است و آنها را اینقدر در شرایط کمتر اضطراری به کار گرفته که تربیت صحیح به شکل طبیعت ثانویه او درآمده است.همان طور که ورزشکاران حرفه ای می توانند در شرایط سخت بدون فکر کردن عملکرد صحیحی نشان دهند، پدران و مادرانی که کاملاً بر اصول پایه تربیت صحیح مسلط شده اند می توانند هنگامی که وقت کافی برای عکس العمل منطقی نیست به طور موثر پدری و مادری کنند.هرچه بیشتر تلاش کنید که تربیت صحیح را به طور سنجیده به کار ببندید این کار غریزی تر می شود به همین دلیل است که باید تا وقتی که فرزندانتان کوچک هستند عادات تربیت صحیح را در خود بپرورانید. البته همیشه ممکن است که وقتی فرزندانتان بزرگتر شدند هم این مهارت را کسب کنید - هیچ وقت برای پیشرفت دیر نیست- اما مطمئناً اگر از همان زمان که پدر و مادر شدید رویکرد صحیحی داشته باشید، تربیت فرزند کار ساده تری خواهد شد.ما در مورد بسیاری کارهایی که در زندگی انجام می دهیم عامدانه و سنجیده عمل می کنیم و درک این موضوع مشکل است که چرا بعضی ها تربیت کودک را که این قدر مهم است سرسری می گیرند. هیچ وقت کسی بدون تفکر عمیق به فکر اداره یک کسب و کار یا نظارت بر یک سازمان نمی افتد. هیچ کس یک دفعه درباره دارایی هایش تصمیم گیری نمی کند (یا نباید این کار را بکند). به همه ما بارها و بارها گفته اند قبل از خریدهای مهم مثل خانه، ماشین یا وسایل خانه به دقت به انتخاب هایمان فکر و آنها را تحلیل کنیم. با این حال خیلی ها که مدیران بازرگانی متفکر، برنامه ریز های مالی فوق العاده و خریداران حسابگری هستند فرزندان خود را بدون اینکه فکر کنند چه کار می کنند بزرگ می کنند.گمان می کنم بعضی مردم عقیده دارند تربیت کودک یکی از آن کارهایی است که به طور ذاتی در ما هست یا اینکه فکر کردن به آن تمام لذت آن را از بین می برد. هنگامی که می توانید به جای رفتار منفعلانه تربیت فعالانه را در پیش بگیرید. خودانگیختگی خوب است اما بکوشید متوجه باشید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد